(جلسه پنجاه و هشتم 02 11 1403)
موضوع: نقد شبهه آقای عابدینی در «شأن نزول آیات ابلاغ و اکمال»
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
مسئله اول: اهمیت علم رجال
سلام علیکم ورحمة الله در خدمت دوستان هستیم
پرسش:
ملاک نقل یک روایت از راوی دیگر چیست، هم عصر بودن است؟...
پاسخ:
روایت اقسام مختلفی دارد بهترین روایت، روایتی است که ملازمتاً و مصاحبتاً نقل کرده باشد با کلمه «سمعتُ، قال لِی، حدثني» با این تعابیر آورده باشد این بهترین نقل سند است.
یک دفعه «مُعنعن» نوشته می شود «شیخ طوسی عن فلان، عن فلان، عن فلان» برای ما معلوم نیست آیا ملازمتاً و مصاحبتاً نقل کرده یا از کتابش گرفته وَجاده است چون یکی از اقسام نقل، وَجاده است. مثلاً خیلی از بزرگان کتابی داشتند کتاب او را که صد یا دویست سال قبل بوده پیدا کردند و از کتابش نقل کردند. شیخ طوسی و ابن قولویه خیلی مقید بودند. می گوید: «وجدتُ فی کتابه، رأیتُ فی کتابه» این طور تعابیر روایت را سر و سامان می دهد آدم می داند این آقا از کتابش نقل کرده است. اگر آن کتاب، کتاب مشهور باشد نه کتاب گمنام، کتابی که حداقل چندین نفر از او نقل کرده باشند وَجاده ضرر به اعتبار سند نمی زند و الا این کتاب، کتاب غیر مشهور باشد فقط یک مورد فلانی از کتاب فلانی نقل بکند درحالی که این روایت در هیچ جا نیامده باشد دراین صورت این وجاده، ضرر به اعتبار روایت می زند.
غرض اینکه علم رجال، علم خیلی مفصلی است ما مقداری آسان می گیریم تصور می کنیم همین که نگاه کردیم نجاشی گفت «ثقةٌ» و شیخ طوسی «ضعیفٌ» گفت پس علم رجال بلد هستیم! مخصوصاً در بحث پاسخ به شبهات، علم رجال حرف اول را می زند، یعنی کسی به علم رجال مسلط نباشد اصلا ورودش به مناظره و پاسخ به شبهات صحیح نیست. به تعبیر امام عسکری:
«فَذَلِكَ حَرَامٌ عَلَى شِيعَتِنَا»
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري (عليه السلام)؛ نویسنده: حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم، محقق /مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص528
چون اگر شما ده تا روایت نقل کنید وقتی طرف مقابل بگوید همه روایاتی که نقل کردی ضعیف است دیگر خلع سلاح می شوید. روش وهابی ها یا بعضی از اهل سنت این است شما روایت نقل می کنید با یک جمله «کل هذه الروایات ضعافٌ» جواب شما را می دهد. شما باید خودتان را به زحمت بیاندازید دانه دانه بررسی کنید آنجا هم وقت بررسی سندی نیست.
شروع می کند به تمسخر. می گوید علمای شیعه همین هستند! از روایات ضعیف برای خودشان مذهب درست کرده اند!
لذا کتاب نقد اصول مذهب شیعه ما را دانلود کنید ببینید مطالعه و مباحثه کنید. خلاصه اش را داریم آماده می کنیم برای کتاب درسی سال آینده در مراکز تخصصی تدریس بشود. آن سه جلد را البته با تأکید حاج آقای اعرافی یعنی سه جلد هر کدام تا هفتصد صفحه را در حدود سیصد صفحه خلاصه کردیم. اگر کسی خوب از اول تا آخر این کتاب را یک برنامه بگذارد مثلاً روزی نیم ساعت مطالعه کند تقریباً مبنا دستش می آید.
جلسه قبل عرض کردم کتاب قفاری قوی ترین کتاب ضد شیعه در چهارده قرن است ما هم هشت سال شبانه روز روی این کتاب کار کردیم با لجنه هم کار کردیم چهار، پنج نفری کار کردیم همه کارها را در آن هشت سال کنار گذاشتیم. فقط بحث جزئی در مورد علم رجال را در فیضیه داشتیم و مابقی بحث ها و مسافرت ها وبقیه کارها را تعطیل کردیم و شبانه روز کار کردیم. الحمد لله یک چیز خوبی از آب در آمد.
پرسش:
اسم کتاب چیست؟
پاسخ:
نقد اصول مذهب شیعه.
پرسش:
این کتاب چاپ شد؟
پاسخ:
بله، حتی برای قفاری فرستادیم یکی از دوستان در ریاض بردند در خانه اش به او تحویل دادند. ماه رمضان در یک جلسه ای بودیم حاج آقای سبحانی، حاج آقای مکارم و بعضی از اساتید بودند حاج آقای سبحانی سر افطاری بود البته ایشان لطف دارند خودم واقعاً در حوزه بعد از تفضلات خدا و عنایت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هر چه دارم از آقای سبحانی دارم. واقعاً نسبت به بقیه اساتید، آیت الله العظمی سبحانی حق بزرگی به گردن من دارند.
ایشان سرسفره گفتند: آقای قزوینی! کتاب نقد قفاری را مطالعه کردم خیلی خوب جواب دادید و قلمش هم قلم خوبی است. حاج آقای مکارم گفتند: آقای قزوینی! نزدیک هفتاد سال است با آقای سبحانی هستم ایشان غیر از کتاب خودش، از هیچ کتابی تعریف نمی کند! معلوم می شود کتاب شما خیلی خوب است که ایشان دارد تعریف می کند!
گفتم ایشان بزرگوار هستند عنایت دارند و بنده پروری و شاگرد پروری می کنند. الحق هم همین است بعضی وقت ها از نزدیک منزل ما عبور می کنند در منزل ما را می زنند می گویند فلانی آمدم فقط شما را ببینم و بروم. در این حد ایشان محبت دارند. ایشان هم می گفتند: یک مقاله ای از قفاری دیدم در آن مقاله از نوشتن کتابش اظهار ندامت کرده است. -تعبیر آیت الله العظمی سبحانی بود- گفتند به گمان من این کتاب به دستش رسیده و متوجه شده بی گدار به آب زده و از نوشتن کتاب اظهار پشیمانی کرده است!
البته «کلهُ مِنْ فضل ربی» أ أشکر باشیم یا أ أکفر! بستگی به عنایت خدای عالم دارد.
مسئله دوم: نقد آقای عابدینی
آغاز بحث...
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
در رابطه با بحث کلمه «نصب» آقایان می گویند: عبارت «نصب» را از اهل بیت علیهم السلام نداریم بلکه همه این ها برداشت روات است مقداری از حرف های آقای عابدینی را بیان کردیم. دو، سه سال قبل هم برای بعضی از دوستانی که در خدمت شان بودیم نقل کردیم.
نحوه برخورد با روایات اهل بیت علیهم السلام توسط این ها به مراتب وقیح تر از وهابیت است یعنی فقط دنبال القاء شبهه هستند آن هم بدون هیچ دلیل و مدرکی!
ملاحظه بفرمایید در مورد آیه:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)
ای پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نمی کند.
سوره مائده (5): آیه 67
بیش از هشتاد، نود روایت از شیعه داریم که این آیه در حق حضرت امیر المؤمنین نازل شده است حدود هفده، هجده روایت هم از اهل سنت داریم، آلوسی «کان سلفيّ العقیده» ایشان از عبد الله مسعود نقل می کند روح المعانی، جلد 6، صفحه 193 می گوید:
«كُنَّا نَقْرَأُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ يا أَيُّهَا الرَّسُول بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً وَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص193
ایشان (عابدینی) بچه شیعه است به قول خودش هم دو گواهی اجتهاد یدک می کشد؛ ببینید چه می گوید: «« «بَلِّغ» فعل امر از مصدر تبلیغ است یعنی تبلیغ کن، برسان، مسلماً با اعلان کن یا اعلام کن متفاوت است»!! این چه ماجراجویی است؟ نمی دانیم این چه ادبیاتی است «بَلِّغ» با برسان فرق می کند!
او ادامه می دهد: «تبلیغ از ماده بلوغ است و موارد استعمال آن در امور تدریجی است نظیر بلوغ جنسی یا بلوغ عقلی. طلاب برای تبلیغ دین می روند اما بلندگو دارها یا جارچی ها چیزی را اعلام می کنند»! ملاحظه کنید چه مثال وقیحی می زند !
پرسش:
سند هم نمی دهد
پاسخ:
بله، می گوید ارزش و کار آن جارچی که پشت بلند گو جار می زند بیشتر از آن مبلغی است که بالای منبر رفته و دارد تبلیغ می کند.
« اگر مراد آیه اعلام ولایت حضرت علی یا نصب او بود کلمه «أعلِن» به معنای اعلان کن یا از کلمه «أظهِر» به معنای روشن کن استفاده کرده بود و اکنون که کلمه بلّغ استفاده کرد امور دیگری مد نظر است.»
واقعاً آدم نمی داند با این ها چه کار کند؟ «چرا خدا به جای (ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) نگفت «أعلِن إمامة علیٍ»، مراد از آیه 67 محتوای خطبه های پیغمبر در عرفات و منی است یعنی اسلام دین صلح است.»!
نمی دانم این ها
(مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا)
در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت.
سوره نساء (4): آیه 88
(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)
خدا بر دلها و گوش های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم هايشان پرده ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
سوره بقره (2): آیه 7
هستند.
سپس می گوید: «این اشکالات موجب شده که بنده (یعنی بنده شیطان) احتمال دهم مراد از (ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ) محتوای خطبه هایی باشد که پیامبر در روز عید قربان و روز دوازدهم و روز هجدهم خوانده است. چرا خدا امامت علی را در قرآن اعلان نکرد و به پیامبر واگذار کرد»؟ به خدا هم ایراد گرفت! فقط مانده بود خدا را زیر ببرد!
چرا خدا به پیامبر فرمود تبلیغ و اعلان کن؟ چرا خود خدا نفرمود «یا ایها الناس إنَّ علیاً ولیکُم بعد رسول الله»!
فرمود:
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.
سوره مائده (5): آیه 55
به تعبیر ادباء و فصحاء در علم فصاحت و بلاغت معانی بیان همه اتفاق نظر دارند که معرفی به اوصاف، بلیغتر از معرفی به اسم است.
در اسم می توانند فردا بروند یک علی ابن ابی طالبی را پیدا کنند «إنَّ علیاً ولیکم» صد تا علی پیدا کنند بیاورند بگویند مراد این بوده اما وقتی می فرماید (الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ) یک مصداق در تاریخ بیشتر نداشت. آن هم حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بوده است
پرسش:
یک وصف و کنایه ای می آورد که همه می دیدند اما انگشتر دادن را شاید یکی دو نفر بیشتر ندیده باشند!
پاسخ:
مسجد پر از جمعیت بود یک سائل آمد گفت آقا کمک کن، آقا کمک کن از همه سوال کرد هیچ کس جواب نداد توجه همه جلب شد، دید یک آقایی مشغول است در حال نماز گفت به من کمک کن آن آقا انگشتر را در آورد داد بلافاصله جبرئیل نازل شد (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ) پیغمبر در میان عموم مسلمان ها فرمود این سائل از همه شما پرسید جواب ندادید این آقا جواب داد. آیا از این بهتر و واضح تر؟! یکی دو نفر نبود مسجد مملوّ از جمعیت بود مسبوق به سوال از دیگران بوده است.
پرسش:
این را هم دارند که خلیفه دوم بعد از آن چندین بار در رکوع انگشتر داده است.
پاسخ:
بله، نزدیک به چهل مرتبه می گویند خلیفه دوم رکوع رفت و گفت بیایید به شما انگشتر بدهم تا برای ما نیز آیه نازل بشود. همین نشان می دهد که مسئله اعطاء انگشتر در نماز و نزول آیه خیلی مهم و دهان پر کن بود!
پرسش:
سائل به خداوند متعال می گوید خداوندا تو شاهد باش در مسجد پیامبر خدا دست خالی بر می گردم در آن لحظه حضرت اشاره فرمود که بیاید و انگشتر حضرت را بگیرد.
پاسخ:
بله، اهل سنت مفصل آوردند آلوسی صوفی سلفی العقیده است نسبت به شیعه هر چه از دهانش در آمده در کتابش گفته است از جمله این که، این ها کلب، خنزیر و ... هستند . از همه القاب استفاده کرده است. در کتاب روح المعانی، جلد 6، صفحه 167 می گوید:
«وغالب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص167
در صفحه 186 می گوید
«والآية عند معظم المحدثين نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص186
عضد الدین ایجی، میر شریف جرجانی و تفتازانی نقل می کنند بر این که اجماع محدثین است که این آیه در حق حضرت علی نازل شده است البته این را از شیعه نقل می کنند ولی رد نمی کند. -عزیزان دقت کنند- قانون مناظره این است اگر کسی مطلبی از مخالف نقل کرد و رد نکرد تلقی به قبول می شود. این سه نفر از استوانه های کلامی اهل سنت هستند مسئله اجماع را نقل می کنند ادله دیگر را رد می کنند. مثلاً غدیر و مسائل دیگر را رد می کنند اما اجماع را رد نمی کنند خیلی واضح و روشن است.
این را ملاحظه بفرمایید اقای عابدینی در جزوه «تفسیر جدید» از سه آیه مربوط به: (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)؛ (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ) و (بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ)
(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)
امروز، دين شما را کامل کردم؛
سوره مائده (5): آیه 3
می گوید: «این ها مربوط به روز عرفه است! آیه اکمال قبل از غدیر نازل شد»
حال آنکه حدیث (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) در هجدهم ذی الحجه از ابو هریره است! شما اگر می خواهید از اهل سنت نقل کنید برای آن ها ابو هریره به عنوان یک راوی شاخص است. از باب الزام خصم چه ارتباطی به این دارد؟
همچنین می گوید: «از راه روایت نمی توانیم به شأن نزول اکمال برسیم یک روایت صحیح در شأن نزول آیه اکمال نیست»!
فقط یک نمونه خدمت آقایان بگویم آیا روایت صحیح در نزول آیه اکمال نیست؟ بیست و چهار تا روایت فقط از شیعه آن هم با سند صحیح است. به عنوان نمونه دوستان ملاحظه بفرمایند روایت اول، روایت خیلی جالبی است، کتاب کافی، جلد 1، صفحه 289، حدیث 4 البته آدرس هایی که می دهم با چاپ آخوندی است تصویر می آوریم چون در چاپ آخوندی اعراب ندارد چاپ بیروت اعراب دارد از این می آوریم.
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ»
همه ثقه هستند دوباره
«وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ (برادر زراره) وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ أَبِي الْجَارُودِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ فَرَضَ وَلَايَةَ أُولِي الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه واله وسلم) أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ- يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَامَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ قَالُوا جَمِيعاً غَيْرَ أَبِي الْجَارُودِ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ كَانَتِ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ الْأُخْرَى وَ كَانَتِ الْوَلَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ الْفَرَائِضَ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص289، بَابُ مَا نَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَى الْأَئِمَّةِ ع وَاحِداً فَوَاحِدا، ح4
امام باقر علیه السلام به سه آیه استدلال می کند یعنی از جمیع آیاتی که در شأن حضرت امیر المؤمنین آمده سیصد آیه است طبق تعبیر ابن عباس که می گوید سیصد آیه در حق حضرت علی نازل شده است. یکی از دوستان گفتند شاید به عنوان غلبه است. خدمت ایشان عرض کردم آیت الله شیرازی کتابی دارد به نام علیٌ فی القرآن ایشان آیاتی که از شیعه و سنی آورده مراد از آیه، حضرت علی ابن ابی طالب است. از نبی مکرم از ائمه از صحابه شمردم دیدم ایشان حدود هشتصد و چهل آیه در یک جلد آورده است که اهل بیت علیهم السلام تفسیر کردند که این آیه در حق حضرت علی نازل شده است.
از هشتصد و چهل آیه هشتصد تا نه! صد تا نه! چهل یا بیست روایت صحیح که داریم این آیات در حق حضرت امیر المؤمنین نازل شده است. نمی دانم این ها چه کار دارند می کنند؟
امام باقر علیه السلام این سه آیه را آورده اند ان شاء الله عزیزان روی این سه آیه تمرکز کنند آیه 67 سوره مائده، آیه 55 سوره مائده و آیه 3 سوره مائده یعنی این سه آیه گُل آیات است، اهل سنت و شیعه انبوهی از روایت دارند که این سه آیه در حق حضرت امیر المؤمنین نازل شده است. آن وقت این آقا می گوید روایت صحیح نیست حداقل این آقا به کتاب مرآة العقول علامه نگاه می کرد اگر سواد رجالی هم ندارد. مرحوم علامه مجلسی می گوید:
«الحديث الرابع: حسن»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 3، ص 250، ح4
البته حسن بودن هم به خاطر ابراهیم ابن هاشم است بزرگان ما در گذشته معمولاً می گفتند ممدوح است. تقریباً بعد از صاحب ریاض و صاحب جواهر به این طرف همه از روایات او تعبیر به صحیحه می کنند. آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) در معجم الرجال می گویند:
«لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم»
معجم رجال الحديث وتفصيل طبقات الرواة؛ الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم _المتوفى1411ق_، بينا، ج1، ص291
چون اگر روایاتی را که نام هاشم در سند آن هست برداریم و حذف کنیم دیگر روایتی نمی ماند به دلیل اینکه همه روایات اصول کافی 16199 تا است که هشت هزار روایت آن از این پدر و پسر است. چقدر عمر با برکتی داشتند!
پرسش:
همه روایات اصول کافی صحیح است، علامه دارد روایت ضعیف هم زیاد دارد
پاسخ:
بله ضعیف دارد کاری به صحیح و ضعیفش نداریم. توجه کنید اگر سه روایت ضعیف در یک موضوعی برسد، مستفیض می شود. آقای خویی که در روایات این همه سختگیری کرده است _ در مقایسه بین امام و آقای خویی به کتاب البیع مراجعه بفرمایید ده روایت بیاید فرض بفرمایید امام هشت، نُه تا را می گوید صحیح است آقای خویی سه تا بیشتر تصحیح نمی کند غالب روایات را رد می کند_ اما ایشان با همه این حال در کتاب های فقهی شان آورده است که اگر روایت ضعیف از سه تا بگذرد به درجه استفاضه می رسد. تعبیر شان این است:
«مما بلغ فوق الاستفاضة، فنحن فی غنى عن البحث فی سندها»
کتاب : دراسات فی علم الأصول؛ نویسنده: تقریر بحث السید الخوئی لسید الشاهرودی (وفات: 1413)، تحقیق: تقریر بحث السید الخوئی لسید علی الشاهرودی، ناشر: مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة، 1419- 1998م، ج3، ص280
روایت های مستفیض ما را از بحث سندی بی نیاز می کند لذا اگر در کافی سه روایت ضعیف کنار هم قرار بگیرند، مستفیض می شوند.
این مطلب را چندین بار هم عرض کردم مرحوم کلینی در یک باب شش، هفت روایت آورده مثلاً در ذکر رکوع، ذکر سجده، در طهارت و ... معمولاً مبنای مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) این بود روایتی که از نظر خودش صحیح است اول باب می آورد و بقیه روایات از باب مؤیدات است. یعنی اگر چنان چه این پنج روایت هم نبود روایت اول قابلیت استناد و استنباط برای حکم شرعی بود لذا مقداری با این نگاه به احادیث کتب اربعه یا کتاب های دیگرمان توجه داشته باشیم.
سند روایت علی ابن ابراهیم، نجاشی دارد:
«علي بن إبراهيم بن هاشم أبو الحسن القمي، ثقة في الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب»
رجال النجاشي؛ نویسنده: نجاشي، احمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين، ص260
عبارت نجاشی چاپ جامعه مدرسین. ابراهیم ابن هاشم با این تعبیر که آقای خویی می فرماید
«أنه أول من نشر حديث الكوفيين بقم... لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم ويدل على ذلك عدة أمور»
بعد ایشان مطالبی را نقل می کند و از سید ابن طاوس نیز نقل می کند
«الإتفاق علی وثاقتِهْ»
معجم رجال الحديث وتفصيل طبقات الرواة؛ الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم _المتوفى1411ق_، بينا، ج1، ص291 و 292
اتفاق علما بر وثاقت ابراهیم ابن هاشم است. سید ابن طاوس تقریباً متوفای 645 است. سید بحر العلوم می گوید
«الأصح عندي أنه ثقة صحیح المذهب»
مرحوم مامقانی نیز همین طور. میر داماد استرآبادی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب الرواشح السماویه همینطور. کتاب الرواشح السماویه کتاب خیلی خوبی است از آن کتاب های علم الحدیث است که شما اگر صفحه اولش را مطالعه کنید به قدری شیرین است به نظرم خسته هم باشید تا تمام نکنید زمین نمی گذارید به دوستان توصیه می کنم کتاب ... مطالعه کنند قلم کتاب نیز قلم خوبی است این کتاب را دار الحدیث منتشر کرده است. آن زمان که ما داشتیم کتاب قدیمی بود خط هایش هم خیلی ناجور و دست نویس بود. خیلی کتاب شیرینی است.
ابن ابی عمیر از مشایخ الثقات است جلسه قبل هم عرض کردیم
«من أوثق الناس عند الخاصة والعامة»
در مورد ابن اذینه شیخ طوسی دارد «ثقةٌ»، نجاشی توثیق کرده است برید ابن معاویه :
«بريد بن معاوية العجلي من وجوه أصحابنا ثقة فقيه له محل عند الأئمة عليهم السلام»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص440
تمام رواتی که در سند قرار گرفتند همه بالاتفاق ثقه هستند. اینکه بگوییم: ما یک روایت صحیحی در رابطه با آیه اکمال نداریم. واقعاً بی سوادی و بی اطلاعی خودمان را به نمایش می گذاریم.
حدیث بعدی، حدیث تفسیر قمی (رضوان الله تعالی علیه) است که حدیثی صد در صد صحیح است. (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) در کجا نازل شد؟ در غدیر نازل شد نه در عرفه. حدیث احتجاج حضرت امیرالمومنین در خلافت عثمان در جمع دویست نفره _در دو، سه جا حضرت امیر المؤمنین استناد کردند_. عبارت امالی شیخ طوسی روایت صد در صد صحیح است.
«أُعطِيتُ تِسْعاً لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ قَبْلِي سِوَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): لَقَدْ فُتِحَتْ لِي السُّبُلُ، وَ عَلِمْتُ الْمَنَايَا، وَ الْبَلَايَا، وَ الْأَنْسَابَ، وَ فَصْلَ الْخِطابِ، وَ لَقَدْ نَظَرْتُ فِي الْمَلَكُوتِ بِإِذْنِ رَبِّي، فَمَا غَابَ عَنِّي مَا كَانَ قَبْلِي وَ لَا مَا يَأْتِي بَعْدِي، وَ أَنَّ بِوَلَايَتِي أَكْمَلَ اللَّهُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ دِينَهُمْ، وَ أَتَمَّ عَلَيْهِمُ النِّعَمَ، وَ رَضِيَ لَهُمْ إِسْلَامَهُمْ، إِذْ يَقُولُ يَوْمَ الْوَلَايَةِ لِمُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَا مُحَمَّدُ، أَخْبِرْهُمْ أَنِّي أَكْمَلْتُ لَهُمُ الْيَوْمَ دِينَهُمْ، وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِمُ النِّعَمَ، وَ رَضِيتُ إِسْلَامَهُمْ، كُلَّ ذَلِكَ مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَيَّ فَلَهُ الْحَمْدُ.»
الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص205
بیست و هفت، بیست و هشت روایت است. از این روایات نزدیک به هشت، نُه روایت صحیحه است و بیست حدیث نیز به عنوان مؤید داریم. آیا انصاف است بگوییم روایت صحیح نداریم؟! نمی دانم این آقایان معتقد به قیامت هستند یا نه؟ در قیامت چه جوابی می خواهند بدهند؟!
مرحوم شیخ صدوق_ البته مدرکش را نتوانستم پیدا بکنم. اگر دوستان پیدا کردند به ما بدهند_ موقعی که داشت از دنیا می رفت وصیت کرد من را در قم و در نجف دفن نکنید گفتند چرا؟ گفت کسی که در نجف و قم دفن بشود قیامت را نمی بیند مستقیم از قبر راهی بهشت می شود.
گفتند این که خیلی خوب است از قبر انسان به سمت بهشت برود گفت نمی خواهم بهشت بروم می خواهم قیامت را ببینم، ببینم آنهایی که در حق حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) ظلم کردند چه پاسخی دارند؟ واقعا با تمام سختی هایی که قیامت دارد، می ارزد. بنده هم آرزو می کنم تمام سختی های قیامت را تحمل کنم اما ببینم این ها در قیامت چه می خواهند بگویند؟ قیامت هم خیلی سخت است آن جا:
(يوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ)
روزی که آن را می بينيد، (آنچنان وحشت سرا پای همه را فرا می گيرد که) هر مادر شير دهی، کودک شير خوارش را فراموش می کند؛ و هر بارداری جنين خود را بر زمين می نهد؛ و مردم را مست می بينی، در حالی که مست نيستند؛ ولی عذاب خدا شديد است!
سوره حج (22): آیه 2
به قدری سخت است که مادر فرزندش را از آغوشش رها می کند. یا:
(فَكَيفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يوْمًا يجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا)
شما (نيز) اگر کافر شويد، چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار می داريد؟! در آن روز که کودکان را پير می کند
سوره مزمل (73): آیه 17
بچه های کوچک از ترس قیامت پیر می شوند خیلی سخت است اما با همه این سختی ها وقتی انسان محکمه حضرت امیر المؤمنین را ببیند لذت می برد از اینکه ببیند دشمنانش چگونه بی پاسخ می مانند. در صحیح بخاری از حضرت امیر سلام الله علیه است که می فرماید:
«عن عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه أَنَّهُ قال أنا أَوَّلُ من يَجْثُو بين يَدَيْ الرحمن لِلْخُصُومَةِ يوم الْقِيَامَةِ»
اول کسی که محکمه در قیامت تشکیل می دهد من هستم!
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1458، ح3747
مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی استاد امام در فلسفه بود. تقریباً درسال 61- 62 بود در کتاب معاد ایشان دیدم اما مدرکش را نتوانستم یادداشت کنم. ایشان می گوید در یکی از عرصه های قیامت، حساب و کتاب به قدری سخت می شود خدای عالم سخت می گیرد انبیاء به ستوه می آیند خدا می فرماید:
(فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ)
به يقين، (هم) از کسانی که پيامبران به سوی آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم کرد؛ (و هم) از پيامبران سؤال می کنيم!
سوره اعراف (7): آیه 6
با لام تأکید و نون تأکید ثقیله (أُرْسِلَ إِلَيهِمْ) را کار نداریم می گوید به قدری عرصه بر انبیاء تنگ می شود از حساب عاجز می مانند یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر خدمت نبی مکرم پناه می برند، یا رسول الله خاتم انبیاء و افضل انبیاء هستی اگر تو دست ما را نگیری حساب ما خیلی سخت می شود. نبی مکرم با انبیاء خدمت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می آیند حضرت می فرماید زهرا جان انبیاء به ما پناه آورده اند برای این روز چه آماده کردی؟ حضرت صدیقه طاهره عرضه می دارد: من برای امروز دو دست بریده فرزندم عباس را پیش خدای عالم شفیع می برم!
مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی جزء بزرگان بود. همین که امام پیش ایشان فلسفه خوانده کفایت می کند. کتابش هم کتاب خیلی خوبی است قبل از انقلاب نوشته و چاپ شده اما ندیدم تجدید چاپ شده باشد.
در هر صورت ...
فقط یک نکته ای را خدمت آقایان عرض کنم صحیح بخاری را ملاحظه بفرمایید
«عن عُمَرَ بن الْخَطَّابِ أَنَّ رَجُلًا من الْيَهُودِ قال له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آيَةٌ في كِتَابِكُمْ تقرؤونها لو عَلَيْنَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ نَزَلَتْ لَاتَّخَذْنَا ذلك الْيَوْمَ عِيدًا قال أَيُّ آيَةٍ قال (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا) قال عُمَرُ قد عَرَفْنَا ذلك الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الذي نَزَلَتْ فيه على النبي صلى الله عليه وسلم وهو قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يوم جُمُعَةٍ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص25
اگر این آیه بر ما یهود نازل شده بود ما این روز را عید می گرفتیم عمر گفت «أَيُّ آيَةٍ قال (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا) قال عُمَرُ قد عَرَفْنَا ذلك الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الذي نَزَلَتْ فيه على النبي صلى الله عليه وسلم وهو قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يوم جُمُعَةٍ» یعنی نزول آیه اکمال در عرفه! سخن آقای خلیفه دوم است.
حال بعد از 1400 سال یک استاد که ادعا می کند گواهی اجتهاد دارد همین عقیده عمر بن خطاب را دارد! می گوید آیه اکمال در غدیر نبود در عرفه نازل شد!
صحیح مسلم نیز همین تعبیر را دارد حدیث 3017 . نظریه پرداز وهابیت می گوید این آیه در عرفه نازل شده است. ابن کثیر دمشقی نیز می گوید این آیه در عرفه نازل شده است.
«حدثني أبو خَيْثَمَةَ زُهَيْرُ بن حَرْبٍ وَمُحَمَّدُ بن الْمُثَنَّى واللفظ لابن الْمُثَنَّى قالا حدثنا عبد الرحمن وهو بن مَهْدِيٍّ حدثنا سُفْيَانُ عن قَيْسِ بن مُسْلِمٍ عن طَارِقِ بن شِهَابٍ أَنَّ الْيَهُودَ قالوا لِعُمَرَ أنكم تقرؤون آيَةً لو أُنْزِلَتْ فِينَا لَاتَّخَذْنَا ذلك الْيَوْمَ عِيدًا فقال عُمَرُ إني لَأَعْلَمُ حَيْثُ أُنْزِلَتْ وَأَيَّ يَوْمٍ أُنْزِلَتْ وَأَيْنَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم حَيْثُ أُنْزِلَتْ أُنْزِلَتْ بِعَرَفَةَ وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاقِفٌ بِعَرَفَةَ قال سُفْيَانُ أَشُكُّ كان يوم جُمُعَةٍ أَمْ لَا يَعْنِي (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي)»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2312، ح3017
خلیفه دوم یک جا می گوید روز عرفه مشغول دعا بودیم این آیه نازل شد. یک دفعه می گوید شب عرفه نازل شد یک دفعه می گوید شب مزدلفه (یعنی شب دهم) نازل شد، شب نهم، روز نهم و شب دهم.
این مصادیق خارجی است مصادیق خارجی یک مورد را آورده و موارد دیگر را اخراج می کند. ولی این آقا یا کم حافظه بود یا مشکل دیگری داشته! یک دفعه می گوید: روز عرفه! یک دفعه می گوید نه! شب عرفه! خلاصه مهم این است که هر زمان هست، روز غدیر نباشد! دوباره می گوید نه! روز عید قربان بود. یکی از چیزهایی که باعث می شود روایت از اعتبار بیفتد تناقض های متن روایت است. حتی کار به جایی می رسد سفیان ثوری که یکی از بزرگان اهل سنت است می گوید «أَشُكُّ كان يوم جُمُعَةٍ أَمْ لَا» شک دارم روز جمعه، شب جمعه، شب شنبه یا روز شنبه بوده باشد! اصلاً روز یا شب بود؟! خودشان گیج هستند این آقا می گوید آیه اکمال هیچ ارتباطی به غدیر ندارد در عرفه نازل شد و علاوه بر آن ما هیچ حدیث صحیح نداریم که آیه اکمال در عرفه نازل شده باشد .
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته