2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
لزوم وجود حاکم
کد مطلب: ١٢٧٠٩ تاریخ انتشار: ٢٥ دي ١٤٠١ - ١٧:١١ تعداد بازدید: 200
دروس خارج » فقه الحکومه
لزوم وجود حاکم

(جلسه دهم 25 07 1401)

 بسم الله الرحمن الرحیم

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) - سال نوزدهم

 (جلسه دهم  25 07 1401)

موضوع:  لزوم وجود حاکم 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

پرسش:

آیا جلد هشتم کتاب روضه کافی معتبر است؟

پاسخ:

جلد هشت آن غالبا مشکل دار است یعنی از ده تا روایت یک یا دو تا روایت آن صحیح است بعضی از علما می گویند کتاب روضه برای مرحوم کلینی نیست.

پرسش:

در کتاب الاحتجاج آمده است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بعد از این که از مطالبه فدک برگشتند به حضرت امیرالمومنین علیه السلام گفتند: «یَا ابْنَ اَبِی طَالِبٍ عَلَیْکَ السَّلامُ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ وَقَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ»

پاسخ:

این حدیث سند ندارد ما در سایت هم جواب دادیم،در حقیقت از زبان مردم می گوید.

پرسش:

قرینه اش چیست که از زبان مردم می گوید؟

پاسخ:

برای اینکه عصمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برای ما قطعی است. تسلیم ایشان در برابر امامِ وقت نیز قطعی است لذا هرچیزی که خلاف عصمت و خلاف قطعیات باشد اگرچه روایت سند هم داشته باشد باید توجیه کنیم.

روایاتی که با عصمت اهل بیت علیهم السلام سازگاری ندارد یا نقل قول از مردم بیان است یا اینکه متهم به کذب خواهد بود.

روایات متعددی از سید رضی (رضوان الله تعالی علیه) و سید ابن طاووس نقل شده مبنی بر اینکه که وقتی عمر وارد شد امیرالمؤمنین از کمربند او گرفت و به زمین کوبید و با مشت به دماغ و دهان او کوبید و فرمود اگر وصیت رسول الله نبود به هیچ وجه نمی توانستید وارد منزل من بشوید.

روایات متعدد هم داریم _سندا البته مشکل دارد ولی طرق متعددی دارد_ که رسول اکرم فرمود:

«إن وجدت ناصرا فقاتلهم والا فاصبر»

اگر ناصر پیدا نکردی صبر کن.

حتی در رابطه با عبارت سید رضی (رضوان الله تعالی علیه) این است در رابطه با ظلمی که در حق تو می کنند و در حق حضرت زهرا سلام الله علیها صبر کن. ملاحظه بفرمایید تعبیر مرحوم سید رضی را ببینید

«عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ مِنْهُمْ حَتَّى تَقْدَمَ عَلَي‏»

...تا روزی که بر من وارد شوید

خصائص الأئمة عليهم السلام( خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)؛ نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين‏ (تاريخ وفات مؤلف: 406 ق‏) محقق / مصحح: امينى، محمد هادى‏، ناشر: آستان قدس رضوى‏، مشهد 1406ق، ص73

این دیگر تعبیر صریحی است و بحار نیز آورده است و این قضیه:

«فَأَخَذَ بِتَلَابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ  فَصَرَعَهُ وَ وَجَأَ أَنْفَهُ وَ رَقَبَتَهُ وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ مَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَ الَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ‏(صلی الله علیه واله وسلم) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لَا تَدْخُلُ بَيْتِي»

كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى‏، ج‏2، ص 586



در کتب زیادی قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را برای چند مرتبه نقل کرده اند. حال اینکه چه وقت بوده که وارد خانه شدند وحضرت زهرا سلام الله علیها را بین درب و دیوار قرار دادند و حضرت محسن سقط شد مشخص نیست چون در تمام این ها اختلاف در روزش زیاد است لذا اگر ما بخواهیم تاریخ معین کنیم با مشکل مواجه می شویم.

آنچه که قدر متیقن است این است که اصل قضیه هجوم صورت گرفته است و این با سند صحیح در کتب اهل سنت نیز وارد شده است. طبری، بلاذری و ابن ابی شیبه با سند صد در صد صحیح آن را نقل کرده اند.

قضیه شهادت هم در کتب اهل سنت موجود است. جوینی در فرائد السمطین جلد 2 صفحه 35 واژه قتل به کار برده است. در کتب شیعه کلمه قتل در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها به کار رفته است.

در کتاب کافی جلد 1 صفحه 458 دارد:

«إِنَّ فَاطِمَةَ(علیها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص458، بَابُ مَوْلِدِ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام)‏، ح2‏

مرحوم شیخ مفید در کتاب خودش در زیارت نامه اش دارد:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَلَى ابْنَتِكَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ [بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏] يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَيَّتُهَا الْبَتُولُ الشَّهِيدَةُ الطَّاهِرَة»

 نام كتاب: كتاب المزار- مناسك المزار( للمفيد)؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد- رحمة الله عليه‏، قم‏: 1413 ق، ص179

این ها واژه شهادت را دارند. شهادت قطعی است و هیچ شک و شبهه در شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نیست.

واژه قتل و شهید به قدری در روایات زیاد است که غیر قابل انکار است. ولی این که چه زمانی بوده است مشخص نیست.

کتابی است تعبیری دارد که صدیقه طاهره با همان حالش که خون از سینه اش می چکید به طرف مسجد رفت دید که این ها تصمیم به قتل حضرت علی سلام الله علیه دارند.

«و هما بقتل علي»

تصمیم به قتل حضرت علی علیه السلام دارند. گفت:

«والله الذي لا إله إلا هو لنضربن عنقك»

أين سنة الرسول وماذا فعلوا بها ؟ - أحمد حسين يعقوب - ص 227؛ الإمامة والسياسة، اسم المؤلف:  أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، تحقيق: خليل المنصور، ج 1، ص 16

اما حضرت صدیقه طاهره از ولایت تکوینی استفاده می کند درب مسجد النبی را گرفت زمین به لرزه درآمد. این ها دیدند زمین لرزه خیلی شدید شد و تمام مردم بیرون رفتند.

فقط آن دو نفر آنجا ماندند به حضرت زهرا سلام الله علیها التماس کردند که شما نفرین نکنید گفت تا علی سلام الله علیها را رها نکنید، من نفرین می کنم و بعد امیر المؤمنین را آزاد کردند بیرون آمد. حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دست بر شانه امیر المؤمنین سلام الله علیه گذاشت و گفتند:

«یا اَبَالحَسَنْ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ اِن کُنْتَ فی خیرٍ کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَک»

یکی از علمای اصفهان کتابی نوشته است که خیلی کتاب خوبی هم است. مجمع النورین هم آورده ولی از متاخرین است. الکوکب الدری صفحه 196، نهج الحیات صفحه 147، ... صفحه 217، بحار الانوار جلد67 صفحه 242

پرسش:

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با روایاتی بود که آن روز اشاره کردیم و این که بعضی از علما استناد به آن روایت می کنند مبنی بر اینکه امامت انتخابی است.

اقای ابوالفضل برقعی (علیه من الله ما یستحق) در کتاب تضاد مفاتیح الجنان با قرآن در صفحه 383 و اقای طباطبایی (خذله الله) می گویند در منابع شیعه است حضرت علی سلام الله علیه فرمود هرگاه زمامدار مسلمین درگذشت باید مسلمانان قبل از هر اقدامی به انتخاب یک زمامدار بپردازند. معلوم می شود که حضرت علی سلام الله علیه زمامدار مسلمین را امر انتخابی می دانست نه انتصابی!

این مطلب را الان متجددین و دیگران خیلی مطرح می کنند شاید الان در حوزه افرادی که کم هم نیستند تقریبا همین عقیده را دارند که امامت یک امر انتخابی است و بحث انتصاب محرز نیست با این که ما عرض کردیم سیصد تا روایت ما در کتب شیعه و سنی داریم که نام ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) از حضرت امیرالمومنین تا حضرت ولی عصر سلام الله علیهما یا به صورت مختصر یا به صورت مبسوط ذکر شده است.

این که بعضی ها استناد می کنند که در زمان معصومین آگاهی نداشته اند این دلیل بر عدم صدور روایت نیست. به قدری تقیه زیاد بوده که ائمه (علیهم السلام) این ها را به صورت اشکار نمی توانستند بیان کنند. نسبت به خواص مطالب را بیان می کردند، در بین خواص هم دست به دست هم مطالب می گشت.

نکته دیگر هم این است که خیلی از آثار شیعه در طول تاریخ مورد احراق قرار گرفته و سوخته به دست ما نرسیده است. در دسترس نبودن روایت، دلیل بر عدم صدور نیست.

«عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود»

آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب رجال خیلی جاها به این استناد می کند. آن روز من دیدم در رابطه با کتابخانه مرحوم شیخ مفید که این ها آتش زدند می گوید دویست هزار جلد کتاب بوده است.

آن زمان این انبوه کتاب چیز با   ارزشی بوده است. این را آتش زدند بعد از آن کتابخانه سید مرتضی را آتش زدند، کتابخانه شیخ طوسی را سال 448 آتش زدند. در این آتش زدن کتابخانه ها خیلی از آثار از بین رفت.

یک سری هم در جنگ صلیبی آثار شیعه را آمدند از کتابخانه ها سرقت کردند به کتابخانه های خودشان در اروپا بردند. برای این هم ما دلیل قطعی داریم.

بعد جالب این است که ایشان در این جا می گوید مجمع البیان طبرسی ابتدای تفسیر سوره مائده هرکسی هم این را از ایشان نقل کرده همین آدرس را داده است ولی زحمتی نکشیدند که بروند ببینند که تفسیر مجمع البیان چنین چیزی دارد یا ندارد.

این کتابی را که می بینید جدیدترین چاپ مجمع البیان مرحوم طبرسی است  جلد3 آن، اول سوره مائده است ما که چیزی پیدا نکردیم شما دوستان دقت بفرمایید ببینید چیزی پیدا می کنید.

«ودلیل فضلها... من قرأ سورة المائده ... نزلت المائدة كملا، ونزل معها سبعون ألف ملك»

این صفحه اولش. این هم صفحه دوم که می آید:

«الحجة: وهذا كما يقال في رسل وكتب...»

ما چیزی از این حرف ها را پیدا نکردیم خیلی به دقت هم سطر به سطر اعرابش را آورده بعد هم وارد تفسیر شده است.

«(اليوم أكملت لكم دينكم) ولم ينزل بعد هذا على النبي صلى الله عليه وآله وسلم شئ من الفرائض في تحليل ولا تحريم»

تا این جا:

« أنه إنما أنزل بعد أن نصب النبي صلى الله عليه وآله وسلم عليا عليه السلام للأنام ، يوم غدير خم»

الیوم اکملت لکم دینکم نازل شد.

«عن أبي سعيد الخدري أن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لما نزلت هذه الآية، قال: الله أكبر على إكمال الدين، وإتمام النعمة، ورضا الرب برسالتي، وولاية علي بن أبي طالب من بعدي، وقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاده، وانصر من نصره، واخذل من خذله.»

تفسير مجمع البيان؛ نويسنده : الشيخ الطبرسي (وفات : 548)، تحقيق: تحقيق وتعليق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت – لبنان: 1415 – 1995 م، ج3، ص274

ببینید امام شئوناتی دارد بارها عرض کردیم امام چهار- پنج تا شأن دارد. ما باید شئونات امام و وظایفش را خوب متوجه بشویم _حالا یک وقت فرصت بشود من عرض می کنم_.

یکی از شئون امام هدایت مردم است:

(إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

تو فقط بيم دهنده‌اي! و براي هر گروهي هدايت کننده‌اي است.

سوره رعد (13): آیه 7

این را تمام اهل سنت آوردند. مراد از «ولکل قوم هاد» حضرت علی ابن بی طالب سلام الله علیه است. بحث مرجعیت علمی امام

«أنا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة: الثانية، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج11، ص65

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

«قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده، کتاب الله»

الکتاب: البیان والتبیین؛ المؤلف: عمرو بن بحر بن محبوب الکنانی بالولاء، اللیثی، أبو عثمان، الشهیر بالجاحظ (المتوفی: 255 هـ)، الناشر: دار ومکتبة الهلال، بیروت، عام النشر: 1423 هـ، ج 2، ص 23، باب خطبة النبی صلی الله علیه و سلم فی الوداع

عبارت های مختلف آقایان با سندهای صحیح آورده اند.

 یا:

«وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم‏»

بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، ج1، ص49، 22 باب في الأئمة (علیهم السلام) و ما قال فيهم رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) بأن الله أعطاهم فهمي و علمي‏، ح6

یکی از وظایف این ها تبیین موارد اختلافی امت است.

«أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ قَالَ لِعَلِيٍّ: أَنْتَ تُبَيِّنُ لِأُمَّتِي مَا اخْتَلَفُوا فِيهِ بَعْدِي.»

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص382

حاکم نیشابوری می گوید روایت صحیح است. یکی دیگر از شئون امام حفظ شریعت است. این تعبیر هم در کتب شیعه آمده و هم در کتب اهل سنت آمده است.

«فِي كُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ، وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ، وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّالِ. وَ إِنَّ أَئِمَّتَكُمْ وَفْدُكُمْ إِلَى اللَّهِ، فَانْظُرُوا مَنْ تُوْفِدُونَ فِي دِينِكُمْ وَ صَلَاتِكُمْ».

قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ص77

وساطت در فیض است.

«...»

یا روایات متعدد است.

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2

«بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّر بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّه‏»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص532

یا عبارت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در کتاب نهج البلاغه:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

عبارت شیخ مفید توقیع حضرت ولی عصر:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنا»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

با تعابیر متعدد. یکی از وظیفه انها بسط عدالت و ایجاد مدینه فاضله است. در این جا اگر مردم قبول نکنند شرایطش محقق نشود تحقق این امکان پذیر نیست. همان طوری که رسول اکرم در مکه بود با این که نبی بود امام هم بود وظیفه تشکیل حکومت را هم داشت.

اما چون شرایط در مکه نبود اقدام به تأسیس حکومت نکرد. به مجرد این که مدینه آمد اقبال و مقبولیت مردم را در تأسیس حکومت اسلامی و اجرای عدالت در جامعه دید بلافاصله به تأسیس حکومت رسول اکرم اقدام کرد.

امام را مردم قبول بکنند یا نکنند امام است تمام آن پنج – شش تا شأن وظیفه امام است اگر مردم قبول کردند در این قسمت فقط تحقق خارجی صورت می گیرد و اگر مقبولیت مردم نبود امام، امام است وظیفه اجرای عدالت هم دارد ولی چون شرایطش محقق نیست وظیفه ای ندارد. مثل حج، حج بر همه واجب است ولی شرطش تحقق استطاعت است.

اگر استطاعت نباشد به هیچ وجه حج واجب نیست. امام هم در رابطه با تأسیس حکومت و اجرای عدالت یکی از شرایطش مقبولیت مردم است.

مقبولیت با مشروعیت فرق می کند، یعنی ما یک مقدار باید حواس مان باشد که همان عبارت خطبه شقشقیه است.

«وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، خطبه 3 و هي المعروفة بالشقشقية، ص 50

همین را می خواهد بگوید. عبارت های متعددی در کتاب نهج البلاغه دارد که بعد از رسول اکرم:

«ما وجدت ناصرا الا اهلبیتي فظننت بهم...»

 به جز اهلبیت من، کسی از من دفاع نکرد و ترسیدم این ها را در برابر شمشیر دشمن قرار بدهم تا نسل رسول اکرم از بین برود.

ده – دوازده تا روایت هم شیعه دارد و هم سنی دارد. لذا این قضیه مقبولیت در قبول حکومت است فقط نه آن سه چهار تا وظیفه دیگر حتی خود حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه. شما ببینید در زمان شیخیین مواردی را که برایش مقدور است مقبولیت هست در اجرای عدالت اقدام می کند.

چند موردی است از مثلا زن حامله را می خواهند رجم بکنند. حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه جلویش را می گیرد چون مقبولیت دارد. ولی در زمان عثمان این مقبولیت نیست لذا حضرت امیر المؤمین سلام الله علیه دیگر دخالت نمی کند.

پرسش:

این مقبولیت با تأیید معصوم است اگر با تأیید معصوم باشد مشروعیت هم پیدا می کند.

پاسخ:

ببینید مقبولیت مثل حج در استطاعت است

(وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيهِ سَبِيلًا)

و براي خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانايي رفتن به سوي آن دارند.

سوره آل عمران (3): آیه 97

حج بر مردم واجب است ولی مشروط به استطاعت است امام وظیفه اش اقامه عدل و ایجاد حکومت اسلامی است و این در صورتی است که مردم برای اجرای عدالت اماده باشند. و به آن تن بدهند.

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در زمان جنگ جمل می آید این همه مردم را بسیج می کند ولی بعد از حکمیت هرچه می گوید مردم قبول نمی کنند.

حضرت نامه ای که به فضل ابن عباس نوشته است خیلی نامه درد آوری است یعنی من هر وقت می خوانم اشک می ریزم. می گوید پسر عمو وقتی که دیدی پسر عموی تو حرفش خریدار ندارد مردم دیگر از او تبعیت نمی کنند. دیگر آن مقبولیتی که قبلا داشت را دیگر ندارد. تو روی گردان شدی و به معاویه پیوستی.

خیلی نامه ی تندی است و خیلی هم درد آور است. و همین که دارم عرض می کنم اجرای عدالت مشروط بر این است که نفوذ در جامعه داشته باشد نه این که مردم بیایند رأی بدهند و بیعت کنند. یعنی سخن معصوم در جامعه مورد قبول باشد و مردم اطاعت کنند.

پرسش:

مقبولیت اگر باشد یعنی مشروعت پیدا می کند.

پاسخ:

نه مشروعیت در خارج محقق می شود. مشروعیت  اگر باشد مهم نیست که مردم بخواهند یا نخواهند.

«قال النبي صلى الله عليه وآله وسلم في الحسن والحسين عليهما السلام: ابناي هذان إمامان قاما أو قعدا»

علل الشرائع؛ نويسنده: الشيخ الصدوق (وفات: 381) رده‌ : مصادر حديث شيعه – فقه، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ : 1385 - 1966 م، ج1، ص211

ولی اگر مردم اطاعت داشته باشند.

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

اطاعت بود دیگر امام نمی تواند ساکت بنشیند. آن وظیفه ای که برای اجرای عدالت دارد می آید در جامعه عدالت را پیاده می کند.

برخی به فرمایش حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه استناد می کنند می کویند حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود اگر یک امامی از دنیا رفت وظیفه مردم این است که بیایند یک امامی برای خودشان معین کنند. مردم بیایند معین کنند و حال آن که این  با قرآن و تفکرات دینی نمی سازد.

امام می فرماید:

«لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 82

این بر او فاجر اصلا حالت فرض است. یعنی بر فرض محال اگر امام معصومی نباشد یا قائم مقام امام معصوم نباشد باید سراغ امام فاجر برویم این بر فرض محال است.

این جا هم در این نامه عبارتی از سلیم ابن قیس است از ابان ابن ابی عیاش که در صحّت سند آن هیچ شکی نیست.

می گوید عمر ابن ابی سلمه گفت ابو هریره از عمر ابن ابی سلمه شنید که معاویه ابودرداء را که در صفین ما را خواست گفت سراغ امیر المؤمنین سلام الله علیه بروید از من به او سلام برسانید و به او بگویید به خدا قسم

«وَ اللَّهِ [إِنِّي لَأَعْلَمُ‏] أَنَّكَ أَوْلَى [النَّاسِ‏] بِالْخِلَافَةِ وَ أَحَقُّ بِهَا مِنِّي لِأَنَّكَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ [الْأَوَّلِينَ‏] وَ أَنَا مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَيْسَ لِي مِثْلُ سَابِقَتِكَ فِي الْإِسْلَامِ وَ قَرَابَتِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ عِلْمِكَ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّه‏»

كتاب سليم بن قيس؛ نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 749

این عِلْمِكَ بِكِتَابِ اللَّهِ در منابع اهل سنت هم متعدد امده است که از معاویه سوال می کنند می گوید بروید این را از علی ابن ابی طالب سلام الله علیه بپرسید.

بعد طرف می گوید می خواهم از تو بپرسم معاویه شلاق را در می اورد می گوید: (حضرت) علی (سلام الله علیه) باب مدینة العلم است. عمر وقتی در مسائل علمی به مشکل بر می خورد از حضرت علی سلام الله علیه سوال می کرد.

کسی می آید از عمر مسئله سوال می کند امیر المؤمنین نشسته عمر می گوید برو از حضرت علی سلام الله علیه سوال کن، او می گوید من می خواهم از شما سوال کنم بعد عمر عصبانی می شود می گوید ایشان باب مدینة العلم است و دستور می دهد تا اسم او را از دیوان حذف بکنند که چرا از علی (سلام الله علیه) سوال نمی کنی!

پرسش:

استاد سوال کننده مخصوصا می خواسته از عمر سوال کند ببیند بلد است یا بلد نیست. عمر از این ترسیده است.

پاسخ:

درست است ولی کاری به آن نداریم. این ها را از باب الزام خصم ما می گوییم. از خود عایشه در رابطه با مسئله صوم سوال می کنند می گوید برو از حضرت علی سلام الله علیه سوال کن

«فانه اعلم بسنة النبي»

یکی از موضوعاتی که دوستان خوب کار کنند بحث اعلمیت امیرالمؤمنین است. این مسائل، مسائل کوچکی نیست حتی در مسائل توحیدی وقتی که از این ها سوال می کنند معطل می مانند نمی توانند جواب بدهند.

طرف می آید سوال می کند خدا در آسمان ها است و یا در زمین است؟ ابوبکر می گوید در آسمان است. پس زمین را چه کسی اداره می کند؟ آیا زمین بدون خدا است؟ ابوبکر شمشیر را در می آورد می گوید این را بکشید این مرتد است و دارد هذیان می گوید.

از آن طرف حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه می گوید این طرف دارد سوال می کند تو که بلد نیستی جواب بدهی چرا حکم قتلش را صادر می کنی؟ بعد حضرت می فرماید

(وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ)

او کسي است که در آسمان معبود است و در زمين معبود؛ و او حکيم و عليم است!

سوره زخرف (43): آیه 84

حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه مفصل بحث توحید را برای آن شخص بیان می کند.

 

پرسش:

دارد: «نحن معدن العلم و الفقه و الدین و السنة و الفرایض»

پاسخ:

ما در رابطه با اعلمیت امیر المؤمنین روایت فوق متواتر داریم یعنی ما شاید بالای دویست تا روایت از منابع اهل سنت در رابطه اعلمیت حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه داریم. عبدالله مسعود دارد، ابن عباس دارد این ها از قول رسول اکرم دارند.

 خدای عالم نود درصد علم را اختصاص به امیر المؤمنین سلام الله علیه داده است.ده درصد دیگرش در میان دیگر مردم  منتشر شده است. این را با سند صحیح آورده اند.

مخصوصا اگر شما کتاب فیض القدیر مناوی را نگاه کنید ایشان خیلی جالب آورده است یعنی خلاصه آن چه را که در رابطه با اعلمیت حضرت علی (سلام الله علیه) است اگر شما ببینید خیلی تعبیر، تعبیر زیبایی است.

علامه مناوی در کتاب فیض القدیر جلد 3 صفحه 46 دارد:

«أنا دار الحكمة وفي رواية أنا مدينة الحكمة وعلي بابها أي علي بن أبي طالب هو الباب الذي يدخل منه إلى الحكمة ...قسمت الحكمة عشرة أجزاء فأعطي علي تسعة أجزاء والناس جزءا واحدا وعنه أيضا أنزل القرآن على سبعة أحرف ما منها حرف إلا وله بطن وظهر وأما علي فعنده منه علم الظاهر والباطن وأخرج أيضا عن سيد المرسلين وإمام المتقين أنا سيد ولد آدم  وعلي سيد العرب وأخرج أيضا علي راية الهدى ...»

تا آن جا که ایشان دارد:

«أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب... وقد شهد له بالأعلمية الموافق والمخالف والمعادي والمحالف خرج الكلاباذي أن رجلا سأل معاوية عن مسألة فقال : سل عليا هو أعلم مني فقال : أريد جوابك قال : ويحك كرهت رجلا كان رسول الله يعزه بالعلم عزا وقد كان أكابر الصحب يعترفون له بذلك وكان عمر يسأله عما أشكل عليه جاءه رجل فسأله فقال: ههنا علي فاسأله»

این مرد گفت عمر:

«أريد أسمع منك يا أمير المؤمنين قال قم لا أقام الله رجليك»

  پاهایت بشکند بلند شو از این جا برو

«ومحى اسمه من الديوان»

دستور داد یارانه اش را برای همیشه قطع کنند.

فيض القدير شرح الجامع الصغير؛  اسم المؤلف:  عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ، دار النشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر - 1356هـ، الطبعة: الأولى، ج3، ص46

این روایاتی است که این ها اورده اند و قطعی است.

ما معتقد هستیم در همین روایت هم خدای عالم امیر عادلی را برای مردم انتخاب کرده است. حتی در زمان غیبت امام هم باز ما روایات متعدد داریم

«مَنْ كَان‏ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج27، ص131

این مسؤل تشکیل حکومت است؛ یعنی نوبت به فاجرا نمی رسد. حضرت می گوید بر فرض محال اگر امامی در جامعه نباشد نائب امامی نباشد لا بد من امیر حالا این امیر برّ باشد یا فاجر باشد هیچ فرقی نمی کند.

یا در کشورهای غیر اسلامی این نشان می دهد که تبعیت از حکومت و قوانین یک امر ضروری است مثلا کسی اروپا رفته است می گوید این ها حکومت شان، حکوت اسلامی نیست من می خواهم از چراغ قرمز رد بشوم می خواهم با سرعت بروم می گوییم نمی شود.

به ایشان می گوییم آقا طبق فرمایش حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه در همان بلاد کفر حکومت اگر یک قانونی را وضع کرد شما مادامی که در آن کشور هستید یا مسافر یا ساکن موظف هستید از قوانین آن کشور تبعیت کنید الا ما خرج بالدلیل مثلا بیاید بگوید همجنس بازی و ... بکنند.

یا می گوید مثلا خانم لخت و بی حجاب بیرون بیاید که خرج بالدلیل است در غیر از آن موارد که تخصیص داده شده و قطعی است تبعیت از قوانین کشورهای غیر اسلامی طبق فرمایش حضرت علی (سلام الله علیه) و به قول حضرت امام طبق ادله عقلی واجب است.

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها