لينک دانلود
درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم
(جلسه هشتاد و پنجم 29 02 1403)
موضوع: آیات قتال، یکی از ادله تشکیل حکومت اسلامی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
بحث ما در رابطه با آیاتی که دال بر مسئله سیاست بود. این که آقایان می گویند در قرآن آیاتی مبنی بر این که اسلام یک دین سیاسی نیست این ها را مفصل بیان کردیم.
یکی از آن آیات، آیات قتال در قرآن است، عرض کردیم 214 آیه در رابطه با جهاد و قتال است. و این جهاد و قتال هم امکان پذیر نیست مگر این که یک حکومت و تشکیلاتی باشد و بودجه های متناسب با جهاد در نظر گرفته شود و افرادی که برای جهاد لازم است تربیت بشوند.
همه این ها نشان می دهد که اسلام از همان روز اول که در مدینه شکل گرفت بلافاصله مسئله حکومت را مطرح کرد.
(قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يعْطُوا الْجِزْيةَ عَنْ يدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ)
با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم کرده حرام می شمرند، و نه آيين حق را می پذيرند، پيکار کنيد تا زمانی که با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند!
سوره توبه (9): آیه 29
این جا مسئله نسبت به کسانی که ایمان به خدا و پیغمبر ندارند می گوید(وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ) آیا می شود بدون تأسیس حکومت بحث قتال آن هم با این گستردگی که می فرماید (لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ) را مطرح کرد؟
آیه دیگر که آقایان روی این خیلی مانور داده اند:
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ)
و با آنها پيکار کنيد! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نيست.
سوره بقره (2): آیه 193
است. می فرماید (فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ) این آیه در دو جای قرآن آمده است از جمله در سوره انفال آیه 39
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يعْمَلُونَ بَصِيرٌ)
و با آنها پيکار کنيد، تا فتنه [= شرک و سلب آزادي] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداري کنند، (خداوند آنها را ميپذيرد؛) خدا به آنچه انجام ميدهند بيناست.
سوره انفال (8): آیه 39
این هم بدون تشکیل حکومت و بحث سیاسی اصلاً امکان پذیر نیست.
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ)
ای کسانی که ايمان آورده ايد! با کافرانی که به شما نزديکترند، پيکار کنيد! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزديک غافل نکند!) آنها بايد در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
سوره توبه (9): آیه 123
این هم نشان می دهد که بحث قتال و جهاد با کفار تا آن جایی که ضربه محکمی به این ها نشان بدهند دیگر فکر تجاوز به حدود مسلمان ها را نداشته باشند.
وهمینطور در سوره آل عمران
(وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)
و (به ياد آور) زمانی را که صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ برای مؤمنان، بيرون رفتی! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهای مختلفی را که درباره طرح جنگ گفته می شد، می شنيد؛ و انديشه هايی را که بعضی در سر می پروراندند، می دانست).
سوره آل عمران (3): آیه 121
در حقیقت آن آرایش نظامی که معمولا در هر جنگی صورت می گیرد با توجه به موقعیت دشمن صورت می گیرد معمولاً سپاه را سه قسمت می کنند بر میمنه، مِیسره و وسط برای هر کدام شان یک فرمانده مستقلی انتخاب می کنند.
الان هم در جنگ ها به همین شکل است یعنی نیروی زمینی را به همین شکل تقسیم می کنند. نیروی هوایی و چنین قسمت های پشتیبانی اول یک آرایش نظامی می گیرند بعد دستور حمله صادر می شود.
(وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ) دستور می دهد که شما باید آن آرایش نظامی که متناسب با قتال است برای مؤمنین آماده کنید.
(وَإِنْ نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينْتَهُونَ)
و اگر پيمان های خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد؛ چرا که آنها پيمانی ندارند؛ شايد (با شدت عمل) دست بردارند
سوره توبه (9): آیه 12
این هم به همین شکل است اگر ما اسلام را فاقد حکومت بدانیم و یک دین فقط احکام و امثال این بدانیم اصلاً معنا پیدا نمی کند. (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ)
(وَاقْتُلُوهُمْ حَيثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ)
و آنها را [= بت پرستانی که از هيچ گونه جنايتی ابا ندارند] هر کجا يافتيد، به قتل برسانيد!
سوره بقره (2): آیه 191
پرسش:
این وضعیت جنگی در قبائل دو گروهی که می خواهند بجنگند وجود دارد. بحث جنگ و آرایش جنگی است و ارتباطی با حکومت ندارد چون غیر حکومت نیز این کار را می کند منتظر این نیست حتماً حکومت باشد.
پاسخ:
یک دفعه این است که جنگ قبیلگی است دو تا قبیله می خواهند با هم بجنگند و خرابی بار بیاورند و تمام بشود. یا نیرویی از جای دیگر می آورند خرابی بار می آورند و می روند یا به طور کلی محو می کنند. ولی شما تمام آیاتی که در رابطه با جهاد، قتال و امثال آن را کنار هم بگذارید (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ) و ... یا (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ)، (قَاتِلُوا الَّذِينَ يلُونَكُمْ)، (وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ) و امثال این ها می بینید که این ها بدون تأسیس یک حکومت امکان پذیر نیست.
(وَيكُونَ الدِّينُ كلّه لِلَّهِ) نه این که چپاول کنند و چهار نفر از نیرومندهای شان را بکشند قضیه تمام بشود این طور نیست. یعنی شما مجموع این ها را در نظر بگیرید بدون تشکیل حکومت و تربیت نیرو برای جنگ یا مثل امروز سرباز گیری و امثال این ها امکان پذیر نیست. یعنی حتی آنهایی که مسلمان نیستند در رابطه با اسلام که کتاب نوشته اند، می گویند آیات قتال و جهاد از لوازم تشکیل یک حکومت است.
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يعْمَلُونَ بَصِيرٌ)
و با آنها پيکار کنيد، تا فتنه [= شرک و سلب آزادی] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداری کنند، (خداوند آنها را می پذيرد؛) خدا به آنچه انجام می دهند بيناست.
سوره انفال (8): آیه 39
آیا بدون حکومت امکان پذیر است یک قتالی که نتیجه اش (لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ) باشد؟ ما گفتیم ادله متعددی داریم آیات قتال، آیات قصاص، آیات حبس و... است. چند نوع آیات داریم یکی، دو آیه نیست یعنی مجموع آیات را در نظر بگیرید برای انسان قطع می آید که این کارها بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نیست.
حتماً باید حکومتی باشد و این ها هم روی معیارهای درست انسانی و اسلامی باشد نه این که حمله ای کنند مردهای شان را بکشند و زن هایشان را به اسیری ببرند و دوباره قدرت پیدا کردند بروند با قبایل دیگر همین رفتار را انجام دهند.
پرسش:
چون جنگ جوانمردانه می کنند پس بگوییم حکومت تشکیل دادند؟ این نیست چون این ها خیلی با کرامت دارند انجام می دهند. این فرمایش شما قبول بله ما از مجموع ادله قتال به یقین می رسیم که این را می خواهند بگیرند ولی آیا چهارده تا آیات همه شان برای چه است و همه شان دلیل هستند؟ نه.
پاسخ:
(قَاتِلُوا الَّذِينَ يلُونَكُمْ)، (وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ) این به تنهایی کافی است (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ) بعضی آیات به تنهایی کافی است برای این که اسلام می خواهد. بعضی ها برای آن ها قرینه است یعنی مجموع این ها را در نظر بگیریم به قطع می رسیم که اسلام بدون این که حکومتی تشکیل بدهد این کارها امکان پذیر نیست.
پرسش:
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ) این فتنه خارجی نیست فتنه داخلی است برای از بین بردن فتنه داخلی ابزارش جنگ و قتال نیست ابزارهای مختلفی دارد (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ) قطعاً به حکومت اسلامی نیاز است (...)
پاسخ:
این جا فتنه داخلی نیست. فتنه داخلی بحث جدا است که موضع حکومت اسلامی در رابطه با فتنه های داخلی چه بود آن یک بحث جدایی است. در رابطه با نفاق و ... با این که افراد زیادی خیانت کردند مثل عبد الله أبی و امثال این ها رسول اکرم صرف نظر کرد. حتی کسانی که به قصد قتل رسول اکرم هنگام مراجعت از جنگ تبوک اقدام کردند رسول اکرم هیچ گونه حکمی درباره آن ها جاری نکرد.
اعتراض هم کردند حتی عمار و حذیفه شناختند گفتند ما شناختیم آن کسانی که می خواستند شتر پیغمبر را رم بدهند شتر داخل دره پرت شود و پیغمبر شهید شود.
(وَهَمُّوا بِمَا لَمْ ينَالُوا)
و تصميم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسيدند.
سوره توبه (9): آیه 74
صحیح بخاری، صحیح مسلم هم دارد که این ها دوازده نفر بودند می خواستند پیغمبر را به قتل برسانند. تنها کتابی که اسامی آن ها را نام برده کتاب المحلیٰ ابن حزم، جلد 11، صفحه 224 کتاب الجهاد، باب الحد المرتد، روایت از ولید ابن جُمیع است.
«أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلى الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ»
المحلى؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت ، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ج 11، ص 224
چاپ های مختلف هم است کتاب الجهاد، باب حد المرتد آن جا ایشان مفصل این را آورده است و می گوید «ولید ابن جُمیع هالکُ»! درحالیکه ولید بن جُمیع از روات صحیح مسلم است. اگر بنا باشد راوی صحیح مسلم، هالک باشد که در رجال اهل سنت، سنگ رو سنگ بند نمی آید! چندین نفر از بزرگان اهل سنت ولید ابن جُمیع را توثیق کرده اند. یعنی ولید ابن جُمیع ثقه است.
ابن سعد در طبقات، ابن حجر عسقلانی، ذهبی و دیگران ولید ابن جُمیع را توثیق کردند این هم نکته ای است.
پرسش:
یکی از آیات قتال آیه
(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيلِ)
هر نيرويی در قدرت داريد، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازيد!
سوره انفال (8): آیه 60
(وَاقْتُلُوهُمْ حَيثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ* فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)
و آنها را [= بت پرستانی که از هيچ گونه جنايتی ابا ندارند] هر کجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا که شما را بيرون ساختند [= مکه]، آنها را بيرون کنيد! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنيد! مگر اينکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيکار کردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزای کافران!و اگر خودداری کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است.
سوره بقره (2): آیات 191 و 192
بعد می گوید: (فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)، (وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يقَاتِلُوكُمْ فِيهِ)
(وَاقْتُلُوهُمْ حَيثُ وَجَدْتُمُوهُمْ)
و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد!
سوره نساء (4): آیه 89
و (وَاقْتُلُوهُمْ حَيثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ)
(فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)
(اما) وقتی ماه های حرام پايان گرفت، مشرکان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد؛ و آنها را اسير سازيد؛ و محاصره کنيد؛ و در هر کمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازيد؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است!
سوره توبه (9): آیه 5
بدون تشکیلات حکومت نمی توانیم چنین کارهایی انجام بدهیم.
پرسش:
(مِنْ حَيثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ) می رسد به همان قضیه ای که حضرتعالی اشاره فرمودید یک معنا و مفهوم دارد یا جدا است؟
پاسخ:
فتنه ای که در داخل است شعب متعددی دارد یک: تضعیف روحیه مسلمان ها است می گفتند صبح بیایید بگویید «آمنا» ولی غروب می شود از دین تان برگردید تا روحیه و عقاید مسلمان ها تضعیف بشود این یک نوع فتنه است.
یک نوع فتنه دیگر تحریک می کنند به جنگ بروید کشته می شوید زن و بچه تان بی سرپرست می مانند و ... وقتی به جنگ می روند موفق می شوند می گویند ما گفتیم به جنگ بروید. اگر شکست خوردند می گویند نگفتیم به جنگ نروید شکست می خورید!
این ها مربوط به منافقین سرشناس در داخل بود با این ها هم باز اسلام برخورد نکرد. یک فتنه ای در خارج از محدوده اسلام است خود مشرکین کل کسانی که در مکه هستند تمام وسایل زندگی شان را مصادره می کنند و در فشار قرار می دهند و امثال این ها این یک فتنه است.
این که می آیند کسانی که با پیغمبر عهد و پیمان بستند را تحریک می کنند که بیایید عهدتان را بشکنید با ما یک حمله سراسری داشته باشید اسلام را از بین ببریم هم شما و هم ما برای همیشه راحت بشویم این هم یک نوع فتنه است.
فتنه ها هر روز یک طور جلوه گری می کند آن ها که در داخل است یک گونه است خارج از محدوده اسلامی یک گونه دیگری است. این که افرادی را در داخل مسلمان ها می فرستند از موقعیت مسلمان ها اطلاعی داشته باشند . حتی در جنگ بدر دوم که به دنبال جنگ احد انجام گرفت خیلی ها دنبال این بودند در جنگ شرکت کنند. رسول اکرم فرمود فقط کسانی در بدر دوم می توانند شرکت کنند که در احد شرکت کرده بودند.
یعنی کسانی که جزء قاعدین بودند رسول اکرم فرمودند حق شرکت در بدر دوم را ندارند.
(وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ)
و گفتند: خدا ما را کافی است؛ و او بهترين حامی ماست. به همين جهت، آنها (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، باز گشتند؛ در حالی که هيچ ناراحتی به آنان نرسيد؛ و از رضای خدا، پيروی کردند؛ و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.
سوره آل عمران (3): آیات 173 و 174
برای بدر دوم است. اگر بخواهد روی فتنه کار شود یک دنیای دیگری دارد.
پرسش:
برای از بین بردن فتنه احتیاج به حکومت دارد بدون حکومت نمی شود.
پاسخ:
بله بدون حکومت امکان پذیر نیست. حتی ارفاقی هم که به منافقین می شود و این ها را مجازات نمی کنند این هم از ویژگی های حکومت است که تمام مصالح و آینده جامعه را در نظر بگیرد بگوید فلانی را بکشیم حضرت فرمود:
«فقال النبي صلى الله عليه وسلم، وأعرض عنه: لا يتحدث الناس أن محمداً يقتل أصحابه»
كتاب المغازي؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن واقد الواقدي الوفاة: 207 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ - 2004 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد القادر أحمد عطا، ج1، ص353
این «یَقتُل أصحابه» حدودا در ده، پانزده جا استعمال شده است در موارد مختلف نه یکی، دو مورد آمده است. چهار، پنج مورد آن در رابطه با عمر ابن الخطاب است!
پرسش:
از نظر سندی بررسی کردید آیا صحت دارد یانه؟
پاسخ:
فراتر و بالاتر از مستفیض است یعنی روایات مختلفی است. مثلاً در قضیه جنگ حنین و ... در تقسیم غنایم شخصی آمد اعتراض کرد «يا محمد اعْدِلْ قال وَيْلَكَ وَمَنْ يَعْدِلُ إذا لم أَكُنْ أَعْدِلُ لقد خِبْتَ وَخَسِرْتَ إن لم أَكُنْ أَعْدِلُ»
«عن جَابِرِ بن عبد اللَّهِ قال أتى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بِالْجِعْرَانَةِ مُنْصَرَفَهُ من حُنَيْنٍ وفي ثَوْبِ بِلَالٍ فِضَّةٌ وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَقْبِضُ منها يُعْطِي الناس فقال يا محمد اعْدِلْ قال وَيْلَكَ وَمَنْ يَعْدِلُ إذا لم أَكُنْ أَعْدِلُ لقد خِبْتَ وَخَسِرْتَ إن لم أَكُنْ أَعْدِلُ فقال عُمَرُ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه دَعْنِي يا رَسُولَ اللَّهِ فَأَقْتُلَ هذا الْمُنَافِقَ فقال مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يَتَحَدَّثَ الناس أَنِّي أَقْتُلُ أَصْحَابِي إِنَّ هذا وَأَصْحَابَهُ يقرأون الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ يَمْرُقُونَ منه كما يَمْرُقُ السَّهْمُ من الرَّمِيَّةِ »
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص740، ح1063
عمر آمد یا رسول الله اجازه بده من این را بکشم در جنگ ها از شجاعت خبری نبود ولی در این طور موارد شجاع بودند! چهار، پنج مورد داریم عمر عصبانی می شود می گوید اجازه بده این را بکشم.
در مناظره ای که در شبکه المستقلة بود آقای تیجانی یک طرف بودند از ریاض هم آقای عثمان الخمیس آمده بود بنا شد در مورد این که آیا ابوبکر، عمر و عثمان در حدود هشتاد و چهار تا جنگ، آیا کوچک ترین قتالی داشتند یعنی آیا یک مشرک و کافری را کشتنه اند؟ طرف سنّی همه گفتند بله.
تقریباً دو، سه جلسه گذشت هر چه گشتند هیچ مدرکی پیدا نکردند که این سه نفر در طول 23 سال دوران رسالت نبی مکرم بویژه 11 سال مدینه حتی یک قطره خون از دماغ مشرکین ریخته باشند.
بعد عبارتی را پیدا کرد که عمر با کسی درگیر شده! ولی وقتی واقعه را بررسی کردند معلوم شد اختلافات شخصی بوده و نه بحث جهاد در راه خدا!
این که روایت دارند:
«لا أبالي أن انکح»
آن روایت ربطی به این قضایا ندارد.
پرسش:
روایت لا ابالی معنایش چه است؟
پاسخ:
لا ابالی می خواهد بگوید کسی از دختران من خواستگاری کند یا بخواهم از دختران کسی خواستگاری کنم همان روش جاهلی را دارم. برای هر کسی که بیاید دختر به او می دهم و از هر کسی هم دلم بخواهد برای پسرانم دختر می گیرم. عمدتاً این را می خواهد بگوید نه آن که بعضی از آقایان معنا می کنند.
قضیه شتر و کباب و ... (درباره عمر) خودش می گوید آن فرد می خواست به من تجاوز کند ولی من نگذاشتم او را زدم . این طور مسائل را معتقد هستم به طور کلی در مجامع عمومی نباید مطرح شود. چون ما به اندازه کافی دلیل برای عدم شایستگی آن ها برای تصدی خلافت داریم لذا احتیاجی به گفتن این طور مسائل نداریم.
به قدری مطالب از خودشان است اعتراف کردند ما شایسته خلافت نیستیم همین که در آخر عمرش می گوید:
«يَا لَيْتَنِي كُنْتُ كَبْشَ أَهْلِي سَمَّنُونِي مَا بَدَا لَهُمْ، حَتَّى إِذَا كُنْتُ أَسْمَنَ مَا أَكُونُ زَارَهُمْ بَعْضُ مِنْ يُحِبُّونَ فَجَعَلُوا بَعْضِي شِوَاءً وَبَعْضِي قَدِيدَاً ثُمَّ أَكَلُونِي فَأَخْرَجُونِي عَذِرَةً وَلَمْ أَكُنْ بَشَرَاً»
جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر: ج13، ص317، ح 1236
این را با سندهای معتبر آوردند اگر بنا باشد ما یک مطاعنی بگوییم به نظرم از این تندتر مطاعن در کتب شان نسبت به شیخین نداریم.
می گوید ای کاش از پیغمبر سوال می کردم چه کسی برای خلافت شما شایسته است؟ آیا انصار هم می توانند در خلافت نصیبی داشته باشند! امیر المؤمنین را خانه نشین کرده نزدیک به دو سال و اندی هم خلافت کرده ... حالا که می خواهد از دنیا برود می گوید ای کاش از پیغمبر سوال می کردم خلیفه بعد از شما چه کسی است؟!! پیغمبر از روز اول (سال سوم) که در مکه رسالتشان را اعلام کردند،
«فأخذ برقبتي ثم قال إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم فاسمعو له وأطيعوا»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص542
از این بهتر؟! در جاهای مختلف آمده است:
«هذا خلیفتي من بعدي»
«أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
«مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه»
كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص276
این که شما (ابوبکر و عمر) در قضیه غدیر تبریک گفتید:
«فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى»
سر العالمين وكشف ما في الدارين؛ اسم المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالي الوفاة: 505هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424هـ 2003م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد حسن محمد حسن إسماعيل وأحمد فريد المزيدي، ج 1، ص 18
«وهو يوم غديرخم لما اخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال الست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا ابن أبي طالب اصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنزل الله عز وجل اليوم (أكملت لكم دينكم)»
البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج7، ص350
«فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنز الله اليوم أكملت لكم دينكم»
تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - -، ج8، ص289
آیا هیچ کدام از اینها دلیل نیست؟! دوباره شما می خواستید از پیغمبر سوال بفرمایید خلیفه بعد از شما چه کسی است؟! مسئله خیلی روشن و واضح است... ایام کرامت است جا دارد که همان کلام امام رضا سلام الله علیه را مطرح کنیم:
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص307
(باید مراقب باشیم طبق سیره اهل بیت علیهم السلام عمل کنیم)
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته