2025 July 14 - دوشنبه 23 تير 1404
ادله عقلی امامت از دیدگاه فریقین
کد مطلب: ١٣٢١٠ تاریخ انتشار: ٢٢ تير ١٤٠٤ - ١٨:٥٢ تعداد بازدید: 3
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
ادله عقلی امامت از دیدگاه فریقین

برنامه «حبل المتین» - 24 01 1404

  
 
لينک دانلود  
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه «حبل المتین» - 24 01 1404

عنوان برنامه: ادله عقلی امامت از دیدگاه فریقین

کلیدواژه: حضرت «حمزه» (علیه السلام)؛ عبدالعظيم حسنی (علیه السلام)؛ امامت؛ ادله عقلی امامت؛ عزاداری؛ نهج البلاغه؛ افضلیت؛ سیاسی!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای علی اسماعیلی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ألْذَي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَام.

سلام و درود خدمت شما دوستان عزیز، همراهان گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با افتخار برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما می‌کنیم، و ان شاءالله به واسطه این برنامه بتوانیم تمام قد از ولایت و امامت مولای متقیان امیر مومنان علی(علیه السلام) دفاع کنیم.

 فردا دو تا مناسبت هم داریم، فردا پانزدهم ماه شوال است یک مناسبت شهادت «حضرت حمزه» سیدالشهدا و واقعه «جنگ احد» که یکی از وقایع بسیار مهم و اساسی است و غمی که بر قلب مقدس نبی مکرم و معظم قرار گرفت و البته جانفشانی‌های مولای متقیان امیر مومنان علی(علیه السلام) در این جنگ به عنوان مدافع جان نبی مکرم و معظم بوده و هست و در تاریخ ماندگار شده است.

مناسبت دیگر وفات حضرت «سیدالکریم عبدالعظیم حسنی» است، عرض تسلیت و تعزیت خدمت همه مشتاقان این بزرگوارانی که از ایشان یاد کردیم و نام بردیم.

 ان شاءالله در مورد «حضرت حمزه» قدری در ابتدای بحث گفتگو خواهیم کرد. طبق معمول مباحثی را خواهیم داشت بخشی از برنامه هم اختصاص به شما مخاطبین عزیز بیننده‌های گرانقدر شبکه ولی عصر پیدا می‌کند، می‌توانید تماس بگیرید نظرات و تفکرات خودتان را مطرح کنید.

طبق معمول امشب هم توفیق داریم در برنامه زنده «حبل المتین» در محضر استاد عزیز، بزرگوار، گرانقدر و فرزانه‌مان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» باشیم حضرت استاد خدمت تان سلام عرض می‌کنم خیلی خوش آمدید!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می‌کنم، موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

اما طبق برنامه همیشگی مان طلیعه عرایض مان را با یادی از صدیقه طاهره(سلام الله علیها) آغاز می‌کنیم

چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود

زهرا حریف چشم تو باران نمی شود

برخیز و باز مادری ات را شروع کن

فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو

طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود

ای استخوان شکسته ی حیدر چه می کنی؟

با کار خانه زخم تو درمان نمی شود!

 (وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏)

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنونم دوستانی که برنامه «حبل المتین» را دنبال می‌کنند حتماً در خاطر شریف شان است که برنامه ما موضوع بحث درس‌هایی از امامت و ولایت است، «به ادله عقلی امامت» رسیدیم.

 همان‌طور که ابتدای برنامه عرض کردم با توجه به مناسبتی که فردا داریم و نیمه ماه شوال است سالروز واقعه «جنگ احد» و شهادت «حضرت «حمزه» سیدالشهدا» من از حضرت استاد درخواست می‌کنم کوتاه برای این‌که برنامه‌ مان به نام «حضرت حمزه» متبرک بشود و شهید عزیز و بزرگواری که حتماً کسانی که ان‌جا مشرف شدند، حرم غریب و مظلوم، قبر مظلوم ایشان و «شهدای احد» را زیارت کردند قدری در مورد شخصیت «حضرت حمزه» استاد بفرمایید تا سوالات امشب را عرض می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با «جنگ احد» که منجر به شهادت هفتاد و اندی نفر از یاران رسول اکرم شد، جز مخالفت صحابه با نص صریح دستور رسول نبود. ملاحظه بفرمایید این کتاب «صحیح بخاری» چاپ «عربستان سعودی» است حدیث شماره 3039

«جَعَلَ النبي صلى الله عليه وسلم على الرَّجَّالَةِ يوم أُحُدٍ وَكَانُوا خَمْسِينَ رَجُلًا عَبْدَ اللَّهِ بن جُبَيْرٍ فقال إن رَأَيْتُمُونَا تَخْطَفُنَا الطَّيْرُ فلا تَبْرَحُوا مَكَانَكُمْ هذا حتى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ وَإِنْ رَأَيْتُمُونَا هَزَمْنَا الْقَوْمَ وَأَوْطَأْنَاهُمْ فلا تَبْرَحُوا حتى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ فَهَزَمُوهُمْ»

پنجاه نفر را در «گردنه احد» قرار داد و «عبدالله ابن جبیر» را فرمانده این ها قرار داد و فرمود اگر دیدید ما را کشتند پرنده‌ها تکه‌های گوشت ما را هم بردند از جایتان تکان نخورید!

 من نمی‌دانم جمله موکد این‌طوری اصلاً قابلیت تأویل، قابلیت اجتهاد در برابر نص را دارند؟ من ندیدم نبی مکرم در این بیست و سه سال تعبیر موکد این طوری در هیچ یک از وقایع داشته باشد. نه در «جنگ احزاب» نه در «جنگ خیبر» و نه در «جنگ خندق»، حتی در آخرین جنگی که داشتند «جنگ حنین» همچنین تعبیری رسول اکرم نداشت.

فرمود اگر پرنده‌ها هم آمدند گوشت ما را بردند شما از جایتان تکان نخورید؛ ولی متاسفانه مال دنیا و این‌که صحابه آن‌طوری که تربیت شده باشند، دستور پیغمبر را مو به مو اجرا کنند نبود.

 این‌ها آمدند گردنه را ترک کردند از آن طرف «خالد ابن ولید - علیه من الله یستحق» وارد شد، مسلمان‌ها را تار و مار کردند.

«فَأَقْبَلُوا مُنْهَزِمِينَ»

پیروزی به دست آمده تبدیل به شکست شد. خیلی سخت است، یک مرتبه از ابتدا لشکر شکست می‌ خورد خیلی درد نیست، یک دفعه پیروزی به دست آمده را تبدیل به شکست بکند این خیلی سخت است.

«فلم يَبْقَ مع النبي صلى الله عليه وسلم غَيْرُ اثْنَيْ عَشَرَ رَجُلًا»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1105

همه این‌ها فرار کردند به تعبیر خودشان مثل بز کوهی بالای کوه رفتند، غیر از ۱۲ نفر همه رفتند.

در هر صورت... در این یکی از کسانی که به شهادت رسید «حمزه سید الشهداء» بود، ایشان فرزند نداشت، مادر و خواهری هم نداشت که برای ایشان گریه کند، وقتی رسول اکرم دید خانواده شهدای احد، دارند برای عزیزان شان گریه می‌کنند قلب حضرت برای «حمزه» سوخت فرمود:

«لكن حمزة لا بواكي له»

حمزه عموی من گریه کن ندارد!

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج 3، ص 561

مطلبی را کتاب «السیر - آقای شیبانی» شاگرد «ابوحنیفه» و ناشر افکار «ابوحنیفه متوفیای 198»؛ یعنی معاصر آقا امام رضا(سلام الله علیه) و معاصر امام کاظم (سلام الله علیه) دارد.

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأن حمزة كان سيد الشهداء يومئذ، لكنه كان غريباً بالمدينة فندبه رسول الله صلى الله عليه وسلم بما قال، وذكر في المغازي: أن سعد بن معاذ رضي الله عنه لما سمع ذلك من رسول الله صلى الله عليه وسلم جمع نساء قومه، وكذلك سعد بن عبادة، وكذلك معاذ بن جبل، فجاء كل فريق إلى باب بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يندبون حمزة رضي الله عنه، فاستأنس رسول الله صلى الله عليه وسلم ببكائهم حتى نام»

«حمزه» در «مدینه» غریب بود و کسی را نداشت، وقتی رسول اکرم فرمود «حمزه» عموی من گریه کن ندارد «سعد ابن عباده» و «معاذ ابن جبل» با زن بچه شان در منزل رسول الله آمدند و برای «حمزه» شروع به گریه کردند، به طوری که رسول اکرم با گریه اینها برای «حمزه» آرام گرفت.

«فاستأنس رسول الله صلى الله عليه وسلم ببكائهم حتى نام»؛ به طوری که حضرت خوابش برد. می‌گوید این سخن رسول اکرم که فرمود «حمزه» من گریه کن ندارد، آمدن انصار «معاذ ابن جبل» و «سعد ابن عباده»، هر دو از انصار هستند از مهاجرین خبری نیست.

این ها آمدند در خانه رسول اکرم گریه کردند می گوید این کار:

«ومن ذلك الوقت جرى الرسم بالمدينة أنه إذا مات منهم ميت يبدءون بالبكاء لحمزة رضي الله عنه»

السير الكبير؛ اسم المؤلف: محمد بن الحسن الشيباني الوفاة: 198هـ، دار النشر: معهد المخطوطات - القاهرة - -، الطبعة : -، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ج1، ص108

این یک رسم در «مدینه» شد اگر کسی عزیزش از دنیا می‌رفت اول برای «حمزه» گریه می‌کردند بعد برای عزیزان خودشان.

 این سخن رسول اکرم و اخلاصی که این صحابه داشتند یکی بالای کوه داره مثل بز کوهی فرار می‌کند، یکی هم هم زخمی شده و مجروح است و هم به خاطر رسول اکرم می‌آید زن و بچه‌ اش را جمع می‌کند برای «حمزه» گریه می‌کند.

 در رابطه با «عبدالعظیم حسنی» سخن خیلی زیاد است ولی من دو تا نکته می‌خوام بگم یکی در زیارت‌نامه‌اش می‌خونیم:

«يا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِالْشُّهَدآءِ يُرْتَجي»

درود بر تو ای آقایی که زیارت تو ثواب زیارت سیدالشهداء دارد.

این خیلی مهم است ما همچنین تعبیری در امامزاده‌ها نداریم.

نکته دیگر که تعدادی از صحابه خاص اهل بیت می‌آمدند عقایدشان را به معصوم زمان شان عرضه می‌کردند، می گفتند عقیده ما در رابطه با خدا این است در مورد پیغمبر و ائمه این است.

 شاخص‌ترین این‌ها «عبدالعظیم حسنی» است. «عبدالعظیم حسنی» می‌گوید بر آقایم امام هادی وارد شدم وقتی من را دید فرمود:

«مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّا»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص338

مرحبا به تو «أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّا» دیگر از این بهتر و از این زیباتر تو ولی به حق ما هستی. می‌گوید وقتی که امام هادی ایشان را دید ایشان هم خودش را برای امام لوس می کند می گوید آقا اجازه بدهید من عقایدم را به شما عرضه کنم اگر اشکالی دارد تذکر بدهید.

«قَالَ فَقُلْتُ‏ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيْكَ دِينِي فَإِنْ كَانَ مَرْضِيّاً ثَبَتُّ عَلَيْهِ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏»

اگر عقاید من مورد تایید شما است بر این ثابت قدم بمانم.

«فَقَالَ هَاتِ يَا أَبَا الْقَاسِمِ فَقُلْتُ إِنِّي أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ء...»

گفت خدای عالم واحد «لیس کمثله شیء» رسول اکرم بنده او و پیغمبر او، و نبی بعد از او تا قیامت نیست شریعت و خاتم بخش شرایع است و شریعتی بعد از او تا قیامت نیست، و این‌که امام و خلیفه و ولی امر بعد از رسول اکرم، سه تا واژه یکی امام، خلیفه ولی امر بعد از رسول الله امیر المؤمنین علی بن ابی طالب است.

 بعد از او امام حسن، بعد از او امام حسین، بعد از او امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد

«ثُمَّ أَنْتَ يَا مَوْلَاي‏»

بعد از آن آقا جان شما مولای من هستید   

 بعد وقتی که «عبدالعظیم حسنی» دارد خیلی خودمانی عقائدش را می گوید آدم احساس می‌کند که یک جلسه خیلی دوست داشتنی و خودمانی بین شان است. امام هادی ابتدا می‌گوید: «مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّا» بعد ایشان دارد عقیده اش را عرضه می‌دارد.

بعد حضرت فرمود:

«وَ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي‏»

امام هادی فرمود امام بعد از من، هنوز خبری از امام بعد از امام هادی نیست و خیلی ها هم دنبال این هستند که تشکیک کنند مخصوصاً زیدی ها دنبال تشکیک هستند که بعد از امام هادی سید محمد قرار است بیاید.

قابل ذکر است که اوج شبه‌ها در زمان امام هادی در بحث امام بعد از او بود، حضرت فرمود «وَ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي‏» بعد از من امام حسن عسکری است.

«فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ»

مردم می‌خواهند با حضرت مهدی بعد از امام حسن عسکری چه کار کنند؟ وقتی این سخن تمام شد، امام هادی فرمود:

«يَا أَبَا الْقَاسِمِ‏ هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ»

دین خدا همین است.

«الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ»

ثابت قدم بمان، بعد حضرت این آیه را خواند:

«أَثْبَتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ.»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص338

این روایت کتاب «کمال الدین - شیخ صدوق» صفحه ۳۷۹ جایگاه والای «عبدالعظیم حسنی» را پیش ائمه(علیهم السلام) مخصوصا امام زمان و امام عصر خود حضرت امام هادی سلام الله علیه) نشان می‌دهد.

دوستان یکی از چیزهایی که انسان را عاقبت بخیر می‌کند، در روایات هم داریم بعد از نماز بخوانید:

«رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) نَبِيّاً وَ بِالْقُرْآنِ بَلَاغاً وَ بِعَلِيٍّ إِمَاما...»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص525

تمام آنچه را که «عبدالعظیم حسنی» ‌گفته اگر بعد از نمازمان خدمت ولی عصر (ارواحنا فداه) عرضه بداریم با این عقیده که حضرت ما را می‌بیند صدای ما را می‌شنود به تعبیر آیت الله العظمی «بهجت - قدس الله نفسه الزکیه» صدای ما قبل از آنکه به گوش خودمان برسد به گوش حضرت ولی عصر می‌رسد او می‌شنود.

 این طور بعد از نماز خدا به ما توفیق بدهد عقایدمان را خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) عرضه کنیم، شاید یک روزی هم این عقاید ما مرضی حضرت ولی عصر باشد.

 همان طوری که امام هادی برای «عبدالعظیم حسنی» دعا کرد حضرت مهدی(سلام الله علیه) هم برای دعا کند و بفرماید «أَثْبَتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ»

دوستان یقینا دعای حضرت به اجابت می‌رسید هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. تلاش کنیم از این تذکری که عزیزمان حاج آقای «اسماعیلی» دادند خدا جزای خیرشان بدهد، من تو ذهنم نبود گرچند دوستان پیامک هم کرده بودند ولی من به طور کلی فراموش کرده بودم.

همین جا که به من گفتند، الحمدالله فایل‌هایی که در سال‌های متمادی سی – چهل سال زحمت کشیدیم داریم بلافاصله این مطلب را آوردیم و نشان دادیم.

امیدواریم ان شاءالله «عبدالعظیم حسنی» و آقا «حضرت حمزه سید الشهداء» هم از ما شفاعت کنند و ما هم عاقبت بخیر باشیم در دنیا و آخرت از محمد و آل محمد جدا نشویم!

مجری:

 الهی آمین خیلی ممنونم و متشکرم از دو شهید عزیز و بزرگوار حضرت «سید الشهداء حمزه» و حضرت «عبدالعظیم حسنی» یاد کردیم

اما بینندگان عزیز همان طور که خاطرتان است درس‌هایی از امامت و ولایت را آغاز کردیم، امروز این ۱۲۶ جلسه‌ است که با موضوع «درس‌هایی از امامت و ولایت» پرداختیم و به «ادله عقلی امامت» رسیدیم. استاد از شما خواهش می‌کنم یک خلاصه‌ای بفرمایید ذهن دوستان بیننده‌مان آماده بشود بعد سوالات جدید را عرض می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با «ادله عقلی امامت» عرض کردیم، یک بحث قرآنی داریم، یک بحث سنتی داریم و یک بحث اقوال علمای اهل سنت را داریم. از قرآن آیات متعددی را آوردیم که خدای عالم بحث انتخاب برتر، انتخاب اصلح را مطرح می‌کند.

(أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ إِنَّمَا يتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ)

(آيا چنين کسي با ارزش است) يا کسي که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مي‌ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا کساني که مي‌دانند با کساني که نمي‌دانند يکسانند؟! تنها خردمندان متذکر مي‌شوند!»

سوره زمر (39): آیه 9

تا آن‌ جایی که می‌فرماید:

(هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ)

آيا کساني که مي‌دانند با کساني که نمي‌دانند يکسانند؟!

سوره زمر (39): آیه 9

آگاهان، نسل یا افراد برتر جامعه هستند، اگر باز نمره بدهیم و امام، خلیفه، رئیس انتخاب کنیم یکی از ملاک برتری از دیدگاه قرآن اعلمیت است، با وجود عالم سراغ جاهل نباید رفت، با وجود اعلم سراغ عالم نباید رفت.

(قُلْ لَا يسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)

بگو: «(هيچ‌گاه) ناپاک و پاک مساوي نيستند؛ هر چند فزوني ناپاکها، تو را به شگفتي اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اي صاحبان خرد، شايد رستگار شويد!

سوره مائده (5): آیه 100

(قُلْ هَلْ يسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ)

بگو: «آيا نابينا و بينا يکسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟!

سوره رعد (13): آیه 16

آیات متعددی از قرآن خواندیم بر این‌که خدای عالم ملاک های اصلح بودن را برای ما مطرح کرده است.

نکته دیگری که داشتیم در سوره بقره آیه ۲۴۶ و 247 بعد از حضرت موسی پیغمبری که بوده می‌گویند:

(ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ)

«زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب کن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيکار کنيم.

ما فرمانده می‌خواهیم خدای عالم می‌فرماید:

 (قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَينَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)

و پيامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اينکه ما از او شايسته‌تريم، و او ثروت زيادي ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مي‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسيع است؛ و (از لياقت افراد براي منصب‌ها) آگاه است.»

سوره بقره (2): آیات 246 و 247

او را فرمانده و حاکم قرار دادیم بعد این‌ها اعتراض کردند آقای «طالوت» ثروتمند نیست این ها تصور می‌کردند ثروتمندی ملاک افضلیت است. خدای عالم فرمود ثروتمندی ملاک افضلیت نیست. (وَلَمْ يؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ) ملاک ثروت خدا است!

خدا می فرماید: (وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ)، هم در علم افضلیت و برتری دارد هم توانمندی جسمی دارد. یک کسی که فرض بفرمایید بدنش معلول است یا مریض است و توانایی حرکت ندارد چنین آدمی از رختخواب نمی‌تواند بیرون بیاید. اگر جنگ و نبرد بشود بگویند آقا را با رختخوابش بردارید خط مقدم جبهه ببرید. لذا در این‌جا ملاک افضلیت را خدای عالم مطرح کرده است.

همچنین آیه ۳۵ سوره یونس می‌فرماید:

(أَفَمَنْ يهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يهِدِّي إِلَّا أَنْ يهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيفَ تَحْكُمُونَ)

آيا کسي که هدايت به سوي حق مي‌کند براي پيروي شايسته‌تر است، يا آن کس که خود هدايت نمي‌شود مگر هدايتش کنند؟ شما را چه مي‌شود، چگونه داوري مي‌کنيد؟!

سوره یونس (10): آیه 35

این‌ مطالب و آیات را آوردیم. از نظر سنت هم روایات متعددی از منابع اهل سنت آوردیم:

«من تقدم على قوم من المسلمين يرى أن فيهم من هو أفضل منه فقد خان الله ورسوله والمسلمين»

تمهيد الأوائل في تلخيص الدلائل؛ اسم المؤلف: محمد بن الطيب الباقلاني الوفاة: 403هـ، دار النشر: مؤسسة الكتب الثقافية - لبنان - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عماد الدين أحمد حيدر، ج1، ص474

هر کس می‌داند در جامعه افراد برتری هستند ولی با وجود این خودش را برای ریاست جمهوری، برای خلافت و امامت کاندید می‌کند، اگر یک همچنین فردی با علم به این‌که افضل از او در جامعه هست مطرح کند «فقد خان الله ورسوله والمسلمين»؛ هم به خدا، هم به پیغمبر و هم به مسلمان‌ها خیانت کرده است.

 یا کسی می‌داند فرض برای وزارت افراد صالحی است؛ ولی می‌گوید آقای فلانی با من از سابق رفیق و دوست است، خیلی زیاد مهم نیست ملاک برتری هم داشته باشد اگر دوستش را بدون معیار انتخاب کند باز رسول اکرم فرمود «فقد خان الله ورسوله والمسلمين» این شخص هم به خدا، هم به پیغمبر و هم به مسلمان‌ها خیانت کرده است.

 این‌ها مباحث را مطرح کردیم. خلاصه بحث در جلسات گذشته این‌ها بود!

مجری:

خیلی از شما ممنونم، یکی از نکاتی که خیلی مهم است باید ببینیم «ادله عقلی امامت» چیست؟ بخشی از آن را اشاره فرمودید اما زیباتر این است که ببینیم وجود نازنین مولای متقیان امیر مؤمنان علی(علیه السلام) چگونه «ادله عقلی امامت» را بیان کردند و از نظر حضرت ادله چه است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در مورد سخنان حضرت امیر(سلام الله علیه) این که ملاک برتری چه است، شاید نیاز باشد به اندازه چهار - پنج جلسه صحبت کنیم.

 حضرت امیر در«نهج البلاغه» و در جاهای دیگر ملاک افضلیت را مطرح کرده است. یک دفعه این است که امیر المؤمنین می‌گوید پیغمبر من را خلیفه انتخاب کرده، و فرموده است علی امام بعد از من، خلیفه بعد از من و حاکم بعد از من است و ولی امر بعد از من است. کاری به آن نداریم.

این‌که امیر المؤمنین بحث ملاک انتخاب اصلح را مطرح کند می گوییم گیرم که پیغمبر کسی را معین نکرده این ملاک‌ها چه است؟ در مورد نظر آقایان اهل سنت مفصل بحث خواهیم کرد، در بحث ملاک خلیفه آقایان اختلاف دارند هشت، نه، ده تا ملاک آورده اند ولی این سه تا اتفاقی میان همه علمای اهل سنت است.

یک: حاکم اسلامی باید اعلم الناس باشد، عالم‌ترین انسان‌ها؛

دو: اشجع الناس باشد؛

سه: اعدل الناس باشد.

 این سه تا را آقایان آورده اند. در مورد این سه تا ان شاءالله یادتان باشد سوال کنید تا اقوال علمای اهل سنت را با تصویر کتاب‌های‌شان نشان بدهیم که خود عزیزان اهل سنت هم بعضی‌ می‌آیند تماس می‌گیرند ولی از مبانی اعتقادی، کلامی و تاریخی خودشان خبر ندارند. و این برای ما آزاردهنده است یک سنی که می‌خواهد بیاید صحبت کند بی اطلاع است.

ما نمی‌خواهیم مثل شبکه‌های دیگر این‌ها را تحقیر و توهین کنیم، دوست داریم عزیزانی که می‌خواهند صحبت کنند بحث علمی کنند افراد با اطلاع باشند. اگر سوال دارند سوال برای عموم آزاد است، عالم یا غیر عالم باشد سوال کند؛ ولی یک کسی که می‌آید قصد گفتگو و بحث دارد یا به قول خودشان مناظره کند توقع داریم این‌ها یک سرمایه علمی داشته باشند حداقل کتب صحاح سته‌شان را یک دور مطالعه کرده باشد.

مجری:

 حداقل عقاید و ادله خودشان را بدانند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله باید اطلاع داشته باشند. وقتی می‌آیند از اعتقادات خودشان اطلاعی ندارند آزاردهنده است. ولی عرض کردم آن کس که سوال می‌کند آزاد است هر کس باشد، استاد دانشگاه بیاید سوال کند، عالم بیاید سوال کند، معلم، دبیر و آبدارچی یا پاکبانش بیایند سوال کنند، سوال برای عموم آزاد است به هیچ وجه در سوال فرقی بین اعلم و عالم و غیره قائل نیستیم.

 امیرالمومنین(سلام الله علیه) هم در«نهج البلاغه» چندین خطبه دارد من بعضی از این خطبه‌ها را اشاره می‌کنم.

 خیلی جالب است من امروز قبل از این‌که در برنامه بیایم یک مروری به فرمایشات حضرت امیر در جلسه شورای شش نفره عمر بن الخطاب کردم ایشان (عمر) شش نفر را کاندید برای خلافت کرد.

این‌ها «امیر المؤمنین، عثمان، طلحه، زبیر، سعد ابن ابی وقاص، عبدالرحمن ابن عوف» بودند. در آن جلسه شورا فدایش بشوم آقا امیرالمومنین(سلام الله علیه) حدود سی – چهل مورد برای برتری خودش نسبت به آن پنج نفر مطرح کرده است.

از میان این سی – چهل مورد دیدم دو یا سه مورد بحث این‌که رسول اکرم من خلیفه معرفی کرد مطرح کرده است مابقی همه ادله عقلی است.

مجری:

 همان مناشداد

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

مناشده در روز شورا، این را آقایان آورده اند و صحیح هم است و «مناقب ابن مردویه» دو تا سند داره سند دومش از نظر مبانی اهل سنت صد در صد صحیح است. در کتاب «مقاصد و شرح مقاصد» هم می گوید روایت مناظره حضرت امیرالمؤمنین در یوم الشورای صحیح است.

قبل از این‌که به بحث شورا بپردازم، نمی‌دانم امشب می‌رسیم یا نه، چند تا نمونه‌ای از «نهج البلاغه» که قبلاً هم اشاره کردیم ولی چون تلفن ها وصل شد بحث ناتمام ماند، به آن بپردازم.

 در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه حضرت می‌فرماید:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ»

سزاوارترین شخص به خلافت قوی‌ترین و نیرومندترین افراد در حکومت است.

 نمی‌اید بگوید شایسته‌ترین کسی است که پیغمبر او را انتخاب کرده‌ است. فرق است بین این‌که بیاید بحث ادله خلافت نصاً صحبت کند یا در مورد ادله خلافت عقلاً صحبت کند.

می‌گوید فرضا پیغمبر هم انتخاب نکرده ما بخواهیم انتخاب کنیم باید نیرومندترین، قوی‌ترین افراد را برای خلافت انتخاب کنیم.

«وَ أَعْلَمُهُمْ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ»

آگاه‌ترین و داناترین انسان‌های عصر خودش نسبت به فرمان خدا باشد.

 چون خلیفه برای مسلمین داریم انتخاب می‌کنیم، می‌خواهیم دستورات الهی را برای مسلمان‌ها اجرا کند؛ یعنی مجری فرامین الهی باشد. اگر یک حاکمی از دستورات و فرامین الهی خبر ندارد، از آیات قرآن اطلاعی ندارد، این شایستگی برای خلافت ندارد.

 بعد می‌گوید این دوتا قوی‌ترین یعنی «اشجع الناس و اعلم الناس»

«فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ»

اگر کسی آشوبگری و فتنه‌گری کرد، زیر بار اعلم الناس و اقوی الناس نرفت باید ایشان به حق برگردانده بشود، وادار کنند که زیر بار حق برود.

«فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ»

اگر در فتنه‌گری ادامه داد، جامعه را به آشوب کشید جوابش شمشیر است. اگر حرف حق را نپذیرفت جز شمشیر چیز دیگری نیست.

 دوستان متن را کامل ملاحظه بفرمایند:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ...»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ‏ص 247

بعد مباحث دیگری را حضرت در رابطه با تقوا و دیگر مباحث مطرح می‌کند آن بحث جدای است.

 همچنین حضرت در عبارتی که ابن «قتیبه دینوری» در کتاب «الامامة والسیاسة» آورده این هم نکته‌ای است که حضرت می‌فرماید:

«يا معشر المهاجرين لنحن أحق الناس به»

شایسته‌ترین افراد به خلافت ما هستیم!

باز در این‌جا نمی‌گوید چون پیغمبر ما را انتخاب کرده کاری به نصب ندارد. چند تا دلیل می‌آورد.

«لأنا أهل البيت»

«اهل البیت ادری بما في البیت» رسول اکرم هر آنچه گفتنی بود برای مردم گفته برای اهل بیت هم گفته و اضافه هم گفته است.

«ونحن أحق بهذا الأمر منكم»

شایسته‌تر از شما هستیم، چرا؟

«ما كان فينا القاريء لكتاب الله»

آگاه‌ترین افراد به قرآن ما هستیم!

 هیچ کدام از شماها همانند ما نسبت به قرآن آگاهی ندارید؛ حتی بعضی‌ها سوال می‌کنند اگر چنانچه غسل جنابت به گردن ما آمد و آب پیدا نکردیم چه کار کنیم؟ پاسخ می‌دهد نماز نخوان!

در حالی که این منطق قرآن است می‌گوید اگر غسل جنابت به گردن کسی واجب شد آب نداشت تیمم کند.

(... أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيمَّمُوا صَعِيدًا طَيبًا)

يا با زنان آميزش جنسي داشته‌ايد، و در اين حال، آب (براي وضو يا غسل) نيافتيد، با خاک پاکي تيمم کنيد!

سوره نساء (4): آیه 43

خیلی ساده است و صدها از این قضایا است که بعضی از اصحاب احکام را بلد نبودند. «ابن حزم اندلسی» بیش از شصت – هفتاد مورد از جهل خلفا نسبت به آیات و احکام الهی در کتاب «المحلی» مطرح کرده است.

«الفقيه في دين الله»

فقیه در دین خداوند هستیم

 کسی می‌خواهد حاکم باشد می‌خواهد دین خدا را گسترش بدهد، دین خدا را از تحریف حفظ کند، دین خدا را در جامعه پیاده کند، عالم و فقیه‌ترین انسان‌ها ما هستیم!

«العالم بسنن رسول الله»

حاکم باید سنت پیغمبر را پیاده کند نه سنت دیگران را، عالم به سنت پیغمبر ما هستیم غیر ما نیست.

«المضطلع بأمر الرعية»

کسی باید خلیفه بشود که نسبت به مسائل مردم داری و کشورداری آگاهی داشته باشد. من اگر نمی‌دانم می‌روم از متخصص سوال می‌کنم این به درد خلافت و ریاست نمی‌خورد، خودش باید آگاه باشد می‌گویند چشمه باید از خودش آب داشته باشد با آب ریختن چشمه، چشمه نمی‌شود.

 «المضطلع بأمر الرعية»، کشورداری را ما بلد هستیم چطور کشور اداره می‌شود.

«المدافع عنهم الأمور السيئة»

تنها کسی که بیاید مشکلات اقتصادی مردم، سیاسی مردم، فرهنگی جامعه را از بین ببرد ما هستیم.

در این‌جا اشاره می‌کند کسی باید در راس حکومت باشد که هم نسبت به مسائل دینی و سنت پیغمبر و قرآن آگاهی داشته باشد و هم نسبت به کشورداری تخصص داشته باشد و هم نسبت به رفع مشکلات مردم آگاهی داشته باشد.

«القاسم بينهم بالسوية»

الإمامة والسياسة؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ.، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.، تحقيق: خليل المنصور، ج1، ص15

حاکم اسلامی وقتی می‌آید در هر جامعه‌ای اولین معضلی که در هر جامعه است معضل اقتصادی قطعاً افرادی که سودجو و دنبال چپاول کردن بیت المال هستند که در هر جامعه این‌ها هستند حاکم اسلامی باید مسلط باشد، افرادی که سودجو هستند دست آن‌ها را از مسائل اقتصادی قطع کند.

 این آدم می‌شنود فلان آقا مجوز گرفته چند ده هزار ماشین خارجی وارد کند آدم واقعاً نمی‌داند قضیه چه است! به نظرم وزیر محترم اقتصاد بود همین دو - سه روز قبل که خیلی افشاگری هم کرد گفت بعضی‌ها می‌گویند مشکلات است و داریم این کار و آن کار را می‌کنیم.

 سوال کردند برای رفع مشکل چه کار می‌خواهید بکنید؟ گفت اجازه بدهید من چند صد میلیارد دلار در فلان بخش سرمایه گزاری کنم مشکل همه حل می‌شود! یعنی مشکل اقتصادی مردم این است که به این آقا مجوز بدهند مثلاً چند هزار ماشین خارجی وارد کند.

یا چندین هزار تن فلان مواد خوراکی را وارد کنیم دیگر مشکل مردم حل می‌شود، تمام مشکلات مردم بستگی داشت که این آقا بیاید و همچنین کاری بکند. ایشان خیلی افشاگری قشنگی کرد. همین دو - سه شب قبل بود این صحبت را نگاه ‌کردم واقعا لذت بردم، یعنی واقعاً در میان مسئولین ما افراد شجاعی هستند و روی مین راه می‌روند در حقیقت یک نوع خودسوزی می‌کنند.

قطعاً این افراد نفوذ دارند در خیلی از جاها کارشکنی، شیطنت و حسادت می‌کنند؛ ولی این‌که آدم می‌بیند یک مسئول می‌آید شجاعانه افشاگری می‌کند آدم خوشحال می‌شود.

 یک دفعه یک مسئولی برادرش به جرم اختلاس به چند سال زندان محکوم بشود این مایه ننگ برای نظام جمهوری اسلامی است. آن وقت هم می‌گوید اگر به برادر من دست بزنید من اعلان جنگ می‌کنم! این کارها از حافظه مردم پاک نمی‌شود.

ما زیاد در این قضایا دخالت نمی‌کنیم ولی من می‌خواهم مردم حواس شان جمع باشد.

فرمایش «مقام معظم رهبری» در روز عید فرمود این‌که «آمریکا» بخواهد به «ایران» حمله کند، این را خود «آمریکا» می‌داند پنجاه هزار نیرویی که در اطراف «جمهوری اسلامی» دارد تکه های جنازه این ها را باید حمل کند و ببرد. یعنی «خلیج فارس» گورستان پنجاه هزار نیروی نظامی «آمریکا» می‌شود. همچنین آسیب رسیدن به تجهیزات نظامی‌شان.

اضافه بر این‌که پایگاه‌هاشان در معرض خطر هستند در اطراف ما بیش از ده تا پایگاه بزرگ دارند، در خاورمیانه نزدیک به هفتاد – هشتاد تا پایگاه دارند، این‌ها همان ساعت اول پودر می‌شود هوا می‌رود این را «آمریکا» بهتر از هر کسی دیگر می‌داند.

اما «آمریکا» به فتنه داخل دل بسته است، این‌که بعضی از شیاطین «ولایت فقیه و رهبری» را با کمال وقاحت، بی حیایی و بی شرمی زیر سوال می‌برند. می‌گویند آقا شما بروید کارتان به رهبری نباشد کارتان انجام بدهید! دیگر این‌ها بی حیایی را از حد گذرانده‌ اند.

یک جمله ای را من قبلاً هم گفتم که «مقام معظم رهبری» پیام داد و گرا به مردم داد که این‌ها امید به فتنه داخل بستنه‌ اند، در این‌جا مردم باید پاسخ بدهند، یعنی آتش به اختیار باشند.

 همانطور که در هفته 1388 عاقبت مردم ریختند فتنه را جمع کردند، نه سپاه توانست، نه ارتش و نه نیروی انتظامی.

 باید از تجربه گذشته درس بگیریم اگر این فتنه ها شروع شد، قبل از آن‌که اصلاً سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و مراکز امنیتی وارد بشوند مردم بیایند جلوی فتنه‌گرها را بگیرند و این‌ها را تار و مار کنند و برای آینده درس بدهند.

 همانطور که قرآن نسبت به پیمان شکنان دارد می‌گوید شما باید آنچنان با این‌ها برخورد کنید که آیندگان هم عبرت بگیرند و جرأت مخالفت با اسلام را نداشته باشند.

 لذا حضرت امیر(سلام الله علیه) می‌فرمایند آن کسی که مردمداری بلد است ما هستیم، مشکلات مردم را بتوانیم حل کنیم، از دست ساخته است، اقتصاد مردم را سر و سامان بدهیم ما هستیم؛ چون خودمان را وابسته‌ای به دنیا نکرده‌ایم!

 امیرالمومنین(سلام الله علیه) روزی که وارد کوفه شد فرمود آی مردم من با این شترم، با این باری که دارد یک فرش، به قول لحاف و... و این لباسی که تنم است گفت این را یکی از منسوبین برایم بافته اند، همین ها را دارم.

اگر دیدید روزی از کوفه رفتم و بیش از این بار یک شتر از این‌جا جنس بردم:

«فانا الخائن»

 من خائن هستم!

 ائمه(سلام الله علیهم اجمعین) این چنین بودند؛ یعنی خودشان را وابسته به دنیا نکردند. به تعبیر «حضرت امام» امیرالمؤمنین اصلاً کار به لذت‌های دنیوی ندارد، کار به این مسائل ‌که ثروت اندوزی کند، به هیچ وجه ندارد.

نامه‌ای که به «عثمان ابن حنیف» می‌نویسد:

«أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا...»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص416

 

«عثمان ابن حنیف» هر ملت امامی دارد باید از آن امام شان تبعیت کنند، امام شما من هستم در تمام زندگیم جز دو دست لباس ندارم، این هم وقتی لباسم را می‌شویند از آن لباس دیگر استفاده می‌کنم.

 جز دو قرص نون یعنی چیزی من برای آینده که بیاورم مواد غذایی را برای یک ماه دیگر تو خانه ام بگذارم ندارم. من غذای روزانه ام را هر روزانه تهیه می‌کنم؛ یعنی این‌که می‌گوید من جز دو قرص نان ندارم نه این‌که بخواهد بگوید من تا آخر عمر به همین دو قرص نان اکتفا می‌کنم.

منظور حضرت این است که زندگی روزانه من با دو قرص نان سپری می‌شود و به همین اکتفا می‌کنم، فردا روز از نو روزی‌ هم از نو، اندوخته‌ای ندارم. نمی‌گوید نمی‌توانم

«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْص‏‏ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى»

قسم به خدا اگر بخواهم بهترین غذاهای رنگارنگ بخورم، لباس‌های قیمت‌دار بخرم و... همه این‌ها را بلد هستم و می‌توانم ولکن این‌که هوای نفس من را وادار کند بهترین غذا بخورم بهترین لباس بپوشم در بهترین خانه‌ها زندگی کنم، «وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْص» مَنِ علی بهترین غذا را بخورم و در بهترین ساختمان‌ها زندگی کنم ولی در میان مسلمان‌ها افرادی باشند سیر شدنشان یادشان نمی‌اید یک زندگی بخور نمیری هم ندارند!

«أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ-

وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ   وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِد»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص418

به قول شاعر بالاترین درد این است که تو با شکم سیر بخوابی و در میان مسلمانان افرادی باشند که در اثر گرسنگی جگر و کبدشان زخم شده و درد و رنج می‌کشند.

دوستان عزیز در این موضوع سخن خیلی زیاد است به همین اندازه این بحث را بسنده می‌کنیم، ان شاءالله ادامه بحث را برای جلسه بعد می‌گذاریم!

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون استفاده کردیم، دوستان بیننده پشت خط هستند تماس های دوستان را داشته باشیم بعد در خدمت شما هستیم. اولین تماس آقای «احمدی از یاسوج» سلام علیکم بفرمایید

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

سلام علیکم ... من دو تا سوال دارم یکی این‌که من به عنوان یک شیعه ۱۲ امامی بر این عقیده هستم که بعد از شهادت آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) امت با جریان به وجود آمدن سقیفه بنی ساعده به انحراف کشیده شد و غصب خلافت امیر المؤمنین و ظلم به اهل بیت(علیهم السلام) آشکارا صورت گرفت. آیا این احتمال وجود دارد که خود قرآن جمع آوری نشده باشد؟

 یکی هم این‌که آن قرآنی که به املای امیر المؤمنین امام علی(علیه السلام) و جمع آوری آن بزرگوار صورت گرفت، آیا در اختیار امت قرار گرفت یا فقط در نزد اهل بیت (صلوات الله علیهم) بوده است؟

 خواستم در این مواردی که عرض کردم توضیح بفرماید.

مجری:

خیلی عالی ممنونم تشکر، به تبریز بیرویم آقای «حسن‌زاده» روی خط ارتباطی هستند، سلام به شما بفرمایید

بیننده: (آقای حسن زاده از تبریز – شیعه)

سلام علیکم ... خیلی دوست تان دارم، شبکه‌های وهابیت و شبکه فتنه و آقای «ملازاده و هاشمی» شیطان همه شان بشنوند و از شما ادب یاد بگیرند!

مجری:

ممنون از شما خدانگهدارتان باشد. استاد دو تا سوالی که آقای «احمدی از یاسوج» مطرح کردند، بحث جمع آوری قرآن کی انجام شد به دست چه کسی انجام شد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قرآن در زمان رسول اکرم تعداد سه - چهار نفر بودند در رأسش حضرت امیر(سلام الله علیه) جمع آوری شد و همه مشخص شد، مردم شبانه روز قرآن را قرائت می‌کردند و این‌که حضرت می‌فرمود هر کس قرآن را قرائت کند چه ثوابی دارد، این‌ها کاملاً مشخص بود.

روایاتی که در ثواب قرائت قرآن داریم، قبل از رحلت نبی مکرم قرآن جمع آوری شد آخرین سوره هم سوره مائده آیه:

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم!

سوره مائده (5): آیه 3

چهار - پنج آیه بود که بعد از حجة الوداع اضافه شد. این‌که آیا آورده‌اند قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری شد، می‌خواهند یک فضیلتی برای آن‌ها بتراشند.

 مرحوم آیت الله العظمی «خویی (رضوان الله تعالی علیه)» کتابی به نام «البیان» دارد به نظرم هرچه نیاز به بیان بوده ایشان در آن‌جا آورده است. ایشان اقوال شیعه و سنی را آورده و این‌که جمع آوری قرآن توسط خلیفه اول و بعد سوزاندن قرآن‌ها توسط عثمان و... تمام این‌ها افسانه‌ای است که «بنی امیه» آمدند برای این‌که فضیلتی برای خلفاء درست بکنند این‌ها را جعل کردند.

 اگر این‌طور باشد زمان پیغمبر قرآن معجزه پیغمبر است قرآن جمع نشده باشد تنقیص رسول الله یعنی رسول اکرم در طول این ۲۳ سال این‌قدر به قول توانایی نداشتند که این قرآن را جمع آوری کنند و به صورت یک مجموعه ای در بیارند قرآن به صورت ورق پاره‌هایی بود بعد هم جناب خلیفه گفت هرکس آیه ای می‌آورد باید دو تا شاهد بیاورد که این آیه قرآن است دروغ نگفته باشد.

 خلیفه دوم چند مورد مراجعه کرد آیه رجم را آورد شاهد نداشت، از خلیفه دوم هم قبول نکردند. این‌ها همه تنقیص خود خلفا است، چرا این چنین می‌کنید؟

یا این‌که عثمان همه قرآن‌ها را جمع کرد آتش زد غیر از یک نسخه که مورد تاییدش بود این‌ها در حقیقت قبل از این‌که فضیلت باشد یک نوع نقص برای خلفا و نقص به رسول اکرم است.

مجری:

سوال دومی که پرسیدند، قرآنی که مولا امیرالمؤمنان علی(علیه السلام) داشتند این را در اختیار خلیفه اول قرار دادند یانه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) دو تا قرآن داشتند یک قرآن ما انزل داریم، یک هم قرآنی که پیغمبر مرتب کرده است. قرآن ماانزل به ترتیب نزول اولش از سوره علق آیه: (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَق‏) می‌آیدآخرش هم سوره نصر (إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ) است.

 مثلاً سوره بقره آن‌چه در ذهنم است بیست و پنجمین یا بیست و ششمین سوره است که نازل شده؛ ولی پیغمبر جای قرار گیری سوره را فرمود که در کجا قرار داشته باشد.

یکی از دلیلی که قرآن در زمان پیغمبر جمع آوری شده همین است، خیلی از آیاتی داریم در مکه نازل شده پیغمبر در صور مدنی قرار داده است یا آیاتی در مدینه نازل شده در صور مکی قرار داده است این یک قرآنی بود که به عنوان موعظه برای مردم جمع شد.

 یک قرآن هم علی ترتیب نزول بود، امیر المؤمنین جمع کرد، نزد شان آورد این‌ها زیر بار نرفتند.

مجری:

در این قرآن هم شأن نزول بود و هم تفسیر خود حضرت در حاشیه اش بود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، حضرت این قرآن را بر گرداند بعد هرچه صحابه اصرار کردند حضرت فرمود این قرآن نزد من می‌ماند، "قرآن علی ترتیب نزول" نه قرآنی که برای علی ترتیب که رسول اکرم انجام داده بود.

این قرآن در نزد حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است وقتی که ان شاءالله آمدند این قرآن را منتشر می‌کنند.

مجری:

آیه‌ها به همین شکل است منتها ترتیبش فرق می‌کند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله ترتیبش فرق می‌کند. اخیرا قرآن یکی از دوستان برای بنده هدیه آورده اند که علی ترتیب نزول با توجه به آنچه که در روایات آمده است، این‌ها را جمع کردند بنده خودم دارم به بعضی از دوستان دادیم، آنچه که است بر مبنای سور است.

مثلاً سوره بقره بیست و هفت است و در بیست و هفتمین جا قرار گرفته؛ ولی این که در سوره بقره چه تعداد آیات مدنی است و چه تعداد آیات مکی است این‌ها مشخص نشده است.

مجری:

خیلی ممنونم. آقای «کیان از سنندج» روی خط ارتباطی برنامه هستند سلام به شما بفرمایید

بیننده: (آقای کیان از سنندج - شیعه)

 سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت استاد دوست داشتنی و عزیزمان حضرت استاد «قزوینی» بزرگوار و همچنین خدمت شما مجری گرانقدر آقای «اسماعیلی» عزیز! از استاد یک سوالی داشتم.

 حضرت استاد من در فضای مجازی یک کلیپ از یک آقایی اهل سنت دیدم داشت کتابی می‌خواند به اسم «اصل الشیعه و اصولها» می‌گفت مال آقای «کاشف الغطا» است. من ایشان را نمی‌شناسم فکر کنم مرجع تقلید در نجف بودند اگر اشتباه نکنم.

مجری:

ایشان یکی از علمای شیعه است سوالتان چیست؟

آقای کیان:

این آقای اهل سنت کلیپ درست کرده بود، آن کتاب را روی سیستم نشان می داد و از رویش می‌خواند. جزء اول صفحه ۲۰۹ از زبان این آقای عالم می‌گفت، البته ایشان ترجمه اش را می‌خواند معلوم نبود واقعا آن کتاب بود یا نبود. بعد من در اینترنت خواندم نوشته بود آیت الله العظمی «مکارم شیرازی» هم این کتاب را به اسم «آیین ما» ترجمه کرده است.

 از رویش می‌خواند ما نمی‌خواهیم (منظورش خلفای اهل سنت بود) ما نمی‌خواهیم که خدمات خلفا را به اسلام منکر شویم. خواستم از استاد عزیز بپرسم آیا حقیقت داره می‌توانیم بگوییم این خلفا خدماتی هم به اسلام داشتند یا خیر؟

مجری:

 خیلی ممنون از شما موفق باشید، خدا نگهدار، تماس بعدی از آقای «نیکبخت از بندر انزلی» سلام به شما بفرمایید.

بیننده: (آقای نیکبخت از بندر انزلی – شیعه)

 سلام علیکم...یک بحثی را حضرت آیت الله «قزوینی» راجع به حضرت علی مطرح کردند، حضرت علی گفتند من روزانه معاشم را تهیه می‌کنم، و بیشتر از دو تا لباس ندارم. در خیلی جاها می‌بینیم که ثروت حضرت علی خیلی زیاد بود در اثر کار و تلاش خودشان هزار و خورده‌ای برده خریدند و آزاد کردند.

البته به این سخن ایشان اشکال نمی‌گیرم منظورم این است بعضی‌ها می‌گویند حضرت علی چیزی نداشتند و متاسفانه در بین عوام یک ذهنیت ایجاد می‌شود که انگار حضرت علی همه اش در فقر، فلاکت و گرفتاری بودند و با بدبختی زندگی می‌کردند در صورتی که زیباتر شاید این باشد که بگویم حضرت دارایی خیلی زیادی داشتند به دیگران کمک می‌کردند خودشان سعی می‌کردند فقیرانه زندگی کنند این یک نکته.

بعد سوالی راجع به این احادیث و روایات داشتم با توجه به این‌که متاسفانه خلفا بخاطر این‌که خودشان زیر سوال نباشند به بهانه ای که احادیث با قرآن مخلوط نشود احادیث را آتیش زدند و از بین بردند. بعد از آن دست یهودی‌ها را باز گذاشتند که آن‌ها خرافات دین خودشان را بیایند به مردم ارائه بدهند.

 بعد ‌که «بنی امیه» سر کار آمدند همین روند ادامه داشت حدوداً یکی- دو قرن گذشت تا کتاب‌های حدیثی و روایی تدوین شد می‌خواهم بگویم چطور می‌توانیم به این روایت‌ها اعتماد داشته باشیم و بگوییم این روایات از زبان پیامبر صادر شده است؟ لطفا در این مورد توضیح بدهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال شان چه است؟

مجری:

ایشان گفت بعد از رحلت نبی مکرم نقل حدیث ممنوع شد و هرچه حدیث بود جمع کردند و آتش زدند چه طوری می‌توانیم به این روایاتی که از پیامبر به دست ما رسیده اعتماد کنیم؟

 آقای «محمد مهدی از تبریز» روی خط هستند سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای محمد مهدی از تبریز – شیعه)

 سلام علیکم ... خدمت تان عرض شود که بنده خودم دانشجو هستم و در دانشگاه هم خوابگاهی‌هایمان از اهل سنت هم هستند و یا کسانی هستند که گرایش‌های دیگر دارند، سوالی برای بنده پیش آمده خدمت تان عرض می کنم.

حرف‌هایی از آقای «اللهیاری» شنیده ام می‌گوید که اطاعت بدون دلیل از مراجع تقلید اصلاً کفره و عالم یا مرجع تقلید باید سخنان معصومین(علیه السلام) را بیاید به مردم برساند و هرگونه دستوری که به عنوان احکام به مردم گفته می‌شود باید سخن خدا معصومین باشد.

مثلاً اگر گفته بشود این مطلب را خدا یا معصوم(علیهم السلام) در فلان جا گفته‌اند یا طبق فلان حدیث شما باید فلان عمل را انجام بدهید و این‌که معصوم هیچ وقت صحبت نکردند که کسی منظور آن‌ها را نفهمیده باشد، یعنی یک طور صحبت کردند که در حد عقل همان مردم جامعه و زمان خودشان بوده است. این‌که بخواهند مردم را به شخص دیگر حواله بدهند تا سراغ آن ها بیروند یک همچنین چیزی نیست، ممنون می‌شوم این را یک توضیح بدهید.

مطلب دیگر اگر امکان دارد دلایل اجتهاد علمای امروزی را هم توضیح بدهید!

مجری:

ممنون موفق باشید خدانگهدارتان باشد. حضرت استاد سراغ پاسخ به سوالات بیرویم. آقای «کیان از سنندج» در خصوص کتاب مرحوم «کاشف الغطاء» اشاره کردند و این‌که گفتند ترجمه هم شده و در آن کتاب یک شخص و آقایی توضیح می‌داده و اشاره به خدمات خلفا به اسلام داشته است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

تعبیر ایشان در مورد صفحه ۲۰۹

«ثم لا يذهبن عنك أنه ليس معنى هذا أنا نريد أن ننكر ما لأولئك الخلفاء من الحسنات، وبعض الخدمات للاسلام، التي لا يجحدها إلا مكابر، ولسنا بحمد الله من المكابرين، ولا سبابين ولا شتامين»

كتاب : أصل الشيعة وأصولها؛ نويسنده: الشيخ محمد حسين كاشف الغطاء (وفات: 1373)، تحقيق: علاء آل جعفر، ناشر: مؤسسة الإمام علي (علیه السلام)، 1415ق، ص209

ایشان می‌خواهد بگوید خلفا اینطوری نبود که تمام کارهایشان صفر تا صد همه بد بوده، چهار تا کار خوب هم کردند آمدند بیت المال را ساماندهی کردند در میان مردم توزیع کردند مخصوصاً زمان خلیفه اول، دوم سوم که به قول حضرت امیر می‌فرماید:

«فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ شريف الرضى، محمد بن حسين، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص435، نامه 53

مثلا در رابطه با مارکس این همه بد می‌گوییم مثلا مارکس هیچ کار خوبی در عمرش نداشت، قطعاً کار خوب هم داشت. نمی‌خواهیم تشبیه کنیم. هر کس یک چهار تا کار خوب هم دارد.

علامه امینی هم همین تعبیر را دارد، می‌گوید این‌ها یک سری خدماتی داشتند ولی آیا خدمات این‌ها مثلاً باعث می‌شود این‌که غصب خلافت کردند آن را نادیده بگیریم، این که حق امیرالمؤمنین ضایع شد نادیده بگیریم، صدیقه طاهره مظلومانه شهید شد نادیده بگیریم؟ نه.

مجری:

 در مجموع اگر بخواهیم در کفه ترازو بگذاریم چیزی تَهِ خوبی‌هایشان نمی‌ماند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 تعبیر ایشان در صفحه ۲۰۹ همین است که شما گفتید؛ آن طرف ایشان می‌گوید خدماتی داشتند؛ ولی در کنارش این کارهای نادرست را هم داشتند. این بیاییم چهار تا کار خوب را فقط ملاک قرار بدهیم کامل نیست. مثلا نماز جماعت می‌خواندند، روزه می‌گرفتند این‌ها کار خوب است. یا کارهای دیگری انجام می‌دادن نمی‌خوایم بگوییم همه کارشان بد بوده است.

یا مثلاً ابوبکر با رسول اکرم هجرت کردند و به مدینه آمدند، این خیلی کار خوبی بود نمی‌توانیم بگوییم آقایان هجرت نکردند، هرکس بیاید این را انکار کند، همانطور که ایشان می‌گوید یک نوع زورگوی است.

 این‌ها یک سری کارهای خوبی در طول عمرشان انجام دادند، در جنگ‌ها به عنوان یا سیاهی لشکر یا طور دیگر بودند ما گفتیم این‌ها اگر در این جنگ‌ها کسی را کشته باشند مدرک بیاورند. یک آقایی گفت عمر پسر خاله اش را کشت، بله کشته؛ اما او جزء اسرای بدر بود.

 پیغمبر اکرم فرمود برخوردتان چه است؟ این‌ها گفتند آنان که فدیه دارند بدهند، اگر فدیه ندارند باید کشته بشوند. ما می‌گوییم در میدان جنگ آیا این سه نفر کسی را کشتند؟

کار نداریم بله این فرمایش مرحوم «کاشف الغطاء» است ایشان از بزرگان شیعه بوده، در حد مراجع نبوده که مقلدی داشته باشد ولی از علمای برجسته بوده است. ایشان مثل «علامه امینی» و مثل «مرحوم شرف الدین» بودند.

مجری:

خیلی ممنون، آقای «نیکبخت از بندر انزلی» یک نکته گفت بعد هم یک سوال پرسید، نکته‌ ایشان این بود حضرت امیر(سلام الله علیه) در کنار آن زندگی ساده که داشتند اما توقع داشتند که ما بگوییم اموال زیاد در اختیارشان بود؛ اما از آن اموال استفاده نمی‌کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حضرت امیر در یکی از صحبت‌هاشان دارد بر این‌که آن شبی که من و پیغمبر از گرسنگی سنگ به شکم مان بسته بودیم همان شب و همان روز صدها بنده آزاد کردیم!

بله، مزرعه فدک و دیگر جاها در اختیارشان بود، حتی وقتی که نخلستانی را حضرت می‌فروختند تا به منزل بیاید همه فقرا دور حضرت را می‌گرفتند، همه را تقسیم می‌کرد وقتی خانه می‌رسید دستش خالی شده بود.

موردی از حضرت زهرا یا فضه است که گفت یا علی ما را هم جزء یکی از فقرا می‌دانستید یک مقدار هم برای ما می‌آوردید.

ثروت زیادی در اختیار حضرت بود؛ ولی حضرت نمی‌آمد مثلاً برای منزل خودش غذای یک ماه را در منزلش تهیه کند. حضرت فرمود من در زندگیم جز دو قرص نان روزانه و جز این دو تا لباس چیز دیگری ذخیره ندارم.

 دنیا داشتن بد نیست وابستگی به دنیا بد است. بله حضرت نخلستانی داشتند این کارها را انجام می‌دادند می‌فروختند و به فقرا می‌دادند، به زن بچه اش نمی‌رسید!

مجری:

بعد گفتند با توجه به این‌که سال‌ها منع حدیث شد و خلفا اجازه نمی‌دادند حدیث تدوین شود بعد از مدتی این اتفاق افتاد «بنی امیه» و «یهود» نقش داشتند، چه طوری می‌توانیم به این روایات اعتماد کنیم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نمی‌دانم چطور اعتماد کنیم «شعبی» را که امیرالمؤمنین در حدیث می‌دانند، ایشان می‌گوید:

«ما أعلم أحد فتش الحديث كتفتيشي وقفت على أن ثلاثة أرباعه كذب »

سير أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ج7، ص226

«ما اعلم احدا فتش الحديث كتفتيشي وقفت على ان ثلاثة ارباعه كذب»

الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي أبو بكر الوفاة: 463، دار النشر: مكتبة المعارف - الرياض - 1403، تحقيق: د. محمود الطحان، ج2، ص295

کسی به اندازه و مثل من احادیث را زیر و رو نکرده است.

مجری:

ایشان منظورشان آن‌ها نیستند، خودمان شیعه و مکتب اهل بیت چطور؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کار به آن‌ها نداریم، همان زمانی که حدیث قدغن بود امیر المؤمنین بالای منبر صحبت می‌کردند، در گوشه کنار صحبت می‌کردند اولین کتاب را «ابورافع» صحابی اصحاب امیر المؤمنین نوشت. زمان امام سجاد امام باقر و... احادیث نقل می‌شد.

مرحوم «صاحب وسائل در خاتمه وسایل» خاتمه پنجم می‌گوید زمان معصومین آن زمانی که حدیث قدغن بود بیش از شش هزار و ششصد کتاب توسط اصحاب ائمه تالیف شد. چهار صد تای از آن‌ها، «اصول اصول اربعمأة» شد.

 مرحوم «کلینی» «اصول اربعمأة» را به صورت کتاب «کافی» در هشت جلد درآوردند.

مجری:

 پس الحمدالله جای نگرانی برای ما نیست. بعد آقای «محمد مهدی» از تبریز اشاره به آقای «اللهیاری» کرد و این‌که ایشان نقد به بحث مراجع تقلید دارد می‌گوید باید مستقیم خودمان سراغ اهل بیت بیرویم، حواله دادن به شخص و دیگری و تقلید کردن و این‌ها درست نیست.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این تعبیری است که معصومین آوردند، امام عسکری(سلام الله علیه) فرموده است:

«فَأَمَّا مَنْ كَان‏ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏»‏

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج27، ص131

امام عسکری فرمود: آن دسته از فقهایی که «صَائِناً لِنَفْسِهِ» ‏نسبت به نفس اماره‌اش مسلط است. «حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏»؛ مخالف هوای نفسش است و مطیع امر مولایش است، عوام باید از او تقلید کنند.

این مردم کوچه و بازار، مردمان کشاورز که اصلاً سواد عربی ندارد از کجا برود احکامش را به دست بیاورد. آن‌های که سواد عربی دارند، آن استاد حوزه را هم می‌گوییم این همه روایات تقیتاً وارد شده، این همه روایت متعارض داریم، «شیخ طوسی» یک کتاب به اسم «الإستبصار فيما اختلف من الأخبار» دارد روایاتی که با هم متعارض است.

 امام صادق در یک جلسه چهار نفر سوال کردند، چهار نوع جواب داد. بعد راوی می‌گوید چهار نوع جواب دادی؟ فرمود نفر اول در فلان منطقه است گرفتار علمای اهل سنت است، من طبق فتوای اهل سنت به او گفتم، اگر من واقع می‌گفتم می‌رفت عمل می‌کرد جانش در خطر بود.

 فلانی مثلاً در فلان منطقه بود نظر علمای آن‌جا این بود، من طبق آن گفتم، وظیفه ما حفظ جان شیعه‌های ما است. در یک جلسه امام صادق چهار طور جواب داده است. این را عوام نه بلکه خود طلبه‌ها چطور می‌خواهند در بیاورند؟

 لذا اگر کسی در حد اجتهاد است، باید کسی که مجتهد شد، تقلید برایش حرام است ولی کسی در حد اجتهاد نیست، قریب الاجهاد هم باشد استاد حوزه هم باشد، استاد دانشگاه هم باشد، وقتی نمی‌تواند احکام را استنباط بکند طبق فرمایش امام عسکری «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏»

مرحوم «نراقی در کتاب عوائد» نوزده تا روایت برای مشروعیت تقلید نقل کرده است و همچنین برای و تثبیت حکم ولی فقیه، برای مشروعیت فتوای فقیه نوزده تا روایت آورده است.

مجری:

 خیلی ممنونم از شما بزرگواری فرمودید استفاده کردیم سایه تان مستدام باشد. دوستان عزیز از همراهی و همدلی شما خیلی ممنونم، در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی خدانگهدار!





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها