لينک دانلود
ابِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه (حبل المتین) - 21 02 1404
عنوان برنامه: ادله عقلی امامت از دیدگاه امیرالمومنین (علیهالسلام) در حدیث مناشده
کلیدواژه: کلیدواژه: حبل المتین، حدیث مناشده، استدلال عقلی، اولین مسلمان، افضلیت امیرالمومنین علیه السلام، امامت، خلافت، شعب ابیطالب، ابوبکر
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الهی الحمدلله رب العالمین؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَام؛ سلام و درود خدمت شما دوستان عزیزم بینندگان گرانقدر و فهیم و با محبت شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به برنامه زنده (حبل المتین) خیلی خوش آمدید.
همچنان در حال و هوای ایام ولادت با سعادت امام رضا (علیه السلام) هستیم و به شما تبریک می گوییم ان شاء الله که خدا زیارت با معرفت وجود نازنین مولای مهربانمان امام رضا (علیه السلام) را نصیب همه مان بکند.
با افتخار در برنامه (حبل المتین) با موضوع درسهایی از امامت و ولایت در خدمت تان هستیم، البته موضوع جزئی داریم که ان شاء الله من خدمت تان عرض خواهم کرد.
در محضر استاد عزیز، بزرگوار گرانقدرمان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم میکنم، موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منان خواهانم.
طبق برنامه همیشگی مان آغاز برنامهمان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شروع میکنیم، باشد که نگاه مرحمت و عنایتی به همه ما و شما بینندگان عزیز داشته باشد.
طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن * نشد جز شعله ای آتش در آنجا کس طرفدارم
گهی در خانه گه بین در دیوار گه کوچه * خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم
دلم بهر علی میسوخت چون قنفذ مرا میزد * نگاه غربت او بیشتر میداد آزارم
نگفتم راز خود با هیچکس اما خدا داند * نمیآید به هم از درد یک شب چشم بیمارم
(وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون)
مجری:
خیلی ممنون از شما حضرت استاد!
دوستان گرامی اگر در خاطر شریف تان باشد در برنامه گذشته به بیننده های عزیزمان و به شما قول داده بودیم که در خصوص فضائلی که وجود نازنین مولای متقیان امیر مومنان علی (علیه السلام) در آن شورای شش نفره بیان کردند به آنها بپردازیم.
هفته قبل برنامه نداشتیم در برنامه قبل به بخشی از این فضایل اشاره کردیم ان شاء الله در این برنامه و برنامههای آینده مفصل در مورد یک به یک مواردی که خود حضرت در آن شورای شش نفره بیان کردند و آن پنج نفر دیگر را قسم دادند و همه هم قبول کردند، پذیرفتند و اعتراف کردند به اینکه این فضائل فقط و فقط مختص وجود نازنین علی (علیه السلام) است. امشب میخواهیم امشب در مورد یکی دیگر از آن فضایل صحبت کنیم.
حضرت استاد یکی از فضایل بینظیر حضرت که خودشان هم به آن اشاره کردند سبقت در توحید است در واقع حضرت امیر المؤمنین اولین مردی بودند که به پیامبر ایمان آوردند و توحید داشتند و وحدانیت حضرت حق را پذیرفتند. اگر در این باره صحبت بفرمایید ممنون می شوم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
این جلسه یک صد و سومین برنامه ما در رابطه با حضرت است بحث در رابطه با ادله عقلی ادله عقلی امیرالمومنین (سلام الله علیه) است. این برنامه ها برای بعضی از شبکههای وهابی خیلی گران تمام شده و دردشان درآمده و دارند ناله میکنند، فریاد میزنند فحش میدهند توهین میکنند و حتی مقدسات مسلم خودشان را هم انکار میکنند.
ان شاء الله اگر فرصتی شد در جلسات بعدی بعضی از کلیپهایی که مربوط به همین ادله عقلی امامت بوده که این ها مطرح کردند و یک سری حرفهایی که واقعاً من نمیدانم به قول چه بگوییم، جز اینکه بگوییم آقای ملازاده حرف خوبی زد «عقیل بی عقل»
من وقتی این کلیپها را بعضا میبینم به حال این ها تاسف میخورم که چقدر بیسواد و چقدر بیاطلاع هستند و چقدر عناد دارند که حتی قطعیترین فضایل حضرت امیر را انکار میکنند. من نمیخواهم در این ایام ذهن عزیزان را مکدر کنم.
حضرت امیر (سلام الله علیه) یکی از بحثهایی که در شورای شش نفره مطرح کرد مصادرش را هم عرض کردیم در «شرح مقاصد – تفتازانی» آورده و می گوید روایت صحیح «ابن مردویه» دوتا سند دارد سند دومش صد در صد از دیدگاه اهل سنت صحیح است. و «تاریخ دمشق - ابن عساکر» با دو - سه تا سند آورده است. متعدد مصادر را آوردیم علمای بزرگ اهل سنت آورده اند.
از شیعه مرحوم «شیخ صدوق» و دیگران آورده اند؛ یعنی قضیه صحبت حضرت امیر در شورای شش نفره که حدود تقریبا بین سی تا چهل مورد از فضایل و مناقب خودش را مطرح کرده این ها را هم قسم داده که آیا غیر از من کسی همچنین فضیلتی دارد؟ یعنی فضائل منحصر به فرد.
یکی از آن فضایل این است:
«أنشدكم بالله أيّها النفر جميعاً»
آقایانی که این جا نشستهاید همه تان را به خدای عالم قسم می دهم، آن جا «طلحه، زبیر، عبدالرحمن ابن عوف، عثمان، سعد ابن ابی وقاص» نشسته اند حضرت می گوید ای کسانی که این جا نشسته اید همه تان را به خدا قسم می دهم
«أنشدكم بالله أيّها النفر جميعاً أمنكم أحد وحّد الله عزّ وجلّ قبلي؟ قالوا: اللّهمّ لا»
آیا در میان شما کسی است که قبل از من موحد بوده باشد؟ گفتند به خدا قسم خیر!
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص130- 133
مجری:
در واقع آن جا اعتراف کردند به اینکه اصلاً چنین چیزی نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، قسم خوردند که همچنین چیزی نیست. یعنی اولین مسلمان در میان این شش نفر شما هستید.
«حاکم نیشابوری» در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» جلد ۳ صفحه 147 از «زید ابن ارقم» نقل میکند:
«عن زيد بن أرقم رضي الله عنه قال إن أول من أسلم مع رسول الله صلى الله عليه وسلم علي بن أبي طالب رضي الله عنه هذا حديث صحيح الإسناد»
اول کسی که با پیغمبر بیعت کرد و مسلمان شد آقا علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) بود، این روایت هم سندا صحیح است.
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص147
این روایت را چه کار کنیم؟ «أول من أسلم مع رسول الله صلى الله عليه وسلم علي بن أبي طالب» البته این عقیده آقایون اهل سنت است. امیرالمومنین از اولش موحد به دنیا آمد، در خانه خدا و خانه توحید چشم به جهان گشوده است. دیگران بت پرست بودند مسلمان شدند.
لذا آقایان اهل سنت وقتی به خلفا میرسند (رضی الله عنه) می گویند به علی میرسند (کرم الله وجهه) می گویند، علتش این است که علی به هیچ وجه در عمرش در برابر بت سجده نکرده است.
یا کتاب «فتح المغیث» آقای «سخاوی»، ایشان استاد آقای «سیوطی» است در جلد چهارم صفحه ۷۰ از حضرت امیر (سلام الله علیه) می گوید:
«اللهم لا أعرف عبدك قبلي غير نبيك ثلاث مرات لقد صليت قبل أن يصلي الناس سبعا وسنده حسن»
خدایا غیر از پیغمبر کسی قبل از من تو را عبادت نکرده، سه مرتبه، هفت سال قبل از آن که مردم مسلمان بشوند من نماز میخواندم! (روایتش هم معتبر است)
فتح المغيث شرح ألفية الحديث؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن عبد الرحمن السخاوي الوفاة: 902هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان - 1403هـ، الطبعة: الأولى، ج3، ص135
از آن طرف باز «حاکم نیشابوری» در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» در جلد سوم صفحه 571 یک روایت خیلی جالبی آورده است، راوی می گوید در بازار «مدینه» داشتیم قدم می زدیم، دیدیم مردم در یک جا جمع شده اند، جلو رفتیم دیدیم یک کسی سوار بر اسب است، بالای اسب به امیرالمومنین جلوی مردم ناسزا می گوید
«يشتم علي بن أبي طالب والناس وقوف حواليه إذ أقبل سعد بن أبي وقاص فوقف عليهم فقال ما هذا»
یک نفر نیست آن جا از علی دفاع کند «سعد بن ابی وقاص» همین کسی که یکی از اعضای شورای شش نفره است از راه رسید، گفت این مرد را چه شده است؟
«فقالوا رجل يشتم علي بن أبي طالب»
از عزیزان تقاضا میکنم این نکته را دقت کنند شاید چند بار این را شنیده باشند ولی من میخواهم یک نگاه دیگری ما به این روایت داشته باشیم.
«فتقدم سعد فأفرجوا له حتى وقف عليه »
سعد جلو آمد، مردم راه باز کردند ایشان صحابه پیغمبر و دارای احترام است.
«فقال يا هذا على ما تشتم علي بن أبي طالب»
چرا دارید به علی ناسزا می گویید؟
کار به کجا رسیده در بازار جلوی مردم طرف روی مرکب خودش نشسته به حضرت امیر (سلام الله علیه) ناسزا می گوید.
«ألم يكن أول من أسلم ألم يكن أول من صلى مع رسول الله صلى الله عليه وسلم»
آیا علی اولین مسلمان نبود؟ آیا اول کسی نبود با پیغمبر نماز خواند؟
«ألم يكن أزهد الناس ألم يكن أعلم الناس»
آیا اعلم مردم و زاهدترین مردم نیست؟
«ألم يكن ختن رسول الله صلى الله عليه وسلم على ابنته ألم يكن صاحب راية رسول الله صلى الله عليه وسلم في غزواته»
آیا داماد پیغمبر نیست؟ آیا صاحب رایت پیغمبر در جنگ ها نیست؟
در جنگ خیبر آن دوتا رفتند شکست خوردند پیامبر فرمود من فردا پرچم را به دست کسی میدهم که فتح به دست او گشوده میشود، خدا و پیغمبر او را دوست دارند او خدا و پیغمبره را دوست دارد!
یکی از چیزهایی که حضرت امیر قسم داده از این پنج نفر اعتراف گرفته قضیه حدیث رایت است به آن میرسیم.
«ثم استقبل القبلة ورفع يديه»
«سعد ابن ابی وقاص» آمد فضائل بینظیر حضرت امیر را مطرح کرد بعد رو به قبله ایستاد دستش را بالا برد گفت:
«اللهم إن هذا يشتم وليا من أوليائك»
این شخص یک ولی از اولیا تو را دارد ناسزا می گوید فحش می دهد.
«فلا تفرق هذا الجمع حتى تريهم قدرتك»
خدایا من میخواهم قبل از این که این جمع از این جا پراکنده بشود قدرت نمایی کنی، قدرت خودت را به مردم نشان بدهی!
«قال قيس فوالله ما تفرقنا حتى ساخت به دابته فرمته على هامته في تلك الأحجار فانفلق دماغه ومات»
راوی می گوید قسم به خدا هنوز جمعیت متفرق نشده بودند، این اسب یک رمی کرد این شخص را بلند کرد روی سنگ ها کوبید، و با کلهاش به زمین کوبیده شد کله اش شکافته شد مغزش بیرون ریخت!
مجری:
حتی جزئیات را هم آورده است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله جزئیات را هم آورده است.
«فرمته على هامته في تلك الأحجار فانفلق دماغه ومات» سنگی مامور بوده آن جا باشد. می گوید آن چنان به این سنگ کوبید کلهاش شکافته شد مغزش بیرون ریخت، همان لحظه هم به درک واصل شد.
بعد می گوید:
«هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»
این حدیث صحیح است و شرایط بخاری و مسلم را دارد!
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص571
آقای ذهبی هم در پاورقی می گوید (خ، م) یعنی شرایط بخاری و مسلم را دارد.
آقایان می گویند اگر یک روایتی را «بخاری، ذهبی و حاکم» بگوید صحیح است به منزله ورود روایت در صحیحین است؛ یعنی تمام شرایط «صحیح بخاری و صحیح مسلم» را دارد.
البته روایت در این زمینه زیاد داریم برای دوستان دو – سه نمونه آوردم؛ ولی این شبکههای شیطانی می گویند ابوبکر اولین مسلمان بود. «ابن تیمیه» خیلی مانور می دهد و می گوید قبل از ابوبکر کسی مسلمان نشده بود!
ما کاری نداریم «طبری» در کتاب «تاریخ طبری» و «ابن تیمیه» در «منهاج السنه» اش چه گفته اند. «تاریخ طبری» را امام المورخین، امام تاریخ نویسان است ایشان در جلد اول چاپ «دارالکتب العلمیه – بیروت» دارد:
«عن محمد بن سعد قال قلت لأبي أكان أبو بكر أولكم إسلاما»
آیا آقای ابوبکر اولین مسلمان بوده است؟
«فقال لا»
نه، ابوبکر اولین مسلمان نبود
«ولقد أسلم قبله أكثر من خمسين»
قبل از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند.
«ولكن كان أفضلنا إسلاما»
اما اسلامش خیلی خوب بود!
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص540
کاری به افضلنا اسلامش نداریم. اما این که آقایان در شبکههایشان مانور می دهند اولین مسلمان آقای ابوبکر بوده «طبری» چیز دیگر می گوید و این «طبری» شما است. این همه مصادری آوردیم امیرالمومنین اولین مسلمان بوده است؛ حتی «سعد ابن ابی وقاص» می آید به خاطر این قضیه نفرین می کند و نفرین ایشان هم در لحظه می گیرد!
در رابطه با «كان أفضلنا إسلاما» یک سوال میخواهم از آقایان شبکههای وهابی بپرسیم با اهل سنت کار نداریم اصلاً و ابداً جسارت هم نمیکنیم، از شبکههای وهابی مخصوصاً جناب آقای «خدمتی» بزرگوار، ما نزدیک هفت - هشت سال است از ایشان خواهش میکنیم یک ساعت برای مناظره بیاید ایشان مثل «آقای حیدری» از عکس ما هم میترسد و فرار می کند.
این آقا که «افضلنا اسلاما» بوده رسول اکرم نزدیک سه سال در شعب ابی طالب بودم سختترین دوران مسلمانها و رسول اکرم آن دوران شعب ابی طالب بود، یک روایت ضعیفی دارید، ما پیدا نکردیم اگر هست برای ما بفرستند ما همین جا میخوانیم، می گوییم این روایت را ندیده بودیم آقایان برای ما فرستادند!
یک روایت ولو ضعیف بیاورند بگویند که در این حدود سه سال آقای ابوبکر به اندازه یک کیلو یا نیم کیلو جو، نیم کیلو گندم، نیم کیلو آرد، چهار تا نان برداشت برد به رسول اکرم و بنی هاشممی که در محاصره بودند داد. این را برای بیاورند.عرض کردم ما نیافتیم، نمیگویم نیست.
بعضی از علمای اهل سنت هم می گویند آن زمانی که رسول اکرم و امیرالمومنین در شعب بودند بزرگان و خلفای ما در کنار زن و بچهشان راحت آرمیده بودند!
ولی علی چه؟ (فدای حضرت بشوم) آقا ابوطالب (سلام الله علیه)، لعنت به کسانی که به ابوطالب دارند جسارت می کنند. حضرت ابوطالب اول شب جای پیغمبر را در یک گوشه ای پهن می کرد که اگر مشرکین از دور دارند می بینند یک دفعه اگر خواستند حمله کنند به پیامبر دسترسی نداشته باشند.
مشرکین دنبال پیغمبر بودند، تا او را بکشند نسبت به دیگران کار نداشتند. مثلاً تا پاسی از شب جای پیغمبر در یک گوشهای بود، بعد وقتی پاسی از شب میگذشت مثلاً ده - یازده شب می شد، پیغمبر را میآورد وسط جمع می خواباند و علی را میبرد جای پیامبر می خواباند، اگر مشرکین قریش بناست حمله کنند پیغمبر را بکشند علی کشته بشود نه پیغمبر.
این را می گویند: (وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) این را فداکاری و جانبازی می گویند.
(وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ وَلَا يجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
و براي کساني است که در اين سرا [= سرزمين مدينه] و در سراي ايمان پيش از مهاجران مسکن گزيدند و کساني را که به سويشان هجرت کنند دوست ميدارند، و در دل خود نيازي به آنچه به مهاجران داده شده احساس نميکنند و آنها را بر خود مقدم ميدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند؛ کساني که از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شدهاند رستگارانند!
سوره حشر (59): آیه 9
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم؛ پس این یکی از مواردی بود که در شورای شش نفره وجود نازنین مولای متقیان امیر مومنان علی (علیه السلام) به آن اشاره کردند.
یکی دیگر از فضائلی که وجود نازنین حضرت در آن شورای شش نفره به آن اشاره فرمودند که آن هم یکی از ویژگیهای خاص وجود نازنین امیرالمومنین علی (علیه السلام) هست که در واقع داشتن همسری مانند حضرت زهرا (سلام الله علیها) هست، این بحث فکر میکنم یکی از آن بحثهای شیرین، قشنگ، جذاب و دلچسب است این بحث را استاد میخواهم از دیدگاه شیعه و سنی به آن بپردازیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حضرت فرمودند:
«أنشدكم بالله أمنكم أحد له زوجة مثل زوجتي فاطمة بنت رسول الله سيّدة نساء هذه الأُمّة غيري؟ قالوا : لا»
آیا شما پنج نفر همسری مثل صدیقه طاهره دختر پیامبر سید و سرور نساء امت غیر از من دارید؟ گفتند نه!
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص131
در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) حرف خیلی زیاد است. ابتدا مطلبی از منابع شیعه بیاورم کتاب «خصال – شیخ صدوق متوفای 381» جلد دوم با روایت معتبر همین بحث را مطرح می کند
«عَنْ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ قَالَ: كُنْتُ فِي الْبَيْتِ يَوْمَ الشُّورَى»
عامر ابن واثله می گوید من آن جا بودم، حضرت قسم داد و فرمود:
«نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) حِينَ جَاءَ أَبُو بَكْرٍ يَخْطُبُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) فَأَبَى أَنْ يُزَوِّجَهُ»
به این پنج نفر گفت شما را به خدا قسم آیا یادتان می آید آقای ابوبکر آمد از زهرای مرضیه خواستگاری کرد، رسول اکرم دست رد به سینه او زد.
«وَ جَاءَ عُمَرُ يَخْطُبُهَا فَأَبَى أَنْ يُزَوِّجَهُ»
جناب عمر هم آمد از حضرت زهرا خواستگاری کرد، حضرت او را رد کرد!
«فَخَطَبْتُ إِلَيْهِ فَزَوَّجَنِي»
من خواستگاری رفتم بی قید شرط زهرا را به عقد من درآورد.
«فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا أَبِيتَ أَنْ تُزَوِّجَنَا وَ زَوَّجْتَهُ»
یا رسول الله ما به خواستگاری زهرا آمدیم به ما ندادی به علی دادی!
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مَا مَنَعْتُكُمَا وَ زَوَّجْتُهُ»
پیغمبر فرمود من شما را رد نکردم مانع ازدواج نشدم، من مانع ازدواج زهرا نبودم.
«بَلِ اللَّهُ مَنَعَكُمَا»
خدا دست رد به سینه شما زد!
«وَ زَوَّجَهُ غَيْرِي»
اصلاً کسی که زهرا را به عقد علی درآورد من نبودم غیر من بود آن هم خدا بود.
نام كتاب: الخصال؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على (تاريخ وفات مؤلف: 381 ق)، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، قم: 1362ش، ج2، ص559
همچنین تعبیری مرحوم «کلینی» در کتاب «کافی» جلد دوم، صفحه 499 از آقا امام صادق (سلام الله علیه) دارد:
«لَوْ لَاأَنَّ اللَّهَ- تَبَارَكَ و تَعَالى- خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لِفَاطِمَةَ عليها السلام، مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ»
اگر خدا علی را نیافریده بود، همتایی برای حضرت زهرا در خلقت از حضرت آدم گرفته تا قیامت نبود!
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص499،
یعنی اگر علی نبود، کفو و همتایی برای زهرا نبود. نه تنها آقای ابوبکر عمر نه حتی حضرت ابراهیم میآمد، حضرت موسی میآمد، حضرت عیسی می آمد شایستگی همسری زهرا نداشتند از این بهتر!
روایت می گوید من آدم و من دونه از حضرت آدم گرفته تا قیامت غیر از علی کسی همتای زهرا نبود. روایت هم در حدی است که می شود به آن اعتماد کرد، روایت مستفیض است.
«عیون اخبار الرضا - شیخ صدوق» روایت از امیرالمومنین است. من از دوستان تقاضا دارم به این روایت ها دقت کنند. روایت های از منابع اهل سنت هم می خوانم نگویید فقط در منابع شیعه است.
برای این که به قول آقای «اسماعیلی» جیگرمان حال بیاید عبارتهای از ائمه (سلام الله علیهم) اول بخوانیم بعد روایات اهل سنت را هم میخوانیم.
حضرت امیر می گوید رسول اکرم به من گفت علی جان مردان از قریش به خواستگاری زهرا آمدند، من جلوی شان را گرفتم، او را به عقد تو درآوردم و گفتم من نبودم که مانع شما شدم بلکه خدای عالم مانع شما شد.
جبرئیل بر من نازل شد و فرمود:
«يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً (علیه السلام) لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَه»
خدا میگوید اگر علی را نیافریده بودم از حضرت آدم تا آن پایین، پایین ها همتایی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) نبود.
عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص225
باز «شیخ صدوق» در کتاب «عیون اخبار الرضا» جلد ۲ صفحه ۶۴ همین تعبیر را می آورد.
اما سراغ عزیزان اهل سنت بیرویم، «سنن نسائی» یکی از صحاح سته اهل سنت است. در حدیث شماره ۳۲۲۱ روایت «صحیح الاسناد» هم است.
«خَطَبَ أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ رضي الله عنهما فَاطِمَةَ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِنَّهَا صَغِيرَةٌ فَخَطَبَهَا عَلِيٌّ فَزَوَّجَهَا منه»
المجتبى من السنن؛ اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303، دار النشر: مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب - 1406 - 1986، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبدالفتاح أبو غدة، ج6، ص62، ح3221
اولی و دومی به خواستگاری حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمدند پیامبر فرمود فرزند من کوچک است؛ ولی از آن طرف حضرت علی آمد حضرت زهرا را به عقد او در آورد. «صحیح ابن حبان» که تمام روایاتش صحیح است باز همین تعبیر را دارد می گوید ابوبکر و عمر برای خواستگاری حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمدند، پیغمبر بهانه آورد بعد علی آمد «فَزَوَّجَهَا مِنْهُ»
«خَطَبَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ فَاطِمَةَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِِنَّهَا صَغِيرَةٌ فَخَطَبَهَا عَلِيٌّ فَزَوَّجَهَا مِنْهُ»
صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان؛ اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ج15، ص399، ح6948
محقق کتاب می گوید «اسناده صحیح علی شرط مسلم رجاله ثقات رجال شیخین» سندش شرایط «صحیح مسلم» دارد، راویانش همه راویان «صحیح بخاری و مسلم» است.
آقای «طبرانی - متوفی ۳۶۰» در جلد ده «معجم کبیر» خودش روایتی از رسول اکرم می آورد، می گوید:
«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ من عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنهما»
خدا به من امر کرده و دستور داده زهرا را به عقد علی دربیاورم!
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج10، ص156، ح10305
«مجمع الزوائد – هیثمی» همین روایت را آورده:
إن الله أمرني أن أزوج فاطمة من علي»
بعد می گوید:
«رواه الطبراني ورجاله ثقات»
طبرانی این روایت را آورده تمام راویانش همه ثقه هستند.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص204،
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در شورای شش نفره می آید این طوری با قاطعیت می گوید آیا کسی در میان شما است همسری همانند زهرا داشته باشد؟ همه می گویند خیر!
روایت دیگری هم بخوانیم «امالی - شیخ صدوق» (خیلی روایت شیرینی است) «ابن عباس» می گوید رسول اکرم فرمود: خدای عالم بین من و بین علی بن ابی طالب عقد اخوت بست.
برنامه اخوت دو مرتبه اتفاق افتاده است هم در «مکه» و هم در «مدینه» در هر دو مرتبه مثلاً بین ابوبکر و عمر عقد اخوت و برادری بست. مثلاً بین «سلمان و ابوذر» عقد اخوت و برادری بست. بین امیرالمؤمنین و خودش عقد اخوت بست؛ یعنی ما نداریم رسول اکرم از اول بعثت تا آخرین لحظه حیاتش غیر از علی بن ابی طالب با کسی عقد اخوت بسته باشد.
«وَ زَوَّجَهُ ابْنَتِي مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتِهِ»
خدای عالم دخترم را به عقد علی از بالای هفت آسمان درآورد!
«وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِكَ مُقَرَّبِي مَلَائِكَتِهِ»
و بر این شاهد گرفت، یک جشن عقدی خدا گرفته تمام ملائکه مقرب در آن جشن عقد شرکت کرده بودند!
«وَ جَعَلَهُ لِي وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً»
او را وصی و خلیفه من قرار داد!
«فَعَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ مُحِبُّهُ مُحِبِّي وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِي»
من از او هستم او از من است، هر کس علی را دوست داشته باشد من را دوست دارد، هر کس علی را دشمن بدارد من را دشمن می دارد!
«وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِهِ»
ملائکه با محبت علی به خدای عالم تقرب می جویند.
الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص125
اگر کسی یک همچین موردی دارد بیاورد. در آن جمع که امیرالمؤمنین این مطالب را می فرماید شاخص ترین صحابه مانند «طلحه، زبیر، عبدالرحمن ابن عوف، عثمان سعد ابن ابی وقاص» حضور دارند.
حضرت این ها را به خدا قسم می دهد، ولی یک نفرشان جرأت نمی کند بگوید من همچنین فضیلتی دارم.
یا در روایات متعدد آمده خلیفه دوم می گوید خدای عالم به علی سه تا عنایت کرده و ویژگی داده اگر به من داده بود از تمام دنیا برای من ارزشش بالاتر بود. می گوید یکی از انها این است که دخترش را به عقد علی در آورد؛ یعنی داشتند حسرت می خوردند ای کاش همچنین فضیلتی نصیب ما می شد!
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم، اینها در کنار آن موارد علمی که بیان می شود و همه مستند، متقن محکم بیان می شود یک جورایی برای شیعیان و محبان و ارادتمندان به مولا ذوق و شوق هم دارد؛ یعنی گاهی خودمان این قدر مشغله روزمره داریم، گرفتاریهای روزمره داریم از بعضی از لطفها، عنایتها، مرحمتها و نعمتهایی که خدا به ما داده است از آن غافل هستیم.
مردم عزیز و نازنین بینندههای خوب، یکی از بزرگترین نعمتها شاید بینظیرترین، نعمتها که اگر این نعمت را در یک کفه بگذارند و همه نعمتهای عالم را در کفه دیگر قطعاً این نعمت برتری می کند، آن ولایت و امامت مولای متقیان امیر مؤمنان اسدالله الغالب علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلامه علیه) است که باید شبانه روز شاکر این نعمت باشیم و بگوییم: «الهی الحمدلله رب العالمین، الحمدلله رب العالمین؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَام»
(میان برنامه)
مجری:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين؛ دوستان خوب و بینندههای نازنین ان شاء الله گوارای وجودتان باشد، در کنار آن مباحث معرفتی که شنیدید و از محضر استاد استفاده کردید.
بخش دیگری از برنامه اختصاص به مخاطبین و بینندههای عزیز دارد. ما بارها این مطلب را روی آنتن گفتیم بازهم تاکید میکنیم عزیزان بیننده، عزیزان اهل سنت، چه علمایشان، چه آخوند و مولوی و هر عزیزی که صاحب علم است و بالاخره اطلاعاتی دارد، یا حتی بینندههای معمولی میتوانند روی خط ارتباطی بیایند، استقبال میکنیم و میپذیریم.
عزیزان اگر نکته، مطلب و گفتگویی دارند تشریف بیاورند حتماً در خدمت تان خواهیم بود و حتی آقایون وهابی استاد هم اشاره فرمودند آقای «خدمتی» مدتها است که به ایشان گفته شده بیاید دوتا شخصیتی که برای همه مخاطبین شناخته شده هستند، شما آقای «خدمتی از آن طرف و استاد «قزوینی» هم از این طرف.
برای بحث، گفتگو و مناظره یا هرچه میخواهید اسم آن را بگذارید آمادگی داریم، هیچ وقت حاضر نشدند و جرأت نمیکنند به این راحتی سراغ این مباحث بیایند؛ ولی در هر صورت باز ما این را تاکید میکنیم هم به آن آقایان هم به کارشناسان شان، هم به آن آقای «عقیل بی عقل» و به هر کسی که در آن شبکهها فعالیت می کند اگر مرد میدان و اهل حرف و گفتگو هستید بیایید. نشستن آن جا، ناسزا گفتن و توهین کردن هنر نیست و دردی را درمان نمی کند.
در خدمت مخاطبین، بینندههایمان هستیم آقای «احمدی» از «یاسوج» روی خط ارتباطی هستند سلام علیکم بفرمایید.
(تماس بینندگان برنامه)
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج- شیعه)
سلام، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» و حضرتعالی و همه عزیزان شبکه حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)
آقای «اسماعیلی» اگر یادتان باشد در برنامه قبل یکشنبه هفتم همین برج یک بنده خدایی از «کرمانشاه» زنگ زد به شما گفت که «احمدی از یاسوج» به شبکههای وهابی فحش می دهد. این را بدانید که پیروان اهل بیت(علیهم السلام) اهل فحش نبودند، نیستند و نخواهند بود.
من بارها با شبکههای شیطانی وهابی با استدلال از قرآن و احادیث رسول خدا (صلوات الله علیه) در رابطه با ولایت دوازده امام و عصمت اهل بیت (صلوات الله علیهم) بحث کرده ام. وهابیان و پیروان آن ها از جمله همان «عقیل بیعقل»، «ترشابی» و «خدمتی» نادان حرف حق را اهانت میپندارند و همه شما در جریان هستید که این خبیثان نسبت به مقدسات شیعه، به بزرگان به فقها به رهبر عزیز و فرزانه انقلاب اسلامی و به مراجع تقلید چقدر افترا و دروغ و تهمت میبندد.
اما من در رابطه با برائت از غاصبین و دشمنان و ظالمینی که به اهل بیت پیامبر و به شیعیان اهانت میکنند اعلام برائت در آن شبکه ها کرده ام و این کار یکی از واجبات مثل نماز و امر به معروف و نهی از منکر است.
بعد می خواهم نظر حاج آقا را در رابطه با آن مولوی کرد که حرفهای بسیار زشت و رکیکی بر زبان آورد و بعد شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را انکار کرد و زیر سوال برد بدانم و در این رابطه توضیح دهند اللهم صل علی محمد و آل محمد و فرج مولانا صاحب العصر و زمان، خداوند یار و نگهدار همه شما عزیزان!
مجری:
ممنون تشکر از شما جناب آقای «احمدی» خدا به شما سلامتی بدهد و خدانگهدارتان باشد.
آقای «فیض آبادی از کاشمر» روی خط هستن آقای «فیض آبادی» سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای فیض آبادی از کاشمر – شیعه)
سلام عرض می کنم خدمت آقای دکتر آیت الله «قزوینی» و سلام خدمت شما جناب «آقای اسماعیلی» مجری توانمند، آقای دکتر عذرخواهی می کنم من زود بحثم را تمام کنم تا وقت به بقیه بینندگان هم برسد.
خدمت تان مبارک تان عرض کنم که آقای «فخر رازی» در کتاب «تفسیر کبیر مفاتیح الغیب» جلد ۱۶ صفحه ۱۲۹ و ۱۳۰ یک مبحثی را آورده بحث خلافت و این که سه نفر خلیفه اهل سنت غاصب هستند و این داستان را من هم قبول دارم آقای عمر چرا توی آیه قرآن دست برده است؟
این مطلب را طبق آن آدرس و سندی که دادم در کتب خود اهل سنت از جمله در کتاب «تفسیر آقای فخررازی» آمده است.
مجری:
آقای «فیض آبادی» ایشان در چه آیه ای دست برده است؟
آقای فیض آبادی:
این که حروف و کلمات قرآن را حذف کرده است چه علتی داشته است؟ مربوط به آیه صد سوره توبه
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)
پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کساني که به نيکي از آنها پيروي کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايي از بهشت براي آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزي بزرگ!
سوره توبه (9) آیه100
یک سری از حروف و کلمات را آقای عمر چرا حذف میکرده علتش چه بوده؟ همین را میخواستم آقای دکتر جواب بدهند ممنون می شوم.
مجری:
خیلی ممنونم از شما موفق باشید خدانگهدارتان باشد. تماس بعدی آقای «بهادری از کرج» سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج «علی آقا اسماعیلی». حضرت آقا، آقای «ابن حجر عسقلانی» که می گوید یک صد و بیست هزار نفر صحابه پیغمبر هستند، حتی کسانی که پیغمبر را یک لحظه دیدند یا پیغمبر ان ها را یک لحظه دید ای ها همه عادل هستند باید بیایند به ما جواب بدهند، مثلا پیغمبر مگر نگفت:
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعدي»
المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب عليه السلام؛ طبرى آملى كبير، محمد بن جرير بن رستم (وفات: ق 4)، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: كوشانبور، ص 559
من دو چیز گران دو تا امانت به جا می گذارم قرآن و عترتم، یعنی دو بال مساوی که اگر به هر دوی آن چنگ بزنید گمراه نمی شوید. آقایان گفتند ما حریف قرآن نمیشویم ولی تفسیر آن که به دستور پیغمبر در حاشیه قرآن نوشته شده بود توسط خلیفه دوم جناب عمر نابودش کردیم یعنی ابترش کردند.
با توجه به اینکه قرآن دارای مبین است، با توجه اینکه امام علی به «ابن عباس» میفرماید تنها با قرآن با طرفداران شیخین مناظره نکنید چون به نتیجه نمیرسید قرآنی که تفسیر پیامبر در کنارش نیست آمدند به عترت پیغمبر ضربه بزنند و نور عترت را خاموش کنند گفتند چه کار کنیم؟ بیایم در مقابل عبرت پیغمبر صحابه را عَلَمْ کنیم تمام صحابه عادل هستند!
همین الان دوست عزیز که قبل از من صحبت میکردند آیه: (وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ)؛ اگر این آیه عدالت و پاکیزگی و وثاقت حتی عصمت عدهای از مهاجر و انصار را اثبات کند، آقایان به این آیه چه میخواهند بگویند که در گردنه تبوک برای ترور پیغمبر توسط همین صحابه اتفاق افتاده یا نیفتاد؟ این ها که از کره مریخ نیامده بودند که میخواستند پیغمبر را ترور کنند.
اگر واقعا اثبات آبرو ریزی و شرم ساری مسلمانان شده این را باید به ما جواب بدهند. یا کسانی که از دستور پیغمبر تخلف کردند پیغمبر فرمودند:
«جهزوا جيش أسامة لعن الله من تخلف عنه»
هرکس به «جیش اسامه» نرود خدا لعنت کند!
الملل والنحل؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الكريم بن أبي بكر أحمد الشهرستاني الوفاة: 548، دار النشر: دار المعرفة - بيروت - 1404، تحقيق: محمد سيد كيلاني، ج1، ص23
این را پیغمبر در مورد چه کسانی گفت؟ در مورد همان صحابه، به ما جواب بدهند این کسانی که دوازده نفر بودند بالاخره این دوازده نفر جزء صحابه رسول خدا بودند یا نبودند؟ اگر بودند هرگز نمی توانند به عموم آیاتی که برای اثبات عدالت تمام صحابه استدلال شده، استدلال کرد از قابلیت استدلال ساقط می شود. یا باید یکی از آیات قرآن را حذف کنند آیا می توانیم یکی از آیات قرآن را حذف کنیم تحریف کنیم؟ قرآن را با کمال تأسف که الان خودمان داریم می بینیم در کتاب روایی اهل سنت تحریف کرده اند و این تحریف ادامه دارد.
در یک جاهای مثلا در «بخاری» سرقت دارند می کنند، امروز هم ادامه دارد یک خیانت بزرگ تاریخی، یک جنایت علمی است که در «بخاری و مسلم» آقایان دارند انجام می دهند. این قصه تاریخی تبوک و حضور منافقین و اولین توطئه شوم و شرم آور آن صحابه در عقبه تبوک «مسلم» در صفات منافقین نقل کرده در کتاب «صحیح مسلم» خودش و داستان ماجرا را ذکر کرده است.
اگر واقعا عصبیت و تعصب یک مرام و مسلک را وادار کند که به یک منبع علمی خودمان دست ببریم و تحریف کنیم، آیا می شود به این کتاب های علمی اعتماد کرد؟ دیگر نمی شود اعتماد کرد؛ پس ما یا باید بپذیریم که این حرکت ننگین از صحابه رخ داده یا باید اصل قصه را انکار کنیم، انکار اصل قصه که ممکن نیست یا باید بپذیریم در میان صحابه بودند که تا پای جان رسول خدا پیش رفتند و خواستند رسول خدا را بکشند آیا واقعا این صحابه عادل هستند؟ یکی بیاید به ما جواب بدهد ببخشید مصدع اوقات شدم والسلام علیکم و رحمة الله!
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم از شما آقای «بهادری» عزیز خدانگهدارتان باشد. بیننده بعدی جناب آقای «حسن رضایی» از «کرمانشاه» روی خط ارتباطی هستند، سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای حسن رضایی از کرمانشاه- شیعه)
سلام علیکم خسته نباشید، دو تا سوال داشتم که در جلسه قبل وقت نشد پاسخ بدهید یک آیا آیه افک در مورد «عایشه» نازل شد یا تهمتی بود که «عایشه» به «ماریه قبطیه» زد؟ سوال دوم در کتاب «فقه الرضا»، صفحه ۱۰۹ تشهد بعد از محمد عبده و رسوله دارد «وان علیا نعم الوصی ونعم الامام» از امام رضا نقل شده است. در کتاب «احتجاج طبرسی» جلد یک صفحه۱۵۸، روایت از آقا امام صادق نقل کرده است
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَلْيَقُلْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص158
در کتاب «علامه مجلسی» که در کتابخانه آیت الله «مرعشی نجفی» موجود است و در کتابخانه دیجتال «نور» هم است، آمده مستحب است در تشهد واجب بیفزاید همان طور که «ابوبصیر» از امام صادق نقل فرمود. تشهد را تا «محمد عبده و رسوله» آورده
«أَشْهَدُ أَنَّكَ نِعْمَ الرَّبُّ وَ أَنَّ مُحَمَّداً نِعْمَ الرَّسُولُ وَ أَنَّ عَلِيّاً نِعْمَ الْوَصي وَنِعْمَ الامام»
می خواستم نظر استاد «قزوینی» در مورد این دو تا روایت چه است می شود به عنوان استحباب در تشهد نماز خواند یا نه؟ خیلی ممنون!
مجری:
ممنونم موفق باشید خدانگهدار! آقای «عبدی یزدان از اصفهان» هم بیننده بعدی مان هستند، سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای عبدی یزدان از اصفهان – شیعه)
آقا سلام شب تان بخیر و عرض ادب خدا قوت! من میخواستم امشب، شاید جا بخورید ولی اشکال ندارد خودتان متوجه منظور بنده می شوید، امشب میخواستم رسماً اعلام کنم من میخواهم یهودی بشوم.
شبکههای وهابی دائماً دارند ما را تهدید میکنند، شیعه را تهدید میکنند می گویند که آقا اگر یک آیه یا حدیث موثق آوردید که پیغمبر یا خداوند تصریح کرده باشد که امیرالمومنین جانشین پیغمبر هستند، ما یک میلیون دلار، صد میلیون دلار به شما می دهیم!
من به این نتیجه رسیدم که خداوند متعال در قرآن حضرت موسی را معرفی می کند که فقط برای ۳۰ روز ایشان در آن غار یا محل عبادت رفتند، و حضرت هارون برادرش را جانشین و خلیفه خودش قرار داد و طبق بیانات اهل تسنن که می گویند اصلاً همچنین اتفاقی برای امت پیغمبر نیافتاد من به این نتیجه رسیدم که حضرت محمد رحمت للعالمین است ولی پیغمبر امت شان نبودند.
نتیجه دوم که گرفتم این است این قدر که اهل تسنن مبلغ یهود هستند و مبلغ تفکر یهود و حضرت موسی هستند خود یهود هم تبلیغ برای خودشان نکرده اند. با تشکر از برنامه خوب شما
مجری:
آقای «یزدان» شما این ها را به صورت انتقادی بیان کردید یا نظرات خود شما است؟
اقای عبدی یزدان:
نه، تشیع بالاترین و غنی ترین فرهنگ دنیا است، من دارم تکه می اندازم به این ها که می گویند پیغمبر در اسلام هیچ وقت امیرالمومنین را به عنوان خلیفه انتخاب نکردند می گویم اگر بنا بر این باشد حضرت موسی خیلی کارش درست بود.
مجری:
خیلی ممنونم از شما موفق باشید. خیلی کوتاه بپردازیم به مباحثی که مطرح شد. استاد بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را آقای «احمدی» اشاره کردند چیزی است که قابل انکار باشد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از خود آقایان اهل سنت «حموینی» که «ذهبی» از او تعبیر استاد، الاحدی و اکمل می کند، در کتاب شان جلد ۲ صفحه ۳۴ به صراحت بحث شهادت حضرت زهرا را مطرح کرده است. نمیتوانیم اینها را انکار کنیم.
و اضافه روایت صحیح در کتاب «کافی شریف» امام صادق (سلام الله علیه) است فرمودند:
«إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص458، بَابُ مَوْلِدِ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام)، ح2
شیعه از زمان خود حضرت امیر (سلام الله علیه) به هنگام دفن حضرت زهرا بحث شهادت حضرت زهرا مطرح کرده تا عصر حاضر فقها و بزرگان ما در طول تاریخ بحث شهادت حضرت زهرا مطرح بوده است ولی این که چه کسی شهید کرده و کیفیت شهادت چطور بوده است روی بعضی از ملاحظات و مسائل آقایان میگویند این ها گفته نشود. بروند خودشان بررسی کنند.
قضیه شهادت حضرت زهرا غیر قابل انکار است حتی یکی از این عوضیها در همایش زاهدان افسانه شهادت گفت. مراجع ما آیتاللهالعظمی «فاضل لنکرانی»، آیت الله العظمی «وحید خراسانی» آیت الله العظمی «حاج شیخ جواد تبریزی» و آیت الله العظمی «صافی گلپایگانی» راهپیمایی راه انداختند و با پای پیاده روز شهادت حضرت زهرا از خانه هایشان تا حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بیرون آمدند تا ثابت کنند که افسانه نیست واقعیت است.
مجری:
خیلی ممنونم، آقای «فیض آبادی از کاشمر» اشاره به این نکته داشتند که خلیفه دوم دست در آیات قرآن میبرده یعنی حروف و کلمات را جابجا میکرده است ایشان به آیه صد سوره توبه اشاره کردند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تعبیری که ایشان داشت از «فخر رازی» گفت ما کار نداریم می گویند مال بد و خوب بیخ ریش صاحبش. ملاحظه بفرمایید همان مطلبی که ایشان گفتند در کتبا «تفسیر کبیر فخر رازی» آمده است.
«روي أن عمر بن الخطاب رضي الله عنه كان يقرأ (وَالسَّابِقُونَ الاْوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالانْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ) فكان يعطف قوله: (الأنصار) على قوله: (رَّحِيمٌ وَالسَّابِقُونَ) وكان يحذف الواو من قوله: (وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ...»
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج16، ص136
واو را در این جا حذف میکرد. بعد با «ابی ابن کعب» درگیری داشت. بعد با «زید ابن ثابت» مناظره داشت و... خلاصه این که می گوید تفاوت بین قرآن و قرائت آقای عمر این است که بنابر قرائت عمر تعظیم در آیه شریفه (وَالسَّابِقُونَ الاْوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالانْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ) مختص مهاجرین است. انصار هیچ بهرهای از (وَالسَّابِقُونَ الاْوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالانْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ) ندارند! آقایان باید بیایند جواب بدهند به ما مربوط نیست.
از این طور مطالب این ها الی ماشاء الله دارند، تمام بزرگانشان نوشته اند «سیوطی»، «فخر رازی» و «قرطبی» و... نوشته اند در زمان ابوبکر داشتند قرآن را جمع آوری میکردند هرکس آیه قرآن می آورد باید شاهد می آورد که این آیه قرآن است و دو نفر شهادت میدادند که این آیه بر پیغمبر نازل شده است. عمر آیاتی آورد چون شاهد نداشت آقایان از ایشان قبول نکردند.
نمیدانیم این ها یک بساطی درست کردند؛ یعنی رسول اکرم که معجزهاش قرآن است در زمان خودش موفق نشد قرآن را جمع کند، باید بعد از خودش آقایان بیایند جمع کنند اختلاف پیش بیاید بعد عثمان بیاید همه قرآنها را آتش بزند و یک قرآن را نگه دارد.
این ها یک سری فضیلت تراشی است که آقایان دارند نمیدانیم این ها ان شاء الله فردای قیامت روشن می شود.
مجری:
خیلی عالی ممنونم. آقای «رضایی از کرمانشاه» دو تا سوال پرسیدند در خصوص آیه افک گفتند که در مورد چه کسی است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آیه افک را اهل سنت قاطبتاً و شیعه هم غالباً معتقدند در رابطه با «عایشه» نازل شده است؛ ولی این که در رابطه با «عایشه» نازل شده حرف خیلی زیاد است. چه شد که آیه افک نازل شد؟ چه کسانی بودند به «عایشه» همسر رسول اکرم آمدند نسبت زنا دادند، نسبت به رابطه نامشروع دادند؟
آیا «سلمان، ابوذر، مقداد» بود یا صحابهای که آقایان به قد و قوارهشان قسم میخورند؟ من فقط یک جملهای این جا بیاورم مطلب در کتاب «صحیح بخاری» است این که این همه آقایان سنگ صحابه را به سینه میزنند، به این ها جواب بدهند من نرفتم کتابهای دست سوم یا چهارم را بیاورم مطلب در کتاب «صحیح بخاری» است.
ایشان می گوید کسانی که به «عایشه» نسبت فحشا دادند:
«لم يُسَمَّ من أَهْلِ الْإِفْكِ أَيْضًا إلا»
معلوم می شود زیاد بودند عدهای از صحابه بودند.
«حَسَّانُ بن ثَابِتٍ وَمِسْطَحُ بن أُثَاثَةَ وَحَمْنَةُ بِنْتُ جَحْشٍ»
حسان ابن ثابت شاعر عصر نبوت، مسطح ابن اثاثه دختر خاله ابو بکر است، حمنه بنت جحش خواهر زن پیغمبر!
«في نَاسٍ آخَرِينَ لَا عِلْمَ لي بِهِمْ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1518
بعد از این که آیه افک نازل شد، «تفسیر قرطبی» در جلد 15، صفحه 169 تعبیرش این است می گوید پیغمبر اکرم «عبدالله ابی، مستح ابن اثاثه، وحسان ابن ثابت، وحمنه بنت جحش» را حد افترا و حد قذف زد.
در میان این ها حضرت امیرالمومنین، حضرت امام حسن، و حضرت امام حسین (علیهم السلام) و جناب «سلمان، ابوذر، مقداد، و عمار» نبودند.
اما ما روایات درست داریم این قضیه ارتباطی به «عایشه» نداشته است و در رابطه با «ماریه قبطیه» و قضیه «ابراهیم» بوده است. کسانی آمدند گفتند «ابراهیم» فرزند پیغمبر نیست و یک سری بساطی منافقین در «مدینه» درآوردند و آیه افک نازل شد. این کل قضیه آیه افک است.
مجری:
بعد به برخی از منابعی که در شیعه است اشاره کردند، بحث شهادت به ولایت مولا امیرالمومنین در تشهد و گفتند این ها میتواند مستند باشد به این که این کار را انجام بدهیم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما مقلد هستیم، ببینیم مراجع چه می گویند، اگر بنا باشد هر کسی بیاید از روایات استفاده کند سنگ روی سنگ بند نمی شود. روایات متعارض الی ماشاء الله داریم. «شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه)» یک کتاب مستقل به نام «الاستبصار فی ما تعارض به الاخبار» نوشته است.
مجری:
این کتاب جزء کتب اربعه است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، جزء کتب اربعه ما است. دوتا حدیثی که با هم معارض هستند آقایی که میخواند به روایت مراجعه کند این را چه کار کند؟
لذا کسی مقلد هر مرجع بزرگوار است خیلی خلاصه بگویم آن مرجعش اجازه می دهد، بگوید اگر اجازه نمی دهد بدعت است. شما هرچه علی را دوست داشته باشید، مرجع شما میلیاردها برابر بیش از شما امیرالمومنین را دوست دارد.
ما یک مقدار مرزها را باید حفظ کنیم، فلان منبری حرفی می زند برای خودش خوب است. حتی شاید زن و بچه اش هم قبول نداشته باشد. فلان مداح حرف میزند این برای خودش خوب است. این ها برای ما ملاک نیست، ملاک مراجع است.
گوینده و نماینده مذهب مراجع است، حرف مراجع حرف مذهب است، حرف مذهب از مراجع است.
مجری:
در واقع مراجع تقلیدی که مورد تأیید مجموعه علما هستند، چه بسا ممکن است کسی باشد عنوان مرجع تقلیدی هم داشته باشد معروف هم باشد، اما نمی شود آن ها را مرجع تقلید گفت.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شرایط مرجعیت را قبلا که سوال کرده بود عرض کردیم، کسانی که از پیش معرفی شده هستند را کار نداریم کاملا مشخص است. مرجعی را که اساتید و بزرگان حوزه قبول داشته باشند اینها را عرض کردیم نه این که هر کسی از جایش بلند بشود و بگوید من آیت الله هستم!
مجری:
استاد از شما خیلی ممنونم استفاده کردیم و بهره بردیم، خدا ان شاء الله به شما سلامتی و طول عمر با عزت عنایت بکند.
دوستان عزیز از شما هم ممنونم که امشب هم برنامه «حبل المتین» را همراهی فرمودید ان شاء الله آن چه گفتیم و آن چه شنیدیم مورد رضایت قلب نازنین مولایمان امیرالمومنین (سلام الله علیه)، و قلب مقدس آقا جانمان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) قرار گرفته باشد. ممنونم از نگاه و توجه شما در پناه حضرت حق و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی باشید خدانگهدار!