2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
تبليغات و تهاجم وهابيت در داخل كشور
کد مطلب: ٥٦٤١ تاریخ انتشار: ٢٨ بهمن ١٣٨٦ تعداد بازدید: 4878
سخنراني ها » عمومي
تبليغات و تهاجم وهابيت در داخل كشور

پاسخ به شبهات 86/11/28

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 86/11/28

استاد حسيني قزويني

يكي از موضوعاتي كه امروز حائز اهميت است و بايد توجه ويژه به آن داشته باشيم، سيل عظيم تهاجم عليه فرهنگ نوراني شيعه و فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) است. من از اينكه از طريق ماهواره، اينترنت، جزوات و كتب كه هجمه سنگيني مطرح است عليه شيعه، نمي خواهيم وارد شوم؛ ولي بحث ما در مورد آنچه كه داخل كشور مطرح است مي باشد و از طريق حوزه هاي علميه أهل سنت بويژه حوزه علميه دارالعلوم مكي زاهدان، كه بحق، امروز محل پرورش افكار وهابيت و تكفيري شده، هيچ شك و شبهه اي نيست. حوزه هاي علميه سلفي ها، فعاليت ويژه اي در سيستان و بلوچستان دارند، مانند حوزه عليمه پشت كوه كه كلاً سلفي است و بعضي ديگر از افراد مانند امام جمعه سراوان كه علنا سلفي بودن خود را اعلام مي كند. اين قضايا در اين سه چهار ماه اخير بيشتر بروز داده شده است و خصوصا امسال كه مقام معظم رهبري سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام نهاده است، بين أهل سنت به ظاهر سني با أهل سنت سلفي، وحدت ويژه اي برقرار شده است. اگر بين ما مسلمانان اتحادي حاصل نشد، بين سني ها و سلفي ها اتحاد خوبي ايجاد شده است. آقاي عبدالحميد حدود يك ماه قبل رفته بود در يكي از مساجد سلفي ها در منطقه پشت كوه و رسما گفته بود: بيائيد دست به دست هم بدهيم و در صف واحد قرار بگيريم و حقوق مسلم خود را از نظام جمهوري اسلامي بگيريم. حتي اطلاع دقيق دارم كه برخي از اين جوان هاي وهابي و سلفي اعتراض كرده اند كه شما تا الان عليه ما تبليغ مي كرديد و چه شده است كه حالا دست در دست ما مي گذاريد. بنده هم چند شب پيش با امام جمعه سراوان كه وهابي بودنش، أظهر من الشمس است و ارتباطش با عربستان برقرار و فارغ التحصيل دانشگاه اسلامي مدينه است و يك وهابي و سلفي شناسنامه دارد است؛ با ايشان تلفني صحبت داشتيم، گفتم كه عبدالحميد آمده بوده منزل شما براي ديدن شما و چطور شد تا حالا شما با هم كارد و پنير بوديد و الان وحدت ايجاد شده؟ گفت بله ايشان همين اندازه كه به معتقدات ما و ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب احترام مي گذارد، اين براي ما قابل تقدير است.

امروز يك تلفن داشتيم كه ايشان (عبدالحميد) در حوزه علميه زابل رفته بود و يك پلاكارت نوشته بودند كه «تشريف فرمائي مفتي أعظم و رهبر أهل سنت ايران، عبدالحميد را گرامي مي داريم»؛ فقط همين مانده بود كه ايشان به عنوان مفتي أعظم و رهبر أهل سنت ايران لقب بگيرد. آنچه كه براي من نگران كننده است اين است كه حوزه علميه زاهدان، دارالعلوم مكي كه داعيه رهبري أهل سنت ايران را دارد؛ اينها سايتي دارند به نام سني آنلاين كه پايگاه رسمي أهل سنت زاهدان است؛ در اين سايت، كتاب هاي ابن تيميه و عبدالرحمان دمشقيه كه ليدر وهابيت است روي سايتشان است. ايشان كتابي دارد به نام كتاب الكافي عرض و نقد، و آنچه كه فحش و ناسزا زيبنده خودش و اربابان خودش بود، در اين كتاب نثار مرحوم كليني كرده است. كتاب ورد شبانه روزي براي عبدالرحمان بن شيخ عبدالله بن جبرين را همينطور و اولين كسي بود كه در سي چهل سال اخير، فتوا به كفر شيعه و وجوب قتل شيعه داد و هرگونه كمك به حزب الله حرام است، دعا كردن براي پيروزي حزب الله حرام است، فتوا به وجوب تخريب حرم ائمه شيعه را صادر كرد كه در اثر آن حدود 16 ماه قبل، حرم عسگريين تخريب شد، و يك ماه قبل هم گلدسته هاي حرم ويران شد. چند روز قبل بود كه ايشان تبريك گفت ويران شدن حرم عسكريين را و درخواست كرده كه باقيمانده حرمين عسكريين را با خاك يكسان كنند. حالا كتاب ايشان آمده روي سايت أهل سنت ايران.

دو كتاب ديگر گذاشته اند به نام توسل مشروع و غير مشروع براي جُهني و كتابي از بن باز به نام نواقض الإسلام. بنده بارها هم گفته ام در شبكه سلام كه با عزيزان أهل سنت مشكلي نداريم و اهانت به أهل سنت و مقدسات آنان را نابخشوده مي دانيم؛ ولي با وهابيت سر سازش نداريم و انتظار هم نداريم كه عزيزان أهل سنت در سايت خود كتاب هاي تكفيريين را بگذارند؛ خصوصا كتاب نواقض الإسلام بن باز كه رسما تكفير شيعه را ثابت كرده و در صفحه 5،6 اين كتاب مي گويد :

علماي اسلام در باب حكم مرتد، ذكر كرده اند كه ممكن است مسلمان مرتد و از دين خارج شود، آنهم با ارتكاب و بعضي اعمال كه آن را نواقض و مخالفت با اسلام ناميده اند و آن نواقض سبب مي شود ما ل و جان او حلال شده و از دايره اسلام خارج گردد.

در صفحه 7 اين كتاب مي گويد :

دومين چيزي كه انسان را از اسلام بيرون مي كند، كسي كه بين خود و خدا واسطه قرار دهد و از آن واسطه چيزي بخواهد و از او شفاعت بطلبد؛ چنين اشخاصي، اجماع علماء و دانشمندان اسلام بر كفر آنان است.

يعني تمام شيعه در سراسر جهان و أهل سنت (غير از وهابيت)، همه كافر و مرتد و مهدور الدم و المال هستند. من رسما اعلام كردم كه اين طور كتاب هاست كه جنايتكاراني مانند عبدالمالك ريگي تربيت مي كند كه در روز روشن، عزيزان جان بر كف ما را به رگبار مي بندد و در دل شب در قضيه تاسوكي، جناياتي كه شايد در تاريخ بي نظير بوده اتفاق مي افتد.

البته ما دو، سه جلسه در شبكه سلام نقد كرديم و حمله كرديم. تماس داشتند بعضي از اساتيد حوزه علميه زاهدان با بنده مثل عبدالمجيد مرادزهي و .. و من اين صفحات را كه از سايت خودشان گرفته بودم برايشان فكس كردم. البته بعضي از اين كتاب ها را ديدم برداشته اند و همين امروز بعد از نماز صبح كه وارد سايتشان شدم، ديدم از اين ده، دوازده كتابي كه مربوط به وهابيت است، دو سه كتاب آن را برداشته اند. از طريق برادر بزرگوارمان آقاي سليماني، نماينده مقام معظم رهبري در سيستان و بلوچستان هم اين مدارك را فرستاديم و از طريق دادگاه هم اقدام كرده اند. چون اينها قابل تحمل نيست كه در داخل كشور و زير پرچم نظام جمهوري اسلامي كه افتخارش به تشيع و فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) بودن است و اينها از اين همه امكانات استفاده كنند و از آن طرف عليه ما اعلان جنگ كنند، علنا كتاب هايي را كه كفر شيعه را تثبيت مي كنند و مال و جان شيعه را مباح مي كنند، روي سايت خود بگذارند. وقتي روي سايتشان كه علني است اينها را بگذارند، در كلاس هاي درسي آقايان چه مي گذرد؟

ما چند سالي است كه در همايش مذاهب زاهدان شركت مي كنيم. آنها حدود 150 نفر از طلاب و علمايشان را از سراسر كشور مي آورند آنجا و ما هم با هفت، هشت نفر از دوستان از كميسيون كلام حوزه علميه قم به آنجا مي رويم و بخش أعظم حرف زدن را دوستان به عهده من مي گذارند. امسال ديديم كه بعضي از علماء و اساتيد أهل سنت كه سال هاي گذشته، روحيه و تفكر ضد وهابي داشتند، امسال علنا در همايش، از افكار وهابيت دفاع كردند. اين براي من تكان دهنده بود؛ در حاليكه من با خيلي از آنها در ارتباط بودم به صورت حضوري و تلفني. همان هايي كه در سال هاي گذشته، در نقد وهابيت با ما همصدا بودند، امسال علنا در همايش، عليه ما شدند. بعد از جلسه من با اين دوستان خود جلسه گذاشتم و به آنها گفتم كه من اعلان خطر مي كنم، وهابيت روي روحانيت منطقه كار مي كند. در طول اين يكسال چه كار كرده اند كه يك روحاني سني معتدل كه سال گذشته مقاله اي نوشته در رابطه با أهل بيت (عليهم السلام) و دفاع كرده از موضع أهل بيت (عليهم السلام)، امسال آمده مي گويد يا علي و يا حسين گفتن شرك است و شما اين شرك را از جامعه برداريد.

لذا يكي از چيزهائي كه بايد در مناطق أهل سنت دقت كنيم اين است كه ما در اين خصوص كار كرده باشيم و بتوانيم آداب مناظره و حوار را رعايت كنيم، چون هر كسي را بهر كاري ساختند. اگر كسي بخواهد برود با حوزوي هاي آنان بحث و مناظره كند، بايد يك ادبيات ويژه اي داشته باشد. يكي از كارهايي را كه بايد در اولويت قرار دهيم اين است كه ارتباط را با حوزويان و دانشگاهيان برقرار كنيم و از اين طريق اعتقادات شيعي را انتشار دهيم و اگر از اين طريق موفق شديم اين بهتر از منبر رفتن براي هزاران نفر است. چون اينكه عوام چه كار مي كند، در اولويت نيست و آنچه كه بنده خبر دارم در سه، چهار سال اخير، قدرت تبليغي وهابيت متمركز شده است روي روحانيت أهل سنت و دانشگاهيان أهل سنت. چون براي فريب آنان شاخصه هاي بيشتري دارند تا اينكه يك جوان شيعه را بخواهند وهابي كنند.

يك كتابي اخيرا براي من فرستاده اند به نام توسل در يك تيراژ وسيع و بدون اجازه وزارت ارشاد كه در مناطق مختلف سيستان و بلوچستان و زابل و اطراف زابل منتشر كرده اند. اينها روي قضيه توسل و شرك دنبال چه مي گردند و از خارج چه دستوري مي گيرند كه مي خواهند بين شيعه و أهل سنت از طريق توسل اختلاف بياندازند. بحث هاي ديگري هم هست، ولي فعلا اين را در دستور كار قرار داده اند و روي اين سرمايه گذاري كرده اند كه توسل به غير خدا، انسان را به جايي مي رساند كه مهدور الدم مي شود. روي سايت هاي خود، اخيرا روي اين قضيه بسيج شده اند.

بنده چند نكته اساسي را در اينجا مطرح مي كنم:

سال 82 بود كه در تابستان، حدود 40 روز در مكه بودم و بحث هاي مختلفي داشتم. برنامه اي رديف كرديم با مفتي أعظم عربستان شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ كه بعد از بن باز ايشان مفتي عربستان است، يعني بالاترين مقام علمي و سياسي در عربستان. رفتيم طائف و يك ساعت با ايشان بحث داشتيم و تمام بحث را هم ضبط كرديم و اول جلسه هم از ايشان تقاضا كرديم كه اين بحث را ضبط كنيم و گفت اشكالي ندارد و همين جمله هم از ايشان ضبط شده است.

بحث هاي مختلفي داشتيم و يكي از محورهاي بحث من با مفتي أعظم، همين شرك توحيد و بحث توسل بود. ايشان شب هاي چهارشنبه كنار بيت الله الحرام مي آيد و حدود 2 ساعت براي مردم صحبت مي كند و به سؤالات پاسخ مي دهد. به ايشان گفتم: شما در هفته گذشته بحث توسل را مطرح كرديد و گفتيد: هرگونه توسل شرك است؛ مي شود دليل علمي بر شرك توسل را بيان كنيد؟ شروع كرد همان آياتي را كه ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب و ... مي گويند كه خدا در قرآن مي گويد:

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ.

سوره شعراء/ آيه213

و ... كه مي گويد هرگونه دعاي غير خدا و توسل به غير خدا شرك است و بين اينكه كسي بيايد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را دعا كند و اينها را بخواند با كسي كه بيايد بت را بپرستد و از او حاجت بطلبد و او را واسطه قرار دهد بين خود و خدا، فرقي نيست. آنها بت ها را شفيع خود قرار مي دهند و شما هم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) را.

عين اين نوار روي سايت است.

از ايشان پرسيدم: اينكه در زمان حيات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، توسل به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را شارع مقدس تصويب كرده و صحه گذاشته، شكي داريد؟ خداوند در قرآن، سوره نساء، آيه 64 دارد كه:

وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.

اين صريح آيه قرآن است و همچنين آيه 97 سوره يوسف، برادران يوسف (عليه السلام) مي گويند:

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

اين چه تفاوتي است بين برادران يوسف (عليه السلام) كه آن را مي گويند و كسي كه مي گويد:

يا رسول الله إشفع لنا عندالله يا يا علي إشفع لنا عندالله؟

اگر واقعا خواند غير خدا و واسطه قرار دادن غير خدا، شرك باشد، بايد حضرت يعقوب (عليه السلام) به اينها مي گفت:

يا أبنائي إنكم أشركتم بالله توبوا و إلا أقتلكم و ...

در حاليكه گفت:

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

وقتي اين دو آيه را من خواندم گفت: اين مربوط به حيات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و بعد از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ارتباطش با اين دنيا قطع مي شود و نه صداي ما را مي شنود و نه قدرت بر قضاء حوائج دارد و عاجز از قضاء حوائج است. با اينكه ايشان تا دو، سه دقيقه قبل مي گفت مطلق توسل شرك است، چه در زمان حيات و چه در زمان ممات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم). گفتم: دليل شما بر اينكه بعد از وفات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) توسل به او شرك است چيست؟ گفت: رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عاجز است از قضاء حوائج، همانطوريكه بت ها عاجز بودند. گفتم: اگر ملاك شرك، عجز متوسل إليه باشد، بايد هم شامل زمان حيات باشد و هم زمان ممات؛ اين امر، امر باطل و عبث است و فرق است بين آن و شرك. چطور شد توسل به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه در زمان حيات او مرضي شارع بود، ولي با رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، امري كه مرضي شارع بود، تبديل به شرك شد و موجب هدر رفتن خون و مال طرف شد؟ ايشان مقداري تأمل كرد و گفت: اگر واقعا توسل به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در زمان رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جائز بود، صحابه قطعا معرفتشان نسبت به شريعت و مزار رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بيشتر از ما بود و اگر اينها متوسل مي شدند، تاريخ براي ما ثبت مي كرد كه فلان صحابه و فلان صحابه بعد از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به او متوسل مي شدند؟ گفتم: ما روايات متعدد داريم در منابع أهل سنت، مثل مصنف أبي شيبه كه استاد بخاري است ودلائل النبوة بيهقي كه ابن تيميه مي گويد از صحيح ترين كتاب هاي تاريخي و روائي است مي گويد:

در زمان عمر بن خطاب كه قحطي آمد، بلال بن حارث آمد كنار قبر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و به او متوسل شد و گفت:

يا رسول الله قد هلك الناس، فاستسقي لمتك

بعد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد به خواب او و گفت برو به عمر از طرف من سلام برسان و بگو مقداري به مردم توسعه بدهد و به داد مردم برسد و إن شاء الله در آينده نزديك باران رحمت خواهد آمد. ايشان آمد خدمت عمر و عمر گريه كرد كه ما قابل سلام رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيستيم و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بزرگواري كرده است.

گفتم: تمام علماء شما اين را در مناقب جناب عمر آورده اند. ايشان گفت: روايت ضعيف است. البته اين جديدا شده مبناي وهابيت كه اگر يك روايتي ارتباط كتاب هايشان مي خوانيم، حتي آيه قرآن را هم بخوانيم، اگر توجه نداشته باشند كه آيه قرآن است، مي گويند روايت ضعيف است. خدا بيامرزد شهيد مطهري را، يك روزي در خدمت ايشان بوديم و گفت با هواپيما با دكتر شريعتي به يك مسافرت خارج مي رفتيم و بحث شد بين ما و ايشان در رابطه با حقوق زن و مرد و من اين آيه را خواندم و توضيح دادم:

يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ...

سوره نساء/آيه11

آقاي شريعتي گفت آقاي مطهري، از شما بعيد است كه به يك سري روايات اسرائيليات استناد كنيد، از شما انتظار نداشتم؛ گفتم دكتر، اين آيه قرآن است نه حديث. حالا وهابيت هم همين گونه اند اگر آيه را تشخيص ندهند بلافاصله مي گويند روايت ضعيف است.

اخيرا هم أهل سنت داخل كشور در سايت سني آنلاين، يك مقاله اي گذاشته اند در رابطه با حديث: إن الرجل ليهجر كه در صحيح بخاري و مسلم آمده است؛ صراحتا مي گويد اين روايت ضعيف است و مخالفين أهل سنت اين حديث را داخل كتاب صحيح بخاري كرده اند. اينها اين را اخيرا ياد گرفته اند. همچنين اخيرا كتابي را با مجوز وزارت ارشاد چاپ كرده اند و مي گويد حديث حوض را، برخي مخالفين أهل سنت و برخي علماء شيعه اين حديث را در كتاب صحيح بخاري و مسلم وارد كرده اند.

خلاصه، ايشان گفت كه اين روايت ضعيف است. گفتم: آقاي ابن حجر عسقلاني كه از اركان علم رجال شماست، در كتاب فتح الباري كه شرح صحيح بخاري است، ج2، ص412 مي گويد روايت صحيح است. ابن كثير دمشقي سلفي كه او را شما امام نام مي بريد در كتاب البداية و النهاية، ج7، ص105 مي گويد روايت صحيح است. وقتي من اين دو روايت را با جلد و صفحه گفتم، شروع كرد و گفت: ملاك شرك اين است و ملاك توحيد اين است و 5،6 دقيقه به جاده خاكي رفت. يكي از معاونين او برگشت به او گفت: اين جوابي كه شما مي دهيد، ارتباطي به سؤال ايشان ندارد؛ ايشان مدعي است كه جناب ابن حجر و ابن كثير مي گويند روايت صحيح است، اگر شما راست مي گوئي، مناقشه كن در صحت روايت. گفت: اين كتاب ها را بياوريد ببينيم كه ايشان راست مي گويد يا نه. ايشان هم مثل بن باز نابينا است. كتاب را آوردند و خواندند. گفت: بله! آدرس درست است. ديدم بين خودشان يك اختلاف عجيبي افتاد.

وقتي با بالاترين مقام علمي ايشان صحبت مي كنيم، مي بينيم همان حرفي را مي زند كه دانشجويان و دانش آموزان و معلمان آنها مي زنند.







Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها