بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 99/05/19
موضوع: مروری بر پیامهای ماندگار واقعه عظیم غدیرخم
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
بیان مختصری از زندگانی حضرت امام موسی کاظم (سلام الله علیه)
هجمه وهابیت به امام کاظم (سلام الله علیه) و القای برخی شبهات!!
تفاوت «خطبه غدیر» و «حدیث غدیر»!
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اولاد طاهرینشان، مصدر تشریع احکام الهی!
مروری بر پیامهای ماندگار واقعه عظیم غدیرخم
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همطراز با توحید و نبوت و معاد
مهمترین آیه ی بیانگر مقام سیاسی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
اثبات ولایت تام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در تمام امور دین و دنیا فقط با این آیه!
ترسیم روشن حق و باطل، توسط پیامبر اکرم در غدیرخم
روایتی عجیب در ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به نقل شیخ صدوق (ره)
چرایی اشاره پیامبر به «حدیث حوض» در خطبه غدیرخم
پاسخ به شبهه ای درباره «حدیث حوض»!
آیا اهلبیت (علیهم السلام) روز عید غدیر را جشن می گرفتند!؟
تقیه شدید علما و روات اهل سنت از نقل حدیث غدیر
هدیه ای ارزشمند به بینندگان شبکه جهانی ولیعصر (ارواحنا فداه)
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام)
بینندگان محترم «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» سلام علیکم، وقت شما بخیر باشد، به برنامه خودتان «حبل المتین» خوش آمدید.
ما از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم و خدمت شما عزیزان این اعیاد و مناسبتهایی که در روزهای گذشته داشتیم را مجدداً تبریک عرض میکنیم.
امشب هم شب میلاد حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) هست. ولی نعمت ما ایرانیها حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هست و ما که در قم هستیم هم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را داریم.
خدمت شما بینندگان عزیز و حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) این مناسبت و این عید بزرگ را تبریک عرض میکنیم. ان شاءالله که از مصادیق کسانی باشیم که ائمه اطهار در موردشان میفرمایند:
«وَ یفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 635، ح 10
و از این باب این قلیل توسلات را از ما بپذیرند، زیرا ما از این طریق هم به نوعی خود را به اهلبیت وصل میکنیم. در اوضاع نابسامان امروز در هر گوشهای از جهان غم و غصهای هست. هرچند که دشمنان اهلبیت برای آن بزرگواران آسایش و آرامشی نگذاشتند، اما به خاطر این مناسبتها و این ایام مبارک و این اعیاد بسیار زیبا، خوشحالی میکنیم و خوشحالی ما به خاطر خوشحالی اهلبیت (علیهم السلام) است.
ما این افتخار را داریم که در این برنامه در خدمت استاد معظم و گرامیمان مهمان همیشگی این برنامه حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و ان شاءالله از مباحث ایشان بهره ببریم.
بیشتر از این وقت شما را نگیرم، خدمت استاد عرض سلام و تبریکی داشته باشیم و ان شاءالله برنامه را شروع کنیم. سلام علیکم، خیلی خوش آمدید، اسعد الله أیامکم، عیدتان مبارک باشد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ از شما تشکر میکنم. خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که این برنامه یا تکرار آن را مشاهده میکنند، خالصانهترین سلامم را همراه با تبریک میلاد امام کاظم (علیه السلام) تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه شما گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
خدا را به آبروی حضرت موسی بن جعفر سوگند میدهم عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد و ما را از یاران خاص آن بزرگوار و از سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد.
از خداوند متعال میخواهیم اعمال و رفتار و کردار ما را مرضی رضای آن بزرگوار قرار بدهد. الّلهم و هَبْ لنا رأفتَه و رحمتَه و دعائَه و خیرَه.
مجری:
ان شاءالله که بتوانیم اوقات خوبی را برای بینندگان عزیز داشته باشیم و حتماً از محضر حضرتعالی استفاده میکنیم.
الحمدلله بینندگان در دهه ولایت از حضور حضرتعالی استفاده کردند. حضرتعالی یک سری مباحثی را مطرح فرمودید که شاید برخی از بینندگان در جریان نبودند و شاید تازه به جمع بینندگان ما ملحق شدند.
اگر امکان دارد خلاصهای از مباحث گذشته، علی الخصوص در مورد پیامهای خطبه غدیر برای ما مطرح کنید تا ان شاءالله سؤالات را آغاز کنیم.
بیان مختصری از زندگانی حضرت امام موسی کاظم (سلام الله علیه)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر اللهم الیک اسلمت نفسی و الیک وجهت وجهی و الیک الجأت ظهری و الیک فوضت أمری یا رب العالمین
من قبل از اینکه به سؤال حضرتعالی پاسخ بدهم، با توجه به اینکه امشب، شب میلاد امام کاظم (علیه السلام) است و آن حضرت در تمام امور مخصوصاً کسانی که بیماری دارند، باب الحوائج است، چند دقیقهای در مورد آن بزرگوار صحبت میکنم.
صاحب کتاب «کلم الطیب» از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلب زیبایی را نقل میکند.
ایشان مینویسد که من در مدینه بودم، همسرم بیمار و مشرف به مرگ بود. من در حرم پیامبر به رسول گرامی اسلام متوسل شدم، بسیار گریه کردم و در حرم خوابم برد.
حضرت را در خواب دیدم و آن بزرگوار به من فرمود: برای شفای همسرت به کاظمین محضر امام موسی کاظم برو. من عرضه داشتم: آقاجان! آن بزرگواران فرزندان شما هستند و هرچه دارند از شما دارند.
پیغمبر اکرم فرمود: ما کارها را تقسیم کردیم. کسانی که گرفتار دشمن هستند را به پسرعمویم امیرالمؤمنین سپردیم. کسانی که دنبال مسائل معنوی هستند را به امام حسن و امام حسین سپردیم.
کسانی که دنبال مسائل علمی هستند را به امام باقر و امام صادق سپردیم. کسی که در مسافرت هست و خطری در سفر احساس میکنند را به فرزندم امام رضا سپردیم.
کسانی که مشکلات مالی و خانوادگی دارند را به فرزندم امام جواد سپردیم. کسانی که مشکلات بیماری دارند به فرزندم امام کاظم متوسل شوند. و کسی که مشکلاتش به گلوگاه رسیده و تمام درها به روی او بسته شد، به فرزندم اباصالح المهدی متوسل شود.
در عصر پرغوغایی که بیماریها بیداد میکند و تمام دنیا گرفتار آن هست و شهر قم هم از چند روز وضعیت قرمز اعلام کردهاند، باید به حضرت موسی بن جعفر متوسل شویم.
ان شاءالله از همه بینندگان درخواست میکنیم، با توسل به حضرت موسی بن جعفر بخواهند که این بیماریها را از سر همه، علی الخصوص مردم ایران و همه شیعیان در سراسر جهان و مسلمانان برطرف کند و تبعات بیماری را با فضل و کرمش جبران بفرماید.
امام موسی کاظم سال 128 هجری به دنیا آمدند. آن حضرت بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) در سال 148 هجری قمری به امامت رسیدند و در سال 183 در زندان «سندی بن شاهک» (علیه لعنة الله) به شهادت رسیدند.
دوران امامت حضرت، سی و پنج سال بود. آن بزرگوار با خلافت «منصور دوانیقی»، «هادی»، «مهدی» و «هارون عباسی» معاصر بودند.
امام موسی کاظم از طرف «هادی» و «مهدی» بارها زندانی شدند و عاقبت هم در زندان «سندی بن شاهک» سال 183 هجری به شهادت رسیدند. زندگی امام موسی کاظم زندگی بسیار پرغوغایی بود.
ان شاءالله خداوند عالم کرم کند و بی بی دو عالم کریمه اهلبیت ما را در سایه سارش مورد عنایت قرار بدهد و دست نوازشش را بر سر ما و این شبکهای که به نام حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هست، بکشد.
ما ان شاءالله به بینندگان عزیز قول میدهیم در رابطه با امام موسی کاظم در جلسات متعددی صحبت کنیم.
هجمه وهابیت به امام کاظم (سلام الله علیه) و القای برخی شبهات!!
امروز وهابیت حضرت موسی کاظم را دستمایهای برای بعضی از شبهات حتی برای بعضی از علمای شیعه که بهرهای از علم ندارند، قرار داده است.
امر مشتبه شده و آنها تصور میکنند که امام بعد از امام صادق، «اسماعیل» بوده است. آنها چنین میپندارند که «بدا» حاصل شده و امامت به امام کاظم منتقل شده است!!
بنده در مناظرهای که اوایل امسال با یکی از اساتید اصفهان داشتم، گفتم که ما نزدیک به سیصد روایت از رسول گرامی اسلام، امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا داریم که نام ائمه اطهار از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی در روایات ما آمده است.
اسامی ائمه اطهار همچنین در روایات اهل سنت آمده است. جالب اینجاست که امام کاظم (علیه السلام) شاید تنها امامی هست که امام صادق در روز ولادتش، امامتش را اعلام کرد. خیلی عجیب است!
آقایان به کتاب «محاسن برقی» که یکی از کتابهای معتبر شیعه است، مراجعه کنند. در این کتاب و همچنین کتاب «کافی» اثر «کلینی» روایتی در خصوص امامت امام کاظم آمده است.
در روایت نقل شده است که امام صادق در مسیرش به مکه مکرمه در منزل «ابواء» وقتی خبر ولادت امام کاظم را می شنود میفرماید:
« فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي»
به خدا او صاحب شما بعد از من است.
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص 385، بَابُ مَوَالِيدِ الْأَئِمَّة، ح1
در ذهنم هست نزدیک به چهل روایت داریم که عمده آنها امامت امام کاظم را در دوران طفولیت اعلام کردند. حضرت در گهواره بود که امامت او را اعلام کردند. همچنین روایاتی داریم که وقتی حضرت پنج یا شش ساله بودند امامتشان را اعلام کردند.
ما به بی بی حضرت فاطمه معصومه قول دادیم که اگر عنایتی بفرمایند، در رابطه با شبهه امامت «اسماعیل» که دستمایه بسیاری از وهابیت از جمله «ابن تیمیه» شده است مفصل صحبت کنیم.
در حال حاضر هم متأسفانه برخی علمای شیعه ما، که از علم بی بهره هستند، به ماجرای امامت «اسماعیل» دامن میزنند. امام صادق (علیه السلام) بارها در مذمت «اسماعیل» عبارتهای تندی بیان فرمودند.
ما روایاتی داریم که «اسماعیل» نسبت به امام صادق بسیار وقیحانه و بی ادبانه برخورد میکرد که نه تنها شایستگی امامت ندارد، بلکه شایستگی یک فرد مسلمان متدین که احترام امام را نگهدارد هم ندارد. در روایت آمده است:
«کنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ وَ عِنْدَهُ إِسْمَاعِیلُ ابْنُهُ»
ما نزد امام صادق بودیم و فرزندش اسماعیل هم در آنجا حضور داشت.
«فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَبَالَةِ الْأَرْضِ، فَأَجَابَنِی فیها»
ما در مورد مسئلهای سؤال کردیم و امام صادق هم جواب ما را داد.
«فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: یا أَبَتِ، إِنَّک لَمْ تَفْهَمْ مَا قَالَ لَک!»
سپس اسماعیل گفت: پدر، تو نفهمیدی که اینها از تو چه پرسیدند!
الإمامة و التبصرة من الحیرة، نویسنده: ابن بابویه، علی بن حسین، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص 69، ح 56
مشاهده کنید «اسماعیل» تا این اندازه بی ادب بوده است. تمامی این روایات در مصادر شیعه با سندهای معتبر و صحیح ثبت شده است.
متأسفانه بعضی از آقایان روایات ضعیفی از گوشه و کنار پیدا میکنند و شروع به دامن زدن میکنند. حال در خصوص اینکه چطور این روایات در منابع شیعه وارد شده است یا از روی تقیه صادر شده است هم جای بحث دارد.
جو زمان امام کاظم جزء خفقان و ستم آلودترین جوها در دوران چهارده معصوم (علیهم السلام) و یکی از سختترین دوران بود.
ان شاءالله ما قول میدهیم به حول قوه الهی مفصل در این زمینه با بینندگان عزیز صحبت کنیم و مطالبی مطرح کنیم که تا به حال یقین دارم نشنیدهاند.
بنده با یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه که چندین تألیفات هم دارد و بنده واقعاً او را قبول دارد صحبت میکردم. ایشان از بنده خواستند که اگر در این زمینه مطالب خوب و مستند و مستدل دارید در اختیار ما هم قرار بدهید، زیرا ما هم با این شبهات مواجهیم.
بنده خدا را شاکرم که با تفضلاتش و منّتی که بر ما گذاشته است، توفیق داد تا در این رابطه مطالب خوبی جمع آوری کردم. البته عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
بنده ماه رمضان سال گذشته تمام وقتم را برای پاسخ به همین چند شبههای گذاشتم که در رابطه با قضیه امام صادق و «اسماعیل» و امام کاظم مطرح میشود.
همچنین در رابطه با امامت امام هادی (علیه السلام) یک سری شبهاتی است. بنده یک ماه رمضان تمام وقتم را برای پاسخ به این شبهات گذاشتم.
در نتیجه مطالب خوبی تهیه شد که ان شاءالله به بینندگان عزیز ارائه بدهیم. امیدواریم مرضی حضرت ولی عصر و کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه قرار بگیرد.
مجری:
استاد! اگر اجازه بدهید به دلیل اینکه امشب ولادت امام کاظم (علیه السلام) هست، میان برنامهای ببینیم و سپس خلاصه برنامههای گذشته را از حضرتعالی بشنویم.
دوستان بیننده منتظر ما باشید؛ کلیپی با هم ببینیم و برمی گردیم. عزیزان بیننده «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» عرض تبریک مجدد دارم و ان شاءالله که این روزها، روزهای خوب و خوشی داشته باشید.
از خداوند متعال آرزوی توفیق روزافزون برای یکایک شما عزیزان، خواهران و برادران گرامی که این شبکه را پیگیر هستید خواهانیم. ان شاءالله اعیادی که در پیش روست را مغتنم بشماریم. اعیاد پرفضیلتی است؛ نزول سوره دهر، آیه تطهیر و آیه ولایت مناسبتهای خوب و شیرینی است. ان شاءالله که تا قبل از محرم دلهایمان را جلا داده باشیم تا برای محرم آماده باشیم.
حاج آقا من خدمت شما بازهم عرض تبریک و تهنیت دارم. مناسبت بسیار فرهبخش و شیرین و دلچسبی است. ان شاءالله این روزها برای شما هم خوش یمن باشد، همانگونه که هست.
ما در خدمت شما هستیم. خلاصهای از مباحث مهم خود را برای بینندگانی که در جریان برنامهها نبودند، بیان بفرمایید. ان شاءالله سپس به موضوع اصلی بحث که خطبه غدیر هست بپردازیم.
تفاوت «خطبه غدیر» و «حدیث غدیر»!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
آخرین سؤالی که مجری محترم در دهه ولایت پرسیدند و پاسخ ناتمام ماند، در رابطه با فرق میان «خطبه غدیر» و «حدیث غدیر» بود. بنده عرض کردم غالباً در منابع شیعه و سنی، حدیث غدیر با این مضمون مطرح شده است:
«من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج 6، ص 372، ح 32118
یا:
« مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيَ وَلِيُّهُ»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 164، باب فی فضل أهل البیت رضی الله عنهم
یا:
«من کنت وَلِیهُ فَعَلِی وَلِیهُ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 350، ح 23011
این حدیث است، نه خطبه. خطبه به معنای سخنرانی است. اگر سخنرانی رسول اکرم یک ساعت هم باشد، باید حداقل ده تا دوازده صفحه نقل شده باشد.
وقتی که ما برنامهای داریم و نیم ساعت صحبت میکنیم، وقتی دوستان میخواهند آن را پیاده کنند به پانزده صفحه متن تبدیل میشود. ولی متأسفانه ما میبینیم در منابع شیعه و اهل سنت تنها حدیث غدیر مطرح شده است، نه خطبه غدیر!
من بسیار در این زمینه جستجو کردم و مشاهده کردم در قرن چهارم، آقای «طبرانی» متوفای 360 هجری در کتاب «معجم الکبیر» که روایات معتبری دارد، در جلد سوم صفحه 180 یک صفحه و نیم از خطبه غدیر را نقل کرده است.
همچنین «شیخ صدوق» متوفای 381 هجری در کتاب «خصال» جلد اول صفحه 65 این مطلب را آورده است.
بنده نتوانستم قبل از «طبرانی» خطبه غدیر حتی در یک صفحه هم پیدا کنم که یک روز صحبت پیغمبر اکرم را نقل کرده باشند.
دوستان از بنده سؤال کردند که این خطبه چه پیامی دارد. در جلسه گذشته نکتهها و پیامهایی که ما میتوانیم از این خطبه درک کنیم و امروز برای ما بیان شده است را خدمت شما مطرح کردم و نکاتی را امروز اضافه میکنم.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اولاد طاهرینشان، مصدر تشریع احکام الهی!
یکی از سؤالاتی که مطرح شد، این بود که خلافت امیرالمؤمنین متعلق به هزار و چهارصد سال قبل است. این قضیه که حضرت خلیفه بودند یا امام بودند، بحثی است. حال طرح این مسئله چه اثری دارد؟!
این افراد تصور میکنند که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم مثل خلیفه اول و خلیفه دوم به عنوان خلیفه و حاکم معین شده است، چند سالی حکومت کردند و به شهادت رسیدند.
این افراد بی خبر از این هستند که امیرالمؤمنین مصدر تشریع است. اگر بخواهم در یک جمله بیان کنم، باید بگویم که امیرالمؤمنین و فرزندانشان که در خطبه غدیر خم هم به آن اشاره شد و حدیث ثقلین مطرح شد مصدر تشریع هستند.
ما باید احکام خود را از ائمه اطهار بگیریم. ما باید سیاست خود را از این بزرگواران بگیریم. ما باید اخلاق خود را از امیرالمؤمنین و فرزندان بزرگوارشان بگیریم. ما باید معارف خود را از این بزرگواران بگیریم. ما باید توحید خود را از اهلبیت بگیریم.
ما باید آشنایی با نبوت و امامت و معاد را از امیرالمؤمنین و فرزندان پاکش بگیریم. اگر ما اهلبیت را کنار بگذاریم، سر از توحید خلاف قرآن کریم درمی آوریم.
توحیدی که امیرالمؤمنین در خطبه اول «نهج البلاغه» مطرح میکنند، این است که میفرمایند:
«الَّذِی لَا یدْرِکهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا ینَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِی لَیسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُود»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 39، خ 1
این قضایا همگی نشانگر این است که این توحید، توحید برخاسته از متن قرآن کریم است.
اگر ما این توحید را کنار بگذاریم، سر از خدای الاغ سوار وهابیت در میآوریم. خدایی که دارای جسم است. خدایی که وقتی بیمار میشود، ملائکه به عیادت او میروند. خدایی که در ایام حج، سوار بر ناقه است و برای رمی جمرات میرود!!!
اینها مسخره بازیهایی است که ما در توحید منهای علی میبینیم. در توحید امیرالمؤمنین و اهلبیت از این خرافات خبری نیست.
بنده به صراحت بگویم با توجه به اینکه نقل احادیث از زمان خلیفه اول تا صد سال ممنوع شد و احادیث را آتش زدند، تعدادی از یهودیان که دشمن دیرینه اسلام هستند فرصت پیدا کردند تا بعضی از مطالب خرافی و توحید تحریف شده را وارد معارف دینی کنند.
مجری:
آنها از یک طرف ادعا میکنند که ممکن است حدیث پیامبر با قرآن کریم ادغام شود و نباید این کار را نکنیم و از طرف دیگر عدهای یهودی چنین داستانهایی درست میکنند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. افرادی همانند «کعب الأحبار» در مسجد النبی کرسی تدریس داشت. «ابوهریره» و «ابن عباس» و امثال «تمیم داریها» مشغول تدریس بودند.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تنها به عنوان خلیفه مطرح نبودند که ما بگوییم خلافت حضرت امروز چه فایدهای دارد، بلکه حضرت مصدر تشریع هستند.
بنده عرض کردم که هرچه ما بخواهیم از معارف دینی بگیریم، باید به سراغ امیرالمؤمنین و فرزندان بزرگوار آن حضرت برویم و این دیگر عصر و زمان نمیشناسد.
لذا در خطبه غدیر، رسول گرامی اسلام این نکات را بیان فرموده است. اگر ما این خطبه را نه از کتابهای شیعه، بلکه از کتب اهل سنت خوب بیان کنیم، قضیه کاملاً روشن و واضح خواهد شد.
مروری بر پیامهای ماندگار واقعه عظیم غدیرخم
بنده در این زمینه چند نکته را فهرست وار بگویم. ما اولاً گفتیم همانطور که آقای «سبط ابن جوزی» و دیگران دارند، رسول گرامی اسلام، صد و بیست و چهار هزار نفر را در همایش بزرگ غدیر جمع کردند.
همایش غدیر مصداق یک همایش بی نظیر در آن عصر است. ما در تاریخ چنین همایشی ندیدیم که صد و بیست هزار نفر جمع شوند.
رسول گرامی اسلام اولاً تمام مردم را آوردند تا هرگونه بهانه و راه گریز بسته شود. باید حجت بر همه تمام شود و همه از زبان پیغمبر اکرم بشنوند و فردا نگویند که فلانی این حدیث را نقل کرده و شاید اشتباه شنیده و نتوانسته حرف پیغمبر را خوب برساند.
مردم باید خودشان به گوش خودشان بشنوند و حجت بر همگان تمام شود. نکته بعد این است که پیغمبر اکرم میفرماید:
«وَإِنِّی أُوشَک أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبُ فما أَنْتُمْ قَائِلُونَ»
من گمان میکنم عمرم به پایان رسیده است. من در برابر سخنانی که می گویم مسئول هستم و شما هم مسئولید.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971
بنده عرض کردم که معمولاً شخصیتهای بزرگ سفارشهای اساسی خودشان را آخر عمر مینویسند و بیان میکنند. دلیل این کار این است که افرادی نگویند که بعد از نوشتن این وصیت بدا حاصل شده است، وصیت نسخ شده یا از نظرش برگشته است.
معمولاً بزرگان در اواخر عمر اساسیترین مطالبشان را با توجه به کارهایی که کردهاند و با نگاه به آینده وصیت میکنند. آنها با این دو نگاه وصیت و صحبت میکنند.
بنابراین رسول اکرم با توجه به بیست و سه سال زحمتی که کشیدند و به جهت اینکه این زحمات هدر نرود، یک سری مطالبی را در این همایش صد و بیست هزار نفره مطرح میکنند تا آینده را با گذشته پیوند بدهند.
امامت استمرار رسالت است و تنها حکومت و خلافت ظاهری نیست! تمام مسئولیتی که برای رسول اکرم بوده و تمام مقامی که برای آن حضرت بوده است، به استثنای مسئله وحی، همه چیز برای امیرالمؤمنین و فرزندان آن حضرت پابرجاست. همچنین اگر کتب اهل سنت هم خوب مورد مطالعه قرار بگیرد، مطالبی در این زمینه دارند.
اولین جملهای که حضرت در خطبه غدیر مطرح فرمودند، این بود:
«أَنِّی مَسْئُولٌ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیکمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِیکمْ مِنْ کتَابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ أَنَّکمْ مَسْئُولُون»
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 66، ح 98
حضرت به صراحت فرمودند که من در برابر حرفم مسئولم و شما هم مسئول هستید. حضرت سپس آیه 6 سوره مبارکه اعراف را قرائت کردند و فرمودند:
(فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَ الْمُرْسَلِین)
بطور قطع از کسانی که پیامبران را به سوی آنها فرستادیم سؤال خواهیم کرد و از پیامبران (نیز) سؤال میکنیم.
سوره اعراف (7): آیه 6
خداوند متعال میفرماید: ما فردای قیامت هم از مردم سؤال خواهیم کرد و هم از پیامبران سؤال خواهیم کرد. ما از پیامبران سؤال میکنیم که آیا وظیفه رسالت خود را انجام دادند یا ندادند. همچنین از مردم سؤال میکنیم که به آنچه پیغمبر اکرم به شما رساند عمل کردید یا عمل نکردید!
رسول گرامی اسلام بسیار ساده و خودمانی میفرماید:
«أَنِّی مَسْئُولٌ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیکمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِیکمْ مِنْ کتَابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ أَنَّکمْ مَسْئُولُون»
حضرت همچنین به آیه شریفه:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
اشاره میکند. ما عرض کردیم بزرگان اهل سنت همانند آقای «آلوسی» که متوفای 1270 است، در کتاب «روح المعانی» جلد 6 صفحه 193 از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند و مینویسد:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول.
این قضیه کاملاً واضح و روشن است و ایشان هم این قضیه را به صراحت نقل کرده است.
یک شب یکی از دوستان ادعا کرد که «آلوسی» این روایت را از قول شیعه نقل کرده است. ظاهراً این شخص خوب دقت نکرده است. «آلوسی» مطالب شیعه را تمام میکند، سپس نظر شخصی خود را مطرح میکند حتی در ذیل آن هم بحث خلفای راشدین را مطرح میکند. یک شیعه که در کنار خلافت امیرالمؤمنین، خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را مطرح نمیکند!
بنده تقاضا دارم عزیزان مطلب نوشته شده در کتاب «روح المعانی» جلد 6 صفحه 193 را خوب دقت کنند. تصویری که ملاحظه میکنید، متن کتاب «روح المعانی» است که چنین نوشته است:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
در اینجا اصلاً نقل نشده است که شیعیان چنین چیزی گفتهاند. ایشان در ابتدای نقل روایت نوشته است:
«وأخرج الجلال السیوطی فی الدر المنثور عن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر راوین عن أبی سعید الخدری...»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول.
این حرف «آلوسی» است و زمانی هم که این حرف را نقل میکند، رد نمیکند. قاعده الزام این است که اگر کسی مطلبی نقل کرد و علیه خودش بود، ما از باب قاعده الزام آن را میگیریم و نمیتوانیم رها کنیم.
اگر این روایت سندا و دلالتا اشکالی داشت، «آلوسی» آن را نقد میکرد. او در ادامه بحث خبر غدیر را مطرح میکند و شروع به نقد کردن میکند، اما این روایت را به هیچ وجه رد نمیکند.
همچنین آقای «سیوطی» این روایت را در کتاب «الدر المنثور» نقل میکند. معمولاً مبنای آقای «سیوطی» این است که اگر روایتی ضعیف باشد، او مینویسد: «رواه ابن مردویه بسند ضعیف»، اما در اینجا مینویسد:
«وأخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) علی رسول الله یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب»
ایشان در ادامه مینویسد:
«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) ان علیا مولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 3، ص 117، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
ایشان هیچ اشکالی هم به ضعف سند نمیکند. این قضیه بسیار واضح و روشن است و جای شبهه نیست. در هر صورت پیغمبر اکرم در خطبه غدیر میفرماید:
«وَ أَنَّکمْ مَسْئُولُون»
به فرموده رسول گرامی اسلام شما هم مسئولیت دارید و فردا مورد سؤال قرار میگیرید. چنین نیست که امروز من ولایت علی بن أبی طالب را مطرح کنم و شما فردا بهانه بیاورید.
در کتاب «تفسیر قرطبی» جلد 10 صفحه 297 ذیل آیه 71 سوره مبارکه اسراء که خداوند می تعال میفرماید:
(یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم)
به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم.
سوره إسراء (17): آیه 71
به صراحت مینویسد:
«کل یدعی بإمام زمانهم وکتاب ربهم»
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 10، ص 297، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..
این قضایا کاملاً واضح و روشن است. همچنین «آلوسی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 15 صفحه 120 همین تعبیر را دارد. «آلوسی» در جلد 23 صفحه 80 مینویسد:
«أن السؤال عن العقائد والأعمال ورأس ذلک لا إله إلا الله ومن أجله ولایة علی کرم الله تعالی وجهه»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 23، ص 80، باب الصافات: (24) وقفوهم إنهم مسؤولون
«ابن حجر مکی» در کتاب «الصواعق المحرقة» به صراحت مینویسد: مراد این آیه شریفه این است که خداوند عالم فردای قیامت از ولایت امیرالمؤمنین سؤال میکند.
فرمایش رسول گرامی اسلام این است که من در برابر فرمایش خداوند عالم (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک) مسئولم و شما هم در برابر حرفهایی که من میزنم مسئولیت دارید. ما قبلاً این بحثها را مطرح کردیم.
مجری:
بنده یک سری نکات از فرمایشات شما یادداشت کردم. بعد از دیدن یک میان برنامه پیامهای این نکات را هم از شما بپرسم و برنامه را ادامه بدهیم. بینندگان عزیز منتظر ما باشید. بعد از دیدن یک میان برنامه برمی گردیم.
عزیزان بیننده، خواهران و برادران عزیزی که «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و برنامه «حبل المتین» را برای دیدن انتخاب کردید خسته نباشید. ما در خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم و همچنان از محضر ایشان استفاده میبریم.
این روزها، روزهای شاد و اعیاد مبارکی است. عید بزرگ خدا عید غدیر خم هست. این روزها را خدمت شما شادباش عرض میکنیم.
حاج آقا خسته نباشید. از محضر شما استفاده کردیم. قبل از میان برنامه لطف کردید و خلاصهای از مباحث گذشته را مطرح کردید.
شما به نکته مهمی در خصوص نبوت و توحید و معادی که بدون امیرالمؤمنین است و به کجا میرسد، اشاره کردید.
جالب اینجاست که پیامبر اکرم قبل از اینکه حضرت امیرالمؤمنین را به عنوان ولایت مطرح کنند، از مردم سؤالاتی در خصوص توحید و نبوت و معاد میپرسند و آنها جوابهایی میدهند که اعتراف گونه است. این قضیه چه پیامی برای ما دارد؟!
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همطراز با توحید و نبوت و معاد
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد سوم حدیث 3052 آورده است که پیغمبر اکرم فرمودند:
«أَلَیسَ تَشْهَدُونَ ان لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ»
آیا بر وحدانیت خداوند شهادت نمیدهید؟
سؤال اول حضرت در مورد توحید است.
«وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ»
آیا شهادت نمیدهید که محمد بنده و رسول خداست؟
سؤال دوم حضرت در مورد نبوت است.
«وَأَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَنَارَهُ حَقٌّ وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ»
سؤال سوم حضرت در مورد معاد است.
«قالوا بَلَی نَشْهَدُ بِذَلِک»
مردم در جواب گفتند: ما به این شهادتها اعتراف میکنیم.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 180، ح 3052
رسول گرامی اسلام چرا این سؤالات را میپرسند؟ مگر مردم خداشناس نبودند؟ اگر مردم خداشناس نبودند، در مکه چکار میکردند؟! مگر مردم در کنار رسول گرامی اسلام «لبیک، لا شریک لک لبیک» نگفتند؟
اگر رسالت پیغمبر اکرم اشکالی داشت، این افراد این چنین جمع نمیشدند و بیست و سه سال با پیغمبر اکرم با سختیها و مشکلات مواجه نمیشدند.
اگر این افراد معتقد به قیامت نبودند، بنابراین اینجا چکار میکردند؟ مشاهده کنید که این اعتقادات وجود دارد، اما رمزی دارد.
رمز آن این است که رسول گرامی اسلام با طرح سه بحث «توحید» و «نبوت» و «معاد» بفهماند، مطالبی که میخواهم در رابطه با علی بن أبی طالب بگویم هم ردیف با توحید و نبوت و معاد است؛ نه در ردیف نماز و روزه و حج و زکات و جهاد!!
این همان امامتی است که استمرار نبوت است. همانگونه که نبوت و معاد و توحید برای شما از اهمیت ویژهای برخوردار است، بحث ولایت علی بن أبی طالب هم اینچنین است.
پیغمبر فرمود: اگر چنانچه از علی بن أبی طالب جدا شدید، از من و خدا جدا شدید.
«من فَارَقَ عَلِیا فَارَقَنِی وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ»
هرکسی از علی جدا شد از من جدا شده است و هرکسی از من جدا شد از خدا جدا شده است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 12، ص 423، ح 13559
این بحثی نیست که ما بخواهیم روی بعضی از مسائل خاص مطرح کنیم و بگوییم که خیلی زیاد مهم نبوده است. در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد 3 از قول «ابوذر» (رضی الله عنه) نوشته شده است:
«یا علی من فارقنی فقد فارق الله»
یا علی! هرکسی از من جدا شود از خدا جدا شده است.
«ومن فارقک یا علی فقد فارقنی»
و هرکسی از تو جدا شود از من جدا شده است.
«صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 133، ح 4624
بنابراین کاملاً مشخص است که بحث ولایت امیرالمؤمنین همانند فرائضی مانند نماز و زکات و حج نیست، بلکه فراتر از اینهاست.
این روایات کاملاً نشانگر این است هدف رسول گرامی اسلام از مطرح کردن این سه مسئله این است که میخواهند آن را به ولایت امیرالمؤمنین پیوند دهند که ولایت حضرت همسنگ توحید و نبوت و معاد است. همچنانکه در روایات شیعه داریم:
« يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بَعْدِي حُجَجُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ مَنْ أَنْكَرَ وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ عَصَى وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ عَصَانِي»
كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر؛ ناشر: اسلاميه - تهران، 1359ق؛ ج2، ص 413، ح 13
مجری:
خیلی ممنونم استاد. بحث دیگری هم که شما به آن اشاره داشتید، بحث آیاتی بود که پیغمبر اکرم قبل از طرح حدیث غدیر خم آنها را فرمودند.
شما در برنامه گذشته به آیه ششم از سوره مبارکه احزاب اشاره کردید. میشود توضیح بفرمایید که پیغمبر اکرم به چه دلیل این مطلب را بیان میکنند؟
مهمترین آیه ی بیانگر مقام سیاسی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
آنچه که مهم است، این است که رسول اکرم یکی از آیات مهمی که بالاترین مقام پیغمبر اکرم و جنبه سیاسی و اسلامی را مطرح میکند، در اینجا بیان میفرماید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند:
(النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم)
پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است.
سوره احزاب (33): آیه 6
این قضیه بسیار مهم است. شاید بالاترین مقامی که خداوند متعال در قرآن کریم برای رسول گرامی اسلام آورده است، این هست؛ همچنانکه میفرمایند: ولایت پیغمبر بر شما مؤمنین از ولایت خود شما بر شما بالاتر است.
همانقدر که یک نفر بر خودش ولایت دارد، ولایت رسول اکرم بر او حاکم است و از ولایت خود افراد بر خودشان هم مقدم است.
لذا بزرگان شیعه و سنی در ذیل این آیه حرف زیاد دارند. «زمخشری» در کتاب «کشاف» جلد پنجم وقتی به این آیه شریفه میرسد، مینویسد:
«(النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ) فی کل شیء من أمور الدین والدنیا (مّنْ أَنفُسِهِمْ)»
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، ج 3، ص 531، باب الأحزاب: (6) النبی أولی بالمؤمنین... ..
طبق نظر ایشان پیغمبر اکرم در تمام امور دینی و دنیوی اولویت دارند. حال بعضی از وهابیها یا آخوندها یا ورشکستگان سیاسی ادعا میکنند که پیغمبر اکرم از طرف خداوند عالم وظیفه تشکیل حکومت نداشت، بلکه مردم ایشان را انتخاب کردند!!
ما در مناظرهای که با یکی از اساتید حوزه علمیه در اصفهان داشتیم، ایشان ادعا میکرد که ما دلیلی نداریم بر اینکه پیغمبر اکرم از ناحیه خداوند مأمور به تشکیل حکومت بود. مردم با پیغمبر اکرم بیعت کردند و به خاطر بیعت مردم، حکومتی تأسیس شد!!
من نمیدانم این حرفها را شیاطین به این افراد وحی میکنند یا این حرفها به خاطر جهلشان است!؟
یک عالم سنی در مورد آیه شریفه (النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم) مینویسد: «فی کل شیء من أمور الدین والدنیا»؛ به این معنا که اولویت در تمام امور دینی و دنیوی ثابت است. همچنین آقای «نسفی» در تفسیرشان همین تعبیر را دارند و مینویسند:
«(النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم) أی أحق بهم فی کل شیء من أمور الدین والدنیا»
تفسیر النسفی، اسم المؤلف: النسفی، ج 3، ص 297، باب الأحزاب: (6) النبی أولی بالمؤمنین... ..
طبق نظر ایشان ولایت پیغمبر اکرم از طرف خداوند است، نه از طرف مردم. من نمیدانم بعضی افراد چه فکری میکنند و چه چیزهایی در سرشان است؟!
بنده نمیدانم این افراد بی سواد هستند یا با اهلبیت (علیهم السلام) عناد دارند و یا به دنبال این هستند که ادعایی مطرح کنند تا کسب شهرت کنند.
چنین نیست که ما ادعا کنیم حکومت سیاسی پیغمبر اکرم حکومت مردمی بوده است. یا ادعا کنیم به دلیل اینکه مردم با پیغمبر اکرم در عقبه بیعت کردند، حکومت رسول گرامی اسلام مشروعیت پیدا کرد!!
اگر چنین باشد، ما باید بسیاری از آیات را کنار بگذاریم. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
(إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماما)
از دودمان من (نیز امامانی قرار بده).
سوره بقره (2): آیه 124
یا:
(إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَةً فِی الْأَرْض)
ما تو را خلیفه (و نماینده خود) در زمین قرار دادیم.
سوره ص (38): آیه 26
یا:
(إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة)
من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد.
سوره بقره (2): آیه 30
ما میخواهیم این آیات را چکار کنیم؟ آیا باید چشممان را روی تمام حقایق ببندیم؟
«تفسیر آلوسی» تفسیر مشهوری است. در جلد بیست و یکم این کتاب صفحه 151 آمده است:
«وأطلقت الأولویة لیفید الکلام أولویته علیه الصلاة والسلام فی جمیع الأمور»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 21، ص 151، باب الأحزاب: (6) النبی أولی بالمؤمنین... ..
«أطلقت» به معنای این است که به صورت مطلق آمده است. این اطلاق نشانگر این است که رسول گرامی اسلام در تمام امور بر مردم اولی است.
همچنین علمای شیعه ما هم همین نظر را دارند. «مرحوم سید مرتضی» (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 436 هجری وقتی به این آیه میرسد، مینویسد:
«(النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم) وإنما أراد تعالی أنه أحق بتدبیرهم وتصريفهم»
رسائل الشريف المرتضى، تأليف: الشريف المرتضى، تقديم: السيد أحمد الحسيني، إعداد: السيد مهدي الرجائي، نشر: دار القرآن الكريم – قم، طبع: مطبعة الخيام – قم، التاريخ: 1405 ه، ج 3، ص 253، شماره 43
طبق نظر ایشان تدبیر امور مردم به عهده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. اصلاً بحث این نیست که تدبیر امور را مردم به پیغمبر داده باشند.
همین شخصی که با او مناظره داشتم، ادعا داشت که پیغمبر اکرم در قضیه جنگ بدر و احد با صحابه مشورت میکردند. این دلیل بر این است که حکومت سیاسی پیغمبر اکرم را مردم به او دادند و حکومت حضرت مردمی است!!
بنده در جواب گفتم: ابوبکر و عمر هم با علی بن أبی طالب مشورت میکردند. با این حساب مشروعیت خلافت آنها را هم امیرالمؤمنین به آنها داده بود؟!
این قضایا نشانگر این است که این افراد از الفبای مسائل دینی بی خبر هستند. لذا «مرحوم سید مرتضی» مینویسند:
«وإنما أراد تعالی أنه أحق بتدبیرهم و تصريفهم»
تمام تدبیر ملت طبق این آیه به عهده رسول گرامی اسلام است.
رسائل الشريف المرتضى، تأليف: الشريف المرتضى، تقديم: السيد أحمد الحسيني، إعداد: السيد مهدي الرجائي، نشر: دار القرآن الكريم – قم، طبع: مطبعة الخيام – قم، التاريخ: 1405 ه، ج 3، ص 253، شماره 43
همچنین «مرحوم شیخ طوسی» متوفای 460 هجری در کتاب «الإقتصاد» مینویسد:
«ولا خلاف بین المفسرین أن قول النبی صلی الله علیه وآله " أولی بالمؤمنین من أنفسهم " المراد به ومعناه أولی بتدبیرهم»
الإقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد؛ شيخ الطائفة الفقيه الأكبر أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسي، 385 – 460، منشورات مكتبة جامع چهلستون – طهران؛ مطبعة الخيام – قم 1400 - ه، ص 218، باب دلیل آخر علی إمامته
پیغمبر اکرم باید حکومت سیاسی تشکیل دهد، قاضی معین کند، محکمه معین کند و ظالم را به کیفر برساند. اگر حکومت تشکیل ندهد، آیاتی که در رابطه با حدود و دیات و قصاص است را چه کسی انجام دهند؟
اگر قرار است حکومت مردمی باشد، شخص ظالم ادعا میکند که من اشتباه کردم و در اینجا شما کوتاه بیایید. حضرت در اینجا مجبور است کوتاه بیاید، زیرا حکومتش را از مردم گرفته است!
به دلیل اینکه مردم به رسول گرامی اسلام مشروعیت دادند، حضرت در تمامی موارد باید از مردم تبعیت کند!!
بنده در این زمینه مفصل صحبت خواهم کرد. «مرحوم علامه طباطبایی» در کتاب «تفسیر المیزان» تعبیر زیبایی دارد و مینویسد:
«وهو التصرف فی شأن من شؤون الناس»
این آیات نشانگر این است که حضرت از طرف خداوند عالم تصرف در شئونات مردم دارد.
«بالولایة التی جعلها الله تعالی له بمثل قوله: ( النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم)»
الميزان في تفسير القرآن، تأليف العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج 16، ص 321
اثبات ولایت تام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در تمام امور دین و دنیا فقط با این آیه!
لذا رسول گرامی اسلام قبل از مطرح کردن قضیه ولایت امیرالمؤمنین، آیه 6 از سوره مبارکه احزاب را مطرح می فرماید.
مضمون آیه شریفه این است که می دانید ولایت من بر شما در تمام امور دینی و دنیوی از شما بیشتر است. ولایت من بگونه ای است که حتی بر تمام اموال و نفوس شما ولایت دارم. حضرت بعد از این، ولایت علی بن أبی طالب را مطرح میفرماید.
این که حضرت ابتدا میفرماید:
«أَلَسْتُ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ»
سپس میفرماید:
«من کنت مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 194، ح 5066
سرّش همین است. «طبرانی» خود چنین تعبیر میکند که پیغمبر اکرم فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ مَوْلای وأنا مولی الْمُؤْمِنِینَ»
خدا ولی امر من هست و من مولای مؤمنین هستم.
«وأنا أَوْلَی بِهِمْ من أَنْفُسِهِمْ»
حضرت بلافاصله میفرماید:
«فَمَنْ کنت مَوْلاهُ فَهَذَا مَوْلاهُ یعْنِی عَلِیا»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 180، ح 3052
بنابراین پیغمبر اکرم میخواهد بین ولایت تامه خود بر مؤمنین با ولایت امیرالمؤمنین بر مؤمنین پیوند دهد. این قضیه بسیار واضح و روشن است و اصلاً جای تردیدی نیست.
آقای «سبط ابن جوزی» وقتی این مسئله را مطرح میکند، مینویسد:
«نص "ص" على ذلك بصريح العبارة دون التلويح والإشارة»
رسول اکرم با عبارت صریح مباحث را مطرح میکنند. ایشان سپس تمام اقوال و شعرا را مطرح میکنند. در ادامه مینویسد:
«و هذا نص صریح فی اثبات امامته و قبول طاعته»
تذكرة الخواص المعروف بتذكرة خواص الأمة في خصائص الأئمة؛ المؤلف: سبط ابن الجوزي (654 هـ)، المحقق: الدكتور عامر النجار، الناشر: مكتبة الثقافة الدينية، الطبعة: الأولى 1429 هـ - 2008 م؛ ص 30
ایشان مینویسد این که پیغمبر اکرم ابتدا فرمودند «أَلَسْتُ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ» سپس فرمودند «من کنت مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» نص صریح است در اثبات امامت و قبول طاعت علی بن أبی طالب. او در ادامه مینویسد که حضرت فرمود:
«ادر الحق معه حیث ما دار و کیف ما دار»
خدایا حق را گرداگرد علی بچرخان در هرکجا برود و به هر کیفیتی بچرخد.
محوریت این است. امام شناسی این است. ما تلاش کنیم به اندازه «سبط ابن جوزی» غیرت دینی داشته باشیم! ما باید علم به فهم آیات داشته باشیم. این موارد چیزی نیست که ما بخواهیم توضیح بدهیم.
«سبط ابن جوزی» شخصیت کوچکی نیست. آقای «ذهبی» در کتاب «تاریخ الإسلام» جلد 48 صفحه 183 وقتی به «سبط ابن جوزی» میرسد، مینویسد:
«الإمام، الواعظ، المؤرخ شمس الدین، أبو المظفر الترکی، ثم البغدادی العونی الحنفی. سِبْط الإمام جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی»
سپس مینویسد:
«وکان إماما، فقیها، واعظا، وحیدا فی الوعظ، علاّمةً فی التاریخ والسیر، وافر الحرمة، محبباً إلی الناس، حُلْوَ الوعظ، لطیف الشمائل، صاحب قبول تام»
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 48، ص 183، شماره 176
«ذهبی» می گوید او امام و فقیه و یگانه واعظ دهر و علامه در تاریخ و سیر است و سخنان او بی قید و شرط مورد قبول اهل سنت است. چنین شخصیتی در مورد امیرالمؤمنین مینویسد:
«و هذا نص صریح فی اثبات امامته و قبول طاعته»
لذا رسول گرامی اسلام قبل از آنکه امامت امیرالمؤمنین را مطرح کند، ابتدا «أَلَسْتُ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ» را مطرح میکند تا ثابت کند امامت امیرالمؤمنین برگرفته از امامت رسول گرامی اسلام است.
ولایت تامه امیرالمؤمنین در تمام امور دینی و دنیوی برگرفته از ولایت تامه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است. به بیان بهتر امامت همان استمرار نبوت است.
مجری:
حاج آقا از نکات و پیامهایی که در این بحث به آن اشاره داشتید، بسیار ممنونیم. نکته دیگری هم هست و آن اینکه بعد از آنکه پیامبر گرامی اسلام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را به عنوان ولی خدا معرفی میکند چنین دعایی میفرماید:
«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»
این دعا چه پیامی دارد که حضرت بلافاصله بعد از انتصاب امیرالمؤمنین به امامت چنین دعای شریف و مهمی را بیان فرمودند؟
ترسیم روشن حق و باطل، توسط پیامبر اکرم در غدیرخم
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این دعای پیغمبر اکرم بر یاران امیرالمؤمنین و نفرین حضرت بر دشمنان امیرالمؤمنین است. حضرت در این دعا میفرمایند:
«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ وَانْصُرْ من نَصَرَهُ»
اولین پیام این دعا این است که بر همه واجب است از امیرالمؤمنین بی چون و چرا تبعیت کنند و کسی به هیچ بهانهای حق مخالفت با علی بن أبی طالب را ندارد.
«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»
خدایا هرکسی که علی را دوست دارد دوست بدار و هرکسی علی را دشمن دارد دشمن بدار.
«وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه»
هرکسی علی را یاری میکند او را یاری کن و هرکسی علی را خوار میکند او را خوار کن.
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 66، ح 98
این دعا نشانگر این است که رسول گرامی اسلام راه هرگونه مخالفت با امیرالمؤمنین را میبندد.
نکته بعد این است که پیغمبر اکرم به تمام اتفاقاتی که بعد از حضرت به وجود آمده همانند جنگ جمل و جنگ صفین خط بطلان کشیدند. آیا آقایانی که در جنگ جمل با امیرالمؤمنین میجنگیدند، حضرت را دوست داشتند؟!
یکی از مراجع بزرگوار میگفتند که آیا «طلحه» و «زبیر» امیرالمؤمنین را اهل بهشت میدانستند یا اهل جهنم میدانستند؟
اگر حضرت را اهل بهشت میدانستند که در این صورت امیرالمؤمنین جزو عشره مبشره هست و جنگ با اهل بهشت حرام است و کشتن اهل بهشت خلاف شرع است. همچنین نستجیر بالله اگر علی را اهل بهشت نمیدانند، طبق قوانین خودشان:
«الصحابة کلّهم من أهل الجنة قطعاً»
قطعاً تمام صحابه اهل بهشت هستند.
الإصابة فی تمییز الصحابة، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 هـ)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی - 1415 هـ، ج 1، ص 163
علی بن أبی طالب جزو عشره مبشره است. آیا کسی که با امیرالمؤمنین جنگ میکند و میخواهد حضرت را بکشد، قصدش این است که با کشتن علی بن أبی طالب، آن بزرگوار را به بهشت بفرستد یا نستجیر بالله به جهنم بفرستد؟!
بنابراین رسول گرامی اسلام تمام مخالفتهایی که بعد از خودشان با امیرالمؤمنین شد را مشخص کردند. البته قبل از این هم بارها عرض کردم در کتاب «صحیح مسلم» آمده است که حضرت فرمود:
«وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّی إلی أَنْ لَا یحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ»
قسم به خدایی که دانه را شکافت و هستی را آفرید این وصیت پیغمبر اکرم به من هست که فرمود: جز مؤمن مرا دوست نمیدارد و جز منافق هم مرا دشمن نمیدارد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 1، ص 86، ح 78
این اصل اساس کار است. افرادی از «احمد بن حنبل» سؤال کردند که عدهای غلو میکنند و می گویند علی بن أبی طالب قسمت کننده بهشت و جهنم است. ایشان در جواب گفت: چرا استبعاد میکنید؟ مگر نمیگویند:
«لَا یحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ»
آنها گفتند: بله. «احمد بن حنبل» گفت: بنابراین مسئله تمام است! هرکسی علی را دوست بدارد به بهشت میرود و هرکسی از حضرت بغض و کینه داشته باشد به جهنم میرود.
حدیث «مسلم» نشانگر این است که تقسیم کننده بهشت و جهنم علی بن أبی طالب است. این قضیه واقعاً واضح و روشن است. همچنین در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه 131 حدیث صحیحی وارد شده است که پیغمبر اکرم فرمود:
«من أطاعنی فقد أطاع الله»
هرکسی از من اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است.
«ومن عصانی فقد عصی الله»
هرکسی عصیان مرا کند عصیان خدا را کرده است.
«ومن أطاع علیا فقد أطاعنی»
هرکسی از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده است.
«ومن عصی علیا فقد عصانی»
و هرکسی با علی مخالفت کند با من مخالفت کرده است.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 131، ح 4617
این قضیه نشانگر این است که رسول گرامی اسلام این مسائل را بارها و بارها مطرح فرموده است. بازهم در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه 131 آمده است که پیغمبر اکرم میفرماید:
«من آذی علیا فقد آذانی»
هرکسی علی را اذیت کند، مرا اذیت کرده است.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 131، ح 4619
اهل سنت شاید بیش از سی روایت صحیح در این زمینه دارند.
مجری:
پیغمبر اکرم از هر راهی، با هر تعبیری و هر کلمه این قضیه را روشن کردند که خط درست کجاست و هیچ راه توجیهی باقی نگذاشتند.
روایتی عجیب در ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به نقل شیخ صدوق (ره)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
همچنین از میان منابع شیعه «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «معانی الأخبار» روایتی مفصل نسبت به اینکه عدهای ادعا میکنند خلافت امیرالمؤمنین مردمی است و الهی نیست مطرح کرده است. ایشان مینویسد که حضرت ذیل آیه شریفه:
(فَمَنْ نَکثَ فَإِنَّما ینْکثُ عَلی نَفْسِه)
هر کس پیمانشکنی کند به زیان خود پیمان شکسته است
سوره فتح (48): آیه 10
فرمودند:
«إِنَّ عَلِیاً إِمَامُکمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیکمْ»
حضرت در ادامه فرمودند:
«مَنْ أَنْکرَهُ فَقَدْ أَنْکرَنِی وَ مَنْ أَنْکرَنِی فَقَدْ أَنْکرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل»
انکار او انکار من است و انکار من انکار خداوند متعال است.
البته ما معتقدیم اگر برای کسی حجت تمام شود که علی بن أبی طالب منصوب از طرف پیغمبر اکرم و خداوند متعال است و با علم به این، انکار کند، قطعاً انکار نبوت است و چنین شخصی نماز را هم انکار کرده است. چون ما معتقدیم نماز، «ما جاء به الرسول» است و اگر نماز را انکار کند کافر است و انکار ضرورت کرده است.
اگر برای کسی محرز شد که علی بن أبی طالب امام منصوب از طرف خداوند و پیغمبر اکرم است و با این علم انکار کند، قطعاً انکار علی بن أبی طالب انکار پیغمبر اکرم و انکار خداوند متعال است. حضرت در ادامه میفرمایند:
«أَیهَا النَّاسُ مَنْ عَصَی عَلِیاً فَقَدْ عَصَانِی»
ای مردم! هرکسی با علی مخالفت کند با من مخالفت کرده است.
نافرمانی از علی بن أبی طالب نافرمانی از من است.
«وَ مَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَل»
و هرکسی با من مخالفت کند با خداوند متعال مخالفت کرده است.
«وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِیاً فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه»
هرکسی از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده است و هرکسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است.
این قضایا کاملاً روشن و واضح است. در ادامه روایت آمده است:
«أَیهَا النَّاسُ مَنِ اخْتَارَ مِنْکمْ عَلَی عَلِی إِمَاماً فَقَدِ اخْتَارَ عَلَی نَبِیاً»
هرکسی در کنار علی امامی برای خود انتخاب کند، گویا در کنار من پیغمبری هم انتخاب کرده است.
به بیان بهتر هرکسی در کنار علی بن أبی طالب معتقد به امامت دیگری باشد، همانند این است که در کنار من به رسالت کسی دیگر هم اعتراف کرده است.
«وَ مَنِ اخْتَارَ عَلَی نَبِیاً فَقَدِ اخْتَارَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَبّا»
هرکسی در کنار من پیغمبری انتخاب کند، همانند این است که در کنار خدا هم خدای دیگری انتخاب کرده است.
«وَلِیهُ وَلِیی وَ وَلِیی وَلِی اللَّهِ »
دوست علی دوست من است و دوست من دوست خداست.
«وَ عَدُوُّهُ عَدُوِّی وَ عَدُوِّی عَدُوُّ اللَّه»
عداوت علی عداوت من است و عداومت من عداوت خداوند است.
معانی الأخبار، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 372، ح 1
پیغمبر اکرم به چه زبانی به مردم این مطالب را بفهماند؟ این روایات نشانگر این است که قضیه شوخی بردار نیست. حال افرادی ادعا میکنند که خلافت علی بن أبی طالب متعلق به هزار و چهارصد سال قبل است و الآن فایده ای ندارد.
زمانی که رسول اکرم در ابتدا اعتراف میگیرد، از مردم میپرسد که آیا من حق رسالت خود را انجام دادم یا ندادم؟ همگی در جواب گفتند:
«نَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ أَدَّیت»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 291، ح 6
همه حاضرین شهادت دادند و گفتند که پیغمبر اکرم وظیفه رسالتی خود را انجام داده است. این قضایا واضح و روشن است و جای تردیدی نیست.
رسول گرامی اسلام به چه زبانی بگوید که ما قبول کنیم؟ لفظی مانده است که رسول اکرم درباره امیرالمؤمنین نیاورده باشد؟ آیا واژهای مانده است که رسول اکرم آن واژه را به کار نبرده باشد؟
البته اگر بغض و کینه و عناد باشد، می شود مثل «ذهبی» که وقتی نمی تواند روایت فضائل امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را از نظر سند و دلالت رد بکند، با وقاحت می گوید:
« يشهد القلب انه باطل»
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود؛ ج1، ص 213
حال اینکه قضیه چیست من نمیدانم. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خیلی ممنونم. بازهم در خطبه غدیر نکته مهمی است و آن بحث حوض کوثر است. واقعاً چه پیامی دارد که میبینیم پیغمبر اکرم بعد از این بحث در خطبه به حوض کوثر و این که شما در آنجا جمع میشوید اشاره میکنند؟!
چرایی اشاره پیامبر به «حدیث حوض» در خطبه غدیرخم
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
یکی از نکات ظریف و پیام خطبه غدیر همین قضیه اشاره به قضیه حوض است. ما روایات متعددی در کتب شیعه و سنی داریم که فردای قیامت همه در کنار حوض با پیغمبر اکرم ملاقات میکنند.
کسانی که مؤمن و اهل بهشت باشند، به دست امیرالمؤمنین که ساقی کوثر هست از حوض آب مینوشند. در مقابل هرکسی به دست امیرالمؤمنین از حوض آب ننوشد، وارد جهنم خواهد شد. حضرت در ادامه فرمودند:
«فَإِنِّی فَرْطُکمْ علی الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
من فردای قیامت کنار حوض ایستادهام و در آنجا شما را ملاقات خواهم کرد.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971
حضرت به صراحت فرمودند که اگر الآن از شما جدا شدم و از دنیا رفتم، تصور نکنید که رابطه من با شما برای همیشه قطع شده است. رابطه ما در قیامت برقرار است. همچنانکه قرآن کریم میفرماید:
(إِنَّ رَبَّک لَبِالْمِرْصادِ)
مسلماً پروردگار تو در کمینگاه است.
سوره فجر (89): آیه 14
رسول گرامی اسلام هم میفرماید: شما در کنار حوض بر من وارد خواهید شد. قضیه حوض قضیه بسیار مفصلی است که من الآن نمیخواهم وارد بحث حوض شوم. بحث حدیث حوض از احادیثی است که هم برای شیعه و هم برای سنی قابل دقت است.
کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» حدود هفده روایت در رابطه با بحث حوض مطرح کردهاند. مثلاً در روایتی آمده است:
«لَیرِدَنَّ عَلَی نَاسٌ من أَصْحَابِی الْحَوْضَ»
تعدادی از اصحاب من در کنار حوض با من دیدار میکنند.
«حتی عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِی»
من آنها را میشناسم، اما ملائکه نمیگذارند آنها با من ملاقات کنند.
ملائکه از نزدیک شدن به من در کنار حوض ممانعت میکنند.
«فَأَقُولُ أصیحابی»
من می گویم: آنها اصحاب من هستند.
«فیقول لَا تَدْرِی ما أَحْدَثُوا بَعْدَک»
خداوند متعال میفرماید: نمیدانی آنها بعد از تو چه بدعتها گذاشتند!
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2406، ح 6211
این روایت که متعلق به ما نیست. این روایت در کتاب «کافی» و «تهذیب الأحکام» و «بحارالانوار» نیست. در روایت دیگری آمده است:
«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
آنها بعد از تو به دوران جاهلیت برگشتند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6213
پیغمبر اکرم در خطبه غدیر مسئله حوض را هم مطرح میفرماید، اما قبل از آن هم به همه مردم فرمود که در کنار حوض چه اتفاقاتی می افتد.
مجری:
در حقیقت رسول گرامی اسلام در اینجا میفرماید که اگر میخواهید در آن روز از ملاقات محروم نشوید، ولایت امیرالمؤمنین را بپذیرید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. همچنین در حدیث 6215 آمده است:
«بَینَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتی إذا عَرَفْتُهُمْ»
هنگامی که من در کنار حوض کوثر ایستادهام گروهی را میآورند. وقتی آنها را شناختم آمدند کنار من تا از دست من آب کوثر بنوشند.
«خَرَجَ رَجُلٌ من بَینِی وَبَینِهِمْ فقال هَلُمَّ»
مردی از میان من و آنها خارج میشود و به این گروه میگوید: بیایید برویم.
«فقلت أَینَ»
پرسیدم: آنها را کجا میبرید؟
«قال إلی النَّارِ والله»
او قسم جلاله میخورد که اینها را به سوی جهنم میبریم.
«قلت وما شَأْنُهُمْ»
پرسیدم: چرا؟ آنها چه کردند؟
«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَک علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
او میگوید: آنها بعد از تو به دوران قهقری زمان جاهلیت برگشتند.
حال بعضی افراد ادعا میکنند که شاید این حدیث نسبت به اصحاب رده بوده است! مگر اصحاب رده چند نفر بودند؟! حال شما ادعا میکنید که اصحاب «مسیلمه کذاب» و دیگران بودند و اصلاً مسلمان نبودند!! در ادامه روایت آمده است:
«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمیشوند، مگر تعداد اندکی.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215
مگر اصحاب رده چند نفر بودند؟! چیزی بگوییم که با عقل جور دربیاید.
مجری:
از شما تشکر میکنم. بیننده ای پشت خط ارتباطی هست. حمیدجان سلام، وقت شما بخیر، در خدمت شما هستیم:
بیننده (آقا حمید – شیعه):
عرض سلام خدمت حضرتعالی و همچنین خدمت استاد محترم حاج آقای قزوینی بزرگوار و تبریک اعیاد گذشته و اعیاد پیش رو.
خدمت شما عرض کنم که بنده بابت زحمات حاج آقا قزوینی تشکر داشتم. حاج آقا این همه مشکلات را پشت سر گذاشتند و این شبکه را بنا کردند.
ان شاءالله خداوند متعال به شما خیر بدهد، زیرا حقیقتاً نگاه میکنیم که در کشور این همه مؤسسه فرهنگی وجود دارد اما هیچ کدام به تأثیرگذاری «شبکه جهانی ولی عصر» یا بحثهای قبلی شما در «شبکه ولایت» واقعاً نبوده و نتوانستند کار کنند.
بنده میخواستم مطلبی را خدمت شما عرض کنم و آن اینکه جای خالی برنامه پاسخ به شبهات آتئیست ها یا ملحدین در میان برنامههای «شبکه جهانی ولی عصر» خیلی خالی است و واقعاً جای خالی این برنامه دیده میشود.
حضرت استاد شما برنامهای را برای این قضیه چیدید یا خیر؟! بنده میخواستم همین سؤال را از حاج آقا بپرسم که برای این قضیه هم برنامهای چیدید یا خیر؟!
حاج آقا بنده خودم دانشجو هستم. در کف جامعه وقتی فضای دانشجویی را نگاه میکنم، میبینم واقعاً شبهاتی که در مورد اصل اسلام هست یا شبهاتی که در مورد اثبات وجود خداوند متعال است بیش از شبهات ولایت است.
البته ولایت هم مهم است و نمیتوان ولایت را کنار گذاشت و تنها به این مباحث پرداخت، اما حقیقت امر این است که به این مباحث اصلاً در جاهای دیگر پرداخته نمیشود.
حال با توجه به اینکه شما در بحث پاسخ به شبهات دغدغه دارید، واقعاً جای خالی این برنامه احساس میشود. اساتید فعلی شبکه هم حقیقتاً تا جایی که من برنامهها را نگاه میکنم، در ادیان مختلف یا بحث بین مذاهب تخصص دارند.
بنده فعلاً نمیتوانم بزرگواری را بین اساتید نام ببرم که بتواند بحث پاسخ به شبهات ملحدین را پیگیری کند. قطعاً اساتید از این قبیل در کنار شما کم نیستند.
ببینید میتوانید بزرگواری را مسئول این کار قرار دهید که هم فن بیان خوب داشته باشد و هم بتوانیم از مطالب علمی ایشان بهره ببریم، در این زمینه حتماً برنامهای را تدارک ببینید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
قطعاً این کار را انجام خواهیم داد. جناب آقا حمید بنده خودم در این زمینه حساسیت دارم. بنده در فضای مجازی هم با شبهاتی که آتئیست ها انجام میدهند، مواجه هستم، وارد سایتها و گروههای این افراد میشوم و برنامهها و حرفهایشان را می بینم.
الحمدلله ما نیروهای خیلی خوبی داریم که در رابطه با آتئیست ها کار کردند و متخصص هستند. نیروهای ما هم فن بیان خوبی دارند و هم چندین سال است که با آتئیست ها در فضای مجازی مناظره میکنند.
ان شاءالله ما از وجود این افراد در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» قطعاً استفاده خواهیم کرد. حال ابتدای کار است و تا این شبکه جا بیفتد و مردم قدری آشنا شوند کمی زمان میبرد.
شما هم زحمت بکشید و به دوستان دیگر هم فرکانس شبکه را بدهید. هرکسی باید مبلغ امر اهلبیت باشد که به نام نامی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هست و برای لبیک به ندای حضرت ولی عصر هست، تا شبکه قدری جا بیفتد و مردم با شبکه آشنا شوند.
اگر مخاطبین ما به حد نصابی که ما نیاز داریم برسند، قطعاً نسبت به شبهات آتئیست ها برنامهای تدارک خواهیم دید.
بنده عرض کردم که کمتر هفتهای هست که من در کانالها و گروههای آنها نروم و از حرفهای آنها باخبر نشوم و از اینکه دوستان ما با آنها کلنجار میروند و به شبهاتشان پاسخ میدهند از نزدیک آشنا نباشم.
ان شاءالله به همه بینندگان عزیز قول میدهیم که در این رابطه حتماً برنامهای داشته باشیم.
اهلبیت (علیهم السلام) به همه این شبهات پاسخ دادند. امام صادق (علیه السلام) با بزرگترین آتئیست عصرشان «ابن ابی العوجاء» برخورد داشتند.
حضرت چندین مرتبه با او مناظره کردند. حضرت همچنین چندین مرتبه «هشام بن حکم» را برای مناظره با آتئست عصر خودش فرستاده است. اهلبیت (علیهم السلام) در هر حوزهای که فکر کنید حرف برای گفتن دارند، اما ما قدری کم کار میکنیم.
به عنوان مثال امام صادق به «هشام بن حکم» میفرماید: میشود مناظره خود با فلان شخص را برای من نقل کنی؟! «هشام» میگوید که من نزد شما خجالت میکشم و حیا میکنم. حضرت میفرماید: من دستور میدهم که برای من نقل کنی!
«هشام» در ادامه تعریف میکند که من چه مطالبی بیان کردم و او چه مطالبی را مطرح کرد. امام صادق میفرماید: این مطالب را از چه کسی یاد گرفتی؟! «هشام» عرضه میدارد: یابن رسول الله از شما یاد گرفتم و خودم آن را قدری توسعه دادم.
مجری:
ما از آقا حمید عزیز خداحافظی می کنیم. ان شاءالله بقیه مطالب را از طریق گیرنده ملاحظه کنند. متشکرم از تماسی که گرفتید و نکاتی که ارائه کردید. حاج آقا در خدمت شما هستیم. اگر نکته تکمیلی دارید برای ما بیان بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با حدیث حوض که رسول گرامی اسلام در خطبه غدیر مطرح میفرماید، میخواهد به گوش مردم برساند که قضیه امیرالمؤمنین موافقت یا مخالفت و دوستی یا دشمنی و اطاعت یا عصیان نتیجهاش را خواهند دید.
دنیا، دنیای زودگذر است و در اینجا چیزی مشخص نیست. «فرعونها» هم حکومت کردند، «شدادها» هم حکومت کردند، حضرت سلیمانها هم حکومت کردند. این ملاک نیست، بلکه ملاک این است که ما در کنار حوض باید ببینیم که قضیه چه خواهد شد.
پاسخ به شبهه ای درباره «حدیث حوض»!
خیلی عجیب است که افرادی ادعا میکنند حدیث حوض مربوط به اصحاب رده است. بنده روایتی از کتاب «صحیح بخاری» میآورم و گمان میکنم با حرف «بخاری» دیگر چیزی برای گفتن نداشته باشند.
راوی روایت «براء بن عازب» یکی از اصحاب ویژه رسول گرامی اسلام است و همگی مخصوصاً اهل سنت با شخصیت «براء بن عازب» آشنا هستند. راوی میگوید که من گفتم:
«طُوبَی لک صَحِبْتَ النبی وَبَایعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»
خوشا به حالت که زمان پیغمبر را درک کردی و تحت شجره با رسول الله بیعت کردی.
«فقال یا بن أَخِی إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»
او در جواب گفت: ای پسر برادرم! نمیدانی ما چه حدث ها و مخالفتهایی بعد از پیغمبر اکرم داشتیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1529، ح 3937
آیا «براء بن عازب» هم یکی از اصحاب رده است؟!
مجری:
دوستمان امیر از تهران تماس گرفتند. صحبت ایشان را بشنویم و سپس ان شاءالله بحث را پیگیری میکنیم. بنده از شما عذرخواهی میکنم که کلام زیبایتان را قطع کردم. دوست عزیزمان امیر از تهران سلام، وقت شما بخیر، در خدمت شما هستیم:
بیننده (آقا امیر از تهران – شیعه):
سلام و عرض ادب، ایام را خدمت شما و استاد عزیز آقای قزوینی تبریک عرض میکنم. سؤالی برای من پیش آمده است.
شاید اساتید بزرگوار در این ایام به آن پاسخ داده باشند، اما از این باب که شبکههای وهابی بازهم روی این مسئله کار میکنند میخواستم اگر امکان دارد توضیح بیشتری بفرمایید.
آیا اهلبیت (علیهم السلام) روز عید غدیر را جشن می گرفتند!؟
سؤال بنده راجع به این است که آیا اهلبیت ما به خصوص امیرالمؤمنین ایام عید غدیر را به اصحابشان یا اصحابشان به آن بزرگواران تبریک میگفتند و اهلبیت جشنی میگرفتند یا خیر؟!
مجری:
البته در رابطه با غدیر و مسجد غدیر هم روایتی در کتاب «کافی» از امام صادق (علیه السلام) داریم که فرمودند اینجا مسجد غدیر است. وهابیها امروز این آثار را از بین بردند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
برادر بزرگوارم اینکه ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به چه موضوعی مطالبی داشتند و نداشتند واضح و روشن است. روایات زیادی که ما از ائمه اطهار در رابطه با اهمیت غدیر داریم، همگی اهمیت این قضیه را نشان میدهد.
در کتاب «تهذیب الأحکام» اثر «شیخ طوسی» جلد 6 صفحه 24 روایتی از قول امام رضا (علیه السلام) مطرح شده است که حضرت میفرمایند:
«وَ اللَّهِ لَوْ عَرَفَ النَّاسُ فَضْلَ هَذَا الْیوْمِ بِحَقِیقَتِهِ لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکةُ فِی کلِّ یوْمٍ عَشْرَ مَرَّات»
به خدا سوگند اگر مردم قدر و فضیلت روز غدیر را درک میکردند، ملائکه هر روز ده بار با آنها مصافحه میکردند.
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 6، ص 24، ح 9
در کتاب «اقبال الأعمال» جلد اول صفحه 476 آمده است که امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«وَ هُوَ عِیدُ اللَّهِ الْأَکبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیاً إِلَّا وَ تَعَیّدَ فِی هَذَا الْیوْم»
این روز عید بزرگ خداست و خداوند عالم به تمام پیامبران دستور داده است که روز عید غدیر را عید بگیرند.
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 476، فصل فیما نذکره من عمل العید الغدیر السعید مما رویناه بصحیح الأسانید
این روایات کاملاً واضح و روشن است. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) روز عید غدیر مینشستند و مردم نزد آن بزرگوار میآمدند و تبریک میگفتند.
این روز همچنین در طول سالهای متمادی مورد عنایت اهلبیت (علیهم السلام) و بعضی از حکومتها بوده است.
تقیه شدید علما و روات اهل سنت از نقل حدیث غدیر
البته این قضیه را هم در نظر داشته باشید که ائمه اطهار (علیهم السلام) در تقیه شدید بودند. اینها مسائلی نیست که ما به سادگی بخواهیم از کنار آن عبور کنیم و بخواهیم بگوییم که چرا آن بزرگواران جشن بزرگی نگرفتند.
حتی بعضی از روات اهل سنت جرئت نمیکردند اسم غدیر را بیاورند. در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» متوفای 241 هجری آمده است که ایشان در جلد4 روایتی از قول «زید بن أرقم» صحابی پیغمبر اکرم نقل میکند.
راوی میگوید: من دامادی دارم که از تو مطلبی در رابطه با حدیث غدیر نقل کرد. من آمدم از زبان شما بشنوم. او در جواب گفت:
«أنکم مَعْشَرَ أَهْلِ الْعِرَاقِ فِیکمْ ما فِیکمْ»
یعنی شما آمدید که برای من دردسر درست کنید. مراد این بود که شما میخواهید من حدیث غدیر را نقل کنم و حکومت مرا مجازات کند؟! او سپس میگوید:
«فقلت له لیس عَلَیک مِنِّی بَأْسٌ»
او در جواب گفت: من نه جاسوس هستم و نه میخواهم دردسر درست کنم.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 368، ح 19298
زمانی که «زید بن أرقم» خاطرجمع میشود، شروع به تعریف کردن قضیه غدیر میشود. همچنین در کتاب «کفایة الطالب» آمده است که «سعید بن مسیب» میگوید: من به «سعد بن أبی وقاص» گفتم که میخواهم در رابطه با تو مسئلهای سؤال کنم؛
« إني أريد أن أسألك عن شئ وإني أتقيك ؟»
او در جواب گفت:
« سل عما بدا لك، فإنما أنا عمك»
سؤال خود را بپرس، زیرا من عموی تو هستم.
« قال: قلت: مقام رسول الله ( ص ) فيكم يوم غديرخم؟ قال: نعم، قام فينا بالظهيرة، فأخذ بيد علي بن أبي طالب فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه»
كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب؛ ص620؛ الغدیر، ج1، ص 380
مشاهده کنید شخص زمانی که میخواهد از «سعد بن أبی وقاص» سؤال کند، میگوید که من میترسم از غدیر از تو سؤال کنم. آیا در این شرایط ائمه اطهار و صحابه باید جشن میگرفتند؟! این افراد بزرگان اهل سنت هستند و شیعه هم نیستند.
همچنین در کتاب «أسد الغابة» اثر «ابن اثیر جزری» یکی از کتابهای معتبر اهل سنت در رابطه با شرح حال صحابه است. در این کتاب وارد شده است روزی «زهری» که یکی از بنیانگذاران حکومت بنی امیه است، در رابطه با غدیر حرف زد. من در جواب گفتم:
«لا تحدّث بهذا الشام، وأنت تسمع ملء أذنیک سب علی»
از غدیر حرف نزن، زیرا در بالای منبر به اندازهای که گوش تو را پر کنند علی را سب میکنند.
«فقال: والله إن عندی من فضائل علی ما لو تحدّثت بها لقتلت»
أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 1، ص 450، ح 809
آقای بزرگوار! ائمه اطهار در این وضعیت باید جشن بگیرند؟ در رابطه با روزه روز عید غدیر خم روایاتی آمده است که میفرماید:
«صَوْمُ یوْمِ غَدِیرِ خُمٍّ یعْدِلُ صِیامَ عُمُرِ الدُّنْیا»
روزه روز غدیر خم معادل عمر تمام دنیاست.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 95، ص 303، ح 2
اگر کسی روز عید غدیر را روزه بگیرد، انگار به اندازه تمام عمر دنیا روزه گرفته است. در روایت دیگر آمده است:
«قَالَ الْمُفَضَّلُ قُلْتُ یا سَیدِی تَأْمُرُنِی بِصِیامِهِ»
مفضل عرضه میدارد: مولای من! به من هم امر میکنی روزه بگیرم؟
«قَالَ إِی وَ اللَّهِ إِی وَ اللَّه»
حضرت میفرماید: آری به خدا سوگند، آری به خدا سوگند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 95، ص 323
مجری:
این خود اشاره به اهمیت این روز است. حاج آقا وقت ما هم به پایان رسیده است. اگر بتوانیم مطالب را جمع بندی کنیم خوب است.
نکته دیگری هم که وجود دارد این است که آقای امیر عزیز اشاره کرد که شبکههای وهابی به این شبهه دامن میزنند.
وهابیها خود بهتر میدانند که مسجد غدیر از زمان پیغمبر اکرم ساخته شده بود و در روایات هست و وهابیها خود آن را خراب کردند. این افراد باید بدانند که خودشان این مسجد را خراب کردند، حال ادعا میکنند که غدیر نبوده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این افراد ادعا میکردند که اگر اهمیت غدیر چنین است، چرا علی بن أبی طالب از غدیر حرف نزده است.
ما از کتابهای خودشان و کتابهای شیعه حدوداً شصت روایت آوردیم که امیرالمؤمنین در رابطه با غدیر صحبت فرموده است. حضرت در رابطه با نصبش در غدیر، ولایت و امامتش صحبت فرمودند.
با وجود اینکه جلسه بعد ما به محرم میخورد، اما اگر بنده توفیقی داشته باشم در جلسه بعد به این موضوع بپردازم که یکی از دغدغههای ائمه اطهار (علیهم السلام) در زندگی، بحث غدیر بوده است.
هدیه ای ارزشمند به بینندگان شبکه جهانی ولیعصر (ارواحنا فداه)
ائمه اطهار از امام حسن و امام حسین تا حضرت ولی عصر (سلام الله علیهم اجمعین) همگی روایاتی در غدیر دارند.
اگر دوستان کتاب «واقعة غدیر» که رساله دکتری بنده در دانشگاه الحرة هلند هست را ملاحظه کنند، بنده در آنجا تمام روایاتی که از ائمه اطهار در خصوص غدیر آمده را استقصاء کردم و در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین و غدیر مطرح کردم.
کتابی که دست شماست، کتاب «واقعة غدیر دراسة توثیقیة» است. عزیزان میتوانند این کتاب را از سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» هم دانلود کنند.
بنده در صفحه 90 این کتاب تمام روایاتی که از امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام حسن عسکری و حضرت ولی عصر در رابطه با غدیر آمده است را در اینجا آوردم.
این کتاب در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» قسمت تألیفات موجود است. دوستان میتوانند این کتاب را دانلود کنند.
مجری:
این هم هدیه عید غدیر به بینندگان است که چنین کتابی چاپ شده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سایتی که ملاحظه میکنید، سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» است. در قسمت «آثار و تألیفات» خیلی راحت میتوانید کتاب «واقعة الغدیر» را دانلود کنید. متون این کتاب به صورت HTML و پی دی اف هم موجود است.
مجری:
الحمدلله امروز همه امکانات وجود دارد و میتوان این کتاب را به صورت مستند و مستدل به راحتی ببینند.
حاج آقا از شما بسیار متشکرم و عذرخواهی میکنم، زیرا مطالب واقعاً شیرین و مفید و پر استفاده است اما وقت کم است.
ان شاءالله بتوانیم در آینده این مباحث را تکمیل کنیم، زیرا مباحث و نکات بسیار مهمی است که از شما آموختیم.
ان شاءالله خداوند به شما توفیق دهد که این مطالب را در راه سعادت خودمان و رسیدن به سعادتی که خداوند از ما میخواهد و در حوض در خدمت پیغمبر اکرم برسیم و بتوانیم با این راهها به نجات برسیم.
خیلی متشکرم از مطالبی که فرمودید. نکات بسیار زیبایی بود. من خودم شخصاً بسیار استفاده کردم، با وجود اینکه این افتخار را دارم که در خدمت شما باشم. هرچه بیشتر در محضر شما باشیم بر علوم ما افزوده میشود و ان شاءالله بینندگان هم استفاده کافی و وافی را برده باشند.
بازهم این مناسبتها را خدمت شما تبریک عرض میکنم. ان شاءالله خداوند اعمال ما و شما را قبول کند و آنها را جزو احسانها و اعمال نیک ما و بینندگان محترم قرار دهد که اینقدر پیگیر برنامه هستند.
ان شاءالله خداوند این ساعات را از بهترین ساعات عمرشان قرار دهد و برای بینندگان باقیات الصالحات شود.
حاج آقا متشکرم. ان شاءالله بتوانیم در آینده هم در خدمت شما باشیم. همچنین از شما بینندگان محترم که تا این لحظه بیننده برنامه خودتان بودید و با ما در ارتباط بودید، خیلی متشکرم و تا دیداری دیگر از همه شما التماس دعا دارم و خداحافظی میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته