2024 December 11 - چهار شنبه 21 آذر 1403
بهترین راه برای از بین بردن وسوسه های شیطان!
کد مطلب: ١٣٠٨٥ تاریخ انتشار: ١٧ مهر ١٤٠٣ - ١٩:١٣ تعداد بازدید: 113
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
بهترین راه برای از بین بردن وسوسه های شیطان!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی25-05-1403

 
 
 
 
 
 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

25/05/1403

موضوع: بهترین راه برای از بین بردن وسوسه های شیطان!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

در پیاده روی اربعین، از خدا چه حاجتی بخواهیم!؟

تحت قبه امام حسین که دعا مستجاب است دقیقا کجای حرم می شود!؟

بهترین راه برای از بین بردن وسوسه های شیطان!

عبادت خداوند، بهتر است مخفی باشد یا آشکار !؟

تماس بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم باز در سید اللیالی، شب جمعه ای دیگر برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم نگاه شما بینندگان عزیز کنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد، آیت الله حسینی قزوینی هستیم، ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضر شان ببریم.

سلام عرض می کنم حضرت استاد، در خدمت شما هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. خدای عالم از باب:

«يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية – تهران: 1407 ق، ج‏2، ص 578، ح4

توفیق عنایت کرده است که در طلیعه عرائض مان یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم.

یابن الحسن! آقا به جان مادرت * آن مادر غم پرورت * ما را مرانی از درت * یابن الحسن، یابن الحسن.

بعد از وفات مصطفی زهرا صدا می زد تو را *  در پشت آن دیوار و در یابن الحسن یابن الحسن

تا روی زهرا شد کبود مزد رسالت این نبود * از امت بی دادگر یابن الحسن یابن الحسن!

بازآ برای شیعیان خود روضه مادر بخوان * تنها نه درب خانه سوخت، شمع و گل و پروانه سوخت.

محسن صدایت می کند، یابن الحسن یابن الحسن!

وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُون

مجری:

طیب الله انفاسکم، خیلی ممنون و متشکریم. همانطور که شما بینندگان عزیز مطلع هستید در این برنامه مباحثی مرتبط با اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم نگاه شما بینندگان عزیز و ارجمند می کنیم.

امیدواریم ان شاء الله بتوانیم با اعمال و رفتار علوی و مهدوی، خودمان را به مقام سربازی حضرت آقا بقیة الله الاعظم (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا) برسانیم.

ما در همین زمینه در محضر حضرت استاد صحبتهایی داشتیم و از محضرشان استفاده کردیم. حضرت استاد لطفا یک مختصری از آنچه که بیان شده بفرمایید ان شاء الله بعد از آن وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

ما در جلسات گذشته عرض کردیم که چه کار کنیم در خودمان اخلاق علوی را احیا کنیم، و با سیره مهدوی آشنا شویم و در زندگی فردی و اجتماعی مان آنها را پیاده کنیم، تا بتوانیم به یک مرحله از کمال برسیم که لیاقت زیارت حضرت و مرافقت حضرت و همراهی و همگامی با حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را پیدا کنیم. چه قبل از ظهور، چه بعد از ظهور، و عرض کردیم طبق آیه شریفه:

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه براي انسان بهره‌اي جز سعي و کوشش او نيست.

سوره نجم (53): آیه 39

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود * مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!

و در آیات قرآن هم شما ملاحظه کنید هر کجا واژه «ایمان» می آید، پشت بندش «عمل صالح» دارد.

(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)

کساني که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند

سوره بقره (2): آیه 277

یعنی غالب آیاتی که کلمه ایمان دارد، بلافاصله می گوید مؤمنینی که عمل صالح انجام می دهند؛ یعنی ایمان بدون عمل صالح، تحقق پیدا نمی کند، لقلقه زبان دردی را دوا نمی کند، نه به درد دین ما و نه به درد آخرت ما می خورد.

فقط این لقلقه زبان، ما را از ‌آن عواقب عدم ایمان حفظ می کند، یعنی وقتی کسی «لا اله الا الله» می گوید، دیگر جان و مال و عرضش در امان است و کسی نمی تواند متعرض او بشود. ولی آیا این ایمان می تواند انسان را به آن مراحل بالا برساند یا نه؟ قطعا نه.

 لذا ما باید در رابطه با اخلاق علوی تلاش کنیم ببینیم خود حضرت امیر (علیه السلام) و فرزندان بزرگوارشان، و اصحاب گرامیشان، مثل سلمان، ابوذر، مقداد، اینها چه اخلاقی را داشتند، و چه روشی را داشتند.

البته ما اگر بخواهیم پا جای پای امیرالمؤمنین بگذاریم، شاید این توقع نابجایی باشد، خود حضرت امیر (علیه السلام) در نامه اش به «عثمان ابن حنیف» حاکم بصره که یک نامه خیلی با عتاب و خطاب است می فرماید:

«أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُو ٌّ»

شنیدم در کنار یک سفره ای رفتی، که در کنار آن سفره جای فقرا خالی بود، اطراف آن سفره را همه اغنیاء گرفته بودند!

ببینید تقوا خیلی ظریف است، یعنی اگر ما را دعوت کردند به یک سفره ای که در کنار آن سفره جای فقرا خالی است، احتیاط کنیم. اخلاف علوی این است.

در کنار سفره ای که همه ثروتمندان و کارخانه داران و بازاریان هستند، باید فقرا هم حاضر باشند. ما نمی گوییم آنها بد هستند، ولی آیا اینطور سفره ها مقتضای شیعه بودن است؟ اگر ده تا ثروتمندی دعوت می کنید، چهار تا هم از افراد مستمند دعوت بشود که متأسفانه این ویژگی در میان ما شیعیان تا حدودی متروک شده است.

بعد حضرت می فرماید:

«أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ»

هر ملتی امام و پیشوایی دارد، وظیفه ملت اقتدا به امام و پیشوای خودش است، و استفاده از نور هدایت او است.

 بعد می فرماید امام شما مردم من هستم، من علی هستم.

«أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ»

من علی، در زندگی جز دو دست لباس بیشتر ندارم، یک دست وقتی که لباس هایم را می شویم عوض می کنم، ده تا لباس رنگارنگ و با قیمت های بالا تهیه نکردم و از نظر آذوقه هم جز دو قرص نان در خانه ام چیز دیگری نیست.

بعد این تعبیری که حضرت امیر دارد، خود حضرت امیر هم توقع ندارد ما آن طوری باشیم، طاقتش را هم نداریم، خودشان می فرمایند:

«أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ»

شما قدرت این که مثل من علی در دنیا زاهدانه زندگی کنید ندارید.

«وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»

بیایید لااقل از مسیر تقوا بیرون نروید، از مسیر عفت عمومی بیرون نروید، از ورع و اجتناب از منهیات و مکروهات الهی خارج نشوید.

بعد حضرت امیر یک جمله خیلی قشنگی دارند، این را باید با قلم نور در خدود حور نوشته بشود، به تعبیر ملا هادی سبزواری:

«لا بد ان یکت بالنور علی خدود الحور»

می گوید اگر من علی این طور زندگی زاهدانه را انتخاب کردم نه این که از دستم بر نمی آید، من حاکم علی الطلاق جامعه هستم، بیت المال همه دست من است و ولایت هم دارم و می توانم زندگی اشرافی برای خودم تهیه کنم.

«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ»

اگر بخواهم غذاهای رنگارنگ استفاده کنم، لباسهای خوب و قیمتی استفاده کنم. کسی مانع من علی نیست، این جمله مهم است:

«وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ»

دوستان عزیز خوب دقت کنیم اخلاق علوی با شعار درست نمی شود، با حرف زدن درست نمی شود، ما در همسایه مان چند نفر فقیر، چند نفر مستمند و بیچاره هستند؟ آیا به فکر اینها بودیم، از نزدیک رفتیم وضع آنها را بررسی کنیم؟ در اداره افرادی که قرض دار هستند، بیمار هستند، گرفتار هستند، حال آنها را پرسیدیم؟

 امیرالمؤمنین می فرماید هیهات از این که: «يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ»، من نفسم بیاید من را وادار کند بهترین غذاها را بخورم، بهترین لباسها را بپوشم

«وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ»

در سرزمین اسلامی شاید کسی باشد که سیر شدنش به یادش نمی آید!

« وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ»

یک نان خشک جویی هم در بساط ندارد!

 شب بچه هایش از شدت گرسنگی گریه می کنند و خوابشان نمی برد، من علی بهترین غذاها را بخورم، در میان مسلمانها این چنین باشد؟

فلذا عزیزان، سروران، بزرگواران! آنهایی که دوست دارید اخلاق علوی را در زندگی پیاده کنید، این اخلاق علوی است.

«أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:

          وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ             وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ

آن شاعر می گوید همین مرض برای تو بس که با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص416

 این اخلاق علوی است، این روشی است که ما باید یاد بگیریم. در روایت داریم، ظاهرا از امام صادق یا امام باقر (علیهما السلام) است. می گوید شما تصور نکنید حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بیاید شما در کاخهای مجلل زندگی می کنید، ثروت تان چنین و چنان می شود، پول تان از پارو بالا می رود، نه از این خبرها نیست.

 شما شیعیان و تابعین حضرت مهدی (ارواحنا فداه) باید با زندگی اندک امرار معاش کنید، و برای دیگران الگو باشید.

از مرحوم میرزای شیرازی (رضوان الله تعالی علیه) صاحب فتوای تنباکو اگر اشتباه نکنم نقل است که یک روزی می بیند یکی از عروس هایش یک لباس قیمتی به تن کرده است، به آن چیزی نمی گوید، شوهرش که پسرش بوده است را صدا می کند، می گوید پسرم دیدم همسر شما یک لباس قیمتی پوشیده است عرض کرد آقا جان:

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ)

بگو: «چه کسي زينتهاي الهي را که براي بندگان خود آفريده، و روزيهاي پاکيزه را حرام کرده است؟!»

سوره اعراف (7): آیه 32

مگر پوشیدن لباس قیمتی حرام است؟ فرمودند پسرم حرام نیست، ولی ما در جامعه الگو هستیم، وقتی فقرای جامعه، فقرای عراق نگاه می کنند می بینند ما لباس قیمتی پوشیدیم، غذاهای رنگارنگ داریم، در اعتقاداتشان تزلزل ایجاد می شود می گویند اینها رهبران ما هستند، اینها دارند با زندگی اشرافی امرار معاش می کنند، ما برای نان خالی مان هم مشکل داریم.

ولی اگر ما زندگی مان، زندگی فقرایی بود، لباس های مان لباسهای از طیف همین فقرا بود، برای فقرا و برای این افراد نادار مایه آرامش است، مایه تسکین است، می گویند آقا هم از جنس ما است، رهبر ما، مرجع ما هم زندگیشان مثل زندگی ما است.

اینها خیلی ظرافت می خواهد فقط با حلوا حلوا کردن دهن آدم شیرین نمی شود، سیر شدم سیر شدم انسان را از گرسنگی نجات نمی دهد.

لذا ما ببینیم بزرگان ما، مراجع ما، اصحاب ائمه (علیهم السلام) وضع زندگیشان چطوری بوده است، ما تلاش کنیم زندگی مان را با زندگی آنها تطبیق بدهیم.

در پیاده روی اربعین، از خدا چه حاجتی بخواهیم!؟

یک نکته ای هم خدمت عزیزان عرض کنم این عزیزانی که عازم اربعین حسینی هستند که در حقیقت مانور بزرگ مهدوی است، قبل از این که مانور بزرگ حسینی باشد. یعنی در حقیقت می خواهند نشان بدهد که این جمعیت میلیونی که در بعضی از سالها از بیست و یک میلیون نفر تجاوز کرد، اینها ان شاء‌ الله آماده هستند که فردا روزی که حضرت تشریف بیاورند به استقبال حضرت بروند.

همین همایش اربعین یک مشت محکمی است بر دهان یاوه سریان وهابی، یاوه سرایان صهیونیستی و آمریکایی و غیره که مذهب شیعه را یک مذهب مایه رکود و خمود جامعه می داند و این همایش اربعینی در حقیقت یک هشداری است برای ابرقدرتها که اگر روزی رهبر ما فتوای جهاد بدهد، حضرت ولی عصر اشاره کند، این لشکر بیست و چند میلیونی در برابر شما می ایستند.

به طوری که بزرگ ترین تکه بدن شما گوش شما خواهد بود، این مردم زندگی تان را تار و مار می کنند. این را داشته باشید.

بعضی از دوستان سوال می کنند، این آقایانی که برای همایش اربعین و پیاده روی اربعین می روند، چه چیزی از خدا بخواهند؟ بنده عرض می کنم در همایش اربعین از امام حسین خود امام حسین را بخواهیم؛ چون آن با ارزش ترین و با قیمت ترین چیز عالم هستی است که اگر واقعا خدا به ما امام حسین را بدهد و ما را ثابت قدم بدارد، همانطور که در زیارت عاشورا می خوانیم:

«‌فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ- وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ»

خدا را قسم می دهم به این عنایتی که به ما معرفت شما را کرم کرده است، معرفت اولیاء شما را کرم کرده است.

«وَ رَزَقَنِي الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ»

دشمنی با دشمنان شما، عداوت با دشمنان شما را برای ما کرم کرده است.

 از خدا می خواهم چه کار کند؟

«أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»

ما را در دنیا و آخرت با شما محشور کند.

«وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»

خدای عالم ما را تا آخر عمر در محبت و ولایت شما ثابت قدم بدارد!

كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177

دوستان! این: «وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» خیلی مهم است. خیلی از افرادی بودند که دم از امام حسین زدند، از علی (علیه السلام) دم زدند، دم از اهل بیت زدند، ولی عاقبت از امیرالمؤمنین، اهل بیت و غیره فاصله گرفتند.

یکی از دوستان نقل می کرد، ما یک رفیقی داشتیم، طلبه بود، روحانی، می گفت وقتی وارد حرم حضرت معصومه می شدیم، از اول ورود این اشک می ریخت، کنار ضریح مطهر حضرت معصومه اشک می ریخت تا ما از حرم بیرون بیاییم این اشک می ریخت؛ ولی تقدیر الهی رقم زد، نمی دانم چطور ولی برگشت، اصلا منکر خدا و اسلام و قرآن و اهل بیت شد!

نداند به جز ذات پروردگار * که فردا چه بازی کند روزگار

«وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» از خدای عالم می خواهد ما را قدم صادقانه، قدم صدقی در محضر شما در دنیا و آخرت قرار بدهد.

 ما روایات متعدد داریم، هم شیعه دارد، صحیح بخاری و مسلم دارد، رسول اکرم فرمود چه بسا افرادی به ظاهر مسلمان هستند، متدین هستند، اهل نماز و روزه و زکات و جهاد و این چیزها هستند، ولی آخر عمر ورق بر می گردد، و با صفت مجرمان و فاسقان از دنیا می رود.

بعضی از افرادی هم هستند که در زندگی شان گناه و معصیت کردند، ولی یک کاری از اینها صورت می گیرد که آخر عمر بر می گردند با صفت متقین از دنیا می روند، ولذا ما دقت کنیم، یکی از دعاهای بزرگی که ما در قنوت نمازمان، در سجده آخر نمازمان بخواهیم این است که از خدا بخواهیم ما را عاقبت بخیر کند.

لذا این اولا نکته ای است که ما از امام حسین خود امام حسین را بخواهیم، با امام حسین شدی، با پیامبر هم هستید، با امیرالمؤمنین با فاطمه، با همه هستی، هستید. در همین زیارت عاشورا می خوانیم:

«يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاتِكَ»

حسین جان من به خدا تقرب می جویم! محبت تو واسطه وصل من به خدا، وصل من به رسول الله، وصل من به امیرالمؤمنین، وصل من به حضرت زهرا، وصل من به آقا امام حسن، و وصل من به تو است!

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏ (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد‏ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص774

خیلی تعبیر قشنگی است. می گوید می خواهی به رسول اکرم نزدیک بشوی راهش حسین است. به خدا نزدیک بشوی راهش حسین است. با صدیقه طاهره انس بگیری حسین، با امام مجتبی انس بگیری حسین، با حجة ابن الحسن (ارواحنا فداه) انس بگیری حسین.

وقتی با حسین بودی، احساس کردی که امام حسین تو را راه داد، امام حسین تو را وارد جرگه خودش کرد، احساس کردی از امام حسین هرچه بخواهی به تو می دهد.

این یک مسئله قلبی است، کسی به امام صادق عرض کرد شما ما را چقدر دوست دارید؟ فرمود به قلب تان نگاه کنید ببینید شما ما را چقدر دوست دارید، همان اندازه ای که شما ما را دوست دارید، ما هم شما را دوست داریم.

اگر واقعا آقا امام حسین راه مان بدهد خودشان در دل مان می اندازند، ما را به راه می آورند، خودشان به دلمان الهام می کنند، یعنی ما امروز هرچه بخواهیم به ما می دهند، و آنجا بهترین چیزی که باید از آقا امام حسین بخواهیم فرج حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.

در دو جای زیارت عاشورا این عبارت آمده است که حسین جان از خدای عالم می خواهیم:

«أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»

خدا به من توفیق بدهد در رکاب حضرت مهدی انتقام تو را بگیرم

 چقدر قشنگ است این در دو جای زیارت عاشورا آمده است یکی قبل از:

«يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏ إنّي أتَقَربُ إلیکْ»

بعدش هم:

«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏؛ وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكُمْ مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ»

كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177

از خدای عالم بخواهم با امام مهدی از اهل بیت پیامبر توفیق بدهد خونخواهی شما را داشته باشم، انتقام شما را بگیرم!

این دو تا واژه در زیارت عاشورا یک رمزی دارد، یک ارتباطی دارد. زیارت عاشورا و زیارت امام حسین است، ولی مسئله مهدویت (ارواحنا فداه) در دو جا، آن هم انتقام امام حسین را گرفتن است.

اگر ان شاء الله امام حسین راه مان داد، از امام حسین فرج حضرت و اینکه ما در رکاب حضرت باشیم و در انتقام حضرت از قاتلین امام حسین ما هم سهیم باشیم را بخواهیم. دیگر بهتر از این چه چیزی می خواهید، بالاترین از این چه چیزی می خواهید؟

اگر اهل بیت این را به ما دادند، هم دنیای ما آباد است و هم آخرت ما. دین ما آباد است، بهشت ما آباد است. مؤمن باید کیس باشد، زرنگ باشد، از بزرگ، حاجت بزرگ بطلبد، این که زنم و بچه ام چطوری است، خانه ام چطوری است، آنها را به خودشان واگذار کنید، هرچه خودشان صلاح می دانند برای ما انجام بدهند.

 با مستأجری هم می شود زندگی کرد، خیلی از این مردم مستأجر هستند، تا آخر عمر مستأجر بودند، آسمان به زمین نیامد، زمین هم به آسمان نرفت، با بیماری دست و پنجه نرم کردن، آسمان به زمین نیامد، آن هم از دنیا رفتند، آنهایی هم که زندگی مرفهی هم داشتند از دنیا رفتند.

ولی اگر خدای ناکرده فاصله ما با امام حسین ایجاد بشود و امام حسین را از دست بدهیم دیگر همه چیز را از دست دادیم.

آن زندگی جاودانه ای که در پیش داریم، این زندگی دنیایی ما، این هشتاد سال، نود سال، حد اکثر صد سال، در برابر آن زندگی جاودانه اصلا عددی نیست، دارد که وقتی مؤمن می خواهد از دنیا برود، فرشته ها از او سوال می کنند در دنیا چه مقدار بودید؟

(أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيةٍ وَهِي خَاوِيةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يحْيي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يوْمًا أَوْ بَعْضَ يوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ)

يا همانند کسي که از کنار يک آبادي (ويران شده) عبور کرد، در حالي که ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مي‌کند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يکصد سال ميراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردي؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشي از يک روز.» فرمود: «نه، بلکه يکصد سال درنگ کردي!

سوره بقره (2): آیه 259

می گوید ما روزی یا بعضی از روز، مثلا چند ساعتی در دنیا بودیم، یعنی کل این هشتاد نود سال، می گوید: (يوْمًا أَوْ بَعْضَ يوْمٍ). سشما هشتاد، نود سال زندگی کردی، می گوید: نه ما یک روز در دنیا بودیم، یا مثلا نصف روز. آیا یک روز و نصف روز ارزش دارد که عاقبت آن زندگی جاودانه خودمان را تباه کنیم؟

امیدواریم ان شاء الله عزیزانی که می روند آنجا هم برای خودشان دعا کنند، هم برای جا مانده ها دعا کنند. آنهایی که مثل ما توفیق حضور در پیاده روی اربعین ندارند، ما را هم ان شاء‌ الله عزیزان یاد کنند.

 عزیزان ما در فلسطین اشغالی گرفتار دژخیم ترین رژیم تاریخ بشریت است، آنها را دعا کنند، اینها شبانه روز زیر رگبار تیر باران موشک باران اسرائیل خونخوار هستند، آن ها را دعا کنند ان شاء الله.

من یک خواهشی هم از همه عزیزان دارم در اربعین ان شاء الله دعا کنند انتقامی که بنا است، سپاه مقتدر ما از رژیم اشغالگر بگیرد، یک انتقامی باشد، زمینه ساز ظهور آقا امام زمان (علیه السلام) ان شاء الله!

مجری:

ان شاء الله. تشکر می کنم از محضرتان، این نکته ای که فرمودید، سوال خیلی ها بود که الان در کربلا و زیر قبه سیدالشهدا (سلام الله علیه) چه دعایی بکنم؟

تحت قبه امام حسین که دعا مستجاب است دقیقا کجای حرم می شود!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یک نکته ای را هم عرض کنم که اشاره فرمودید زیر قبه، قبلا هم عرض کردم، این را از یکی از اولیاء الله که تشرفات عدیده هم داشتند، و از نزدیک با این مرد بزرگ آشنا بودم. ایشان می فرمودند تحت قبه بالا سر ضریح مطهر جایی بایستید که سینه تان روبه روی قبر حبیب ابن مظاهر باشد دست چپ تان را دراز کردید به وسط ضریح امام حسین برسد.

یعنی یک زاویه ای تشکیل بدهید که یک طرف زاویه قبر حبیب ابن مظاهر، یک طرف این زاویه هم به وسط ضریح امام حسین برسد این سر زاویه تحت قبه است، آن جایی است که خداوند تضمین کرده است هر کس آنجا دعا کند دعایش رد نمی شود.

امام صادق (سلام الله علیه) و امام هادی (سلام الله علیه) بعضی شیعیان را کربلا می فرستاند و می فرمودند تحت قبه ما را دعا کنید. وقتی امام معصوم دارد اینچنین می کند دیگر تکلیف ما کاملا روشن است.

این قسمت هم الان طرف آقایان است، نه طرف خانم ها، حالا خانم ها هم در این قسمت پایین هستند که در حقیقت قبر مطهر علی اکبر حسین است که:

«أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ»

اللهوف على قتلى الطفوف: نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى؛ ترجمه فهرى زنجانى، احمد (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، ناشر: جهان‏، تهران: 1348 ش، ص113

آنجا را هم دست بزنند به ضریح مطهر این بزرگوار و از حضرت بخواهند واسطه بشود بین اینها و امام حسین ان شاء الله قطعا حاجت روا می شوند. کسی که توفیق ندارد بالای سر تحت قبه را درک کند قلبش هم با اینها باشد ان شاء الله امام حسین خیلی کریم است.

مجری:

ان شاء الله توفیق باشد و بتوانیم آن لحاظات را درک کنیم، با معرفت و با معنویت کامل ان شاء الله.

عزیزان بیننده خدمت شما هستیم، تلفن هایی که زیر نویس می شود در اختیار تان است، اگر تمایل داشتید مطلبی بود، دغدغه ای ذهنتان را مشغول کرده بود، سوال خاصی داشتید، با همین تلفن هایی که زیر نویس شده است تماس بگیرید. در فرصت مقتضی ان شاء الله صدایتان را خواهیم شنید.

همچنان با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی استاد محترم آیت الله حسینی قزوینی در خدمتتان هستیم.

در جلسات قبل، حضرت استاد اشاره فرمودند در کنار اعمال جوارحی که حس شدنی هستند، اعمال قلبی را داریم که هم در جنبه مثبتش و هم در جنبه منفیش، آثار بسیار بزرگ تری دارند.

در بیان این اعمال، به بحث «ریا» رسیدیم و نکات بسیار مهمی بیان شد از جمله اینکه فردی که ریاکار است، در حقیقت یک نشانه ای از شرک را دارد و در قیامت عاقبت بسیار بدی دارد.

رسیدیم به اینجا که گاهی خود فرد قصدش ریا نیست ولی در وجودش احساس ریا بودن اعمالش را می کند. این موارد را چگونه تشخیص بدهد و این وسوسه ها را چگونه از خود دور بکند؟

بهترین راه برای از بین بردن وسوسه های شیطان!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با وسوسه های شیطانی در اعمال خوب، حالا این اعمال خوب عبادی باشد، یا غیر عبادی باشد، در روایات متعدد از معصومین مطالبی صادر شده است. روایتی از رسول اکرم و حضرت امیر (علیهما السلام) است که می فرماید:

«إِذَا أَتَى الشَّيْطَانُ أَحَدَكُمْ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ فَقَالَ: إِنَّكَ مُرَاءٍ »

خیلی جالب است، گویا رسول اکرم از روز اول همه حقایق را تا قیامت می بیند، می گوید شما مشغول نماز هستی شیطان به سراغت می آید، می گوید تو اهل ریا هستی، تو داری با حضور نماز می خوانی، «والضالین» را می کشی، گریه می کنی، این نماز به درد تو نمی خورد، می خواهی این را به مردم نشان بدهی.

یک وقت کسی واقعا نیتش این است که در اعمالش ریا بکند ولی گاهی نیت می کند نماز بخواند، در نماز گریه کند، حضور قلب داشته باشد، مثلا سجده اش را طولانی کند قصدش ریا نیست، ولی شیطان می آید همین طوری زیر گوشش او را وسوسه می کند که تو داری ریا می کند، حضرت فرمود:

«فَلْيُطِلْ صَلَاتَهُ مَا بَدَا لَهُ، مَا لَمْ يَفُتْهُ وَقْتُ فَرِيضَةٍ»

قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ص86، ح281

نماز را طولانی کند، سجده اش را طولانی تر کند، برای این که پوزه شیطان را به خاک بمالد. مثلا اگر سه تا سبحان ربی الاعلی می گوید، هفت تا بگوید. (تسبیحات باید تک باشد، یا سه تا، یا پنج تا، یا هفت تا، و...)

البته طوری ادامه بدهد که وقت نماز نگذرد، یک دفعه می آید به قدری ادامه می دهد که آفتاب طلوع می کند، این طوری نه، مادامی که وقت واجب نگذشته است به رغم وسوسه های شیطان ادامه بدهد.

یک نکته ای هم من خدمتتان عرض کنم، این را هم ما از اساتید شنیدیم. هم بزرگانی مثل مرحوم نراقی و غیره می گویند وقتی وسوسه شیطانی می آید، همین که از این قضیه شما ناراحت هستید، این خودش نشانه ایمان شما است.

یک دفعه شیطان می آید آدم خوشش می آید می گوید تو اهل ریا هستی، یک دفعه نه از این نیتی که شیطان القاء می کند شما ناراحت هستید، همین ناراحتی نشانگر اخلاص شما است.

یا بعضا یک چیزهایی شیطانی به ذهنت می آید در مسائل اعتقادی، قیامت و ائمه و ناراحت هستی از این که این چنین نیتی به ذهن شما آمد، همین نشانه ایمان شما است، همانجا از شر شیطان به خدای عالم پناه ببرید و از خدا بخواهید که شر شیطان را از شما دور کند.

«وَ إِذَا كَانَ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ»

اگر مشغول نماز بود، نمازش را ادامه بدهد، اگر نه مشغول کار آخرتی بود، مشغول خواندن قرآن و غیره بود، در آنجا هم می گوید:

«فَلْيَتَمَكَّثْ مَا بَدَا لَهُ»

می گوید تا می تواند این را ادامه بدهد، مشغول خواندن قرآن است، شیطان آمده است، می گوید ای بابا داری قرآن می خوانی برای این که به دیگران نشان بدهی، به زن و بچه ات نشان بدهی، به فلان استادت نشان بدهی که اهل قرآن هستی!

همین که شیطان آمد، می خواستی چهار صفحه قرآن بخوانی، هشت صفحه قرآن بخوان، می خواستی هشت صفحه قرآن بخوانی، شانزده صفحه قرآن بخوان. در حقیقت شیطان وقتی می بیند شما خلافش عمل می کنید، دمش را روی کولش می گذارد و فرار می کند.

بهترین راه برای راندن شیطان این است که او هرچه می گوید شما خلافش را انجام بدهید. در وسوسه این که آیا این «الحمدلله» من درست است یا درست نیست، نیت کن خدایا من می خواهم «الحمدلله» باطل بگویم، اصلا می خواهم نماز باطل بخوانم، وقتی شیطان این طوری دید دیگر شما را رها می کند و می رود.

 شما سه چهار روز این نیت را کنید که می خواهید نماز باطل بخوانید، بعد از چهار پنج روز می بینید همه چیز درست شد و سر جایش آمد. این هم که می گویی من می خواهم نماز باطل بخوانم، نماز باطل نزد شیطان است، نه این که شما واقعا نمازت را باطل کنی، آن یک حساب دیگری دارد.

 بعد می فرماید:

«وَ إِذَا كَانَ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فَلْيَبْرَحْ»

قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ص86، ح281

اگر چنانچه مشغول کار دنیا است، شیطان به سراغش آمد سریع رها کند. چون کار دنیا را اگر ادامه بدهی شیطان بیشتر تو را به وسوسه گرفتار می کند، اگر مشغول نماز هستی، نمازت را طولانی کن، مشغول قرآن خواندن هستی، قرآن خواندن را طولانی کن.

ولی اگر مشغول کار دنیا هستی، شیطان آمد گفت تو کارهای دنیا را داری انجام می دهی همه برای ریا است، آنجا حضرت فرموده است: این را رها کنید.

در روایتی است امیرالمؤمنین (علیه السلام) سوال می کند:

«يَا رَسُولَ اللَّهِ الرَّجُلُ مِنَّا يَصُومُ وَ يُصَلِّي فَيَأْتِيهِ الشَّيْطَانُ فَيَقُولُ إِنَّكَ مُرَاءٍ»

بعضی هستند نماز می خوانند و روزه می گیرند شیطان می آید می گوید تو اهل ریا هستی!

«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ أَحَدُكُمْ عِنْدَ ذَلِكَ أَعُوذُ بِكَ أَنْ أُشْرِكَ بِكَ شَيْئاً وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا لَا أَعْلَمُ.»

فرمود بگوید خدایا پناه می برم به تو از این که برای تو شریک قائل بشوم، هم نسبت به آنچه که می دانم و استغفار می کنم از کارهایی که نمی دانم.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 69، ص 303

می گوید این کار را انجام بدهد شیطان دست از او دست می کشد. در این زمینه شاید روایات دیگری هم باشد، ولی آنچه که مهم است این روایت از رسول اکرم و حضرت امیر (علیهما السلام) است که ما را راهنمایی می کنند که اگر در وسط نماز ، قرآن خواندن، یا روزه گرفتیم شیطان سراغ ما آمد، خلاصه شیطان را چگونه از خودمان دور کنیم و برانیم و دیگر سراغ ما نیاید.

مجری:

بسیار عالی. استاد! بعضی وقت ها اطرافیان که افراد متدین و متشرعی هم هستند، نگاه می کنند به یک نفر که دارد با حال نمازش را می خواند، شروع به تعریف و تمجید کردن می کنند و آن فردی که دارد این نماز می خواند احساس می کند دارد به اخلاصش ضربه وارد می شود، اینجا چه طور است؟

عبادت خداوند، بهتر است مخفی باشد یا آشکار !؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در اینجا که بعضا افرادی می آیند تعریف و تمجید می کنند، ما در روایات هم داریم کلماتی که بر زبان بندگان خالص جاری می شود اینها از الطاف الهی است.

در نامه امیرالمؤمنین به «مالک اشتر» می فرماید دقت کن مردم را راضی نگهداری، مردم نسبت به تو بدگویی نکنند، خدای عالم با حاکم آنچنان برخورد می کند که از زبان مردم نسبت به این حاکم جاری می شود.

 اگر مردم عبارت های زشتی می گویند که این ظالم است، فاجر است، فاسق است و غیره، به خاطر فلان عمل و فلان عمل، خدا هم به همان «یجری علی لسان القوم» عمل می کند. می گویند این آدم خوبی است، این کارهای رفاهی انجام داده است و چه کار کرده است. آن نکته را جدا کنیم من به آن هم می رسم.

ولی یک نکته ای است در عبادت اهل بیت به ما توصیه کردند حد المقدور عبادتهای ما مخصوصا مستحبات ما مخفیانه باشد، می گوید نماز شبتان را در خانه بخوانید، نماز صبح تان را بروید مسجد بخوانید.

حالا بعضی از آقایان شما نگاه کنید در خود حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیم ساعت قبل از اذان همه دستشان گرفتند و مشغول دعا هستند امیدواریم ان شاء الله همه شان خالص برای خدا است، ولی اهلبیت توصیه شان به ما این است، فرمودند:

«أَعْظَمُ الْعِبَادَةِ أَجْراً أَخْفَاهَا»

با عظمت ترین عبادت از نظر اجر آن عبادتی است ک مخفیانه باشد!

قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ص 135

یا امیرالمؤمنین می فرماید:

«مِنْ كُنُوزِ الْبِرُّ إِخْفَاءُ الْعَمَلِ»

از گنج های بزرگ نیکی این است.

عيون أخبار الرضا عليه السلام‏؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، وفات مؤلف: 381 ق‏، محقق: لاجوردى، مهدى‏، ناشر: نشر جهان‏، تهران‏، 1378 ق‏، ج 2، ص 38

شما برای اهلبیت گریه می کنید، در یک گوشه ای گریه کنید که حد المقدور زن و بچه ات هم نبینند، نه این که بیایی در حرم و اینها شروع کنی با صدای بلند گریه کردن، مردم بگویند این دارد چه کار می کند. اینها هرچه مخفیانه تر باشد پاداشش بیشتر است. از کید شیطان دور تر است.

باز از امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

«مَا كَانَ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ أَعْمَالِ الْبِرِّ كُلِّهَا تَطَوُّعاً»

صدقه مستحبی، حالا صدقه واجب؛ زکات و وجوهات، اینها را علنی بدهید که دیگران هم تشویق شوند و عبرت بگیرند. اما نماز مستحبی، روزه مستحبی، خواندن قرآن و ... آنهایی که مستحبی است فرق می کند. فرمود:

«فَأَفْضَلُهُ مَا كَانَ سِرّاً»

بهترین اینها این است که مخفیانه در گوشه منزل باشد.

«وَ مَا كَانَ مِنْ ذَلِكَ وَاجِباً مَفْرُوضاً فَأَفْضَلُهُ أَنْ يُعْلَنَ بِهِ»

اگر این عبادتها واجب است؛ روزه گرفتن است، نماز خواندن است، زکات دادن است، اگر به واجبات عمل می کنید، واجبات را علنی کنید.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دار الشريف الرضي للنشر، قم: 1406ق، ص213

البته این که می گوید علنی کنید،‌ نه به خاطر این که به مردم نشان بدهید، نه، علنی کنید که دیگران هم عبرت بگیرند، سرمشق برای دیگران باشد. این بخشی از روایاتی است که ائمه (علیهم السلام) به ما توصیه کردند. فرمود:

«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَظَرَ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ إِلَى قَوْمٍ لَمْ يَمُرُّوا بِهِ»

در قیامت آن کسی که دربان بهشت است می بیند یک قومی به بهشت رفتند ولی از در بهشت وارد نشدند.

تعجب می کند می گوید:

«مَنْ أَنْتُمْ وَ مِنْ أَيْنَ دَخَلْتُمْ»

شما چه کسی هستید، از کجا وارد بهشت شدید، من که دم در هستم ندیدم شما وارد بشوید؟

«قَالَ يَقُولُونَ إِيهاً عَنَّا فَإِنَّا قَوْمٌ عَبَدْنَا اللَّهَ سِرّاً فَأَدْخَلَنَا اللَّهُ الْجَنَّةَ سِرّا»

ما یک قومی هستیم که خدا را مخفیانه عبادت می کردیم و خدا هم ما را به صورت مخفیانه به بهشت وارد کرد.

فلاح السائل و نجاح المسائل‏؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، ناشر: بوستان كتاب‏، قم: 1406ق، ص36

یعنی هیچ کس ما را ندید حتی شمایی که دربان بهشت و خادم بهشت هستید هم، ما را ندیدید. نتیجه عبادتهای سری، ورود در بهشت به صورت سری است که حتی دربان بهشت هم خبر دار نیست. باز در روایت است که:

«وَ كَانَ عِيسَى يَقُولُ لِلْحَوَارِيِّينَ إِذَا صَامَ أَحَدُكُمْ صَوْماً فَلْيُدَهِّنْ رَأْسَهُ وَ لِحْيَتَهُ وَ يَمْسَحْ شَفَتَيْهِ بِالزَّيْتِ لِئَلَّا يَرَى النَّاسُ أَنَّهُ صَائِمٌ»

می گوید اگر شما روزه مستحبی گرفتید، سر و صورتتان را روغن مالی کنید لب های تان را یک مقداری روغن زیتون بمالید به طوری که مردم متوجه نشوند که شما روزه دار هستید.

یعنی تصور کنند که مثلا شما غذا خوردی و آمدی و لبهایت هم همه روغنی است.

«وَ إِذَا أَعْطَى بِيَمِينِهِ فَلْيُخْفِ عَنْ شِمَالِهِ»

با دست راست تان صدقه دادید، دست چپ تان خبر نداشته باشد!

«وَ إِذَا صَلَّى فَلْيُرْخِ سَتْرَ بَابِهِ»

می خواهید نماز مستحبی بخوانید، پرده را بیندازید که مبادا همسایه از این پنجره ببیند شما مشغول نماز هستید!

«فَإِنَّ اللَّهَ يَقْسِمُ الثَّنَاءَ كَمَا يَقْسِمُ الرِّزْقَ»

خداوند عبادتها را تقسیم می کند، همانطوری که روزی را تقسیم می کند.

عدة الداعي و نجاح الساعي‏؛ نويسنده: ابن فهد حلى، احمد بن محمد (وفات مؤلف: 841 ق‏)، محقق: موحدى قمى، احمد، ناشر: دار الكتب الإسلامي‏، 1407ق، ص 234

یعنی عبادت خالص، عبادت سری از روزیهای خدای عالم است، آن هم یک نوع روزی است، همانطوری که نان و غذا و غیره هم یک روزی دیگری است. این هم این سوال، اگر سوالات دیگری است ان شاء الله برای جلسه بعد باشد.

مجری:

ان شاء الله، متشکرم. اما بنابر قولی که به شما بینندگان عزیز و ارجمند دادیم، فرصت در اختیارتان است، اگر مطلب و دغدغه ای داشتید با همین تلفنهایی که زیر نویس شده است تماس بگیرید، ان شاء الله پاسخگوی شما خواهیم بود. آقا «امیر» عزیز از «گلستان» پشت خط هستند. در خدمتتان هستیم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقا امیر از گلستان – شیعه)

سلام بر استاد گران مایه و مجری محترم. از برنامه های بسیار خوب تان صمیمانه تشکر می کنم، خصوصا از مناظره استاد شریفی تشکر می کنم، امیدواریم در برنامه ها بیشتر از استاد شریفی و استاد یزدانی هم استفاده کنید.

جناب استاد قزوینی! یکی از دوستان گفتند که این سوال را برای شما مطرح کنم و مقداری طولانی است، ایشان دو فرزند پسر و دختر دارند، هر کدام بالای سی سال سن دارند، هر نوع بی احترامی نسبت به پدر و مادرشان دارند، فرزندان می گویند برای ما مغازه و سرمایه بدهید، ولی پدر و مادر توانایی مالی ندارند.

چون توانایی مالی ندارند، فرزندان به پدر و مادر پیرشان توهین می کنند، تهدید می کنند، می گویند شما که امروز توانایی مالی ندارید که ما را حمایت کنید بی خود کردید ما را به دنیا ‌آوردید.

فرزند دختر زیاد اهل نماز و روزه نیست، چندان هم مذهبی نیست، والدین پیرشان را تهدید می کند که من طبق قانونی که در اسلام است تا پایان عمرم وبال گردن شما هستم، و شما نمی توانید من را از خانه بیرون کنید، باید نفقه من را بدهید، آیا در اسلام چنین قانونی وجود دارد؟ ایشان قبلا خواستگار خوب هم داشته است ولی قبول نکرده است، الان این پدر و مادر نسبت به فرزندان چه وظیفه ای دارند، آیا شرعا می توانند این دو را که مرتب پدر و مادرشان را تهدید می کنند از خانه بیرون کنند؟

ضمن این که این پدر و مادر پیر هزینه سنگینی را بابت سیگار و قرصهای نایاب انرژی زا برای این دو فرزند پرداخت می کنند، که اواخر برج هم به سختی خرج خودشان و هم خرج این دو فرزند را در می آورند لطفا ایشان را راهنمایی بفرمایید، ممنونم از شما، با تشکر و سپاس فراوان از شما، خدانگهدار!

مجری:

خدانگهدار شما آقا امیر «عزیز از گلستان» همراه ما باشید و ان شاء الله بعد از این که چند تا از تماس ها را متصل کردیم ان شاء الله پاسخ حضرت استاد را به این سوال شما خواهیم شنید.

آقای «فیضی از سراب» پشت خط هستند. در خدمت تان هستیم، بفرمایید.

بیننده: (آقای فیضی از سراب – شیعه)

سلام علیکم خدمت شما و کارکنان شبکه ولی عصر خسته نباشید، من یک سوالی از شما دارم، من از یکی از مجتهدین شنیدم اگر زیاد به کسی خدمت کنید در آخر ضرر می بینید. یعنی دشمن خودت می شود چون سر خود آن آقا آمده بود.

چند روز پیش یک کلیپی دیدم که یکی از اعضای طالبان علیه ایران توهین می کند، از بسیج گرفته تا حضرت آیت الله خامنه ای، خیلی هتاکی می کرد. الان که بدون شناسنامه و تحقیق به اینها اجازه ورود دادند، آیا در برابر این خدمت باید این کار را انجام بدهند؟ والسلام، شما را به خدا می سپارم!

مجری:

خدانگهدار شما آقای «فیضی» عزیز که از سراب همراه مان بودند. آقای «سید جواد از جیرفت» پشت خط هستند، بفرمایید.

بیننده: (آقا سید جواد از جیرفت – شیعه)

عرض سلام خدمت شما و حاج آقای قزوینی شما افتخار شیعه هستید، من برنامه های شما را از قدیم الایام مرتب نگاه می کنم، به وجود شما افتخار می کنم، یک التماس دعایی داشتم، فقط می خواستم که برای من دعا کنید. پسر من یک سوالی داشت می خواست از حاج آقا بپرسد.

سلام و عرض ادب و احترام، ببخشید یک سوال داشتم یکی در مورد نقش ائمه در جنگ اعراب و ایران، و یکی دیگر هم (شاید اطلاعات من ناقص باشد) یکی از افتخاراتی که اهل تسنن دارند این است که می گویند ما اسلام را گسترش دادیم، این چیزی است که اهل تسنن دارند می گویند و به آن افتخار می کنند و می گویند ما ایران را تصرف کردیم، اسلام را برای مردم ایران آوردیم.

ممنون می شوم اگر شما درست توضیح بدهید، چون برایم شبهه ای پیش آمده بود. یکی هم حتی می گویند ما اسلام را تا اروپا هم گسترش دادیم، یعنی اینها را از افتخارات خودشان می دادند، من می خواستم یک توضیح در مورد اینها بدهید.

مجری:

منتظر باشید ان شاء الله پاسخ را از استاد خواهیم شنید. آقای «محمدی از اصفهان» پشت خط هستند، آقای «محمدی» در خدمت تان هستیم، بفرمایید.

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام خدمت مجری محترم و استاد ارجمند. شب شما بخیر و خدا قوت. سوال من این است گاهی یک نفر که نماز یا عبادتش را آشکارا انجام می دهد باعث این می شود که دیگران هم تأسی کنند، مثلا ما که کودک بودیم همسایه ما صدای قرآن خواندنش می آمد و ما علاقمند شدیم به جلسات قرآن ایشان رفتیم و ادامه پیدا کرد، حالا اگر ما یک عبادتی انجام می دهیم و هیچ وقت به ذهن مان نمی رسد که خودمان را نشان بدهیم، اما به عبارتی هدفمان این است که اگر آشکار عبادتی را انجام بدهیم، یا بدانند مثلا روزه هستیم یا درست نماز می خوانیم، آیا این اشکال دارد؟ در حالی که اصلا هدف نشان دادن خودمان نیست، متشکرم.

مجری:

موفق باشید، خدانگهدار شما آقای «محمدی» عزیز. آقا «عارف از شوشتر» پشت خط هستند آخرین تماس باشد که به پاسخ ها هم برسیم آقا «عارف» در خدمتتان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقا عارف از شوشتر – شیعه)

سلام استاد خسته نباشید، می خواستم بدانم که اسم سلمان قبل از این که مسلمان بشود چه بوده است، آیا قبل از این نام، نام دیگری هم داشته است و اهل کجا بوده است؟ ممنون می شوم.

مجری:

موفق باشید آقا «عارف عزیز» خدانگهدار شما موفق باشید. عزیزان دیگری که پشت خط هستند، بعید می دانم فرصت بشود، ولی اگر فرصتش پیش آمد حتما ان شاء الله در خدمتشان خواهیم بود.

آقا «امیر» از گلستان سوال شان مختصرا این بود که؛ دو فرزند پسر و دختری هستند که دختر تهدید می کند من هرچه هم بد باشم اما نفقه ام بر عهده پدر و مادر است و از لحاظ شرعی می خواهد ایراد به پدر و مادرش بگیرید، آیا می تواند چنین کاری انجام بدهد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یک عزیزی هم قبلا تماس گرفته بود، آقا «عارف» بودند از «شوشتر» که در مورد حق پدر و مادر هم سوال کرده بودند. ما بحول و قوه الهی در رابطه با حق فرزند بر پدر و مادر، حدود نوزده تا عنوان جمع کردیم که حق حیات مهم ترین حق فرزندان است، توجه به پرورش جسم، حقوق مالی فرزندان، مهروزی، جایگاه فرزندان در احادیث، سیره پیامبر در نیکی به فرزندان، سیره ائمه (علیهم السلام)، رعایت عدالت، اینها نوزده مورد است که شاید چهار پنج جلسه هم طول بکشد.

 بعضی از این دوستان می خواستند که ما در یک جلسه همه اینها را بگوییم، به قول معروف در یک جلسه حرف شهید می شود، عقیده من بر این است که یا نباید به یک موضوعی وارد بشویم، اگر به موضوعی وارد شدیم دیگر کل احادیثی که از معصومین (علیهم السلام) داریم اینها را داشته باشیم، اینها را دسته بندی کنیم، طبقه بندی کنیم، و اینها را برای مردم ان شاء الله ارائه بدهیم.

آن چیزی که مهم است که ایشان هم داشتند حقوق مالی فرزندان را می گفتند. ما در روایات متعدد داریم در رابطه با بحث ارث است، در رابطه با بحث محروم کردن فرزندان از ارث است، و این که تا چه حدی پدر و مادر موظف است نسبت به فرزندان که از نظر مالی و هزینه بپردازد، اینها یک بحث مفصلی دارد.

ولی آنچه که مهم و مسلم است، پدر و مادر موظف هستند این فرزندان را در ابتدا با اخلاق اسلام تربیت کنند، این که بچه می آید وقتی که بزرگ می شود در برابر پدر و مادر جسارت می کند، معلوم می شود که این پدر بزرگوار در تربیت اینها در دوران کودکی کوتاهی کرده است.

 البته شاید بعضی وقت ها باشد کوتاهی هم نکردند، این فرزندان می آیند در جامعه با افراد نادرست رفیق می شوند مثل:

پسر نوح با بدان بنشست *  خاندان نبوتش گم گشت!

ولی غالب اینها بر می گردد به نحوه تربیت پدر و مادر در دوران کودکی

«وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِه...‏»

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله عليه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ص263

اولین تکلیفی که پدر و مادر دارد این است که ادب خوب به آنها یاد بدهد. حالا این ادب خوب هم برای خودش دنیایی دارد، مسئله توحید و خدا شناسی را در حد فهم بچه برایش مطرح کند.

مسئله امامت و جایگاه ائمه (علیهم السلام) را برای بچه توضیح بدهد، این از وظایف بزرگ پدر و مادر است. ان شاء الله در این زمینه مفصل صحبت خواهم کرد، و بنده خودم هم در این مدرسه راهنمایی و دبیرستان که بنده زاده ها بودند، حدود ده سال مسئول انجمن اولیاء و مربیان بودم.

یعنی اضافه بر مشکلاتی که خودمان داشتیم، با مشکلات غالب اولیاء و مربیان هم دست و پنجه نرم می کردیم، یعنی من روی مسائل تربیتی و نقشی که پدر و مادر دارد آشنا هستم، نزدیک به ده سال مسئولیت داشتیم، یک بخشی از وقت مان هم در اینجا صرف می کردیم.

غالبا هم ملاحظه می کردیم، کوتاهی های پدر و مادر ابتدا در چهار پنج سالگی عکس العمل نشان نمی دهند، چون می ترسد و وحشت دارد، ولی همین که می آید از ده دوازده سال بالا تر می رود، آن کوتاهی نتیجه اش را نشان می دهد در برابر پدر و مادر، خشونت دارد، اعتراض دارد، جملات نادرست دارد.

ولی وقتی بچه به بلوغ رسید، یا مثلا به سن چهارده، پانزده سال رسید این تکلیف خود بچه است که برود برای خودش شغلی فراهم کند. بله اگر پدر و مادر امکان تأمین شغل دارد و کوتاهی می کند، پدر مسئول است هیچ شکی نیست.

 ولی یک دفعه خود پدر این چنین امکاناتی ندارد و خودش به قولی می گویند هشتش گروه نهش است، این پدر این چنین تکلیفی ندارد، این بچه خیلی کار اشتباهی می کند، گناه می کند، معصیت می کند.

یکی از عواقب و نتیجه اعتراض به پدر و مادر این است که زندگی فقیرانه تا آخر عمر دارد. الان پدر است فردا خدای عالم خواست این پدر را ان شاء الله به بهشت ببرد، این بچه می خواهد چه کار کند، برود همسایه را مذمت کند، می آید مسئول شهرداری را مذمت می کند؟ این بچه باید تلاش کند

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه براي انسان بهره‌اي جز سعي و کوشش او نيست.

سوره نجم (53): آیه 39

اگر درس خوانده است و مدرک دارد، لیسانس، ارشد، دکترا و غیره، باید تلاش کند برای خودش شغلی پیدا کند، این که نمی تواند تا آخر نگاه کند به دست پدر و مادرش، این کارش اشتباه است.

این اعتراضات نتیجه منفی دارد، خداوند چند تا گناه است که در دنیا عقوبت می کند که برای آخرت نمی ماند، یکی عاق والدین است، نسبت به پدر و مادر اف گفتن است

(فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ)

کمترين اهانتي به آنها روا مدار!

سوره اسراء (17): آيه 23

در روایت هم داریم، رسول اکرم فرمود به کسی که پدر و مادر در حقش ظلم می کند، ظلم فاحش هم می کند، وظیفه بچه اطاعت از پدر و مادر و دعا برای پدر و مادر است، حق اعتراض ندارد، حتی آنجا که پدر ظلم هم در حق بچه می کند، وظیفه فرزند احترام پدر و مادر را نگهداشتن است.

ولی از آن طرف این پدر و مادری که ظلم می کند، قطعا مسئول است و گناهکار است و فردای قیامت هم گرفتار خواهد شد. این در رابطه با سوال عزیزمان که پرسیده و مطرح کرده بود.

مجری:

آقای «فیضی» بیشتر منظورشان به کارهایی بود که «طالبان» انجام دادند و بعضا نگاه می شود و قبلا این افراد را تأیید کردند، اما مثل این که توانایی رو به رویی با آنها را ندارند. اما یک نکته ای هم کنارش بود، حالا برداشت بنده بود، این که همه کسانی که از «افغانستان» هستند و می آیند ایشان «طالبان» تلقی کرده بودند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

صحبت اولیه شان این بود که انسان در حق کسی که خوبی می کند بدی می بیند، ما در روایت هم داریم که بترسید از شری کسی که در حق او احسان کردید!

(کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ)

چنين نيست (که شما مي‌پنداريد) به يقين انسان طغيان مي‌کند از اينکه خود را بي‌نياز ببيند!

سوره علق (96): آیه 6 و 7

بشر خاصیتش این است که وقتی به یک جا و مقامی و پولی می رسد سر از طغیان در می آورد: یا:

«كُلَّ ذِي نِعْمَةٍ مَحْسُودٌ»

هر صاحب نعمتی مورد حسد دیگران قرار می گیرد!

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج70، ص 256

ما باید دقت کنیم نسبت به افراد، همان تعبیر حضرت امیر (علیه السلام) است که می فرمایند:

«أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص522

فرمود در حق کسی خوبی می کنی، معتدل باشید، بیش از حد به کسی محبت نکنید، بیش از حد اسرار زندگیت را در اختیارش قرار نده، چون همین کسی که امروز دوست تو است و داری به او احترام می کنی، شاید همین آقا روزی دشمن تو باشد. می آید تمام اسرار زندگیت را فاش می کند.

و عکسش هم است اگر می خواهی با کسی هم دشمنی کنی، تمام پرده ها را پاره نکن، او را بی آبرو و رسوایش نکن. شاید یک روزی با این آشتی کردی و رفیق شدی، آن وقت چشمت به چشمش افتاد خجالت می کشی، شرم می کنی، حیا می کنی.

 لذا ما باید با افراد معتدل باشیم، یعنی نیاییم هرچه که در زندگی مان است بیاییم به کسی ببخشیم.

ما یک عزیزی داشتیم ایشان دو تا فرزند داشت، آمد کل زندگیش هرچه بود، باغات و ... را بین این دو تا تقسیم کرد گفت حالا شما دو تا فرزند بروید بکارید و درو کنید و بیاورید با هم بخوریم.

اینها سال اول کمک کردند در سال دوم گفتند ما بچه داریم، زندگی داریم، این پدر بدبخت بیچاره تا آخر عمر فلک زده و بیچاره و بدبخت زندگی کرد. از منسوبین نزدیک ما هم بود. هرچه هم دوستان گفتند این کار را نکن، به این بچه ها امیدی نیست، بخشی از زندگیت را به این ها بده، ولی بخشی از زندگی را هم برای تأمین خودت نگهدار، گوش نداد.

حتی بعضی وقتها شنیدیم که یکی از پسرهایش دست درازی هم به پدرش می کرده است. رسول اکرم فرمود از شر کسی که به او احسان می کنی بترس.

در رابطه با عزیزان «افغانستان» اینها همانطوری که ایرانی های ما خوب و بد دارند، آنها هم خوب و بد دارند، مگر تمام ایرانی های ما معصوم هستند، ما خودمان معصوم هستیم؟

ولی این که ما همه را بیاوریم طالبانی بدانیم، طالبان را شاید بشود گفت بیست و پنج درصد «افغانستان» را تشکیل می دهند، یا کمتر. هفتاد، هفتاد و پنج درصد «افغانستان» غیر طالبان هستند، و الان هم از عملکرد طالبان ناراضی هستند، ولی جرأت مخالفت ندارند، و اینها به هیچ وجهی برای خودشان حریمی نسبت به دیگران قائل نیستند.

و حتی حاضر نشدند غیر از طالبانی ها و پشتو ها یک نفر در حکومت و دولت باشد، این نشان می دهد که این آقایان به هیچ وجه حاضر نیستند یک حکومتی که هفتاد و پنج درصد مردم آن طرف هستند، در حکومتشان یک نفر از آنها باشد.

برخوردهایی هم که با ما داشتند در بعضی از جاها برخورد های خوبی داشتند، خیلی عالی بود، بعضی ها هم برخورد های شان خیلی زشت بود، و خیلی وقیح بود، ولی نسبت به کسانی که از «افغانستان» به ایران بدون مجوز قانونی آمدند، این را دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده است ما راضی نیستیم و کارشان خلاف قانون است، این آقایان بر خلاف قانون اینجا آمدند، و خلاف قانون، خلاف شرع است.

یعنی حضور شان در ایران خلاف شرع است، ما کاری به چیز دیگر نداریم، اینها موظف هستند که به کشور خودشان برگردند، توانستند مجوز قانونی بگیرند بیایند، قدمشان روی چشم ما.

ولی آن هایی که غیر قانونی آمدند، این ها را الان در «قم» و جاهای دیگر دولت هر هفته انبوهی از اینها را جمع می کند و می برند از مرز رد می کنند.

ولی آنها قبل از رسیدن مأمورین دوباره از جای دیگر سر جای اولشان بر می گردند، دوباره اینها بر می گردانند، این کارشان کاملا خلاف شرع است، خلاف قانون است.

حتی بعضی از این آقایان شنیدم که در فضای مجازی، مقام معظم رهبری ولی امر همه شیعیان است، ولی امر شیعیان است، ولی آن موظف است که به اسلام عمل کند، مگر امیرالمؤمنین در دوران حکومتش ولی امر عصر خودش نبود، آیا مردم انتظار داشتند امیرالمؤمنین خلاف مقررات عمل کند؟ مردم این چنین توقعی نداشتند.

 وقتی آمدند گفتند ما بیعت می کنیم به شرط عمل به سیره شیخین، فرمود شاید شیخین کار خلاف شرع کرده باشند، من کار خلاف شرع کنم؟

ولذا این را عزیزانی که صدای ما را می شنوند از برادران «افغانستانی» بزرگوار ما، آن هایی که با مجوز قانونی آمدند اینها عزیز ما هستند، ما هیچ تفاوتی میان اینها و میان ایرانی به هیچ وجه قائل نیستیم، تخلفی هم صورت می گیرد از دیگران هم تخلف صورت می گیرد.

این که بیاید یک دزدی، یک قتلی را عزیز «افغانستان» انجام بدهد، اینها را بزرگ نمایی می کنند، سر و صدا می کنند، اگر این ها یک مورد انجام می دهند، ایرانی چهار مورد انجام می دهد. ولذا این برخورد ها، برخوردهای نادرستی است، اینها را ما محکوم می کنیم.

باز هم تکرار می کنم، بدون مجوز آمدنشان خلاف شرع است، حرام است، حالا یا سنی آمده است، یا این که شیعه است آمده است، لذا باید خودش را ملزم کند به این که حضورش قانونی باشد.

من نسبت به این عزیز مان آقای «محمدی» که گفتند اگر کسی اعمالی انجام بدهد، برای اقتدای دیگران. در کنز العمال، حدیث 5273، روایت داریم رسول اکرم فرمود:

«السر أفضل من العلانية»

عبادت های سری بهتر از عبادت های علنی است.

«والعلانية لمن أراد الاقتداء»

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ج3، ص25

همان حرفی که ایشان زدند، اعمال دینی علنا انجام بدهد، چه کسی؟ آن کسی که می خواهد دیگران هم به او اقتدا کند، مشغول خواندن قرآن است، چهار نفر هم می بینند، می گویند پس قرآن خواندن چیز خوبی است ما هم بیاییم قرآن بخوانیم.

 دارد نماز مستحبی می خواند، پس این کار خوبی است ما هم برویم انجام بدهیم، زکات می دهد، وجوهات می دهد، کار های نیک دیگر انجام می دهد، اگر ملاک اقتدای دیگران باشد، این را رسول اکرم فرمود قطعا اعمال علنی از اعمال سری بالاتر است، چون باعث می شود دیگران هم از این تبعیت کنند!

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، حضرت استاد از محضر تان استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند، آقای «سید جواد از جیرفت» که فرزند شان سوالی پرسیدند، سوال شان محفوظ است، ان شاء الله جلسه آینده همراه ما باشند، از حضرت استاد پاسخ را طلب خواهیم کرد، و همچنین آقا «عارف از شوشتر» ان شاء الله سوال تان را مطرح خواهیم کرد، همراه ما باشید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ان شاء الله در جلسه بعدی این ها را عرض می کنیم. و این را هم عرض کنم، در بحث اسلام، اگر اهل سنت ایران را مسلمان کردند، الان ما هشتاد میلیون جمعیت داریم که حدود ده میلیون نفر سنی است، هفتاد میلیون شیعه است، اگر اینها مسلمان کرده بودند، الان باید همه سنی بودند.

مجری:

بله هم کیش آنها باید می بودند. پاسخ مختصرش این است، و ان شاء الله مفصلش را هم در جلسه آینده در خدمت استاد خواهیم بود. موفق و مؤید و منصور باشید، تا دیدار آینده خدانگهدار!





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها