2025 July 8 - سه شنبه 17 تير 1404
مراتب نفس در قرآن و تجلی رحمت الهی
کد مطلب: ١٣٢٠١ تاریخ انتشار: ٢٢ خرداد ١٤٠٤ - ١٦:٥٥ تعداد بازدید: 29
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
مراتب نفس در قرآن و تجلی رحمت الهی

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 08 03 1404

  
  
لينک دانلود  

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 08 03 1404

عنوان برنامه: مراتب نفس در قرآن و تجلی رحمت الهی

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم؛ سلام علیکم خدمت شما گرامیان بینندگان عزیز و ارجمند همراهان همیشگی، با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی از شبکه حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم.

در خدمت کارشناس نام آشنای شبکه استاد معظم و گرانقدر آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم با موضوع عام برنامه شیطان شناسی و مباحث ذیل آن آشنا هستید حضرت استاد سلام علیکم وقت شما بخیر.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که یک لحظه ای از برنامه های ما به یادت صدیقه طاهره مورد رضایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد و گوشه چشمی به ما بکند یقین دنیا و آخرت مان ‌آباد است.

در و دیوار این خانه بگرید از برای تو * نمی دانم چه رخ داده نمی آید صدای تو

بیا مادر، بیا مادر ببین تنهایی حیدر * ز جا خیزو ببین بابا گرفته در بغل زانو

گمانم با خبر گشته ز درد سینه و پهلو * بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر

ز هجران شرر بارت دلم را پر شرر کردی * نشستم بر در خانه به امیدی که بر گردی

خودم دیدم که باغبان گل خود را کفن می کرد* نظر گاهی به سوی من گهی سوی حسن می کرد

بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر!

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

«السلام علی الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)»؛ برنامه مان متبرک با نام و یاد حضرت شان شد، در ابتدای ماه ذی الحجة الحرام هستیم بالطبع ایام شادی پیش را داریم تبریک و تهنیت عرض می کنم ان شاء الله روزی بشود در چنین ایامی در «مدینه منوره» و «مکه مکرمه» حاضر بشویم.

حضرت استاد خلاصه ای از مباحث جلسات گذشته را بفرمایید موضوع اصلی (موضوع عام) برنامه در حقیقت همان شیطان شناسی بود به مباحث نفس رسید خلاصه ای بفرمایید تا ان شاء الله سوال جدید هم مطرح شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

اخلاق علوی و سیره مهدوی مان را از آن جا آغاز کردیم که یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)، سربازان حضرت، جان فشانان در رکاب حضرت چه ویژگی های دارند؟ گفتیم این ها هم در حوزه اعتقادی، هم در حوزه صفاتی و هم در حوزه اعمالی ویژه هستند.

 اگر ما بخواهیم به آن ها برسیم باید مسیری را که در روایات ما برای یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) معین شد این ها را نصب العین مان قرار بدهیم.

مروری به بحث گذشته داشته باشم روایتی را از کتاب «الزام الناصب»، جلد 2، صفحه 165 در اوصاف یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) خواندیم

«فهم الذين وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده »

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشريف؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1323 ق‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص165

یکی از بارزترین ویژگی های یاران حضرت این است که در توحید حق معرفت را ادا می کنند. توحید، توحید ذاتی باشد، توحید اسمائی باشد و توحید افعالی باشد آن ها بحث های کلامی است اگر در آینده بحثی مرتبط به بحث توحید پیش آمد اشاره خواهیم کرد.

 باید روی این قضایا به مرحله خوبی برسیم چه در توحید ذاتی:

(هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ)

او خداوند يکتاي پيروز است!

سوره زمر (39): آیه 4

یا:

 (اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ * وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)

خداوندی است که همه نيازمندان قصد او می ‌کنند؛ (هرگز) نزاد، و زاده نشد، و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!

سوره اخلاص (112): آیات 2 تا 4

(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)

هيچ چيز همانند او نيست

سوره شوری (42): آیه 11

همان طور که در اول سوره حدید و آخر سوره حشر اسماء ذاتی حق، اسماء صفاتی حق، اسماء افعالی حق را خدای عالم آن جا خیلی زیبا، عالی و شیرین بیان کرده است.

در کتاب «فتوح ابن أعثم»، جلد 2، صفحه 320 را هم خواندیم:

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ آخِرَ الزَّمَان‏»‏

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري (ماجستر في التاريخ الإسلامي)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

خدا را با حق معرفت شناختند آن چه که شایسته او هست یعنی در توحید و خدا شناسی بالاترین مرحله توحید و خدا شناسی را طی کردند. همان تعبیری که امیر المؤمنین (سلام الله علیه) دارد:

«ما رأيت شيئا الا رأيت اللَّه قبله و معه‏»

این ها جز خدا در این عالم چیز دیگری نمی بینند

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو را کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

هر کجا نگاه کنید وجه الله است بنده دارم حرف می زنم کلماتم وجه الله است نگاه می کنم وجه الله است، دستم را حرکت می دهم وجه الله است قلبم می تپد وجه الله است. تمام ذرات وجودی من همه وجه الله است. بیرون می آیم نور و تشکیلات هر چه هست همه وجه الله است.

مردان خدا پرده پندار دریدند * یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

یاران حضرت ولی عصر باید به این مرحله از توحید برسند به قولی:

به دریا بنگرم دریا تو بینم * به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

لذا قرآن آیه دارد اگر بتوانیم این آیه را بفهمیم دنیا و آخرت مان آباد است قسم به والله به شما قول می دهم در بهشت حوری ها منتظر رفتن ما هستند و آن این است:

 (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)

خداوند نور آسمانها و زمين است.

سوره نور (24): آیه 35

چرا نگفت «اللهُ منور السماوات و الارض»؟ ما هم جزء «ما فی السماوات و الارض» هستیم.

 نکته ظریفی که هست بزرگان و عرفا روی این آیه خیلی تأکید می کنند مرز شر و ایمان است.

(وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ)

با اينکه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايی که می ‌سازيد!

سوره صافات (37): آیه 96

خدا شما را آفرید هم اعمال شما مال اوست

(مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا)

(آری،) آنچه از نيکی ها به تو می ‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می ‌رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستاديم؛ و گواهی خدا در اين باره، کافی است!

سوره نساء (4): آیه 79

(مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ) هر چه احسان از خوبی و عبادت به شما می رسد همه مال خدا است (وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) کارهای بد از شما سر می زند این سو اختیار شما است.

(قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)

بگو: همه اينها از ناحيه خداست.

سوره نساء (4): آیه 78

 (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) اصلاً تصورش هم برای ماها امکان پذیر نیست. به قول «شهید مطهری» این ها گفتنی، شنیدننی و خواندنی نیست این ها رفتنی و دیدنی است که انسان با ترک گناه، عمل به واجبات و عمل به مستحبات، اجتناب از محرمات و مکروهات خدای عالم در قلبش را باز می کند. جز خدا چیز دیگری نمی بیند

یکی از اولیاء الله می گفت به دریا بنگرم دریا تو بینم اشتباه است یک نوع هم دوئیتی در کار است.

به دریا بنگرم دریات ببینم * به صحرات بنگرم صحرات ببینم

«عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏» آن که زبان قاصر ما یک هزارم آن چه که در واقعیت است بتوانیم بیان کنیم این هست.

 رسیدن به این مرحله «وحد الله حق توحیده، عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه» باید حرکت کرد، حرکت از کجا؟ از کلمه تقوا خلاصه تقوا این که گناه نکردن به واجبات عمل کردن البته قرآن دو نوع تقوا را ترسیم می کند.

این دو آیه یک دنیا معارف در آن خوابیده است انسان می تواند صد جلسه یک ساعته درباره اش صحبت کند یک جا می گوید

(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ)

پس تا می ‌توانيد تقوای الهی پيشه کنيد

سوره تغابن (64): آیه 16

آن قدر که توانایی دارید می توانید تقوا داشته باشید یک دفعه می گوید

(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ)

آن گونه که حق تقوا و پرهيزکاری است، از خدا بپرهيزيد!

سوره آل عمران (3): آیه 102

آنی که شایسته اوست این چه است که خدای عالم این تقوا را دارد این شکلی می کند.

(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيونٍ)

به يقين، پرهيزگاران در باغها(ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه ‌ها هستند.

سوره حجر (15): آیه 45

کلمه (اتَّقُوا) در قرآن کدام یک از این ها است؟ آیا (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ) است یا (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ) است؟ نتیجه (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ) رفتن به بهشت، حور، طیور، قصور، خوردن، خوابیدن، صفا کردن و عشق کردن است. ولی (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ) نه

(يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي)

تو ای روح آرام‌ يافته! به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی، و در بهشتم وارد شو!

سوره فجر (89): آیات 27 تا 30

ای نفس مطمئنه به طرف خدا باز گرد (فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي) این جا (جَنَّتِی) بهشت من می گوید نمی گوید «جَنةُ ألتی وُعِد المتقون»، بهشتی که به متقین داده ام (مَا اسْتَطَعْتُمْ) با (وَادْخُلِي جَنَّتِي) زمین تا آسمان تفاوت دارد.

 این جنت، جنت لقاء است شاید افرادی که به این مرحله نرسیدند تصورش هم برای شان محال است که (فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي) به بهشت من نه بهشتی که «وُعِد المتقون» به متقون وعده دادیم.

در هر صورت...

این بحث ها آمد و یک سری از گناهانی که باید گفته می شد مانع رسیدن به آن مراحل بالا هست این ها را مطرح کردیم حتی به بحث نیت رسیدیم. نیت خوب و نیت بد در همه کارهای ما تأثیر گذار است و چه بسا عمل قلبی (نیتی) هست که با یک لحظه تمام اعمال مان را به باد می دهد مثل حسد

«إِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ، كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص306، بَابُ الْحَسَد‏، ح1

حسد، یک کار قلبی است چه بسا توجهی به آن نداریم حضرت می فرماید ایمان را می سوزاند، همان طوری که آتش، هیزم را می سوزاند. اصلاً فکرش را هم نمی کنینم.

 بحث ریا، بحث عجب (خود پسندی) کل عمل را نابود می کند شیطان شش هزار سال عبادت کرد به خاطر یک گناه کوچک (تکبر) که ما شبانه روز گرفتارش هستیم پناه به خدای عالم می بریم. به تعبیر حضرت امیر، عبادت شش هزار ساله اش نابود شد آن هم سال های دنیوی با اخروی خیلی تفاوت دارد.

در عالم ملائکه شب و روزی وجود ندارد یا آخرتی که «کُلِ یومٍ خمسین سنةَ»؛ هر روزش پنجاه سال دنیا است شیطان چه کار کرد؟

 «امام (رضوان الله تعالی علیه)» تعبیری دارد می گوید کسانی که گرفتار عجب، خود پسندی و ریا هستند فردای قیامت نتیجه کارشان را دیدند آرزو می کنند که ای کاش اهل گناهان کبیره بودند؛ ولی اهل عجب و ریا نبودند. عجب و ریا مثل نُقل و کشمش در زندگی ما جریان دارد. عجب و ریا نباشد زندگی مان لذت نمی دهد یعنی به قدری برای مان عادی شده است

(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)

آنها که تلاش هايشان در زندگی دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، می ‌پندارند کار نيک انجام می ‌دهند!

سوره کهف (18): آیه 104

تا به شیطان رسیدیم به خاطر یک تکبر، عبادت شش هزار ساله اش نابود شد. شش هزار سال را ضرب در پنجاه و ضرب در سیصد و شصت و پنج روز کنید ببینید چه جوابی دارد!

 لذا به این جا رسیدیم بعد گفتیم معنای شیطان و ابلیس چیست، اسم این ها چه است، آیا اسمش شیطان یا ابلیس است؟ این ها را مفصل بحث کردیم.

رسیدیم به آن جایی که یکی از ابزار شیطان که انسان ها را گمراه می کند نفس است نفس، یکی از قوی ترین وسایل صید و دام شیطان است.

«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص64

حضرت فرمود دشمن ترین دشمنت نفسی است که در درون سینه تو هست.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم یکی، دو سوال در مورد مقدمه ای که فرمودید به ذهنم رسید چون تا الان شنیده بودیم نیت گناه کردن را خداوند برای انسان نمی نویسد تا عملش را انجام ندهد الان معلوم شد حسد، تکبر و ریا جزء آن نیت های است که در باطن هم شما اگر داشته باشید جزء گناه محسوب می شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

فرض کسی می خواهد برود دزدی کند نیت می کند ولی نرفت برایش نوشته نمی شود. این ها گناهانی است خود نیت موضوعیت دارد.

مجری:

موردی در مورد نفس هست فرمودید از ابزارهای شیطان هست این که در دوران بعد از ظهور مطرح می شود ابلیس و شیطان توسط حضرت ولی عصر به درک واصل می شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

توسط رسول اکرم در کنار «بیت المقدس»

مجری:

هنوز این نفس باقی می ماند

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، سوال می کنند شیطان که نیست ولی نماینده شیطان، نفس است. ولی آن زمان با حضور ائمه و ... مردم مقداری روشن می شوند. علاقه به گناه نشان نمی دهند حتی داریم نسل های بعدی می آیند فرزندان و جوان ها معنای کلمه ظلم را نمی دانند. همان طور که بچه دو ساله شهوت نمی داند چه است برایش معنا ندارد.

یک زندگی ایده آلی می شود که در آن زندگی همه دنبال تقوا هستند مسابقه در تقوا، نزدیکی به خدا و تقرب به الی الله و تقرب به امام عصر است.

 ابتدا مقداری مشکل است ظاهراً قضیه ذبح شیطان به اواخر درگیری حضرت با دشمنان و مخالفان بر می گردد. در بعضی از جاها دارد بعد از رجعت حضرت سید الشهداء سر بریدن ابلیس توسط رسول اکرم اتفاق می افتاد شاید به مناسبتی بحث کنیم.

مجری:

متشکرم. به بحث نفس رسیدیم این که نفس، از منظر قرآن کریم چیست؟ آیا اقسامی برای نفس در قرآن ذکر شده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال زیبایی است از عزیزان تقاضا دارم نفس، سرمایه بدبختی همه بشر بوده و هست اگر نفس را به خوبی بتوانیم بشناسیم البته شاید یک جلسه ای در مورد نفس از دیدگاه عرفا بحث کنیم یک دنیای دیگری دارد.

 نفس می تواند انسان را به درک اسفل برساند همین نفس انسان را می تواند به بالاترین مرتبه تقرب به خدا برساند.

 خدای عالم در سوره ق می فرماید:

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

ما انسان را آفريديم و وسوسه‌ های نفس او را می ‌دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

ما انسان را آفریدیم آن چه که نفسش او را وسوسه می کند این را هم می دانیم از رگ گردنش به او نزدیک تر هستیم. با توجه به این مسئله یکی از مراجع بزرگوار تعبیری دارد می گوید راه نفوذ شیطان اندیشه انسان است. ولی محور اندیشه ها نفس اماره آدمی است که در قرآن نسبت به نفس اماره قضیه حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام)

(وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ)

من هرگز خودم را تبرئه نمی ‌کنم، که نفس (سرکش) بسيار به بدی ها امر می ‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

سوره یوسف (12): آیه 53

من هرگز خودم را از وسوسه های نفس تبرئه نمی کنم (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) کار نفس دستور به سر کشی از دستورات خدا است. نفس کلاً انسان را به بدی ها، به گناه، معصیت و امثال این دستور می دهد.

 یعنی نفس تصور می کند راحتی انسان در دزدی، قتل و ظلم به دیگران است. تمام این ها را به عنوان این که تو می خواهی یک نَفَسْ راحت بکشی این کارها را انجام بده.

بعضی ها هستند از ظلم به دیگران لذت می برند (يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا) تصور می کنند برای همین آفریده شدند. اگر یک روز به کسی ظلم نکنند مقداری آرامش ندارند.

 (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) مگر خدای عالم کمک مان کند. اگر کمک خدای عالم نباشد نفس، به عنوان یک ابزار تنومند شیطان به قدری قوی هست انسان را به هر طرف می کشاند.

نفس، افساری به عقل، روح، قلب و فطرت پاک انسان می زند به هر طرف می کشاند جز این که (إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي)

در جلسات گذشته هم عرض کردم وقتی حضرت داود (علی نبینا و آله و علیه السلام) پیش یکی از اولیاء الله می رود می گوید خدای عالم فرمود بر این که تو گناه کردی بخشیدم، گناه کردی بخشیدم، گناه کردی بخشیدم اگر مرتبه چهارم گناه کنی دیگر تو را نمی بخشم.

او شب به مناجات نشست گفت خدایا حضرت داود پیغمبر این طور پیام آورد گفتی اگر مرتبه چهارم گناه کنم دیگر نمی بخشی

«فَوَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَئِنْ لَمْ تَعْصِمْنِي لَأَعْصِيَنَّكَ ثُمَّ لَأَعْصِيَنَّكَ ثُمَّ لَأَعْصِيَنَّكَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص436، ح11

اگر از دستم نگیری باز گناه می کنم باز گناه می کنم باز گناه می کنم. ولذا حضرت یوسف هم می گوید (إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) رحمت خدا شامل انسان بشود وگرنه

(يرِيدُ اللَّهُ أَنْ يخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا)

خدا می خواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنيزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعيف آفريده شده؛ (و در برابر طوفان غرايز، مقاومت او کم است)

سوره نساء (4): آیه 28

(يرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ)

چه اينکه او و همکارانش شما را می ‌بينند از جايی که شما آنها را نمی ‌بينيد؛

سوره اعراف (7): آیه 27

شیطان و سپاهیانش شما را می بینند و شما آن ها را نمی بینید.

 حضرت سجاد (سلام الله علیه) می گوید خدایا شیطان و قبیله اش را بر من مسلط کردی به طوری که مرا می بینند من آن ها را نمی بینم؛ یعنی یک دشمن قوی و با این امکانات ضعیف فقط تنها امیدم تو هستی با توکل بر تو می توانم بر شیطان پیروز شوم خیلی مهم است.

در هر صورت...

باید در تمام حالات شبانه روزمان به خدای عالم توکل کنیم و تفوییض امر به او کنیم و از او بخواهیم ما را حفظ کند غیر از او اگر بخواهیم با تکیه بر تلاش خودمان و امید بر قدرت خودمان باشد همان لحظات اول زمین می خوریم؛ زمین خوردیم شیطان از پای مان می گیرد به هر طرف بخواهد می کشاند باید تلاش کنیم زمین خورده شیطان نشویم.

این یک مسئله است که قرآن به عنوان نفس اماره «بالسوء» بیان می کند.

 نکته دیگر همین نفس می تواند در اثر ترک گناه و انجام واجبات مقداری نرم بشود نفس «لوامه» بشود

(لَا أُقْسِمُ بِيوْمِ الْقِيامَةِ * وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ)

سوگند به روز قيامت، و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بيدار و ملامتگر (که رستاخيز حق است)!

سوره القیامة (75): آیات 1 و 2

این جا خدای عالم از نفس، لوامه تعبیر می کند بعضی از افراد هستند وقتی گناهی می کنند فطرت پاک بشری عدالت، ترحم به دیگران، اطاعت از خدا است وقتی نفس اماره می آید از فطرت انسان کنار می زند نفس لوامه هنوز پاک است کلاً اثراتش از بین نرفته است نفس لوامه بلند می شود چرا چنین کردی؟

بویژه اوایل تکلیف نفس لوامه خیلی فعال است، غیبت می کند بلافاصله نفس لوامه می گوید چرا غیبت کردی؟ دروغ می گوید، می گوید چرا دروغ گفتی؟ ظلم می کند بلافاصله انسان پشیمان می شود یعنی گناه می کند پشت سرش پشیمان می شود.

 ولی خدا نیاورد خدای نیاورد آن حالی که انسان چندین بار گناه می کند پشیمان می شود بعد گناه کردن عادت می شود. دیگر آن جا پشیمان هم نمی شود آن اوج بدبختی یک انسان است به شقاوت می رود

(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم هايشان پرده ‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 7

می شود ولذا در روایات داریم مؤمنی که خدا دوستش داشته باشد گناهی که مرتکب می شود ولو بعد از چهل سال آن گناه یادش می آید استغفار می آید. بعضی از افراد هستند گناه می کنند همان لحظه فراموش می کنند تا آخر عمر به هیچ وجه به فکر این نیست من گناه کردم.

از آن طرف روایات متعدد داریم شاید دویست روایت برای عرضی که می خواهم داشته باشم از احادیث معصومین بیاورم انسان وقتی گناه می کند دو فرشته ای که سمت راست و چپ ما هستند. فرشته سمت راست خیلی رئوف و مهربان است.

 دوستان از من به شما نصیحت در روز دو کار انجام بدهید یکی این که برای فرشته سمت چپ و راست هر روز صلوات بفرستید دیگر این نکه برای عزرائیل صلواتی بفرستید بخواهیم نخواهیم عاقبت امرمان با حضرت عزرائیل است.

فرشته سمت راست خیلی مهربان است وقتی گناه می کنیم به فرشته چپ می گوید ننویس این بنده خدا شاید توبه کرد. در بعضی از روایات دارد هفت ساعت فرشته سمت چپی را نمی گذارد بنویسد. بعضی از جاها دارد یک روز تمام مانع می شود وقتی یک روز گذشت فرشته سمت چپ می گوید برادر بزرگوار شما می گویید ننویس این شخص توبه نکرد.

فرشته سمت راست خجالت می کشد برایش خیلی سخت است هفت ساعت جلوی نوشتن گناه را گرفته است ولی این بنده توبه نکرد می گوید هر چه صلاح می دانی انجام بده.

(لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا)

تو نمي‌داني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم کند!

سوره طلاق (65): آیه 1

شاید بعداً توبه کرد. تمام هم و غم فرشته سمت راست مان این است که گناه از ما صورت نگیرد گناهی هم صورت می گیرد همان طوری که شیطان وسوسه می کند این فرشته مدام در دل مان الهام می کند بر این که توبه کن، استغفار کن قرآن هم می گوید کسانی که استغفار می کنند

(فَأُولَئِكَ يبَدِّلُ اللَّهُ سَيئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ)

خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می کند!

سوره فرقان (25): آیه 70

خدا نه تنها گناه را می بخشد چقدر خدای عالم مهربان، کریم و آقا است کسی در حق ما چند بار بدی می کند اصلاً نمی خواهیم تا آخر قیافه اش را ببینیم. حتی فرزندمان در حق مان بدی می کند نمی خواهیم صدایش را بشنویم ولی خدای عالم می گوید هر چه گناه کردی بیا

(قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را می ‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر (39): آیه 53

بگو بنده های که در گناه اسراف کردند نه گناه (لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ) از رحمت خدا نا امید نشوید (إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا) چقدر زیباست؟ تمام گناهان را می بخشد.

 در روایت از امام صادق و امام باقر (سلام الله علیه) است امیدوار کننده ترین آیه در قرآن همین آیه است. (قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ)

تلاش کنیم در قنوت نمازمان، در سجده نمازمان این آيه را بخوانیم بعد جمله حضرت امیر

«وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي‏»

خدایا در خانه ات نبودم بعد از این که در نفسم اسراف کردم

«مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلًا مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لَا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كَانَ مِنِّي وَ لَا مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِي غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرِي‏»

خدایا هیچ راه گریزی ندارم جز این که عذر من را بپذیری!

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 846

دوستان اگر یک دفعه در عمرمان سیم به بالا متصل بشود وقتی سیم متصل شد این سیم نازک می شود ولی از بین رفتنی نیست.

تعبیر امام سجاد (سلام الله علیه)

«إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي‏‌»

خدایا غیر از تو چه کسی هست مشکلاتم را بر طرف کند از سر تقصیرات من بگذرد؟

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص707

خدا می داند یکی از بالاترین نعمت های خدا به ما کلمات معصومین است راه حرف زدن و مناجات با خدا را به ما یاد می دهند. آن های که با این ائمه آشنا نیستند چه دارند؟ آدم وقتی به این مضامین می رسد لذت می برد.

به قول آقای «اسماعیلی» جگر آدم حال می آید بعضی از عبارت ها، عبارت های خیلی عجیبی است اصلاً‌ به فکر بشر نمی آید همچنین حرف های بزند.

«فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقا»

خدایا قسم به عزت و جلالت حتی من را به جهنم ببری اگر زبانم را لال نکنی

«لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِين‏ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءً الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 848

چقدر زیباست؟ یکی از چیزهایی که ما از خدا باید در دعا بخواهیم خدایا اگر من را به جهنم بردی به احترام زهرای مرضیه محبت اهل بیت از دل ما بیرون نکن یا رب یا رب، یا حسین یا حسینت را از ما نگیر. انسان تا آخر عمر نمی داند راستی یا چپی (بهشتی یا جهنمی) است؟ خدای عالم ما را این طور آفریده است.

همه مؤمنین جز اولیاء الله تا لب مرگ نمی دانیم جز اهل نجات هستیم یا جز اهل هلاکت هستیم؟ مرگ آمد آن جا برای ما مشخص می شود کدام طرفی هستیم!

 یک چیزی به دوستان و عزیزان یاد بدهم در روایت قطعی داریم اگر گریه برای امام حسین یک قطره اش در جهنم بیافتد آتش جهنم را بر جهنمیان خاموش می کند. از خدا بخواهیم خدایا به جهنمم می بری ببر

«فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي غَيْرَ ظَالِمٍ لِي‏»

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص84

ولی گریه بر امام حسین را از ما نگیر این مال کسانی است که در دنیا عادت گریه بر امام حسین دارند. همان طور که امیر المؤمنین می گوید «فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقا» اگر من را لال نکنی یا رب یا رب من همه جای جهنم را فرا خواهد گرفت می گوییم خدایا قسم به عزت و جلالت اگر من را به جهنم ببری آن قدر برای امام حسین گریه می کنم که آتش جهنم بر همه جهنمیان خاموش بشود حالا می خواهی ببری، ببر.

 آقا امام سجاد خیلی زیبا می گوید:

«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك‏‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج‏2، ص 596

خدایا اگر من را به جهنم ببری آن جا فریاد می زنم رسوایی بار می ‌آورم می گویم آی مردم من خدا را دوست داشتم خدا من را که دوستش داشتم به جهنم آورده است. و لذا مقداری تلاش کنیم راه حرف زدن با خدا را به خوبی یاد بگیریم!

 نفس لوامه بعد از آن که گناه و معصیت می کنیم به کار می افتد در درون مان احساس می کنیم یک نیرویی دارد ما ملامت و مذمت می کند. چرا گناه و معصیت کردی؟ کاری کنیم نفس لوامه از کار نیافتد اگر نفس لوامه از کار افتاد.

(وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا)

و آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است!

سوره شمس (91): آیه 10

می شود بعد از نفس لوامه نوبت به نفس ملهمه می رسد سومین نفسی است که قرآن نام برده است این را بگویم این بحث را تمام کنیم جلسه آینده یک بحث جدیدی از نفس یا شیطان شروع کنیم.

خدای عالم در قرآن سوره شمس حدود هشت، نُه تا قسم می خورد آخرین قسم

(وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا)

و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفريده و) منظم ساخته،

سوره شمس (91): آیه 7

قسم به نفس و قسم به خدایی که نفس را آفریده است (خیلی خودمانی)

(َالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا * وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا)

به خورشيد و گسترش نور آن سوگند، و به ماه هنگامی که بعد از آن در آيد، و به روز هنگامی که صفحه زمين را روشن سازد، و به شب آن هنگام که زمين را بپوشاند، و قسم به آسمان و کسی که آسمان را بنا کرده، و به زمين و کسی که آن را گسترانيده، و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفريده و) منظم ساخته،

سوره شمس (91): آیات 1 تا 7

هفت، هشت تا قسم می خورد جواب قسم چه است؟

(فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا)

سپس فجور و تقوا (شر و خيرش) را به او الهام کرده است، که هر کس نفس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار شده است.

سوره شمس (91): آیات 8 و 9

(فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا) خدای عالم هشت قسم برای این نفس می خورد فجور، تقوا، شر و خیرش را به او الهام کرده است.

نفس چیه؟ نفس مُلهِمَه یا مُلْهَمه فرق نمی‌کند. نفسی که الهام خدا را می‌گیرد خدا به او الهام می کند. این نفس هم مال همه هست، مال نه انبیاء است نه اولیاء است نه بندگان خاص آن ها نیست.

 (وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا)؛ همه را تمام بشر (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا) بعد (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا)؛ اگر کسی به این الهامات الهی گوش داد، نفسش را تزکیه کرد سراغ گناه و معصیت نرفت قد افح رستگار شد دیگر رسید به ان جای که باید برسد.

 رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت!

 ولی در کنارش (وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) دساها یعنی این نفس را با گناه آلوده کرد. مثل اینکه فرض دستش را با نجاست آلوده کرده است.

 (وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) اگر با گناه این نفس خودش را آلوده کرد، دیگر برای همیشه محروم است (وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) وقد با کلمه قد تحقیقیه یعنی دیگر برو برگشت هم ندارد هم در افلح می گوید قد افلح با قد تحقیق یعنی قطعاً، هم در خاب، و قد خاب من دساها، می گوید خاب دساها این هم یک نفس است.

نفس دیگری هم که است امیدواریم خدای عالم به تفضلاتش ما را به آن جا برساند نفس مطمئنه است.

(يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ)

تو اي روح آرام‌يافته!

سوره فجر (89): آیه 27

نفس به یک جایی می رسد که آرام می گیرد.

(أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)

تنها با ياد خدا دلها آرامش مي‌يابد!

سوره رعد (13): آیه28

اگر ما به اینجا رسیدیم این نفس دیگر به یک مرحله اطمینان رسیده است. و در دعای عارفین می‌خوانیم خدایا منو به یک مرحله‌ای برسان

«وَعَذُبَ فِى مَعِينِ الْمُعَامَلَةِ شِرْبُهُمْ»

در اون گوارای معامله مشرب و چشمه سرشار عشق تو را بنوشم تا:

«وَأَمِنَ فِى مَوْطِنِ الْمَخَافَةِ سِرْبُهُمْ»

جزء کسانی قرار بده در انجاهایی که وحشتناک ترسناک است ان جا دیگر به امنیت برسم.

«وَاطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَىٰ رَبِّ الْأَرْبابِ أَنْفُسُهُمْ»

خدایا من را جزء کسانی قرار بده که با رجوع به رب الارباب مطمئن بشوم. در این جا هم نفس مطمئنه دارد.

 امام سجاد هم می گوید این را از خدا بخواهید که خدای عالم به اون مراحل مطمئنه شما را برساند. وقتی به اینجا رسیدیم

«وَتَيَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَالْفَلَاحِ أَرْواحُهُمْ»

دیگر ارواح انسان به مرحله یقین فوز و رستگاری و فائز شدن می‌رسد. بعد دارد:

«وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ مَحْبُوبِهِمْ أَعْيُنُهُمْ»

وقتی به آن جا رسید دیگر چشمش به محبوب می‌افتد.

 عاشقان را روز محشر با قیامت کار نیست * کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست

 از سر لطفش اگر کوی بهشت هم می‌برند * پای ننهم گر در آنجا وعده ای دیدار نیست!

 بالاترین لذت بهشتیان ملاقات با خدا مثل حضرت موسی، یا مثل رسول. اکرم با خدا دو به دو حرف زدن است؛ یعنی بالاتر از این در بهشت لذت نیست. حور، قصور و طیور مال اون پایین پایینی‌ها است اون بالا بالایی‌ها همه

«وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ مَحْبُوبِهِمْ أَعْيُنُهُمْ وَاسْتَقَرَّ بِإِدْرَاكِ السُّؤْلِ وَنَيْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ»

وقتی رفت ان جا دیگر به یک مرحله‌ای رسید که دیگر با خدا دو به دو حرف می زند خاطر جمع شد دیگر ترس وحشت و این ها نیست.

 لذا در اینجا قرآن می گوید: (يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ)

(ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً)

به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است،

سوره فجر (89): آیه 28

تو به طرف خدا بیا هم از خدا راضی هستی هم خدا از تو راضی است رضایت دو طرفه است.

(فَادْخُلِي فِي عِبَادِي)

پس در سلک بندگانم درآي.

سوره فجر (89): آیه 29

(وَادْخُلِي جَنَّتِي)

و در بهشتم وارد شو!

سوره فجر (89): آیه 30

اون بهشت لقاء من را برس نه بهشت حور، طیور و قصور ان ها را کارت نباشد، این بهشت لقاء را برس.

مرحوم «آقا میرزا جواد آقای ملکی» کتابی به اسم «رساله لقاء الله» دارد. به دوستان توصیه می‌کنم این کتاب را هر شب نذر کنند قسم بخورند دو – سه تا پنج صفحه را مطالعه کنند.

شنیدم یکی از توصیه‌های مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) مطالعه کتاب «المراقبات» ایشان و هم کتاب «لقاء الله» ایشان بوده است. این دوتا کتاب این بزرگوار می تواند ما را خیلی به مراحل بالا برساند.

مجری:

بسیار عالی، زنده باشید استاد استفاده کردیم. مجموعه‌ای بود از مباحث پیرامون نفس، امور مربوط به نفس مباحث اخلاقی، مباحث عرفانی، اعتقادی و الحمدلله رب العالمین امشب که شب جمعه هم است، چنین دعا کنیم، همانطوری که حضرت استاد فرمودند بتوانیم این مراتب نفس را طی کنیم و ان شالله با صاحبان نفس مطمئنه که همانا محمد و آل محمد (علیهم السلام) هستند محشور و همسایه بشویم.

(میان برنامه)

مجری:

«يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ»

عرض خیر مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همچنان بیننده برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید. و همچنان در خدمت استاد معظم آیت الله «حسینی قزوینی» هستیم.

حضرت استاد در بخش گذشته به انواع نفس از منظر قرآن کریم اشاره فرمودند. لازم است تیتر وار اشاره کنم نفس اماره بسوء، نفس لوامه، نفس ملهمه و نفس مطمئنه را این چهار قسم نفس را استاد توضیح فرمودند.

 و اگر اجازه بدهید تماس های بینندگان عزیز را در این بخش بگیریم و با جناب آقای «بهادری» از کرج آغاز کنیم. سلام علیکم وقت تان بخیر بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام علیکم و رحمة الله خدمت جنابعالی و جناب آقای دکتر حضرت آیت الله «حسینی قزوینی». حضرت آقا در زمان آقا امیرالمومنین سه جنگ از طرف پیروان سه خلیفه با آقا امیرالمومنین تحمیل کردند یعنی در زمان خلیفه بودن ایشان به بهانه خون خواهی از عثمان و چیزهای دیگری که بهانه بود چقدر به امام ظلم کردند.

 ما امامی داریم که ده ها هزار نفر برای جاه طلبی دنیا، سهم زیادی از بیت المال خواستن و حب ریاست سرش ریختند. هر دو گروه هم مسلمان بودند، برای شمردن کشته ها از چوب نی استفاده می‌کردند سر هر کشته چوب نی می گذاشتند تا دوردست‌ها را از دور بشمارند.

فرمانده یکی از جنگ‌ها اسیر امام شد، امام ما چادر اون فرمانده شکست خورده را بالا نزد چون قرآن فرموده بود با همسران پیامبر از ورای حجاب صحبت کنید این خانم را اسیر نکرد با بهترین کجاوه ها با چهل پنجا زن به صورت مرد، مردان پوشیده همراه برادرش جناب محمد بن ابی بکر او را روانه مدینه کرد. کوچکترین حرف تندی در رابطه با دشمن نزد.

 سوال: حضرت آقا! در دنیا تا به حال چنین جنگی بوده که پر از عطف و مهربانی گذشت باشد چندین هزار نفر از دو طرف کشته بشن ولی فرمانده جنگ برود اون فرمانده شکست خورده را با بهترین وجه ممکن که در تاریخ اسلام و در تاریخ جهان سراغ نداریم را عزل کند و به مدینه بفرستد؟ ما همچنین امامی داریم.

 حالا مطلبی که من می‌خوام بگویم این است که یک آدم وهابی در شبکه های مجازی گفته بود که علی حق بود یا معاویه؟ گفته بود جمهور اهل سنت اعتقاد دارند که حق با علی است ولی نظر شیخ الاسلام «ابن تیمیه حرانی» چیر دیگر است. این جنگ ها چه جنگ جمل، چه جنگ صفیین و چه جنگ نهروان چون جنگ میان صحابه بوده و نه برای دنیا یعنی «طلحه و زبیر» برای دنیا جنگ نکردند خانم «عایشه» برای دنیا با علی جنگ نکرد. علی (رضی الله عنه) برای دنیا جنگ نکرد بلکه جنگ آن ها برای دین بوده است!

 یعنی علی (رضی الله عنه) این افراد را درک نص اشتباه کردند. «معاویه (رضی الله عنه)» می دید که علی در اقدام خود اشتباه کرده است. من یک سوال دارم، این آقایون وهابی یا کور هستند یا اصلاً احادیث را قبول ندارند یا به پیغمبر اسلام اعتقاد ندارند. در کتاب‌های خودتان آمده است. در «مسند ابی یعلیٰ» جلد 2، صفحه ۳۱۸ حدیث ۱۰۵۲ از «ابوسعید» نقل می‌کند که کنار رسول خدا نشسته بودیم در جمع عده از مهاجرین و انصار بودند حضرت سخن می گفت که علی ابن ابیطالب از آنجا رد شد سپس رسول خدا فرمود:

«ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا»

حق با اوست، حق با اوست!

مسند أبي يعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد، ج2، ص318

آقای «هیثمی - متوفی 807» گفته:

«ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا رواه أبو يعلى ورجاله ثقات»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج7، ص235

یعنی حدیث صحیح است.

 حدیث دوم: «ابن عساکر - متوفی ۵۷۱» از «ام سلمه» نقل می‌کند که می‌گفت من از رسول خدا شنیدم که فرمود:

«علي مع الحق والحق مع علي ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض يوم القيامة»

علی با حق و حق با علی هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر وارد خواهند شد!

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص449

«تاریخ مدینه دمشق – ابن عساکر»، جلد ۴۲ صفحه ۴۹۹ فضایل امام را آورده از حد شمارش بیشتر است. دیگر خیلی زیاد اگر بخواهم بگویم این روایت گل سرسبد تمام احادیث است.

«سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض هذا حديث صحيح الإسناد»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، 6428

«حاکم نیشابوری- از ام سلمه» نقل می‌کند که گفت از رسول خدا شنیدم که فرمود علی همراه قرآن است و قرآن همراه علی است و هیچگاه از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

 من سوالم این است سرکار خانم «عایشه» طبق نقل ابن ابی الحدید در جلد ۲ صفحه ۷۷ روایت ۵۰۶ آورده تمام کسانی که در تاریخ و شرح حال نویسی تالیف کرده اند همه بر این هم داستان هستند که خانم «عایشه» از جمله تندروترین مخالفان عثمان بوده به طوری که جامه پیامبر خدا را درآورد و در خانه اش آویخته بود به هر کس به خانه اش وارد می شد می گفت این جامه پیغمبر خداست که هنوز فرسوده نشده عثمان سنت او را فرسوده کرده است. و نخستین کسی که لقب «نعثل» را به عثمان داد خانم «عایشه» بود.

 به گفته ابن اثیر و فیروزآبادی «نعثل» پیر مرد احمقی از یهودیان ساکن مدینه بود که در این شهر وجود داشت. «قیس ابن ابی حازم» می گوید همین که «عایشه» خبر قتل عثمان را شنید گفت خدا او را از بین برد،او را گناهانش به کشتن داد، خداوند انتقام کارهایش را از او گرفت بعد گفت ای قبیله قریش مبادا قتل عثمان شما را غمناک کند چنانکه قوم مرگ قوم تبهکار ثمود آن مردم را غمناک کرد. شایسته ترین فرد برای تصدی حکومت «طلحه» است یعنی کسی از قوم و قبیله خودش.

اما هنگامی که خبر خلیفه شدن علی ابن ابی طالب را شنید گفت خاک بر سرشان به هیچ وجه نمی‌خواهند حکومت را به قبله هند بازگرداند. «طلحه و زبیر» برای «عایشه» توسط «عبدالله ابن زبیر» نامه فرستادند وقتی که عایشه نامه را خواند شعار خون خواهاهی عثمان را بلند کرد.

 حضرت «ام سلمه» اون موقع در مکه بود وقتی کارهای «عایشه» را دید به مقابله او برخواست و دوستی و طرفداری از امام علی را اعلام داشت و به یاری او کمربست. «طبقات ابن سعد» جلد ۵ صفحه ۲۵ «تاج العروس» جلد ۸ صفحه ۱۴۱ «لسان العرب - ابن منظور» جلد ۱۴ صفحه 193«سیره حلبی» جلد ۳ صفحه ۳۱۴ «الکامل ابن اثیر» جلد ۳ صفحه ۸۷ «تذکره الخواص – ابن جوزی» صفحه ۳۸ «انساب الاشراف – بلاذری» جلد 5 صفحه ۷۰.

حضرت آقا! متاسفانه باید بگویم باز هم گفتم و بارها هم خواهم گفت چه ماده آقایان به این خاندان زدند که جزء گروه باغیه به گفته رسول خدا هستند. قتل امام حسن امام علی امام حسین و اهل بیت رسول خدا توسط این خاندان ملعونه بنی امیه انجام گرفت و باز وهابی به این ها (رضی الله عنه) می گویند.

 کشتن اهل بیت پیغمبر عنوانش چه است؟ چرا بعد از 1400 سال حاضر نیستید به قاتل، قاتل بگویید؟. چرا ۱۴۰۰ سال کودتای بنی امیه بر علیه خاندان پیغمبر صورت گرفته خاندان پیامبر را قتل عام کردند ولی حکم قاتل پیدا نکردند؟ این خاندان نحس بنی امیه حکمش چه است؟ چرا به ما نمی گویی علی حق بوده است؟

 امیدوارم همین عالم وهابی که همچنین حرف های زده همراه «ابن تیمیه حرانی» در کنار آقای «معاویه ابن ابوسفیان» محشور بشود. ببخشید مصدع اوقات شدم!

مجری:

 ممنون و متشکرم جناب آقای «بهادری» باز هم با ما همراه بودند. بیننده بعدی آقای «احمدی از یاسوج» سلام علیکم شب تان بخیر بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت استاد ارزشمند حضرت آیت الله «حسینی» و حضرتعالی سید بزرگوار و همه عوامل محترم شبکه حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)

وقتی در غدیر خم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امر خداوند متعال مولا امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) را وصی و جانشین منصوب فرمودند طبق اسناد و روایات عامه و امامیه آیه:

(...الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم!

سوره مائده (5): آیه 3

نازل شد؛ یعنی به وسیله ولایت مولا امیرالمؤمنین دین کامل نعمت تمام و دین اسلام مورد قبول و رضایت خداوند متعال واقع شد. و اولین نفری که با امیرالمؤمنین بیعت کرد عمر ابن خطاب بود.

 نخستین عمر همچنان با دو دست * بگفت این آویز دستش به دست!

 گفت یا علی همین صبح کردی در این سرزمین * که بر من و دیگر دلیران دین

 ز بالا گذشت هم والا شدی * تو بر من امیر بودی و هم مولا شدی

 بدین سان ابوبکر و عثمان پیر * فراوان چنین نیز گردان دین

پر از بخ بخ آفرین تا سحر * و حیدر شهنشاه نیکو گهر

 سراسر بکردند بیعت همه حاضرین * ز خورد و بزرگ و بگفتند همه آفرین

 سراسر همه علی را وصی و وزیر خواندند * همان شهریار مهین و وصی نبی خواندند

 شمار سپاه جهان شهریار * صد و بیست از نامه‌داران هزار

 جناب سید بزرگوار سوال بنده این است چه شد این واقعه بزرگ و تاریخی غیر قابل انکار بعد از شهادت آقا رسول الله (صلوات الله علیه) وقتی مولا امیرالمومنین مشغول کفن و دفن رسول خدا بودند عده‌ای در سقیفه بنی ساعده بر خلاف حکم خدا جمع شدند و سر امارت و جانشینی به کشمکش برخاستند و سرانجام بعد از بگو و نگوهایی ابوبکر را به عنوان خلیفه خودشان برگزیدند؟

 و روایت است که مولا علی و حضرت زهرا (صلوات الله علیهم) دست حسنین را گرفت و به سراغ انصار رفت و از آنها یاری خواست؛ اما انصار در جواب گفتند اگر قبل از فلان می‌گفتیم ما با تو بیعت می‌کردیم. اصل سوالم این است اگر واقعا این‌ها این قدر پایبند به بیعت بودند این‌ها که در غدیر خم با مولا علی (علیه السلام) بیعت کرده بودند علت این نافرمانی از فرمان خدا و فرمان رسول خدا چه بوده است و علت این توطئه را بیان بفرمایید؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرج مولانا صاحب العصر و زمان خداوند یار و نگهدار همه شما بزرگواران

مجری:

 خداوند نگهدار شما جناب آقای «احمدی از یاسوج» بسیار سپاسگزاریم.

جناب استاد دقایق پایانی را در خدمت حضرتعالی هستیم اگر صلاح می فرمایید برای صحبت های که دوستان داشتند نظری دارید یا در مورد قسمت قبلی اگر فرمایشی است بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 در رابطه با فرمایشات‌ آقای «بهادری» قضیه برخورد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) با «عایشه» برای کسانی که واقعا دنبال حق و حقیقت هستند، قضیه اش چه است؟ این نکته را در نظر داشته باشید بعد از این که جنگ جمل که تمام شد عده‌ای دنبال این بودند دوباره «عایشه» را تحریک کنند متقاعد کنند جنگ جمل سوم راه بیفتد.

مجری:

 تا عایشه کشته بشود و به خونخواهی عایشه بر خیزند!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 بله. یا به قول بیایند انتقام بگیرند. در بعضی از مصادر دارد که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) ابن عباس را فرستاد و به عایشه گفت زود حرکت کن برو، قبول نکرد. محمد بن ابی بکر برادرش را فرستاد قبول نکرد. امام حسن (سلام الله علیه) را فرستاد راوی می گوید وقتی امام حسن وارد شد، امام حسن با عایشه محرم است زن جدش هست. عایشه مشغول بافتن موی سرش بود. امام مجتبی آهسته زیر گوش عایشه نفهمیدیم چه گفت ایشان که مشغول بافتن موی سرش بود کارش را ناتمام گذاشت چادر سر کرد و گفت حرکت کنیم.

می گفت این قضیه گذشت، یک روز من از آقای امام مجتبی سوال کردم قضیه اش چه بود؟ امام مجبتی گفت پدرم به من فرمود برو عایشه بگو طلاق تو را پیغمبر در اختیار من قرار داده است (یعنی طلاق تمام زن‌های خودش را) اگر حرکت نکنی تو را از زوجیت نبی مکرم مطلقه می‌کنم وقتی مطلقه بشود دیگر ام المومنین بودنش هیچ ارزشی ندارد.

 لذا عایشه عرصه را بر خودش تنگ دید، حرکت کرد و نزدیک ۴۰ نفر نیروی رزمنده، اطراف عایشه را گرفتند و همه مجهز به سلاح بودند فقط چشم هایشان معلوم بود به مدینه آمدند. عایشه به فرمانده این ۴۰ نفر گفت علی خیلی در حق من خوبی کرد با اینکه من چنین و چنان کردم ولی این گلایه من را به علی برسانید زیبنده نبود همسر پیغمبر را با مردان نامحرم راهی مدینه کند.

 در این حال این زن‌ها صورتشان را که کلاه خود جنگی بود کنار زدند عایشه نگاه کرد دید تمام این ۴۰ نفر زن هستند! این نشان می دهد که امیرالمومنین سلام الله علیه) هم از میان مردان رزمنده‌های قوی تربیت کرده بود، هم از میان زن‌ها.

لذا من به خانم‌ها توصیه می‌کنم ان شالله وقتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بیاید آماده باشند در رکاب حضرت باشند. از اون ۳۱۳ نفر تعدادی خانم هستند. بعضی دارند تعداد پنجاه نفر از سیصد و سیزده نفر خانم هستند. زن‌های خانه‌دار در کارهای خودشان، کارمند در کار خودشان همه این ها را ما قبول داریم ولی حضرت ولی عصر این پنجاه تا زن را برای آشپزخانه‌اش نمی‌خواهد، و برای مداوای مجروحین جنگی هم نمی‌خواهد حضرت می‌خواهد این ها دوشادوش دیگر مردان که جز سیصد و سیزده نفر هستند با کفار، مشرکین و معاندین بجنگند.

 چون مانع اساسی برای حضرت ولی عصر یک سری قدرتمندان است. آدم های مثل ترامپ در منطقه می آید و اموال را غارت می کند با خودش می‌برد و اصلا خیالش هم نیست. یا اسرائیل خون آشام که این ها به این سادگی زیر بار حضرت ولی عصر نمی روند و تعدادی هم طرفدار دارند.

باید نیروهای که در اطراف حضرت هستند کاملاً مجهز باشند و با تمام فنون نظامی و با نحوه استفاده از پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی هم آشنا باشند؛ چون حضرت وقتی می آید این طور نیست شمشیر بردارد ایها الناس هرکس به من ایمان نیاورد با این شمشیر سرش را می‌برم این طور نیست.

روایت داریم وقتی حضرت ولی عصر تشریف می آورند از پیشرفته ترین تجهیزات نظامی استفاده می کنند. الان نمی‌خواهم وارد آن بحث بشوم آن یک بحث دیگر و دنیایی دیگر است. اگر یک روز لازم بشود عرض خواهم کرد.

 یکی از ویژگی‌های یاران حضرت این است که این‌ها مثل کوه محکم هستند و کوه تکان می‌خورد ولی یاران حضرت در جنگ تکان نمی‌خورند، این‌ها شکست‌ ناپذیر هستند. شکست در قاموس فکری شان اصلا راه ندارد. لذا این نشان می دهد که باید این پنجاه نفر خانم، اگر خانم‌ها می‌خواهند جزء این پنجاه نفر باشند هم «عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه» هم «وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده» و هم (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ) اضافه بر این که باید در میدان بیایند.

در آن آن زمان خیلی عجیب است این ۴۰ نفر را تاریخ به ما نشان داده است، شاید در جنگ‌ها و این ها بیش از این بوده که ما خبر نداریم.

مجری:

آقای «بهادری» شاید به آن جنبه رأفت، به آن جنبه رحمانیتش که متبلور شده است، اشاره کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 نزدیک ۳۰ هزار نفر در جنگ جمل کشته شدند، ۳۰ هزار نفر کم نیست ۳۰ هزار نفر همه مسلمان و باعث اصلی آن هم سرکار خانم عایشه بود. اگر ایشان نبود «طلحه – زبیر» و دیگران جرأت نمی‌کردند همچنین کاری بکنند.

اما امیرالمؤمنین برای کسی که باعث کشته شدن ۳۰ هزار نفر شده این رأفت را نشان می دهد.

الان ما یک سوال داریم این بنی امیه‌ای که می‌دانستند امیرالمومنین با عایشه این رأفت را نشان داد در کربلا اگر این نبود با اهل بیت امام حسین چه کار می‌خواستند بکنند؟ شما ببینید این قضیه جنگ جمل، آن هم قضیه کربلای معلی، که ۴۰ منزل میان کوفه تا شام اونم با اون وضع رقت بار سرهای بریده همه جلوی چشم اسراء، اسارت شاید در برابر اینکه چشمشان به سر بریده شهدا می افتد اصلا برای شان قابل ذکر نبود!

شما ببینید این برخورد حضرت امیر (سلام الله علیه) است آن هم برخورد دودمان نحس بنی امیه شجره ملعونه به تعبیر امام در وصیت‌نامه سیاسی الهی که بنی امیه در عذاب الهی گرفتار آتش جهنم هستند.

حاج آقای «احمدی از یاسوج» ملاحظه بفرمایید بحث سقیفه بحث کوچکی نیست که آدم بخواهد در یک دقیقه یا دو دقیقه یا ده دقیقه توضیح بدهد. ان شالله اگر فرصت بشود در برنامه «حبل المتین» دو - سه جلسه شاید هم چهار - پنج جلسه را به سقیفه اختصاص بدهیم.

در آن جا عرض خواهیم کرد اصلاً سقیفه چرا شروع شد؟ شروع کننده سقیفه چطور شد انصار بودند با اون همه خدمات ارزنده‌ای که داشتند؟ یعنی اسلام مرهون خدمات انصار بود، نجات رسول اکرم مرهون فداکاری های انصار بود. در جنگ‌ها خط مقدم انصار بودند، اگر انصار نبودند مسلمانان نه در جنگ احد، نه در جنگ حنین این موفقیت را نداشتند. اگر آن‌ها نبودند معلوم نبود سرنوشت خود رسول اکرم و یارانش چه می‌شد؟

اما متأسفانه می‌بینیم تشکیل سقیفه با حضور انصار است چرا؟ آیا انصار مگر جزء بیعت کننده گان رسول اکرم در غدیر نبودند؟ انصار مگر در اون سه شبانه روز خودشان و زنانشان در بیعت شرکت نداشتند؟ چطور شد بعد از ۷۰ روز همه را فراموش کردند؟

 بگوییم انصار «حدیث دار» را نشنید؛ ولی احادیث دیگر غیر از غدیر «حدیث منزلت» را انصار شاهد بودند «حدیث انت خلیفتی من بعدی» را شاهد بودند «حدیث رایت» را این ها شاهد بودند.

حدیث ندای جبرئیل «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» را شاهد بودند. «مباهله و امثال مباهله را شاهد بودند، چطور شد که این ها در سقیفه پیشگام شدند؟ باید این ها را یک مقدار برای مردم باز کرد.

بزرگوارانی که در رابطه با سقیفه مطلب نوشته اند خدا به حق حضرت زهرا از این‌ها قبول کند و بهترین پاداش را هم به این‌ها بدهد. مثلاً مرحوم «شهید صدر»، «شریف قرشی» و همچنین «علامه عسکری» کتاب نوشته اند.

 در رابطه با سقیفه زیاد مطلب نوشته شده است، من با توجه به شبهاتی که مطرح بوده، گمان نمی‌کنم کتابی در موضوع سقیفه نوشته شده باشد نخوانده باشم؛ ولی اصلا قانع نشدم. اصلاً به قول داش مشتی می گویند به کت من نمی رود. با عقل جور در نمی آید انصار با اون سوابق درخشان بیایند بنیانگزار غصب خلافت حضرت امیر باشند. خیلی عجیب است.

جناب آقای «احمدی» بزرگوار و حاج آقای «بهادری» عزیز! ان شالله وقتی بحث سقیفه را شروع کردیم نکاتی را خدمت عزیزان عرض خواهم کرد تا مسئله کاملا روشن بشود. مسئله این که چه شد سقیفه را تشکیل دادند و چرا آقایان آمدند داستان سقیفه را به وجود آوردند؟

فقط یک جمله را این جا اگر بتوانم خیلی خلاصه‌اش را برای عزیزان بگویم. محمد ابن جریر طبری در کتاب «المسترشد»شان صفحه ۴۱۰ و همچنین «نهج السعاده» و دیگر کتب این‌ها دارند انصار به این نتیجه رسیده بودند که قریش قطعاً نمی‌گذارند خلافت به امیرالمؤمنین برسد در آن شکی نداشتند از قسم خوردن‌ها این ها و توطئه‌ها این را متوجه شده بودند.

 این‌ها یکی از کارهای شان این بود که میدان بیایند چون امیرالمؤمنین مشغول غسل و کفن پیغمبر است به هیچ وجه برای این کار نمی آید. انصار متوجه بودند قبل از این که پیغمبر دفن بشود قریش می آیند خلافت را تصاحب می کنند.

انصار تصمیم شان این بود ما خلافت و قدرت را تصاحب کنیم و قدرت را به دست بگیریم و بعد از این که آب از آسیاب افتاد دو دسته تقدیم امیرالمومنین کنیم، این تنها چیزیست وقتی در لابلای تاریخ نگاه می‌کنیم دل مان را آرام می کند.

مجری:

 یکی از احتمالات این است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 بله. اگر غیر از این باشد به هیچ وجه از انصار قابل قبول نیست که یک همچنین کاری کرده باشند ان شاءالله در آینده اگر فرصت شد در رابطه با سقیفه صحبت کردیم تمام این مسائل را بررسی خواهم کرد طولانی هم هست شاید چندین جلسه بحث سقیفه طول بکشد.

مجری:

ان شاءالله فرصت پیش بیاید، در آینده این مسئله مفصل بحث بشود. ممنون و متشکرم حضرت آیت الله حسینی قزوینی از محضرتان استفاده کردیم و ان شالله در جلسات آینده باز هم در خدمت شما خواهیم بود و بسیار سپاسگزارم از همراهی شما عزیزان بینندگان گرامی در این شب جمعه از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم. و برنامه را با همین دعا به پایان برسانیم: الهی بفاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا عجل لولیک الحجة ابن الحسن الفرج والعافیة و النصر

 و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها