2025 July 31 - پنج شنبه 09 مرداد 1404
نقشه شوم شیطان از لغزش تا کفر؛ واکاوی وسوسه‌ها، مرگ‌آزمایی ایمان و پناهگاه دعا
کد مطلب: ١٣٢١٩ تاریخ انتشار: ٠٥ مرداد ١٤٠٤ - ١٨:٣٣ تعداد بازدید: 27
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
نقشه شوم شیطان از لغزش تا کفر؛ واکاوی وسوسه‌ها، مرگ‌آزمایی ایمان و پناهگاه دعا

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 25 02 1404

  
 
لينک دانلود  
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 25 02 1404

عنوان برنامه: نقشه شوم شیطان از لغزش تا کفر؛ واکاوی وسوسه‌ها، مرگ‌آزمایی ایمان و پناهگاه دعا

کلیدواژه: اخلاق علوی سیره مهدوی، تکبر، شیطان شناسی، ابلیس، کفر، هدف نهایی شیطان، دعای ابودرداء، شبهه، مهدویت!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام آقای مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله این توفیق را داریم امشب هم به رسم شب های جمعه سید اللیالی محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم، برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

در ابتدای برنامه این افتخار را داریم دل هایمان را روانه ساحت مقدسه حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) می کنیم این دل های خودمان را زنگار زدایی بکنیم آماده باشد برای تابش نور معرفت، معرفتی که ان شاء الله قرار است اخلاق علوی و سیره مهدوی را در بر بگیرد. حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. طبق برنامه همیشگی مان توفیق و عنایتی که خدای عالم، کرم کرد یادی از صدیقه طاهره را در طلیعه عرائض مان قرار می دهیم باشد که یک لحظه و یک میلیاردم ثانیه این ارادت های ما مقبول بی بی دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله علیه) قرار بگیرد ان شاء الله!

اشک از دیده خونبار بیافتد سخت است * هر کجا بستر بیمار بیافتد سخت است

اوج این واقعه را جان علی می داند * خانم خانه که از کار بیافتد سخت است

به خدا فرق ندارد که کجا یک مادر...

یا صاحب الزمان چه می کشی صبح و شب با ناله ها و گریه های جانسوزت

به خدا فرق ندارد که کجا یک مادر * کوچه یا در خم بازار بیافتد سخت است

به زمین خوردن مادر به کناری اما * پیش چشم پسر انگار بیافتد سخت است

یکی از مراجع بزرگوار این تعبیر را داشت بعد از شهادت زهرا همه بچه ها شیون و ناله می کردند، ولی امام مجتبی از همه بیشتر می سوخت، گریه می کرد و ضجه می زد چون شاهد سیلی خوردن مادر بود. شاهد زمین خوردن مادر در وسط کوچه بود. شاهد کبود شدن صورت مادر بود. شاهد سرخ شدن چشم مادر بود. شاهد خاک آلود شدن چادر مادر بود.

به زمین خوردن مادر به کناری اما * پیش چشم پسر انگار بیافتد سخت است

مرد باشد و زنش پشت در خانه او * در دل آتش اغیار بیافتد سخت است

سینه اش شد سپر شیر خدا اما حیف * کار این سینه به مسمار بیافتد سخت است

و لست أدري خبر المسمار * سل صدرها خزانة الأسرار

«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْم الظَّالِمين‏»

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

طییب الله انفاسکم، الحمد لله توفیق بزرگی است بحث ما، بحث معرفتی و اخلاقی است بحثی است که باید با دل ها گره بخورد دل هایی که چه بسا آلودگی های زیادی روی آن را گرفته است اما چه چیزی بهتر از نام و یاد حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) می تواند این آلودگی ها را از بین ببرد؟ دلی که شکست در حقیقت رقیق و آماده شد برای پذیرش این معارفی که ان شاء الله می خواهیم در محضر استاد باشیم بیاموزیم و بتوانیم آن ها را با جان خودمان عجین کنیم.

بحثی که مطرح شد بحثی نسبت به دل (قلب) بود گناهان قلبی مد نظر بود و یکی از بزرگ ترین آن ها از محضر استاد استفاده کردیم بحث تکبر بود و اول متکبر عالم، شیطان بود خواستیم بشناسیم ابلیس (شیطان) را وارد بحثی شدیم نسبت به این که ابلیس را چگونه بشناسیم و چه خصوصیاتی دارد؟ ان شاء الله در همین رابطه این جلسه از محضر حضرت استاد بیشتر استفاده خواهیم کرد.

اگر امکانش هست یک مختصری از آن چیزی که در جلسات گذشته مطرح شد بفرمایید تا ان شاء الله این جلسه در محضرتان باشیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با بحث گناهان قلبی به تکبر رسیدیم از تکبر سراغ بحث شیطانی رفتیم که امیر المؤمنین فرمود شیطان با سابقه شش هزار سال عبادت با یک تکبر از درگاه ایزد منان برای همیشه رانده شد، بدبختی و بیچارگی را نصیب خودش کرد. فرمود باید از این عبرت بگیریم خدای نا کرده در زندگی مان، تکبر راه پیدا نکند.

چون همه بنده خدا هستیم خدای عالم نعمت به ما داد مال اوست هر لحظه هم می تواند بگیرد، چیزی که او داد و از ما شکر گزاری می خواهد ارزش ندارد که به خاطر نعمت های که خدا به ما داد به دیگران فخر فروشی و تکبر کنیم. همین را فقط بدانیم

(وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيهِ تَجْأَرُونَ)

آنچه از نعمتها داريد، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می ‌خوانيد!

سوره نحل (16): آیه 53

هر آن چه که خدای عالم به شما داد از خدا است در عبارت امام سجاد یا امام حسین (سلام الله علیه)

«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْك‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏1، ص 63

تعبیر خیلی خوبی است خدایا هر چه داریم از تو داریم از خودمان هیچ چیز نداریم ولی اگر بنا بود از خودمان چیزی داشتیم خواستیم به او فخر فروشی و تکبر کنیم شاید جا داشت.

 عمده گناهان ما به تعبیر حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» از ضعف ایمان ما سرچشمه می گیرد. بعد شیطان را معنا کردیم ابلیس به چه معنا است؟

نام شیطان غیر از ابلیس و کلمه شیطان نام دیگری بود مفصل از احادیث اهل بیت مطرح کردیم علت رانده شدن ابلیس از درگاه الهی را مطرح کردیم گفتگوی خیلی شنیدنی بین خدای عالم و ابلیس عنایت لطف و خدای عالم است فردی که این همه دارد نا فرمانی می کند ولی خدا با او صحبت می کند به قول امروزی ها مناظره می کند.

تا آن جا رسیدیم شیطان به خاطر رانده شدنش تصمیم گرفت اول از حضرت آدم انتقام بگیرد چون اول کسی که باعث رانده شدن شیطان شد حضرت آدم بود گرچه از اختیار خودش سوء استفاده کرد ولی شیطان آدم را وسیله رانده شدنش می دانست.

لذا اولین انتقام را از حضرت آدم و حوا گرفت با قسم خوردن

(وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ)

و برای آنها سوگند ياد کرد که من برای شما از خيرخواهانم.

سوره اعراف (7): آیه 21

حضرت آدم وقتی از بهشت بیرون آمد خودش را مذمت می کرد جبرئیل یا میکائیل گفت چرا همچنین کار کردی؟ چرا اغوای شیطان را پذیرفتی؟ چرا وسوسه شیطان را قبول کردی؟ گفت باور نمی کردم یک نفر به دروغ، به خدا قسم بخورد. وقتی قسم خورد یقین کردیم دارد نصیحت می کند و خیر خواه ما است.

لذا شیطان از هر وسیله ای برای اغوای بنی آدم استفاده می کند یک دفعه با قسم خوردن، یک دفعه راه های رسیدن به خدا را بستن، در مسیر صراط مستقیم نشستن

(قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ)

گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها کمين می کنم!

سوره اعراف (7): آیه 16

صراط مستقیم را می خواهند به تو برسند همه این ها را مسدود می کنم در نتیجه در رابطه با حضرت آدم در آخر متوسل به خمسه طیبه (سلام الله علیهم) شدند و خدای عالم از سر تقصیرات شان گذشت، به آن حالت اولیه رابطه اش با خدا بر گشت و پس از آن هم خدای عالم حضرت آدم را (و اصطفاه) برای نبوت و پیغمبری بر گزید. تمام این قضایا قبل از ابلاغ رسالت و نبوت حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیهم السلام) بوده است.

مجری:

با یک زاویه دیگر امشب می خواهیم با شیطان آشنا بشویم شیطان (ابلیس) کاری که انجام داد یک معامله خیلی سنگین بود تمام هزاران سال عبادتش از بین رفت و حبط شد از درگاه الهی رانده شد. آن کسی که به نظر می آمد جزء مقربین بود از درگاه الهی رانده شد هزینه خیلی زیادی داد. هزینه زیاد دادن اصطلاحاً می گویند هزینه فایده داشتن است باید در طرف مقابلش یک هدف سنگینی داشته باشد.

شیطان این همه هزینه کرد گفت صرفاً می خواهم وسوسه کنم برای مان جا نمی افتد باید ببینیم هدف نهایی شیطان از این وسوسه کردن چیست که این قدر در مقابلش چنین هزینه سنگینی را داشت؟ به صورت کلی اهداف نهایی وسوسه شیطان را چه می توانیم در نظر بگیریم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اهداف نهایی شیطان از وسوسه ابتدا از کارهای خیلی جزئی شروع می کند با فراموش کردن یاد خدا، وادار کردن به غیبت، وادار کردن به زنا، وادار کردن به دزدی و قتل این ها به نظر من مقدمه است.

اهداف نهایی مثلاً در سوره اعراف و سبأ می خوانیم بر این که (قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ) خدایا تو من را گمراه کردی صراط مستقیم را مسدود می کنم.

 بلافاصله در آیه 17 سوره اعراف می گوید:

(ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ)

سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مي‌روم؛ و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهي يافت!»

سوره اعراف (7): آیه 17

یعنی محاصره تمام عیار،‌یعنی جنگ احزاب شروع می کنم. یعنی تمام نیروهایم را از راست، چپ، بالا و پایین جمع می کنم.

عذر می خواهم چون بالا خدای عالم است نمی تواند نفوذ کند ولذا (مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ) از جلو و عقب می آید (وَعَنْ أَيمَانِهِمْ) از راست شان (وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ) ولی از بالا سر نمی تواند بیاید چون همیشه اتصال مؤمن به خدای عالم از طریق بالا سر است نه این که خدا (نستجیر بالله) بالا است با توجه به عظمت و جلالت الهی معمولاً دستان مان را به طرف آسمان بلند می کنیم چون رحمت خدا از آسمان سرازیر می شود.

 این نکته، نکته خیلی جالبی است از راست، چپ، جلو و عقب می آید ولی بالا به هیچ وجه نمی تواند بعد می گوید (وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ) خدایا اکثر این ها را شاکر نمی یابی. شاید ابتدا بگوییم شکر نکردن گناه نیست خیلی ها هستند این همه نعمت دارند شکر هم نمی کنند.

خدای عالم وعده داده است: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ)

(وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ)

و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر شکر گزاری کنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنيد، مجازاتم شديد است!

سوره ابراهیم (14): آیه 7

(شَکَرْتُمُ) کسی نمی خواهد شکر کند، وقتی ما روی مغز قضیه می رویم وقتی انسان نعمت ها را از خدا نداند خودش را صاحب تأثیر و مؤثر بداند من هستم دارم حرف می زنم. من هستم دارم کار می کنم. من هستم دارم حرکت می کنم. من هستم این ثروت را تهیه کردم. من هستم این علم را تهیه کردم. من هستم این قدرت را دارم تمامش مقدمه شرک است.

قرآن تعبیر خیلی زیبایی دارد:

(وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ)

با اينکه خداوند هم شما را آفريده و هم بت هايی که می ‌سازيد!

سوره صافات (37): آیه 96

خدا هم شما و هم تمام کارهای که از شما سر می زند خدا آفریده است. اگر من گفتم این من بودم رفتم علم تحصیل کردم عالم شدم. دیگری بگوید با علم خودم رفتم بنا شدم. دیگری بگوید با علم خودم رفتم مهندس شدم. با علم خود چه و چه شدم در حقیقت یک نوع شرک عملی است.

 ولذا قرآن می فرماید:

(وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِي الشَّكُورُ)

ولی عده کمی از بندگان من شکرگزارند!

سوره سبأ (34): آیه 13

شکر نکردن، خود را مؤثر و تأثیر گذار دیدن خودش مقدمه شرک است.

 قرآن در سوره حشر به زیبایی نتیجه وسوسه های شیطان را بیان می کند می گوید دزدی کن می رود دزدی می کند، شاید توبه کند برود از صاحب مال اجازه بگیرد. غیبت می کند پشیمان می شود استغفار می کند. اگر صلاح بداند می رود رضایت می گیرد و ... . قرآن می گوید

(كَمَثَلِ الشَّيطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ)

کار آنها همچون شيطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندی که پروردگار عالميان است بيم دارم!

سوره حشر (59): آیه 16

به انسان می گوید اگر می خواهی از بلاها و گرفتاری ها نجات پیدا کنی کافر شو. اگر می خواهی مشکلی برایت پیش نیاید کفر را پیشه خودت قرار بده. کفر یک دفعه، کفر در افعال است خودت را صاحب اثر بدانی، کفر در عبادت، کفر در توحید، کفر در ایمان و کفر در اسلام است.

یک دفعه کفر به تمام معنا، هدف نهایی این است: (كَمَثَلِ الشَّيطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ) این آیه، آیه خیلی عجیبی است مثل شیطان که به انسان می گوید کافر شو تا مشکلات تو را حل کنم (فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ) وقتی کافر شد شیطان می گوید از تو بیزار هستم و کاری با تو ندارم به اهداف نهاییم رسیدم. هر کاری می خواهی انجام بدهی، انجام بده.

می خواهی مسجد بسازی برو مسجد بساز مسجد ضرار می شود. صدقه می خواهی بدهی کافر است

(قَالَ إِنَّمَا يتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ)

(برادر ديگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران می ‌پذيرد!

سوره مائده (5): آیه 27

از کافر هیچ عملی قبول نیست، شیطان می گوید به هدفم رسیدم کاری به کارت ندارم.

دوستان باید خیلی دقت کنیم روایات متعدد داریم بر این که شیطان در آخرین لحظه انتقال ما به برزخ به هنگام جان دادن تمام نیروهایش را بسیج می کند سواره نظام، پیاده نظام، تک تیر اندازها و ... همه را بسیج می کند ایمان را از ما بگیرد.

نگو من اهل نماز، اهل مسجد، اهل هیئت و اهل جبهه هستم همه این ها خوب ولی ما با یک دشمنی مواجه هستیم که به مراتب از ما قوی تر است، به تعبیر امام (علیه السلام) مثل خون در رگ های ما جریان دارد. شیطان تمام تلاشش را می کند ایمان را از دست ما بگیرد.

 قضیه ای را قبلاً نقل کردم از آیت الله العظمی «گلپایگانی (رضوان الله تعالی علیه)» یا از آقا زاده هایشان شنیدم ولی قطعی است در شرح حال آقای «گلپایگانی» این قضیه آمده است.

ایشان می گوید در «گلپایگان» هم مباحثه ای داشتیم با همدیگر مباحثه می کردیم آدم خیلی خوش استعدادی بود، تا به «قم» آمدیم مقدمات مرجعیت من فراهم شد ولی ایشان مرجع نشد، ببینید شیطان چه کار می کند؟ ایشان پیش من آمد گفت آقای «گلپایگانی» (نستجیر بالله) خدا ظالم است هر دو هم مباحثه بودیم با هم درس خواندیم و ... خدا تو را مرجع کرد، من را نکرد در حق من ظلم کرد!

گفت هر چه به او گفتم این طور نیست باید تسلیم امر الهی شوی چه بسا به صلاح شما نبود و ... گفت چطور صلاح شما بود صلاح من نبود؟ ایشان نقل کردند شنیدم ایشان در حال احتضار است به دیدنش رفتم گفتم استغفار کنید «لا اله الا الله» و شهادتین بگویید گفت همان لحظه هم گفت آقای «گلپایگانی» خدا در حق من (نستجیر بالله) ظلم کرد تو را مرجع کرد من را نکرد لب فرو بست و رفت.

یکی از آقایان مراجع تعبیری دارد می گفت شیطان بنا، خودش بنا است. شیطان نجار، خودش نجار است. شیطان مهندس، خودش مهندس است. شیطان طلبه، خودش طلبه است. شیطان مرجع، خودش هم مرجع است!

جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد

از کسی که شأن مرجعیت دارد تمام مسائل را خوانده و چیزی برای او مخفی نیست شیطان این طور وسوسه می کند. عبارت خیلی واضح تر «بلعم باعورا» اسم اعظم خدا را پیدا کرد کمتر کسی است به آن جایی برسد خدا اسم اعظم به او بدهد ولی یک لحظه غفلت کرد. (وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ...)

(وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيهِ يلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ)

و اگر مي‌خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مي‌برديم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کرديم) و او به پستي گراييد، و از هواي نفس پيروي کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کني، دهانش را باز، و زبانش را برون مي‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاري، باز همين کار را مي‌کند؛ (گويي چنان تشنه دنياپرستي است که هرگز سيراب نمي‌شود! (اين مثل گروهي است که آيات ما را تکذيب کردند؛ اين داستانها را (براي آنها) بازگو کن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)!

سوره اعراف (7): آیه 176

سقوط کرد قرآن تندترین عبارت را یا بدترین فحش ها را (به قول امروزی ها) دارد به «بلعم» می دهد (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ)، «بلعم باعورا» مثل سگ دارد زوزه می کشد کسی می گفت سنگ بزنی پاچه می گیرد سنگ هم نزنی پاچه می گیرد.

ببینید شیطان چه کار می کند؟

(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِي إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ)

هيچ پيامبری را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه هرگاه آرزو می ‌کرد (و طرحی برای پيشبرد اهداف الهی خود می ‌ريخت)، شيطان القائاتی در آن می ‌کرد؛ اما خداوند القائات شيطان را از ميان می ‌برد، سپس آيات خود را استحکام می ‌بخشيد؛ و خداوند عليم و حکيم است.

سوره حج (22): آیه 52

الا این که شیطان در افکار او نفوذ می کند ولی خدای عالم می فرماید ما شیطان را از انبیاء و رسل مان، خودمان دفع می کنیم. (مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِي إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ) جایی که انبیاء و پیامبران الهی از شر شیطان در امان نیستند.

 اول صبح بیدار می شویم توصیه می کنم دعای «ابو درداء» را فراموش نکنید. دعای «ابو درداء» به نظرم یکی از بهترین چیزی است که خدای عالم کرم کرده در اختیار ماها قرار داده است.

 نبی مکرم به «ابو درداء» یاد داد و فرمود بعد از تو هر کس این دعا را بخواند از شرور در امان است.

 روایت را «عدة‌ الداعی» و «بحار الأنوار» همه دارند. «بحار الأنوار»، جلد 83، صفحه 297؛ «عدة الداعی»، صفحه 271 روزی محل «ابو درداء» در «مدینه» آتش گرفت گفتند «ابو درداء» خانه ات آتش گرفت و سوخت گفت خانه من نمی سوزد.

گفتند همه محل سوخت گفت خانه من نمی سوزد هر چه گفتند گفت خانه من نمی سوزد. وقتی آتش را خاموش کردند دیدند خانه «ابو درداء» نه تنها نسوخت حتی گرد و غبار دود هم رویش ننشسته است.

 پرسیدند قضیه چه است؟ گفت از رسول اکرم شنیدم فرمود هر کس صبح ها و شب ها این دعا را بخواند خدای عالم از شرور، اتفاقات بد و آتش سوزی او را، خانواده و زندگیش را حفظ می کند.

«اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ»

این بالاترین مرتبه توحید است یقین کنیم آن چه که خدای عالم مقدر کرد به ما می رسد.

 در شرح حال «امام (رضوان الله تعالی علیه)» خواندم می گفت وقتی ایشان را دستگیر کردند به «تهران» می بردند کسی که دستگیر کرده بود ارتشبد بود بدنش از ترس می لرزید می گوید «امام» در راه به او دلداری می داد. «امام» می گفت نترس آن چه که خدا مقدر کرد همان خواهد شد.

 این را توکل می گویند هیچ نترس هر چه خدا مقدر کرد همان می شود. به جای این که، آن ها دلدار بدهند «امام» به آن ها دلداری می داد. «مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ ...»

تا آن جایی که:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي»

خدایا پناه می برم به تو از شر نفسم

«وَ مِنْ شَرِّ قَضاءِ السُّوءِ»

به تو پناه می برم از شر بدترین قضاء و قدرها

«وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذِي شَر»

خدایا از تمام افراد شرور به تو پناه می برم

«وَ مِنْ شَرِّ شَيَاطِينِ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏»

و از شر تمام جن و انس

«وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها»

خدایا از شر هر جنبنده ای که ناصیه، پیشانی و رگ حرکت او و هستی او دست تو است.

 خدایا از شر تمام جنبنده ها به خودت پناه می برم.

«إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج83، ص298

دعای «ابو درداء» را در اینترنت جستجو کنید می آید.

 شاید سال هاست یکی از توفیقات خدای عالم است بنده بین اذان و اقامه می خوانم یکی از جاهایی که دعا قطعاً به اجابت می رسد شک نداریم وعده دادند. چون خودم عامل هستم ان شاء ‌الله در بینندگان عزیز اثر داشته باشد و عزیزان بخوانند این دعا، دعای خیلی مجربی است.

البته این دعا با حضور اثر دارد دعای بی حضور هیچ فایده ای ندارد.

«إنّ الله لا یعطي شیئا للغافل»

کسانی که دعا می خوانند حواس شان جای دیگر است خدا هیچ چیز به این ها نمی دهد. لذا عزیزان مان به خوبی رویش دقت کنند بر این که دارند می خوانند قطعاً با حضور بخوانند.

 شیطان ما را به تمام گناهان آلوده می کند ولی این هدف نهاییش نیست خوشحال است یک مؤمن برود دزدی کند. یک مؤمن عمل منافی عفت انجام بدهد. یک مؤمن نماز نخواند روزه خواری کند. ولی آرزوی دل شیطان این نیست آرزوی دل شیطان (إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ) کافر شو دست از خدا، اسلام و اهل بیت بر دار.

 بعضی وقت ها دوستان از «شبکه های وهابی» و شبکه های معاند کلیپ هایی برای من می فرستند مصداق اتم (إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ) است. جالب است می گوید کافر شد دیگر کار ندارم (قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ) از تو بیزار هستم.

فلان فلان شده تا الان اطراف من می چرخیدی قربان صدقه من می رفتی این کار را انجام بده آن کار را انجام بده حالا من را به فکر رساندی می گویی کار با تو ندارم؟

 روایتی مرحوم «مجلسی» در «بحار» آورد روایت خیلی عجیبی است ترجمه اش را می خوانم از آقا امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید در «بنی اسرائیل» عابدی به نام «جریح» بود در «صومعه»اش مشغول عبادت بود. مادرش آمد در حال نماز صدایش کرد جواب نداد مادر رفت دوباره آمد صدایش کرد توجه نکرد مرتبه سوم آمد

«فَلَمْ يُجِبْهَا وَ لَمْ يُكَلِّمْهَا فَانْصَرَفَت‏»

مادر سه بار آمد صدایش کرد او مشغول نماز بود. در روایت داریم نماز اگر مستحبی باشد مادر صدا کند باید نماز را بشکنی. وقتی که سه مرتبه قلبش شکست (دوستان از ناله مادر بترسید) ناله مادر مستقیم به عرش خدا می خورد، هیچ واسطه ای بین دعای مادر و نفرین مادر با عرش الهی نیست. برگشت گفت:

«وَ هِيَ تَقُولُ أَسْأَلُ إِلَهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنْ يَخْذُلَك‏»

پسرم از خدا می خواهم که تو را ذلیل کند!

 چقدر قلب مادر شکست می گوید از خدا می خواهم ذلیلت کند. فردای آن روز زن فاجره ای آمد در کنار صومعه اش بود درد زایمان گرفت فرزندی به دنیا آورد مردم تصور کردند که این زن آلوده با این عابد رابطه داشت این بچه هم مال این عابد است.

«وَ أَمَرَ الْمَلِكُ بِصَلْبِهِ»

کار به جایی رسید پادشاه دستور داد این عابد را به خاطر رابطه نا مشروع با این زن فاحشه اعدام کنند.

 مادر آمد دید فرزندش قرار است بالای چوبه دار برود شروع کرد به سر و صورتش زدن پسر گفت ساکت باش حرف نزن نتیجه نفرین تو بود به این جا رسیدم. وقتی مردم شنیدند گفتند چطور؟ گفت بروید بچه را بیاورید ببینید بچه چه شهادت می دهد؟

گفتند پدر تو کیست؟ گفت فلان چوپان از بنی فلان (باز دعا و ناله های مادر ورق را بر گرداند) ناله مادر بالای چوبه دار برد دوباره ناله مادر ورق را بر گرداند وقتی بچه کوچک شهادت داد «جریح» از بالای چوبه دار پایین آوردند.

«فَحَلَفَ جُرَيْحٌ أَلَّا يُفَارِقَ أُمَّهُ يَخْدُمُهَا.»

قسم خورد صومعه را خراب می کنم کاری به عبادت ندارم مادر، شبانه روز در خدمت تو هستم تو سیده من، من غلام تو.

 حضرت فرمود این آیه نازل شد (فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ) وقتی کافر می شود شیطان می گوید دیگر از تو بیزار هستم.

البته عبارت دیگری هم هست «طبرسی» از «ابن عباس» نقل کرد داستان خیلی مفصلی دارد.

آن هم به همین شکل یکی از افرادی که خوشنام و ... بود گرفتار می شود در آخرین لحظه می گوید:

 «تَمَثَّلَ لَهُ الشَّيْطَان‏»

 شیطان آمد گفت تمام این گرفتاری هایت را من برایت درست کردم و چنین و چنان کردم. اگر چنان چه حرف من را گوش کنی تو را نجات می دهم گفت چه کار کنم؟ گفت:

«اسْجُدْ لِي سَجْدَةً وَاحِدَة»

در برابر من سجده کن گفت چطور سجده کنم؟ بالای چوبه دار هستم گفت اشاره هم کنی کفایت می کند. بعد از آن که کافر شد شیطان رفت و این مرد

«فكفر بالله و قتل الرجل فأشار الله تعالى إلى قصته في هذه الآية.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج14، ص487

یکی از شرح نزول این آیه، اشاره به جریان فردی که عابد «برسیسا» نام بود به خاطر نا فرمانی مادر تا به آن جا رسید در آخر کافر از دنیا رفت.

 این ها نمونه هایی است که شیطان می خواهد ما را به آن جا برساند به خدا پناه می بریم به آن جا نرسد.

ولذا سوره فلق می خوانیم:

(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ)

بگو: پناه می ‌برم به پروردگار سپيده صبح

سوره فلق (113): آیه 1

پروردگار فلق، پروردگار سحر، پروردگار فجر ولی در سوره والناس می گوید:

(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ)

بگو: پناه می ‌برم به پروردگار مردم، به مالک و حاکم مردم، به (خدا و) معبود مردم، از شر وسوسه ‌گر پنهان کار، که در درون سينه انسان ها وسوسه می ‌کند، خواه از جن باشد يا از انسان!

سوره ناس (114): آیات 1 تا 3

چرا؟ آن جا:

(مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ)

از شر تمام آنچه آفريده است؛ و از شر هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد می ‌شود.

سوره فلق (113): آیه 2

از تاریکی شب ها از شر سَحَره و ... ولی این جا نه (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ) آن های که در درون سینه می خواهد ما را به آن جایی برساند که (إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ) در قیامت، در جهنم می افتند مردم اطراف شیطان جمع می شوند می گویند فلان فلان شده تو ما را به این جا رساندی. شیطان می گوید:

(فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ)

بنابر اين، مرا سرزنش نکنيد؛ خود را سرزنش کنيد!

سوره ابراهیم (14): آیه 22

من را ملامت نکنید خودتان را ملامت کنید وسوسه کردم هیچ قدرتی نداشتم من شما را به راه بد هدایت کردم از آن طرف یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر شما را به راه راست دعوت کردند چطور شد شما حرف یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر را رها کردید حرف من را گرفتید؟ من را ملامت نکنید (وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ) خودتان را مذمت کنید.

شما حرف یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر را کنار گذاشتید حرف منِ شیطان را عمل کردید این خواست دل شما بود و من هیچ مقصر نیستم.

مجری:

واقعاً این کلمات راه گشا است خیلی وقت ها در ذهن خودمان فکر می کنیم می گوییم یک گناه کوچک را انجام بدهیم یک وسوسه ای به ذهن مان می رسد می گوییم یک دروغ کوچک و یک غیبت است همه این ها طبق فرمایش استاد با شروع بیت الغزل، شروع بیان بود تا آخر که الحمد لله به سرانجام رسید تمام این ها به سمت هدف نهایی است که شیطان دارد دنبال می کند.

فکر نکنیم این یک دروغ ساده است و تمام شد دیگر شیطان با ما کاری ندارد نه ما را به آن جایی می رساند تا کافر بشویم و در آخر این جمله را می گوید من با شما کاری ندارم خودتان این کار را کردید از ما هم برائت می جوید. خدا، ان شاء الله عاقبت همه ما را ختم بخیر کند.

(میان برنامه)

مجری:

... مطالبی که در برنامه مطرح شد افرادی که پی گیر هستند می توانند در آرشیو ببینند حتماً بحث مهمی که نسبت به شیطان هست را پی گیری کنید هفته های آینده ان شاء الله برنامه را پی گیر باشید این که شیطان به چه صورت و با چه ابزارهای وسوسه می کند؟ حتماً از استاد پی گیری خواهیم کرد. این که رابطه نفس ما این وسط چیست؟ حتما شما عزیزان را دعوت می کنم پیگر برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی باشید، ان شاء الله بتوانیم سیره ای را در دل های خودمان همانند سیره یاران و اصحاب حضرت پرورش بدهیم.

در خدمت بینندگان عزیز هستیم تماس اول آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام علیکم بفرمایید

 

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج- شیعه)

سلام علیکم... شبکه های شیطانی «وهابی» و مخالفان مذهب بالحق شیعه مدعی هستند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جانشینی برای خود تعیین نکرد و امور را به امت واگذار کرد؛ اما ابوبکر و عمر به فکر جانشین بودند یعنی به قول خودشان این دو نفر، عقل کل بودند. اما طبق اسناد معتبر و متون تاریخی انبیاء الهی و پیامبران اولو العزم (علیهم السلام) وصی و جانشین تعیین کردند.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز رسالت خویش، وصی و جانشین خود را به صورت آشکار تعیین و معرفی نمود وقتی آیه 67 سوره مائده بر رسول خدا نازل شد پیامبر (صلوات الله علیه) در غدیر خم مردم را جمع کرد که طبق روایات تا صد و بیست هزار نفر تخمین زدند. حضرت علی (علیه السلام) را به امر امامت و جانشینی منصوب فرمودند.

اما بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با نا دیده گرفتن دستور پیامبر، امت به انحراف رفت و افرادی نالایق را حاکم کردند که به اعتراف عمر ابن خطاب گفت زنان پرده نشین از من داناتر هستند. این واقعاً مصیبت بزرگی برای امت اسلام بود که نفس رسول خدا و دروازه دانش پیغمبر خدا، مولا علی خانه نشین شود.

از استاد عزیز در خواست در رابطه با خطبه 108 «نهج البلاغه» که فرمایش مولا امیر المؤمنین است توضیحی بفرمایند «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج مولانا صاحب الاعصر و الزمان»

مجری:

ممنون خدا نگهدار شما. تماس بعدی آقای «غلامی» از «بوشهر» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای غلامی از بوشهر – شیعه)

سلام علیکم... یک پیشنهاد و یک سوال داشتم پیشنهادم این است که «شبکه ولی عصر» با «شبکه ولایت»‌ در پخش فیلم شان هماهنگ نیستند. مثلاً هر دو ساعت 11 تا 12 شب فیلم پخش می کنند. الان فیلم «شیخ مفید» و «ولایت عشق» را می گذارند با هم تداخل دارد. روز بعد تکرار دارد ولی نمی شود نگاه کرد ما گرفتار هستیم وقت نمی کنیم. اگر شما محبت کنید حداقل ساعت 10 تا 11 یک شبکه پخش کند 11 به بعد هم شبکه دیگر پخش کند بهتر می توانیم به هر دو فیلم برسیم.

سوالم از آیه 33 سوره احزاب بود گفت (يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ) خدا اراده کرد رجس را از اهل بیت ببرد. اگر اراده خدا هست پس در این قسمت خود اهل بیت چه جایگاهی دارند؟ آیا بالاجبار خداوند رجس را از آن ها برداشت یا خودشان مسبب شدند که این رجس را خدا از آن ها بر دارد؟ خودشان در این قسمت چه کاره هستند که (وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) خداوند آن ها را مطهر کرده است.

مجری:

ممنون خدا نگهدار شما. تماس بعدی از عزیزان اهل سنت آقای «عظیمی» از «شیراز» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای عظیمی از شیراز – اهل سنت)

سلام علیکم... من یک انتقاد از شبکه تان دارم شبکه حضرت ولی عصر جهانی است میلیون ها در میلیون بیننده دارد بعضی از آقایان جای شما می نشینند صحبت هایی می کنند که باعث تفرقه اندازی بین دو مذهب می شود. البته این موضوع برنامه نیست خیلی معذرت می خواهم مثل برنامه آقای «علی شریفی» دو هفته گذشته داشت.

موضوع برنامه شان «صهیونیسم» بود شخصی زنگ زد او دیدگاه خودش را داشت می گفت «صهیونیست» ها مذهب خودشان را دارند «فلسطینی»ها هم همین طور؛ همه مسلمانان می دانند حق با «فلسطین» است بعد بین ایشان یک بحثی اتفاق افتاد این بیننده عزیز گفت اهل تشیع یک درصد در دنیا هستند آقای «شریفی» از نظر من سواد ایشان خیلی کم است.

در این شبکه مبارک نباید چنین صحبتی کند و چنین مثالی بزند به ایشان یک مثالی زد من به عنوان یک بیننده خیلی ناراحت شدم. نمی دانم آن بیننده اهل تسنن و یا اهل تشیع بود.

 آقای «شریفی» گفت ما چاه های نفت هستیم و شماها چاه های فاضلاب هستید. در این شبکه مبارکه که شما آن جا می نشینید صحبت می کنید درد آور است. بعضی از آقایان تفرقه اندازی می کنند. من قلباً ناراحت بودم!

مجری:

وقتی وارد جزئیات نشوید کلیات را مطرح می کنید ممکن است شائبه ای پیش بیاید خیلی مختصر آقایی که تماس گرفت «آتئیست» و ملحد بود صحبتش این بود شما کمتر هستید به این واسطه می خواست ضعف شیعه را نشان بدهد.

 مثالی به چاه نفت و فاضلاب زد صرفاً قضیه این بود. تعبیر چه بسا در نگاه شما شاید تعبیر دیگری به کار می بردند بهتر بود اما به صورت کلی چیزی نبود که عمومیت داشته باشد. بحث چاه نفت و فاضلاب بود که فاضلاب بیشتر است.

آقای عظیمی:

آقای «مرعشی» عزیز این شبکه، شبکه مبارکی است من چنین توقعی از ایشان نداشتم.

 از آقای «احمدی» از «یاسوج»‌ نمی دانم ایشان تازه پای این شبکه مبارکه می نشینند موضوع را کلاً منحرف می کنند راجع به موضوع برنامه اصلاً صحبت نمی کنند حضرت آیت الله استاد «قزوینی» عزیز یک ساعت و نیم چیزهای خوبی به ما می گویند.

من و تمام اعضای خانواده ام پای صحبت های ایشان می نشینیم لذت می بریم بعد هم آقای «احمدی» و چند تا از بینندگان می آیند موضوع را عوض می کنند. خواهش می کنم راجع به همین موضوع صحبت کنید.

مجری:

البته سوالات در اختیار شما بینندگان هست این فرصت در اختیار شما قرار گرفته است یک نفر تمایل دارد مثل حضرتعالی در موضوع صحبت بشود شما هم اگر دغدغه ای نسبت به هر مطلبی برای تان پیش آمد هیچ محدودیتی برای سوال پرسیدن نیست. الحمد لله خود استاد این اجازه را دادند شما از هر مطلبی، هر دغدغه ای داشتید می توانید مطرح کنید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

البته جناب آقای «عظیمی» کسی زنگ بزند توهین کند چه شیعه و چه سنی باشد سنی را ما تحمل می کنیم همان طور که هفته گذشته آقایی از «زاهدان» زنگ زد حرف های می زد شما نسبت به آٔقای «شریفی» اشکال دارید اشکال تان هم وارد است پی گیری می کنم.

بعضاً اشتباه می شود خودمان هم اشتباه می کنیم. چون معصوم فقط آن چهارده نور پاک بودند و بس ما غیر از آن چهارده نور معتقد هستیم معصوم تمام عیار نبود که هیچ اشتباهی نداشته باشند.

 از دوستان شیعه اگر کسی بیاید به مقدسات اهل سنت جسارت کند یا به شعور مردم بخواهند جسارت کنند بلافاصله اتاق فرمان قطع می کند. قبل از این که ما هم اشاره کنیم آن ها قطع می کنند.

ولی بعضی وقت ها آقایی می آید همان طور که حضرتعالی آمدید خیلی آزادانه فرمایشات را کردید و ... آقای دیگری هم می آید حرف دیگری می زند. یک دفعه این است که حرف یک کسی را تأیید می کنیم بله آن یک بحث دیگری می شود. یک دفعه حرف می زند اصلاً پاسخ نمی دهیم در حقیقت سکوت می کنیم یعنی «نفیاً و اثباتاً» هیچ حرفی نمی زنیم.

بعضی از دوستان این طوری هستند دل شان می خواهد این جا صدای شان مطرح بشود عزیزمان آقای «احمدی» نکاتی مطرح می کنند باید مقداری فکر کرد، آیا واقعاً این حرفی که ایشان می زند درست است یا درست نیست؟

از حضرتعالی تشکر می کنیم با این که تفکر شیعی ندارید و نگاه تان به شبکه، نگاه خیلی مبارک و مقدس است از حضرتعالی و منسوبین تان تشکر می کنیم. سلام گرم ما را به خانواده محترم تان و منسوبین تان هم برسانید هرگونه انتقادی باشد پذیرا هستیم. دوستانی که به ما انتقاد می کنند بیشتر خوشحال می شویم تا آن های که می آیند از ما تعریف و تمجید می کنیم.

مجری:

این روحیه حضرتعالی را به دفعات و کرّات همه بینندگان دیدند و قابل تقدیر است. تماس بعدی آقای «عمادی» از «قائم شهر» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای عمادی از قائم شهر – شیعه)

سلام علیکم... استاد گرانقدر حدوداً یک ماه پیش یک مطلبی را در رابطه با فضائل حضرت امیر فرموده بودند در جواب آقایی که «هو الاول هو الآخر» را بد معنا کرده بودند. حضرت استاد مقداری توضیح دادند که «هو الاول» و «هو الآخر» منظور یعنی چه؟ کامل توضیح ندادند گذرا چیزی فرمودند و رفتند. اگر محبت بکنید این را توضیح بدهید ممنون می شویم.

مجری:

تشکر خدا نگهدار شما، تماس بعدی آقای «غضنفری» از «قم» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای غضنفری از قم – شیعه)

سلام علیکم... یک تشکر از آیت الله «قزوینی» بکنم در مناظرات و بحث های که گاهی در شبکه ها انجام دادند ان شاء‌ الله از دعای «ابو درداء» است که مداومت دارند. در مناظره ها حضرت آیت الله «قزوینی» دأب شان بر این است اگر طرف مقابل حرف حق می زند ولی نمی تواند حرف حقش را بیان کند ایشان کمک او می کنند.

ولی باید شبکه های معاند، «وهابی» شیطان که در قرآن آمده است حضرت آیت الله چقدر زیبا و مبسوط بیان کردند بدانند در درون آن ها هم احتمال بدهند باشد و درست اتهام ها را به شیعیان وارد نکنند.

سوال من این است که شما موضوعی را از مرحوم آیت الله العظمی «گلپایگانی» یا آقا زاده شان نقل فرمودید. آیت الله «مُستنبط» که برادرشان صاحب ... بودند ایشان داماد آیت الله العظمی «خویی» بودند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

پسر آقای «گلپایگانی» حاج آقا «جواد» داماد ایشان هستند.

آقای غضنفری:

بله آقای «مستنبط» فرمودند دوستم می گفت وقتی در حال احتضار هستم نگذار قرآن جلوی من بیاورند گفتند نمی شود گفت خواهش و تمنا کرد این که فرمودید شیطان در همه جا هست و به شکل همه می آید این را از قول آیت الله «مستنبط» عرض می کنم. گفت دم مرگ شان رفتم به ورثه آن های که کنارش بودند گفتم قرآن جلوی شان نیاورید. گفتند نمی شود پدرمان دارد از دنیا می رود گفت زورم نرسید قرآن را آوردند ایشان آب دهان روی قرآن انداخت.

شیطان همه جا است سوال این است چه کار کنیم شیطان را از خودمان دور کنیم؟ اگر شیطان قسم خورد همه را اغواء کند چگونه مصون باشیم؟

مجری:

خیلی ممنون خدا نگهدار شما، بحث تفصیلش را حتماً در جلسات آینده مد نظرمان هست که از استاد پی گیر بشویم، امشب هم به مقتضای فرصتی که هست ان شاء الله پاسخ تان را از استاد دریافت خواهید کرد. تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام علیکم... حضرت آقا در خصوص سوره توبه آیه 100 که خداوند می فرماید:

(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)

پيش گامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانی که به نيکی از آنها پيروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغ هايی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزی بزرگ!

سوره توبه (9): آیه 100

در تفسیر آیه (رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ) می خورد به آن صحابه ای که در زمان پیامبر بودند و رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) از آن ها راضی بود ولی بعد از شهادت نبی مکرم، بعضی از صحابه مسیر اسلام را عوض کردند و اسلام را از مسیر حق منحرف کردند.

سوالم این است آیا این صحابه مشمول این آیه می شوند یا نمی شوند؟ من باب مثال شما می گویید همه صحابه عادل هستند مثلاً:

«أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم»

آداب الصحبة؛ اسم المؤلف: أبي عبد الرحمن السلمي، دار النشر: دار الصحابة للتراث - طنطا - مصر 1410 - 1990، الطبعة: الأولى، تحقيق: مجدي فتحي السيد، ج 1، ص 117

به هر کدام چنگ بزنید هدایت شدید «حَکم» یا پدر «مروان ابن حکم» به خاطر دشمنی که با اسلام و دشمنی علنی که با رسول خدا داشت به امر رسول خدا تبعید شد. اما وقتی که جناب عثمان خلیفه شد عضو قبیله خود یعنی «حکم» را به «مدینه» آورد و پس از مرگ او بر سر مزار او قبعه ای از چادر زد یعنی نمایی از گنبد و بارگاه آقایان «وهابی» یعنی آن زمان آن طوری بود.

علناً‌ دشمنی خود را با رسول خدا علنی ساخت «مروان» فرزند نا خلف «حَکَم» در دشمنی با رسول خدا دست کمی از پدر مشرک خود نداشت به خاطر لعنت کردن آقا علی ابن ابی طالب فاروق اعظم صدیق اکبر از سوی «سعد ابن ابی وقاص» مبغوض و مطرود گردید. اما با وساطت «ابو هریره» این کارتن خواب نفوذی و جاسوس دو جانبه «مروان» وارد منزل «سعد ابن ابی وقاص» شد.

«سعد» بر سر «مروان»‌ فریاد کشید گفت چرا در «شام» مردم را وادار به سب و لعن علی ابن ابی طالب می کنید؟ چرا جلوی این عمل را نمی گیرید؟ «مروان» با عصبانیت از منزل «سعد» خارج شد «تاریخ دمشق»، جلد 60، صفحه 217

اما وقتی که جناب عثمان به قدرت رسید این عنصر نحس را مشاور اعظم خود قرار داد. بیت المال «شمال آفریقا» را به صورت دربست تقدیم این دشمن رسول خدا کرد و به خاطر این ظلم و امثال آن انقلابیون جناب عثمان را کشتند.

 «مروان» روزی به امام حسن گفت نستجیر بالله شما اهل بیت ملعون هستید در کجا آمد؟ «تاریخ دمشق»، جلد 60، صفحه 214 «مروان» این جرثومه فساد هنگامی که احساس کرد «طلحه» به خاطر به یاد آوردن کلام رسول خدا در حق مظلومیت علی ابن ابی طالب به لشکر امام ملحق شد او را ترور کرد.

«ابن عساکر»، جلد 60، صفحه 290 آورده مسلمانان به این دلیل به روایت «مروان» عمل نمی کنند چون در حق «طلحه» کم لطفی کرده است اما یک بار ننوشتند چون «مروان» به خاندان رسول خدا لعنت فرستاد از مرز عدالت خارج شده است و جناب عثمان به دلیل مخالفت با رسول خدا در باز گرداندن «حکم» پدر او از تبعید به مقام شهادت و خلیفه راشد رسید و شد عادلی که نقد بر او مستلزم اعدام از سوی «وهابی» ها است. هر کسی ایشان را نقد کند باید اعدام بشود لذا باید گفت (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)

مجری:

طیب الله انفاسکم تشکر می کنیم، تماس بعدی آقای «محمدی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام علیکم... سوالم در ارتباط با آیه 37 سوره مبارکه نحل است

(إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي مَنْ يضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ)

هر قدر بر هدايت آنها حريص باشی، (سودی ندارد؛ چرا) که خداوند کسی را که گمراه ساخت، هدايت نمی ‌کند؛ و آنها ياورانی نخواهند داشت!

سوره نحل (16): آیه 37

شاید این آیه به ما کمک کند فرمایش یکی از دوستان گفتند سوال های بینندگان و شنوندگان متفاوت است این که ما سر هدایت و اضلال بحث می کنیم. در جلسه، ما دنبال هدایت هستیم و از ضلالت فاصله می گیریم.

 سوالم این هست کسی که به خود وا نهاده می شود هدایت نمی شود بر این فرمایش خداوند (فَإِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي مَنْ يضِلُّ) نکته ای وجود دارد حضرت استاد ان شاء الله توضیح می دهند.

مجری:

ممنون خدا نگهدار، تماس بعد آقای «محمد تقی» از «تهران» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای محمد تقی از تهران – شیعه)

سلام علیکم... ان شاء الله برنامه شما و جناب «رستم نژاد»‌ عزیز مستمر باشد در مسیر آگاهی بخشی مسلمین و علاقمندان به مباحث دینی. چند تا سوال سریع خدمت تان عرض می کنم یکی بحث صلوات است اهل عامه جدیداً مد کردند «و آل محمد» را مطرح نمی کنند

(إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)

خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود می ‌فرستد؛ ای کسانی که ايمان آورده‌ ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم (فرمان او) باشيد.

سوره احزاب (33): آیه 56

وقتی دستور خداوند است (صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا)، (صَلّوا) یک نفر پیامبر است (وَسَلِّمُوا) جمع است. می خواستم در رابطه با صلوات توضیح بفرمایید. چرا این ها ابتر، صلوات می فرستند؟ چند سوال در رابطه با شیطان دارم اوائل برنامه نتوانستم برسم شیطان قدرت خداوند متعال را می دانست چطور تمرد و سر پیچی از فرمان خداوند می کند؟

می گویند یکی از فرشتگان مقربین درگاه بود و چندین هزار سال عبادت کرد چطور آن نیت منافقانه اش را پنهان می کند این طور سرپیچی می کند یعنی سر چه کسی خواست کلاه بگذارد؟ در روز قیامت آیا شیطان بوسیله آتش می خواهد عذاب ببیند؟ لشکر شیطان که فرزندانش هستند این بچه ها گمراه و کافر شدند؟ یا انسان های بد کاری که قدرت و ثروت دست شان است این ها لشکریان شیطان هستند؟

در سوره نحل آیه 7 آمده است برای سواری شما خواهیم آورد یعنی هنوز باید منتظر رحمتی از جانب خداوند باشیم دستور فرمودند خواهیم آورد باید منتظر باشیم. خواهیم آورد چه رحمتی از جانب خداوند است؟

مجری:

ممنون خدا نگهدار شما، تماس آخر آقا «پیام» از «تهران» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای پیام از تهران – شیعه)

سلام علیکم... همین الان در یکی از شبکه های مجازی از یک گوینده غیر شیعه یک مطلبی شنیدم مقداری برایم سنگین بود. ایشان در سخنرانیش گفت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ماه جادو (جن زده) شده بودند. این مسئله برای من خیلی سنگین آمد چطور پیامبر اسلام که بالاترین انسان است اسیر جن می شود آن هم نه یکی، دو روز شش ماه دیگر وای به حال آدم های عادی!

مجری:

شبکه های «وهابی» مطرح کردند

آقای پیام:

نه نمی خواهم تفرقه بیاندازم یکی از روحانیان مطرح غیر شیعه گفتند تعجب کردم که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ماه جادو شدند!

مجری:

پیام شما رسید خیلی ممنون خدا نگهدار!

 حضرت استاد آقای «احمدی» از «یاسوج» بحث عدم تعیین جانشین توسط پیامبر را مطرح کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در منابع اهل سنت کاری به شیعه نداریم روایات متعدد داریم «لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِي‏» یک موردش را می آورم «تاریخ دمشق»، جلد 42، صفحه 392

«عن ابن بريدة عن أبيه قال قال النبي صلى الله عليه وسلم لكل نبي وصي ووارث وإن عليا وصيي ووراثي»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص392

هر پیغمبری وصی و جانشینی دارد. روایت دوم:

«عن ابن بريدة، عن أبيه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: لكل نبي وصي ووارث، وان عليا وصيي ووارثي»

المناقب؛ نوسنده: الموفق الخوارزمي وفات : 568، تحقيق: الشيخ مالك المحمودي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، ص85

سند روایتش صد در صد معتبر است هیچ مشکلی ندارد. در این زمینه زیاد روایت داریم «سلمان» می گوید هر پیغمبری وصی داشت وصی شما چه کسی است؟ پیغمبر جواب نمی دهد بعد از مدتی می گوید «سلمان» سوالی که کردی جوابش این است.

مجری:

آقای «غلامی» از «بوشهر» جدای از پیشنهادات شان اتاق رژی بررسی می کنند سوال شان نسبت به آیه 33 سوره احزاب این که (يرِيدُ اللَّهُ) آیا اراده خداوند مانع از اختیار اهل بیت می شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اراده خدا یک اراده تشریعی و یک اراده تکوینی است. اراده تشریعی همان طور که در سوره انفال آمده است

(إِذْ يغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَينَزِّلُ عَلَيكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيطَانِ وَلِيرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ)

و (ياد آوريد) هنگامی را که خواب سبکی که مايه آرامش از سوی خدا بود، شما را فرا گرفت؛ و آبی از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پليدی شيطان را از شما دور سازد؛ و دلهايتان را محکم، و گام ها را با آن استوار دارد!

سوره انفال (8): آیه 11

در وضو: (وَلَكِنْ يرِيدُ لِيطَهِّرَكُمْ) داریم

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيدِيكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيمَّمُوا صَعِيدًا طَيبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيدِيكُمْ مِنْهُ مَا يرِيدُ اللَّهُ لِيجْعَلَ عَلَيكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يرِيدُ لِيطَهِّرَكُمْ وَلِيتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که به نماز مي‌ايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل [= برآمدگي پشت پا] مسح کنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل کنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يکي از شما از محل پستي آمده [= قضاي حاجت کرده‌]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسي کرده‌ايد)، و آب (براي غسل يا وضو) نيابيد، با خاک پاکي تيمم کنيد! و از آن، بر صورت [= پيشاني‌] و دستها بکشيد! خداوند نمي‌خواهد مشکلي براي شما ايجاد کند؛ بلکه مي‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ شايد شکر او را بجا آوريد!

سوره مائده (5): آیه 6

یک اراده، اراده تکوینی است.

(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ)

فرمان او چنين است که هرگاه چيزی را اراده کند، تنها به آن می ‌گويد: «موجود باش!»، آن نيز بی ‌درنگ موجود می ‌شود!

سوره یس (36): آیه 82

اراده تکوینی خدا آیا در نسبت به ائمه (علیهم السلام) به صورت اجباری است؟ یعنی این ها اصلاً نمی توانند گناه کنند؟ یا نه خدای عالم می داند این ها نه تنها تا آخر عمرشان گناه نمی کنند فکر گناه را هم نمی کنند. نه تنها فکر گناه نمی کنند حتی فکر مکروهات نه، مباحات هم نمی کنند چون خدا می داند این ها هیچ لحظه ای با اراده خودشان سراغ گناه نمی روند.

ولذا خدای عالم با توجه به اراده این ها بر عدم گناه، اراده تکوینی کرد عصمت را به این ها داده است. هیچ شک و شبهه ای در آن نیست امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بارها در «نهج البلاغه»شان دارد

«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَز»

به خدا قسم اگر بهترین غذا بخورم، بهترین لباس بپوشم، بهترین و بهترین چه

«وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَاي‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص418

هیهات این که اسیر نفس باشم ولذا خدای عالم این بزرگواران را به توجه به این که، این ها نیت قاطع بر عدم گناه داشتند خدای عالم به این ها عصمت داد هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. در رابطه با این که اراده خدای عالم چه بود؟ در سایت هم داریم اتفاقاً دو تا از اساتید حوزه در رساله شان استاد راهنما بودم رساله نمونه سال هم شد «دفتر تبلیغات» چاپ کرد.

این رساله را سه سال معطل کردم ایشان کار کرد من ایراد گرفتم ان شاء الله برای جلسه بعد تلاش می کنم اسم این رساله را بیاورم دوستان اگر بتوانند بگیرند مطالعه کنند شاید بهترین رساله در رابطه با آیه تطهیر بود.

مجری:

آقای «عظیمی» از «شیراز» همان وقت پاسخ شان را دریافت کردند آقای «عمادی» از «قائم شهر» نسبت به فضائل امیر المؤمنین و معنای «هو الأول و الآخر» سوال پرسیدند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم بحثی که آقای «رمضانی» نامی در شبکه دو مطرح کرد ما هم به اسم ایشان هیچ آشنا نبودیم اول آن جا آشنا شدیم. ایشان لغزش های زیادی داشت من جمله در شب پنجم ماه رمضان 15 اسفند 1403 ایشان گفت امیر المؤمنین

«أنا الْأَوَّلُ أنا الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيم‏»

«أَنَا عَيْنُ اللَّهِ، وَ أَنَا يَدُ اللَّهِ، وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ، وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ».

اولاً بر این که، این عبارت را آقایان می گویند حضرت امیر آخر عمرش در «مسجد بصره» سخنرانی کرد. دوستان امیر المؤمنین آخر عمرش اطلاقاً، اصلاً و ابداً به «بصره» نرفته است بعد از «جنگ جمل» امیر المؤمنین پا به «بصره» نگذاشت. پس مشخص است این عبارتی که از امیر المؤمنین نقل می کنند «الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيم‏» از بیخ دروغ است.

روایت هیچ سندی ندارد اگر چنان چه حدیث مشهور البیان و ... هست آن هم هیچ سند ندارد مثل ماشین و خانه بدون سند ارزش دارد؟ هیچ ارزشی ندارد مفت هم بدهند کسی ماشین بدون سند را نمی گیرد.

 از امام باقر سوال می کنند مراد چیست؟ حضرت توضیح می دهد در «مناقب ابن شهر آشوب»، جلد 2، صفحه 205 توضیحی که ایشان دادند «بحار»، جلد 39، صفحه 348؛ «مناقب»، جلد 3، صفحه 387

روایت هست حضرت فرمود اعرابی مقداری تعجب کرد مردم «بصره» شروع به گریه کردند حضرت فرمود:

«فَقَالَ علیه السلام أَنَا الْأَوَّلُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم»

اول کسی که به پیغمبر ایمان آوردم

«وَ أَنَا الْآخِرُ آخِرُ مَنْ نَظَرَ فِيهِ لَمَّا كَانَ فِي لَحْدِهِ»

من آخرین نفر هستم که رسول اکرم را در لحد گذاشتم و جسد مطهر رسول اکرم را دیدم

«وَ أَنَا الظَّاهِرُ ظَاهِرُ الْإِسْلَامِ»

ظاهر اسلام من هستم

«وَ أَنَا الْبَاطِنُ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ»

باطن علم الهی من هستم

«وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ»

من به هر چیزی علیم هستم

«فَإِنِّي عَلِيمٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ نَبِيَّهُ»

تمام آن چه که خدای عالم به پیغمبرش علم داد تمام آن علم را من دارم

«أَنَا أُحْيِي»

من زنده کننده هستم من «مُحی» هستم یعنی

«أُحْيِي سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ»

سنت پیغمبر را زنده می کنم

«وَ أَنَا أُمِيتُ»

من ممیت هستم می میرانم نه این که انسان

«أُمِيتُ الْبِدْعَةَ»

بدعت را من نابود می کنم می میرانم

«وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ»

من زنده ای هستم که مرگ برای من نیست.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام( لابن شهرآشوب)؛ نويسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 588 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: علامه‏، قم‏ 1379 ق‏، ج2، ص386

قرآن می گوید:

(وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ)

(ای پيامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده ‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می ‌شوند.

سوره آل عمران (3):‌آیه 169

امیر المؤمنین این طور توضیح داد ولی متأسفانه بعضی از آقایان برداشت بد می کنند.

نسبت به آخرین تماس این که گفت رسول اکرم، جن زده شد این ها دروغ است مال اسرائیلیات است «یهود» این ها را آوردند. در کتب شیعه از این ها خبری نیست هر کجا آمد از اهل سنت نقل شده است اهل سنت هم امروز برائت می جویند.

روشن فکران اهل سنت همچنین عقیده ای را ندارند که رسول اکرم (نستجیر الله) شش ماه جن زده شده بود (نستجیر بالله نستجیر بالله) دیوانه شده بود.

 آقای «غضنفری» گفت چه کار کنیم شیطان ما را گمراه نکند؟ شیطان چند دسته هستند کسی که به خدا توکل کند گمراه نمی شود. کسی که کارش را به خدا واگذار کند. کسی که به درجه اخلاص برسد. کسی که واقعاً ایمان واقعی به خدا داشته باشد مؤثر واقعی را خدا بداند.

جناب آقای «غضنفری» ولی من معتقد هستم خودم هم به تمام دوستانم توصیه کردم حتی به بعضی ها گفتم به شما واجب می کنم اگر قدرت واجب داشته باشم صبح قبل از وضو گرفتن چهار آیه را می خوانم

(لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)

(خداوندا!) جز تو معبودی نيست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! ما دعای او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات می ‌دهيم!

سوره انبیاء (21): آیات 87 و 88

بعد از آن خدای عالم می فرماید (فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ) دوم

(وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ * فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيئَاتِ مَا مَكَرُوا)

من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بيناست! خداوند او را از نقشه‌ های سوء آنها نگه داشت،

سوره غافر (40): آیات 44 و 45

قرآن می گوید (فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيئَاتِ مَا مَكَرُوا)

سه:

(حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ)

خدا ما را کافی است؛ و او بهترين حامی ماست. به همين جهت، آنها (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، باز گشتند؛

سوره آل عمران (3): آیات 173 و 174

خدای عالم می گوید (فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ)

 چهارم:

(مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)

قوت (و نيرويی) جز از ناحيه خدا نيست!

سوره کهف (18): آیه 39

هر روز این چهار آیه را می خوانم حتی به خانواده ام دستور دادم به همه شاگردانم گفتم از باب: «مَن عَلّمني حَرفاً، فقد صَيَّرني عبداً»؛ اگر خدای اختیار واجب کردن چیزی به من داده باشد بر همه شما واجب می کنم که این چهار آیه صبح بیدار می شوید قبل از این که وضو بگیرد با حضور بخوانید تضمین می کنم بینی و بین ربی شیطان إلی الأبد به طرف شما نمی آید ان شاء الله شما با ولایت اهل بیت به آن طرف منتقل می شوید ولی به شرط این که این چهار آیه را با حضور قلب گفته باشید.

مجری:

تشکر می کنیم از محضرتان استفاده کردیم، تشکر هم می کنیم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا پایان برناه همراه ما بودید ان شاء الله موفق و مؤید باشید خدا نگهدار!

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها