(جلسه شصت و نهم 27 11 1403)
موضوع: خلافت حضرت علی سلام الله علیه در روایات اهل سنت
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
شبهه ای را یکی از عزیزان مطرح کردند، شبهه این است می گوید بعضی ها می گویند قرآن دارد: (أَلَيسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ) با وجود خداوند دیگر چه نیاز به غیر خداوند است؟
(أَلَيسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ)
آيا خداوند براي (نجات و دفاع از) بندهاش کافي نيست؟!
سوره زمر (39): آیه 36
من یک آیه دیگر هم اضافه می کنم:
(وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را ميکند؛
سوره طلاق (65): آیه 3
همچنین آیه:
(حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)
«خدا ما را کافي است؛ و او بهترين حامي ماست.»
سوره آل عمران (3): آیه 173
در دعای فرج می خوانیم:
«يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ، وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ»
دلائل الإمامة( ط- الحديثة)؛ نويسنده: طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم (تاريخ وفات مؤلف: قرن 5)، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، مكان چاپ: ايران؛ قم: 1413ق، ص552
آیا کمک، درخواست و صدا زدن غیر خدا شرک نیست؟
عرض کردیم ائمه (علیهم السلام) طبق روایات متواتر مظهر اتمّ تمام صفات الهی هستند. امام (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب آداب الصلاة صفحه 183 می نویسد: خداوند تبارک و تعالی تمام کمالات ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی را در وجود مقدس این بزرگواران تجلی داده است و این ها مظهر اسماء الهی هستند همان طوری که امام صادق فرمود:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص144، بَابُ النَّوَادِر، ح4
روایت هم صد در صد صحیح است.
نه تنها این، در قرآن می گوید:
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا)
اي کساني که ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد کنيد،
سوره احزاب (33): آیه 41
در روایت صحیح کافی جلد 2 صفحه 496 دارد:
«إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ»
یاد ما، یاد خدا است!
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص186
قرآن می گوید: (اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا)؛ قرآن دارد:
(إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُمْ)
به يقين بازگشت (همه) آنان به سوی ماست، و مسلما حسابشان (نيز) با ماست!
سوره غاشیه (88): آیات 25 و 26)
در جامعه کبیره دارد:
«وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص612، زِيَارَةٌ جَامِعَةٌ لِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)، ح 3213
روی این واژه هم مرحوم امام خیلی تمرکز دارد و در غالب آثارش خیلی زیبا مانور داده است. از آن طرف می گوییم:
(وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا)
و برای خدا، نام های نيک است؛ خدا را به آن (نام ها) بخوانيد!
سوره اعراف (7): آیه 180
حضرت می فرماید:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج1، ص144
(وَمَنْ يعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)
هر کس به خدا تمسک جويد، به راهي راست، هدايت شده است.
سوره احزاب (3): آیه 101
در جامعه کبیره می خوانیم:
«وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّه»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613
همچنین آیه:
(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)
و همگي به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد، و پراکنده نشويد!
سوره آل عمران (3): آیه 103
از آن طرف دارد: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ»
«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)»
تفسير فرات الكوفي؛ نویسنده: كوفى، فرات بن ابراهيم، محقق/ مصحح: كاظم، محمد، ناشر: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، ص 91
یا قرآن می گوید:
(يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَيثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ)
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات ميکند؛ و «ام الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد اوست!
سوره رعد (13): آیه 39
در زیارت آل یاسین می خوانیم:
«وَ الْقَضَاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِيَّتُكُمْ وَ الْمَمْحُوُّ مَا لَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ سُنَّتُكُم»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93
مرحوم آیت الله ناصری (رضوان الله تعالی علیه) می گوید از مرحوم کشمیری بزرگ سید محمد از شاگردان برجسته مرحوم ملا حسینقلی همدانی از او درخواست اسم اعظم کردم گفت بگو:
«یا صاحب الزمان اغثني، یا صاحب الزمان ادرکنی»
این ها را اگر به عنوان یک عبد مستقل از خدا تصور کنیم این شرک و کفر است، هیچ شکی در آن نیست. ولی این ها مظهر اسماء الله هستند. قرآن دارد: (يحْيي وَيمِيتُ)
(لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يحْيي وَيمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)
مالکيت (و حاکميت) آسمانها و زمين از آن اوست؛ زنده ميکند و ميميراند؛ و او بر هر چيز توانا است!
سوره حدید (57): آیه 2
حضرت عیسی می گوید:
(وَأُحْيِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ)
من مرده را به اذن خدا زنده می کنم.
سوره آل عمران (3): آیه 49
یا آیه:
(لَا يعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيبَ إِلَّا اللَّهُ)
کساني که در آسمانها و زمين هستند غيب نميدانند جز خدا
سوره نمل (27) آیه65
حضرت عیسی می گوید:
(وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ)
و از آنچه ميخوريد، و در خانههاي خود ذخيره ميکنيد، به شما خبر ميدهم!
سوره آلعمران (3): آیه 49
این ها باذن الله تبارک و تعالی باشد عین توحید است. نستجیر بالله معتقد به غیر اذن الله باشیم بگوییم این ها مستقل هستند این شرک است در آن هیچ شک و شبهه ای نیست.
مشکل ما این است که غالبا روی بحث معرفتی اهل بیت خوب کار نکردیم معتقدم در طول این چهارده قرن همه علما جزائهم الله خیرا ولی حضرت امام روی معرفت ائمه سنگ تمام گذاشته است. بنده ندیدم -نمی گویم نیست- ندیدم کسی مثل امام (رضوان الله تعالی علیه) روی جایگاه و مقام ائمه کار کرده باشد.
این تعبیر در کتاب مصباح الهدایه است:
«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها»
مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص57
اصلا عالم هستی تجلی وجود مقدس اهل بیت عصمت و طهارت است هرچه است آن ها هستند.
«وَ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّهُ »
المشهدی الحائري، محمد بن جعفر بن علی (متوفاى610هـ)، المزار، ص532، تحقيق: جواد القيومی الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة : الأولى ، رمضان المبارك 1419هـ .
یا زیارت مطلقه امام حسین – که این زیارت را کتاب من لا یحضر دارد، تهذیب دارد، کافی دارد، کامل الزیارة ابن قولویه دارد-:
«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2
این ها همه نشان می دهد که اهل بیت (علیهم السلام) مظهر اسماء الله هستند. یا عین اسماء الله هستند.
مرحوم آقای شیخ نصر الله شاه آبادی استاد زاده حضرت امام می گوید یکی از کسانی که درس پدرم بود پیش من آمد گفت بعضی از حرف هایی که پدرتان می زد به نظرم یک مقدار غلو آمیز می رسد درس پدرتان را ترک کردم و یک شب در عالم رؤیا دیدم قیامت است -وقتی قیامت می گفت واقعا در دلش قیامت بود-!
گفت خیلی وضع بهم ریخته بود هرکس به فکر خودش بود دیدم یک جایی حالت دره مانند است تعداد زیادی از شیعیان که مجرم هستند را آن جا انداخته اند آب جوش به سرشان می ریزند، آتش می زنند این ها نعره می کشند. این ها وقتی من را دیدند به من گفتند از آقای شاه آبادی تقاضا کن برای ما شفاعت کند.
گفتم من دستم به آقای شاه آبادی نمی رسد، گفتند انجا نشسته مشغول دعا است. خدمت پدرتان رفتم عرض کردم آقا جان تعدادی از شیعیان گرفتار هستند از شما خواستند شفاعت شان کنید. گفت برو به آن ها بگو «یا حسین» بگویند دیگر هیچ نمی خواهد.
می گفت نزد آن ها برگشتم گفتم ایشان فرمودند همه یا حسین بگویید. این ها از صمیم دل با یک نعره حیدری یا حسین گفتند دیدم همه آن آتش رفت این دره به یک گلستان مبدل شد. بعد خدمت پدرتان رفتم تشکر کردم ایشان فرمود یا حسین اسم اعظم خدا است.
در رابطه با مقامات ائمه معتقدم اگر مقامات به اندازه اقیانوس است این چیزهایی که بنده عرض کردم به اندازه یک قطره ای از اقیانوس هم نیست مقام این ها خیلی بالاتر از این است.
«لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ »
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص615
همان طور که ذات و صفات خدا قابل تصور برای احدی نیست مقامات ائمه هم قابل درک با عقول بشر نیست. روایت را ملاحظه بفرمایید وقتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می آید برای حتی خصّصین شان پرده را بالا می زند. گوشه ای از مقام شان را به این ها نشان می دهد همه فرار می کنند برای این ها قابل تحمل نیست.
در بعضی از روایت ها راوی سوال می کند حضرت جواب می دهد، باز سوال می کند تا به یک جایی می رسد می گوید این را هم برای من توضیح بدهید. بعد حضرت می فرماید: اگر بگویم کافر می شوی!
همان تعبیر:
«لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص332
لذا یکی از چیزهایی که ما باید در دعاها و قنوت و در سجده آخر نمازمان بخواهیم همان عبارت آخر جامعه کبیره است که بیت الغزل دعاها است.
«فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِم وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص617
این را دعا می گویند هرچه است در این دعا است. از امام حسین (سلام الله علیه) سوال می کنند:
«فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»
فرمود:
«مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه»
علل الشرائع؛ نويسنده: الشيخ الصدوق (وفات: 381) رده: مصادر حديث شيعه – فقه، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ: 1385 - 1966 م، ج1، ص9، باب علة خلق الخلق و اختلاف أحوالهم، ح1
یک مقدار بعضی از بزرگواران نسبت به مقامات ائمه کم لطف هستند.
پرسش:
این که در «خطبه بیان» بعضی اوصاف ائمه آمده چطور است؟
پاسخ:
خطبه بیان سندا یک مسائلی دارد ولی اگر کسی بخواهد جایگاه ائمه را خوب درک کند حدیث نورانیت، خیلی خوب است کتاب بحار جلد 26 صفحه1 حدیث 1 یعنی اولین حدیث از جلد 26 بحار. اگر کسی می خواهد امام را بشناسد جایگاه امام چه است حضرت امیر (سلام الله علیه) به اندازه سر سوزنی برای سلمان و ابی ذر پرده را بالا زده است.
«مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص1
«نزّلونا عن الرّبوبيّة و قولوا فينا ما شئتم»
منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح؛ نويسنده: شيخ بهايى، محمد بن حسين- بسطامى، على بن طيفور (تاريخ وفات مؤلف: 1031 ق)، محقق / مصحح: حسن زاده آملى، حسن، ناشر: حكمت، تهران: 1384ش، مقدمه 2، ص33
آقای اصغر طاهر زاده اصفهانی حدیث نورانیت را خیلی زیبا شرح داده است. هر وقت من شرحش را نگاه می کنم برایش دعا می کنم.
پرسش:
مقاماتی که می فرمایید وجود دارد به راحتی در دسترس عموم نیست باید یک مسیری را طی کنند تا به کمی از معرفت برسند این طور نیست که عموم مردم استفاده کنند. هزار و اندی سال است امام غائب شده مردم به راحتی هضم نمی کنند!
پاسخ:
مردم نمی توانند. همان تعبیر حضرت ولی عصر که فرمود:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُه»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص499
آن چه که باعث شده شیعیان ما از ما غافل مانده اند و به زیارت ما نائل نمی شوند نیست جز این که بعضی از اعمال از آن ها سر می زند و ما آن اعمال را نمی پسندیم.
دوست آقای بهجت همان شخصی که آیت الله ناصری به نقل از آیت الله بهجت می گوید من دوستی دارم خدمت حضرت ولی عصر می رسد ایشان نقل می کند می گوید من از سیزده – چهارده سالگی هر روز خدمت حضرت می رسیدم تصور می کردم همه حضرت را می بینند. به بیست و دو سالگی رسیدم تشرفم نزد حضرت قطع شد سه یا چهار سال تمام سال جز آن دو روز حرام روزه گرفتم بعد از سه سال روزه گرفتن دوباره ارتباط حاصل شد!
الان در قم طلبه های پاکی هستند که خدمت حضرت می رسند.
پرسش:
این ها کسانی هستند که این مقامات را درک کردند عامه مردم که نمی توانند این طور باشند.
پاسخ:
در زمان پیامبر، این ها از پیامبر که بالاتر نیستند پیامبر سیزده سال زحمت کشید خون دل خورد نتیجه اش چه شد؟
«إن الرجل ليهجر »
ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9
چند نفر با حضرت علی (سلام الله علیه) ماندند؟ به تعداد انگشتان دست.
پرسش:
حالا به ان خاطر بقیه بشریت محکوم بشوند!
پاسخ:
بحث سر این است که نرفتند، خدای عالم تمام این بحث ها را مترتب بر انتخاب ما کرده است.
(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)
ما راه را به او نشان داديم خواه شاکر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس
سوره انسان (76): آیه 3
(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)
و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راههاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.
سوره عنکبوت (29) آیه69
اگر آمد ابتدای راه شاکرا را انتخاب کرد (لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا) اگر راه ضلالت را انتخاب کرد
(إِنَّ اللَّهَ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ)
بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه می کند.
سوره رعد (13): آیه 27
پرسش:
جناب استاد! وقتی قرار شد کسانی که با پیامبر می خواهند صحبت کنند باید هزینه بدهند چند نفر عمل کردند؟
پاسخ:
بله، در بحث نجوا فرمود: هرکس بخواهد با من نجوا کند باید صدقه بدهد. جز امیر المؤمنین چه کسی رفت صدقه بدهد؟ !
آغاز بحث...
در رابطه با بحث خلیفتی برخی شبهه کردند و گفتند حضرت امیر (سلام الله علیه) خودش را خلیفه پیامبر نمی دانست! و معتقد به خلافت خودش هم نبود! بلکه خلافت را انتخابی می دانست!
در این موضوع رویاتی که مربوط به خلافت بود عرض کردیم حدود 150 حدیث در کتب شیعه و سنی داریم که واژه خلیفتی آمده است. «خلیفتي من بعدی»، «خلیفتي في کل مؤمن و مؤمنة» و امثال این ها آمده است. آیا با 150 تا روایت ( بالفرض همه این ها هم ضعیف باشد) تواتر اثبات نمی شود؟
نمی دانم این ها چقدر آدم های بی انصافی هستند اگر بگوییم این ها سواد ندارند، آثارشان نشان می دهد که تمام کتب روایی را زیر و رو کرده اند. اگر بگوییم سواد دارند این ها را انکار می کنند جز عناد و جز دشمنی چیز دیگری نیست.
ما دل مان به حال این ها نمی سوزد خدای عالم بر قلب این ها مهر زده است ولی ما دل مان به حال آن هایی می سوزد که حرف های این ها را دارند در شبکه ها و در فضای مجازی و در آثار علمی شان به عنوان یک فکر نو و نشانه روشنفکری مطرح می کنند این برای انسان درد است.
به روایات اهل سنت رسیدیم که واژه ی خلیفه در آن آمده است. یکی از روایت هایی که مجموعه ای از فضائل امیر المؤمنین (علیه السلام) را مطرح می کند روایت ابن عباس است می فرماید علی ابن ابی طالب ده تا ویژگی دارد که هیچ یک از صحابه چنین ویژگی هایی را ندارد.
ایشان ابتدای امر آمد بحث سوره برائت را مطرح کرد بعد حدیث رایت را مطرح کرد، سوره برائت را که از ابوبکر گرفت و حضرت برد قرائت کرد. حدیث:
«وكان أَوَّلَ من أَسْلَمَ مِنَ الناس بَعْدَ خَدِيجَةَ قال وَأَخَذَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ثَوْبَهُ فَوَضَعَهُ على علي وَفَاطِمَةَ وَحَسَنٍ وَحُسَيْنٍ فقال إنما يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهْرَكُمْ تَطْهِيراً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج1، ص330، ح3062
آیه تطهیر را آورده، لیلة المبیت را مطرح کرده است. بحث لیلة المبیت در کتاب مسند احمد با سند صحیح نقل شده و محققین می گویند سندش صحیح است.
«فَبَاتَ علي على فِرَاشِ النبي صلى الله عليه وسلم تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَخَرَجَ النبي صلى الله عليه وسلم حتى لَحِقَ بِالغَارِ وَبَاتَ الْمُشْرِكُونَ يَحْرُسُونَ عَلِيًّا يَحْسَبُونَهُ النبي صلى الله عليه وسلم فلما أَصْبَحُوا ثَارُوا إليه فلما رَأَوْا عَلِيًّا رَدَّ الله مَكْرَهُمْ فَقَالُوا أَيْنَ صَاحِبُكَ هذا قال لاَ أدري فَاقْتَصُّوا أَثَرَهُ فلما بَلَغُوا الْجَبَلَ خُلِّطَ عليهم فَصَعِدُوا في الْجَبَلِ فَمَرُّوا بِالغَارِ فَرَأَوْا على بَابِهِ نَسْجَ الْعَنْكَبُوتِ فَقَالُوا لو دخل ههنا لم يَكُنْ نَسْجُ الْعَنْكَبُوتِ على بَابِهِ فَمَكَثَ فيه ثَلاَثَ لَيَالٍ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج1، ص348، ح3251
می گوید اسنادش حسن است.
چند روز قبل یکی از عزیزان سوالی در رابطه با آیه غار داشت که در آیه غار ضمیر: (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) ضمیر در «علیه» به ظاهر به ابوبکر برمی گردد. عزیزان آیه غار را ملاحظه بفرمایند.
(إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِي اثْنَينِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِي الْعُلْيا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)
اگر او را ياري نکنيد، خداوند او را ياري کرد؛ (و در مشکلترين ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بيرون کردند، در حالي که دومين نفر بود (و يک نفر بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود ميگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين موقع، خداوند سکينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهايي که مشاهده نميکرديد، او را تقويت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آيين او)، بالا (و پيروز)است؛ و خداوند عزيز و حکيم است!
سوره توبه (9): آیه 40
شاید نزدیک بیست نفر از علمای بزرگ اهل سنت تصریح دارند که ضمیر به نبی مکرم برمی گردد. علامه طباطبایی در این مسئله نکته دقیقی دارد از عبارت ایشان خیلی خوشم آمد. ایشان می فرماید در این جا چند تا ضمیر است.
(نَصَرَهُ) به پیامبر برمی گردد، (إِذْ أَخْرَجَهُ) به پیامبر برمی گردد (لِصَاحِبِهِ) به پیامبر برمی گردد و... تمام این هفت – هشت تا ضمیری که هست همه به رسول اکرم بر می گردد. چطور می شود از میان این ها (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) به ابوبکر برگردد و به پیامبر برنگردد! هفت تا ضمیر مذکر مفرد آمده همه قطعا برای رسول الله است.
آن وقت بیاییم بگوییم همه ضمایر به پیامبر برمی گردد و در میان این ها (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) به ابوبکر برمی گردد؟! اصلا خلاف سیاق آیه است.
پرسش:
در مورد فضائل صحابه معیار چه است که آن همه فضائل را قبول نکنیم و به این آیه بچسپیم.
پاسخ:
شیخ بزرگوار! بنده این مطلب را غالبا در مناظراتم به عنوان تیر خلاص همیشه می گویم. می گویم مطالبی که شما برای ابوبکر آوردید:
(إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ)
**
«قال رسول الله صلّى الله عليه وسلّم: " مكتوب على ساق العرش. أو في ساق العرش لا إله إلا الله وحده لا شريك له محمد رسول الله صلّى الله عليه وسلّم، ووزيراه أبو بكر الصديق وعمر الفاروق»!
مختصر تاريخ دمشق؛ اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري (المتوفى: 711هـ) الوفاة: 711، دار النشر: ج6، ص15
« لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب»!
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص428
ضروری ترین وقتی که نیاز به این احادیث داشتند سقیفه بود. مهاجرین و انصار به سر و کله هم می کوبیدند. سعد ابن عباده را زیر دست و پا له کردند عمر گفت:
«قتل الله سعداً، اقتلوه فإنه منافق»
شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص13
«فَأَخَذَ عُمَرُ بيده فَبَايَعَهُ وَبَايَعَهُ الناس فقال قَائِلٌ قَتَلْتُمْ سعدا فقال عُمَرُ قَتَلَهُ الله»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص 1341، ح3467
حباب ابن منذر را عمر با مشت آن چنان زد که دماغش خرد شد! به جای این همه دعوا و زد و خورد همان جا می گفتند پیامبر در حق ما این آیات و احادیث را گفته است. در قرآن آمده (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ) سکینه بر من ابوبکر نازل کرده شما چه می گویید؟ چرا از گفتن این فضائل و مطالب در سقیفه هیچ خبری نبود؟!
وقتی ابوبکر، عمر را به عنوان خلیفه بعد خود انتخاب می کند حضرت امیر المؤمنین، صحابه، مهاجرین، طلحه، زبیر همه اعتراض می کنند
«تستخلف علينا فظا غليظا ولو قد ولينا كان أفظ وأغلظ فما تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة : الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج7، ص434، ح 37056
جواب خدا را چه می خواهی بدهی؟ همان جا در جواب مردم می گفت پیامبر خدا فرمود: «لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب» قضیه تمام می شد می رفت. اگر واقعا این ها حقیقت دارد ضروری ترین وقتی که این احادیث مورد نیاز است و باید از این ها استفاده شود تا دعوا بخوابد، سقیفه است. اختلاف مهاجرین و انصار هم در رابطه با ابوبکر و هم در رابطه با عمر بوده است. و در طول تاریخ در مورد این بحث و گفتگو است و هیچ کدام این ها را هم نتوانستند جواب بدهند. به سادگی از کنارش رد شده و رفته اند.
می گویند اجماع صحابه حجت است، اجماع اهل حل و عقد حجت است. کجا داریم اجماع صحابه حجت است؟ یک آیه به ما بدهید! اگر آیات قرآن را می آورید، آیات قرآن یک جا دارد:
(وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ)
و نماز را بپا داريد، و زکات را بپردازيد.
سوره بقره (2): آیه 43
در جای دیگر هم دارد:
(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)
در حال مستي به نماز نزديک نشويد!
سوره نساء (4): آیه 43
شما لا تقربوا الصلاة را به تنهایی بگیری و ادامه اش را نیاوری مفسده می شود. آیاتی که در رابطه با مذمت صحابه داریم خیلی بیشتر از آیاتی است که در مورد مدح صحابه است.
آیه (في قُلُوبِهِمْ مَرَض) که در مورد ثعلبه صحابه پیامبر است. و دهها آیات دیگر داریم
(إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَينُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ)
اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق کنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از کرده خود پشيمان شويد!
سوره حجرات (49): آیه 6
این آیات در مورد صحابه است در مورد یهودی ها و مسیحی ها نیست. آیاتی که در مورد مذمت صحابه است این ها را به عنوان منافق، به عنوان فاسق (إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَينُوا) معرفی می کنند؛ اجماع دارند فاسق در رابطه ولید ابن عقبه است. آن وقت باز بگوییم خدا فرموده:
«اطَّلَعَ على أَهْلِ بَدْرٍ فقال اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1095، ح2845
هرگناهی می خواهید انجام بدهید، انجام دهید قبل از این که گناه کنید شما را بخشیدم! پس تکلیف چه می شود؟! صحابه هرچه مقام شان بالا باشد از امهات المؤمنین که بالاتر نیستند امهات المومنین هم صحابه هستند و هم ام المؤمنین هستند.
خدای عالم در رابطه با این ها می گوید: اگر گناه کنید دو برابر شما را عذاب می کنیم. حال چطور می شود که صحابه مقام شان بالاتر از امهات المؤمنین باشد؟! مسأله خیلی واضح و روشن است. امام صادق (سلام الله علیه) فرمود حقانیت ما از آفتاب روشن تر است.
الان که روز است برای کسی بخواهید وجود آفتاب را اثبات کنید چقدر راحت است! می گوید حقانیت ما از این آفتاب در روز روشن تر است. اصلا کار نداریم که شیعه هستیم بدون در نظر گرفتن گرایش شیعی این را می گوییم.
تمام عنایت در این است احادیث حقانیت اهل بیت در کتب اهل سنت با سند صحیح با اسانید مستفیض با اسانید متواتر آمده است. این نیست جز عنایت خدای تبارک و تعالی به اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) و برای این که برای آیندگان حجت روشن بشود و نتوانند در شبهه بمانند.
به قول دوست عزیزمان بحث کمالات که هیچ این ها در اولیات بشر گیر کرده اند. از این یک صد و بیست هزار صحابه چند نفر تابع پیامبر شدند؟ مخالفت هایی که این ها در عصر نبوت داشتند، اصلا کاری به بعد از پیامبر نداریم در زمان پیامبر در جنگ احد مخالفت کردند، در زمان حرکت به صلح حدیبیه را ملاحظه کنید. حتی پیامبر اکرم می گوید روزه گرفتید مسافر هستید به حد ترخص رسیدید باید افطار کنید حضرت آب خواست و افطار کرد نگاه کرد هیچ کس افطار نکرد نزد ام سلمه آمد، ام سلمه گفت:
«من أَغْضَبَكَ أَغْضَبَهُ الله»
حضرت فرمود:
«وما لي لاَ أَغْضَبُ وأنا آمُرُ بِالأَمْرِ فَلاَ اتبع»
من دستور میدهم کسی از من تبعیت نمیکند.
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص286
در قضیه مکه و حجة الوداع حضرت می گوید از احرام بیرون بیایید هیچ کس از احرام بیرون نمی آید. پیامبر نزد عایشه می آید، عایشه می گوید یا رسول الله چرا غضبناک هستی؟ می گوید دستور می دهم هیچ کس حرفم را گوش نمی دهد.
«عن عَائِشَةَ رضي الله عنها أنها قالت قَدِمَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لِأَرْبَعٍ مَضَيْنَ من ذِي الْحِجَّةِ أو خَمْسٍ فَدَخَلَ عَلَيَّ وهو غَضْبَانُ فقلت من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ قال أو ما شَعَرْتِ أَنِّي أَمَرْتُ الناس بِأَمْرٍ فإذا هُمْ يَتَرَدَّدُونَ قال الْحَكَمُ كَأَنَّهُمْ يَتَرَدَّدُونَ أَحْسِبُ وَلَوْ أَنِّي اسْتَقْبَلْتُ من أَمْرِي ما اسْتَدْبَرْتُ ما سُقْتُ الْهَدْيَ مَعِي حتى أَشْتَرِيَهُ ثُمَّ أَحِلُّ كما حَلُّوا»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص879، ح1211
«من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ» خداوند این ها را وارد آتش جهنم کند.
این ها یک سری حقایقی است که باید مثل حمد و سوره حفظ کنیم.
1. قضیه مخالفت صحابه در عصر نبوت؛
2. مخالفت صحابه در هنگام رحلت پیامبر؛
3. مخالفت صحابه بعد از رحلت پیامبر؛
این موارد را با سندهای صحیح باید مثل حمد و سوره حفظ کنیم و در جایی که لازم است استفاده کنیم.