2025 August 1 - جمعه 10 مرداد 1404
ریشه‌های تکبر و انتقام‌جویی شیطان از منظر قرآن و سیر و سلوک
کد مطلب: ١٣٢١٧ تاریخ انتشار: ٠٥ مرداد ١٤٠٤ - ١٨:١٦ تعداد بازدید: 9
سخنراني ها » عمومي
ریشه‌های تکبر و انتقام‌جویی شیطان از منظر قرآن و سیر و سلوک

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 11 02 1404

  
 
لينک دانلود  
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 11 02 1404

عنوان برنامه: ریشه‌های تکبر و انتقام‌جویی شیطان از منظر قرآن و سیر و سلوک

کلیدواژه: اخلاق علوی، شیطان شناسی، حضرت آدم (علیه‌السلام)، تکبر، انتقام جویی، ابلیس، سیر و سلوک، ذکر یونسیه، توبه، اهل بیت (علیهم‌السلام)

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام آقای مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله این توفیق را داریم باز در شب جمعه ای دیگر آن هم در ایام فرخنده دهه کرامت محضر همه شما گرامیان برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» را تقدیم بکنیم. برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم. ان شاء الله بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم

آغاز گر برنامه آماده هستیم دل بسپاریم به ذکر حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) دل های خودمان را شستشو بدهیم و این دل ها را برای تابش نور معرفت آماده کنیم ان شاء الله؛ حضرت استاد سلام عرض می کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. طبق برنامه همیشگی مان آغاز عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شروع می کنیم باشد که آن بانوی دو سرا «سیدة نساء اهل الجنة» نظر لطف و گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیزمان کرده باشد!

 خطاب به حضرت ولی عصر عرض می کنیم:

سیدی باز آ که پیغمبر صدایت می زند * مادرت صدیقه اطهر صدایت می زند

بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن * دست های بسته حیدر صدایت می زند

چهارده قرن است کز قلب مزاری گمشده * پهلوی بشکسته مادر صدایت می زند

زخم یاسین قلب طاها سینه مجروح نور * آیه های سوره کوثر صدایت می زند

جد مظلومت علی سر برده در آغوش چاه * با دل خونین و چشم تر صدایت می زند

تیر باران پیکر مجروح عمویت حسن * از کنار قبر پیغمبر صدایت می زند

قامت خم گشته جدت کنار علقمه * بازوی عباس نام آور صدایت می زند

قبر ثار الله را بنگر که از پایین پا * جسم صد چاک علی اکبر صدایت می زند

بر فراز دست خونین حسین ابن علی * حلق خونین علی اصغر صدایت می زند!

آقا همه منتظر تو هستند پهلوی شکسته زهرا، صورت سیلی خورده زهرا، سینه مجروح زهرا، خون جاری شده از حلقوم علی اصغر، همه منتظر قیام و انتقام تو هستند یابن الحسن «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»

مجری:

طیب الله انفاسکم؛ (سیدی باز آ که پیغمبر صدایت می زند) چقدر زیبا. بینندگان عزیز همان طور که مستحضر هستید این برنامه طی روالی که پیش رفت مباحث بسیار مهمی را پیش گرفت در محضر استاد بودیم و رسیدیم به مباحث بسیار مهمی که نا دیده گرفته می شود. گناهانی که چه بسا آن ها را گناه به حساب نیاوریم گناهانی که در قلب ما رخنه می کنند و تک تک اعمال ما را می سوزانند.

به گناه بزرگی مثل تکبر رسیدیم و در ذیل آن اول متکبر عالم، شیطان به عنوان یکی از نمونه های افراد متکبر داشت مورد بررسی قرار می گرفت در محضر استاد بودیم. بحث در شیطان شناسی، ابلیس شناسی و دشمن شناسی اصلی بود که محضر استاد بودیم و الحمد لله از محضرشان استفاده کردیم.

استاد! اگر امکانش هست یک مختصری از آن چیزی که فرمایش کردید بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث اصلی بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

یکی از اساسی ترین گناهی که غالباً بشر آلوده هست و آلوده هستیم توجه هم نداریم قضیه حسد و تکبر است. بویژه تکبر از چیزهایی است ما بدون آن که توجهی داشته باشیم گرفتار آن می شویم فقیری می بینیم خودمان را برتر از او می بینیم. افراد کم سوادی می بینیم خودمان را برتر از او می بینیم.

یا وسیله نقلیه ما وسیله خیلی پیشرفته ای است وقتی می بینیم کسی ماشین مدل پایین تری دارد. همین که از دل مان می گذرد وسلیه مان این طوری است. خانه مان این طوری است یک حالت کبر وقتی در قلب آدم می آید پدر را در می آورد. اعمال صالح را پودر و به خاکستر تبدیل می کند خاکسترش را هم به باد می دهد.

 حضرت امیر فرمود مراقب باشید شیطانی که شش هزار سال عبادت کرد با یک تکبر تمام عبادت هایش باطل، حبط و نابود شد.

شیطانی که با ملائکه مقرب مشغول عبادت خدا بود به فکرمان هم نمی آید مقامی که ابلیس توانست بالا برود و با ملائکه هم صدا، هم دعا و هم نماز بشود. ولی با کوچک ترین تکبر، بدبخت و بیچار شد.

 بعد قضیه این که مراد از کلمه ابلیس چیست؟ عرض کردیم مراد از شیطان چیست؟ نام شیطان را عرض کردیم درگیری بین خدای عالم و شیطان یا مناظره (گفتگوی) خدا و ابلیس را هم عرض کردیم.

پس از آن گفتگو خدای عالم فرمود:

 (قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ)

فرمود: از صف آنها [= فرشتگان‌] بيرون رو، که رانده‌ شده ‌ای (از درگاه ما!).

سوره حجر (15): آیه 34

دیگر جای تو نزد ملائکه مقرب نیست از این جا برو بیرون، از آن جا بیرون آمد ورق بر گشت شیطانی که شش هزار سال عبادت کرده، در صف ملائکه بود حتی دارد ملائکه تصوی می کردند مقام ابلیس بالاتر از آن ها است؛ اما در صف مقابل ملائکه و مؤمنین قرار گرفت. این خلاصه ای بحثی بود که در جلسات گذشته اشاره کردیم.

مجری:

خیلی ممنون! نکته ای که خیلی وقت ها انسان های متکبر به آن دچار می شوند این که فرد متکبر احساس می کند هر اشتباهی که خودش انجام می دهد تقصیر دیگری بوده و خودش را مبرای از هرگونه اشتباه و لغزش می داند. بعد از آن یعنی وقتی که آن فرد را مقصر دانست به فکر انتقام جویی از آن فرد می افتد ظاهراً این خصوصیت تکبر است.

شیطان هم وقتی به خاطر اشتباهش از درگاه الهی رانده شد مثل این که مقصر را حضرت آدم می دانست آدم باعث شد رانده شوم. ظاهراً انتقامی هم خواست بگیرد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

علت این که شیطان از آن جایگاه و مقام بالا رانده شد عدم سجده بر آدم بود احساس کرد اگر آدمی نبود دستوری بر سجده نمی آمد. شاید گرفتار این امتحان سخت نمی شد تصمیم گرفت اولین انتقامش را از حضرت آدم بگیرد، حالا که تو باعث شد رانده شوم من هم کاری می کنم تو هم رانده بشوی (راندگی با راندگی)

وقتی شیطان با خدای عالم بگو مگو می کند خطاب (فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ) می آید، شیطان خیلی جرأت دارد. تصورش هم خیلی سخت است بعضی وقت ها این آیه را می خوانم تعجب می کنم شیطان که هیچ، بالاتر از شیطان کسی این طور در برابر خدای عالم بگو مگو کند!

(قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ * قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ)

گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها کمين می کنم! سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ شان می ‌روم؛ و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهی يافت! فرمود: از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواری، بيرون رو! و سوگند ياد می ‌کنم که هر کس از آنها از تو پيروی کند، جهنم را از شما همگی پر می ‌کنم!

سوره اعراف (7): آیات 16- 17 و 18

(قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ) خدایا حالا که من را راندی من هم بر صراط مستقیم بندگان به تو کمین می کنم و نمی گذارم کسی به طرف تو بیاید.

بعد (ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ) این ها را از هر طرف محاصره می کنم (خیلی عجیب است) محاصره همه جانبه شیطان (ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ) از جلوی شان می آیم (وَمِنْ خَلْفِهِمْ) از پشت سر نیرو بسیج می کنم (وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ) از راست و چپ و تمام اطرافش را پر از نیرو می کنم (وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ)

روی تعبیر (وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ) خیلی حرف دارم اگر فرصت بشود امشب یا جلسات بعدی بیان می کنم شیطان می گوید از چهار طرف بندگانت را محاصره می کنم راه مستقیم را می بندم تا این ها شاکر نباشند.

مجری:

نهایت چیزی که می خواهد به آن برسد می گوید نمی گذارم آن ها شکر گزار باشند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، شکر گزار بودن با صراط مستقیم چه ربطی دارد؟ این که (وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ) چه فایده ای برای شیطان دارد؟ چه ضربه ای به انسان می زند؟ شیطان حربه ای که بعد از محاصره کامل انسان می گوید این ها نباید شاکر باشند. امشب یا جلسه بعدی روی (وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ) نکاتی را عرض خواهم کرد.

وقتی شروع کرد با خدای عالم کَل کَل کردن خدا هم فرمود (قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا) با ننگ و عار از درگاه من بیرون برو. یک دفعه این است که می گوید بلند شو بیرون برو یک دفعه می گوید با ننگ، عار و خاری بیرون برو یعنی با ذلت بیرون برو. (لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ) حالا که این طور کردی هر کس از تو تبعیت کند جهنم را از آن ها پر خواهم کرد.

سه تا قضیه اتفاق افتاد قضیه گفتگوی خدا با ملائکه

(فَإِذَا سَوَّيتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ)

هنگامی که کار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگی برای او سجده کنيد!

سوره حجر (15): آیه 29

شما سجده کنید و ... ملائکه گفتند خدایا:

(وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يفْسِدُ فِيهَا وَيسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)

(به خاطر بياور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمين، جانشينی [= نماينده‌ ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا کسی را در آن قرار می ‌دهی که فساد و خونريزی کند؟! (زيرا موجودات زمينی ديگر، که قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را به جا می ‌آوريم، و تو را تقديس می ‌کنيم.» پروردگار فرمود: من حقايقی را می ‌دانم که شما نمی ‌دانيد.

سوره بقره (2): آیه 30

از کجا می دانستند که انسان فساد گر و خونریز است بحث جدایی دارد «علامه طباطبایی» در «المیزان»‌ به زیبایی شرح داده است.

مسئله دوم قضیه ممانعت شیطان از سجده است گفتگوی بین خدا و شیطان. مسئله سوم بیرون رفتن و کَل کَل کردن شیطان با خدای عالم است وقتی دعواها خوابید خدا فرمود:

(وَقُلْنَا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ)

و گفتيم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمت های) آن، از هر جا می ‌خواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديک اين درخت نشويد؛ که از ستمگران خواهيد شد.

سوره بقره (2): آیه 35

خودت و همسرت در بهشت برو (وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيثُ شِئْتُمَا) از نعمت های بهشتی هر چه می خواهید بخورید، بخورید ولی یک شرط دارد (وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ) درختی که به شما می گویم نزدیک این درخت نشوید نه تنها نخورید نزدیکش هم نشوید (فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ) اگر نزدیک این درخت شدید از ظالمین خواهید شد.

شیطان دارد می بیند که به خاطر حضرت آدم، رانده شد حضرت آدم در بهشت رفت از همان جا خدای عالم به شیطان این امکان را برای وسوسه کردن داد.

(فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيطَانُ لِيبْدِي لَهُمَا مَا وُورِي عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَينِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ)

سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندام شان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نکرده مگر بخاطر اينکه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!»

سوره اعراف (7): آیه 20

شیطان شروع به انتقام گرفتن کرد گفت حضرت آدم من به خاطر تو رانده شدم من هم بلد هستم چه کار کنم؟ (لِيبْدِي لَهُمَا مَا وُورِي عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا) آن چه که لباس تقوا، عفت، پاکی و تقرب به خدای عالم بود مراد از لباسی که در تن حضرت آدم و حضرت حوا بود چه بود؟ خواست لباس پاکی و پاکدامنی را از بدن حضرت آدم و حوا بیرون بیاورد.

(وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَينِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ) خدا گفت نزدیک این درخت نشوید می دانید هدف خدا چه بود؟ می خواست شما هم مَلَک بشوید همان جایی که من ملائکه بودم رسیدم خدا می خواهد به آن جایی که من رسیده بودم شما هم به آن جا برسید. عاقبت بعد از شش هزار سال رانده شدم. (أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ) یا نه در این بهشت برای همیشه می خواهید باشید؟

دوستان سوره اعراف را ببینند از آیه 19 تا 30 بیان کرده است. حضرت آدم و حوا گوش نکردند یک نکته ظریفی دارد برای کسانی که هر مسئله کوچکی می شود قسم می خورند. طرف «بزاز»‌ است می روید از او خرید کنید می گوید قسم به خدا این را این قدر خریدم.

در حالی که دارد دروغ می گوید ولی مشتری تصور نمی کند که انسان برای مقداری پول دارد قسم می خورد. خانه می خرد می گوید قسم به خدا چنین و چنان است. برای کوچک ترین مسئله ای قسم می خورد.

(وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يخْصِفَانِ عَلَيهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ)

و برای آنها سوگند ياد کرد که من برای شما از خير خواهانم. و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقام شان) فرود آورد. و هنگامی که از آن درخت چشيدند، اندام شان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگ های (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: آيا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شيطان برای شما دشمن آشکاری است؟!

سوره اعراف (7): آیه 21

و سوگند یاد کرد (إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ) گفت به خدا قسم شما را نصیحت می کنم. حضرت تجربه ندارد اولین کارش است می گوید تصور نمی کردم کسی به خدا دروغ قسم بخورد حتی شیطان؛ الان هم خیلی از مردم اصلاً باور نمی کنند کسی به خاطر کوچک ترین مسائل مالی و دنیوی به خدا قسم بخورد.

(فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ) به هر قیمتی بود این ها را فریب داد با قسم خوردن که من نصیحت گر هستم، خیر شما را می خواهم و کاری که خدای عالم گفت به صلاح شما نیست (فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا) وقتی از آن درخت چشیدند. آن جا داشت (وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ) نزدیک این درخت نشوید این جا دارد (فَلَمَّا ذَاقَا) چشیدند مراد از چشیدن چیست؟ آن درخت را بو کردند یا از آن میل کردند؟

در یک جلسه مفصل مراد از این که خداوند فرمود (وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ) یک بحث مفصلی می خواهد. دیگری (بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا) باطن این ها روشن شد.

 بعضی ها ترجمه می کنند اندام یا عورت شان واضح شد. برایم مقداری قبول کردنی نیست گرچه بعضی از مفسرین (بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا) گفتند یعنی لباس شان کنده شد مثل لخت مادر زاد شدند.

ظاهر قضیه این است که با مقام حضرت آدم نمی سازد این که از آن درخت خورد به مجرد این که از درخت خورد لباس، پیراهن و شلوارش کنده شد و عورتش روشن شد (وَطَفِقَا يخْصِفَانِ عَلَيهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ) شروع کردند از برگ های درخت بهشتی خودشان را پوشاندن!

 نظرم بر این است که این مقام یک مقام معنوی بود خیلی ها می گویند حسدی بود وقتی جایگاه رسول اکرم و ائمه اطهار را دیدند حسد مائی یا غبطه ای در ذهن شان آمد. به خاطر آن حسد و غبطه مقام والا، لباس تقوا و تقربی که داشتند از دست دادند شروع به استغفار کردن و ... کردند تا بتوانند حالتی که برای شان پیش آمد جبران کنند.

 در این مضمون، روایات زیاد داریم البته حضرت آدم دو مرحله دارد یک مرحله قبل از نبوت یک مرحله بعد از نبوت است. هنوز قبل از نبوت است. مسئله (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ) خدا، حضرت آدم را برای پیغمبری انتخاب کرد بعد از او مراحلی است حتی ترک اولایی هم از حضرت آدم نمی بینیم.

مثل حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) قبل از نبوتش کارهای انجام داد. «قبطی» را کشت و ... البته این ها منافات با عصمت ندارد حالت ترک اولیٰ دارد نه به عنوان معصیت!

در هر صورت خدای عالم فرمود:

(أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ * قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ)

آيا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم کرديم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زيانکاران خواهيم بود!

سوره اعراف (7): آیات 22 و 23

آدم و حوا نگفتم نزدیک این درخت نشوید؟ نگفتم شیطان دشمن آشکار است؟ وقتی فهمیدند اشتباه کردند گفتند (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا) خدایا در حق خودمان ظلم کردیم (وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ) خیلی از بزرگان را دیدیم در قنوت نمازشان همین عبارت را می خوانند. (رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ)

اگر کسی بتواند این آیه را در قنوت نمازش قرار بدهد خیلی خوب است در سجده می گویند خواندن آیه قرآن کراهت دارد ولی اگر در قنوت باشد خیلی خوب است خدایا در حق خودمان ظلم کردیم اگر ما را نبخشی و مورد ترحم قرار ندهی بیچاره می شویم و جزء زیانکاران خواهیم بود. شیطان اولین انتقام خودش را از حضرت آدم و حوا گرفت.

در بهشت همه نعمت ها برای حضرت آدم و حوا بود (وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا) هر چه دل تان می خواهد این جا بخورید. خطاب آمد از این جا بیرون به عالم ماده و یک عالم تکلیف دیگر بروید و آن جا از نعمت های (وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا) خبری نیست.

بحث خیلی زیاد است ان شاء الله اگر فرصتی بشود یک جلسه در رابطه با این قضیه صحبت می کنم. شاید برای خیلی از عزیزان بیننده هم سوال باشد.

مجری:

فقط نکته ای که دوست دارم به همین بحث متصل کنیم بعد از این که حضرتعالی مرحله مرحله پیش رفتید این مرحله را هم به آن اضافه کنیم بعد از این جریانات، حضرت آدم از آن جایگاهی که داشت به خاطر نزدیک شدن به این درخت فاصله گرفت بر خلاف مثل شیطان و کسی که تکبر داشته باشد (بحث مان هم تکبر است)

کسی که از این آلودگی ها مبرا باشد همیشه دنبال بخشیده شدن و توبه کردن پیش می رود برای حضرت آدم هم ظاهراً چنین حالاتی پیش آمد و مورد بخشش قرار گرفت به عنوان یکی از مراحل بیشتر راجع به آن بدانیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حضرت آدم وقتی از بهشت بیرون آمد شبانه روز کارش گریه بود برایش خیلی سخت و مشکل بود از همچنین مقامی و ... بیرون آمد گریه زیاد کرد.

 در روایت دارد بالای سرش نگاه کرد به انواری چشمش برخورد کرد عرض کرد خدایا این انوار چه انواری است؟ خدای عالم توضیح داد این انوار، انوار رسول اکرم و اهل بیتش است او از فرزندان شما است این ها اگر نبودند تو را نمی آفریدم؛ علت غائی و علت اصلی که تو را آفریدم همین بزرگواران هستند.

در آن جا حضرت آدم احساس کرد مقام رسول اکرم و ائمه خیلی بالاتر است خدا را در آن جا قسم داد.

 در منابع اهل سنت کتاب «در المنثور» آقای «سیوطی»، جلد 1، صفحه 142

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : لما أذنب آدم بالذنب الذي أذنبه»

گناهی که از حضرت آدم سر زد

«رفع رأسه إلى السماء فقال»

سرش را به طرف آسمان بلند کرد گفت

«أسألك بحق محمد إلا غفرت لي فأوحى الله إليه: ومن محمد»

خدایا به حق رسول اکرم ببخش خدا به او گفت محمد را از کجا شناختی؟ او چه کسی است؟

«فقال: تبارك اسمك لما خلقتني رفعت رأسي إلى عرشك فإذا فيه مكتوب لا إله إلا الله محمد رسول الله فعلمت أنه ليس أحد أعظم عندك قدرا ممن جعلت اسمه مع اسمك فأوحى الله إليه»

خدایا وقتی من را آفریدی به عرش نگاه کردم دیدم نوشته شد «لا اله الا الله محمد رسول الله» و فهمیدم بر این که نام رسول اکرم را با نام خودت در یک جا آوردی جایگاه بزرگی دارد. خدای عالم فرمود:

«يا آدم إنه آخر النبيين من ذريتك ولولا هو ما خلقتك»

اگر ایشان نبود من تو را نمی آفریدم.

الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج1، ص142

همچنین از «دیلمی» نقل می کند:

«فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه»

از طرف خدای عالم به حضرت آدم الهام یا وحیی شد کلماتی که با گفتن آن کلمات توبه کرد و توبه اش پذیرفته شد.

 داستان را خیلی مفصل نقل کرده است وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون آمد صد سال در کجا گریه کرد و چقدر گریه کرد؟ تا جبرئیل آمد به حضرت آدم گفت خدا می گوید:

« يا آدم ألم أخلقك بيدي ألم أنفخ فيك من روحي ألم أسجد لك ملائكتي ألم أزوجك حواء أمتي قال نعم»

آیا تو را به دست خودم خلق نکردم؟ آیا من از روحم در تو ندمیدم؟ آیا به ملائکه دستور ندادم به تو سجده کنند؟ آیا حوا را به ازدواج تو در نیاوردم؟

خدا شروع کرد نعمت هایش را برای حضرت آدم دانه دانه مطرح کردن گفت:

 «فما هذا البكاء»

چرا این قدر گریه می کنی؟

 گفت از جوار رحمت الهی بیرون شدم. جبرئیل گفت:

 «فعلیک بهذه الکلمات التي أعلمكهن فإن الله قابل توبتك وغافر ذنبك قال وما هن قال»

این های که می گویم گوش کن و حفظ کن اگر این ها را گفتی خدای عالم توبه ات را قبول می کند و از سر تقصیراتت می گذرد. بگو

«اللهم إني أسألك بحق محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءا وظلمت نفسي فاغفر لي إنك أنت الغفور الرحيم اللهم إني أسألك بحق محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءا وظلمت نفسي تب علي إنك أنت التواب الرحيم فهؤلاء الكلمات التي تلقى آدم»

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج3، ص151

در بعضی از جاها دارد نام رسول اکرم آمده است ولی در خیلی از جاها نام محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) آمده است. «سبحانك لا إله إلا أنت» همان ذکر یونسیه است که حضرت یونس وقتی در شکم ماهی در آن ظلمت قرار گرفت گفت:

(لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)

(خداوندا!) جز تو معبودی نيست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! ما دعای او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات می ‌دهيم!

سوره انبیاء (21): آیات 87 و 88

بعد خدا می گوید (فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ) وقتی حضرت یونس گفت (سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ) دعای او را قبول کردیم و نجاتش دادیم (وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ) مؤمنین را هم این طوری نجات می دهیم.

 اولیاء خدا همه بر این عقیده هستند چه عرفاء «نحله نجف» و چه «نحله قم» مثل «علامه طباطبایی» آقای «بهجت» مرحوم «قاضی»، مرحوم «ملا حسینقلی همدانی»، مرحوم «بهاری» همه بر این عقیده هستند.

یکی از راه های که باعث می شود درهای توحید به روی آدم باز بشود به مراحل بالای ایمان برسد به جایی که صدای تسبیح ملائکه را بشنود. ملائکه، انبیاء و اولیاء خدا را هم مشاهده کند. یکی از این ها مداومت به ذکر یونسیه است یعنی در سجده حداقل چهارصد مرتبه ذکر یونسیه را گفتن است. (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ)

دوستان به کتاب «سیر و سلوک سید بحر العلوم» با شرحی از آیت الله العظمی «مرعشی نجفی» مراجعه کنند.

کتاب «رساله لُب اللباب» جلسات خصوصی آیت الله «علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه)» کتاب «چهل حدیث امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» همچنین آثار دیگر عرفاء و ... هر کجا نگاه کنید مرحله اول سیر و سلوک «یقضه» بیدار شدن و متنبه شدن است.

مرحله و منزل دوم توبه و استغفار است «خواجه عبد الله انصاری»‌ در کتاب «منازل السایرین»ش که صد منزل هر منزلی هم ده منزل آورده است. «کتاب الیقضه» اولین مرحله سیر و سلوک است «کتاب التوبة و الإنابة» دومینش است. همه بالإتفاق دارند راه بخشش گناهان را تا گناه در پرونده ما هست درهای توحید به روی ما باز نخواهد شد.

تا گناهان مان را مورد بخشش قرار نداده ایم نور ایمان در قلب ما تجلی نخواهد کرد، آن های که اهل دل هستند خواستیم نکته ای را گفته باشیم، اگر دوستان حالی پیدا کردند منِ حقیر را هم دعا کنند.

 ولذا گفت: «عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي، انَّكَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»

باز: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ- عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي‏»

اگر اشتباه نکنم تعبیر از «امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» است یا از «علامه طباطبایی» است (سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ) همان طور که حضرت یونس خودش را در زندان نهنگ، زندانی دید عبد هم خودش را در زندان دنیا و طبیعت خودش را زندانی ببیند، در حقیقت عالم طبیعت برای ما واقعاً زندان است. مائی که نه صدای مَلک را می شنویم نه صدای تسبیح موجودات را می شنویم خدا می گوید:

(تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا)

آسمان های هفتگانه و زمين و کسانی که در آنها هستند، همه تسبيح او می ‌گويند؛ و هر موجودی، تسبيح و حمد او می ‌گويد؛ ولی شما تسبيح آنها را نمی ‌فهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.

سوره اسراء (17): آیه 44

الان داریم این جا حرف می زنیم. عبا و قبای تن من و کامپیوتر تمام چیزهایی که داریم می بینیم همه مشغول تسبیح خدا هستند. حتی درختی که می بینیم هم درخت مشغول تسبیح خداست هم تمام برگ ها و شاخه ها و ریشه های درخت هم همه مشغول تسبیح خدا هستند. (وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) شما نمی فهمید خدا در این جا خیلی رک حرف زده است.

می گوید تمام موجودات مشغول تسبیح هستند ولی شما نمی فهمید (وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) شما نمی فهمید.

 به تعبیر «امام» اگر چشم مان باز بشود می بینیم غوغایی است همه عالم مشغول تسبیح خدا هستند زمین، زمان، درختان و جمادات همه و همه مشغول تسبیح خدا هستند. تنها راهی که آدم بتواند به آن جا برسد تسبیح تمام موجودات را ببیند ذکر یونسیه است (غافل نشوید.)

روایت دیگر از «ابن عباس» است می گوید از پیغمبر سوال کردم کلماتی که خدای عالم به دل حضرت آدم انداخت

(فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)

سپس آدم از پروردگارش کلماتی دريافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت؛ چرا که خداوند توبه ‌پذير و مهربان است.

سوره بقره (2): آیه 37

این کلمات چه بود؟ گفت خایا عالم به دل حضرت آدم انداخت که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین قسم بدهد که خدا توبه آن ها را بپذیرد. حضرت آدم هم این کار را انجام داد خدا توبه اش را پذیرفت.

«علامه حسکانی» در «شواهد التنزیل»،‌جلد 1 همین عبارت ها را آورده است خدا را به محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین قسم داد خدا توبه او را پذیرفت.

«مغازلی» در «مناقب»ش همین تعبیر را دارد به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین قسم داد. «دیلمی» در «فردوس الأخبار»ش همین عبارت را نقل می کند. بزرگان شان عمدتاً این را دارند.

بعضی ها مثل «ابن تیمیه» دل خوشی از اهل بیت ندارند فقط عبارت رسول اکرم را آورد می گوید حضرت آدم خدا را فقط به وجود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قسم داد خدای عالم گناهش را بخشید.

البته فرقی نمی کند در حقیقت وجود مقدس رسول اکرم جامع تمام ائمه اطهار است. امیر المؤمنین و حضرت زهرا هم رسول اکرم است هر چه دارند از رسول اکرم دارند این ها جدای از رسول اکرم نیستند.

«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّد»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص6

این که بعضی ها ائمه را حذف می کنند آدم احساس می کند مشکلی در دل شان است. ولذا اسم اهل بیت را نمی آورند و فقط نام رسول اکرم را می آورند. فردای قیامت چه جوابی دارند؟ نمی دانیم ان شاء الله وقتی آن جا رفتیم در محکمه عدل امیر المؤمنین و اهل بیت مشاهده کردیم آن جا جواب این ها را هم خواهیم دید.

مجری:

خیلی ممنون از محضرتان استفاده کردیم. به بخش تماس ها رسیدیم اولین تماس آقای «حاج حسینی» از «کرمان» پشت خط هستند آقای «حسینی» در خدمت تان هستیم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای حاج حسینی از کرمان – شیعه)

عرض سلام دارم خدمت حضرت استاد دکتر «حسینی قزوینی» و مجری محترم آقای «مرعشی». یک سوال داشتم شخصی به اسم آقای «سید صادق حسینی شیرازی» مرجع هستند شما تأییدش می کنید، چون یک سری حواشی راجع به ایشان شنیدم نمی دانم چقدر درست است یا نه؟ خواستم از شما راجع به این بپرسم.

 مطلب بعدی «علامه مجلسی» در کتاب «جلاء العیون»، صفحه 88 می گوید عمر ابن خطاب خلیفه دوم، کافر است هر کس او را مسلمان بداند از دایره اسلام خارج است نمی دانم درست است یا نه؟

اگر می شود راجع به این حضرت استاد توضیح بدهند فکر کنم شیعیان ایشان را جدا از خوب بودن یا بدن بودن، مسلمان می دانند.

مجری:

ممنون، خدا نگهدار شما، تماس بعدی آقای «احمدی» از «یاسوج» پشت خط ارتباطی هستند سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت استاد عزیز حضرت ایت الله «حسینی» و جناب اقای «مرعشی».

خواستم عرض کنم من وقتی «شبکه ولایت» و «شبکه حضرت ولی عصر» را می بینم حالتی روحانی و معنوی را به وضوح احساس می کنم. آقای «ماموستا عثمان کرد» متأسفانه در شبکه مبارک حضرت ولی عصر از «معاویه، یزید و بنی امیه» در مجموع دفاع می کند می خواهم به او بگویم این معاویه ای که شما از او دفاع می کنید همراه با پدرش همیشه پرچمدار کفر و شرک بود و در «بدر، احد و خندق» با رسول خدا جنگیده است.

در سال «فتح مکه» وقتی از روی ناچاری اسلام را پذیرفت پیامبر خدا آن ها را طلقاء نامید نه مسلمان.

 «ماموستا عثمان» گفت اسلام آوردن معاویه گناهان قبلش را محو کرد شما ثابت کن که معاویه به قول شما بعد از اسلامش مرتکب جنایت نشده است. رسول خدا فرمودند جنگ با علی، جنگ با خدا است دشنام و سب به علی، سب و دشمن دادن به من است.

معاویه هم با مولا علی جنگید و هم بخشنامه کرد به مدت هشتاد سال امیر المؤمنین نفس رسول خدا را بر منابر دشنام دادند و بهترین یاران امیر المؤمنین از جمله «عمار (رضوان الله علیه)» را به شهادت رساندند. باعث به شهادت رساندن امام حسن بوسیله «مروان حکم» که رانده شده رسول خدا بود بدن مبارک سید جوانان اهل بهشت آقا امام حسن را تیر باران کردند و با همراهی «عایشه» نگذاشتند که بدن مبارک امام حسن در جوار جد بزرگوارش به خاک سپرده شود.

بر خلاف عهد نامه ای که با امام حسن بسته بود فرزند پلید جنایتکار و بوزینه بازش یزید را بر سر قدرت آورد که در دوران سه سال حکومت نحس و ننگینش مرتکب سه جنایت بزرگ شد از جمله به شهادت رساندن امام حسین و یارانش، قتل عام مردم «مدینه»، آتش زدن خانه خدا.

این همه جنایات را این ها مرتکب شدند بعد شما او را مسلمان می دانید دست از این تعصبات جاهلانه و پیروی کورکورانه بر دارید. اگر واقعاً مسلمان هستید به قرآن و عترت بر گردید و راهی به غیر از راه قرآن و عترت، گمراهی آشکار است.

«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِك‏»

مجری:

موفق باشید خدا نگهدارتان. تماس بعدی جناب آقای «بهادری» از «کرج» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آٔقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب اقای «مرعشی» دو سید بزگوار.

 در یکی از شبکه های که دارم مرور می کنم یکی از علمای «وهابی» چهره جوانی هم دارد داستانی را تعریف کرد که مرغ پخته هم در قابلمه خنده اش گرفت. جریان داستان «علامه حلی» با «سلطان خدا بنده» که به «علامه حلی» وارد شدند عظمت شیعه را معرفی کردند این آقا به جناب آقای «عبد الله سویدی» در زمان «نادر شاه» نسبت داد. می خواستند با شیعیان بحث کنند «نادر شاه» مراسمی در«نجف اشرف» گذاشت شیعیان جمع بودند آقای «عبد الله سویدی» آمد دمپایی هایش را در آورد رفت پیش پادشاه نشست شیعیان ناراحت شدند «نادر شاه» گفت چرا دمپایی هایت را در آوردی؟ «عبد الله سویدی» گفت چون در زمان پیغمبر شیعیان دمپایی پیغمبر را دزدیدند.

همه شروع خندیدن کردند یعنی شیعه در زمان پیغمبر بوده است جواب این عالم اهل سنت را می خواهم بدهم که خدا ان شاء الله با علماء محشورشان کند.

 شما آقای «وهابی» شش عالم فقیه دارید که به ایشان افتخار می کنید مانند «بخاری، مسلم، ابو داود، نسائی، ترمذی و ابن ماجه» این ها می گویند یک روایت از چهار فقیه اهل سنت مانند «امام ابو حنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام حنبلی» تان که چندین سال از مؤلفین عالمان... بودند گفتند ما رئیس چهار مذهب را اصلاً قبول نداریم و آدم حساب شان نمی کنیم. یک روایت از این آقایان در کتاب هایم نمی آورم نیاورد.

 همین آقا با آقایان صاحبان «صحاح» از ائمه ما پنج درصد آوردند سوال من از این آقا «وهابی» این است در زمان فتنه طبق روایت های اهل سنت شش صاحب «صحاح» همه حجت شدند؟ آیا پیغمبر را دیده بودند؟ آیا صحابه های درجه اول را دیده بودند؟ ما می گوییم خیر.

آقا و عالم «وهابی» رئیس چهار مذهب آیا پیغمبر را دیده بودند؟ خیر. این مذاهب چهار گانه خود به خود به وجود آمد اسلامی که آقایان «وهابی» دارند چرا؟ چون اسلامی که ساختند از خود پیغمبر بدون واسطه نگرفتند از خلفای راشدین هم نگرفتند طبق نقل هزاران روایت از اهل سنت در دوران فتنه به وجود آمد.

سوال من از این عالم «وهابی» این است طبق چه آیه ای این حجیت در دوران فتنه درست کرد؟ طبق چه آیه ای در دوران فتنه حجیت انتخاب شد؟ چه کسی انتخاب کرد؟ از کجا بدانم «بخاری، مسلم»‌ و چهار نفر صاحبان «صحاح» حجیت دارند؟ مثلاً روایت های جعلی درست کردند «سنن بیهقی»، خبر 10406 پسر «عبد الله ابن عمر» زیارتنامه ساخت رو بروی قبر پیغمبر، عمر و ابوبکر می رفت زیارتنامه می خواند.

«السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابوبکر، السلام علیک یا عمر»

سوال چرا ما شیعیان می گوییم «السلام علیک یا رسول الله یا السلام علیک یا ابا عبد الله» می گوییم اشکال دارد اگر اشکال دارد زیارتنامه «عبد الله ابن عمر» هم اشکال دارد چرا به ابوبکر و عمر می رسید آقایان «وهابی» موحد مطلق می شوید؟

 روایت های جعلی را ببینید رسول خدا فرمودند تمام انبیاء و پیغمبران روز قیامت محاسبه می شوند ولی ابوبکر محاسبه نمی شود چون فوق آن ها است «کنز العمال»، خبر 32625، 32626، 32672 این روایت جعلی است آل رسول الله، ابوبکر و عمر:

«أبو بكر وعمر مني بمنزلة هارون من موسى»

 كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ج11، ص259

«کنز العمال» آورد روز قیامت آن های که بهشتی هستند به بهشت می روند آن های که جهنمی هستند به جهنم می روند. دو نفر گیر می کنند یکی امام علی و دیگری معاویه است خدا می فرماید تا شما مشکل تان را حل نکنید داخل بهشت نمی روید. سوال: معاویه که استاندار عثمان بود بعد از به خلافت رسیدن آقا علی ابن ابی طالب، معاویه را از استانداری عزل کرد. معاویه بر ضد خلیفه مسلمین شورش کرد این استاندار نامشروع به اندازه خلیفه مشروع که امام علی می شود روز قیامت زور دارد.

 سوال: اهل سنت هم فرمودند ابوبکر روز قیامت محاکمه نمی شود ابوبکر هم «بمنزلة هارون من موسی» شد. علی ابن ابی طالب هم گرفتار معاویه است پس طبق منطق «وهابیون»، علی ابن ابی طالب زورش روز قیامت به معاویه نمی رسد.

آقایان «وهابی» چرا معاویه انتخاب نکردید و «خلیفه راشدین» حسابش نکردید؟ ثانیاً تا امروز علی را حاضر نیستید (رضی الله عنه) بگویید می گویید «کرم الله وجهه»؛ ابوبکر، عمر، عثمان (رضی الله عنه)، عایشه «رضی الله عنها» سوال من این است شما «وهابیون»‌ به واقعیت های خارجی اعمال تان تناقض پیدا می کند.

علی را قبول دارید؟ بله نوکر علی هستیم این علی به جای او، ابوبکر و عمر به منزله «هارون من موسی» شد. علی از اهل بیت، داماد پیغمبر، صحابه، مهاجر و مجاهد بود اول کسی بود که به اسلام ایمان آورد. ایشان روز قیامت در مقابل معاویه محاکمه می شود زورش هم به معاویه نمی رسد اما آقای ابوبکر زورش به نکیر و منکر هم می رسد.

ابوبکر زورش در روز قیامت به کل محاکم می رسد چرا این طوری شد؟ پس دین شما مشکل دارد!

مجری:

ممنون، خدا نگهدارتان. تماس بعدی آقای «محمدی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام علیکم، از برنامه شما تشکر می کنم. سوال من این است که در «اصول کافی»، جلد 1، صفحه 7 این کتابی که من دارم قدیمی است از معصوم (علیه السلام) احتمالاً امام صادق می فرماید:

«مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص7

این جا با وجود لزوم تخصص از قرآن خواستیم استفاده کنیم تا سنت را بفهمیم با توجه به لزوم تخصص داستان این روایت چه می شود؟ این که این رجال چه کسانی هستند؟ آیا این سوال من در ارتباط با آن مرجع دوست مان پرسیدند هست یا نه؟

مجری:

خیلی ممنون، تماس بعدی آقای «عظیمی» از عزیزان اهل سنت از «شیراز»

بیننده: (آقای عظیمی از شیراز – اهل سنت)

سلام علیکم، یک سوال داشتم خداوند می دانست شیطان چه شخص بزرگی است چرا آمد با منِ بنده هم رکابش کرد؟ یعنی شیطان را در پوست من جا داد. شما فرمودید شیطان با خداوند مناظره داشت با منِ بنده آمد، خداوند نمی دانست شیطان من را از راه بیراه می کند؟ این برای من سوال است اگر توضیح بدهید ممنون می شوم.

بعد خدمت آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام عرض می کنم آقای «احمدی» مقداری تاریخ را بخوانید همین طور آقای «بهادری» از «کرج» شما هم مقداری تاریخ را بخوانید چند تا مجری از اهل سنت می آیند می نشینند صحبت می کنند حرف های این ها را خیلی گوش نکنید تشکر از شما

مجری:

موفق باشید خدا نگهدار شما. از ایشان تشکر می کنم در موضوع برنامه سوال شان را پرسیدند البته سوال های همه عزیزان، سوال های مفیدی است اما نشان می دهد آقای «عظیمی» از ابتدای برنامه همراه ما بودند و همراه موضوع برنامه هستند. تماس بعدی آقای «سید هادی» از «تهران» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای سید هادی از تهران – شیعه)

سلام علیکم، بنده امروز با یکی از افراد من باب نظریات شما داشتیم صحبت می کردیم در مورد بحث سیاست در اسلام می دانم مرتبط با برنامه نیست عذر خواهی می کنم. منتها در بحث سیره اهل بیت در رابطه با قیام یا بحث سیاسی بودن اسلام داشتیم صحبت می کردیم در ابتدا ایشان فرمودند در فقه اسلام باب ها و نظریات مختلفی داریم.

چهار تا سوال است سوال اول: یک این که در فقه بابی به نام باب سیاست نداریم (نظر ایشان است) می خواستم نظر شما در این مورد را بدانم.

بعد به بحث «صحیفه سجادیه» رسیدیم در مقدمه اش در رابطه با این که هیچ کس از ما اهل بیت قیام نمی کند و آن شخصی که قیام می کند مثل پرنده ای است قبل از این که بتواند پرواز کند نمی تواند موفق بشود.

گفتم از استاد «ابوالقاسمی» این را شنیدم و اگر اشتباه نکنم از استاد «قزوینی» هم این را شنیدم که ما برای مقدمه «صحیفه سجادیه» سند صحیح نداریم درست است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله.

آقای سید هادی:

ایشان گفتند کاری با بحث سند نداریم بحث شهرت را مطرح کردند چون این بحث، در اصحاب شهره بود به این دلیل می توانیم این حدیث ها و این مقدمه را کامل و صحیح بدانیم. باید این را در نظر بگیریم این مقدمه آیا با سیره اهل بیت در تضاد هست یا نه؟ ایشان می گویند این مقدمه با سیره اهل بیت در تضاد نیست. زمان دارم؟

مجری:

فرصت بسیار کم است می خواهید دو سوال دیگرتان را برای جلسه بعد بگذارید، ان شاءالله موفق باشید.

 حضرت استاد در خدمت تان هستیم از سوال آقای «عظیمی» از اهل سنت بودند اولویت بدهیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

جناب آقای «عظیمی» بزرگوار، شیطان قدرت زیادی دارد در روایت هم داریم همان طور که خون در رگ ها جریان دارد شیطان هم به همین شکل در اعصاب و روان شما در جریان است. ولی شیطان با آن عظمتش قسم خورد در سوره حجر آمده است:

(قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيتَنِي لَأُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)

گفت: پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمت های مادی را) در زمين در نظر آنها زينت می ‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.

سوره حجر (15): آیات 39 و 40

خدایا به عزتت قسم می خورم تمام بنده هایت را گمراه می کنم (إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ) مگر بنده های خالص را شیطان روز اول گفت خدایا، زورم به بنده های خالصت نمی رسد. به جای این که از شیطان بترسیم چرا خدای عالم، شیطان را با آن قدرت، عظمت و بزرگی به ما مسلط کرد؟ از آن طرف شیطان با آن عظمتش در برابر مُخلَصین، خاک زیر پای مُخلَصین است نمی تواند هیچ کاری انجام بدهد. در سوره ص

(قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)

گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!

سوره ص (38): آیات 82 و 83

در سوره صافات:

(وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ)

و جز به آنچه انجام می ‌داديد کيفر داده نمی ‌شويد، جز بندگان مخلص خدا (که از اين کيفرها بر کنارند)!

سوره صافات (37): آیات 39 و 40

اگر بتوانیم تمام کارمان خالص برای خدا باشد البته این را به همه عزیزان می گویم رسول اکرم فرمود:

«يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ نِيَّةٌ حَتَّى فِي الْأَكْلِ وَ النَّوْم‏»

نام كتاب: مجموعة ورّام‏؛ نويسنده: ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 605 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مكتبه فقيه‏، قم‏: 1410 ق‏، ص58

خوردن و خوابیدنت هم برای خدا باشد اگر از اول صبح بیدار می شویم می خواهیم وضو بگیریم همان جا بگوییم خدایا برای رضای تو، مسح می کشیم حبا لک، می خواهیم نماز بخوانیم، تعقیبات بخوانیم، غذا بخوریم، به سر کار می رویم خدایا برای رضای تو انجام می دهیم. اگر اعمال مان رنگ الهی بگیرد در مخیله شیطان نمی گنجد به طرف ما نزدیک بشود.

دو: اگر توکل مان به خدا باشد مثلاً شما مشکلی در اداره دارید استاندار می گوید آقای «عظیمی» تمام کارهایت را انجام می دهم چقدر با خاطر جمع خانه ات می روی چون استاندار نماینده رسمی دولت و ... است.

ما به اندازه یک استاندار به خدا خاطر جمع باشیم کارمان را به او واگذار کنیم. خدای عالم می فرماید:

(إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ)

چرا که او، بر کسانی که ايمان دارند و بر پروردگارشان توکل می ‌کنند، تسلطی ندارد.

سوره نحل (16): ‌آیه 99

کسانی که توکل به خدا کنند شیطان به آن ها راه ندارد.

 در سوره اسراء:

(إِنَّ عِبَادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا)

(اما بدان) تو هرگز سلطه ای بر بندگان من، نخواهی يافت (و آنها هيچ‌ گاه به دام تو گرفتار نمی ‌شوند)! همين قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.

سوره اسراء (17): آیه 65

شیطان (ابلیس)، تو بر بنده های من هیچ گونه تسلط نداری اگر بنده و مطیع خدا باشیم شیطان کاری به ما ندارد.

 در سوره حجر:

(إِنَّ عِبَادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ)

که بر بندگانم تسلط نخواهی يافت؛ مگر گمراهانی که از تو پيروی می ‌کنند.

سوره حجر (15): آیه 42

آیه ای که امشب خواندیم (قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ) اگر شاکر باشیم همه چه را از خدا بدانیم.

 آیه شریفه:

(وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيهِ تَجْأَرُونَ)

آنچه از نعمتها داريد، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می خوانيد!

سوره نحل (16): آیه 53

همه نعمت های که به شما رسید مال خدا است چشم مان، دست مان، فکرمان، عقل مان، ثروت و همه چیزمان مال خدا است. اگر همه را از خدا بدانیم و شاکر خدا هم باشیم شیطان به بنده های شاکر تسلط ندارد.

چهار، پنج دسته است شیطان دشمن قسم خورده می گوید به این ها راه ندارم مشکل ما این است این همه راه خدای عالم برای ما گذاشته است که از کید و تور شیطان دور باشیم به این توسل کنیم.

مجری:

بسیار عالی، زیبا و جذاب و کاملاً قانع کننده بود. آقای «محمدی» از «اصفهان» نسبت به حدیث «مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّه‏»، «افواه الرجال» با توضیحاتی که دادند بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

البته این مال خطبه کتاب است روایت های دیگر در جاهای دیگر هم هست. در کتاب «روضة  الواعظین فتال نیشابوری (رضوان الله تعالی علیه)» متوفای 508 از امیر المؤمنین:

«مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ أَزَالَتْهُ الرِّجَالُ وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ وَ لَمْ يَزُلْ وَ هَذَا الْخَبَرُ مَرْوِيٌّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام»

روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)؛ نويسنده: فتال نيشابورى، محمد بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 508 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انتشارات رضى‏، قم: 1375ش، ج1، ص22

در «کافی» همان طور که حضرتعالی اشاره کردید ‏در مقدمه «کلینی (رضوان الله تعالی علیه)»

«وَ قَدْ قَالَ الْعَالِمُ عليه السلام‏»

مراد از عالم، غالباً کلمه عالم بعضاً در امام کاظم به کار رفته، بعضاً هم در امام عسکری چون تقیه خیلی شدید بود افراد نمی توانستند اسم امام را ببرند.

«مَنْ دَخَلَ فِي الْإِيمَانِ بِعِلْمٍ، ثَبَتَ فِيهِ، وَ نَفَعَهُ إِيمَانُهُ، وَ مَن دَخَلَ فِيهِ بِغَيرِ عِلْمٍ، خَرَجَ مِنْهُ كَمَا دَخَلَ فِيهِ»

بعد دارد:

 «وَ قَالَ عليه السلام‏»

دیگر معصوم را معین نکرد ظاهر قضیه این است مراد، عالم است.

«مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ»

هر کس دینش را از کتاب خدا و سنت پیغمبر بگیرد این دین از کوه ها محکم است اگر کوه ها از بین برود دین این فردی که از قرآن و سنت گرفت از بین نخواهد رفت «وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ» هر کس دینش را از زبان افراد شنیده باشد فلان آقا این طوری گفت من هم این طوری دارم می گویم.

همان طور که از افراد گرفت افراد هم این را به حالت ارتداد بر می گردانند

 همچنین:

«وَ قَالَ عليه السلام: مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ، لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَن‏»

هر کس امر ما را از قرآن نشناسد فتنه ها نابودش می کند!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص7

این عبارت، عبارت خیلی خوبی است. روایات زیاد داریم در رابطه با این که شما دین تان را از غیر ما نگیرید هر کس از غیر ما اهل بیت دینش را بگیرد گمراه خواهد شد.

مجری:

رجالی که پرسیدند به چه معنا است؟ به معنای کسی که غیر از راه اهل بیت بگیرد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

غیر از راه اهل بیت را بگیرد است اگر مراد از رجال، ائمه باشند. مراجع بزرگوار باشند حرف مراجع، حرف اهل بیت و مذهب است. البته مراجعی که قاطبه علما آن های که مرجع شناس هستند تشخیص بدهند این مرجع است.

حتی نسبت به آن فردی که آقایان آوردند بنای توهین و ... نداریم ولی این ها با توجه به فکرهای کجی که داشتند و دارند این ها را نمی توانیم جزء مراجع بشماریم.

شما حتماً زمان قبل از انقلاب را درک کردید بد حجابی، بی حجابی، شراب خواری، فاحشه خانه و امثال این بیداد می کرد. نمی گوییم تمام مراحل اسلام در «جمهوری اسلامی» پیاده شده است، هیچ کس همچنین ادعایی نداشت نه «امام» نه «مقام معظم رهبری» و نه مراجع ما همچنین ادعایی ندارند.

در زمان امیر المؤمنین هم تمام اسلام پیاده نشد. زمان پیغمبر هم همه اسلام پیاده نشد، فقط و فقط لباس پیاده شدن اسلام از روز اول به اندام یک نفر دوخته شد آن هم ولی الله الاعظم، حضرت بقیة الله، حضرت مهدی (اروحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

 هر زمان به تناسب فعالیت و کارهای که آن امام انجام داد، مثلاً زمان امام حسن یک بخشی از اسلام، زمان حضرت امیر، زمان آقا امام حسین (سلام الله علیه)، زمان امام صادق و امام باقر (سلام الله علیهما) در زمان هر کدام یک بخشی از اسلام پیاده و عمل شد.

 اگر بگوییم در «جمهوری اسلامی» به همه اسلام عمل نشد پس این اسلام نیست حرف بیهوده و یاوه است. آقایان می گویند «نظام جمهوری اسلامی» را اسلامی نمی دانیم. ولی مخالفت با این را هم جایز نمی دانیم، اگر «آمریکا» یا «منافقین» بیایند نمی گذارند ما قمه بزنیم؛ چون این ها همین اندازه مانع قمه زدن ما نیستند پس مبارزه با این را حرام می دانیم.

مجری:

ببخشید سوال آقای «سید هادی» را متصل کنیم نسبت به روایات های که در نهی از قیام آمده حضرتعالی سابقاً مفصل فرمایش داشتید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، فرمایش آقا «سید هادی» باید مقداری بیشتر باز شود اگر روی سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» بروید یک سال خارج فقه مان شاید نزدیک به صد و بیست، صد و سی جلسه یک ساعته فقه سیاسی اسلام را از دیدگاه قرآن، رسول اکرم و ائمه بحث کردیم.

 اگر می خواهید بدانید واقعاً اسلام سیاسی است فقه اش سیاسی است عبادتش سیاسی است حجش سیاسی است همه چیزش سیاست است.

سیاست یعنی چه؟ یعنی در مسجد بنشینم مشغول عبادت بشوم اگر دشمن آمد خانه من را غارت کرد نسبت به نوامیس مسلمان ها بد رفتاری کرد هیچ کاری نداشته باشم؟ سیاست را از اسلام بر دارید چیزی از اسلام نمی ماند.

اما در رابطه با بحث:

«خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ وَ دَعِ الشَّاذَّ النَّادِر»

عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية؛ نويسنده: ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين‏ (تاريخ وفات مؤلف: زنده در 901 ق‏) ، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى‏، ناشر: دار سيد الشهداء للنشر، قم: 1405ق، ج4، ص133

آن جایی است که دو دسته روایت داریم یک دسته می گویند انجام بده و یک دسته می گویند انجام نده. از امام سوال می کنند چه کار کنیم؟ می گوید ببینید انجام بده در میان شما مشهور است یا انجام نده در میان شما مشهور است؟ «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك‏» در مقدمه «صحیفه سجادیه» آمده کاملاً مخالف سیره اهل بیت است.

«زید (سلام الله علیه)» قیام کرد چقدر تعریف و تمجید از آقا امام صادق (سلام الله علیه) در رابطه با «زید» داریم؟

این که «سید یمنی» قیام می کند زمینه ساز قیام حضرت ولی عصر خواهد شد. «سید حسنی» قیام می کند این همه روایت داریم همان تعبیر:

«كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص295

دنبال آن دارند می روند به هیچ وجه این ها ملاک برای ما نمی تواند باشد. این که شهرت بخواهیم درست کنیم بزرگواری که با شما صحبت کرده شهرت بین شیعه را متوجه نشده است.

 شهرت بین روات است نه شهرت بین مسلمین، «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك‏» حتی شهرت بین علما را هم قبول نداریم الا این که شهرت علما متصل به شهرت عصر معصوم و شهرت عصر معصوم هم منجر به تأیید معصوم بشود. این شهرت برای ما حجت است در غیر این صورت خیر!

مجری:

بسیار عالی، تشکر می کنم از محضرتان استفاده کردیم، همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب همراه ما بودید موفق و منصور و مؤید باشید تا دیدار آینده  خدا نگهدار!

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها