18/01/1401
موضوع: لزوم تلاش همه جانبه، برای معرفی حضرت مهدی (ارواحنا فداه) به دنیا
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی
فهرست مطالب این برنامه:
«علی بن أبی طالب» یک صحابی بود! چه فضیلتی بر دیگر صحابی داشت!؟
این کلام ابوبکر را با کدام خطبه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مقایسه کنیم!؟
آیا در قضیه مشهد، نیروهای امنیتی حرم امام رضا (سلام الله علیه) کوتاهی کردند!؟
لزوم گفتگوی آزاد بین علمای شیعه و اهل سنت!
با عرض شرمندگی، ما نتوانستیم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را به دنیا معرفی کنیم!
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم السلام علی المهدی الذی وعد الله عزوجل به الأمم و علی آبائه الطیبین الطاهرین المعصومین
عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان، منتظران جانِ جانان، حضرت مهدی موعود (أرواحنا فداه) در هر نقطهای از جهان که بیننده ما هستید.
ان شاءالله که تحت توجهات و عنایات خاصه حضرتشان زندگیتان پر از خیر و نور و برکت باشد و ان شاءالله غمی جز غم دوری یار در دلتان برقرار نباشد.
خوشحال و مسروریم از اینکه در خدمت شما هستیم در اولین شب جمعه ماه مبارک رمضان با برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» از شهر مقدس قم جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
همچون برنامههای گذشته استفاده میکنیم از محضر استاد گرامی و ارجمند آیت الله حسینی قزوینی. حاج آقا سلام علیکم، طاعات و عبادات قبول باشد، در خدمت شما هستیم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده برنامه ما هستند یا تکرار برنامه را میبینند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای عالم مسئلت میکنم.
خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند میدهم فرج مولای ما را نزدیک کند و ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد و ما را در این ماه از بهترین روزه داران و بهترین عبادت کنندگان و بهترین دعا کنندگان قرار دهد و دعاهای ما را قرین اجابت قرار بدهد ان شاءالله.
رسم همیشگی برنامه ما این است که یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کنیم.
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
اندر مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
فرمودهاند در برکات وجود او
زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه همسر علی
سوگند میخوریم شفاعت گری نداشت
حتی بهشت با همه نهرهای خود
چنگی به دل نمیزد اگر کوثری نداشت
دیروز اگر به فاطمه سیلی نمیزدند
دنیا ادامه داشت دگر محشری نداشت
صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء أغیثینی
مجری:
احسنتم، طیب الله أنفاسکم. السلام علی الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء (سلام الله علیها).
برنامه پنج شنبه شبها یا به عبارتی شبهای جمعه اختصاص دارد به موضوع «اخلاق علوی و سیره مهدوی» که چند هفتهای بحث آن را آغاز فرمودید. به عنوان مقدمه خلاصهای از مباحث گذشته را مطرح بفرمایید تا ان شاءالله سؤالات جدید را خدمتتان مطرح کنم.
«علی بن أبی طالب» یک صحابی بود! چه فضیلتی بر دیگر صحابی داشت!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در جلسات گذشته در رابطه با «اخلاق علوی و سیره مهدوی» چند نکته را به عنوان مقدمه عرض کردیم. نکته اول فضائل بی نظیر حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در منابع اهل سنت بود.
بنده دیدم در یکی از شبکههای خبیث وهابی یکی از کارشناسان گفته بود که امیرالمؤمنین چه فضیلتی بر دیگران دارد. علی بن أبی طالب هم یک صحابی بود و دیگران هم یک صحابی بودند.
حداقل کاری نکنید که بی سوادی یا خباثت خودتان را به رخ مردم بکشید، به فکر فردا و قیامت خودتان باشید.
در کتاب «مناقب احمد بن حنبل» روایتی در این زمینه آمده است. «ابن جوزی» بر بسیاری از فضائل امیرالمؤمنین با کلمه «موضوعٌ» خط قرمز کشیده است.
ما در رابطه با ابوبکر چهار روایت داریم که ادعا میکنند روایت متواتر است، اما روایت «أنا مدینة العلم» که نوزده روایت است را تک تک رد میکند. او نوزده روایت را رد میکند، اما چهار روایت را متواتر خطاب میکند!
این شخص «مناقب أحمد بن حنبل» را نوشته است و از قول پسر «احمد بن حنبل» مینویسد:
«حدث أبی بحدیث سفینة»
شنیدم که پدرم به حدیث سفینه استناد کرد.
«فقلت: یا أبة, ما تقول فی التفضیل؟»
گفتم: پدر! در رابطه با تفضیل خلفا نظرتان چیست؟!
«قال: فی الخلافة أبو بکر وعمر وعثمان»
پدرم گفت: در خلافت ابوبکر و عمر و عثمان.
«فقلت: فعلی بن أبی طالب؟»
به پدرم گفتم: چرا نامی از علی بن أبی طالب نمیبرید؟
«قال: یا بنی, علی بن أبی طالب من أهل بیتٍ لا یقاس بهم أحد»
پدرم گفت: پسرم علی بن أبی طالب از اهلبیتی است که با احدی قابل مقایسه نیست.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 219، الباب العشرون فی ذکر اعتقاده فی الأصول
آنوقت این خبیث ادعا میکند که علی بن أبی طالب چه تفاوتی با دیگران دارد؟!! همچنین تعبیری در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» آمده است.
«طبرانی» متوفای 360 هجری است و نقل میکنند که در کتاب «معجم الکبیر» روایات معتبر را آورده است. در این کتاب جلد اول صفحه 320 نقل شده است که پیغمبر اکرم میفرماید:
«وَالَّذِی نَفْسِی بیده لَوْلا أَنْ یقُولَ فِیک طَوَائِفُ من أُمَّتِی ما قَالَتِ النصاری فی عِیسَی بن مَرْیمَ»
قسم به خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست اگر بیم آن نداشتم که امت من در حق تو غلو کنند همانطور که نصاری در رابطه با عیسی بن مریم آوردند.
«لَقُلْتُ فِیک الْیوْمَ مَقَالا لا تَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلا أَخَذَ التُّرَابَ من أَثَرِ قَدَمَیک یطْلُبُونَ بِهِ الْبَرَکةَ»
درباره تو فضیلتی میگفتم که از میان هر قومی عبور میکردی خاک زیر پای تو را طوطیای چشمشان قرار میدادند و از آن برکت میجستند.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 1، ص 320، ح 951
آیا علی بن أبی طالب با دیگران فرق ندارد؟! مشاهده کنید در تمام جنگها اگر فتوحاتی بوده به نام امیرالمؤمنین رقم خورده است و به دست آن بزرگوار بوده است.
نسبت به سخاوت امیرالمؤمنین هم نقل شده است نخلستان را با چند هزار دینار می فروختند و میان فقرا تقسیم میکردند. زمانی که حضرت به خانه میآمدند دست خالی میآمدند.
آیا در زهد کسی را سراغ دارید که همانند امیرالمؤمنین به نان جو قناعت کند؟! حضرت در نامهای به «عثمان بن حنیف» مینویسد:
«أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکمْ قَدِ اکتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیه»
بدان که پیشوای شما از دنیای خود بدو کهنه جامه و از خوراکش بدو قرص نان اکتفاء کرده است.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 416، خ 45
حال ثروتهای بادآوردهای که در اختیار دیگر صحابه هست را هم ملاحظه کنید. شما همان مسئله اول که می گویید شجاعت هست که یکی از شرایط امام هست را بیاورید.
ما توهین و اهانت هم نمیکنیم، بلکه توهین به مقدسات اهل سنت را خلاف شرع و حرام می دانیم. ما افرادی که در فضای مجازی و ماهوارهها به نام شیعه به مقدسات اهل سنت توهین میکنند را خائن به شیعه و خائن به حضرت فاطمه زهرا می دانیم.
با همه احترامی که به خلیفه اول و دوم و سوم قائل هستیم، به ما بفرمایید خلفا در کدام یک از جنگها حداقل یک تف به صورت مشرکین انداختند؟! ما که مطلبی در این زمینه پیدا نکردیم، اگر شما مطلبی در این زمینه سراغ دارید به ما نشان بدهید.
اگر مطلبی در این زمینه پیدا کردید به ما نشان بدهید. ما دستتان را میبوسیم و به شما جایزه هم میدهیم. بنده بارها گفتم حداقل مطلبی بیاورید که نشان بدهد این افراد نسبت به دفاع از پیغمبر اکرم مگسی را کشته باشند!!
پیغمبر اکرم با بنی هاشم سه سال تمام در شعب أبی طالب بودند، در حالی که امیرالمؤمنین فدایی سر پیغمبر اکرم بود. حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) ابتدای شب رسول اکرم را کنار جمعیت میخواباند تا اگر مشرکین بدانند جای رسول اکرم کجاست.
لعنت خداوند بر کسانی که نسبت به حضرت ابوطالب جسارت میکنند. زمانی که قدری از شب میگذشت حضرت ابوطالب میرفتند پیغمبر اکرم را به جای دیگری انتقال میدادند و امیرالمؤمنین را در جای پیغمبر اکرم میخواباندند.
این اقدام حضرت ابوطالب به این خاطر بود که اگر مشرکین خواستند به رسول اکرم ضرر بزنند امیرالمؤمنین فدایی رسول الله شود!
زمانی که امیرالمؤمنین کودکی هفت هشت ساله بودند، مشرکین فرزندان خود را تحریک میکردند و آنها جلوی راه پیغمبر اکرم خوار و خاشاک میریختند و سنگ میزدند.
امیرالمؤمنین با آن سن کم گوش بچههای مشرکین را میگرفتند و میکشیدند و آنها را بلند میکردند. همین که فرزندان مشرکین از دور میدیدند امیرالمؤمنین میآید، حضرت را «قامع الآذان» خطاب می کردند. به معنای کسی که گوشها را میکند!
امیرالمؤمنین از ابتدای کودکی تا آخرین لحظه از عمرشان را در خدمت به اسلام و رسول اکرم سپری کردند، حال درست است که ما بگوییم علی بن أبی طالب تفاوتی با دیگران ندارد؟! خاک بر دهانتان با این تعبیراتتان!!
من نمیدانم شما فردای قیامت چه جوابی خواهید داشت؟! قسم به ولای امیرالمؤمنین یقین بدانید اگر توبه نکنید و از این کارتان پشیمان نشوید، همراه با منافقین در پایینترین درجه جهنم هستید و هیچ شبههای در این زمینه نداریم.
ما یک بخشی را به امیرالمؤمنین اختصاص دادیم. بخشی از بحثمان را به برخورد امیرالمؤمنین با خانوادهاش اختصاص دادیم، مطالب تقریباً بکری بود و آنها را مطرح کردیم.
ما بیان کردیم که «عقیل» خدمت حضرت میآید و به دنبال این است تا از بیت المال سه کیلو گندم ببرد، اما امیرالمؤمنین حاضر نمیشود و برخورد بسیار تند و خشن با عقیل میکند.
زمانی که حضرت میبیند «عقیل» پافشاری میکند، به او میفرماید: من جایی را سراغ دارم که میتوانیم پول خوبی برایت تهیه کنیم. شمشیر خود را بردار، من هم شمشیر خود را برمی دارم تا برویم.
وقتی «عقیل» پرسید کجا میرویم، امیرالمؤمنین فرمود: بازاریها مغازههایشان را نیمه باز گذاشتهاند. ما میتوانیم به مغازهها دستبرد بزنیم و در اختیار تو قرار دهیم.
«عقیل» گفت: یا علی! میخواهی مرا به دزدی تشویق کنی؟! حضرت فرمود: اگر از یک نفر بدزدیم بهتر از این است که از تمام مسلمانان بدزدیم. تو به من اصرار میکنی که از تمام مسلمانان دزدی کنم و حق مسلمانان را به تو بدهم. اگر از یک مغازه دزدی کنیم، تنها به یک نفر بدهکار هستیم.
امیرالمؤمنین چنین است!! شما کجا چنین حاکمی سراغ دارید؟!
همچنین عایشه همسر پیغمبر اکرم جنگ جمل را به راه انداخت، به طوری که به تعبیر «یعقوبی» سی هزار کشته بر جای گذاشت. من واقعاً خیلی تأسف میخورم که این افراد در کربلا با اهلبیت پیغمبر اکرم چه کردند!
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) عایشه را سوار کجاوه کرد و چهل نفر زن را به صورت مرد درآورد و او را از بصره به مدینه مشایعت کرد.
وقتی به مدینه رسید، عایشه گلایه کرد و گفت: علی بن أبی طالب در حق من خوبی نکرد، مرا با چهل مرد نامحرم روانه مدینه کرد. آنها نقاب را کنار زدند و عایشه دید همگی زن هستند.
امیرالمؤمنین با همسر پیغمبر اکرم چنین رفتاری داشت، اما آنها با فرزندان پیغمبر اکرم در کربلا چکار کردند؟! اگر امیرالمؤمنین برخورد تندی داشت آنها چکار میکردند؟!
تعبیر «علامه مجلسی» این است که سپاهیان یزید به خیام حمله کردند. این قضیه خیلی دردآور است و اصلاً باور کردن آن برایم سخت است، اما منابع متعدد این قضیه را نقل کرده است و نمیتوانیم آن را انکار کنیم. ای کاش این قضایا دروغ بود.
حضرت سکینه نقل میکند که یکی از ظالمین مرا دنبال کرد. او با نوک نیزه به من زد و من افتادم و غش کردم. یک مرتبه به هوش آمدم و دیدم حضرت زینب بالای سر من هست.
من گفتم: عمه جان! آنها تمام لباسها حتی روسریام را بردند. اگر میتوانید پارچهای بدهید تا سرم را بپوشانم.
حضرت زینب فرمود: دختر برادرم! عمهات هم همانند توست. من بلند شدم و دیدم حتی بر سر عمهام زینب هم روسری نیست!!
وقتی اسرا وارد کوفه میشوند، زنان مدینه میبینند که فرزندان پیغمبر اکرم بدون روسری هستند. زنان کوفه از خانهها برای فرزندان رسول الله لباس میآورند.
آن برخورد امیرالمؤمنین با همسر پیغمبر علی رغم اینکه سی هزار کشته برجای گذاشت بود و این هم برخورد بنی امیه با فرزندان پیغمبر اکرم بود! واقعاً انسان میسوزد. اگر امیرالمؤمنین برخورد تند کرده بود این افراد چکار میکردند؟!
«ویل دورانت» مورخ آمریکایی یهودی مذهب، کتابی به نام «تاریخ تمدن» دارد. ایشان در این کتاب مینویسد: اگر ما در کربلا بخواهیم قضیه قتل حضرت علی اکبر را توجیه کنیم، می گوییم که علی اکبر چند نفر از دشمنان را کشت و آنها هم او را کشتند.
اگر بخواهیم قضیه قتل حضرت ابوالفضل و اما حسین را توجیه کنیم، قتل کودک شش ماهه را چطور میتوانیم توجیه کنیم؟! کودک شش ماهه چه گناهی کرده بود که شما اینطور او را مورد حمله قرار دادید و تیر به حلقومش زدید؟!
این اقدام جز اینکه ثابت میکند شما جنایتکار و جنایت پیشه هستید، چیز دیگری را ثابت میکند؟!
این روش امیرالمؤمنین با مخالفینش بوده است. بحثهای برخورد امیرالمؤمنین با دوستانش و نمونهای از عدالت حضرت را مطرح کردیم.
شخصی نزد امیرالمؤمنین میآیند در حالی که حضرت مشغول رسیدگی به بیت المال بودند. وقتی حضرت میبینند که او کار شخصی دارد، چراغ را خاموش میکند و چراغ دوم را روشن میکند.
این مرد تعجب میکند و میگوید: چراغ اول که هنوز روغن داشت و میتوانست اتاق را روشن کند. حضرت فرمود: من مشغول رسیدگی به بیت المال بودم و چراغ اول متعلق به بیت المال است. حال که کار شخصی دارم چراغ شخصی را روشن میکنم.
چنین انسانی کجای دنیا سراغ دارید؟! آیا چنین رهبری از ابتدای خلقت حضرت آدم تا الآن جامعه به خود دیده است؟! آنوقت درست است که ما او را کنار بگذاریم و به سراغ دیگران برویم؟! شما توصیفات خلفا را در کتابهایتان آوردید، ما که چیزی نمیگوییم!!
یکی از آقایان نوشته بود ابوبکر نزدیک به سه سال خلیفه بود و خلیفه دوم دوازده سال حکومت کرد. آنها نماز جمعه خواندند و در نماز جمعه خطبه خواندند. خطبههایشان کجاست تا ما ببینیم چه صحبتی با مردم داشتند؟!
تنها «مرحوم سید» توانست دویست و پنجاه مورد از خطبههای امیرالمؤمنین را جمع آوری کند، آن هم خطبههایی که گلچین شده و فصاحت و بلاغت دارد.
مرحوم آیت الله غروی یکی از فضلای نجف نقل میکردند که ما در نجف لجنه ای داشتیم و احادیث حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را بررسی میکردیم. ما در این لجنه چهل هزار روایت از امیرالمؤمنین ثبت کردیم.
متأسفانه سال 1361 بعد از جنگ ایران و عراق «صدام» همه ما را بیرون کرد و تمام آثار ما را نابود کرد و از بین برد.
این کلام ابوبکر را با کدام خطبه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مقایسه کنیم!؟
این همه خطبه از امیرالمؤمنین ثبت شده است. یک خطبه هم از غیر امیرالمؤمنین به ما نشان بدهید تا ببینیم از اسلام چه مطالبی بیان میکنند. تنها یک خطبه از ابوبکر نقل شده است که او در این خطبه میگوید:
«إن رسول الله کان یعصم بالوحی وکان معه ملک»
پیغمبر اکرم معصوم بود و به حضرت وحی نازل میشد.
«وإن لی شیطانا یعترینی»
من شیطانی دارم که متعرض من میشود.
«فإذا غضبت فاجتنبونی لا أوثر فی اشعارکم ولا أبشارکم»
بنابراین اگر من غضبناک شدم از من اجتناب کنید، زیرا موهای شما را میکنم و با چنگم صورت و پوست شما را زخمی میکنم.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 11، ص 336، ح 20701
«ابن تیمیه»، «ابن ابی شیبه» و دیگران هم این روایت را با سند معتبر نقل کردند. ما به دنبال کارخانه شیعه سازی نیستیم و به هیچ وجه به دنبال این نیستیم تا اهل سنت را به طرف تشیع بکشانیم.
ما به دنبال این هستیم تا حقیقت امیرالمؤمنین برای مردم روشن شود، جایگاه علی بن أبی طالب نزد مردم روشن شود. ما در کنار آن می گوییم که وقتی حضرت را رها کردید و به سراغ دیگران رفتید، چه از دست دادید و چه به دست آوردید.
مادامی که در این دنیا هستید فکری کنید. وقتی ملک الموت آمد دیگر جای فکر کردن نیست. قرآن کریم میفرماید:
(وَ لِکلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یسْتَقْدِمُون)
برای هر قوم و جمعیتی زمان و مدت (معینی) است و به هنگامی که مدت آنها فرا رسد نه ساعتی از آن تأخیر میکنند و نه بر آن پیشی میگیرند.
سوره اعراف (7): آیه 34
آن زمان هرچه التماس کنیم که ما را به دنیا برگردانید فایدهای ندارد. قرآن کریم میفرماید:
(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکتُ)
پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.
(کلاَّ)
(به او میگویند) چنین نیست.
سوره مؤمنون (23): آیات 99 و 100
دیگر تمام شد. هرچه بود کردید. تمام گفتنیها را گفتند و شنیدید، اما تأمل و دقت نکردید.
آیا در قضیه مشهد، نیروهای امنیتی حرم امام رضا (سلام الله علیه) کوتاهی کردند!؟
قضیه مشهد قلب هر انسانی را به درد میآورد. ما این مصیبت را به خانواده این عزیز تسلیت می گوییم. این عزیز از دوستان ما بود و در کلاسهای ما شرکت میکرد.
بنده چند دوره کلاس پاسخ به شبهات وهابیت در مشهد داشتم و آقای «اصلانی» جزو عزیزانی بود که در کلاسهای شرکت میکرد و بسیار انسان خوش ذوق و خوش فکر و مخلص بود.
علی رغم دقتهایی که عزیزان ما در آستان قدس رضوی میکنند، چطور شد که این آقا قمه را وارد حرم کرده است؟! ما قبل از اینکه طرف مقابل را محکوم کنیم و از مراکز امنیتی بخواهیم قضیه را پیگیری کنند، باید آسیب شناسی را از خودمان شروع کنیم.
ما ابتدا باید از خودمان بپرسیم که چرا این افراد وارد حرم شدند؟! چطور شد که وارد حرم شدند؟! آیا کوتاهی صورت گرفته است یا این افراد راههایی را بلدند که دوستان عزیز ما و مسئولین امنیتی آستان قدس رضوی از آن بی اطلاع هستند؟!
فوت ایشان بالاتر از شهادت است. این حرمت شکنی نسبت به امام رضا (علیه السلام) بوده است و اینها همگی حساب شده است و پیام دارد. این افراد بیرون هم میتوانستند چنین کاری کنند.
دو ماه قبل کلیپ این شخص را پخش کردند که در همین صحن بزرگ در رابطه با خلیفه اول و خلیفه دوم شعر و سرود میخواند. این شخص آنجا سرود میخواند و مشخص است که چه چیزی میگوید. چرا این را پیگیری نکردید؟!
آیا نباید ما آسیب شناسی کنیم که قضیه در آینده تکرار نشود؟! بنده همیشه می گویم که چهل سال از انقلاب گذشت، اما داعش هیچ غلطی نتوانست بکند. بعد از چهل سال وضعیت را آرام دید و هم با آن وضع وحشتناک حمله کرد و هم به حرم امام خمینی!
این افراد همواره به دنبال فرصت هستند. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نسبت به دشمنان میفرماید:
«لَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَدُوّاً وَ إِنْ ضَعُف»
دشمن را کوچک نشمارید، ولو هرچند کوچک باشد.
عیون الحکم و المواعظ، نویسنده: لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 518، ح 9412
باید این قضایا را پیگیری کنیم. زمانی که «عبدالمالک ریگی» را دستگیر کردند، به جلسهای در زاهدان بردند که علمای اهل سنت هم در آن جلسه حضور داشتند.
علمای اهل سنت «عبدالمالک ریگی» را محاکمه کردند و از او پرسیدند: شما که این همه انسان کشتید و حدود دوازده تن از علما و بزرگان اهل سنت را کشتید، با چه مجوزی این کار را کردید؟! «عبدالمالک ریگی» گفت: طبق فتوای امام اعظم «ابوحنیفه».
علما از او پرسیدند: امام اعظم «ابوحنیفه» کجا چنین حرفی زده است؟! آنها سپس نظراتی از «ابوحنیفه» در رابطه با حرمت مسلم آوردند. چندین تن از علمای اهل سنت گفتند: کار تو خلاف فتوای امام اعظم «ابوحنیفه» و خلاف اسلام و قرآن است.
من از این قضیه خیلی لذت بردم. باید به عزیزانی که این جلسه را تشکیل دادند دست مریزاد گفت. خدا خیرشان بدهد، واقعاً خدا خیرشان بدهد.
بنده از عزیزانی که در فضای مجازی هستند خواهش میکنم این کلیپ را در سطح گسترده پخش کنند، زیرا بحث دعوای شیعه و سنی نیست بلکه بحث اسلام و تکفیر است. بحث یک فرقه انحرافی است که هم سنی را تکفیر میکند و هم شیعه را!
حرم امام رضا (علیه السلام) برای همه اهل سنت محترم است. شخصی که در حاشیه شهر به فقرا و نیازمندان کمک میکند را در حرم به قتل رساندند.
همان شبی که گفتند این شخص شهید شده است، همسرش در مسجد محل برای مستمندان و فقرا سفره انداخته بود.
قرار بود ایشان کنار سفره به مستمندان و فقرا خوش آمد بگوید، اما خبر شهادتش را به زن و فرزندش دادند. آیا اینها واقعاً انصاف است؟!
«عبدالمالک ریگی» در این جلسه چند بار گفت: این اقدامات به خاطر ضعف اطلاعات دینی من بود، من اشتباه کردم!!
بنده در اینجا از علمای بزرگ اهل سنت تقاضا دارم در حوزههای علمیه قدری اطلاع رسانی کنند.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی میگوید: تفکر تکفیری از همین کتابهای درسی سرچشمه میگیرد. کتابهای درسی را اصلاح کنید و مطالب تکفیر را از کتابها بردارید. بعضی از اساتید با خارج ارتباط دارند و تفکرات تکفیری تدریس میکنند!!
در برنامهای که ما داریم و عزیزمان «دکتر یزدانی» شبهای سه شنبه مطرح میکنند، مشاهده کنید اساتید حوزههای علمیه میآیند و همان بحثهای تکفیری را مطرح میکنند. همینطور فلان امام جمعه فلان شهر همین بحثهای تکفیری را مطرح میکند.
این افراد را از جامعهتان بیرون کنید و نگذارید که این افراد آبروی اهل سنت را ببرند. «سردار قاآنی» چند روز قبل از این قضایا گفتند: آمریکا به دنبال اختلاف میان شیعه و اهل سنت در کشور است. حواسمان را جمع کنیم! تمام این افراد به دنبال این قضیه هستند.
لزوم گفتگوی آزاد بین علمای شیعه و اهل سنت!
بنده شاید بگویم نود و پنج درصد از علمای اهل سنت را آگاه می دانم. بنده از دیدن کلیپی که «عبد المالک ریگی» را محاکمه و او را سؤال پیچ میکنند واقعاً لذت بردم.
این قضایا را بیشتر در جامعه و در فضای مجازی مطرح کنید. شبکههای وهابی همانند «شبکه کلمه» و «شبکه وصال» و دیگر شبکهها که به نام سنی آبروی اهل سنت را میبرند را از خودتان دفع کنید و از آنها تبری بجویید.
نسبت به این افراد موضع گیری خوبی داشته باشید تا مردم بفهمند که این شبکهها حرفشان حرف اهل سنت نیست. این شبکهها حرف «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» و داعش را میزنند.
ما بارها گفتیم هرکسی بخواهد در کشور میان شیعه و اهل سنت اختلاف ایجاد کند، اگر شیعه باشد به شیعه خیانت کرده است و اگر سنی باشد به اهل سنت خیانت کرده است.
ما باید بحثهای علمی را داشته باشیم و مناظرات ما سر جای خودش باشد، اما بعد از اینکه بحث علمی ما تمام شد باید صورت همدیگر را ببوسیم و زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.
همین چندی قبل تعدادی از علمای بزرگ و طراز اول یکی از شهرهای شرق کشور به منزل ما تشریف آوردند و ما نزدیک به دو ساعت در خدمتشان بودیم.
موقع رفتن هم ما از این جلسه خوشحال بودیم و هم آنها رفته بودند و چقدر اظهار خوشحالی کرده بودند و گفته بودند که چقدر جلسه خوبی بوده است. یکی از مسئولین محترم دفتر تبلیغات زنگ زد و چقدر از ما تشکر کرد.
ما گفتیم: ما به دنبال همینطور جلسات هستیم! اگر آقایان شبههای در ذهنشان هست و سؤالی دارند، بیایند و خیلی رُک از ما که در وسط میدان و به قول آقایان در خط مقدم هستیم سؤال کنند.
بگذارید آقایان از ما جواب بشنوند، نه اینکه بروند از فردی که بی سواد است یا اگر مطلبی بگوید خدای ناکرده توهین هم به شما میکند جواب بشنوند.
بنده دیدم که اخیراً کلیپی از یک روحانی مطرح کردند. من نمیدانم این افراد عقل و وجدان خود را چکار کردند. این فرد میگفت: ما چرا این همه طلا و پولهایی که خرج گنبد امام رضا و حضرت معصومه میشود را میان فقرا تقسیم نمیکنیم؟!
خاک عالم بر دهانت!! چرا در مورد پولهایی که در ترکیه و آنتالیا و دیگر مناطق خرج میکنند چنین نمیگویی؟! در مورد آن پولها زبانت را موش خورده است و خفه شدهای؟!
مشاهده کنید در طول سال مردم چقدر برای سیاحت پول خرج میکنند!! اگر این پولها را جمع کنند به اندازه صد گنبد حضرت معصومه و گنبد امام رضا ساخته میشود.
شما نسبت به این پولها چشمت کور است و نمیبینی و تنها گنبد حضرت معصومه را میبینی؟! گنبدهای حرم امامان نماد مذهب ما هستند.
این گنبدها را ثروتمندان ندادند، بلکه همین فقرا دادند. همین فقرایی که شما سنگ آنها را به سینه میزنید آمدند و پول دادند و گفتند گنبدها نماد مذهب ماست. باید گنبد حرم حضرت معصومه و امام رضا و امیرالمؤمنین درخشان باشد تا هرکسی میبیند لذت ببرد.
همین فقرا چنین کاری کردند. ثروتمندان که نمیآیند چنین کاری کنند. ثروتمندان برای سیاحت در کشورهای آنچنانی هستند.
فرصت ما خیلی گذشت و «الکلام یجر الکلام» شد. من از بینندگان عزیز خیلی معذرت میخواهم، گرچه گاهی اوقات که «الکلام یجر الکلام» میآید زمان از دست انسان خارج میشود. من در خدمت شما هستم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، طیب الله أنفاسکم. اگر اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم تا ان شاءالله سؤالات جدید را بعد از میان برنامه خدمت شما مطرح کنیم.
«یا غیاث المستغیثین»
عرض قبول طاعات و عبادات شما بینندگان عزیز و ارجمند را از درگاه الهی دارم. در این شب جمعه ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید.
جناب استاد در خدمت شما هستیم. در بخش اول برنامه به فضائل حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اخلاق و سیره و روش آن حضرت اشاره فرمودید.
حال به جهت اینکه بحث ما بحث مهدوی هست و ایام هم ایام ماه مبارک رمضان هست جا دارد پیرامون ویژگیها و اخلاق و سیره یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر صحبت کنیم تا ببینیم ما منتظران و شیعیان حضرتشان چگونه باشیم.
با عرض شرمندگی، ما نتوانستیم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را به دنیا معرفی کنیم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ابتدا باید عذر تقصیر به پیشگاه حضرت ولی عصر ببریم، زیرا آنطور که وظیفه ما بود در رابطه با حضرت مهدی کار نکردیم و واقعاً نتوانستیم خوب حضرت مهدی را به دنیا معرفی کنیم. ما حتی به بچه شیعهها هم نتوانستیم خوب حضرت مهدی را معرفی کنیم.
همین یکی دو روز پیش که قدری فرصت داشتم، به دنبال این بودم که ببینم در رابطه با مدت حکومت حضرت ولی عصر چه کسی خوب تحقیق کرده است.
بنده دیدم همه رفتند چند روایت از کتاب «مسند أحمد بن حنبل» آوردهاند و گفتند مدت حکومت حضرت یا هفت سال یا هشت سال و یا نُه سال بوده است.
عقل هم چیز خوبی است! انبیاء از روز اول آمدند. حضرت هابیل کشته شده است و قرار است انتقام او را حضرت ولی عصر بگیرد. حضرت هود ظلمهای زیادی کشیده است. حضرت نوح ظلمهای زیادی متحمل شده است. حضرت ابراهیم ظلم کشیده است.
اهلبیت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ظلم کشیدند. این همه ظلم در طول این چند هزار سال دنیا اتفاق افتاده است. حال حضرت ولی عصر قرار است هفت سال حکومت کند؟!!
بنده خیلی تلاش کردم تا ببینم کسانی که در رابطه با حضرت مهدی کتاب نوشتند واقعاً چکار کردند. خدا میداند که بنده واقعاً خجالت کشیدم و از حضرت ولی عصر از طرف همه عذر خواستم.
بنده در پژوهشکده تخصصی مهدویت یا آثار دوستان دیگری که در این زمینه کار میکنند مطلبی پیدا نکردم که در این زمینه حق مطلب را ادا کرده باشند.
ما باید ببینیم در منابع شیعه چه داریم. واقعاً حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بعد از هزار و چهارصد سال انتظار در پس پرده غیبت تنها هفت سال میخواهد حکومت کند؟! آن هم مشخص نیست که هفت سال است یا هشت سال یا نُه سال!! آیا واقعاً حقیقت چنین است؟! اگر بنده باشم، می گویم که این هم پیشکش خودتان!
بنده واقعاً دیدم که بعضی از روایات بسیار عبارات زیبایی آوردند. بنده به روایتی خدمت عزیزان اشاره کنم که ببینند واقعاً روایات ما چه مسائلی دارد. دوستان خوب دقت کنند، بنده تنها یک روایت را میخوانم.
«مرحوم مجلسی» در بعضی از روایات نقل میکند که مدت حکومت حضرت ولی عصر سیصد و نُه سال است به عدد اصحاب کهف که در آنجا بودند.
مهمتر از این روایاتی است که آقایان از کتاب «الغیبة» و دیگر کتب آوردهاند. در این روایات آمده است که علم دوران حکومت حضرت مهدی نزد خداوند است و ما نمیتوانیم مدت آن را معین کنیم.
شما حساب کنید این همه ظلم صورت گرفته است و قرار است انتقام این ظلمها گرفته شود. در بعضی از روایات داریم که نسلهایی در حکومت حضرت مهدی به دنیا میآیند که اصلاً کلمه "ظلم" را نمیفهمند.
در روایت آمده است نسلهایی که در زمان حکومت حضرت مهدی میآیند، اصلاً با واژه "ظلم" آشنایی ندارد و نمیدانند "ظلم" چیست. آنوقت چنین حکومتی با این کیفیت تنها هشت یا نُه سال است؟! عقل هم چیز خوبی است! فکر هم چیز خوبی است! دقت هم چیز خوبی است!
بنده تمام کتابهایی که در این زمینه نوشته شده را استخراج کردم و خودم نشستم از نو مطالعه کردم، اما دیدم فایدهای ندارد.
بنده چند روز تمام وقتم را گذاشتم و تمام منابع شیعه را جستجو کردم. اگر در بعضی از منابع شیعه هم آمده است حکومت حضرت مهدی هشت سال یا نُه سال است، همگی از اهل سنت گرفتند.
در روایات مهمی که ما داریم مفصل آمده است که حکومت حضرت مهدی صد و بیست سال یا سیصد و نُه سال یا هفتاد سال است.
در بعضی روایات آمده است که حکومت حضرت مهدی هفت سال است، هر سال حکومت حضرت معادل بیش از ده سال است. خداوند عالم به لطف و عنایت خود روزها را به قدری طولانی میکند که همانند روزهای قیامت یک روز آن بسیار طولانی است.
(وَ إِنَّ یوْماً عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون)
و یک روز نزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید.
سوره حج (22): آیه 47
ان شاءالله در فرصتی مناسب در ماه مبارک رمضان یا بعد از ماه رمضان ما روایاتی که در رابطه با دوران حکومت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) هست را مطرح میکنیم.
بسیاری از افراد میخواهند بدانند که وقتی حضرت مهدی میخواهد بیاید، واقعاً چند سال حکومت میکنند؟!
اگر حضرت بخواهند جنگ هم کنند و دنیا را تصرف کنند با وضعی که در دنیا هست و با این سلاحهای پیشرفته بیش از هشت سال و نُه سال طول میکشد.
قرار نیست حضرت با معجزه بیایند دنیا را فتح کنند. اگر قرار بود جهان با معجزه فتح شود، رسول گرامی اسلام قطعاً از حضرت مهدی افضل بودند. قطعاً حضرت امیرالمؤمنین از حضرت مهدی افضل بودند.
(وَ لَوْ شاءَ رَبُّک لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جمیعاً)
و اگر پروردگار میخواست تمام آنها که در روی زمین هستند همگی (از روی اجبار) ایمان میآوردند.
سوره یونس (10): آیه 99
در این صورت احتیاجی به تبلیغ و احتیاجی به فرستادن پیامبر نیست، اما قرار نیست چنین باشد.
«أبی اللّه أن یجری الامور إلّا بأسبابها»
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، نویسنده: هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، مترجم: حسن زاده آملی، حسن و کمرهای، محمد باقر، ج 17، ص 272، الحدیث الاول
خداوند عالم این جهان را به واسطه سبب و مسبب و علت و معلول آفریده است. خداوند عالم میتواند گیاه را با یک اراده برویاند و درخت میوه را با یک اراده مملو از میوه کند، اما این کار را نکرده است.
اراده الهی به این تعلق گرفته که حتماً باید کشاورز گندم را بکارد و باران بیاید آبیاری کند و باد بوزد و آفتاب بتابد تا گندم به عمل بیاید. گندم را هم باید درو کنند و آسیاب کنند و به نانوا بدهند و نانوا نان بپزد و من و شما بخریم و میل کنیم.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
دنیا دنیای سبب و مسببات است. خداوند عالم میخواهد مسائل موفقیت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) طبق مسائل طبیعی جلو برود، حال شاید در کنار آن هم معجزاتی باشد.
همانطور که قرآن کریم میفرماید: در جنگ بدر ما سه هزار ملک برای یاری شما فرستادیم. اینطور معجزات کرامات است، اما اینها در حاشیه قرار گرفته است. اصل همان سبب و مسببات است.
الحق و الانصاف ما همگی باید عذر تقصیر به پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) ببریم، زیرا نتوانستیم حضرت مهدی را خوب معرفی کنیم.
من به «دکتر ابوالقاسمی» که خالصانه زحمت میکشند و مسئولیت شبکه را به عهده دارند، گفتم: شبکه به نام حضرت ولی عصر است. تلاش کنید پررنگترین برنامههای شما در این شبکه بحثهای مهدویت باشد.
مردم باید با مقام حضرت مهدی، کیفیت حکومت حضرت مهدی، چهره حضرت مهدی آشنا باشند.
ما باید همین روایات را برای مردم بیان کنیم و بگوییم که سیمای حضرت مهدی چنین است، ابروان حضرت مهدی چنین است، صورت حضرت مهدی چنین است، خال حضرت مهدی در قسمت چپ صورت مبارکشان چنین است. ذکر این روایات به سبب این است تا هرکسی از راه میرسد نیاید ادعای مهدویت کند و دروغهایی ببافند.
یکی از دوستانی که خیلی به او اعتماد دارم، به صورت خصوصی به من گفت: به ما خبر دادند که حضرت مهدی در تهران به خانه یکی از آقایان میآید. اگر میخواهید حضرت را ببینید، به آنجا بیایید و حضرت را ببینید.
بنده که کمی به این فرد اعتماد داشتم، به آدرس مورد نظر رفتم و دیدم که فردی سبیلی با ریش تراشیده از در وارد شد و زن و مرد به پای او ریختند و گریه کردند. این فرد هم به سر زنها دست میکشید و حجابی هم در کار نبود!
ما همینطور آنها را تماشا کردیم، بعد چیزی نگفتیم و بیرون آمدیم. دوست ما چند وقت بعد گفت: ایشان در اراک در منزل دوستان دیگر هم هست. اگر میخواهید بیایید و ایشان را ببینید.
ما به اراک رفتیم و دیدیم فردی که با نام امام زمان در تهران بود قیافه دیگری داشت. ما گفتیم: این شخصی که در تهران بود نیست.
دوست ما گفت: حضرت مهدی هر روز خود را به یک قیافه درمی آورد. این شخص هم با ریش تراشیده در حالی که عمامه سبزی بسته بود ظاهر شد.
من نمیدانم که جوانان ما چکار میکنند!! مقصر تمام این قضایا، ما و امثال ما هستیم که نمیآییم ویژگیهای حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را برای مردم معرفی کنیم تا هر فرد بی عرضه و بی لیاقت و لات و بی همه چیز، نیاید ادعای مهدویت کند.
یک سری از این افراد به هند میروند و در اثر ریاضت، کارهای فوق العاده ای انجام میدهند و افراد بی خبر را به دام میاندازند.
نمونهای از این افراد «احمد الحسن» خبیث و دجال است که حتی بعضی از طلبههای ما هم فریب این فرد را خوردهاند. ما در خدمت شما هستیم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. فکر میکنم که تماس تلفنی داریم. تماسها را وصل کنیم، بازهم بحث را ادامه خواهیم داد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من در خدمت شما هستم.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای محمد از اراک سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقا محمد از اراک – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و احترام خدمت مجری محترم و جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
عرض ارادت داریم جناب استاد. استاد ما دوشنبه شب با برنامه «استاد یزدانی» تماس گرفتیم و سؤال خودمان را مطرح کردیم و استاد هم پاسخ دادند، اما به جهت اینکه انتهای برنامه بود فرمودند که با برنامه شما تماس بگیریم و جواب خود را بگیریم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
صدایتان را میشنیدم.
بیننده:
جناب استاد سه سؤال داشتم. سؤال اول این است که یکی از مولویهایی که در ایران در فضای مجازی فعالیتهای زیادی هم میکند و در رابطه با خلفایشان خیلی فضیلت نقل میکند، فضیلتی را نقل کرده است.
من میخواستم ببینم که این فضیلت طبق مفاهیم خودشان صحیح و قابل استدلال و احتجاج هست یا خیر.
در کتاب «صحیح بخاری» جلد سوم صفحه 1348 روایتی آمده است که سند اصلی آن به «أنس بن مالک» میرسد.
«صَعِدَ النبی أحدا وَمَعَهُ أبو بَکرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ فَرَجَفَ بِهِمْ فَضَرَبَهُ بِرِجْلِهِ»
شاهد مثال اینجاست که پیغمبر اکرم فرمودند:
«وقال اثْبُتْ أُحُدُ فما عَلَیک إلا نَبِی أو صِدِّیقٌ أو شَهِیدَانِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1348، ح 3483
استاد این روایت را بسیار با ذوق و شوق مطرح میکردند و میگفتند که حال هرکسی میخواهد علیه خلفای ما حرف بزند. خلفای ما فضیلتشان به این شکل است. توضیحاتی در این زمینه بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده تنها یک جواب خیلی عوامانه به شما میدهم، جوابی که یک کودک خردسال هم بفهمد. در قضیه سقیفه، انصار با مهاجرین بر سر و کله همدیگر میزدند، به طوری که خلیفه دوم در مورد «سعد بن عباده» گفت:
«اقتلوا سعدا قتل الله سعدا»
سعد بن عباده را بکشید که او منافق است.
تاريخ اليعقوبي، اسم المؤلف: أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح اليعقوبي، دار النشر: دار صادر - بيروت، ج 2، ص 124
«حباب به منذر» را با مشت مورد ضرب و شتم قرار دادند و دندانهایش خرد شد. یک دسته میگفتند که ما افضل هستیم، به جهت اینکه ما پیغمبر اکرم را به اینجا آوردیم و ما به حضرت خدمت کردیم. دسته دیگر میگفتند که ما در مکه به پیغمبر اکرم ایمان آوردیم.
اگر چنین روایتی بود، در سقیفه مطرح میکردند که پیغمبر اکرم فرموده است: ای احد! محکم سر جایت بمان که در بالای تو جز صدیق و دو شهید نیست.
چرا این روایت را در سقیفه مطرح نکردند؟! اگر میگفتند که پیغمبر اکرم چنین چیزی فرموده است و خلفا را هم ردیف خود قرار داده است، دیگر انصار چنین حرفی نمیزدند.
جواب دوم این است که صدیق ابوبکر است و شهیدان عمر و عثمان است. علی بن أبی طالب چه شد؟! علی جزو این افراد نیست؟! این روایت داد می زند که جعلی است. بنی امیه این روایات را جعل کردند تا مردم را از امیرالمؤمنین جدا کنند.
اگر واقعاً راست بود، اسم چهار خلیفه شما در این روایت میآمد. شما سه خلیفه که ندارید، بلکه چهار خلیفه دارید. در این صورت باید در این روایت میآمد: «صدیقان أو شهداء»!!
این روایت علی بن أبی طالب را جدا کرده است. بنابراین معلوم میشود که سازنده این روایت کسی است که اصلاً معتقد به خلافت امیرالمؤمنین نیست. دروغ بودن این روایت کاملاً روشن است. حال سؤال دوم خود را مطرح کنید.
بیننده:
سؤال دوم این است که ما از برخی از شیعیان یا حتی مخالفین ممکن است بشنویم که می گویند: شیعه به دو دلیل حق ندارد به نسب خلیفه اول طعن و خدشهای وارد کند.
اولاً اینکه در کتب شیعه روایاتی وجود دارد که ما را از خدشه وارد کردن به این مورد نهی کردند. دوما اینکه اگر به نسب خلیفه اول طعنی وارد شود، نسب امام صادق (علیه السلام) هم مشکل پیدا میکند.
بانو «أم فروه» مادر امام صادق (علیه السلام) فرزند «قاسم بن محمد بن أبی بکر» است که به خلیفه اول میرسد.
بنابراین نسب خلیفه اول نباید مشکل پیدا کند. اصلاً اسلام آمده است که نسبها را پاک کند. اسلام آمد تطهیر کرد و شما دیگر بحث نسبها را زیاد مطرح نکنید.
اینها همه درست است و اگر قرار است مشکل پیدا کند نسب امام صادق مشکل پیدا میکند. لطفاً در این زمینه هم پاسخ بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما اولاً یک جواب نقضی به آقایان میدهیم. ما کاری نداریم، مشاهده کنید در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد اول صفحه 51 روایتی در این زمینه آمده است. من روایت را هم نمیخواهم بخوانم.
«هیثمی» هم در کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم مینویسد که روایت صحیح است. شما خودتان این قضیه را در مورد نسب ابوبکر آوردید.
ما اصلاً نه کاری به «بحارالانوار» داریم و نه کاری به کتابهای «سید نعمت الله جزائری» داریم. کتاب «معجم الکبیر» متعلق به «طبرانی» متوفای 360 هجری است. «هیثمی» هم متوفای 807 هجری است و همگی از علمای بزرگ شما هستند.
«ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری در کتاب «معرفة الصحابة» جلد ششم صفحه 3490 مطلبی در این زمینه آورده است. به ما جواب بدهید قضیهای که در اینجا آوردید چیست؟! ما اصلاً کاری نداریم.
ما اصلاً کاری به کتابهای شیعه نداریم. شما بیایید مطرح کنید که قضیه این روایت چه بوده است.
ثانیاً اینکه عزیزی هم از من سؤال کرد که پدرانِ بعضی از مادران ائمه اطهار (علیهم السلام) کافر بودند. ما حتی در رابطه با «خویلد» مادر حضرت خدیجه علم قطعی نداریم که مسلمان بود.
بنده نمیخواهم عرض کنم که ایشان کافر بوده است، اما خود این آقایان در کتاب «صحیح بخاری» و دیگر کتب می گویند که «عبدالله» پدر و مادر رسول گرامی اسلام کافر بوده اند.
اگر چنین است رسول اکرم که فرزند کافر است. وقتی که حضرت فرزند کافر است، چطور میتواند پیغمبر باشد؟! آیا این قضیه ضرری به نبوت آن بزرگوار نمیزند؟!
شما نسب ائمه اطهار را مطرح میکنید، در حالی که ما نسب پیغمبر اکرم را مطرح میکنیم. شما در کتاب «صحیح بخاری» و دیگر کتب به صراحت آوردید که «عبدالله» کافر از دنیا رفت. نستجیر بالله حضرت آمنه کافر از دنیا رفت.
لعنت خداوند بر دودمان خبیث بنی امیه شجره ملعونه در قرآن که این روایات جعلی را ساختند. شما ادعا میکنید که حضرت ابوطالب کافر بوده است. با این حساب خلیفه چهارم شما فرزندِ کافر است. این مورد که از مورد قبلی بدتر است!!
بچه کافر بودن که بدتر از بچه نامشروع بودن است!! در مورد نامشروع بودن می گوییم که پدر و مادر خلافی کردند، اما کسی که پدرش کافر بوده است ضرری به اسلام نمیزند؟!
فرض میکنیم ابوبکر مسلمان بوده است. پدر ابوبکر چطور؟! او مؤمن بود یا کافر بود؟! پدربزرگ ابوبکر مؤمن بود یا کافر بود؟! شما بیایید کتابهای خودتان را اصلاح کنید.
در رابطه با عمر بن خطاب شما کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» جلد دوم صفحه 296 را مطالعه کنید یا با کسی حرف بزنید که میتواند به خوبی همه مدارک را جلوی رویتان بگذارد، نه اینکه یک جانبه حرف بزنید.
شما نگاه کنید و ببینید که ایشان چه حرفی آورده است. ببینید «ابن قتیبه دینوری» در کتاب «المعارف» صفحه 245 در رابطه با خلیفه دوم چه مطالبی آورده است. شما این مطالب را جواب بدهید.
قبل از اینکه خدای ناکرده شیعه نسبت به خلفای شما جسارت کند، کتابهای شما این مطالب را آوردند. شما این مطالب را از کتابهایتان پاک کنید.
شما با این کارهایتان برای یک عده شیعهای که نه سواد دارند و نه عرفیات را میفهمند و نه بحث شیعه و سنی را میفهمند بهانه میتراشید.
اگر بنده این قضایا را مطرح میکنم، علناً می گویم که دنیا شاهد باشید تمام این روایات دروغ و جعلی است و ساخته دودمان بنی امیه است.
بنده هزار بار به لفظ جلاله سوگند میخورم که قضیه اتهام فحشا به عایشه دروغ است، هرچند کتاب «صحیح بخاری» آورده باشد. بنی امیه بعد از آنکه نتوانستند به پیغمبر اکرم جسارت کنند، به همسر رسول الله جسارت کردند!
بنده هزار بار قسم میخورم که این قضایا دروغ است و برای این کار دلیل هم دارم. اصلاً آیه افک ربطی به عایشه ندارد و مربوط به «ماریه قبطیه» است. بنی امیه به جهت اینکه فضیلت تراشی کنند این قضیه را ساختهاند.
من واقعاً از علمای اهل سنت تعجب میکنم که به همسر پیغمبر اکرم یک نسبت فحشا بزنند، بعد آیهای از طرف خداوند این نسبت فحشا را برطرف کند. آیا این هم فضیلت است؟! عقل هم چیز خوبی است!! فکر هم خوب است!! وجدان هم خوب است!!
این قضایا همگی دروغ است. مرد و مردانه بگویید که این قضایا همگی جعلیات بنی امیه است که در کتابهای ما آمده است.
وقتی «آلوسی» به قضیه عایشه میرسد، مینویسد: به شیعه نسبت میدهند، اما در کتابهای معتبر شیعه یک مورد از این نسبتها نیست و دروغ است. حال شیعیان هم بی خبر بودند. آنها این مسائل را دیدند و تصور کردند که خبری است.
بنده که نزدیک به پنجاه سال از عمرم را در این زمینه مصرف کردم و در خط مقدم هستم و همه بینندگان هم بنده را میشناسند، عرض میکنم که این قضایا همگی دروغ و فضیلت تراشی هست.
بنی امیه سعی دارند یک نفر را به زمین بکوبند، سپس ده نفر او را بلند کنند و بگویند که ببینید چقدر این آقا را روی دستشان بلند میکنند. نه این فرد را زمین بزنید و نه او را بلند کنید!
آقایان اهل سنت، بزرگواران و حوزههای علمیه! بیایید یک جلسات هم اندیشی بگذاریم. بیایید یک جلسات دوستانه با همدیگر بگذاریم و روایاتی که ولو در کتب صحاح هم آمده است را بیان کنیم.
بیایید مرد و مردانه بگویید همسر پیغمبر اکرم مبرا از این اتهامات است. این نسبت را «حسان بن ثابت» داده است، یهودیان که این نسبت را ندادند! این افترا را خواهرزن پیغمبر اکرم یا پسرخاله ابوبکر زده است، منافقین که این افترا را نزدند!
این افراد هم همسر پیغمبر اکرم را زمین زدند، هم خانواده پیغمبر اکرم را زمین زدند و هم خانواده ابوبکر را زمین زدند!!
مشاهده کنید پسرخاله ابوبکر به عایشه نسبت فحشا داده است. او در حقیقت ابوبکر و خاندان ابوبکر را زیر سؤال میبرد. خواهر «زینب بنت جحش» چنین حرفی زده است. شاعر معاصر عصر پیغمبر اکرم «حسان بن ثابت» چنین حرفی زده است!
جالب است که این افراد یک مطلب دروغ می گویند و برای اینکه ثابت کنند این مطلب دروغ نیست، ده مطلب دروغ دیگر به آن میبندند. آنها سپس می گویند که پیغمبر اکرم به «حسان بن ثابت» و «زینب بنت جحش» حد زد.
این در حالی است که ادعا میکنند پیغمبر اکرم به «عبدالله بن أبی» حد نزده است، زیرا که او از منافقین بوده است. اگر قرار باشد پیغمبر اکرم حد بزند، باید ابتدا به منافق حد بزند!
شایعه پردازان چنین ادعا میکنند که اگر پیغمبر اکرم به «عبدالله بن أبی» حد میزدند، باعث میشد که در قیامت عذاب او کم شود!!
اگر شما به دیوانه خانه بروید و این مطالب را به دیوانهها بگویید، از شما قبول نمیکنند. آیا دیوانهها قبول میکنند که پیغمبر اکرم به سه نفر حد زدند، اما به «عبدالله بن أبی» سرکرده منافقین به خاطر افترا به عایشه حد نزدند؟!!
مجری:
استاد بسیاری از مستشرقین و غیر مسلمانان از همین روایات استفاده کردند و پیغمبر اکرم را زیر سؤال بردند. کاریکاتورهایی که دشمنان پیغمبر اکرم کشیدند براساس همین منابع و روایات است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من که الحق و الانصاف نمیدانم قضیه چیست. ملاحظه کنید در کتاب «تفسیر امام قرطبی» که بهترین تفسیر اهل سنت است و عصاره تفسیر شش قرن اول اسلام است، جلد پانزدهم روایتی در این زمینه آمده است که مینویسد:
«أن الذی حد حسان ومسطح وحمنة»
به حسان بن ثابت و مسطح بن اثاثه و حمنه بن جحش حد زدند.
«ولم یسمع بحد لعبد الله»
و به عبدالله حد نزدند.
«فلو حد فی الدنیا لکان ذلک نقصا من عذابه فی الآخرة»
اگر به عبدالله بن أبی حد زده بودند، در قیامت عذاب او کمتر میشد.
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 12، ص 201، باب النور: (11) إن الذین جاؤوا... ..
دیگران هم این عبارت را نقل کردهاند، اما بنده تنها عبارت «قرطبی» را آوردم. صد سال نقل حدیث ممنوع شد و بعد از گذشت صد سال یک مرتبه شروع به نوشتن حدیث کردند. هرکسی از راه میرسید شروع به جعل حدیث میکرد و در میان مردم منتشر میکرد.
کتاب «صحیح بخاری» بعد از حذف مکررات دو هزار و هفتصد و شصت روایت است. «بخاری» میگوید: من این تعداد روایت را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم.
از اینجا پی توان بردن که در دریا چه طوفان است!! اینها همگی نشانگر این است که قضیه از چه قرار است.
مجری:
تا زمانی که ریشهها اصلاح نشود و روایات موضوع و جعلی را اصلاح نکنند، در حقیقت این بحث ادامه دار است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله. ملاحظه کنید در کتاب «تاریخ بغداد» جلد دوم آمده است:
«قال محمد بن إسماعیل أخرجت هذا الکتاب یعنی الصحیح من زهاء ستمائة ألف حدیث»
محمد بن اسماعیل میگوید: من احادیث کتابم را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 2، ص 8، ح 424
این بدان معناست که «بخاری» پانصد و نود و هفت هزار و سیصد روایت را دور ریخته و دو هزار و هفتصد روایت را انتخاب کرده است.
اصلاً آقای «بخاری» به کنار، شما در این عصر علی رغم وجود این همه کامپیوتر و نرم افزار پانصد تن از توانمندترین علمای اهل سنت را انتخاب کنید و ششصد روایت را در اختیارشان قرار بدهید و بگویید که صحیحترین آن روایات را انتخاب کند.
آیا عمر دو نسل کفایت میکند که ششصد هزار روایت را بررسی سندی کنند و ببینند قضیه چیست؟!
ما خودمان رجالی هستیم و بیست سال در حوزه علمیه رجال تدریس کردیم. گاهی اوقات در یک سند روایت شیعه یا اهل سنت میبینم یک بررسی سندی و اطلاع پیدا کردن از صحت و سقم روایت سه یا چهار ساعت از وقت مرا گرفته است.
مطالب به شدت خلاف و نقیض یکدیگر است، علی رغم اینکه امکانات زیادی در اختیار داریم. همین کامپیوتری که دوستان میبینند، حاوی نرم افزاری است که حدود چهارصد هزار جلد کتاب را داراست و در کمتر از صفر ثانیه جستجو میکند.
با این وضع یک بررسی سندی چند ساعت از بنده وقت میگیرد، چه برسد به اینکه انسان بخواهد ششصد هزار روایت را پایین و بالا کند و سه هزار روایت را انتخاب کند.
آقا محمد من در خدمت شما هستم، ببخشید از اینکه پاسخ این سؤالات قدری طولانی شد.
بیننده:
خواهش میکنم. حضرت استاد سؤال سوم خود را مطرح میکنم و سپس از محضرتان خداحافظی میکنم.
سؤال سوم این بود که میخواستم ببینم زیباترین روایتی که تا به حال در عمر شریفتان در مورد فضائل اهلبیت (علیهم السلام) شنیدید و پیدا کردید از کتب شیعه برای ما به عنوان عیدی بیان بفرمایید. از شما تشکر میکنم، التماس دعا، یا علی مدد
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بهترین روایتی که ما بخواهیم از کتب شیعه انتخاب کنیم، روایتی است که هم اهل سنت و هم شیعه آن را مطرح کردهاند و متفقٌ علیه است. در کتاب «کافی» جلد اول روایتی آمده است که سندا صددرصد صحیح است و صحیحه اعلایی است.
راویان روایت «محمد بن یحیی»، «ابوجعفر قمی»، «احمد بن محمد»، «حسن بن محبوب»، «محمد بن فضیل» هستند که از امام رضا (علیه السلام) نقل روایت کردهاند. در روایت آمده است:
«وَلَایةُ عَلِی ع مَکتُوبَةٌ فِی جَمِیعِ صُحُفِ الْأَنْبِیاءِ»
ولایت علی بن أبی طالب در تمام کتابهای انبیاء نوشته شده است.
«وَ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ وَصِیهِ عَلِی ع»
خداوند پیامبران الهی را مبعوث نکرده است، جز با نبوت پیغمبر اکرم و وصیت علی بن أبی طالب.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 437، ح 6
همه موظف بودند به پیروانشان بشارت بدهند به آمدن محمد رسول الله و علی وصیه (سلام الله علیه و علی آلهم).
سند روایت هم صددرصد صحیح است و هیچ مشکل سندی ندارد. «محمد بن یحیی» کسی است که «نجاشی» در مورد او گفته است:
«أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث»
ابوجعفر عطار قمی بزرگ شیعه در زمان خود است، ثقه است، شخصیت بزرگی است و کثیر الحدیث است.
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 353، ح 946
«احمد بن محمد بن عیسی» کسی است که او را شیخ قم نامیدهاند. «حسن بن محبوب» هم یکی از ارکان اربعه است. «محمد بن فضیل» هم از اوتاد و کسانی بود که چشم برزخیه داشت.
به نظر بنده این روایت یکی از بهترین روایاتی است که میتوان در مورد اهلبیت مطرح کرد. البته اگر دوستان به کتاب «بصائر الدرجات» مراجعه کنند چندین روایت در این زمینه آمده است.
این کتاب اثر «مرحوم صفار» متوفای 290 هجری است. ایشان عصر امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) را هم درک کرده است.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است! ایشان روایات متعددی در این زمینه دارد. ایشان در روایتی آورده است:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَخَذَ مِیثَاقَ النَّبِیینَ عَلَی وَلَایةِ عَلِی»
خداوند متعال از همه پیامبران عهد گرفته بر ولایت علی بن أبی طالب.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 73، ح 4
به این معنا که هم ایمان به ولایت علی بن أبی طالب بیاورند و هم ولایت امیرالمؤمنین را به پیروانشان ابلاغ کنند.
مجری:
شرط ایمان انبیاء بوده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، شرط ایمان انبیاء بوده است. البته «ابن تیمیه» و «سیوطی» و دیگران نقل کردهاند که وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون آمد، خدا را به حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین سوگند داد تا خداوند عالم از ترک اولی حضرت آدم بگذرد. در روایت آمده است:
«سأل بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین ألا تبت علی فتاب علیه»
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 1، ص 147، باب البقرة: (37) فتلقی آدم من... ..
این نشانگر این است که حضرت آدم که در رأس انبیاء بوده است، به برکت این پنج نور پاک توانست خود را نجات دهد. وقتی تکلیف حضرت آدم چنین باشد، مابقی انبیاء الهی جای خود دارند.
مجری:
احسنتم، طیب الله أنفاسکم. خیلی ممنون و متشکرم جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی. بسیار از محضرتان استفاده کردیم. اگر سخن پایانی هست بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده از عزیزان تقاضا دارم در رابطه با بحث مهدویت قدری بیشتر کار کنند. ما شبهای شنبه بحثی در رابطه با بحث مهدویت داریم.
دوستان عزیزمان از مرکز تخصصی مهدویت که الحق و الانصاف یکی از بهترین مراکز تخصصی حوزه علمیه هست، با ما همکاری دارند.
معمولاً طلبهها از من سؤال میکنند که اگر ما بخواهیم به تخصصیها ثبت نام کنیم، به کدام مرکز مراجعه کنیم. همه مراکز تخصصی خوب هستند، اما بنده دو مرکز را در رأس قرار میدهم؛ مرکز تخصصی مهدویت و مرکز پژوهشهای مذاهب اسلامی.
مرکز پژوهشهای مذاهب اسلامی زیر نظر مستقیم دفتر مقام معظم رهبری است. کار این مراکز از تولید به مصرف است، به این معنا که وقتی مطالبی به طلاب یاد میدهند از طرف دیگر آنها را به استانها و شهرستانها و صدا و سیما میفرستند.
آنها این مطالب را مصرف میکنند. بعضی از مراکز هم هستند که بسیار خوب و زیبا کار میکنند و زیر نظر بعضی از مراجع بزرگوار عظام تقلید هستند و ما دستشان را میبوسیم و به آنها افتخار میکنیم، اما وقتی فارغ التحصیل میشوند سرگردان هستند.
آنها بعد از فارغ التحصیلی نمیدانند چکار کنند و بعد از چندین سال هم تمام مطالبی که یاد گرفتهاند از ذهن مبارکشان میرود.
عزیزان ما در مرکز تخصصی مهدویت شبهای شنبه برنامه دارند. برنامهها هم بسیار خوب و زیباست. هر چند بنده قانع نیستم و به دوستان گفتم که مرا قانع نکردند.
مجری:
ما هم یک برنامه «مهدی یار» داریم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده خیلی رُک بگویم که این برنامه هم مرا قانع نکرده است. بنده هم مشکل پسند هستم و بد پسند هستم. نظر بنده بسیار بالاتر از اینهاست. نظر بنده این است که ما باید بیاییم جایگاه و مقام حضرت مهدی را بیان کنیم.
در حقیقت علت اینکه شب قدر، شب قدر شده است این است که خداوند عالم نظر ویژهای به وجود مقدس حضرت ولی عصر دارد. این نظر ویژه باعث شده است که یک شب از هزار ماه یعنی هشتاد و اندی سال بیشتر شود.
اگر ما بتوانیم حضرت مهدی را خوب بشناسیم و خودمان را از نظر روحی به آن حضرت نزدیک یا برسانیم، هر شب عمر ما شب قدر میشود.
فردای قیامت پرونده اعمالمان را باز میکنیم، در حالی که میبینیم چند میلیون رکعت نماز صبح خواندهایم. ما عرضه میداریم و می گوییم: خدایا من که اینقدر نماز صبح نخواندم.
شب قدر تنها این نیست که شب بیست و سوم را از ابتدای شب تا صبح را به قرآن خواندن سپری کنیم، بلکه شب قدر این است که با صاحب قدر ارتباط برقرار کنیم و با او مرتبط باشیم.
باید بتوانیم روح خود را به روح حضرت ولی عصر متصل کنیم و حجابها را از بین ببریم، چه حجابهای ظلمانی باشد و چه حجابهای نورانی! در مناجات شعبانیه هم آمده است:
«إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیک وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیاءِ نَظَرِهَا إِلَیک حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 49، الفصل الثانی فی بیان أعمال کل یوم من أیام شعبان
مظهر عز قدسک وجود مقدس حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.
مجری:
احسنتم، طیب الله أنفاسکم جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی. همچنین تشکر میکنم از همه شما بینندگان و همراهان گرامی.
(یا أَیهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکیلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَینا إِنَّ اللَّهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقِین)
ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی) با خود آوردهایم، پیمانه ما را بطور کامل وفا کن و بر ما تصدق بنما که خداوند متصدقان را پاداش میدهد.
سوره یوسف (12): آیه 88
تا دیداری دیگر بدرود