2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
چشم اندازی از مقام والای امامت در نگاه بزرگان شیعه و اهل سنت!
کد مطلب: ١٢٢٩٨ تاریخ انتشار: ١٤ اسفند ١٣٩٩ - ١٦:١٨ تعداد بازدید: 496
سخنراني ها » عمومي
چشم اندازی از مقام والای امامت در نگاه بزرگان شیعه و اهل سنت!

سخنرانی عمومی 99/11/26

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 99/11/26


موضوع: چشم اندازی از مقام والای امامت در نگاه بزرگان شیعه و اهل سنت!

سخنرانی در مؤسسه امام هادی (علیه السلام)

فهرست مطالب این برنامه:

نعمتی که تا آخر عمر، توان شکر آن را نداریم!

لطفاً علمای اهل سنت به این روایت جواب بدهند!

با این دو روایت، دیگر مستضعفی در میان شیعه و سنی و وهابی نمی‌ماند!!

عمل واجبی که به اعتراف علمای اهل سنت، اکثر مردم آن را ترک کردند!!

عبارتی عجیب و سنگین در «زیارت جامعه کبیره»!

نگاه بسیار ویژه برخی بزرگان شیعه به مسئله ولایت ائمه (علیهم السلام)

لطفاً این زیارت را نخوانید!!

مهمترین دلیل حصر طولانی امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام)

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله

خدا را بر تمام نعمت‌هایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می گوییم و خدا را شاکریم که از باب:

«یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ استحقاقها»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 304، ح 19

به ما عنایتی کرد و بدون آنکه ما عملی انجام داده باشیم یا کاری کرده باشیم، خداوند عالم ما را از نعمت ولایت اهلبیت عصمت و طهارت محروم نکرد و این نعمت را تفضلاً بر سر ما منت گذاشت و عنایت کرد.

نعمتی که تا آخر عمر، توان شکر آن را نداریم!

من بارها می گویم اگر خداوند عالم از اول خلقت تا آخر خلقت به ما عمر بدهد و تمام این عمر را در یک سجده شکر به خاطر ولایت اهلبیت به جا بیاوریم، بازهم بنده با تمام وجودم معتقد هستم نعمت ولایت اهلبیت را آنگونه که شایسته هست نمی توانیم سپاس گوییم.

این نه تنها در روایات شیعه بلکه اهل سنت بر این عقیده هستند که بدون ولایت اهلبیت راه نجات برای همگان مسدود است.

لطفاً علمای اهل سنت به این روایت جواب بدهند!

بنده حدود دوازده سال قبل در «شبکه المستقله» که متعلق به وهابیت است، با چند تن از وهابی‌ها مناظره‌ای داشتیم. آن‌ها معتقد بودند که «شبکه المستقله» بیش از هفتاد میلیون بیننده دارد.

ما سه شب بحث داشتیم. آقایان «دکتر ابو شوارب» را از دانشگاه اسکندریه مصر آورده بودند و یکی از اساتید برجسته این دانشگاه بود، «حسن حسینی» یکی از وهابی‌های گستاخ بحرین بود و نفر سوم «دکتر هاشمی» هم که یکی از چهره‌های وهابی بود.

ما سه شب مناظره داشتیم. موضوع بحث ما شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بود که حساس‌ترین بحث بود.

زمانی که بحث‌ها به غلو شیعه نسبت به ولایت اهلبیت رسید، من گفتم: من روایتی را از «خوارزمی» می‌خوانم که در کتاب «مناقب» صفحه 67 آورده است و شما به من جواب بدهید.

«خوارزمی» یکی از شخصیت‌های برجسته اهل سنت هست به طوری که «ذهبی» او را «علامه» و «امام» و مقبول نزد عامه می‌خواند. ایشان روایتی را از رسول اکرم نقل می‌کند که به امیرالمؤمنین می‌فرماید:

«یا علی لو أن عبدا " عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»

یا علی! هرگاه بنده‌ای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد عبادت کند.

غرض رسالت نیست، زیرا عمر رسالت هزار و دویست سال یا هزار و چهارصد سال بوده است. قطعاً نهصد و پنجاه سال به تصریح قرآن کریم دوران رسالت حضرت نوح است.

«وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله»

و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند.

«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»

و خداوند به او عمر طولانی بدهد به قدری که بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد و بعد بین صفا و مروه به ناحق کشته شود.

«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»

اما ولایت تو را نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نمی‌رسد و داخل آن نمی‌شود.

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، سال چاپ: ربیع الثانی 1414، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی، ص 67، ح 40

این عبارت‌ها اگر در کتب شیعه بود، شاید بعضی افراد بگویند علمای شیعه برای دلخوشی خودشان این عبارت را آورده‌اند. در مقابل، وقتی بزرگان اهل سنت این مطالب را نقل می‌کنند، دیگر حجت برای همگان تمام است.

«مسلم» هم در کتاب «صحیح» خود روایتی با این مضمون آورده است. آقایان اهل سنت بر این عقیده هستند که کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» اصح الکتاب بعد از قرآن کریم است.

بعضی افراد هم «مسلم» را مقدم از «بخاری» می‌دانند، زیرا معتقدند که تألیف «مسلم» مقدم از «بخاری» بوده است. «بخاری» متوفای 256 هجری است و «مسلم» متوفای 261 هجری است.

با این دو روایت، دیگر مستضعفی در میان شیعه و سنی و وهابی نمی‌ماند!!

«صحیح مسلم» در جلد 3 صفحه 1478 حدیث 1851 از قول «عبدالله بن عمر» روایتی را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

هرکسی بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851

بنده گمان می‌کنم با این روایت دیگر مستضعفی در میان شیعه و سنی و وهابی نمی‌ماند. اگر کسی بدون آنکه بیعت امامی در گردنش باشد از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

«احمد بن حنبل» رئیس حنابله متوفای 241 هجری در کتاب «مسند» جلد 4 صفحه 96 تعبیر را بسیار واضح‌تر آورده و می‌گوید:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

آیا حجتی بالاتر از این بیان کنند؟! آیا تعبیری رساتر از این بیان کنند؟! کسی که بدون امام از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

ما از مخالفین عزیزمان سؤال می‌کنیم شما که پدران و اجدادتان از دنیا رفتند، با اعتقاد به امام از دنیا رفتند یا بدون اعتقاد به امام از دنیا رفتند؟! اگر با اعتقاد به امام بوده است، امامشان چه کسی بود؟!

حال «ابن حجر عسقلانی» و «نووی» و «بدرالدین عینی» می‌خواهند تلاش کنند تا ادعا کنند خلیفه و حاکم هر کشوری امام آن کشور هست و به آیه شریفه:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکم)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را.

سوره نساء (4): آیه 59

استناد می‌کند. در مقابل «مسلم» در کتاب «صحیح مسلم» جلد 3 صفحه 1480 این حدیث را از قول رسول گرامی اسلام نقل می‌کند که حضرت فرمود:

«إذا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج 3، ص 1480، ح 1853

حضرت به صراحت می‌فرماید اگر در عصری با دو خلیفه بیعت شد، خلیفه اول خلیفه مشروع است و خلیفه دوم نامشروع است و قتلش واجب است.

ایشان می‌گوید از این روایت و روایات دیگر استفاده می‌کنیم در هر عصری کشورهای اسلامی هرچه گسترده‌تر هم باشد، باید یک امام داشته باشند و مسلمانان با یک امام بیعت کنند. چرا که نمی‌شود حاکم هر کشوری امام آن کشور باشد.

این مسئله‌ای است که آقایان اهل سنت کم به آن می‌پردازند، زیرا به صلاحشان نیست و نمی‌توانند مستمعین و مخاطبین خود را قانع کنند که قضیه از چه قرار است.

همچنین «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 18 حدود هفده روایت با این مضمون آورده است:

«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ وَ لَمْ ینَادَ بِشَی‌ءٍ کمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»

اساس اسلام روی پنج فعل استوار است؛ نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و در میان این واجبات هیچکدام به اهمیت ولایت نیست.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 18، ح 3 

عمل واجبی که به اعتراف علمای اهل سنت، اکثر مردم آن را ترک کردند!!

جالب اینجاست که می‌بینیم این عبارت در کتب اهل سنت هم آمده است. آقای «محمد علی کردعلی» که در کتابشان در خصوص تاریخ اسلام مطالبی آورده‌اند، در جلد ششم صفحه 245 از قول «ابو سعید خدری» روایتی نقل می‌کند و می‌نویسد:

«أمر الناس بخمس فعلموا بأربع وترکوا واحدة»

مردم به پنج دسته مأمورند که چهار مورد را گرفتند و یکی را رها کردند.

«ولما سئل عن الأربع قال: الصلاة والزکاة وصوم شهر رمضان والحج»

سؤال کردم که آن چهار مورد چیست؟ گفت: نماز و زکات و روزه ماه رمضان و حج.

سپس می‌نویسد:

«قیل: فما الواحد آلتی ترکوها؟»

پرسیدم: موردی که مردم آن را ترک کردند کدام است؟

«قال: ولایة علی بن أبی طالب»

گفت: ولایت علی بن أبی طالب.

سپس می‌نویسد:

«قیل له: وإنما لمفروضة معهن قال: هی مفروضة معهن»

خطط الشام، المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن محمَّد، کرْد عَلی (المتوفی: 1372 هـ)، الناشر: مکتبة النوری، دمشق، الطبعة: الثالثة، 1403 هـ - 1983 م، ج 6، ص 245، باب الشیعة

جالب اینجاست که «ابن مردویه» یکی از علما و فقهای گرانسنگ اهل سنت متوفای 410 هجری کتابی به نام «المناقب» دارد. ایشان همین روایت را از قول ابو سعید خدری نقل می‌کند. ایشان در پایان تعبیر زیبایی دارد که خیلی ظریف است. آن تعبیر این است که از «ابو سعید خدری» سؤال می‌کنند:

«فما الواحدة الّتی ترکوها؟»

واجبی که مردم آن را ترک کردند کدام است؟

«وإنّها مفترضة معهنّ؟»

آیا ولایت علی بن أبی طالب در ردیف سایر فرایض واجب است؟

«قال: نعم»

گفت: بله.

«قال: فقد کفر الناس!!»

پرسید: با رها کردن ولایت مردم کافر شدند!؟

«قال: فما ذنبی!»

گفت: گناه من چیست!

مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع)، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، وفات: 410، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، چاپ: الثانیة، سال چاپ: 1424 - 1382 ش، چاپخانه: دار الحدیث، ناشر: دار الحدیث، ص 72، ح 48

مراد ایشان این است که من وکیل مردم نیستم، تنها این روایت را از قول پیغمبر اکرم نقل می‌کنم.

این روایات نشان می‌دهد که جایگاه ولایت جایگاه بسیار والایی است. شاید ما که مدعی تشیع اهلبیت هستیم، به تعبیر امام خمینی عقل ما به ذره‌ای از مقامات و ولایتی که اهلبیت (علیهم السلام) دارند نرسد.

عبارتی عجیب و سنگین در «زیارت جامعه کبیره»!

امشب که شب شهادت امام هادی (علیه السلام) است، یکی از یادگاران آن امام معصوم «زیارت جامعه کبیره» است که یک دوره امام شناسی مبسوط است. این افتخار شیعه هست که چنین اثر گرانسنگی از امام هادی (علیه السلام) مانده است.

شرح‌های زیادی بر زیارت جامعه کبیره نوشته شده است، اما بنده با توجه به اینکه نود درصد عمرم را در این مسیر گذراندم آن حق مطلبی که نسبت به جامعه کبیره باشد انجام نشده است.

زیارت جامعه کبیره فرازهایی دارد که اگر ما بگوییم فراتر از درک و ذهن ما هست، حرف گزافی نگفته‌ایم.

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکم»

تا جایی که می‌فرماید:

«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ »

آغاز هستی با شما صورت گرفته و فرجام هستی هم توسط شما انجام خواهد گرفت.

بنده کاری با مفهوم این تعبیر ندارم. بعضی از اساتید حوزه علمیه که ما افتخار شاگردی آن بزرگواران را داشتیم، می‌خواستند توجیه کنند که مراد از ولایتی که مطرح می‌شود هدایت مردم هست. بحث هدایت مردم یک بحث است، اما در این دعا آمده است:

«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ »

آغاز هستی با شما بوده است.

اگر چنین باشد که این بزرگواران آغازگر هدایت نبوده‌اند. از روزی که حضرت آدم از طرف خداوند متعال به پیامبری مبعوث شد،

(إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة)

من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد.

سوره بقره (2): آیه 30

اینها هدایت را آغاز کردند.

نگاه بسیار ویژه برخی بزرگان شیعه به مسئله ولایت ائمه (علیهم السلام)

حال که بحث به اینجا رسید، عبارتی را از بعضی بزرگانی که همگان به فقاهت و اصولی بودن آنها یقین دارند و در فلسفی بودن و عرفان مراحل بالایی را طی کردند می‌آورم.

«مرحوم اصفهانی» (رضوان الله تعالی علیه) معروف به «کمپانی» یکی از آن بزرگواران هست. البته ایشان راضی نبودند کلمه «کمپانی» به ایشان گفته شود.

ایشان تعلیقه ای بر کتاب «مکاسب شیخ انصاری» دارد. ایشان در رابطه با بیع فضولی بحث ولایت الله و ولایت الانبیاء و ولایت ائمه اطهار و ولایت مؤمنین را مطرح می‌کند.

ایشان وقتی به ولایت ائمه اطهار می‌رسد، تعبیر ظریفی دارد. بنده معمولاً این عبارت را کم نقل می‌کنم، زیرا جامعه حتی شیعیان ما خیلی آمادگی هضم این عبارت را ندارند. مطلب، مطلب کسی است که در فقه و اصول سرآمد روزگار خودش است.

«مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی» می گوید: فهمیدن کتاب «حاشیه مرحوم اصفهانی» بر کتاب «کفایه» به مراتب پیچیده‌تر از خود این کتاب است و هرکسی قدرت درک مفاهیم «مرحوم کمپانی» را ندارد. ایشان می‌نویسد:

«لهم الولایة المعنویة و السلطنة الباطنیة علی جمیع الأمور التکوینیة و التشریعیة»

ائمه اطهار ولایت معنوی و سلطنت باطنی بر جمیع امور تکوین و تشریع دارند.

حاشیة کتاب المکاسب، نویسنده: اصفهانی، محمد حسین کمپانی، ج 2، ص 379، ح 337

به قول معروف در خانه اگر کس است، یک حرف بس است! ما در بحث‌های حوزوی می‌بینیم که بعضی از آقایان ادعا می‌کنند که آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) ولایت تشریعی داشتند یا نداشتند!؟

از قول امام جواد (علیه السلام) روایتی نقل شده است که نمی‌دانیم صحیح هست یا صحیح نیست. ایشان می‌فرماید که بر شما خمس را واجب می‌کنم. از این می‌شود به صورت اجمالی استفاده کرد.

من نمی‌دانم که ما کجای کار هستیم! بزرگان ما و کسانی که این راه را پیموده‌اند، این فرمایشات را دارند. بنده معتقدم «مرحوم اصفهانی» جزو عارفان واصل هستند که به مقامات بالا رسیده‌اند.

همچنین «مرحوم نائینی» عبارت دیگری در این خصوص دارد. شاید بعضی افراد نسبت به «مرحوم کمپانی» اعا کنند که ایشان یک مسلک ویژه و خاصی داشته است و این شخص نمی‌تواند حجت باشد.

در مقابل، نسبت به «مرحوم نائینی» هیچکسی حرفی ندارد. جناب آقای «محمد تقی آملی» کتاب «مکاسب» ایشان را تقریر کرده و جدیداً هم به چاپ رسیده است. ایشان در جلد 2 صفحه 332 وقتی به ولایت ائمه اطهار می‌رسد، چنین تعبیر می‌کند:

«الولایة التکوینیة آلتی هی عبارة عن تسخیر المکونات تحت إرادتهم ومشیتهم بحول الله وقوته»

المكاسب والبيع، تقرير: أبحاث الأستاذ الأعظم الميرزا النائيني ( قده )، بقلم: العلامة الرباني الشيخ محمد تقي الآملي ( قده )، تحقیق: مؤسسة النشر الاسلامي، التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة؛ ج2، ص332

شاید این تعبیر از تعبیر «مرحوم کمپانی» هم قوی‌تر و عمیق‌تر است، به طوری که من از ترجمه آن هم معذورم.

مرحوم آیت الله العظمی خوئی (رضوان الله تعالی علیه) که غالب فقهای معاصر ما افتخار شاگردی ایشان را دارند، در کتاب «مصباح الفقاهة» وقتی در رابطه با ولایت ائمه اطهار صحبت می‌کند تعبیر بسیار زیبایی دارد.

بنده گمان می‌کنم تعبیر ایشان یک تعبیر خیلی ظریف و عموم فهم و عوام فهم و خواص فهم است. ایشان فرماید:

«بل لهم الولایة التکوینیة لما دون الخالق، فهذه الولایة نحو ولایة اللّه تعالی علی الخلق ولایة إیجادیة و ان کانت هی ضعیفة بالنسبة إلی ولایة اللّه تعالی علی الخلق »

مصباح الفقاهة، نويسنده: السيد الخوئي، وفات: 1413، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، چاپ: الأولى المحققة، سال چاپ: چاپخانه: العلمية – قم، ناشر: مكتبة الداوري – قم؛ ج3، ص 280

زیرا ولایت الله استقلالی است و ولایت اهلبیت به تعبیر عرفا استضلالی است و در سایه ولایت الهی است و اعطایی ولایت خداوند است. هرچه آن بزرگواران دارند، از خداوند و به اذن خداوند و مشیت خداست. ما وقتی این تعبیر را می‌بینیم، معنای؛

«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللَّه وَ بِکمْ یمْسِک السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه »

برای ما روشن می‌شود. آیا این را هم می‌توانیم بگوییم بحث هدایت است؟!

«وَ بِکمْ ینَفِّسُ الْهَمَّ وَ یکشِفُ الضُّر»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 615، ح 3213

آیا این هم بحث هدایت است یا این بحث غیر از بحث هدایت است؟! این یک هدایتی است که بزرگواران دارند. به تعبیر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) فوق درک عقول بشر هست.

لطفاً این زیارت را نخوانید!!

من به دوستان در جلسات بحث حوزوی خیلی توصیه می‌کنم که زیارت اول امام حسین از زیارات مطلقه را ملاحظه کنند. بنده توصیه می‌کنم این زیارت را نخوانند، بلکه در آن تدبر و تعقل کنند.

امام حسین زیارات مختلفی از جمله زیارت امام حسین در روز عاشورا، نیمه شعبان، شب مبعث و سیزده رجب دارد. به عنوان مثال سیزده رجب ولایت امیرالمؤمنین است، اما یکی از زیارات وارده در این روز زیارت امام حسین است.

«مرحوم محدث قمی» در کتاب «مفاتیح الجنان» شش یا هفت زیارت مطلقه از امام حسین (علیه السلام) آورده است.

اولین زیارتی که از زیارات مطلقه امام حسین (علیه السلام) هست که «مرحوم شیخ صدوق» هم در کتاب «من لا یحضره الفقیه» جلد دوم صفحه 598 این زیارت را آورده است و می‌نویسد:

«وَ اخْتَرْتُ هَذِهِ لِهَذَا الْکتَابِ»

من این زیارت را از میان همه زیارات امام حسین در این کتاب انتخاب کردم.

«لِأَنَّهَا أَصَحُّ الزِّیارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کفَایة»

زیرا از طریق روایت و سند صحیح‌ترین روایت نزد من است و در این روایت هرچه گفتنی بوده گفته شده و کافی است.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 598، ح 3200

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در شرح دعای سحر می‌نویسد: بعضی از معارفی بود که ائمه اطهار نمی‌توانستند در قالب روایت و حدیث بیان کنند، به همین خاطر آنها را در قالب دعا و زیارات بیان کردند.

«مرحوم ابن قولویه» در کتاب «کامل الزیارات» صفحه 365 و «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد چهارم صفحه 576 و بزرگان دیگر همگی زیارت اول امام حسین در «مفاتیح الجنان» را آورده‌اند. ایشان در اینجا همان تعابیر زیارت جامعه کبیره که می‌فرماید:

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ بِکمْ یبَینُ اللَّهُ الْکذِبَ وَ بِکمْ یبَاعِدُ اللَّهُ الزَّمَانَ الْکلِبَ وَ بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللَّهُ وَ بِکمْ یمْحُو مَا یشَاء»

ایشان تمام این موارد را می‌آورد، اما در اینجا بیت القصیری دارد که به نظر بنده وقتی «شیخ صدوق» می‌فرمایند: «وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کفَایة»، اشاره به این فراز از زیارت امام حسین است. می فرماید:

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیکمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیوتِکم»

اراده الهی در امور عالم ابتدا به قلب شما نازل می‌شود و از آنجا صادر می‌شود.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 577، ح 2

اگر شناخت امام این هست، ما باید قدری در امام شناسی تجدید نظر کنیم. بنده کم کم بحث را جمع می‌کنم و جلسه را به مداح عزیزمان می‌سپارم.

بنده تنها مداحی که با طیب خاطر پای روضه‌اش می‌نشینم و به قول «مرحوم مطهری» می دانم مطالب اضافه نقل نمی‌کند، جناب حاج آقا هستند.

بنده به دوستان گفتم اگر می‌خواهید در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هم مداح بیاید و صحبت کند، ایشان بیاید و غیر از ایشان کسی دیگر نیاید.

متأسفانه ایشان در شب‌های ولادت و شهادت به قدری سرشان شلوغ هست که تا به حال توفیق استفاده از ایشان را در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» نداشتیم.

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «مصباح الهدایة» روایتی را از امام هشتم امام رضا (علیه السلام) نقل می‌کند و می‌گوید از نبی گرامی اسلام سؤال کردند:

«هل انتم افضل أو الملائکة»

شما اهلبیت افضل هستید یا ملائکه؟

حضرت فرمود:

«الملائکة خدامنا و خدام شیعتنا»

ملائکه خادمین ما و خادمین شیعیان ما هستند.

امام بیش از سی و پنج صفحه این روایت را توضیح می‌دهد. من ندیدم کسی به این شکل روی مغز و محتوا و پیام این روایت اینطور شرح کرده باشد.

این روایت در کتب دیگر امام خمینی نیست. بنده با کتاب‌های عرفانی از قبیل «شرح دعای سحر» یا «سرّ الصلاة» آشنایی دارم.

بنده شاید بیش از دویست یا سیصد بار کتاب «سرّ الصلاة» را از اول تا آخر خوانده‌ام و هرگاه می‌خوانم در نمازم اثرات بسیار خوبی احساس می‌کنم.

امام خمینی این عبارت را تنها در کتاب «مصباح الهدایة» آورده‌ و می‌فرماید: خداوند عالم ما را خلق کرد، در حالی که نه عرشی بود و نه فرشی بود و نه از ملائکه خبری بود. ما در زیارت جامعه کبیره یادگار امام هادی (علیه السلام) می‌خوانیم:

«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»

خداوند عالم شما را انواری خلق کرد که در عرش خودش مشغول تسبیح و تقدیس الهی بودید.

«فَجَعَلَکمْ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فی‌ها اسْمُهُ»

خداوند عالم برای هدایت مردم شما را در جسم‌های ناسوتی قرار داد.

حضرت می‌فرماید که خداوند عالم ما را از نورش آفرید. ما چهارده نور می‌بینیم، همچنانکه بازهم در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم:

«وَ أَنَّ أَرْوَاحَکمْ وَ نُورَکمْ وَ طِینَتَکمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بعض‌ها مِنْ بَعْض»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213

روایات متعددی هم از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) داریم که می‌فرمایند:

«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 25، ص 363، ح 23

بنابراین حضرت می‌فرماید که خدا ما را آفرید در حالی که مشغول تقدیس الهی بودیم. خدا به واسطه ما ملائکه مقرب از جمله جبرئیل و اسرافیل و میکائیل را آفرید. آن‌ها وقتی نور ما را دیدند، مسئله برایشان مشتبه شد که خالق آنها ما هستیم.

«سبّحنا، فسبّحت الملائکة»

ما تسبیح الهی گفتیم و ملائکه هم به تسبیح ما، تسبیح خداوند کردند.

اولین دوره خداشناسی در عالم بالا و به تعبیر عرفا در عالم لاهوت توسط ائمه اطهار (علیهم السلام) برای ملائکه مقرب بوده است. ملائکه مقرب بازهم دیدند جایگاه ما خیلی بالاست و گفتند:

«هلَّلنا، فهلَّلت الملائکة»

ایشان در صفحه 141 تعبیری دارد که البته من آن را ترجمه نمی‌کنم، زیرا هضم آن واقعاً سخت است. ایشان می‌فرماید:

«لأنّهم وسائط بین الحقّ والخلق، وروابط بین الحضرة الوحدة المحضة والکثرة التفصیلیة»

بحث «وحدة محضة» و «کثرة تفصیلیة» در فلسفه و عرفان بحث مفصلی دارد.

«وفی هذه الفقرة بیان وساطتهم بحسب أصل الوجود»

«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ» به معنای ابلاغ احکام نیست.

«وساطتهم بحسب أصل الوجود، وکونهم مظهر الرحمة الرحمانیة»

ایشان در نهایت حرف آخر را می زند و آب پاکی بر دست تمام کسانی که به مقام امام جاهل هستند، می‌ریزد و می‌فرماید:

«بل هم الاسم الأعظم الَّذی کان «الرّحمن الرّحیم» تابعین له»

مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ نويسنده: السيد الخميني، وفات : 1410، تحقيق: تقديم: السيد جلال الدين الآشتياني، چاپ: السادسة، سال چاپ: 1386 ش، چاپخانه: ناشر: مؤسسهء تنظيم و نشر آثار امام خمينى ( س )، ص 78، باب مطلع 13

روایت صحیحی در کتاب «کافی» هست که می‌فرماید:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»

قسم به خدا اسماء حسنای الهی ما هستیم.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 144، ح 4

بنده می‌خواستم قدری در رابطه با امام هادی (علیه السلام) صحبت کنیم، اما بدون اینکه بنده حتی فکری هم کرده باشم شروع به بحث در این خصوص کردم. امیدوارم مطالب ما هدیه ناچیزی به پیشگاه مقدس امام هادی (علیه السلام) باشد.

الحق و الانصاف زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه یادگار امام هادی (علیه السلام) حق بزرگی به گردن شیعه بلکه تمام مسلمانان دارد. مطالبی در این دو زیارت آمده است که ما در متن احادیث و روایات این معارف را پیدا نمی‌کنیم.

مهمترین دلیل حصر طولانی امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام)

در میان ائمه اطهار (علیهم السلام) هم دوران امامت امام هادی (علیه السلام) بیشتر از سایر امامان بوده است. دوران امامت امام هادی سی و سه سال طول کشیده است.

امام هادی (علیه السلام) با شش نفر از خلفای عباسی (لعنهم الله أشد اللعن) به نام‌های «معتصم»، واثق»، «متوکل»، «منتصر»، «مستعین» و «معتز» هم عصر بودند.

حضرت نه تنها همانند امام کاظم (علیه السلام) که در زندان‌های «هارون الرشید» از این زندان به آن زندان می‌رفتند، بلکه امام هادی هم زندانی بودند و هم زندانی نظامی بودند.

دلیل اینکه به امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) عسکریین می گوییم، نشانگر این است که حضرت چقدر برای حکومت خطر داشتند که ایشان را به این شکل در محصور قرار داده بودند و ارتباط حضرت را با شیعیان و دوستداران کاملاً قطع کرده بودند.

شاید برداشت من برای بعضی افراد مورد قبول واقع نشود، اما بنده معتقدم دلیل اینکه بعد از امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری این همه در فشار بودند قضیه مهدویت است.

رسول گرامی اسلام بشارت داده بودند که حضرت مهدی خواهد آمد و حکومت‌های باطل را بر خواهد چید. این افراد به دنبال این بودند که با این فشارها از ولادت حضرت ولی عصر به نوعی جلوگیری کنند.

عاقبت در چنین شبی با زهری که «معتز» یا «معتمد» به حضرت داده شد، آن بزرگوار را مسموما به شهادت رساندند.

وقتی خبر شهادت امام هادی (علیه السلام) در بغداد منتشر شد، تمام مردم اعم از دوست و دشمن آمدند. نقل شده است تشییع جنازه‌ای برای امام هادی صورت گرفت که در تاریخ بغداد سابقه نداشت.

قبل از آنکه خلیفه عباسی برسد، امام حسن عسکری دستور داد بدن مطهر امام هادی را در کنار جاده‌ای گذاشتند، حضرت بر او نماز خواندند و آن بزرگوار را در منزل خودشان که الآن در حرمین عسکریین هست دفن کردند.

بعد از ایشان، امام حسن عسکری (علیه السلام) علی رغم فشارهایی که بر حضرت بود، مسئولیت امامت را بر عهده گرفت.

صلی الله علیک یا مولای یا أبا الحسن یا امام هادی تو را به پهلوی شکسته مادرت حضرت فاطمه زهرا مضطر بین در و دیوار نظر عنایتی کن و از خداوند بخواه فرج فرزندت حضرت حجة بن الحسن را نزدیک کند و ما را از یاران خاص و سربازان فداکارش قرار بدهد.

از خدا می‌خواهیم مشکلاتی که دنیا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و عاجز مانده‌اند، به دست والای حضرت ولی عصر حل شود و تمام مردم از این گرفتاری نجات پیدا کنند.

خدایا به آبروی امام هادی (علیه السلام) حوائج همگان مخصوصاً حوائج جمع ما و بینندگان و شنوندگان این برنامه را برآورده کن و دعاهای ما را به اجابت برسان.

خدایا انقلاب ما را به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر متصل فرما و تمام خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت را در هر لباسی هستند موفق و مؤید بدار.

بنده نیم ساعت قبل از اذان در مؤسسه امام هادی بودم و از دیدن کارهای باارزش عزیزان واقعاً لذت بردم. توفیق بیشتر این عزیزان را از خداوند عالم می‌خواهم. ان شاءالله خداوند اعمالشان را مورد عنایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد.

الحق و الانصاف ما می‌بینیم در قم در گوشه و کنار مراکزی هستند که کارهای گرانسنگ و با ارزشی انجام دادند که خیلی زیاد در جامعه مطرح نمی‌شود. ما با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد از محضر عزیزمان استفاده می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 



مطالب مرتبط:
نقش حوزه‌های علمیه در ارتقاء وحدت اسلامیچرا علمای اهل سنت از برگزاری مراسم فاطمیه می ترسند!؟دشمن سازی برای حضرت مهدی، با نام حضرت مهدی!!«حدیث غدیر» در صحاح و سنن اهل سنت!


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها