لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه حبل المتین - 28 02 1404
عنوان برنامه: نقد شبهات خلافت با دلایل قرآنی و تاریخی (از آیه استخلاف تا سقیفه)
کلیدواژه: حبل المتین، ادله عقلی امامت، خلافت، عقیل هاشمی، شبهه، غسل پیامبر، حدیث مناشده، تحدی، آیه مودت
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لَا حَوْلَ وَلَا قُوّةَ اِلّا بِالله اَلعَلِي العَظیمْ؛ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
سلام و درود به محضر شما دوستان عزیز بینندگان با محبت و با صفای دوست داشتنی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) به برنامه زنده حبل المتین خوش آمدید.
جا دارد ابتدای برنامه یادی کنیم از شهدای عزیز خدمت که در آستانه سالگرد شهادت شهید خدمت و خادم الرضا حضرت آیت الله «رئیسی (رحمة الله علیه)» و شهدای عزیز دیگر حضرت آیت الله «آل هاشم»، وزیر امور خارجه کشورمان آقای «امیر عبداللهیان» و «استاندار آذربایجان» و همه عزیزان و همراهان این شهدای عزیز و بزرگوار یاد و خاطره شان را گرامی می داریم. ان شاء الله مهمان سفره پر خیر و برکت اهل بیت عصمت و طهارت باشند!
روال ما به این شکل هست در ابتدا مباحث مقدماتی خواهیم داشت مباحثی که مرتبط با ادله عقلی بر بحث امامت و ولایت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است.
این نکته را هم بگویم واقعاً این مباحثی که مطرح می شود به لانه زنبور بعضی ها آتش زده است صدای شان در آمد و برای شان قابل تحمل نیست وقتی که مباحث مستدل، محکم، متقن و مستند بیان می شود ادله برای امامت و ولایت مولا مطرح می شود حسابی آتشی شدند صدای شان در آمده است.
بعضی ها در شبکه شان برنامه ای گذاشتند امشب به برخی از آن کلیپ های که در شبکه هایشان منتشر کردند و مطالبی که بیان کردند خواهیم پرداخت بخشی از برنامه هم به مخاطبین عزیز اختصاص پیدا خواهد کرد که تماس دوستان را داشته باشیم چه عزیزان شیعه، چه عزیزان اهل سنت فرقی نمی کند مولوی، آخوند یا هر عزیز اهل سنت یا حتی آقایان «وهابی» تماس بگیرند.
همین آقایانی که در شبکه هایشان می نشینند و از این مباحث آتش گرفتند گاهی حرف های می زنند زنده و مستقیم روی خط بیایند یا استودیو به استودیو هر آن چه که شما آمادگی دارید ما هم برای بحث، گفتگو و مناظره آمادگی داریم ان شاء الله در موقع خودشان دوستان شرایط را برای تلفن ها مهیا خواهند کرد.
در محضر استاد عزیز حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله خوش آمدید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.
طبق برنامه همیشگی مان در طلیعه عرائض مان یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می کنیم باشد که آن نازنین وجود و آن سیدة نساء العالمین گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیز ما داشته باشد.
یا فاطمة الزهرا:
از خیمه های سوخته کربلا گذشت * آن آتشی که سبز شد از آشیانه ات
امام صادق فرمود:
«ولا كيوم محنتنا بكربلا وإن كان كيوم السقيفة واحراق الباب على أمير المؤمنين امر لأنه أصل يوم الفراش»
كتاب: الهداية الكبرى؛ نويسنده: الحسين بن حمدان الخصيبي (وفات : 334)، ناشر: مؤسسة البلاغ للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان: 1411 – 1991م، ص417
گرچه عاشوراء قلب ما را به درد آورد اشک چشمان مان را جاری کرد پلک های چشم مان زخمی شد، ولی با همه این حال آتش زدن به خانه مادرمان زهرا برای ما خیلی تلخ است از «کربلاء» بیشتر ما را سوزاند.
از خیمه های سوخته کربلا گذشت * آن آتشی که سبز شد از آشیانه ات
در پیش چشم فاتح بدر و احد زدند * گه با غلاف تیغ گهی تازیانه ات!
زهرا جان:
حق داشتی خمیده شوی چون هلال ماه * ای کوه غصه های علی روی شانه ات
صد بار جان فشاندی در یاری علی * حتی تو حق گریه نداری به خانه ات
وقتی که دست خصم به رویت بلند شد * افتاد لرزه بر بدن ناز دانه ات!
«صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا»
(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
مجری:
تشکر از شما مثل همیشه ابتدای برنامه مان مزین شد به نامِ نامی حضرت مادر صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها)، خوشا به حال آن زائرانی که این روزها توفیق دارند در «مدینة النبی» هستند توفیق زیارت «جنة البقیع» را دارند ان شاء الله، خدا زیارت شان را قبول کند.
همان طور که عرض کردم وقتی مباحث حضرت استاد در «شبکه ولی عصر» پخش شد برخی از این شبکه ها مثل «شبکه کلمه» و برخی از این افراد مثل «عقیل بی عقل، خدمتی» و بقیه نتوانستند این مباحث را تحمل کنند نقدی را به مباحث حضرت استاد داشتند کلیپی را دوستان آماده کردند ابتدا ببینیم بعد ان شاء الله توضیحات حضرت استاد را خواهیم شنید.
کلیپ شماره یک: پخش سخنان حضرت آیت الله حسینی قزوینی از شبکه وهابی کلمه:
(إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ)
من تو را امام و پيشوای مردم قرار دادم!
سوره بقره (2): آیه 124
(إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)
من در روی زمين، جانشينی [= نماينده ای] قرار خواهم داد.
سوره بقره (2): آیه 30
هاشمی مجری شبکه وهابی کلمه:
(فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) منظورش ارض است به هر صورت آن خلیفه ای (فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) است شما می گویید حضرت علی «إمامٌ مِنْ عند الله» بود این خلافتی که در زمین بود بر قومی بود که از دنیا رفته بودند گفته می شود اجنه بودند از دنیا رفته بودند خلیفه: «خَلَف، یخلفُ بعضُهُ بعضاً» یعنی نسل اندر نسل یا جایگزین.
خداوند نیازی به جانشین در زمین ندارد اگر شما نقص برای خدا قائل شدید بله جانشین برای چه کسی است؟ برای کسی که خودش نتواند مدیریت کند یک نماینده از خودش می گذارد!
مجری شبکه ولی عصر:
استاد در خدمت تان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
باید آقای «سجودی» بیاید بگوید ایشان چه میل کرده بودند که این طور حرف می زند. ایشان می گوید خدا احتیاجی به خلیفه ندارد، از این طرف می گوید به خلیفه احتیاج ندارد از آن طرف می گوید حضرت آدم، خلیفه اجنه بود. نمی دانم ایشان این ها را از کجا گیر می آورد، می گوید مگر شما برای خدا نقص قائل هستید نمی تواند خودش مدیریت کند.
اگر آن خدای الاغ سوار را شما می گویید می آید دنیا را مدیریت کند به غیر از الاغش چیز دیگر نمی رسد حتی با الاغش به زمین می آید یونجه و ... ندارد به قول مرحوم «شیخ مفید» می گوید در «بغداد» برخی از علما بالای پشت بام شان یونجه و کاه می ریختند اگر خدا روی زمین آمد آن جا بیاید الاغش یونجه و کاه بخورد.
این خدایی که شما قائل هستید نه تنها مدیریت ندارد حتی یونجه و کاه الاغش را هم نمی تواند تأمین کند. نمی دانم این ها در چه دنیایی دارند سیر می کنند؟!
در رابطه با حضرت آدم به قول شما خلیفه اجنه شد، در رابطه با حضرت داود می خواهید چه کار کنید؟
(يا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ)
ای داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛
سوره ص (38): آیه 26
اگر حضرت داود خلیفه خدا نیست خلیفه چه کسی است؟ ترجمه و معنا کنید قرآن می گوید حضرت داود خلیفه است. خلیفه را چه کسی قرار داد؟ خدا می گوید من قرار دادم.
مجری:
(إِنَّا جَعَلْنَاكَ) دارد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
(إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ) از آن طرف بزرگان شما مثل «قرطبی» که تفسیرش عصاره تفسیر شش قرن است. تعبیر ایشان چه است؟ «تفسیر امام قرطبی»، جلد 1 (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) می آورد (يا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ) سه آیه ای که من خواندم ایشان می خواند همین را می آورد می گوید:
«هذه الآية أصل في نصب إمام وخليفة»
ریشه این که ما می گوییم نصب امام و خلیفه واجب هست همین سه آیه است
«يسمع له ويطاع لتجتمع به الكلمة وتنفذ به أحكام الخليفة ولا خلاف في وجوب ذلك بين الأمة ولا بين الأئمة»
الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر : دار الشعب – القاهرة، ج 1، ص 264
اختلافی بین امت اسلامی و ائمه نیست معلوم می شود این آقا نه جزء ائمه است و نه جزء امت است.
آقای «شنقیطی» از «وهابی»های سرشناس است در «اضواء البیان»، جلد 1 ایشان هم همین آیات را می آورد می گوید:
«ومن الواضح المعلوم من ضرورة الدين أن المسلمين يجب عليهم نصب إمام»
بعد می گوید:
«وأكثر العلماء على أن وجوب الإمامة الكبرى بطريق الشرع كما دلت عليه الآية المتقدمة وأشباهها»
أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن؛ اسم المؤلف: محمد الأمين بن محمد بن المختار الجكني الشنقيطي. الوفاة: 1393هـ.، دار النشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م. ، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ج1، ص22
آیاتی را که آقای «قرطبی» آورد ایشان هم آیه مربوط به حضرت آدم (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)، آیه مربوط به حضرت داود (إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ) آیه ای که در رابطه با حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است (لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) را آورده است.
(لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ)
همان گونه که به پيشينيان آنها خلافت روی زمين را بخشيد؛
سوره نور (24): آیه 55
این نکته را ملاحظه بفرمایید حضرت موسی می خواهد خلیفه معین کند می گوید خدایا:
(وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي)
و وزيری از خاندانم برای من قرار ده...
سوره طه (20): آیه 29
حضرت موسی بلد نبود برای خودش خلیفه معین کند از خدا می خواهد برایش وزیر معین کند!
آقای «ملا زاده» اسم زیبایی روی این آقا (عقیل هاشمی –عقیل بی عقل) گذاشت.
خدای عالم هم می گوید:
(قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسَى)
فرمود: ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد!
سوره طه (20): آیه 36
تقاضای تو را قبول کردیم «هارون» را برای تو خلیفه قرار دادیم مهم تر از همه آقایان کارشناسان یا کار نشناسان در رابطه با سوره بقره
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِي لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا * وَقَالَ لَهُمْ نَبِيهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَينَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)
آيا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائيل را بعد از موسی، که به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! و پيامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اينکه ما از او شايسته تريم، و او ثروت زيادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما بر گزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می بخشد؛ و احسان خداوند، وسيع است؛ و (از لياقت افراد برای منصبها) آگاه است.
سوره بقره (2): آیات 246 و 247
آمدند به پیغمبرشان گفتند می خواهیم به جهاد برویم برای ما فرمانده انتخاب کن (وَقَالَ لَهُمْ نَبِيهُمْ) نبی این ها حضرت «ساموئیل» بود گفت (إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا) خدا حضرت طالوت را فرمانده معین کرده است این ها بلد نبودند؟ خدا بلد نبود با الاغش جلوی لشکر بیاید با طالوت بجنگد؟
جالب است این ها گفتند طالوت را شما برای ما فرمانده معین کردی نه ثروت و نه مقامی دارد به درد فرماندهی نمی خورد. باز قرآن می گوید (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيكُمْ) خدای عالم حضرت طالوت را برای شما به عنوان فرمانده معین کرده است. چرا خدا آن جا نیامد فرماندهی کند؟
فرض خدا یک روز مرکبش را عوض می کرد برای شما خیلی مهم نیست. این خدای شما الاغ را می گذاشت سوار اسب می شد. آقای «هاشمی» چرا خدا طالوت به عنوان فرمانده معین کرد؟ عجیب است تمام بزرگان و علمای شان در رابطه با بحث طالوت دارند از جمله « تفسیر بحر المحیط» دارد:
«(قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ) أي: اختاره صفوة، إذ هو أعلم تعالى بالمصالح، فلا تعترضوا على الله»
تفسير البحر المحيط؛ اسم المؤلف: محمد بن يوسف الشهير بأبي حيان الأندلسي الوفاة: 745هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ -2001م، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي 2) د.أحمد النجولي الجمل، ج2، ص266
خدا مصالح مردم را بهتر می داند و چه کسی صلاحیت پیغمبری دارد انتخاب کند چه کسی خلافت و چه کسی فرماندهی را همه این ها واضح و روشن است نمی دانم این آقایان دنبال چه هستند؟
من وقتی این کلیپ را دیدم گاهاً می گفتم آقای «ملا زاده» زیاده روی کرد که «عقیل بی عقل» گفت ولی حرف های ایشان را دوستان هم شنیدند گفت خدا احتیاج به خلیفه ندارد مگر خدا ناقص است خودش نمی تواند مدیریت کند!
کلیپ دوم این آقا را هم ببینیم دوستان ببینند این آقا از «اول ما خلق الله» اش بهره ای برده است یا خیر؟
کلیپ شماره دو: پخش سخنان حضرت آیت الله حسینی قزوینی از شبکه وهابی کلمه:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ)
خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادهاند وعده ميدهد که قطعا آنان را حکمران روي زمين خواهد کرد!
سوره نور (24): آیه 55
خداوند وعده داده است (لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ) همه کار خدا است.
هاشمی مجری شبکه وهابی کلمه:
به فرض همین را که شما گفتید چه ربطی به حضرت علی دارد؟ ابوبکر خلیفه مسلمانان شد یک نفر آن جا نگفت علی خلیفه است!
مجری شبکه ولی عصر:
باز هم دوباره همان اراجیف را گفت.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از آن طرف خدای عالم می گوید (لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ) خدا خلیفه معین می کند. آقای ابوبکر خلیفه شد خلیفه خدا بود، خلیفه پیغمبر بود، چه کسی او را خلیفه تعیین کرد؟ خدا، پیغمبر یا مردم آمدند خلیفه معین کردند؟
شما می گویید علی را چه کسی خلیفه کرد؟ در بحث «خارج فقه» داشتیم به مناسبت یکی از شبهات «احمد الکاتب» خبیث و ناصبی اولین بار بود جستجو کردیم صد و پنجاه روایت پیدا کردیم که پیغمبر اکرم می فرماید علی، خلیفه من است.
ایشان می گوید چه کسی گفت علی خلیفه است؟ کاری با هیچ کس ندارم، آقای «هاشمی»، رسول اکرم فرمود علی خلیفه من است. به عنوان نمونه می آورم «طبری» روز اول اعلان رسالت بعد از نزول آیه شریفه
(وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ)
و خويشاوندان نزديکت را انذار کن!
سوره شعراء (26): آیه 214
با سند صحیح جلد 1، صفحه 543 در جمع چهل نفره پیغمبر فرمودند:
«إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم فاسمعو له وأطيعوا»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص543
شما می گویید علی را چه کسی خلیفه کرده است؟ پیغمبر خلیفه کرده است.
مجری:
شما هم یک مورد بیاورید پیامبر فرموده باشد «ابوبکر خلیفتي»
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله پیامبر فرموده باشد «ابوبکر خلیفتي، عمر خلیفتي». همچنین «کامل ابن اثیر» همین عبارت را با سند معتبر در جلد 1، صفحه 585 آورده است. «حاکم نیشابوری» در «مستدرک»، جلد 3، صفحه 133 پیغمبر فرمود:
«لا ينبغي أن اذهب الا وأنت خليفتي»
از «مدینه» بیرون نمی روم مگر این که تو را خلیفه کردم!
شما می گویی علی را چه کسی خلیفه کرد؟ پیغمبر بعد آقای «حاکم نیشابوری» می گوید:
«هذا حدیثٌ صحیحٌ»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
«ذهبی» هم می گوید روایت صحیح است.
آقای «ابن ابی عاصم» متوفای 287 با تحقیق «البانی» در «کتاب السنة» دارد پیامبر فرمود:
«لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»
ای علی تو برای تمام مؤمنین بعد از من خلیفه هستی!
السنة؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص565، ح1188
اگر بعد از پیغمبر مؤمن بودند علی خلیفه شان است این روایت مال شما است کاری به روایت شیعه نداریم «أنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي» بعد از من در حق تمام مؤمنین تو خلیفه هستی. روایت را چه کار کنیم؟
«مجمع الزوائد هیثمی»، در جلد 9، صفحه 110 دارد:
«خلفتك أن تكون خليفتي»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص110
تو را من خلیفه قرار دادم تا در آینده کسی نیاید بگوید من خلیفه پیغمبر هستم تو فقط خلیفه من هستی.
«احمد ابن حنبل» در «فضائل الصحابه»، جلد 2، صفحه 684
«لا ينبغي ان اذهب الا وأنت خليفتي قال وقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة»
ولی امر تمام مردان و زنان مؤمنه بعد از من، تو هستی!
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص684
شماها بی سواد هستید از کتاب های خودتان خبر ندارید اگر خبر هم داشته باشید این ها را نمی گویید. می گویی علی را چه کسی خلیفه کرد؟ ابوبکر خلیفه شد. یک چیزی بگویید مرغ پخته به ریش شما نخندد! حرف خیلی زیاد است.
بعد ایشان (عقیل بی عقل) می گوید «سلیم ابن قیس» فتوای خودش است روایت نقل نکرده است! در حالی که «سلیم» از امیر المؤمنین دارد نقل می کند. فتوای خودش نیست.
می گوید فتوای خودش است علی اصلاً خلیفه نبود مردم آمدند علی را خلیفه کردند. علی می گوید خلافت انتخابی است. نمی دانم به بی سوادی یا حماقت این ها آیا آدم گریه کند یا بخندد؟
به قول شما، که ما بحث ادله عقلی امامت را آوردیم این ها خیلی آتش گرفتند. گفتیم ما هیچ آیه ای در رابطه با امیر المؤمنین نداشته باشیم، به تعبیر «ابن عباس» سیصد آیه در حق علی نازل شده است. عبارت را با سند صحیح هم نقل کردند فتوای «ابن عباس» است روایت نیست.
اصلاً بگوییم آیه و حدیثی نیست غدیری هم اتفاق نیفتاد. حدیث منزلت، حدیث دار و حدیث رایت هم نبود. قضیه تبوک هم نبود، ما و عقل خود مان هستیم بنا است یک نفر را برای خلافت انتخاب کنیم.
شما گفتید باید سه شرط داشته باشد یک: «أعلم الناس»، دو: «أشجع الناس»، سه: «أعدل الناس» شما برای ما بیاورید کسی از علی شجاع تر، عالم تر و عادل تر داشتیم؟ نشان بدهید در خدمت شما هستیم.
آی مردم، بنده دارم اعلام می کنم ایشان شجاع تر از علی، عالم تر از علی، عادل تر از علی بیاورد بنده در همین شبکه سنی بودنم را اعلام می کنم از این بهتر!
این را تحدی می گویند نشان بدهید ولو یک روایت ضعیف بیاورید از شما قبول می کنیم از علی شجاع تر هم در میان صحابه بوده است.
در «جنگ احد» آقایان مثل بز کوهی بالای «کوه احد» فرار می کردند. در «جنگ حنین» همه فرار کرده بودند چهار، پنج نفر با امیر المؤمنین ماندند. اگر فداکاری علی در «جنگ احد» و «جنگ حنین» نبود مشرکین رسول اکرم را تکه تکه کرده بودند.
امیر المؤمنین نزدیک به هفتاد زخم یا در بعضی از روایات دارد نود زخم بر داشت همان جا بود که فداکاری علی باعث شد جبرئیل بین آسمان و زمین ندا سر داد:
«لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ وَ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَار»
در کتاب هایشان با سند صحیح این را نقل کردند و به صورت متواتر هم آورده اند.
«فقال رسول الله إنه مني وأنا منه فقال جبريل وأنا منكما قال فسمعوا صوتا:
لا سيف إلا ذو الفقا * ولا فتى إلا علي»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص65
«أن جبريل أتى النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا محمد لا سيف إلا ذو الفقار ولا فتى إلا علي»
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج39، ص201
مجری:
حضرت استاد ممنون و متشکرم خیلی استفاده کردیم
(میان برنامه)
مجری:
...به بحث ادله عقلی امامت و ولایت را در برنامه «حبل المتین» داریم می پردازیم در برنامه گذشته حضرت استاد اشاره فرمودند وجود نازنین مولا و آقا جان مان امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در آن شورای شش نفره ای ادله و مواردی را مطرح کردند که هیچ کدام از آن پنج نفر واقعاً نتوانستند انکار کنند.
هر کدام از موارد، فضائل و افتخاراتی که از خودشان بیان می فرمودند یک واقعیت حقیقی و تاریخی بود که آن ها نتوانستند انکار کنند.
یکی از آن موارد بحث غسل و دفن رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست حضرت مولی بود اگر در این زمینه هم توضیح بفرمایید که از افتخارات حضرت است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
اولاً این را از منابع شیعه نقل نکردیم سخنان حضرت امیر در شورای شش نفره از منابع اهل سنت آوردیم از «مناقب ابن مردویه»، صفحه 127 یک روایت، صفحه 130 روایت دیگر.
روایت صفحه 130 با مبانی رجالی اهل سنت صد در صد صحیح است. در روایت صفحه 127 می شود مناقشه کرد گرچه خیلی زیاد نقل شده است.
«ابن عساکر» در تاریخش جلد 42، صفحه 141 نقل کرده؛ «خوارزمی» در «مناقب»، صفحه 313 نقل کرده؛ «مغازلی»، صفحه 88 نقل کرده؛ «تفتازانی» از قهرمانان علم کلام در کتاب «شرح مقاصد»، صفحه 290 آورده است همه آورده اند یک مطلب غیر قابل انکار است.
در آن جا هم حضرت امیر فرمود من آن چنان حرف خواهم زد نه عربی، نه عجمی، نه عبدی، نه مولایی و ... کسی نتواند یکی از حرف هایم را نقض کند. من جمله از این ها سوال امشب حضرتعالی بود.
البته این نکته را هم عرض کنم در این جا این پنج نفر «طلحه، زبیر، عثمان، عبد الرحمن ابن عوف و سعد ابن ابی وقاص» اگر چنان چه جناب خلیفه اول و خلیفه دوم هم بود آن ها هم نمی توانستند فرمایش علی را رد کنند.
در رابطه با غسل و دفن رسول اکرم در کتاب «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» مال «قاضی عیاض»، جلد 1، می گوید:
«عن علي رضي الله عنه: أوصاني النبي صلى الله عليه وسلم لا يغسله غيري»
پیغمبر وصیت کرد غیر از من کسی حق ندارد پیامبر را غسل بدهد!
كتاب: الشفا بتعريف حقوق المصطفى؛ نويسنده: القاضي عياض (وفات : 544)، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان: 1409- 1988م، ج1، ص66
«دلائل النبوة بیهقی» از کتاب های معتبر اهل سنت است «بیهقی» متوفای 458 در جلد 7 باز ایشان همین را می گوید:
«أوصى رسول الله أن لا يغسله أحد غيري»
دلائل النبوة؛ اسم المؤلف: للبيهقي الوفاة: 458 ، دار النشر:، ج7، ص244
این خوب است ولی مهم این است پیغمبر اکرم 23 سال برای مردم زحمت کشید مردمی که سوسمار خور بودند، مردمی که قتل و کشتار ویژگی های اول شان بود. وقتی پیغمبر اکرم از بهشت تعریف می کند این همه نعمت، حور، قصور و طیور وجود دارد عرب آن زمان می گوید یا رسول الله در آن جا جنگ هم هست؟
گفت آن جا جای جنگ نیست بلند می شود از محضر پیغمبر می رود می گوید در بهشت اگر جنگ نباشد به درد ما نمی خورد!
به تعبیر دکتر «گستاو لبون فرانسوی» در «تاریخ تمدن اسلام و عرب» می گوید اگر اسلام نبود ما در توحش بودیم اسلام ما را ششصد سال جلو آورد آن ها دارند این طور می گویند.
پیغمبر از دنیا رفت آقای «هاشمی» این را جواب می دادید از شما خیلی ممنون می شدم.
«مصنف ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» جلد 7 روایت به قول شما صد در صد صحیح است.
«أن أبا بكر وعمر لم يشهدا دفن النبي صلى الله عليه وسلم»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج7، ص432، 37046
آقای ابوبکر و عمر در دفن پیغمبر حضور نداشتند به «سقیفه بنی ساعده» برای خلیفه بازی رفته بودند، خیلی درد است اگر این در کتب شیعه بود قطعاً نقل نمی کردم می گفتم شاید جسارت به اهل سنت باشد یا بعضی ها شاید از سر غرض و ... نقل کرده باشند.
«ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» متوفای 235 است می گوید این دو نفر در دفن پیغمبر نبودند!
کتاب «ملل و نِحل» همین تعبیر را دارد. کتاب «طبقات کبری ابن سعد» ایشان متوفای 230 یعنی قدیمی ترین کتاب تاریخی اهل سنت است. منشأ تمام مطالب تاریخی است. در جلد 2 می گوید پیش جناب عمر بودیم سوال کردیم
«ما كان آخر ما تكلم به رسول الله صلى الله عليه وسلم»
آخرین جمله ای که پیغمبر در عمرش فرمود چه بود؟
«فقال عمر سل عليا»
بروید از علی سوال کنید، ما نبودیم.
«فمن غسله يا أمير المؤمنين»
یا امیر المؤمنین چه کسی پیغمبر را غسل داد؟
«قال سل عليا»
برو از علی سوال کن!
«قال فسأله فقال كنت أغسله وكان العباس جالسا»
سراغ علی رفت گفت من غسل می دادم «عباس» در کنارم نظاره گر بود.
الطبقات الكبرى؛ اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230، دار النشر: دار صادر – بيروت، ج2، ص262
روایت های در منابع اهل سنت است آدم می خواند قلبش درد می گیرد، من وقتی می خوانم قلبم آتش می گیرد. روایت در کتاب «مصنف عبد الرزاق»، جلد 3، صفحه 520 از «عایشه» است.
«عن عائشة قالت ما شعرنا بدفن النبي صلى الله عليه وسلم»
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج3، ص520
در زمان دفن پیغمبر نبودیم آخر شب چهارشنبه بود پیغمبر دوشنبه از دنیا رفت چهارشنبه دفن شد. قضیه چه است ما نمی دانیم. می گوید ما در کنار پیغمبر نبودیم.
سوال مان این است خانم «عایشه» همسر تو پیغمبر نبود یک چوپان یا شتر چران بود کسی که ده، پانزده سال با مردی زندگی کند آیا انصاف است مرد از دنیا برود در مراسم غسل و دفن شوهرش حضور نداشته باشد؟
آقای «هاشمی» اگر چنانچه مادر مکرمه شما یک عمری با پدرتان زندگی کرده پدرتان بعد از صد و بیست سال نمی دانیم پدرش در قید حیات است ان شاء الله می گوییم در قید حیات است پدرتان از دنیا برود مادرتان در مراسم غسل، دفن و ... حاضر نباشد دنبال کار و زندگی خودش برود خودت به مادرت چه می گویی؟
می گویی مادر کار خیلی خوبی کردی در مراسم غسل، کفن و دفن پدرم حاضر نبودی تو یک عمر با پدرم زندگی کردی چه چیزی مهم تر از دفن و کفن شوهرت بود رفتی این ها خیلی درد است.
مجری:
کار غسل و دفن در خانه پیامبر انجام شد وقتی نبوده یعنی عملاً گذاشته و رفته است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همه شان رفتند. ابتدا ابوبکر، آن جا بودند. ان شاء الله بحث «سقیفه» را که مطرح کردیم آن جا می آوریم وقتی شنیدند «انصار» در «سقیفه» بحث خلافت را مطرح کرده اند، همه شان پیغمبر را رها کردند و رفتند. گفتند یا علی خودتان می دانید و پیغمبرتان!
آقای «ابو جعفر طحاوی» در «شرح معاني الآثار» ایشان از «عایشه» نقل می کند. ده، دوازده روایت می گوید «ما علمنا بدفن رسول الله صلى الله عليه وسلم»
«عن عائشة رضي الله عنها قالت ما علمنا بدفن رسول الله صلى الله عليه وسلم»
متوجه نشدیم پیغمبر را چه زمانی دفن کردند؟
شرح معاني الآثار؛ اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي الوفاة: 321، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1399، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد زهري النجار، ج1، ص514
«مغنی ابن قدامه» حدیث «عایشه»
«... وحديث عائشة كنا سمعنا صوت المساحي من آخر الليل في دفن النبي صلى الله عليه وسلم...»
المغني في فقه الإمام أحمد بن حنبل الشيباني؛ اسم المؤلف: عبد الله بن أحمد بن قدامة المقدسي أبو محمد الوفاة: 620، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1405، الطبعة: الأولى، ج2، ص218
«البدایة و النهایة»، «زاد المعاد»، «حاشیه ابن قیم»، «عمدة القاری» تمامی این ها از قول «عایشه» تصریح دارند ما در مراسم غسل، کفن و دفن پیغمبر نبودیم!
لذا امیر المؤمنین در این جا با صراحت می فرماید:
«أنشدكم بالله»
آقایان پنج نفر «طلحه، زبیر، عبد الرحمن، سعد ابن ابی وقاص و عثمان» شما را به خدا سوگند می دهم
«أمنكم أحد تولى دفن رسول الله (صلى الله عليه وآله) حتّى وضعه في روضته غيري ؟ قالوا: اللّهمّ لا»
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص132
کدام از شما در دفن پیغمبر بودید؟ کدام یک از شما در غسل پیغمبر بودید؟ چرا امیر المؤمنین دو، سه نفر را نام نبرد حتماً یک مصلحتی بود نه تنها پنج نفر هم نبودند آن سه نفر هم نبودند.
لذا امیر المؤمنین می گوید فردا می خواهیم برای پیغمبر، خلیفه معین کنیم آیا کسی که این قدر برای پیغمبر ارزش قائل نیست در مراسم غسل، کفن و دفنش نیست باید خلیفه بشود یا کسی که تمام کارهایش را کنار گذاشت آن جا کار کفن و دفن را انجام می دهد؟
وقتی صدیقه طاهره به غدیر و ... استدلال کرد، گفتند یا زهرا اگر این حرف ها را علی قبل از شما می زد با ابوبکر بیعت نمی کردیم. زهرای مرضیه فرمود علی، جنازه پیغمبر را کنار بگذارد غسل، کفن و دفن پیغمبر را کنار بگذارد بیاید برای خلافت خودش به شما حرف بزند؟ صدیقه طاهره با غضب فرمودند.
البته به آن صحابه گفت از من دور شو، گم شو این چه حرفی است می زنی؟ علی چرا قبل از شما نیامد این حرف ها را بزند، علی چرا در «سقیفه» نیامد؟ علی جنازه پیغمبر را کنار بگذارد مهم تر از دفن پیغمبر هم چیزی هست؟
در هر صورت...
امیر المؤمنین دارد به این افتخار می کند از ویژگی های منحصر بفرد خودش می شمارد. منی که این کار را کردم شایسته خلافت هستم یا شمایی که پیغمبر را رها کردید و رفتید؟
مجری:
حضرت استاد ممنون و متشکرم، خیلی استفاده کردیم.
باز یکی دیگر از مواردی که حضرت مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در شورای شش نفره به آن اشاره می کنند حضرت نزول آیه مودت در حق خودشان را جزء فضائل خودشان شمردند.
شما همیشه الحمد لله از منابع و مصادر اهل سنت بیان می کنید دیگر از آن سمت حرفی برای گفتن نباشد والا در منابع خودمان این مطالب به وفور با اسناد مختلف، محکم و متقن وجود دارد به این هم اشاره بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با مسئله آیه مودت بحث خیلی زیاد است، ولی عین عبارت حضرت امیر را قرائت می کنم:
«أنشدكم بالله»
آقایان پنج نفر شما را به خدا قسم می دهم گذشتگان هم همین طور
«أمنكم المؤدّي عن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) غيري؟»
آیا در میان شما غیر از من کسی هست که خدا در قرآن دستور به مودتش داده باشد؟
«قالوا: اللّهمّ لا»
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص133
در کتاب «فضائل الصحابة - احمد ابن حنبل» دارد:
«عن سعيد بن جبير عن بن عباس قال لما نزلت قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة في القربى قالوا يا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال علي وفاطمة وابناها عليهم السلام»
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص669
از «سعید ابن جبیر» از «ابن عباس» دارد وقتی آیه شریفه مودت نازل شد سوره شوری آیه 23 «قالوا يا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم»؛ این قرابتی که خدای عالم در قرآن مودتش را واجب کرد این ها چه کسانی هستند؟
فرمود: «علي وفاطمة وابناها عليهم السلام»؛ علی و فاطمه و دو ناز دانه فاطمه (سلام الله علیها).
«معجم کبیر طبرانی»، «احمد ابن حنبل» متوفای 241 بود «طبرانی» متوفای 360 است در جلد 3، صفحه 47 دارد:
«عن سَعِيدِ بن جُبَيْرٍ عَنِ بن عَبَّاسٍ رضي اللَّهُ عنهما قال لَمَّا نَزَلَتْ قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عليه أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ في الْقُرْبَى قالوا يا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ قَرَابَتُكَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ قال عَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَابْنَاهُمَا»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج3، ص47
«عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا عَلَيْهِمْ السَّلَامُ» علی و فاطمه و فرزندان آن ها جزء این ها هستند.
جالب است در کتاب «نظام الدین»، «تفسیر غرائب القرآن»، جلد 6، صفحه 74 این روایت را از «سعید ابن جبیر» نقل می کند می گوید آیه مودت در حق علی، حضرت زهرا و فرزندان شان آمده است بعد می گوید:
«وكفى شرفاً لآل رسول الله صلى الله عليه وسلم وفخراً ختم التشهد بذكرهم والصلاة عليهم في كل صلاة»
این شرافت برای آل رسول الله کافی است و افتخار برای آل الله همین بس که مسلمان ها تشهدشان را به یاد آن ها و صلوات بر آن ها در هر نماز می خوانند!
تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان؛ اسم المؤلف: نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين القمي النيسابوري الوفاة: 728 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1416هـ - 1996م، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ زكريا عميران، ج6، ص74
«مجمع الزوائد هیثمی» این روایت را در جلد 7، صفحه 103 می آورد می گوید «طبرانی» از طریق «حرب ابن حسن طحان»
«عن قيس بن الربيع وقد وثقوا كلهم وضعفهم جماعة وبقية رجاله ثقات»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج7، ص103
«قیس ابن ربیع» عده ای او را توثیق و عده ای هم تضعیف کردند آقایان می گویند اگر یک روای توثیق و هم تضعیف داشته باشد روایت حسنه و معتبر می شود چون آقایان غیر از صحابه یک عصمتی برای شان درست کردند گمان نمی کنم یک روای خیلی کم بشود پیدا کرد که هیچ تضعیفی نداشته باشد.
می گوید «قیس بن ربیع وقد وثقوا كلهم وضعفهم جماعة وبقية رجاله ثقات»» توثیق و تضعیف هم دارند، باقی روایاتش غیر از «قیس ابن ربیع» همه ثقه هستند.
آقا امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) در «مجمع الزوائد»، جلد 9، صفحه 142 «ابو طفیل» می گوید امام حسن مجتبی بعد از شهادت امیر المؤمنین سخنرانی کرد من جمله از افتخارات خودش فرمود:
«وأنا ابن الذي أرسل رحمة للعالمين وأنا من أهل البيت الذين أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا وأنا من أهل البيت الذين افترض الله عز وجل مودتهم وولايتهم فقال فيما أنزل على محمد صلى الله عليه وسلم (قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى)»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص146
امام حسن هم به آیه مودت افتخار می کند.
امام سجاد (سلام الله علیه) وقتی وارد «شام» شدند، همان شامی که فرمود امان از «شام» در «تفسیر طبری» سوره شوری آیه 23 دارد:
«لما جيء بعلي بن الحسين رضي الله عنهما أسيرا فأقيم على درج دمشق قام رجل من أهل الشام فقال الحمد لله الذي قتلكم واستأصلكم وقطع قربى الفتنة فقال له علي بن الحسين رضي الله عنه أقرأت القرآن قال نعم قال أقرأت آل حم قال قرأت القرآن ولم أقرأ آل حم قال ما قرأت قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى قال وإنكم لأنتم هم قال نعم»
جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج25، ص25
وقتی وارد «شام» شدند مردی از «شامیان» آمد و گفت «الحمد لله الذي قتلكم واستأصلكم وقطع قربى الفتنة» الحمد لله خدا شما را کشت از دست شما راحت شدیم. امام سجاد فرمود: «أقرأت القرآن» قرآن خواندی؟ گفت بله گفت «أقرأت آل حم قال قرأت القرآن ولم أقرأ آل حم قال ما قرأت قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى» آیا مودت را خواندی؟ عرض کرد «وإنكم لأنتم هم» مراد از آیه مودت شما هستید؟ قال نعم»
«تفسیر ابن کثیر» و ... همه آورده اند.
امیر المؤمنین افتخار می کند امام حسین مجتبی به عنوان یکی از افتخاراتش می آورد امام سجاد هم در «شام» در موقعیت آن چنانی آیه مودت را یکی از موارد افتخار خودشان می شمارد.
این پنج نفر به اضافه صد و بیست هزار صحابه غیر از امیر المؤمنین و اهل بیتش چه کسانی می توانند به آیه مودت افتخار کنند؟
(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)
بگو: من هيچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزديکانم [= اهل بيتم]؛
سوره شوری (42): آیه 23
اگر می خواهید اجر رسالتم را به بدهید خویشاوند من را دوست داشته باشید!
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون از شما، استفاده کردیم. سراغ تماس های بینندگان بیرویم، اولین تماس آقای «بهادری» از «کرج» روی خط ارتباطی است سلام عرض می کنم بفرمایید
تماس بیننده های برنامه
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج «علی اقای اسماعیلی».
در «مستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری» حضرت ام السلمه (رضی الله عنها) همسر رسول خدا به یکی از همسران صحابه به نام «سلمة ابن هاشم ابن مغیرة» در مسجد گفت شوهرت را مدت ها در صف نماز جماعت نمی بینم چرا همسرت به مسجد نمی آید؟ همسرش گفت همسر من هر وقت از خانه بیرون می آید هنوز به مسجد نرسیده در کوچه و بازار مردم با صدای بلند به او می گویند «یا فرّار» ای کسی که از جنگ فرار کردی.
سوال ما از آقای «عقیل بی عقل» این است شما «وهابیون» اگر همه صحابه را عادل می دانید تکلیف تان به «سلمة ابن هاشم ابن مغیرة» چه می شود؟ برای او چه می گویید؟ کسی که مسلم است از جنگ فرار کرده است.
یا آقای «ابو هریره» که عمده روایات اهل سنت منتهی به «ابو هریره» می شود. «ابو هریره» می گوید پسر عمویی داشتم با هم حرف مان شد وقتی با هم گفتگو می کردیم او یک کلمه به من گفت سرم پایین افتاد حرفی نزدم چه گفت؟ گفت «أنَّ فرارک یوم موته» گفت «ابو هریره» یادم نرفته تو از کسانی بودی که از «جنگ موته» فرار کردی.
سوال از شما «وهابیون» عدالت را در مورد همه صحابه به کار می بندید می گویید راوی حدیث باید عادل باشد با «ابو هریره» که مرتکب فسق و درگیری شده چه می کنید؟ یا باید بگویید عدالت در راوی حدیث شرط نیست یا باید بفرمایید همه صحابه به طور مطلق عادل نبودند.
دومین اعتراض به رسول خدا در «صلح حدیبیه» وقتی پیامبر با اهل «مکه» صلح کردند بنا شد این سفر را وارد «مکه» نشوند بر گردند در «شجره» محرم شده بودند پیامبر دستور داده بودند سرها را بتراشند و از احرام خارج شوند.
عده ای موجه و آبرومند نزد مسلمانان با این نظر رسول خدا مخالفت کردند رسماً طوری مخالفت کردند که عصیان جماعتی واقع شد جمعیت کثیری علیه پیامبر شورش کردند که پیامبر بر خلاف دین خدا دارد رفتار می کند؛ یعنی احلال از عمره و احلال از احرام بعد از اعمال حج، عمره و حج است. یعنی پیامبر (نستیجر بالله) دیگر مسئله بلد نیست.
سردمدار این معترضین آقای عمر ابن خطاب بود اعتراض کرد تا این که مدتی زحمت کشیده شد گفتگو و نصیحت شد متقاعد شدند زیر درخت بیعت مجدد کردند به خاطر گناه بزرگی که از دستور پیامبر سرپیچی کردند. بیعت رضوان و بیعت مجدد زیر آن درخت مربوط به این داستان است والا اگر بر ایمان شان استوار بودند بیعت مجدد نمی خواستند!
مسئله دیگر تخلف از «جیش اسامه» است بسیاری می خواهند نسبت به این جریان و مسئله پرده پوشی کنند «ابن ابی الحدید» در جلد 6 آورد سپاهی که حضرت برای مبارزه «رومیان» به فرماندهی «اسامة ابن زید» یک جوان 19 ساله آماده کرد فرمودند «لعن اللّه من تخلّف عن جيش أسامة»؛ کسانی مانند ابوبکر، عمر، «ابو عبیده جراح»، عثمان، «عبد الرحمن ابن عوف، طلحه و زبیر» بسیاری از «مهاجرین و انصار» هم حضور داشتند.
بسیاری از همین صحابه مانع حرکت جیش شدند هر روز به بهانه ای این حرکت را به تأخیر می انداختند. پاسخ این حرکت های صحابه و نا فرمانی که به دستور رسول خدا انجام دادند که فرمود «لعن اللّه من تخلّف عن جيش أسامة» این «لعن الله رسول الله» با «رضی الله عنه» و «رضوا عنه» چطور با هم جمع می شود؟ اگر مرضی خدا هستند پیامبر آن ها را لعن می فرستد.
مثلاً در جریان بیماری رسول خدا جسارتی به ساحت مقدس پیامبر اتفاق افتاد که هیچ عالم سنی نمی توانند انکار کنند مخصوصاً در «صحیح بخاری» که دومین کتاب بعد از قرآن می دانند و «مسلم ابن حجاج نیشابوری» نقل کردند جماعتی در منزل پیامبر بودند آقای عمر هم حضور داشت پیامبر فرمودند:
«ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ»
ورق و مقداری مرکب بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید، مخاطب همان حضار در منزل پیامبر بودند که گفت گمراه نشوید
«قال عُمَرُ إِنَّ النبي صلى الله عليه وسلم غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 1، ص 54، کتاب العلم، باب 39، ح114
این اتفاق در حضور پیامبر رخ داد خلیفه دوم با جسارت تمام مطلبی می گوید که «بخاری» شرم کرد ثبت کند «مسلم» حیا کرد بنویسد. اما «حسن الهیکل» در کتاب «حیات محمد» حدود چهل، پنجاه سال پیش در اولین چاپی که در «مصر» چاپ شد نوشت این عبارت از منابع دیگر اهل سنت هم نقل شد که خلیفه دوم گفت:
«هَجَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 3، ص 1111، کتاب الجهاد، باب 172، ح2888
هجر گویی به معنای باطل گویی است و به معنای کسی که نمی فهمد چه می گوید! کسی که اعتقادش نسبت به رسول اکرم سست شد کسی که مظهور عصمت الهی است این چنین عبارتی را نسبت به رسول خدا می دهد که محدثین کبیر عامه حیا می کنند ذکر کنند. بین آن ها در حضور پیغمبر اختلاف شد و به دشمنی کشید. پیامبر ناراحت شدند.
«قال عُمَرُ فلما أَكْثَرُوا اللَّغَطَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ النبي صلى الله عليه وسلم قال قُومُوا عَنِّي»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 6، ص 2680، ح6932
پیامبر فرمود: «قُومُوا عَنِّي» بیرون بروید که سزاوار نیست در حضور پیامبر خدا این طوری مخاصمه کنید بعد «ابن عباس» گفت بعد از وفات رسول الله حوادثی رخ داد «بخاری» هم نقل کرده است.
«إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ ما حَالَ بين رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَبَيْنَ كِتَابِهِ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 1، ص 54، کتاب العلم، باب 39، ح114
رزیه، مصیبت و فاجعه آن وقت رخ داد که بین ما و نوشته رسول خدا مانع شدند نگذاشتند پیغمبر چیزی بنویسد.
با توجه به این مطالب و این گناهان کبیره ای که عده ای مرتکب شدند چگونه می توانیم بپذیریم تمامی کسانی که در جمع صحابه بودند که این ها دارای ملکه عدالت بودند و هرگز قابل قبول برای ما نیست. آقایان «وهابی» جواب بدهند
مجری:
تشکر از شما آقای «بهادری» عزیز استفاده کردیم. استاد استدلال ها و نکاتی که آقای «بهادری» بیان کردند خیلی خوب، جامع و کامل بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکاتی گفتند در منابع اهل سنت همه این مطالب وجود دارد و غیر قابل انکار است دو، سه روز قبل یکی از مولوی ها آمده بود نزدیک دو ساعتی این جا با هم بحث داشتیم ظاهراً نیمه منصف هم بود نه تمام منصف! همین مسئله را مطرح کرد گفت شماها دارید به خلیفه دوم افتراء می بندید می گویید گفت «إنَّ الرجل لیهجر» من عبارت «صحیح بخاری» را آوردم «هجر رسول الله» گفت نه «إنَّ» داشته باشد.
در اتاق جلسات بودیم دو تا مانیتور آن جا بود یکی روبرو و یکی هم پشت سر، به ایشان گفتم مانیتور را نگاه کن مورد زیاد «إنَّ الرجل لیهجر» نشان دادم گفت حاج آقا بس است.
موارد متعددی که به ایشان ندادم گفتم جناب مولوی کاری ندارم فقط یک سوال از شما دارم حدیث اختلاف امت
«تفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة كلهم في النار إلا واحدة»
قصيدة عبد الله بن سليمان الأشعث؛ اسم المؤلف: عبد الله بن سليمان الأشعث أبو بكر الوفاة: 316، دار النشر: دار طيبة - الرياض - 1408، الطبعة : الأولى، تحقيق: محمود محمد الحداد، ج 1، ص 62
این را به من جواب بدهید هیچ چیز از شما نمی خواهیم فرقه هالکه چه کسانی هستند، فرقه ناجیه چه کسانی هستند؟ بنده خدا معطل ماند چه کار کند؟
مجری:
استاد بیننده ای پشت خط است تماس ایشان را داشته باشیم. آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام عرض می کنم
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت استاد بسیار عزیز و دوستداشتنی حضرت آیت الله «حسینی» و جناب آقای «اسماعیلی»
اول درخواست از شبکه محترم دارم البته اختیار با حضرتعالی است بیش از ده بار «کرمی» از «ترکیه» بیش از نیم ساعت وقت برنامه را به هدر داد تنها حرفش روی آیه غار است و به طور کامل از سوی اساتید محترم شبکه جوابش داده شد اما به جز لجاجت و پافشاری بر گفته خودش قانع بشو نیست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای «ابو جهل» دلیل و معجزه آورد اما ایمان نیاورد و سرانجام کار هلاکتش در «چاه بدر» بود. آن زمان «ابو جهل» بود الان هم ابو جهل های زیادی مثل «عقیل بی عقل، ملا زاده، کیانی» و امثال این ها هستند.
خواهشم این است که این چنین افرادی را راه ندهید هیچ احدی بعد از رسول خدا با مولا علی قابل قیاس نیست و هیچ احدی هم مثل مولا علی در حقش ظلم نشد خلافتش غصب، القاب و صفاتش غصب، فضائلش انکار شده فقط در «جنگ خندق» وقتی با «عمرو ابن عبدود» روبرو شد پیامبر خدا فرمودند تمام ایمان در برابر تمام کفر ایستاده است.
آن یک ضربت مولا علی را برابر با عبادت انس و جن دانستند به غیر از دیگر فضائل و صفات او که هم در قرآن و هم به لسان پیامبر خدا اشاره شده است «وهابیون» و مخالفان شیعه هر چه می خواهند دست و پا بزنند تا مثل «ابو جهل» به درک واصل شوند.
«وهابی»ها می گویند پیامبر در آخر عمرش، ابوبکر را پیش نماز قرار داد. اگر قرار بود که ابوبکر پیش نماز باشد برای چه او، عمر، عثمان و دیگر اصحاب را تحت فرماندهی «اسامه» قرار داد؟ طبق دستور پیامبر این ها نباید اصلاً در «مدینه» می بودند.
روایت پیش نماز بودن ابوبکر یکی از همان صد هزار روایت جعلی و دروغی است که معاویه و جیره خواران او درست کردند. معاویه خواست که نام رسول خدا را خاموش کند اما نفهمید که خدا در قرآن گفت من نام او را پر آوازه کردم.
بلکه نام معاویه و دوستان اوست که محو شدند و در زباله دان تاریخ دفن شدند اگر وقتی از آن ها هم نامی برده شود به جز لعن و طعن چیز دیگری به آن ها نخواهد رسید. سلام و درود خدا بر اسد الله الغالب علی ابن ابی طالب وصی رسول رب العالمین، خدا یار و نگهدار!
مجری:
ممنون از آقای «احمدی از یاسوج». بیننده بعدی آقای «رضایی» از «بندر عباس» سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای رضایی از بندر عباس – شیعه)
سلام علیکم خدمت شما و جناب استاد «قزوینی» ان شاء الله که این برنامه خوب تان تحت توجهات حضرت اقا امام زمان باشد. می خواستم عرض کنم چون برنامه شما یک چیزی درباره امام زمان (روحی فداه) نشان می دهد «قوم بنی اسرائیل» آمدند دعا کردند تا خدا حضرت موسی را به کمک شان فرستاد سه هفته است از روی برنامه شما برنامه استغاثه راه انداختیم از سخنران های خوب «بندر عباس» و مداح ها دعوت کردیم هر هفته عصر جمعه برنامه استغاثه انجام می شود.
می خواستم شما کمپینی راه بیاندازید دوستانی که داخل خانه شان همچنین استغاثه ای دارند فیلمش را به برنامه شما بفرستند گسترش پیدا کند و ان شاء الله باعث ظهور حضرت حجت (روحی فداه) بشود.
دو تا سوال خدمت شما دارم اول این که آیا آقا رسول الله (روحی فداه) به دشمنان شان می خواستند «سقیفه» را به وجود بیاورند قبل از رحلت شان به این ها گفته بودند شما مرتکب همچنین جنایتی می شوید؟
سوال بعدی این که وقتی که خلیفه اول همچنین کاری کرد آیا شیطان آمد به او بگوید دستت درد نکند «بخٍ بخٍ» آیا در کتاب های برادران اهل تسنن آمده است یا نه؟
مجری:
تشکر از شما ممنون و موفق باشید. تماس بعدی آقا «سیامک» از «کردستان» سلام عرض می کنم بفرمایید.
بیننده: (آقای سیامک از کردستان – سنی)
سلام علیکم خدمت اقای «اسماعیلی» و حاج آقا استاد «قزوینی» و همکاران تان در پشت صحنه. اولین مورد آقای «احمدی» گفتند یکی از برادران اهل سنت در مورد ابوبکر صحبت می کند لجاجت می کند این را تأیید می کنم چون برنامه هایش را دیدم ولی یک فرقی با آقای «احمدی» دارد چون شماره اش را ندارم ای کاش خودتان به ایشان بگویید در برنامه زنده حرف رکیک مختص هیچ مذهب و دینی نباشد.
ما در «ایران» زندگی می کنیم برنامه ها را می بینیم همشهری و هموطن ما است زبان فارسی داریم که زبان کل «ایران» است.
دیگر این که ندیدم و نشنیدم ولی گفتند حرف های بسیار بسیار زشتی در مورد اهل بیت پیامبر زده شد دیروز برنامه آقای «کیانی» در «شبکه کلمه» بود خیلی ناراحت شدم در مورد جواب دادن به عزیزی که شیعه بودند توهین کردند. شما که بزرگوار هستید تا به حال بی ادبی یا چیز دیگری از شما ندیدم شاید جمله های گفته باشید برای مذهب خودتان بود چون حق دارید دفاع کنید این جدا است؛ ولی امیدوارم شما به عنوان یک پدر بزرگوار و یک برادر بزرگ تر شخصی از شبکه شما انگار برنامه داشته حرف های خیلی زشتی زده و آن ها هم در جواب آن برنامه شروع کردند به حرف زشت زدن؛ یعنی هر بیننده ای این برنامه ها را می بیند می گوید این سنی و این هم شیعه این هم دین شان است.
مجری:
آقای «سیامک» یعنی از بیننده های ما به آن شبکه زنگ زدند یا افرادی که در این شبکه بودند؟
آقای سیامک:
فکر کنم از شبکه شما بوده البته من ندیدم و نه شنیدم ولی برنامه و کلیپی که آقای «کیانی» و آقای «هاشمی» درست کردند گفتند این جواب آن توهین است.
مجری:
شاید بیننده ای به اسم شیعه زنگ زد حرفی زد والا به اسم «شبکه ولی عصر» اگر کسی زنگ بزند قاعدتاً یا باید کارشناس در شبکه باشد یا مجریان این شبکه باشد.
آقای سیامک:
حاج آقای «اسماعیلی» من ندیدم و نه شنیدم ولی آن طوری که آن ها اول برنامه توضیح دادند این را گفتند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برنامه شان مال چه روزی بود؟
آقای سیامک:
فکر کنم هفته گذشته بود، عرض کردم من برنامه را ندیدم اگر شما دسترسی دارید به عنوان یک برادر بزرگوار بگویید توهین ها را در برنامه زنده فکر کنم درست نباشد پخش کنند. از برنامه خوب تان تشکر می کنم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقا «سیامک» عزیز بارها گفتیم نه الان از سی سال قبل آن زمانی که در «شبکه سلام» بودم گفتم ما اهانت به مقدسات اهل سنت را حرام بیّن و گناه نا بخشودنی می دانیم مال الان هم نیست.
در «شبکه المستقله» بودم آن جا هم گفتم در «شبکه نور» مال اهل سنت «افغانستان» بود گفتم در «شبکه ولایت» نُه سال گفتیم این جا هم الان پنج سال است داریم می گوییم.
اگر واقعاً از کارشناس های ما کسی به مقدسات اهل سنت در شبکه توهین کند یک ثانیه اجازه نمی دهم این جا بماند. اگر هم در شبکه اتفاق افتاده عذر خواهی می کنم در جریان نیستم پیگیری می کنم حضرتعالی هم قاطعانه نمی گویید مال این جا بود می گویید احتمال می دهم مال شما بود.
برنامه آقایانی که شما فرمودید مرتب برای من می فرستند مال این هفته به دقت نگاه نکردم دوستان ما مرتب آن ها را دارند رصد می کنند و مطالب مهم شان را برای من می فرستند پیگیری می کنم اگر همچنین اتفاقی افتاده باشد قطعاً پی گیری می کنیم منتی هم به شما اهل سنت نداریم. اگر توهین به اهل سنت را می گوییم گناه نا بخشودنی است منت به اهل سنت نداریم فرمایش ائمه ما است.
حتی یک دفعه با آقای «عبد الحمید» تلفنی صحبت داشتم ایشان گفت آقای «قزوینی» تا به حال نشنیدم شما به اهل سنت کوچک ترین توهینی کرده باشید. عرض کردم ما منت به سر شما نداریم ائمه دستور دادند با ایشان شوخی کردم گفتم اگر ائمه گفته بودند فحش بده روزی هزار مرتبه فحش می دادیم ایشان هم پشت تلفن خندید!
مجری:
استاد خیلی ممنونم. آقای «رضایی» از «بندر عباس» به دو نکته اشاره فرمودند یکی این که آیا پیامبر قبلاً پیش بینی کرده بودند چنین اتفاقی می افتد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله «حلیة الأولیاء»، جلد 1، صفحه 64 «حذیفه» می گوید:
«يا رسول الله ألا تستخلف عليا»
نسبت به خلافت علی نمی خواهی توضیح بدهی؟
فرمود:
«إن تولوا عليا تجدوه هاديا مهديا يسلك بكم الطريق المستقيم»
اگر به خلافت علی تن بدهید هدایت گر و هم هدایت شده است همه شما را به راه روشن و واضح هدایت می کند!
حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64
«احمد ابن حنبل» با سند صحیح در «مسند احمد»، جلد 1، صفحه 108، با سند صحیح می گوید:
«وان تُؤَمِّرُوا عَلِيًّا رضي الله عنه وَلاَ أُرَاكُمْ فَاعِلِينَ تَجِدُوهُ هَادِياً مَهْدِيًّا يَأْخُذُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»
اگر به امارت علی را تن بدهید گرچه می دانم نمی کنید...
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج1، ص108
این ها کاملاً واضح و روشن است اضافه بر این که رسول اکرم به امیر المؤمنین (سلام الله علیه) فرمود بر این که علی دارم می بینم کینه های در سینه های مردم هست این کینه ها بعد از من ظاهر خواهد شد «مسند ابو یعلی»، جلد 1، صفحه 427
«ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي»
یا علی این کینه ها بعد از من روشن خواهد شد!
مسند أبي يعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد، ج1، ص426
این مطالب در کتب اهل سنت با سندهای معتبر آمده است.
صدیقه طاهره در خطبه شان فرمود این طور در حق علی ظلم کردید دارید انتقام شمشیرش را می گیرید.
در «جنگ بدر، جنگ احد» عثمان گفت یا علی در یک روز هفتاد نفر از «قریش» را از دم شمشیر گذراندی هیچ کدام از این ها تو را دوست ندارند. تقصیری ندارم این ها اگر تن به خلافت تو نمی دهند مقصر خودت هستی؛ حضرت فرمود:
«أ هذا جزاء من عطاء الله ورسوله»
پاداش کسی که مطیع خدا و پیغمبر بشود یعنی همین!
مجری:
تلفن دیگری برای دقایق پایانی برنامه داریم، آقای «حسن زاده» سلام عرض می کنم
بیننده: (آقای حسن زاده – شیعه)
سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» و جناب اقای «اسماعیلی» و کلیه کارکنان شبکه. من خدمت تان ارادت دارم فقط خواستم سلام عرض کنم از آقای «احمدی» که همیشه به شبکه فتنه هم زنگ می زند حرف های ما را می گوید خیلی ارادت دارم.
آن آقایی هم که گفتند توهین می کنند به شبکه فتنه «کلمه» بروند به «ملا زاده» در «شبکه توحید» بگویند. من به شبکه شما و آیت الله «حسینی قزوینی» افتخار می کنم همیشه برنامه های شما را و برنامه های آیت الله «حسینی قزوینی» را نگاه می کنم. این شبکه کجا به اهل سنت توهین کرده است؟ این ها می خواهند وقت برنامه را بگیرند آقایی که از «ترکیه» زنگ می زند چرت و پرت می گوید!
مجری:
خیلی متشکرم موفق باشید. استاد از شما ممنون و سپاسگزارم خیلی استفاده کردیم. دوستان عزیز از شما هم ممنون و سپاسگزارم که برنامه ما را همراهی فرمودید. در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جان مان حضرت مرتضی علی خدا نگهدار!