درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم
(جلسه سی و ششم 07 09 1403)
موضوع: پاسخ به برخی شبهات علیه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
سن حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع شیعه
...در منابع شیعه کتاب کافی روایات متعدد دارد که صدیقه طاهره زمان رحلت نبی مکرم هجده سال بیشتر نداشته است. آن ها (اهل سنت) می گویند قبل از بعثت بوده موقع ازدواج هفده – هجده سال داشته وقتی از دنیا رفت بیست و هشت سالش بوده است. البته این حدسیاتی است که آن ها دارند. می خواهند یک چیزی به نفع عایشه درست کنند این با منابع ما به هیچ وجه نمی سازد. مخصوصا روایت کافی صحیح است. همه عقیده دارند که صدیقه طاهره در سن نه سالگی ازدواج کرده و در سن هجده سالگی هم به شهادت رسیده است.
سن عائشه در هنگام ازدواج با پیامبر اسلام
از نظر منابع شیعی ما شکی نداریم چون در مسائل تاریخی این ها نمی دانم چه مرضی داشتند و قضیه چه بوده تلاش می کنند بگویند عایشه شش ساله یا هفت ساله بود که با پیامبر ازدواج کرده است! حتی اسباب بازی و عروسک هایش را هم آورده بود دخترهای همسایه ها خانه پیامبر می آمدند با ایشان بازی می کردند!
در حالی که این دروغ محض است. خودشان صراحت دارند که اسماء خواهر عایشه از ایشان ده سال بزرگتر بوده است. می گوید در صحیح مسلم شش ساله و هفت ساله ذکر شده...
شما ملاحظه بفرمایید در کتاب البدایه والنهایه و در الاصابة که از کتاب های معتبر اهل سنت است در مورد اسماء بنت ابی بکر آمده:
«وهی اکبر من اختها عائشة بعشر سنین»
اسماء از عایشه ده سال بزرگتر بود.
ذهبی هم در سیر اعلام النبلاء جلد 2 صفحه 289 دارد. بعد می گویند:
«ولدت (اسماء) قبل هجرة رسول الله صلی الله علیه وسلم بسبع وعشرین سنة»
العيني، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد الغيتابي الحنفي (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 2 ، ص 93 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
اسماء 27 سال قبل از هجرت به دنیا آمده است. اگر عایشه ده سال از خواهرش کوچک تر بوده وقتی ده سال را از بیست و هفت سال کم کنیم هفده سال می شود. اسماء در سال اول بعثت چهارده سال و عایشه چهار ساله بوده است. اسماء در سال هجرت 27 ساله و عایشه هفده ساله بوده است.
اگر سال دوم هجرت با پیامبر ازدواج کرده باشد نوزده ساله می شود. اگر سال اول ازدواج کرده باشد هجده سالش می شود. اگر واقعا شش ساله بوده ازدواج کرده این را هم ملاحظه بفرمایید تا 9 سال و دوازده سال چیزی تشخیص نمی داده این همه روایاتی که از او نقل کرده اند چه می شود؟!! دو هزار دویست ده روایت از عایشه نقل کرده اند.
خیانت بخاری و مسلم به اهل بیت علیهم السلام
ابن حزم اندلسی کتابی به اسم "أسماء الصحابة و ما لكل واحد منهم من العدد" دارد آن جا وقتی اسم عایشه را می آورد می گوید از عایشه در جوامع روایی ما دو هزار و دویست و ده حدیث نقل شده است.
رسول اکرم یازده تا همسر داشته از یازده شب یک شب نوبت ایشان می رسیده است محاسبه کنیم اگر ایشان سال دوم هجری ازدواج کرده باشد این روایت ها را عایشه چه وقت از پیامبر شنیده است؟!
از صدیقه طاهره کلا هجده تا روایت نقل کرده اند. صدیقه طاهره که از اول طفولیت با پیامبر بوده، رسول اکرم در مدینه هر روز صبحانه منزل حضرت زهرا بوده است این اتفاقی است. مسافرت می خواست برود آخرین کسی بود که با او خدا حافظی می کرد. از مسافرت برمی گشت اولین کسی بود که پیامبر با او دیدار می کرد. با همه این حال کل روایت حضرت زهرا هجده تا روایت شده است.
حضرت خدیجه بیست و پنج سال با پیامبر بوده در کل جوامع روایی اهل سنت سه یا چهار تا روایت از ایشان نقل کردند! ابو هریره هجده ماه با پیامبر بوده است در سال چهارم بعد از جنگ خیبر مسلمان شد بعد به بحرین رفت بعد از رحلت پیامبر برگشت. بخاری چهار صد و چهل و پنج روایت از او نقل می کند! ولی از امیر المؤمنین بیست و نه تا روایت نقل می کند! در کل جوامع روایی اهل سنت از ابو هریره پنج هزار و هفتصد روایت دارند از امیر المؤمنین پانصد و شصت روایت دارند.
نتیجه جدایی مردم از اهل بیت همین شد. اهل بیت را کنار گذاشتند سراغ این ها رفتند.
آن وقت ابو هریره در صحیح بخاری خودش می گوید مردم می گویند این روایت را از پیامبر شنیدی؟ اول روایت هم دارد سمعت رسول الله. مردم می بینند مطلب نامعقول است شک می کنند می گویند: آیا این روایت را از پیامبر شنیدی؟ گفت:
«لا، هذا من کیس ابي هریرة»!
البخاری الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج6، ص190، ناشر: دار الفکر، بيروت، 1401 ق.
آن وقت اهل سنت بیش از پنج هزار روایت از ابی هریره نقل کرده اند! ولی از آن طرف از امیر المؤمنین و از اهل بیت (علیهم السلام) چقدر روایت نقل کرده اند؟!! با توجه به این که بخاری و مسلم تقریبا معاصر ائمه (علیهم السلام) بودند معاصر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) بودند.
ابو حنیفه می گوید:
«لو لا السنتان لهلک النعمان»
اگر دو سال شاگردی من پیش امام صادق نبود بیچاره می شدم!
مختصر تحفهی اثناعشریه، آلوسی، صفحه 10 و 11.
شما ببینید در بخاری و مسلم یک روایت از امام صادق (علیه السلام) ندارند. از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) یک روایت ندارند. بعضی ها می گویند این ها سن شان کم بود در آن حد نبود. عبدالله زبیر هم، هم سن امام حسن (سلام الله علیه) بود شش ماه تفاوت سنی دارند ببینید چند تا روایت بخاری از عبدالله ابن زبیر دارد!
مشخص است که یک مسائلی پشت پرده بوده است.
آغاز بحث...
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ سوال عزیزمان این بود با وجود امیر المؤمنین (سلام الله علیه) چرا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پشت در رفتند؟
چرا با وجود حضرت امیرالمومنین، حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در رفتند؟
پاسخ اول:
در کتاب بحار الانوار روایت است که وقتی آن ها آمدند به خانه حضرت زهرا حمله کنند.
«وَ فَاطِمَةُ (علیها السلام) قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَاب»
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ) كتاب سليم بن قيس، ص 864، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، 1405هـ.
زهرای مرضیه پشت در نشسته بود، این طور نبود که در اطاق باشد. شبکه های وهابی هم (الهی دهن شان بشکند) می گویند در زدند این بی غیرتی است که مثلا مرد در خانه بنشیند و به زن بگوید برو دَرْ را باز کن.
ملاحظه بفرمایید دارد «وَ فَاطِمَةُ (علیها السلام) قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَاب» در خانه خودش پشت در نشسته است. در داخل اطاق هم طلحه، زبیر و جمعی از بنی هاشم نشسته اند. امیر المؤمنین هم که خانه شان پنج – شش تا اطاق نداشت یا اصلا فرض بفرمایید منزل چند تا اطاق دارد حضرت در حیاط منزل پشت در نشسته است.
«قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَ نَحَلَ جِسْمُهَا فِي وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ افْتَحِ الْبَابَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَك»
ای عمر از جان ما چه می خواهی؟
«لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ»
ما گرفتار مصیبت از دست دادن رسول خدا هستیم
«قَالَ افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَا عَلَيْكُمْ»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 28، ص299
پاسخ دوم:
صدیقه طاهره باور نمی کرد این ها حرمت خانه پیامبر را بشکنند. قرآن می گوید:
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيوتًا غَيرَ بُيوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)
اي کساني که ايمان آوردهايد! در خانههايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام کنيد؛ اين براي شما بهتر است؛ شايد متذکر شويد!
(فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ)
و اگر کسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد؛ اين براي شما پاکيزهتر است؛ و خداوند به آنچه انجام ميدهيد آگاه است!
سوره نور (24): آیه 27 و 28
آیا آیه 27 و 28 سوره نور را رعایت کردند؟ آیه می گوید شما هر جا می خواهید بروید در بزنید بدون اجازه وارد خانه ای نشوید. چه بسا افراد در داخل خانه آمادگی ورود بیگانه به خانه را نداشته باشند.
پاسخ سوم:
رعایت حرمت خانه نبوت
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يؤْذِي النَّبِي فَيسْتَحْيي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا)
اي کساني که ايمان آوردهايد! در خانههاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما براي صرف غذا اجازه داده شود، در حالي که (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد؛ اما هنگامي که دعوت شديد داخل شويد؛ و وقتي غذا خورديد پراکنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد؛ اين عمل، پيامبر را ناراحت مينمايد، ولي از شما شرم ميکند (و چيزي نميگويد)؛ اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد! و هنگامي که چيزي از وسايل زندگي را (بعنوان عاريت) از آنان [= همسران پيامبر] ميخواهيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين کار براي پاکي دلهاي شما و آنها بهتر است! و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود درآوريد که اين کار نزد خدا بزرگ است!
سوره احزاب (33): آیه 53
در مورد خانه حضرت صدیقه ملاحظه بفرمایید سیوطی در کتاب درّ المنثور روایتی نقل می کند که وقتی این آیه آمد:
(فِي بُيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)
(اين چراغ پرفروغ) در خانههايي قرار دارد که خداوند اذن فرموده ديوارهاي آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد)؛ خانههايي که نام خدا در آنها برده ميشود، و صبح و شام در آنها تسبيح او ميگويند...
سوره نور (24): آیه 36
«فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ فَقالَ: أيُّ بُيوتٍ هذِهِ يا رَسولَ اللّه؟»
(فِي بُيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ) کدام خانه است؟
«قالَ: بُيوتُ الأَنبِياءِ، فَقامَ إلَيهِ أبو بَكرٍ، فَقالَ: يا رَسولَ اللّه، هذَا البَيتُ مِنها ؟ ـ لِبَيتِ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ»
اشاره به خانه حضرت علی و حضرت زهرا کرد گفت این بیت هم جزء بیت نبوت است؟
«قالَ: نَعَم مِن أفاضِلِها»
فرمود بله، افضل بیت النبوة خانه حضرت زهرا و حضرت امیر است.
السيوطي، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين (متوفاي911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1993 م؛
قرآن می گوید: (لَا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَكُمْ) آیا این ها رعایت کردند؟!
آلوسی سلفی در کتاب روح المعانی جلد 18 صفحه 150 نیز این روایت را نقل می کند.
حسکانی که می گوید من در کتاب شواهد التنزیل خودم فقط روایات معتبر و صحیح را نقل کردم در جلد اول صفحه 533 دارد.
«حتی اتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت اصواتهم نادت باعلی صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد ابی من ابن الخطاب وابن ابی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین»
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.
یکی از علمای بزرگ مصر این داستان را خیلی زیبا و قشنگ توضیح داده می گوید وقتی این ها صدای ناله حضرت زهرا را شنیدند همه گریه کنان
«فکادت قلوبهم تتصدع»
قلب های این ها از حرکت باز می ایستاد
«واکبادهم تنفطر»
جگرهای این ها پاره می شد.
«وبقی عمر ومعه قوم فاخرجوا علیا فمضوا به الی ابی بکر»
بعد دارد:
«فقالو له: بایع»
گفتند بیعت کن.
«فقال(علیه السلام) إن لم افعله فمه؟»
اگر بیعت نکنم چه اتفاقی می افتد؟
«قالوا: إذاً والله الذی لا اله الاّ هو نضرب عنقک، فقال: إذا تقتلون عبد اللّه و أخا رسوله»
عبد خدا و برادر پیامبر را می کشید
«قال عمر: أما عبد اللّه فنعم، و أما أخو رسوله فلا، و أبو بكر ساكت لا يتكلم»
ابوبکر حرف نمی زد! دقت کنید.
«فقال له عمر: أ لا تأمر فيه بأمرك؟!»
دستور نهایی را نمی دهی کار علی را همین جا تمام کنیم؟
«فقال: لا أكرهه على شيء ما كانت فاطمة إلى جنبه»
این جا است که قتل فاطمه امضاء شد. مادامی که علی مدافعی به نام فاطمه دارد من علی را بر هیچ کاری وادار نمی کنم. اگر بخواهیم علی را وادار کنیم اول باید زهرا را حذف کنیم.
«فلحق بقبر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يصيح و يبكي و ينادي»
اول بار است مردم گریه علی را می شنوند. علی کسی است که مردم از او فتوحات، شمشیر، شجاعت و مردانگی دیده اند و شنیده اند. اولین بار یبکی و ینادی:
«يا ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.
ابن قتیبه دینوری که سنی هم است زمان غیبت صغری و زمان امام هادی و امام عسکری را هم درک کرده است این متن را آورده است.
پاسخ چهارم:
می گویند این خلاف غیرت است کسی در خانه باشد ولی به زن بگوید برو در را باز کن. تاریخ دمشق – ابن عساکر متوفای 571 در جلد 44 نقل می کند:
«فلما أن صلی رسول الله صلاة المغرب قرع عمر بن الخطاب الباب»
این قضیه مال مکه است بعد از نماز حضرت منزل رفت. عمر آمد در زد.
«قال افتحي یا خدیجة»
خدیجه ! بلند شو برو در را باز کن!
تاریخ مدینه دمشق و ذکر فضل ها و تسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله الشافعی، دار النشر: دار الفکر – بیروت 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج44، ص35، باب آخر الجزء الثامن عشر بعد الخمسمائة من القرع
آیا این جا هم می توانید بگویید خلاف غیرت است؟! رسول اکرم در خانه نشسته به حضرت خدیجه می گویند برو در را باز کن. جامع الاحادیث سیوطی نیز همین تعبیر را دارد.
باز در تاریخ مدینه دمشق جلد 42 صفحه 470 قضیه در مدینه است.
«خرج رسول الله من بیت زینب بنت جحش وأتی بیت أم السلمة فکان یومها من رسول الله فلم یلبث أن جاء علي فدق الباب دقا خفیفا»
خیلی أهسته در زد.
«فانتبه النبي للدق وأنکرته أم سلمة»
پیامبر متوجه در زدن شد. ام سلمه گفت کسی در نزد! من نشیندم!
«فقال رسول الله قومي فافتحي له»
ام سلمه! بلند شو در را باز کن.
تاریخ مدینه دمشق و ذکر فضل ها و تسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله الشافعی، دار النشر: دار الفکر – بیروت 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج42، ص470
پیامبر نشسته اند به ام سلمه می گویند بلند شو برو در را باز کن. آیا این جا هم جرأت دارید بگویید خلاف غیرت است؟!
در منابع شیعی داریم حضرت امیر در زدند
«فَقَالَتْ لِي عَائِشَةُ مَنْ هَذَا فَقُلْتُ أَنَا عَلِيٌّ»
...من علی هستم. عایشه در را باز نمی کرد دو سه مرتبه حضرت در زدند.
«فَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) يَقُولُ لَهَا يَا عَائِشَةُ افْتَحِي لَهُ الْبَابَ»
...عایشه بلند شو در را برای (حضرت) علی باز کن!
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 38، ص348
این ها همه نشان می دهد اینکه می گویند صدیقه طاهره (سلام الله علیها) رفت در را باز کرد علی خانه نشسته بود خلاف اخلاق اسلامی است بی غیرتی است مرد در خانه بنشیند بگوید زن بلند شو برو در را باز کن؛ اولا دروغ است ثانیا اگر چنین باشد در منابع شما آمده که پیامبر هم به همسرانش دستور داده در خانه را باز کنند.
این روایات را هم منابع شیعه دارد و هم منابع اهل سنت دارد، حالا شما چه می گویید؟!
جالب است در کتاب لباب النقول في أسباب النزول که برای آقای سیوطی است در صفحه 212 نقل می کند:
« وأخرج الطبراني بسند صحيح عن عائشة قالت كنت آكل مع النبي صلي الله عليه وسلم في قعب»
در یک مجمع (سینی بزرگ) معمولا عرب ها غذا را در مجمع های بزرگ می ریزند و باهم می خورند.
«فمر عمر فدعاه فأكل»
عمر داشت می رفت نبی مکرم دعوت کرد عمر هم آمد دور همین سینی بزرگ که غذا می خوردیم نشست
«فأصابت أصبعه أصبعي»!
من که داشتم با دستم غذا می خوردم انگشت عمر به انگشت های من مالیده شد!
شما که این قدر آدم های خوش غیرت هستید، غیرت دختر پیامبر را دارید چرا نسبت به همسر پیامبر (عائشه) غیرت ندارید؟! بعد دارد:
«فقال أوه لو أطاع فيكن ما رأتكن عين»
لباب النقول في أسباب النزول؛ السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، ناشر: دار إحياء العلوم – بيروت، ج 1، ص 178
عمر وقتی دستش به دست عائشه خورد گفت اگر حرف من را پیامبر قبول می کرد شما حجاب داشتید همچنین اتفاقی نمی افتاد!
این ها یک سری مسائلی است که وجود دارد نمی شود این ها را همین طوری نادیده گرفت. این ها یا خبر ندارند بی اطلاع هستند یا خبر دارند ولی متأسفانه عناد دارند نمی خواهند حقایق را مطرح کنند.
سوال: آیا سابقه بحث شهادت حضرت فاطمه به تقویم دهه هفتاد ایران برمی گردد؟!
یک بحث دیگری که اهل سنت مطرح می کنند معمولا در سایت سنی نیوز که از زاهدان منتشر می شود منتشر شده است در آن جا دارد: " در سال 71 عده ای از کارشناسنان و محققان جمهوری اسلامی مستقر در مجلس شورای اسلامی که جزء نمایندگان هم بودند پس از 1400 سال تحقیق و بررسی ناگهان به راز مهمی پی بردند و آن این که حضرت فاطمه دختر رسول الله فوت ننموده بلکه شهید شده است!
این جا بود که آن نمایندگان مجلس که خدا از آنان نگذرد! اعلام کردند از این پس در تقویم ها به جای وفات شهادت بنویسند. و این روز را تعطیل اعلام کردند و به این صورت بزرگترین ضربت را بر وحدت اسلامی وارد کردند."
می گوید قبل از سال 1371 همچنین چیزی نبود، ملاحظه بفرمایید این تقویم برای سال 1335 یعنی حدود 22 سال قبل از انقلاب است. (در مناسبت سوم جمادی الثانی) نوشته است: شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها). آیا سال 1371 بود که جمهوری اسلامی آمد وفات را تبدیل به شهادت کرد؟!
از این موارد الی ما شاء الله داریم. در سال 1356 باز یک سال قبل از پیروزی انقلاب اول خرداد شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها). سال 1360 نوزده فرودین شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها). سال 1361 باز دارد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) سال 1365 شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها). سال 1366 شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) همین طور سال 1367 و 1368 و 1369 و همین طور سال های بعد...
آیا این ها آمدند در سال 1371 همچنین کاری کردند؟ در سال 1387 بود آقای خاتمی قم آمد با آیت الله العظمی وحید خراسانی دیدار داشت آیت الله وحید گفتند: شما بیایید روز شهادت حضرت زهرا را تعطیل اعلام کنید -و نه این که سوم جمادی را روز شهادت اعلام کنید-.
خبر خبر گزاری جمهوری اسلامی را ملاحظه بفرمایید مجلس ایران تعطیلی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا را تصویب کرد. تهران – ایرنا خبرگزاری جمهوری اسلامی 25 مرداد 1378، شانزده اوت 1999.
با تصویب مجلس شورای اسلامی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تعطیل رسمی شد و تعطیلی روز ملی شدن صنعت نفت که آخر اسفند بوده لغو گردید. این ها نیامدند بگویند روز سوم جمادی الثانی روز شهادت است گفتند روز سوم را تعطیل اعلام کنید.
ببینید مخالفین شیعه چقدر ناجوانمردانه حرف می زنند: "نمایندگان که خدا از آنان نگذرد سال 71" (اولا سال 71 نبود سال 78 بود) طرف گفت ما شنیدیم روباه در مصر فرزندان حضرت موسی را خورده! به او گفتند: اولا مصر نبود کنعان بود. روباه نبود گرگ بود. فرزندان حضرت موسی نبود فرزندان حضرت یعقوب بود و اصلا قضیه از بیخ دروغ بود!
اولا این قضیه سال 71 نیست سال 78 است. شهادت نیست تعطیلی شهادت است. آن هم مجلس شورای اسلامی چنین حقی دارد. مگر وقتی مجلس شورای اسلامی می خواهد چیزی را تصویب کند باید از شما وهابی ها اجازه بگیرد؟1 این چه حرفی است که شما می زنید؟!
این هم یکی از شبهاتی است که آقایان مرتب مطرح می کنند. بخصوص دو هفته قبل از ایام فاطمیه شبکه کلمه افسانه شهادت را مطرح می کند.
اضافه بر این که قضیه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به قبل از سال 179 برمی گردد
روایت را ملاحظه بفرمایید روایت صد در صد صحیح است.
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَة»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص458
قضیه مطرح شدن شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای سال 1371 (شمسی) نیست. حداقل برای قبل از سال 180 هجری است.
تصحیح سند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى» را نجاشی می گوید:
«شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث»
نام كتاب: رجال النجاشي؛ نويسنده: نجاشي، احمد بن على (تاريخ وفات مؤلف: 450 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين بقم المشرفه، قم: 1365ش، ص353
همچنین معجم رجال آقای خویی جلد 9 صفحه 33.
«عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ» نجاشی می گوید:
«شيخ من أصحابنا، ثقة»
نام كتاب: رجال النجاشي؛ نويسنده: نجاشي، احمد بن على (تاريخ وفات مؤلف: 450 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين بقم المشرفه، قم: 1365ش، ص303
«عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ» ایشان برادر آقا موسی ابن جعفر (سلام الله علیه) است.
«قال الشیخ جلیل القدر ثقة»
فهرست، صفحه 87، شماره 367
بعد مجلسی در کتاب مرآة العقول همین روایت را می آورد. مرآة العقول جلد 5 صفحه 315 دارد:
«إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ»
**
«الحديث الثاني صحيح»
بعد علامه مجلسی یک شرحی دارد:
«ثم إن هذا الخبر يدل على أن فاطمة صلوات الله عليها كانت شهيدة و هو من المتواترات»
نام كتاب: مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق)، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران: 1404ق، ج5، ص315 و 318
از این بهتر و از این روشن تر؟! علامه مجلسی متوفای 1110 است. پدر بزرگوارشان متوفای 1070 در کتاب روضة المتقین ملاحظه بفرمایید در جلد 5 صفحه 142 دارد:
«و شهادتها صلوات الله عليها كانت من ضرب عمر عليه اللعنة الباب على بطنها عند إرادة أمير المؤمنين لبيعة أبي بكر لعنه الله و ضرب قنفذ غلام عمر، السوط عليها بإذنه و الحكاية مشهورة عند العامة و الخاصة»
نام كتاب: روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة)؛ نويسنده: مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى (تاريخ وفات مؤلف: 1070 ق)، محقق / مصحح: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، قم: 1406ق، ج5، ص342
صاحب المعالم در کتاب "منتقی الجمان فی احادیث الصحاح و الحسان"
«إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ»
آیت الله خویی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله شیخ جواد تبریزی در کتاب صراط النجاة اصلش از آیت الله خویی است تعلیقه اش از آیت الله شیخ جواد تبریزی است.
«وأما ما جرى عليها من الظلم فهو متواتر اجمالا فان خفاء قبرها (علیها السلام) الى يومنا هذا، ودفنها ليلا بوصية منها شاهدان على ما جرى عليها بعد أبيها»
بعد دارد:
«بسند معتبر عن الكاظم (علیه السلام) قال: ان فاطمة (علیها السلام) صديقة شهيدة»
نام کتاب: صراط النجاة نویسنده: التبريزي، الميرزا جواد، ج 3، ص 440
همان روایت کافی را آورده است. «إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ». بعد دارد:
«وهو ظاهر في مظلوميتها وشهادتها، ويؤيده أيضا ما في البحار (ج 43 باب 7 رقم 11) عن دلائل الامامة للطبري بسند معتبر عن الصادق (ع): ((... وكان سبب وفاتها أن قنفذا مولى الرجل لكزها (او را مورد ضرب قرار داد) بنعل السيف بأمره فأسقطت محسنا))»
کنز الفوائد برای اقای کراجکی متوفای 449 است ملاحظه بفرمایید
«ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمة ابنتي ویغصبها حقها ویقتلها»
الکراجکي، محمد بن علی (متوفای 449ق)، کنز الفوائد، ص63، ناشر : مكتبة المصطفوي، چاپخانه : غدير، قم، چاپ : الثانية، سال چاپ : 1369 ش
این ها کاملا مشخص است، الی ما شاء الله مطالب داریم، شیخ مفید دارد، سید مرتضی دارد، شیخ طوسی دارد، علامه حلی دارد، شهید اول و شهید ثانی دارد، همه بزرگواران ما دارند. بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) با الهام از فرمایش امام کاظم و الهام خطبه نهج البلاغه واژه «تَضَافُرِ»
«وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 320
بزرگان ما می گویند این تعبیر حضرت امیر در موقع دفن حضرت زهرا است. یا رسول الله! امت تو اجماع کردند بر ظلم بر او یا رسول الله! دخترت به تو خبر خواهد داد!
این که خیلی واضح و روشن است. این که شبهه کنند سال هفتاد و هفت این چنین کاری کردند و خدا نگذرد و ... این حرف ها نیست، این ها حرف هایی است که به درد کوچه و بازار می خورد، یا کسی که می خواهد گاو چرانی کند از این حرف ها می زند تا حیواناتش با این حرف ها راحت آب بخورند و بچرند!
تحریف حدیث «فاطمة بضعة منّی» با خواستگاری ساختگی
مطلب دیگری هم که در این جا است و خیلی مفصل است این هم از شبهات اساسی است که ابن تیمیه می گوید
«رووا جمیعا أنّ فاطمة بضعة مني»
بِضعة نیست، بَضعة است است بِضعه به معنای بضعة سنین، یعنی چند است. واژه درست «بَضعة» است.
«من آذاني فقد آذاها»
ابن تيميه الحرانی الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم(متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج4، ص250، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة الأولى، 1406هـ.
می گوید حدیث درست است ولی این حدیث در مذمت علی ابن ابی طالب است، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می خواست برود دختر ابو جهل را به عنوان هوو، حضرت زهرا رفت پیش پدر بزرگوار شان شکایت کرد و پیامبر بالای منبر فرموى:
«أیها الناس فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذاني، من اغضبها فقد اغضبني»
«سبب الحدیث خِطبه»
-خُطبه سخنرانی است، خِطبه خواستگاری است. -
«فسبب الحديث خطبة علي (رضي الله عنه) لإبنة أبي جهل»
ابن تيميه الحرانی الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم(متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج4، ص251، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة الأولى، 1406هـ.
علت صدور حدیث قضیه خواستگاری بوده است.
پاسخ اول:
اولا ما می بینیم در صحیح بخاری حدیث 3714
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا فَقَدْ أَغْضَبَنِي»
البخاری الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص210، ناشر: دار الفکر، بيروت، 1401 ق.
قضیه خواستگاری هم این جا نیست، هیچ اشاره ای هم ندارد، مسور ابن مخرمه: «أنّ رسول الله قال فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي»
در صحیح مسلم باز همین تعبیر است، ملاحظه بفرمایید این صحیح مسلم چاپ عربستان سعودی است که آورده است
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَنْ آذَاهَا»
النيسابوری القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1903، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربی - بيروت.
اشاره ای به خواستگاری از دختر ابوجهل نیست.
پاسخ دوم:
مهم تر این است که تمام این روایات از مسور ابن مخرمه است، قضیه خواستگاری هم که آمده است در صحیح بخاری و در دیگر مصادر آمده به این آقا برمی گردد. در کتاب الاصابة في تمییز الصحابه که معتبر ترین کتاب بر شرح حال صحابه است در جلد 6، صفحه 98، در شرح حال مسور ابن مخرمه می گوید:
«و کان مولده بعد الهجره بسنتین»
مسور ابن مخرمه دو سال بعد از هجرت به دنیا آمد. سال خواستگاری چه زمانی بوده است؟ توفیق ابو علم از اساتید دانشگاه الازهر می گوید
«استفاد المورخون من القرائن علي كون الخطبة كانت سنة الثانية من الهجرة قبل ولادة الحسن»
فاطمه زهرا ص 170، ترجمه دكتر على اكبر صادقى
مورخین از قرائن استفاده کردند قبل از این که امام حسن به دنیا بیاید این خواستگاری صورت گرفته است یعنی سال دوم، سال دوم هم سال ولادت این راوی مسور است! یعنی در آن زمان یا در شکم مادرش بوده است و لگد می زده است! یا نه در دامن مادرش بوده است و شیر می خورده است!
این بابا ناقل خواستگاری امیرالمؤمنین از دختر ابوجهل است! خودش هم کسی بوده است که سیر اعلام النبلاء، جلد 3، صفحه 390 برای مسور ابن مخرمه می گوید زبیر ابن بشار می گوید
مسور ابن مخرمه کسی بود که خوارج اطراف او را گرفته بودند هرچه آن ها به او دیکته می کردند همان را مطرح می کرد. بعد می گوید مسور ابن مخرمه کسی بود وقتی اسم معاویه را می آورد برایش صلوات می فرستاد!
ببینید این شخص یک این چنین جانوری است.
مهم تر از همه، کتاب صحیح مسلم، جلد 1، صفحه 268، حدیث 78، از خود مسور است می گوید مسجد درست می کردند ما سنگ می آوردیم، من شلوار نداشتم و لنگ بسته بودم، داشتم سنگ می بردم این لنگ باز شد آنچه که نباید هویدا می شد هویدا شد، و من همین طوری سنگ را می بردم پیامبر به من فرمود:
«ارجع الی ثوبک فخذه و لاتمشوا عراة»
برگرد خودت را بپوشان! این طور عریان و لخت مادرزاد جلوی مردم راه نرو! این جوان این قدر شعور ندارد، حالا مردم هیچ !جلوی پیامبر دارد عریان و لخت مادر زاد می رود! این آقا چقدر ارزش دارد که بیاید برای ما یک روایتی درست کند و آقای ابن تیمیه احمق بیاید این را ملاک قرار بدهد و بگوید این روایت در مذمّت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است! کاملا مشخص است که روایت جعلی است!
پاسخ سوم:
و اضافه بر این این روایاتی که آوردند اصلا توهین به پیامبر است قبل از این که اهانت به امیرالمؤمنین باشد. بخاری در کتاب خودش صحیح بخاری این مطلب خیلی وقیح را آورده، نمی دانم که بخاری این ها را با چه رویی آورده است؟
«ان بني هاشم ابن المغيرة استأذنونی في ان ينكحوا ابنتهم عليا»
صحيح البخاري ج 6، ص 158، ح 5230، كتاب النكاح، ب 109 - باب ذَبِّ الرَّجُلِ عَنِ ابْنَتِهِ، فِي الْغَيْرَةِ وَالإِنْصَافِ
این که دختر شان را به علی بدهند، هرگز اجازه نمی دهم، مگر این که علی ابن ابی طالب دختر من را طلاق بدهد و برود دختر این ها را بگیرد! یک چوپانی در بیابان این چنین کاری نمی کند، آیه قرآن است
(فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا)
(از ازدواج با آنان، چشمپوشي کنيد و) با زنان پاک (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر ميترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نکنيد
سوره نساء (4): آيه 3
خلاف دستور قرآن است. آیا این آیه شامل رسول اکرم نیست؟! این توهین به پیامبر است.
پاسخ چهارم:
این دختر ابو جهل، جویریه است، اولا تا سال فتح مکه سال هشتم هجرت، کافر بوده است! اصلا مسلمان نبوده است، بعد از این که مسلمان شد
«لما کان یوم الفتح اسلمت ام حکیم بنت الحارث بن هشام امراة عکرمة بن ابی جهل»
بعد از آن هم جویریه با حاکم مکه که از طرف رسول اکرم انتخاب شده بود ازدواج کرده است. اصلا تا زمانی که پیامبر در قید حیات بوده است به مدینه هم نیامده است!
پاسخ پنجم:
نکته دوم روایت می گوید:
«لا تجتمع بنت رسول الله وبنت عدو الله عند رجل واحد»
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1364 ح 3523، كتاب فضائل الصحابة، ب 16، باب ذِكْرُ أَصْهَارِ النَّبِيِّ صلي الله عليه وسلم مِنْهُمْ أَبُو الْعَاصِ بْنُ الرَّبِيعِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
بخاری سه چهار تا حدیث دارد، ای مردم! دختر رسول الله و دختر عدو الله که ابو جهل باشد با هم به عنئان دو همسر یک مرد جمع نمی شود. «لا تجتمع بنت رسول الله وبنت عدو الله عند رجل واحد»
جالب این است که سید مرتضی می گوید مأمون -که مقایسه ای نمی شود کرد بین پیامبر و او- وقتی که ام الفضل خبیث به او گفت امام جواد می خواهد زن دیگری بگیرد، نهی کن زن نگیرد، مأمون گفت من تو را به امام جواد ندادم که حکم الله را زیر پا بگذارم. این که مرد می تواند ازدواج کند حکم الله است، یعنی شما مقام رسول الله را از مأمون هم پایین تر آوردید، آیا این درست است؟!
پاسخ ششم:
و اضافه بر این تهذیب الاحکام یک روایتی دارد این را هم دوستان یادگاری داشته باشند.
«حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَى عَلِيٍّ (علیه السلام) مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) حَيَّة»
خدای عالم تمام زن های عالم را بر امیرالمؤمنین حرام کرد مادامی که زهرا در قید حیات بود.
نام كتاب: تهذيب الأحكام( تحقيق خرسان)؛ نويسنده: طوسى، محمد بن الحسن (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، تهران: 1407ق، ج7، ص475
همان گونه ای که حضرت خدیجه در قید حیات بود، پیامبر دوران جوانیش با خدیجه بود و غیر از خدیجه همسر دیگری نداشت. خدیجه از دنیا رفت آمار همسران پیامبر در بعضی از زمان ها به سیزده تا هم رسید.
اصلا این مبانی شیعه هم نمی سازد ولذا این بحث خواستگاری دروغی بیش نیست.
ما هم یک اشاره ای کرده باشیم ایام شهادت است ان شاء الله عزیزان هم داشته باشند.
نخلی که شکسته ثمرش را نزنید *مرغی که زمین خورده پرش را نزننید
دیدید که اگر دست مردی بسته * دیگر در خانه همسرش را نزنید
بر سوخته باغ ما دیگر سر نزنید * این خانه آتش زده را در نزنید
از ما که گذشت، مادری را دیگر * در خانه به پیش چشم دختر نزنید!
کسی که محنت ایام دید من بودم؛ کسی که پشت در نیم سوخته فضه صدای ناله او را شنید من بودم!
کسی که با پسرش شد به پیش دیده دوست؛ به ظلم و کینه دشمن شهید من بودم.
امیدواریم که ان شاء الله خدای عالم به حق صدیقه طاهره فرج مولای ما حضرت ولی عصر را نزدیک کند و ان شاء الله ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته