2025 July 8 - سه شنبه 17 تير 1404
بررسی حدیث طیر مشوی و واکنش وهابیان
کد مطلب: ١٣٢٠٣ تاریخ انتشار: ٢٢ خرداد ١٤٠٤ - ١٧:١٢ تعداد بازدید: 28
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
بررسی حدیث طیر مشوی و واکنش وهابیان

برنامه حبل المتین - 11 03 1404

  

لينک دانلود
 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه حبل المتین - 11 03 1404

عنوان برنامه: بررسی حدیث طیر مشوی و واکنش وهابیان

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای علی اسماعیلی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

عليّ حبّه جنّة * قسيم النّار و الجنّة

وصيّ المصطفى حقّا * إمام الإنس و الجنّة

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَام‏»

سلام عرض می کنم... دهه اول ماه ذی الحجة است از ده های بسیار با فضیلت است البته داریم به دو عید بزرگ نزدیک می شویم. عید قربان اتفاقاً روز جمعه هم افتاده است عید در عید شده است.

 همچنین عید غدیر (عید الله الأکبر) چهارده روز تا عید سعید غدیر خم باقی است از الان باید آستین بالا بزنیم هر کسی، هر کجا هست به هر شکلی می تواند باید نام امیر المؤمنین، ولایت امیر المؤمنین و عید غدیر را بزرگ بشمارد هر کاری از دستش بر می آید انجام بدهد تا ان شاء الله این روز بزرگ و با عظمت در عالم بدرخشد و همه عالم بدانند و بفهمند که چه اتفاقی افتاده است؟

وجود نازنین پیامبر، علی را مولا و آقای ما را به عنوان وصی، خلیفه و جانشین بعد از خودشان معرفی کردند.

نماز ماه ذی الحجة را هم فراموش نکنید آن های که تا الان خواندند خیلی خوب است اگر هم نخواندید چند روز و شب باقی مانده را بخوانید بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز است بعد از حمد و سوره آیه معروف خوانده بشود.

(وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ)

و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تکميل نموديم؛ به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پيروی منما!

سوره اعراف (7): آیه 142

در رکعت دوم بعد از حمد و سوره این آیه را می خوانید خدا ان شاء الله ثواب حجاج بیت الله الحرام را نصیب شما می کند.

امشب هم با افتخار در برنامه زنده «حبل المتین» در محضر استاد عزیز و گرانقدر حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله خوش آمدید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

 طبق برنامه همیشگی مان، توفیق الهی و عنایت از حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می کنیم، باشد آن بی بی گوشه چشمی به ما و بینندگان گرامی ما داشته باشد.

کتاب عشق فداکاری است فاطمه من * ولی چه سود که شیرازه این کتاب ندارد

ز ناله کردن هر روز گریه کردن هر شب * خبر شدم که غم درد او حساب ندارد

اگر ز غربت من کس سوال کرد بگویید * در این دیار سلام علی جواب ندارد

لب حسین دگر بهر خنده باز نگردد * شکفته کی شود آن گل که آفتاب ندارد!

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم الحمد لله رب العالمین که باز هم برنامه مان به یاد و نام حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) مزین شد این دأب حاج آقا است که در ابتدای همه برنامه ها یادی از حضرت مادر می کنند.

دوستان عزیز حتما خاطر شریف تان است که ما در برنامه زنده حبل المتین درس های از امامت و ولایت، محور اصلی بحث ما بود الان 133برنامه ای است که با این موضوع دارد تقدیم حضور شما می شود.

ادله عقلی امامت را داشتیم بحث می کردیم، نکات بسیار مهم و اساسی چه بود؟ این بود که وجود نازنین امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در آن شورای شش نفره مناشداتی داشتند و استدلال های کردند و ادله ای را اقامه کردند که مبنی بر فضائل وجود نازنین حضرت بود و تمام افراد آن شورای شش نفره، پنج نفر دیگر همه بالاتفاق قبول کردند و پذیرفتند این فضائل مخصوص مولا امیر المؤمنین (علیه السلام) است.

اما با این که می دانستند، دیدند و اعتراف کردند که این فضائل مختص مولا هست اما باز هم در حق امیر المؤمنین ظلم کردند و شخص دیگری را به عنوان خلیفه معرفی کردند.

 می خواهیم به این موضوع بپردازیم یکی از فضائل مهمی که جناب استاد، حضرت برای افضلیت خودشان در آن شورای شش نفره مطرح کردند حدیث طیر مشوی هست.

داستان پرنده بریان شده که داستانش مفصل است استاد احتمالاً مقدمه ای را بیان می کنند بعد به آن می پردازند نظر بزرگان وهابی را هم در این زمینه بدانیم خوب است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با قضیه طیر مشوی داستانش را منابع شیعه و سنی عرض خواهم کرد. روزی برای رسول اکرم پرنده بریان شده ای را آورده بودند غذای لذیذی بود. رسول اکرم از خدای عالم خواست خدایا محبوب ترین بنده در نزد خودت را بفرست با من هم غذا شود در این جا «انس» خیلی دوست داشت از فامیل ها و بستگانش بیایند.

امیر المؤمنین دو، سه بار دم در آمد در زد به یک بهانه ای «انس» امیر المؤمنین را رد کرد تا رسول اکرم صدا کرد در را باز کن امیر المؤمنین داخل بیاید. رسول اکرم با حضرت امیر هم سفره شدند.

 این حدیث دلالت می کند محبوب ترین انسان در نزد خدای عالم امیر المؤمنین (سلام الله علیه) است.

 اما در رابطه با نظر سران «وهابی» آقای «ابن تیمیه حرانی» بنیانگزاران تفکر نحص وهابیت در «منهاج السنه»، جلد 7، صفحه 371 در رابطه با جواب «علامه حلی رضوان الله تعالی علیه» می گوید از «علامه حلی» مطالبه می کنیم آیا برای حدیث طیر، حدیث صحیح هم دارید یا نه؟ این که گفتید جمهور اهل سنت نقل کرده اند دروغ است

«فإن حديث الطير لم يروه أحد من أصحاب الصحيح و لا صححه أئمة الحديث و لكن هو مما رواه بعض الناس»

حدیث طیر را هیچ کدام از اصحاب صححاح نقل نکردند و هیچ کدام از ائمه حدیث او را تصحیح نکردند بعضی از مردم، مطالبی را آورده اند.

«كما رووا أمثاله في فضل غير علي»

امثال این روایت در حق غیر امیر المؤمنین (سلام الله علیه) هم نقل کردند خودش هم می گوید:

«بل قد روي في فضائل معاوية أحاديث كثيرة و صنف في ذلك مصنفات و أهل العلم بالحديث لا يصححون لا هذا و لا هذا»

در رابطه با حدیث طیر کتاب ها نوشته شده است و اهل علم هم هیچ کدام از این ها را قبول ندارند.

 نکته سوم:

«أن حديث الطائر من المكذوبات الموضوعات عند أهل العلم و المعرفة بحقائق النقل»

حدیث طیر، حدیث دروغ و حدیث جعلی است در نزد اهل علم و معرفت به حقایق نقل؛ حرف این وهابی است. بعضی از افراد مثل «حاکم نیشابوری، ابو نعیم اصفهانی و ابن مردویه» آوردند از «حاکم» در مورد حدیث طیر سوال کردند

 «فقال لا یصح»

حدیث طیر، صحیح نیست. با این که «حاکم نیشابوری» منسوب به تشیع است. در مورد «حاکم نیشابوری» گفتند حدیثی در مورد فضل معاویه بیاور گفت از قلب من در نمی آید یعنی قلب من اجازه نمی دهد حدیثی در فضیلت معاویه بیاورم چون معاویه فضیلتی نداشت درباره او بگویم.

«و قد ضربوه على ذلك فلم يفعل»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص371

با این که او را کتک زدند چرا در رابطه با فضیلت معاویه حدیثی نقل نمی کنی؛ ولی با همه کتک ها ایشان روایتی نقل نکرد، روایتی نیست نقل کند.

 روایتی که در مورد معاویه است رسول اکرم او را لعن کرد رسول اکرم فرمود او به غیر از دین اسلام از دنیا می رود امیر المؤمنین در «نهج البلاغه» او را به عنوان شیطان معرفی کرده است.

«زمخشری» می گوید «معاویه» چهار پدر داشت مردم برای یک پدر حسرت می خورند، غیر از این چیز دیگری ندارد. چیزی که می گویم اهل سنت این ها را نقل کردند مال شیعه نیست.

 با این که در پاورقی ایشان می گوید «حاکم نیشابوری» وقتی حدیث طیر را آورد گفت «هذا حدیثٌ صحیحٌ علی شرط شیخین» ایشان می گوید «حاکم نیشابوری» گفت صحیح نیست ولی در پاورقی «دکتر محمد رشاد سالم» می گوید «حاکم نیشابوری» گفت شرط «صحیح بخاری و مسلم» را دارد.

این آقا (ابن تیمیه) نسبت به علمای اهل سنت هیچ ابائی ندارد هر چه از دهانش در آمد گفته است به عقلش رجوع نکرده است.

 «انس» می گوید بیش از سی نفر از صحابه نقل کردند، ایشان می گوید هیچ کدام از صحابه نقل نکردند. نمی دانم آدم با این «وهابی»ها چه کار کند؟

همان جمله معروف خدایا به کسی که عقل دادی چه ندادی، به کسی که عقل ندادی چه دادی!

«ابن تیمیه» تصور می کرد (معذرت می خواهم) طرفدارانش گاو هستند هر چه بگوید آن ها هم قبول می کنند ولی الان عصر تلألو علم، فضل، گسترش اینترنت است تمام مردم به مبانی و مصادر آگاه هستند.

 آقایان «وهابی»ها چرا یک لحظه ای هم به عقل شان مراجعه نمی کنند آقایی که دارد می گوید یک نفر از صحابه نقل نکرده حداقل پاورقی کتابش را مطالعه نمی کنند ببینند این آقا در روز روشن منکر آفتاب است.

مجری:

ممنون و متشکرم،... استاد نظر «وهابی» های ملعونی که واقعاً ناصبی هستند کسی که دشمن امیر المؤمنین نباشد این طوری نمی گوید. ولی بعضی وقت ها این قدر خودشان ضایع مطالب را بیان می کنند صدای خودشان هم در می آید می خواهیم ببینیم این حدیث در کتب معتبر اهل سنت با سند صحیح آمده است یا خیر؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با این موضوع که آیا آمده یا نیامده چند مدارک را نقل می کنم تصویر کتاب هایش را می آورم مردم ببینند. شبکه های «وهابی» نگویند آقای «قزوینی» کتاب را نشان می دهد در کاغذی خودش نوشته است از روی آن می خواند. به مؤلفین ما هم دروغ می گوید.

 آقای «نسائی» متوفای 303 یکی از «صحاح سته» مال آقای «نسائی» است «سنن کبری» با تحقیق دکتر «عبد الله عبد المحسن ترکی» و با اشراف «شعیب الأرنؤوط» از شخصیت های پر آوازه «وهابی» معاصر ما است. ایشان در جلد 7، صفحه 410 از «انس ابن مالک»

«أنَّ النبی کان عندَهُ طائرٌ»

برای رسول اکرم پرنده کباب شده آورده بودند عرضه کرد

«اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ»

خدایا محبوب ترین خلایق در نزد تو چه کسی است، بفرست بیاید

«وَ إِلَيَّ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِر»

با من این پرنده را بخورد

« و جاءَ ابوبکر فَردَّ»

«نسائی» دارد نقل می کند ابوبکر آمد پیغمبر رد کرد

«و جاء عمر فَردَّهُ»

 عمر ابن الخطاب آمد پیامبر ردش کرد

«وَجَاءَ عَليٌ فَأذِنَ لَهُ»

السنن الكبری؛ اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن، ج5، ص107

علی آمد اجازه داد بیاید از گوشت این پرنده طبح شده در کنار رسول اکرم میل کند. اگر این در کتاب های شیعه بود آقایان آسمان را بر سر شیعه خراب می کردند آقای «نسائی» از بزرگان اهل سنت است.

«ابو یعلیٰ» متوفای 307 چهار سال بعد از «نسائی» است «مسند ابو یعلیٰ» با تحقیق «ارشاد الحق الأزهری» در جلد 4، صفحه 130 همین تعبیر را دارد

«عن أنس بن مالك أن النبي صلى الله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم ائتني بأحب خلقك يأكل معي من هذا الطير فجاء أبو بكر فرده ثم جاء عمر فرده ثم جاء علي فأذن له»

مسند أبي يعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد، ج7، ص105(آدرس دهی با استفاده از نرم افزار الجامع الکبیر)

رسول اکرم گفت خدا کسی که محبوب ترین خلایق در نزد توست بفرست بیاید با من هم غذا بشود. ابوبکر آمد پیغمبر رد کرد، عمر آمد پیغمبر رد کرد، امیر المؤمنین آمد «فأذِنَ لَه» آدم وقتی این روایت ها را می بیند جگرش حال می آید.

«ابن اثیر جذری» متوفای 630 «أسد الغابة فی معرفة الصحابة» جلد 4، صفحه 120 ایشان همین روایت را دارد.

«عن أَنس بن مالك: أَن النبي كان عنده طائر، فقال : اللهم ائتني بأحب خلقك إِليك يأكل معي من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ على فأَذن له»

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج4، ص120

رسول اکرم دعا کرد محبوب ترین خلایق بیاید با او هم غذا بشود ابوبکر آمد رد کرد «ثم جاء عثمان فَردَّه» ایشان به جای عمر، عثمان را آورده است. عثمان هم آمد پیغمبر او را رد کرد «فجاءَ علیٌ فأذِنَ لَه»

این که امیر المؤمنین در شورای شش نفره می گوید شما را به خدا سوگند می دهم آیا غیر از من کسی سراغ دارید که رسول اکرم گفت محبوب ترین خلایقت بیاید با من غذا بخورد و من آمدم آیا غیر از من کسی آمد؟ «وقالوا اللهم لا» قسم به خدا نه فقط تو بودی؛ تو اعتراف می کنی محبوب ترین خلایق، علی ابن ابی طالب است شما دنبال چه می گردید؟

وقتی عمر ابن الخطاب را ابوبکر نصب کرد اعتراض کردند گفتند

«ماذا تقول لربّك إذا لقيته‏»

آقای ابوبکر وقتی به ملاقات خدا بروی جوابش را چه می دهی؟

«إنَّکَ ولّيت علينا رجلاً فظّا غليظا»

آدم بد اخلاق، تند و سخت گیر را داری بر ما مسلط می کنی!

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص355، ح1098

می گوید اگر خدا از من سوال کرد چرا عمر را خلیفه منصوب کردی می گویم خدایا محبوب ترین خلق در نزد عمر بود نصب کردم. عجب! پیغمبر گفت علی محبوب ترین خلق است او را رد می کنید آقای ابوبکر می گوید عمر محبوب ترین خلق است قبول می کنید؟ (یک بام و دو هوا؟)

یکی از منبری های «قم» این شعر را زیاد می خواند:

قربان برم خدا را یک بام و دو هوا * این ور بام گرما را آن ور بام سرما را

نمی دانم فردای قیامت این آقایان چه می خواهند بگویند؟ آی جوان ها، شیعه، عزیزان اهل سنت مقداری تاریخ اسلام را بدون گرایش تشیع و تسنن مطالعه کنید. شما را به هر کسی که دوست دارید سوگد می دهم جوان شیعه اگر تحقیق کردی دیدی واقعاً ادله اهل سنت قوی است رفتی دعایت می کنم ولی اگر یک جوان سنی هم تحقیق کرد این طرف درست است آمد حکم تکفیرش را صادر نکنند.

روایت دیگر از «انس»

«اللهم ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي هذا الطَّيْرَ فَجَاءَ عَلِيٌّ فَأَكَلَ معه»

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - -، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج5، ص636

این جا عمر، ابوبکر و عثمان آمدند ایشان در حدیث دوم نیاورده است.

«طبرانی» متوفای 360 در «معجم کبیر»، جلد 7، صفحه 95 همه از «انس» غلام رسول الله آوردند ایشان از «سفینه» غلام نبی مکرم آورده است می گوید:

«أتى النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم بِطَيْرٍ فقال اللَّهُمَّ إئتني بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ فَجَاءَ عَلِيٌّ فقال اللَّهُمَّ وَإِلَيَّ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج10، ص282، ح10666

پرنده کباب شده برای رسول اکرم آوردند فرمودند خدایا محبوب ترین خلقت بیاید با من بخورد «فَجَاءَ عَلِيٌّ فقال اللَّهُمَّ وَإِلَيَّ»»، یا علی تو را به خدا بیا کنار من در این سفره با من هم غذا بشو.

 آقای «هیثمی» در «مجمع الزوائد»، جلد 1، صفحه 118 روایت را می آورد:

«قال اللهم أدخل علي أحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطير فدخل علي رضي الله عنه عليه فقال اللهم والي»

بعد می گوید:

رواه البزار والطبراني باختصار ورجال الطبراني رجال الصحيح غير فطر بن خليفة وهو ثقة»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص126

این آقا می گوید یک روایت صحیح نداریم یک نفر از علمای ما این را تصحیح نکردند آقای «هیثمی» می گوید رجال آقای «طبرانی» در «معجم کبیرش» رجال صحیح است.

 «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک»، جلد 3 همین عبارت را می آورد:

«... عن أنس بن مالك رضي الله عنه قال كنت أخدم رسول الله صلى الله عليه وسلم فقدم لرسول الله صلى الله عليه وسلم فرخ مشوي فقال اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطير قال فقلت اللهم اجعله رجلا من الأنصار فجاء علي رضي الله عنه فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة ثم جاء فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة ثم جاء فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم افتح فدخل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما حبسك علي فقال إن هذه آخر ثلاث كرات يردني أنس يزعم إنك على حاجة فقال ما حملك على ما صنعت فقلت يا رسول الله سمعت دعاءك فأحببت أن يكون رجلا من قومي فقال رسول الله إن الرجل قد يحب قومه هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه وقد رواه عن أنس جماعة من أصحابه زيادة على ثلاثين نفسا ثم صحت الرواية عن علي وأبي سعيد الخدري وسفينة وفي حديث ثابت البناني عن أنس زيادة ألفاظ»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 141، ح465

بعد می گوید: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه» این را چه کار کنیم؟

جالب است عزیزان دقت کنند در روایت «حاکم نیشابوری»، «ابن تیمیه» گفت از «حاکم نیشابوری» سوال کردند گفت روایت صحیح نیست. می گوید: «فقدم لرسول الله صلى الله عليه وسلم فرخ مشوي» یک پرنده بریان شده برای حضرت آوردند یا مرغ بریان شده کلمه فرخ ظاهراً جوجه است خیلی بزرگ نیست پرنده جوان است.

مجری:

خلاصه این که غذا لذیذ بود پیامبر می خواست محبوب ترین خلق خدا در کنارش باشد با هم غذا بخورند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، «انس» می گوید گفتم خدایا اجعله رجلا من الأنصار» خدایا یک نفر از «انصار» بیاید با پیغمبر غذا بخورد «فجاءَ علیٌ (رضی الله عنه)» رفتم دیدیم علی دم در است. «فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة» گفتم پیغمبر مشغول است برو دنبال کارت در را برای علی باز نکردم.

«ثم جاء فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة» مرتبه دوم علی آمد در زد گفتم علی جان، پیغمبر مشغول است برو وقت دیگر بیا «ثم جاءَ» مرتبه سوم علی آمد در زد، رسول اکرم تحمل نکرد «فقال رسول الله إفتح»، «انس» در را باز کن بگذار علی داخل بیاید!

 این در کتاب اهل سنت با سند صحیح «علی شرط الشیخین» شرط «صحیح بخاری و صحیح مسلم» آمده است. «فدخلَ» علی آمد «فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما حبسك علي» «انس»، علی دو مرتبه آمد چرا در را باز نکردی؟

«فقال إن هذه آخر ثلاث كرات يردني أنس» حضرت علی گفت یا رسول الله این سومین بار است آمدم «انس» در را باز نکرد. می گوید «إنَّک علی حاجة» تو مشغول کاری هستی!

«فقال ما حملك على ماصنعت» «انس» چرا همچنین کاری کردی؟ دو، سه بار علی آمد در را باز نکردی. «فقلت يا رسول الله سمعت دعاءك فأحببت أن يكون رجلا من قومي» دعایت را شنیدم گفتی خدایا محبوب ترین خلائق بیاید. دوست داشتم یکی از بستگان و قوم من باشد رسول اکرم فرمود:

«فقال رسول الله إن الرجل قد يحب قومه»؛ بعضی از مردم هستند قوم و قبیله اش را بیشتر از دیگران دوست دارند.

 جالب است می گوید «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه» این حدیث صحیح است شرایط «صحیح بخاری و صحیح مسلم» را هم دارد ولی متأسفانه این ها نیاوردند.

بعد می گوید «وقد رواه عن أنس جماعة من أصحابه زيادة على ثلاثين نفسا» از «انس» بیش از سی نفر از اصحابش نقل کردند این عبارت را تمام کنم بر می گردم عبارت «ابن تیمیه» را به بینندگان عزیز نشان می دهم.

«ثم صحت الرواية عن علي وأبي سعيد الخدري وسفينة»، روایت هم از علی (سلام الله علیه) هم از «ابو سعید خدری» و هم از «سفینه» غلام حضرت صحیح است.

«ابن تیمیه»‌ در «منهاج السنه»، جلد 7، صفحه 371 می گوید حدیث طیر از روایات دروغ و جعلی است.

«و سئل الحاكم عن حديث الطير فقال لا يصح»

از «حاکم نیشابوری» سوال کردند حدیث طیر چه است؟ گفت این حدیث صحیح نیست.

بعد این که دارد هیچ کدام از صحابه همچنین روایتی را نقل کردند نمی دانم این آقا دنبال چه است؟

«فإن حديث الطير لم يروه أحد من أصحاب الصحيح و لا صححه أئمة الحديث»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص371

آیا «حاکم نیشابوری» از ائمه حدیث نیست؟ «ذهبی» شاگرد شما از ائمه حدیث نیست؟

 آقای «ذهبی» در «تاریخ اسلام» از استوانه های علمی اهل سنت و شاگرد «ابن تیمیه» است ولی از آن شاگردهای است که پَت و پله «ابن تیمیه» را بیرون ریخته است در جلد 3، صفحه 633 حدیث طیر را نقل می کند می گوید

«اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي فجاء علي، وذكر حديث الطير . وله طرق كثيرة عن أنس متكلم فيها، وبعضها على شرط السنن، ومن أجودها حديث قطن بن نسير شيخ مسلم، ثنا جعفر بن سليمان، ثنا عبد الله بن المثنى، عن عبد الله بن أنس بن مالك، عن أنس قال: أهدي إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم حجل مشوي فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي . وذكر الحديث»

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ج3، ص633

«وله طرق كثيرة عن أنس متكلم فيها، وبعضها على شرط السنن، ومن أجودها حديث قطن بن نسير شيخ مسلم» اجود، بهترینش حدیث «قَتل ابن النصیر» استاد «مسلم» است این روایت را آقایان آورده اند.

 امثال این قضایا را نقل می کند می گوید روایت هیچ مشکلی ندارد «ترمذی» هم این قضایا را آورده است «بعضُها علی شرط السنن و من أجودُها ...» این را می خواهید چه کار کنید؟ آیا «ذهبی» از ائمة الحدیث نیست؟

«ذهبی» در «میزان الإعتدال»، جلد 3، صفحه 465 حرف خیلی عجیبی زده است می گوید:

«محمد بن أحمد بن عياض روى عن أبيه أبي غسان أحمد بن عياض عن أبي طيبة المصري عن يحيى بن حسان فذكر حديث الطير وقال الحاكم هذا على شرط البخاري ومسلم قلت الكل ثقات إلا هذا فأنا أتهمه به ثم ظهر لي أنه صدوق»

ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج6، ص53

«عن يحيى بن حسان» حدیث طیر را «حاکم نیشابوری» هم گفت «هذا على شرط البخاري ومسلم»

 «قلت الكل ثقات إلا هذا» تمام راویانش ثقه هستند غیر از «محمد ابن احمد ابن عیاض، فأنا أتهمه» اول می گفتم این حدیث را «محمد ابن احمد ابن عیاض» ساخته است «ثم ظهر لي أنه صدوق» بعد تحقیق کردم برایم ظاهر شد آقای «محمد ابن احمد ابن عیاض» آدم راستگو، صدوق است.

 صدوق در حقیقت صیغه مبالغه است یعنی زیاد صادق، «صادقٌ» نمی گوید صدوق می گوید این ها را چه کار کنیم؟

«ابن تیمیه» می گوید هیچ کدام از اصحاب صحاح نقل نکردند، ائمه حدیث نگفتند حدیث جعلی و دروغ است شیعه ها ساختند.

اگر واقعاً «نسائی، ابو یعلاء، ابن اثیر، طبرانی، هیثمی، حاکم نیشابوری و ذهبی» شیعه هستند قبول می کنیم، آی مردم همه این ها شیعه هستند این ها حدیث طیر را نقل کردند هر کس می خواهد قبول کند هر کس نمی خواهد قبول نکند.

 نکته مهم در این جا عزیزان بیننده تقاضا دارم این بخش عرض من را خوب دقت کنید ببینید تعصب چه کار می کند؟ عداوت و دشمنی با امیر المؤمنین تا کجا؟

 از «نسائی، ابو یعلاء و ...» نقل کردیم «حاکم نیشابوری علی شرط صحیح» آقای «ذهبی» می گوید صحیح است.

 «ابن کثیر دمشقی» تالی تلو «ابن تیمیه» در کتاب «البدایة و النهایة»، جلد 11 همه این ها را می آورد. چند روایت در رابطه با حدیث طیر با سندهای مختلف می آورد بعد می گوید تألیفاتی در این زمینه است.

«وبالجملة ففي القلب من صحة الحديث هذا نظر وان كثرت طرقه»

قلب من می گوید این حدیث صحیح نیست «و إن کثُرَت طُرقُه» اگر چه سندهای متعددی هم دارد.

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج7، ص354

نتوانست حتی یک راوی ضعیف پیدا کند یک اشکال اساسی پیدا کند می گوید قلب منِ «ابن کثیر» که:

(فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يكْذِبُونَ)

در دل های آنان يک نوع بيماری است؛ خداوند بر بيماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغ هايی که می گفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 10

آتش جهنم به حق حضرت زهرا نوش جانت باشد. نمی دانم آدم چه کار کند «ففي القلب من صحة الحديث هذا نظر وان كثرت طرقه»، مگر استادت «ابن تیمیه»‌ نگفت اگر یک روایتی به تواتر رسید هر کس تواتر را انکار کرد «فقد کَفر» کافر است.

 آقای «ابن کثیر» از دیدگاه «ابن تیمیه»‌ تو کافر هستی به ما چه. امیدواریم که ان شاء الله این ها در برزخ نتیجه عداوت و نصب شان را با امیر المؤمنین چشیدند فردای قیامت این ها در میان آن همه خلایق مفتضح و رسوا خواهند شد.

«ذهبی» هم در بعضی از جاها مطلبی دارد در مانحن فیه گفت بله صحیح است قبلاً نسبت به فلان راوی شک داشتم بعد یقین کردم برایم ظاهر شد این شخص، آدم صدوقی است و ... ولی:

«يشهد القلب انه باطل»

ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 213

وسیله ای است در جاهایی که نمی توانند قبول کنند پایه های اعتقادی شان متزلزل است.

عزیزان اهل سنت، برادران و خواهران گرامی شیعه دقت کنید وقتی رسول اکرم می گوید خدایا محبوب ترین خلق در نزد تو بیاید با من هم سفره بشود این آقایان می گویند محبوب ترین خلق بعد از پیغمبر، ابوبکر است بعد از او عمر و بعد از او هم عثمان است.

 «ابن کثیر» این روایت را قبول کرد باید دست از این ها بر دارد؛ یعنی در حقیقت مبانی اعتقادیش را متزلزل می کند هیچ چیزی پیدا نمی کند نه راوی ضعیف دارد نه سندی اشکال دارد نه دلالتش اشکال دارد می گوید قلب من قبول نمی کند قلبی که از باطل، مملو باشد نمی تواند قبول کند.

مجری:

استاد! داشتم فکر می کردم این ها این قدر خبیث هستند این قدر عداوت، کینه و دشمنی دارند آن موقع این چیزها نبود ولی اگر بود مثلاً می گفتند پیامبر گوشی بر داشت پیامکی به علی داد علی بدو بیا این گوشت را با هم بخوریم تا این فضیلت را خراب کنند یک چیز این طوری هم درست می کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اگر رسول اکرم زنده بشود از قبر بیرون بیاید بگوید این ها زیر بار نمی روند قلبی که بیمار باشد در «میزان الإعتدال»، جلد 1، صفحه 82 از «معمر» روایتی در فضیلت علی آمده است «ذهبی» می گوید «یشهد القلب أنَّهُ باطل» قلب منِ «ذهبی» شهادت می دهد که این روایت باطل است.

 آقایان اهل سنت در مبانی رجالی تان «درایة، فقه، تفسیر و تاریخ» یک جایی داریم مثلاً قلب ذهبی اگر شهادت داد باطل است یعنی این روایت از درجه اعتبار ساقط است!

شما اگر یک روایتی را بررسی کردید همه سند ثقه باشد دلالتش کامل باید بروید ببینید که قلب ذهبی شهادت به بطلانش داده یا نداده است؟ یعنی قلب «ذهبی و ابن کثیر» هم باید یکی از عوامل صحت روایت باشد این را باید بیاورند، چرا؟ «ذهبی» نمی تواند این روایت را قبول کند به آسمان و زمین بروید یک چیز باطلی در ذهنش درست کرده بر مبانی این هر چه بر خلاف آن باشد هیچ دلیلی هم ندارد.

نتوانست بگوید راوی ضعیف یا مجهول دارد شاذ و یا خلاف مشهور است هیچ کدام از ملاک های رجالی را این آقا نیاورده است می گوید قلب من شهادت می دهد. روایت چه است؟

روایت این است پیغمبر فرمود:

«عدوک یا علي عدوي وعدوي عدوالله؛ حَبِيبُكَ حَبِيبِي وَ حَبِيبِي حَبِيبُ اللَّهِ»

علی، دشمن تو دشمن من است دشمن من، دشمن خدا است. دوست تو، دوست من است دوست من، دوست خدا است.

این را اگر آقای «ذهبی» بپذیرد آن وقت «جنگ جمل» را می خواهد چطور جواب بدهد؟ آیا «عایشه، طلحه، زبیر، مروان و دیگران»‌ دوست علی بودند آمده بودند علی را بکشند یا دشمن علی بودند؟

در «جنگ صفین» معاویه و یارانش آمده بودند علی را بکشند دوست علی بودند خواستند علی را بکشند زودتر به بهشت برود؟ برای بهشت رفتن امیر المؤمنین عجله داشتند یا نه دشمن علی بودند؟

قلب «ذهبی» نمی تواند این را قبول کند قلبش مملو از محبت آن ها است اگر این را قبول کند باید خط بطلان برای آن ها بکشد.

دوستان خوب قضاوت کنید در «میزان الإعتدال»، جلد 2، صفحه 273 رسول اکرم فرمود:

«لكل نبي وصيي ووارث وإن عليا وصيي ووارثي قلت هذا كذب ولا يحتمله شريك»

ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج3، ص375

هر پیغمبر وصی و وارثی داشت علی هم وصی من است می گوید «قلتُ هذا کِذبٌ» این دروغ است «لا یتحمِلُهُ شریک» آقای «شریک» از راویان این روایت است نمی تواند همچنین روایتی را بپذیرد.

آقا پذیرفته که نقل کرده این جا می گوید «لا یحتمِلُهُ شریک» این مطلب در صفحه 275 بود یک صفحه قبلش را ملاحظه بفرمایید روایتی از «شریک» نقل می کند

«وعن شريك قال لا يفضل عليا على أبي بكر إلا من كان مفتضحا»

هر کس علی را بر ابوبکر برتر بداند مفتضح خواهد شد!

«شریک» گفت:

«سمع شريكا يقول علي خير البشر فمن أبى فقد كفر»

ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج3، ص374

این را کذابین آوردند.

 در این جا یک وقتی می گوید «لا يفضل عليا على أبي بكر إلا من كان مفتضحا» این ها را هم از «شریک» آورده است، ولی این جا نمی گوید «لا یتحمِلُهُ شریک»، «شریک» روحیه اش با این روایت نمی سازد؛ ولی در رابطه با امیر المؤمنین با فاصله یک صفحه در صفحه چنین می گوید که در رابطه با شرح حال «شریک» هست این ها چه کار دارند می کنند؟

در رابطه با فضیلت ابوبکر مثل:

«اقتدوا من بعدي أبي بكر»

چهار روایت است می گوید این چهار روایت متواتر است. ولی در این جا سی نفر از صحابه نقل کردند می گوید قلب من قبول نمی کند باشد قلب تو آن چه که مستحق است خدای عالم به شما بدهد قلب ما را هم آن چه که مستحق هستیم به احترام امیر المؤمنین به ما هم بدهد.

مجری:

ان شاء الله خیلی ممنون و سپاسگزارم. در ابتدای برنامه اشاره کردم ماه ذی الحجة ماه ولایت و ماه مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) است که بهترین روز در ماه ذی الحجة (عید الله الاکبر)، عید سعید غدیر خم است.

 یکی از روایت های بسیار مشهور و معروف از وجود نازنین امام رضا (علیه السلام) به «ابن ابی نصر»‌ توصیه فرمودند هر کجا هستی و هر جا هستی روز غدیر «عند امیر المؤمنین» نزد امیر المؤمنین برو!

باید این اتفاق بیافتد کم کم تبدیل به یک فرهنگ بشود چطور الان اربعین هر کسی، هر جا هست خودش را به «کربلا» می رساند، چند روز مانده به اربعین «طریق الحسین» مسیر عاشقی و دلدادگی و آن اتفاقات عجیب و غریبی که در ایام اربعین می افتد این باید در ایام غدیر برای شادی بیافتد.

سال هاست که بعضی از عزیزان در «عراق و ایران» دارند فعالیت می کنند تبلیغ می کنند الان هم هر کاری می توانیم انجام بدهیم تا ان شاء الله یک فرهنگ بشود موکب ها و پذیرایی ها برای شادی روز غدیر، محضر امیر المؤمنین نجف، ان شاءالله قسمت و روزی همه مان بشود!

 (میان برنامه)

مجری:

...وقتی انسان وارد نجف (حرم) می شود، یک حس عجیبی هست انگار خانه خودمان است و انگار در محضر پدر خودمان هستیم، نزد مولا و آقا جان مان امیر المؤمنین یک آرامش و حال خوشی داریم.

اولین تماس آقا «سیامک» از «بوکان» سلام عرض می کنم بفرمایید

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای سیامک از بوکان – اهل سنت)

سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله دکتر قزوینی و مجری محترم، حدود دو هفته پیش تماس گرفتم گفتم در برنامه زنده آدم باید مقداری مراعات کند حرف های بد نباید بزند. اتفاقاً تأیید هم کردم برادری که از «ترکیه» تماس گرفت در مورد حضرت ابوبکر در غار مقداری لجاجت می کرد. در دو، سه برنامه دیدم گفتم درست است هم مذهب و هم دین من است ولی دارد لجاجت می کند و تعصب به خرج می دهد.

آقای «قزوینی» می دانند و می گویند تعصب چه کارهای که نمی کند بعد یک برادر دیگر هم مرگ برای من فرستاد و هم برای خانواده ام، خانواده من مشخص است نه این که از خودم تعریف کنم چون از ساکنان قدیمی هستیم یعنی از هر مسافر کش چه مجاز و چه غیر مجاز بپرسید اسم پاساژ ما را بیاورید نه این که همه اش مال ما است مال عموها و پدرم است از هر کس بپرسید بالای نود و پنج درصد آن جا را بلد هستند.

پدر و مادرم مشخص است ایشان که مسلمان است می گوید من شیعه امیر المؤمنین هستم خودش را این طوری معرفی کرد آیا امیر المؤمنین بدون این که طرف را بشناسد دعای مرگ می کرد به او بد و بیراه می گفت؟ اگر هم خواست شماره من را به او بدهید چون حلالش نمی کنم!

مجری:

آقا «سیامک عزیز» در شبکه ما کسی چیزی گفته بود؟

آقای سیامک:

بله دو هفته پیش بود

مجری:

کسی توهین و جسارتی نکرد

آقای سیامک:

مرگ را برای ما آرزو کرد

مجری:

اشتباه متوجه شدید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا «سیامک» اگر کسی این جا چه بیننده باشد چه کارشناس ما باشد بخواهد به اهل سنت و مقدسات شان کوچک ترین توهینی کند در این شبکه راه ندارد. یک ثانیه هم اجازه نمی دهم تماسش ادامه داشته باشد یا این که برنامه اش ادامه داشته باشد.

آقای سیامک:

آقای دکتر! من ده سال بیشتر است برنامه های شما را نگاه می کنم برنامه های آن طرف را هم نگاه می کنم هم از برنامه های شما یک چیزی یاد گرفتم هم خداییش از آن ها یک چیزهایی یاد گرفتم.

 نمی دانم در دین اسلام چه کسی بنیاگزار این مذاهب در دین اسلام بود یا در دین مسیح؛ این همه برنامه های سنی و شیعه را نگاه می کنم مطلب یاد می گیرم ولی هنوز نمی دانم چه کسی این مذاهب را درست کرده است که این طوری یا داعش را درست می کنند و یا بن لادن را درست می کنند به نام چه سنی و چه شیعه مردم را تحریک می کنند عمداً این کار را می کنند این ها از کجا بودجه می گیرند؟

دوست داشتم ای کاش در ماه یک برنامه اختصاص بدهید برای معرفی افرادی که تفرقه می اندازند.

مجری:

آقا «سیامک» اگر انسان بخواهد منصفانه نگاه کند همه این اتفاقات، انحرافات و این مباحث اگر بعد از رحلت پیامبر رخ نمی داد و مسیر در راه خودش آن چه که پیامبر فرمودند عمل می شد الان خیلی اوضاع امت اسلام مان متفاوت بود. همه اشکالات از آن موقع شروع شد.

آقای سیامک:

این را قبول دارم، تا دو سال پیش به هر نوعی توسل را قبول نداشتم ولی دو سال پیش یک جریانی پیش آمد اگر از مادرم نشنیده بودم باور نمی کردم چون سال هفتاد تومور بد خیم مغزی داشتم جریانی پیش آمد در ماه محرم با یکی از دوستانم منزل دوستی در تهران بودیم به هر نوعی توسل را قبول نداشتم تا این که، او به من گفت والله بالله سیامک جان مادرت نذر کرده و گفت به آبروی امام حسین برای پسرم دعا کنید. با وجود این که تومور بد خیم مغزی داشتم تا الان حالم خوب است. دیگر مزاحم نمی شوم خدا نگهدار!

مجری:

ممنونم موفق باشید آقا «سیامک» از عزیزان اهل سنت ما که با ایشان صحبت کردیم.

بیننده بعدی آقای «رشیدی» از «خرم آباد» سلام عرض می کنم.

بیننده: (آقای رشیدی از خرم آباد – شیعه)

سلام علیکم، سوالی از حاج آقای «قزوینی» داشتم من چند وقت پیش کلیپی از ایشان دیدم سفارش به استغفار کرده بود استغفاری که خودشان ترجمه کردند.

 خیلی مشتاق شدم به سفارشی که حاج آقا کردند آن استغفار را چاپ کردم به صورت کتابچه در آوردم. استغفاری که حاج آقا ترجمه کرده با آن استغفار هفتاد بندی حضرت امیر فرق می کند. خواستم بگویم چطور با هم فرق می کند؟ متن شان یکی نیست کدامش را ما باید بخوانیم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! استغفاری که بنده ترجمه کردم استغفار سی بندی است به تعداد روزِ ماه آن چه که بزرگان به خود من توصیه کردند همین را توصیه کردند. بنده از این استغفار اگر بگویم معجزه دیدم مبالغه نکردم.

 به خیلی از دوستانم توصیه کردم آن های که توفیق پیدا کردند ادامه دادند بعضی ها یک ماه، دو ماه خواندند توفیق از این ها سلب شد.

بعضی ها هستند چند سالی هست می خوانند بنده آن چه در ذهنم هست از سال 73 یا 74 نزدیک به سی سال است بنده و خانواده ام هر شب می خوانیم. با این دعا عشق می کنم به قول آقای «اسماعیلی» جگرم حال می آید این استغفار را می خوانم احساس می کنم امیر المؤمنین فقط این استغفار را برای من نوشته است.

این عبارت ها را می خوانم احساس می کنم جانا سخن از کلام زبان ما می گویی!

مجری:

با آن هفتاد بندی که ایشان می گویند فرق دارد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

هفتاد بندی هم هست کسی فرصت داشته باشد هفتاد بندی خیلی طولانی است یکی، دو ساعت طول می کشد ولی این را در عرض هفت، هشت دقیقه می خوانم یا حداکثر ده دقیقه می خوانم.

مجری:

اگر بیننده ها بخواهند کجا می توانند ببینند

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در سایت مؤسسه تحقیقاتی ولی عصر کلمه استغفار را سرچ بزنند پی دی افش هست می توانند دانلوا کنند و استفاده کنند.

آقای رشیدی:

زمان خواندنش هر شب قبل از خواب است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، قبل از خواب بعضی ها هستند خواب آلود می شوند اگر این طوری است نیم ساعت قبل از خواب بخواند یعنی باید حال داشته باشد گریه کند یا خودش را به گریه بزند شرطش است یعنی حالت تضرع و تباکی داشته باشد.

 تلاش کند ترک نشود یعنی اگر شما پنج ماه بخوانید یک شب ترک شد مثل زنجیری است یکی از بندهایش پاره شد. این دعا باید مستدام خوانده بشود.

مجری:

ممنونم آقای «رشیدی» موفق باشید. بیننده بعدی آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام به شما بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت استاد بزرگوار حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب اقای اسماعیلی عزیز!

یکی از دروغ های که شبکه های شیطانی و ناصبی «وهابی» مدام مطرح می کنند می گویند هیچ یک از اصحاب پیامبر که مورد احترام شیعه است مثل جناب «سلمان، ابوذر، مقداد و جناب عمار» یا دیگران هیچ گاه ادعا نکردند سند و مدرکی از کتاب های شیعه و عامه وجود ندارد در رابطه با امامت و خلافت امام علی (علیه السلام) گفته باشد.

البته «وهابیت» خبیث با این شبهه افکنی ها و دروغ ها می خواند اصل امامت الهی و حقانیت مذهب شیعه را زیر سوال ببرند، در حالی که صدها سند و مدرک جهت اثبات امامت الهی مولا امام علی (علیه السلام) و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) وجود دارد به نظر من اساس و ریشه تمام این توطئه ها ریشه در «سقیفه» دارد.

دلایل و اسناد معتبری وجود دارد که اصحاب «سقیفه» و منتخب آن ها صدها بار تصمیم به ترور رسول خدا گرفتند اما نا کام ماندند عملکرد و مخالفت های آن ها در مناسبت های مختلف که با رسول خدا مخالفت کرده اند گواه بر این است که این گروه هیچ گونه اعتقاد و ایمان قلبی به خدا و رسالت رسول خدا نداشتند.

ورود آن ها در دایره اسلام در جهت دنبال کردن اهداف شوم و پلید آن ها بوده است و اصلی ترین موضوعی که خار در چشم مخالفان شیعه و «وهابیت» است مسئله غدیر است درخواست دارم نه فقط در ماه ذی الحجة در همه ماه ها به موضوع غدیر پرداخته شود.

محمد بود خاتم و علی چون نگین * علی بعد از خاتم بود جانشین

«اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرج مولانا صاحب العصر و الزمان» خدا یار و نگهدار همه شما عزیزان!

مجری:

الهی آمین خیلی ممنونم تشکر.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای «احمدی» عزیز از «وهابیت»‌ هر چه بگویید ساخته است هر توطئه ای شما بگویید این ها انجام دادند و انجام خواهند داد ولی مقداری در صحبت ها اهل سنت را از «وهابیت» جدا کنید. الان عزیزمان آقای «سیامک» از «بوکان» زنگ زده بود یک سنی است یا آن عزیزمان که از «شیراز» زنگ می زند یک سنی است. می بینید سراسر وجودش عشق به امیر المؤمنین و امام حسین است می گوید من با خوردن نذری امام حسین شفاء پیدا کردم.

 ولذا مقداری دقت کنیم دوستانی که تماس می گیرند مرز بحث «وهابیت» را از اهل سنت جدا کند. با اهل سنت، بحث علمی داریم هیچ شک و شبهه ای نیست اصلاً و ابداً تعارف هم نداریم.

حقایق تاریخ را می گوییم مسائل خلافت، حقانیت امیر المؤمنین، امامت الهی امیر المؤمنین همه این ها را می گوییم ولی فحش نمی دهیم توهین هم نمی کنیم.

بعضاً نخاله های می آیند زنگ می زنند حرف های می زنند ولی همان ها هم نوش جان مان است هیچ حرفی نداریم از سمت سنی این جا زنگ می زند نود و نُه تایشان مؤدب حرف می زنند.

یکی هم مقداری عقده دارد می خواهد عقده خالی کند می گوید به «شبکه ولی عصر» زنگ بزنم عقده ام را خالی کنم.

مجری:

بیننده بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام عرض می کنم بفرمایید

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و حاج علی آقای اسماعیلی! عرض کنم حضرت آقا در مکتب کلامی اهل بیت می گوییم جانشین پیغمبر را باید خدا تعیین کند یعنی نصب (انتصاب) باید داشته باشد.

 نکته دوم: ما با دشمنان منصوب این جانشین پیغمبر مخالف هستیم و با مخالفین خط پیامبر هم مخالف هستیم. اهل سنت و جماعت قائل به این نیستند ما «وهابیت» می گوییم.

همین هایی که سر کار آمدند رهبری این ها را قبول داریم برای ما زیاد مهم نیست می گویند ما محبت همه را داریم علی، معاویه، طلحه، زبیر، خالد ابن ولید را دوست داریم قاطی همه را دوست دارند مخالفت با این چهار خلیفه اشتباه است یعنی مخالفت با دشمنان چهار خلیفه هم اشتباه است می گویند همه با هم خوب هستند چه دوست و دشمن!

اصلاً چیزی به نام تبری در وجود این ها نیست همه را دوست دارند ولی به قصه «جنگ جمل» یا «جنگ صفین» بر می خورند نمی توانند تصمیم بگیرند در تصمیم گیری هایشان سراغ توجیهات می روند اجتهاد کردند این اجتهاد نه در قرآن هست نه در سنت رسول خدا هست یک چیز ساختگی برای رفع اتهام.

اما اسلام اموی پایه گزارش «ابن تیمه حرانی» است در بخشی از موضوعات قائل به این اهل سنت یعنی با هم مشترک هستند یک نکته دوم هست که اسلام اموی به این اعتقاد دارند تبری از علی و اهل بیت واجب است. یعنی لعن علی ابن ابی طالب و اولاد آن امام را جزو عقاید و افکار خودشان می دانند.

همان شیوه ای که معاویه در «شام» پایه گذاری کرد لعن امام علی در منابر و خطبه ها جزو واجبات مردم است و هر کسی «منهاج السنة ابن تیمیه» را بخواند پی می برد که این مردک دیوانه و دشمن اهل بیت نسبت به خلفا موضع گیری دارد و این موضع او نسبت به امام علی خیلی بد و نفاق آلود است. هر اشتباه و خلاف را برای سه خلیفه توجیه می کند ولی هر فضیلت و منقبت را نسبت به امام علی سلب می کند.

 در «جنگ جمل و صفین» تقصیرها را بر گردن امام علی می اندازد بعدها می گوید «ابن کثیر، ابن جوزی و ذهبی» شاگردان «ابن تیمیه» آمدند، این ها کجا به دنیا آمدند؟ در «دمشق» کجا از دنیا رفتند؟ در «دمشق» لقمه چه کسی را خوردند؟ لقمه «بنی امیه» را خوردند اجدادشان هم همین طور بود لقمه «بنی امیه» نجس بود خوردند در وجود و رگ و ریشه این ها ریشه دوانده است.

ما شیعیان مذاهبی داریم که در حال تعامل و گفتگو هستیم که عقبه آن به اسلام، قرآن و شریعت پیامبر می رسد این تفکر «ابن تیمیه» در زمان خودش به وجود آمد. حتی اهل سنت محترم هم این تفکر «ابن تیمیه» را قبول ندارند حتی در زمان «محمد ابن عبد الوهاب» پدرش «سلیمان» مخالف تفکرات پسرش بود.

 «محمد ابن عبد الوهاب» هم معرف افکار «ابن تیمیه» است این افکار در قرن دوم، سوم در بحث بربهاری ها، «حسن بربهاری» آن هم در «شام» به دنیا آمد یک سری افکاری دارد که «ابن تیمیه» از «حسن بربهاری» خیلی متأثر شد. ایده و افکارش بر گرفته از «خوارج» است یعنی هر چه فجیع تر بکشی به خدا نزدیک تر شدی! ببخشید مصدع اوقات شدم یا علی مدد خدا نگهدار.

مجری:

تشکر از شما جناب اقای «بهادری» عزیز استفاده کردیم، تماس بعدی آقای «فتحی» از «کرج» سلام عرض می کنم بفرمایید

بیننده: (آقای فتحی از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم آقای دکتر! آقای «اسماعیلی» به نکته ای اشاره کرد دوست دارم ادامه اش را بگویم در مورد حضرت موسی در قرآن گفته می شود حضرت موسی به «کوه طور» رفت قرار بود سی روز بماند چهل روز ماند. در «تورات» آمده است فکر کردند موسی مرده گوساله طلایی را ساختند.

 در مورد جناب مسیح می فرمایند جناب مسیح مصلوب شد ما که می گوییم نشد. مصلوب شد بعد از دنیای مردگان بر خواست پسر خدا شد!

در مورد حضرت رسول هم شما فرمودید همین را می گویند یعنی آدرس انحراف همه ادیان را از لحظه عروج پیامبرانش در قرآن آمده است. در آیه 144 سوره آل عمران دقیقاً همین ها را توضیح می دهد می گوید محمد پیامبری مثل موسی و عیسی است دیگر اسم نمی برم آن ها وقتی مردند مردم شان منحرف شدند.

لحظه ای که پیامبر اسلام فوت کند یا به شهادت از دنیا برود قرآن «یا» ندارد، خدا «یا» ندارد اعراب به جاهلیت خود رجوع می کنند این آیه لحظه انحراف همه ادیان را از رفتن پیامبرشان نشان می دهد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ ينْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيهِ فَلَنْ يضُرَّ اللَّهَ شَيئًا وَسَيجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ)

محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگری نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب بر می ‌گرديد؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهليت و کفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی ‌زند؛ و خداوند به زودی شاکران (و استقامت‌ کنندگان) را پاداش خواهد داد.

سوره آل عمران (3): آیه 144

آقای فتحی:

محمد نیز پیامبری مثل سایر پیامبران است لحظه ای که بمیرد و یا به شهادت از دنیا برود عرب به جاهلیت خودشان رجوع می کنند. عرب چه زمانی به جاهلیت خودش رجوع کرد؟ «سقیفه» درست اولین اقدام اعراب در برگشتن به جاهلیت است.

 منظور از جاهلیت این که علی جوان است او پیر مرد است باید خلیفه بشود به همان روش جاهلیت انجام دادند.

یک بحثی با آقای «جباری» در مورد جنگ «قادسیه» داشتیم هنوز هیچ مورخی نتوانست بگوید ارتش 124 هزار نفری «ایران» چطور به سی و سه هزار نفر باخت؟ چون رشته ام تاریخ است هیچ مورخی نتوانست بگوید ارتش ایران چطور در «قادسیه» باخته است؟

«جنگ قادسیه» در قرآن آیه دارد و علت شکست «ایرانی»ها را مطرح می کند. می گوید ارتش «ساسانی» را بر داشتیم تا اسلام وارد «ایران» بشود.

در مورد «جنگ قادسیه» آن ها ما را شکست ندادند خدا می فرماید ما دخالت کردیم تا اسلام از جهل عرب دور بشود و در «ایران» زنده بماند!

مجری:

تشکر خدا نگهدارتان باشد. استاد یکبار دیگر توصیه به استغفاری که آقای «رشیدی» از «خرم آباد» به آن اشاره کردند بفرمایید چون برخی از بینندگان پیام فرستادند گفتند یکبار دیگر جناب استاد یادآوری کنند اولاً به چه شکل بخوانیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در سایت «مؤسسه حضرت ولی عصر» در قسمت جستجو استغفار امیر المؤمنین یا استغفار حضرت علی جستجو کنند می آورد.

مجری:

سندش کجا است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سندش در کتاب «صحیفه علویه کامله» جناب آقای «سید محمد باقر ابطحی» زحمتش را کشیدند.

مجری:

ظاهرا مشکل فنی دارد کلا سایت بالا نمی آید!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

به سایت ما هر روز «وهابی»ها حمله می کنند یک جوری می خواهند جلوی سایت را بگیرند.

 استغفار امیر المؤمنین جهت فزونی روزی این را می توانند دانلود کنند در موبایل شان داشته باشند مقدمه اش را ترجمه کردم مقدمه را حتماً بخوانند که امیر المؤمنین به آن شخص عرب که زندگی خیلی فلاکت باری داشت آموزش می دهد.

شخص عرب بعد از یک سال می آید تشکر می کند می گوید خدا به برکت این استغفار به قدری به من ثروت داد توانایی ثبت و ضبطش را ندارم آن زمان بانک و ... نبود گاو، گوسفند و ... بود.

بعد حضرت فرمود قسم به خدایی که مرا به نبوت بر انگیخت (قریب به این عبارت) هر کس این استغفار را بخواند خدای عالم اگر فرزندی ندارد فرزند می دهد.

یکی از اساتید حوزه شاید نام ببرم خیلی ها بشناسند به من گفت حدود هجده سال به هر دکتری مراجعه کردم، هر دارویی گفتند مصرف کردیم بچه دار نشدم ولی این استغفار را شروع کردم خدای عالم فرزند به من داد امسال سومین فرزندم به دنیا آمده است. چون قرآن می گوید:

(وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ)

و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوی او باز گرديد، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نيرويی بر نيرويتان بيفزايد! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابيد!

سوره هود (11): آیه 52

استغفار کردید هم فرزندان زیاد خدا به شما می دهد و هم اموال زیاد ولی تلاش کنید اموال زیاد داشتید وجوهات شرعیه اش را رد کنید به ما هم ندادید به هر کس می خواهید بدهید ولی وجوهات تان را بدهید خدای ناکرده مثل (فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا) پیش نیاید. ثروت زیاد انسان را گمراه می کند.

مجری:

خیلی ممنون حضرت استاد سایه تان مستدام باشد، استفاده کردیم. دوستان عزیز از شما هم ممنون و سپاسگزارم که امشب هم با ما بودید برنامه را ملاحظه کردید ان شاءالله مورد عنایت و توجه تان قرار گرفته باشد با تمام وجودمان برای ظهور و فرج مولا و آقاجانما حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) دعا می کنیم! خدا نگهدارتان.





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها