2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
ماه مبارک رمضان، فرصتی طلائی برای رهایی از منیّت!
کد مطلب: ١٢٦١٤ تاریخ انتشار: ٢٣ خرداد ١٤٠١ - ١٢:١٩ تعداد بازدید: 252
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
ماه مبارک رمضان، فرصتی طلائی برای رهایی از منیّت!

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی 1401/01/11

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

11/01/1401

موضوع: ماه مبارک رمضان، فرصتی طلائی برای رهایی از منیّت!

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

ویژگی و اثر بسیار عجیب ماه مبارک رمضان

دستور العملی کاربردی برای انس بیشتر با خداوند

توضیحی مختصر در بیان «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین»

دور شدن از منیّت؛ رکن اول مهمانی ماه مبارک رمضان

توشه‌ای مهم که باید از ماه مبارک رمضان گرفت!

امیدوار کننده ترین آیه در قرآن کریم

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» عرض سلام و ادب و احترام و شب بخیر دارم خدمت شما و بسیار خوشحالم که این بار هم در قالب برنامه «اخلاق علوی سیره مهدوی» مهمان خانه‌های شما هستیم.

در روزهای پایانی شعبان المعظم به سر می‌بریم. امیدوارم بیشترین بهره را از ماه مبارک شعبان برده باشید و در آستانه ماه مبارک رمضان آماده و مهیای ماه ضیافت الهی باشید.

با این مقدمه کوتاه به استقبال کارشناس و دانشمند محترم برنامه می‌روم. خدمت حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی سلام عرض می‌کنم و عرض شب بخیر دارم و حلول ماه مبارک رمضان را هم پیشاپیش خدمت شما تبریک عرض می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا حجة الله السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را می‌بینند، خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه عزیزان آرزو دارم.

فرارسیدن ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی و دعوت به مهمانی الهی یا مهمانسرای الهی را به همه تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

امیدواریم که ان شاءالله همگی در این ماهی که اجابت دعا تضمین شده است، اولین دعای ما فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم باشد.

شاید در میان ما یک دل شکسته‌ای باشد که خداوند عالم به خاطر آن دل شکسته فرج آقایمان و مولایمان و سرورمان و تاج سرمان را هرچه سریع‌تر برساند، ان شاءالله.

ما طبق روال همیشگی، آغاز برنامه یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد که خودمان و بینندگان عزیز و شبکه و دنیا و آخرت و دین و مایتعلق خودمان را بیمه حضرت صدیقه طاهره کرده باشیم.

به حفظ جان علی سینه تو شد سپرت

شهید اول راه علیست گل پسرت

کنار تربت پاک مطهر پدرت

هزار مرتبه خون شد به هر نفس جگرت

به آیه آیه قرآن قسم تو را کشتند

ز قبر گمشده پاسخ بده چرا کشتند

در آستانه بیت الولا زدند تو را

کنار قبر رسول خدا زدند تو را

تو جانِ جان رسولی چرا زدند تو را

به کینه علی مرتضی زدند تو را

چه شد که ابر سیاهی نشست بر رویت

شکست پشت در آستانه پهلویت

سلام بر در آتش گرفته حرمت

سلام بر غم درد فزون عمر کمت

سلام بر تو و سوز درون اشک و غمت

سلام بر تو که کشتند از ره ستمت

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

حضرت استاد بسیار ممنون و متشکرم. مثل همیشه برنامه به نام حضرت صدیقه طاهره متبرک شد.

اگر اجازه بدهید این برنامه را آغاز کنیم با خطبه شعبانیه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که نکات بسیار مهمی دارد و می‌خواهیم از زبان شما بشنویم.

حضرت استاد سؤالی که مطرح می‌شود این است که در آستانه ماه مبارک رمضان و فرارسیدن این ماه امشب در مورد اهمیت ماه رمضان از منظر حضرت امیرالمؤمنین می‌خواهیم از زبان شما بشنویم.

همچنین بحث را با پرداختن به وظایف مهمی که مؤمنین می‌توانند در این ماه داشته باشند آغاز کنید تا ان شاءالله به مسائل دیگر بپردازیم.

ویژگی و اثر بسیار عجیب ماه مبارک رمضان

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله. أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

بحث ما در شب‌های جمعه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» است. یکی از زمان‌هایی که می‌شود اخلاق علوی را در خود احیا کنیم و به سیره مهدوی نزدیک شویم و صفات و ویژگی‌های یاران حضرت مهدی را در خود احیا کنیم، ماه مبارک رمضان است.

ماه مبارک رمضان بهترین فصل و بهترین اوقات برای این کار است. بنابراین ما امشب همانطور که حضرتعالی این سؤال را طرح کردید، بنا را بر این می‌گذاریم که به سراغ توصیه‌های امیرالمؤمنین و حضرت ولی عصر در رابطه با آراستن خود به اخلاق برویم.

البته ما ان شاءالله از هفته‌های بعد در رابطه با خطبه متقین که از مهمترین و اساسی‌ترین خطبه‌های «نهج البلاغه» در اخلاق علوی است، مطالبی را خدمت بینندگان عزیز تقدیم خواهیم کرد. امیرالمؤمنین در رابطه با ماه مبارک رمضان می‌فرماید:

«شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ الصَّائِمُونَ فِیهِ أَضْیافُ اللَّهِ وَ أَهْلُ کرَامَتِهِ»

ماه رمضان، ماه رمضان. روزه داران در این ماه مهمانان خداوند هستند و خداوند عالم مهمانان خود را گرامی می‌دارد.

کسی که خداوند او را گرامی بدارد، مشخص است که چطور غرق در نعمت خواهد شد.

«مَنْ دَخَلَ عَلَیهِ شَهْرُ رَمَضَانَ فَصَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیلِهِ وَ اجْتَنَبَ مَا حَرَّم اللَّهُ عَلَیهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِغَیرِ حِسَاب»

هرکسی در ماه رمضان روزها روزه دار باشد و بخشی از شب را هم به عبادت بپردازد و از محرمات دینی اجتناب کند، بدون حساب وارد بهشت می‌شود.

فضائل الأشهر الثلاثة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 123، ح 130

این شخص بدون آنکه پای حساب بیاید و محاکمه شود وارد بهشت می‌شود.

مجری:

یعنی این شخص هرآنچه انجام داده یا انجام نداده اصلاً در نظر گرفته نمی‌شود!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

به هیچ وجه در نظر گرفته نمی‌شود.

(یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِت)

خداوند هر چه را بخواهد "محو" و هر چه را بخواهد "اثبات" می‌کند.

سوره رعد (13): آیه 39

و:

(یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ وَ یغْفِرُ لِمَنْ یشاء)

هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند) مجازات می‌کند و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد.

سوره مائده (5): آیه 40

خداوند عالم مالک همه عالم هستی است. اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که روزه دارانی که در ماه مبارک رمضان تقوا پیشه کنند را بدون حساب و کتاب وارد بهشت کند.

زمانی که روزه داران از قبر برمی خیزند، راه میانبری هست که شاید سی چهل قدم هم بیشتر نیست. روزه داران بعد از گذراندن این سی چهل قدم وارد بهشت می‌شوند. قرآن کریم نسبت به انبیاء الهی هم می‌فرماید:

(وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِین)

و از پیامبران (نیز) سؤال می‌کنیم.

سوره اعراف (7): آیه 6

سر دوراهی اول دست راست به بهشت وارد می‌شوند.

مجری:

حضرت استاد بسیار برایم جالب است که ما این همه در رابطه با انتظاری که در قیامت رخ می‌دهد و اعمالی که باید نسبت به آنها جواب پس بدهیم با یک ماهی که اینقدر عظمت و بزرگی دارد برطرف می‌شود و گویا خداوند دنبال بهانه است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، واقعاً همینطور است. تعبیر شما تعبیر زیبایی است. خداوند عالم به دنبال بهانه است. نقل شده است که وقتی فردی را به طرف جهنم می‌برند، وسط راه می‌گوید: خدایا انتظار من از تو این نبود.

خداوند متعال می‌فرماید: او را برگردانید، گرچه او دروغ می‌گوید و چنین انتظاری از من نداشت. او در دنیا چنین نبود که از من توقع رفتن به بهشت را داشته باشد، اما همین که به زبان آورد و گفت که خدایا من از تو انتظاری غیر از این داشتم او را به بهشت ببرید!

بنابراین ما باید قدری دقت کنیم. تلاش ما بر این است که فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را در این برنامه بیاوریم، زیرا عنوان برنامه «اخلاق علوی» است. امیرالمؤمینن می‌فرمایند:

«نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِیحٌ»

خواب روزه دار عبادت و سکوت او تسبیح است.

شخصی نقل می‌کند که نزد بنده خدایی رفته بودم و دیدم او تندتند نفس می‌کشد. وقتی علت این کار را پرسیدم، گفت: ماه رمضان است و پیغمبر اکرم فرموده که در این ماه نفس کشیدن شما تسبیح است. می‌خواهم زیاد نفس بکشم تا بیشتر بهره ببرم.

«أَنْفَاسُکمْ فِیهِ تَسْبِیح»

الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 93، ح 4

معنای بسیار بالاتری دارد. اگر ما بخواهیم خوب به این روایت دقت کنیم، به یاد فرمایش قرآن کریم می افتیم که می‌فرماید:

(یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّک راضِیةً مَرْضِیة)

توای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.

سوره فجر (89): آیات 27 و 28

امیرالمؤمنین در ادامه روایت می‌فرماید:

«وَ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَابٌ وَ عَمَلُهُ مُضَاعَفٌ»

دعای او مستجاب و عمل او چند برابر محسوب می‌شود.

خواندن یک آیه در ماه مبارک رمضان معادل یک ختم قرآن کریم است.

«وَ قَالَ إِنَّ لِلصَّائِمِ عِنْدَ إِفْطَارِهِ دَعْوَةً لَا تُرَدُّ»

و به هنگام افطار دعای قبول شده دارد.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 90، ص 360، ح 21

مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری که از اولیاء الله بودند و ما چندین سال افتخار داشتیم خدمت ایشان بودیم، تعبیری دارند و می‌فرمایند: وقتی که می‌خواهید افطار کنید لقمه اول را جلوی دهانتان بیاورید و بگویید: "خدایا من امروز به خاطر تو روزه گرفتم. اگر حاجت مرا نمی‌دهی، افطار نمی‌کنم."

این جمله را با تمام وجود و یقین بگویید. قطعاً خداوند عالم به این یقین و ناز کردن شما نگاه می‌کند. ایشان معتقد بود که باید برای خداوند متعال ناز کرد. ائمه اطهار (علیهم السلام) هم در بعضی از دعاها حالت ناز و کرشمه دارند. به عنوان مثال در یکی از فرازها آمده است:

«إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِک سُرُورُ عَدُوِّک وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذَلِک سُرُورُ نَبِیک وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیک أَحَبُّ إِلَیک مِنْ سُرُورِ عَدُوِّک»

مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، ج 2، ص 596، باب دعاء السحر فی شهر رمضان

دستور العملی کاربردی برای انس بیشتر با خداوند

بنده بارها گفتم دعای کمیل، دعای سحر و دعا ابو حمزه ثمالی می‌خواهند به ما یاد بدهند که با خدا چطور حرف بزنیم. همانطور که به بچه حرف زدن را یاد می‌دهند، ائمه اطهار هم می‌خواهند به واسطه این دعاها آداب گفتگو با خداوند را یاد بگیریم.

دعای ابو حمزه ثمالی را بخوانید و ببینید کدام یک از فقرات این دعا با روحیات شما سازگار است، همان فقره را مرتب تکرار کنید.

لازم نیست هرشب دعای ابو حمزه ثمالی را از اول تا آخر بخوانیم، بلکه ببینیم کدام یک از فقرات دعا با روحیات ما سازگار است و وقتی این فراز از دعا را می‌خوانیم روحمان به پرواز درمی آید.

در مقابل اگر یک ساعت هم دعای ابو حمزه ثمالی را بخوانیم و هیچ متوجه نشویم و فکرمان جای دیگری باشد، هیچ فایده‌ای ندارد.

مجری:

درواقعا استاد باید آن لحظه آنی که باعث ذوق و لذت ما می‌شود را بگیریم. ممکن است افراد از خواندن همه دعا خسته شوند و بهره‌ای هم نبرند، اما می‌توانند یک عبارت و یک بند از دعا را بگیرند و همان را تکرار کنند و از آن لذت ببرند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. به عنوان مثال وقتی قرآن می‌خوانیم ببینیم کدام آیه با روح ما سازگار است و وقتی آن آیه را می‌خوانیم روحمان به پرواز درمی آید و احساس می‌کنیم که الآن جبرئیل امین نازل شده و این آیه را برای من نازل کرده است، نه برای دیگران.

این آیه را بگیریم و تا غروب همین آیه را تکرار کنیم. تکرار این آیه برای ما نورانیت می‌آورد. همچنین نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) ببینیم روحمان با کدام یک از این انوار مقدسه بیشتر مرتبط است.

ببینیم با رسول الله بیشتر عشق می‌کنیم، با امیرالمؤمنین بیشتر عشق می‌کنیم، با حضرت صدیقه طاهره بیشتر عشق می‌کنیم، با امام حسن یا امام حسین بیشتر عشق می‌کنیم.

هرکسی یک روحیه خاصی دارد. شخصی دوست دارد بیشتر با امام حسین عشق کند و زمانی که «یا حسین» می‌گوید، تمام ستون فقراتش می‌لرزد و تمام ذرات بدنش به عشق درمی آید.

شخصی با امیرالمؤمنین عشق می‌کند و زمانی که «یا علی» می‌گوید قطرات اشک از چشمانش جاری می‌شود.

عزیزان باید دقت کنند در توسلات به ائمه اطهار (علیهم السلام) و در دعاها و در قرآن کریم بگردند آن آیه متناظر یا امام متناظر یا دعای متناظر خود را پیدا کنند.

شاید گفتن بعضی از مسائل به صلاح نباشد، اما وقتی که مطلب پیش می‌آید باید گفت. در عالم ألست که خداوند عالم خطاب کرد:

(أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا)

(و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آری، گواهی می‌دهی.

سوره اعراف (7): آیه 172

ما بارها گفتیم که (شَهِدْنا) به عنوان شهادت نیست، ما مشاهده کردیم! مشاهده‌ای که بوده است، بعضاً نسبت به بعضی از اسماء الهی است. خداوند عالم هزار و یک اسم دارد. آنجا یکی از اسامی را برای ما تجلی کرده است و با او انس گرفتیم.

ما باید بگردیم از میان این هزار و یک اسمی که خداوند دارد، ببینیم کدامیک از اسماء الهی با روح ما سازگاری دارد.

ببینیم اگر «یا غفار» بگویم بیشتر لذت می‌برم یا «یا ستار» بگویم یا «یا حی» یا «یا قیوم» یا «یا کریم» یا «یا رزاق» بگویم بیشتر لذت می‌برم.

یکی از مواردی که ان شاءالله باید در ماه مبارک رمضان به دنبال آن بگردیم و از حضرت ولی عصر هم کمک بگیریم، پیدا کردن اسم متناظر است. اگر آن اسم را پیدا کردیم و تکرار کردیم، به جایی می‌رسیم که در حدیث قدسی آمده است:

«کنْتُ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ یدَهُ وَ رِجْلَهُ وَ لِسَانَه»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 58، ص 149، ح 25

در این صورت خداوند عالم چشم و گوش ما می‌شود. همانطور که وقتی خداوند اراده می‌کند یک شیء موجود می‌شود، خداوند عالم به انسان قدرت اراده تکوینی می‌دهد.

(قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِک)

عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می‌آورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی.

رتبه آنها بسیار کمتر از انسان است. ملاحظه کنید انسان در اثر انس با اسماء الهی و تزکیه نفس به کجا رسیده است. حضرت سلیمان می‌فرماید:

(قالَ یا أَیهَا الْمَلَؤُا أَیکمْ یأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یأْتُونِی مُسْلِمِین)

(سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانایی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟!

(قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِک)

عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می‌آورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی.

حضرت سلیمان فرمود: این زمان دیر است!

(قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک)

(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد!

سوره نمل (27): آیات 38 – 40

حضرت سلیمان این را قبول کرد. ملاحظه کنید حضرت سلیمان هم دیرپسند هستند و هم مشکل پسند!

اگر در ماه مبارک رمضان انس ما با اسماء الهی و آیات قرآن کریم درست شود، کاری ارزشمند است. باید بتوانیم آیه‌ای که با آن انس داریم و به ما روحیه می‌دهد و ما را به پرواز درمی آورد و آن فقرات دعاهایی که ما را به پرواز درمی آورد را پیدا کنیم.

مجری:

استاد خودمانی‌تر این قضیه می‌شود اسمائی که با آن سیم خود را زودتر وصل می‌کنیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، اسمی که با آن سیم خود را زودتر وصل می‌کنیم. این سیم مربوط به عالم زر است. آنجا با هر اسمی مأنوس بودیم، اینجا هم با همان اسم مأنوس خواهیم بود.

زمانی که فرزند به دنیا می‌آید، ابتدای کار همه چیز را فراموش می‌کند. او تصور می‌کند آنچه که او را سیر می‌کند شیر مادر است و نمی‌داند کسی که سیر کننده است خداوند است.

اگر خداوند اثر سیر کنندگی را در شیر مادر نگذارد، فرزند شبانه روز هم شیر مادر را بمکد سیر نخواهد شد.

آنچه به واسطه آن سیراب می‌شویم خداوند عالم است، نه آب. آنچه ما را سیر می‌کند اراده خداوند است، نه غذا.

معاویه دائماً غذا می‌خورد، اما سیر نمی‌شد! افرادی هم بودند که می‌خواستند غذایی بخورند، اما لقمه اول در گلویشان گیر کرد و خفه شدند و از دنیا رفتند. ببینید در چند جای قرآن کریم آمده است:

(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ء)

خدا خالق همه چیز است.

سوره رعد (13): آیه 16

بنده در ذهن دارم این آیه هفت یا هشت بار در قرآن کریم آمده است. اگر ما این آیه را درک کنیم، به اصل معرفت رسیدیم.

خداوند عالم خالق همه چیز است. حال در این آیه شریفه یک دنیا معارف وجود دارد. «مرحوم علامه طباطبایی» می نویسد:

«أن كل ما يصدق عليه اسم شي‏ء ما خلا الله فهو مخلوق‏»

هرچه به او «چیز» بگویند، خداوند خالق آن است.

الميزان في تفسير القرآن‏؛ پديدآور: طباطبايى، محمدحسين‏، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، لبنان- بيروت‏، 1390 ه. ق‏؛ ج7، ص 296

گفتار من، «چیز» هست یا خیر؟! بله هست، بنابراین خدا خالق آن است. فکر من چیزی هست یا خیر؟! بله، بنابراین خداوند خالق آن است. حرکت دست من چیزی هست یا خیر؟! بله، بنابراین خداوند خالق آن است.

(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ء)

حال بعضی افراد در بحث جبر و تفویض معطل مانده‌اند. این افراد اصلاً معارف قرآن کریم را نفهمیدند و از توحید بهره‌ای نبردند.

یک عده به جان فلاسفه افتادند، یک عده به جان عرفا افتادند، یک عده به جان تفکیکی‌ها افتادند و یک دعوای زرگری درست کردند و هرکدام دیگری را تفسیق می‌کنند.

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در تفسیر سوره حمد می‌فرمودند: سه نفر با همدیگر جمع شده بودند و می‌خواستند با هم غذایی را بخورند. یکی می‌گفت: من عنب می‌خواهم. دیگری می‌گفت: من انگور می‌خواهم. سومی می‌گفت: من اوزوم می‌خواهم. آن‌ها با همدیگر دعوا داشتند. یک نفر آمد و گفت: اینجا بنشینید. او رفت و یک جعبه انگور آورد. شخص عرب گفت: من همین را می‌خواستم. شخص آذری زبان گفت: اوزوم که من می‌خواستم همین است. شخص فارسی زبان گفت: انگور که من می‌خواستم همین است.

من زیاد در دعوای میان فلاسفه و عرفا دخالتی نمی‌کنم. من به عرفایی امثال «ابن عربی» نه ارادتی دارم و نه به آنها توهین می‌کنم.

روش ما این است، علی رغم اینکه به عرفان و فلسفه زیاد بیگانه هم نیستیم. بنده هم اسفار اثر «ملاصدرا» را خدمت آیت الله جوادی آملی خواندم و خارج اسفار را خدمت آیت الله شاه آبادی خواندم.

ما همچنین «اشارات بوعلی» را خدمت آیت الله حسن زاده آملی خواندیم. من همیشه خدمت آیت الله شاه آبادی می‌گفتم: اگر طبق کلمات عرفا یا فلاسفه روایتی از ائمه اطهار داشته باشیم، فرمایش را می‌بوسیم و روی چشممان می‌گذاریم.

اگر طبق کلمات عرفا یا فلاسفه، روایات اهلبیت نباشد ما در بقعه امکان می‌گذاریم تا روایتی طبق کلمات عرفا یا فلاسفه پیدا کنیم. اگر کلمات عرفا مخالف قرآن کریم و سنت اهلبیت باشد، آن را به دیوار می‌کوبیم. ما تابع اهلبیت (علیهم السلام) هستیم.

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکم»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 576، ح 2

ملاک برای ما اهلبیت است. در مقابل، عرفا و فلاسفه یک سری حرف‌های خوبی هم دارند. آن‌ها یک سری حرف‌هایی هم دارند که شاید ما نمی‌فهمیم. بدفهمی‌های ما نباید به حساب بداندیشی عرفا و فلاسفه نوشته شود.

نسبت به بعضی از آقایانی که دعوا دارند، من بر این عقیده هستم که اصطلاحات همدیگر را متوجه نمی‌شوند. همانند همان قضیه سه نفری که منظورشان انگور بود.

توضیحی مختصر در بیان «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین»

مجری:

حضرت استاد به جهت اینکه می‌خواهیم از این بحث خارج هم نشویم، تنها یک سؤال برای خودم پیش آمد و آن اینکه کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) است که می‌فرماید:

«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین»

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 124، ح 17

فکر می‌کنم اگر این حدیث را مسیر راه خودمان قرار بدهیم موضوع برای ما تقریباً حل شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

موضوع برای عموم مردم بسیار خوب است، زیرا نه جبری در کار است و نه تفویضی در کار است. اگر جبر باشد خلاف عقل است.

این یعنی خداوند مرا مجبور می‌کند که بروم گناه کنم سپس مرا به جهنم ببرد. نستجیر بالله این ظلم است و نسبت ظلم به خداوند عالم، کفر است.

اگر خداوند به من تفویض کند به این معنا که به من بگوید تو اختیاردار هستی و خود در گوشه‌ای بنشیند هم، نستجیر بالله کفر است.

به قدری مسائل در عبارت «أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین» هست که راوی خدمت امام صادق می‌رسد و از جبر و تفویض سؤال می‌کند. حضرت به او توضیحی می‌دهد، اما او متوجه نمی‌شود و درخواست می‌کند که روشن‌تر بفرمایید. حضرت فرمودند اگر حقیقت را برایت بگویم کفر می‌ورزی. همین اندازه که به تو گفتم؛

«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین»

نه جبری است و نه تفویض است، بلکه بین جبر و تفویض است.

حال که حضرتعالی سؤال پرسیدید، شاید برای بینندگان عزیز مهم باشد. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) کتابی تحت عنوان «طلب و اراده» دارند که ترجمه شده و در سایت‌ها هم موجود است.

ایشان در رابطه با اینکه آیا جبر است یا تفویض است، همین عرایضی که ما داشتیم را مطرح می‌کنند و می‌نویسند: اصلاً جبر غیر معقول است. تفویض هم غیر معقول است.

این یعنی خداوند عالم همه کارها را به من واگذار کرده و نستجیر بالله خود در کناری نشسته و این در حقیقت جدا کردن عالم از اختیار خداوند عالم است.

در مقابل، اراده خداوند عالم بر این تعلق گرفته که من هرکاری بخواهم کنم به اراده خودم باشد. اراده حق تعلق گرفته که من سر دوراهی راه راست را انتخاب کنم یا راه چپ را انتخاب کنم. اراده خداوند در اعمال من به این شکل است.

این که گویی این کنم یا آن کنم

این دلیل اختیار است ای صنم

من هم می‌توانم با این دستم بر سر یتیم بکشم و او را نوازش کنم و هم می‌توانم به او سیلی بزنم. خداوند عالم هردو را در اختیار من قرار داده است. این هم از اراده الهی است و خارج از اراده الهی نیست.

«بَلْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین» نه جبر است که من مجبور باشم به صورت عبد سیلی بزنم و نه تفویض است که من با اراده و اختیار خودم رفتار کنم.

اراده خداوند عالم در همه جا حاکم است. اگر گناه کنم این قدرت الهی است و اگر عبادت کنم معصیت الهی است.

(ما أَصابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَک مِنْ سَیئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک)

آنچه از نیکیها به تو می‌رسد از ناحیه خدا است و آنچه از بدی به تو می‌رسد از ناحیه خود تو است.

 (قُلْ کلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه)

بگو همه اینها از ناحیه خدا است.

سوره نساء (4): آیات 78 و 79

بحث جبر و تفویض و «أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین» که حضرتعالی اشاره کردید و خوب هم بود که در اینجا به آن اشاره کنید را شاید در بحث‌های اخلاق علوی به اینجا برسیم که این مسئله را هم مفصل مطرح کنیم.

عبارت‌هایی که «مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «رسالة فی الولایة» دارند را حضرت امام خمینی در کتاب «طلب و اراده» و در «شرح دعای سحر» آمده است.

در کتاب «مصباح الهدایة إلی خلافة و الولایة» در رابطه با جبر و تفویض مطالب بسیار شیرین و زیبایی دارد.

آیت الله العظمی خوئی (رضوان الله تعالی علیه) نکات بسیار ظریف و شنیدنی و لذت بردنی دارد.

«مرحوم شهید مطهری» کتابی در رابطه با طلب و اراده دارند. بنده به همه دوستان توصیه می‌کنم کتاب «علامه شهید مطهری» را هم که در رابطه با جبر و تفویض و «أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین» دارند مطالعه کنند.

من با یک روایت این بحث را خاتمه می‌دهم. اگر حضرتعالی سؤال دیگری دارید مطرح کنید. رسول اکرم می‌فرماید:

«لَوْ یعْلَمُ الْعِبَادُ مَا فِی رَمَضَانَ لَتَمَنَّتْ أَنْ یکونَ رَمَضَانُ سَنَةً»

اگر بندگان خدا بدانند که ماه رمضان چقدر برکت و فضیلت دارد، آرزو می‌کنند که تمام سال ماه رمضان باشد.

فضائل الأشهر الثلاثة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 140، ح 151

من در خدمت شما هستم.

مجری:

بسیار ممنون و متشکرم از شما. ان شاءالله تا بنده سؤال دوم را مطرح کنم میان برنامه‌ای ببینیم، مجدداً در خدمت شما خواهیم بود.

علی امام من است و من هم غلام علی

هزار جان گرامی فدای نام علی

دوستان عزیز و ارجمند مجدداً به «اخلاق علوی و سیره مهدوی» خیلی خوش آمدید. در خدمت حضرت استاد هستیم.

در بخش دوم من از استاد سؤال دارم که اولین جمله‌ای که حضرت رسول اکرم در عظمت ماه رمضان به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند این سخن مبارک بود که فرمودند:

«هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّه»

الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 93، ح 4

حضرت استاد در این زمینه توضیح بفرمایید.

دور شدن از منیّت؛ رکن اول مهمانی ماه مبارک رمضان

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از احادیث مهم و سرنوشت ساز در رابطه با ماه مبارک رمضان، خطبه رسول اکرم در آخرین جمعه ماه شعبان است که از زبان امیرالمؤمنین نقل شده است.

حال که در خصوص اخلاق علوی صحبت می‌کنیم امیرالمؤمنین این فرمایشات را از قول رسول گرامی اسلام نقل می‌کند. حضرت بالای منبر رفتند و فرمودند:

«قَدْ أَقْبَلَ إِلَیکمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیامُهُ أَفْضَلُ الْأَیامِ وَ لَیالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات»

ماهی به طرف شما روی آورده است که در نزد خدا بافضیلت ترین ماه‌هاست. روزهایش بافضیلت ترین روزهاست و شب‌هایش بافضیلت ترین شب‌هاست و ساعاتش افضل ساعات است.

«هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ»

شما در این ماه به مهمانی خداوند دعوت شدید.

اولاً امیرالمؤمنین جمله‌ای دارند که بسیار جمله زیبایی است. حضرت می‌فرمایند:

«أکرم ضیفک و ان کان حقیرا»

اگر مهمانی به شما رسید او را اکرام کنید، گرچه این مهمان خیلی کوچک است.

غرر الحکم و درر الکلم، نویسنده: تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، ص 136، ح 117

اگرچه این مهمان از نظر اجتماعی جایگاهی ندارد، او وظیفه شما این است که او را اکرام کنید و گرامی بدارید. بنده می‌خواهم در فراز؛

«شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ»

سه نکته عرض کنم. نکته اول این است که خداوند عالم ما را به مهمانی دعوت کرده است. ما مهمان هستیم، مهمان نواز و صاحب سفره، خداوند عالم است و سفره ضیافت هم مهیاست.

مهمانی خداوند سه رکن دارد. اگر ما بتوانیم این سه رکن را خوب درک کنیم، ماه رمضان را درک کرده‌ایم. در رابطه با رکن اول که مهمان است، امام صادق (علیه السلام) در برابر خداوند متعال می‌فرمایند:

«اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُؤٌ حَقِیرٌ، وَ خَطَرِی یسِیرٌ»

خدایا من انسان کوچکی هستم و در برابر تو هیچم.

«وَ لَیسَ عَذَابِی مِمَّا یزِیدُ فِی مُلْکک مِثْقَالَ ذَرَّةٍ»

خدایا اگر می‌خواهی مرا عذاب کنی، آیا عذاب من به سلطنت تو چیزی اضافه می‌کند؟!

الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، ص 248، دعای (50) (وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی الرَّهْبَةِ:)

مجری:

استاد این همان طنازی است که فرمودید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این همان ناز کردن بر خداوند است. بر فرض حکومت سعودی هشتاد و اندی نفر را گردن زد تا عظمت خود را به رخ بکشد و به دیگران بفهماند که من قدرت دارم.

روسیه به اوکراین حمله می‌کند تا بگوید که من قدرت دارم. داعش این همه کشت و کشتار به راه می‌اندازد تا قدرت خود را به رخ بکشد.

در این فراز از دعا آمده است: خدایا تو که می‌خواهی مرا عذاب کنی، عذاب من چیزی به قدرت و عظمت و سلطنت تو اضافه می‌کند یا خیر؟!

البته اهل سنت هم این عبارت را نقل کرده‌اند. در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد چهارم در رابطه با «طاووس یمانی» که از بزرگان اهل سنت و معاصر امام سجاد (علیه السلام) بوده است، مطلب نقل کرده است. ایشان نقل می‌کند که من دیدم امام سجاد در حجر اسماعیل در سجده است.

البته این مطلب را «مرحوم محدث قمی» در تعقیبات نماز هم آورده است. ایشان می‌نویسد که مستحب است انسان در سجده آخر نماز این مطلب را بگوید. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«عبیدک بفنائک مسکینک بفنائک سائلک بفنائک فقیرک بفنائک»

خدایا بنده کوچکت در خانه‌ات آمده، گدا در خانه‌ات آمده، سائل در خانه‌ات آمده، فقیر در خانه‌ات آمده.

«قال فوالله ما دعوت به فی کرب قط إلا کشف عنی»

طاووس یمانی می‌گوید: به خدا سوگند این جمله را در هر گرفتاری خواندم گفتاری‌ام برطرف شد.

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 4، ص 393، باب إسنادها تألف

انسان باید در برابر خداوند عالم احساس کند همه چیز، اوست و من چیزی نیستم. مادامی که ما احساس می‌کنیم این من هستم که دعا می‌کنم و من هستم که نماز می‌خوانم، انیت و انانیت پدر ما را درمی آورد.

«بینی و بینک اننی ینازعنی»

خدایا آنچه بین من و تو فاصله انداخته منیت است.

«فارفع بلطفک اننی من البین»

خدایا این انیت را از بین ببر.

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، نویسنده: هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، مترجم: حسن زاده آملی، حسن و کمرهای، محمد باقر، ج 13، ص 177، باب و منه قوله علیه السّلام فی الفصل الثانی من المختار التّسعین

مادامی که انیت و انانیت و منیت هست و من احساس می‌کنم که من هستم نماز می‌خوانم یا دعا می‌خوانم یا من هستم که گناه می‌کنم یا من هستم که عبادت می‌کنم یا من هستم که به طرف تقوا حرکت می‌کنم، از جایمان تکان نمی‌خوریم.

به تعبیر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) همین فقهی که آنجا برای الله نشود، انسان را به سمت آتش می‌برد. اگر اخلاق برای الله نباشد و منیت در کار باشد، انسان را به سمت آتش می‌برد.

بالاترین مرتبه‌ای که ما می‌توانیم به آن برسیم، این است که احساس کنیم هرچه هست اوست.

(یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ)

ای مردم! شما (همگی) نیازمندان به خدا هستید.

سوره فاطر (35): آیه 15

نفس کشیدن شما وابسته به اراده خداوند است. حرکت شما وابسته به اراده خداوند است. اراده خداوند هم وابسته به اراده خداوند است. اوست که همه کاره است.

(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ء)

خداوند خالق همه چیز است.

سوره زمر (39): آیه 62

و «لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم» و «ماشاءالله کان و ما لم یشاء لم یکن». اگر ما به این مرحله رسیدیم، اولین مرحله عبودیت را واصل شدیم. مادامی که ما با مرکب انیت جلو برویم، راه به جایی نخواهیم برد.

«أَعْدَی عَدُوِّک نَفْسُک الَّتِی بَینَ جَنْبَیک»

دشمن‌ترین دشمن تو نفس توست که در درون تو جای گرفته است.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 67، ص 64، ح 1

یعنی خطر نفس انسان از شیطان به مراتب بالاتر است.

«فقیرک بفنائک»

قرآن کریم می‌فرماید:

(أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ)

خدایا من فقر محض هستم و در برابر تو هیچ چیزی ندارم. هرچه هست مال توست. اگر ما به این مرحله رسیدیم، به شناخت خداوند رسیده‌ایم. این هم گفتار نیست، بلکه لمس کردن و درک کردن است.

اینکه ما آتش را توصیف کنیم یا آتش را از دور ببینیم هنر نیست و نمی‌شود فهمید آتش چیست. زمانی که انسان درون آتش می افتد و می‌سوزد، می‌فهمد که آتش چیست.

وقتی که ما می گوییم همه چیز از خداست، ما فقر محض هستیم و رسول اکرم می‌فرماید:

«الْفَقْرُ فَخْرِی»

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 11، ص 173، ح 12672

نمی‌خواهد بفرماید که فقر به معنای فقیر بودن و نادار بودن است. فقر یعنی عین ربط به خداوند عالم و عین حضور خداوند عالم بودن!

عرفا مثالی می‌زنند و می گویند انسان نسبت به موج دریا تصور می‌کند که موج چیزی است، حال آنکه موج غیر از دریا چیز دیگری نیست. خداوند عالم وجود است و هرچه در عالم هستی وجود هست مال اوست.

(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است.

سوره بقره (2): آیه 115

این آیه قرآن است و حدیث هم نیست که ما به سند او ایراد بگیریم و آیات متشابه هم نیست.

(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

اگر چنین است، کلمه «انیت» و «منیت» در این وسط چیست؟! چه معنایی دارد که بگوییم "من هستم"، "این ملک من است"، "این همسر من است"، "این پسر من است"، "این دختر من است"، "این کامپیوتر من است" یا "این خانه من است"!!

این "من"ها پدر ما را درآورده است. مادامی که "من"ها هست، راه به جایی نمی‌بریم. بنده یک مرتبه هم عرض کردم شخصی نزد رسول الله آمد و در زد. حضرت فرمود: کیست؟ او گفت: من هستم.

حضرت فرمود: تا کی من من می گویید و در را باز نکردند. شخص برای بار دوم گفت: منِ بنده خدا هستم. حضرت در را باز کردند.

نقل شده است «علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیه) صاحب «تفسیر المیزان» در عمرش یک بار کلمه "من" را به زبان نیاورد و همیشه ملتزم بودند "من بنده خدا" بگوید. وقتی کسی به اینجا رسید چشم برزخی او باز می‌شود.

نقل شده است «علامه طباطبایی» در مدرسه فیضیه آمده بودند تا در حجره درس بگویند. ایشان به شاگردان خود گفتند: به مدرسه دیگری بروید، من در اینجا نمی‌توانم درس بگویم. وقتی شاگردان علت را پرسیدند، ایشان گفت: نیم ساعت قبل در این مدرسه غیبتی شده است که بوی تعفن غیبت همه این مدرسه را فراگرفته است. من اصلاً نمی‌توانم اینجا حرف بزنم. نهایتاً شاگردان به یکی از حجره‌های دیگر که خالی بود رفتند و «علامه طباطبایی» آنجا رفتند و تدریس کردند.

وقتی منیت ها از بین رفت چشم برزخیه باز می‌شود. چرا من و شما این بو را احساس نمی‌کنیم؟! دلیل آن این است که ما گرفتار "من ها" هستیم. رسول گرامی اسلام فرمودند: تا کی من من من می گویید!!

مجری:

حضرت استاد دو شب پیش مشرف به حرم حضرت معصومه شدیم. بر روی مزار مرحوم آیت الله العظمی بهجت با خط درشت واژه "العبد" نوشته شده بود و بسیار زیباست. افتخار ایشان است که بنده خدا باشد و این منیت از ایشان دور باشد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. مشاهده کنید ایشان عبارت "آیت الله العظمی" و عبارت‌هایی از این قبیل ندارند. «شهید سلیمانی» وصیت کرد که روی قبر من بنویسید: "سرباز قاسم سلیمانی" و همین عبارت را روی مزار ایشان نوشتند!

اینکه ما دیدیم این همه تشییع جنازه شده است به همین جهت است. بنده به یاد ندارم و در تاریخ هم نخواندم و از اساتید و بزرگان هم تا به حال نشنیدم یک تشییع جنازه باعظمتی همانند تشییع جنازه «شهید سردار سلیمانی» باشد.

آن هم نه در یک شهر بلکه در چندین شهر! این‌ها به خاطر چه بوده است؟! آیا این تشییع جنازه باشکوه به خاطر مقام ایشان بود؟! افرادی بالاتر از این هم مقام داشتند، اما هیچ خبری نشد. افرادی بالاتر از این پُست داشتند، اما خبری نشد.

وقتی کسی این منیت را در خود می‌کشد، به اینجا می‌رسد. وقتی بنده بعضی از کلمات این مرد بزرگ را در لابه لای وصیت‌هایشان یا صحبت‌هایشان ملاحظه می‌کنم، بالاترین ویژگی‌هایی که در این مرد دیدم اخلاق ایشان بود.

حال نمی‌دانیم ایشان استاد اخلاق خوبی داشتند، استاد عرفان خوبی داشتند یا خدای عالم خود به این مرد عنایتی کردند. هیچ منیتی در وجود این مرد نیست، یعنی خود هیچ چیزی نمی‌بیند.

نقل شده است که ایشان روزی از هواپیما پیاده شده بود، سوار یک تاکسی شد و از راننده درخواست کرده بود که به فلان آدرس برود و خودش عقب تاکسی نشسته بود.

راننده یک مرتبه از آینه نگاه کرد و گفت: شما خیلی شبیه به «سردار سلیمانی» هستید. «سردار سلیمانی» گفت: من «سردار سلیمانی» هستم. راننده گفت: مگر ممکن است «سردار سلیمانی» نیمه شب سوار تاکسی شود؟!!

این کشتن من است! حال کسی مقید است که حتماً باید چنین باشد، حتماً باید چنان باشد. حتماً باید به من "آیت الله"، "دکتر"، "رئیس فلان جا"، "وزیر"، "استاندار" یا "فرماندار" بگویند.

این افراد گرفتار منیت هستند. تا زمانی که منیت در ما هست، ما را به زمین زنجیر می‌کند. در دعای کمیل می‌خوانیم:

«وَ فُکنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی»

خدایا زنجیرهایی که مرا زمینگیر کرده است را از پایم باز کن.

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 62، الفصل الرابع فی بیان أعمال الأیام البیض من شهر شعبان

زنجیرها به پایمان هست و میخ‌های پنجاه متری هم روی آن کوبیدیم و اصلاً نمی‌توانیم تکان بخوریم و حرکت کنیم. مادامی که این زنجیرها پاره نشود، ما نمی‌توانیم بالا برویم. بنده به دوستان توصیه می‌کنم از «مناجات شعبانیه» که درباره آن آمده است:

«إنها مناجاة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ع و الأئمة من ولده ع کانوا یدعون بها فی شهر شعبان»

این مناجاتی است که امیرالمؤمنین و ائمه اطهار (علیهم السلام) در ماه شعبان این مناجات را می‌خواندند.

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 2، ص 685 - 686، فصل فیما نذکره من [عن] الدعاء فی شعبان مروی عن ابن خالویه

غافل نشوند. آن بزرگواران به جهت اینکه برای ورود در ماه مبارک رمضان آماده شوند این دعا را می‌خواندند.

دعای کمیل مربوط به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است، دعای ندبه مربوط به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است، دعای ابوحمزه ثمالی مربوط به امام سجاد (علیه السلام) است، دعای عرفه مربوط به امام حسین (علیه السلام) است.

در مقابل مناجات شعبانیه مربوط به چهارده معصوم است. در این مناجات تعبیری آمده است و می‌نویسد:

«وَ بِیدِک لَا بِیدِ غَیرِک زِیادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضُرِّی »

خدایا دست توست نه دست بندگان تو. زیادی من، نقص من، نفع من و ضرر من.

خدایا اگر ضرری به من برسد به دست تو رسیده است و اگر نفعی به من برسد به دست تو رسیده است. اگر چیزی از زندگی من ناقص شود تو اراده کردی و اگر چیزی به زندگی من اضافه شود تو اضافه کردی.

«إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی ینْصُرُنِی»

خدایا اگر مرا از روزی محروم کنی چه کسی می‌خواهد به من روزی بدهد و اگر مرا ذلیل کنی چه کسی می‌خواهد مرا یاری کند.

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 2، ص 685 - 686، فصل فیما نذکره من [عن] الدعاء فی شعبان مروی عن ابن خالویه

این‌ها نکاتی است که در رابطه با مهمانی خدا بیان شده است. مهمان عبد است و هیچ چیزی از خود ندارد و هیچِ هیچ است.

اگر ما با این مقبولیت و با این شرایط مهمانی در خانه خداوند برویم، خداوند به مهمان نگاه خواهد کرد. عبد هیچِ هیچ است و هرچه هست اوست.

«لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»؛ این رمز بزرگی است که ما باید آن را لمس کنیم. اگر این ذکر در تمام رگ و پوست و استخوان ما عجین شد، تازه آماده شده‌ایم که برای مهمانی الهی برویم.

مادامی که بویی از منیت در ما هست و احساس کردیم که حول و قوه‌ای داریم و من هستم که حرف می‌زنم و حرکت می‌کنم و نماز می‌خوانم، شرایط مهمانی برای ما مهیا نیست.

(وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللَّهَ رَمی)

و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و ریگ به صورت آنها) پاشیدی بلکه خدا پاشید.

سوره أنفال (8): آیه 17

این تو نیستی که نماز می‌خوانی، بلکه خداوند است که نماز می‌خواند.

«حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز صیان» در اینجا نمی‌خواهد بگوید: (وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللَّهَ رَمی) تنها در رابطه با رمی و تیراندازی است، بلکه خداوند عالم می‌خواهد یک قاعده کلی بیان کند و می‌فرماید که همه چیز دست خداوند است. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خواهش می‌کنم، بسیار ممنونم. فکر کنم تا پایان برنامه زمان داریم و می‌توانیم سؤال دیگری هم مطرح کنیم.

حضرتعالی فرمودید که این ماه، ماه مهمانی است و مهمان باید ناچیز باشد و احساس ناچیزی کند. ما می‌خواهیم در رابطه با این مسئله صحبت کنیم و اگر مطلب کلیدی در رابطه با نکته دوم دارید بفرمایید.

توشه‌ای مهم که باید از ماه مبارک رمضان گرفت!

ما می‌خواهیم بدانیم نسبت به اصل مهمانی و پذیرایی در این ماه چه باید کنیم و چه ابزاری را باید در این ماه ببریم و چه توشه‌ای را باید از این ماه بگیریم؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بنده عرض کردم یک بحث است که مهمان است. باید برای مهمان محرز باشد (أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ). مادامی که (أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ) برای ما محرز نشود، شایستگی مهمانی خداوند را نخواهیم داشت.

حال می‌خواهیم به مهمانی خداوند برویم. گاهی اوقات پدرتان یا برادرتان شما را به مهمانی دعوت می‌کند، یک مرتبه استادتان شما را به مهمانی دعوت می‌کند و یک مرتبه فرماندار یا استاندار شما را به مهمانی دعوت می‌کند.

همچنین یک مرتبه وزیر یا رئیس جمهور شما را به مهمانی دعوت می‌کند. یک مرتبه مقام معظم رهبری شما را به مهمانی دعوت می‌کند. هرکدام از این مهمانی‌ها در روحیه ما اثر خاص خود را دارد.

حال خداوند عالم ما را به مهمانی دعوت کرده است. خداوند چه کسی است؟! بنده قبل از آمدن به برنامه چند آیه را نوشتم. اولاً در آیه شریفه آمده است:

(یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِید)

ای مردم! شما (همگی) نیازمندان به خدا هستید، تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.

سوره فاطر (35): آیه 15

و:

(وَ لِلَّهِ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُما)

(آری) برای خدا است حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو قرار دارد

طبق این آیه شریفه مالکیت آسمان و زمین که ما هم جزو آن هستیم، متعلق به خداوند است.

(یخْلُقُ ما یشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیر)

هر چه بخواهد می‌آفریند (حتی انسانی از مادر و بدون پدر مانند مسیح) و او بر هر چیزی قدرت دارد.

سوره مائده (5): آیه 17

و:

(فَسُبْحانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَی‌ءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُون)

پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست او است، و (همگی) به سوی او باز می‌گردید.

سوره یس (36): آیه 83

بنده که الآن در اینجا هستم سه ویژگی دارم. ویژگی اول جسم و جسد من است. دست من، پای من، سر من و اعضای گوشتی بدن من که در اینجاست.

جسم من هیچ خاصیتی ندارد. روزی که روح از بدن من جدا شود این دست نمی‌تواند حرکتی کند، این چشم هیچ خاصیتی ندارد. بنابراین معلوم می‌شود اعضای بدن من ماده‌ای بیشتر نیست.

ویژگی دوم که اعضای مرا به حرکت درمی آورد نفس من است. نفس من است که به دست من دستور می‌دهد تا حرکت کند. نفس من است که به چشم من دستور می‌دهد تا ببیند. نفس من است که به دهان من دستور می‌دهد تا حرف بزند یا به گوشم دستور می‌دهد بشنود.

ویژگی سوم روح من است. آنچه بالاتر از نفس است و می‌تواند نفس را کنترل کند روح است. نفس یک مرتبه می‌گوید که با سیلی به صورت یتیم بزن، اما یک مرتبه می‌گوید که بر سر یتیم دست نوازش بکش.

روح ما هست که به نفس اعلام می‌کند اگر به صورت یتیم سیلی زدی بدبخت می‌شوی و به جهنم می‌روی، اما اگر به سر یتیم دست نوازش کشیدی به بهشت می‌روی.

در حقیقت این سه ویژگی در ما هست. ویژگی اول جسم مادی ماست. ویژگی دوم نفس ماست. نفس هم ابتدا نفس اماره است. ویژگی سوم که روح است و منشعب شده از روح الله است و قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)

و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم.

سوره حجر (15): آیه 29

همواره می‌خواهد نفس را کنترل کند. اگر نفس ما تحت تربیت روح توانست خود را کنترل کند و با بدی‌ها مخالفت کند؛

(وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی)

و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوی باز داشته.

وقتی نفس اماره را کشت؛

(فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوی)

بهشت جایگاه او است.

سوره نازعات (79): آیات 40 و 41

جنت لقاء انسان را به مشاهده الله می‌رساند.

مجری:

حضرت استاد این روح با نفس لوامه تفاوت دارد یا همان است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با اینکه روح با نفس لوامه یا نفس مطمئنه تفاوت دارد یا خیر، نظر شخصی ما این است که روح مرتبه مافوق آنهاست. روح مافوق نفس اماره و نفس مطمئنه هست. تربیت این نفس به دست روح ماست.

روزی از یکی از دوستان مجری سؤال کردم شما که می گویید "من"، آیا "من" نفس شماست؟! وقتی که می گویید "من رفتم" یا "ملک من" یا "دست من" چیست؟! ایشان گفت: مراد نفس من است.

من گفتم: شما می گویید "نفس من"، بنابراین معلوم می‌شود که نفس یک چیز است. ایشان گفت: مراد روح است. بنده گفتم: شما می گویید "روحِ من". بازهم "من" در کار است. "من" در اینجا کیست؟!

اگر ما توانستیم "من" را بفهمیم، همه چیز را فهمیدیم. "دست من"، "پای من"، "نفس من"، "نفس اماره من"، "نفس مطمئنه من"، "روح من"، "روان من". "من" چیست؟!

به قول بعضی از اولیاء الله "من" حقیقت ماست. قبل از این عالم هم "من" بوده و در اینجا هم "من" هست و زمانی که به برزخ هم می‌رویم در قیامت "من" با ماست. همه موجودات "من" را دارند.

ما در عالم شش دسته موجودات داریم؛ انسان، ملائکه، اجنه، حیوانات، نباتات، جمادات. این ششه دسته همگی "من" را دارند و تمام این "من‌ها" به؛

(إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی)

من اللَّه هستم، معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن.

سوره طه (20): آیه 14

برمی گردد. "من" همان (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ) است. (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) بالاترین مرتبه‌ای که ما را به خداوند عالم متصل می‌کند و در حقیقت همان مرتبه والایی است که خداوند عالم برای انسان در نهادش قرار داده و از روح خود دمیده منیت ماست.

در دنیا پرده روی "من‌ها" گذاشته شده و ما نمی‌فهمیم "من" است. در قیامت معلوم می‌شود که ما هیچ هستیم و هیچ چیزی نداریم. خداوند عالم می‌فرماید:

(لِمَنِ الْمُلْک)

حکومت امروز برای کیست؟!

سوره غافر (40): آیه 16

"من‌ها" کجاست؟! هیچکسی جواب نمی‌دهد، زیرا همه می‌فهمند که هیچ چیزی ندارند. (أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ) برای همه روشن شد. مردم تصور می‌کردند "من" دارند، اما در قیامت پرده کنار رفت و معلوم شد که همه چیز اوست.

(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ء)

هیچکسی جواب نمی‌دهد. خداوند عالم خود جواب می‌دهد:

(لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار)

برای خداوند یکتای قهار است.

سوره زمر (39): آیه 4

بنابراین در نماز می‌خوانیم:

(مالِک یوْمِ الدِّین)

خدایی که مالک روز جزاست.

سوره فاتحه (1): آیه 4

مگر خداوند مالک دنیا نیست؟! چرا می گوییم (مالِک یوْمِ الدِّین)؟! به جهت اینکه در دنیا نود و نُه درصد از مردم توجه به این منیت ندارند و تصور می‌کنند که مالک خودشان هستند.

شخص احساس می‌کنند مالک خانه خودش است، مالک زمین خودش است، مالک ماشین خودش است، مالک کامپیوتر خودش است. در قیامت وقتی پرده کنار می‌رود، همه می‌فهمند که هیچ چیزی ندارند و هرچه هست او و جلوه اوست. بنابراین؛

(لِمَنِ الْمُلْک)

حکومت امروز برای کیست؟!

خداوند عالم خود جواب می‌دهد:

(الْیوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار)

برای خداوند یکتای قهار است.

سوره غافر (40): آیه 16

عزیزان این مطالب را در این ماه مبارک رمضان از ما یادگاری داشته باشند.

(فَسُبْحانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَی‌ءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُون)

پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست او است، و (همگی) به سوی او باز می‌گردید.

سوره یس (36): آیه 83

این آیه با آیه شریفه (وَ لِلَّهِ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُما) فرق دارد. همین منیت های شما مال خداوند است. خداوند متعال از طرف دیگر می‌فرماید:

(لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)

کلیدهای آسمان و زمین از آن او است.

(یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ وَ یقْدِرُ إِنَّهُ بِکلِّ شَی‌ءٍ عَلِیم)

روزی را برای هر کس بخواهد گسترش می‌دهد و برای هر کس بخواهد محدود می‌سازد، او از همه چیز آگاه است.

سوره شوری (42): آیه 12

اشتباه ما این است که می گوییم روزی همان مسائل مالی است، اما روزی شامل هر آن چیزی است که از طرف خداوند به انسان می‌رسد.

وقتی که در نماز حضور قلب دارم رزق و روزی من است. وقتی خواب‌های خوب می‌بینم رزق من است. وقتی به خداوند متعال یا حضرت ولی عصر زیاد توجه دارم و شبانه روز خداوند را یاد می‌کنم و با قرآن کریم انس می‌گیرم تمامی آنها روزی من است.

زیاراتی که به آنها مشرف می‌شویم و عنایاتی که از طرف اهلبیت (علیهم السلام) به ما می‌رسد روزی ماست. متأسفانه ما تنها روزی‌ها را در مسائل مادی آوردیم و می‌پنداریم:

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِک رِزْقاً مِنْ حَیثُ أَحْتَسِب»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 524، ح 11

به این معناست که خدایا پول و ثروت و ماشین بده. ما مادیات را در نظر می‌گیریم، حال آنکه کلمه "رزق" بسیار بالاتر از اینهاست. رزق شامل هر آن چیزی است که از طرف خداوند عالم می‌آید. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

(قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ)

بگو:" بارالها! مالک حکومتها تویی، به هر کس بخواهی، حکومت می‌بخشی، و از هر کس بخواهی، حکومت را می‌گیری.

«محمد رضا شاه» باور نمی‌کرد که روزی برسد که با زن و فرزندانش به آمریکا برود و او را به اتاقی ببرند که درواقع تیمارستان است و او را در آنجا جا بدهند.

خیلی عجیب است که پادشاه یک کشور که در کشور خود از دهانش آتش می‌بارید و خود را نوکر آمریکا می‌دانست، وقتی به آمریکا می‌رود در اتاقی که متعلق به تیمارستان است به او جا بدهند. این‌ها همگی دست خداوند است.

در افغانستان آقایانی بودند که با آمریکا همکاری می‌کردند. روزی که آمریکا داشت می‌رفت برای سگ‌هایش هواپیمای اختصاصی قرار داد و سگ‌های آمریکایی‌ها را برد، اما افرادی که چندین سال با آمریکا همکاری کرده بودند جا ماندند.

ما باید همه را از آن خداوند بدانیم، جهان را جلوه حق بدانیم و چشممان تنها به رحمت و کرم خداوند متعال باشد.

(وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیر)

هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی، و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبیها به دست توست، تو بر هر چیزی قادری.

سوره آل عمران (3): آیه 26

این آیه بسیار عجیب است. ما در روایات هم داریم یکی از آیاتی که مستحب است بعد از نمازها خوانده شود همین آیه است.

(قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیر)

این آیه مصداق بارز فقر محض است. (أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ). طبق این آیه ما فقر محض به خداوند هستیم.

امیدوار کننده ترین آیه در قرآن کریم

نکته‌ای در اینجا وجود دارد. من به نظرم می‌رسد امیدوار کننده ترین آیه در قرآن کریم دو آیه است. البته این برداشت من است. حال ائمه اطهار فرمایشاتی نسبت به آیه دوم هم در روایت دارند.

ائمه اطهار بعضی مطالبی فرمودند که مطابق با ذهن مخاطبشان باشد، اما آنچه بنده در طول مدت طلبگی خود فهمیدم این است که این دو آیه امیدوار کننده ترین آیه قرآن کریم است.

گاهی اوقات یک کارگر در کارخانه بازیگوشی می‌کند. او یک ساعت دیر می‌آید، یک ساعت زود می‌رود و کاری که به او واگذار کردند را انجام نمی‌دهد و چه بسا خرابکاری می‌کند. صاحب کارخانه گوش او را می‌گیرد و او را از کارخانه بیرون می‌اندازد و به او می‌گوید که اینجا جایت نیست، برو بیرون.

همچنین در یک اداره یک کارمند وظایف خود را انجام نمی‌دهد و کم کاری می‌کند. مدیر اداره یکی دو مرتبه به او گوشزد می‌کند، سپس او را بیرون می‌اندازد. در مقابل خداوند متعال به پیغمبر اکرم می‌فرماید:

(نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیم)

بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم.

سوره حجر (15): آیه 49

خداوند متعال به صراحت می‌فرماید: به بندگانم خبر بده من خدایی سختگیر نیستم. اگر کار بد کردی، حرف مرا زمین انداختی، نماز نخواندی، روزه نگرفتی، معصیت کردی یا ظلم کردی بدان که من خدایی بخشنده هستم.

به مردم خبر بدهید من کسی نیستم که بندگانم را از کارخانه یا اداره بیرون بیندازم. آیه دوم مهم‌تر است. خداوند متعال می‌فرماید:

(قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ)

بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید.

ما داریم به مهمانی این وجود محض و این کمال لایتناهی می‌رویم. مورد خطاب این آیه بندگانی است که به قدری گناه کرده‌اند که در گناه زیاده روی کرده‌اند.

گاهی اوقات یک نفر گناه می‌کند که گناهی طبیعی است. در مقابل شخص در گناه پافشاری و زیاده روی می‌کند.

(إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم)

که خدا همه گناهان را می‌آمرزد زیرا که او غفور و رحیم است.

سوره زمر (39): آیه 53

بازهم در این آیه شریفه خداوند متعال زیاد بخشنده است و زیاد مهربان است. ما می‌خواهیم به مهمانی خداوند بزرگوار برویم. کسی که؛

(بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَی‌ءٍ)

و:

(وَ لِلَّهِ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)

و:

(مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ)

و:

(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ء)

هست، می‌فرماید: هرچه گناه کردید از رحمت من ناامید نشوید. در خانه من بیایید، شما را می‌بخشم.

در کتاب «کافی» روایتی آمده است که خیلی عجیب است. در روایت آمده است که امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِی لَیلَةٍ ظَلْمَاءَ»

همانا خداوند متعال از توبه و بازگشت بنده خود فرحناک‌تر از مردی است که در شب ظلمانی شتر و توشه خود را گم کند و آنها را دومرتبه بیابد.

«فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِک الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَهَا»

پس خداوند از توبه بنده‌اش از چنین مردی که در آن حال راحله گم شده را پیدا کند شادتر است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 435، ح 8

فرض کنید شخصی در شب تاریک در بیابان همه چیز خود را گم کرده است. همه هستی این شخص وسایل و شتر او بوده که آنها را گم کرده است، اما یک مرتبه شتر و بارش را پیدا می‌کند. خداوند از بازگشت بنده‌اش از این شخص بیشتر خوشحال می‌شود.

روایتی از قول امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که می‌فرماید: وقتی مؤمنی گناه می‌کند خداوند تا هفت ساعت به او مهلت می‌دهد و به ملائکه دستور می‌دهد که گناه او را ننویسید، شاید بنده من توبه کند.

در بعضی از روایات آمده است که خداوند متعال تا دوازده ساعت به بنده خود مهلت توبه کردن می‌دهد. اگر بنده استغفار نکرد و از این زمان گذشت، خداوند دستور می‌دهد که گناه او را بنویسید.

در ادامه آمده است که بعضی از بندگان خدا بعد از بیست سال یادشان می‌آید که بیست سال قبل چنین گناهی مرتکب شدند و استغفار می‌کنند. در روایت آمده است که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّه فَسَتَرَ عَلَیهِ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

چون بنده من توبه‌ای نصوح کند خداوند او را دوست بدارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.

«فَقُلْتُ وَ کیفَ یسْتُرُ عَلَیهِ»

راوی می‌گوید که عرض کردم: چگونه گناهانش را می‌پوشاند؟

«قَالَ ینْسِی مَلَکیهِ مَا کتباً عَلَیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یوحِی إِلَی جَوَارِحِهِ اکتُمِی عَلَیهِ ذُنُوبَهُ وَ یوحِی إِلَی بِقَاعِ الْأَرْضِ اکتُمِی مَا کانَ یعْمَلُ عَلَیک مِنَ الذُّنُوبِ»

حضرت فرمود: گناهان را از یاد فرشتگانی که آنها را می‌نوشتند ببرد و بر اعضای پیکرش دستور دهد که گناهانش را کتمان کنید و در مکان‌هایی از زمین که در آنها مرتکب گناه شده دستور دهد که گناهان او را پنهان دارید.

در آخرت اعضاء و جوارح ما علیه ما شهادت می‌دهند. ما ادعا می‌کنیم که به فلان شخص سیلی نزدیم، اما اعضای ما شهادت می‌دهد که سیلی زده‌ایم.

من ادعا می‌کنم که به نامحرم نگاه نکردم، اما چشم من شهادت می‌دهد که نگاه کردم. ما اعتراض می‌کنیم و می گوییم:

(لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَینا)

چرا بر ضد ما گواهی دادید؟

(قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کلَّ شَی‌ء)

آن‌ها جواب می‌دهند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق در آورده ما را گویا ساخته

سوره فصلت (41): آیه 21

بنابراین خداوند عالم به جوارح ما دستور می‌دهد گناهانی که بنده تائب من توسط تو مرتکب شد را نادیده بگیر!

«فَیلْقَی اللَّهَ حِینَ یلْقَاهُ وَ لَیسَ شَی‌ءٌ یشْهَدُ عَلَیهِ بِشَی‌ءٍ مِنَ الذُّنُوبِ»

پس آن بنده خداوند را در حالی دیدار کند که هیچ چیزی بر هیچ گناهی از او نیست.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 431، ح 1

«بابا طاهر» جمله‌ای دارد که خیلی زیباست. ایشان می‌نویسد:

از آن روزی که ما را آفریدی

به غیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا به حق هشت و چارت

ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی

نقل شده است یکی از علما در قنوت نماز مستحبی‌اش همین شعر را تکرار می‌کرد و می‌گفت: خدایا شتر دیدی ندیدی!

ان شاءالله امیدواریم این مطالب ذخیره‌ای باشد تا در ماه مبارک رمضان بتوانیم از مهمانی الهی حداکثر بهره برداری و استفاده را کرده باشیم.

مجری:

بسیار ممنونم حضرت استاد از اینکه مثل همیشه نکات اخلاقی را خیلی مستند بیان فرمودید و لذت بردیم. ان شاءالله که این نکات راهگشا باشد و آمادگی کامل را برای ماه مهمانی خداوند پیدا کنیم.

از همه شما عزیزان متشکرم و از حضرت استاد هم تشکر می‌کنم. ان شاءالله اگر عمری بود این بحث را در ماه مبارک رمضان هم ادامه خواهیم داد.

ممنون از همه شما بینندگان عزیز که تا این زمان با ما همراه بودید و از حضور شما عزیزان عذرخواهی می‌کنم. التماس دعا، خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها