برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 14 01 1404
عنوان برنامه: اخلاق علوی و سیره مهدوی - ابلیس کیست؟
کلیدواژه: قرآن؛ گناهان قلبی؛ شیطان؛ تکبر؛ کفر؛ ابلیس؛ نا امیدی؛ ایمان به آخرت!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: حجت الاسلام آقای مرعشی
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
الحمد لله این توفیق را داریم در اولین شب جمعه پس از ماه مبارک رمضان است ان شاء الله برکات و معنویات ماه مبارک را در خودمان حفظ کنیم، و این معنویات روز افزون باشد. به همین رسم این برنامه را تدارک دیدیم الحمد لله در برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» تا بتوانیم سرباز برای حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم.
بتوانیم خودمان را با اخلاق علوی خو بدهیم بتوانیم ان شاء الله حداقل در طول هفته در یک شب جمعه اش بیشتر خودمان را با این معنویات آشنا کنیم.
در محضر حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم ان شاء الله بتوانیم امشب هم نهایت استفاده و بهره را از محضرشان ببریم.
همان طور که مطلع هستید در ابتدای برنامه های که محضر استاد هستیم از محضرشان استفاده می کنیم و گوش جان می سپاریم به کلماتی راجع به حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) ان شاء الله فتح بابی باشد برای ورود ما در بحث های معنوی که انجام می شود بتوانیم با جان دل به این مباحث گوش بدهیم حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیمم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت هر چه افزون تر برای همه عزیزان و گرامیان از خدای منان خواهانم همان طوری که عزیزمان هم اشاره کردند یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم باشد که آن بزرگوار گوشه چشمی به همه ما عنایت کند.
ز دست مردم یثرب چه آمد بر سرت مادر * که مرگ خویش را کردی طلب از داورت مادر
از این پهلو به آن پهلو مپیچ ای غم گسار من * مبادا صدمه بیند زخم های پیکرت مادر
تو بین دشمنان کردی حمایت از علی من هم * جدا یک دم نکردم از کنار بسترت مادر
تو کردی پاک از چشم علی اشک غم و من هم* بگیرم اشک مظلومی ز چشمان ترت مادر
نه تنها من در و دیوار این غم خانه می گیرد * گهی بر تو گهی بر غصه های رهبرت مادر!
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى ألْقَوْم الظَّالِمين»
(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
مجری:
توفیق بزرگی هست هر چقدر توانستیم در طول هفته یاد کنیم حداقل در برنامه های که محضر حضرت استاد هستیم این رویه را ادامه دادند ان شاء الله ما هم بتوانیم این جریان را در زندگی خودمان داشته باشیم. همواره ذکر حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) را با زندگی مان عجین کنیم.
در برنامه های گذشته اخلاق علوی و سیره مهدوی از حضرت استاد راجع به گناهانی شنیدیم که چه بسا خودمان آن ها را به صورت عملی گناه به حساب نیاوریم می گوییم کاری نکردم در صورتی که بزرگ ترین و خانمان سوزترین گناهان همان گناهانی هستند که در قلب انسان ریشه می دوانند و باعث می شوند زندگی انسان به هم بخورد و آن اعمالی که مترتب بر همین ریشه ها می شود ممکن است انسان سر از نا کجا آباد در بیاورد.
یکی از آن ها الان مبحث ما بود بحث تکبر بود وقتی که بحث تکبر مطرح شد از محضر استاد استفاده کردیم نسبت به بحث ابلیس این که ابلیس چه کسی است؟ شیطان چه فرقی با ابلیس دارد؟ و نام های ابلیس، حضرت استاد مختصری از محضرتان استفاده کنیم نسبت به بحث های گذشته مطرح بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث جدید بشویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
عرض کردیم یکی از گناهان کبیره و خانمان سوز که باعث می شود کلیه اعمال انسان مثل نماز، عبادت، روزه، حج و حتی عزاداری های انسان حبط بشود و از بین برود همه به خاکستر مبدل بشود قضیه تکبر است.
جمله ای از حضرت امیر (سلام الله علیه) در خطبه 192 «نهج البلاغه» خواندیم فرمود عبرت بگیرید از آن چه که به سر ابلیس یا شیطان آمد. با این که شش هزار سال عبادت کرده بود، حساب کنید عمرهای خودمان را مقایسه کنیم عمرمان نهایتاً صد سال باشد با شش هزار عبادت با یک تکبر
«إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيد»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 287
تلاش های خستگی ناپذیر، طاقت فرسا و عبادت های طولانیش با یک تکبر حبط (نابود) شد.
بعد جالب این است حضرت می فرماید مردم نمی دانند شش هزار سال از سال های دنیا یا سال های آخرت است؟ سال های آخرتی که هر روزش پنجاه هزار سال است. ولذا دقت کنیم همانند ابلیس گرفتار این تکبر نشویم. خدای نا کرده با یک تکبر اعمال مان را تبدیل به خاکستر نکنیم.
دوستان هر کسی در دنیا به ماست خودش می گوید شیرین است این هم یکی از ترفندهای شیطان است، ان شاء الله عرض می کنیم روش های اغوایی شیطان یکی از راهیش این است که اعمال بد انسان را پیش آدم بد جلوه نمی دهد. بدها را هم خوب نشان می دهد.
حتی آقایی که دزدی می کند می گوید خانواده ام گرسنه هستند خدا فرمود خرج زن و بچه در آوردن واجب است پس من قربة الی الله دزدی می کنم.
کسی که (نستجیر بالله) گرفتار فحشاء می شود با یک روپوش دینی گرفتار فحشاء می شود به هیچ وجه خودش را گنهکار نمی داند. کم هست افرادی که خودشان را گنهکار بدانند.
(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)
آنها که تلاش هایشان در زندگی دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، می پندارند کار نيک انجام می دهند!
سوره کهف (18): آیه 104
چند آیه در این زمینه داریم ان شاء الله اشاره خواهم کرد شیطان اعمال بد ما را خوب نشان می دهد عینکی به چشم ما می زند گناهان مان را حسنه برای مان قلمداد می کند.
به سر و زن بچه داد می کشیم می گوییم تربیت لازم است بچه شلوغ می کند سیلی محکم زیر گوشش می زنیم.
خدای عالم تربیتش را به عهده تو گذاشت ولی نه این که به صورتش سیلی بزنی صورتش قرمز بشود دیه بر سرت آمد. آن بچه الان نمی تواند حرف بزند ولی فردا سر پل صراط جلویت را می گیرد می گوید فلان روز سیلی به صورت من زدی باید الان تقاص بشوی.
تقاص آن جا مثل تقاص دنیا نیست بگوید پسرم تو هم یک سیلی به صورت من بزن نه؛ به خاطر آن کاری که انجام دادی بخشی از بهترین اعمالت را باید به من بدهی!
در تابستان گرم روزه گرفتید شب بلند شدید نماز خواندید حج رفتید و عزاداری کردید یک بخشی از آن را بر می دارند. اگر کفاف نکرد می گوید پدر من یک سری گناهانی دارم گناهانم را تقبل کن تا من از تو راضی بشوم چه شد؟ به قولی چه می خواستیم و چه شد!
ولذا در روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) خواندیم یکی از واجبات بر انسان و بندگان: «مَعْرِفَةُ عَدُوِّي إِبْلِيس» است.
«مَعْرِفَةُ عَدُوِّي إِبْلِيس»
خدای عالم می فرماید بر بندگانم ششمین چیزی که واجب کردم ابلیس (شیطان) شناسی است.
«وَ مَا كَانَ مِنْ ذَاتِهِ وَ أَعْوَانِهِ»
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج66، ص13
آن چه خود شیطان و ابلیس با جلوه گریهایش می آید اغوا می کند «جنود و اعوانش» ان شاء الله در هفته های بعد در رابطه با جنود شیطان صحبت می کنیم ابلیس و جنود او و اعوانی که قرآن تعبیر کرده است واژه جنود یعنی سپاهیان و لشکریانش.
یک دفعه یارانش می گوید آن یک بحث دیگری است جنود، جُند یعنی لشکری؛ یعنی همه این ها سلاح به دست برای نابودی دین ما هستند.
آخرین سنگری که این ها فتح می کنند وقتی که انسان را به کفر وارد کرد دیگر راحت می شود و کاری به ما ندارند.
(فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ)
اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بيزارم
سوره حشر (59): آیه 16
وقتی انسان را به مرز کفر رساند دیگر کار ندارد می گوید دیگر بس است به اندازه زحمت کشیدم بعد از این مسیر خودت را بلد هستی. تا مادامی که ما را به کفر نرساند و آخرین سنگر خودش را فتح نکرد عزیزان از ما دست بر نمی دارد. این ها خلاصه با توضیحاتی بود که عرض کردیم.
مجری:
همان طور که در جلسات پیش و در برنامه های مختلف از حضرتعالی شنیدیم مو شکافانه و دقیق برای یک پژوهشگر اگر بینندگان عزیز هم اهل پژوهش هستند قطعاً برنامه های استاد را ملاحظه کردند.
در پژوهش ها و مقالات اول می خواهند یک مبحثی را بررسی کنند یک مبحث اصطلاحی و لغوی بررسی می کنند. با همین مِتُد و روش بخواهیم پیش برویم از همان ابتدا معنای ابلیس چیست؟ نام اصلی ابلیس چه بود؟ در قرآن اگر بخواهیم بررسی کنیم ابلیس در چه معانیی استعمال شده است؟ از حضرتعالی برای شروع در این پژوهش بخواهیم بگوییم بشنویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با واژه شیطان مقداری توضیح دادیم شیطان یعنی کسی خباثت می کند. اسمش شیطان نیست صفتش است. ولی اسمش در قرآن در قضیه حضرت آدم و ... بیان شد کلمه ابلیس آمده است، ابلیس در حقیقت از کلمه «ابلاس» گرفته می شود «أبلسَ، یُبلِسُ، إبلاساً» که به معنای غم و اندوه است. از شدت یأس و نا امیدی برای انسان پیش می آید.
اگر ابلیس می گوییم به خاطر این که شش هزار سال عبادتش سوخت از درگاه قرب الهی و همنشینی با ملائکه رانده شد و موجب لعن خدا هم قرار گرفت.
(وَإِنَّ عَلَيكَ لَعْنَتِي إِلَى يوْمِ الدِّينِ * قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ)
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود! گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد
سوره ص (38): آیات 78 و 82
از شدت یأس و نا امیدی سراسر وجودش غم و اندوه است به عبارت دیگر بگوییم دچار یک غم و اندوه و خود خوری خاصی شده است که می خواهد به یک نوعی خودش را از این غم و اندوه نجات بدهد.
تنها راهش این است که دنبال رفیق می گردد می گوید باید به جهنم بروم چرا تنها بروم؟ (قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ)؛ خیلی بی ادب است «فرعون، شدّاد» و دشمنان را شناختیم و ... ولی کسی این طور بی ادبانه با خدا حرف نزد (قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ) حالا که من را دور انداختی قسم به عزتت همه بنده هایت را گمراه می کنم. دشمن قسم خورده است.
لذا در قرآن ماده «بَلَسَ» یا «أبلَسَ» چند جا تکرار شده است مثلاً در سوره روم می خوانیم:
(وَيوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ)
آن روز که قيامت بر پا می شود، مجرمان در نوميدی و غم و اندوه فرو می روند!
سوره روم (30): آیه 12
روز قیامت که بر پا می شود مجرمان در نا امیدی، غم و اندوه فرو می روند (يبْلِسُ) از «أبلَسَ، یُبلِسُ، إبلاساً» از ماده ابلیس است.
در روایتی از امام هشتم امام رئوف و بزرگوار که افتخار ما «ایرانی»ها است در سایه سار او هستیم می فرماید ابلیس در حقیقت اسم خودش نیست. ابلیس از آن جای که از رحمت خدا نا امید شد خدای عالم کلمه ابلیس را به کار برده است. اصل اسم ابلیس عبارت از حارث است.
«أَنَّ اسْمَ إِبْلِيسَ الْحَارِثُ وَ إِنَّمَا قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يا إِبْلِيسُ يَا عَاصِي وَ سُمِّيَ إِبْلِيسُ لِأَنَّهُ أُبْلِسُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص138
پس اسم ابلیس، حارث است و خدا فرمود (يا إِبْلِيسُ يَا عَاصِي) ابلیس را ابلیس گفتند چون «أُبْلِسُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
از امیر المؤمنین سوال کردند در «عیون اخبار الرضا شیخ صدوق»، جلد 1، صفحه 219 ابلیس در آسمان ها وقتی با ملائکه و ... بود چه می نامیدند؟ حضرت فرمود:
«اسْمُهُ الْحَارِث»
عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان،ج1، ص242
اسمش حارث بود.
مرحوم «بُرسی» در «مشارق انوار الیقین» می گوید در کتب شیعه از امیر المؤمنین است که
«أنّ إبليس- لعنه اللّه- مرّ به يوما»
خیلی جالب است عزیزان خوب دقت کنند ابلیس در حال عبور بود امیر المؤمنین به او گفت:
«يا أبا الحارث ما ادخرت لمعادك؟»
ابا الحارث برای روز قیامت چه ذخیره کردی؟
«فقال حبّك.»
یعنی شیطان با آن همه جنایاتی که انجام داده است نسبت به محبت امیر المؤمنین طمع دارد در ادامه می گوید:
«فإذا كان يوم القيامة أخرجت ما ادّخرت من أسمائك التي يعجز عن وصفها واصف»
یا علی من تو را می شناسم یک ویژگی و صفتی داری که تمام شیعیان، تمام کسانی که تو را توصیف می کنند آن اسمت را بلد نیستند از آن صفت و ویژگی تو خبر ندارند.
«و كلّ اسم مخفيّ عن الناس ظاهره عندي قد رمزه اللّه في كتابه لا يعرفه إلّا اللّه»
یک اسم پنهانی داری مردم خبر ندارند ولی «ظاهره عندي» من خبر دارم خدای عالم در قرآنش آورد جز خود خدا (وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ)
(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ)
او کسي است که اين کتاب (آسماني) را بر تو نازل کرد، که قسمتي از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن] است؛ که اساس اين کتاب ميباشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف ميگردد.) و قسمتي از آن، «متشابه» است [= آياتي که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن ميرود؛ ولي با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار ميگردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن ميطلبند؛ در حالي که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نميدانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) ميگويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نميشوند (و اين حقيقت را درک نميکنند).
سوره آل عمران (3): آیه 7
«و الراسخون في العلم» ائمه (علیهم السلام) هستند بعد می گوید
«فإذا أحبّ اللّه عبدا كشف عن بصيرته و علّمه إيّاه فكان ذلك العبد بذلك السرّ عين الأمّة حقيقة»
اگر بنده ای در عرض سیر و سلوک دیده باطنش باز شد در آن وقت است که خدای آن اسم باطن، آن وصف و آن صفت حقیقی تو را به آن ها نشان می دهد.
«و ذلك الاسم هو الذي قامت به السماوات و الأرض»
نام كتاب: مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام؛ نويسنده: حافظ برسى، رجب بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 813 ق)، محقق / مصحح: عاشور، على، ناشر: أعلمي، مكان چاپ: بيروت: 1422 ق، ص250
یا علی آن اسمی که مربوط به توست همانی است که آسمان و زمین به واسطه آن اسم به پا داشته شده است.
در «جامعه کبیره» هم داریم:
«وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه، وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»
المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص532
شیطان چیزهایی بلد است که ما از آن خبر نداریم
«المتصرّف في الأشياء كيف يشاء.»
آن جایگاه و مقام شما که به اذن الله «فعّال ما یشاء» است همان تعبیری که حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «آداب الصلاة»، صفحه 186 می فرماید خدای عالم تمام کمالات ذاتی، کمالات اسمائی، کمالات صفاتی و افعالی را در وجود مقدس رسول اکرم و ائمه طاهرین تجلی داده است.
در زیارت رجبیه هم می خوانیم:
«لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِك»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج2، ص803
از دوستان تقاضا می کنم در رابطه با ائمه (علیهم السلام) وقتی می خواهند حرف بزنند تلاش کنند مرز عبودیت و ربوبیت را رعایت کنند.
یک عبارتی از «امام (رضوان الله تعالی علیه)» از برنامه هایشان در تلویزیون شنیدم فرمود شما در رابطه با ائمه (علیهم السلام) دارید حرف می زنید مرزها را رعایت کنید هر چه مقام برای ائمه بیان کنید هر چه بگویید و هر چه به ذهن تان می آید مقام ائمه بالاتر از آن است.
ولی هر چه دارند از خدا دارند عین ربط به خدا هستند عین حضور ذات اقدس ربوبی هستند همان طوری که صور ذهنیه شما عین ربط به شما هست الان این جا نشستید حرم امام حسین را در ذهنت می آوری صور ذهنیه حرم امام حسین عین ربط به شما هست. یعنی خدای عالم این را در ما قرار داده است.
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»
مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص13، الباب الخامس في العلم
یکی از مصداقش همین است صورت حرم امام حسین در ذهن شما آمد این صور ذهنینه، عین ربط به شما است. یعنی به طوری که اگر یک لحظه از حرم امام حسین که در ذهنت تصور کردی غفلت کنی هیچ چیزی نیست.
اگر آنی کند نازی * فرو رزند قالب ها
لذا ائمه (علیهم السلام) وقتی به مقام امامت می رسند همان طور که حضرت جواد (سلام الله علیه) در «مدینه» بود فرمود پدرم از دنیا رفت، عرض کردند آقا از کجا می دانید؟ گفت در خودم احساس سنگینی و یک ارتباط قطعی با خدای عالم پیدا کردم. یک مرتبه عین ربط به خدا در من ایجاد شد، قبلاً هم این ها عین ربط هستند هیچ فرقی نمی کنند.
ولی می گوید آن عین ربطم به خدای عالم یک مقدار قوی تر شد فهمیدم که امامت به من منتقل شد.
لذا یکی از چیزهایی که از خدا بخواهیم زیارت عاشورا است:
«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه»
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177
به مقام امامت نمی شود رسید ولی به مرتبه امامت، اهل بیت گفتند بخواهید
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص178
خودشان به ما دستور دادند، اگر نرسیدنی بود به قول یکی از آقایان مراجع به ما نمی گفتند از خدا بخواهید.
یکبار عرض کردم یکی از اساتید بزرگ ما روزی به خود من گفت، گفت فلانی چهل سال است زیارت عاشورا می خوانم فقط به یک امید در این چهل سال یک دفعه عبارتی که در زیارت عاشورا می خوانم «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» قبول شده باشد به امید این که یکبار، یک روز این دعایم به اجابت برسد چهل سال است به دنبالش هستم.
اگر نرسیدنی بود به ما نمی گفتند بخوانید پس معلوم است می شود رسید ولی (گاو نر می خواهد و مرد کهن)
به تعبیر مرحوم «قاضی» رسیدن به آن جا مثل این که بخواهی با مژگان چشمت کوه را بکنی چقدر سخت است؟ ولی می شود رسید.
آیه خیلی جالب و امیدوار کننده ای در قرآن است
(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)
و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.
سوره عنکبوت (29): آیه 69
خدا اگر بداند واقعیت نیت خالص داریم به آن مقام برسیم. برسیم به آن جایگاهی که
«كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص352، بَابُ مَنْ آذَى الْمُسْلِمِينَ وَ احْتَقَرَهُم، ح7
«وما يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إلي بِالنَّوَافِلِ حتى أُحِبَّهُ فإذا أَحْبَبْتُهُ كنت سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ التي يَبْطِشُ بها وَرِجْلَهُ التي يَمْشِي بها وَإِنْ سَأَلَنِي لَأُعْطِيَنَّهُ وَلَئِنْ اسْتَعَاذَنِي لَأُعِيذَنَّهُ وما تَرَدَّدْتُ عن شَيْءٍ أنا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِي عن نَفْسِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وأنا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2384، 6137
چشم، گوش، دست و پای ما چشم الهی بشود. این چشم ها دیگر چشم منِ «قزوینی» نیست چشم خدا هست با چشم خدا می بینیم این روایتی است که «صحیح بخاری» اهل سنت دارد هم «کافی کلینی» با سند صحیح آورده است.
بالاترین مرتبه ای که برای یک بنده متصور است این است. در اثر انجام واجبات و انجام مستحبات می رسد به جایی که چشم، چشم خدایی می شود زبان، زبان خدایی می شود این که حرف می زند در حقیقت خدا دارد با زبان او حرف می زند.
روزی «مقام معظم رهبری» فرمودند حرف های که دارم می زنم (مضمونش این است) خدا به زبان من آورد.
«وهابی»های «شبکه کلمه، نور» و ... چه غوغایی کردند؟ در «صحیح بخاری» شما است «كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» حدیث قرب نوافل است.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
بار دیگر از ملک پران شوم * آن چه در وهم تو ناید آن شوم
در مناجات شعبانیه که مناجات همه ائمه بود «مقام معظم رهبری» می گوید روزی با «امام» بودیم از ایشان سوال کردم شما در میان دعاها و زیارتنامه ها با کدام یک از این ها بیشتر حال می کنید؟ امام فرمود با مناجات شعبانیه و دعای کمیل این را بارها گفتم این تکه اش را حفظ کنید در قنوت و سجده نمازتان بخوانید شاید خدا یک دفعه به اجابت رساند.
«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْك»
خدایا چشم قلب من را با نگاه به خودت نورانی کن «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْك» نه «إلی رحمتِک، إلی قدرتِک»
«حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور»
خدایا من را به جایی برسان که نور قلبم تمام حجاب های نورانی را بشکافد. ما بدبخت ها در حجاب های ظلمانی هستیم حجاب های نورانی مثلاً شما «الرحیم، الرحمان» می گویید یعنی خدایی که بخشنده و مهربان است «غفار»، خدای عالم «تواب و رزاق» است اسامی الهی حجاب های نورانی خدا هستند. یعنی از آن ها بالا بیایم.
«حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك»
إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687
دیگر نمی توانم معنا کنم ترجمه ها را بروید نگاه کنید شرحی که بر مناجات شعبانیه کردند ببینید.
ولذا دوستان عزیز یکبار به دنیا آمدیم و یکبار هم از این دنیا خواهیم رفت وقتی جناب ملک الموت آمد هر چه التماس و خواهش کنیم به خدا، پیغمبر و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر قسم بدهیم یک سر سوزنی یعنی یک ثانیه نمی تواند جلو و عقب ببرد تمام شد.
(خبر آمد که خواجه مرد) تلاش کنیم قبل از این که، آن لحظه بیاید به دست و پای ملک الموت بیافتیم التماس و خواهش کنیم ببینیم ائمه (علیهم السلام) چه کار کردند؟
هدفم این بود خدای عالم می گوید (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا) آن های که واقعاً می خواهند به طرف خدا بیایند می خواهند به آن مقامات بالا برسند. در روایت دارد اگر از نیت عبد خدا آگاه باشد یعنی خالصانه به طرف خدا برویم.
خدا می داند برای خود ما محرز بشود خالصانه داریم از خدا طلب می کنیم خالصانه می گوییم «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» خدایا زندگی من را زندگی محمد و آل محمد قرار بده؛ مرگ و آخرت من را مرگ و آخرت محمد و آل محمد قرار بده بالاتر از این!
اگر برای خود ما ثابت بشود خالصانه این را از خدا می خواهیم خدا دست ما را می گیرد قول داده است. (لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا) ولی بشرطها و شروطها
مجری:
بسیار عالی و گیرا، دقیقاً این صحبت ها از دل بر می خیزد ان شاء الله بر دل ما هم می نشیند همچنین در عمل ما هم به تجلی و منصه ظهور برسد.
(میان برنامه)
مجری:
... تا این جای برنامه مطالب، مطالب بسیار گیرا، شیوا و مهمی بود عزیزانی که همراه ما بودند متوجه شدند صحبت روی اول متکبر عالم بود. این که ابلیس (شیطان) چه کسی است و چرا به اسم ابلیس شده است؟ در ابتدای این برنامه مطرح شد.
این که شیطان چرا شیطان شد؟ در برنامه های گذشته مطرح شد اگر تمایل داشتید حتماً به آرشیو مراجعه کنید یک پژوهش خیلی نابی می توانید در این زمینه آماده کنید.
اما نکته ای که پی گیر هستیم ان شاء الله از استاد خواهیم شنید کلمه ابلیس کلمه ای است که در قرآن استفاده شده است. می توانیم بگوییم مُبدع آن خود قرآن بود یا نه اما بخواهیم این کلمه را درست بفهمیم باید سراغ کلمات قرآن برویم که در همان جا ریشه دارد در قرآن به چه معنایی به کار رفته شده است می توانیم از قرآن هم شاده بیاوریم؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همان طور که در بخش اول اشاره کردم ماده «أبلَسَ، یُبلِسُ، إبلاساً» یعنی نا امید شدن، درها را بسته دیدن، امید نجات نداشتن آمده است.
این واژه در قرآن چند جا به همین معنا آمده است نه به معنای ابلیسی که شیطان بود. ابلیس را بگوییم باید شیطان را بگوییم شیطان بگوییم باید ابلیس را بگوییم. در سوره مؤمنون آیه 74 تا 77 خدای عالم می فرماید:
(وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ * حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ)
اما کسانی که به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرفند! (اين وضع همچنان ادامه می يابد) تا زمانی که دری از عذاب شديد به روی آنان بگشاييم، (و چنان گرفتار می شوند که) ناگهان به کلی مأيوس گردند.
سوره مؤمنون (23): آیات 74 و 77
آن های که ایمان به آخرت ندارند از صراط مستقیم منحرف هستند تا آن جایی که می گوید (حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ) آن وقت که ما در عذاب شدید را بر روی این ها باز کردیم (إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ) این ها ناگهان مأیوس می شوند. یعنی تمام درهای نجات را به روی خودشان بسته می بینند.
اصحاب حضرت نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) را ببینید حضرت نوح هر چه معجزه و کرامت می آورد هر چه نصیحت می کند اصلاً و ابداً گوش نمی دهند می گوید غرق می شوید می گویند مگر می شود دنیای به این بزرگی سیلی بیاید همه غرق بشویم؟
وقتی که باران گرفت باز امید داشتند می گفتند بالا بلندی می رویم. مثل «کنعان» پسر حضرت نوح گفت
(قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ)
گفت: به زودی به کوهی پناه ميبرم تا مرا از آب حفظ کند!
سوره هود (11): آیه 43
بالای کوه می روم آن جا آب و سیل نمی آید وقتی رفت دید آب در حال بالا آمدن است وقتی دید غرق شدن قطعی است کردیم (إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ) به طور کلی مأیوس می شوند و باید تسلیم مرگ بشوند. مرگی که آغازش با آتش جهنم همراه است در سوره انعام
(فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ)
(آری،) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشيد، و) آنچه را به آنها ياد آوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چيز (از نعمتها) را به روی آنها گشوديم؛ تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات کرديم)؛ در اين هنگام، همگی مأيوس شدند؛ (و درهای اميد به روی آنها بسته شد).
سوره انعام (6): آیه 44
وقتی بندگان من خدا را فراموش می کنند یکی از کارهای شیطان و جنودش همین است که انسان را از یاد خدا غافل کند. غفلت از یاد خدا یکی از ترفندها و دام های شیطان است.
می گوید وقتی این ها خدا را فراموش می کنند ابتدا نمی آییم همان روز اول این ها را بگیریم بعضی از افراد هستند می گویند این همه نماز می خوانیم، روزه می گیریم و مشکلات مالی داریم.
بعضی ها هستند نه نماز می خوانند نه روزه می گیرند وضع زندگی شان خوب است ماشین های آن چنانی، خانه های آن چنانی و ... دارند.
دوستان عزیز اولاً در این آیه می گوید آن های که از یاد خدا غفلت کردند (فَتَحْنَا عَلَيهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيءٍ) همه درها را به روی آن ها باز می کنیم ماشین آخرین سیستم، بهترین خانه، بهترین همسر، بهترین امکانات همه چیز در اختیارشان قرار می دهیم.
(حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا) از این که، این همه نعمت ها در اختیارش است خوشحال است می گوید این همه امکانات دارم و ... ولی خدا می گوید درهای نعمت را به رویش باز می کنیم خوشحال هم می شود (أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً) ناگهانی بر این ها بلا می فرستیم و گرفتارشان می کنیم (فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ) وقتی همه جا درها به روی شان بسته شد ناامید می شوند.
بیماری های سخت مثل سرطان و ... می گیرند یک دفعه همه چیز عوض می شود خدا نیاورد که نظر خدا از بنده بر گردد. خداوند یک بیماری می دهد حاضر است تمام ثروتش را خرج کند از این بیماری نجات پیدا کند.
دوستان فرض گیریم در این جا نشد اولین لحظه مرگ این ها، اولین لحظه گرفتاری شان است.
دوستان عزیز برنامه «زندگی پس از زندگی» را دیدند یا ندیدند؟ مخصوصاً روزهای آخر فردی که به قول خودش هر گناهی را انجام داده بود و ... می گفت وقتی در عالم بی هوشی بودم عالم کودکیم را دیدم به همراه بچه با ملخ بازی می کردیم به ملخ نخ میبستیم و شکنجه می دادیم می گفت در آن جا می دیدم همان ملخی که شکنجه کرده بودم با پاهایش به پایم می کوبد پاهایم آتش می گیرد و زجر می کشم.
(فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ * وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ)
پس هر کس هموزن ذره ای کار خير انجام دهد آن را می بيند! و هر کس هموزن ذره ای کار بد کرده آن را می بيند!
سوره الزلزلة (99): آیات 7 و 8
می گفت اگر چنان چه مورچه ای را زیر پایم له کرده بودم همان مورچه در آن جا من را عذاب می کرد.
دنیا حساب و کتاب دارد از آن طرف افرادی بودند می گفتند پر کبوتر یا پرنده ای شکسته بود گرفتم درمانش کردم و آزادش کردم آن جا دیدم این حیوان دارد من را نوازش می کند.
افراد و حیوانات دیگر را اذیت کرده بودم آن ها می خواستند از من انتقام بگیرند پرنده ای که چند روزی پرستاریش کردم می آمد از آن ها التماس می کرد برایم رضایت می گرفت.
(فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ * وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ) اگر شما دارید می بینید آقایی ثروت آن چنانی دارد ولی در قلبش رحمی وجود ندارد.
یکی از دوستان نزدیک مان می گفت در «تهران» کارگری می کردیم منزل آقایی رفته بودیم منزل چند هزار متری، انواع و اقسام درختان میوه و استخر داشت. سر سفره خواست با ما غذا بخورد گفتیم خوشا به حالت منزل به این بزرگی با این همه درخت دارید بهشت شما همین جا است.
به ما نگاه کرد اشکش جاری شد گفت شما دارید از این درخت ها و میوه ها لذت می برید نگاه کردن به این ها برایم هیچ ارزشی ندارد. این درخت ها با آن دیوار برایم هیچ فرقی ندارد شخصی که در خانه اش کار می کرد مقداری نان سنگگ سوخته در سینی برایش آورد گفت شما دارید غذا می خورید، من خورد و خوراکم نان سوخته است غیر از این هیچ چیز نمی توانم بخورم. این چه زندگی ای است!
تمام ثروت دنیا مال کسی باشد ولی این طور زندگی کند چیزهایی هم می گفت صلاح نیست عرض کنم.
می گوید نعمت هایی که ما به بعضی ها می دهیم این نعمت ها شما را فریب ندهد بعضاً این نعمت ها مقدمه عذاب شان است. مقدمه است که این ها خوشحال بشوند ناگهانی عذاب مان را نازل کنیم (إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ)
در سوره زخرف:
(إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ * لَا يفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ * وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ * وَنَادَوْا يا مَالِكُ لِيقْضِ عَلَينَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ)
(ولی) مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه می مانند. هرگز عذاب آنان تخفيف نمی يابد، و در آنجا از همه چيز مأيوسند. ما به آنها ستم نکرديم، آنان خود ستمکار بودند! آنها فرياد می کشند: ای مالک دوزخ! (ای کاش) پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم)! می گويد: شما در اين جا ماندنی هستيد!
سوره زخرف (43): آیات 74- 75- 76- 77
مجرمین در عذاب جهنم همیشگی هستند (لَا يفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ) هرگز عذاب آن ها تخفیف داده نمی شود. آن ها از همه چیز مأیوس هستند باز کلمه ابلیس در این جا به صورت جمع اسم فاعل به معنای نا امیدی آمده است.
در ادامه آیه می گوید (وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ) ما به این ها ظلم نکردیم این ها در حق خودشان ظلم کردند.
پیش مالک جهنم می آیند می گویند (وَنَادَوْا يا مَالِكُ لِيقْضِ عَلَينَا رَبُّكَ) چه می شود از پروردگارت بخواهی بمیریم. یعنی کار به جایی می رسد از مالک جهنم می خواهند از خدا بخواه مرگ ما را برساند (قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ) نه همین جا ماندنی هستید دیگر مرگی نیست.
در روایت دیدم وقتی بهشتی ها به بهشت می روند ملکی می آید کسی را می آورد سرش را می برد می گوید آی اهل بهشت این مرگ بود سرش را بردیم تمام شد.
برای جهنمی ها سر همان مرگ را به صورت مجسم می برند می گویند آی جهنمی ها این مرگ، مرگش فرا رسید دیگر مرگی برای شما نیست.
این ها در حقیقت یک سری استعمالاتی از کلمه «ابلیس، مُبلس» و امثال این بود که در قرآن آمده است. کلمه ابلیس هم آمد از باب این که به طور کلی از رحمت خدا مأیوس شد خدای عالم کلمه ابلیس را درباره او استعمال فرمود.
مجری:
خیلی مشتاق هستیم ببینیم چه شد، یعنی علت اصلی رانده شدن هم چه بود؟ این طلب ما اگر فرصتی شد در این جلسه و اگر فرصت نشد در جلسات آینده ان شاء الله حضرتعالی پاسخ بفرمایید ببینیم علت اصلی رانده شدن چه بود؟
مطلب، مطلب بسیار مهمی است همان طور که تا الان ملاحظه کردید دیدید چه زوایایی از بحث بر ما پوشیده بود با روشن آن، چه درهای از معرفت برای ما ان شاء الله گشوده خواهد شد.
تماس بینندگان برنامه را داریم اولین تماس جناب آقای «عرب نژاد» از «رفسنجان» سلام علیکم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای عرب نژاد از رفسنجان – شیعه)
سلام علیکم... دو تا سوال دارم در اول برنامه گفته شد در اولین شب جمعه بعد از ماه مبارک رمضان هستیم روایتی از امام صادق در مورد روزه گرفتن در روز عاشوراء داریم اگر امکانش هست این روایت را نشان بدهید حکم روزه گرفتن در روز عاشوراء چیست؟ در مورد شب های قدر در بعضی جاها صحبت می شود شب 27 ماه مبارک رمضان هم جزء شب های قدر حساب می شود آیا روایت صحیح داریم؟
مجری:
خیلی ممنون، تماس بعدی آقای «رضایی» از «بندر عبارس» سلام بفرمایید
بیننده: (آقای رضایی از بندر عباس – شیعه)
سلام علیکم... چند سوال و چند پیشنهاد دارم آقای «محمد علی اخوان» بابت طب اسلامی چند وقتی هست برنامه ندارند می شود دوباره از ایشان دعوت کنید؟ درباره دعای مجزوبین در مناجات خمس العشر برای مان صحبت کنید. دیگر این که «شیخ رجبعلی خیاط» فرمودند هر کس می آید از ما سوال می کند
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
مناجات مجزوب نداریم مناجات خمس عشر هست نمی دانم مراد شما از مناجات مجزوبین چه است؟
آقای رضایی:
کسانی که در خدا ذوب می شوند. «شیخ رجبعلی خیاط» می گفت هر کس می آید از ما می پرسد فرزندم بیمار است مالم گم شد ماشینم را بردند یکی درباره امام زمان نمی آید بپرسد امام زمان ما کجا است می شود به ما نشان بدهید؟
در «جمهوری اسلامی ایران» تنها شبکه ای که بیشترین وقتش را برای امام زمان می گذارد شبکه شما است ان شاء الله ادامه بدهید.
مناجات های که درباره امام زمان خوانده می شود مثل آقای «علی فانی، رهبر» و مرحوم «کافی» است بگذارید مقداری دل مان برای امام زمان تنگ بشود آخر برنامه تان هم برای امام زمان بیشتر دعا کنید که دل مان به سمت امام زمان برود.
مجری:
خدا نگهدار شما. سوال آقای «عرب نژاد» از «رفسنجان» نسبت به روزه گرفتن در روز عاشوراء صحبت های شد اصل خود روزه گرفتن خوب است اما چه شد که در روز عاشوراء احکام ضد و نقیضی انسان نسبت به این مطلب می شنود
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در حقیقت مسئله صوم روز عاشوراء جزء بدعت های بود که «بنی امیه» لعنت خدا و ملائکه و جمیع جن و انس بر آن ها باشد. قبلاً مفصل در رابطه با روزه روز عاشوراء صحبت کردیم، از آن جایی که حضرت سید الشهداء در روز عاشوراء به شهادت رسید «بنی امیه» گفتند
«وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْن»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسى، محمد بن الحسن؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج2، ص 775
عاشوراء روزی است که «آل مروان» و «آل بنی امیه» با شهادت حضرت امام حسین خوشحال شدند برای خوشحالی شان شکر به جا آوردند. در حقیقت شکرانه قتل امام حسین، روزه روز عاشوراء بود.
روایات متعدد از ائمه (علیهم السلام) داریم که روز قتل امام حسین «أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ الْأَيَّام» روایت «صحیح بخاری» حدیث 2002 از عایشه است می گوید
«عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت كان يَوْمُ عَاشُورَاءَ تَصُومُهُ قُرَيْشٌ في الْجَاهِلِيَّةِ»
«قریش» در زمان جاهلیت روز عاشوراء، روزه می گرفتند.
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص704، ح1898
پس معلوم می شود بحث روز عاشوراء ماندگار زمان جاهلیت است. البته ذیلش مطلبی دارد مشخص است بر این که، همه این ها ساخته و پرداخته «بنی امیه» است.
در «صحیح بخاری» سه، چهار تا روایت دارد پیغمبر وقتی به «مدینه» آمد دید «یهودی»های «مدینه» روز عاشوراء روزه می گیرند.
«صحیح بخاری» دارد:
«عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال قَدِمَ النبي صلى الله عليه وسلم الْمَدِينَةَ فَرَأَى الْيَهُودَ تَصُومُ يوم عَاشُورَاءَ فقال ما هذا قالوا هذا يَوْمٌ صَالِحٌ هذا يَوْمٌ نَجَّى الله بَنِي إِسْرَائِيلَ من عَدُوِّهِمْ فَصَامَهُ مُوسَى قال فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَى مِنْكُمْ فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص704، ح1900
«یهودی»ها روز عاشوراء روزه می گرفتند حضرت خبر نداشت روز عاشوراء چه روزی است؟ از «یهودی»ها سوال کرد آقایان «یهودی» شما روز عاشوراء روزه می گیرید چه روزی است؟ «هذا يَوْمٌ صَالِحٌ» یک روز صالحی است.
«يَوْمٌ نَجَّى الله بَنِي إِسْرَائِيلَ من عَدُوِّهِمْ»؛ عاشوراء همان روزی است که خدا حضرت موسی و قومش را از دست فرعون نجات داد و فرعونیان هم غرق شدند. پیغمبر فرمود حالا که این طور است شما به خاطر نجات «بنی اسرائیل» دارید روزه می گیرید من هم دستور می دهم مسلمان ها روزه بگیرند.
آدم نمی داند به خاطر احادیثی که «بنی امیه» وارد تراث اسلامی کردند آدم گریه کند یا به عقل این ها بخندد؟
جالب است در حدیث 1892 «صحیح بخاری» از «عبد الله عمر» است می گوید پیغمبر روز عاشوراء روزه می گرفت و دستور هم داد روزه بگیرند وقتی ماه رمضان شد پیغمبر روزه، روز عاشوراء را ترک کرد.
اهل سنت دارند روزه می گیرند بر خلاف سیره پیغمبر است «صحیح بخاری» «فلما فُرِضَ رَمَضَانُ تَرَكَ يوم عَاشُورَاءَ» وقتی که روزه ماه رمضان واجب شد پیغمبر، روزه عاشوراء را ترک کردند خودتان دارید به این شکل مطرح می کنید قضیه چیست؟
عین عبارتش را از «صحیح بخاری»، جلد 2، صفحه 226 برای دوستان بیاورم روزه ماه رمضان واجب شد پیغمبر روزه روز عاشوراء را ترک کرد.
«عن بن عُمَرَ رضي الله عنهما قال صَامَ النبي صلى الله عليه وسلم عَاشُورَاءَ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ فلما فُرِضَ رَمَضَانُ تُرِكَ وكان عبد اللَّهِ لَا يَصُومُهُ إلا أَنْ يُوَافِقَ صَوْمَهُ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص669، ح1793
«وكان عبد اللَّهِ لَا يَصُومُهُ إلا أَنْ يُوَافِقَ صَوْمَهُ»؛ «عبد الله عمر» روزهای را روزه می گرفت که موافق با روزه پیغمبر باشد.
در روایت داریم ائمه لعنت کردند کسانی را که روز عاشوراء، روزه می گیرند.
مجری:
این همه روز یک روز عاشوراء را اگر بزرگواران دائم الصیام هستند آن یک روز را فاکتور بگیرند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در روایت داریم امام صادق در رابطه با روزه روز عاشوراء فرمود «مَنْ صَامَهُ » هر کس روز عاشوراء روزه بگیرد
«مَنْ صَامَهُ كَانَ حَظُّهُ مِنْ صِيَامِ ذَلِكَ الْيَوْمِ حَظَّ ابْنِ مَرْجَانَةَ وَ ابْنِ زِيَادٍ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص147
همان بهره ای که «عبید الله» فرزند «مرجانه» زنا کار و «آل زیاد» بردند کسی که روز عاشوراء، روزه می گیرد همان بهره را می برد. گفتند آن ها چه بهره ای می بردند؟ حضرت فرمود آتش یعنی بهره روزه روز عاشوراء عبارت از آتش جهنم است. «کافی»، جلد 4، صفحه 147، حدیث 6؛ «تهذیب»، جلد 4، صفحه 301، حدیث 912؛ «استبصار»، جلد 2، صفحه 135، حدیث 443
در روایت دیگر داریم نتیجه و پاداش روزه روز عاشوراء غضب و خشم خدای عالم است فرمایش این عزیزمان که ما را در یک وادی دیگری انداخت.
مجری:
سوال دوم آقای «عرب نژاد» نسبت به شب های قدر بود آیا شب 27 احتمال شب قدر است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اصلاً و ابداً همچنین چیزی نیست شب 23 روایاتی از ائمه (علیهم السلام) خواندیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تذکر می دادند شب 23، شب قدر است حتی ظرف آبی دست شان بود کسانی که خواب شان می برد به صورت شان آب می پاشید.
امام صادق (سلام الله علیه) بیمار بودند شب 23 فرمود بنا است در بستر بیماری استراحت کنم بستر من را به مسجد ببرید آن جا استراحت کنم.
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) فرزندانش را روز می گفت بخوابید که شب خواب تان نبرد اول شب به فرزندانش غذا کم می داد چون غذای زیاد، خواب زیاد هم احتیاج دارد همه قرائن است از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) شب 23، شب قدر است.
اگر در دعاها و ... هم آمد شاید تقیةً صادر شده باشد، بنده حتی یک روایت ضعیف ندیدم بگوید شب 27 ماه رمضان، شب قدر است.
«بنی امیه» کاری کردند ان شاء الله حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) تشریف بیاورند «یأتی بدینٍ جدید» یک دین جدیدی می آورد.
«إِذَا خَرَجَ يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ... »
الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص255
دید جدید نه این که یک اسلام جدید می آورد یعنی به قدری تغییراتی در اعمال مسلمان ها انجام می دهد شما دارید وضو می گیرید وضوی با شستن پا، مبطل وضو و نماز است این عمل را از بین می برد.
موقع اذان و اقامه «الصلاةُ خیرٌ من النوم» بدعت است این ها باید حذف بشود «بسم الله» نباید گفته بشود نه باید «بسم الله» گفته بشود. به جای سوره یک آیه (مُدْهامَّتان) هم بخوانید کفایت می کنید از بین می برد.
تکتف خلاف است شما از صبح تا غروب روزه می گیرید ده دقیقه تا یک ربع دیگر غروب شرعی می شود طول روز، روزه گرفتند باطل شد از دیدگاه اهل بیت دارم عرض می کنم.
روزه ای که قبل از ذهاب حمره مشرقیه بشود این روزه باطل است. آقایان یک ماه روزه می گیرند «عربستان سعودی» کاری ندارد ماه دیده بشود یا دیده نشود پنج روز مانده به روز عید فطر می گوید روز فلان، عید فطر است. یعنی یک ماه زحمت کشیدند تمام زحماتش به هدر رفت.
این ها را می گوییم شاید به بعضی از دوستان بر بخورد. و الله، تالله، بالله قصد جسارت نداریم این حقایقی است که اگر نگوییم فردای قیامت دوستان و جوانان اهل سنت یقیه منِ «قزوینی» می گیرند می گویند علمای ما نگفتند چرا شما نگفتید؟
ما حاضر هستیم روی تک تک این ها بحث دوستانه علمی با بزرگواران اهل سنت بگذاریم تا برای مردم بشون بشود. اگر ما شیعه ها اشتباه می کنیم بیایند برای ما ثابت کنند ما اصلاح کنیم. اگر نه این آقایان اشتباه می کنند اعتراف کنند این روش درست نبود آن ها اصلاح کنند (وَإِنَّا أَوْ إِياكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
(قُلْ مَنْ يرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِياكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
بگو: چه کسی شما را از آسمانها و زمين روزی می دهد؟ بگو: الله! و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشکاری هستيم!
سوره سبأ (34): آیه 24
مجری:
خیلی عالی! صحبت ها و پیشنهادات آقای «رضایی» هم شنیدیم ان شاء الله انتهای برنامه از حضرت استاد درخواست خواهیم کرد. تماس بعدی آقای «نیک بخش» از «بندر انزلی» سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای نیک بخش از بندر انزلی – شیعه)
سلام عرض می کنم ... چند سوال داشتم یکی این که مقصود از حرامزاده و فرزند نا مشروع چیست؟ اگر مقصود این است که صیغه عقد خوانده نشده باشد پس کسانی که در آیینی غیر از اسلام یا حتی بعضی گروه ها خدا را قبول ندارند ولی در بین خودشان قوانینی هست همه آن ها حرامزاده حساب می شوند؟
اگر این طور نیست هر کس خارج از عقاید و رسوم قرار دادیش رابطه ای داشته باشد و بچه ای متولد بشود این بچه نا مشروع است؟ اگر این طور است پس مشروعیت در این جا قرار دادی و بشری است این بچه در یک آیین ممکن است نا مشروع حساب بشود و در آیین دیگر مشروع؛ چه تأثیری متوجه خلقتش می شود و چه مشکلی برای فرزند نا مشروع و مشروع هست؟
مثلاً می گویند دشمن حضرت علی، حرامزاده حساب می شود، یا حرامزاده نمی تواند بعضی مناصب را بگیرد. اصولاً بر مبنای دین خودمان حرامزاده به لحاظ خلقت چه نقصی دارد و نباید در مناصب های مشغول کار بشود.
سوال دیگر این که آیا پیامبران و امامان (علیهم السلام) در همه کارها چه عادی، چه در امر هدایت معصوم هستند؟ یا فقط در امور مربوط به هدایت مردم معصوم هستند؟
در «نهج البلاغه» حضرت علی (علیه السلام) به یکی از فرماندارانش می فرماید نسب خانوادگی تو ما را فریفت والا من تو را در این کار نمی گذاشتم. یا در بعضی جاهای قرآن هست حضرت موسی با همراهش از جایی می گذشت گفت فلان چیز را فراموش کردی یا فراموشی به آن ها دست داد.
مجری:
خیلی ممنون موفق باشید. آقای «نیک بخش» دو سوال داشتند یکی این که ملاک حلال زادگی و حرامزادگی آیا صرفاً همین است که عقد شرعی و اسلامی خوانده بشود؟ دوم این که آیا پیامبران در همه کارها معصوم هستند یا فقط در ابلاغ و امر هدایت چنین عصمتی دارند؟ نسبت به بعضی از فراموشی های که در برخی از آیات قرآن نسبت به بعضی از پیامبران حتی نسبت داده شد چطور با عصمت قابل جمع است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با حرامزاده و حلال زاده اولاً بر این که یک ازدواجی مطابق با شریعت انجام بشود در «یهود» یک مراسمی دارند اگر طبق آن مراسم انجام بشود قطعاً حلال زاده است.
«نصارا»، «زرتشت» همچنین دیگر فرَق مراسمی دارند اگر طبق مراسم انجام بشود قطعاً حلال زاده است حتی «کمونیست ها» یک برنامه ای دارند خلاف آن باشد بحث دیگری است.
مجری:
خودشان هم به خلاف این حرامزاده می گویند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله خودشان هم خلاف آن را حرامزاده می گویند. اما در رابطه با مسلمان ها، روایات متعدد در شیعه و سنی داریم کسانی که دشمن اهل بیت هستند در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است
«قال عَلِيٌّ وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبي الْأُمِّيِّ صلى الله عليه وسلم إلي أَنْ لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص86، ح78
جز منافق، علی را دشمن نمی داند.
یا در بعضی از روایات داریم یکی از نشانه های زنا زاده بودن بغض علی ابن ابی طالب، ائمه و ناسزا گفتن به اهل بیت است. کسانی که نسبت به اهل بیت جسارت می کنند مثلاً امام حسین نسبت به «یزید»
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ»
زنا زاده فرزند زنا زاده
«قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»
اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى- فهرى زنجانى، احمد (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: جهان، تهران: 1348 ش، ص97
بین شهادت و اسارت من را مخیر کردند «هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» با تعابیری که وجود دارد. نسبت به زنا زاده ای که دشمن اهل بیت است حسابش جدا است. شیعه یا سنی باشد.
داریم بعضی از افرادی که دم از شیعه می زنند ولی نسبت به اهل بیت جسارت می کنند مثل «احمد الکاتب» و ... که این طور جسورانه به اهل بیت جسارت می کند مشخص است نطفه پاکی ندارد.
یا مثل «برقعی» و ... سی تا کتاب علیه اهل بیت می نویسد و کتاب «منهاج السنة ابن تیمیه» را ترجمه می کند عبارتی که «ابن تیمیه» می گوید صدیقه طاهره، (نستجیر بالله نستجیر بالله) شعبه ای از نفاق داشت! که خدا به حق حضرت زهرا او را و طرفدارانش را هم اگر واقعاً معتقد به این هستند ذلیل و دچار لعن کند چطور می خواهد این را ترجمه کند؟
فرقی هم نمی کند چه شیعه، چه سنی و چه وهابی باشد بغض و عداوت اهل بیت نشانه این است. روایت هم زیاد است الان فرصت نیست اگر فرصت بود سی، چهل روایت از شیعه و اهل سنت داریم می آوردم.
در رابطه با عصمت پیامبران، برادر عزیزم ائمه (علیهم السلام) معصوم هستند. در گرفتن وحی، ابلاغ وحی و تمام کارهای شان حتی از رسول اکرم سوال می کنند با شما گاهاً شوخی می کنیم. شوخی های که شما با ما می کنید این هم از وحی است؟ فرمود بله از زبان من، جز حق بیرون نمی آید حتی می گوید شوخی های من هم مشمول وحی است کارهای دیگر جای خود دارد.
واژه نسیان یا ضلال و ... معانی متعددی دارد حضرت موسی می گوید:
(قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ)
(موسی) گفت: من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی خبران بودم!
سوره شعراء (26): آیه 20
واژه ضلال موارد و معانی متعددی دارد این طور نیست هر کجا کلمه ضلال آمد یعنی گمراه؛ یا کلمه نسیان این طور نیست هر کجا واژه نسیان آمد به معنای فراموشی است نه نسیان چه بسا بیاید مراد از نسیان فرض بفرمایید در آن لحظه توجه من از خدا به طرف دیگر بوده است.
همان طور که رسول اکرم می فرماید وقتی یک ساعت یا نیم سخنرانی می کنم توجه من به شما است از خدای عالم غافل می شوم هفتاد مرتبه بعد از هر سخنرانی استغفار می کنم.
معنایش این نیست که «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي» یعنی قلب من را قصاوت می گیرد این ها به مرتبه بالایی رسیدند که یک لحظه توجه به غیر خدا را برای خودشان گناه می دانند. ولذا در آن جا احساس می کنند باید استغفار کنند.
در بعضی از عبارت ها داریم بر این که:
«حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ»
كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)؛ نویسنده: اربلى، على بن عيسى، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: بنى هاشمى - تبريز، ج2؛ ص254
بنده و جنابعالی، فرزندمان را بغل می گیریم خدا به ما ثواب می دهد می بوسیم ثواب می دهد با فرزندمان بازی می کنیم خدا به ما ثواب می دهد. ولی امام معصوم لحظه ای که فرزندش را بغل می گیرد همین لحظه احساس می کند از خدای عالم یک لحظه غافل شد استغفار می کند.
لذا به این ها دقت کنیم مناجات مجذوبین را هر چقدر گشتم پیدا نکردم مناجات «شاکّین، خائفین، راجین، راغبین، شاکرین، مطیعین، مریدین، محبین، متوسلین، مفتقرین، عارفین، ذاکرین، معتصمین و زاهدین» داریم. «مناجات المجذوبین» شاید مراد ایشان مناجات محبین باشد یعنی عاشقان خدا
مجری:
یک درخواست دیگر که ایشان داشتند نسبت به دعایی که یاد حضرت آقا صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در آن باشد حسن ختام برنامه باشد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی محمد و آل محمد، به آبروی محمد و آل محمد، به آبروی محمد و آل محمد هر چه سریع تر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولای مان ولی عصر بپوشان. خدایا به حق محمد و آل محمد از باقیمانده غیبتش صرف نظر بفرما. مقدمات ظهورش هر چه سریع تر فراهم بگردان. قلب نازنینش، قلب انبیائت، قلب اولیائت، قلب بندگانت با ظهورش مسرور بگردان.
انقلاب ما را به انقلاب جهانیش متصل بفرما. ما را از یاران خاص، سربازان فداکار، ملازمین و شهدای رکابش قرار بده. خیر دنیا و آخرت به برکتش به ما عنایت فرما. شر دنیا و آخرت از ما دور بگردان!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
طیب الله، اللهم عجل لولیک الفرج، خدا نگهدار!