لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه «حبل المتین» - 31 01 1404
عنوان برنامه: ادله عقلی امامت از دیدگاه امیر المؤمنین علیهالسلام
کلیدواژه: حبل المتین؛ امامت، ادله عقلی امامت، امیر المؤمنین علیه السلام، نهج البلاغه، خلافت، افضلیت، مناظره، احمدالحسن، مهدویت!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدایی که جان میدهد * زبان را به گفتن توان میدهد
الهی (إياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) سلام و درود خدمت شما دوستان عزیزم بینندگان گرانقدر، با محبت و با صفای شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به برنامه زنده «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
افتخار پیدا کردیم در این برنامه خدمت تان برسیم و از امامت و ولایت مولای متقیان امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) تمام قد دفاع کنیم.
خوشحال می شویم عزیزان دل مان، بینندههای نازنین مان در هر کجا که هستند عنایت بکنند در کنار مباحثی که توجه میکنند یاد میگیرند در بخشی از برنامه هم روی خط ارتباطی بیایند، اگر مطلب، سوال و گفتگویی دارند حتماً در خدمت تان هستیم.
بارها گفتیم این شبکه از مخاطبین، بویژه عزیزان اهل سنت استقبال می کند تشریف بیاورند اگر نکته و سوالی داشته باشند، یا به قولی مناظره گفتگویی داشته باشند در خدمت شان هستیم.
همچنین فرق نمیکند آقایان وهابی چه علمایشان چه بینندههای معمولی یا برخی از مجریان و کسانی که در شبکههای وهابی فعالیت دارند از این فرصت میتوانند استفاده کنند تریبون شبکه ولی عصر در اختیارشان است که به موقع روی خط بیایند.
دوست دارم که اول برنامه را متبرک و مزین به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد کنیم. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»، طبق معمول هر یکشنبه شب در محضر استاد عزیز، بزرگوار، گرانقدر و فرزانهمان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم میکنم، موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.
طبق برنامه همیشگی مان، با عنایت الهی و توجه خاص حضرت بقیة الله الاعظم (لتراب مقدمه الفداء) یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می کنیم.
ز دست مردم يثرب، چه آمد بر سرت مادر
كه مرگ خويش را كردى طلب از داورت مادر
از اين پهلو به آن پهلو مپيچ اى غمگسار من
مبادا صدمه بيند زخمهاى پيكرت مادر
تو بين دشمنان كردى حمايت از على من هم
جدا يكدم نگردم از كنار بسترت مادر
تو كردى پاك از چشم على اشك غم و منهم
بگيرم اشك مظلومى ز چشمان ترت مادر
نه تنها من، در و ديوار اين غمخانه مى گريد
گهى بر تو، گهى بر غصه هاى رهبرت مادر
(وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون)
مجری:
خیلی ممنونم، مثل همیشه برنامهمان در ابتدا با یاد و نام حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده(سلام الله علیها) مزین و متبرک شد که هر آنچه داریم و نداریم مدیون حضرت مادر هستیم.
اگر در خاطر شریف تان باشد بحث ما عنوان کلی اش «درسهایی از امامت و ولایت» بود. به ادله عقلی امامت رسیدیم. جلسه گذشته در محضر حضرت استاد موضوع ادله عقلی امامت از دیدگاه امام علی(علیه السلام) را صحبت و گفتگو کردیم و جناب استاد برخی از مطالب ارزشمندشان را بیان کردند.
در خاطرم است که این موضوع ناتمام ماند، استاد اگر صلاح بدانید این بخش را تمام کنیم، بعد سراغ مباحث بعدی برویم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
همان طوری حضرتعالی اشاره کردید یکی از قویترین و محکمترین دلیل بر امامت حضرت امیر(سلام الله علیه) ادله عقلی است. بزرگان اهل سنت آنهایی که در حوزه کلام، در حوزه خلافت و امامت وارد شدند بعضیها در کتب فقهی شان گفته اند خلیفه اسلامی باید یک ویژگیهای داشته باشد. بعضیها ده - دوازده تا ویژگی آوردند.
من جمله باید حاکم اسلامی، خلیفه و امام عالمترین انسان عصر خودش باشد، شجاعترین انسان عصر خودش باشد و عادلترین انسان عصر خودش باشد. این سه تا متفق علیه همه علمای اهل سنت است.
اگر همینها را ملاک قرار بدهیم ان شاءالله عرض خواهیم کرد، در مقایسه حضرت امیر و دیگران هم در اعلمیت هم در اشجعیت هم در اعدلیت ببینیم انصاف چه اقتضا می کند.
ما به عنوان شیعه این جا حرف نمیزنیم، به عنوان یک مسلمان مطالبی را عرض میکنیم بینندگان عزیز را هم به داوری طلب می کنیم. عزیزان اهل سنت هم ببینند حرف های که میزنیم اگر نقد و اشکالی به ذهن شان میرسد محبت کنند با آغوش باز از نقد عزیزان اهل سنت استقبال می کنیم؛ زیرا هدف این است که قضیه روشن بشود.
من بارها این مطلب را گفتم ده بار به دنیا نمیآیم که یکبار بیاییم و یک تجربه کسب کنیم و در دوره بعدی این تجربه را به کار بگیریم به قول آن شاعر می گوید:
مردِ خِردمند هُنرپیشه را * عمرِ دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن * با دگری تجربه بُردن به کار
یک دفعه دنیا آمدیم و یک دفعه هم خواهیم رفت. وقتی جناب «عزرائیل» آمد هرچه التماس و خواهش کنیم دست و پایش را ببوسیم، حتی به اندازه یک هزارم ثانیه اجازه نمیدهد.
(فَلَا يسْتَطِيعُونَ تَوْصِيةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يرْجِعُونَ)
(چنان غافلگير ميشوند که حتي) نميتوانند وصيتي کنند يا به سوي خانواده خود بازگردند!
سوره یس (36): آیه 50
وقتی مرگ آمد اگر وصیتش را فراموش کرده، نکاتی یادش رفته میخواست بگوید میخواهد برگرده امکان پذیر نیست.
لذا من به همه دوستان توصیه میکنم تلاش کنند بعد از هر دو - سه ماه یک وصیتنامه ای بنویسد تصور کنند مثلاً همین امشب میخواهد از دنیا برود. الان جناب «عزرائیل» التماس می کند آقای «عزرائیل» تو را قسم را خدا، تو را قسم به علی، تو را قسم به هر کس که دوست داری اجازه بده من یک ساعت برگردم وصیتم را بنویسم.
«عزرائیل» هم ترحم کرده می گوید یک ساعت برگرد، اصلا بیست و چهار ساعت به تو فرصت می دهم چه کار میکنیم؟
لذا ببینیم واقعاً شب اول قبر، شب اول مصیبت ما نباشد، شب اول پشیمانی ما نباشد، شب اول ندامت و بدبختی ما نباشد. چه شیعه و چه سنی باید بیاییم ببینیم آن آیه شریفه که می گوید:
(فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ)
پس بندگان مرا بشارت ده! همان کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.
سوره زمر (39): آیات 17 و 18
(فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) کدام است؟ اعتقادات مبتنی بر تحقیق؛ لذا یک سری بحثهای عقلی را آوردیم و بعد گفتیم حضرت امیر (سلام الله علیه) هم در بسیاری از خطبههای «نهج البلاغه» روایاتی که سنت آوردهاند حقانیت خودش را به ادله عقلی محول کرده نه به نصب.
من جمله در «نهج البلاغه» خطبه دوم که خطبه طولانی هم است می گوید آن کسانی که دستور پیغمبر را عمل نکردند، خلیفه منصوب پیغمبر را رها کردند، جای دیگر رفتند و آنهایی که خودشان شایسته نبودند در مسند خلافت قرار دادند
«زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ 139 التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِه»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص47
«زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ» این ها به جای گندم آمدند فجور کاشتند، و با غرور آب دادند، بدبختی درو کردند!
می گوید کسی که فجور بکارد با غرور آبیاری کند، جز بدبختی حاصلی به دست نمی آید. بعد می گوید: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» به آل محمد کسی قابل مقایسه نیست، نمیخواهد بگوید که آل محمد منصوب خدا هستند، آن بحث های خلافت انتصابی کاملا جداست.
بحث، بحث خلافت انتخابی است می گوید گیرم که رسول اکرم آل محمد را خلیفه معین نکرده بیایید فضائل و برتریهایی که آل محمد دارد این ها را با دیگران مقایسه کنید، ببینید آیا قابل مقایسه هستند؟
«وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً»؛ نعمت های که خدای عالم به آل محمد داده هیچ کسی توانایی که ادعا کند همسطح اینها است نیست.
«هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ»؛ آل محمد پایه و اساس دین هستند. «وَ عِمَادُ الْيَقِينِ»؛ اینها پایههای یقین هستند، «إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي»؛ غلو کنندگان و افراط گران باید به آل محمد برگردند.
«وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي»؛ تفریط گران اونهایی که بی توجه هستند این ها باید به آل محمد برگردند.
تا این جا امیرالمؤمنین بحث خلافت انتخابی و دلیل عقلی می آورد، بعد در ذیلش می گوید: «وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ»؛ خصوصیت حق ولایت مال آل محمد است. این خلافت انتخابی است.
«وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ»؛ وصیت پیغمبر برای خلافت و امامت آل محمد بودند. وراثت نبوت مال آل محمد است. بعد می گوید: «الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ»؛ امروز که من خلیفه شدم مردم آمدند بیعت کردند، الان حق به حقدار رسید؛ یعنی قبلاً حق دست ناحق بوده است.
«وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِه» این حق به جایگاه خودش منتقل شد. چقدر عالی و زیبا است!
کسانی مثل «احمد الکاتب» خبیث ناصبی می گوید اصلاً امیرالمؤمنین خودش را خلیفه منصوب نمیدانست، ایشان معتقد بود خلافت باید انتخابی باشد مردم بیایند انتخاب کنند، یک جا ندارد علی بگوید خلافت، خلافت انتصابی است من منصوب پیغمبر هستم، حتی می گوید کلمه خلافت ندارد که علی بگوید من خلیفه هستم!
در بحث خارج فقه مان «بحث ولایت فقیه» را داریم «احمد الکاتب» میخواهد به ولایت فقیه اشکال کند وجود امام زمان را انکار می کند، بعد می گوید اصلاً حضرت امام عسکری فرزندی نداشت. می گوید بحث ولایت فقیه در زمان ائمه نبود «شیخ مفید» در قرن چهارم بحث ولایت فقیه را مطرح کرده است.
من نمی دانم این ها در خیالات خودشان دارند زندگی می کنند یا چیز دیگر است. اگر یک کسی مثل «قفاری» و امثال او باشد که با منابع شیعه خیلی انس ندارند، آدم گلایه ندارد. این آقا (احمد الکاتب) ادعا دارد من شیعه بودم، سابقه شیعهگری دارم در کتابهای خودش هم دیدم کل منابع شیعه را زیر و رو کرده است.
من گمان نمیکنم ما روایاتی داشته باشیم که ایشان به ان روایات را ندیده باشد؛ یعنی این را قاطعانه دارم می گویم؛ ولی با همه این حال:
(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
سوره بقره (2): آیه 7
نمیدانم ریالهای «عربستان» چه کار می کند؟ چطور میآید دین را به دنیای وهابیت می فروشد، دین را به دنیای دیگران میفروشد؟ آقای «احمد الکاتب» تو نمیخواهی بمیری، شب اول قبر هم تو جواب داری؟
همچنین حضرت در خطبه ۸۷ «نهج البلاغه» مفصل صحبت کرده تا ان جایی که می گوید:
«فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآيَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ...انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص120 و 143
«وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ»؛ بین شما عترت پیغمبر است. «وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ»؛ اگر دنبال حق میگردید کل زمام حق دست عترت پیغمبر است. «وَ أَعْلَامُ الدِّينِ»؛ پرچمهای دین دست این ها است.
«وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»؛ آدمهای صادق و راستگو می خواهی پیدا کنی، آل محمد هستند.
«فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ»؛ این ها را در جایگاه بالای قرآن قرار بدهید؛ یعنی آنچه که قرآن در رابطه با اهل بیت بیان کرده آنها را در نظر بگیرید.
«وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ»؛ وارد خانههای اهل بیت بشوید مثل یک کسی که از شدت عطش دارد از بین می رود، چطور به طرف آب هجوم می آورد، آنطور به طرف اهل بیت هجوم ببرید. چقدر زیبا است!
بعد میفرماید: «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»؛ مردم کجا دارید می روید؟ چرا بیراهه می روید؟ «وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ»؛ این همه دروغگویی و افک و این ها چه است. «وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآيَاتُ وَاضِحَةٌ»؛ پرچمهای حقیقت برپاست، نشانههای حق واضح است.
«وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ»؛ منارهها و ستونهای روشن و حق نصب شده است «فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ»؛ چرا دارید افترا و دروغ میبندید؟ «وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ»؛ چرا خود تان را به کوری می زنید؟
«فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ وَ كَيْفَ تَعْمَهُون»؛ شماها گمراهانه کجا می روید؟ چرا شما سرگردان هستید؟ آیا زمامها و پرچمهای دین را شما نمیبینید!
خیلی تعابیر قشنگ و عالی است «فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ»؛ چرا خودتان را به گمراهی میزنید؟ «وَ كَيْفَ تَعْمَهُون» چرا متحیر هستید؟ مثل کسی که در روز روشن سرگردان است می گوید من راه خانه ام را نمیتوانم پیدا کنم. با او چه کار باید کرد؟ کسی که در روز روشن راه خانه خودش را گم کند، یا به گم کردن بزند، دیگر این قابل اصلاح نیست.
در خطبه ۹۷ می فرماید:
«انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ»
مردم به اهل بیت پیغمبر نگاه کنید ببینید اینها روش شان چه است، از راه و روش اینها استفاده کنید، ملازم اینها باشید.
«وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى»
پا جای پای این ها بگذارید، اهل بیت پیغمبر شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمیکنند.
«وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى»
اگر به هدایت اهل بیت رفتید، شما را نمیگذارند دوباره به گمراهی برگردید.
«فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا»
اگر دیدید اهل بیت پیغمبر نشستند بنشینید.
«وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا»
اگر دیدید ایستادند بایستید.
دیگر علی به چه زبانی به مردم بگوید اهل بیت پیغمبر تمام فضائل و تمام آنچه که یک حاکم برجسته داشته باشد، این ها دارند.
«وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا»
از این ها سبقت نگیرید، گمراه میشوید
«وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا»
عقب نمانید به هلاکت میرسید.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 143
این تعابیر چه است امیر المؤمنین میخواهد چه کار کند؟ هیچ اشارهای هم ندارد بر اینکه منصوب پیغمبر هستیم، پیغمبر را خلیفه کرده از غدیر حرف نمیزند از حدیث منزلت حرف نمیزند از هیچی نمی گوید.
می گوید یک حاکم برجسته یک حاکمی که ویژگی های عالی دارد اهل بیت پیغمبر است. اگر دنبال هدایت و سعادت میگردید، این ها هستند، اگر دنیا میخواهید اهل بیت پیغمبر، آخرت میخواهید اهل بیت پیغمبر.
خود صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در همان خطبه فدکیهشان فرمود اگر چنانچه میآمدید علی بن ابی طالب، آن کسی که پیغمبر معین کرده بود انتخاب میکردید دنیای شما قبل از آخرت آباد شده بود، اینها دنیای شما را آباد میکردند و در آخرت هم همگی دسته جمعی وارد بهشت می شدید.
در خطبه سوم که همان خطبه شقشقیه است می فرماید:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّه»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 48
قسم به خدا ابوبکر یقین داشت، جایگاه من نسبت به خلافت همانند آن گردش وسط آسیاب که محور آسیاب است. (سنگ آسیاب یکی زیر است و یکی رو و در وسط این ها محوری است که بر محور آن آسیاب میچرخد) می گوید می دانستند محور خلافت من هستم. آسیاب خلافت را محور من میچرخد.
«يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ»؛ این ها میدانستند سیل علوم از دامن من جاری است، هیچ مرغ بلند پروازی به جایگاه علمی من، مقام من و فضیلت من نمیرسد.
یعنی اگر بنا بود انتخاب هم بکنند تمام ویژگیهای انتخاب اصلح در من علی بود نه در دیگران. «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ» هر فضیلتی که میخواستند در یک خلیفه نمونه و منتخب باشد من داشتم. به طوری که من در فضیلت بینظیرم
«وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ»؛ این کلمه طیر را حضرت آورده میخواهد بگوید مرغان بلند پرواز مثل مرغانی که در هوا می روند خیلی بالا بالاها پرواز میکنند مثال میزنند آنها هم به گرد فضیلت من نمی رسند.
من وقتی خطبه ها را نگاه می کنم همان جمله حضرت برایم یاد آوری می شود:
«فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْبا»
صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو!
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص48
حضرت در خطبه 217 می فرماید:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ»
خدایا من را در برابر ظلمهای قریش یاری کن، و کسانی که قریش را در ظلم به من کمک کردند!
«فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ أَكْفَئُوا إِنَائِي وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي»
اجماع کردند که با من نزاع کنند با من درگیر بشوند حقی که از همه اولویتم بیشتر بود نمیگی من منصوب پیغمبرم «حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي»؛ اگر بنا بود انتخاب احسن بشود من بهترین مصداق خلیفه نمونه بودم.
یعنی هر فضیلتی که برای خلیفه و امام آقایان در ذهن شان میگذشت و نمی گذشت من علی دارم؛ ولی آمدند گفتند:
«أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ»
بله حق با توست بعضی وقت حق را می شود گرفت بعضی وقت هم حق را نمی دهند.
«فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 338، خطبه 217
(خدا لعنت تان کند) «فَاصْبِرْ مَغْمُوماً» یا با غصه زندگی کن «أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً» یا از نگرانی و غصه بمیر! آیا نتیجه آن همه زحمات امیر المؤمنین این شد؟!
مگر خود خلیفه دوم نگفت:
«لولا سيف علي (عليه السلام) لما قام عمود الإسلام»
كتاب : الإمام علي (ع) في آراء الخلفاء؛ نويسنده: الشيخ مهدي فقيه إيماني (وفات: معاصر)، تحقيق: ترجمة : يحيى كمالي البحراني، ناشر: مؤسسة المعارف الإسلامية، 1420، ص129
اگر شمشیر علی نبود پرچم اسلام بر افراشته نمی شد. اگر شمشیر علی در احد نبود دیگر از از اسلام پیغمبر خبری نبود. اگر علی در قضیه جنگ خندق، خیبر، و احزاب نبود، آیا این ها اثری از اسلام باقی گذاشته بودند؟
در هر صورت...
یک عبارت دیگر از امیرالمومنین(سلام الله علیه) خطبه ۱۶۲ است از حضرت سوال میکنند که یا علی تو تمام شایستگی های خلافت را داشتی، چرا قریش تو را انتخاب نکردند؟
اگر بحث انتخاب هم بود غیر از تو کسی شایسته انتخاب نبود، حضرت گفت برادر بنی اسد تو که خیلی علاقه داری بفهمی قضیه چه است.
«فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص231، و من كلام له (علیه السلام) لبعض أصحابه و قد سأله: كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به
اما این که در حق ما استبداد کردند، حق مسلم ما را گرفتند آقایان نگویند این عبارت تندی است. عبارت برای «نهج البلاغه» است و در کتاب «صحیح بخاری» به صراحت امیر المؤمنین خطاب به ابوبکر می گوید:
«وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ»
در امر خلافت در حق ما استبداد کردی!
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص 1549، ح3998
ما این را نمی گوییم آقای «بخاری» در کتاب «صحیح بخاری» می گوید.
در «صحیح مسلم» تعبیر خیلی تندی دارد می گوید آن هایی که حق ما را غصب کردند این ها خیانت کردند.
«فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ»؛ این که در حق ما استبداد کردن
«وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً»
ما از نظر نسب از همه برتریم، اگر اینها بخواهند نسب را ملاک قرار بدهند از نظر نسب با رسول اکرم هم نسب هستیم به حضرت ابراهیم، به حضرت نوح و... میرسد.
«وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ (صلی الله علیه واله وسلم) نَوْطاً»
از نظر خویشاوندی هم نزدیکترین خویشاوند پیغمبر و استوارترین خویشاوندی پیغمبر را داریم.
شما ملاحظه بفرمایید در «سقیفه» وقتی جنگ بین مهاجرین و انصار بود چه کار کردند مهاجرین را ساکت کردند؟ مهاجرین گفتند ما قریش هستیم، پیغمبر هم از قریش است قریش فامیل هم هستند، لذا باید خلافت را تصاحب کنیم.
امیرالمؤمنین می فرماید اگر بنا باشد انتساب پیغمبر ملاک افضلیت باشد ما از همه شما به پیغمبر نزدیکتر هستیم.
«فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص231، و من كلام له (علیه السلام) لبعض أصحابه و قد سأله: كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به
نسبت به قضیه خلافت گروهی بخیلانه کرسی خلافت را چسپیدند یک عدهای هم سخاوتمندانه از کنارش گذشتند از ما دفاع نکردند. عدهای حق ما را گرفتند، عده دیگر هم از حق ما دفاع نکردند ما و بچه های خودمان ماندیم.
«فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 18
جز اهل بیت من کسی یار یاوری نبود و ترسیدم اگر اینها را هم بیاورم در برابر شمشیر قریش قرار بدهم نسل پیغمبر برای همیشه قطع بشود!
«وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ يَوْمُ الْقِيَامَةِ [الْقِيَامَةُ]»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص231، و من كلام له (علیه السلام) لبعض أصحابه و قد سأله: كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به
داوری را به خدا واگذار میکنم، محل دادگاه را هم قیامت معین میکنم؛ یعنی جای محاکمه قیامت، داور هم الله تبارک و تعالی! همان تعبیری که صدیقه طاهره در خطبه فدکیه فرمودند، امیرالمؤمنین در رابطه با قضیه فدک فرمودند.
«وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَك»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 417
«وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ يَوْمُ الْقِيَامَةِ [الْقِيَامَةُ]» وعده جایگاه محل دادگاه محکمه قیامت، داور خدای عالم و قاضی نبی مکرم
اینها در حقیقت نمونهای از خطبههای «نهج البلاغه» بود، من از «نهج البلاغه» نخواستم بیرون بیروم، اگر روایات را بخواهم از حضرت امیر در رابطه با ادله عقلی خلافت و امامت بیاورم شاید بالای شصت - هفتاد تا روایت بلکه نزدیک صد تا روایت بشود پیدا کرد، استدلال کرد بر خلافت انتخابی بر فرض این که انتصابی نبوده است.
این خلاصه بحثی بود که جلسه گذشته ناتمام ماند و کل وقت مان را هم گرفت.
مجری:
مهم بود واقعا نیاز بود که این بحث به یک جایی برسد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
جناب «اسماعیلی» بچههای خودمان خیلیهایشان در جریان نیستند. وقتی ادله عقلی میگوییم، میگویند ادله عقلی را علما در آوردند. میگویند «شیخ طوسی و خواجه نصیر طوسی» آمدند مطرح کردند.
اول کسی که ادله عقلی برای خلافت مطرح کرده، حضرت امیر (سلام الله علیه) و صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و ائمه (علیهم السلام) هستند. ائمه در مناظرات شان عمدتاً روی ادله عقلی کار میکنند، اصحاب ائمه به همین شکل.
من عرض کردم «هشام ابن حکم» بزرگ قهرمان مناظره در عصر امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) در مناظرات شان با خوارج و... نه آیهای ذکر میکند، نه حدیثی ذکر میکند فقط ادله عقلی می آورد همه مبهوت میمانند.
طوری که هارون الرشید وقتی حرفهای «هشام» را گوش میدهد می گوید این حرفهای ایشان از یکصد هزار شمشیر برای ما ضررش بیشتر است. زبان «هشام» بدون اینکه آیه یا حدیث بیاورد، حقانیت علی را با ادله متعدد اثبات میکند.
ان شاءالله اگر حضرتعالی در ذهن تان باشد اشارهای بکنید من نمونهای از استدلال عقلی امامت از زبان «هشام» را بیاورم که امام صادق میفرماید:
«مِثْلُكَ فَلْيُكَلِّمِ النَّاسَ»
مثل تو باید بیاد با اینها مناظره!
«فَاتَّقِ الزَّلَّةَ وَ الشَّفَاعَةُ مِنْ وَرَائِهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص168- 173،بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة، ح4
جلو برو لغزش نداشته باش کمک و نصرت ما همیشه بالای سرت است.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم یادی از امام صادق(علیه السلام) و «هشام» شد، ایشان یکی از صحابه و از شخصیت های برجسته دوران امام صادق(علیه السلام) بود.
این هفته پنجشنبه بیست و پنجم ماه شوال شهادت امام صادق(علیه السلام) است گفتم خدمت تان یادآوری کنم، عزیزان گوشه ذهن شان داشته باشند.
اما از فضایل بی حد و اندازه مولا امیر المؤمنین علی(علیه السلام) گفتیم، البته من داشتم مطالب را بیان میکردم با خودم داشتم فکر میکردم بعضی وقت ها همین نکاتی که استاد میفرمایند ادلهای که بیایند میکنند خودش به نوعی روضه است یعنی واقعاً اگر انسان بشیند فکر کند امیر المؤمنین اول مظلوم عالم داره به هر شکلی این پیام را انتقال می دهد و مظلومیت خودش را دارد بیان می کند به نوعی مصیبت غم، اندوه و روضه است.
در کنار آن استدلالهای عقلی و منطقی و چیزای دیگری که وجود نازنین امیرالمؤمنان علی(علیه السلام) داشتند اما اعتقاد داریم و همه عالم اگر بیروند آنهایی که شاید به آنها حقیقت نرسیده تحقیق کنند می بینند که فضایل مولا امیرالمؤمنین بی حد و اندازه است واقعاً باید گفت کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست یا امیر المؤمنین آقا جان!
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست * که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم!
اگر همه دریاها مرکب بشود، همه درختان قلم بشود، و برگ درختان کاغذ و جن و انس نویسنده نمیتوانند فضائل امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) را بنویسند، این اغراق نیست واقعیتی است که ان قدر فضایل بی حد و اندازه است میمانند جن و انس برای نوشتن فضائل مولا کم میاورند.
خدا را شکر الحمدلله رب العالمین که زیر لوا، پرچم و سایه آقا جانمان امیر المؤمنین علی(علیه السلام) هستیم و شبانه روز شاکر نعمت امامت و ولایت حضرت مرتضی علی!
(میان برنامه)
مجری:
الحمدلله رب العالمین، در واقع این مدح، منقبت و منزلتی که در میان برنامه تقدیم شد بخشی از آن برگرفته از روایات است، از پیامبر هم روایت داریم که به جناب عمار میفرمایند که اگر همه خلق یک طرف رفتند و علی یک سمت بود تو آن سمت و آن مسیری را ادامه بده و راهی را برو که در کنار امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) باشی.
باید یاد بگیریم، حواس مان باشد که مسیر درست و مسیر حق در این عالم کجاست و همان مسیر را ان شاءالله ادامه بدهیم.
در این قسمت از برنامه تماس بینندگان محترم را داریم اولین تماس آقای «احمدی» از «یاسوج» روی خط ارتباطی برنامه هستند سلام علیکم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)
سلام علیکم... اول خواستم از آقای «شریفی» تقدیر و تشکر کنم که با منطق و استدلال های قوی و محکم خط بطلانی بر ادعای آن «فتحی» دروغگو و حرفهای باطل ساغری زد من به عنوان یک خیرخواه از این گروه انحرافی دعوت میکنم که از راه انحرافی برگردند و به دستگاه خداوند متعال به گناه خود اقرار و استغفار کنند.
به نظر من پشت این ماجرا توطئه خطرناکی است که باید شیعیان عزیز هوشیار باشند.
سوالم از حضرت استاد این است که در رابطه با حدیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند بعد از من دوازده خلیفه میآیند به اعتقاد خودمان شیعیان این دوازده خلیفه دوازده امام است که اولین آنها مولا امیر المؤمنین امام علی(علیه السلام) و آخرین آن ها حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
در بعضی از روایات و احادیث پیامبر (صلوات الله علیه) اسامی دوازده امام را بیان فرمودند. اما نظر مخالفان شیعه غیر از این است ولی برای اثبات ادعایشان هیچ دلیل منطقی و درستی ارائه ندادند و سردرگم هستند.
مجری:
ممنون خدانگهدار تان باشد، به پایتخت «ایران» اسلامی بیرویم آقای «فرنیا» از «تهران» روی خط هستند خدمت تان سلام عرض میکنم بفرمایید
بیننده: (آقای فرنیا (دانیال) از تهران – شیعه)
سلام علیکم... من در طول یک سال و نیم دو سالی که گذشت احساس کردم که یک تلفن به این تریبون بدهکارم. من در این مدت با شما سر دو عنوان «امامت در قرآن» و «بحث امام زمان» را با شما داشتم و مناظره کردم در این مدتی که گذشت من خیلی در این موارد تحقیق کردم ساعتها و روزهای زیادی را فکر کردم، جا داره که اینجا اعلام بکنم خدمت شما و سایر بینندگان تان که من درک و عقل و شعورم به این نتیجه رسیده که مذهب شیعه حق است و مطالبی که در این عنوان گفته میشود درست است.
اما این که خدمت تان عرض می کنم دلیل بر تایید بر شما یا شبکه تان نیست من در خیلی از موارد با شما شاید ۱۸۰ درجه اختلاف داشته باشم؛ اما جا داره که از این تریبون یک درود جانانه به وجود نورانی امام زمان بفرستم و اینکه این را هم به شما بگویم من یک قولی و پیمانی با حضرت امام زمان بستم که زندگی من را دارد از این رو به آن رو میکند و همین واقعا...
مجری:
الحمدلله خدا را شکر آقای «فرنیا» که با تحقیق به این نتیجه رسیدید و البته مقدمه اش هم قاعدتاً شاید شبکه ما و مباحثی که این جا مطرح شده باشد.
آقای فرنیا:
البته من این را بگویم من به اسم «دانیال» با شما مناظره میکردم اسم کوچک من «دانیال» است.
مجری:
آها آقای «دانیال» ای کاش همان اسم واقعی خود تان را که همیشه با آن اسم می امدید میفرمودید بهتر بود که مخاطبین و بینندهها در واقع بشناسند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
جناب آقای «دانیال آقای فرنیا» من از شما یک تقاضا دارم حضرتعالی فرمودید من با توجه به تحقیقی که کردم به این نتیجه رسیدم، اگر امکان پذیر هست شما در یک یا دو جلسه یک ربع به شما وقت میدهیم روش تحقیق تان را بگویید شاید خیلی از افراد مثل حضرتعالی دنبال تحقیق هستند؛ ولی راه تحقیق را بلد نیستند میتوانید این کار را بکنید؟
آقای فرنیا (دانیال):
من یک بخشی از تحقیق را عقلی دنبال کردم، یک بخشی از آن هم مطالعاتی من دانشجو و رشته ام تاریخ هست، خیلی در مورد تاریخ مطالعه میکنم. یک بخش مباحث را عقلی دنبال کردم و بخش دیگر هم مجرب به آن رسیدم.
مجری:
استاد نظرشان این است برای شما امکان دارد یک وقتی بیاید، هر وقت خود تان مایل بودید آنچه که تحقیق کردید را ارائه بدهید، مخاطبین بهره ببرند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از شما تشکر میکنیم هم آنها را بگویید و هم موارد اختلافی که با ما ۱۸۰ درجه اختلاف دارید، دوست داریم اینها مطرح بشود شاید هم با توجه به رهنمود شما متوجه اشتباهات خودمان بشویم ما نمیگوییم صد در صد حق هستیم، شاید یک جایی هم اشتباه کرده باشیم، شما بفرمایید آن مواردی که با اختلاف نظر دارید بفرمایید اگر شما نظرتان اشتباه بود از نظر تان برگردید اگر نظر ما اشتباه بوده ما از نظرمان برمیگردیم.
خداوند در قرآن به صراحت میفرماید: (وَإِنَّا أَوْ إِياكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
(قُلْ مَنْ يرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِياكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
بگو: «چه کسي شما را از آسمانها و زمين روزي ميدهد؟» بگو: «الله! و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشکاري هستيم!»
سوره سبأ (34): آیه 24
می گوید یکی از ما گمراه و یکی از ما در هدایت است، بیایید کنار هم بنشینیم کسی که در هدایت است و آن کسی را که در گمراهی است هدایت کند!
مجری:
الحمدلله ایشان در بحث امامت و امام زمان رفتند با ما اختلاف نظر داشته باشند خیلی مهم نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اختلاف مهم نیست ولی دوست داریم از جناب آقای «دانیال» استفاده کنیم.
مجری:
آقا «دانیال» خیلی از شما ممنون هستیم. خدا را شکر الحمدلله رب العالمین بالاخره بعضی وقت ها با همین گفتگو و با همین مباحثی که مطرح می شود یک جوان یک دانشجو در بحث امامت و بحث امام زمان به سمت تحقیق میرود و به نتیجه خوب می رسد.
ایشان که گفت «دانیال» هستم تازه متوجه شدیم ایشان چه کسی هستن.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ایشان خیلی بحث های داغی داشتند.
مجری:
بله خیلی داغ بودند اول «فرنیا» گفت دیدیم اسم جدیدی است، بیننده جدید روی خط آمده است. در هر صورت آقا «دانیال» از «تهران» معمولا خیلی تند و سفت سخت نسبت به بحث امامت و امام زمان بودند، الحمدالله رفتن تحقیق کردن به قول خودشان هم تحقیق کردن هم فکر کردن فکر هم خیلی مهم چون از عقلی هم انسان بخشی به نتیجه برسد بسیار ارزشمند است.
بیننده بعدی آقای «محمدی از اصفهان» روی خط ارتباطی است سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)
سلام علیکم ... فرمایشات استاد باعث شد که یک مقدار دقت کنم یکی از نامههای حضرت امام علی(علیه السلام) نامه ۷۹ است. دو سطر از آن نامه را که به امرای اجناد لشکریان نوشتند من قبلاً خوانده بودم، دو تا از مترجمین نوشتند در ارتباط با رشوه و این مباحث است.
فرمایشات استاد باعث شد که من بیشتر روی این قطعه از نامه ۷۹ مطابق همین «نهج البلاغه - صبحی صالح» دقت بیشتری داشته باشم، خواستم اگر استاد صلاح میدانند چون دو سطر است زیاد وقت نمیگیرد بفرمایید که آیا این ترجمه درست است مسئله رشوه بوده یا مسئله حق و باطل است یعنی مرتبط با امامت هم است.
مجری:
تشکر از آقای «محمدی از اصفهان»، تماس بعدی آقای «بهادری از کرج» روی خط ارتباطی هستند سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام علیکم... حضرت آقا دو تا آیه در قرآن هست یکی آیه ۴۳ سوره رعد:
(وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَينِي وَبَينَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ)
آنها که کافر شدند ميگويند: «تو پيامبر نيستي!» بگو: «کافي است که خداوند، و کسي که علم کتاب (و آگاهي بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!»
سوره رعد (13): آیه 43
یکی هم آیهای از سوره هود است که دشمنان اهل بیت مخصوصاً طرفداران سقیفه مثل «معاویه» و «عبدالله ابن سلام» برای توجیه این آیه گفتند این آیه در رابطه با «عبدالله ابن سلام» یهودی است که عالم به تورات است که با تفسیر یعنی به نظر «معاویه و عبدالله ابن سلام» این نظر دو نفر حل بشود.
یک جایی خواندم «قیس ابن سعد ابن عباده» از جا بلند شد و به عنوان اعتراض گفت نخیر طبق این آیه ۱۷ سوره هود که مفسر این آیه است منظور از این آیه فوق ۴۳ سوره رعد علی بن ابی طالب است چون رسول خدا «روز غدیر خم» علی را به امامت و خلافت نصب کرد.
این مطلب در کتاب «ینابع المودة» صفحه ۱۰۴ است پیروان «معاویهب هم از تفسیر او دست برنداشتند تا اینکه در جلسه با حضور «شعبی» باز یکی مدعی شد که منظور این آیه «عبدالله ابن سلام» است «شعبی» گفت اصلا این آیه در رابطه با «عبدالله ابن سلام» در قرآن نیست.
وقتی در جلسه دیگر به «عکرمه» گفته شد این آیه مربوط به «عبدالله ابن سلام» یهودی است پاسخ داد این آیه در سوره رعد است و سوره رعد در مکه نازل شده «عبدالله بن سلام» بعدها در مدینه ایمان آورده به هم ربطی ندارد.
«ابو عمر» این تفسیر را رد کرد که این آیه مربوط به «عبدالله ابن سلام» است «عبدالله ابن سلام» طبق مدارکی که شیعه نقل می کند پایه گذار نفوذ اسرائیلیات به درون متون دینی مسلمانان بوده است.
به هر حال در ذیل دو آیه فوق در کتاب «البرهان» حدود بیست و پنج روایت نقل کردند که اهل بیت میفرمایند مراد خداوند در این دو آیه علی ابن ابی طالب است و در ذیل آیه ۱۷ سوره هود در «در المنثور» اهل سنت از علی نقل میکند که فرمود منظور این آیه من هستم.
در یک جمع بندی یهود معاند با بنی امیه منافق با شگرد فوق خلافت را از بنی هاشم خارج کردند و در بنی امیه مستقر کردند، اگرچه در این توجیه قرآنی پاسخ نگرفتند اما در سقیفه در فضای سیاسی و در کربلا در فضای نظامی قدرت خدادادی به بنی هاشم را سلب کرده و خلافت بنی امیه را مستقر ساختند.
اما چون خداوند متعال راضی نبود خودشان در اواخر قرن اول و اواخر قرن دوم از بین رفتند ولی انحراف در خلافت و پایه گذاری کردند مثل چه؟ اقا امیر المؤمنین فرمود از اسلام جز نام و از دین جز نشانی باقی نمانده است.
«عبدالله ابن زبیر» نماز جمعه را پیش از خطبه خواند. «ان ابن مالک» گفت آنچه که مردم و صحابه بر آن یافتند چیزی نمیبینم مگر نماز که آن هم تباه شده است. «حسن بصری» میگوید اگر اصحاب رسول خدا از قبر بیرون بیایند چیزی از مسلمانی شما نخواهند دید.
«عبدالله ابن عمرو عاص» گفت اگر دو مرد از نخستین افراد امت که مصاحب خود را در میان این وادی گذاشتن نزد مردم امروز بیایند چیز از آنچه که انجام دادهاند نخواهند یافت.
هنگامی که این نظرها را نزد امام صادق(علیه السلام) مطرح شد ایشان فرمودند به خدا سوگند که مردم به چیزی از آنچه که رسول خدا آورده عمل نمیکنند فقط رو به قبله میایستند.
این ثمره خلافت سقیفهای بود که خلافت را از «بنی هاشم» درآوردند و به این روز رساندند که تا امروز مشاهده میکنیم که چه انحرافی در امت مسلمان ایجاد کردند!
مجری:
خیلی ممنونیم آقای «بهادری» عزیز خدا نگهدار تان باشد.
استاد آقای آقای «احمدی از یاسوج» در خصوص آن حدیث خلفای اثنا عشر از پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلم) نقل شده و گفتن برخی از مخالفان در واقع میآیند با این مخالفت میکنند؛ ولی هیچ دلیل بر عدم صحت این روایت ندارند ارائه کنند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شب گذشته طیف «احمد الحسن و عبدالله هاشم» که به نظر ما ناصبی و مرتد هستند و به دروغ خود را به حضرت ولی عصر میچسبانند و گمراهند و دارند عدهای را هم گمراه میکنند و بارها آن نامهای که بیست و پنج – شش سال قبل «احمد الحسن» نوشته بود و اسم بنده را نفر دوم آورده بود گفتم حاضرم با ایشان مناظره و مباهله کنم حاضر نشد.
الان یک آقایی پیدا شده که در «انگلیس» و آن جا دارد با استعمار «انگلیس» تا به حال «تشیع انگلیس» داشتیم ولی وهابی درون شیعی انگلیسی نداشتیم، وهابی شیعی انگلیسی هم پیدا شد.
اینها هرچه لاطاعلاتی که لایق خودشان و پیشوایان خودشان هست نسبت به ائمه و نبی مکرم زده اند. از جمله میگویند به پیغمبر اکرم (نستجیر بالله) شیطان درس میداد، نسبت به صدیقه طاهره حضرت زهرا (سلام الله علیها) وقیحترین عبارت به کار میبرند
مجری:
این ها هم طرفدارهای «احمد الحسن» هستند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله خودشان را نائب «احمد الحسن» میدانند. یکی کم بود یکی دیگر هم از کنارش درآمد! الان «انگلیس» دارد از اینها حمایت می کند در «آذربایجان – شوروی» دولت دارد از اینها حمایت می کند.
عزیزان بدانند من این مطلب را بارها گفتم آقای دکتر «هانگتینتون» بزرگ نظریه پرداز کاخ سفید کتابی در رابطه با شیعه دارد آنچه در ذهنم است «صدا و سیما» همان اوایل انقلاب سال ششم یا هفتم چند تا میزگردی در نقد افکار «هانگتینتون» گذاشت. مقالات زیادی هم در این موضوع نوشته شده دوستان میتوانند در اینترنت سرچ کرده و مطالعه کنند.
ایشان (هانگتینتون) میگوید تصمیم گرفتیم بعد از پیروزی انقلاب مهرههای خودمان را در جایگاه حکومت نوپای «جمهوری اسلامی» بچینیم، دیدیم هر کاری میکنیم با شکست مواجه می شویم.
بعد یک تیمی «آمریکا» با بودجه خیلی سنگینی فرستاد، در ذهنم است، سال چهارم یا پنجم پیروزی انقلاب میگفت ۱۵۰ میلیون دلار بودجه قرار داده است. آن زمان یک پول هنگفتی بود. اینها آمدند تحقیق کردند گفتند رمز موفقیت «جمهوری اسلامی» سه چیز است تا این سه چیز را از بین نبریم «آمریکا» در مورد «جمهوری اسلامی» هیچ کاری نمیتواند بکند.
یکی نفوذ روحانیت و مرجعیت و بویژه نفوذ «رهبری جمهوری اسلامی» با باید کاری کنیم مطالب نادرست و... در میان مردم و جوانها منتشر کنیم، مردم را نسبت به روحانیت بدبین کنیم.
دیشب یکی از نماینده «احمد الحسنی»ها صحبتی که مطرح کرد گفت آخوندها چنین و چنان هستند، امام زمان می گوید باید آخوندها را کشت، پیغمبر میگوید آخوندها گمراه هستند.
اصلاً هدف ایشان کاملاً مشخص است، همان سیاست «آمریکا» را دارند پی میگیرند.
دوم گفت رمز موفقیت «جمهوری اسلامی» این است که هر سال در ایام محرم صفر برای نوه پیغمبر عزاداری میکنند، مردم وقتی شهامت و شهادت یاران امام حسین را میشنوند عشق به شهادت علاقهای به شهادت در روحیه اینها زنده میشود. باید کاری کنیم مطالب خرافی، بیارزش به خورد جامعه بدهیم بعضی از مداحها آخوندهای آخرت به دنیا فروخته (این تعبیر ایشان است) را تحریک کنیم مطالب بد و ضعیفی نسبت به امام حسین بگویند تا جوانها را نسبت به قیام امام حسین بدبین کنیم.
سومین رمز موفقیت «جمهوری اسلامی» بحث مهدویت است. شیعه معتقد است یکی از نواده های پیغمبر خواهد آمد تمام حکومت های باطل من جمله «آمریکا» را از بین میبرد و حکومت نوین عدل الهی تشکیل میدهد. مادامی که این روحیه در جوانهای «ایران» هاست نمیتوانیم موفق بشویم.
باید بیاییم افرادی که مدعی مهدویت هستند یا کسانی که میتوانند اعتقادات مردم را نسبت به مهدویت تضعیف کنند، اینها را بزک کنیم و در میدان بیاوریم. من جمله همین «احمد الحسن» است.
ایشان (احمد الحسن) در زندان «عراق» توسط «بعثیها» بعد توسط «آمریکاییها» آموزش دید که چطور بیاید بحث مهدویت را به این شکلی به قول خودشان مطالب لجن، مطالب زشت و وقیح نسبت به حضرت ولی عصر، نسبت به رسول اکرم بگوید.
ایشان (احمد الحسن) مدتی خاموش بود، الان شخص خبیث و ناصبی را به نام «عبدالله هاشم» بزک کرده اند، اگر چنانچه «احمد الحسن» حداقل گاهاً احترام نبی مکرم، ائمه یا بزرگان را داشت، ایشان به هیچ کس احترام نمی گذارد و توهین میکند.
دیشب آقای «شریفی» از کتابهای خودشان نشان داد اینها میگویند تمام انبیا مرتد شدند از دین بیرون رفتند، شیطان در میان اینها نفوذ کرده بود حرفهای شیطان را اینها برای مردم بیان میکردند.
چند تا سوال آقای «شریفی» پرسید به یک دانه سوال ایشان جواب نداد. همینطور داستان لیلی مجنون برای خودش میگفت. بعد جالب است ایشان (آقای شریفی) کتابهایش را نشان میداد، «عبدالله هاشم» در کاغذ مینوشت میگفت آقا دروغ میگوید!
یکی از چیزهایی که ایشان (عبدالله هاشم) ادعا کرد این بود که یک دانه روایت نداریم که پیغمبر اسامی خلفای خودش، ائمه را ذکر کرده باشد. اگر شما حدیث وصیت را کنار بگذارید، هیچ دلیلی بر امامت ائمه اثنی عشر ندارید.
من بارها گفتم خودمان در مناظره با آقای «عابدینی اصفهانی» که از مصداق ضال و مضل است در مناظره ای شش ساعته که با ایشان داشتیم، در این شش ساعت ایشان شش تا حرف درست حسابی نتوانست بزند.
ما سیصد تا روایت با سند معتبر از شیعه و سنی آوردیم که رسول اکرم نام ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) از حضرت امیر تا حضرت مهدی را بیان کرده است. ایشان میگوید شما یک روایت هم ندارید.
آقای «شریفی» یک روایت از کتاب «کفایة الاثر» مرحوم «خزاز» آورد گفت بفرمایید این هم یک روایت!
لذا دوستان عزیز باید در این موضوع یک مقدار دقت کنیم، جوانها بویژه طلبهها یک مقدار در موضوع ولایت کار کنند.
ما دو تا کتاب داریم برای قرن سوم – چهارم است این دو تا کتاب از بای بسم الله تا تای تمت در رابطه با امامت ائمه (علیهم السلام) است. یکی کتاب «بصائر الدرجات» آقای «صفار – متوفای 290» است. کتاب دیگر «کفایة الاثر – خزاز متوفای 400» است.
این دو تا کتاب از بای بسم الله تا تای تمت در مورد ائمه است. امامت ائمه، علم غیب ائمه، ظهور ائمه، تمام روایات در مورد مقام ائمه (علیهم السلام) است. آن وقت جالب است کتاب «بصائر الدرجات» آمده بر مبنای امام، امام بحث کرده است. مثلا ائمه دوازدگانه، از زبان پیغمبر، ائمه دوازده گانه از زبان حضرت علی، از زبان حضرت زهرا تا از زبان حضرت مهدی (ارواحنا فداه)
مجری:
خیلی ممنون، دوتا تلفن روی خط داریم. نکتهای آقای «محمدی از اصفهان» را بعداً توضیح خواهیم. بیننده آقای «صدرالدین از رشت» روی خط هستند سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای صدر الدین از رشت – شیعه)
سلام علیکم... استاد محترم من میخواستم در رابطه با مناظره دیشب کوتاه عرایضی را خدمت شما عرض کنم. وقتی به عنوان مخاطب بنده این برنامه را می بینم یک وصله ناجوری در شبکه ولی عصر در چشم بیننده بود. گویی که مثلاً یک استاد دانشگاه فوق حرفهای بیاید با یک بچه کلاس اول دبستان بخواهند در یک جایی به عنوان همتراز بنشینند بخواهند با هم مناظره کنند.
مناظره که نه بیشتر حالت فکاهی بود اگر به عنوان یک انسان بی طرف نگاه کنیم این طوری بود. تا انجایی که میرسد به آن اراجیفی که در رابطه با حضرت مسیح(علیه السلام) مطرح کردند و خودشان در شبکه ماهوارهای ولی عصر که یک شبکه جهانی است به زبان آوردند.
من فکر میکنم استاد اینها زیرکی کردند به خاطر این که در اینستاگرام شان اگر آدم برود میبیند چهارده - پانزده نفر بیشتر نیستند، فکر میکنم از شبکه ولی عصر استفاده کردند که خودشان را به عنوان یک اسم به همه نشان بدهند؛ یعنی آن طوری که بنده برداشت کردم، من احساسم به عنوان یک بیننده به اصطلاح مشتاق و پرو پا قرص شما و ولایت این است.
من فقط میخواستم به عنوان بیننده یک توصیه کنم بعد خود تان تصمیم بگیرید شما استاد هستید و خود تان صاحب سبک هستید، فکر میکنم استاد این که آقای «شریفی» لطف فرمودند یک جلسه مناظرهای گذاشتن من فکر میکنم این یک وصله ناجوری برای شبکه ولی عصر است؛ چون سطح شان بسیار پایین است.
یعنی چیزی در حد مثلاً برنامه جوک می شود گفت استاد «شریفی» ان طوری دارد بیان می کند، بعد این شخص اصلا در یک عَالَمْ دیگر است؛ یعنی عالمی که شاید کودکان هم اگر بشنوند تعجب و مسخره کنند این را واقعا بی تعصب دارم عرض میکنم.
یک: این برای شبکه ولی عصر یک وصله ناجوری بود. دو: این که میخواستم خدمت شما اصلا شاید حتی برای همچین انسانهای بیسوادی اصلاً این که آدم وارد حدیث بشود بخواهد آقای استاد «شریفی» این احادیث را بیاورد اصلاً به انجا حاصل کارگر کون و مکان این همه نیست!
آقای استاد «شریفی» همان نماز یومیه را بگوید، شما که قرآن بلد هستید و عاشق قرآن هستید چرا نماز یومیه تان را تعطیل کردید؟ همین را به آیات قرآن بچسپاند اینها هیچ حرفی برای گفتن ندارند. دیگر به حدیث خیلی کلاس بالا می رود، این که حدیث را درک کنند و آقای «شریفی» چه می گوید اون چه جواب می دهد به نظر بنده به ان ها دارید خیلی کلاس میدهید.
اینها به عنوان اسم از شبکه ولی عصر به نظرم استفاده کردند که خودشان را به همه نشان بدهند ما هم هستیم.
من توصیهام این است شما خود تان استاد هستید به نظرم با این ها دیگر مناظره نذارید؛ چون الکی به عنوان یک اسم مطرح میشوند، سخنان و حرف های این ها به فکاهی بیشتر شباهت دارد. استاد عزیز من جسارت کردم ببخشید فقط به عنوان یک مشتاق و دل سوخته اهل بیت خدمت شما زنگ زدم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
جناب آقای «صدرالدین» بزرگوار چند مورد نسبت به «احمد الحسن» ابتدای امر گفتیم همان طور که بزرگان هم می روند "محو باطل و عدم ذکره" باطل را ذکر نکنید یاد نکنید خودش به خودی خود از بین می رود. یک دفعه دیدیم که «احمد الحسنیها» در «نجف» مکتب زدند در «مصر» اتباع پیدا کردند؛ حتی در قسمت شرقی «عربستان سعودی» طرفدارهایی پیدا کردند.
در «آلمان» طرفدار پیدا کردند؛ حتی بعضی از طلبههای بیسواد هم جذب شدند و یک دفعه دیدیم که اینها مثل قارچ دارند رشد میکنند، آن وقت مجبور شدیم خودمان را به زحمت بیندازیم.
این ها چون تازه به میدان رسیده اند بحثهای دیشب آقای «شریفی» ماهیت اینها را روشن کرد؛ یعنی یک کسی که بیاید به صدیقه طاهره وقیحانه بی شرفانه این طور اهانت کند نمیدانم اسم این را چه میخواهند بگذارند؟
گمان نمیکنم «یزید» با آن یزیدیش نسبت به حضرت زهرا همچنین جسارت کرده باشد یا «شمر ابن ذی الجوشن» همچنین جسارتی کرده باشد!
مجری:
استاد! حرف ایشان این است میگوید این کار بها دادن و مطرح کردن اینها است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دیشب در مناظره در حقیقت آقای «شریفی» ایشان را با خاک یکسان کرد.
مجری:
اگر این مناظره در فضای مجازی انجام میشد بهتر از این نبود که در شبکه باشد!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این ها در فضای مجازی سر و صدای زیاد راه انداختند خودشان هم شبکه دارند «انگلیس» و دیگران به این ها امکانات خوبی داده، اینها مقتدرتر از «احمد الحسن» به میدان آمده اند، ما باید اینها را در نطفه خفه و رسوا کنیم.
همان طوری که خود امام صادق(سلام الله علیه) فرمود وقتی نواصب میدان میآیند:
«وَ يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوْرَاتِهِم»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص10
«يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوَارَهُم»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص19
اینها را رسوا کنید و آبروی شان را ببرید.
مجری:
استاد خیلی ممنونم، آقای «محمدی از اصفهان» اشاره به نامه ۷۲ «نهج البلاغه» کردند، استدلال شان این است که موضوع حق و باطل و بحث امامت و اینها است. اما برخیها موضوع رشوه و این ها ترجمه کردند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تعبیر حضرت(سلام الله علیه) در این نامه:
«و من كتاب كتبه (علیه السلام) لما استخلف إلى أمراء الأجناد»
وقتی فرماندهان نظامی را حضرت منصوب کردند فرمود:
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ»
امتهای گذشته نابود شدند به خاطر این که حق مردم را به مردم ندادند، و این باعث شد که مردم از طریق رشوه و این ها حق شان را بگیرند.
«وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْه»
بزرگان شان اموال مردم را به باطل گرفتند، راه باطل را رفتند ملتها هم به تبع بزرگانشان راه باطل را رفتند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 466
ظاهر قضیه این است «مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ»؛ این ها مردم را از حق مانع شدند مردم «فَاشْتَرَوْهُ» یک دفعه این است که فَاشْتَرَوْهُ آخرتهم بدنیا، فَاشْتَرَوْهُ حقهم به رشوه، فَاشْتَرَوْهُ به تعبیر ایشان این که بیایند حق را رها کنند سراغ ناحق بیروند.
اما این که این مطلب را به بحث امامت ربط بدهیم یک مقدار دقت بیشتری میخواهد بگوییم «مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ» مراد از حق بحث خلافت بحق و امام بحق است و نگذاشتند این ها به خلافت برسند و مردم راه فساد را گرفتند.
این یک توجیه است ولی ظاهر عبارت تمام کسانی که این متن را ترجمه کردند مثلا موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت ترجمه آقای «آیتی» را دارد. می گوید هلاک شدن زیرا مردم را از حقشان محروم نمودند، آنها با دادن رشوه به دست آوردند.
آقای «انصاریان» می گوید آنها حق را به دنیا فروختند! آقای «دشتی» می گوید حق مردم را ندادند آنها با رشوه به دست آوردند.
جناب آقای «شهیدی» میگوید به رشوه خریدند. «فیض الاسلام» به همین شکل میگوید. آیت الله «مکارم شیرازی» می گوید "حق خودشان را از طریق رشوه به دست آوردند"
تقریبا شش تا ترجمه که در «موسسه تحقیقات و نشر معارف» است و واقعاً در «نهج البلاغه» خوب کار کردند این سایت در موضوع «نهج البلاغه» بهترین سایت است. ترجمههای مختلف را گذاشته است.
شارحین هم به همین شکل، آن کسانی که شرح کردند بویژه «شرح منهاج البراعه» مرحوم «خویی» را دارد. «شرح محمدی مقدم» را دارد، شرح «ابن میثم» را دارد. «شرح مهدوی دامغانی» را دارد. «شرح ابن ابی الحدید» را دارد. «شرح پیام امیر المؤمنین - مکارم شیرازی» را دارد.
کسی یک خطبه یا یک عبارتی از «نهج البلاغه» بخواهد وقتی اینجا میآید با یک دریایی از مطالب رو برو می شود که یک جا امده است. لازم نیست برود این کتاب و آن کتاب را باز کند.
در این موضوع همه اینها بحث رشوه را مطرح کردند؛ ولی کلام ائمه (علیهم السلام) ذو وجوه است میشود فرمایش جناب آقای «محمدی» را این طوری گفت بحث حق را مانع شدند، حق به مردم نرسد ناحق آمد و باعث شد که مردم از مسیر حق منحرف شدند آخرت را به دنیا فروختند!
مجری:
استاد خیلی ممنون و متشکرم از محضرتان استفاده کردیم، سایه تان همیشه مستدام باشد.
این نکته را لازم است عرض کنم «بحث ادله عقلی امامت» از دیدگاه امیر المؤمنین (سلام الله علیه) را تمام کردیم، ان شاءالله از جلسه آینده فضائل بینظیری که برای حضرت وجود دارد و وجود نازنین امیر المؤمنین آن را در شورای شش نفره مطرح کردند آغاز می کنیم.