لينک دانلود
03/11/1400
موضوع: حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اسوه کامل ولایتمداری در کلام و عمل
ویژه برنامه أم أبیها
فهرست مطالب این برنامه:
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگوی قناعت و ساده زیستی
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اسوه کامل ولایتمداری در کلام و عمل
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و انتقاد تند از قریش و صحابه!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز، سروران گرامی و بینندگان ویژه برنامه «أم أبیها». از اینکه از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بیننده این برنامه شدید بسیار متشکر و سپاسگذارم.
در شام ولادت باسعادت حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا هستیم. یک بار دیگر این عید بزرگ را خدمت شما بینندگان عزیز تبریک عرض میکنم و با این برنامه در خدمت شما خواهیم بود. ان شاءالله این برنامه را ببینید و از این برنامه کاملاً به فیض برسید.
خدمت شما و در خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی عزیز مهمان گرامی برنامه هستیم که دعوت ما را پذیرفتند.
با حضرت استاد سلام و علیکی داشته باشیم، این عید عزیز را خدمت این بزرگوار تبریک بگوییم و بپردازیم به موضوعاتی که امشب در نظر گرفتیم. حضرت استاد خدمت شما سلام عرض میکنم، خیلی خوش آمدید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و یا تکرار برنامه را میبینند، خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم.
میلاد سراسر نور حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه شما گرامیان تبریک و تهنیت عرض میکنم.
خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند میدهم عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد، ان شاءالله.
ما معمولاً جلساتمان را با یادی از حضرت صدیقه طاهره آغاز میکنیم. ایام ولادت است به همین خاطر بحث مصیبت را بیان نمیکنم و قدری با حضرت صدیقه طاهره راز و نیاز مرید و مراد و محب و محاب میکنیم.
ما زنده به لطف رحمت زهراییم
مأمور برای خدمت زهراییم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهراییم
سرفصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب و کمال بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
در رتبه ز انبیاء مقدم زهراست
همتای علی مرد دو عالم زهراست
برگوی به آنکه اسم اعظم جوید
شاید که تمام اسم اعظم زهراست
صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء
مجری:
حضرت استاد خیلی خوش آمدید و عیدتان هم مبارک باشد. خدمت بینندگان عزیز عرض کنم که ما چند سؤال آماده کردیم تا خدمت حضرت استاد باشیم و سؤالات را به مراتب پیش ببریم.
حضرت استاد! به عنوان اولین سؤال بفرمایید که پیام زندگی زیبای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای زندگی ساده زیستی زنان معاصر به چه صورت است؟!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگوی قناعت و ساده زیستی
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
یک زن نمونه زنی است که در کنار همسرش با مشکلات زندگی کنار بیاید و همسر خود را وادار نکند زیر بار قرض برود و با مشکلات فراوان وسایل زندگی که غالباً نتیجه چشم و هم چشمی است را فراهم کند. حضرت صدیقه طاهره در این زمینه میتواند الگوی خوبی برای ما باشد.
در کتابهای معتبر اهل سنت نظیر کتاب «الکامل» اثر «ابن اثیر» متوفای 630 هجری از قول «ابو رافع» نقل شده است که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:
«لقد تزوجت بفاطمة ومالی فراش إلا جلد کبش ننام علیه باللیل ونعلف علیه ناضحنا بالنهار»
روزی که با فاطمه ازدواج کردم از وسایل زندگی چیزی نداشتم، حتی فرشی که در خانه پهن کنیم و روی آن زندگی کنیم در خانه من نبود.
این پیام بسیار صریح و روشنی برای خانمها و دختران امروز است که برای ازدواج مشکلاتی را به عهده پدر و مادر تحمیل میکنند تا جهیزیه خوبی برای آنها تهیه کند.
دختران امروز انتظار دارند پدر و مادر بهترین فرش، بهترین یخچال یا بهترین مبل را برایشان تهیه کند حال برایشان فرقی نمیکند پدر دارد یا ندارد یا قرض میکند.
دختران و زنان امروز در شعار می گویند که ما حضرت فاطمه زهرا را دوست داریم و تابع حضرت فاطمه زهرا هستیم. این زندگی حضرت فاطمه زهراست!
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید ما فرشی که در خانه پهن کنیم و روی آن زندگی کنیم نداشتیم، بلکه پوست گوسفندی داشتیم که شبها روی او میخوابیدیم و روزها روی آن علف میریختیم تا شتری که با آن آب میکشیدیم بخورد.
«ومالی خادم غیرها»
و خادمی هم نداشتیم.
الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 3، ص 263، باب ذکر بعض سیرته
به تعبیر امیرالمؤمنین کارهای خارج خانه به عهده من بود و کارهای داخل خانه به عهده حضرت زهرای مرضیه بود.
البته این روایت را «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 76 صفحه 322 نقل میکند. «علامه مجلسی» روایت دیگری را در کتاب «بحارالانوار» جلد 41 نقل کرده است که از طریق اهل سنت هم نقل شده است. «ابو سعید خدری» و «ابوهریره» نقل کردهاند:
«أَنَّ عَلِیاً أَصْبَحَ سَاغِباً فَسَأَلَ فَاطِمَةَ طَعَاماً »
این نمونه زندگی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است که برای ما رؤیا و خواب است. شاید تصور آن هم برای زنان امروز امکانپذیر نباشد، اما زندگی فاطمی همین است. در این روایت آمده است:
«أَنَّ عَلِیاً أَصْبَحَ سَاغِباً فَسَأَلَ فَاطِمَةَ طَعَاماً »
روزی امیرالمؤمنین بسیار گرسنه بود و از حضرت زهرا درخواست کرد تا غذایی برایشان بیاورد.
«فَقَالَتْ مَا کانَتْ إِلَّا مَا أَطْعَمْتُک مُنْذُ یوْمَینِ آثَرْتُ بِهِ عَلَی نَفْسِی وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ»
حضرت زهرا فرمودند: ما غذایی در خانه نداریم و غذای دیروز هم که میل کردید غذای شما و خودم و حسن و حسین بود.
حضرت فاطمه زهرا به صراحت فرمودند که ما دیروز غذایی نخوردیم و تو را بر خودمان مقدم کردیم.
عزیزان دقت کنند و در مغز این عبارت قدری درنگ کنند. این چه بانویی است! غذایی که در خانه حضرت هست برای چهار نفر کافی نیست و تنها یک نفر میتواند این غذا را بخورد و سیر شود!!
حضرت صدیقه طاهره خود غذا میل نمیکنند، امام حسن و امام حسین که تربیت شده حضرت فاطمه زهرا هستند غذا نمیخورند و این غذا را در اختیار امیرالمؤمنین که مرد خانه هست قرار میدهند.
«فَقَالَ أَ لَا أَعْلَمْتَنِی فَأَتَیتُکمْ بِشَیءٍ»
امیرالمؤمنین فرمودند: چرا به من نگفتید تا من مواد غذایی تهیه کنم؟!
ملاحظه کنید تعبیر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چیست!!
«فَقَالَتْ یا أَبَا الْحَسَنِ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنْ إِلَهِی أَنْ أُکلِّفُک مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیه»
حضرت زهرا فرمودند: من از خدایم حیا میکنم که تو را به کاری تحمیل کنم که در توانت نیست.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 2، ص 77، فصل فی المسابقة بالسخاء و النفقة فی سبیل الله
مراد از فرمایش حضرت صدیقه طاهره این بود که من می دانم وضع زندگی چطور است و می دانم که اگر بخواهم از شما مواد غذایی درخواست کنم شما با قرض کردن فراهم میکنید، اما از خدا حیا میکنم که از تو چیزی بخواهم که توانایی انجام آن را نداری.
حضرت فاطمه زهرا میدانست که الآن دست امیرالمؤمنین خالی است و پولی ندارد که بتواند مواد غذایی تهیه کند. در این صورت حضرت باید خود را به زحمت بیندازد و برای فراهم کردن مواد غذایی پولی تهیه کند.
این روایت هم در خصوص نحوه شوهرداری حضرت فاطمه زهرا الگوی زیبایی برای ما ترسیم میکند و هم ایثار یک زن در برابر همسر و هم تربیت فرزند را میرساند.
چه بسا اگر شما غذایی در خانه داشته باشید و به فرزند خود بگویید که تو آن را نخور تا پدرت این غذا را بخورد، این فرزند زمین و زمان را به هم می زند و اعتراض میکند که چرا من این غذا را نخورم!!
دوستان، خواهران عزیز، دختران من! این نحوه تربیت حضرت صدیقه طاهره هست. اگر حضرت به امام حسن و امام حسین میفرماید غذا را میل نکن و بگذار پدرت آن را بخورد، روی حرف مادر حرفی نمیزنند.
فرزندان میدانند که پدر خانه حق تقدم بر همسر و فرزند دارد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
(الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساء)
مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند.
سوره نساء (4): آیه 34
علاوه بر این مردها بزرگتر خانه هستند و احترام بزرگتر بر کوچکتر لازم و ضروری است. «مرحوم مجلسی» نقل میکند که امیرالمؤمنین بیرون رفتند، یک دینار از رسول اکرم قرض گرفتند تا غذایی تهیه کنند که با «مقداد» مواجه شدند.
«مقداد» به حضرت عرضه داشت: اهل و عیالم گرسنه هستند و من چیزی نداشتم. بیرون آمدم و نمیدانم چکار باید کنم. حضرت همین یک دینار را هم به «مقداد» دادند تا او غذایی تهیه کند و فرمودند که خدا کریم است.
اینها همه الگوهایی است که امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه طاهره، امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهم اجمعین) برای جامعه ما معین میکند.
اگر ما بخواهیم یک زندگی سالم و به دور از هوای نفس و چشم و همچشمی و روحانی و ملکوتی داشته باشیم، الگوی ما این بزرگواران هستند.
این بزرگواران برای ما اسوه و ملاک هستند و میتوانند برای ما به عنوان سرمشق باشند که شبانه روز از روی این سرمشق زندگی خود را ترسیم کنیم.
بازهم در روایت دیگری در کتاب «بحارالانوار» در رابطه با نحوه همسرداری حضرت فاطمه زهرا و رعایت حقوق همسر در محیط خانه مطلبی نقل شده است. این روایت هم پیامی برای همه مردان است و هم پیامی برای همه زنان! امیرالمؤمنین میفرمایند:
«فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَکرَهْتُهَا عَلَی أَمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی»
به خدا سوگند در طول این نُه سال کاری نکردم که زهرا ناراحت شود و او را به زور به کاری وادار نکردم.
آیا ما هم این چنین هستیم؟! اگر روزی بیاییم و ببینیم در خانه غذا آماده نیست و خسته و کوفته هستیم، اینقدر تحمل داریم که در گوشهای بنشینیم تا همسرمان غذا آماده کند؟!
اگر روزی به خانه آمدیم و دیدیم تمیز نیست، اینقدر حلم و بردباری داریم که لب به اعتراض نگشاییم و نگوییم چرا خانه تمیز نیست؟!
دهها قضایای دیگر وجود دارد که ما میتوانیم در تعامل با همسر داشته باشیم که کاری نکنیم او از ما برنجد و او را بر کاری وادار نکنیم.
«وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْرا»
در این مدت یک بار هم حضرت صدیقه طاهره از حرف من سرپیچی نکرد.
حضرت به صراحت میفرمایند که اتفاق نیفتاد من چیزی از حضرت فاطمه زهرا بخواهم و او نه بگویند.
«وَ لَقَدْ کنْتُ أَنْظُرُ إِلَیهَا فَتَنْکشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان»
هرگاه به صورت فاطمه نگاه میکردم تمام غمهای عالم از دلم بیرون میرفت و غصههای دلم برطرف میشد.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 43، ص 134، ح 32
این صفا و صمیمیت هست که در امر زندگی میتواند زندگی را به بهشت نورانی مبدل کند. در مقابل اگر قرار باشد مرد غُر بزند و زن هم غُر بزند، مرد اعتراض کند و زن هم اعتراض کند، آن زندگی به جهنم سوزان تبدیل میشود و دیگر باصفا نیست.
فرزندانی که در این زندگی بخواهند تربیت شوند، آن تأثیرپذیری را از پدر و مادر و این اعتراضها یاد میگیرند.
این فرزندان زمانی که بزرگ میشوند در جامعه و در محیط دبستان و دبیرستان و دانشگاه آنچه از نحوه برخورد پدر و مادر فراگرفته بودند و در صفحه دلشان نقش بسته بود را تحویل میدهند.
این زن و شوهر با اخلاقهای نادرست نه تنها حق یکدیگر را تضییع میکنند، بلکه حق بزرگ فرزند را تضییع میکنند. در این صورت نه تنها حق فرزند تضییع میشود، بلکه حق جامعه تضییع میشود.
چنین فرزندی در جامعه وبال جامعه است و برای جامعه دردسر درست میکند. جامعهای که فرزندان آن این چنین باشد دیگر جامعه ایده آل و جامعه علوی و فاطمی نیست.
در این زمینه مطالب خیلی زیاد است، اما بنده به همین یکی دو روایت از الگوپذیری زنان امروز از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) اکتفا میکنم. اگر سؤال دیگری هست من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خواهش میکنم. بینندگان عزیز! حضرت استاد واقعاً چقدر زیبا بیان کردند که زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کارسازی برای زندگی همه انسانهاست، اگر دنبال آرامش میگردید.
این مطالب برای ما بسیار جالب بود و از حضرت استاد تشکر میکنیم. بینندگان عزیز یک میان برنامه کوتاه را با هم میبینیم و برمی گردیم ادامه برنامه را در خدمت شما عزیزان خواهیم بود.
بینندگان عزیز و گرامی با ویژه برنامه «أم أبیها» در خدمت شما هستیم در شام ولادت باسعادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی.
سؤالی که من آماده کردم تا از حضرت استاد بپرسم، این است که یکی از شاخصههای مهم زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دفاع جانانه از همسر بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.
ما از حضرت استاد میپرسیم که در مورد این قضیه بفرمایید که شاخصه بسیار مهم زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نسبت به دفاع از امیرالمؤمنین به چه صورت بوده است؟!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اسوه کامل ولایتمداری در کلام و عمل
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همانطور که اشاره کردید یکی از بهترین درسهایی که ما میتوانیم از زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیابیم، ولایت محوری حضرت صدیقه طاهره و دفاع جانانه و بی دریغ از حریم امامت و ولایت است.
عبارتی که «مرحوم حائری مازندرانی» در کتاب «الکوکب الدری» صفحه 196 دارند، این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطاب به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) عرضه میدارند:
«روحی لروحک الفداء»
روح من فدای تو.
«و نفسی لنفسک الوقاء»
جان من پیش مرگ تو.
«یا ابا الحسن ان کنت فی خیر کنت معک»
در تمام خوشیها در کنار تو هستم.
«و ان کنت فی شر کنت معک»
در تمام ناخوشیها در کنار تو هستم.
الکوکب الدری فی احوال النبی و البتول و الوصی، حائری مازندرانی، مهدی؛ الناشر: انتشارات الشریف الرضی؛ ص 200
حضرت فاطمه زهرا تا آخرین روحی که در بدن دارد و تا آخرین نفس، از دفاع از امیرالمؤمنین، از پای نمینشیند.
ملاحظه کنید چه در منابع اهل سنت و چه در منابع شیعه در خصوص حضرت صدیقه طاهره عبارتهای بسیار زیبایی نقل شده است.
بنده عبارتی را از کتاب «نزهة الحفاظ» اثر «امام ابوموسی محمد بن عمر اصفهانی» متوفای 581 هجری نقل میکنم. ایشان روایتی را از حضرت صدیقه طاهره نقل میکند که خطاب به مهاجرین و انصار میفرمایند:
«أَنَسِیتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یوْمَ غَدِیرِ خَمٍّ مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ»
آیا سخن رسول الله در غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هرکسی من مولای اویم، علی مولای اوست؟!
این در حالی بود که از واقعه غدیر خم بیش از هفتاد و اندی روز نگذشته بود. حضرت به صراحت فرمودند که چه سریع سخنان رسول اکرم را در غدیر خم فراموش کردید و دچار نسیان شدید!! مگر رسول اکرم در جمع شما نفرمود:
«وَقَوْلُهُ عَلَیهِ السَّلَام لعَلی أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی عَلَیهِمَا السَّلَام»
نزهة الحفاظ، المؤلف: محمد بن عمر بن أحمد بن عمر بن محمد الأصبهانی المدینی، أبو موسی (المتوفی: 581 هـ(، المحقق: عبد الرضی محمد عبد المحسن، الناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1406، ص 102، باب کتاب النساء
البته اینکه حضرت صدیقه طاهره به حدیث غدیر و حدیث منزلت اشاره میکند، رمز و رموز زیادی دارد. اولاً غدیر خم فاصله زیادی با رحلت نبی گرامی اسلام ندارد که جامعه دچار این اختلاف و انحراف شده است.
واقعه غدیر خم در هجدهم ذی الحجه اتفاق افتاده است، و دو ماه و اندی بعد در بیست و هشتم ماه صفر رسول گرامی اسلام از دنیا رفتهاند.
هنوز صدای پیغمبر اکرم در گوش مردم طنین انداز است و هنوز فرمایش رسول گرامی اسلام نقل مجلس مهاجرین و انصار است.
به قول «ابن جوزی» صد و بیست هزار نفر جمعیت سخن رسول گرامی اسلام را در غدیر خم شنیدند. رسول گرامی اسلام سه شبانه روز در غدیر خم از مردم بیعت گرفتند.
تمام مردم با امیرالمؤمنین بیعت کردند و به حضرت تبریک گفتند. در رأس کسانی که تبریک گفت، خلیفه دوم بود که خطاب به امیرالمؤمنین گفت:
«بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولی کل مسلم»
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 8، ص 289، ح 4392
آقای «ابن کثیر دمشقی سلفی» متوفای 774 هجری در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هفتم صفحه 350 این روایت را با سند معتبر نقل میکند. «ابن اثیر جزری» در کتاب «أسد الغابة» این روایت را نقل میکند.
هنوز فاصله زیادی از غدیر خم نگذشته بود و هنوز صدای غدیر در فضا طنین انداز است. حضرت صدیقه طاهره میفرماید که چرا سخنان پیغمبر اکرم را در غدیر خم فراموش کردید!؟
همچنین در قضیه تبوک که مربوط به سال دهم هجرت و یک سال قبل از رحلت پیغمبر اکرم است، یک عده از منافقین گفتند که چرا علی بن أبی طالب در مدینه مانده است و پیغمبر اکرم او را با خود نبرده است!؟
امیرالمؤمنین سخن منافقین را به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشتند و حضرت فرمودند:
«أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی غیر أنه لا نبی بعدی»
تو برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 5، ص 406، ح 9745
یا:
«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 565، ح 1188
«حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه 133 این روایت را با سند صحیح نقل میکند. آقای «ألبانی» در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد پنجم صفحه 222 این روایت را نقل میکند.
در این زمان چقدر فاصله بوده است؟! این زمان نزدیکترین زمان برای اعلان خلافت امیرالمؤمنین بوده است. بنابراین حضرت صدیقه طاهره روی دو مسئله اساسی و مهم دست میگذارند.
در منابع شیعه هم این روایت آمده است. «مرحوم شیخ صدوق» متوفای 381 هجری در کتاب «خصال» جلد اول صفحه 173 مینویسند که حضرت فاطمه زهرا انصار را مورد خطاب قرار میدهند که چرا از حق من دفاع نکردید!
حضرت به صراحت فرمودند مگر شما نبودید که با پیغمبر اکرم بیعت کردید تا از پیغمبر اکرم و اهلبیتش دفاع کنید همانگونه که از اهلبیت خودتان دفاع میکنید؟!!
مگر شما در طول این یازده سال جانفشانی نکردید و شهید ندادید و فداکاری نکردید؟! حال چه شده است که نسبت به حق من چشم پوشی کردید؟!! مردم گفتند:
«یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَوْ سَمِعْنَا هَذَا الْکلَامَ مِنْک قَبْلَ بَیعَتِنَا لِأَبِی بَکرٍ مَا عَدَلْنَا بِعَلِی أَحَداً»
ای دختر محمد! اگر ما این حرفها را از شما میشنیدیم قبل از اینکه با ابوبکر بیعت کنیم، هرگز جز با علی با کسی دیگر بیعت نمیکردیم.
حضرت فاطمه زهرا در اینجا جمله جالبی فرمودند. حضرت به صراحت فرمودند که بهتر از من رسول اکرم در واقعه غدیر خم این حرفها را فرمودند.
«فَقَالَتْ وَ هَلْ تَرَک أَبِی یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً»
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 173، ح 228
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که قرآن کریم در مورد حضرت میفرماید:
(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است.
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
برای مردم بیست و سه سال زحمت کشیدند و مردم را از بت پرستی و وحشی گری و آدم کشی و جنگهای صد و بیست ساله نجات دادند و میان مردم صفا و صمیمیت ایجاد کردند، در غدیر خم همه چیز را بیان فرمودند.
حضرت فاطمه زهرا به صراحت فرمودند که شما حرف رسول اکرم را نادیده میگیرید. حال اگر من هم میآمدم و میگفتم، به حرف من عمل نمیکردید.
این روایت در حقیقت یک نوع طنز از حضرت صدیقه طاهره خطاب به انصار است که این چه حرفی است که میزنید!!
مردم ادعا میکردند که اگر شما این حرف را زودتر میزدید، ما از شما میپذیرفتیم. حضرت فاطمه زهرا به صراحت فرمودند که من هرچه دارم از پیغمبر اکرم دارم. او از من افضل و بالاتر است و متصل به وحی و مرتبط به الله است و قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)
و:
(إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی)
من تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.
سوره انعام (6): آیه 50
حضرت فاطمه زهرا فرمود: شما سخن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را نپذیرفتید، حال از من میپذیرید!؟
همچنین در کتاب «دلائل الإمامه» اثر «مرحوم طبری» که از اعیان قرن پنجم هجری و معاصر «شیخ طوسی» و «نجاشی» و «سید مرتضی» و «شیخ مفید» هست، آمده است که وقتی حضرت صدیقه طاهره به مسجد آمدند سخنرانی غرائی کردند.
در آن سخنرانی چیزی نماند که حضرت فاطمه زهرا نفرموده باشند. از جمله تلاشهایی که رسول اکرم برای هدایت مردم کشیده است، امیرالمؤمنین را برای خلافت برگزیدهاند، خودشان فرزند رسول الله هستند و غصب کردن فدک خلاف قرآن هست.
زمانی که سخنرانی حضرت فاطمه زهرا تمام میشود، یکی از صحابه به نام «رافع بن رفاعه» دنبال حضرت میآید و عرضه میدارد:
«یا سَیدَةَ النِّسَاءِ، لَوْ کانَ أَبُو الْحَسَنِ تَکلَّمَ فِی هَذَا الْأَمْرِ وَ ذَکرَ لِلنَّاسِ قَبْلَ أَنْ یجْرِی هَذَا الْعَقْدُ، مَا عَدَلْنَا بِهِ أَحَداً»
ای سرور زنان! اگر ابو الحسن قبل از شما این حرفها را میزد، ما هرگز با غیر از او بیعت نمیکردیم.
خیلی جای تأسف و تعجب است.
«فَقَالَتْ لَهُ یرُدَّنَّهَا: «إِلَیک عَنِّی، فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا عُذْرٍ»»
حضرت با عصبانیت حرف او را قطع کردند و فرمودند: از من دور شو، رسول اکرم در غدیر خم جای عذری برای کسی باقی نگذاشت و حجت را تمام کردند.
دلائل الإمامة، نویسنده: طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، ص 122، ح 36
شما حرف پیغمبر اکرم را کنار گذاشتید و ادعا میکنید که اگر علی بن أبی طالب این حرفها را میزد ما غیر از او با کسی بیعت نمیکردیم. علی بن أبی طالب هرچه دارد از رسول گرامی اسلام دارد و میفرماید:
«أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص»
من بندهای از بندگان حضرت محمد هستم.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 90، ح 5
ما در این زمینه حرف زیاد داریم. در کتاب «کفایة الأثر» اثر «علی بن محمد قمی رازی» معروف به «خزاز» صفحه 198 از قول «محمود بن لبید» داستان مفصلی را نقل میکند.
ایشان نقل میکند که به قبرستان أحد رفته بودم که حضرت صدیقه طاهره هم آنجا حضور داشت. من جلو رفتم و عرض کردم:
«یا سَیدَتِی إِنِّی سَائِلُک عَنْ مَسْأَلَةٍ تَلَجْلَجُ فِی صَدْرِی»
مسئلهای در دلم هست که دلم را به تنگ آورده است و میخواهم آن را از شما سؤال کنم.
«قَالَتْ سَلْ»
حضرت فرمودند: بپرس.
«قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَی عَلِی بِالْإِمَامَةِ»
پرسیدم: آیا رسول اکرم قبل از وفاتشان امامت علی بن أبی طالب را به صراحت بیان کردند؟!
خلافت علی بن أبی طالب از روز اول بعثت آغاز شده است. در کتاب «تاریخ طبری» جلد اول صفحه 542 و کتاب «الکامل لابن اثیر» جلد اول صفحه 585 آوردهاند روزی که آیه شریفه:
(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِین)
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.
سوره شعراء (26): آیه 214
نازل شد، رسول اکرم در اولین روز اعلان رسالت سه مطلب را بیان کردند. مطلب اول این بود که از بت پرستی دست بردارید و خداپرست شوید. مطلب دوم این بود که من فرستاده خدا هستم. مطلب سوم این بود که دست بر شانه علی گذاشتند و فرمودند:
«إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا»
براستی که او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. از او شنوایی داشته و یاریاش کنید.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله عند ابتداء الله تعالی ذکره إیاه بإکرامه بإرسال جبریل علیه السلام إلیه بوحیه
روز اول اعلان رسالت همگام با اعلان ولایت است. این قضیه، قضیهای مکی است و سران قریش هم در آن جلسه حضور داشتند و شاهد بودند. همانطور که عرض کردیم وقتی رسول اکرم فرمودند:
«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
همه در آنجا بودند و همه مسلمانان غیر از منافقین همگی شاهد این قضیه بودند. پیغمبر اکرم در آن جلسه فرمودند:
«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
و:
«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
«حاکم نیشابوری» بعد از نقل این روایت مینویسد که شرایط «صحیح مسلم» در این روایت هست. «ألبانی» در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد 5 صفحه 222 این روایت را نقل میکند. «حاکم نیشابوری» در روایت دیگری نقل میکند:
«أوحی إلی فی علی ثلاث أنه سید المسلمین وإمام المتقین وقائد الغر المحجلین»
ای مردم! آگاه باشید که درباره علی سه مسئله از طرف خداوند به من وحی شده است. او آقای مسلمانان و پرچم دار روسفیدان و نجات یافتگان قیامت و امام متقین است.
در ادامه مینویسد:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 148، ح 4668
بنده دیدم یکی از وهابیها به این روایت اشکال کرده است و ادعا میکرد که پیغمبر اکرم فرمود: علی بن أبی طالب امام متقین است. بنابراین معلوم میشود که علی بن أبی طالب امام همه نیست. همه مسلمانان متقی نیستند.
ما واقعاً باید بگوییم: «الحمدلله الذی جعل أعداءنا من الحمقا». البته ما با معذرت از احمقها این مطلب را بیان میکنیم تا به احمقها توهین نشود. قرآن کریم به صراحت میفرماید:
(الم ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدی لِلْمُتَّقِین)
الم. این کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد، و مایه هدایت پرهیزکاران است.
سوره بقره (2): آیات 1 و 2
بنابراین قرآن کریم برای غیر متقین و کفار و فساق و غیر متقین مایه هدایت نیست!! این آیه شریفه در ابتدای قرآن کریم است و در اواسط قرآن هم نیست که بگویند ما آن را نخواندیم. هرکسی که قرآن کریم را خوانده باشد، ابتدای سوره بقره مشخص است.
(الم ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدی لِلْمُتَّقِین)
از این واضحتر و روشنتر؟! در این آیه شریفه که آمده است قرآن کریم برای متقین هدایت کننده است، مراد این نیست که قرآن کریم تنها متقین را هدایت میکند بلکه به این معناست که مردم را هدایت میکند تا همه متقین باشد. خیلی واضح و روشن!
قرآن کریم زمینه ساز متقین است. علی بن أبی طالب زمینه ساز متقین است. در روایات متعدد داریم که حضرت میفرماید:
«یا علی، أنت تبین لأمّتی ما اختلفوا فیه من بعدی»
یا علی! تو آنچه را که امتم بعد از من در مورد آن اختلاف کنند، بر ایشان بیان خواهی کرد.
غرر الأخبار، نویسنده: دیلمی، حسن بن محمد، محقق / مصحح: ضیغم، اسماعیل، ص 225، الفصل التاسع عشر یتضمّن مولد سیدنا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و وفاته
و:
«إِنْ وَلَّیتُمُوهَا عَلِیاً فَهَادٍ مُهْتَدٍ یقِیمُکمْ عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیم»
اگر علی را به عنوان خلیفه و ولی خود قرار بدهید گرچه می دانم این کار را نمیکنید، علی هدایت شده است و همه شما را به راه راست هدایت میکند.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: حسکانی، عبید الله بن عبد الله، محقق / مصحح: محمودی، محمدباقر، ج 1، ص 85، ح 104
در اینجا که آمده است علی بن أبی طالب «وإمام المتقین» هست به این معنا نیست که امام غیر متقین نیست، بلکه به این معناست که امام عموم مردم است و همه را هدایت میکند و در مسیر تقوا قرار میدهد.
کار امام مخلص سازی و متقی سازی است. یکی از شئون امام و یکی از رسالتهای امام، متقی سازی است.
امامان باید در جامعه با هدایت خودشان جامعه را به طرف تقوا و افراد جامعه را به سوی متقین بودن هدایت کند و لباس تقوا بر تن مردم بپوشاند.
در روایت آمده است که «محمود بن لبید» میگوید:
«قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَی عَلِی بِالْإِمَامَةِ»
پرسیدم: آیا پیامبر قبل از وفاتشان امامت علی بن أبی طالب را به صراحت بیان کردند؟!
ظن بنده بر این است که شاید «محمود بن لبید» روایت: «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» را شنیده و تصور کرده است که شاید «مَوْلَاهُ» معنای دیگری هم دارد، اما ایشان می گوید که من واژه امامت را نشنیدم.
«قَالَتْ وَا عَجَبَاهْ أَ نَسِیتُمْ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ»
حضرت صدیقه طاهره فرمودند: آیا شما روز غدیر خم را فراموش کردید؟!
یعنی همان «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» نص بر خلافت امیرالمؤمنین است و شبههای در او نیست.
«من کنت ولیه فعلی ولیه»
هرکسی من ولی امر او هستم، علی ولی امر اوست.
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 644، ح 1555
حضرت قبل از خطبه میفرماید:
«الست اولی بکم من انفسکم»
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 350، باب حدیث غدیر خم
این عبارت چه چیزی را میرسانند؟! کلمه «مولی» و «ولی» آمده است و یا در جاهای دیگر کلمه «امام» آمده است. راوی میگوید:
«قُلْتُ قَدْ کانَ ذَلِک وَ لَکنْ أَخْبِرِینِی بِمَا أَسَرَّ إِلَیک»
گفتم: ما این مطالب را شنیدیم، اما میخواهم مطالبی را بشنوم که رسول اکرم به صورت سرّی به شما در رابطه با امامت علی بن أبی طالب فرموده است.
«قَالَتْ أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یقُولُ عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی»
حضرت فاطمه زهرا فرمودند: خدا را شاهد میگیرم که از رسول الله شنیدم که فرمودند علی بن أبی طالب بهترین انسانی است که به عنوان خلیفه در میان شما میگذارم و امام و خلیفه بعد از من است.
«وَ سِبْطَای وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ»
بعد از او دو نور دیدهام حسن و حسین به امامت میرسند و نُه تن از فرزندان حسین به امامت میرسند که امامان ابرار هستند.
«لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیینَ»
اگر از علی و فرزندان علی تبعیت کنید، آنها را هم هدایت شده و هم هدایت کننده مییابید.
این بدان معناست که آن بزرگواران هم هدایت یافتهاند و هم هدایت میکنند.
«وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الِاخْتِلَافُ فِیکمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَة»
اگر با آنها مخالفت کردید، آغاز این اختلاف با شماست و پایان آن تا قیامت به طول میانجامد.
این روایت پیام دیگری هم دارد و آن اینکه اگر با امیرالمؤمنین و اهلبیت پیغمبر اکرم و ائمه ابرار مخالفت کردید و جامعه دچار اختلاف و درگیری شد و فتنه ایجاد شد و کشت و کشتار به راه افتاد، شما که آغازگر اختلاف هستید وزر و وبال مردم تا قیامت با شماست.
این مطلب نکته ظریفی است. ما باید شکم روایت را باز کنیم و تحلیل کنیم و پیام معصوم را از دل روایت بیرون بکشیم.
«وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الِاخْتِلَافُ فِیکمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَة»
همچنین در ادامه روایت آمده است:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ تَعَالَی اثْنَانِ»
به خدا سوگند اگر حق را در اختیار حق دار بگذارید و از عترت نبی اکرم تبعیت کنید، دو نفر هم با همدیگر در مسئله خداوند اختلاف نمیکنند.
در اینجا "درباره خدا" نیامده است، بلکه مراد این است که دو نفر هم در شریعت و دین و مسائل دینی و دنیوی دچار ختلاف نمیشوند.
«وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ»
حضرت در ادامه میفرمایند:
«وَ لَکنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ»
اما متأسفانه کسانی را که خداوند مقدم کرده بود مؤخر کردید و کسانی که خداوند آنها را مؤخر کرده است مقدم کردید.
مراد از فرمایش حضرت فاطمه زهرا این است که صالحان را کنار گذاشتید و غیر صالحان را در جای صالحان قرار دادید.
«وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ یسْمَعُوا اللَّهَ یقُولُ وَ رَبُّک یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیرَة»
و با آرای خودتان انتخابی انجام دادید، گویا نشنیدید سخن خداوند را که فرمود: خالق عالم هستی خداست و انتخاب کننده پیغمبر و امام و هدایت هم به عهده خداوند است.
آفریننده بشر است که میتواند خیر و شر بشر را تشخیص بدهد و خوب و بد بشر را تشخیص بدهد. کسی که مرتبط با وحی و خالق انسان هست میتواند تشخیص بدهد برای این جامعه چه رهنمودی خوب و چه انحرافی بد است. شما برخلاف دستور الهی این چنین کردید.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ادامه فرمودند:
«فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ أَعُوذُ بِک یا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْکوْر»
شما که در زمان پیغمبر اکرم این همه شعار دادید و وحدت داشتید و تبعیت کردید و شهید دادید، بعد از پیغمبر اکرم تمام آن افتخارات را پاک و نابود کردید.
کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 198، باب ما جاء عن فاطمة ص عن النبی ص فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر ع
من در خدمت شما هستم.
مجری:
حضرت استاد از شما ممنون و متشکرم. اجازه بفرمایید یک میان برنامه کوتاهی را با همدیگر ببینیم، برمی گردیم و در خدمت شما خواهیم بود.
دفاع جانانه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را حضرت استاد بیان کردند و چقدر هم زیبا فرمودند. بارها و بارها عرض کردیم که همیشه سفیدی بر سیاهی روسفید است.
اگر هدف ما خود خداوند بزرگ باشد و چشمان خود را باز کنیم، میتوانیم به واقعیتها پی ببریم. میان برنامه کوتاهی را با همدیگر ببینیم، برمی گردیم و در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم.
بینندگان عزیز و سروران گرامی با برنامه «أم أبیها» در شام ولادت باسعادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مهمان شما هستیم و خیلی متشکرم که بیننده این برنامه از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» شدید.
ما در خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. سؤالاتی را مطرح کردیم و استاد بسیار زیبا پاسخ دادند و ما به فیض رسیدیم.
سؤال دیگری را هم خدمت حضرت استاد دارم. حاج آقا بفرمایید که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نسبت به خطبهای که داشتند انتقاد بسیار شدیدی را نسبت به قریش و خلفا دارند. در این خصوص قدری توضیح بفرمایید.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و انتقاد تند از قریش و صحابه!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این نکته ظریفی است. یکی از سخنان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که در مسجد بیان کردند، در این خصوص است.
«ابن ابی طیفور» یا «ابن ابی طاهر» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت و متوفای 280 هجری هست در این زمینه روایتی نقل کرده است.
ایشان در حقیقت هم امام هادی و هم امام حسن عسکری (علیهم السلام) را درک کرده است و از میان علمای ما زمان «کلینی» و پدر «شیخ صدوق» را درک کرده است.
این قضایا همگی نشانگر این است که ایشان در جوی بزرگ شده است که این بحثها و مطالب سینه به سینه به دست این افراد رسیده است.
«امام ابوالفضل احمد بن ابی طاهر» در سال 204 هجری در بغداد متولد شده است. ایشان همان سالی به دنیا آمد که «امام شافعی» از دنیا رفته است. سال 204 هجری دو سال بعد از شهادت امام هشتم و سال دوم امامت امام جواد بوده است.
ما این مطالب را می گوییم تا دوستان با جوّی که ایشان در آن زندگی میکرد آشنا شوند. ایشان امام جواد را در دوران کودکی درک کرده، به این معنا که شانزده ساله بود که امام جواد از دنیا رفتند.
ایشان از هفده سالگی تا حدود چهل و پنج سالگی دوران امام هادی و امام حسن عسکری را کاملاً درک کرده است.
ایشان در کتاب «بلاغات النساء» سخنان و خطبه غراء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در مسجد بیان میکنند. یکی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره در این خطبه این هست که میفرماید:
«و ما الذی نقموا من أبی الحسن»
این چه انتقامی بود که از ابوالحسن گرفتید؟!
مراد از فرمایش حضرت این است که چرا علی بن أبی طالب را خانه نشین کردید و دیگری را به جای آن انتخاب کردید!
«نقموا و الله منه نکیر سیفه و شدة وطأته و نکال وقعته و تنمره فی ذات الله»
خوش نداشتند از علی برندگی شمشیرش را و سخت لگد کوب کردنشان را به سخت کیفر دادن در کارهایش را و سختگیریاش را در راه خدا.
بلاغات النساء، اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ)، ج1، ص 9، باب کلام فاطمة بنت رسول الله ص
حضرت فاطمه زهرا به صراحت فرمودند علی بن أبی طالب به کسی بدی نکرده و حق کسی را ضایع نکرده است، جز اینکه ضربات شمشیر او بر فرق مشرکین و کفار که از بستگان شما بودند فرود آمده است.
شما انتقام قتل مشرکین را که از بستگان شما بود و در جنگ بدر و احد و دیگر جنگها به زمین ریخته است را میگیرید. در غیر این صورت امیرالمؤمنین جرمی غیر از این ندارد.
در این رابطه از میان کتب اهل سنت در کتاب «شواهد التنزیل» اثر «حسکانی» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت و در قرن پنجم هجری است مطلبی نقل شده است.
ایشان معاصر «شیخ طوسی» و «شیخ نجاشی» بودند و شاید بخشی از عمر «سید مرتضی» را هم درک کرده باشند.
«حسکانی» در کتاب «شواهد التنزیل» صفحه 253 روایتی را نقل میکند که جبرئیل بر رسول اکرم نازل شدند و آیه 67 از سوره مبارکه مائده را نازل کردند که خداوند متعال میفرماید:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاس)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
ایشان در ادامه مینویسند:
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُک أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَک عَلَی صَلَاتِهِمْ. فَدُلَّهُمْ عَلَیهَا، ثُمَّ هَبَطَ- فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُک أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَک عَلَی زَکاتِهِمْ. فَدُلَّهُمْ عَلَیهَا، ثُمَّ هَبَطَ- فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُک أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَک عَلَی صِیامِهِمْ. فَدُلَّهُمْ، ثُمَّ هَبَطَ- فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُک أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَک عَلَی حَجِّهِمْ- فَفَعَلَ، ثُمَّ هَبَطَ»
سپس مینویسد:
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُک أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَک عَلَی وَلِیهِمْ- عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیهِ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَکاتِهِمْ وَ صِیامِهِمْ وَ حَجِّهِمْ- لِیلْزَمَهُمُ الْحُجَّةُ فِی جَمِیعِ ذَلِک»
همانطور که برای مردم نماز و زکات و حج و روزه را بیان کردی، مردم را بر ولی امرشان و خلیفه و امام بعد از خودت راهنمایی کن تا حجت برای آنها تمام شود.
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی قَرِیبُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِیةِ»
پیغمبر اکرم فرمود: خدایا قوم من هنوز تازه از جاهلیت بیرون آمدند و آثار جاهلیت در روحیه آنان مشهود است.
البته در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هم از قول عایشه همسر پیغمبر اکرم در رابطه با قضیه حجر اسماعیل که چرا داخل مکه نمیشود به صراحت مطلبی بیان شده است که:
«أَنَّ قَوْمَک حَدِیثٌ عهد بِالْجَاهِلِیةِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2646، ح 6816
رسول گرامی اسلام به صراحت فرمودند: ای عایشه! قوم تو تازه از جاهلیت بیرون آمدند و هنوز آثار جاهلیت از روحیهشان پاک نشده است. اگر من حجر اسماعیل را وارد خانه خدا کنم، فتنههایی درست میشود.
این تعبیر خیلی بعید نیست. شاید بعضی از اهل سنت بیننده تصور کنند که چرا در اینجا «أَنَّ قَوْمَک حَدِیثٌ عهد بِالْجَاهِلِیةِ» آمده است. این منطق کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. رسول گرامی اسلام در ادامه میفرماید:
«وَ فِیهِمْ تَنَافُسٌ وَ فَخْرٌ»
هنوز روحیه فخر و بزرگی و خود برتر بینی در قوم من هست.
«وَ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ وَتَرَهُ وَلِیهُمْ»
هرکدام از قوم من یکی از بستگانشان را توسط علی بن أبی طالب از دست دادند.
حضرت به صراحت فرمودند هرکدام از سران قبیلهای که در اطراف من هستند، علی بن أبی طالب یکی از بستگانش را در جنگها به درک واصل کرده است و آنها از علی عقده دارند.
اگر من علی بن أبی طالب را معرفی کنم، میترسم آنها زیر بار حرف من نروند و فتنه درست شود.
«وَ إِنِّی أَخَافُ»
و من میترسم.
این تعبیر، تعبیر بسیار عجیبی است. سپس آیه شریفه نازل شد:
«فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی: یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک- وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه»
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: حسکانی، عبید الله بن عبد الله، محقق / مصحح: محمودی، محمدباقر، ج 1، ص 254، ح 248
بعد از نزول این آیه شریفه رسول گرامی اسلام دید که هرچه باداباد و باید اتمام حجت برای مردم شود، خواه قبول کنند یا قبول نکنند.
در کتاب «شرح نهج البلاغه» اثر «ابن ابی الحدید معتزلی» جلد بیستم مطلبی در این زمینه آمده است. بعضی افراد ادعا میکنند که «ابن ابی الحدید» شیعه است. ما نمیدانیم معتزلی بودن چه ارتباطی به شیعه بودن دارد!!
این ادعا همانند این است که بگوییم فلانی مسیحیِ مسلمان است. اصلاً معتزله فرقهای در برابر تشیع است و با همدیگر سازگار نیستند.
«ابن ابی الحدید» در سراسر این کتاب از خلافت ابوبکر و عمر بن خطاب جانانه دفاع کرده است. ما سراغ نداریم شیعهای اینطور در رابطه با خلافت خلفا دفاع کرده باشد.
از طرف دیگر شیعه معتقد است که در میان اصحاب غیر از امیرالمؤمنین کسی به اندازه حضرت ابوطالب به اسلام و پیغمبر اکرم خدمت نکرده است، اما «ابن ابی الحدید» معتقد به کفر حضرت ابوطالب است!!
در مقابل، شیعه نه تنها معتقد به ایمان حضرت ابوطالب است، بلکه معتقد به برتری حضرت ابوطالب بر بسیاری از صحابه است.
ما نمیتوانیم این شخص را شیعه بنامیم، اما به دلیل اینکه در بعضی از موارد مطالب خوبی مطرح کرده است که به مذاق آقایان خوش نمیآید برچسب تشیع به او میزنند.
به عنوان مثال «نسائی» مؤلف کتاب «سنن نسائی» و یکی از صحاح سته است. ایشان وقتی به شام آمد و بر بالای منبر فضائل علی بن أبی طالب را مطرح کرد، به او گفتند که قدری هم از فضائل معاویه بگو.
«نسائی» در جواب گفت: مگر معاویه فضیلتی هم داشت که من آن را بگویم. مردم به طرف او هجوم بردند، او را کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند. او به اطرافیان گفت که مرا به طرف مکه ببرید، اما در بین راه از دنیا رفت.
افرادی نسبت به «نسائی» هم ادعا میکنند که در او تشیعی بوده است!! حال اگر ایشان شیعه بوده است، چرا کتاب او به عنوان صحاح سته شماست؟! با این حساب صحاح سته شما را شیعیان نوشتند و باید گفت: «إنا لله و إنا إلیه راجعون»!
در هر صورت «ابن ابی الحدید» در کتاب «شرح نهج البلاغه» جلد بیستم از قول حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مینویسد:
«کل حقد حقدته قریش علی رسول الله ص أظهرته فی»
تمام کینههایی که قریش در حق پیغمبر اکرم اظهار کردند را در حق من هم اظهار میکنند.
«و ستظهره فی ولدی من بعدی»
و بعد از من هم این کینهها را در حق فرزندانم اظهار خواهند کرد.
قضیه امام حسن مجتبی و امام حسین و دیگر فرزندان حضرت نتیجه همین کینههاست. حضرت در ادامه میفرمایند:
«ما لی و لقریش إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله»
اگر من سران آنها را در جنگها گردن زدم و کشتم، به دستور خداوند و رسولش بوده است.
«أ فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله إن کانوا مسلمین»
آیا پاداش کسی که از خدا و پیغمبر اکرم تبعیت کنند همین است؟!
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 328، ح 764
آیا سزاوار این شخص این است که خانه او را آتش بزنید، جلوی چشمش همسرش را کتک بزنید و او را این چنین خانه نشین کنید؟! آیا این است پاداش کسی که از خدا و رسول تبعیت میکند؟! در این کتاب بازهم آمده است که حضرت میفرماید:
«اللهم إنی أستعدیک علی قریش»
خدایا مرا در برابر قریش یاری کن.
«فإنهم أضمروا لرسولک ص ضروبا من الشر و الغدر»
زیرا قریش میخواستند پیغمبر تو را بکشند و نابود کنند.
به فرموده امیرالمؤمنین قریش انواع شرها و غدرها و حیلهها را به کار بردند تا رسول گرامی اسلام را بکشند و حضرت را نابود کنند. قضیه لیلة المبیت، جنگ تبوک، جنگ بدر، جنگ احد، جنگ احزاب و دیگر جنگها گویای این حقیقت است.
«فعجزوا عنها»
اما عاجز ماندند.
«و حلت بینهم و بینها»
خدایا تو پیغمبرت را از شرّ قریش حفظ کردی.
«فکانت الوجبة بی و الدائرة علی»
سپس انتقام پیغمبرت را از من گرفتند و تمام توطئهها را بر سر من درمی آورند.
«اللهم احفظ حسنا و حسینا»
خدایا حسن و حسینم را از شرّ قریش حفظ کن.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 298، ح 413
ما در این زمینه حرف زیاد داریم. «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 420 هجری در کتاب «معرفة الصحابة» که یکی از کتابهای معتبر اهل سنت است در جلد اول تعبیر عجیبی آورده است.
در این کتاب در رابطه با اینکه مردم زیر بار حرف علی بن أبی طالب نمیروند و دیگری را به جای حضرت انتخاب کردند، آمده است:
«قال عثمان لعلی رضی الله عنهما: ما ذنبی إن لم تحبک قریش»
عثمان به امیرالمؤمنین عرضه میدارد: گناه من چیست که قریش تو را دوست ندارد!؟
«وقد قتلت منهم سبعین رجلا کأن وجوههم سیوف الذهب؟»
در یک روز هفتاد نفر از آنها را که سیمایشان مانند طلا میدرخشید کشتی.
معرفة الصحابة، اسم المؤلف: لأبی نعیم الأصبهانی، ج 1، ص 86، ح 338
این گفتار اشاره به جنگ بدر است. وقتی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میفرماید:
«نقموا و الله منه نکیر سیفه و شدة وطأته و نکال وقعته و تنمره فی ذات الله»
یعنی کاملاً نشانگر این است که این قضیه، قضیه عمیقی است که حضرت صدیقه طاهره با توجه به سوابق قریش و دنبالههای کار قریش که با امیرالمؤمنین انجام دادند خطاب به مهاجرین و انصار میفرماید: جرمی برای علی بن أبی طالب نیست، جز آنکه علی با شمشیر برّان خود یاران و بستگان و اقوام و خویشان شما را در جنگها گردن زده و کشته است.
لذا میبینیم عثمان هم میگوید: گناه من چیست که قریش تو را دوست ندارد. هفتاد نفر از آنها را در جنگ بدر کشتی!!
در جنگ احد اگر کسی از قریش کشته شد، با شمشیر امیرالمؤمنین کشته شد. دیگران همگی همانند بُز کوهی فرار کردند و بالای کوه احد رفتند!!
همچنین در جنگ حنین علی بن أبی طالب بود که با تعداد معدودی افراد همانند پروانه به دور شمع وجود پیغمبر اکرم میچرخیدند و دوازده هزار نفر فرار کردند و رفتند. این تعداد اصلاً شوخی نیست.
ما می گوییم که در جنگ احد این افراد حدود هفتصد نفر بودند و بیشتر نبودند. این بدان معناست که هزار نفر میرفتند که در وسط راه «عبدالله أبی» سرکرده منافقین سیصد نفر را برگرداند و آنها حدود هفتصد نفر رفتند.
مجری:
استاد وقتی داشتند فرار میکردند سردسته هم داشتند؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، «عبدالله أبی» سردسته و سرکرده منافقین بود. این قضیه داستان مفصلی دارد. قضیه جنگ احد نشانگر این است که صحابه همه یکدست نبودند.
یک دسته از صحابه بودند که در رکاب پیغمبر اکرم جنگیدند و به شهادت رسیدند. سلام و رضوان خداوند بر آنها باد. ما فردای قیامت از آنها انتظار شفاعت داریم و برای آنها درود و سلام و صلوات میفرستیم.
همچنین بر آن دسته از صحابهای که بعد از پیغمبر اکرم در کنار امیرالمؤمنین بودند درود میفرستیم و از آنها توقع شفاعت داریم.
در مقابل دسته دیگری از صحابه بودند که با تحریک «عبدالله أبی» در جنگ احد که جنگ تمام عیار اسلام در برابر کفر بود برگشتند و در همان جنگ نافرمانی صحابه بالای گردنه احد باعث شد هفتاد و دو تن از بهترین یاران پیغمبر اکرم به شهادت برسند.
در این جنگ مقصر چه کسانی بودند؟! آیا مقصر یهودیان و مسیحیان بودند یا همین صحابه بودند؟! ما نباید این مسائل را نادیده بگیریم، بلکه باید تاریخ را برای مردم بازگو کنیم و حقایق تاریخی را برای مردم بگوییم.
بنده بارها گفتم روزی حضرت آیت الله جوادی آملی بودم. ایشان به بنده گفتند: اگر این حقایق را نگویید، جوانان اهل سنت سر پل صراط جلوی شما را میگیرند و اعتراض میکنند که چرا این مسائل را نگفتید.
بزرگان ما که این مسائل را به ما نمیگویند، اما شما چرا این مسائل را به ما نگفتید؟! اگر این مسائل را به ما میگفتید، ما روشن میشدیم.
واقعاً ما میترسیم که فردای قیامت جوانان اهل سنت از ما شاکی باشند و ما نتوانیم جواب آنها را بدهیم. بنابراین ما ناگزیر هستیم مطالب را بگوییم، اما به تعبیر مقام معظم رهبری در کتاب «انسان دویست و پنجاه ساله» توأم با توهین و فحاشی نباشد.
ایشان در صفحه 450 تا 470 قضایای امیرالمؤمنین را مطرح میکنند و مینویسند: ما نمیتوانیم تاریخ علی بن أبی طالب را مطرح کنیم، اما جنگ جمل را که توسط یکی از همسران پیغمبر اکرم و دو تن از صحابه تشکیل شده بود نگوییم.
در این جنگ نزدیک به بیست هزار انسان کشته شدند. ما نمیتوانیم جنگ صفین را بیان نکنیم. ما باید حقایق تاریخی را بگوییم، اما به شرط آنکه توأم با توهین و اهانت و فحاشی و ناسزاگویی و شتم و سب و لعن نباشد.
حقایق تاریخی را میتوان به دو صورت بیان کرد. یک صورت قضیه این است که میتوانیم اسم صحابه را همراه با ناسزاگویی بیان کنیم که این اصلاً عقلا درست نیست.
برفرض آیه قرآن در این زمینه نداریم، روایت نداریم، فتاوی ما بر سب و شتم هم نیست و تنها عقل ما باشد نباید سب و شتم کنیم.
ما بارها گفتیم که اگر تنها عقل ما باشد و بخواهیم مردم اعم از شیعه و سنی از ما حرف شنوی داشته باشند، باید زبانمان از سب و شتم و اهانت مبرا باشد.
«اللهیاری» که در آمریکا نشسته است روزی با عایشه و ابوبکر و عمر میجنگد و روزی با امام خمینی میجنگد. او یک روز با مقام معظم رهبری میجنگد و یک روز با مرجعیت عظام تقلید میجنگد.
او اخیراً لباس طلبگی را کنار گذاشته و کراوات بسته است. ما نمیدانیم او چه زمانی میخواهد از مسیحیت یا یهود یا اسرائیل دفاع کند. ما بعید نمیدانیم که روزی ایشان به عنوان مدافع صهیونیسم خود را معرفی کند.
شیعیان حاضر نبودند حرف ایشان را بشنوند. اگر ما در صحبتها شروع به فحاشی به طرف مقابل کنیم و با توهین و اهانت به مقدسات اهل سنت صحبت کنیم، نه تنها اهل سنت بلکه جوان شیعه این مطالب را از من نمیپذیرد.
جوان شیعه میگوید که اگر این شخص دلیل دارد چرا فحش و توهین و اهانت میکند. اهانت و توهین کار کسی است که دلیل برای اقامه ندارد، برهان ندارد و دستش خالی است به همین خاطر متوسل به فحش و ناسزا میشود.
بنده دو شب پیش در بیرجند با تعداد زیادی از علمای بزرگوار اهل سنت جلسهای داشتم. بنده در این جلسه گفتم که ما بارها گفتیم اهانت به مقدسات اهل سنت، گناه نابخشودنی است، زیرا قرآن کریم میفرماید:
(وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل)
و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است!
سوره بقره (2): آیه 191
اهانتها جز فتنه چیز دیگری به دنبال ندارد. چند تن از این علما گفتند: شما این مطلب را در شبکه هم حاضرید بیان کنید؟!
بنده گفتم: من هزاران بار این مطلب را در شبکه گفتم. این دفعه هم این مطلب را می گویم، از آن کلیپ تهیه میکنم و برای شما میفرستم تا ببینید ما گفتیم یا خیر!
تمام دنیا شاهد باشند که اهانت به مقدسات طرف مقابل خواه سنی باشد یا مسیحی باشد یا یهودی باشد خلاف عقل است.
ما میخواهیم طرف مقابل از ما حرف شنوی داشته باشد، حرف ما روی او تأثیر بگذارد، از خواب غفلت بیدار شود و هدایت بیابد. هدایت کردن با فحش دادن و توهین کردن سازگار نیست و اصلاً این قضیه عقلی و منطقی نیست.
بنده در خدمت حضرتعالی هستم. فرصتی نشد که از سخنان بینندگان هم استفاده کنیم.
مجری:
حضرت استاد بسیار سپاسگذارم، از فرمایشاتتان استفاده کردیم. اگر اجازه بفرمایید از خدمت شما مرخص میشویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خواهش میکنم، موفق و مؤید باشید. ما هم از حسن اجرای حضرتعالی تشکر میکنیم.
مجری:
خواهش میکنم. یک بار دیگر این ایام را خدمت شما تبریک عرض میکنم.
بینندگان عزیز ما امشب خدمت حضرت استاد بودیم و بیانات بسیار شیرین و رسای این بزرگوار را شنیدیم.
امشب شب میلاد حضرت فاطمه زهراست. بارها و بارها خدمت شما عرض کردیم که تعصب را کنار بگذاریم.
حضرت استاد چقدر زیبا بیان کردند که فردای قیامت شاید خدای ناکرده ما مؤاخذه شویم نسبت به جوانان اهل تسنن که چرا این مطالب را بیان نکردید. شاید آنها اعتراض کنند که چرا ما را روشن نکردید.
چقدر زیباست که ما تعصب را کنار بگذاریم، پای برنامهها بنشینیم. عزیزانی در برنامه دعوت میشوند و با صحبتهای بسیار شیرینشان ما را روشن میکنند.
خدا را به حق حضرت محمد و آل محمد سوگند میدهیم که ما را در مسیر حقیقت قرار بدهند و ان شاءالله به خداوند بزرگ و مهربان برسیم.
لحظات پایانی برنامه و شام ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهراست. خدایا تو را به بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سوگند میدهم: «اللهم عجل لولیک الفرج»! تا جلسه آینده شما بینندگان عزیز را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم.
یا علی مدد
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته