لینک دانلود ویدئو
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 99/10/22
موضوع: اسناد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) از منابع شیعه و اهل سنت
ویژه برنامه دانش افزایی فاطمی
فهرست مطالب این برنامه:
اسناد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع شیعه!
روایت اول: مرحوم کلینی در «کافی»
بررسی سندی روایت کافی از دو مسیر
روایت دوم: مرحوم «کراچکی» در «کنز الفوائد»
بررسی سندی روایت «کنز الفوائد»
روایات مؤید در اثبات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
آیا بین کلمه «وفات» و «شهادت» منافات وجود دارد؟
اسناد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع اهل سنت
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
با عرض سلام و عرض تسلیت ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به همه شما عزیزان و گرامیان. موضوع بحث امروز ما در رابطه با قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا است.
امسال شبکههای وهابی در رسانهها و فضای مجازی، مرتب تحدی میکنند که قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا افسانه است و شیعه هیچ دلیلی برای شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ندارد.
کارشناسان شبکههای وهابی اعلام میکنند اگر کسی یک روایت صحیح برای شهادت حضرت فاطمه زهرا بیاورد، ما ده دستگاه گوشی آیفون به او جایزه میدهیم.
در رابطه با قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا چند موضوع است که باید مرتبط به هم بحث شود. ما از این چند موضوع، یک موضوع را امروز خدمت عزیزان عرض میکنیم.
مسئله اول قضیه کتک خوردن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است. ما میخواهیم ببینیم که آیا حضرت فاطمه زهرا را مورد ضرب و شتم قرار دادند یا خیر.
ما روایات متعددی در منابع شیعه و اهل سنت در رابطه با سیلی خوردن حضرت فاطمه زهرا داریم به طوری که حضرت با غلاف شمشیر مورد ضرب قرار گرفت.
مسئله دوم شکسته شدن پهلوی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. ما روایات متعددی در این زمینه داریم که از استفاضه هم خیلی بالاتر است.
مسئله سوم آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهراست. ما نه یک روایت و دو روایت بلکه چندین روایت داریم که درب خانه حضرت صدیقه طاهره آتش گرفت.
مسئله چهارم قضیه سقط حضرت محسن است. ما در منابع شیعه و اهل سنت روایات متعددی داریم که حضرت به فرزندی به نام محسن حامله بودند. حضرت فاطمه زهرا شش ماهه باردار بودند که در اثر فشار بین در و دیوار حضرت محسن شهید شد.
اسناد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع شیعه!
مسئله پنجم که امروز مورد بحث ماست، موضوع شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهرا ما ابتدا روی مسئله شهادت و روایت صحیح میرویم.
روایت اول: مرحوم کلینی در «کافی»
«مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» روایتی را مطرح میکند. در این کتاب جلد اول صفحه 458 روایتی از قول «محمد بن یحیی ابو جعفر عطار قمی» و ایشان از «عَمرَکی» و ایشان از علی بن جعفر برادر امام هفتم و آن بزرگوار از امام هفتم نقل کرده که فرمود:
«إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّیقَةٌ شَهِیدَة»
همانا حضرت فاطمه زهرا صدیقه و شهیده هست.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 458، ح 2
بنده نمیخواهم در رابطه با واژه «شَهِیدَة» خیلی بحث کنم، زیرا واضح و روشن است. در قرآن کریم موارد متعددی واژه «شهید» آمده است و میفرماید:
(وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیق)
و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنها تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان، و آنها رفیقهای خوبی هستند.
سوره نساء (4): آیه 69
کلمه «شهید» در هرکجای قرآن کریم آمده است، به معنای کسی است که مورد قتل قرار گرفته است. «شهید» به معنای «شاهد» نیست!
در اینجا که امام موسی کاظم میفرماید: «إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّیقَةٌ شَهِیدَة»، قضیه کاملاً روشن است. این روایت همچنین در کتاب «مسائل علی بن جعفر» که جدیداً به چاپ رسیده است، صفحه 325 مطرح شده است.
بررسی سندی روایت کافی از دو مسیر:
در اینجا چند نکته وجود دارد. نکته اول این است که میخواهیم ببینیم آیا این روایت صحیح است یا خیر. در رابطه با اینکه روایت صحیح است یا صحیح نیست، ما دو راه داریم. یک راه میانبر و یک راه تفصیلی.
راه میانبر این است که یکی از علمای بزرگ و فقهای بزرگ شیعه که در علم رجال تخصص خاصی دارد، شهادت بدهد که روایت صحیح است. این شهادت برای ما کافی است.
راه دیگر این است که ما تک تک روات سند را بررسی کنیم و ببینیم علمای رجال در رابطه با آنها چه می گویند.
«مرحوم علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «مرآة العقول» که شرح کتاب «کافی» است، جلد پنجم صفحه 315 زمانی که روایت را میآورد، میگوید:
«الحدیث الثانی صحیح»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 5، ص 315، ح 2
آقایان به دنبال روایت صحیح میگشتند. این هم روایت صحیح به شهادت «مرحوم علامه مجلسی».
نکته دوم در کتاب «صراط النجاة فی أجوبة الإستفتائات» اثر دو تن از فقهای بزرگ معاصر نظیر آیت الله العظمی خوئی و آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی نکتهای در این زمینه نقل شده است. این روایت در جلد سوم صفحه 441 مطرح میشود و میگوید:
«بسند معتبر عن الکاظم (ع) قال: إن فاطمة (ع) صدیقة شهیدة، وهو ظاهر فی مظلومیتها وشهادتها»
صراط النجاة (تعلیق المیرزا التبریزی)، نویسنده: السید الخوئی، ج 3، ص 441، س 1264
این هم نظر آیت الله العظمی خوئی است و هم نظر آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی. کلمه «شهید» به معنای «شاهد» نیست که بعضی از افراد بی سواد و منحرف میخواهند آن را معنا کنند، بلکه ظهور در مظلومیت و شهادت حضرت فاطمه زهرا دارد.
راه دیگر هم این است که ما تک تک این روات را بررسی کنیم و ببینیم آیا راویان این روایت مورد تأیید علمای رجال هستند یا خیر.
آقایان میدانند ما در رجال، کتب اربعه رجالی داریم، همانطور که در حدیث، کتب اربعه حدیثی داریم. کتب اربعه حدیثی شیعه عبارتند از کتاب «کافی»، «من لا یحضره الفقیه»، «تهذیب الأحکام» و «استبصار».
کتب اربعه رجالی شیعه هم عبارتند از کتاب «رجال نجاشی»، «رجال شیخ طوسی»، «فهرست شیخ طوسی» و «رجال کشی». عمده رواتی که مورد توثیق یا تضعیف قرار گرفتهاند، در این چهار کتاب جمع آوری شده است.
همچنین ما یک سری جوامع رجالی داریم که بعد از این بزرگواران آمدهاند. «علامه حلی» کتابی تحت عنوان «خلاصة الأقوال فی علم الرجال» دارد. «ابن داوود» هم کتابی رجالی دارد. بعد از ایشان «مرحوم مامقانی» کتابی مفصل تحت عنوان «تنقیح المقال» دارد که چاپ جدید این کتاب تا حدود 53 جلد از چاپ بیرون آمده است.
کتاب دیگر «معجم الرجال» اثر آیت الله العظمی خوئی است که در بیست و یک جلد چاپ شده است. اینها جوامع رجالی هستند که افزون بر شهادت کتب اربعه رجالی، بعضاً از قرائن و شواهد وثاقت یا ضعف راوی را استفاده میکنند.
راوی اول ما «محمد بن یحیی عطار قمی» است. حال ببیینم «نجاشی» در کتاب «رجال» خود در مورد ایشان چه مینویسد. محقق این کتاب آیت الله العظمی شبیری زنجانی است. آیت الله العظمی سبحانی معتقدند که ایشان رجالی بی نظیر تاریخ شیعه است.
«أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث»
ابوجعفر عطار قمی بزرگ شیعه در زمان خود است، ثقه است، شخصیت بزرگی است و کثیر الحدیث است.
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 353، ش 946
بنابراین راوی اول ثقه است. آیت الله العظمی خوئی در کتاب «معجم رجال الحدیث» جلد نوزدهم صفحه 33 مباحث را مطرح کرده است.
ایشان در این کتاب قول «نجاشی» و «شیخ طوسی» را آورده است، سپس گفته که به عنوان «محمد بن یحیی عطار قمی» هم خواهد آمد.
راوی دوم «العمرکی بن علی» است. بازهم به سراغ «رجال نجاشی» میرویم. عزیزان خوب دقت کنند که این راه تصحیح تفصیلی سند است. در این کتاب در خصوص این شخص آمده است:
«شیخ من أصحابنا، ثقة»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 303، ش 828
می گوید: ایشان یکی از اساتید اصحاب ما و مورد وثوق است. «شیخ» به معنای استاد است. ایشان یکی از اساتید شیعه بوده است.
راوی سوم که راوی آخر است، «علی بن جعفر» فرزند امام جعفر صادق (علیه السلام) و برادر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) است. «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «فهرست» صفحه 151 میفرمایند:
«علی بن جعفر، أخو موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام، جلیل القدر، ثقة»
الفهرست؛ نويسنده: الشيخ الطوسي، وفات: 460، تحقيق: الشيخ جواد القيومي، چاپ: الأولى، شعبان المعظم 1417، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، ص 151، ح 4
ایشان هم طبق نقل راوی، انسان با شخصیتی بوده و مورد وثوق است. بنابراین ما برای روایتی که از کتاب «کافی» جلد اول صفحه 291 عرض کردیم، «محمد بن یحیی» ثقه است، «عمرکی» ثقه است و «علی بن جعفر» هم ثقه است.
«مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» میفرماید که این روایت صحیح است. همچنین تعبیر دیگری در این زمینه آمده است که مینویسد:
«ثم إن هذا الخبر یدل علی أن فاطمة صلوات الله علیها کانت شهیدة و هو من المتواترات»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 5، ص 318، ح 2
طبق این روایت «شهید» بودن حضرت فاطمه زهرا از متواترات است. همه ما می دانیم مخصوصاً آقایان اهل سنت بر این عقیده هستند:
«وَمَنْ أَنْکرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کفَرَ»
هرکسی حدیث متواتر را انکار کند، کافر است.
الفتاوی الهندیة فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفة النعمان، اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعة من علماء الهند، دار النشر: دار الفکر - 1411 هـ - 1991 م، ج 2، ص 265، باب مُوجِبَاتُ الْکفْرِ أَنْوَاعٌ منها ما یتَعَلَّقُ بِالْإِیمَانِ وَالْإِسْلَامِ
«ابن تیمیه» هم در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد 18 صفحه 23 این عبارت را آورده است. بنابراین ادعای کارشناسان وهابیت مبنی بر اینکه روایت صحیحی دال بر شهادت حضرت فاطمه زهرا داشته باشیم، این یک روایت است.
جوایز شبکههای وهابی پیشکش خودشان! پول این شبکهها حرام است و قطعاً اگر پول یا جوایزشان در هر خانهای وارد شود، برکت را از آن خانه دور میکند.
روایت دوم: مرحوم «کراچکی» در «کنز الفوائد»
روایت دوم در کتاب «مرحوم کراچکی» یکی از فقهای بزرگ شیعه متوفای 449 هجری نقل شده است. ایشان هم به سند صحیح از پیغمبر اکرم نقل میکند:
«یا یونُسُ قَالَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ یظْلِمُ بَعْدِی فَاطِمَةَ ابْنَتِی وَ یغْصِبُهَا حقّها وَ یقْتُلُهَا»
کنز الفوائد، نویسنده: کراجکی، محمد بن علی، محقق / مصحح: نعمة، عبد الله، ج 1، ص 150، باب شرح قوله و لعن آخر أمتکم أولها فصل
بررسی سندی روایت «کنز الفوائد»:
در رابطه با این سند ما میبینیم راوی آن «کراچکی» است. مرحوم آیت الله العظمی خوئی در کتاب «معجم رجال الحدیث» جلد هفدهم نسبت به «کراچکی» مینویسد:
«الشیخ أبو الفتح، محمد ابن علی بن عثمان الکراجکی: عالم، فاضل، متکلم، فقیه، محدث، ثقة، جلیل القدر»
معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 17، ص 358، ح 11342
ایشان از «ابو الحسن بن شاذان» نقل میکند. آیت الله العظمی خوئی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «معجم رجال الحدیث» جلد شانزدهم میگوید:
«هو ثقة، لا لما ذکره، بل لأنه شیخ النجاشی، وقد عرفت أن مشایخه کلهم ثقات»
معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 16، ص 17، ح 10149
«نجاشی» هم نسبت به ایشان مینویسد:
«أحمد بن علی بن الحسن بن شاذان أبو العباس الفامی القمی شیخنا الفقیه، حسن المعرفة»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 84، ح 204
راوی بعد «محمد بن حسن ولید» یکی از اجلاء فقهای شیعه و اجلاء روات است. «مرحوم نجاشی» در کتاب «رجال» خود صفحه 383 مینویسد:
«محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أبو جعفر شیخ القمیین، وفقیههم، ومتقدمهم، ووجههم»
محمد بن حسن بن احمد بن ولید ابو جعفر یکی از اساتید قممین و فقهای قمیین و پیشتازان قم و صاحب وجهه و شخصیت است.
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 383، ح 1042
«محمد بن حسن صفار» صاحب کتاب «بصائر الدرجات» است. «مرحوم نجاشی» در مورد ایشان مینویسد:
«کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 354، ح 948
راوی دیگر «محمد بن ابی عمیر» است که یکی از اجلاء و شخصیتهای کم نظیر رجال شیعه است. ایشان یکی از اصحاب امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) بوده است. «نجاشی» در مورد او میگوید:
«جلیل القدر عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین»
او جلیل القدر و دارای منزلت بزرگ نزد ما و مخالفین ماست.
فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 326، ح 887
«ابن ابی عمیر» یکی از کسانی است که «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «العدة فی الأصول» جلد اول صفحه 154 میگوید:
«ولأجل ذلک سوت الطائفة بین ما یرویه محمد بن أبی عمیر، وصفوان بن یحیی، وأحمد بن محمد بن أبی نصر وغیرهم من الثقات الذین عرفوا بأنهم لا یروون ولا یرسلون إلا عمن یوثق به»
طایفه و علمای بزرگ شیعه برابر دانستهاند آنچه که محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی روایاتشان چه مرسل باشد و چه مسند باشد، غیر از ثقه نقل نمیکنند.
العدة فی أصول الفقه، نویسنده: الشیخ الطوسی، ج 1، ص 154، فصل 5
این عبارت به این معناست که اگر سند به «ابن ابی عمیر» برسد، مسئله تمام است و نیازی نیست ما راویان بعد از «ابن ابی عمیر» را بررسی کنیم.
ما دو راوی بعد از «ابن ابی عمیر» را هم بررسی میکنیم. «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الإرشاد» جلد دوم صفحه 216 مینویسد:
«فَمِمَّنْ رَوَی صَرِیحَ النَّصِّ بِالْإِمَامَةِ مِنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع عَلَی ابْنِهِ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی ع مِنْ شُیوخِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ بِطَانَتِهِ وَ ثِقَاتِهِ الْفُقَهَاءِ الصَّالِحِینَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیهِمْ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ الْجُعْفِی»
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چ 2، ص 216، فصل فی النص علی إمامة الکاظم ع
«بِطَانَتِهِ» به معنای کسانی است که صاحب سرّ بودند. ما بیشتر از این نمیخواهیم بررسی کنیم. «نجاشی» هم همین بحث را مطرح میکند و در رابطه با «یونس بن یعقوب» مینویسد:
«فتولی أمره وکان حظیا عندهم، موثقا»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 446، ح 1207
در رابطه با «یونس بن یعقوب» چند راوی که ما میبینیم، تمام روات مورد وثوق علمای رجال شیعه هستند.
آقایان یک روایت صحیح خواسته بودند، اما ما دو روایت صحیح السند در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهرا از منابع شیعه نشان دادیم. حال ان شاءالله به منابع اهل سنت هم خواهیم رسید.
روایات مؤید در اثبات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
روایات دیگری که مؤید این روایات است، معمولاً مبنای بزرگان ما نظیر «کلینی» این است که در هر بابی اول باب روایتی که از نظر خودش صحیح است نقل میکند و روایات بعد که شاید سندا ضعیف باشد، اما مؤید هست را میآورد.
درست است که سند ضعیف به تنهایی نمیتواند حکمی را ثابت کند. البته عزیزان دقت کنند سند ضعیف غیر از سند دروغ است. اگر هزار سند دروغ و جعلی را کنار هم بگذارید، همانند این است که بخواهید هزار صفر را با هم جمع کنید که حاصل جمع صفر میشود.
در مقابل حدیث ضعیف، مرسل است، به طوری که یکی از راویان آن مجهول است و ما او را نمیشناسیم. شاید این راوی ثقه باشد و شاید هم ثقه نباشد. همچنین راوی مهمل است و در کتابهای رجالی اسمش نیامده است یا ما نتوانستیم پیدا کنیم.
عزیزان دقت کنند که حدیث ضعیف با حدیث دروغ و حدیث جعلی تفاوت دارد. مبنای عموم فقهای شیعه این است که اگر روایت ضعیف، مستفیض شد، قابل استناد است.
آقایان روایت مستفیض را معنا کردند. «مرحوم شهید» در کتاب «الدرایة» و دیگر کتب نقل کردهاند که اگر سه سند یا بیشتر در یک موضوعی باشد، روایت مستفیض میشود.
فقها و بزرگان ما حتی آیت الله العظمی خوئی در جای جای کتب فقهیشان که خیلی نسبت به مسائل رجالی حساسیت دارند، وقتی به روایات مستفیض میرسند مینویسند:
«روایات الباب مستفیضة تغنینا عن البحث فی السند»
روایت در این باب مستفیض است و ما نیازی به بررسی سندی نداریم.
عزیزان به این نکته توجه داشته باشند. در بحثهای بعدی هم اگر روایات ضعیف از سه روایت بیشتر شد، روایت مستفیض میشود به طوری که فقهای ما طبق روایات مستفیض فتوا صادر میکنند.
در این زمینه از «علامه مجلسی» شنیدیم که روایت متواتر است. روایت متواتر قطعی است و همانند آیه قرآن کریم است که برای ما قطع آور است.
ما در اینجا چند روایت مؤید داریم. روایت اول روایتی است که «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «أمالی» دارد. البته هم «شیخ صدوق» کتابی به نام «أمالی» دارد و هم «شیخ طوسی».
«ابن عباس» نقل میکند که روزی رسول گرامی اسلام نشسته بودند که امام حسن وارد شدند. پیغمبر اکرم وقتی چشمشان به امام حسن افتاد، گریه کردند و مطالبی فرمودند. سپس امام حسین وارد شدند و پیغمبر اکرم گریه کردند.
زمانی که حضرت فاطمه زهرا وارد شد، رسول اکرم گریه کردند به طوری که اشک چشمانشان جاری شد و فرمود:
«وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیتُهَا ذَکرْتُ مَا یصْنَعُ بِهَا بَعْدِی»
وقتی دخترم فاطمه را دیدم، به ذهنم آمد مصائبی که بعد از من متحمل میشود.
«کأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بیتها وَ انْتُهِکتْ حرمتها وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کسِرَ جَنْبُهَا [وَ کسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جنینها»
من میبینم که ذلت داخل خانه او وارد شده و حرمت او را شکستهاند و حقش را غصب کردند و ارثش را گرفتهاند و پهلویش را شکستهاند و جنینش را شهید کردهاند.
«وَ هِی تُنَادِی یا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ»
فاطمه ندای یا محمدا سر میدهد، اما کسی پاسخ او را نمیدهد.
«وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ»
فاطمه استغاثه میطلبد، اما کسی پاسخ نمیدهد.
«فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً بَاکیةً»
سپس در حالی که محزون و پریشان و گریه کنان است، نزد من میآید.
حضرت در ادامه مینویسد:
«فَتَکونُ أَوَّلَ مَنْ یلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی فَتَقْدَمُ عَلَی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة»
الأمالي( للصدوق)، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق، ناشر: كتابچى، تهران، 1376 ش، نوبت چاپ: ششم، ص 113، ح 2
قرآن کریم نسبت به کلمه «قتل» میفرماید:
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ)
(ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
سوره آل عمران (3): آیه 169
کلمه «مَقْتُولَة» معادل «شهیدة» است. در اینجا هم رسول گرامی اسلام قبل از رحلتشان شهادت میدهند بر اینکه حضرت فاطمه زهرا به شهادت میرسد.
این روایت را هم «شیخ صدوق» در کتاب «أمالی» نقل کرده است و هم «طبری شیعی» در کتاب «بشارة المصطفی» این تعبیر را آورده است.
«فَتَکونُ أَوَّلَ مَنْ تُلْحِقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی فَتَقْدَمُ عَلَی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة»
بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نویسنده: طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، ص 199، باب إخبار النبی (ص) بما یجری علی فاطمة و علی الحسنین
«سلیم بن قیس هلالی» روایت دیگری را از «ابن عباس» نقل میکند. الآن فرصت نیست، اما بنده در جلسات بعد به مناسبتی عرض خواهم کرد که کتاب «سلیم» یکی از کتابهای معتبر و مورد اعتماد شیعه است.
این کتاب از زمان «مرحوم نعمانی» صاحب کتاب «الغیبة» مورد وثاقت بود. ایشان میفرماید: این کتاب از کتب معتبر و اصول معتبر شیعه است. علمای شیعه در طول تاریخ به این کتاب مراجعه و اعتماد میکردند.
همچنین شکی در وثاقت «سلیم بن قیس» نیست. بعضی افراد تشکیک میکنند یا بعضی عباراتی در جاهایی نقل شده است، در برابر توثیقاتی که نسبت به کتاب و شخص «سلیم» آمده است توان مقاومت ندارد.
بازهم در کتاب «سلیم بن قیس» صفحه 907 نقل شده است که رسول گرامی اسلام نشسته بودند در حالی که «عبدالله بن عباس» و «جابر بن عبدالله انصاری» هم حضور داشتند. تا حضرت فاطمه زهرا وارد شدند، پیغمبر فرمودند:
«إِنَّک أَوَّلُ مَنْ یلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی»
اولین کسی از اهلبیتم که به من ملحق میشود، تو هستی.
«وَ أَنْتِ سَیدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»
و تو سرور زنان اهل بهشت هستی.
«وَ سَتَرَینَ بَعْدِی ظُلْماً وَ غَیظاً حَتَّی تُضْرَبِی وَ یکسَرَ ضِلْعٌ مِنْ أَضْلَاعِک»
و بعد از من ظلم و خشمی خواهی دید به طوری که تو را میزنند و پهلوی تو را میشکنند.
«لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَک»
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، نویسنده: هلالی، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 907، باب الحدیث الحادی و الستون
بازهم کلمه «قتل» از زبان رسول گرامی اسلام آمده است. حال ببینیم امام صادق در این زمینه چه فرمایشی دارند. در خصوص کتاب «کامل الزیارات» میتوان گفت که جزو روایات صحیح است.
آیت الله العظمی خوئی به صراحت میفرماید که راویان کتاب «کامل الزیارات» همگی ثقه هستند، زیرا «ابن قولویه» در ابتدای کتاب خود نوشته است که من در این کتاب جز از ثقه نقل نمیکنم.
در اینجا هم صفحه 332 نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا را مورد ضرب و شتم قرار میدهند؛
«وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ»
جنین حضرت بر اثر ضربی که بر آن بزرگوار وارد میشود، به شهادت میرسد.
«وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِک الضَّرْبِ»
حضرت فاطمه زهرا بر اثر این آزار و اذیت و کتک خوردن از دنیا میرود.
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 332، ح 11
آیا بین کلمه «وفات» و «شهادت» منافات وجود دارد؟
البته عزیزان دقت کنند کلمه «وفات» و «مات» با کلمه «شهید» هیچ منافاتی ندارد. بعضی از وهابیها ادعا میکنند که در تقویمها قبلاً "وفات حضرت فاطمه زهرا" مینوشتند، اما بعد از سال 1375 نوشتند: "شهادت حضرت فاطمه زهرا".
«موت» و «توفی» به معنای انتقال از این دنیا به دنیای دیگر است. این انتقال خواه به مرگ طبیعی است، خواه به شهادت است.
عزیزان دقت داشته باشند یکی از شبهاتی که وهابیت در شبکههایشان مطرح میکنند، همین قضیه است که چرا در بعضی از جاها واژه «وفات» آمده است و این با «شهادت» منافات دارد.
به عنوان نمونه عبارتی نشان خواهیم داد. هیچ شکی نیست که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به شهادت رسیدند. «إربلی» در کتاب «کشف الغمة» جلد 2 صفحه 40 میگوید:
«وَ کانَ مَعَ أَخِیهِ الْحَسَنِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِیهِ ع»
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، نویسنده: اربلی، علی بن عیسی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 40، باب العاشر فی عمره ع
در اینجا کلمه «وفاة» به معنای درگذشت به کار رفته است، خواه به مرگ طبیعی یا به شهادت است که آن بحث دیگری است. همچنین در روایت دیگر آمده است:
«خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی»
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 600، ح 1026
همچنین در رابطه با امام حسین (علیه السلام) روایتی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که میفرماید:
«إِنَّ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ فَمَنْ زَارَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ کتَبَ اللَّهُ لَهُ حِجَّةً مِنْ حِجَجِی»
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 68، ح 1
در این که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدهاند، شکی نیست. همچنین در رابطه با «حمزه سیدالشهداء» تمام جن و انس شهادت میدهند که حضرت شهید است، اما واژه «وفاة» در خصوص ایشان به کار رفته است.
«منها بعد وفاة حمزة بن عبد المطلب»
سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، اسم المؤلف: عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمی المکی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419 هـ- 1998 م، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ج 1، ص 472، الباب الرابع من المقصد الثانی فی ذکر ازواجه الطاهرات أمهات المؤمنین وسراریه
همینطور نسبت به خلفا، آقایان اهل سنت معتقدند که خلیفه دوم شهید شده است، اما در کتاب «أنساب الأشراف» نقل شده است:
«بعد وفاة عمر»
أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 2، ص 257، الجزء السادس خبر عبید الله بن زیاد بعد موت یزید بن معاویة
همچنین «طبری» مینویسد:
«کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین»
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 536، باب ثم دخلت سنة اثنتین وعشرین
«ابن کثیر» همین تعبیر را دارد. بنابراین اینکه در بعضی از روایات آمده است: «وفاة فاطمه» یا «موت فاطمة» عزیزان دقت کنند که اینها هیچ منافاتی با شهادت ندارد.
بنده دو روایت در اینجا عرض کنم که هردو روایت هم باز از دیدگاه مبنای شیعه صحیح است. روایت اول از کتاب «سلیم بن قیس هلالی» است. در اینجا آمده است که «قنفذ» حضرت فاطمه زهرا را زد؛
«قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَی عِضَادَةِ بَابِ بَیتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکسَرَ ضلعها مِنْ جَنْبِهَا فَأَلْقَتْ جَنِیناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّی مَاتَتْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهَا مِنْ ذَلِک شَهِیدَة»
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، نویسنده: هلالی، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 588، باب الحدیث الرابع
این روایت هم مؤید عرض بنده است. طبق این روایت کلمه «مَاتَتْ» با «شَهِیدَة» هیچ منافاتی ندارد. این عبارت به این معناست که حضرت به واسطه شهادت از دنیا رفت.
روایت دوم که بازهم صحیح است، در کتاب «کامل الزیارات» آمده است. این روایت خیلی مفصل است، تا جایی که حضرت میفرماید:
«وَ قَاتِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَاتِلِ فَاطِمَةَ وَ مُحَسِّنٍ وَ قَاتِلِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ ع»
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 327، ح 2
در این دو روایت هم واژه شهادت آمده است که از دیدگاه شیعه هردو روایت صحیح است. کتاب «سلیم بن قیس» کتابی معتبر است، به طوری که یک واسطه بیشتر نیست. واسطه روایت «أبان بن أبی عیاش» است که مورد اعتماد است.
همینطور در خصوص کتاب «کامل الزیارات» هم آیت الله العظمی خوئی میگوید این روایت صحیح است.
اسناد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع اهل سنت
ما در این زمینه روایت زیاد داریم و یک مورد یا دو مورد نیست. حال به روایات شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در منابع اهل سنت میرسیم.
عزیزان دقت کنند آقای «جوینی» که یکی از اساتید «ذهبی» و شخصیت برجسته اهل سنت است، روایتی در خصوص شهادت حضرت فاطمه زهرا نقل میکند.
«ذهبی» یکی از استوانههای اهل سنت است به طوری که می گویند اهل سنت عیال کنار سفره چند نفر هستند؛ «ذهبی»، «ابن حجر عسقلانی»، «مزی» و «عراقی».
ملاحظه کنید «ذهبی» در کتاب «تذکرة الحفاظ» جلد چهارم وقتی به «جوینی» میرسد، مینویسد:
«وسمعت من الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام»
من شاگردی کردم از امام و محدث یگانه و کامل و فخر اسلام.
«صدر الدین إبراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الخراسانی الجوینی شیخ الصوفیة»
«ذهبی» در ادامه مینویسد:
«وکان شدید الاعتناء بالروایة»
تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 1500، باب شیوخ صاحب التذکرة
واژه «الإمام» در میان اهل سنت معادل "مرجع عالیقدر جهان تشیع" در میان ما شیعیان است.
زمانی که کلمه «الإمام» آمد، دیگر هیچ تضعیفی در مورد او قابل قبول نیست. دقت داشته باشید چنین شخصیتی شهادت حضرت فاطمه زهرا را نقل میکند. «ذهبی» در جای دیگر هم میگوید:
«إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُؤَیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّوَیهِ، الْإِمَامُ الْکبِیرُ الْمُحَدِّثُ شَیخُ الْمَشَائِخِ صَدْرُ الدِّینِ أَبُو الْجَامِعِ الْخُرَاسَانِی الْجُوَینِی الصُّوفِی»
المعجم المختص بالمحدثین، المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایماز الذهبی (المتوفی: 748 هـ)، تحقیق: د. محمد الحبیب الهیلة، الناشر: مکتبة الصدیق، الطائف، الطبعة: الأولی، 1408 هـ - 1988 م، ج 1، ص 65، باب حرف الألف
دقت داشته باشید «شَیخُ الْمَشَائِخِ» به معنای این است که استاد اساتید بوده است. این شخص در کتاب «فرائد السمطین» جلد 2 صفحه 35 روایتی نقل میکند که نظیر آن در منابع شیعه هم بود.
رسول گرامی اسلام امام حسن مجتبی را دیدند و گریه کردند. حضرت امام حسین را دیدند و گریه کردند. پیغمبر اکرم سپس حضرت فاطمه زهرا دیدند و گریه کردند.
روایت مفصل است تا جایی که حضرت میفرماید: من ظلمهایی که به دخترم فاطمه میشود را میبینم. حقش غصب میشود، ارثش به یغما میرود، پهلویش شکسته میشود، جنینش سقط میشود و هرچه فریاد میکند کسی به فریادش نمیرسد.
«فتقدم عليّ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة»
فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني الشافعی، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق، ج 2،ص:36
کلمه «مقتولة» هم صریح در شهادت است. این روایت هم در کتب آقایان اهل سنت است. علمای اهل سنت به صراحت واژه شهادت را نسبت به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به کار بردهاند.
حال در خصوص اینکه سند کتاب صحیح است یا صحیح نیست، ما نمیخواهیم زیاد در این زمینه بحث کنیم. بر فرض سند روایت، ضعیف هم باشد، آقایان اهل سنت یک مبنای رجالی دارند مبنی بر اینکه روایات ضعیف در مسائل تاریخی قابل قبول است.
در کتاب «المجموع» یکی از کتب مفصل شافعیهاست و نظیر کتاب «جواهر الکلام» ما شیعیان است.
در میان آقایان اهل سنت، هر فرقه یک کتاب مفصلی همانند کتاب «جواهر الکلام» ما دارند. به عنوان مثال حنفیها کتابی به نام «المبسوط» دارند که اثر «سرخسی» است. این کتاب بسیار مفصل و همانند کتاب «جواهر الکلام» است.
حنبلیها کتاب مفصل فقهی به نام «المغنی» دارند که اثر «ابن قدامه» است. مالکیها کتاب مفصل فقهی به نام «المدونة الکبری» دارند. مفصلترین کتاب فقهی آقایان شافعیها هم «المجموع» است. این چهار کتاب همانند کتاب «جواهر الکلام» ماست.
همانطور که «صاحب جواهر» اقوال مختلف را نقل و بررسی و جرح و تعدیل میکند و سپس نظر خود را میآورد، در این چهار کتاب اقوال دیگر علمای مذاهب دیگر را مطرح و نقد و بررسی میکنند و در نهایت نظر میدهند.
به بیان بهتر، این کتاب، کتاب استدلالی فقهی است کتاب فتوایی نیست. در کتاب «المجموع» جلد پنجم آمده است:
«وقد قدمنا فی مواضع أن أهل العلم متفقون علی العمل بالضعیف فی غیر الأحکام وأصول العقائد»
اگر روایت ضعیف هم باشد علمای اهل سنت در غیر از احکام و اصول عقاید در قبول آن اتفاق نظر دارند.
المجموع، اسم المؤلف: النووي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1997م ، ج 5، ص 62، باب صلاة الکسوف
بنده میخواهم بگویم اگر کسی نسبت به سند «فرائد السمطین» اشکالی هم داشته باشد، این مسئلهای تاریخی است و مسئله اعتقادی مثل توحید و نبوت نیست. همچنین در کتاب «الآداب الشرعیة» اثر «ابن مفلح مقدسی» است، ایشان هم میگوید:
«والذی قطع به غیر واحد ممن صنف فی علوم الحدیث حکایة عن العلماء أنه یعمل بالحدیث الضعیف فیما لیس فیه تحلیل ولا تحریم»
الآداب الشرعیة والمنح المرعیة، اسم المؤلف: الإمام أبی عبد الله محمد بن مفلح المقدسی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: شعیب الأرنؤوط / عمر القیام، ج 2، ص 285، فصل فی العمل بالحدیث الضعیف وروایته والتساهل
ایشان هم معتقد است در جایی که همانند فضائل حلال و حرامی نیست، آقایان روایت ضعیف را عمل میکنند.
از طرف دیگر آقای «شهرستانی» یکی از علمای کلام اهل سنت کتابی به نام «الملل و النحل» دارند که تمام فرق اسلامی را در این کتاب آورده است. ایشان در جلد اول از آقای «نظام» که از بزرگان معتزله هست، روایتی نقل میکند و میگوید:
«ان عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت الجنین من بطنها وکان یصیح احرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدار غیر علی وفاطمة والحسن والحسین»
الملل والنحل، اسم المؤلف: محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج 1، ص 57، باب 3 النظامیة
در کتاب «تاریخ بغداد» جلد ششم صفحه 97 در خصوص «نظام» آمده است:
«إبراهیم بن سیار أبو إسحاق النظام ورد بغداد وکان أحد فرسان أهل النظر والکلام علی مذهب المعتزلة»
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 6، ص 97، ح 3131
ایشان مینویسد که «نظام» یکی از پیشتازان اهل نظر و کلام بر مذهب معتزله است. اهل سنت از نظر فقهی تقریباً پنج یا شش فرقه هستند.
حنفیها تابع «ابوحنیفه» متوفای 150 هجری هستند. شافعیها تابع «احمد بن ادریس شافعی» متوفای 204 هجری هستند. مالکیها تابع «امام مالک» متوفای 179 هجری هستند. حنبلیها هم تابع «احمد بن حنبل» متوفای 241 هجری هستند.
از نظر کلامی هم یا معتزلی هستند یا اشاعره هستند یا ماتریدی هستند. ایشان مینویسند که آقای «ابراهیم بن سیار» معروف به «ابو اسحاق نظام» یکی از فرسان اهل نظر و کلام هست.
«ذهبی» هم از «ابی دارم امام حافظ» ماجرای کتک زدن حضرت فاطمه زهرا و سقط حضرت محسن را نقل میکند. در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد پانزدهم صفحه 576 از قول «ابن ابی دارم» نقل میکند:
«الإمام الحافظ الفاضل أبو بکر أحمد بن محمد السری بن یحیی بن السری بن أبی دارم التمیمی الکوفی الشیعی محدث الکوفة»
سپس مینویسد:
«ورجل یقرأ علیه أن عمر رفس فاطمة حتی أسقطت محسنا»
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 15، ص 576، باب 349 ابن أبی دارم
ما نسبت به ظلم به حضرت فاطمه زهرا، سقط جنین آن بزرگوار و شکسته شدن پهلوی حضرت فاطمه زهرا و آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مطالب زیادی داریم. اینها در حقیقت عصاره بحثی بود که ما خدمت عزیزان و بزرگواران آوردیم.
عبارت دیگری از قول «عبدالفتاح عبدالمقصود» یکی از علمای بزرگ اهل سنت نقل شده است. ایشان کتابی در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دارد و در آنجا مینویسد:
«والذی نفسی بیده لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها، فقیل له: أن فیها فاطمة! قال: وإن»
قسم به کسی که جان من در دست اوست، بیرون بیایید والا خانه را بر سر ساکنانش به آتش میکشم. گروهی گفتند: فاطمه در این خانه است. او فریاد زد: اگرچه فاطمه در خانه باشد!
ایشان در ادامه مطالب دیگری میآورد سپس مینویسد: وقتی فریاد حضرت فاطمه زهرا بلند شد، بسیاری از افراد با شنیدن ناله حضرت برگشتند و حدوداً ده الی دوازده نفر بیشتر نماندند. ایشان در ادامه مینویسد:
«و هل علی ألسنة الناس عقال یمنعها أن تروی قصة حطب»
مگر دهان مردم بسته و بر زبانها بند است تا داستان هیزم را بازگو نکند؟
«أمر بن ابن خطاب فأحاط بدار فاطمة»
قصه هیزمی که زاده خطاب دستور داده بود که در درب خانه فاطمه جمع کنند.
"آری زاده خطاب دور خانه را که علی و اصحابش در آن بودند، محاصره کرد تا بدین وسیله آنان را قانع سازد یا بی محابا بتازد!
همه این داستانها با نقشهای از پیش طرح شده یا ناگهانی پیش آمد. مانند کفی روی موج ظاهر شد و اندکی نپائید که همراه جوش و خروش عمر از میان رفت!"
از میان علمای بزرگ اهل سنت کسانی که قدری آزاد اندیش هستند، قضیه ظلم به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را مفصل آوردهاند.
عزیزان میتوانند مجموعه کامل «امام علی بن أبی طالب» اثر «عبدالفتاح عبدالمقصود» ترجمه «سید محمود طالقانی» جلد اول صفحه 190 تا صفحه 192 را ملاحظه کنند.
نسخه عربی این کتاب با نام «الإمام علی بن أبی طالب» موجود است و این مطالب در جلد چهارم صفحه 274 آمده است. ما از همه عزیزان و بزرگواران تشکر ویژه داریم.
همه عزیزان را به خدای منّان میسپاریم و امیدواریم ان شاءالله این سخنان و برنامهها و زحماتی که دست اندرکاران این برنامه انجام میدهند، بهترین توشهای برای هنگام جان دادن و شب اول قبر و برزخ و قیامت ما باشد.
ان شاءالله این برنامههای ما مورد رضایت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) قرار بگیرد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته