لينک دانلود
(جلسه هشتاد و چهار 25 02 1403)
موضوع: آیات دال بر حکومت اسلامی در قرآن
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
در رابطه با علی عبد الرزاق احساس می کنم آن چه گفتنی بود گفته شد. در آخر هم به تفکر شیعه پرداخته که اشاراتی داشتیم.
می خواهیم یکی، دو هفته ای که از بحث مان مانده است بحثی را شروع کنیم ببینیم به کجا می رسیم. قبلاً در رابطه با آیاتی که دلالت بر حکومت سیاسی می کند بصورت فهرست وار اشاره ای کردم. آیاتی که در رابطه با اطاعت رسول اکرم داریم
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)
ای کسانی که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصيای پيامبر] را!
سوره نساء (4): آیه 59
آیات حدود، آیات دیات، آیات زکات، آیات جهاد، آیات قتال در قرآن و آیات حبس؛ این آيات در مجموع نشان می دهد دین اسلام یک دین کاملاً سیاسی است.
سیاست از اسلام جدا نیست اسلام هم از سیاست جدا نیست. این یک بخشی است که باید مقداری روی این آیات کار شود حواله دادیم که در آتیه روی آن صحبت بکنیم.
یک سری روایاتی از امیر المؤمنین و دیگر ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) است که در آن واژه سیاست به کار رفته است مانند:
«المُلكُ سِياسَةٌ»؛ «آفَةُ الزُّعَمَاءِ ضَعْفُ السِّيَاسَةِ.»؛ «صَلَاحُ الْعَيْشِ التَّدْبِيرُ.»؛ «حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ.»؛ «حُسْنُ السِّيَاسَةِ قِوَامُ الرَّعِيَّةِ.»؛ «سُوءُ التَّدْبِيرِ سَبَبُ التَّدْمِيرِ.»، «مَنْ سَاءَ تَدْبِيرُهُ تَعَجَّلَ تَدْمِيرُه»
یا:
«الْعَدْلُ أَفْضَلُ السِّيَاسَتَيْن»، «جَمَالُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ فِي الْإِمْرَةِ وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ.»
امرة همان حکومتداری است.
«خِیرُ السِّيَاسَةِ الْعَدْل».
این ها عبارت هایی است که ما در موارد متعدد داریم واژه سیاست یا تدبیر، عدالت و امثال این در منابع روایی غالباً در منابع روایی شیعه و اهل سنت هم به کار رفته است. باید روی این ها کار شود آقایانی که دم می زنند حکومت قیصر و سیاست برای قیصر، و مسائل دینی هم برای علمای دینی باشد ، باید به این روایات توجه کنند.
پرسش:
سیاست یعنی مصلحت اندیشی تشابه اسمی است که ما الان سیاست می گوییم.
پاسخ:
از این واژه ها چه چیزی متبادر به ذهن است ؟ عموم مردم از این ها چه استفاده می کنند؟ امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در چه مواردی این ها را استعمال فرموده اند؟
موارد استعمال این ها را داشته باشیم که عمدتاً خیلی از این واژه ها در رابطه با مدیران و منصوبین حضرت بود یا بی تدبیری هایی که مسئولین سیاسی و نظامی حضرت داشتند. روی موارد استعمال این ها باید کار شود که در چه مواردی بوده است
نکته بعدی روایات متعددی در رابطه با کل حکومت اسلامی داریم. تقریباً بیش از پانصد روایت با دهها عنوان در رابطه با واژه امام المسلمین، بیعت با مسلمین، مخالفت با فرمان امام، رعایت عدالت، اطاعت مردم، امام مسلمین، بحث نصب امام جمعه و امثال این.
عبارت هایی در منابع روایی ما هست که این عبارت ها دلالت می کند اسلام جدای از سیاست نیست، این روایات از زبان رسول اکرم، حضرت امیر و ائمه (علیهم السلام) است.
یا واژه ای که در جامعه کبیره نسبت به ائمه (علیهم السلام) داریم:
«وَ سَاسَةَ الْعِبَاد»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص610
این ها عبارت های متعددی است که باید روی آن کار بشود. جواب آقایانی که می گویند سیاست ارتباطی به دیانت ندارد و آقایان علما به کارهای دیانت شان برسند است.
یا الان بحث های جدیدی که آمده است بحث حجاب و ... بعضاً یک سری مطالبی در فضای مجازی پخش می شود مایه تأسف است.
نزدیک به شش، هفت آیه در قرآن در رابطه با مسئله حجاب داریم، یا قضیه حضرت امیر (سلام الله علیه) در کنار بیت الله الحرام که مردی در حال چشم چرانی بود سیلی محکمی به صورتش زد صورتش سیاه شد خلیفه دوم در مکه بود پیش خلیفه دوم رفت و از حضرت علی علیه السلام شکایت کرد. این روایت را شیعه و سنی نقل کردند عمر گفت عین الله دیده ید الله هم کوبیده! او سرش را پایین انداخت و رفت!
این ها یک سری بحث هایی است که نمی توانیم این ها را نا دیده بگیریم. یا جهل این ها به این احادیث است اولاً تعداد زیادی از این روایات سنداً صد در صد صحیح است بعضی صحیحه اعلایی است و بعضی ها که صحیح نیست در حد مستفیض است.
تمام فقها و بزرگان ما در یک موضوعی که سه تا روایت می آید می گویند
«روایات الباب مستفیضة یغنینا عن البحث في السند»
یا:
واستفاضة هذه الأخبار مغنية عن البحث عن سندها ... .
الهمداني، آقا رضا، (متوفاي: 1322) مصباح الفقيه، ج 2، ص 375 ، ناشر: انتشارات مكتبة النجاح- طهران، توضيحات : طبعة حجرية.یعنی وقتی از سه تا بیشتر می شود کاملاً واضح است.
برخی در رابطه با روایات کافی می گویند از 16199 روایت (کتاب کافی) نُه هزار روایتش ضعیف است. مکرر از خود ما سوال می کنند وقتی کافی ما نُه هزار تا روایت ضعیف داشته باشد چه کار کنیم؟
همان دورانی که بحث رجال داشتیم این را جواب دادیم روایات ضعیف یک مسئله است روایات موضوع و مکذوب، مسئله دیگری است. بله اگر ما در یک جا هزار تا یا صد هزار تا روایت مکذوب داشته باشیم جمع بزنیم حاصل جمع آن صِفر می شود. ولی اگر سه تا روایت ضعیف را جمع زدید مساوی با مستفیض می شود «المستفیض حجةٌ».
اگر در یک بابی کلینی چهار، پنج تا روایت دارد همه اش ضعیف است ولی این چهار، پنج تا روایت به تعبیر اهل سنت «یؤیدُ بَعضُها بعضاً» و مطلب تمام است اهل سنت هم دارند.
ولی این که، کلمه «یؤیدُ بَعضُها بعضاً» در آثار فقهی همه فقهای اهل سنت است. مغنی ابن قدامه مفصل ترین کتاب حنابله است یا مبسوط سرخسی مفصل ترین کتاب فقهی احناف است یا مدونة الکبریٰ مفصل ترین کتاب مالکی ها است.همه اینها مانند کتاب جواهر ما است.
همچنین کتاب الأم شافعی و ... همه واژه «یؤیدُ بَعضُها بعضاً» را آوردند؛ یعنی در استدلال به یک موضوعی روایت صحیح پیدا نمی کنند دنبال این هستند به روایات ضعیف استدلال کنند همین واژه را «یؤیدُ بَعضُها بعضاً» می آورند.
محلیٰ ابن حزم اندلسی خارج از مذاهب اربعه و ظاهری مذهب است. ایشان هم شاید در کتاب محلیٰ که مفصل ترین کتاب فقهی ظاهری ها واژه «یؤیدُ بَعضُها بعضاً» را بزنید می بینید چهل، پنجاه جا یا بیشتر این واژه را به کار می برد.
ولذا روایاتی که داریم چه در بحث حجاب، چه در کارهای دیگر و چه مسئله امر به معروف و ... همه نشان می دهد بر این که تک تک روایت شاید ضعیف باشد ولی کنار هم قرار می گیرند مستفیض می شود. مستفیض هم حجت است فقهای ما در مسائل حساس فقهی مان استدلال کرده اند و در این ها هم باید ما استدلال کنیم.
پرسش:
اگر فقیهی مسلط باشد بر این منابعی که می گوید اسلام سیاسی است ولی سیاستمدار نیست. این سیاستمدار نیست فقط مسلط است دلیل بر این نمی شود که توانایی این را داشته باشد بیاید کشوری را اداره کند.
پاسخ:
آن یک بحث دیگری است در قرآن آمده است
(الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ)
الم (بزرگ است خداوندی که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.
سوره بقره (2): آیات 1 و 2
اگر در جامعه متقینی پیدا نکنید آیا قرآن از حجیت می افتد؟!
کاری با مصداق که بحث صغروی است نداریم. بحث ما در کلیات است.
در رابطه با حکومت دینی انبیاء به چند مورد فقط اشاره می کنم اگر بخواهیم وارد بشویم شاید سی - چهل جلسه وقت ببرد تا بخواهیم تک تک این ها را بحث کنیم.
(يا يحْيى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَينَاهُ الْحُكْمَ صَبِيا)
ای يحيی! کتاب (خدا) را با قوت بگير! و ما فرمان نبوت (و عقل کافی) در کودکی به او داديم!
سوره مریم (19): آیه 12
(وَآتَينَاهُ الْحُكْمَ)، حُکم بحث شریعت نیست بحث حکومت در جامعه است.
آیا قاضی بدون حکومت می شود قضاوت کند؟
پرسش:
بله این همه قضات داریم که کاری به قاضی ندارند. دو نفر جای شما بیایند شما هیچ ارتباطی هم با حکومت ندارید شما قضاوت به حق هم می کنید.
پاسخ:
یک دفعه دوستانه می آیند آن بحث جدا است. ولی اگر فرض بفرمایید یک مسئله ناموسی، قتل و قصاص است گفتند فلانی برای ما قضاوت کن شما هم قضاوت بر قصاص کردید. ولی آیا می توانید اعمال کنید؟ ! قضاوتی که اعمال نشود چه فایده ای دارد؟ (وَآتَينَاهُ الْحُكْمَ صَبِيا)
(إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ)
ما اين کتاب را به حق بر تو نازل کرديم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت کنی؛
سوره نساء (4): آیه 105
(وَقَالَ لَهُمْ نَبِيهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَينَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)
و پيامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اينکه ما از او شايستهتريم، و او ثروت زيادي ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، ميبخشد؛ و احسان خداوند، وسيع است؛ و (از لياقت افراد براي منصبها) آگاه است.»
سوره بقره (2): آیه 247
بحث نظامی، سیاست و ... است.
یا:
(قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيدِكَ الْخَيرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)
بگو: «بار الها! مالک حکومت ها تويی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می گيری؛ هر کس را بخواهی، عزت می دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می کنی. تمام خوبی ها به دست توست؛ تو بر هر چيزی قادری.
سوره آل عمران (3): آیه 26
همه این ها نشان می دهد که بحث حکومت اولاً و بالذات برای الله است
(إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ)
حکم و فرمان، تنها از آن خداست!
سوره انعام (6): آیه 57
خدای عالم این حکومت را به بعضی از انبیاء و بندگانش اعطا می کند، انبیا اگر حکومتی دارند از خدا گرفتند. فقها هم اگر حکومت دارند از ائمه گرفتند. احادیثش را هم ان شاء الله مفصل بحث می کنیم.
در رابطه با حضرت سلیمان خیلی مفصل است در رابطه با حضرت یوسف به همین شکل در رابطه با رسول اکرم:
(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛
سوره احزاب (33): آیه 6
مفصل بحث کردیم. بعد می رسیم به این آیه:
(إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا)
ما اين کتاب را به حق بر تو نازل کرديم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت کنی؛ و از کسانی مباش که از خائنان حمايت نمايی!
سوره نساء (4): آیه 105
خیلی واضح و روشن است هیچ جای شبهه نیست که رسول اکرم حق حکومت، قضاوت و حق حلّ و فصل برنامه های مردمی دارد.
یا:
(وَأَنِ احْكُمْ بَينَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ)
و در ميان آنها [= اهل کتاب]، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن!
سوره مائده (5): آیه 49
(فَلَا وَرَبِّكَ لَا يؤْمِنُونَ حَتَّى يحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمْ ثُمَّ لَا يجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيتَ وَيسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسليم باشند.
سوره نساء (4): آیه 65
این ها همه از لوازم حکومت است. اگر (يحَكِّمُوكَ) هیچ نتیجه ای نداشته باشد چه فایده ای دارد؟! این همه رسول اکرم دستور اجرای حکم دادند. سنگسار کردند، قطع ید کردند.
در زمان خود پیامبر همین اصحابی که اهل سنت می گویند: «کُلُهم عدول»! چقدر همین اصحاب در زمان پیغمبر زنا کردند رسول اکرم دستور رَجم دادند. دزدی کردند رسول اکرم دستور قطع ید دادند.
این ها چیزی نیست که خارج از حکومت باشد حکومت یعنی چه؟ یعنی اجرای همه این ها، از حکومت چیزی غیر از این نمی خواهند، یک حکومت ولایی است بحث دیگری است اعمال ولایت تکوینی و ... ما با آن کاری نداریم؛ ما دنبال این هستیم که آیا همانطور که علی عبدالرزاق می گوید: اسلام چنین دینی است که رسول اکرم در دوران عمرش چیزی دال بر سیاست و حکومت انجام نداده است؟!
این حرف نادرستی است مشخص است که شما (علی عبدالرزاق) نه از سنت خبر دارید نه از علمای خودتان خبر دارید نه از قرآن خبر دارید. یک دور اگر قرآن را به دقت خوانده بودید این طور حرف نمی زدید. یا: (لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ)
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسمانی) و ميزان (شناسايی حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کرديم که در آن نيروی شديد و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را ياری می کند بی آنکه او را ببينند؛ خداوند قوی و شکست ناپذير است!
سوره حدید (57): آیه 25
آیا بدون حکومت امکان (لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) است؟ اصلاً تصورش نیست
پرسش:
قسط مراتبی دارد از پایین ترین مرحله شروع می شود.
پاسخ:
مصداق أتم قسط مراد است (وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ) این ها را دقت کنید کتاب و میزان.
یا در ادامه آیه (وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ) مشخص است که همه بحث حکومت سیاسی است این که بگوییم در آیات قرآن، اسلام به هیچ وجه نبود فقط چهار تا:
(لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)
در قبول دين، اکراهي نيست.
سوره بقره (2): آيه 256
(لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)
تو سلطه گر بر آنان نيستی که (بر ايمان) مجبورشان کنی
سوره غاشیه (88): آیه 22
این ها را بیاوریم و آن 64 آیه ای که ایشان آورده بود همه آیات را اول تا آخرش برای دوستان خواندیم یک مورد از این آیات را ایشان نیاورده است.
پرسش:
مصداق أتم آن شامل همه می شود.
پاسخ:
مصداق اتمش حکومت است یک دفعه دو نفر اختلاف می کنند پیش یک آقایی می آیند می گویند شما می دانید شرعاً حکم چه است؟ خبر ندارد این عالم می گوید وظیفه شرعی شما این است معامله ای که کردید معامله باطل است معامله را فسخ کنید. اگر فسخ کردند فبها فسخ هم نکردند این عالم قدرت اجرایی ندارد.
ولی اگر حاکم اسلامی گفت باید فسخ کنید حکم می کند و اگر آن آقا نداد دستور می دهد از حساب بانکی او این موارد غصبی را بگیرند به مغصوب عنه بدهند. یعنی فرق حکومت با غیر حکومت این است. در غیر حکومت قدرت اجرایی نیست و ضمانت اجرایی ندارد فقط صلح است مانند شورای حل اختلاف است. -اگرچه شورای حل اختلاف قدرتش (قدرت مصالحه آن) از دادسرا خیلی بیشتر است. یعنی کارهایی که آن ها می کنند در دادسراها انجام نمی دهند.
پرسش:
اگر (لِيقُومَ النَّاسَ) باشد بله، ولی (لِيقُومَ النَّاسُ) آمده است مردم خودشان با همدیگر حل کنند ما کتاب و میزان را برای تان فرستادیم مردم با همدیگر با خوبی و خوشی زندگی کنند.
پاسخ:
اگر با خوشی زندگی نکردند چه کار باید کرد؟
پرسش:
یعنی برای تو بخشنامه می دهیم این بخشنامه را به دست مردم تحویل بده مثلاً با همدیگر برخورد نکنید، مال همدیگر را نخورید و ... (لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) اگر «لیقوم الناسَ» بود مردم را به قسط اقامه کن
پاسخ:
بنا نیست که پیغمبر بیاید مردم را به زور به قسط وادار کند پیغمبر می آید زمینه را فراهم می کند برای این که مردم به قسط عمل کنند. و اختلاف ها بعد از آمدن انبیاء شروع شد
(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ وَمَنْ يكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ)
دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ايجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود؛ و هر کس به آيات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می رسد؛ زيرا) خداوند، سريع الحساب است.
سوره آل عمران (3): آیه 19
بعد از این که انبیاء آمدند مسائل را مطرح کردند چون یک سری افراد محدود شدند به آن چیزی که قبلاً می رسیدند نرسیدند این ها شروع کردند برای رسیدن به آمال، ریاست و اموال در حق دیگران ظلم کردن.
(بَغْيا بَينَهُمْ) یعنی محدودیتی که شارع مقدس داد (لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)، این (لِيقُومَ النَّاسُ) برای این ها تحمل آور نبود. (بَغْيا بَينَهُمْ) یعنی ریاست طلبی ها، رسیدن به اموال، هوا پرستی ها و ... باعث شد که این ها در حق یکدیگر ظلم کنند. شارع مقدس هم در کنار این (وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ)، (فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ) چه است؟
مشکل ما این است که عده ای کاری به ائمه ندارند نگاه می کنند ببینند فلان آقا یا فلان عالم یهودی که اسلام شناس شده است در رابطه با اسلام چه می گوید؟! الان حرف هایی که امثال گوستاو لوبن و ... زده اند برای آقایان حجیتش بیشتر از فرمایشات ائمه (علیهم السلام) است. مشکل ما این است که چرا به حرف های ائمه نگاه نمی کنند.
مگر زیارت جامعه کبیره که تمام بزرگان ما مثل مرحوم مجلسی اول، مجلسی دوم، مرحوم سید بحر العلوم و ... همه قاطعانه گفتند که جامعه کبیره سنداً مشکلی ندارد، معتبر و ملاک نیست؟!
شما بحث های سیاسی جامعه کبیره را در بیاورید برای ما کفایت می کند. از این هفتصد، هشتصد تا روایاتی که در رابطه با مسائل سیاسی داریم زیارت جامعه حاکم بر آن ها است.
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا * وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ)
ای کسانی که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصيای پيامبر] را! و هرگاه در چيزی نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر باز گردانيد (و از آنها داوری بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است. در حالی که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافی دارند- باز گردانند، از ريشه های مسائل آگاه خواهند شد.
سوره نساء (4): آیه 59 و 83
همه دلالت می کند که اسلام یک دین سیاسی است بر مبنای سیاست، بر مبنای تشکیل حکومت می خواهد عدالت را در جامعه اجرا کند. برای اجرای عدالت موانعی در کار است یکی از موانع افرادی هستند که به حق خودشان قانع نیستند این ها را شارع مقدس با آیات قصاص، آیات حبس و آیات
(فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ)
با پيشوايان کفر پيکار کنيد
سوره توبه (9): آیه 12
مورد خطاب و حکم قرار می دهد. این ها هم قدرت اجرایی حکومت اسلامی است که اگر افرادی در جامعه بودند به حق خودشان قانع نبودند شروع به تجاوز به حقوق دیگران یا تجاوز به حکومت اسلامی کردند، با آنها برخورد خواهد شد. ما نزدیک شصت، هفتاد آیه در رابطه با قتال داریم یعنی واژه قَتل آمده است
(فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)
(اما) وقتی ماه های حرام پايان گرفت، مشرکان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد؛ و آنها را اسير سازيد؛ و محاصره کنيد؛ و در هر کمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازيد؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است!
سوره توبه (9): آیه 5
واژه (أقتلوا) آیا بدون حکومت اسلامی امکان پذیر است؟
همین طور (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) تقریباً آیات متعدد داریم که این جا (أطِيعُوا الرَّسُولَ) در کنار (أَطِيعُوا اللَّهَ) آمده است.
(یا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ)
ای کسانی که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازيد!
سوره محمد (47): آیه 33
(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيهِمْ حَفِيظًا)
کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسي که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسؤول نيستي).
سوره نساء (4): آیه 80
(تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ)
اين ها مرزهای الهی است؛ و هر کس خدا و پيامبرش را اطاعت کند
سوره نساء (4): آیه 13
یا:
(إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا)
تنها وظيفه من ابلاغ از سوی خدا و رساندن رسالات اوست؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن می مانند!
سوره جن (72): آیه 23
یا: (وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)
(وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآياتِنَا فَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)
و کساني که کافر شدند و آيات ما را تکذيب کردند، عذاب خوارکنندهاي براي آنهاست!
سوره حج (22): آیه 57
قبلاً هم گفتیم عذاب مُهین و ... مربوط به اجرای حدود، قصاص و امثال این ها است.
همچنین آیه سرقت:
(وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيدِيهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)
دست مرد دزد و زن دزد را، به کيفر عملی که انجام داده اند، به عنوان يک مجازات الهی، قطع کنيد! و خداوند توانا و حکيم است.
سوره مائده (5): آیه 38
الان در حکومت اسلامی یا در حکومت های گذشته آيا یک عالمی می توانست دستور بدهد دست سارق را ببرند؟ اصلاً امکان پذیر نبود. اگر حکم او اجرا می شد، خود او مجازات می شد! دستش را به عنوان قصاص می بریدند که چرا شما چنین حکمی دادید؟!
(الزَّانِيةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ)
هر يک از زن و مرد زناکار را صد تازيانه بزنيد؛
سوره نور (24): آیه 2
همه این ها مربوط به حکومت اسلامی است. بدون حکومت اسلامی امکان پذیر نیست این ها در جامعه پیاده بشود.
یا:
(وَالَّذِينَ يرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
و کسانی که آنان پاکدامن را متهم می کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی آورند ، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادت شان را هرگز نپذيريد؛ و آنها همان فاسقانند!
سوره نور (24): آیه 4
(إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يقَتَّلُوا أَوْ يصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ ينْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْي فِي الدُّنْيا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ)
کيفر آنها که با خدا و پيامبرش به جنگ بر می خيزند، و اقدام به فساد در روی زمين می کنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند،) فقط اين است که اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، به عکس يکديگر، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايی آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات عظيمی دارند.
سوره مائده (5): آیه 33
همه دلیل است که دین اسلام یک دین صد در صد سیاسی است. یعنی اگر ما این آیات را نگاه کنیم انسان تصور می کند اسلام غیر از سیاست چیز دیگری ندارد. آن وقت چهار تا آدم بی مغز و خالی المغز کتاب و مطالب بنویسند بحث حکومت اسلامی درست نیست! قیصر برای قیصر و دین هم برای علما!
(وَاللَّاتِي يأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيوتِ حَتَّى يتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا)
و کساني از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهي دادند، آنان [= زنان] را در خانه ها(ي خود) نگاه داريد تا مرگشان فرارسد؛ يا اينکه خداوند، راهي براي آنها قرار دهد.
سوره نساء (4): آیه 15
(فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيوتِ) زندانی کردن زن در خانه (حَتَّى يتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ) آیا یک فرد می تواند چنین کاری انجام دهد؟
آیه قصاص:
(وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ)
و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشيد، جز به حق!
سوره اسراء (17): آیه 33
(وَكَتَبْنَا عَلَيهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ)
و بر آنها [= بنی اسرائيل] در آن [= تورات]، مقرر داشتيم که جان در مقابل جان
سوره مائده (5): آیه 45
اگرچه همه نسخ شده است.
یا آیه:
(وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يعْلَمُونَ)
و اگر يکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بيانديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی نا آگاهند!
سوره توبه (9): آیه 6
آيا بدون حکومت اسلامی امکان پذیر است؟ تصورش هم نمی رود اصلا مشرکین نمی آیند استجاره کنند اگر حکومت اسلامی نباشد.
یا آیه:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً)
از اموال آنها صدقه ای (بعنوان زکات) بگير
سوره توبه (9): آیه 103
آیات جهاد؛ چقدر آیه داریم که:
(وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ)
و در راه خدا جهاد کنيد، و حق جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) کار سنگين و سختي بر شما قرار ندارد؛ از آيين پدرتان ابراهيم پيروي کنيد؛ خداوند شما را در کتابهاي پيشين و در اين کتاب آسماني «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زکات را بدهيد، و به خدا تمسک جوييد، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولاي خوب، و چه ياور شايستهاي!
سوره حج (22): آیه 78
(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)
هر نيرويی در قدرت داريد، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازيد!
سوره انفال (8): آیه 60
و آیه قتال ایشان می گوید 214 آیه در قرآن در رابطه با جهاد و قتال داریم 214 آیه کم نیست. کلمه جهاد 26 آیه، کلمه قتال 36 آیه با همه مشتقاتش 214 آیه شده است. این ها جز با حکومت اسلامی امکان پذیر نیست ولذا ما باید دقت کنیم مخصوصاً بحثی که قبلاً مفصل روی این ها بحث کردیم
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ)
و با آنها پيکار کنيد! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نيست.
سوره بقره (2): آیه 193
(قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ)
با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند
سوره توبه (9): آیه 29
این جهاد، جهاد ابتدایی یا جهاد دفاعی است این ها را قبلاً مفصل بحث کردیم به صورت گذرا این ها را عرض می کنم. ولی این آیات را در مجموع کنار هم می گذاریم بدون مراجعه به تفسیر ملاحظه ظاهر این آیات دلیل است که حکومت اسلامی یک حکومت سیاسی است و از اول نظرش تأسیس حکومت بود ولی با شرایطش که مقبولیت هم در جامعه باشد.
رسول اکرم 13 سال در مکه بود روی مصالحی امکان تشکیل حکومت نبود تعداد زیادی از آیات قتال و جهاد در مکه نازل شده است. این ها طوری نیست که فقط در مدینه باشد ولی چون امکان پیاده کردن این ها نبود رسول اکرم هیچ اقدامی نکردند. این نشان می دهد اگر یک امام و فقیهی نتوانست، موقعیتی نشد حکومت اسلامی تشکیل بدهد به رسول اکرم در مکه اقتدا کرده است.
افرادی که توانستند حکومتی تشکیل بدهند به رسول اکرم در مدینه اقتدا کرده اند. این دو مرحله بودن زندگی رسول اکرم در حقیقت بهترین روش است خدا می توانست در مکه این قدرت را به پیغمبرش بدهد که در مکه اعلام حکومت اسلامی کند بعد همه می گفتند آقایانی که قدرت حکومت داشتند انبیائی که خدای عالم می گوید:
(إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)
من در روی زمين، جانشينی [= نماينده ای] قرار خواهم داد.
سوره بقره (2): آیه 30
پس این ها چرا خلافت نکردند پس این امر، امر نادرستی است بلا فایده است. رسول اکرم دوازده، سیزده سال در مکه الگو بودند و دَه - یازده سال هم در مدینه الگو بودند. ائمه (علیهم السلام) امیر المؤمنین و امام حسن (سلام الله علیه) برای کسانی الگو هستند که در جامعه مقبولیت است و دیگر ائمه اطهار برای کسانی الگو هستند که در جامعه مقبولیت نیست.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته