28/01/1401
موضوع: رمزگشایی از حدیث «خلفائی اثناعشر»: «قریش» یا «بنی هاشم»!؟
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
خط قرمز حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
رمزگشایی از حدیث «خلفائی اثناعشر»: «قریش» یا «بنی هاشم»!؟
حیرت و سرگردانی علمای اهل سنت از معنی حدیث «خلفائی اثنا عشر»!
تنها راه نجات بشریت، نشستن در کنار مائده آسمانی اهلبیت (علیهم السلام) است!
حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دو پیام مهم و جدی آن!
پیام اول: ائمه اطهار خلیفه منصوب هستند، چه مردم قبول کنند و چه قبول نکنند.
پیام دوم: مردم در جامعه آینده زیر بار خلفای اثناعشر نخواهند رفت!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم السلام علیک یا أبا محمد أیها المجتبی یابن رسول الله
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان جان، مؤمنان و روزه داران، عاشقان و موالیان حضرات آل الله (صلوات الله علیهم اجمعین) در هر نقطهای از جهان.
تبریک و شادباش عرض میکنم فرارسیدن پانزدهم ماه مبارک رمضان سالروز میلاد باسعادت سبط اکبر نبی خاتم، کریم آل طه، حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به محضر حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت شما بزرگواران.
در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سلسله برنامههای «حبل المتین» ویژه درسهایی از امامت و ولایت از شهر مقدس قم، جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
همچون برنامههای گذشته استفاده میکنیم از محضر استاد معظم آیت الله حسینی قزوینی. حاج آقا سلام علیکم، خدمت شما تبریک عرض میکنم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا من شیء فهو لکم و منکم و الیکم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم میلاد امام حسن مجتبی (علیه السلام) را تبریک عرض میکنم.
خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند، خالصانهترین سلامم را همراه با تبریک میلاد سبط اکبر، امام حسن مجتبی (علیه السلام) اولین نور دیده امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و اولین نوه رسول اکرم تقدیم میکنم.
با این مولود مبارک، قلب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شاد شد، قلب حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شاد شد، قلب حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دوستداران اهلبیت عصمت و طهارت شاد شد.
خدا را به آبروی امام حسن مجتبی سوگند میدهم عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد، ان شاءالله.
خط قرمز حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
طبق روال همیشگی برنامه جلسه را با ذکر یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز میکنیم.
«ابن ابی الحدید معتزلی» در کتاب «شرح نهج البلاغه» جلد نهم صفحه 169 روایتی را از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نقل میکند که حضرت فرمودند:
«إن السعید کل السعید حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته»
حقیقت و واقعیت تمام سعادتها و رستگاریها در دوستی علی بن أبی طالب هست، چه در زمان حیات آن بزرگوار و چه بعد از شهادت آن بزرگوار.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 9، ص 169، باب ذکر الأحادیث و الأخبار الواردة فی فضائل علی
این قضیه، قضیهای بسیار اساسی و ریشهای است. قرآن کریم هم به صراحت میفرماید:
(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
سوره شوری (42): آیه 23
«خوارزمی» هم در کتاب «مناقب» نقل میکند که رسول گرامی اسلام به امیرالمؤمنین فرمودند:
«یا علی لو أن عبدا " عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»
یا علی! هرگاه بندهای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد عبادت کند.
دوران رسالت حضرت نوح نهصد و پنجاه سال است. بعضی افراد مدت عمر حضرت نوح را هزار و دویست سال، هزار و چهارصد سال یا کمتر و بیشتر نقل کردهاند.
«وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله»
و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند.
«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»
و خداوند به او عمر طولانی بدهد به قدری که بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد و بعد بین صفا و مروه به ناحق کشته شود.
«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»
اما ولایت تو را نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نمیرسد و داخل آن نمیشود.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، 1414، ص 67، ح 40
البته محبت به اهلبیت و بیزاری و برائت از دشمنان آن بزرگواران یکی از بالاترین سرمایههاست، اما آن محبتی میتواند مایه نجات ما باشد که اطاعت از اهلبیت را هم به دنبال داشته باشد.
«إذا أحبهم أطاعهم»
هرکسی اهلبیت را دوست داشته باشد، از آنها اطاعت میکند.
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 333، ح 13
قرآن کریم میفرماید:
(إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّه)
اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.
سوره آل عمران (3): آیه 31
رسول گرامی اسلام میفرمایند: اگر مرا دوست دارید از من اطاعت کنید تا خداوند هم شما را دوست داشته باشد، زیرا اطاعت از خداوند اطاعت از من است.
بنابراین دوستی تنها کفایت نمیکند. دوستی کفایت میکند که در کنار آن به سخنان امیرالمؤمنین و اهلبیتش گوش فرا دهیم، دستورات آن بزرگواران را چه در امر توحید و نبوت و امامت گوش فرادهیم و سخنان اخلاقی اهلبیت را هم در زندگی پیاده کنیم.
امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم به آبروی حضرت صدیقه طاهره به ما توفیق عمل به دستورات امیرالمؤمنین و اهلبیتش را عنایت کند.
مجری:
ان شاءالله رب العالمین. خیلی ممنون و متشکر از این مقدمه گهربار. خدمت بینندگان عزیز عرض کنم که در جلسه سی و ششم درسهایی از امامت و ولایت هستیم و بحث پیرامون حدیث «خلفائی اثناعشر» بود.
بنده از استاد گرامی تقاضا دارم خلاصهای پیرامون مطالب جلسات گذشته بفرمایید تا ان شاءالله سؤال جدید را هم مطرح کنم.
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما قبلاً سه روایت را مطرح کردیم. بحث حرمت تقلید در مسائل اعتقادی را مطرح کردیم. بحث افتراق امت به هفتاد و سه فرقه که هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت و یک فرقه اهل نجات هست را بیان کردیم. بحث حدیث:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
اگر کسی بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
را نیز بیان کردیم. این روایات مقدمه و درآمدی بر بحث امامت است. این روایات مقدمه است تا وارد بحث اصل امامت شویم. بحث مقدماتی چهارم حدیث «خلفائی اثناعشر» هست.
رسول گرامی اسلام در جلسات متعدد و در جمع انبوهی از حجاج بیت الله الحرام در منطقه عرفات فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند.
البته این روایت را کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» همگی نقل کردند. وقتی این دو کتب روایتی را نقل کنند، دیگر نیازی به بررسی سندی نیست و ما تنها باید به سراغ بحث دلالی برویم.
در بحث دلالی هم سؤالی که حضرتعالی داشتید این بود که برخورد صحابه نسبت به سخنان رسول اکرم چه بود. ما این مطالب را هم مفصل مطرح کردیم که متأسفانه صحابه برخوردهای نادرستی داشتند.
زمانی که رسول گرامی اسلام فرمود: جانشینان من دوازده نفر هستند، همگان متوجه شدند که قضیه چیست. در رأس این دوازده نفر امیرالمؤمنین و آخرین نفر حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.
مردم در زمان فرمایش رسول اکرم سروصدا به راه انداختند، ضجه کردند، داد و بیداد کردند، تکبیر گفتند، بلند شدند و نشستند. مردم یک سری برخوردهایی در محضر رسول اکرم داشتند که زیبنده صحابه نبود.
ظاهر روایت دلالت میکند بر اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از ادامه سخن یا ادامه بحث «خلفائی اثناعشر» منصرف شدند. اگر حضرت منصرف هم نشدند، ما ادامه فرمایشات رسول گرامی اسلام را در منابع اهل سنت نمیبینیم.
در مقابل در کتب شیعه در این زمینه مطالب هست. ان شاءالله به حول قوه الهی به آنها هم خواهیم رسید.
مجری:
احسنتم، خیلی عالی. هفته گذشته اشاره فرمودید که مطلبی به روایت اضافه شده است که این دوازده خلیفه همگی از قریش هستند. حال ارزیابی شما پیرامون این قضیه چیست؟!
رمزگشایی از حدیث «خلفائی اثناعشر»: «قریش» یا «بنی هاشم»!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً قریش بما هو قریش از اول رسالت رسول گرامی اسلام بنای مبارزه با اسلام را داشتند. پیغمبر اکرم سیزده سال در مکه و یازده سال در مدینه بودند و تا سال هشتم هجری همین قریش بودند که با پیغمبر اکرم جنگیدند.
کسانی که در خارج به عنوان یک قبیله قریش مطرح بودند که در رأس آنها ابوسفیان و معاویه و دیگران بودند. معنا ندارد کسی بیست و یک سال با پیغمبر اکرم بجنگد، سپس بخواهد بیاید و منصب خلافت رسول الله را هم به دست بگیرد.
این افراد کسانی هستند که عزیزانشان در جنگ بدر و احد و دیگر جنگها کشته شدهاند و از رسول اکرم و اسلام کینه در دل دارند. امکان ندارد این افراد به عنوان خلیفه و جانشین پیغمبر اکرم مطرح شوند.
ما کاری با روایات هم نداریم، این کار عقلا جور درنمی آید. ما میبینیم در بعضی از منابع اهل سنت روایاتی در این خصوص آمده است. آقای «قندوزی حنفی» روایتی در این زمینه آورده است و به همین خاطر وهابیها به ایشان خیلی جسارت میکنند.
ما کاری با وهابیها نداریم، اما ایشان در میان عمده اهل سنت مخصوصاً احناف، محترم است. ایشان همان روایت «جابر بن سمره» را آورده است و از قول ایشان مینویسد: من با پدرم نزد پیغمبر اکرم بودم که فرمودند:
«بعدی إثنا عشر خلیفة»
بعد از من دوازده خلیفه خواهند آمد.
«ثم أخفی صوته»
سپس صدای حضرت به گوش نرسید.
«فقلت لأبی: ما الذی [قال فی] أخفی صوته؟»
به پدرم گفتم: وقتی صدای حضرت ضعیف شد چه مطلبی بیان کردند؟
«قال: قال: کلهم من بنی هاشم»
پدرم گفت که پیغمبر اکرم فرمود: تمام آنها از بنی هاشم هستند.
ینابیع المودة لذوی القربی، نویسنده: القندوزی، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، چاپ: الأولی، 1416، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر، ج 2، ص 315، ح 908
در این روایت نامی از کلمه «قریش» نیست. بر فرض اگر هم قرار باشد افرادی از قریش انتخاب شوند، بنی هاشم باید انتخاب شوند. ما میبینیم امیرالمؤمنین در کتاب «نهج البلاغه» خطبه 144 میفرمایند:
«إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَیشٍ غُرِسُوا فِی هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَی سِوَاهُم»
پیشوایان از قریش هستند. نهال پیشوایی را در خاندان هاشم کاشتهاند و پیشوایی غیر ایشان را سزاوار نیست.
امامت در قریش تنها شامل بنی هاشم خواهد شد و امامت در دودمان بنی هاشم کاشته شده است. غیر از بنی هاشم هیچ قبیلهای از قریش صلاحیت امامت را ندارند.
«وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَیرِهِم»
و غیر از خاندان بنی هاشم کسی صلاحیت ولایت بر مردم را ندارد.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 201، خ 144
برفرض اگر امامان بعد از پیغمبر اکرم از قریش هم باشند، گل سرسبد قریش بنی هاشم هستند. شما بنی هاشم را رها میکنید و به دنبال چه کسانی میروید؟!
در کتاب «صحیح مسلم» هم تعبیر زیبایی آمده است. در حدیث 2276 نقل شده است که رسول گرامی اسلام فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی کنَانَةَ من وَلَدِ إسماعیل وَاصْطَفَی قُرَیشًا من کنَانَةَ وَاصْطَفَی من قُرَیشٍ بَنِی هَاشِمٍ وَاصْطَفَانِی من بَنِی هَاشِمٍ»
خداوند عالم قبیله کنانه را از اولاد اسماعیل انتخاب کرد و قریش را از کنانه انتخاب کرد و از قریش بنی هاشم را انتخاب کرد و مرا از بنی هاشم انتخاب کرد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1782، ح 2276
اگر قرار باشد قریش ملاک باشد، به تعبیر امیرالمؤمنین از قریش جز بنی هاشم کسی نباید صلاحیت خلافت داشته باشد.
همچنین «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد چهارم از قول «عبدالله بن عمر» عبارتی دارد و مینویسد که رسول اکرم فرمود:
«لما خلق الله الخلق اختار العرب ثم اختار من العرب قریشا ثم اختار من قریش بنی هاشم ثم إختارنی من بنی هاشم»
وقتی خداوند خلایق را خلق کرد عرب را انتخاب کرد، از میان عرب قبیله قریش را انتخاب کرد، از میان قریش بنی هاشم را انتخاب کرد و از میان بنی هاشم مرا انتخاب کرد.
«فأنا خیرة من خیرة»
من بهترینِ بهترینها هستم.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 97، ح 6996
در اینجا مسیر به بنی هاشم ختم شده است. خیلی جالب است که در اینجا ابتدا نام قبیله قریش آمده است. اگر رسول گرامی اسلام مستقیم نام بنی هاشم را میآوردند، مخالفین ادعا میکردند که چطور شده است.
همین که ما میبینیم از میان قریش بنی هاشم انتخاب شده است، خود نشانگر این است که مسئله کاملاً مشخص بوده که مراد از «من قریش» بنی هاشم بوده است.
حال تعبیری که «قندوزی» دارند، این است که از ابتدا رسول اکرم فرمود: دوازده نفر در بنی هاشم هستند، نه در غیر بنی هاشم.
«ابن ابی عاصم» متوفای 287 هجری در کتاب «السنة» که مشهور است روایات آن معتبر است، روایتی در این زمینه آورده است. ایشان در جلد دوم صفحه 632 مینویسد:
«قال رسول الله قال لی جبریل علیه السلام قلبت الأرض مشارقها ومغاربها فلم أجد رجلا أفضل من محمد علیه السلام»
رسول گرامی اسلام فرمودند که جبرئیل به من گفت: من شرق و غرب زمین را زیر و رو کردم، اما افضل از پیغمبر اکرم را نیافتم.
«وقلبت الأرض مشارقها ومغاربها فلم أجد بنی أب أفضل من بنی هاشم»
و من شرق و غرب عالم را زیر و رو کردم، اما افضل از بنی هاشم قبیلهای را نیافتم.
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 632، ح 1494
این خیلی واضح و روشن است. جالب اینجاست که آقای «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد دوم این روایت را از قول «حاکم نیشابوری» و «بیهقی» نقل میکند و مینویسد:
«وهذه الأحادیث وإن کان فی رواتها من لا یحتج به فبعضها یؤکد بعضاً ومعنی جمیعها یرجع إلی حدیث واثلة بن الأسقع»
گرچه شاید بعضی روات قابل احتجاج نباشند، اما همدیگر را تأیید میکنند و معنای همه اینها به حدیث واثلة بن اسقع برمی گردد.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 2، ص 257، باب کتاب سیرة رسول الله
در کتاب «صحیح مسلم» هم آمده بود که خداوند عالم از میان تمام خلایق قبیله قریش و از میان قبیله قریش بنی هاشم را انتخاب کرد. این روایات نشانگر این است که مسئله طور دیگری است.
همچنین از میان کتب شیعه هم «شیخ کلینی» متوفای 329 در کتاب «کافی» جلد هشتم روایتی را از قول «معایة بن عمار» نقل میکند. ایشان نقل میکند که روزی رسول اکرم آمدند در حالی که بسیار خوشحال و خندان بودند.
مردم گفتند: خداوند همیشه تو را خندان قرار بدهد و بر خوشحالیات بیفزاید. قضیه خوشحالی شما چه بوده است؟! رسول گرامی اسلام فرمودند:
«إِنَّهُ لَیسَ مِنْ یوْمٍ وَ لَا لَیلَةٍ إِلَّا وَ لِی فِیهِمَا تُحْفَةٌ مِنَ اللَّهِ»
هیچ شب و روزی نیست که تحفهای از طرف خداوند عالم به من نرسد.
«أَلَا وَ إِنَّ رَبِّی أَتْحَفَنِی فِی یوْمِی هَذَا بِتُحْفَةٍ لَمْ یتْحِفْنِی بِمِثْلِهَا فِیمَا مَضَی»
امروز خداوند عالم به من تحفهای داده است که در گذشته چنین تحفهای به من کرم نکرده است.
«إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَأَقْرَأَنِی مِنْ رَبِّی السَّلَامَ وَ قَالَ یا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ سَبْعَةً لَمْ یخْلُقْ مِثْلَهُمْ فِیمَنْ مَضَی وَ لَا یخْلُقُ مِثْلَهُمْ فِیمَنْ بَقِی»
جبرئیل آمد و از طرف خداوند عالم به من پیام رساند و فرمود: ای محمد! خداوند عالم از بنی هاشم هفت نفر را انتخاب کرده است که مثل آنها را در گذشته و آینده خلق نکرده است.
«أَنْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ سَیدُ النَّبِیینَ»
یا رسول الله تو هستی که سرور تمام پیامبران هستی.
«وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَصِیک سَید الْوَصِیینَ»
و علی بن أّبی طالب وصی تو و سید و آقای تمام اوصیاء.
«وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سِبْطَاک سَیدَا الْأَسْبَاطِ»
و حسن و حسین دو فرزندان تو که سرور تمام پیامبرزادگان.
«وَ حَمْزَةُ عَمُّک سَیدُ الشُّهَدَاءِ»
و حمزه عموی تو سرور شهیدان.
«وَ جَعْفَرٌ ابْنُ عَمِّک الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ یطِیرُ مَعَ الْمَلَائِکةِ حَیثُ یشَاءُ»
و جعفر پسرعموی تو که خداوند در بهشت به او دو بال خواهد داد و پرواز خواهد کرد.
«وَ مِنْکمُ الْقَائِمُ یصَلِّی عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ خَلْفَهُ إِذَا أَهْبَطَهُ اللَّهُ إِلَی الْأَرْضِ مِنْ ذُرِّیةِ عَلِی وَ فَاطِمَةَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ ع»
و قائم آل محمد که حضرت عیسی بن مریم از آسمان به زمین میآید و پشت سر او نماز میخواند از ذریه علی و فاطمه و از فرزندان حسین است.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 49، ح 10
در منابع اهل سنت و کتب صحاح هم آمده است که حضرت عیسی بن مریم پشت سر حضرت مهدی نماز میخواند.
ما در منابع اهل سنت بررسی میکنیم که بسیاری از بزرگان اهل سنت زمانی که خلفا را مطرح میکنند در ابتدا تصورشان این است که ابوبکر و عمر و عثمان و علی بن أبی طالب را می آورند، میشمارند و در نهایت می گویند: مهدی از خلفای اثناعشر است.
این قضیه اختلافی نیست و شیعه و سنی همگی بر این عقیده هستند که حضرت مهدی از خلفای اثناعشر است.
بنابراین آخرین خلیفه دوازده گانه مشخص شد. اولین خلیفه را هم که شما جزء چهار خلیفه آوردید. حال سؤال اینجاست که هفت خلیفه باقیمانده چه کسانی هستند؟! باید این خلفا را دقیق معرفی کنید.
پیغمبر اکرم نیامدند برای ما معما بگویند تا ما ببینیم کدام درست است و کدام درست نیست. رسول گرامی اسلام فرمودند خلفای من دوازده نفر هستند، شما هم می گویید حضرت مهدی از خلفای اثناعشر است.
خلفایی که در این میان هستند چه کسانی هستند؟! آیا مردم را به بیراهه میکشانید یا اینکه حقیقت برای شما روشن است و آنها را به مردم نمیگویید؟!! این اقدام شما از باب:
(یکتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکتاب)
کتمان میکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده.
سوره بقره (2): آیه 174
نیست!؟ بنابراین من از همه بینندگان عزیز مخصوصاً عزیزان شیعه تقاضا میکنم در مورد این حدیث دقت بیشتری داشته باشند.
ما کاری با اهل سنت نداریم و برای آنها تنها اتمام حجت میکنیم. نعمت ولایت امیرالمؤمنین و یازده فرزند بزرگوارش بالاترین نعمتی است که به تعبیر قرآن کریم:
(وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)
و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
اگر این نعمت نباشد نعمت رسالت هم به حال ما فایدهای ندارد، زیرا استمرار نبوت در ولایت و امامت اهلبیت است. اگر چیزی در وسط قطع شود، ابتر و ناقص خواهد شد و اصلاً مسیر عوض میشود.
بنابراین حدیث «خلفائی اثناعشر» دقت بیشتری میخواهد. ما حداقل باید در اینجا مطالعهای کنیم و ببینیم علمای اهل سنت نسبت به این دوازده نفر چه گفتهاند، علمای شیعه نسبت به این دوازده نفر چه گفتهاند و در دیگر روایات چه مطالبی آمده است.
این حدیث از احادیثی است که میتواند برای ما بیدارباشی باشد و اعتقادات ما شیعیان را تثبیت کند و باعث توجه و بیداری و تأمل و تدبر عزیزان اهل سنت به ویژه سلفیهایی که با یک سری از بحثها، کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را ناامن کردند.
این افراد آبروی اسلام را هم بردهاند. امروز که در اروپا و آمریکا بحث اسلام زدایی مطرح است، از اقدامات سلفیها و وهابیها و داعشی نشأت میگیرد.
بیاییم اسلام واقعی که رسولی چون پیغمبر اکرم و دوازده جانشین دارد را برای مردم دنیا معرفی کنیم و ببینیم رهنمود این دوازده نور پاک برای دنیای امروز ما چیست.
بنده سال 1390 که چهل روز در آمریکا بودم، به مناطق زیادی برای سخنرانی رفتم. یکی از مناطقی که برای سخنرانی رفتم مرکز اسلامی واشنگتن بود که آقای «بحرینی» آنجا هستند.
ایشان مرا به اتاقی بردند که مملو از کارتن بود. ایشان میگفت داخل این کارتنها مملو از نامه هست که از ایالتهای مختلف آمریکا برای ما آمده است که عمده آنها از طرف جوانان مسیحی است.
جوانان مسیحی نوشته بودند: ما از رفتن به کلیسا خسته شدهایم، ما از حرفهای تکراری و ضد و نقیض علمای مسیحی خسته شدهایم و دنبال راهی هستیم تا خلأ معنوی ما را پر کند.
ما احساس میکنیم غیر از مذهب اهلبیت هیچ مذهبی قادر نیست این خلأ فطری و معنوی ما را که با فطرت ما عجین هست پر کند.
ایشان نقل میکردند که وقتی برای بعضی از مناطق تعدادی جزوه یا کاست میفرستیم، میبینیم هزاران نامه تشکر برای ما میآید از اینکه مذهب اهلبیت را به آنها معرفی کردیم و این افراد با مذهب اهلبیت آشنا شدند.
آمریکا همانند ایران نیست که بتوان با هواپیما دورتادور آن را در یک ساعت و نیم طی کرد. زمانی که از لس آنجلس سوار هواپیما شدیم نزدیک به هفت ساعت طول کشید تا به فرودگاه لس آنجلس رسیدیم.
این در حالی است که سانفرانسیسکو هنوز به غرب آمریکا نرسیده و لس آنجلس هم شرق آمریکا نیست. به عنوان مثال شما حساب کنید مسافت این دو شهر همانند مسافت زنجان تا شیراز است.
ایشان نقل میکردند که بعضی افراد فرسنگها راه میپیمایند و به اینجا میآیند تنها برای اینکه از ما تشکر کنند که ما این جزوات و کاستها را برای آنها فرستادیم که مایه روشن شدن و بیداری آنها شده است.
این قضایا کاملاً نشانگر این است که مذهب اهلبیت که رسول اکرم میفرماید «خلفائی اثناعشر» رمز و رموزی دارد. همین که همین روایت در کتب صحاح اهل سنت آمده است، خدا را شاکر هستیم.
ما افزون بر اینکه برای صحت اعتقادات خودمان روایات متعدد داریم، در کتب اهل سنت هم نسبت به اعتقاداتمان روایت داریم.
ما نزدیک به سیصد روایت به دست آوردیم که رسول اکرم نام ائمه اطهار را یا به تمامه و کماله با مختصات و ویژگیها بیان کرده است یا به صورت رمزی بیان کرده است.
حضرت در بسیاری از روایات فرمودهاند که ائمه بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنها امیرالمؤمنین و آخرین آنها حضرت مهدی است. حضرت همچنین فرمودند امامان بعد از من علی بن أبی طالب و امام حسن و امام حسین و نُه تن از فرزندان امام حسین هستند.
ما سیصد روایت با این مضمون داریم. این در حالی است که نسبت به حدیث غدیر خم حدود صد و بیست روایت داریم و معتقدیم که فوق تواتر است. سیصد روایت کم نیست که ما بخواهیم به سادگی از کنار آن عبور کنیم. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
جناب استاد حال که این همه تواتر نقل شده است، علما و بزرگان اهل سنت چه موضع گیری دارند؟! آیا واقعاً پاسخی دادند یا خیر؟! شاید برخی از عزیزان و بینندگان ما از اهل سنت باشند و بگویند این پاسخ فلان مطلب است. در این زمینه بفرمایید.
حیرت و سرگردانی علمای اهل سنت از معنی حدیث «خلفائی اثنا عشر»!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده تقریباً چهار مورد ذکر میکنم. به قول معروف در خانه اگر کس است، یک حرف بس است! «ابن عربی» متوفای 543 هجری است و غیر از «ابن عربی عارف» است.
این «ابی عربی» ناصبی تندرو است، به طوری که نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) و شیعه حرفهای بی ربط زیاد می زند. ایشان کتابی به نام «عارضة الأحوذی بشرح صحیح الترمذی» دارد. در این کتاب وقتی این حدیث را میآورد، مینویسد:
«فعدّدنا بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم اثنی عشر أمیراً فوجدنا أبا بکر، عمر، عثمان، علی، الحسن، معاویة، یزید، معاویة بن یزید، مروان، عبد الملک بن مروان، الولید، سلیمان، عمر بن عبد العزیز، یزید بن عبد الملک، مروان بن محمد بن مروان، السفاح، المنصور وإذا عددنا منهم اثنی عشر، انتهى العدد بالصورة إلى سلیمان، وإذا عددناهم بالمعنى کان معنا منهم خمسة: الخلفاء الأربعة وعمر بن عبد العزیز»
اگر ما به ترتیب بشماریم و بیاییم تا سلیمان بن عبدالملک برسیم، چند نفر از بنی امیه هم جا میماند.
اگر به معنا بشماریم و کسانی که شایستگی خلافت داشتند را نام ببریم، پنج نفر بیشتر نیستند. خلفای اربعه و «عمر بن عبدالعزیز». غیر از پنج نفر ما کسی دیگر را شایسته خلافت نمیدانیم که خلیفه پیغمبر اکرم باشند.
ایشان همین اندازه مردانگی کرده است و چنین اعترافی کرده است. ایشان سپس مینویسد:
«و لم أعلم للحدیث معنی»
من معنای حدیث را نفهمیدم.
عارضه الاحوذی بشرح صحیح الترمذی، ابن عربی، محمد بن عبدالله، ناشر: دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج 9، کتاب الفتن، باب 47، ص 50
آقایان اهل سنت شما را به وجدانتان سوگند میدهم، شما را به خدایتان سوگند میدهم دقت کنید. یک شخصیت علمی که ملاست چنین حرفی می زند.
ما کاری به ناصبی بودن ایشان نداریم، اما ایشان شخصی است که مبانی روایی و فقهی و اصولی را میداند. ایشان میگوید:
«و لم أعلم للحدیث معنی»
ما معنای حدیث را نفهمیدیم.
«و لعله بعض حدیث»
شاید این حدیث تقطیع شده است.
عارضه الاحوذی بشرح صحیح الترمذی، ابن عربی، محمد بن عبدالله، ناشر: دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج 9، کتاب الفتن، باب 47، ص 50
ایشان میگوید که شاید این حدیث دنباله داشته و به ما نرسیده است. این همان تعبیری است که بنده داشتم که در منابع شیعه هم آمده است. شخصی همانند «ابن عربی» که مالکی هم هست این حرف را مطرح میکند.
آقای «ابوالفرج ابن جوزی» متوفای 597 هجری در کتاب «کشف المشکل من حدیث الصحیحین» مشکلات احادیث صحیحین را بررسی کرده است. ایشان حدیث «خلفائی اثناعشر» را مطرح میکند سپس مینویسد:
«هذا الحدیث قد أطلت البحث عنه، وطلبته مظانه، وسألت عنه»
تحقیق گستردهای درباره این حدیث کردم و هرکسی درباره این حدیث سخن گفته بود را مطالعه کردم و از بزرگان هم سؤال کردم.
ایشان نقل میکند که من از علما سؤال کردم معنای این حدیث چیست. وقتی رسول اکرم میفرماید خلفای من دوازده نفر هستند، مراد از فرمایش حضرت چیست.
«فما رأیت أحدا وقع علی المقصود به»
اما هیچکسی از علما را ندیدم که معنای حدیث را فهمیده باشد.
کشف المشکل من حدیث الصحیحین، اسم المؤلف: أبو الفرج عبد الرحمن ابن الجوزی، دار النشر: دار الوطن- الریاض - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: علی حسین البواب، ج 1، ص 449، ح 427
باید بگوییم:
(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون)
ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم!
سوره بقره (2): آیه 156
آیا رسول اکرم تنها یک معما مطرح کرده و عبور کردهاند؟! آقای «ابن جوزی» همین که عدهای از صحابه سروصدا کردند و بلند شدند و نشستند و تکبیر گفتند و حرفهای بیهوده گفتند، مشخص است که حدیث دنباله داشته و پیام داشته است.
چرا زمانی که پیغمبر اکرم در رابطه با حج صحبت میکنند کسی سروصدا نمیکند؟! چرا زمانی که حضرت در رابطه با عرفات و نماز و روزه و حج صحبت میکند هیچ سروصدایی نیست؟!
چرا زمانی که رسول گرامی اسلام میفرماید خلفای من دوازده نفر هستند سروصدا میشود؟! چرا زمانی که پیغمبر اکرم میفرماید کاغذ و قلمی بیاورید که چیزی بنویسم که بعد از من دچار اختلاف نشوید سروصدا میشود؟!
آقای «ابن جوزی» ما شیعیان را اصلاً کنار بگذارید، خودتان بیایید روایت را کنکاش کنید و قدری در این زمینه تحقیق و بررسی کنید!!
آقای «نووی» متوفای 679 هجری هست، سالی که «مرحوم محقق حلی» استاد «علامه حلی» از دنیا رفتند. ایشان در کتاب «شرح صحیح مسلم» جلد دوازدهم مینویسد که در حدیث آمده است که پیغمبر اکرم فرمود:
«الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثم تکون ملکا»
خلافت بعد از من سی سال بیشتر نیست و بعد از آن سلطنت شروع میشود.
«وهذا مخالف لحدیث اثنی عشر خلیفة فإنه لم یکن فی ثلاثین سنة إلا الخلفاء الراشدون الأربعة والأشهر آلتی بویع فیها الحسن بن علی»
این حدیث مخالف حدیث «خلفائی اثناعشر» است، زیرا سی سال با خلافت خلفای اربعه و امامت امام حسن تمام شد.
صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 12، ص 201
وقتی احادیث پشتوانه فطری نداشته باشد و ما درب کارخانه حدیث سازی را باز کنیم تا هرکسی از جایش بلند شود حدیثی درست کند، همین میشود!
آقای «بخاری» نقل میکند که من روایات کتابم را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم. «مسلم» با وجود اینکه قبلاً کتاب «صحیح» خود را نوشته است، روایات کتاب خود را از میان سیصد هزار روایت انتخاب میکند.
مشخص است وقتی ما این فنر را صد سال فشار دادیم و اجازه ندادیم کسی حدیث نقل کند چنین اوضاعی پیش خواهد آمد. افرادی امثال «ابو درداء» و «عبدالله بن مسعود» به خاطر نقل روایت شلاق خوردند و به زندان رفتند. امیرالمؤمنین خانه نشین شد.
آنها این فنر را صد سال فشار دادند و یک مرتبه دستشان را برداشتند. این فنر بالا میرود و باعث میشود اینطور روایات متعارض و متناقض مطرح شود.
کتاب «صحیح بخاری» با وجود دو هزار و هفتصد روایت مملو از روایاتی است که امروزه خود اهل سنت آنها را قبول ندارند.
بنیانگذار اخوان المسلمین کتابی نوشت و منتخبی از «صحیح بخاری» را نوشتند و نسبت به سایر روایات گفت: این روایات به درد ما نمیخورد، زیرا با عقل و منطق سازگار نیست.
ایشان کتابی تحت عنوان «روایات مستدل و مستند و صحیح الصحیح بخاری» نوشت. در مقابل جامعه اسلامی این کتاب را از ایشان نپذیرفت.
امروزه وهابیها به دنبال این هستند تا کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را آنچنان در ذهن مخاطبینشان برنامه ریزی کنند تا اصلاً کسی در صحت روایات کتب صحیحین شبهه ای نداشته باشد و اگر کسی تحقیق کند بگویند شما بدعت گذارید!!
آقای «نووی» نسبت به این سی سال تشکیک میکند و مینویسد که بعد از خلافت خلفای اربعه و امام حسن سی سال تمام شد، در ادامه مینویسد:
«لم یقل لا یلی إلا اثنی عشر خلیفة وإنما قال یلی»
پیغمبر اکرم فرموده است که بعد از من خلفا دوازده نفر هستند، حال شاید بیشتر هم باشند.
اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند. واقعاً خیلی عجیب است! رسول اکرم میفرمایند که خلفای من دوازده نفر هستند، اما ایشان ادعا میکند که شاید پانزده نفر بودند، شاید پنجاه نفر بودند، شاید اصلاً پیوسته نیستند. رسول اکرمی که قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است.
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
آقای «نووی» به شما «فقیه الأمة» می گویند، این چه حرفی است!؟ ایشان مینویسد: خلاصه کلام این است که ما نتوانستیم معنای این روایت را به درستی بفهمیم که در عصر واحد هستند یا عصرهای متعدد هستند.
«قاضی عیاض» هم میگوید که من تاریخ را بررسی کردم، فقط در اندلس یک نفر را پیدا کردم که مصداق «خلفائی اثناعشر» است. ایشان در نهایت مینویسد:
«والله أعلم بمراد نبیه»
خداوند عالم است که مراد پیغمبر اکرم چه بوده است.
صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 12، ص 201، ح 818
این هم سومین نفر بود. چهارمین نفر آقای «ابن حجر عسقلانی» است. به قول معروف اهل سنت، عیال کنار سفره چهار نفر هستند؛ «ذهبی»، «ابن حجر عسقلانی»، «مزی» و «زین الدین عراقی». اهل سنت هرچه دارند از این چهار نفر دارند.
ایشان در کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری» جلد سیزدهم از قول «ابن بطال» که از شراح «صحیح بخاری» است و او از «مهلب» نقل میکند و مینویسد:
«لم ألق أحدا یقطع فی هذا الحدیث یعنی بشیء معین»
احدی از علما را پیدا نکردم که قاطعانه بگوید «خلفائی اثناعشر» به چه معناست.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 13، ص 211، ح 6796
ایشان به صراحت مینویسد که کسی را پیدا نکردم که قاطعانه بگوید مصداق این دوازده نفر چه کسانی هستند.
آقای «ابن حجر» شما که در قرن نهم بودید. ایشان متوفای 852 هجری است، در حالی که «بدرالدین عینی» شارح دیگر «صحیح بخاری» متوفای 855 هجری است.
در زمان «ابن حجر» هشت قرن و اندی از اسلام گذشته و این همه کتاب نوشته شده و این همه مطالب آمده است. علمای شیعه و علمای اهل سنت کتابهای زیادی در این زمینه نوشتند.
حداقل مبانی شیعه را قدری مورد مطالعه قرار بدهید. در کتب شیعه آمده است که ائمه اطهار (علیهم السلام) دوازده نفر هستند. در کتابهای شما هم که آمده است.
حال اگر در کتابهای دست اول شما موجود نیست، کتابهای دست دوم و دست سوم شما اسامی ائمه اطهار را آوردهاند. چرا حاضر نیستید حق را بپذیرید؟!
تنها مذهبی که با این روایت تطبیق میکند و حقانیتش را اثبات میکند، مذهب شیعه دوازده امامی است نه شیعه هشت امامی و نُه امامی!!
این روایت بر تمام فرقههای دیگر نظیر زیدیه و اسماعیلیه و فتحیه و واقفیه خط بطلان میکشد. جز شیعیان دوازده امامی هیچکدام نمیتوانند بگویند مراد پیغمبر اکرم چه کسانی بوده است. اگر بگویند مراد پیغمبر اکرم چه کسی بوده است، معطل میمانند!!
همین آقا میگوید که از هرکسی سؤال کردم، هرچقدر مطالعه کردم و با هرکسی ملاقات کردم کسی را پیدا نکردم که قاطعانه بگوید مراد پیغمبر اکرم چه بوده است.
آیا این توهین به رسول گرامی اسلام نیست؟! آیا این اهانت به رسول الله نیست؟! آیا ممکن است رسول اکرم حرفی بزند که ما هنوز بعد از هزار و چهارصد سال در معنای آن گیر کرده باشیم؟!
ما از آقایانی که در شبکههای وهابی هستند و ادعا میکنند ما کارشناس هستیم تقاضا میکنیم. شاید این آقایان کشفیات جدیدی داشته باشند و ببینند که قضیه چیست و بیایند مطرح کنند.
کارشناسان شبکههای وهابی میتوانند تماس بگیرند و بگویند که مراد پیغمبر اکرم چنین بوده است یا اینکه به صورت مستدل بیان کنند. قرآن کریم هم در این زمینه میفرماید:
(قُلْ هاتُوا بُرْهانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صادِقِین)
بگو اگر راست میگوئید دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
سوره بقره (2): آیه 111
دستهای ما بالاست. شما بگویید که مراد پیغمبر اکرم این بوده است و ادله محکم هم بیاورید.
ما هم جلوی بینندگان عزیز اعتراف میکنیم که کارشناسان وهابی دلیل محکمی آوردند، روایت صحیح آوردند، دلیل عقلی محکمی آوردند که مراد از خلفای دوازده گانه پیغمبر اکرم چه بوده است.
آنها بیایند و بگویند چرا این همه اتفاقات افتاد. سروصداها، تکبیر گفتنها، بلند شدنها، نشستنها و حرفهای بی ربط زدن چه معنایی داشت؟! چرا همین که پیغمبر اکرم فرمود: «خلفائی اثناعشر»، چرا این اتفاقات افتاد؟!
رسول اکرم در مدینه نبودند، در مسجد النبی نبودند، کنار بیت الله الحرام نبودند بلکه در عرفات هستند. برخلاف منا که مردم متفرق هستند، در عرفات همه مردم جمع هستند. صد و بیست و چهار هزار نفر همگی در عرفات جمع بودند.
اصلاً فرض کنید ده هزار نفر در محضر رسول گرامی اسلام بودند. رسول اکرم در جمع این افراد فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند، اما مردم سروصدا کردند.
«جابر بن سمره» میگوید: پدرم قدری از من جلوتر بود و نزدیکتر به پیغمبر اکرم بود توانست بشنود. من که قدری عقبتر بودم نتوانستم بشنوم رسول الله چه فرمودند.
دوستان عزیز ما اصلاً کاری به بحث شیعه و سنی نداریم. آیا این قضایا قابل تأمل نیست؟! ما میخواهیم بگوییم رسول اکرم که این مطلب را فرمودند، آیا این نمیتواند ما را به گمشدهای برساند؟!
تنها راه نجات بشریت، نشستن در کنار مائده آسمانی اهلبیت (علیهم السلام) است!
بنده بارها گفتم امروز اگر مسلمانان بخواهند از این تفرقه و کشت و کشتار و تکفیرها نجات پیدا کنند، جز نشستن در کنار مائده آسمانی اهلبیت هیچ راهی ندارند. تنها راه همین سفره است.
«إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی [مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَبَداً]»
المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، نویسنده: طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، محقق / مصحح: محمودی، احمد، ص 559، ح 237
در این حدیث با «لن» نفی ابد آمده است که اگر به قرآن و اهلبیت تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد.
امیدواریم ان شاءالله این بحثها و بحثهای عزیزان دیگر که در جاهای دیگر بحثهای مستدل و مستند و دور از اهانت مطرح میکنند به نتیجه برسد.
ما عرض کردیم که بحثهای ما بحثهای علمی است و تلاش میکنیم کوچکترین اهانت و جسارتی هم به مقدسات دیگر مذاهب نکنیم.
در مقابل اینکه مذهب ما مذهب حق است و منطبق با قرآن و سنت پیغمبر اکرم و روایات شیعه و اهل سنت است را با صدای رسا در سراسر جهان اعلام میکنیم.
همانطور که امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در مقدمه وصیتنامه سیاسی الهیشان چندین صفحه در رابطه با حدیث ثقلین مطالبی نوشتهاند. این بهترین الگو برای ماست.
بعضی از آقایانی که قدری بیراهه میروند، ادعا میکنند که این مباحث را نباید مطرح کنیم. شما در حقیقت امام خمینی را زیر سؤال میبرید.
همچنین میتوانید در اینترنت نظر مقام معظم رهبری در رابطه با خلافت و امامت حضرت امیرالمؤمنین جستجو کنید. میبینید که ایشان چه عبارتهای سنگین، وزین، پرمغز و پرمعنایی در این رابطه دارند. همچنین مراجع عظام تقلید مطالبی در این زمینه دارند.
الگوی ما این بزرگواران هستند، نه آقایی که نمیداند اسلام با سین است یا با صاد!! وقتی این افراد در رأس امور قرار بگیرند، خروجی آن افرادی نظیر داعش هستند. زمانی هم که داعش آمد نه به شیعه رحم کرد و نه به سنی رحم کرد.
یکی از مسائلی که نسبت به آن تأسف میخورم که نتوانستیم حق آن را ادا کنیم، جنایات داعش است که باید در تمام برنامهها برای مردم بیان میکردیم.
کلیپهایی که داعشی ها با دست خودشان ساختند را باید منتشر میکردیم. داعشی ها روز عید قربان حدود چهل تن از جوانان مسلمان و گوینده کلمه «لا إله إلا الله» را سر بریدند.
بنده ندیدم در کلیپهایی که داعشی ها پخش کردند و سر بریدند، یک نفر بگوید من شیعه هستم. همه میگفتند ما مسلمان هستیم.
داعشی ها روز عید قربان این جوانان را همانند گوسفند روی زمین میخوابانند، سرشان را میبریدند و خون فواره می زد!!
واقعاً جگر انسان با دیدن این کلیپها کباب میشود. بعضی از این کلیپها اصلاً قابل پخش نیست، پای گیرندهها خانمها و فرزندان کوچک نشسته اند. واقعاً نمیتوان این کلیپها را پخش کرد.
گاهی اوقات که بنده خودم به این کلیپها مراجعه میکنم، مدتی اعصابم به هم میریزد. به تعبیر «سردار شهید سلیمانی» طفل شیرخواره را داخل روغن سرخ کردند و روی برنج گذاشتند و پدر و مادر را با تهدید به کشتن مجبور به خوردن این غذا کردند!!
آیا انسانیت این است؟! آیا «رحمة للعالمین» بودن این است؟! آیا معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای صد و سیزده سوره آمده این است؟!
آیا در تاریخ چنین جنایاتی سراغ دارید؟! در طول تاریخ مغولها جنایت کردند، «هیتلر» در جنگ جهانی دوم و سوم جنایت کرد، امروز صهیونیستها جنایت میکنند.
آیا تا به حال جنایتی در جایی از دنیا سراغ دارید؟! آیا در تاریخ نوشته شده است که کسی فرزند شیرخواره دشمن را سرخ کرده و به خورد پدر و مادر داده است؟!
در واقعه کربلا هم به طفل شیرخواره امام حسین تیر زدند و بیش از این که نبود. درست است که اوج جنایت صورت گرفت، اما ببینید که داعش چکار میکند. باید بگوییم وای به حال کارشناسان شبکههای وهابی که از داعش دفاع میکنند.
بینندگان عزیز والله تالله بالله تمامی این فجایع نتیجه فاصله گرفتن از اهلبیت است. در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 162 آمده است که رسول گرامی اسلام فرمود:
«النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف»
سپس میفرماید:
«فإذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس»
اگر جامعهای از اهلبیت جدا شود به حزب ابلیس مبدل میشود.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 162، ح 4715
کاری که این افراد در این مدت کوتاه انجام دادند غیر از کار حزب ابلیس است؟! البته در بعضی از منابع نقل شده است که شیطان از بعضی افراد یاد میگیرد. شیطان باید در برابر داعش شاگردی کند و لنگ بیندازد!!
بنده از بینندگان عزیز تقاضا میکنم به سایتهای مختلف سر بزنند و جنایاتی که داعش انجام دادند را ملاحظه کنند. اگر ما یک لحظه غفلت کنیم، ایران را بدتر از سوریه و عراق و یمن تبدیل به حمام خون خواهند کرد و جوی خون راه خواهد افتاد.
بنده عرض کنم که در فضای مجازی عبارتی از مقام معظم رهبری نقل میکنند که اگر جمهوری اسلامی از بین برود، تصور نکنید که حکومت پهلوی روی کار میآید. آمریکا پشت دست خود را داغ کرده که همانند گذشته نشود.
در ایران همانطور که سگهای هار را آمریکا و داعش گفتند، حمام خون به راه خواهند انداخت.
البته در سایت مقام معظم رهبری اثری از این عبارت نیست. منطق و نوع بیان هم همانند فرمایشات مقام معظم رهبری نیست.
بنده رسماً اعلام میکنم حرفهایی که در فضای مجازی از قول مقام معظم رهبری منتشر میشود کاملاً خلاف و نادرست و دروغ است. خود ما هم عمدتاً ملتزم هستیم فرمایشات ایشان را از اول تا آخر گوش کنیم.
بنده حتی دیدم بعضی از ائمه بزرگوار جمعه روی سایتهایشان این مطلب را نقل کردهاند. اگر عرض ما به گوش این بزرگواران رسید، تقاضا داریم قدری بیشتر دقت کنند.
اگر مطالبی در سایت مقام معظم رهبری به آدرس «Khamenei.ir» هست را ملاک قرار دهند.
چه بسا همین مطالب را دشمن برای تحریک کردن میسازد. ما باید خیلی حواسمان جمع باشد. بعضی افراد هم این مطالب را با آب و تاب بالای منابر نقل میکنند. من دیدم بسیاری از عزیزان ما هم در فضای مجازی با آب و تاب نقل کردند.
قدری دقت و بررسی کنید. زمانی که ما در اینجا مطلبی از مقام معظم رهبری نقل میکنیم بلافاصله تصویر سایت را نشان میدهیم و می گوییم که فرمایش ایشان در این سایت موجود است.
تنها مطلبی که ما از مقام معظم رهبری نقل کردیم که در سایتشان موجود نبود، سخنرانی بود که در جامعه مدرسین سفر اخیرشان بود. ما نمیدانیم این مطلب از قلمشان افتاده بود، اما جامعه مدرسین این مطالب را در یک کتاب مدون نوشتهاند.
ما عکس کتاب را نشان دادیم با آرم جامعه مدرسین که مطالب مقام معظم رهبری را منتشر میکنند. در اینجا احتمال دروغ نیست. اگر احتمال دروغ بود دفتر مقام معظم رهبری هم یک مرتبه اعتراض میکردند.
بنابراین بنده از بینندگان عزیز تقاضا دارم وقتی میخواهیم مطالبی از مراجع و بزرگان نقل کنیم، با سند و مدرک نقل کنیم.
وهابیت را کنار بگذارید، زیرا آنها مطالب را تقطیع میکنند. یکی از کارهایی که ما در شبکه رواج دادیم و الآن برای بسیاری از عزیزان ما تقریباً به فرهنگ تبدیل شده است، این است که وقتی مطلبی نقل میکنیم بلافاصله تصویر کتاب را هم نشان میدهیم.
عزیزان ملاحظه کردند که من امشب حدود بیست روایت نشان دادم، به طوری که تصاویر تمامی این مطالب را از کتب شیعه و اهل سنت نشان دادم تا عزیزان ببینند که مطالب ما از این کتابهاست. ما جلد کتاب، صفحه اول و روایت مورد نظر را نشان میدهیم.
اگر چنین نبود بنده تقاضا میکنم عزیزان از ناقل روایت مدرک بخواهند و بگویند حرفی که نقل میکنید در کجاست.
روزی آقای «هاشمی» از آقای «خدمتی» مطلبی نقل کرد و پرسید که این در کدام کتاب است. آقای «خدمتی» عصبانی شد و گفت: من که مثل فلانی نیستم جلد فلان، صفحه فلان و شماره حدیث فلان را بگویم!!
لازم نیست که ما در یک جلسه پنجاه مطلب بگوییم و مردم را سرگردان کنیم. ما میتوانیم پنج مطلب بگوییم، اما نام کتاب و شماره صفحه و شماره حدیث و تصویر کتاب را ضمیمه کنیم.
گاهی اوقات اتفاق افتاده است که وقتی میخواهیم تصویر یک کتاب را بیاوریم در اینترنت موجود نیست و خودمان هم در کتابخانه کتاب مورد نظر را نداریم. معمولاً فایل پی دی اف کتابها در اینترنت موجود نیست.
گاهی اوقات اتفاق افتاده است که ما دوستان را به کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی یا کتابخانه مدرسه حجتیه فرستادیم. دوستان با موبایل از روی کتاب و مطلب مورد نظر عکس گرفتند و برای ما آوردند و ما هم در اختیار بینندگان عزیز دادیم.
تصاویری که ما نشان میدهیم تصور نکنید از کنار جوی آب برمی داریم و روی کامپیوترمان میآوریم.
بنابراین بنده به عزیزان توصیه میکنم کم حرف بزنیم، اما گزیده و مستدل و مستند حرف بزنیم. طوری حرف بزنیم که اگر بینندهای پرسید حرفی که زدید در کجا بوده است بتوانیم به او نشان بدهیم. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
احسنتم، تشکر میکنم. همانطور که مولا امیرالمؤمنین فرمودند:
«خَیرُ الْکلَامِ مَا لَا یمِلُّ وَ لَا یقِل»
عیون الحکم و المواعظ، نویسنده: لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 239، ح 4558
خدا خیرتان بدهد. ثمره علمی روشی که حضرتعالی بنیان گذاشتید شاگردان متعدد در همین شبکه و شبکههای دیگر هست.
اگر اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم، ان شاءالله بازهم خدمت شما خواهیم رسید. با ما همراه باشید.
سلام الله علیک یا أبا محمد یا حسن بن علی المجتبی
عرض سلام و خیر مقدم مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. جناب استاد در بخش اول برنامه که حدیث «خلفائی اثناعشر» را بررسی فرمودید و ادامه حدیث که این دوازده نفر از بنی هاشم هستند را هم برایمان واضح فرمودید.
همچنین تحلیل علما و بزرگان اهل سنت را اشاره فرمودید که دیگر پاسخ و مصداقی نداشتند و به جایی نرسیدند. در بعضی از روایات «خلفائی اثناعشر» آمده است که اگر مردم با اینها مخالفت کردند، «لا یضره من فارقه أو خالفه».
اگر مردم به صورت عام از ائمه دوازده گانه مفارقت یا مخالفت کردند ضرری به آنها نمیرسد. در این زمینه بفرمایید.
حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دو پیام مهم و جدی آن!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
به نکته زیبایی اشاره فرمودید. «ابن تیمیه» و دیگران وقتی به خلفای اثناعشر میرسند، مینویسند که پیغمبر اکرم فرموده خلفای من دوازده نفر هستند.
از میان این دوازده نفر تنها امیرالمؤمنین پنج سال حکومت کردند و امام حسن هم پنج ماه حکومت کردند. مابقی هیچکدام خلیفه نشدند.
پیام اول: ائمه اطهار خلیفه منصوب هستند، چه مردم قبول کنند و چه قبول نکنند.
وهابیت با این شبهه میخواهند امامت اهلبیت را زیر سؤال ببرند. در اینجا اولاً باید بگوییم ائمه اطهار (علیهم السلام) که خلفای رسول الله هستند، خلیفه منصوب هستند؛ خواه مردم قبول کنند یا قبول نکنند.
قبول کردن مردم باعث میشود که آن بزرگواران حکومت تشکیل دهند و عدالت را اجرا کنند و ظلم را از بین ببرند. اگر مردم خلافت ائمه اطهار را قبول نکردند باعث نمیشود که خلافت ائمه اطهار زیر سؤال برود.
رسول گرامی اسلام سیزده سال در مکه پیغمبر الهی بود، در حالی که نود و نُه درصد مردم هم آن بزرگوار را قبول نداشتند. آیا قبول نکردن مردم بر نبوت پیغمبر اکرم ضرر داشت؟! قطعاً خیر! حضرت نوح نهصد و پنجاه سال پیغمبر الهی بود؛
(وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیل)
اما جز عده کمی به او ایمان نیاوردند.
سوره هود (11): آیه 40
وقتی توده مردم به حضرت نوح ایمان نیاوردند، رسالت حضرت نوح زیر سؤال رفت؟! حضرت زکریا را بین درخت گذاشتند و با اره درخت را تکه تکه کردند. آیا این باعث شد که نبوت و رسالت حضرت زکریا زیر سؤال برود؟!
جالب اینجاست که در منابع اهل سنت نظیر کتاب «مسند أحمد بن حنبل» روایت صحیحی میبینیم که از قول پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند:
«إِنَّ هذا الدِّینَ لَنْ یزَالَ ظَاهِراً علی من نَاوَأَهُ»
رسول اکرم در حجة الوداع فرمود: این دین همواره سرکار هست تا زمانی که افرادی به عنوان خلیفه میآیند.
«لاَ یضُرُّهُ مُخَالِفٌ وَلاَ مُفَارِقٌ»
نه مخالفت مخالفین در مشروعیت خلافت آنها ضرر می زند و نه جدا شدن مردم از آنها.
مردم بیست و پنج سال از امیرالمؤمنین مفارقت کردند. همچنین دویست و پنجاه سال از ائمه اطهار (علیهم السلام) مفارقت کردند. آیا مفارقت مردم باعث شد که امامت و خلافت ائمه اطهار زیر سؤال برود؟! خیر!
ائمه اطهار خلیفه پیغمبر اکرم هستند، خواه مردم قبول کنند یا قبول نکنند. ائمه اطهار خلیفه رسول الله هستند، خواه مردم با آنها موافق باشند یا مخالف باشند.
«حتی یمْضِی من أمتی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 87، ح 20833
جالب اینجاست که وقتی مؤلف این روایت را نقل میکند، مینویسد: روایت صحیح است، اما سند روایت ضعیف است!!
البته ما هم از اینطور روایات داریم. گاهی اوقات روایت مرسل و مرفوع است، اما متن دلالت میکند بر اینکه این روایت جز معصوم از کسی دیگر صادر نشده است.
به عنوان مثال «مصباح الشریعة» منسوب به امام صادق (علیه السلام) است. امام میفرماید: «مصباح الشریعة» سند ندارد، اما مضمون آن دلالت میکند که جز امام کسی نمیتواند اینطور حرف بزند.
ایشان هم نسبت به این روایت مینویسد که سند ضعیف است، اما روایت صحیح است. همچنین در مواقعی سند ضعیف است، اما ما روایات متعدد دیگری داریم که با سند صحیح آمده است.
آن روایت ضعف سند آن را جبران میکند. همچنین روایتی هست که شهرت روایی دارد شهرت، ضعف سند را جبران میکند. ما روایاتی از شیعه و اهل سنت داریم که از همین باب است. آنها معتقدند حدیث صحیح است، اما سند ضعیف است.
وهابیها سعی نکنند این را به یک نقطه ضعف تبدیل کنند و بگویند فلانی گفت سند ضعیف است. حدیث صحیح است و ما به دنبال حدیث صحیح هستیم.
بنده در کتاب «رجال» که کتاب درسی حوزههای علمیه هم هست نوشتهام که سند و رجال طریق اثبات صحت روایت است و موضوعیت ندارد. اگر ما از کانال دیگر هم متوجه شدیم که این روایت صحیح است، برای ما حجت است.
به عنوان مثال کسی در خواب پیغمبر اکرم را میبیند. شیعه و سنی معتقد است که ائمه اطهار (علیهم السلام) خواب و بیداریشان یکی است.
اگر کسی دروغ نگوید و واقعاً پیغمبر اکرم را در خواب دیده باشد و از زبان پیغمبر اکرم مطلبی شنیده باشد برای او حجت است، حال شاید برای دیگران حجت نباشد.
شخص از آن کانال روایتی را از پیغمبر اکرم سؤال کرده است و حضرت فرمودند که من این روایت را گفتهام.
فرمایش پیغمبر اکرم برای او حجت است، حال اینکه برای دیگران حجت است یا خیر بحث دیگری است. بحث خواب دیدن و اینکه آیا این خواب صادق است یا خیر بحث دیگری است. بازهم ایشان در جلد پنجم صفحه 96 حدیث 20944 مینویسد:
«خَطَبَنَا رسول اللَّهِ بِعَرَفَاتٍ فقال لَنْ یزَالَ هذا الأَمْرُ عَزِیزاً مَنِیعاً ظَاهِراً علی من نَاوَأَهُ حتی یمْلِک اثْنَا عَشَرَ کلهم»
رسول الله در عرفات خطبهای خواند و فرمود: امر دین من عزت دارد و گرامی است و دوازده خلیفه من همواره در برابر مخالفین درخشان هستند.
«قال فلم أَفْهَمْ ما بَعْدُ قال فقلت لأبی ما بَعْدَ کلهم قال من قُرَیشٍ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 96، ح 20944
در این روایت مشخص شده است که پیغمبر اکرم در حجة الوداع در عرفات این روایت را فرمودند، نه در منا.
ملاحظه کنید «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد سیزدهم تک تک ائمه اطهار را بررسی میکند و مینویسد: آنها از فرزندان پیغمبر اکرم و از خاندان سیادت بودند و آنها شایسته خلافت بودند.
بازهم در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد پنجم صفحه 87 آمده است که رسول اکرم در حجة الوداع میفرماید:
«إِنَّ هذا الدِّینَ لَنْ یزَالَ ظَاهِراً علی من نَاوَأَهُ لاَ یضُرُّهُ مُخَالِفٌ وَلاَ مُفَارِقٌ حتی یمْضِی من أمتی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً قال ثُمَّ تَکلَّمَ بشیء لم أَفْهَمْهُ فقلت لأبی ما قال قال کلهم من قُرَیشٍ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 87، ح 20833
بازهم در روایت بعد آمده است:
«قال سمعت رَسُولَ اللَّهِ فی حَجَّةِ الْوَدَاعِ یقول لاَ یزَالُ هذا الدِّینُ ظَاهِراً علی کل من نَاوَأَهُ وَلاَ یضُرُّهُ من خَالَفَهُ أو فَارَقَهُ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 99، ح 20975
ملاحظه کنید این روایت با سندهای متعدد آمده است. در همه اینها هم آمده است که روایت صحیح است. ما هم همین را میخواهیم که روایت صحیح است.
«طبرانی» متوفای 360 هجری هم روایاتی در این زمینه آورده است. ایشان قبل از «شیخ طوسی» متوفای 381 هجری از دنیا رفته است.
ایشان شاید زمان «نسائی» متوفای 303 هجری و زمان «ترمذی» متوفای 279 هجری و «ابو داود» و «ابن ماجه قزوینی» را درک کرده باشد.
«معجم الکبیر» اثر «طبرانی» مجموعهای از روایاتی است که مقید به صحت آنها بوده است. ایشان مقید بوده که روایات صحیح را در کتاب «معجم الکبیر» خود گردآوری کند. «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» جلد دوازدهم صفحه 196 مینویسد:
«کنت مع أبی عِنْدَ النبی صلی اللَّهُ علیه وسلم فقال یکونُ لِهَذِهِ الأُمَّةِ اثْنَا عَشَرَ قَیمًا لا یضُرُّهُمْ من خَذَلَهُمْ»
نزد پیغمبر اکرم بودیم که حضرت فرمودند: امت من دوازده قیم دارد. کسانی که موجب خذلان آنها میشوند به حقانیت آنها ضرر نمیزنند.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 12، ص 196، ح 1794
«قَیمًا» کسی است که حکومت و قوام جامعه در دست اوست. پیغمبر اکرم فرمودند: این دوازده نفر قیم و حاکم شرعی و منصوب خداوند هستند. اگر کسی با آن بزرگواران مخالفت کند به حقانیت آنها ضرری نمیزند.
بازهم در حدیث 1795 همین عبارت آمده است. همچنین در حدیث 1796 آمده است که پیغمبر اکرم میفرمایند:
«سمعت النبی صلی اللَّهُ علیه وسلم فی حَجَّةِ الْوَدَاعِ یقول لا یزَالُ هذا الأَمْرُ ظَاهِرًا علی من نَاوَأَهُ لا یضُرَّهُ مُخَالِفٌ وَلا مَفَارِقٌ حتی یمْضِی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً من قُرَیشٍ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 2، ص 196، ح 1796
در روایت بعد آمده است:
«فقال رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم لا یزَالُ هذه الأُمَّةُ مُسْتَقِیمٌ أَمْرُهَا حتی یکونَ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً ثُمَّ قال کلِمَةً خَفِیةً فقلت لأَبِی ما قال قال کلهم من قُرَیشٍ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 2، ص 196، ح 1798
این روایات همگی نشانگر این است که مخالفت مردم و مفارقت مردم در مشروعیت خلافت آن بزرگواران هیچ ضرری ندارد. ائمه اطهار خلیفه منصوب هستند، چه مردم قبول کنند و چه مردم قبول نکنند.
پیام دوم: مردم در جامعه آینده زیر بار خلفای اثناعشر نخواهند رفت!
پیام دیگر این روایت این است که مردم در جامعه و در آینده زیر بار این خلفای اثناعشر نخواهند رفت. «وَلاَ یضُرُّهُ من خَالَفَهُ أو فَارَقَهُ» پیامی دارد و آن هم اینکه مردم در آینده زیر بار خلافت دوازده خلیفه رسول الله نخواهند رفت و با آن بزرگواران مفارقت و مخالفت میکنند، ائمه اطهار را دربدر میکنند و خانههای آن بزرگواران را ویران میکنند.
ملاحظه کنید آقای «بزار» متوفای 292 هجری که قبل از «طبرانی» و بعد از «احمد بن حنبل» از دنیا رفته است، مطلبی در این زمینه آورده است. ایشان معاصر «ابن ماجه قزوینی»، «ابو داود سجستانی»، «نسائی» و «ترمذی» هست.
«بزار» در کتاب «البحر الزخار بمسند البزار» مینویسد که راوی نقل میکند از رسول اکرم سؤال کردم:
«ألا تستخلف علیا»
آیا نمیخواهی علی را به عنوان خلیفه معرفی کنی؟
«قال إن تستخلفوه ولن تفعلوا یسلک بکم الطریق»
حضرت فرمود: اگر علی خلیفه باشد گرچه یقیناً زیر بار نمیروند تنها کسی که آنها را به راه راست هدایت میکند علی است.
«وتجدوه هادیا مهدیا»
علی بن أبی طالب هم هدایت شده است و هم هدایت کننده است.
البحر الزخار، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم - بیروت, المدینة - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ج 7، ص 299، ح 2895
قرآن کریم میفرماید:
(أَ فَمَنْ یهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدی)
آیا کسی که هدایت به حق میکند برای پیروی شایستهتر است یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟
سوره یونس (10): آیه 35
«ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری هم روایتی در این زمینه دارد. ایشان معاصر «شیخ مفید» متوفای 413 هجری و «سید مرتضی» متوفای 435 هجری است. شاید ایشان معاصر «شیخ طوسی» متوفای 460 هجری هم باشند.
بنده این مطالب را می گویم تا دوستان بدانند که این افراد در چه عصری با علمای شیعه بودند و در این زمینه تعمد دارم تا قضیه روشن شود. «ابو نعیم اصفهانی» در کتاب «حلیة الأولیاء» جلد اول صفحه 64 همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«قال رسول الله إن تستخلفوا علیا وما أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا یحملکم علی المحجة البیضاء»
پیغمبر اکرم فرمود: اگر زیر بار خلافت علی بن أبی طالب بروید گرچه می دانم این کار را نمیکنید، هم هدایت شده است و هم هدایت کننده است و شما را هم به آن راه روشن و نورانی که به خدا برساند وادار میکند.
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64، باب 4 علی بن أبی طالب
متأسفانه دیدیم نشد. «حاکم نیشابوری» تعبیری در این زمینه دارد که بسیار زیباست. ایشان ذیل عبارت «وَلاَ یضُرُّهُ من خَالَفَهُ أو فَارَقَهُ» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد چهارم صفحه 511 روایت مفصلی را نقل میکند و جالب است که مینویسد:
«إنا أهل بیت اختار الله لنا الآخرة علی الدنیا»
خداوند ما اهلبیت را برگزیده و آخرت را برای ما انتخاب کرده است نه دنیا را.
«وأنه سیلقی أهل بیتی من بعدی تطریدا وتشریدا فی البلاد»
و بعد از من اهلبیت من گرفتار طرد مردم و تارومار شدن میشوند.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 511، ح 8434
خیلی جالب است! «تطرید» به معنای رانده شدن و دور شدن و طرد شدن است. «تشرید» به معنای بی پناه کردن و تارومار کردن است. این روایت در کتابهای شیعه نظیر «دلائل الإمامة» اثر «طبری» هم آمده است.
جالب اینجاست که آقای «قرطبی» متوفای 671 هجری در کتاب «التذکرة بأحوال الموتی و أمور الأخرة» روایتی از پیغمبر اکرم نقل میکند و مینویسد که حضرت فرمود: هلاک امت من به دست یک جوان نادانی از قریش هست.
«مروان» گفت: خدا آنها را لعنت کند. جالب اینجاست که آقای «قرطبی» در ادامه مینویسد:
«فبنو أمیة قابلوا وصیة النبی صلی الله علیه وسلم فی أهل بیته وأمته بالمخالفة والعقوق»
بنی امیه در برابر وصیتهای پیغمبر اکرم مقابله کردند و اهلبیتش را مورد اذیت و قتل و کشت و کشتار قرار دادند.
«فسفکوا دماءهم وسبوا نساءهم وأسروا صغارهم وخربوا دیارهم وجحدوا فضلهم وشرفهم واستباحوا لعنهم وشتمهم، فخالفوا رسول الله صلی الله علیه وسلم فی وصیته»
خون آنها را ریختند و زنان و کودکانشان را به اسارت بردند و خانههای آنها را ویران کردند و شرافت و فضیلت آنها را دانسته انکار کردند و بالای منبر بر اهلبیت سب و لعن کردند و وصیت پیغمبر اکرم را نادیده گرفتند.
«وقابلوه بنقیض مقصودة وأمنیته»
سپس مینویسد:
«فواخجلتهم إذا وقفوا بین یدیه، وافضحیتهم یوم یعرضون علیه»
چطور این افراد شرمنده خواهند شد روزی که در برابر خداوند عالم قرار بگیرند و چقدر آنها رسوا خواهند شد زمانی که در محکمه عدل الهی و در برابر رسول اکرم باشند.
«والله أعلم»
التذکرة بأحوال الموتی وأمور الآخرة، المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد شمس الدین القرطبی (المتوفی: 671 هـ)، تحقیق: الصادق بن محمد بن إبراهیم، الناشر: مکتبة دار المنهاج للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، 1425 هـ، ج 1، ص 1114، باب ذکر الفتنة آلتی تموج موج البحر
همین تعبیر را آقای «مناوی» هم در کتاب «فیض القدیر» جلد ششم صفحه 459 آورده است.
مجری:
أحسنتم، طیب الله أنفاسکم. خیلی ممنون و متشکرم جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی. وقت ما به پایان رسید. تشکر میکنم از همه شما بینندگان و همراهان ارجمند.
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
که کنیه شیر خدا أبا الحسن است
مجدداً تبریک عرض میکنم و ان شاءالله عیدی ما باشد ظهور و فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم. تا دیداری دیگر بدرود
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته