2025 July 13 - يکشنبه 22 تير 1404
آیه تطهیر و عصمت ائمه علیهم السلام
کد مطلب: ١٣١٦٥ تاریخ انتشار: ٢٣ فروردين ١٤٠٤ - ١٨:١٠ تعداد بازدید: 112
دروس خارج » فقه الحکومه
آیه تطهیر و عصمت ائمه علیهم السلام

جلسه پنجاهم 12 10 1403

 
 

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه پنجاهم 12 10  1403)

موضوع:  آیه تطهیر و عصمت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

...تنها چیزی که در ماه رجب مطلوب است این که از خدا درخواست کنیم گناهانمان را مورد عفو قرار دهد.  این ها را در پرونده مان نابود کنیم برای ماه شعبان و ضیافت الهی آماده شویم.

به دوستان توصیه می کنم اگر بنا باشد از باب: «من علّمنی حرفا فقد صیّرنی عبدا» اگر یک کلمه از من یاد گرفته باشند امر می کنم نماز استغفار را فراموش نکنید. نماز استغفار گنجی از گنج های الهی است. اگر قبل از نماز صبح خوانده شود بسیار عالی است.

نماز استغفار مثل نماز جعفر طیار است در حاشیه مفاتیح بعد از اعمال مسجد مقدس جمکران آمده است. نماز دو رکعت است در هر رکعت حمد و سوره قدر خوانده می شود بعد از تمام شدن سوره قدر پانزده مرتبه استغفر الله گفته می شود در رکوع بعد از ذکر رکوع ده مرتبه استغفر الله، از رکوع بلند می شود ده مرتبه استغفر الله، بعد از ذکر سجده ده مرتبه استغفر الله، بین سجدتین ده مرتبه استغفر الله. دوباره در سجده دوم بعد از ذکر سجده ده مرتبه استغفر الله. بعد از سجده هم ده مرتبه استغفر الله مجموعا هفتاد و پنج تا استغفر الله می شود. در رکعت دوم هم مثل رکعت اول استغفر الله گفته بشود.

من به دوستان قول می دهم اگر کسی این نماز را یک اربعین ادامه بدهد، (مشکلات مادی او حل می شود.) حداقل دعاها در اربعین تأثیرش بیشتر است اربعین که بگذرد صاحب ذکر با ملائکه موکله اش با صاحب ذکر مأنوس می شود ملاحظه خواهند کرد از نظر روزی و از نظر مسائل دنیوی:

(يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا)

تا بارانهاي پربرکت آسمان را پي در پي بر شما فرستد

سوره نوح (71): آیه 11

(وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ)

و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوي او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد؛ و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد! و گنهکارانه، روي (از حق) بر نتابيد!»

سوره هود (11): آیه 52

باران های آسمانی به سر بنده می ریزد و زیبا هم می ریزد (اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ)

این دعا اثرات عجیبی در روحیه انسان می گذارد، نماز انسان نماز با حال می شود توجهش به خدا بیشتر می شود، توجه به حضرت ولی عصر بیشتر می شود. روزی را واقعا (يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا) می کند. بعد از اربعین کم کم اثراتش پیدا می شود.

نگویید همین که امروز نماز استغفار خواندیم فردا درهای روزی به روی ما باز شود. اولا این نماز باید ادامه داشته باشد. شما اگر شش ماه خواندید یک روز فاصله شد تمام شد این شش ماه بهم می ریزد و اثراتش می رود.

سید بحر العلوم در کتاب سیر سلوک خود- با تحقیق آیت الله العظمی مرعشی نجفی- در ابتدای کتاب می گوید: انسان ذکری را که شروع می کند ذکر نورانیت می آورد یک روز که ترک شد ظلمت می آید این ظلمت بین ذکر قبلی و ذکر که انسان دوباره می خواند فاصله می اندازد. لذا تلاش کنید به هر قیمتی است ترک نشود.

یادم نمی رود عمل جراحی گوش داشتم، تقریبا ساعت یازده و نیم به هوش آمدم، اولین چیزی که روی تخت بیمارستان شروع به خواندنش کردم نماز استغفار و دعای استغفار حضرت امیر بود. دوباره که از هوش رفتم و به هوش آمدم پرسیدم تا کجا خوانده بودم ادامه اش را خواندم.

بعد از به هوش آمدن اولین چیزی که در ذهنم بود ترک نشود از ترس این که ظلمت نیاید خواندن نماز استغفار و دعای استغفار حضرت امیر بود.

پرسش:

وقت نماز استغفار چه زمانی است؟

پاسخ:

نماز استغفار اگر قبل از اذان صبح خوانده بشود خوب است.

(وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يسْتَغْفِرُونَ)

و در سحرگاهان استغفار مي‌کردند

سوره ذاریات (51): آیه 18

همان طور که عرض کردم اگر بنا به امر باشد من واقعا این را دستور می دهم حتی به بچه هایم و خانواده ام به همه شان امر کردم خواندن این نماز را جزء واجبات زندگی شان قرار بدهند. این یک مورد.

مورد دیگر دعای استغفار حضرت امیر استغفار سی بندی، نه هفتاد بندی. این دعا در صحیفه جامعه علویه آقای سید محمد باقر ابطحی است. در مورد دعای استغفار سی بندی حضرت امیر روایت از حضرت امام حسین (سلام الله علیه) است قرائت بشود. آقا امام حسین می فرماید یک مرد عرب خدمت پدرم آمد عرض کردم آقا جان وضع زندگیم خیلی بهم ریخته و عیال وار هستم حتی نان هم نمی توانم تهیه کنم.

حضرت فرمود چرا استغفار نمی کنی؟ (اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ) آن فرد گفت آقا جان استغفار می کنم ولی اثر نمی بینم. حضرت فرمود آن طوری که من می گویم استغفار کن.

حضرت می فرماید قبل از خواب این استغفار با حالت گریه خوانده بشود. حضرت به آن فرد فرمود: من استغفاری به تو یاد می دهم قبل از خواب آن را بخوان تا خداوند روزیت را زیاد گرداند آن گاه حضرت امیر (علیه السلام) استغفاری را نوشت. فرمود هنگامی که خواستی بخوابی و به بستر بروی این استغفار را با حالت گریه بخوان اگر گریه ات نیامد خود را به حالت گریه کنندگان در بیاور. امام حسین می فرماید در سال بعد مرد عرب نزد پدرم آمد و گفت یا امیر المؤمنین خداوند نعمتش را بر من تمام نموده تا آن جایی که جایی برای نگهداری اموال و حیوانات خودم ندارم. بعد جمله ذیلش عجیب است حضرت فرمود ای برادر عرب سوگند به خدایی که محمد را به حق برگزید هیچ بنده ای این استغفار را نمی خواند جز آن که خداوند گناهانش را آمرزیده و حوائج مشروعش را برآورده می سازد و به برکت این استغفار مال و فرزندانش را افزایش می دهد.

یکی از اساتید منزل ما تشریف آورده بود خیلی از مشکلات مالی ناله می کرد می گفت الان دو تا صبیه دارم خواستگار برای شان آمده اگر بخواهم این ها را شوهر بدهم باید جهیزیه تهیه کنم و لی چیزی ندارم.

 من به ایشان گفتم شما دعای استغفار حضرت امیر را بخوانید تقریبا یک سال یا دو سال بعد ایشان را دوباره دیدم تشکر کرد گفت فلانی تمام مشکلم حل شد در این دو سال صاحب خانه شدم هفته گذشته ماشین هم خریدم، گفتم الحمدلله رب العالمین!

بنده تلاش کردم ترجمه ای که برای این دعا نوشتم، خیلی سلیس باشد. دوستان حتما هم نماز استغفار و هم دعای استغفار را بخوانند. ماه رجب ماه ریزش رحمت خدا و بهترین ماه برای آمرزش گناهان و قبول شدن دعاها است. دعاهای دیگر دعای رجبیه است عزیزمان هم به اشاره کرد. دعا این است:

 «...اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلَاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ ...لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ ...»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 803 و 804

«لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَيْكَ» آن روز هم نشان دادم از آیت الله خویی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله شیخ جواد تبریزی سوال کردند آیا این تعبیر غلو نیست ولات امری که لا فرق بینک و بینهم هیچ فرقی بین تو و آن ها نیست الّا این که آن ها بنده تو هستند؟ پاسخ داده اند: هیچ اشکالی ندارد ائمه این چنین هستند.

 یعنی خدای عالم تمام کمالاتش را به تعبیر مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب آداب الصلاة، صفحه 183 خداوند عالم تمام کمالات ذاتی، اسمائی، صفاتی و افعالی خودش را در وجود رسول اکرم و ائمه اطهار متجلی کرده است.

تمام کمالاتی که خدا دارد این ها دارند کمالات خدا ذاتی است کمالات این ها اعطائی خدای تبارک و تعالی است. ولذا وقتی دعا می خوانیم، چون حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در سیر نزول هم در سیر صعود واسطه است.

 الان که من توفیق پیدا می کنم دعا می کنم صحبت می کنم واسطه حضرت ولی عصر است، دعای من بالای عرش می رود باز هم واسطه حضرت ولی عصر است. هم در سیر نزول رحمت می خواهد از خدا به من برسد واسطه اوست هم دعای ما بخواهد بالا برود در سیر صعود هم واسطه آن بزرگوار است.

 لذا این را همواره در نظر بگیریم ان شاء الله هم برای خودمان و برای دیگران دعا کنیم. بویژه ظاهر قضیه این است که فتنه های خیلی شدیدی در پیش داریم. دوستان تلاش کنند هر روز برای سلامتی حضرت ولی عصر و برای تعجیل فرج حتماً صدقه ای کنار بگذارند به اندازه ای که وسع شان اقتضاء می کند صدقه ای بگذارند. اولین و آخرین دعای شان فرج باشد همواره تلاش کنیم عرضه بداریم خدایا اگر برای ما بنا است تفضل کنی یک حاجت بر آورده کنی، یک دعای ما را به اجابت برسانی آن را فرج مولا، صاحب و سرور ما حضرت ولی عصر قرار بده! همچنین خوب است دعای طَمْطَامِ  یا سیفی صغیر را بخوانید که دعای خیلی قوی است.

 «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَدْخِلْنِى فِى لُجَّةِ بَحْرِ أَحَدِيَّتِكَ، وَطَمْطَامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ، وَقَوِّنِى بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ ...»

این دعا برای رفع فتنه خیلی عجیب است هم در زندگی خودتان و هم اطرافیان تان و هم برای شیعیان و مسلمان ها.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ عرض شد که احمد الکاتب برای این که ولایت فقیه را زیر سوال ببرد امامت حضرت مهدی را زیر سوال برده و برای اینکه امامت حضرت مهدی را زیر سوال ببرد امامت امیر المؤمنین را زیر سوال برده بعد هم سراغ عصمت ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) رفته است.

 سیزده مورد از نهج البلاغه آوردیم که بر عصمت ائمه (علیهم السلام) صراحت دارد و عصمت شخص حضرت امیر (سلام الله علیه) و روایات متعددی هم نقل شد نبی مکرم تصریح دارد که یا علی تو و فرزندانت را خدای عالم مطهّر و معصوم قرار داده است.

در مورد عصمت ائمه (علیهم السلام) : 1. عصمت به روایت امیر المؤمنین از نبی مکرم؛ (سلمان، ابن عباس، عمار) 2. عصمت ائمه از زبان حضرت امیر 3. عصمت از زبان امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام رضا و امام هادی (علیهم السلام) همه شان به عصمت شان احتجاج کردند در میان ملاء عام مسئله عصمت شان را مطرح کردند.

بعد بزرگان ما شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی مطرح کردند.

«وَ اعْتِقَادُنَا فِيهِمْ أَنَّهُمْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ وَ أَنَّهُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ وَ أَنَّهُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ السَّبِيلُ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّةُ عَلَيْهِ وَ أَنَّهُمْ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ وَ أَرْكَانُ تَوْحِيدِهِ وَ أَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنَ الْخَطَإِ وَ الزَّلَل‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص262

پرسش:

خود مولا امیر المؤمنین (علیه الصلاة و السلام) به حدیث غدیر و منزلت احتجاج کردند که حدیث منزلت و غدیر درباره من است ولی هیچ جا ندیدم به عنوان عصمت و دلیل قرار داده باشند.

پاسخ:

احتجاج کرده اند و روایات را در جلسه قبل آوردیم. علاوه بر اینکه آنجا بحث معصوم مطرح نبود بحث سر این بود که آیا خلیفه منصوب هستم یا منصوب نیستم؟ امیر المؤمنین به آیه تطهیر استدلال فرمود، آیا آیه تطهیر غیر از عصمت است؟ در شورای شش نفره استدلال فرمود در جمع دویست نفره در زمان عثمان در مسجد استدلال فرمود و در جاهای دیگر. آیه تطهیر خیلی واضح و روشن است. (این قسمت را عزیزان دقت کنند) آیه تطهیر

(اِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)

خداوند فقط می‌خواهد پليدی و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

سوره احزاب (33):‌ آیه 33

 (إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ) با کمله (إنَّمَا) یعنی دلیل بر حصر. اراده کرده از شما رجس را بردارد، رجس را هم معنا کرده اند هرگونه پلیدی، گناه، خطا و نسیان یعنی هر چه که موجب نقص باشد. بدون تردید مراد از اراده در این آیه، اراده تکوینی است نه تشریعی، زیرا خداوند آیه را با کلمه إنما که یکی از قوی ترین ادات حصر است آغاز کرد و اذهاب رجس را منحصر به پنج تن آل عبا کرده است. اگر مراد اراده تشریعی باشد حصر آن به اهل بیت لغو خواهد بود، چرا که اراده تشریعی شامل تمام افراد بشر می شود اختصاص به اهل بیت ندارد همانطور که خدای عالم می فرماید:

(مَا يرِيدُ اللَّهُ لِيجْعَلَ عَلَيكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يرِيدُ لِيطَهِّرَكُمْ)

خداوند نمي‌خواهد مشکلي براي شما ايجاد کند؛ بلکه مي‌خواهد شما را پاک سازد!

سوره مائده (5): آیه 6

این یریدُ با این یُریدُ تفاوت کلمه إنما آمد فقط شما إنَّما را شما حذف کنید این آیه تطهیر با آیه 6 سوره مائده هیچ فرقی نخواهد داشت. لذا بزرگان اهل سنت مفصل در رابطه با عصمت ائمه از آیه تطهیر استفاده کرده اند. ان شاء الله وقتی به بحث آیه تطهیر برسیم بطور مفصّل مطرح خواهیم کرد. بحث خیلی طولانی است حداقل ده، پانزده جلسه طول می کشد بحث آیه تطهیر را بخواهیم بیان کنیم. بهترین روایت در صحیح مسلم است که آقایان هیچ حرفی ندارند.

«حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَمُحَمَّدُ بن عبد اللَّهِ بن نُمَيْرٍ واللفظ لِأَبِي بَكْرٍ قالا حدثنا محمد بن بِشْرٍ عن زكريا عن مُصْعَبِ بن شَيْبَةَ عن صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ قالت قالت عَائِشَةُ خَرَجَ النبي صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1883، ح2424

...عبایی بر دوش نبی مکرم بود که از پشم بز بافته شده بود... یکی از جاهایی که حضرت امیر استدلال فرمود، آیه تطهیر است. عبارت حضرت امیر (سلام الله علیه) را در روز شورا ملاحظه بفرمایید .

پرسش:

اهل سنت استدلال می کنند، خود اهل سنت پیامبر را معصوم نمی دانند.

پاسخ:

چه کار کنیم؟ وقتی پیغمبر را معصوم نمی داند مشکل ما نیست مشکل آن ها است. البته آن ها پیغمبر را در ابلاغ وحی معصوم می دانند همه شان هم این طوری نیستند.

 در قضیه شورای شش نفره:

«ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فَجَمَعَنِي وَ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيَّ حَسَناً وَ حُسَيْناً ثُمَّ أَلْقَى عَلَيْنَا كِسَاءً وَ قَالَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ لُحْمَتِي يُولِمُهُمْ مَا يُولِمُنِي وَ يُؤْذِينِي مَا يُؤْذِيهِمْ وَ يُحَرِّجُنِي مَا يُحَرِّجُهُمْ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَنْتَ إِلَى خَيْرٍ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِيَّ وَ فِي أَخِي [وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ] وَ فِي ابْنَيَّ وَ فِي تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ ابْنِيَ الْحُسَيْنِ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا فِيهَا أَحَدٌ غَيْرُهُمْ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ حَدَّثَتْنَا بِذَلِكَ فَسَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَحَدَّثَنَا كَمَا حَدَّثَتْنَا بِهِ أُمُّ سَلَمَة»

كتاب سليم بن قيس؛ نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 646

ام سلمه گفت «وَ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ» من هم زیر عبا بیایم؟ «فَقَالَ أَنْتَ إِلَى خَيْرٍ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِيَّ وَ فِي أَخِي [وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ] وَ فِي ابْنَيَّ وَ فِي تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ ابْنِيَ الْحُسَيْنِ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا فِيهَا أَحَدٌ غَيْرُهُمْ» تمام پنج نفر عثمان، طلحه، زبیر، سعد ابن ابی وقاص، عبد الرحمن ابن عوف که در جمع بودند همه شان گفتند «نَشْهَدُ أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ حَدَّثَتْنَا بِذَلِكَ فَسَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَحَدَّثَنَا كَمَا حَدَّثَتْنَا بِهِ أُمُّ سَلَمَة» این احتجاج حضرت امیر است می فرمایید چرا به عصمت خودش احتجاج نکرد؟ از این بهتر احتجاج کند؟!

تفسیر طبری، جلد 22، صفحه 8 امام سجاد (سلام الله علیه) وقتی وارد شام شدند یک مردی از شامی ها آمد و شروع کرد مذمت و شماتت کردن. امام سجاد (سلام الله علیه) فرمود:

« أما قرأت في الأحزاب»

آیا در سوره احزاب نخواندی:

 (إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُـمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيـراً؟)، فقال: نعم، ولأنتم هم؟»

آن مرد گفت: شما همانی هستید که در آیه تطهیر آمده است.

 «قال نعم»

جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج22، ص8

یعنی در بزنگاه حضرت این را می فرماید. در شام با آن وضع خفقانی که یزید درست کرد مردم هیاهو و شماتت می کنند امام سجاد (سلام الله علیه) همان جا برای عصمت خودشان به آیه تطهیر استدلال می فرماید.

پرسش:

شاید فقط مدح است. نه استدلال به عصمت  

پاسخ:

نه مدح نیست، (إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ) فراتر از مدح است می گوید هرگونه رجس، آقایان رجس را چه معنا کردند؟ یعنی کل آن چه که موجب تضعیف و نقص است. حتی خطأ و نسیان را آقایان گفتند از این ها برداشته شده است. عرب از همین آیه همین استفاده می کند مشخص است وقتی این را می گوید طرف ساکت می شود بگوید رجس چه است، یریدُ و إنما چه است؟ همان جا ساکت می شود. این در آن زمان برای مردم فرهنگ شده بود. همچنین در تفسیر ابن کثیر سلفی شاگرد ابن تیمیه، جلد 3، صفحه 487 بعد از شهادت امام حسن (سلام الله علیه)

«فقعد على المنبر فقال يا أهل العراق اتقوا الله فينا فإنا أمراؤكم وضيفانكم ونحن أهل البيت الذي قال الله تعالى ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا ) قال فما زال يقولها حتى مابقي أحد من أهل المسجد إلا وهو ناح بكاء وقال السدي عن أبي الدليم قال قال علي بن الحسين رضي الله عنهما لرجل من أهل الشام أما قرأت في الأحزاب ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا ) قال نعم ولأنتم هم قال نعم»

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج3، ص487

«حتى مابقي أحد من أهل المسجد إلا وهو ناح بكاء» از گریه هِق هِق می کردند. همینطور از آقا امام صادق (سلام الله علیه) و دیگر ائمه (علیهم السلام) تا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه). بحث آیه تطهیر یکی از شاخص ترین فضائل اهل بیت (علیهم السلام) است. حتی می توانیم بگوییم بهترین دلیل برای امامت است چون کسی بخواهد امام انتخاب کند اصلاً به فرض محال پیغمبر نگفته باشد علی خلیفه من است. حال می خواهیم امام انتخاب کنیم برای امامت «أفضل الناس» باید انتخاب بشود. آیا در میان جامعه مصداقی بالاتر از مصداق آیه تطهیر داریم؟ کسی دیگری هم هست بگوید من فضیلتی هم سطح آیه تطهیر دارم؟ اصلاً ما باشیم و عقل خودمان حدیث غدیر، حدیث خلفائی اثنا عشر و حدیث دار را کنار بگذاریم ما باشیم آیه تطهیر آیا همین کفایت نمی کند؟!

 آقایان می گویند ابوبکر چون «أفضل الناس» بود انتخاب کردند. یک روز یکی از بزرگواران سوالی داشت این ها آیات زیادی در رابطه با ابوبکر نقل کردند بله. عرض کردیم اول کسی که در این زمینه خط شکن بود قاضی عبد الجبار معتزلی متوفای 415 است ایشان در کتاب المغنی فی الإمامة آیات متعددی آورده که این آیات در حق ابوبکر نازل شده است.

 بعد از او عضد الدین ایجی در مواقفش آورد. بعد از او میر شریف جرجانی در شرح مواقفش بعد همچنین تفتازانی در مقاصد و شرح مقاصد بیست  وشش یا بیست و هفت دلیل آوردند.

یک سوال خیلی ساندویچی نه! بلکه یک سوال کپسولی از اهل سنت می پرسیم: این همه احادیث این همه روایات و آیه که در رابطه با ابوبکر می گویید نازل شد ضروری ترین وقتی که این ها به این آیات و روایات نیاز داشتند سقیفه بود. آن جایی که انصار و مهاجرین به سر و کله هم می زدند با مشت دماغ حباب ابن منذر را له کردند سعد ابن عباده را زیر و دست و پا لگد مال کردند عمر گفت:

«قتل الله سعداً، اقتلوه فإنه منافق»

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص13

اگر همان جا یکی از این آیات را می گفتند آهای آقایان انصار، پیغمبر در آیه:

(مَنْ يرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ)

هر کس از شما، از آيين خود باز گردد

سوره مائده (5): آیه 54

فرمودند در رابطه با ابوبکر است.

«اقتدوا باللذين من بعدي أبي بكر وعمر»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص238

بالاترین چیز است . یا اینکه پیغمبر ابوبکر را برای نماز فرستاد؛ یکی از این ها را می خواندند و استدلال می کردند، قطعاً انصار ساکت می شدند. یا وقتی خلیفه اول، عمر را برای خلافت انتخاب می کند چه غوغایی در میان اصحاب است؟ مهاجرین و انصار اعتراض می کنند، امیر المؤمنین، طلحه و زبیر اعتراض می کند.

«وليت علينا رجلا فظاً غليظاً ماذا تقول لربك إذا لاقیته»

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 1، ص 264

«وليت علينا رجلا فظاً غليظاً ماذا تقول لربك إذا لاقیته»

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص355، ح1098

جواب خدا را چه می خواهی بدهی؟! ابوبکر چیزی ندارد بگوید یکی از این ها را آن جا می گفت، پیغمبر فرمود «إقتدوا بعدی أبابکر و عمر» تمام می شد

یا می گفت روایت داریم:

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص428

قضیه تمام می شد. این یکی از بحث های خیلی مهم و اساسی است.

مصنف ابن ابی شیبه متوفای 235 استاد بخاری هم است.

«حدثنا وكيع وبن إدريس عن إسماعيل بن أبي خالد عن زبيد بن الحارث أن أبا بكر حين حضره الموت أرسل إلى عمر يستخلفه فقال الناس تستخلف علينا فظا غليظا ولو قد ولينا كان أفظ وأغلظ فما تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر قال أبو بكر أبربي تخوفونني أقول اللهم استخلفت عليهم خير خلقك ثم أرسل إلى عمر فقال إني موصيك بوصية إن أنت حفظتها إن لله حقا بالنهار لا يقبله بالليل وإن لله حقا بالليل لا يقبله بالنهار وانه لا يقبل نافلة حتى تؤدى الفريضة وإنما ثقلت موازين من ثقلت موازينه يوم القيامة باتباعهم في الدنيا الحق وثقله عليهم وحق لميزان لا يوضع فيه إلا الحق أن يكون ثقيلا وإنما خفت موازين من خفت موازينه يوم القيامة باتباعهم الباطل وخفته عليهم وحق لميزان لا يوضع فيه إلا الباطل أن يكون خفيفا وان الله ذكر أهل الجنة بصالح ما عملوا وانه تجاوز عن سيئاتهم فيقول القائل ألا أبلغ هؤلاء وذكر أهل النار بأسوأ ما عملوا وانه رد عليهم صالح ما عملوا فيقول قائل أنا خير من هؤلاء وذكر آية الرحمة وآية العذاب ليكون المؤمن راغبا وراهبا لا يتمنى على الله غير الحق ولا يلقي بيده إلى التهلكة فإن أنت حفظت وصيتي لم يكن غائب أحب إليك من الموت وإن أنت ضيعت وصيتي لم يكن غائب أبغض إليك من الموت ولن تعجزه»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة : الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج7، ص434، ح 37056

توده مردم اعتراض کردند «تستخلف علينا فظا غليظا ولو قد ولينا كان أفظ وأغلظ» می گویند:

«درة عمر أهيب من سيف الحجاج»

شلاق عمر وحشتناک تر از شمشیر حجاج ابن یوسف بود.

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف:  أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج1، ص114

«قال الشعبي كانت درة عمر أهيب من سيف الحجاج»

مغني المحتاج إلى معرفة معاني ألفاظ المنهاج؛ اسم المؤلف: محمد الخطيب الشربيني الوفاة: 977، دار النشر: دار الفكر – بيروت، ج 4، ص 390

حتی دارد یک زنی را احضار کرد این بنده خدا داشت می آمد از ترسش وسط راه فرزندش را سقط کرد یعنی این قدر وحشتناک بود.

«فما تقول لربك إذا لقيته»، مشخص است باید کسی را برای خلافت انتخاب کنند که رضایت خدا در آن باشد بتواند فردای قیامت جواب بدهد. تمام اموال، ناموس، حکومت و دین مردم در دست خلیفه است.

«قال أبو بكر أبربّي تخوفونني»، ابو بکر گفت دارید من را از خدا می ترسانید؟! اگر بجای این حرف  می گفت پیغمبر فرمود: «إقتدوا بعدی أبابکر و عمر» اعتراض مردم تمام می شد. سند روایت هم صد در صد صحیح است.

پرسش:

این که ابوبکر «خیر خلقک» گفت دلیلش چه بود؟

پاسخ:

برای این که قبلاً با همدیگر هماهنگی کرده بودند حضرت امیر اشاره می فرماید که شما دو نفر با هم هماهنگی کردید. فرمایش حضرت علی را ملاحظه بفرمایید:

«فَقَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) احْلِبْ حَلْباً لَكَ شَطْرُهُ اشْدُدْ لَهُ الْيَوْمَ لِيَرِدَ عَلَيْكَ غَداً إِذاً وَ اللَّهِ لَا أَقْبَلُ قَوْلَكَ وَ لَا أَحْفِلُ بِمَقَامِكَ وَ لَا أُبَايِع‏...»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص74

حضرت به عمر گفت شیر خلافت را بدوش سهم تو محفوظ است کاملاً مشخص است.

پرسش:

صحیفه ملعونه چطور است؟

پاسخ:

بعد از جنگ تبوک ابن حزم اندلسی در کتاب المحلیٰ، جلد 11، صفحه 224 آن جا می آورد چه کسانی بودند می خواستند پیغمبر را بکشند؛ ولی این که صحیفه ملعونه قبلاً در مکه بود بعد از غدیر... دو تا صحیفه ملعونه نقل می کنند ولی من سند پیدا نکردم نمی خواهم بگویم درست است یا غلط است.

 کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 272:

«ذكر استخلافه عمر بن الخطاب...أبو بكر أجلسوني فأجلسوه فقال أبالله تخوفني إذا لقيت ربي فسألني قلت استخلفت على أهلك خير أهلك ثم إن أبا بكر أحضر عثمان بن عفان خاليا ليكتب عهد عمر فقال له اكتب بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما عهد أبو بكر بن أبي قحافة إلى المسلمين أما بعد ثم أغمي عليه فكتب عثمان أما بعد فإني قد استخلفت عليكم عمر بن الخطاب ولم آلكم خيرا ثم أفاق أبو بكر فقال اقرأ علي فقرأ عليه فكبر أبو بكر وقال أراك خفت أن يختلف الناس إن مت في غشيتي قال نعم قال جزاك الله خيرا عن الإسلام وأهله»

الكامل في التاريخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة: ط2 ، تحقيق: عبد الله القاضي، ج2، ص272 و 273

 

 تاریخ مدینه منوره آقایان می گویند از تاریخ طبری اعتبارش بیشتر است و جلوتر هم بود ایشان متوفای 262 است و طبری متوفای 310 است.

«لما حضرت أبا بكر الوفاة بعث إلى عمر يستخلفه فقال الناس استخلف علينا فظا غليظا لو قد ملكنا كان أفظ وأغلظ فماذا تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر فقال أبو بكر أتخوفوني بربي أقول يا رب أمرت عليهم خير أهلك»

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص 355 و 356، ح1098

همچنین در تاریخ مدینه منوره دارد:

«عن الشعبي قال بينا طلحة والزبير وعبد الرحمن بن عوف وسعد جلوسا عند أبي بكر في مرضه عوادا فقال أبو بكر ابعثوا إلى عمر فأتاه فدخل عليه فلما دخل أحست أنفسهم أنه خيرته فتفرقوا عن وخرجوا وتركوهما فجلسوا في المسجد وأرسلوا إلى علي ونفر معه فوجدوا عليا في حائط فتوافوا إليه واجتمعوا وقالوا يا علي يا فلان ويا فلان إن خليفة رسول الله مستخلف عمر وقد علم وعلم الناس إن إسلامنا كان قبل إسلام عمر وفي عمر من التسلط على الناس ما فيه ولا سلطان له فادخلوا بنا عليه نسأله فإن استعمل عمر كلمناه فيه فأخبرناه عنه ففعلوا فقال أبو بكر اجمعوا لي الناس أخبركم من اخترت لكم فخرجوا فجمعوا الناس إلى المسجد فأمر من يحمله إليهم حتى وضعه على المنبر فقام فيهم باختيار عمر لهم ثم دخل فاستأذنوا عليه فأذن لهم فقالوا له ما تقول لربك وقد استخلفت علينا عمر فقال أقول استخلفت عليهم خير أهلك»

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص353، ح1088

«...فقالوا له ما تقول لربك وقد استخلفت علينا عمر»؟! جواب خدا را چه می خواهی بدهی؟! طبقات ابن سعد، ابن سعد متوفای 230 مقدم از همه این ها است

«عن عائشة قالت لما ثقل أبي دخل عليه فلان وفلان فقالوا يا خليفة رسول الله ماذا تقول لربك إذا قدمت عليه غدا وقد استخلفت علينا بن الخطاب فقال أجلسوني أبالله ترهبوني أقول استخلفت عليهم خيرهم قال أخبرنا الضحاك بن مخلد أبو عاصم النبيل قال أخبرنا عبيد الله بن أبي زياد عن يوسف بن ماهك عن عائشة قالت لما حضرت أبا بكر الوفاة استخلف عمر فدخل عليه علي وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربك قال أبالله تفرقاني لأنا أعلم بالله وبعمر منكما أقول استخلفت عليهم خير أهلك»

الطبقات الكبرى؛ اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230، دار النشر: دار صادر – بيروت، ج3، ص274

«ماذا تقول لربك إذا قدمت عليه غدا» فردا چه جوابی داری؟ «وقد استخلفت علينا بن الخطاب فقال أجلسوني أبالله ترهبوني» من را بنشانید! -چون نمی توانست بلند شود- دارید من را از خدا می ترسانید؟!

«فدخل عليه علي وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربك قال أبالله تفرقاني» دارید من را از خدا می ترسانید؟ «لأنا أعلم بالله وبعمر منكما» آقای علی و آقای طلحه من هم به عمر بیشتر از شما علم دارم و هم به خدا عالم تر از شما هستم!

 اگر همین جا یکی از احادیثی که در فضیلت عمر است و یکی از آیاتی که در شأن عمر نازل شده یکی از این ها را ابوبکر می خواند مسئله اعتراض صحابه به او برای انتخاب عمر تمام می شد. بجای این که بگوید: «أبالله ترهبوني، أبالله تفرقاني، استخلفت عليهم خير أهلك» می گفت پیغمبر این روایات را در فضیلت عمر فرموده است.

 یا یکی از آقایان می گفت حدیثی که آوردند رسول اکرم فرمود:

«لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص428

پس در حق ابوبکر هم ظلم کردند چون معلوم می شود مقام عمر از ابوبکر خیلی بالاتر است. عمری که در حد نبوت و پیغمبری بود کنار گذاشتند ابوبکر را سر کار آوردند!

پرسش:

ابوبکر هم ظاهراً بی هوش شده بود عثمان نوشته بود.

پاسخ:

بله آن هم یک درد بی درمان است، وقتی رسول اکرم وقتی وصیت می نویسد می گویند:

«إنَّ الرجل لَیهجُر»

ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9

اما در مورد وصیت ابوبکر چنین نیست! «ثم أغمي عليه» ابوبکر از هوش رفت، عثمان برداشت اسم عمر را نوشت. ابوبکر به هوش آمد گفت قرائت کن چه نوشتی! گفت اسم عمر را نوشتم، ابوبکر گفت چرا نوشتی؟ گفت «أراك خفت أن يختلف الناس إن مت في غشيتي قال نعم» ابوبکر گفت اگر اسم خودت را هم نوشته بودی کار بدی نکرده بودی! یعنی خلافت ملعبه دست این ها شده بود! خودشان نقل کردند.

 اگر این ها در کافی، تهذیب و بحار بود آسمان را به سر شیعه ویران می کردند.

در بحث فن مناظره ای که داشتیم مطرح کردیم یک سری نکات ظریف و ضربه پذیر آن ها است اگر بزنید نمی توانند بلند شوند جوابی هم ندارند. سی، چهل تا از این ها را باید همیشه در آستین مان داشته باشیم وقتی فضولی و بی حیائی می کنند دو تا پوست خربزه زیر پای شان بیاندازید با سر زمین بخورد.

 شما دارید بحث علمی می کنید او هم بحث علمی می کند شما آیه می آورید او هم آیه می آورد حدیث می آورید او هم حدیث می آورد ولی وقتی مباحث اساسی و نقاط ضربه پذیر باشد ضربه فنی می شوند البته ما هم نقاط ضربه پذیر داریم باید حواس مان جمع باشد.

در مناظره یک هجمه داریم زدن نقاط ضعف آن ها، دیگر این که آن ها نقاط ضعف ما را تشخیص دادند بتوانیم خوب دفاع کنیم، یعنی در دو جهت باید مجهز باشیم اگر مجهز نشدیم و برای مناظره رفتیم امام عسکری فرمود

«فَذَلِكَ حَرَامٌ عَلَى شِيعَتِنَا»

التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري (عليه السلام)؛ نویسنده: حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم، محقق /مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص528

آن ها که در فن مناظره علماً و عملاً وارد نیستند برای مناظره می روند مایه ننگ شیعه می شود باعث می شوند جوان های شیعه عقیده شان متزلزل شوند و جوان های مخالف در اعتقادات شان محکم بشوند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها