برنامه «حبل المتین» - 22 04 1404
عنوان برنامه: ادله عقلي امامت ( حديث مناشده)
کلیدواژه: حبل المتین؛ حديث مناشده؛ ادله عقلي امامت؛ سد الابواب؛ خوخه ابوبكر؛ شورا؛ سقيفه؛ شبهه؛ امامت؛ خلافت!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای سید محمد صفایی
مجری:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِه نَسْتَعینْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم واحْشُرْنَا مَعَهُمْ وَاللعَنْ أعْدَائَهُمْ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أمیرَالمُؤمنِنْ و یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهما السلام)
سلام علیکم خدمت شما بینندگان گرانقدر مؤمنین و مؤمنات در اقصی نقاط جهان ... در برنامه ای دیگر از سری برنامه های «حبل المتین» ویژه ادله عقلی امامت و مانند جلسات گذشته در خدمت استاد معظم آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خواهیم بود و ان شاء الله ادامه مباحث گذشته، حضرت استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت گرامیان را از خدای منان خواهانم، ایام عزاداری و محرم سید الشهداء را هم به پیشگاه مقدس مولای مان بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و شما بینندگان گرامی تسلیت و تعزیت عرض می کنم.
خدا را سوگند می دهم به آبروی آقا امام حسین (سلام الله علیه) و اهل بیت گرامش و اصحاب عزیزش پاداش ما را فرج موفور السرور مولای مان ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد ان شاء الله.
طبق برنامه همیشگی مان طلیعه عرائض مان را معمولاً با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم
تنها نگشت خانه من قتلگاه من * جان داد پشت در پسر بی گناه من
بین من و مغیره خدایا تو حکم کن * ای روز دادخواهیِ من دادخواه من
جرمم چه بود بر بدنم تازیانه زد * در پیش دیده پسرم ای الاه من
مردم ز من به پیش علی شکوه می برند * تا نشنوند ناله و افکار و آه من
یابن الحسن ای سبز پوش کعبه دل ها ظهور کن * از شیب تند قله غیبت عبور کن
درد فراق روی تو ما را ز غصه کشت * چشم انتظار عاشق خود را صبور کن
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
مجری:
طیب الله انفاسکم «السلام علی صدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)» ...به دلیل وقفه ای که به مناسبت ویژه ماه محرم الحرام در برنامه ها افتاده بود جناب استاد ابتدا خلاصه ای از مباحث گذشته را بفرمایید تا ان شاء الله بنده هم سوال جدید را مطرح کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
تقریباً یک سال و نیم، دو سالی که بحث ولایت و امامت علی را شروع کردیم مقدماتی را مطرح کردیم ابتدا این که ضرورت بحث از مباحث اعتقادی را مطرح کردیم بحث حدیث:
«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص96، ح16922
را توضیح دادیم هر کس بدون امام از دنیا برود مرگش، جاهلی است. حدیث شریف تکان دهنده و اعلام خطر نبی مکرم: «إِنَّ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَة»
«وتفترق هذه الأمة على ثلاث وسبعين كلها في النار إلا واحدة»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 1، ص 443
امتم بعد از من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود از میان این هفتاد و سه فرقه، هفتاد و دو فرقه اهل آتش هستند یک فرقه اهل نجات است. نکات دیگری در این زمینه از آیات و روایات عمدتاً هم از منابع اهل سنت مطرح کردیم.
به بحث ادله عقلی رسیدیم گفتیم قبل از این که به آیات قرآن، روایات، احادیث صحیح، متواتر و مستفیض در اثبات امامت و ولایت امیر المؤمنین و اهل بیت طاهرینش برسیم بحث ادله عقلی را پیش کشیدیم.
گیریم آیاتی در رابطه با علی نازل نشده است آیه 167- 155 و 103 مائده و آیه مباهله و آیه تطهیر و دیگر آیاتی که روایات متعدد و مستفیض هست که این ها در حق امیر المؤمنین، امامت و خلافت او نازل شد گیریم اصلاً این ها نبود حدیث غدیر، حدیث منزلت و حدیث دار نبود. رسول اکرم فرموده بود بعد از من، خودتان یک فرد اصلحی را انتخاب کنید.
ببینیم بعد از رسول اکرم، صالح ترین انسان که بتواند زمام امور خلافت و امامت را به دست بگیرد و رسالت را در قالب امامت استمرار بدهد و آن چه که قرآن از نبی مکرم خواسته بود و نبی مکرم از خلفای بعدش خواسته بود آن را انجام بدهد چه کسی است؟
بعضی از مباحث را مطرح کردیم آقایان اهل سنت هم می گویند انتخاب اصلح، واجب است. ما باید تلاش کنیم فردی اصلح نه صالح، صالح نه طالح انتخاب کنیم.
یکی از مواردی که خیلی جالب و زیبا بود چند جلسه هم درباره اش صحبت کردیم استدلال امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بر خلافت، امامت، صالح بودن و اصلح بودن ایشان بر خلافت در شورای شش نفره عمر ابن الخطاب بوده است.
در آن جمع شش نفره «امیر المؤمنین، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمن ابن عوف، سعد ابن ابی وقاص» هستند، امیر المؤمنین آن جا بنا به نقلی نزدیک به پنجاه مورد از فضائل بی نظیر خودش را مطرح کرددند.
از همه آن ها هم اعتراف گرفت و قسم داد شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی هست ویژگی های که من دارم داشته باشد؟ چه در رابطه با سبقت در توحید چه بحث ارتباط نزدیکش با نبی مکرم، آیه مودت، حدیث رد الشمس و امثال این قضایا را حدود ده، پانزده مورد از این ها را از مصادر اهل سنت نقل کردیم این خلاصه بحث ما تا الان بود.
مجری:
در حدیث مناشده بودیم مناشده ای که امیر المؤمنین داشتند
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله مناشده با شورای شش نفره یا احتجاج تعبیر می کنند. مناشده هست یعنی قسم می دهد.
مجری:
از مواردی که امیر المؤمنین خیلی با قاطعیت از فضائل خودشان دفاع کرده بودند و تکرار می کردند «حدیث سد الأبواب» است بفرمایید آیا این هم در منابع آمده است و این جریان را یک توضیح بفرمایید ممنون می شوم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) یکی از مواردی که در شورای شش نفره مطرح کرد در دو بخش است در یک جا می گوید:
«انشدكم باللّه أمنكم أحد سكن المسجد يمرّ فيه جنبا غيري؟»
آیا در میان شما کسی هست که رسول اکرم اجازه داده باشد با حال جنابت در مسجد قرار بگیرد غیر از من!
«قالوا: اللّهمّ لا»
قسم به خدا نه در یک فراز دیگر حضرت فرمودند:
«انشدكم باللّه أمنكم أحد تطهّر بآية غيري حين سدّ النبي صلّى اللّه عليه و آله أبواب المهاجرين جميعا»
شما را به خدا، در میان در شما کسی هست که رسول اکرم تمام درهای «مهاجرین» و ... را که به مسجد باز می شد بست فقط در خانه من به مسجد را باز گذاشت.
«و فتح بابي حتى قام إليه عمّاه حمزة و العبّاس»
«حمزه» و «عباس» بلند شدند گفتند
«فقالا: يا رسول اللّه سددت أبوابنا و فتحت باب عليّ»
یا رسول الله، درِ ما را بستی و درِ علی به مسجد را گشودی؟
«فقال صلّى اللّه عليه و آله: ما أنا فتحت بابه»
من درِ علی را باز نکردم
«و لا أنا سددت أبوابكم»
من درهای شما را نبستم
«بل اللّه فتح بابه و سدّ أبوابكم»
خدا درهای شما را بست و درب علی را باز گذاشت!
شما را به خدا غیر از من کسی این فضیلت را دارد؟
«قالوا: اللّهمّ لا.»
گفتند قسم به خدا خیر!
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص129
این اصل احتجاج امیر المؤمنین (سلام الله علیه) برای آن پنج نفر است. این قضیه در مصادر متعدد اهل سنت وارد شده است مثلاً «صحیح سنن ترمذی» آقای «البانی» غیر از «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» دیگر صحاح را مثل «سنن نسائی، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داود و موطأ مالک» احادیثش را دو دسته کرد.
یک دسته احادیث صحاح، یک دسته احادیث ضعاف در «سنن ترمذی»، «صحیح سنن ترمذی» بخش «صحاح»، جلد 8، صفحه 232 از «ابن عباس»
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إلا بَابَ عَلِيٍّ»
رسول اکرم غیر از در علی ابن ابی طالب تمام درهای صحابه ای که به مسجد باز می شد را بست.
صحیح وضعیف سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، مصدر الکتاب: برنامج منظومة التحقیقات الحدیثیة - المجانی - من إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، [الکتاب مرقم آلیا]، ج 8، ص 232
بعد می گوید روایت صحیح است در «سلسلة الضعیفة» شماره 4932- 4951 این را آورده است.
«نسائی» در «تهذیب خصائص نسائی» در یک جلد چاپ شد دار الکتب العلمیة، صفحه 50 از «ابن عباس»
«أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم بأبواب المسجد فسدت إلا باب علي»
خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب؛ اسم المؤلف: أحمد بن شعيب النسائي أبو عبد الرحمن الوفاة: 303، دار النشر: مكتبة المعلا - الكويت - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ج1، ص63
« أَمَرَ رَسُولُ اللهِ بِأَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَسُدَّتْ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ »
السنن الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری, سید کسروی حسن، ج 5، ص 119، ح 8427.
پیغمبر دستور داد همه درهای مسجد بسته شد «الا بابُ علیٍ» روایتش حسن و معتبر است.
آقای «ابن حجر عسقلانی» از استوانه های علمی اهل سنت در «فتح الباری شرح صحیح البخاری»، جلد 9، چاپ «عربستان سعودی»، «ریاض»، صفحه 331 چند روایت پشت سر هم آورده، اشاره خواهیم کرد.
دارد که پیغمبر غیر از درِ ابوبکر دیگر درها را بست
مجری:
دَرْ حضرت علی
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دَرْ ابابکر دارد، متأسفانه هر چه فضیلت برای امیر المؤمنین بود «بنی امیه (لعنهم الله)» به تعبیر «امام» می فرمایند خدا آن ها را لعنت و در آتش جهنم معذب هستند. برای هر فضیلتی یک بدلی هم درست کردند.
ایشان می گوید:
«تنبیهٌ»
به آن روایت می رسیم.
«جاء في سد الأبواب التي حول المسجد أحاديث يخالف ظاهرها حديث الباب منها حديث سعد بن أبي وقاص»
آقایانی که گفتند همه درها غیر از درِ ابوبکر بسته شد احادیثی داریم کاملاً با این روایت ها مخالف است و نمی سازد. یکی از آن ها حدیث «سعد ابن ابی وقاص» است می گوید
«أمرنا رسول الله صلى الله عليه وسلم بسد الأبواب الشارعة في المسجد وترك باب علي»
پیغمبر اکرم دستور داد درهای که وارد به مسجد می شد بسته شد ولی دَرِ علی را نبست.
«أخرجه أحمد والنسائي وإسناده قوي»
خیلی جالب است «احمد ابن حنبل» و «نسائی» نقل کردند و سندش هم محکم است.
«وفي رواية للطبراني في الأوسط رجالها ثقات من الزيادة فقالوا يا رسول الله سددت ابوابنا فقال ما انا سددتها ولكن الله سدها»
در روایت «طبرانی» در «معجم اوسط» روایت آورد «رجالُها ثقاتٌ» تمام راویانش ثقه هستند این از «سعد ابن ابی وقاص»
از «زید ابن ارقم»:
«قال كان لنفر من الصحابة أبواب شارعة في المسجد»
تعدادی از صحابه اطراف «مسجد النبی» منزل داشتند از منزل ها دری به مسجد گشوده می شد.
«فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم سدوا هذه الأبواب الا باب علي»
تمام این درها را ببندید غیر از درِ علی ابن ابی طالب
«فتكلم ناس في ذلك»
یک عده اعتراض کردند چرا درِ ما را بستی درِ امیر المؤمنین باز ماند؟
«فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم اني والله ما سددت شيئا ولا فتحته»
قسم به خدا، من نه درِ کسی را بستم نه درِ کسی را باز گذاشتم
«ولكن أمرت بشيء فاتبعته»
خدا به من دستور داد و من هم به دستور خدا عمل کردم.
قرآن می گوید:
(إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي)
تنها از آنچه به من وحی می شود پيروی می کنم.
سوره انعام (6): آیه 50
من تابع وحی هستم هر چه وحی به من برسد به همان عمل خواهم کرد.
بعد می گوید:
«أخرجه أحمد والنسائي والحاكم ورجاله ثقات»
«احمد ابن حنبل» و «نسائی» در «سنن» و «حاکم نیشابوری» در «مستدرک»ش آورده است و «رجال حاکم» همه ثقه هستند. پس حدیث اول از «سعد ابن ابی وقاص» حدیث دوم از «زید ابن ارقم» حدیث سوم از «ابن عباس»
«أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم بأبواب المسجد فسدت الا باب علي»
«ابن عباس» می گوید پیغمبر امر کرد تمام درهای مسجد بسته شد الا درِ علی ابن ابی طالب!
در روایت دیگر دارد:
«أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَاب»
دستور داد مردم، خودتان بروید ببندید!
یک دفعه پیغمبر می آید می بندد یک دفعه دستور می دهد صاحبان منزل می بندند.
در روایتی دیگر:
«وامر بسد الأبواب غير باب علي فكان يدخل المسجد وهو جنب»
امیر المؤمنین وارد مسجد می شد در حالی که جنب بود، همان طور که پیغمبر وارد می شد.
این از مختصات رسول اکرم است بله کسی جایی می رود راهی نیست از یک در بیاید و از یک در خارج شود اشکال ندارد، ولی این که ولو یک ثانیه آن جا تأمل کند حرام و خلاف شرع است. ولی امیر المؤمنین همانند نبی مکرم در حال جنابت می توانست در مسجد بماند، بنشیند، استراحت و بیتوته کند.
«ليس له طريق غيره»
با حال جنابت وارد مسجد می شد غیر از آن در هم درِ دیگری به مسجد امیر المؤمنین نداشت.
«اخرجهما أحمد والنسائي ورجالهما ثقات»
بعد می گوید این دو روایت را «احمد ابن حنبل» و «نسائی» آوردند «و رجالُهُما ثقاةٌ» همه راویانش ثقه هستند.
«وعن جابر بن سمرة»
روایت چهارم از «جابر ابن سمره» است خیلی جالب است شاید از «ابن عباس» هفت، هشت روایت است ولی ایشان یک روایت انتخاب کرد، از «زید ابن ارقم» یک روایت انتخاب کرد. از افراد متعدد مثل «سعد ابن ابی وقاص، زید ابن ارقم، ابن عباس» می آورد. چهارم «جابر ابن سمره»
«أمرنا رسول الله صلى الله عليه وسلم بسد الأبواب كلها غير باب علي»
پیغمبر دستور داد تمام درهایی که وارد مسجد بشود بسته شود غیر از درِ علی
«فربما مر فيه وهو جنب أخرجه الطبراني»
این باز همان روایت «ابن عباس» است، و «طبرانی» نقل کرده است.
از «عبد الله عمر»:
«كنا نقول في زمن رسول الله صلى الله عليه وسلم رسول الله صلى الله عليه وسلم خير الناس ثم أبو بكر ثم عمر»
زمان پیغمبر می گفتیم بهترین مردم، پیغمبر است بعد ابوبکر، بعد عمر است.
اما:
«ولقد أعطى علي بن أبي طالب ثلاث خصال لان يكون لي واحدة منهن احب الي من حمر النعم»
البته این معمولاً از شخص عمر ابن الخطاب نقل می شود، آقا زاده اش «عبد الله» هم نقل می کند می گوید خدای عالم سه ویژگی به حضرت علی داد اگر به ما می داد از تمام ثروت دنیا بالاتر بود.
«عرب» ضرب المثلی می زند مثلاً ما می گوییم همه دنیا آن ها می گویند «من حُمرٍ النعم» ما می گوییم از خروارها طلا و جواهرات آن ها «حُمرٍ النعم» می گویند
«زوجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ابنته وولدت له»
یکی از آن ها پیغمبر دخترش را به علی داد و علی هم از دختر پیغمبر بچه دار شد.
دوم:
«وسد الأبواب الا بابه في المسجد»
تمام درها را بست غیر از درِ علی!
سوم:
«وأعطاه الراية يوم خيبر»
در «جنگ خیبر» اولی رفت شکست خورد، دومی رفت شکست خورد بر گشت. پیغمبر فرمود فردا پرچم را به دست شخصی می دهم «کرارٌ غیرُ فرّار» در جنگ ثابت قدم و محکم است، هرگز پا به فرار نمی گذارد. این فتح در «خیبر» به نام او رقم خواهد خورد فردا همه گردن ها را بالا برده بودند ببینند پیغمبر این پرچم را به چه کسی می دهد؟
خلیفه دوم می گویم در عمرم غیر از آن روز عاشق مقام و منصب نبودم خیلی دوست داشتم این پرچم به دست من داده شود ولی دیدیم رسول اکرم پرچم را به دست امیر المؤمنین دادند.
بعد می گوید:
«أخرجه أحمد وإسناده حسن قال فقلت لابن عمر»
«احمد ابن حنبل» آورد سندش هم معتبر است. راوی می گوید به «عبد الله عمر» گفتم
«أخبرني عن علي وعثمان»
بگو علی افضل است یا عثمان افضل است؟
چقدر دنیا، دنیای پستی است علی را دارند با چه کسانی مقایسه می کنند؟
«فذكر الحديث وفيه»
حدیث را آورد.
«واما علي فلا تسأل عنه أحدا»
اصلا در رابطه با علی از کسی سوال نکن!
«وانظر إلى منزلته من رسول الله صلى الله عليه وسلم»
ببین علی پیش پیغمبر چه جایگاهی دارد؟
«قد سد ابوابنا في المسجد واقر بابه»
پیغمبر تمام درهای ما را که به مسجد گشوده می شد بست غیر از درِ علی ابن ابی طالب.
بعد می گوید:
«ورجاله رجال الصحيح الا العلاء وقد وثقه يحيى بن معين وغيره»
«و رجالُهُ رجال الصحیح» مگر «یحیی ابن معین» و ... بعد ایشان می گوید
«وهذه الأحاديث يقوي بعضها بعضا»
این احادیث همدیگر را تقویت می کند.
«وكل طريق منها صالح للاحتجاج فضلا عن مجموعها»
تک تک این روایت مطلب را ثابت می کند چه رسد که همه در یک جا باشند!
شش، هفت نفر از صحابه این مطلب را آوردند.
«ابن جوزی» نمی دانم بیمار بود یا با امیر المؤمنین (سلام الله علیه) عناد داشت، یا به خاطر بعضی از مصالح دین و دنیایش بود، ترس از حکومت ها بود به بعضی از روایت ها مثل این در رابطه با فضیلت ابوبکر و عمر دو، سه روایت می آورد می گوید این روایت، متواتر است. ولی حدیث:
«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»
هفده روایت نقل می کند.
شما اگر سه روایت ضعیف آوردید می گویید «یُقوی بعضُها بعضاً» مستفیض می شود آن وقت هفده روایت را می گویید همه ضعیف است.
بعد «ابن حجر عسقلانی» می گوید این آقا یک سری حرف های نسبت به احادیث «سد الأبواب» زد
«وليس ذلك بقادح»
حرف آقای «ابن جوزی» هیچ ارزشی ندارد به این روایت ها ضرر نمی زند چون سند این روایت ها ضعیف است.
بعد می گوید:
«وزعم انه من وضع الرافضة»
خیلی عجیب است، برای مظلومیت علی باید اشک ریخت. می گوید شیعه ها حدیث «سد الأبواب» را جعل کردند برای این که مقابله کنند با حدیث صحیحی که در رابطه با ابوبکر است. پیغمبر همه درها را بست غیر از خوخهِ ابوبکر؛ به خوخه ما باجه می گوییم یعنی سوراخی بود که سر آدم نمی توانست از آن سوراخ رد بشود.
معمولاً می گذاشتند نور داخل خانه بیاید، زمان سابق یادم است پشت بام ها باجه می گذاشتند هوا داخل بیاید فصل زمستان آن سوراخ را می پوشاندند باران داخل نیاید این را خوخه می گویند. پیغمبر تمام درها را بست غیر از خوخه ابوبکر. ان شاء الله مفصل عرض می کنم.
«ان النبي صلى الله عليه وسلم لم يأذن لاحد ان يمر في المسجد وهو جنب الا لعلي بن أبي طالب»
پیغمبر غیر از علی به کسی اجازه نداد در حالت جنابت وارد مسجد بشود.
این قضایا را می آورد
«وكانهم لما أمروا بسد الأبواب سدوها واحدثوا خوخا يستقربون الدخول إلى المسجد منها فامروا بعد ذلك بسدها»
فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج7، ص14 و 15
خوخه ای برای ابوبکر بود بعد هم دستور داد خوخه ابوبکر را بستند؛ ولی در رابطه امیر المؤمنین بستند؟ نه مال امیر المؤمنین تا آخر حیات پیامبر بسته نشد. این ها چه کار کردند و چه کار نکردند، بماند!
مجری:
احسنتم، نکته ای که ایشان آخر اشاره کرده بود این که خانه امیر المؤمنین داخل مسجد بود یعنی جزء مسجد حساب می شد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
چسبیده به مسجد بود.
مجری:
باز هم از خصوصیات امیر المؤمنین بود، یکی از خصوصیات امیر المؤمنین این بود خانه اش، خانه ای که با صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در آن بودند منضم به مسجد بود. این را الان فرمودید اشاره ای به قضیه خوخه ابوبکر داشت می خواست بگوید درب ابوبکر باز ماند یا نه فقط خوخه ابوبکر این را یک اشاره ای بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن چه که در «صحیح بخاری» آمده چون مبنای مان بر این است همه حرف هایمان مستند باشد تلاش هم می کنیم جلد کتاب را نشان می دهیم، «صحیح بخاری» محل چاپ بیت الأفکار دولیه مال «عربستان سعودی، ریاض»، حدیث 467، چاپ دار ابن کثیر حدیث 455 می گوید:
«سُدُّوا عَنِّي كُلَّ خَوْخَةٍ في هذا الْمَسْجِدِ غير خَوْخَةِ أبي بَكْرٍ»
رسول اکرم فرمود تمام خوخه ها به قول امروزی ها پنجره ها را به مسجد ببندید غیر از پنجره ای که مال آقای ابوبکر است.
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص178، ح455
برای ما ثابت کنند قبل از این قضایا صحابه خوخه ای به مسجد داشتند. باز در «صحیح بخاری» حدیث 3691
«عن أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم جَلَسَ على الْمِنْبَرِ فقال إِنَّ عَبْدًا خَيَّرَهُ الله بين أَنْ يُؤْتِيَهُ من زَهْرَةِ الدُّنْيَا ما شَاءَ وَبَيْنَ ما عِنْدَهُ فَاخْتَارَ ما عِنْدَهُ فَبَكَى أبو بَكْرٍ وقال فَدَيْنَاكَ بِآبَائِنَا وَأُمَّهَاتِنَا فَعَجِبْنَا له وقال الناس انْظُرُوا إلى هذا الشَّيْخِ يُخْبِرُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عن عَبْدٍ خَيَّرَهُ الله بين أَنْ يُؤْتِيَهُ من زَهْرَةِ الدُّنْيَا وَبَيْنَ ما عِنْدَهُ وهو يقول فَدَيْنَاكَ بِآبَائِنَا وَأُمَّهَاتِنَا فَكَانَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم هو الْمُخَيَّرَ وكان أبو بَكْرٍ هو أَعْلَمَنَا بِهِ وقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِنَّ من أَمَنِّ الناس عَلَيَّ في صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبَا بَكْرٍ وَلَوْ كنت مُتَّخِذًا خَلِيلًا من أُمَّتِي لَاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ إلا خُلَّةَ الْإِسْلَامِ لَا يَبْقَيَنَّ في الْمَسْجِدِ خَوْخَةٌ إلا خَوْخَةُ أبي بَكْرٍ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1417، ح3691
...آقای ابوبکر روایتی خواند گریه کرد مردم گفتند «انْظُرُوا إلى هذا الشَّيْخِ» تا آن جایی که فرمود: «وَلَوْ كنت مُتَّخِذًا خَلِيلًا من أُمَّتِي لَاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ»؛ اگر بنا بود از امت من یک نفر را به عنوان دوست انتخاب کنم ابوبکر را انتخاب می کردم. «إلا خُلَّةَ الْإِسْلَامِ» اسلام همه را برادر کرد نیاز نیست.
ولی حدیث اخوت علی در «مکه» بعد از «مدینه» در جای جایش آمده است. یکی از افتخارات امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بحث حدیث اخوت است. از باب (کبوتر با کبوتر باز با باز) آقای ابوبکر با عمر صیغه برادری خواند و ...
امیر المؤمنین تنها ماند عرض کرد یا رسول الله میان صحابه «مهاجرین» یک عده بین «مهاجرین» بود یک عده بین «مهاجرین» و «انصار» بود گفت من را با کسی صیغه عقد برادری نخواندی حضرت گریه کرد فرمود:
«إتخذتُکَ لِنفسي»
تو را نگه داشتم بین خودم و تو صیغه برادری بخوانم تو برادر من هستی. روایات متعدد دارد در حدیث خلافت: «هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي»
«إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم فاسمعو له وأطيعوا»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص543
در این جا هم می گوید:
«لَا يَبْقَيَنَّ في الْمَسْجِدِ خَوْخَةٌ إلا خَوْخَةُ أبي بَكْرٍ» هیچ پنجره و سوراخی نباید به سمت مسجد باز باشد مگر سوراخ درِ خانه ابوبکر به مسجد. روایت های متعددی آقایان آورده اند، در بعضی جاها دارد:
«لَا يَبْقَيَنَّ في الْمَسْجِدِ بَابٌ إلا سُدَّ إلا بَابُ أبي بَكْرٍ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص177، ح454
روایت های متعددی در این زمینه آقایان آوردند خودشان هم در آن ماندند از آن طرف صحاحی در رابطه با امیر المؤمنین است این دو قابل جمع نیست. «ابن حجر» هم می گوید شاید دو مرتبه بود، اگر دو مرتبه بود پیغمبر همه درها را بست غیر از باب علی دوباره همه درها را بست غیر از درِ ابوبکر معنا ندارد.
در زمان علی همه درها را بست غیر از درِ علی، اگر بنا بود درِ ابوبکر باز باشد می گفتند دستور داد درِ علی را ببندند درِ ابوبکر باز بماند. باید این طور باشد یا به عکسش باشد «سُدوا کلَ ابواب» کلمه کل از کلماتی است که عاری از تخصیص است.
کلمه کُل آمده استثناء بردار نیست همه را خوردند، همه رفتند، همه آمدند وقتی که همه رفتند، همه آمدند، مگر استثنای متصلش باشد بلافاصله بگوید غیر از فلان. این که می گوید: «سّدوا کل أبواب الا باب علي»؛ تمام درها را بست غیر از درِ علی؛ یعنی هر نوع استثناء، تخصیص از بین رفت این عبارت، عبارتی نیست که قابلیت را داشته باشد بیاییم یک تبصره ای به آن بزنیم یک استثنائی برایش درست کنیم یا یک وجه جمعی برایش درست کنیم.
البته روایت در این زمینه خیلی زیاد داریم بخواهم روایت را بیاورم شاید پنجاه دقیقه وقت بگیرد.
در این جا من یک سوال از آقایان دارم البته عرض کردم داریم تاریخ صدر اسلام را باز خوانی میکنیم قصدمان نه اهانت و نه جسارت است بارها گفتیم اهانت به مقدسات اهل سنت را «ذنب لا یُغفر»، گناه نا بخشودنی می دانیم. گرچه آقایان شیعیان «انگلیسی» به خاطر این ما را در قنوت شان لعنت می کنند، من عقیده ام این است.
هم آیات هم روایات، آیات و عقل بر آن حکم می کند مسئله عقلی است وقتی ما برای حقانیت خودمان و برای بطلان دیگران دلیل داریم نیازی به اهانت ندارد حقایق را می گوییم.
من آن چه شرط بلاغ است با تو می گویم * تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
ما حقیقت را می گوییم به آن گونه ای که هست روایت ها را از کتب اهل سنت خواندیم نه شروع کردیم به فحش دادن، اسم خلفاء را آوردیم جسارتی نکردیم. اسم صحابه را آوردیم جسارتی نکردیم. مؤلفین شان را آوردیم وقتی مخاطب می بیند فرض یک نفر می آید از منابع معتبر طرف مقابل بدون کوچک ترین جسارتی روایت نقل می کند این « اوقع في النفوس، اوقع في القلب» است.
اگر ما یک روایت بیاوریم کنارش هم چهار تا فحاشی کنیم بارها گفتم بچه شیعه از ما متنفر و دور می شود. می گوید این عالم شیعی اگر چنانچه حرف برای زدن داشت چرا فحش می دهد؟ فحش و توهین مال کسی است که حرف برای زدن ندارد.
این که شما می بینید در شبکه «وهابی» هر روز دارند فحاشی می کنند؛ حتی بحث های که در رابطه با ادله عقلی داریم یک سری کلیپ از ما پخش می کنند چشم شان را می بندند و دهان شان را باز می کنند. خودش دلیل است که حرف های ما تأثیر گذاشته است.
در هر صورت...
ما یک سوال از آقایان داریم «طبقات ابن سعد»، جلد 3، صفحه 138 رسول اکرم روز دوشنبه دوازده روز از ربیع الأول گذشته بود از دنیا رفت. آقای ابوبکر روزی که پیغمبر از دنیا رفت
«كان منزله بالسنح»
الطبقات الكبرى؛ اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230، دار النشر دار صادر – بيروت، ج3، ص186
منزلش خارج از «مدینه» پیش همسرش «حبیبه بنت خارجه» بود. پیغمبر از دنیا رفت قبل از این که از دنیا برود آقایان در داخل سپاه «اسامه» بودند. اگر آقای ابوبکر در «مدینه» خانه داشت، باید «مدینه» می آمد چون شنید که پیغمبر در حال احتضار است. این روایت نشان می دهد بر این که آقای ابوبکر در مدینه خانه نداشت.
«اسد الغابة» مال آقای «ابن اثیر جزری» متوفای 630، جلد 3 ایشان می گوید:
«وكان منزله بالسُّنْحِ عند زوجته حَبِيبة بنت خارجة ...»
أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج3، ص334
نمی گوید «و کان فی منزلهِ بالسنح» فرق دارد می گفت بله در «مدینه» منزل داشت ولی دارد «کان منزلهُ بالسنح» منزلش در خارج از «مدینه» بود منطقه «سنح» در نزد همسرش «حبیبه بنت خارجه» تا این که شنید پیغمبر از دنیا رفت به «مدینه» آمد. پیغمبر نزدیک ظهر از دنیا رفت آقای ابوبکر نزدیک نماز عشاء وارد «مدینه» شد معلوم می شود فاصله زیاد بود.
این را می گوییم تا دوستان بدانند قضیه، قضیه متفقٌ علیه عند کبار علمای اهل سنت است آقای «طبری» در جلد 3، صفحه 432 از «عایشه» می گوید:
«قالت عائشة كان منزل أبي بالسنح عند زوجته حبيبة بنت خارجة بن زيد بن أبي زهير من بني الحارث بن الخزرج»
باز هم همین است نمی گوید «کان أبی فی منزلِهِ بالسنح» پدرم در منزلش که در «سنح» بود نه، بلکه منزل پدرم در «سنح» بود نزد همسرش «حبیبه بنت خارجه»؛ بعد از این:
«تحول إلى منزله بالمدينة»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص354
«المنتظم»:
«كان منزل أبي بكر بالسنح عند زوجته حبيبة بنت خارجة وكان قد حجر عليه حجرة من شعر فما زاد على ذلك حتى تحول إلى منزله بالمدينة»
المنتظم في تاريخ الملوك والأمم؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علي بن محمد بن الجوزي أبو الفرج الوفاة: 597، دار النشر: دار صادر - بيروت - 1358، الطبعة: الأولى، ج4، ص72
منزل ابی بکر در «سنح در نزد زوجه اش «حبیبه بنت خارجه» بود بعد از این که به خلافت می رسد برایش منزلی در «مدینه» برایش تهیه می کنند «حتى تحول إلى منزله بالمدينة» این مال بعد از رسیدن به خلافت است نه قبل از خلافت.
خلیفه مسلمین است نمی شود در «سنح» با فاصله سه، چهار فرسخی باشد. منزلی برای شان در «مدینه» تهیه شد. این خودش نشان می دهد این که پیغمبر تمام درها، پنجره ها و خوخه ها غیر از خوخه ابوبکر را بست منزل ابوبکر را اول برای ما ثابت کنید بعد دعوای خوخه را داشته باشیم.
«ابن اثیر» در «النهایه» به خوبی معنا کرده است می گوید:
«الخوخة باب صغير النافذة الكبيرة»
پنجره کوچک مثل یک سوراخ می ماند
«وتكون بين بيتين ينصب عليها باب»
النهاية في غريب الحديث والأثر؛ اسم المؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري الوفاة: 606، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م، تحقيق: طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي، ج2، ص86
پنجره ای که دو در داشت، خوخ در کوچک همانند پنجره ای بزرگ است که بین دو خانه قرار دارای در است. «ابن منظور» هم همین را دارد «ابن تیمیه» می گوید حدیث سد ابواب علی را شیعه ها جعل کردند به خاطر این که «سد الأبواب» مال ابوبکر بود شیعه ها دیدند پیغمبر تمام درها را بست غیر از در ابوبکر گفتند یک چیزی هم برای علی درست کنیم.
آقای «ابن تیمیه» ما با سند صحیح و متعدد آوردیم در جمع پنج نفر صحابه، حضرت قسم می دهد «عبد الرحمن ابن عوف، عثمان، طلحه، زبیر و...» نشسته اند می گوید شما را به خدا سوگند می دهم آیا قضیه سد الأبواب غیر از من برای کسی اتفاق افتاد؟ «قالوا اللهم لا» قسم به خدا نه!
امیدواریم ان شاء الله حضرت ولی عصر بیاید پرده را بالا بزند و حقیقت را بیان کند هر کس هم زیر بار حقیقت نرفت مجازات شود.
آن جا، جایی برای توجیه، من گمان می کنم و حدس می زنم نیست حضرت به حکم آل داود حکم می کند از هیچ کس بینه نمی خواهد. می گوید تو فلان جا و فلان جا رفتی فلان کار را کردی حضرت همه را بیان می کند همه چیز برای حضرت آشکار است. طرف مقابل هم براهی برای انکار ندارد.
مجری:
حضرت استاد بسیار عالی! ممنون و متشکرم نکات بسیار قابل توجهی در مورد جریان سد ابواب بود.
(میان برنامه)
مجری:
...تماس ها بر قرار است، گفتگو با شما بینندگان عزیز را آغاز کنیم آقا «امیر» از «گلستان» سلام بر شما بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقا امیر از گلستان – شیعه)
سلام عرض می کنم... سه سوال پیرامون امام علی در برخورد با مخالفین داشتم. آقایی بالای منبر این مطالب را نزدیک به مضمون چنین طرح کرد یک: امام علی (علیه السلام) در قنوت نماز صبح به چهار نفر از جمله «معاویه، عمرو عاص» و دو نفر دیگر لعن و نفرین می کرد آیا این روایت صحیح است یا خیر؟
سوال دوم: در یکی از خطبه های امام علی (علیه السلام) شخصی به امام علی (علیه السلام) جسارت کرد بلافاصله «مالک اشتر» و چند تن دیگر او را زیر مشت و لگد قرار دادند تا این که مُردْ در حالی که بر عکس این مطلب را شنیده ایم و خوانده ایم.
سوم این که: در بعضی از شبکه های اجتماعی آمده امام علی (علیه السلام) خانه های برخی مخالفین را دستور داد خراب کنند آیا این مسئله صحیح است؟
مجری:
تماس بعدی آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام بر شما بفرمایید
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)
عرض سلام... یکی از ادعاهای باطل شبکه های ناصبی «وهابی» این است که می گویند ابوبکر، عمر و عثمان را بر مولا علی ترجیح می دهد و یک روایت دروغ و جعلی می آورند که حضرت علی گفت هر کس ابوبکر و عمر را بر من ترجیح بدهد بر او حد جاری می کنم، این ادعای آن ها کاملاً خلاف قرآن و خلاف احادیث رسول خدا و خلاف فرموده مولا امام علی (علیه السلام) در خطبه سوم «نهج البلاغه» و خلاف واقعیات است.
البته از مخالفان شیعه و «وهابیت» خبیث انتظاری نیست چون همیشه در برنامه هایشان به جهت مشروعیت دادن به مکتب باطل شان از روی عجز و ناتوانی به دروغ، تهمت و افتراء متوصل می شوند. خواستم جناب استاد در این باره توضیح دهند. خداوند به حق محمد و آل محمد طول عمر با برکت و سلامتی به رهبر معظم انقلاب اسلامی و توفیقات پیروزی بیش از پیش به رزمندگان اسلام و همه شما بزرگواران مرحمت کند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام بر شما بفرمایید
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام عرض می کنم... «مسلم نیشابوری» در جلد 4، صفحه 1871 نوشت یکی از مسائلی که شعله های حسد را در دل های دیگر صحابه شعله ور کرد این بود که رسول خدا دستور داد تمام درب هایی که به مسجد باز شدند بسته شود جز درِ خانه علی (علیه السلام) به حالت جنب؛ اما در «مصنف ابن ابی شیبه» استاد آقای «بخاری»، جلد 3، صفحه 224 و «ابن عساکر»، جلد 14، صفحه 191 می نویسد هیچ کس در دنیای اسلام به اندازه ابوبکر و عمر در مقابل پیامبر ایستادگی و مخالفت نکردند.
کتاب «صحیح بخاری»، جلد 8، صفحه 168 در کتاب «الملل النحل» آقای «امام محمد ابن عبد الکریم شهرستانی»، صفحه 13 از زبان آقای عمر ابن خطاب می گوید آقای عمر گفت بیعت با ابوبکر یک فلته بود، خدا ما را از شر او دور کرد بدون استدلال و بدون مشورت آقای عمر می گوید من اصلاً اجازه ندادم با «انصار مدینه» مشورت بشود قبل از این که ایشان رأیی بدهند دست دراز کردم و با ابوبکر بیعت کردم.
سوال ما این است آیا عمر ابن خطاب خودش اعتراف نکرد درباره خلافت ابابکر کار نسنجیده بر خلاف مصالح مسلمانان و اسلام انجام داد؟ سوال بعدی آیا خلافت ابوبکر با این سخن ایشان از مشروعیت دینی و قانونی ساقط نمی شود (با وجود این سخن جناب عمر) آقایان «وهابی» به چه دلیلی ما شیعیان را که خلافت ابوبکر را مشروع نمی دانیم تکفیر می کنند در حالی که ما شیعیان غیر از سخن جناب عمر چیز دیگری در محور خلافت ابوبکر نمی گوییم.
با توجه به این که جناب عمر با دستور ابوبکر، خلیفه شد آیا این سخن آقای عمر در مورد خلافت ابوبکر، خلافت خود ایشان را هم زیر سوال نمی برد؟ چگونه ممکن است که خلافت آقای ابوبکر باطل باشد اما خلافت آقای عمر که توسط ابوبکر خلیفه شد حق و نا مشروع باشد. سوال بعدی اگر این سخن آقای عمر درباره خلافت آقای ابوبکر را بپذیریم با زیر سوال رفتن مشروعیت و قانونی بودن خلافت آقای عمر شورای شش نفره ایشان هم خلیفه بعد از خودش نیز که تعیین کردند قانونیت نخواهد داشت.
خلافت آقای عثمان نیز در معرض خدشه قرار می گرفت «وهابیون» در این رابطه چه سخنی دارند؟
سوال آخر آیا از این مطالبی که بر محور سخن آقای عمر در مورد خلافت ابوبکر شده است خلافت هر سه خلیفه زیر سوال نمی رود و آنان بر خلاف شرع و مصالح دین مسند خلافت را غصب نکردند؟ در کتاب «الإمامة و السیاسة ابن قطیبه دینوری»، جلد 1، صفحه 116 می گوید آقا امیر المؤمنین را پیش ابوبکر آوردند گفتند بیعت کن آقا امیر المؤمنین فرمود بیعت نکنم چه می شود؟ گفتند اگر بیعت نکنی به خدای احد و واحد گردنت را می زنیم فرمود در این صورت یک بنده ای از بندگان خدا و برادر رسول خدا را کشته اید. ابوبکر ساکت بود و حرفی نمی زد آقای عمر به ابوبکر دستور صادر کرد گفت نمی خواهی کار علی را تمامی کنی؟ ابوبکر گفت تا وقتی که فاطمه در کنار علی هست من علی را بر چیزی مجبور نمی کنم.
سوال این است آقایان حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مانع کار خود می دانستند و می گویند اول باید حضرت زهرا حذف بشود بعد سراغ علی برویم. اگر ما علی را بکشیم فاطمه ما را رسوا خواهد کرد!
مجری:
متشکرم خیلی ممنون، به همین مقدار تماس بسنده می کنیم، حضرت استاد ابتدا آقای «امیر» از «گلستان» سوال شان را مطرح کردند
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با نسبت به اولین سوال ایشان «کامل ابن اثیر»، جلد 3، صفحه 210
«وكان علي إذا صلي الغداة يقنت فيقول»
امیر المؤمنین در قنوت نماز صبح می فرمود:
«اللهم العن معاوية وعمرا وأبا الأعور وحبيبا وعبد الرحمن بن خالد والضحاك بن قيس والوليد»
هفت نفر را ایشان لعنت می کرد در منابع اهل سنت هست در منابع شیعه ندیدم نمی گویم نیست. معاویه خبیث هم از آن طرف:
«فبلغ ذلك معاوية فكان إذا قنت سب عليا وابن عباس والحسن والحسين والأشتر»
الكامل في التاريخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ، الطبعة: ط2، تحقيق: عبد الله القاضي، ج3، ص210
معاویه، امیر المؤمنین را سب می کرد، علی، ابن عباس، امام حسن و امام حسین را لعن می کرد. این مطلب است ولی آیا سنداً صحیح است یا صحیح نیست از معاویه هر چه بگویند در می آید؛ ولی از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) نه. امیر المؤمنین وقتی در «جنگ صفین» می شنود مردم به معاویه ناسزا می گویند فرمود:
«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين»
دوست ندارم شما فحش و ناسزا بدهید!
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206
در رابطه با این که کسی به حضرت جسارت کرد «مالک» و دیگران او را کتک زدند مواردی داشتیم حضرت در حال سخنرانی بود به حضرت جسارت کردند مثل «اشعث ابن قیس» حضرت بالای منبر جوابش را داد:
«مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِينَ حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ الْكُفْرُ مَرَّةً وَ الْإِسْلَامُ أُخْرَى فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لَا حَسَبُكَ وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ الْحَتْفَ لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لَا يَأْمَنَهُ الْأَبْعَد»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 62
همان جا حضرت حسابی منکوبش کرد احتیاج این که کسی مثل «مالک اشتر» کتک کاری کند نبود. وقتی طرف به «مالک» ناسزا می گوید طرف «مالک» را نمی شناسد «مالک» مسجد می رود مشغول نماز می شود به این بنده خدا می گویند فهمیدی او چه کسی بود؟ گفت نه گفتند «مالک» حاکم «مصر» است شما به او فحش دادید.
دوان دوان آمد عذرخواهی کند، دید مشغول نماز است نمازش تمام شد به دست و پای «مالک» افتاد گفت شما را نشناختم من را ببخشید. گفت این جا آمدم دو رکعت نماز خواندم برایت طلب مغفرت کنم تا خداوند تو را ببخشد شاگردان امیر المؤمنین این چنین بودند.
این که می گویند امیر المؤمنین خانه برخی از مخالفین را خراب کرد کدام یک از مخالفین را؟ حضرت در «مدینه» 25 سال خانه نشین بود، بعد از این که به «کوفه» رفتند مخالفین شان در «شام» بود دسترسی نداشت، اگر دسترسی هم میداشت نمیکرد.
جناب آقای «امیری» خیلی زیاد با روحیه بلند امیر المؤمنین (سلام الله علیه) این کارها نمی سازد. احتیاجی به خراب کردن خانه ها نبود. در «جنگ نهروان» دوازده هزار دشمن هستند همه شمشیر به دست آمدند تا علی با بکشند.
علی، «ابن عباس» را می فرستد برای این که این ها را نصیحت کند با نصیحت و احتجاج علی هشت هزار نفر برگشت. هشت هزار نفر کم نیست، چهار هزار نفر ماندند گفتند ای علی ما غیر از قتل تو به هیچ چیز راضی نیستیم، علی گفت می خواهید من را به قتل برسانید «بسم الله» همه را از دم شمشیر گذراند. امثال «عبد الرحمن» جایی مخفی شده بودند وگرنه کسی به آن شکل نمانده بود.
مجری:
سوال آقای «احمدی» از «یاسوج» تقریباً شبیه به همین بود حجاری کردن حضرت برای افرادی که قائل به افضلیت خلفاء بودند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این رشته سر دراز دارد روایتی که آقایان آوردند:
«الحكم عن الحكم بن جحل قال سمعت عليا يقول»
حرف خیلی زیاد است خیلی زیاد آمادگی ندارم کتاب «فضائل الصحابه» با تحقیق «وصی الله بن محمد»، جلد 1 راوی می گوید از امیر المؤمنین شنیدم فرمود
«لا يفضلني أحد على أبي بكر وعمر إلا جلدته حد المفتري»
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص83، ح49
هر کس بگوید علی از ابوبکر و عمر بالاتر است او را شلاق «حد مفتری» هم می زنم؛ یعنی هشتاد ضربه شلاق برای حد «قذف» می زنم، شبیه حد «قذف». محققش می گوید «إسنادُه ضعیفٌ» این سند، سند ضعیفی است. وقتی یک سند ضعیف شد چه ارزشی دارد؟
مهم تر از همه این ها «مسند احمد» اگر بنا باشد امیر المؤمنین به هر کس بگوید علی افضل از دیگران است حد جاری کند سنگ روی سنگ بند نمی شود.
«مسند احمد»:
«قال اسْتَأْذَنَ أبو بَكْرٍ على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِياً وَهِىَ تَقُولُ والله لقد عَرَفْتُ ان عَلِيًّا أَحَبُّ إِلَيْكَ من أبي وَمِنِّى مَرَّتَيْنِ أو ثَلاَثاً فَاسْتَأْذَنَ أبو بَكْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَى إِلَيْهَا فقال يا بِنْتَ فُلاَنَةَ الا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِينَ صَوتَكِ على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص275
ابوبکر وارد منزل پیغمبر شد دید «عایشه» با پیغمبر با صدای بلند حرف درشت می زند می گوید «والله لقد عَرَفْتُ ان عَلِيًّا أَحَبُّ إِلَيْكَ من أبي وَمِنِّى» قسم به خدا یقین کردم علی محبوب تر از پدرم و من نزد تو هست.
ابوبکر آمد در بعضی از جاها دارد سیلی محکمی به صورت «عایشه» زد در این جا هم دارد: «يا بِنْتَ فُلاَنَةَ الا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِينَ صَوتَكِ على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»؛ صدایت را بالای صدای پیغمبر بالا می بری!
اگر بنا باشد امیر المؤمنین هر کس او را از ابوبکر و عمر افضل بداند حد جاری کند «عایشه» می گوید قسم به خدا یقین دارم بر این که علی محبوب تر از پدرم در نزد توست. یعنی «فضلَهُ علیٰ ابی بکر»
در «سنن نسائی» با تحقیق «شعیب الأرنؤوط»
«قال استأذن أبو بكر على النبي صلى الله عليه وسلم فسمع صوت عائشة عاليا وهي تقول والله لقد علمت أن عليا أحب إليك من أبي فأهوى إليها أبو بكر ليلطمها وقال يا ابنة فلانة أراك ترفعين صوتك على رسول الله صلى الله عليه وسلم»
السنن الكبرى؛ اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن، ج5، ص139
باز در «مستدرک حاکم»، جلد 3، صفحه 171
«قال دخلت مع عمتي على عائشة رضي الله عنها فسئلت أي الناس كان أحب إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت فاطمة قيل فمن الرجال قالت زوجها إن كان ما علمته صواما قواما هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»
المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 171، ح 4744
راوی می گوید با عمویم وارد بر «عایشه» شدم گفتم در نزد پیغمبر، محبوب ترین انسان ها چه کسی بود؟ گفت حضرت زهرا. گفت از مردها گفت علی ابن ابی طالب راوی هم می گوید «صحیحُ الإسناد»
ملاحظه بفرمایید عمر می گوید علی سه فضیلت داشت اگر در من بود از تمام دنیا افضل بودم، عمر می گوید علی افضل از من است «عبد الله ابن عمر» به همین شکل.
تعبیر از عمر ابن الخطاب است بینندگان عزیز بشنوند.
«عجزت النساء أن تلدن مثل علي بن أبي طالب، لولا علي لهلک عمر»
زن های عالم عاجز هستند که فرزندی مثل علی به دنیا بیاورند!
«شواهد التنزیل» همین تعبیر را می آورد. اینها کاملاً واضح و روشن است «تاریخ دمشق»، جلد 42 پیغمبر فرمود:
«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من لم يقل علي خير الناس فقد كفر»
هر کس نگوید علی بهترین مردم است (نه تنها ابوبکر و عمر)، کافر است!
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص372
«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من لم يقل على خير الناس فقد كفر»
تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج3، ص192
روایت بعدی پیغمبر فرمود:
«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم علي خير البشر من أبى فقد كفر ح »
علی بهترین انسان ها است اگر چنان چه کسی ابا کند کافر است.
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص372
«عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ»
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ج11، ص625
الی ماشاء الله آمده است از «جابر ابن عبد الله انصاری» این ها باید بروند به «جابر» حد جاری کنند.
«عن جابر قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم علي خير البشر فمن امترى فقد كفر ح »
از «عایشه»:
«عن عطاء قال سألت عائشة عن علي رضي الله عنهما فقالت ذاك خير البشر لا يشك فيه إلا كافر»
علی بهترین انسان ها است جز کافر هیچ کس در او شک نمی کند!
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص373 و 374
این ها عبارت هایی است که آقایان در مورد حضرت آورده اند. از آن طرف «بنی امیه» بساطی درست کردند با توجه به بساطی که درست کردند یک سری روایت های آوردنده اند.
ان شاء الله فرصت بشود در پایان بحث ادله عقلی مان به یک سری روایاتی می رسیم از قول امیر المؤمنین در فضیلت آقای ابوبکر و عمر آمده است. دانه دانه این ها را بررسی می کنیم از جمله یک موردش همین بود. سندش گفت ضعیف است از آن طرف «عایشه» می گوید هر کس نگوید علی، بهترین انسان ها است کافر، منافق و ... است، کاملاً واضح و روشن است.
متأسفانه در شبکه های «وهابی» یا بعضاً در خطبه های نماز جمعه یا بعضی ها در رسانه ها عبارت های را از قول امیر المؤمنین و امام صادق نقل می کنند واقعاً شرم دارد انسان در رسانه «جمهوری اسلامی» یک سری افترائاتی بر زبان امام صادق و امیر المؤمنین را برای مردم بیان کند.
فردای قیامت تهیه کننده، برنامه ریز، مدیر، فیلمبردار و تمام کسانی که پشت صحنه هستند قسم به والله در پل صراط همه گیر هستند و مؤاخذه خواهند شد.
این جا میدانی هست داریم جولان می دهیم
(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!
سوره انسان (76): آیه 3
به خاطر مختصر کسالتی که دارم به نظرم بحث را به پایان برسانیم و به همین مقدار بسنده کنیم!
مجری:
ممنون و سپاسگزارم، خیلی استفاده کردیم خداوند به حضرتعالی صحت و عافیت و طول عمر عنایت کند. ممنون و متشکرم از شما بینندگان عزیز و همراهان گرامی، که تا پایان برنامه ما را همراهی کردید، عرض دعای پایانی همین دعا باشد که «یَا رَبَّ الْحُسَيْنِ بِحَقِّ الحُسَین إشْفِ صَدْرَ الْحُسَيْن بِظُهورِ الحُجة»