لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
03/10/1402
موضوع: «حدیث سفینه» در منابع معتبر حدیثی شیعه و اهل سنت!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
خلاصه ای جامع و کامل از مطالب مطرح شده درباره درس هایی از امامت و ولایت
«حدیث سفینه» در منابع معتبر اهل سنت!
«حدیث سفینه» در منابع روایی و حدیثی شیعه!
وجه تشبیه اهلبیت (علیهم السلام) به «کشتی»، در بیان بزرگان اهل سنت!
مفهوم «باب حطه» در شأن اهلبیت (علیهم السلام) در بیان بزرگان شیعه و سنی!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم افوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و سلامٌ قولا من رب الرحیم
السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوستان عزیزم، همراهان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» خانمها و آقایان محترم سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید به برنامه زنده «حبل المتین».
خداوند عزیز را با تمام وجودمان شاکریم و سپاسگذاریم که بازهم به ما نفس و توفیق داد تا در یک یکشنبه شب دیگر خدمت شما برسیم و این برنامه را تقدیم حضور شما کنیم.
ان شاءالله عزاداریهای تک تک عزیزان دلم قبول باشد، بزرگوارانی که در ایران و خارج از ایران سوگوار و عزادار حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) بودید.
الحمدلله رب العالمین امسال مجالس و مجافل و عزاداری فاطمیه بسیار باشکوه و باعظمت برپا شد. هرجا که ما سؤال کردیم و رصد کردیم و تصاویر و فیلمها را دیدیم مراسم باشکوه بود. قم که اصلاً بی نظیر بود. ان شاءالله اجر همهتان با حضرت فاطمه زهرا باشد.
امشب هم طبق معمول در برنامه زنده «حبل المتین» توفیق داریم در خدمتتان باشیم. قاعدتاً بخشی از برنامه هم به بینندگان عزیز و بزرگوارمان اختصاص پیدا میکند.
همین ابتدای برنامه دعوت میکنیم تا دوستان خودشان را برای نیمی از برنامه آماده کنند که میتوانند تماس بگیرند. آقایان اهل سنت، علمای بزرگوار اهل سنت، آقایان مولوی، آقایان آخوند اهل سنت، بینندگان معمولی این تریبون در اختیار شما هست تا روی خط بیایید و اگر نکته یا مطلبی دارید و میخواهید گفتگو کنید یا سؤالی دارید یا به دنبال حقیقت هستید بیان کنید.
ما در خدمت شما هستیم و این شبکه تمام قد پاسخگو هست و ایستاده تا بتواند راه و مسیر را برای شما باز کند.
آقایان وهابی چه گویندگان و کارشناسان شبکههای وهابی چه بینندگان معمولی هم میتوانند روی خط بیایند. ما در خدمت این دوستان هم هستیم.
همچنین عزیزان شیعه و محب مولا امیرالمؤمنین هم میتوانند تماس بگیرند. البته موقع تماسها دوستان شمارهها را زیرنویس میکنند، سپس میتوانید تماس بگیرید.
امشب هم توفیق داریم در خدمت استاد عزیز و بزرگوارمان صدیق معظم حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. جناب استاد سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما برنامه را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شروع میکنیم، باشد که حضرت فاطمه زهرا نظر عنایتی به ما کرده باشند.
شهادت حضرت صدیقه طاهره برای همه سخت بود، اما برای امیرالمؤمنین از همه سختتر بود. آن حادثههای تلخ تا آخر عمر از یاد امیرالمؤمنین نرفت، زیرا حضرت خود فرمودند:
«أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیلِی فَمُسَهَّد»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 320، خ 202
زهرای من خیز و علی را یاوری کن * بین من و این ناسپاسان داوری کن
بی تو علی باید که راه آه پوید * راز دلش را بعد از این با چاه گوید
زهرای من درّ سخن آخر نگفتی * از ماجرای کوچه و دشمن نگفتی
رفتی چو در نزد پدر از دار دنیا * راز دلت را لااقل برگو به بابا
برگو که پهلوی تو را با در شکستند * برگو درون کوچه بر من راه بستند
برگو پدر آوردهام بهرت نشانه * هم جای ضرب سیلی و هم تازیانه
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
خیلی ممنون و سپاسگذارم از حضرت استاد که همیشه ابتدای برنامهمان را با یاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) مزین میکنند.
دوستان اگر در خاطر شریفتان باشد قبل از محرم ما بحث درسهایی از امامت و ولایت را در برنامه زنده «حبل المتین» داشتیم.
با فرارسیدن ماه عزای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) درسهای عاشورا، عبرتهای عاشورا و اینکه چه اتفاقی افتاد که واقعه عاشورا رخ داد را بحث کردیم و سالهای قبل از آن را مورد بحث و بررسی قرار دادیم.
مباحث بسیار خوبی مطرح شد و هفته گذشته مباحث ما به پایان رسید. البته هفته گذشته شهادت حضرت فاطمه زهرا بود و ما ویژه برنامه داشتیم، قبل از آن حضرت استاد بحث را جمع کردند.
هرچند این موضوع جای بحث و تحقیق بیشتر دارد که ما به خاطر اینکه میخواستیم به مباحث قبل برگردیم، این بحث به اتمام رسید. ان شاءالله از امشب و هفتههای آینده بحث درسهایی از امامت و ولایت را توضیح خواهیم داد و در خدمت شما خواهیم بود.
استاد لطف کنند خلاصهای از مباحث گذشته را برای ما بیان کنند تا ذهن ما آماده شود، سپس سؤالات جدید را عرض میکنم.
خلاصه ای جامع و کامل از مطالب مطرح شده درباره درس هایی از امامت و ولایت
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
ما در رابطه با بحث امامت و ولایت عرض کردیم که از سه راه میتوانیم امامت و ولایت امیرالمؤمنین و امامت و ولایت ائمه بزرگوار را اثبات کنیم. راه اول دلیل عقلی است. ما ان شاءالله به صورت مفصل درباره آن صحبت خواهیم کرد.
اگر چنانچه ما هیچ آیه و حدیثی در خلافت و امامت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نداشتیم و رسول اکرم انتخاب امام و خلیفه را به عهده مردم میگذاشتند، آیا مردم غیر از علی بن أبی طالب کسی دیگر را شایسته امامت و خلافت و زمامداری میدانستند؟!
البته در دنیا هم رسم است چند نفری که برای ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس کاندید میشوند، هرکسی ویژگیها و صلاحیت و اصلحیت خود را بیان میکند و مردم در میان کاندیداهای مختلف، کاندیدای اصلح را انتخاب میکنند. این قاعده عقلی است که ان شاءالله به طور مفصل در این زمینه در آینده صحبت خواهیم کرد.
بزرگان اهل سنت از جمله «ابو علی جبائی» که از قدیمیترین متکلمین اهل سنت است، «قاضی عبدالجبار معتزلی» و «عضدالدین أیجی» و «تفتازانی» و دیگران شرایطی برای امام معین کردند.
علمای اهل سنت با تمام اختلافاتی که دارند در سه شرط متفقٌ قول هستند. شرط اول اینکه امام و خلیفه باید «اعلم الناس» باشد مسائلی که پیش میآید را با تکیه بر قرآن کریم و سنت حل کند. خلیفه نباید چنین باشد که بگوید:
«إني سأقول فيها برأيي فإن يك صوابا فمن الله وإن يك خطأ فمني ومن الشيطان»
من رأی و نظر خودم رو می گویم اگر درست باشد از خداست و اگر اشتباه باشد از من و از شیطان است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 447، ح 4276
این شخص به درد خلافت نمیخورد. شرط دوم شجاعت است. تا زمانی که خلیفه شجاع نباشد و انسان ترسویی باشد، نمیتواند عدالت را در جامعه پیاده کند.
معمولاً در هر جامعهای افراد قلدر و اراذل و اوباشی در جامعه هستند و خلیفه را تهدید میکنند که اگر بخواهد عدالت را در جامعه پیاده کند و آنها را محاکمه کند، با تو مقابله میکنیم. اگر حاکم جامعه انسان ترسویی باشد، از ترس دست از عدالت برمی دارد.
همچنین زمانی پیش میآید که دشمن به کیان اسلامی هجوم میبرد. اگر حاکم جامعهای ترسو باشد نمیتواند از جامعه دفاع کند.
شرط سوم این است که حاکم جامعه اسلامی اعدل الناس باشد. ان شاءالله بحث خواهیم کرد که در میان افرادی که کاندید شدند و خلافت را تصدی کردند، آیا اشجع و اعدل و اعلم از علی بن أبی طالب کسی بود یا خیر!؟
راه دوم این است که ما از آیات استفاده میکنیم که خداوند عالم در قرآن کریم خلافت و ولایت امیرالمؤمنین را مطرح کرده است. راه سوم حدیث است.
ما این سه راه را برای اثبات خلافت و امامت داریم. اهل سنت هم به همین شکل از قرآن و سنت و اجماع و امثال آن حرف میزنند که ما آنها را هم بدون هیچ جسارت و اهانتی از کلمات اهل سنت نقل میکنیم و عرایضمان را تقدیم میکنیم.
ما گفتیم قبل از اینکه وارد بحث امامت شویم، یک مقدمات ضروری لازم دارد که بدون این مقدمات ضروری ورود در بحث امامت اعم از نظر عقلی و قرآن و سنت ثمربخش نیست. ما گفتیم یکی از مقدمات این است که در قرآن کریم به صراحت آمده است:
(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)
بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند.
سوره زمر (39): آیات 17 و 18
قرآن کریم به مردم بشارت میدهد که از میان اقوال مختلف احسن القول و در میان ادیان بهترین دین و در میان مذاهب بهترین مذهب را انتخاب کنند. ما این آیه را آوردیم و از میان علمای اهل سنت و شیعه مطالب متعددی را نقل کردیم.
شیعه و سنی حتی وهابیها معتقدند که اگر انسان تشخیص داد یک مذهبی به حق نزدیکتر است و از شبهات دورتر است، باید آن مذهب را انتخاب کند و مذهبی که دارای شبهه و اشکال است باید کنار گذاشته شود.
مقدمه دوم این بود که قرآن کریم تقلید را کاملاً محکوم کرده است و فرموده است که نباید از پدران و مادران یا بزرگان در مسائل اعتقادی تقلید کرد. خداوند میفرماید: کسانی که دارند از پدرانشان یا بزرگان تقلید میکنند، اصلاً از عقلشان استفاده نمیکنند.
فردای قیامت وقتی این افراد را به آتش جهنم میبرند، آنها می گویند: ای کاش از خداوند و رسول او اطاعت میکردیم.
(وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلا)
و میگویند: پروردگارا! ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند.
(رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَینِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کبِیراً)
پروردگارا! آنها را از عذاب، دو چندان ده، و آنها را لعن بزرگی فرما.
سوره احزاب (33): آیات 67 و 68
وقتی جهنمیان وارد جهنم میشوند، می گویند: خدایا! ما از بزرگان و رؤسا و علمایمان تقلید کردیم و آنها ما را گمراه کردند. خدایا آنها را دو برابر عذاب کن.
یعنی کار به جایی میرسد که اهل جهنم پدران و مادران و بزرگانی که آنها را گمراه کردند لعنت میکنند و می گویند: خدایا آنها را لعنت کن!
خداوند عالم میفرماید: هردو گروه را دو برابر عذاب میکنیم. آنها شما را گمراه کردند و شما هم دنبال آنها رفتید. اگر شما به دنبال آنها نمیرفتید، آنها دست از گمراه گری برمی داشتند. شما آنها را تشویق کردید و آنها در ضلالت قدمهای بیشتری برداشتند.
بحث دیگری که مطرح کردیم، این بود که یکی از مقدمات ضروری، حدیث افتراق امت است. رسول اکرم فرمودند: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند. هفتاد و دو فرقه اهل آتش جهنم است و تنها یک فرقه اهل نجات است.
ما عرض کردیم که آیا رسول اکرم ویژگیهای فرقه ناجیه و فرقه هالکه را بیان کردند یا نکردند؟! اگر حضرت این ویژگیها را بیان نکردند، نستجیر بالله به امت خیانت کرده و اغراء به جهل کرده است.
اگر حضرت ویژگیهای فرقه ناجیه و فرقه هالکه را بیان کردند، این ویژگیها کدام است؟! ما باید بیاییم احادیث رسول اکرم را ملاحظه کنیم و ببینیم ویژگیهای فرقه ناجیه چیست و ویژگیهای فرقه هالکه چیست.
ما اینجا گفتیم که عمدتاً علمای اهل سنت تعبیری را اضافه کردند که پیغمبر اکرم فرموده است:
«ما أنا علیه وأصحابی»
کسانی که بر روش من و اصحاب من هستند فرقه ناجیه هستند.
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 1، ص 347، باب آل عمران: (7 - 9) هو الذی أنزل... ..
آیا امت اسلامی بعد از پیغمبر اکرم همان روش زمان رسول اکرم را داشتند یا عوض شدند؟! در کتاب «صحیح بخاری» آمده است:
«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
آنها بعد از تو به دوران جاهلیت برگشتند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6213
حدیث حوض نسبت به صحابهای که قرار است ما را نجات بدهند، آمده است که اکثریت آنها وارد آتش جهنم میشوند.
«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمیشوند، مگر تعداد اندکی.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215
این هم بحثی بود که ما انجام دادیم. بحث دیگر این بود که پیغمبر اکرم فرمودند:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
این روایت در کتاب «صحیح مسلم» جلد 6 صفحه 22 هم نقل شده است. این روایت در کتب شیعه هم الی ماشاءالله نقل شده است.
در حال حاضر اگر فردا عزرائیل به سراغ ما آمد و پرسید: امام تو کیست، باید بتوانیم پاسخ بدهیم. همانند شخصی که از تهران زنگ زده بود و ادعا میکرد امام من «مولوی عبدالحمید» است. او سپس پشیمان شد و گفت که میخواهم امام خود را عوض کنم!!
او تصور میکرد که انتخاب امام بازی است و هر طوری بخواهند میتوانند نسبت به انتخاب امام رفتار کنند. ایشان اینجا توانست این حرف را بزند، اما فردا در عالم برزخ و موقع جان دادن و قیامت نمیتوانند این حرفها را بزند. اگر او فردا این حرفها را بزند، با گرز آتشین به او میزنند که به شعلهای از آتش تبدیل میشود.
بحث دیگری که داشتیم، بحث حدیث «خلفائی اثناعشر» بود. پیغمبر اکرم فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند. «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» این بحث را مفصل مطرح کردند. «مسلم» حدود دوازده روایت در این زمینه آوردهاند. پیغمبر اکرم فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند.
آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «فتح الباری» جلد سیزدهم صفحه 181 چندین صفحه در این زمینه صحبت کرده است. او خود را به در و دیوار زده است و زمین و آسمان را به هم بافته تا بفهمد این دوازده خلیفه کیست.
او خلفا را نام میبرد و مینویسد: خلیفه اول ابوبکر است. خلیفه دوم عمر بن خطاب است. خلیفه سوم عثمان است. خلیفه چهارم علی بن أبی طالب است. خلیفه پنجم امام حسن است که پنج ماه خلافت کرد. خلیفه ششم معاویه است.
معاویه کسی بود که قاتل «حجر بن عدی» و امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود، همو که جنگ صفین را به راه انداخت.
به گفته «ابن حجر» خلیفه هفتم یزید بن معاویه است. او در معرفی نام خلفای بعدی معطل میماند، زیرا فرمایش رسول اکرم جلوی او را گرفته است. در روایت آمده است:
«الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثم تصیر ملکا عضوضا»
خلافت نبوی بعد از من سی سال است و بعد از آن سلطنت شروع میشود.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 8، ص 77، ح 4101
«ابن حجر» باید چکار کند؟! او در طول سی سال بیشتر از پنج خلیفه نمیتواند نام ببرد. مابقی خلفا را باید چکار کند!؟ او در معرفی اسامی خلفای دیگر معطل میماند و در نهایت میگوید: ما اصلاً معنای حدیث را نفهمیدیم!!
«ابن جوزی» میگوید: معنای روایت را نفهمیدیم. «ابن مهلب» میگوید: معنای روایت را نفهمیدیم. «ابن عربی» میگوید: معنای روایت را نفهمیدیم.
آقای «ابن حجر» بزرگوار! قدری چشمتان را باز کنید و ببینید در کتابهای خودتان و کتب شیعه این روایت غیر از عقیده شیعه امامیه، با عقیده هیچکدام از مذاهب اسلامی اعم از سنی و زیدی و اسماعیلی تطبیق نمیکند.
مجری:
البته در عالم برزخ به آنها فهماندند، اما دیگر دیر است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آنجا دیگر فایدهای ندارد. هرچه آنها در عالم برزخ می گویند:
(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکت)
پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.
جواب میآید:
(کلاَّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائلها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُون)
(به او میگویند) چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.
سوره مؤمنون (23): آیات 99 و 100
روایت آخر که ما به صورت مفصل چندین جلسه روی آن کار کردیم حدیث ثقلین بود. رسول اکرم فرمود: من در میان شما کتاب و عترتم اهلبیتم را قرار دادهام. این روایت هم از احادیث متواتر است که شیعه و سنی به طور مفصل آن را نقل کردهاند.
«صحیح مسلم» و دیگر صحاح اهل سنت و سنن و مسانید همگی این روایت را نقل کردهاند. این بهترین دلیل است که رسول اکرم از میان هفتاد و سه فرقه، یک فرقه که فرقه ناجیه است را در حدیث ثقلین روشن کرده است.
فرقه ناجیه کسی است که به کتاب و سخنان اهلبیت و عترت رسول اکرم عمل کنند و بس. این مطالب خلاصه مباحث چند ماهه بود. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
حضرت استاد متشکرم، ممنون از محبتتان. ان شاءالله ذهن دوستان برای مباحث جدید آماده شد و ما بحث درسهایی از امامت و ولایت را در یکشنبهها ادامه خواهیم داد.
با توجه به توصیههایی که نبی گرامی اسلام به همه مسلمانان داشتند، همه باید به اهلبیت عصمت و طهارت تمسک بجویند.
اینجا بحث شیعه و سنی مطرح نیست. توصیهها و سفارشهای پیغمبر اکرم به همه امت اسلامی بوده است و فرمودند: تمسک به اهلبیت عصمت و طهارت داشته باشید.
اهلبیت عصمت و طهارت به کشتی نوح تشبیه شده است که فکر میکنم بسیار تشبیه زیبایی است و هرکسی میتواند این را بفهمد.
اگر کسی سوار این کشتی شد نجات پیدا میکند و اگر کسی سوار نشود غرق میشود. حضرت استاد قدری در این زمینه و روایتی که رسیده است توضیح بفرمایید.
«حدیث سفینه» در منابع معتبر اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حدیث سفینه نوح، یکی از احادیثی است که بزرگان اهل سنت با سند صحیح آن را نقل کردهاند و راهی برای انکار حدیث سفینه نیست. سفینه به معنای کشتی است.
به عنوان مثال کتاب «فضائل الصحابه» اثر «احمد بن حنبل» جلد دوم مفصل این قضیه را از قول «ابوذر» نقل میکند و مینویسد که در کعبه را گرفته بود و با صدای بلند میگفت:
«من عرفنی فأنا من قد عرفنی ومن أنکرنی فأنا أبو ذر»
هرکسی مرا نشناخته بیاید بشناسد و هرکسی مرا شناخته بداند که من ابوذر هستم.
«سمعت النبی یقول ألا إن مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها هلک»
من از پیغمبر شنیدم که فرمود: آگاه باشید که داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 785، ح 1402
کلمه «ألا» به معنای هشدار دادن است. هرچه حضرت نوح اصرار کرد، فرزندش گفت: من به بالای کوه میروم و آب به من نمیرسد. حضرت نوح دلش سوخت و عرضه داشت: خدایا او پسر من است. خداوند عالم در جواب فرمود:
(قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک)
فرمود: ای نوح! او از اهل تو نیست!
سوره هود (11): آیه 46
اهلبیت هم این چنین هستند. هرکسی از دامان اهلبیت گرفت و فرمایشات اهلبیت را در همه امور اعم از مسائل اخلاقی و سیاسی و اعتقادی پیاده کرد، نجات پیدا میکند.
هرکسی به اهلبیت پشت کرد و از اهلبیت جدا شد، قطعاً به هلاکت میرسد. فرقی نمیکند کسی که از اهلبیت جدا شده است، فرزند امام معصوم هم که باشد هلاک می شود.
به عنوان مثال «جعفر کذاب» فرزند امام است، عموی امام است، برادر امام است. همچنین «اسماعیل» فرزند امام و عموی امام و برادر امام هم هست. «عبدالله افتح» هم فرزند امام بود.
این موارد نمونههایی است که در تاریخ برای ما ثبت شده است. بنابراین رسول اکرم برای معیار و ملاک فرقه ناجیه فرمودهاند از این هفتاد و سه فرقه آن فرقهای اهل نجات است که دست به دامن اهلبیت کرده باشد.
آقای «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد دوم صفحه 343 همین روایت را آورده است و مینویسد که «ابوذر» در کعبه را گرفت و گفت:
«أیها الناس من عرفنی فأنا من عرفتم ومن أنکرنی فأنا أبو ذر»
ای مردم! هرکسی مرا نشناخته بشناسد و هرکسی مرا شناخته بداند من ابوذر هستم.
«سمعت رسول الله یقول مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»
من از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمودند: آگاه باشید که داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
«هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 343، ح 3312
آقای «ذهبی» هم در تلخیص مینویسد: این روایت شرایط «صحیح مسلم» را دارد. بنابراین «حاکم نیشابوری» و «ذهبی» می گویند: روایت صحیح است. وقتی آنها گفتند روایت صحیح است، به منزله ورود روایت در کتاب «صحیح مسلم» است.
حال محقق کتاب «فضائل الصحابه» میخواهد عقده خود را خالی کند و میگوید: این روایت به خاطر «مفضل بن صالح» ضعیف است. وقتی «ذهبی» میگوید روایت صحیح است، این نظرات دیگر ارزشی ندارد.
مجری:
حال استاد اینکه این روایت که هرکسی سوار کشتی نوح شد نجات پیدا میکند، به معنای محبت و دوست داشتن اهلبیت است یا چیز دیگری از آن برداشت میشود؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
فرمود:
(قل إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّه)
اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.
سوره آل عمران (3): آیه 31
محبت بدون اطاعت اصلاً معنا ندارد. فرض کنید کسی به پدرش محبت دارد، اما هر حرفی پدرش می زند با او مخالفت میکند. محبت این چنین نیست.
اصلاً مخالفت با خداوند و پیغمبر اکرم و اهلبیت به منزله جنگ با خداوند و پیغمبر اکرم است. محبت بدون اطاعت اصلاً معنایی ندارد. اگر چنین باشد بسیاری از یهودیها اهلبیت و امیرالمؤمنین را دوست دارند. آیا این موجب نجات آنها خواهد شد؟!
ما نمیگوییم هیچ اثری ندارد بلکه قطعاً تخفیفی خواهد داشت، اما محبت بدون اطاعت هیچ معنایی ندارد.
همانطور که تماشا کردن کشتی نوح و علاقه به حضرت نوح هیچ لذت و نجاتی نمیدهد مگر اینکه سوار شود، محبت اهلبیت هم این چنین است. تعبیر این است: «ومن تخلف عنها غرق» هرکسی از دستورات اهلبیت تخلف کند غرق میشود و تعارفی هم ندارد.
همچنین «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری نقل می کند که پیامبر فرمود:
«مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 4، ص 306، باب 2 سعید بن جبیر
«طبرانی» هم در کتاب «معجم الکبیر» این روایت را مطرح میکند و مینویسد:
«من عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَمَنْ لم یعْرِفْنِی فَأَنَا أبو ذَرٍّ الْغِفَارِی»
ای مردم! هرکسی مرا نشناخته بیاید بشناسد و هرکسی مرا شناخته بداند که من ابوذر هستم.
«سمعت رَسُولَ اللَّهِ یقول مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکمْ کمَثَلِ سَفِینَةِ نوح فی قوم نُوحٍ من رکبها نَجَا وَمَنْ تَخَلَّفَ عنها هَلَک»
من از پیغمبر شنیدم که فرمودند: آگاه باشید که داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
«وَمَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فی بنی إِسْرَائِیلَ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 45، ح 2637
جالب این است که «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» که در رد شیعه نوشته است، مینویسد:
«وجاء من طرق عدیدة یقوی بعضها بعضاً»
این روایت از طرق مختلف و با سندهای متعدد وارد شده است.
«(إنما مثل أهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجا) وفی روایة مسلم (ومن تخلف عنها غرق)»
داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 445
پیغمبر اکرم فرمودند که هرکسی به حرف اهلبیت عمل کند نجات پیدا میکند، نه اینکه تنها بگوید که من اهلبیت را دوست دارم. دوستی تنها که عملی در کار نباشد هیچ ارزشی ندارد!! امام باقر (علیه السلام) فرمودند: بین ما و خدا هیچ رابطهای نیست.
«مَنْ کانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِی وَ مَنْ کانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُو»
هرکسی خدا را اطاعت کرد دوست ماست و هرکسی معصیت خدا را مرتکب شد دشمن ماست.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 74، ح 3
ما در این باب روایات زیاد داریم. همچنین آقای «سخاوی» که یکی از شاگردان آقای «ذهبی» هست و نسبت به ذهبی هم بسیار اظهار ارادت میکند و ریشههایی از نصب هم در قلبشان بوده است، در کتاب «استجلاب ارتقاء الغرف» همین عبارت را دارد و مینویسد:
«ان مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»
ایشان در ادامه همین روایت را از قول ابوذر مطرح میکند که داستان اهلبیت من مثل داستان کشتی حضرت نوح است. «سخاوی» بعد از ذکر طرق متعدد برای این حدیث میگوید:
«بغض هذه الطرق یقوی بعضاً»
روایات متعدد داریم که همدیگر را تقویت میکنند و روایت ثابت است.
استجلاب ارتفاء الغرف بحب اقرباء الرسول و ذوی الشرف؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن؛ دار البشائر الاسلامیه، بیروت، ج 2، ص 484
همچنین آقای «سمهودی» در کتاب «جواهر العقدین» مینویسد:
«و هذه الطرق یقوی بعضها بعضاً»
حدیث سفینه با سندهای متعدد آمده و غیر قابل انکار است.
جواهر العقدین فی فضل الشرفین؛ سمهودی، علی بن عبدالله؛ ناشر: مطبعه العانی، بغداد؛ صفحه 120 و 123
ایشان به صراحت مینویسند که ما نمیتوانیم حدیثی که اهلبیت پیغمبر اکرم به سفینه نوح تشبیه شده است را انکار کنیم. راه انکار نیست، زیرا طبق فتوای «ابن تیمیه»؛
« وأما من أنكر ما ثبت بالتواتر والإجماع فهو كافر»
هرکسی حدیث متواتر یا حدیث اجماعی را انکار کند کافر است.
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج1، ص 109
ایشان در جلد اول مینویسد:
«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعضها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»
اگر یک روایت با چند سند آمد این سندها همدیگر را تقویت میکنند و برای انسان یقین حاصل میشود، حتی اگر راویانش همه فساق و فجار باشند.
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26
مجری:
حضرت استاد بسیار ممنون و متشکرم. ان شاءالله بازهم در خدمتتان هستیم. دوستان عزیز در برنامه «حبل المتین» داریم از مولا و آقایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اهلبیت عصمت و طهارت می گوییم.
البته همانطور که حضرت استاد فرمودند عشق و ارادت و محبت به تنهایی کافی نیست. دوست داشتنی خوب و کافی و وافی و نجات بخش است که اطاعت و معرفت هم در آن باشد.
خوشا به حال دلهای شما که سرشار از عشق و ارادت و محبت و ولایت حضرت مولاست. گوارای وجودتان باد!
الحمدلله رب العالمین. خدا را هزاران هزار مرتبه شاکر و سپاسگذاریم و هر لحظه و هر ثانیه و هر دقیقه یا حداقل بعد از هر نمازمان سجده شکر به جا میآوریم.
مردم عزیز و بینندگان عزیز شاکر این نعمت باشیم که خداوند متعال به ما لطف و عنایت کرده است و ما محب و شیعه حضرت مرتضی علی شدیم. این افتخار بزرگی است و تاج افتخاری است که به همه عالم نمیدهیم.
«حبل المتین» برنامه زندهای است که یکشنبه شبها در خدمت شما هستیم با حضور استاد عزیز و بزرگوارمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی و بعد از فاصلهای که مباحث مختلفی را مطرح کردیم، درسهایی از امامت و ولایت را مجدداً شروع کردیم.
حدیث سفینه یکی از احادیثی بود که حضرت استاد به آن اشاره کردند. در این حدیث اهلبیت عصمت و طهارت به کشتی نوح تشبیه شدند به طوری که هرکسی سوار کشتی شود نجات پیدا میکند و هرکسی تخلف کند و سوار نشود غرق میشود.
حضرت استاد اشاره کردند که این روایت در منابع معتبر اهل سنت با سندهای صحیح آمده است. حضرت استاد میخواهیم به سراغ کتب شیعه برویم و ببینیم در کتب شیعه چه تعابیری و به چه شکلی به ما رسیده است.
«حدیث سفینه» در منابع روایی و حدیثی شیعه!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در منابع شیعه هم این روایت به صورت مستفیض و متعدد آمده است. از میان کتب حدیثی اولیه مثل «شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «عیون أخبار الرضا» جلد دوم صفحه 27 تا 30، حدیث 10 آمده است که رسول اکرم میفرماید:
«مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زُجَّ فِي النَّار»
داستان اهلبیت من همانند کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا میکند و هرکسی تخلف کرد وارد آتش میشود و شعلههای آتش او را فرا میگیرد.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، ح 2، ص 27، ح 10
به این سادگی نیست. «علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه)» تعبیری دارند که تقاضا دارم دوستان خوب به آن توجه کنند، زیرا نکته بسیار ظریفی است. نقل شده است که «مرحوم طباطبایی» بسیار این جمله را تکرار میکردند. گاهی اوقات که مشغول بحث یا تدریس بودند، درس را رها میکردند و این جمله را میگفتند. ایشان میفرمودند: دوستان ابدیت در پیش داریم، آماده شوید!
من بارها گفتم ما در این دنیا هفتاد سال، هشتاد سال، صد سال یا نهایتاً صد و بیست سال زندگی میکنیم. اما نمیدانیم آخرت صد و بیست هزار سال، صد و بیست میلیون سال یا صد و بیست تریلیون سال است.
در قیامت عدد کار نمیکند و یک زندگی ابدی و جاودانه است. ما در این صد سال دنیا باید شخصیت ابدی خود را بسازیم.
اگر ما اینجا توانستیم یک شخصیت نورانی از خودمان بسازیم، در شب اول قبر و برزخ و قیامت و بهشت خوشحالیم و خدا را شاکر هستیم که به ما توفیق داد.
در مقابل اگر در این دنیا مشغول عیش و نوش دنیا شدیم و به جای اطاعت از خداوند و اهلبیت عصمت و طهارت، از هوای نفس اطاعت کردیم و پشت پا به اهلبیت زدیم اولین لحظه ورود ما به برزخ اولین لحظه ندامت و پشیمانی ماست.
ما دائماً تأسف میخوریم که چرا چنین کردیم و چرا چنان کردیم. در روایت داریم فردای قیامت به تعداد ساعات عمر هر بندهای جعبههایی هست و این جعبهها را باز میکند.
اگر در آن ساعت عمرش مشغول عبادت و اطاعت خداوند بوده است، این جعبه پر از نور است و درجات او را بالا میبرد. اگر جعبه را باز کرد و دید بوی تعفن میدهد، معلوم میشود که در این ساعت مرتکب گناه و معصیت شده است.
جعبههای منفی نمره منفی دارد. تنها یک درجه پایین آمدن نیست، بلکه نمره منفی آنجا هم اعمال حسنه او را نابود میکند. بعضی گناهانی است که تمام اعمال عمر انسان را نابود میکند و خیلی وحشتناک است.
یکی از چیزهایی که باید از خداوند عالم بخواهیم، این است که ما را به گناهی که موجب حبط اعمال ما میشود گرفتار نکند. آیات زیادی در رابطه با حبط اعمال داریم. چه بسا بندهای مرتکب یک گناه و معصیت میشود، تمام اعمال حسنهاش از بین میرود.
به عنوان مثال اگر زنی به همسرش بگوید من از تو خیر ندیدم، تمام اعمالی که در طول عمرش انجام داده است همگی نابود میشود و از بین میرود. بنابراین ما باید خیلی دقت کنیم.
«مَنْ رَوَی عَلَی مُؤْمِنٍ رِوَایةً یرِیدُ بِهَا شَینَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایتِهِ إِلَی وَلَایةِ الشَّیطَانِ فَلَا یقْبَلُهُ الشَّیطَان»
اگر پشت سر برادر دینی حرفی بزنیم و با آبروی او بازی کنیم. خداوند او را از تحت ولایت خود خارج میکند و وارد زمین شیطان میکند، اما شیطان هم او را قبول نمیکند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 72، ص 168، ح 40
بنابراین دوستان عزیز دقت کنیم. وقتی جعبه اعمال بنده را باز میکنند و میبینند که آن ساعت مشغول غیبت کردن و دروغ گفتن و بهتان و اذیت همسر و فرزند و همسایه و حرام خواری بوده است، این جعبه پر از بوی تعفن میشود.
همچنین بعضی از جعبهها را باز میکنند و میبینند جعبه خالی است و چیزی درون آن نیست. این جعبهها نتیجه ساعاتی است که بنده در دنیا به غفلت گذرانده است.
شخص در این ساعات بیکار بود و میتوانست اذکار الهی را بگوید، اما نه گناه مرتکب شده و نه عبادت کرده است. بنابراین این جعبهها خالی است. شخص عصبانی میشود و تأسف میخورد، اما فایدهای ندارد.
دوستان عزیز دقت کنیم قبل از اینکه آن روز برسد از الآن به فکر باشیم. من بارها این توصیه بزرگان نظیر «مرحوم قاضی» و «ملأ حسینقلی همدانی» و بزرگان دیگر را گفتم.
بزرگان میفرمایند: هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، احساس کنید از دنیا رفته بودید و خداوند عالم شما را زنده کرده و به دنیا برگشتید.
از خداوند متعال خواهش و التماس کردید، منت کشیدید و خدا را به عزت و جلالش و به حضرت محمد و آل محمد سوگند دادید که شما را به دنیا برگرداند. حال اول صبح است و شما به دنیا برگشتهاید. اصلاً دعای بیدار شدن از خواب هم این است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیانِی بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی وَ إِلَیهِ النُّشُور»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 538، ح 16
در کتب اخلاقی نظیر «وسائل الشیعه»، «مستدرک الوسائل» و «حلیة المتقین» آمده است که وقتی از خواب بیدار میشوید این دعا را بخوانید. خواب شعبهای از مرگ است. افراد بسیاری بودند که خوابیدند، اما دیگر بیدار نشدند.
یکی از علمای طراز اول مشهد میگفت: من صبح بلند شدم و برای نماز صبح آماده بودم. رفتم همسرم را بیدار کنم، اما هرچه صدا زدم جواب نداد. پتو را کنار زدم و دیدم همسرم تمام کرده است.
ما از اینطور خوابهایی که به مرگ متصل شده است زیاد داریم. بنابراین وارد شده است که ابتدای صبح بگویید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیانِی بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی وَ إِلَیهِ النُّشُور»
دوستان عزیز تلاش کنیم در این دنیا زندگی آخرتی که داریم میسازیم یک زندگی نورانی بسازیم، نه زندگی ظلمانی.
چنان زندگی بسازیم که نزد حضرت صدیقه طاهره و رسول اکرم و امیرالمؤمنین مایه سربلندی ما باشد. چنین زندگی ساخته نمیشد جز تمسک به اهلبیت و عمل به دستورات اهلبیت (علیهم السلام). غیر از این هیچ راه دیگری نیست.
«مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «أمالی» صفحه 60 همین تعبیر را دارند و مینویسند که رسول اکرم فرمود:
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکمْ کمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکبَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»
داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
«وَ مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یدْخُلْهُ هَلَک»
هرکسی به اهلبیت من تمسک جست نجات پیدا میکند و هرکسی از اهلبیت تبعیت نکند غرق خواهد شد.
الأمالی، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 60، ح 88
«مرحوم صفار» متوفای 290 هجری که از اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) بودهاند و چهل سال از دوران غیبت را درک کردهاند، در کتاب «بصائر الدرجات» این روایت را آوردهاند.
ما در حقیقت دو کتاب داریم که این دو کتاب از ابتدا تا انتها در رابطه با ائمه اطهار نوشته شده و به موضوعاتی نظیر فضائل ائمه اطهار، مقامات ائمه اطهار، علم ائمه اطهار، قدرت ائمه اطهار، امامت و ولایت ائمه اطهار نوشته شده است.
یکی از این کتابها کتاب «بصائر الدرجات» و دیگری کتاب «کفایة الأثر» است. ما همیشه به دوستان توصیه میکنیم این دو کتاب را از اول تا آخر چندین بار مطالعه کنند. این دو کتاب از باء بسم الله تا تاء تمت نه در رابطه با روزه و زکات و مسائل اخلاقی و چیز دیگری نیست و تنها در رابطه با ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
تفاوت این دو کتاب این است که کتاب «بصائر الدرجات» موضوعی است و به علم و قدرت و امامت و ولایت ائمه اطهار پرداخته است، اما کتاب «کفایة الأثر» به صورت مسند است و به روایاتی پرداخته که از رسول اکرم در رابطه با ائمه اطهار است.
روایات کتاب «کفایة الأثر» از حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دیگر ائمه وارد شده است. ملاحظه کنید چندین روایت از حضرت فاطمه زهرا در رابطه با امامت دوازده امام آمده است.
وقتی روایات ائمه اطهار اعم از امام سجاد و امام باقر و دیگر ائمه اطهار تمام میشود، روایاتی از قول «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» و «ابو سعید خدری» به صورت مسند نقل کرده است.
این کتاب کاری به موضوع ندارد و به این پرداخته است که مثلاً «ابو سعید خدری» در رابطه با امامت امیرالمؤمنین یا امامت ائمه اطهار چند روایت داشته است. در این کتاب هم آمده است:
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکمْ مَثَلُ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکبَ فیها نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»
داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکمْ [مَثَلُ] بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ غُفِرَ لَهُ وَ مَنْ لَمْ یدْخُلْ لَمْ یغْفَرْ لَه»
مثل اهلبیت من همانند کشتی نوح است. هرکسی وارد ساحت اهلبیت شود مورد مغفرت خدا قرار میگیرد و هرکسی دست به دامن اهلبیت نزند از غفران و مغرفت خداوند خبری نیست.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 297، ح 4
مجری:
حضرت استاد بسیار ممنون و متشکرم. استاد طبق جستجویی که انجام دادیم، مشخص شد کتاب «بصائر الدرجات» توسط آقای «زکی زاده» به فارسی ترجمه شده است. قطعاً کتاب «کفایة الأثر» هم ترجمه شده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
کتاب «کفایة الأثر» هم به فارسی ترجمه شده و در اینترنت هم موجود است. این کتاب توسط بازار قائمیه اصفهان ترجمه شده است. این کتاب قابل استفاده است و میتوان به راحتی آن را دانلود کرد. این کتاب در کتابخانه شیعه و کتابخانه نور هم موجود است.
مجری:
مخاطبینی که خارج از ایران هستند همین که "دانلود ترجمه کتاب «کفایة الأثر»" را جستجو کنند، میتوانند به این کتاب دسترسی پیدا کنند و به راحتی از آن استفاده کنند و بهره ببرند. همانطور که استاد فرمودند این کتاب واقعاً روایات بسیار بسیار نابی دارد.
استاد من سؤالی را در خلال فرمایشات شما پرسیدم، اما الآن میخواهیم قدری بیشتر به آن بپردازیم. میخواهیم ببینیم حدیث سفینه دلالت بر مطابعت از اهلبیت (علیهم السلام) و امامت آن بزرگواران دارد یا صرف اینکه بگوییم بحث محبت و دوست داشتن و همراهی با آن بزرگواران است از آن برداشت میشود؟!
وجه تشبیه اهلبیت (علیهم السلام) به «کشتی»، در بیان بزرگان اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما اینجا باید به سراغ اهل سنت برویم و رشته سخن را به دست بزرگان اهل سنت بدهیم. «علامه مناوی» متوفای 1013 هجری یکی از علمای بزرگ اهل سنت کتابی به نام «فیض القدیر شرح جامع الصغیر سیوطی» دارد. ایشان تقریباً معاصر «علامه مجلسی» و پدر بزرگوارشان بود.
«علامه مناوی» در این کتاب جلد پنجم صفحه 517 وقتی روایت سفینه را از قول «سیوطی» مطرح میکند، مینویسد که «بزار» از «ابن عباس» و او از «ابن زبیر» و او از «ابوذر» نقل کرده است. او در شرح این روایت مینویسد:
«ووجه تشبیههم بالسفینة أن من أحبهم وعظمهم شکرا لنعمة جدهم وأخذ بهدی علمائهم نجا من ظلمة المخالفات»
علت تشبیه اهلبیت به کشتی نوح این است که اگر کسی اهلبیت را دوست داشته باشد و برای آنها تعظیم کند و هدایت علمای آنها را بگیرد، از تاریکی مخالفت با خدا نجات پیدا میکند.
محبت تنهایی کفایت نمیکند، بلکه باید به دستورات اهلبیت هم عمل کند.
«ومن تخلف عن ذلک غرق فی بحر کفر النعم وهلک فی معادن الطغیان»
هرکسی اهلبیت را دوست نداشته باشد و از دستورات آنها تخلف کند در دریای کفران نعمت غرق میشود و در معدن طغیان و سرکشی هلاک میشود.
یعنی عدم تبعیت از اهلبیت به معنای طغیان است. این بسیار تعبیر زیبایی است! ایشان سپس مینویسد:
«(البزار) فی مسنده (عن ابن عباس وعن ابن الزبیر)»
بزار در کتاب مسند خود از قول ابن عباس و ابن زبیر این روایت را نقل کردهاند.
«(بن العوام) ک (فی التفسیر من حدیث مفضل بن صالح) عن أبی ذر (وقال علی شرط مسلم فرده الذهبی بأن مفضل خرج له الترمذی فقط وضعفوه آه ورواه أیضا الطبرانی وأبو نعیم وغیرهما»
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 5، ص 517، باب 25 حرف المیم
مسئله دیگر این است که آقای «ملأ علی قاری» متوفای 1014 یکی از علمای بزرگ هند هم روایتی در این خصوص دارد. ایشان انسان بسیار باسوادی است و کتاب «مرقاة المفاتیح» شرحی بر کتاب «مشکاة المصابیح» اثر «خطیب تبریزی» از آثار ایشان است.
«ملأ علی قاری» در این کتاب جلد 11 صفحه 327 مینویسد علت اینکه رسول اکرم اهلبیت را به کشتی نوح تشبیه کرده است، این است:
«أی فی سببیة الخلاص من الهلاک إلی النجاة»
همانطور که کشتی نوح باعث خلاصی از غرق بود، تبعیت از اهلبیت هم باعث خلاصی از هلاکت و رسیدن به نجات است.
«ومن تخلف عنها هلک»
یعنی:
«من التزم محبتهم ومتابعتهم نجا فی الدارین، وإلا فهلک فیهما »
کسی که محبت آنها را داشته باشد و از آنها تبعیت کند، در دنیا و آخرت نجات پیدا میکند، در غیر این صورت در دنیا و آخرت هلاک میشود.
اگر اهلبیت (علیهم السلام) فرمودند که من خلیفه منصوب پیغمبر اکرم هستم، دیگر به سراغ دیگری نرود. وقتی امام صادق فرمودند خداوند عالم ما را به عنوان ائمه قرار داده است و پیغمبر اکرم هم ما را نصب کرده است، دیگر به سراغ دیگری نرود.
«ولو کان یفرق المال والجاه أو أحدهما»
اگر هرچه در دنیا مال و ثروت یا جاه و مقام داشته باشد مایه نجات او نخواهد بود.
موجب نجات شخص محبت اهلبیت و تبعیت از اهلبیت است. ایشان سپس مینویسد:
«وأن هذا الحدیث صحیح لا مجال للرد فیه»
این روایت صحیح است و راهی برای تضعیف این روایت نداریم.
مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، اسم المؤلف: علی بن سلطان محمد القاری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ - 2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: جمال عیتانی، ج 11، ص 327، ح 6183
تعبیر بسیار زیبایی است. از میان کتب شیعه هم در کتاب «کفایة الأثر» اثر «خزاز قمی» از قول «ابوذر غفاری» نقل شده است که پیغمبر اکرم فرمودند:
«الأئمة بعدی اثنا عشر، تسعة من صلب الحسین تاسعهم قائمهم»
ائمه اطهار بعد از من دوازده نفر هستند. نُه تن از آنها از نسل امام حسین است و نهمین آنها قائم آل محمد است.
«ألا إن مثلهم فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجی ومن ومن تخلف عنها هلک»
داستان اهلبیت من در میان شما همانند داستان کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شد نجات پیدا کرد و هرکسی تخلف کرد هلاک میشود.
«ومثل باب حطة فی بنی إسرائیل»
کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 38، باب ما جاء عن أبی ذر الغفاری رحمة الله علیه
ملاحظه کنید در اینجا نام دوازده امام را آورده است و مینویسد: این ائمه اثنی عشر هستند که کشتی نوح هستند. هرکسی از ائمه اطهار تبعیت کرد نجات پیدا میکند و هرکسی از این دوازده امام تخلف کرد قطعاً غرق خواهد شد.
البته مطالب دیگری هم در این زمینه هست، اما به همین اندازه اکتفا میکنیم تا اگر عزیزمان سؤال دیگری دارند مطرح کنند.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. با توجه به اینکه مباحث ما مباحث بسیار مهمی است و قاعدتاً باید به آنها بپردازیم و به جایی برسانیم، منتها اگر فرصت شد در خدمت دوستان هم هستیم و بینندگان عزیز و نازنین میتوانند روی خط بیایند.
حضرت استاد یکی از نکات بسیار مهم دیگری که وجود دارد، تشبیه اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به «حطه» یعنی باب است که در برخی از روایات داریم. مراد از «حطه» که در برخی روایات آمده است چیست؟! چه مناسبتی دارد که این تشبیه به این شکل بیان شده است؟!
مفهوم «باب حطه» در شأن اهلبیت (علیهم السلام) در بیان بزرگان شیعه و سنی!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خداوند عالم در قرآن کریم به بنی اسرائیل که هفتاد سال در بیابانها سرگردان بودند، دستور دادند که وارد بیت المقدس شوید و بگویید: خدایا گناهان ما را بریز!
(وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیةَ فَکلُوا مِنْها حَیثُ شِئْتُمْ رَغَداً)
و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید و از نعمتهای فراوان آن هر چه میخواهید بخورید.
(الْقَرْیةَ) در فارسی به روستا می گویند، اما عرب به هر محل اجتماع مردم قریه می گویند؛ خواه روستا باشد، بخش باشد، شهر باشد، شهرستان باشد. محل اجتماع را قریه می گویند.
(وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ)
و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید:" خداوندا گناهان ما را بریز.
(نَغْفِرْ لَکمْ خَطایاکمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِین)
تا ما شما را بیامرزیم، و به نیکوکاران پاداش بیشتری نیز خواهیم داد.
قرآن کریم میفرماید:
(فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ)
اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جای آن جمله استهزاء آمیزی میگفتند).
(فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُون)
و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانی عذابی از آسمان فرستادیم.
سوره بقره (2): آیات 58 و 59
در بعضی از روایات داریم که بنی اسرائیل به جای (حِطَّةٌ) گفتند: «حطا سمقانا». «حطا سمقانا» لغت عبری است، به معنای این که خدایا اگر ما برویم آرد سوخته بخوریم بهتر از این است که بگوییم: خدایا گناهان ما را بریز!
«طبری» در خصوص (وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً) حدود دوازده روایت آورده است که بسیار تکان دهنده است. اگر این روایات در کتب شیعه بود، شاید برخی آن را انکار میکردند.
ایشان روایاتی را آورده و میگوید: این روایت را «وکیع» آورده است، «ابن ابی حاتم» آورده است. بنی اسرائیل به جای آنکه سجده کنند با پشت وارد در شدند. چقدر باید انسان پست باشد!
بنی اسرائیل هفتاد سال گرفتار بودند، حال که میخواهند نجات پیدا کنند با پشت وارد میشوند. خداوند عالم به بنی اسرائیل فرمود:
(فَکلُوا مِنْها حَیثُ شِئْتُمْ رَغَداً)
«طبری» و دیگران روایاتی را نقل کردهاند که بنی اسرائیل می گویند: خدایا ما نعمتهای گوارا را نمیخواهیم، بلکه به ما ضعیف که داخل آن یک موی سیاه باشد بده! خداوند عالم در جواب آنها فرمود:
(فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُون)
بنی اسرائیل تازه از سرگردانی خلاص شده بودند که خداوند به خاطر همین بداخلاقیشان یک بلایی از آسمان برای آنها نازل کرد و آنها را به مرض طاعون گرفتار کرد.
مرض طاعون همانند بیماری کرونا بود که اگر یک نفر به آن مبتلا میشد، همه به آن دچار میشدند. حال بین علما اختلاف افتاده است که مراد از:
(فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ)
بیماری شبیه طاعون است یا خیر؟! بیماریهایی شبیه طاعون یک بلای زمینی است و بلای آسمانی نیست. بلای آسمانی با بلای زمینی فرق میکند.
آقایان این را آوردهاند و شاید هم روایتی باشد. خداوند عالم مرض طاعون را به سبب گرد و غباری که در آسمان پراکنده شد نازل کرد و همه گرفتار شدند و هلاک شدند.
رسول اکرم اهلبیت را به «باب حطة» تشبیه کرده است. عزیزان دقت کنید در کتاب «جامع الصغیر» اثر «سیوطی» جلد اول و دوم آمده است:
«عَلِی بَابُ حِطَّةِ مَنْ دَخَلَ مِنْهُ کانَ مؤمنا ومن خرج منه کان کافرا»
علی در ورود به بیت المقدس است. هرکسی از در علی به اسلام وارد شد مؤمن است و هرکسی از در علی خارج شود کافر است.
صحیح وضعیف الجامع الصغیر وزیادته، المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفی: 911 هـ)، مع الکتاب: أحکام محمد ناصر الدین الألبانی، ص 8237، باب 8237
آقای «مناوی» هم در کتاب «فیض القدیر» شرح «جامع الصغیر» جلد چهارم این روایت را با یک توضیح آورده است و مینویسد:
«علی باب حطة أی طریق حط الخطایا»
علی در ورود به بیت المقدس است یعنی علی راه بخشش گناهان است.
«من دخل منه علی الوجه المأمور به کما یشیر إلیه قوله سبحانه فی قصة بنی إسرائیل) وإذ قلنا ادخلوا هذه القریة (البقرة 58)»
سپس مینویسد:
«کان مؤمنا ومن خرج منه کان کافرا یعنی أنه سبحانه وتعالی»
هرکسی وارد ولایت علی بن أبی طالب شود مؤمن است و هرکسی از ولایت علی خارج شود کافر است.
«کما جعل لبنی إسرائیل دخولهم الباب متواضعین خاشعین سببا للغفران»
همانطور که بنی اسرائیل دستور داده شد از در بیت المقدس وارد شوید متواضعین و خاشعین سبب غفران بود،
«جعل لهذه الأمة مودة علی والاهتداء بهدیه وسلوک سبیله وتولیه سببا للغفران ودخول الجنان ونجاتهم من النیران»
برای این امت هم مودت علی بن أبی طالب و استفاده کردن از هدایت و سلوک سیره و ولایت علی و تولی او سبب مغفرت و دخول در بهشت و نجات از آتش جهنم است.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 356، باب 19 حرف العین
در خانه اگر کس است * یک حرف بس است
ببینید چه تعبیر زیبایی دارد! پیغمبر اکرم فرمودند: علی بن أبی طالب و اهلبیت من، باب حطه هستند. هرکسی وارد این در شد نجات پیدا میکند و هرکسی از این در دور شد هلاک میشود.
«سیوطی» در کتاب «جامع الأحادیث» جلد ششم صفحه 198 همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«عَلِی بَابُ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَ مِنْهُ کانَ مُؤْمِناً، وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ کانَ کافِرَاً»
علی در ورود به بیت المقدس است. هرکسی از در علی به اسلام وارد شد مؤمن است و هرکسی از در علی خارج شود کافر است.
جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، اسم المؤلف: الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، ج 5، ص 198، ح 14316
همانطور که خداوند متعال به بنی اسرائیل فرمود: (وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ) اما آنها نافرمانی کردند و گفتند: ما میوههای رنگارنگ و غذاهای خوشمزه نمیخواهیم. اگر ما آرد سوخته را بخوریم برای ما بس است، صحابه هم امیرالمؤمنین را کنار گذاشتند و به سراغ افراد دیگر رفتند.
والله العلی الأعلی من تعریضی هم ندارم. ملاحظه کنید خلیفه اول و خلیفه دوم آخرین لحظات عمرشان را چطور سپری کردند. حال اینقدر شجاعت و شهامت داشتند که در آخرین لحظه عمرشان اظهار ندامت کردند. آنها میگفتند: اگر تمام ثروت دنیا مال ما بود، حاضر بودیم بدهیم و از عذاب قیامت رهایی پیدا کنیم.
خلیفه دوم در لحظات آخر عمر به پهنای صورت اشک میریخت. «ابن عباس» از او میپرسد: تو که خلیفه بودی، چرا گریه میکنی؟! خلیفه دوم گفت: من از دست رفیق تو علی بن أبی طالب گریه میکنم!!
خلیفه دوم میترسید قیامت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) جلوی او را بگیرد، زیرا میدانست که حق آن بزرگوار را ضایع کرده است.
کسی که در آخر عمر اینطور اظهار پشیمانی میکند، آیا معقول است که ما دست به دامن او بزنیم؟! ما کاری به حرف علمای اهل سنت نداریم. به قول معروف جوجه را آخر پاییز میشمارند.
دوستان عزیز! روزی خواهد رسید که پاییز تمام میشود و ما وارد برزخ میشویم و میبینیم اعتقاداتی که داشتیم همگی روی هوا رفت.
روزی «فخر رازی» اشتباه علمی کرده بود. اطرافیان به او تذکر دادند و «فخر رازی» اصلاح کرد، اما مشاهده کردند که ایشان دارد گریه میکند. اطرافیان پرسیدند: چرا گریه میکنی؟!
ایشان گفت: من از اول عمر عقیدهای داشتم، اما امروز برایم ثابت شد که این عقیده اشتباه بوده است. اطرافیان گفتند: شما باید خوشحال باشید که ثابت شد عقیده شما باطل است و از آن برگشتید. «فخر رازی» گفت: من برای این گریه میکنم که شاید دیگر عقاید من هم باطل است و برای من روشن نشد، اما وقتی که وارد قبر شوم برایم روشن میشود که عقاید من همگی باطل بوده است.
شما آخر عمر خلیفه اول و خلیفه دوم را با آخر عمر حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مقایسه کنید.
ما با تعبیر وقیحی که بعضی از کتابها آوردهاند کاری نداریم. خلیفه اول و خلیفه دوم در آخر عمر از عذاب و فشار قبر گریه میکنند، اما وقتی که شمشیر به سر مبارک امیرالمؤمنین میخورد میفرماید:
«فزت و رب الکعبة»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 9، ص 207، باب 157 فی ما أخبر به ع عن الفتنة و سؤاله
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان فرزندان امیرالمؤمنین گریه میکردند، اما حضرت میفرمایند: اگر میدیدید آنچه من دارم میبینم، گریه نمیکردید. فرزندان حضرت فرمودند: مگر شما چه میبینید؟!
حضرت فرمودند: میبینم که رسول اکرم به استقبال من آمده است. ملائکه صف به صف به استقبال من آمدهاند. انبیاء به استقبال من آمدهاند. حضرت زهرای مرضیه همراه با آسیه و مریم و دیگران به استقبال من آمدهاند.
این یک عاقبت است و آن هم یک عاقبت دیگر است. دوستان عزیز تلاش کنیم عاقبتی برای خودمان بسازیم که اگر عزرائیل آمد، به دست و پای عزرائیل نیفتید و ضجه بزنیم و گریه کنیم که چند روز دیگر فرصت دهد.
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. حضرت استاد در این دقایقی که فرصت داریم میخواهید وارد منابع شیعه شویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، این بحث را تمام کنیم. «شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «أمالی» صفحه 74 حدیث 6 این تعبیر را آورده است و مینویسد که رسول اکرم فرمود:
«مَنْ دَانَ بِدِینِی وَ سَلَک مِنْهَاجِی وَ اتَّبَعَ سُنَّتِی فَلْیدِنْ بِتَفْضِیلِ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیتِی عَلَی جَمِیعِ أُمَّتِی فَإِنَّ مَثَلَهُمْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیل»
هرکسی به دینی که من آوردهام عمل کند و سنت مرا پیاده کند و از سنت من تبعیت کند و دینش را به تفضیل ائمهای از اهلبیت من بر جمیع امت من قرار دهد، داستان اهلبیت من در این امت مثل داستان باب حطه بنی اسرائیل است.
الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 74، ح 6
«مرحوم خزاز» هم در کتاب «کفایة الأثر» صفحه 145 مینویسد که روزی پیغمبر اکرم خطابه خواندند و فرمودند:
«معاشر أصحابی إن مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح وباب حطة فی بنی إسرائیل»
ای گروه اصحاب من! مثل اهلبیت من مثل کشتی حضرت نوح و باب حطه بنی اسرائیل است.
«فتمسکوا بأهل بیتی بعدی والأئمة الراشدین من ذریتی فإنکم لن تضلوا أبدا »
بعد از من به اهلبیت من و ائمه راشدین از ذریه من تمسک کنید. اگر این کار را کردید هرگز گمراه نمیشوید.
کفایة الأثر، نویسنده: الخزاز القمی، ص 34، باب ما جاء عن أبی سعید الخدری عن النبی صلی الله
همچنین در کتاب «أمالی» اثر «شیخ مفید» هم روایت بسیار مفصلی از قول امیرالمؤمین آمده است. اصحاب در خصوص آیهای از حضرت سؤال کردند و حضرت فرمود:
«وَ اللَّهِ مَا مَثَلُنَا فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا کمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ أَوْ کبَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ»
به خدا سوگند داستان ما در این امت مثل داستان کشتی نوح و داستان باب حطه بنی اسرائیل است.
الأمالی، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولی، حسین وغفاری علی اکبر، ص 145، ح 5
هرکسی به اهلبیت تمسک پیدا کرد نجات مییابد و هرکسی استهزاء کرد و منحرف شد گرفتار عذاب الهی خواهد شد. این مسخره بازیهایی بود که بنی اسرائیل انجام دادند.
«کلینی» هم در کتاب «کافی» جلد هشتم صفحه 30 مینویسند که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند:
«أَلَا وَ إِنِّی فِیکمْ أَیهَا النَّاسُ کهَارُونَ فِی آلِ فِرْعَوْنَ وَ کبَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ»
ای مردم! بدانید که من در میان شما مثل هارون در میان آل فرعون و مثل باب حطه بنی اسرائیل هستم.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 30، ح 4
بازهم در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 423 آمده است که حضرت میفرماید:
«نَزَلَ جَبْرَئِیلُ ع بِهَذِهِ الْآیةِ عَلَی مُحَمَّدٍ ص هَکذَا فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُم قَوْلًا غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ»
جبرئیل بر پیغمبر اکرم نازل شد و آیه حطه بنی اسرائیل را آورد. کسانی که به آل محمد نسبت به حقشان ظلم کردند حرفی را گفتند که به آنها نگفته بود.
همانطور که بنی اسرائیل به جای «حط» گفتند «حنط»، این افراد هم به جای علی بن أبی طالب به سراغ دیگران رفتند.
«فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُون»
کسانی که در حق آل محمد ظلم کردند، این عذاب آسمانی بر آنها نازل شد.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 423، ح 58
کدام عذاب آسمانی بالاتر از این که در قضیه هجوم سپاه یزید به مدینه هفتصد نفر از مهاجرین و انصار قتل عام شدند و سه شبانه روز، ناموس مردم برای سپاهیان یزید مباح شد.
به قول «ابن اکثیر» عفت بیش از هزار دختر باکره رفت و بیش از هزار فرزند نامشروع متولد شد. آیا این مصداق (رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُون) نبود؟!
همان تعبیری که حضرت صدیقه طاهره فرمودند: در پستان شتری که راه انداختید شیر نیست، بلکه از پستان او خون خواهید خورد!! آیا این غیر از فرمایش حضرت فاطمه زهراست؟!
«حجاج» چکار کرد؟! «ثمرة بن جندب» چکار کرد؟! او وقتی میخواست غذا بخورد، میگفت: وقتی یک شیعه را جلوی من میآورند و سرش را میبرند و با دست و پا زدن جان میدهد لذت میبرم و غذا به من میچسبد!
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم، بسیار از فرمایشاتتان استفاده کردیم. ان شاءالله سایهتان مستدام باشد و خداوند طول عمر باعزت به شما عنایت کند.
دوستان عزیز از شما هم ممنون و سپاسگذارم که برنامه را همراهی فرمودید. با توجه به اینکه میخواستیم بحث را به جای مناسبی برسانیم، امشب نتوانستیم خدمت دوستان عزیز بیننده باشیم.
ان شاءالله اگر زنده باشیم در هفتههای آینده در خدمتتان خواهیم بود. نکاتی که امشب بیان شد نکات بسیار ارزشمندی بود. ما حدیث سفینه را مورد بحث و بررسی قرار دادیم.
مباحث ما پیرامون درسهایی از امامت و ولایت است. همچنین حدیث حطه که بسیار بسیار جالب و زیبا و شنیدنی بود و برای خود من تازه بود و استفاده کردیم.
ممنونم از اینکه همراهی فرمودید، مخصوصاً از عزیزانی که نظر میدهند و نکاتی را به ما میرسانند سپاسگذاریم. در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید، خدانگهدارتان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته