05/10/1400
موضوع: دخل و تصرف خائنانه در حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
ذکر توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
یک تفاوت آشکار، در کتب روایی شیعه و کتب روایی اهل سنت!
جوانان شیعه و جوانان اهل سنت، آگاه و هوشیار باشند!
اگر در جامعه اسلامی با دو خلیفه بیعت شود، خلیفه دوم باید کشته شود!
نمونه ای از تلاش مراجع تقلید شیعه، برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی!
یک سوء برداشت از حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»!
مرد و مردانه به میدان بیایید و به این سؤال ما جواب بدهید!
وهابی ها اگر از این کلام «ابن تیمیه» از خجالت بمیرند جا دارد!
فاجعه «حرّه»، جنایتی هولناک به دستور «یزید بن معاویه»!
علما و اندیشمندان اهل سنت درباره این روایت «صحیح مسلم» توضیح بدهند!
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
الحمدلله این توفیق نصیب ما شد تا در یکشنبه شبی دیگر برنامه «حبل المتین» را تقدیم نگاه مهربان همه شما عزیزان کنیم. برنامهای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضر حضرت استاد ببریم.
از حضرت استاد خواهش میکنیم در ابتدای محفل خودمان مثل همیشه دلهای ما را روانه صاحب این ایام و این روزها کنند و دلهایمان زهرایی و منور به نور حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) شود.
حضرت استاد سلام عرض میکنم، در خدمت شما هستیم و از محضرتان استفاده میکنیم؛
ذکر توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا حجة الله و دلیل إرادته السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور اعم از داخل و خارج کشور بیننده این برنامه هستند و یا تکرار برنامه را میبینند، خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
همانطور که عزیزان همگی مستحضر هستند این ایام، ایام عزاداری حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، امام حسن مجتبی، امام حسین، حضرت زینب کبری و حضرت أم کلثوم و بنی هاشم عزادار هستند و خانه امیرالمؤمنین به غم خانه تبدیل شده است.
معمولاً زمانی که عزیزی از دست میرود، فرزندان کوچک خاطراتی که از آن عزیز دارند را به یاد میآورند و شیون میکنند.
زمانی که یکی از فرزندان شروع به ناله کردن کند، دیگر فرزندان هم دنبال بهانه میگردند تا صداهایشان را به هم پیوند بدهند و ناله کنند و گریه کنند.
شب است و از شهر پیغمبر بوی گلهای چیده میآید
کنار سجاده مادر اشک زینب از دیده میآید
بیا مادر سوی کاشانه که شد خانه بی تو غم خانه
فدای آن دست پرمهری کز وفا میزد بر سرم شانه
به قربان آن تنی کز خانه برون بردند شب غریبانه
بیا مادر سوی کاشانه که شد خانه بی تو غم خانه
چو شمع روشن به کاشانه گریهها اندر نیمه شب کردی
حضرت زهرای مرضیه دردهای پهلوی شکسته، سینه مجروح، بازوی ورم کرده، مظلومیت امیرالمؤمنین و غصه از دست دادن پدری مثل رسول اکرم را داشتند.
حضرت فاطمه زهرا شب و روز جز گریه کار دیگری ندارند و گریه یک لحظه به حضرت امان نمیدهد و اشکهای حضرت مدام از گونه جاریست. وقتی فرزندان اشک مادر را میبینند جگرشان آتش میگیرد.
چو شمع روشن به کاشانه گریهها اندر نیمه شب کردی
ز درد پهلو نخوابیدی مرگ خود را از حق طلب کردی
بیا مادر سوی کاشانه که شد خانه بی تو غم خانه
من از میان همه شعرهایی که درباره مصیبت حضرت زهرای مرضیه گفته شده است، این شعر برایم خیلی عجیب است و واقعاً برای شاعر این شعر از خداوند طلب مغفرت و علو درجات میکنم.
من علیام که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خداوند و نبی و فاطمه نشناخت مرا
من که یکباره در قلعه خیبر کندم
غم زهرا به خدا از کمر انداخت مرا
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی
مجری:
احسنتم، طیب الله؛ أعظم الله أجورنا و أجورکم. خیلی ممنون و متشکرم، حضرت استاد از محضرتان بهره بردیم و لطف فرمودید.
عزیزان بیننده همانطور که مطلع هستید ما بیست و پنج جلسه است که بحثی را راجع به آموزهها و درسهایی از امامت و ولایت شروع کردیم. الآن در جلسه بیست و ششم این آموزهها هستیم.
عزیزانی که همراه ما بودند مطلع هستند که چه سیری را پیش بردیم و رسیدیم به حدیثی از رسول گرامی اسلام که میفرماید:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
البته این روایت با تعبیرهای مختلفی بیان شد و حضرت استاد هم لطف فرمودند و مفصلاً راجع به تعبیرات مختلف و برداشتهای مختلف صحبت کردند و صحبتهای مفصلی شد.
ان شاءالله این جلسه هم در محضر حضرت استاد هستیم و میخواهیم حضرت استاد به عنوان سؤال اول مختصری از برنامههای پیشین مطالبی ارائه بفرمایند تا بالاخره برای ما مشخص شود و ببینیم تحلیل و برداشت علمای اهل سنت از این روایت چیست.
قطعاً بسیاری از افرادی که برنامه را پیگیری میکنند، میخواهند نظر علمای شیعه را هم بدانند. بسیاری از افراد تماس گرفتند و گفتند که ما میخواهیم نظر علمای شیعه را هم در این خصوص بدانیم.
ان شاءالله حتماً اگر فرصت شد در انتهای این جلسه و اگر فرصت نشد در جلسههای آینده پیگیر این قضیه خواهیم شد که بالاخره علمای شیعه از لحاظ سندی چه صحبتهایی در این روایت دارند و از لحاظ دلالی چه برداشتهایی کردند.
فعلاً بنابر رسمی که داریم میخواهیم ببینیم برداشت علمای اهل سنت از این حدیث چه بوده است. حضرت استاد از محضرتان استفاده میکنیم.
یک تفاوت آشکار، در کتب روایی شیعه و کتب روایی اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در جلسات گذشته مفصل این روایت را از منابع اهل سنت و شیعه آوردیم. این روایت که میفرماید:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
از روایاتی است که جای تردید و شبهه در صحت روایت نیست. ما عرض کردیم در کتاب «صحیح مسلم» جلد سوم صفحه 1478 حدیث 1851 این روایت آمده است.
ما واقعاً از علمای اهل سنت گلایهای داریم که شاید خودشان هم این گلایه را داشته باشند. شما دو کتاب به عنوان «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» دارید.
حداقل زمانی که که میخواهید احادیث را شماره گذاری کنید، آنها را طوری ترتیب بدهید که وقتی کسی میخواهد شماره حدیث بدهد یک شماره بدهد.
ملاحظه کنید کتاب «وسائل الشیعه» یا «تهذیب الأحکام» یا «من لا یحضره الفقیه» چندین قرن است که چاپ شده است. شماره احادیث این کتب از روز اول تا الآن کاملاً مشخص است.
حال کتاب «کافی» اصلاً شماره گذاری نشده است و برمبنای کتاب و باب هست. همچنین کتاب «استبصار» شماره گذاری شده به طوری که شما به هیچ وجه دو چاپ پیدا نمیکنید که شمارههای احادیث با همدیگر متفاوت باشد.
مجری:
اصلاً غرض از شماره گذاری همین است که مخاطب به دردسر نیفتد. حال اگر قرار است شماره صفحه را بگوید، حساب و کتاب آن مشخص است. اصلاً شماره گذاری میکنند تا وحدت رویه حفظ شود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در تحقیقات مختلف و چاپها صفحات به هم میریزد. به عنوان مثال کتاب «صحیح بخاری» یک جلدی هست، سه جلدی هست، پنج جلدی هست، هشت جلدی هست و ما همه را داریم.
وقتی ما شماره جلد و صفحه را ذکر میکنیم و مخاطب میبیند این شماره جلد و صفحه در یکی از چاپها نیست، خیال میکند که ما دروغ گفتهایم که این مطلب در آن جلد و صفحه پیدا نشده است.
بنده غالب اوقات شماره حدیث را برمبنای چاپ دارالطیبه عربستان سعودی نشان میدهم، زیرا متعلق به عربستان سعودی است و هم اعتبار بیشتری دارد و هم جنبه احتجاج چاپهای عربستان برای شبکههای وهابی شیطانی بیشتر است.
ما خودمان هم در مناظرات وقتی به کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» چاپ بیروت استدلال میکردیم، طرف مقابل میگفت که این چاپ به درد من نمیخورد. شما مطلب از یک کتاب «صحیح بخاری» بیاورید که در عربستان چاپ شده باشد!!
مجری:
بله، دقیقاً همینطور است. جالب هم هست که این بهانه جوییها تا اینجا پیش رفته است که وقتی میخواهند قرآن را هم نشان بدهند می گویند این قرآنی است که در آنجا به چاپ رسیده است!!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، این مسائل از باب الزام خصم واقعی است نه الزام خصم دروغی که بعضی از آقایان ادعا میکنند. ما هم ناگزیر هستیم که همین روش را پیش ببریم. در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
ما مفصل این روایت را مطرح کردیم و شاید دوستان شماره حدیث را هم حفظ کرده باشند. در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد چهارم صفحه 96 هم آمده است:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
در خصوص سند روایت هم آمده که حدیث صحیح است و رجال آن هم رجال ثقات است. آنچه مهم است و سؤال عزیزمان هم بود، این است که تحلیل علمای اهل سنت از این روایت چیست.
ان شاءالله ما در آینده بحثی خواهیم داشت تحت عنوان اینکه امام باید در کره زمین یک نفر باشد تا تمام مردم از او تبعیت کنند و با او بیعت کنند.
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
ما باید دقت کنیم تا حرفی که این آقایان آوردهاند به چه معناست. در همین رابطه در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«إذا بُویعَ لِخَلِیفَتَینِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»
اگر برای دو خلیفه در یک زمان بیعت شود، خلیفه دوم واجب القتل است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1480، ح 1853
جوانان شیعه و جوانان اهل سنت، آگاه و هوشیار باشند!
بنده تقاضا دارم هم جوانان شیعه و هم جوانان اهل سنت به این مطلب خوب دقت کنند. مسائلی که اخیراً در آزادشهر ایجاد شده است، شیعیان و اهل سنت در قضیه ورود پیدا کردند.
در این میان شبکههای وهابی به میدان آمدند و حرفهای بی اساس میزنند و مردم را تحریک میکنند تا اختلاف شیعه و سنی ایجاد کنند.
بنده امروز با یکی از ائمه جمعه محترم منطقه گلستان نزدیک به چهل دقیقه تلفنی صحبت میکردم. بنده به ایشان گفتم: از قول ما به علمای بزرگوار اهل سنت استان گلستان سلام برسانید.
ما واقعاً خدا را شاکر هستیم که در این چهل و سه سال علی رغم اینکه آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و شبکههای شیطانی وهابی فارسی و عربی تلاش کردند تا میان شیعه و اهل سنت در ایران اختلاف و درگیری ایجاد کنند؛ خدا را شاکر هستیم و از شیعیان و اهل سنت تشکر میکنیم که فریب شبکههای شیطانی وهابیت را نخوردند و الحمدلله این صفا و صمیمیت در این چهل و سه سال میان شیعه و اهل سنت در ایران بوده است.
ایشان میگفت ما امشب جلسهای داریم که ائمه جمعه محترم استان هم در این جلسه حضور دارند.
بنده به ایشان گفتم که از قول ما سلام برسانید و بگویید که عرض ما و تقاضای ما از شما این است که این صفا و صمیمیتی که میان شیعه و اهل سنتی که در ایران هست، بالاترین هدیه الهی و اهلبیت برای ماست و باید آن را قدر بدانیم.
ما نباید بگذاریم این صفا و صمیمیت را به سادگی از دست ما بگیرند. شیاطین در داخل و خارج کشور با تمام توان وارد شدهاند و از تمامی امکانات استفاده میکنند تا صفا و صمیمیتی که میان شیعه و سنی هست را از بین ببرند.
بحثهای علمی ما سر جای خودش هست. به تعبیر مقام معظم رهبری اگر کرسیهای آزاداندیشی تشکیل شود سر جای خودش هست، اما صفا و صمیمیت هم باید باشد و اهانت و توهین و سب و شتم هم نباید باشد.
بنده به عنوان یک طلبه حوزه علمیه قم که خداوند عالم آبرویی به ما داده و مراجع عظام تقلید هم به ما لطف و بزرگواری دارند، عرض میکنم از افرادی که در فضای مجازی به مقدسات و علمای اهل سنت سب و شتم و اهانت میکنند اعلان برائت میکنیم.
این روش اهلبیت و مراجع عظام تقلید و مقام معظم رهبری نیست. هرکسی حرفی دارد، حرف و استدلال خود را از کتب شیعه و اهل سنت مطرح کند.
هرکسی حرفی دارد از کتب شیعه و اهل سنت اثبات کند که حرف او باطل است. هیچکسی به شما نمیگوید که چرا بحث علمی و نقد علمی نمیکنید.
فحش دادن و تهدید کردن به هیچ وجه به صلاح ما شیعیان نیست. این افراد تصور میکنند با فحش دادن و تهدید کردن به شیعه خدمت میکنند. والله این خدمت نیست، بلکه این جز تحریک وهابیت و دستمایه شدن شیاطین، تا بتوانند در داخل کشور تفرقه ایجاد کنند چیز دیگری نیست.
بحثهای علمی ما باید سر جای خودش باشد و از مواضع خود هم نباید کوتاه بیاییم. اهل سنت میتوانند بحثهای علمی خود را با احترام به مقدسات شیعه داشته باشند و ما هم میتوانیم بحثهای علمی و نقدهای خود را با احترام به اهل سنت داشته باشیم.
اگر در جامعه اسلامی با دو خلیفه بیعت شود، خلیفه دوم باید کشته شود!
در کتاب «صحیح مسلم» بلافاصله بعد از اینکه روایت:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
آمده است، روایت:
«إذا بُویعَ لِخَلِیفَتَینِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»
میآید. مضمون این روایت این است که اگر کسی با دو خلیفه و امام بیعت کند، خلیفه اول خلیفه به حق است و خلیفه دوم مهدور الدم است و باید کشته شود. این عقیده اهل سنت است!!
آقای «نووی» که از او به فقیه الأمة تعبیر میکنند و متوفای 676 هجری است، مطلبی در این زمینه آورده است. ما بارها گفتیم که سال وفات ایشان سال وفات «مرحوم محقق حلی» است. ایشان در کتاب «شرح صحیح مسلم» جلد دوازدهم صفحه 232 میگوید:
«واتفق العلماء علی أنه لا یجوز أن یعقد لخلیفتین فی عصر واحد»
همه علمای اهل سنت اتفاق نظر دارند که جایز نیست برای دو خلیفه در یک عصر بیعت شود.
«سواء اتسعت دار الإسلام أم لا»
خواه کشور اسلامی محدود باشد یا وسیع باشد.
صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 12، ص 232، باب وجوب الوفاء ببیعة الخلیفة الأول فالأول
«ابو طاهر بغدادی» متوفای 429 هجری یکی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «الفرق بین الفرق» مطلبی در این خصوص آورده است.
ایشان معاصر «سید مرتضی» متوفای 436 هجری، «شیخ مفید» متوفای 413 هجری و «شیخ طوسی» متوفای 460 هجری هست و حرفهایشان هم مورد قبول علمای اهل سنت است. ایشان در این کتاب صفحه 341 مینویسد:
«لا تصلح الامامة الا لواحد فی جمیع ارض الاسلام»
امامت در تمامی کره زمین صحیح نیست، جز برای یک امام.
الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، اسم المؤلف: عبد القاهر بن طاهر بن محمد البغدادی أبو منصور، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت - 1977، الطبعة: الثانیة، ج 1، ص 341، الفصل الثالث من فصول هذا الباب فی بیان الاصول آلتی اجتمعت علیها اهل السنة
این بدان معناست که تمام مسلمانان کره زمین باید یک امام داشته باشند. اهل سنت به این روایات خوب دقت کنند. همچنین «بدرالدین عینی» در کتاب «شرح صحیح بخاری» جلد 16 صفحه 43 میگوید:
«إذا بویع لخلیفة بعد خلیفة فبیعة الأول صحیحة یجب الوفاء بها، وبیعة الثانی باطلة یحرم الوفاء بها»
اگر با دو خلیفه بیعت شود بیعت اول صحیح است و مردم باید به او وفادار باشند و بیعت دوم باطل هست.
«وسواء کانا فی بلدین أو أکثر»
خواه این دو خلیفه در یک کشور باشند یا در کشورهای مختلف باشند.
«وسواء کان أحدهما فی بلد الإمام المنفصل أم لا»
خواه این دو خلیفه در یک کشور مستقل باشند یا در کشوری تجزیه شده باشند.
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 16، ص 43، ح 4543
ایشان می گوید که در تمامی کره زمین باید یک امام مورد قبول باشد و با یک نفر بیعت کنند، نه با دو نفر.
داعش دست پرورده آمریکا بود، زیرا وزیر امور خارجه آمریکا رسماً اعلام کرد که داعش نتیجه تلاشهای ما بوده است. داعشی ها «ابوبکر بغدادی» را به عنوان خلیفه مسلمین در کره زمین معرفی کردند.
همچنین بعضی از علمای طالبان که چند ماه قبل در افغانستان حکومت را به دست گرفتند، گفتند که فلان شخص خلیفه تمام مسلمین در کره زمین است! ما نظر خاصی نسبت به آنها داریم که در جای خود هم آن را مطرح کردیم.
ملاحظه کنید این دو پدیده جدید داعش و طالبان می گویند کسی که ما به عنوان امام و رهبر معین میکنیم، رهبر همه مسلمانان کره زمین است و همه باید از او تبعیت کنند!!
عقیده شیعه هم همین است که اگر یک فقیه حکومتی تشکیل داد، تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی باید از او تبعیت کنند و ید واحدی در برابر دشمنان اسلام باشند.
همانگونه که حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) امام تمام کره زمین است، نائب او هم اگر حکومتی تشکیل داد او امام و رهبر تمام کره زمین است و همه باید از او تبعیت کنند.
در حال حاضر اصل دشمنی آمریکا و اسرائیل و دیگر دشمنان با حکومت جمهوری اسلامی ایران و شیعه روی همین مسئله است. آنها ادعا میکنند که ایران در کشورهای مختلف نفوذ میکند
یکی از شبکههای وهابی میگفت: "ما پولهای کلانی در سوریه خرج کردیم و کشت و کشتار فراوانی متحمل شدیم، اما عاقبت سوریه زیر پرچم ایران رفت. ما در عراق زحمت کشیدیم و انسانهای زیادی را کشتیم و خرجهای کلانی متحمل شدیم، اما عراق به دست ایران افتاده است. ما در یمن جنگ هشت ساله راه انداختیم و همه قدرتها دست به دست هم دادند تا حکومت یمن را زیر پرچم عربستان بیاورند، اما یمن زیر پرچم ایران رفت."
گاهی اوقات بعضی افراد مخالف انسان هستند، اما مخالف عاقل هستند. به قول معروف دشمن عاقل بهتر از دوست نادان است.
نمونه ای از تلاش مراجع تقلید شیعه، برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی!
شیعیان انگلیسی که در شبکههای خود فحاشی میکنند ادعای دوستی دارند، اما خطرشان از صد دشمن بالاتر است.
کاری که شبکههای انگلیسی نظیر «شبکه فدک» و «شبکه اهلبیت» میکنند، همان مسیری است که آمریکا و اسرائیل میخواهد و شاید آنها همانند این شبکههای نتوانند نفوذ کنند.
گرچه به برکت بعضی از شبکههای شیعی هم شیعیان روشن شدند و هم اهل سنت روشن شدند.
آنها مبلغ میلیاردی جمع کردند تا فیلمی در رابطه با حضرت فاطمه زهرا در هالیوود ساخته شود، اما مسئول مالی این شبکه، پنج میلیارد پوند را دزدید و فرار کرد.
این فیلم امسال بیرون آمد، اما هرکسی این فیلم را دیده میگوید بی کیفیتترین فیلمی است که آنها خواستند در رابطه با حضرت فاطمه زهرا بسازند. این فیلم، نه با منطق شیعه سازگار است و نه با منطق اهل سنت.
ظاهراً در اکرانی که داشتند یکی از تصویر بردارانش جایزه برده است، وگرنه، نه خود فیلم با کیفیت است که بتوانند جایزه بگیرند و نه بازیگران درست و حسابی داشتند. آنها شعار میدادند که ما میخواهیم در هالیوود جایزه ببریم.
بنده به یاد دارم سال 1395 از طرف مراجع عظام تقلید قم به نجف رفتم و با مراجع چهارگانه نجف از جمله آیت الله العظمی سیستانی و آیت الله العظمی سید سعید حکیم و آیت الله العظمی فیاض دیدار داشتم و قضایای فیلم را گفتم.
بعضی از آقایان متکوب نوشتند و بعضی از آقایان پیام شفاهی دادند که ما آمدیم و در شبکه مطرح کردیم. نظر مراجع این بود که کمک کردن به این فیلم خلاف شرع و حرام است و نگاه کردن این فیلم حرام است.
مراجع عظام تقلید قم نظیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمی وحید خراسانی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی و آیت الله العظمی شبیری زنجانی فتوا دادند که چنین کاری خلاف شرع است.
اهل سنت در نظر داشته باشند که مراجع ما تا کجا بحث وحدت میان شیعه و سنی و صفا و صمیمیت میان فریقین را رعایت میکنند.
شخصی میخواهد فیلمی بسازد و هدفشان اهانت به مقدسات اهل سنت است، اما همین که فیلمنامه بیرون آمد ما فیلمنامه را از سایت خودشان خدمت مراجع تقدیم کردیم.
وقتی علما فیلمنامه را دیدند گفتند کمک کردن به ساخت این فیلم خلاف شرع است، تماشا کردن این فیلم خلاف شرع است و مساعدت و تشویق این فیلم خلاف شرع است. این فتوا در سایتهای مختلف هم آمده است.
بنابراین علمای شیعه و اهل سنت اتفاق نظر دارند بر اینکه در کره زمین باید یک امام باشد و نمونه آن هم این دو طیفی است که جدیداً به میدان آمدهاند.
ما نظر علمای قدیم اهل سنت را هم در این خصوص آوردیم. «بدرالدین عینی»، «نووی»، «ابو طاهر بغدادی» و دیگر علما به صراحت می گویند که دو خلیفه در یک رأس امکانپذیر نیست.
یک سوء برداشت از حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»!
در مقابل یک سوء برداشت از حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» در تاریخ شده است که واقعاً قابل تحمل نیست. این روایت در رابطه با حکومت ظالم و ستمگر نیست. ان شاءالله ما بعضی از آیاتی که در این زمینه هست را میآوریم. قرآن کریم به صراحت میفرماید:
(وَ لا تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النَّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون)
و تکیه بر ظالمان نکنید که موجب میشود آتش شما را فرو گیرد و در آن حال جز خدا هیچ ولی و سرپرستی نخواهید داشت و یاری نمیشوید.
سوره هود (11): آیه 113
افتخار ما شیعیان این است که امیرالمؤمنین در وصیت خود به امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا (علیهم السلام) میفرماید:
«وَ کونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»
همواره در برابر ستمگر خروش کنید و حامی و پشتیبان مظلوم باشید.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 421، خ 47
این شعار شیعه است! اگر کسی برای حکومت ظالم مدادی را تراش کند یا خودنویسی را آماده کند خلاف شرع است.
ما در روایت داریم که اگر کسی برای حاکم ظالم دعا کند، خداوند عالم او را با همان حاکم ظالم محشور میکند. دعا کردن هم برای حاکم ظالم خلاف شرع است. شعار مولا و سرور آزادگان حضرت سیدالشهداء در روز عاشورا این بود که فرمودند:
«وَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً وَالْحَیاةَ مع الظَّالِمِینَ إِلا بُرْمًا»
مرگ و شهادت در برابر استبداد سعادت و زندگی در زیر بار ظلم ننگ است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 114، ح 2842
هم شیعه و هم اهل سنت این روایت را نقل کردهاند. «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم صفحه 193 هم این روایت را نقل کرده است. این روایت همچنین در کتاب «تاریخ دمشق» جلد چهاردهم صفحه 217 نقل شده است.
از میان بزرگان ما هم «مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 44 که مخصوص امام حسین است صفحه 191 این روایت را نقل کرده است.
این شعار شیعه است! متأسفانه میبینیم که اهل سنت به تبع بنی امیه و بنی عباس در کتابهایشان فتوایی دادهاند که نه با قرآن کریم تطبیق میکند و نه با عقل تطبیق میکند.
ما از علمای محترم اهل سنت معاصر تقاضا میکنیم به این عبارتها و فتاوی و احادیث جعلی که به خلیفه اول و خلیفه دوم و عایشه نسبت دادهاند توجه کنند.
حال معلوم نیست که این روایات واقعیت دارد یا بنی امیه برای تثبیت حکومت خودشان و بنی عباس برای جلوگیری از شورشها و قیامهایی که بر ضد آنها بوده است، این روایات را جعل کرده اند.
بنده نظر خود را در این زمینه عرض میکنم و از اهل سنت و شیعه هم درخواست میکنم در این زمینه تحلیل خودشان را بیان کنند.
مجری:
حضرت استاد از محضرتان استفاده میکنیم. بینندگان عزیز! همانطور که مشاهده میکنید تلفنهایی که زیرنویس شده در اختیارتان قرار دارد.
ان شاءالله تماس بگیرید، عزیزان اتاق فرمان پاسخگوی شما خواهند بود و در فرصت مقتضی با شما تماس خواهند گرفت و صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.
اگر دغدغهای دارید یا سؤال و مطلب خاصی هست که احساس میکنید اشاره کردن به آن خالی از لطف نیست، حتماً تماس بگیرید و پاسخگوی شما خواهیم بود.
اگر سؤالی هست از محضر حضرت استاد استفاده میکنیم و استاد پاسخگوی همه شما حضرات خواهند بود.
یک میان برنامه ببینیم و دلهایمان را به سمت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) روانه کنیم، برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.
عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
الحمدلله عزیزانی که از ابتدای برنامه همراه ما بودند، دیدند در ادامه مباحثی که در بیست و پنج جلسه گذشته انجام شده بود نسبت به آموزههایی از امامت و ولایت حضرت استاد درسهایی مطرح فرمودند و ما هم از محضرشان استفاده کردیم.
الآن به روایت «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» با تعابیر مختلف خودش رسیدیم، بررسیها را انجام دادیم و توانستیم از محضر حضرت استاد استفاده کنیم.
قبل از میان برنامه قولی که حضرت استاد دادند، این بود که بنی امیه و بنی عباس احادیث جعلی را برای حفظ نظام خودشان و حکومتی که دارند جعل کردند.
قرار شد این روایات را با همدیگر ببینیم و از محضر حضرت استاد استفاده کنیم. حضرت استاد در خدمتتان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما عرض کردیم حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» یک پیام کلی دارد. پیام روایت این است که ما در هر عصری نیاز به امام داریم. امام باید معصوم باشد و فرضاً اگر دسترسی به امام معصوم نبود، امامی باشد که همه مردم و مسلمانان از او تبعیت کنند.
این عقیده شیعه است و تعبیر حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم در «نهج البلاغه» همین است که میفرماید: ملت نیاز به امام عادل دارد. اگر وجود امام عادل امکانپذیر نبود که قطعاً در هر عصری امکانپذیر است، امام غیر عادل باید حکومت کند.
امام غیر عادل باید نگذارد جامعه از هم متلاشی شود. آنچه در این زمینه مهم است، این است که آقایان بحثی را مطرح کردند و احادیثی بیان کردند که بوی جعل از آن میآید.
بنی امیه برای تثبیت حکومت خودشان و سرکوبی مخالفین و بنی عباس برای حفظ منافع خودشان در این روایت دست بردند.
به عنوان مثال در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 1848 روایتی از قول «ابوهریره» نقل شده است که به نقل از رسول گرامی اسلام میگوید:
«من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی از اطاعت امام بیرون برود و از جماعت جدا شود سپس از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1476، ح 1848
«من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ» از کجا آمده وارد این حدیث شده است؟! پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
و:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
اگر حاکمی ظلم را گسترش داد، جنایت کرد، حقوق مردم را از بین برد تکلیف چیست؟! شخصی همانند «یزید بن معاویه» که خداوند او و دوستدارانش و اتباع و حامیانش را به اشد لعنت گرفتار کند، آن همه جنایت مرتکب شده است.
به تعبیر «ذهبی»، «یزید بن معاویه» سه سال حکومت کرد. سال اول شهادت امام حسین (علیه السلام) پیش آمد، سال دوم قضیه «حره» پیش آمد که هفتصد نفر از مهاجرین و انصار را کشت و سال سوم هم مکه مکرمه را ویران کرد.
آیا برای چنین حاکمی باید بگوییم: «من خرج من طاعة یزید مات میتة جاهلیة»؛ اگر کسی از فرمان یزید سرپیچی کرد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است؟!
شما در رابطه با امام حسین (علیه السلام) چه نظری دارید؟! حال ما کاری به بعضی افراد نظیر «ابن عربی» ناصبی نداریم که می گوید:
«أن الحسین قتل بسیف جده صلی الله تعالی علیه وسلم»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 26، ص 73، باب محمد: (23) أولئک الذین لعنهم... ..
این تفکر بحث جدایی دارد، اما نود و نُه درصد اهل سنت امام حسین را دوست دارند. پیغمبر اکرم فرمود:
«الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 3، ص 3، ح 11012
وقتی امام حسین در برابر یزید قیام کرد و حاضر نشد قیام کند و شعار معروف «هیهات منا الذلّة» را فرمود، آیا طبق این روایت همان برداشتی «عبدالله بن عمر» را معتقد هستید که نستجیر بالله امام حسین «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»؟!
یک بام و دو هوا نمیشود! وقتی شما می گویید: «من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» و «عبدالله بن عمر» این روایت را در رابطه با قضیه حره نقل میکند، شما هم بدان معتقد هستید؟!
این آقا جرئت نکرده قضیه امام حسین را هم با این قضیه پیوند بزند، اما ظاهر حرف «عبدالله بن عمر» همین است. در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«جاء عبد اللَّهِ بن عُمَرَ إلی عبد اللَّهِ بن مُطِیعٍ حین کان من أَمْرِ الْحَرَّةِ ما کان زَمَنَ یزِیدَ بن مُعَاوِیةَ»
سپس مینویسد:
«فقال اطْرَحُوا لِأَبِی عبد الرحمن وِسَادَةً فقال إنی لم آتِک لِأَجْلِسَ أَتَیتُک لِأُحَدِّثَک حَدِیثًا سمعت رَسُولَ اللَّهِ»
من برای خوش و بش کردن نیامدم، بلکه آمدم روایتی که خودم از پیغمبر اکرم شنیدم را بیان کنم.
«یقُولُهُ سمعت رَسُولَ اللَّهِ یقول من خَلَعَ یدًا من طَاعَةٍ لَقِی اللَّهَ یوم الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ له»
من شنیدم که پیغمبر اکرم فرمود: هرکسی از اطاعت حاکم سرپیچی کند، فردای قیامت هیچ دلیل و حجتی ندارد.
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
عبارت «حین کان من أَمْرِ الْحَرَّةِ» را گفت، اما چرا «زمن امام حسین» را نگفت؟! چرا «زمن عبدالله بن زبیر» را نگفت؟! «عبدالله بن زبیر» هم توسط یزید به قتل رسید و کشته شد. آیا جرئت گفتن این را نداشت؟!
اگر پیغمبر اکرم فرمود: «من خَلَعَ یدًا من طَاعَةٍ لَقِی اللَّهَ یوم الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ له»، «عبدالله بن زبیر» هم «خرج من الطاعة لا حجة له» و نستجیر بالله امام حسین فرزند پیغمبر اکرم سید جوانان اهل بهشت هم «لَقِی اللَّهَ یوم الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ له».
مرد و مردانه به میدان بیایید و به این سؤال ما جواب بدهید!
بنده از عزیزان اهل سنت تقاضا دارم این مطالب را خوب تحلیل کنند. متأسفانه مطالبی که بنی امیه به این روایات اضافه کردهاند، در کتب صحاح هم وارد شده است و تقاضا داریم عزیزان این مطالب را با دقت ملاحظه کنند.
ما میبینیم همین تعبیر در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد دوم صفحه 93 آمده است. در این روایت آمده است:
«وَمَنْ مَاتَ مُفَارِقاً لِلْجَمَاعَةِ فَقَدْ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی از دنیا برود در حالی که از جماعت جدا شده باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 2، ص 93، ح 5676
حال بفرمایید که «عبدالله بن زبیر» با جماعت بود یا جدا از جماعت بود؟! در این زمینه چه جوابی برای گفتن دارید؟! آیا برمبنای همین روایت حاضرید در مورد «عبدالله بن زبیر» هم بگویید: «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»؟! ما فعلاً قضیه امام حسین را مطرح نمیکنیم!
بازهم در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد دوم صفحه 70 روایتی از قول «عبدالله بن عمر» آمده است که میگوید:
«من نَزْعَ یداً من طَاعَةٍ فَلاَ حُجَّةَ له یوم الْقِیامَةِ»
هرکسی دست اطاعت و فرمانبری را از حاکم بردارد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 2، ص 70، ح 5386
اینها یک روایت و دو روایت نیست. همچنین میبینیم در بعضی از موارد قضیه را با آب و تاب نقل میکنند. واقعاً زمانی که انسان این روایات را میبیند، باید اشک بریزد و غصه بخورد. در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 6724 آمده است:
«من رَأَی من أَمِیرِهِ شیئا یکرهه فَلْیصْبِرْ»
هرکسی از حاکم اسلامی فعل ناخوشایندی دید باید صبر کند.
«فإنه لیس أَحَدٌ یفَارِقُ الْجَمَاعَةَ شِبْرًا فَیمُوتُ إلا مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
زیرا هرکسی یک وجب از جماعت جدا شود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2612، ح 6724
آیا واقعاً اسلام این است؟! آیا اهل سنت این روایت را قبول دارند؟! آیا «بشار اسد» در سوریه حاکم بود یا نبود؟! چرا اهل سنت صبر نکردند؟!
چرا داعش و عربستان سعودی آمدند و این همه سرمایه گذاری کردند؟! ما کاری با آمریکا نداریم، اما ملاحظه کنید عربستان سعودی در یمن چکار میکند!!
همچنین در پاکستان و در خصوص طالبان مگر حاکم نبود؟! چرا طالبان صبر نکردند و در برابر حاکم اسلامی قیام کردند؟!
در این خصوص به ما جواب بدهید. مرد و مردانه به میدان بیایید و بگویید که این روایتها ساخته پرداخته بنی امیه و بنی عباس است تا به کسی اجازه ندهند که به حاکم اعتراض کند.
حال اگر این شخص «عبدالله بن زبیر» باشد که می گویند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. همچنین اگر این شخص امام حسین (علیه السلام) باشد یا صحابه مدینه و یا مهاجرین و انصار باشند همین فتوا را نسبت به او صادر میکنند! اینها تحلیلهایی است که ما باید قدری روی آنها تأمل کنیم.
وهابی ها اگر از این کلام «ابن تیمیه» از خجالت بمیرند جا دارد!
ببینید «ابن تیمیه حرانی» لیدر وهابیت در این زمینه چه برداشتی دارد. ایشان در کتاب «منهاج السنة» جلد اول صفحه 110 حدیث: «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة» را نقل میکند و مطالبی در این خصوص بیان میکند. آنچه مهم است حدیث «عبدالله بن عمر» است که میگوید:
«ومن مات ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة»
حال ببینید که برداشت ایشان چیست. شبکههای وهابی اگر از خجالت بمیرند جا دارد. وهابیها اگر یک جو شرف و وجدان داشته باشند و از این برداشت «ابن تیمیه» زیر خاک بروند، والله زیر خاک رفتن هزار شرف دارد از روی خاک رفتن!! «ابن تیمیه» مینویسد:
«وهذا حدث به عبد الله بن عمر لعبد الله بن مطیع بن الأسود لما خلعوا طاعة أمیر وقتهم یزید»
این روایت از عبدالله بن عمر برای عبدالله بن مطیع خوانده شد زمانی که از اطاعت یزید سرپیچی کرد.
«مع أنه کان فیه من الظلم ما کان»
با وجود اینکه ظلم و جنایت یزید از حد گذشته بود.
«ثم إنه اقتتل هو وهم وفعل بأهل الحرة أمورا منکرة»
یزید کشت و کشتار زیادی به بار آورد و جنایاتی در حق اهل حره انجام میداد.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 110 - 111، فصل قال المصنف الرافضی
بنده عرض کردم سپاهیان یزید پس از حمله به حره هفتصد صحابه را کشتند و نزدیک به هزار فرزند نامشروع به بار آوردند. آقایان در این خصوص چه پاسخی دارند؟! آیا حاضرند این اقدامات را توجیه کنند؟!
مجری:
حاج آقا در همین فاصله بنده این یادآوری را برای عزیزان انجام بدهم که تلفنها در اختیارتان هست. ان شاءالله هروقت که خواستید اگر دغدغه یا سؤال خاصی بود تماس بگیرید و سؤالتان را مطرح کنید. ان شاءالله پاسخگوی شما خواهیم بود.
فاجعه «حرّه»، جنایتی هولناک به دستور «یزید بن معاویه»!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ملاحظه کنید در کتاب «المنتظم» اثر «ابن جوزی بزرگ» متوفای 597 هجری روایتی نقل شده است که میگوید:
«سألت الزهری کم کانت القتلی یوم الحرة»
از زهری پرسیدم که کشتههای روز حره در مدینه چند نفر بود؟
«قال سبعمائة من وجوه الناس من قریش والأنصار والمهاجرین»
او گفت: هفتصد نفر از شخصیتهای برجسته قریش و انصار و مهاجرین.
«ووجوه الموالی»
سپس مینویسد:
«وممن لا یعرف من عبد وحر وامرأة عشرة آلاف»
از میان بندهها، آزادهها و زنان ده هزار نفر کشته شدند.
«وکانت الوقعة لثلاث بقین من ذی الحجة سنة ثلاث وستین»
در ادامه مینویسد:
«وانتهبوا المدینة ثلاثة أیام»
و سه شبانه روز مدینه را غارت کردند.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 6، ص 16، باب ثم دخلت سنة ثلاث وستین
مراد از «زهری» در اینجا «شهاب الدین زهری» متوفای 124 هجری است. «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هشتم همین تعبیر را میآورد و مینویسد:
«سألت الزهری کم کان القتلی یوم الحرة»
از زهری پرسیدم که کشتههای روز حره در مدینه چند نفر بود؟
«قال سبعمائة من وجوه الناس من المهاجرین والأنصار ووجوه الموالی وممن لا أعرف من حر وعبد وغیرهم عشرة آلاف»
او گفت: هفتصد نفر از شخصیتهای برجسته قریش و انصار و مهاجرین و ده هزار نفر از میان آزادهها، بردهها و زنان را کشتند.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 8، ص 221، باب ثم دخلت سنة ثلاث وستین
حال دوستان عزیز به این قسمت دقت کنند. «ابن تیمیه» که گفت: «بأهل الحرة»، حال در کتاب «البدایة و النهایة» روایتی در این خصوص آمده است.
«ابن کثیر» صاحب کتاب «البدایة و النهایة» شاگرد «ابن تیمیه» است. «ابن تیمیه» متوفای 728 هجری است و «ابن کثیر» سال 774 هجری از دنیا رفته است. ایشان مینویسد که یزید به «مسلم بن عقبه» گفت:
«وإذا ظهرت علیهم فأبح المدینة ثلاثا»
وقتی بر مردم مدینه مسلط شدی سه شبانه روز نوامیس و اموال مدینه را برای سپاهیان حلال کن.
ایشان در ادامه مینویسد:
«ووقعوا علی النساء حتی قیل إنه حبلت ألف امرأة فی تلک الأیام من غیر زوج والله أعلم»
بعد از این سه روز، هزار زن بدون همسر فرزند نامشروع به دنیا آوردند.
«هشام بن حسان ولدت ألف امرأة من أهل المدینة بعد وقعة الحرة من غیر زوج»
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 8، ص 221، ثم دخلت سنة ثلاث وستین
بازهم آقای «بدرالدین عینی» در کتاب «شرح صحیح بخاری» جلد هفدهم صفحه 221 همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«إنه حبلت ألف امرأة فی تلک الأیام. وعن هشام بن حسان: ولدت ألف امرأة من أهل المدینة من غیر زوج»
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 17، ص 221، ح 4167
کتاب «تاریخ اسلام» تعبیر دیگری در این زمینه دارد. ایشان در جلد پنجم صفحه 26 پیرامون حوادث سال 61 تا 80 هجری تعبیر بسیار تندی دارد. «ذهبی» در اینجا «مسلم بن عقبه» را «مسرف بن عقبه» خطاب کرده و مینویسد:
«نهب مسرف بن عقبة المدینة ثلاثاً، وافتض فیها ألف عذراء»
مسلم بن عقبه سه شبانه روز نوامیس مردم را مورد تجاوز قرار داد و هزار دختر باکره مورد تجاوز قرار گرفت.
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 5، ص 26، باب 4 قصة الحرة
شرورترین حکام دنیا چنین جنایتی نکردند. همچنین صهیونیستها زمانی که فلسطین را اشغال کردند، نوامیس مسلمانان را برای سپاهیان صهیونیست مباح نکردند، اما یزید چنین کاری کرد!!
«ذهبی» از این قضیه به عنوان یک امر مقطوع یاد میکند و هیچ حاشیهای هم به آن نمیزند. از طرف دیگر پیغمبر اکرم فرمود:
«من أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ ظُلْماً أَخَافَهُ الله وَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلاَئِکةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ لاَ یقْبَلُ الله منه یوم الْقِیامَةِ»
هرکسی اهل مدینه را بترساند، خدا او را میترساند و بر او باد لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم و از او هیچ عملی پذیرفته نیست.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 55، ح 16606
پیغمبر اکرم اینطور میفرماید، اما «ابن تیمیه» افاضه میفرماید و میگوید: این حدیث را «عبدالله بن عمر» زمان حکومت یزید گفت. او گفت:
«وفعل بأهل الحرة أمورا منکرة»
او سپس برداشت میکند و میگوید:
«فعلم أن هذا الحدیث دل علی ما دل علیه سائر الأحادیث الآتیة من أنه لا یخرج علی ولاة أمور المسلمین بالسیف»
این حدیث دلالت میکند بر اینکه در برابر حاکم اسلامی نباید قیام کرد.
«وأن من لم یکن مطیعا لولاة الأمور مات میتة جاهلیة»
هرکسی مطیع ولی امر زمانش نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
ایشان در ادامه مطلبی دارد که جالب است. به قول معروف عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! او مینویسد:
«وهذا ضد قول الرافضة فإنهم أعظم الناس مخالفة لولاة الأمور»
این خلاف نظر شیعیان است، زیرا آنها همواره با والیان امور درگیری داشتند.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 110 - 111، فصل قال المصنف الرافضی
ما به این افتخار میکنیم و این افتخار ماست که سرور آزادگان میفرماید:
«وَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً وَالْحَیاةَ مع الظَّالِمِینَ إِلا بُرْمًا»
مرگ و شهادت در برابر استبداد سعادت و زندگی در زیر بار ظلم ننگ است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 114، ح 2842
ما افتخار میکنیم که مولایمان امیرالمؤمنین میفرماید:
«وَ کونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 421، خ 47
علما و اندیشمندان اهل سنت درباره این روایت «صحیح مسلم» توضیح بدهند!
«صحیح مسلم» هم تعبیری در این زمینه دارد که بنده هرگاه به این عبارت میرسم خجالت میکشم این روایت را بیان کنم.
این روایت به قدری با فطرت و وجدان بشری ناسازگاری دارد که انسان معطل میماند. در این روایت از قول «حذیفه» از قول رسول گرامی اسلام آمده است که حضرت میفرماید:
«یکونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یهْتَدُونَ بِهُدَای ولا یسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ»
بعد از من پیشوایانی میآیند که هدایت مرا قبول ندارند و به سنت من عمل نمیکنند و مردانی در آن قوم خواهند بود که قلوبشان قلوب شیاطین است که در جسم انسان هستند.
«قال قلت کیفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَکتُ ذلک»
گفتم: ای رسول خدا! اگر آن زمان را درک کردم چه کنم؟
«قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُک وَأُخِذَ مَالُک فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
حضرت فرمود: حرف شنوی داشته باش و از امیر اطاعت کن. اگر تو را زد و مالت را گرفت، بازهم وظیفهات این است که حرف شنوی داشته باشی و اطاعت کنی.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1476، ح 1847
بنده در اینجا سؤالی دارم. بعضی از علمای اهل سنت مطالباتی دارند و می گویند که ما چنین کردیم و چنان کردیم.
این روایتها چه میگوید؟ حکومت اسلامی که بدتر از این نیست!! تصور کنید که این روایت را با حکومت جمهوری اسلامی تطبیق کنید. طبق این روایت پیغمبر اکرم میفرماید:
«قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُک وَأُخِذَ مَالُک فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
واقعاً انسان شرم میکند که این روایات را بیان کند. انسان میتواند هزار بار به والله تالله بالله قسم بخورد که رسول اکرم چنین روایت ضد قرآنی مطرح نمیکند. قرآن کریم میفرماید:
(وَ لا تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النَّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون)
و تکیه بر ظالمان نکنید که موجب میشود آتش شما را فرو گیرد و در آن حال جز خدا هیچ ولی و سرپرستی نخواهید داشت و یاری نمیشوید.
سوره هود (11): آیه 113
حال درست است که بگوییم اگر حاکم اسلامی تو را کتک زد، اموالت را به ناحق گرفت و دستور ضد دینی به تو داد وظیفه تو این است که از امیر اطاعت کنی؟!
مجری:
خداوند متعال در سوره مبارکه انعام یک سری از دستورات را کاملاً به وضوح بیان میکند و میفرماید:
(وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل)
و اینکه این راه مستقیم من است از آن پیروی کنید و از راههای مختلف (و انحرافی) پیروی نکنید.
سوره انعام (6): آیه 153
اتفاقاً زمانی که با جمع میآید معلوم میشود که تعداد آنها نسبت به این مطلب خیلی بیشتر است، اما بازهم چنین صحبتهای غیر قرآنی مطرح میشود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
واقعاً مشخص است که این روایات دستپخت بنی امیه و بنی عباس است تا بتوانند جنایات حاکمان خود را توجیه کنند و مردم را مجبور به تبعیت کنند.
حال این آقایان یک سری حرفهایی از عایشه همسر پیغمبر اکرم دارند که ان شاءالله در جلسه بعد آنها را مطرح میکنم تا ببینیم واقعاً قضایا از چه قرار است.
سردمداران جنگ جمل «طلحه» و «زبیر» و «عایشه» بودند. آنها چه توجیهی برای عمل خودشان دارند؟!
آیا همانطور که شبکههای شیطانی می گویند این افراد به بصره رفته بودند تا صلح ایجاد کنند؟! صلح میان چه کسانی بود؟! چه کسانی دعوا کرده بودند؟! چه افرادی با هم اختلاف داشتند؟! طرفین نزاع چه کسانی بودند که این افراد برای ایجاد صلح رفته بودند؟!
زمانی که از عایشه در خصوص جنگ جمل سؤال میکنند، او هیچ جوابی برای گفتن ندارد و تنها میگوید: قضا و قدر الهی بود!
بنده چند هفته قبل در برنامه «استاد یزدانی» دیدم کلیپی از این شبکهها پخش شده بود. کارشناس «شبکه کلمه» میگفت: افرادی می گویند علی بن أبی طالب خلیفه بوده است، اما معلوم میشود که خدا نخواست علی خلیفه شود.
خدا خواسته است که ابوبکر و عمر و عثمان خلیفه شود. اگر خدا میخواست علی بن أبی طالب خلیفه میشد.
ما سؤالی از این افراد داریم. در رابطه با قتل خلیفه دوم اگر خدا میخواست «ابو لؤلؤ» عمر بن خطاب را نمیکشت. اگر مبنایتان این است، خدا خواست که «ابو لؤلؤ» عمر بن خطاب را کشت. همچنین ماجرای قتل عثمان هم خواست خدا بود.
نمیشود که ما یک جا را بگوییم و جاهای دیگر را فراموش کنیم. بنده از بینندگان عزیز تقاضا دارم به شبکههای شیطانی زنگ بزنند و این سؤال را مطرح کنند.
خلافت امیرالمؤمنین که نشد دست خدا بود و خدا نخواست. حال در رابطه با قتل عمر بن خطاب و قتل عثمان هم قضا و قدر الهی بود یا نبود؟!
مجری:
بنابراین دیگر جای اعتراض باقی نمیماند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نمیشود که شما در یک جا بگویید قضا و قدر الهی چنین خواسته است. «فرعون» جنایات زیادی مرتکب شد، به طوری که قرآن کریم میفرماید:
(یقَتِّلُونَ أَبْناءَکمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَکم)
پسرانتان را میکشتند و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده میگذاشتند.
سوره اعراف (7): آیه 141
بنابراین خدا خواست و اگر خدا نمیخواست که «فرعون» این همه ظلم نمیکرد. یک حرفی بزنید که مرغ پخته به ریش شما نخندد!!
البته بنده آن شب انتظار داشتم که «استاد یزدانی» جواب محکمی بدهد، اما ایشان به همین مقدار اکتفا کرد که این افراد ولایت تکوین را با ولایت تشریع اشتباه گرفتهاند.
این افراد اصلاً نمیدانند اسلام را با سین مینویسند یا با صاد مینویسند!! این افراد اصلاً با اسلام رابطه ندارند و مدعیان اسلامی هستند که از اسلام بهره نبردند.
مجری:
جالب اینجاست که اتفاقاً مدیر همان شبکه این صحبتها را ایراد میکرد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده از عزیزان شیعه که با این شبکهها تماس میگیرند گلایهای دارم. عزیزان باید قدری با جوابهای نقضی سؤال کنند.
وقتی که این افراد نسبت به حضرت امیرالمؤمنین این سؤال را مطرح میکند، شما در جواب بگویید که میشود نسبت به دو خلیفه هم این سؤال را مطرح کنید تا ببینیم که نظرتان همین است یا خیر!؟
بنابراین لعنت کردن «ابو لؤلؤ» یا اراذل و اوباش خطاب کردن قاتلین عثمان معنایی پیدا نمیکند. با این حساب قضیه حره هم خواست خدا بود؟! قضیه «عبدالله بن زبیر» هم خواست خدا بود؟!
شما دیگر نباید گلایه کنید که چرا چنین مسائلی پیش آمده است، زیرا خواست خدا بوده است. اگر این چنین است، ما باید تمام قرآن کریم را جمع کنیم و کنار بگذاریم. در این صورت باید تمامی اوامر و نواهی الهی و واجبات و محرمات را ببندیم و کنار بگذاریم.
با این حساب کسی هم که نماز نمیخواند، میگوید که خدا خواسته من نماز نخوانم، اگر خدا میخواست من نماز میخواندم. کسی هم که روزه نمیگیرد میگوید که خدا خواسته من روزه نگیرم، اگر خداوند میخواست من روزه میگرفتم.
امکان ندارد که شما در یک جا از یک حرف استفاده کنید و در جای دیگر از آن حرف استفاده نکنید.
مجری:
این مفسدههایی است که قطعاً به بار میآورد. حضرت استاد بسیار از محضرتان استفاده کردیم، بسیار ممنون و متشکریم.
تماسهای بینندگان برنامه:
از این لحظه به بعد به سراغ تماسهای شما بینندگان عزیز برویم. آقا صدرالدین از رشت پشت خط هستند. آقا صدرالدین در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقا صدرالدین از رشت – شیعه):
سلام علیکم مجری محترم و حضرت استاد قزوینی که الحق در این روز و روزگار آبروی دفاع از تشیع هستند. ان شاءالله خداوند حفظشان کند.
جناب استاد من دو سه سؤال خیلی کوتاه داشتم. سؤال اول این است که در رابطه با قضیه حره در زمان حمله و فساد عجیب و غریب، اولاً بر اهلبیت چه گذشت؟!
سؤال دوم اینکه بعد از قضیه حره که این فسق و ظلم عجیب در جامعه اسلامی مشاهده شد، آیا جامعه اسلامی برآشفته در آن روز نشد؟!
سؤال سوم اینکه وقتی حضرت صدیقه طاهره در مسجد صحبت کردند و آن خطبه غراء را تلاوت کردند، آیا اختلافی بین مهاجرین و انصار بعد از آن خطبه پیش نیامد؟! آیا در جامعه مدینه اختلاف بزرگی بعد از خطبه حضرت صدیقه طاهره ایجاد نشد؟!
وقتی انسان بعد از هزار و چهارصد سال خطبه حضرت فاطمه زهرا را گوش میدهد، اشک از چشمانش جاری میشود درصورتی که آن ظلم عجیب را از نزدیک لمس و درک نکرده است.
حضرت استاد در خصوص مطلبی که فرمودید وقتی ما به «شبکه کلمه» زنگ میزنیم هرجور بخواهیم استدلال کنیم آنها فقط چرت و پرت می گویند یا تلفن را قطع میکنند یا دور میزنند.
کارهای آنها کارهایی است که کودکان انجام میدهند و اصلاً استدلال برای آنها فایدهای ندارد و این بر همه مبرهن و آشکار است. خیلی لطف میفرمایید اگر پاسخ سؤالات را بیان بفرمایید. ببخشید از اینکه مزاحم شدم، یا علی مدد
مجری:
سلامت باشید، تشکر میکنیم آقای صدرالدین که از رشت همراه ما بودید و این سؤالات را پرسیدید. ان شاءالله تا جایی که بتوانیم پاسخگوی سؤالاتشان هستیم.
ان شاءالله مابقی سؤالات برای هفتههای آینده بماند و در این زمان باقی مانده به همین سؤالات پاسخ بدهیم. عذرخواهی میکنم از همه عزیزانی که پشت خط بودند و نتوانستیم پاسخگوی آنها باشیم.
ان شاءالله جواب همین سه سؤال را از حضرت استاد بشنویم. سؤال اولشان این بود که در واقعه حره که پیش آمد، بر اهلبیت چه گذشت و اهلبیت کجای این ماجرا بودند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
داستان این قضیه مفصل است. وقتی سپاهیان یزید آمدند، امام سجاد (علیه السلام) با «مسلم بن عقبه» دیدار داشت. افرادی میخواستند با امام سجاد در قضیه قیام مشارکت کنند، اما امام سجاد و بنی هاشم در قضیه قیام مشارکت نکردند.
بنابراین خانه امام سجاد (علیه السلام) خانه امن قرار داده شد و «مسلم بن عقبه» اعلام کرد که هرکسی در خانه امام سجاد باشد از تعرض سپاهیان من در امان است.
البته ظلمهایی صورت گرفت، اما ما کاری با آنها نداریم. عمدتاً اهلبیت در این قضیه از تجاوزات در امان بودند. البته این هم عنایت حق تعالی بود که نخواست ظلمی در حق اهلبیت صورت بگیرد.
مجری:
سؤال دوم ایشان این بود که بعد از واقعه حره جامعه اسلامی دچار آشفتگی نشد؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آخوندهای درباری مردم را تخدیر میکردند. همانطور که «عبدالله بن عمر» با نقل روایت پیغمبر اکرم میگوید: تمام کسانی که کشته شدند، به مرگ جاهلیت از دنیا رفتند.
این افراد با روایت پیغمبر اکرم مردم را تخدیر میکردند، آنها را به خواب میبردند و از هرگونه قیام ممانعت میکردند.
البته قیامهایی نظیر قیام توابین، قیام زید و دیگر قیامها در گوشه و کنار کشور اسلامی در زمان بنی امیه شروع شد تا زمانی که «ابو مسلم خراسانی» آمد.
در نهایت در سال 131 هجری طومار خلافت بنی امیه برای همیشه بسته شد و بنی عباس روی کار آمدند. البته بنی امیه و بنی عباس دو روی یک سکه بودند و لعنت به هردو آنها!! شاعر میگوید:
«یا لیت جور بنی مروان دام لنا»
ای کـاش ظلم بنی مروان بر ما همچنان ادامه داشت.
«و لیت عدل بنی عباس فی النـار»
و ای کاش عدل بنی عباس در آتش می سوخت.
مجری:
سؤال آخرشان نسبت به این بود که چرا مهاجرین و انصار ساکت ماندند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تعدادی از مهاجرین و انصار حتی تعداد هشتاد تن از صحابه به خلافت ابوبکر اعتراض داشتند و تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند. بنا به نقل «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم»، نه امیرالمؤمنین و نه بنی هاشم و تعداد انبوهی از صحابه با ابوبکر بیعت نکردند.
همچنین دوازده نفر از اصحاب پیغمبر اکرم نظیر «سلمان»، «ابوذر»، «مقداد»، «حذیفه» و دیگران در مسجد بلند شدند و علیه ابوبکر خطبه خواندند و سخنرانی کردند. اصحاب سقیفه در مقابل آنها را زدند و دست و پایشان را شکستند.
نقل شده است «مالک بن نویره» به مدینه رفت و خطبه مفصلی علیه ابوبکر خواند که الآن فرصت طرح این مسائل نیست. یکی از دلایلی که «خالد بن ولید» آن جنایت را مرتکب شد، انتقام از سخنرانی بود که «مالک بن نویره» در مسجد داشت.
در مقابل از عموم مهاجرین و انصار نه تنها صدا درنیامد، بلکه بعضی از بزرگان اهل سنت نظیر «ابن قتیبه» می گویند: حضرت صدیقه طاهره چهل شب سوار بر مرکب میشد و در خانه انصار را میزد و برای حقانیت و غصب حق امیرالمؤمنین استدلال میکرد.
در مقابل هیچکسی جواب نمیداد. شاعر از قول حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میگوید:
بر فراز منبرت گردید حقم پایمال
هرچه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد
ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن
یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد
خطبه غرائی از حضرت فاطمه زهرا در مسجد و خطبه کوبندهای از حضرت صدیقه طاهره در عیادت زنان مهاجرین از حضرت موجود است.
مجری:
بسیار ممنون و متشکرم، حضرت استاد بسیار از محضرتان استفاده کردیم. تشکر میکنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید. ان شاءالله موفق و مؤید و منصور باشید. تا دیدار آینده خدانگهدار