لينک دانلود
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
عنوان برنامه: با کاروان
تاریخ:10/06/1401
استاد: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی
مجری: سید محمد صفایی
مجری:
ویران سرایم امشب شد میهمان سرایم
ویران سرایم امشب شد میهمان سرایم
اینجا که خِیزَران نیست قران بخوان برایم
هر شب صدات کردم امشب دعات کردم
یا در بَرَم بمانی یا همرهت بیایم
زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر
من هم به محضر تو صورت نمی گشایم
گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم
دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم
من دختر حسینم همسنگر حسینم
ماه صفر محرم شام است کربلایم
خواهم در این خرابه دور سرت بگردم
دیوار گشته حائل زانو شده عصایم
دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم
دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم
امشب بگو اسیران گریند در عزایم
(بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم اللّهُمّ صلِّ علی محمدٍ و ال محمد و عجِّل فَرَجَهم و احشُرنا مَعَهُم و اللعَن اَعدائَهُم)
السلامُ عَلیکِ یا رُقیه یا بنتَ الحسینِ الشَّهید آجَرَکَ الله یا بقیةُ الله فی مُصیبتِ جَدِّکَ الحُسین علیه السلام.
عرض سلام و احترام خدمت شما عزیزان و عاشقان و دلسوختگان و عزاداران حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در سرار جهان، عرض تسلیت و تعزیت دارم فرا رسیدن ماه صفر رو و ایام اسارت ال الله رو و همچنین پنجم ماه صفر، شهادت دخت سه ساله ابا عبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها رو به محضر اقا و مولامون حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه و همچنین خدمت شما محبین و دوستداران و عاشقان حضرتشون، به همین مناسبت در خدمت شما هستیم با ویژه برنامه با کاروان از جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امشب افتخار دارم که در خدمت کارشناس ارجمند و استاد معظم آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و از محضرشون استفاده می کنیم حج اقا سلام علیکم عرض تسلیت و تعزیت دارم بفرمایید درخدمتیم.
استاد حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
(السلامُ عَلیکَ یا بقیةَ اللهِ فی اَرضِه السلامُ عَلیک یا میثاقَ اللهِ الَّذی اَخَذَه و وَکَّدَه السلامُ عَلیک یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه السلامُ عَلیک یا صاحبَ المَرعی و المَسمَع فما شیٌ منِّا الّا وَ انتُم لَهُ السَّبَب و اِلیهِ السَّبیل)
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم رو تقدیم میکنم موفقیت همگان را از خدای منان می خواهم و شهادت رقیه سلام الله علیها دختر سه ساله سید الشهدا را به پیشگاه مقدس مولایمان بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداه و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و شما بینندگان عزیز تسلیت و تعزیت عرض میکنم. خدا رو قسم میدهیم به آبرو این دختر سه ساله فرج مولای ما بقیه الله الاعظم را نزدیک کند ما را از یاران خاص، سربازان مخلص و شهدای رکابش قرار بدهد ان شاء الله. اما طبق برنامه همیشگی مون یک یادی از صدیقه طاهره کرده باشیم بعد سوالاتی اگر عزیزمون دارند در خدمتشون هستیم.
تازیانه خصم اگر بر دخت پیغمبر نمی زد کعبه نی هرگز کسی بر زینب اطهر نمی زد
دشمن بی رحم اگر بر بیت وحی اتش نمی زد عصر عاشورا کسی بر خیمه ها اذر نمی زد
محسن شش ماهه گر مقتول پشت در نمی شد حرمله تیری به حلقوم علی اصغر نمی زد
دختر غم دیده ویران نشین سیلی نمی خورد خصم اگر در کوچه سیلی بر رخ مادر نمی زد
خورده ام سیلی ز دشمن همچو زهرا مادرم چون دفاع از حق جدم شاه مردان کرده ام
من گلی هستم ولی اعدای دین خوارم نمود ال سفیان را به ناله خوار ویران کرده ام
با پریشانی و با درد یتیمی تا ابد قبر خود آباد و قصر کفر ویران کرده ام
بالای ضریح رقیه نوشته شده:
زائرین قبر من این شام عبرت خانه است قبر من آباد قصر دشمنم ویرانه است
سید الشهدا سلام الله علیه با این دختر سه ساله اش یک یادگاری در شام گذاشت که ال ابی سفیان تا ابد در راس ان معاویه و یزید فرزند نحس و نجسش و پلیدش رو برای همیشه رسوای تاریخ کرد و ننگ بر ان افرادی باد که امروز دارن از مثل یزید و دودمان بنی امیه این شجره ملعونه در قران دفاع می کنند خدا ان شاءالله اینها را با معاویه و یزید محشور کند و ما را هم نمیگیم با دختر امام حسین با نوکر قنبر امیرالمومنین سلام الله علیه با جَون غلام سید الشهدا و ابوذر محشور کند ان شاءالله.
مجری:
مطلع بسیار خوبی بود حسن مطلعی بود شباهت های بسیاری وجود داره میان این سه ساله و میان جده شهیدشون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و هر دو به نوعی شهیده راه ولایت شدند خب جناب استاد با توجه به اینکه در شب شهادت این بانوی بزرگوار هستیم این سه ساله ای که مورد توجه و عنایت بزرگان، علما و اولیا بودند و همیشه حاجات رو عرضه میکردن خدمت ایشون و ایشون حاجت روا میکردن میخوایم ببینیم پیرامون رابطه این دختر سه ساله و رابطه پدرشون حضرت سید الشهدا، این رابطه صمیمی ، این رابطه عاطفی بیاناتی رو بفرمایید تا ان شاءالله بعدا وارد مباحثی پیرامون وجود نازنینشون بشویم.
استاد حسینی قزوینی:
(اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم و بِه نَستعین و هو خیرُ ناصرٍ و مُعین الحمد لله و الصلاةُ علی رَسولِ الله و علی الِه الِ الله لا سِیَّما علی مولانا بقیة الله اللعنُ الدائم عَلی اعدائِهِم اعداء الله الی یومِ لقاءِ الله)
در رابطه با این دختر سه ساله سید الشهدا سخن خیلی زیاد هست و متاسفانه ما میبینیم اخیرا شبهاتی هم بعضی از نادان ها ،جهّال یا افرادی که هدفشون این هست که خودشون رو به روشن فکری بزنند و یک مطلبی رو بیان کنند و خودشون رو با این مطلب نادرست محشور کنند. میگن برادر حاتم طایی دید حاتم طایی خیلی شهرت جهانی پیدا کرده ولی کسی از برادرش هیچ نامی نمی برد گفت چه کار کنم من که اون سخاوت برادرم رو ندارم یک سال اومد در ایام حج زمزم رو الوده کرد به نجاست خلاصه هر کس می امد اونجا می دیدند زمزم الوده شده میگفتن کی این کارو کرده؟ برادر حاتم طایی کرده با این کار خودش رو مشهورکرد بعضی ها هم دارن تقریبا بعضی از مطالبی که واقعا نمیدانیم به اینها چه بگوییم ما و اسمش رو چه بگذاریم گویا دیگه تمام مطالب اسلام تموم شد و تمام مشکلات جامعه حل شد و فقط مانده ما بیاییم در رابطه با حضرت رقیه تشکیکاتی بکنیم و با مقدسات مردم بازی کنیم و این مقدسات هست که شیعه را در طول این 1400سال در صحنه نگه داشته و این مذهب رو به پا داشته و این مقدسات است که محرم و صفر را گرامی داشته و مردم را به خیابان ها ریخته، به حسینیه ها و مساجد کشانده، این مقدسات هست که جمعیت بیست وچند میلیونی در مراسم اربعین امام حسین به کربلا می رساند نمیدانم اینها به هر جا که می رسند می بینند خلاصه مردم یک توجه خاصی دارند می ایند با مقدسات و افکار پاک مردم شروع می کنند بازی کردن. در رابطه با حضرت رقیه سلام الله علیها خب در اینکه شکی نیست حالا من حرفهایی من دارم که نمیدانم در سوالات حضرت عالی هم باشد یا نباشد چه اهل سنت چه علما جه مراجع در این زمینه فرمایشاتی دارند که هیچ شک و شبهه ای در این نمی ماند اینکه حضرت سید الشهدا دختری داشته به نام رقیه در او هیچ شکی نیست و یک بحثی هست که مادر حضرت رقیه کی بوده؟ حالا بعضی ها بر این عقیده هستند که خواهر اقا امام سجاد سلام الله علیه بوده همون شهربانو یا شاه سنان که البته این یه مقداری با توجه به اینکه مادر حضرت سجاد در همان دورانی که امام سجاد به دنیا امد قبل از روز دهم از دنیا رفتند و این تقریبا قطعی تاریخ هست که ما نمیتونیم رو اون مانور بدهیم ولی مشهور اینست که یکی از همسران حضرت سیدالشهدا به نام ام اسحاق قبلا همسر امام مجتبی سلام الله علیه بوده و بنا به وصیت خود امام مجتبی سلام الله علیه سید الشهدا با او ازدواج کرد و حضرت رقیه سلام الله علیها از ایشون به دنیا امد و رقیه یک علقه خاصی به پدر داشت البته معمولا میگن دختر باباییه و من یادم هست شاید سال 62 یا 63 بود در کتابخانه مسجد فاطمیه که ایت الله العظمی بهجت در انجا نماز میخواندند بعد از درس اصول که خدمت ایب الله العظمی سبحانی بودیم رفتم کتابخانه کتاب چهارده معصوم جواد فاضل رضوان الله تعالی علیه من خیلی عاشق قلم ایشون هستم خیلی قلم حماسی و خیلی سوزناک داره من همیشه ام به دوستان توصیه میکنم این نهج البلاغه جواد فاضل که یک گزیده ای از کلمات امیرالمومنین هست و واقعا امیرالمومنین وار حماسی ترجمه کرده یعنی واقعا ادم مطالعه میکنه قلم روان، سلیس، حماسی یعنی ادم بال در میاره من ندیدم کسی مثل جواد فاضل نسبت به کلمات امیرالمومنین سلام الله علیه اینطور حماسی قلم زده باشد البته دیگران هم ترجمه کردند جزاهم الله خیرا ولی خب ای کاش جواد فاضل تمام نهج البلاغه رو به این شکل به قلم شیوا در می اورد ایشون یک کتابی داره چهارده معصوم، در چهارده جلد و من باز به دوستان توصیه میکنم این رو تهیه کنند و مطالعه کنند خیلی کتاب خوبیه یعنی در حقیقت یک خلاصه ای از زندگی چهارده معصوم است با قلم حماسی یعنی اگر هر جلدش رو ادم باز کنه مطالعه کنه اصلا سیر نمیشه ادم خسته نمیشه دوست داره همین طوری ادامه بده اونجا من دیدم که در وقایع شب عاشورا ایشون نامی از حضرت رقیه برده و میگه حضرت رقیه علاقه خاصی به پدرشون داشتند و همیشه شب ها در کنار پدر می خوابید نه در کنار مادر خیلی عجیبه. میگه شب عاشورا که اقا امام حسین خطبه خوندند و نماز خوندندو عبادت وقران، این دختر سه ساله همینطوری از خیمه میامد بیرون که بابا کی میاد بخوابه که در اغوشه پدر بخوابه دید پاسی از شب گذشت دید بی خوابی اذیتش میکند اومد بیرون خیمه گفت من اینجا سرم رو میگذارم اگر بابا اومد من رو بیدار کنه مرحوم جواد فاضل خدا روحش رو شاد کنه ان شاء الله با حضرت رقیه محشورش کنه میگه با اون دستای کوچکش خاک کربلا را جمع کرد به صورت مُتّکا درست کرد صورت کوچکش رو گذاشت روی خاک که منتظر بابا بود به همون حال خوابش برد تا صبح همونجا خوابید که صبح دیگر بعد از اون قضایا بیدار شد فلذا علاقه حضرت رقیه به سیدالشهدا یک علاقه خیلی عجیبیه که البته بعضی از ارباب مقاتل مخصوصا محدث قمی در نفس المهموم هم دارن بر اینکه این بچه های کوچک رو درکربلا نمیذاشتن جنازه ها رو ببینن و تو کجابه هم بودن اینها را در یک جایی قرار میدادند که به سر بریده شهدا چشمشون نیوفته وقتی سراغ بابا میگرفتن حضرت زینب میفرمود: که بابا رفته مسافرت میاد یعنی با این وصف اینها را ارام میکردند حالا این تعابیری است که بعضی از ارباب مقاتل دارند من در خدمت شما هستم اگر نظر خاصی هست.
مجری:
احسنتم خیلی ممنون و متشکرم اجازه میدید یک استراحت کوتاه داشته باشیم و یک میان برنامه ببینیم تا ان شاءالله بعد از این میان برنامه دیگه ما وارد مباحث و سوالاتی بشویم پیرامون وجود حضرت رقیه و دیدگاه علما اهل سنت و دیدگاه بزرگان شیعه نسبت به ایشان.
مجری:
(صَلی اللهُ عَلَیک یا ابا عَبدِالله)
عرض تسلیت و تعزیت مجدد دارم خدمت شما بینندگان و همراهان گرامی در خدمت شما هستیم همچنان با ویژه برنامه با کاروان به مناسبت شهادت دخت سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها از شبکه جهانی ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و در خدمت استاد گرامی ایت الله حسینی قزوینی هستیم در بخش اول برنامه استاد گرامی اشاره کردید به این رابطه عاطفی میان این دختر سه ساله و حضرت سیدالشهدا، منتها خب قطعا برنامه، برنامه ی پاسخ به سوالات هست، پاسخ به شبهات است قبل از اینکه وارد نظر علما و فقها بزرگ شیعه بشویم این سوال مطرح می شود که اساسا ایا اهل سنت هم گزارشی پیرامون وجود نازنین حضرت رقیه دارند یا خیر؟ بفرمایید نظر علما اهل سنت رو.
استاد حسینی قزوینی:
سوال قشنگیه در برابر این اقایانی که دارند تردید می کنند در وجود حضرت رقیه و حالا بعضی از، گر چه اینها امروز تو جامعه خریدار ندارد مردم انچنان عاشق به حرم حضرت زینب و حرم حضرت رقیه هستند گوش به این حرف ها نمی دهند.
مجری:
و این شهدایی که داده شدند در این مسیر.
استاد حسینی قزوینی:
بله در این مسیر هم واقعا شهید دادند و اون وقت یعنی من یک قضیه ای رو در همان هجوم داعش به طرف حضرت زینب سلام الله علیها دیگه تقریبا اینها دیگه نزدیک بود دیگه کلا دیگه تصرف کنند و اونا هم قسم خورده بودند حرم حضرت زینب را با خاک یکسان کنند. رفتند ایت خدمت الله العظمی سیستانی اقاجان یک فکری بکنید دیگه حرم حضرت زینب دارد از دست می رود میگه ایت الله العظمی سیستانی فرموده بودند: برید پرچم گنبد حضرت قمر بنی هاشم رو بزنید بالای گنبد حضرت زینب، میگه امدن حرم این پرچم را برداشتند، فاطمیون که واقعا حق بزرگی به گردن ما دارند مخصوصا ما ایرانی ها که الان این امنیتی که داریم عمدتا از عزیزان فاطمیون و زینبیون این عزیزان افغانی و پاکستانی ما که در سال 94-95 که رفتنه سپاهیان ما خیلی مشکل بود اینا واقعا فداکاری کردند. دستور یک مرجع بود خب که باید پرچم بره بالای گنبد حضرت زینب، میگه خب اطراف هم، همه داعش بود فاطمیون پنج تا شهید دادند تا تونستن پرچم رو بر بالای گنبد حضرت زینب نصب کنند دوستانی که خب ما ارتباط تنگاتنگی با اینها داریم و خب خدا توفیق داد ما تا الان حدود 120 تا خونه برای خانواده شهدای فاطمیون در قم خریدیم و ان شاءالله تا اخر امسال هم پنجاه و خرده ای شناسنامه هاشون اومده مشغول هستیم و این دیگه حواله حضرت زینب سلام الله علیها بود به این بنده ناچیز، ولی پنج تا شهید دادند تا تونستند این پرچم رو ببرند بالای گنبد حضرت زینب، این عشقه با این مقدسات چرا دارند بعضی ها بازی می کنند نمی دانم عقل دارند؟ شعور دارند ؟ فهم دارند اینها؟
مجری:
به کجا میخوان برسن.
استاد حسینی قزوینی:
ای کاش به اندازه یک میلیاردم این فاطمیون، زینبیون یا مدافعین حرم در اینها وجدان مذهبی بود. میگه بعد از اینکه ما این پرچم رو بالای گنبد حضرت زینب نصب کردیم اصلا ورق برگشت میگفت ما تیر می انداختیم یک تیرمون هدر نمی رفت میگفت در عرض دو روز، سه روز اینها را تار و مار کردیم و حدود بیش از پانزده یا بیست کیلومتر از حرم حضرت زینب دور کردیم خیلی عجیب بود یعنی واقعا :
(کُلُّنا عَباسُکَ یا زِینَب)
ما همه عباس تو هستیم و خیلی هم عجیب بود که خود، حالا که اینجا امد من عرض کنم خب خدا بیامرزه شهید حاج قاسم سلیمانی رو ما کم و بیش با ایشون ارتباط داشتیم میگفت دوستان نشسته بودند گفتند هرکسی یک خاطره ای بگوید هرکدام، از قضایای خلاصه سوریه یک خاطره ای گفتند نوبت رسید به یکی از این فاطمیون که تازه امده بود یه دو ، سه ماهی بود، امده بود گفتند تو هم یک خاطره ای بگو. گفت اخه من تازه اومدم گفتن حالا خاطرت رو بگو؟ گفت حالا من همان روزای اول که امدم خواب دیدم، خواب دیدم امدم وارد حرم حضرت زینب سلام الله علیها شدم دیدم حضرت زینب سلام الله علیها تو حرمش خطاب به ما و به این مدافعین حرم نگاه میکنه و اشک میریزه و میگفت برگشت گفت شما ها در کربلا کجا بودید شما کجا بودید در کربلا، ای کاش انجا می امدید از ما دفاع می کردید. علی ایُّ حالٍ این مقدسات است که مردم رو در طول این 1400 سال تو صحنه نگه داشته و ما خیلی از موارد با توجه به قاعده تسامح در ادله سنن خب فقها ما در طول تاریخ از شیخ مفید و سید مرتضی گرفته تا فقها معاصر به قاعده تسامح در ادله سنن عمل می کنند و اونوقت ما بیاییم در بعضی از مقدسات بگوییم خودشان می ایند یک سری مطالبی نقل می کنند که نه سری دارد نه تهی دارد و در حقیقت تحقیر ائمه علیهم السلام است اونجا دنبال مطلب نمی گردند اقا یک مورخ اینطوری گفته.
مجری:
یک قیلی امده است یک جایی.
استاد حسینی قزوینی:
بله خب اقا یک مورخی، خب اون مورخ غلط کرده تو هم غلط میکنی که این مطلبی که در حقیقت شأن معصوم، شأن اهل بیت رو میاره پایین میری نقل میکنی خب اگر واقعا دنبال این هستی مطلب نقل کنی، من در یک جلسه ای که مناظره ای با بعضی از اینها داشته ام گفتم اقا این در فلان کتاب این همه از جاهز مطلب نقل میکنید ادم قحطی هست مطلب نقل کنید در رابطه با تاریخ اسلام در رابطه با حضرت امیر و حضرت زهرا سلام الله علیها رفتید سراغ جاهز، خب مگر جاهز چه اشکالی دارد؟ گفتم بابا ابن حجر عسقلانی سنی وقتی به جاهز میرسه میگه :
(اَکذَبُ النّاس عَلَی اللهِ و عَلی رَسُولِه و عَلَی المُؤمنین )
دروغگو ترین افراد بر خدا و پیغمبر و مسلمین جاهز است خب شما دارید از این مطلب نقل میکنید اون وقت میایید در رابطه با قضایای شهادت حضرت زهرا، اقا ما سندمون اینطوریه برنامه مون اینطوریه. در رابطه با حضرت رقیه مته به خشاش میگذارید شما من نمیدانم الان شما ملاحظه کنید ما در رابطه با اهل سنت ابو مخنف متوفی سده 157 هجری هست این مَقتَلُ الحُسَین و مَصرَعُ اهلِ بَیتِه و اصحابِه فی کربلاء مقتل ابی مخنف ببینید ایشون میاد فی وداع الحسین علیه السلام لاهله خیلی مفصل است داستان مفصلی نقل میکند بعد میگوید:
(ثُمَّ نادی)
حضرت سیدالشهدا در اخرین وداعش، حالا این اخرین وداع چی هست میگن مرحوم مقدس اردبیلی خب روز عاشورا با این کاروانی، که از دُوَیرِج، عزاداری می کرد ایشون می امد چند تا از شاگردانشون هم با ایشون بودند، یک موقع دیدند مقدس اردبیلی خیلی منقلب شد کفش و اینها رو در اورد با پای برهنه عمامه رو به کسی داد لباس و عبا همینطور، شروع کرد به سرش زدن، دیدند اصلا یک انقلاب عجیبی ایجاد شد بعد میگه امدیم با همان دویرج به حرم مداح میخواست روضه بخواند مقدس اردبیلی با صدای بلند گفت: وداع اخر امام حسین رو بخوان یکی از شاگردان مقدس اردبیلی بعد از این قضایا گفت شیخ تو چی کار کردی که این وضع و لباس ها رو کنار گذاشتی و سر و صورت زدی و... گفت من در کنار همان عزاداران بودم دیدم اقا حضرت ولیعصر ارواحنافداه در این عزاداری دُوَیرِیجی ها شرکت کرده با سر برهنه با پای برهنه و من خجالت کشیدم که حضرت با اون وضعه من میخوام عمامه و عبا و کفش داشته باشم گفت این رمزی که با صدای بلند به مداح گفتی گفت خود اقا ولیعصر به من گفت مقدس اردبیلی به این مداح بگو وداع اخر امام حسین را بخواند حالا چه رمزیه ما نمیدانیم چه مسائلیه نمیدانیم اقای ابومخنف هم میگه :
(ثُمَّ نادی)
در اخرین وداع، حضرت سیدالشهدا دیگه همه عزیزانش به شهادت رسیدند کنار خیمه ندا زد یا ام کلثوم یا زینب یا سکینه یا یا سُکِینه و یا رقیه، اسم رقیه رو ایشون در اخرین وداع اورده بابا ابو مخنف سنی اورده متوفی سده 157 هجری هست
مجری:
قرن دوم.
استاد حسینی قزوینی:
بله یعنی در حقیقت معاصر امام صادق سلام الله علیه و امام کاظم، امام صادق 148هجری شهید شده و امام کاظم در مسند امامت بوده تا 183 هجری یعنی معاصر این دو تا معصوم بوده:
(و یا عاتِکِة و یا صَفِیَّة علیکنّ منّی السلام)
ای ام کلثوم،زینب، سکینه، رقیه، صفیّه علیکن منی السلام عرب یک السلام علیکم دارد موقع سلام دادن و یک علیکم منی السلام دارد وقتی میخواهد وداع اخر باشه و دیگر دیداری نیست در اونجا کلمه علیکم رو بر سلام مقدم میکند بعد فرمود:
(و هذا اخر اجتماع)
عزیزان این اخرین دیداریست که من با شما دارم دیگر وقت خدا حافظی رسیده خب ببینید ایشون در همین جا اسم حضرت رقیه سلام الله علیها رو می اورد. اما ابو اسحاق اسفراینی که متوفی 418 است ایشون سنی هست اول کتابش هم از صحابه تمجید میکنه و کسانی که صحابه را دشمن میدارند اینها را حسابی فحش داده و بعد میگه:
العالم العالم العلامه ابو اسحاق اسفراینی میگه ازش خواستن در رابطه با شهادت امام حسین کتابی رو تالیف کنه میگه من این کتاب را تالیف کردم اسمش را گذاشتم نور العین فی مشهد الحسین خیلی کتاب اسم قشنگی دارد.
مجری :
اسمش چقدر زیباست مشهد الحسین.
استاد حسینی قزوینی:
نور العین، نور چشم در شهادت حسین ایشون هم در صفحه 40 یا 45 در اینجا باز میگه :
ثم ان الحسین اراد وداعا نساء و هو ایس
دیگه از همه نا امید شده بود میگه:
(باکِی العِین)
از چشمان امام حسین اشک می ریخت.
(فَلاقَتهُ اُختُه زینب)
زینب امد پیش امام حسین گفت داداش:
(لا ابکی الله لَک عِیناً)
خدا چشمت رو گریان نبیند چرا گریه میکنی ؟ حضرت فرمودند:
( کیف لا اَبکی و عَمّا قلیلٍ تُساقُونَ بَینَ الاعداء)
(نور العین فی مشهد الحسین، ص46)
چطور من گریه نکنم در حالیکه میبینم بعد از اندک زمانی همه شما اسیر دشمن خواهید شد یعنی مصائب روز عاشورا، مصائب امام حسین همه سخته یعنی اصلا قابل تحمل نیست چه اصحاب امام حسین، چه قمر بنی هاشم، چه فرزندانش و.... ولی اوج مصیبت کربلا اون وقتی است که بعد از شهادت سیدالشهدا به حرم حمله میکنند که حتی وقتی حضرت افتاده تو قتلگاه شمر وقتی دستور میده به طرف خیام حمله کنند این عبارت مشهوری است که از امام حسین همه نقل کرده اند:
(اِن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لا تَخافُون یومَ المَعاد فَکونُوا احراراً فی دنیاکم )
(بحار الانوار، ج45، ص49)
اگر دین ندارید از قیامت یعنی ازاد مرد باشید وقتی من هنوز زنده هستم به حرم من حمله نکنید یا اول صبح عاشورا اقا امام حسین امد اطراف حرم یک خندق مانندی کرد و یکسری هیزم و.. ریخت و اتش کرد که مبادا دشمن از پشت سر به خیام حمله کند یعنی سیدالشهدا نسبت به اهل بیتش خیلی حساس بود یعنی واقعا خیلی سخته فرزندان پیغمبر
مجری:
ناموس عترت
استاد حسینی قزوینی:
ناموس عترت می فرماید: چه طور گریه نکنم دارم میبینم بعد از لحظات همه شما به اسارت دشمن در می ایید:
(فنادی یا امَ کلثوم یا رُقیّه یا عاتِکة یا سُکَینه عَلیکُنّ مِنِّی السَّلام )
خب ببینید یک سنی هست اول کتابش هم اومده صحابه و شیعه رو تجلیل کرده، امده اسم رقیه رو در اینجا اورده و بعد میگه حضرت سکینه صدای گریه اش خیلی بلند شد حضرت فرمود:
(سَیَطول بَعدی یا سُکَینةَ فایسِی مِنکَ البُکاء اِذِ الحَمامِ دَهانی لا تحرقی قلبی بِدَمعِک حَسرَةً مادامَ مِنِّی الرُّوح فی الجُثمانی)
سکینه با این اشک چشمانت قلب من رو اتش نزن خیلی جانسوزه
(لا تُحرِقنِی قَلبِی بِدَمعک)
با این نگاه حسرتت با این اشک هایت، قلب بابا رو اتش نزن
( مادام مِنِّی الرُّوح فِی الجُثمانی)
مادامی که من زنده هستم دوست ندارم گریه تو را ببینم.
(فاذا قُتِلتَ فَعدِی تاتِی بالَّذی تاتِی به یا خیرةً النِّسوان)
(نور العین فی مشهد الحسین، ص47)
ای بهترین زنان دنیا بعد از اینکه من به شهادت رسیدم وقت گریه شما میاد اونوقت هر چه خواستید گریه کنید شما ببینید یک سنی متعصب اینطور این مسائل رو مطرح میکنه عرض کردم ایشون متوفی 418 هست یعنی معاصر شیخ مفید بوده که متوفی 413 است سید مرتضی که متوفی 436 یعنی در حقیقت معاصر این اعاظم ما بوده میاد یک کتابی مینویسه اینطور هم نام رقیه رو برده و هم قضیه سکینه یعنی ادم جگرش کباب میشه حالا بعضی از این وهابی های پس فطرت و رذل که اینطور می ایند از یزید دفاع می کنند یا ابن تیمیه و... میاد از یزید دفاع میکنه و میگه اجتهاد کرده و این همه فضیلت داره برا یزید و... اصلا دستور قتل امام حسین رو نداده و خودش اصلا برده بوده اهل بیت رو، برا اسارت نبرده بودند حالا من نمیدانم برای اسارت نبرده بودند شام برای هواخوری برده بودند شام.
مجری :
توی خرابه اسکان دادن این .
استاد حسینی قزوینی:
در خرابه اسکان دادن و این دختر سه ساله اصلا نمیدانم اینها از زن و بچه شون خجالت نمیکشن این حرف ها را می زنند حالا من دیگران را کار ندارم که ما بگیم لعنت تمام ملائکه و جن و انس و لعنت خدا بر کسانی که بغض و عداوت اهل بیت در دل اینها هست و محبت دشمنان اهل بیت بالاخص یزید ابن معاویه و دار و دست او در دلش هست.
(لَعَنَ اللهُ امَّةً اسَّسَت اساسَ ذلک و بنا عَلیه بُنیانَه)
(فرازی از زیارت عاشورا)
و همچنین ما میبینیم اقای قندوزی حنفی است گرچه خب اینها زیاد براش احترام قائل نیستند چون خیلی یعنی هرکس میاد یه مقداری حتی نصایی، یکی از مولفین صحاحه سته است چون امده خصائص امیر المومنین نوشته برچسب شیعه بهش زدند. امام شافعی چندتا شعر در مورد امیرالمومنین گفته میگن اقا ایشون رگه های شیعی داشته.
مجری :
شیع الهوی است .
استاد حسینی قزوینی :
بله و قندوزی هم همینطور ایشون از معاصرین هست متوفی 1294 هست ایشون، ایشون هم در این کتاب ینابیع المودّه شون که جدید چاپ شده در بیروت در جلد سوم صفحه 401 خیلی مفصل مطالب رو نقل میکنه که خیلی جانسوز هست که من دیگه زیاد نمیخوام مطرح کنم و ایشون میاد قضیه علی اکبر رو مطرح میکنه که خیلی جانسوز و قضیه علی اصغر رو مطرح میکنه خیلی جانسوز و بعد میاد اخرین وداع حضرت رو مطرح میکنه عزیزان ببینند:
(ثُمَّ نادی یا امَ کلثوم و یا سُکَینَه و یا رُقیّه و یا عاتِکه و یا زینب و یا اهل بیتی عَلَیکُنَّ مِنِّی السَّلام)
باز همون تعبیری را که نقل کردیم حضرت سکینه شروع میکنه به گریه کردن و ان شعر معروف :
(لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعکَ حَسرَة ً مادامَ مِنِّی الرُّوح فی جُثمانی)
بعد جالب هست این سنّیه ها میگه رفت به طرفه، اخه نمیدانم من نمیتونم واقعا بگم خدایا اینها چی بودن، این پس فطرت های سلفی و وهابی امروز از چه کسانی دارند دفاع میکنند طرف قوم رفت گفت:
(یا ویلَکُم تَقتُلونَنِی علی سُنَّتٍ بَدَّلتُها)
امدید من رو میکشید چیکار کردم سنت پیغمبر رو از بین بردم شریعت پیغمبر رو تغییر دادم جرمی مرتکب شدم حقی رو ترک کردم
(قالُوا لَهُ اِنّا نَقتُلِکَ بُغضاً لابیک)
(ینابیع الموده لذو القربی، ج3، ص78)
به خاطر بغض و عداوتی که از پدرت ما داریم امدیم تو رو بکشیم.
مجری:
تمام کینه ها رو امدیم سر تو خالی کنیم.
استاد حسینی قزوینی:
ببینید خیلی عجیبه من نمیدانم این را ما چگونه میتوانیم برای شما عرض کنم تحمل کنیم این عبارت را و باز عبدالوهاب شافعی معروف به شَعرانی ایشون متوفی 973 هست خیلی مطالب خوبی دارد نسبت به حضرت ولیعصر ارواحنافداه مطلب خیلی خوبی داره کتابی دارد لطائف المنن ، در این کتاب لطائف المنن و الاخلاق او، که متوفی عرض کردم 973 هست ایشون مطالب مفصلی رو گفته و میگه من در مصر هر سال سه مرتبه میرم به زیارت یکی از قبر های حضرت زینب که در اونجا هست به قصد صله رحم.
(و لَم ارَ احداً مِن اَقرانی یَأتَنِی بِذلک)
خیلی از هم کیشان من، نزدیکان من و دوستان من اهتمام نمی ورزند
(اما لِجَهلِه بِمَقامِهِم )
یا بخاطر اینکه مقام اهل بیت را جاهلند یا:
(لِدَعواه عَدم ثُبوتِ کونِهم دُفِنُوا فی مِصر و هذا جُمود)
تا اونجایی که ایشون میاد میگه:
(وَاخبَرَنی انَّ رقیّه بنتُ الامام العلی فی مشهدِ القَرِیب مِن جامِعِ دار الخلیفه امیرالمومنین و معاً جَماعت مِن اهلِ البیت)
ایشون هم باز اسم رقیه رو میاره که در کنار کاخ معاویه اونجا مدفون شده است ببینید اینها همه نشان میده بر اینکه یه مقداری بعضی از ما ها از این سنی ها هم عقب تریم به قول، نمیدانیم این رو باید چیکار کرد.
مجری :
دیگه اون زمان که این مباحث مطرح نشده بوده بالاخره علمایی بودند.
استاد حسینی قزوینی:
بله من از 157 اوردم و از قرن دوم و قرن پنجم اوردم تا قرن دوازدهم و قرن دهم ببینید این علمای اهل سنت اینها را نقل کردن بعد اون وقت جای شک می ماند برای ما که ما بیاییم اینطور تردید کنیم ، اینطور شک کنیم والا نمیدانم چه بگوییم به اینها یک قضیه ای را مرحوم صاحب کتاب منتخب التواریخ ایشون نقل می کنند من خیلی برام جالب هست میرزا هاشم خراسانی متولد1151 هست دوستان اگر بزرگواری کنند من از روی خود کتاب بخوانم این رو خب حاج محمد هاشم خراسانی از علمای بزرگ شیعه هست و مورد اعتماد همه بزرگان و مراجع هست کتابشم هست منتخب التواریخ، قضیه ای رو ایشون نقل میکنه، من که هر وقت این قضیه را خواندم کامپیوتر رو گذاشتم کنار، نشستم یک گوشه اشک ریختم اصلا خیلی عجیبه ایشون در این کتابشون در صفحه388 دوستان اجازه بدهند من از رو بخوانم که یه مقداری بعضی از دوستان میگن مطالب احساسی رو شما خودتون صحبت می کنید تاثیرش بیشتره تا از روش بخوانید ولی عیب ندارد ما میخواییم با همدیگر عین عبارت رو بخوانیم ایشون میگه عالم جلیل شیخ محمد علی شامی از جمله علما و محصلین نجف اشرف است به حقیر فرمودند جناب اقای سید ابراهیم دمشقی که نسبش منتهی می شود به سید مرتضی علم الهدی رضوان الله تعالی علیه که متوفی 436، میگه ایشون سه تا دختر داشتن و اولاد ذکور نداشتند شبی دختر بزرگشون در خواب می بیند که حضرت رقیه بنت الحسین امد و گفت به پدرت بگو به حاکم شام بگوید اب افتاده میان قبر و لحد من و بدن من در اذیت است بگو بیاید و قبر لحد من را تعمیر کند. دخترش به سید عرض کرد سید از ترس اهل سنت به خواب اثری نداد شب دوم دخترش خواب دید و شب سوم دختر کوچکش خواب دید. یکی یکی خواب دیدن ولی باز از دست اهل سنت جرأت نکرد شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید ابراهیم امد خیلی با عتاب گفت چرا والی را خبر دار نکردی؟ میگه بدنم لرزید و صبح من رفتم به طرف مقر حکومتی دیگه من رو می شناختن رفتم پیش والی شام و گفتم اقا قضیه اینه من سه تا دخترم خواب دیدن و من هم خودم شب چهارم خواب دیدم، نمیدانم من امدم فقط به شما بگویم خواب دیدم کاری هرچی میخوای بکنی نکنی به من مربوط نیست و خیلی هم با دلهره، میگه خوابی که گفتم والی خیلی تکان خورد و تعدادی از بزرگان و صلحاء شیعه و سنی رو جمع کرد گفت حرم حضرت رقیه قفله این کلید را من نگه میدارم هر کدامتان رفتید دست به قفل زدید قفل باز شد اون مجاز هست بره برای نبش قبر، چون نبش قبر کار ساده ای نیست.
مجری:
حرمت داره
استاد حسینی قزوینی:
میگه خلاصه این علما امدند و هر کدام دست زدند به این قفل و باز نشد این سید ابراهیم دمشقی میگه من امدم دست زدم به قفل دیدم قفل باز شد میگفت خلاصه رفتیم و با چندتا هم کارگر و بنا هم اورده بودند و اهسته اهسته کندیم تا یک موقع دیدیدم بله داخل قبر پر از آبه و جسد حضرت رقیه داخل کفن البته کفن نبوده یک پیراهنی بوده می گفت من غسل کرده بودم خودم رو تمیز کرده بودم این جسد مطهره رقیه رو برداشتم روی زانویم نگه داشتم خب اینا داشتن تعمیر میکردند که این مسیر اب کجاست که خشک بکنند و... میگه سه روز این عبارتش رو دوستان ببینند سید میگه بدن شریف مخدره رو از میان لحد بیرون اورد و روی زانو خود نهاد سه روز همین جسم بالای زانوی خود نگه داشت و متصل گریه میکرد میگه خیلی فقط وقت نماز جنازه رو ارام به زمین میگذاشت و نماز مختصری می خواند و دوباره جنازه حضرت رقیه رو روی زانو می گرفت میگه در این سه روز این سید نه خوابش برد ونه احتیاج به تجدید وضو پیدا کرد نه تشنه شد، نه گرسنه شد خیلی عجیبه میگه خلاصه بعد از اینکه دیگه قبر اماده شد سید خودش امد با دست خودش جنازه رو داخل لحد گذاشت و این لحد را پوشاندند موقعی که خواست این مخدره رو، رقیه رو داخل قبر بگذاره گفت که من شنیدم دختر پیش بابا خیلی آبرو داره رقیه میدانم پیش بابات خیلی آبرو داری من سه تا دختر دارم پسر ندارم خیلی دوست دارم خدا به من یک پسر بده سید میگه بعد از او دعای سید به اجابت رسید در سن پیری خدای عالم به او پسری مرحمت کرد اسمشم گذاشت سید مصطفی اینم مدرکش موجوده از یک عالم بزرگی مثل مرحوم سید هاشم خراسانی که از اجلّاء علمای شیعه هست و حالا اینجا که امد من یک قضیه ای را جناب اقای عبدالحسین نیشابوری اورده حالا دیدیم شبها شبهای احساسیه، بحث علمیش روکردیم ما دیگه
مجری:
بله، صحبت های علمی مون شد.
استاد حسینی قزوینی:
بله دیگه صحبت های علمی مون شد ایشون میگه یکی از علمای روحانی به نام اقای افشار این درد پا گرفت خلاصه رفت دکتر وعکس گرفت و بستری شد و بعد از دو، سه ماه بیمارستان دکترا گفتن باید پا تو قطع کنیم راهی نداریم گفت من خیلی منقلب شدم من منقلب شدم و داشتم این شعر مرحوم صامت را زمزمه میکردم روی تخت بیمارستان که:
بود در شهر شام، از حسین دختری اسیه فطرتی، فاطمه مَنظری
تالیِ مریمی، ثانیِ هاجری عفت کردگار، عصمت اکبری
همینطوری داشتم زمزمه میکردم گفتم دختر پیش بابا خیلی آبرو داره من متوسل به حضرت رقیه بشوم شاید رقیه پیش باباش شفاعت کنه من پام قطع نشه خیلی برام سخته یک عمری با پا زندگی کردم الان دیگه بدون پا به قول اون شاعر میگه:
بیت الغزل هر غزلِ ناب رقیه است خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است
نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه است
خیلی عجیبه میگه من همینطوری که این اشعار مرحوم صامت رو میخواندم گریه می کردم خوابم برد در خواب دیدم که حضرت سیدالشهدا وارد اتاق شد یک دختر سه ساله دست بابا رو گرفته داره به طرف تخت من میاره میگه بابا این متوسل به من شده یک عنایتی کن میگه حضرت سیدالشهدا به من فرمود: افشار من شعر صامت رو خیلی دوست دارم دوستان در اینترنت نگاه کنند هیجده بنده خیلی شعر نابیه حالا دیگه بعضی از اشعار زیاد گفتن ولی اشعاری که اهل بیت خوشش بیاد مثل محتشم که رسول اکرم خوشش بیاد و بگه برو از پله منبر بالا اینا دیگه ناب هستن و امام حسین فرمود: که افشار من شعر صامت رو دوست دارم برایم بخوان خواستم بخوانم فرمودند بایست گفتم اقا پام مریضه اصلا نمی تونم تکان بخورم فرمودند وقتی ارباب به نوکر میگه بایست پس شفا داده که میگه بایست پاشو. میگه من بی اختیار بلند شدم شروع کردم اشعار صامت رو خواندن یک دفعه از خواب پریدم دیدم اصلا دردی احساس نمی کنم برا اینکه شکم از بین بره پا شدم از تخت اومدم پایین دیدم نه اصلا پام درد نمی کنه یه مقداری رفتم این طرف و اون طرف دیدم دکتر ها ریختن در اتاق من و چیه چی شد تو که اصلا نمیتونستی تکان بخوری خلاصه میگه قضیه خوابم را گفتم و این قضیه پیچید تو بیمارستان و این بیمار ها اومدن تکه های لباس من رو می کندن به عنوان شفا میگفت همانجا دکترا امدن برا ازمایش و هیچ اثاری از درد در پای تو نیست اثاری از درد نیست گفت خلاصه من رو مرخص کردند می گفت من بعد از یک هفته رفتم بیمارستان به هم اتاقی هام سر بزنم دیدم نیستن گفتم اینا چی شدن گفتن بعد تو اونا هم شفا گرفتن و رفتن.
مجری :
الله اکبر
استاد حسینی قزوینی:
یعنی امدن حضرت رقیه سلام الله علیها من بازم این شعر رو بخوانم :
بیت الغزل هر غزلِ ناب رقیه است خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است
نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه است
من نمیدانم در جلسه قبل این را گفتم یا نه برای یکی از دوستان نقل کردم به گمانم گفتم حالا تکرارشم بد نیست که میگه یکی از سلاطین رفته بود برای شکار و شکار گیرش نیامد و در بیابان گیر کرد می گفت مرحومِ اگه اشتباه نکنم از سید بحرالعلومِ که گفت من شنیدم که یک قطره ای از اشک برای امام حسین بر اتش جهنم ریخته شود اتش جهنم خاموش میشود گفت من خیلی برام عجیب بود که اخه چطور میشه یک قطره اشک برا امام حسین این همه اثر داشته باشد میگفت داشتم میرفتم به طرف نجف یک عربی با من همسفر شد گفت اقا من یک داستانی بگم این سفر یه مقداری راحت بشود و مشغول صحبت بشویم و خسته نشویم گفت بله یک پادشاهی رفته بود برای شکار و چیزی گیرش نیامد و رفت خلاصه از دور دید یک خیمه ای است و رفت دید یک پیرزن با پسرش اونجا دارند زندگی میکنند و یک بزی دارند با شیر او ارتزاق می کنند و یک مقداری می برند پنیری و ماستی میفروشند و با اون زندگی شون رو میگردانند رفت انجا و گفت مادرجان ما مهمان شما هستیم گفت مهمان پیغمبر فرموده حبیب خداست به پسرش گفت این بز را بکش بیار از مهمان ها پذیرایی کنیم گفت مادر تمام زندگی ما اونه محل درامدمونه گفت خدا خودش کریمه می گفت کشتند و یک کبابی و پادشاه با تعدادی از یارانشان خوردند و بعد میگه تقریبا مهرمانندی، چیزی به او داد و گفت این نشانه را داشت باش اگه مشکلی گیر کردی بیا شهر انجا من ثروتمندم و اسمش رو هم نبرد، من ثروت زیادی دارم میتوانم مشکلاتت رو حل کنم میگفت بعد از مدتی اینا دیگه خیلی به فشار افتند به یاد اون مهمانشان افتند گفتن حالا اینکه خودش به ما نشانی داده میگفت ما امدیم شهر و نشان دادیم گفتن اقا این ادرس خونه پادشاهه خلاصه ما امدیم و نشان دادیم به دربان ها ما رو همینطوری بدون بازرسی بدنی ما رو راه دادند میگفت این امد و یارانش را جمع کرد و گفت این خانم و این پسرش یک همچین کاری برای ما کردند من چیکار کنم که این رو جبران کرده باشم یکی گفت یک گله گوسفند بهش بده گفت نه این هر چه داشت به من داد اخه یک گله گوسفند عددی نیست در زندگی ما هر کسی یک چیزی گفت، گفت نه اگه من بنا باشه جبران کنم من باید هرچه دارم بدم.
مجری:
این پادشاهه گفت به یارانش.
استاد حسینی قزوینی:
پسرش رو صدا کرد تاج رو گذاشت سرش گفت اینجا یکی دو سال باش از تمام کارها و برنامه ها اطلاع پیدا کن یک جوان خیلی خوش استعدادی هم بود و بعد از من خلاصه پادشاه تو هستی میگفت این رو این عرب به من گفت سید بحرالعلوم میگه من تازه دو هزاریم افتاد که این عربه اومده به من بفهماند که اقا امام حسین هر چه داشت در راه خدا داد خدا هم بخواهد جبران کند باید هر چه داره به امام حسین بده
نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه است
غرض اینکه اگر هر دری بسته شد به روی ما یقین داشت باشید در امام حسین بسته نخواهد شد هر کجا گیر کردین با یک یا حسین با یک قطره اشکی برا امام حسین ریختن کفاره همه گناهانه، حالا من نمیدانم سوال حضرتعالی چه سوالی دارید یا نه چون چیزی هم از وقت نمانده.
مجری:
بله فکر میکنم در حدود پنج دقیقه فرصت داریم اشاره ای هم فرمودید البته به برخی دیدگاه های علما و مصادر شیعی حالا اگر باز هم مونده چون دوستان میگن بیش تر از پنج دقیقه مونده اگر میخواید پیرامون همین علما معاصر یا متاخر.
استاد حسینی قزوینی:
اتفاقا خوبه من تکه ای رو، از سایت خود موسسه حضرت ولیعصر ارواحنافداه، حضرت رقیه در کلام بزرگان و مراجع بیان کنم، ایت الله العظمی میرزا جواد اقا تبریزی که خب عاشق اهل بیت بود این مرد عاشق حضرت زهرا بود ایشون میگه مزار کنونی حضرت رقیه در شام از اول مشهور بوده گویا حضرت امام حسین علیه السلام نشانه ای را از خود در شام به یادگاری سپرده است تا فردا کسانی پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت و حوادث ان بپردازند این دختر خردسال گواه بزرگی است بر اینکه در ضمن اسیران حتی دختران خردسال نیز بودند و ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه در این مکان شهرت قائم هست حضرت در این مکان جان سپرده و دفن شده ما به زیارتش بشتابیم و باید او را پاس بداریم و مطالبی بعد دارد که رقیه طفل خردسالی بیش نبود و فردای قیامت اینها شفاعت میکنند.
ایت الله مکارم شیرازی، شکی نیست که دختر کوچک امام حسین در شام از دنیا رفت و در همانجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است اما اینکه نام ان دختر رقیه بوده با نام دیگر بوده حرفی هست. ایت الله العظمی نوری همدانی چون کامل بهایی و نفس المهموم محدث قمی و کتاب های معتبر دیگر دختر خردسالی که بعضی نام او را رقیه نامیدند در شام به شهادت می رسد نه وفات، یک مرجع داره میگه نه یک ادم عادی که به شهادت می رسد و اگر کسی برای ان حضرت نذر کند باید ان را اداء نماید بله.
مجری:
اگر اجازه میفرمایید استاد چون اینها در سایت هست دوستان اشاره میکنند که ما یک تماسی داریم یکی از دوستان میخوان ذکر مصیبتی کنند دیگه حسن ختام باشه دیگه دوستان می تونند برا مطلب سایت رو نگاه کنند.
استاد حسینی قزوینی:
ایت الله العظمی علوی گرگانی و ایت الله العظمی روحانی و همچنین اقای جاودان و بزرگان دیگر در سایت هست دوستان میتونند استفاده کنند.
مجری:
بله اقای سلطانی از کرج با ما هستند سلام عرض میکنم خدمت ایشون دیگه حسن ختام برنامه و یک ذکر مصیبتی باشد.
اقای سلطانی:
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما . و سلام عرض ادب خدمت ایت الله قزوینی عزیز افتخارمون.
استاد حسینی قزوینی:
خواهش میکنم سلام علیکم و رحمة الله.
اقای سلطانی:
ان شاءالله هر حاجتی دارید براورده بشه و یک روزی بریم بی بی ان شاءالله.
(صَلَّی اللهُ علیک یا عزیزَ الزَّهرا )
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما اب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده، علت افتادن ها نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است
حضرت حاج اقای قزوینی شما بزرگوارید عالمید میدونید این روزا زینب کبری چه محزون با تن پاک عزیز دل میخواد جدا بشه از اون طرف میخواد بره قبر برادر رو زیارت کنه هی صدا میزنه دخترم بی تو چطور برم؟ به حسینم چه جوابی بدم عزیز دل عمه. شب شهادتته خانم بزرگواری کن:
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی مثل زهرا چقدر زود خمیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی مثل زهرا چقدر زود خمیدن سخت است
بیش از این وقت رو نگیرم
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی این همه درد کشیدن نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر میکنی و میگویی دل از این ماه دل ارام بریدن سخت است
(علی لعنت الله علی القوم الظالمین)
التماس دعا ببخشید.
استاد حسینی قزوینی:
احسن احسن منم ختامه مِسکٌ یک شعر اذری هست من همیشه این رو زمزمه میکنم حضرت زینب خب بعد اینکه یه عزیزی از دنیا میره مادر، پدر، برادر و .. یک خاطره هایی رو به یاد می اورند و گریه میکنند میگه:
رقیه جان با چشم اشکبار به بهشت نرو، بابا نگو سه روز ،سه روز گشنه ماندم
میگن حضرت سجاد در مورد رقیه خیلی بی تابی می کرد گفتن اقاجان چرا این همه بی تابی میکنی گفت یک خاطره ای به یادم امد نمی توانم خودم را کنترل کنم یه روزی این دختر دست کوچکش را داراز کرد دست من رو گرفت روی شکمش گذاشت گفت داداش ایا در تمام شام دختر گرسنه ای مثل من وجود دارد
(عَلی لَعنَت اللهِ عَلَی القَومِ الظّالِمین و سَیَعلَمُوا الَّذینَ ظَلَمُوا اَیّ مُنقلبٍ یَنقَلِبون)
خدایا تو را قسمت میدهیم به آبروی این دختر سه ساله باب الحوائج اگر بنا است برای ما یک حاجتی براورده کنی یک دعا به اجابت برسانی به جان این رقیه به آبروی این رقیه، به قلب شکسته رقیه به اشک چشمان این رقیه فرج مولای ما امام زمان نزدیک بگردان، مقدمات ظهورش سریعا فراهم گردان و از باقی مانده غیبتش صرف نظر کن، خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده ، خیر دنیا و اخرت به ما ارزانی بدار و شر دنیا و اخرت از ما دور بگردان ، مشکلات ما بطرف ساز، حوائج ما دعاهای ما به اجابت برسان، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
مجری:
احسنتم طیب الله انفاسکم خیلی متشکرم جناب استاد ایت الله حسینی قزوینی ماجور باشید ان شاءالله و ان شاءالله در این مسیر همیشه ثابت قدم بمانید پایدار و استوار بمانید و مشغول خدمت رسانی. تشکر میکنم از شما بینندگان و همراهان ارجمند، شب زیارتی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام هست از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم و عرض میکنیم که:
هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین
این در خانه عشق است که باز است هنوز
یارَبَّ الحُسَین بِحقِّ الحُسَین اشفِع صدرَ الحُسَین بظهورِ الحُجَّة والسَّلامُ عَلیکم و رَحمَة اللهِ و بَرَکاتُه .