(جلسه نود و هشتم - 09 03 1402)

موضوع:  پاسخ به شبهه عدم علم امام هادی علیه السلام به امام پس از خود (3)

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

پرسش:

یک سوالی هست که اخیرا زیاد آن را  مطرح می کنند این هست که می گویند آیا در زمان حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در اذان واقامه، شهادت به ولایت خودشان بوده یانه؟ یعنی می گویند حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم) شهادت به رسالت خودشان می دادند آیا حضرت امیرالمومنین نیز شهادت به ولایت و امامت خودشان می دادند؟

پاسخ:

بله  شهادت می دادند حضرت عیسی (علیه السلام)

(وَالسَّلَامُ عَلَي يوْمَ وُلِدْتُ وَيوْمَ أَمُوتُ وَيوْمَ أُبْعَثُ حَيا)

و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که مي‌ميرم، و آن روز که زنده برانگيخته خواهم شد!

سوره مریم (19): آیه 33

این کاملاً واضح و روشن است. حضرت عیسی که یک نوزاد بود و تازه به دنیا آمده بود بر خودش صلوات و سلام می فرستد. حضرت رسول و حضرت امیر (صلوات الله علیهما و آلهما) هم تابع احکام قرآن هستند.

برنامه ای که پنجشنبه ها در تابستان امسال خواهیم داشت در مورد همین شبهات به روز خواهد بود نه شبهات قبلی. شبهاتی که شبکه کلمه، نور و ... مطرح می کنند یا در فضای مجازی، آتئیست ها دارند مطرح می کنند. عرض کردم الان آتئیست ها، بهائی ها و مسیحیت تبشیری تقریباً‌ دست به دست هم داده اند و با همدیگر با همه اختلافاتی که دارند، متحد شده اند. حساب کنید آتئیست اصلاً خدا را قبول ندارد اما با مسیحیت تبشیری که خدا را قبول دارند همکاری می کنند. از آن طرف بهائیت که با هیچ کدامشان نمی سازد در کنار اینها بصورت مشترک، دنبال این هستند که فرهنگ شیعه را از بین ببرند.

این ها کاری با وجود خدا ندارند. مسیحی ها قبول دارند و بهائی ها تقریباً قبول دارند _البته خدای دیگری را_ ولی غالبا هدف این ها این است که اعتقادات شیعه را زیر سوال ببرند و تمام هجمه هایشان علیه عقاید شیعه است.

من خیلی علاقه دارم هر سال چند نفر نیروی خوب از این دوستان تربیت بشوند در فضای مجازی، در فضای رسانه کار بکنند. بحث سخنرانی، مسجد و حسینیه خوب است باید باشد ولی شما در یک سخنرانی شاید 100 تا 500 نفر  مستمع داشته باشید ولی در فضای مجازی شما یک فایلی می گذارید در عرض 1 ماه، هزاران نفر بازدید می کنند.

مخصوصاً اگر بتوانید از ترفندهایی که آقایان استفاده می کنند شما نیز استفاده کنید. من بعضی از این ها را دنبال می کنم می بینم به خوبی دارند کار می کنند. افراد خوبی در فضای مجازی فعالیت دارند که پنج هزار، ده هزار، بیست هزار بعضی هایشان پنجاه هزار یا بیشتر، دنبال کننده دارند.

این ها قطعاً تأثیر گذار است مخصوصاً بعضی افراد روی مسائل مذهبی خوب کار می کند، یعنی الحق والإنصاف نسبت به شبهات کار می کنند. شبهات روز «نظام علیه نظام» را مطرح می کنند و پاسخ می دهند و بحث های خیلی ناب مذهبی هم می گذارند.

ان شاء الله در سال آینده به شرط حیات با برنامه خوبی در خدمت بزرگواران باشیم.

 

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

در رابطه با شبهاتی که عرض کردیم قبل از بحث ولایت فقیه، باید شبهات ولایت رسول اکرم و ولایت ائمه علیهم السلام، بر طرف بشود مادامی که شبهات در حوزه امامت سیاسی پیامبر و ائمه علیهم السلام حل نشود ما در بحث ولایت فقیه قطعاً با مشکل مواجه می شویم.

در رابطه با حکومت سیاسی رسول اکرم، مفصل کار کردیم. گمان نمی کنم کسی به این شکل و با این توسعه کار کرده باشد. ما یک سال تمام در رابطه با حکومت سیاسی رسول اکرم بحث کردیم.

کتاب «الاسلام و اصول الحکم» را که آقای علی عبد الرازق نوشته است و الان هم در فضای مجازی، این کتاب را تبلیغ می کنند نقد و بررسی کردیم.

 در رابطه با ائمه (علیهم السلام) شبهاتی که داشتند «الأئمة إثنی عشر» این ها مدرک ندارد. دلیل آوردند امام صادق علیه السلام نمی دانست امام بعد از خودش چه کسی است؟ اصحاب امام صادق علیه السلام نمی دانستند ائمه بعد از ایشان چه کسی است؟ یا کلمه «أ أنت القائم»‌ دلیل بر این است که ائمه اثنی عشر باطل است یا قضیه زراره را مستقلاً شبهه آورده بودند خبر نداشت بعد از امام صادق (سلام الله علیه) امام چه کسی است؟ همه این ها را پاسخ دادیم.

آخرین شبهه ای که جواب داده شد نسبت به امامت سید محمد بود (ابو جعفر) که عده ای معتقد به امامت او بودند.

این ها دست حکومت ها بوده که عقاید شیعه را هر طور شده متزلزل بکنند و آن اهدافی که شیعه دارد را زیر سوال ببرند.

 بعد از این نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) شبهات زیادی است. این را به خود آقایان واگذار می کنیم تا شبهات آن را جواب بدهند. اگر نشد ان شاء الله برای سال آینده یکی دو هفته اساسی ترین شبهاتی که نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است، بحث می کنیم.

این شبهات هم از سوی وهابی ها مطرح است هم از سوی شیعیان وهابی صفت مثل برقعی و بویژه مصطفی طباطبایی که او هم یک سری شبهاتی دارد با این که خودش ادعا دارد شیعه است _نوه مرحوم میرزا احمد آشتیانی است_ می گوید ما هیچ دلیلی بر ولادت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف نداریم.

یا آقای صفری فروشانی همین امسال در برنامه ای که برای حدود 40-50 نفر از نخبگان داشت در ایام نیمه شعبان ایشان به صراحت می گفت: ما از طریق روایات نمی توانیم ولادت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف را اثبات کنیم!

این ها باید کلاً پاسخ داده بشود مادامی که این ها را پاسخ ندادیم وارد بحث ولی فقیه نمی شویم چون به نظر من بی فایده است.

یعنی شما روی یک شاخه هایی حرکت می کنید که زیر بنای این شاخه ها را این آقایان دارند قطع می کنند یا تضعیف می کنند.

 در رابطه با امام عسکری (سلام الله علیه) دو تا جلسه داشتیم نسبت به سید محمد ما به هیچ وجه روایت درستی نداریم و تمام روایات آن ضعیف است. مشخص است ساخته پرداخته بعضی از منحرفین است.

یک بخشی هم در رابطه با امامت امام عسکری (سلام الله علیه) داریم، روایتی از امام صادق یا امام باقر (سلام الله علیهما) که مخصوص امامت امام عسکری علیه السلام باشد پیدا نکردم نمی گویم نیست ولی نام امام عسکری علیه السلام در احادیث ائمه اثنی عشر هست.

ما تقریباً نزدیک به 300 روایت داریم که ائمه علیهم السلام را از حضرت امیرالمومنین علیه السلام تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مطرح می کنند نام امام عسکری علیه السلام نیز هست؛ ولی مخصوص امام عسکری علیه السلام _خیلی تلاش کردیم_ 17 تا روایت پیدا کردیم.

 در رابطه با امام کاظم علیه السلام _مخصوص امام کاظم نه ائمه قبلی و نه ائمه، بعدی_ حدودا 85 روایت توانستیم پیدا کنیم. بعضی از این روایات صد در صد صحیح است جدا بیان کردیم.

در عیون اخبار الرضا، جلد 2 صفحه 266 در قضیه دعبل خزاعی است شعری را مطرح می کند.

          خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ ** يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَات‏

بعد حضرت گریه می کنند و می فرمایند:

«فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا الْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ فَقُلْتُ لَا يَا سَيِّدِي إِلَّا أَنِّي سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْكُمْ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا فَقَالَ يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي‏»

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان،ج2، ص266

امام بعد از من امام جواد علیه السلام است بعد از امام جواد علیه السلام ، امام هادی علیه السلام است بعد از امام هادی علیه السلام ، امام عسکری علیه السلام و بعد حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است.

از نظر سند روایت کاملاً صحیح است احمد ابن زیاد همدانی است که شیخ صدوق دارد:

 «کانَ رجلاً ثقةً»

 علی ابن ابراهیم است که:

«ثقة ثبت معتمد صحیح المذهب»

ابراهیم ابن هاشم که آقای خویی می فرماید:

«لا ینبغي الشک في وثاقة ابراهیم بن هاشم»

روایت دیگری در کفایة الأثر است دعبل آورده است در این جا می گوید:

«يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِي وبعد علي ابنه الحسن ، وبعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته‏»

كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف‏، ناشر: بيدار، ص277

تقریباً همان عبارت عیون اخبار الرضا است این هم سنداً صحیح است. این دو روایت از امام رضا (علیه السلام) است. روایت دیگر از امام هادی علیه السلام داریم در کتاب اثبات الوصیة مسعودی است در این جا هم:

«قلت لأبي الحسن عليه السّلام: و قد نص على أبي محمد يا سيدي أ يجوز أن يكون الإمام ابن سبع سنين؟.قال: نعم و ابن خمس سنين.»

إثبات الوصية للإمام عليّ بن أبي طالب، نویسنده: مسعودى، على بن حسين، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انصاريان ص ص263

هفت ساله است پنج ساله هم باشد مشکلی ندارد.

 این روایت سنداً صحیح است خود مسعودی است که:

«ثقة جلیل علی الاقوی»

مرحوم آقای نمازی دارد عبد الله ابن جعفر حمیری است رجال نجاشی، شیخ القمیین، علی ابن مهزیار هم است که نجاشی دارد:

«وکان ثقة في روایته لا یطعن علیه صحیحا اعتقاده»

پرسش:

مسعودی شیعه بود؟

پاسخ:

مسعودی را آقای شبیری می فرمود برای من ثابت شده است که ایشان شیعه هستند. خودمان خیلی زیاد در شیعه و سنی بودن ایشان اصرار نداریم ولی وقتی یک روایتی نقل می شود به آن نگاه می کنیم _خودش توثیق شده است البته اینکه متأخرین توثیق کردند توثیقات شان، توثیقات اجتهادی است، توثیقات حسی نیست حدسی است؛ ولی در کنار روایات دیگر می شود رویش حساب کرد_.

 روایت دیگری در اثبات الوصیه است حضرت می فرماید:

«قال أبو محمد: ابني الخلف من بعدي.»

امام عسکری فرزند من و جانشین من است.

إثبات الوصية للإمام عليّ بن أبي طالب، نویسنده: مسعودى، على بن حسين، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انصاريان ص ص244

روایت دیگری از دعبل خزاعی در عیون اخبار الرضا، کمال الدین، کفایة الأثر است این روایت سنداً مشکلی ندارد احمد ابن زیاد، جعفر همدانی است همدانی «ثقةً» علی ابن ابراهیم «ثقةٌ» ابراهیم ابن هاشم «ثقةٌ»‌ و این مشکلی ندارد.

 روایت دیگری از صقر ابن ابی دلف از امام جواد (سلام الله علیه) است.

«إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي ابْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَن‏»

كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏2، ص 378

روایت از امام هادی (سلام الله علیه) داریم عیسی ابن احمد ابن منصور از امام هادی علیه السلام است سندش می شود گفت حسن است مشکلی ندارد دلائل الإمامة طبری آورده است آقایان جدیدی ها یک مقداری رویش حرف دارند در این جا:

«وَ لِشِيعَةِ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِهِ، وَ لِشِيعَةِ ابْنِهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ، وَ لِشِيعَةِ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيِّ مِنْ بَعْدِهِ.»

دلائل الإمامة( ط- الحديثة)؛ نويسنده: طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم‏ (تاريخ وفات مؤلف: قرن 5)، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، مكان چاپ: ايران؛ قم‏: 1413ق، ص476

روایت دیگری از عیسی ابن احمد در غیبت شیخ طوسی است در این جا نام حضرت امام عسکری (سلام الله علیه) آمده است. از امام هادی علیه السلام در اثبات الوصیه از یحیی ابن یسار قنبری در کافی است خیلی سریع بگویم در این جا است

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ يَسَارٍ الْقَنْبَرِيِّ قَالَ: أَوْصَى أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ قَبْلَ مُضِيِّهِ بِأَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ وَ أَشْهَدَنِي عَلَى ذَلِكَ وَ جَمَاعَةً مِنَ الْمَوَالِي.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص325، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح1

این نشان می دهد که فضای تبلیغات بر ضد امام عسکری علیه السلام چقدر شدید بوده که حضرت افراد زیادی از شیعیان را بر امامتِ حضرت عسکری (سلام الله علیه) شاهد می گیرد.

روایت بعدی در کمال الدین از عبد العظیم حسنی است که مفصل مطرح می کند تا مطالبش را به امام عرضه می کند امام هادی (سلام الله علیه) نام ائمه را می آورد تا امام عسکری (سلام الله علیه) حضرت می فرماید:

«هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ.»

كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏2، ص 380

روایت بعدی از عبد الله ابن محمد از امام هادی علیه السلام است

«صَاحِبُكُمْ بَعْدِيَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَي‏»

آن کس که بر من نماز می خواند آن امام شما است.

«قَالَ وَ لَمْ نَعْرِفْ أَبَا مُحَمَّدٍ قَبْلَ ذَلِكَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ فَصَلَّى عَلَيْهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص326، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح2

روایت بعدی از شاهویه ابن عبد الله از امام هادی علیه السلام است:

«وَ صَاحِبُكَ بَعْدِي أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنِي‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص328، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح12

کافی، جلد 1، صفحه 201 چاپ بیروت. غیبت طوسی، صفحه 200 و 201. روایت دیگر در کافی است که امام هادی علیه السلام فرمود:

«الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِيَ الْحَسَن‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص328، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح13

 علاوه بر کافی، کمال الدین و کفایة الأثر نیز نقل کرده اند.

روایت بعدی از امام هادی علیه السلام در کمال الدین، صفحه 156؛ کفایة الأثر صفحه 409

روایت دیگر از شیخ طوسی است حضرت فرمود:

«الْحَسَنُ ابْنِي‏ الْقَائِمُ بَعْدِي‏»

«عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْفَهْفَكِيِّ قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنِي أَنْصَحُ آلِ مُحَمَّدٍ غَرِيزَةً وَ أَوْثَقُهُم‏ حُجَّةً وَ هُوَ الْأَكْبَرُ مِنْ وَلَدَيَّ وَ هُوَ الْخَلَفُ وَ إِلَيْهِ يَنْتَهِي عُرَى الْإِمَامَةِ وَ أَحْكَامُهَا فَمَا كُنْتَ سَائِلِي فَسَلْهُ عَنْهُ فَعِنْدَهُ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص328، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح11

علی ابن عمرو از امام هادی علیه السلام البته این سند صحیح نیست و مؤید است راویان کذاب ندارد راویان مجهول دارد. کافی، جلد 1، صفحه 200 از علی ابن مهزیار است

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَلَانِسِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) إِنْ كَانَ كَوْنٌ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ فَإِلَى مَنْ قَالَ عَهْدِي إِلَى الْأَكْبَرِ مِنْ وَلَدَيَّ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص326، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)‏‏، ح6

وُلدی یا وَلدی هر دو صحیح است. همچنین در إثبات الوصیة است سوال می کند:

«ففيمن الامامة بعدك؟ فقال: الى أكبر ولدي و نص على أبي محمد عليه السّلام‏»

إثبات الوصية للإمام عليّ بن أبي طالب، نویسنده: مسعودى، على بن حسين، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انصاريان ص ص244

این ها مجموعه روایاتی است که مخصوص امام عسکری (سلام الله علیه) هست.

البته شبهه امامت سید محمد خیلی پر رنگ نبود و خود سید محمد نیز چنین ادعایی نداشت بر خلاف اسماعیل و عبد الله افطح که خودشان مدعی امامت بودند. آن جا یک مقداری شبهات گسترده بود و ما هم مفصل کار کردیم.

عزیزان را به خدای بزرگ می سپاریم، ان شاء الله ما را هم دعا کنند مخصوصا در ایام محرم هر کجا می روند تلاش کنند یک بخشی از صحبت هایشان را روی پاسخ به شبهات ببرند، مخصوصاً در رابطه با عزاداری. وهابی ها و همچنین تازه به دوران رسیده ها در شبکه های اجتماعی شبهات زیادی مطرح می کنند. می گویند عزاداری رسم نیست عزاداری بدعت است. اهل سنت هم می گویند ما 3 روز بیشتر عزاداری نمی کنیم. شبهات مربوط به امام حسین (سلام الله علیه) گسترده تر است.

نکته مهم و اساسی دوستان هم مطالعه داشته باشند این ها را امروز برای جوان ها باید بگوییم آماده باشند اگر شبهه ای آمد بتوانند جواب بدهند هدف قیام حضرت سید الشهداء چه بود؟ آیا هدف شان حکومت بود؟ هدف شان رسیدن به شهادت و شفاعت برای امت اسلامی بود؟ یا چون در کربلا گیر افتادند دیدند نه راه برگشت دارند نه راه فرار پس جنگیدند؟ نسبت به اهداف قیام امام حسین علیه السلام مخصوصاً برخی افراد جدیدا شبهاتی دارند.

جناب آقای صفری فروشانی رسماً می گوید هدف قیام امام حسین علیه السلام این بود که امامت موروثی نشود! این هم یک چیز جدیدی است تا به حال این را نشنیده بودیم همه شبهات را شنیده بودیم این که بگویند مراد از قیام امام حسین علیه السلام این بود که امامت موروثی نشود را نشنیده بودیم!

ما پنج هزار روایت داریم در رابطه با آیات قرآن داریم. کلمه ذریه را در قرآن حستجو کنید که ذریّه انبیاء یکی پس از دیگری در نبوت، در امامت آمده است.

اصلاً واژه ذریّه در قرآن کریم در قضیه حضرت زکریا علیه السلام  نقل شده است که:

(هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيةً طَيبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ)

در آنجا بود که زکريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض کرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکيزه‌اي (نيز) به من عطا فرما، که تو دعا را مي‌شنوي!

سوره آل عمران (3): آیه 38

من نمی دانم این شبهات را از کجا در می آورند؟ آیا امام حسین علیه السلام چنین چیزی فرموده است؟ در این زمینه روایت داریم؟ حتی ندیدم مورخین مثل طبری و واقدی چنین چیزی را  گفته باشند: هدف قیام امام حسین علیه السلام این بود که امامت موروثی نشود.

پرسش:

مستلزم این است که بگوییم امام حسین (علیه السلام)، امامت معاویه را قبول کرد، نخواست زیر بار امامت یزید برود!

پاسخ:

در هر صورت...

 یک وقت لازم بشود در این مورد بحث می کنیم پنج جلسه ای که داشتیم الحمد لله تا حدودی حساب کار دست آقای صفری آمد. احساس کرد دیگر اینطور نیست که هرچه خواست بگوید و کسی هم به او پاسخ ندهد. امسال این اتفاق افتاد هر چه اصرار کردیم حتی گفتیم تشریف بیاورید با هم مناظره کنیم. اگر ما اشتباه می کنیم اشتباه مان را تذکر بدهید.

 در المصطفی آقای دکتر رفیعی، آقای دکتر عباسی، آقای دکتر عبد المحمدی و ... اصرار کردند ولی ایشان حاضر به مناظره نشد. با این که ایشان اهل مناظره است شاید تا به حال بیش از 50- 60 تا مناظره با افراد برگزار کرده است.

در هر صورت ...

قضیه به این شکلی است که ما باید به روز باشیم

«طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص156

شبهات جدیدی که مطرح می شود و جوان های ما را آلوده می کند به این ها یک مقداری پاسخگو باشیم.

 به تعبیر مقام معظم رهبری نرویم شبهه تاریخ مصرف گذشته 700- 800 سال قبل مثل شبهه ابن کمونه و ... را بیاوریم مطرح بکنیم.

 این ها که جدیداً دارند شبهاتی مطرح می کنند این ها را یک مقداری دقت کنیم این شبهه پراکنی از سوی جناب آقای صفری ، جناب آقای الله اکبری ، جناب آقای بارانی ، جناب آقای رمضان محمدی و جناب آقای داداش نژاد است. من به هیچ وجه این ها را آدم های معاند، منحرف، لا مذهب یا دشمن اهل بیت علیهم السلام نمی دانم یعنی برای من چنین چیزی ثابت نشده است. خدا نیامرزد مدرسی را! یک ویروسی در ذهن بعضی از اساتید و طلبه هایمان انداخته است بیرون کردن این ویروس زحمت دارد.

«والسلام علیکم ورحمة‌ الله وبرکاته»