2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 08 ـ مهدويت در اهل سنت 01
کد مطلب: ٥٥٨٩ تاریخ انتشار: ٠٣ بهمن ١٣٨٧ تعداد بازدید: 7365
سخنراني ها » عمومي
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 08 ـ مهدويت در اهل سنت 01

پاسخ به شبهات 87/11/03

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 03 / 11 / 87

استاد حسيني قزويني

در جلسه گذشته، مباحثي را پيرامون پاسخگويي به شبهات آقاي قرضاوي داشتيم. با اينكه ايشان مشهور به مرد تقريب است و آثار و سخنراني هاي زيادي در موضوع تقريب دارد و مسافرت هاي زيادي هم به ايران داشته و با شخصيت هاي متعدد، ديدارهاي مختلفي داشته است، ولي در اين چند ماه اخير، بحث هايي از طرف ايشان مطرح شد كه انتظار نمي رفت. ما، اين را نه به موقعيت ايشان كه به عنوان رئيس اتحاديه علماي اهل سنت جهان است و نه با توجه به سياست امروز دشمنان اسلام كه در راه ايجاد تفرقه در ميان امت اسلامي دارند، تلاش مي كنند، صلاح مي بينيم.

ايشان يك مصاحبه اي را در هشتم ماه رمضان امسال با يكي از روزنامه هاي مصر داشت و ما هم حدود 7 جلسه پيرامون شبهات ايشان بحث كرديم. جديدا هم يك دسته گل ديگري به آب داده است و خوراك بعضي از رسانه ها و سايت هاي وهابي شده است. شبهه جديد ايشان در رابطه با مهدويت است. من همين امروز بعد از نماز صبح، از سايت هاي مختلف جستجو كردم و در بيش از 200 سايت، صحبت هاي ايشان نوشته شده است.

ايشان در 18 اكتبر 2008 ميلادي (مطابق با 27 مهر 1387 شمسي و 18 شوال 1429 قمري) مصاحبه اي را با يكي از روزنامه هاي عربستان سعودي به نام المدينة داشت و همچنين در روزنامه الوطن قطر هم نوشته شد. اگر سايت الشرقيه و العرب و الوطن را ملاحظه بفرماييد، صحبت هاي ايشان را در آنجا قرار داده اند و عنواني را كه به آن داده اند، اين است:

قضية المهدي كلها لا أصل لها في القرآن و لم يتحدث عنها بالعبارة و لا بالإشارة.

قضيه مهدويت، در قرآن - نه به صراحت و نه به اشاره - نيامده است.

البته خلاصه شبهات ايشان در محور مهدويت، سه مسئله است:

شبهه اول: موضوع مهدويت - با آنكه موضوع اساسي است و در قرون متأخر و در عصر حاضر، اهتمام زيادي به آن داده مي شود و وقت زيادي از مسلمانان و بزرگان را گرفته است، - در قرآن، نه با اشاره و نه با كنايه نيامده است. قرآن تكميل شده است و بعد از آيه اكمال دين (آيه 3 سوره مائده) معنا ندارد كه مهدويت باشد. صحابهء بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، از نشانه هاي كمال دين است و در سنت و روايات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حتي يك روايت صحيح هم در موضوع مهدويت نداريم.

شبهه دوم: در صحيح بخاري و صحيح مسلم، در رابطه با مهدويت، روايتي نيامده است. اگر مهدويت صحيح بود، بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي آمد.

شبهه سوم: اگر در بعضي از كتب غير از صحيحين، روايتي در موضوع مهدويت آمده است، از نظر سند مخدوش است.

بنده ابتداء يك نكته اي را عرض كنم، سپس به صحبت هاي آقاي قرضاوي كه خلاف قرآن و سنت و خلاف اجماع علماي اهل سنت است، پاسخ بدهم.

گاهي بحث ما در مهدويت، مهدويت نوعي است كه مي گوييم آيا اصل مهدويت در قرآن و روايات آمده است يا خير؟ گاهي هم بحث بر مهدويت شخصي است كه آيا آن مهدويتي كه در قرآن و روايات آمده، همان مهدي است كه شيعه به آن معتقد است كه در سال 255 هجري قمري به دنيا آمده و در سال 260، آغاز غيبت صغري بوده و در سال 328 هم آغاز غيبت كبراي او بوده است؟

شيعه معتقد است: با اينكه او در حال غيبت است، ولي اداره جهان هستي، به اذن الله تبارك و تعالي به دست اوست، همانطور كه حضرت خضر (عليه السلام) با تصرفات ولائي خود، در اداره جهان هستي، انجام وظيفه مي كرد و اينكه شخصيتي همانند حضرت موسي (عليه السلام) هم او را نمي شناخت، ضرري به موقعيت و مقام و جايگاه تصرف ولائي حضرت خضر (عليه السلام) نداشت.

بحث مهدويت نوعي، بحثي است كه شيعه و اهل سنت، به آن اتفاق نظر دارند. ولي در بحث مهدويت شخصي، اختلاف ما با اهل سنت زياد است. چون آنها معتقدند كه در آخر الزمان، ايشان از پدر و مادري كه ما نمي شناسيم، به دنيا خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. گرچه حدود 130 نفر از بزرگان اهل سنت، صراحت بر ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 255 هجري دارند و در اين زمينه، با شيعه هم عقيده هستند. إن شاء الله اگر فرصت شد، بخشي از اين شخصيت هاي بزرگ اهل سنت را كه صراحت دارند بر ولادت حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء)، اشاره خواهيم كرد.

آقاي قرضاوي اصل مهدويت نوعي را زير سوال برده است، نه آن مهدويت شخصي را - كه ما معتقديم حضرت مهدي (عليه السلام) دوازدهمين خليفه و امام است كه در سال 255 هجري به دنيا آمده است - و مي گويد:

قضية المهدي كلها لا أصل لها في القرآن و لم يتحدث عنها بالعبارة و لا بالإشارة.

قضيه مهدويت، در قرآن، نه به صراحت و نه به اشاره، نيامده است.

جواب شبهه اول:

ما در موسسه خودمان (مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج)، آياتي را كه به حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) تفسير شده است را جمع آوري كرديم و در نرم افزار «شميم گل نرگس» قرار داده ايم- كه مخصوص شبهات حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است- و حدود 250 آيه مي باشد كه شيعه و سني به حضرت مهدي (عليه السلام) تفسير كرده اند. يعني يك مورد يا ده مورد نيست، بلكه 250 آيه است كه در روايات، تفسير به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شده است.

آن دسته از رواياتي كه در كتب روائي شيعه آمده است را - چون آقاي قرضاوي و همفكران او، معتقد به حجيت روايات ما نيستند - نمي خواهيم بحث كنيم. امروز كه برخي از سايت ها را جستجو مي كردم، برخي از سايت ها را ديدم كه به آقاي قرضاوي پاسخ داده اند، مانند سايت مركز الدراسات التخصصية للمهدي (البته اين مركز، غير از مركز تخصصي مهدويت در قم است و هيچ ارتباطي با اين مركز ندارد). وقتي پاسخ هاي اين سايت را خواندم، خيلي ناراحت شدم؛ چون پاسخ ها را از كتاب غيبت نعماني و كتاب هاي درجه سوم شيعه آورده بود. بنده به اين عزيزان كه اينگونه برخورد مي كنند و هيچگونه تخصصي ندارند، توصيه مي كنم كه وارد نشوند، چون اينها ضررشان بيشتر از نفعشان است.

بنده چند آيه از آيات قرآن كه در مورد مهدويت است را از چند كتاب معتبر و از چند شخصيت برجسته اهل سنت - به عنوان مشت نمونه خروار - بيان مي كنم و بعد هم از آقاي قرضاوي سوال مي كنيم كه اين بزرگان اهل سنت را قبول دارد يا ندارد؟

آيه اول:

سوره توبه، آيه33:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

آقاي امام قرطبي - كه از مفسران بنام اهل سنت است و از شخصيت هاي برجسته تفسيري است - مي گويد:

قال السدي : ذاك عند خروج المهدي ، لا يبقي أحد إلا دخل في الاسلام.

تفسير القرطبي، ج8، ص121

همين عبارت را آقاي امام المشككين، فخر رازي در تفسير كبيرش آورده است.

تفسير الرازي، ج16، ص40

آقاي ابو حيان آندلسي - از استوانه هاي تفسيري اهل سنت - در كتاب تفسيري خود آورده است.

تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج5، ص34

آقاي ابن جوزي - كه آقايان اهل سنت ارادت ويژه اي به او دارند - در كتاب تفسير خود آورده است.

زاد المسير لابن الجوزي، ج3، ص290

آقاي ثعلبي در تفسير خود آورده است.

تفسير الثعلبي، ج5، ص36

و از بزرگان شيعه هم، مرحوم طبرسي (ره) در مجمع البيان، ج5، ص45 آورده است.

اين يك آيه بود كه اشاره دارد به زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كه غير از دين اسلام، دين ديگري روي كره زمين باقي نخواهد ماند.

آيه دوم:

سوره بقره، آيه114:

لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.

آقاي طبري - كه از مفسران بنام اهل سنت است و خود آقاي ابن تيميه كه آقاي قرضاوي به او ارادت ويژه دارد، صراحت دارد بر اينكه تفسير طبري، تفسير معتبر و خالي از روايات جعلي و دروغين است.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص178

- در تفسير خود در تفسير اين آيه نقل مي كند:

كفار در دنيا ذليل خواهند شد:

فإنهم إذا قام المهدي و فتحت القسطنطينية قتلهم، فذلك الخزي.

زماني كه مهدي قيام مي كند و قسطنطنية را فتح مي كند، كفاري را كه در برابر حكومت ايشان مقاومت مي كنند را به زلت و خواري مي كشاند.

جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج1، ص699

آقاي ابن أبي حاتم - كه از مفسران بنام اهل سنت است و آقاي ابن تيميه تفسير ايشان را يكي از تفاسير معتبر و مستند و متقن و خالي از جعليات مي داند.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص179

- نقل مي كند:

عن أبو زرعة ثنا عمرو بن حماد بن طلحة ثنا أسباط عن السدي:

اما خزيهم في الدنيا فإنه إذا قام المهدي.

مراد از خزي در دنيا، اشاره به قيام مهدي و تأسيس حكومت جهاني اسلامي و نابودي همه كفار دارد.

تفسير ابن أبي حاتم، ج1، ص211

همين تعبير را آقاي سيوطي - كه از استوانه هاي علمي اهل سنت است و وقتي ايشان از دنيا رفت، مردم گفتند: علوم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در زير خاك دفن شد و مادرها عاجزند همانند سيوطي را به دنيا بياورند - در كتاب الدر المنثور، ج1، ص108 آورده است.

آقاي قرطبي مي گويد:

السابعة: الخزي لهم في الدنيا، قيام المهدي.

موضوع هفتم در تفسير اين آيه: خزي كفار در دنيا، اشاره به قيام امام زمان (عليه السلام) است.

الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي)، ج2، ص79

آقاي شوكاني - كه عزيز دردانهء وهابيت است و أخيرا هم كتاب هاي او را در تيراژ وسيعي چاپ كرده اند - در كتاب فتح القدير، ج1، ص132 همين تعبير را دارد:

أما خزيهم في الدنيا، اذا قام المهدي و فتحت القسطنطينية قتلهم و ذلك الخزي.

اينها از استوانه هاي علمي و تفسيري اهل سنت هستند و صراحت دارند كه آيه 114 سوره بقره، اشاره به قيام حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) دارد.

آيه سوم:

سوره نساء، آيه 69:

وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا.

در ذيل اين آيه، بزرگان اهل سنت رواياتي را از حذيفه آورده اند كه مي گويد:

خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و درباره اين آيه توضيحي داد و سوال كردم: مراد از:

وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا.

چيست؟ حضرت فرمود:

هذا المهدي في زمانه.

مراد از آن، اشاره به قيام حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است.

شواهد التنزيل، ج1، ص198 و 199

آيه چهارم:

سوره زخرف، آيه61:

وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ.

مراد از:

وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ.

حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است.

معالم التنزيل (تفسير بغوي)، ج4، ص444 - تفسير الكشاف الزمخشري، ج4، ص26 - تفسير كبير فخر رازي، ج27، ص222 - تفسير قرطبي، ج16، ص105 - تفسير ابن كثير، ج4، ص142

ما اينها را به عنوان نمونه آورديم تا ثابت كنيم كه جمله آقاي قرضاوي، دروغ و افتراء و بي اساس است. بزرگان اهل سنت، آياتي از قرآن را آورده اند و تفسير كرده اند به وجود و قيام مقدس حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) و تأسيس حكومت جهاني اسلامي.

مجموع آياتي كه در رابطه با حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) جمع آوري شده، حدود 250 آيه مي باشد.

جواب شبهه دوم:

آقاي قرضاوي گفته است:

در صحيح بخاري و صحيح مسلم، در رابطه با مهدويت، روايتي نيامده است. اگر مهدويت صحيح بود، بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي آمد.

آقاي احمد امين مصري، ابو زهره، محمد فريد وجدي، كامل مصطفي شيبي، احمد محمود صبحي، عبد المنعم، از شخصيت هاي برجسته اهل سنت يا ليدرهاي وهابيت هستند كه در بحث مهدويت اين شبهه را دارند كه چرا روايات حضرت مهدي (عليه السلام)، با اين اهميتي كه دارد، در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است؟

البته شما اگر كتاب منهاج السنة إبن تيميه را - كه آقاي حسن سقاف از علماي اردن مي گويد بهتر است بگوييم منهاج البدعة - مطالعه كنيد، غالبا ايشان وقتي در فضائل و امامت و خلافت امير المومنين (عليه السلام) اين همه روايات را مي بيند و نمي تواند منكر آن شود، مي گويد:

اگر اين روايات صحيح مي بود، چرا در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است؟

لذا تقاضا داريم اين جواب هاي نقضي كه ما مي دهيم، مانند حمد و سوره در آستين داشته باشيد و حفظ كنيد؛ چون اين پاسخ، فقط براي شبهه آقاي قرضاوي نيست، بلكه پاسخ شبهات شخصيت هاي ديگر و شبهات مهدويت است.

جواب اول:

صحيح بخاري و صحيح مسلم، شامل تمام روايات صحاح اهل سنت نيست. اين طور نيست كه آقاي بخاري و مسلم، تمام روايات صحيح را در اين كتاب آورده باشند. آقاي ابن حجر عسقلاني مي نويسد:

بخاري گفته است:

ما أدخلت في كتاب الجامع إلا ما صح و تركت من الصحاح كي لا يطول الكتاب.

من، رواياتي را كه در نزد من صحيح بود، در كتابم نياورده ام تا كتابم طولاني و زياد نشود.

خود آقاي بخاري مي گويد كه من همهء روايات صحيح را نياورده ام. پس اين طور نيست كه اگر رواياتي صحيح مي بود، بايد آقاي بخاري آن را مي آورد. شايد يكي از آنها، همين حديث مربوط به مهدويت است.

تغليق التعليق لإبن حجر، ج5، ص420

خود حديث غدير هم كه با 250 سند از 120 راوي نقل شده است، در اين دو كتاب نيست و عمده اهل سنت معتقد به تواتر اين حديث هستند.

آقاي ابن حجر عسقلاني در كتاب مقدمه فتح الباري، ص488 از بخاري نقل مي كند:

أحفظ مائة ألف حديث صحيح و أحفظ مائتي ألف حديث غير صحيح.

من صد هزار روايتِ صحيح و دويست هزار روايتِ غير صحيح حفظ كرده ام.

اينكه مي گويد دويست هزار روايتِ غير صحيح حفظ كرده ام، بماند و فعلا كاري با آن نداريم، ولي مي گويد من صد هزار روايتِ صحيح حفظ كرده ام، اما مجموع روايات صحيح بخاري با حذف مكررات، 2700 روايت است و با حفظ مكررات، حدود 6 هزار روايت است و حدود 93 هزار روايت صحيح را نياورده است. پس با وجود اين 93 هزار روايت باقيمانده كه آقاي بخاري مي گويد صحيح بود و حفظ كرده ام، ولي در كتابم نياورده ام (و در كتاب هاي ديگر است)، آقاي قرضاوي با چه جرأتي مي گويد:

اگر حديث مهدويت صحيح بود، بايد آقاي بخاري مي آورد.

اين مطلبي است كه خود آقاي بخاري هم آن را ادعا نكرده است، ولي آقاي قرضاوي در قرن 15 هجري، چيزي را ادعا مي كند كه خود بخاري و مسلم، اين چنين ادعايي را نكرده اند.

عمدة القاري للعيني، ج1، ص6 - تذكرة الحفاظ للذهبي، ج2، ص556 - تاريخ الاسلام للذهبي، ج19، ص245

جواب دوم:

آقاي حاكم نيشابوري - از شخصيت هاي برجسته اهل سنت - كتابي دارد به نام مستدرك الصحيحين كه اخيرا در 3 جلد يا 4 جلد چاپ شده است و هزاران روايت را آورده است و گفته است:

صحيح علي شرط الشيخين، صحيح علي شرط بخاري، صحيح علي شرط مسلم، و لم يخرجاه.

و اين روايات را ثابت كرده است كه صحيح است و با مبناي رجالي بخاري و مسلم مطابقت مي كرده است، ولي اينها نياورده اند.

جواب سوم:

آيا از شرائط صحت روايت، ورود در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟ يعني آقايان اهل سنت براي صحيح بودن روايت، شروطي دارند كه حتما بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم باشد؟

بنده اخيرا سفري به مكه داشتم. حدود شب 24 يا 25 ماه شعبان بود. پشت حجر اسماعيل (عليه السلام)، نماز خوانديم و سه چهار نفر از اين آمرين بالمعروف و يكي از شرطه ها آمدند جلوي ما را گرفتند كه چرا چنين و چنان مي كنيد و بعد از نماز، فلان جمله را مي گوييد؟ گفتم: ما بعد از نماز، سه مرتبه مي گوييم:

الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر.

من فهميدم كه غرض آنها چيست؟ چون آنها مي گويند كه شما شيعيان، بعد از نماز، سه مرتبه مي گوييد:

خان الأمين، خان الأمين، خان الأمين.

گفتند: شما اين تكبير گفتن بعد از نماز را از كجا آورده ايد؟ گفتم: امام صادق (عليه السلام) فرمود:

بعد از نماز، سه مرتبه دست خود را بلند كنيد و بگوييد:

الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر.

يكي از آنها گفت: تا به حال، من اين را نشنيده بودم. گفتم: آيا از شرائط صحت روايت، شنيدن شماست؟ ايشان هم سرش را پايين انداخت و چيزي نگفت. نفر بعدي گفت: روايت امام صادق (عليه السلام) مرسل و مرفوع است. گفتم: امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

تمام رواياتي كه من مي گويم، از پدرم است و او از پدرش و او از پدرش و او هم از امير المومنين (عليه السلام) و او هم از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده است.

اين سند روايت امام صادق (عليه السلام) است. چطور شد كه اگر روايتي را ابو حنيفه متوفاي 150 و مالك متوفاي 159 و شافعي متوفاي 204 و احمد بن حنبل متوفاي 241 نقل كند، شما در آنها شبهه اي نداريد، ولي اگر امام صادق (عليه السلام) نقل كند، اشكال پيدا مي كند. يكي از آنها گفت: اينچنين روايتي كه شما مي گوييد در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيست. گفتم: مگر شما در كتاب هاي رجالي خود نوشته ايد كه مثلا شرط صحت روايت اين است راوي آن عادل باشد و ثقه باشد و ... و بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده باشد؟ آيا اين را آورده ايد كه از شرائط معتبر بودن روايت، ورود در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟ اينها شروع كردند به استفاده از الفاظ ركيك و تند. گفتم: اين مبنا و منهج شماست كه وقتي از جواب دادن عاجز هستيد، شروع به فحاشي و اهانت كردن مي كنيد. گفتند: اگر زياد حرف بزني، تو را به زندان مي بريم. گفتم: اين هم حربه ديگر شماست. شما آمديد از من سوال كرديد و من هم جواب دادم. وقتي شما بلد نيستيد، سوال نكنيد. بگذاريد كساني از شما كه خود را عالم مي دانند، آنها بيايند سوال كنند. وقتي شما سوال مي كنيد، جواب دادن هم بلد نيستيد و در گِل گير مي كنيد و متوسل به فحش و اهانت مي شويد و ... .

خلاصه، يكي از جواب هاي ما به آنهايي كه مي گويند اين روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم نيامده است، اين است كه مگر يكي از شرائط صحت روايت، ورود آن در صحيح بخاري و صحيح مسلم است؟

جواب چهارم:

آيا مگر دين مسلمانان با صحيح بخاري و صحيح مسلم گره خورده است؟

يكي از بزرگان معاصر اهل سنت به نام دكتر عبد الباقي، در كتاب بين يدي الساعة، ص123 مي گويد:

لا أري لزاما علينا نحن المسلمين أن نربط ديننا بصحيح البخاري و مسلم. فلنفرض أنهما لم يكونا. فهل تشل حركتنا و تتوقف دورتنا؟ لا. فالأمة بخير و الحمد لله.

لزومي نمي بينيم كه ما مسلمانان، دينمان را به صحيح بخاري و صحيح مسلم گره بزنيم. اگر صحيح بخاري و صحيح مسلم نبودند، آيا اين حركت اسلامي بايد از بين مي رفت و نقش ما در مسائل ديني متوقف مي شد؟ خير، اينگونه نيست.

جواب پنجم:

آيا مي توانيد ادعا كنيد همين كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم كه اكنون در دست مسلمانان و كتابخانه هاي مسلمانان است، همان كتابي است كه آقاي بخاري و مسلم نوشته اند؟ يا در گذر زمان، آنهايي كه هواي أموي در سر داشتند، روايات را حذف كرده اند؟

بنده چند ماه قبل، جلسه اي را در رابطه با تحريف اهل سنت در احاديث مهدويت، در دفتر تبليغات اسلامي داشتم و در آنجا، در اين موضوع، مفصل بحث كردم. ولي فقط نمونه اي را در رابطه با بحث مهدويت مي آورم و اميدوارم كه به نوعي، به گوش آقاي قرضاوي و طرفدارانش برسد.

بيش از 70 كتاب از كتاب هاي اهل سنت اين روايت را آورده اند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

المهدي حق و هو من ولد فاطمه.

مهدي، حق است و از اولاد فاطمه است.

فعلا با سند اين حديث، كاري نداريم، ولي بزرگان اهل سنت گفته اند كه اين روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده است.

آقاي ابن حجر هيثمي، كتابي در رد شيعه نوشته به نام الصوائق المحرقة، در باب 11، فصل اول، ص163 مي گويد:

قد أخرجه مسلم حديث "المهدي حق و هو من ولد فاطمه".

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

خُب، آقاي قرضاوي! زحمت بكشيد اين صحيح مسلمي را كه الآن در كشورهاي اسلامي است، ورق بزنيد و اين روايت را براي ما پيدا كنيد. چه كسي اين روايت را حذف كرده و از صحيح مسلم برداشته است؟

آقاي متقي هندي - كه از علماي بزرگ اهل سنت است - در كتاب كنز العمال، ج14، ص264 مي گويد:

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

خُب، كتاب صحيح مسلم در تمام كتابخانه ها و نرم افزارها موجود است. از جلد اول و كلمه اول، بررسي كنيد و ببنيد كه آيا اين روايت در آنجا هست يا خير؟

آقاي شيخ محمد علي صبان، در كتاب إسعاف الراغبين، ص145 مي گويد:

اين روايت در صحيح مسلم آمده است.

آقاي حمزاوي مالكي، در كتاب مشارق الأنوار، ص112 مي گويد:

آقاي مسلم اين روايت را در صحيح خود آورده است.

آقاي قرضاوي! اين را به ما جواب بدهيد، پس اين روايت در كجاي صحيح مسلم است؟

آيا آقايان متقي هندي و حمزاوي و محمد علي صبان و ابن حجر هيثمي دروغگو هستند؟ يا اگر راست مي گويند كه مسلم آن را در صحيح خود آورده است، پس كجاست؟ چرا اين را از صحيح مسلم حذف كرده ايد؟ چه كساني آن را حذف كرده اند؟ پس اين گونه شعار بي اساس ندهيد كه:

اگر اين روايت صحيح مي بود، بايد در صحيح مسلم مي آمد.

ما هم ثابت كرديم كه اين روايت در صحيح مسلم بوده و دست هاي خيانت كار أموي، آن را از اين كتاب حذف كرده اند. البته اين بيان ما، فقط اختصاص به اين يك روايت ندارد، بلكه موارد متعددي داريم كه بزرگان اهل سنت مي گويند فلان روايت در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده و حال آنكه اكنون وجود ندارد. مثلا اين حديث را:

من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.

بسياري از بزرگان و علماي اهل سنت گفته اند كه اين روايت در صحيح مسلم آمده است. حال آنكه در صحيح مسلم كنوني، اين روايت وجود ندارد.

بنده در اين زمينه، تحقيق ميداني مفصلي انجام داده ام. اولين كاري كه در بحث ولايت آغاز كرديم، خداوند بيامرزد آقاي فقيهي بروجردي را - مؤسس درمانگاه قرآن و عترت -، ايشان در سال 1351 از ما خواست كه يك گروه علمي تشكيل بدهيم و صحيح بخاري و صحيح مسلم را كه چاپ شده است را مقايسه كنيم و ببينيم كه چه رواياتي را حذف كرده اند. خداوند بيامرزد آيت الله العظمي مرعشي نجفي را، ايشان هم در همين كتابخانه اش، يك اتاق ويژه اي در طبقه بالاي آنجا به ما داده بود و به مسئول مخزن كتابخانه دستور داد هر كتابي را كه آقاي فلاني خواست - خطي يا غير خطي -، در اختيارش بگذاريد. حدود هفت هشت نفر بوديم و در حدود دو سال، ده، دوازده دوره و چاپ از صحيح بخاري و صحيح مسلم را با هم مقابله كرديم. حتي اگر يك واو جابجا شده بود را ثبت مي كرديم. إن شاء الله به حول و قوهء الهي، تا قبل از عيد، فايلي را روي سايتمان خواهيم گذاشت با عنوان تحريفاتي كه در كتب اهل سنت صورت گرفته است. فقط 50 مورد از ابن تيميه كه ادعا مي كند اين روايات در صحيح بخاري و صحيح مسلم بوده، پيدا كرديم كه اكنون در اين دو كتاب وجود ندارد. يا بايد بگويند كه ابن تيميه كذاب است، يا بايد بگويند كه در صحيح بخاري و صحيح مسلم تا قبل از قرن هشتم بوده است و بعد از آن، اينها را برداشته اند.

حدود دو سال قبل، در ايام ماه مبارك رمضان در مكه بودم. با هماهنگي هايي كه انجام شد، به كتابخانه بزرگي كه در مكه است به نام مكتبة الحرمين، رفتيم. حدود هشت ساعت با رئيس كتابخانه كه خوش برخورد و مؤدب و با نهايت احترام بود، صحبت كرديم و تمام بخش مخطوطات و تمام ميكروفيلم هايي كه گرفته بودند را در اختيار ما قرار داد. ايشان از كتاب هاي صحيح بخاري و صحيح مسلم كه تا قبل از قرن هشتم نوشته شده بود را در اختيار ما قرار ندادند. به مدير كتابخانه گفتم: من با كتاب هاي بعد از قرن هشتم نوشته شده، كاري ندارم و دنبال يك نسخه خطي از صحيح بخاري و صحيح مسلم مي گردم كه قبل از قرن هشتم نوشته شده باشد.

عزيزاني كه به كتابخانه هاي داخل و يا خارج از كشور مراجعه مي كنند و صداي ما را مي شنوند، حتي اگر ده صفحه هم از صحيح بخاري مخطوط قبل از قرن هشتم بود، تصوير يا ميكروفيلم آن را براي ما ارسال كنند و ما هم دست آنان را مي بوسيم. ما نياز ضروري داريم تا ثابت كنيم دست هاي جنايتكاري در كار بوده تا در راستاي حذف احاديث مربوط به اهل بيت (عليه السلام) و حتي امير المومنين (عليه السلام)، - حتي در صحيح بخاري و صحيح مسلم - دست كاري كرده اند.

جواب ششم:

آقاي قرضاوي! چه كسي مي گويد كه در صحيحين نيست؟

روايات متعددي داريم بر اينكه در صحيح بخاري و صحيح مسلم، روايات مربوط به مهدويت وجود دارد.

بخاري از ابوهريره نقل مي كند:

قال رسول اكرم صلي الله عليه و سلم: كيف أنتم إذا نزل إبن مريم فيكم و إمامكم منكم؟

چه خواهيد كرد وقتي كه عيسي بن مريم از آسمان نازل شود و نماز جماعت بخواند و امام جماعتش از شما باشد؟

صحيح بخاري، ج4، ص143 - صحيح مسلم، ج1، ص94

همچنين جابر بن عبدالله مي گويد:

سمعت النبي صلي الله عليه و سلم يقول: ... فينزل عيسي بن مريم صلي الله عليه و سلم، فيقول أميرهم: تعال، صل لنا، فيقول: لا.

امام به حضرت عيسي عليه السلام مي گويد: بيا نماز بخوان، حضرت عيسي عليه السلام مي گويد: خير، شما بايد نماز بخواني.

صحيح مسلم، ج1، ص95

تمام شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم به اتفاق گفته اند:

مراد از:

إمامكم منكم.

حضرت مهدي (عليه السلام) است.

در فيض الباري في شرح صحيح البخاري، ج4، ص44 مي گويد:

و هذا صريح أن مصداق الإمام في الأحاديث هو المهدي.

آقاي ابن حجر عسقلاني در فتح الباري في شرح صحيح البخاري، ج6، ص358 مي گويد:

تواترت الأخبار بأن المهدي من هذه الأمة و أن عيسي يصلي خلفه.

روايات متواتري وجود دارد كه مهدي از اين أمت اسلامي است و عيسي بن مريم هم پشت سر او نماز مي خواند.

تهذيب التهذيب لإبن حجر، ج9، ص126 - تهذيب الكمال للمزي، ج25، ص149

آقاي عيني در عمدة القاري، ج16، ص40 مي گويد:

مراد از:

إمامكم منكم.

اشاره به حضرت مهدي (عليه السلام) است كه حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر او نماز مي خواند.

آقاي نووي هم در شرح صحيح مسلم، ج18، ص58 همين تعبير را دارد.

آقاي عبد المحسن العباد - از اساتيد توانمند دانشگاه اسلامي مدينه منوره و از وهابيت است - كتابي دارد به نام عقيدة اهل السنة و الأثر و در ص178 مي گويد:

مراد از

إمامكم منكم.

حضرت مهدي (عليه السلام) است كه حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر او نماز مي خواند.

در اين زمينه، روايات متعدد ديگري داريم. حتي خود الباني - كه از او به بخاري دوران ياد مي شود و بن باز، مفتي اعظم عربستان سعودي مي گفت: شايسته است كه الباني را امام الحديث بناميم - در كتاب سلسلة الأحاديث الصحيحة، ج5، ص267 رواياتي كه حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر حضرت مهدي (عليه السلام) نماز مي خواند را مي آورد و مي گويد:

روايت صحيح و از نظر سند، اشكالي ندارد.

خُب، آقاي قرضاوي! شما كه براي خوشايند وهابيت - گرچه خودشان هم منكر نيستند و حتي خود بن باز مي گويد روايات مربوط به مهدويت، جزء روايات متواتر است -، اين جملات را مي گويي، در مورد اين احاديث كه بزرگان خودتان نقل كرده اند، چه مي گويي؟

إن شاء الله در جلسه بعد، باقيمانده شبهات آقاي قرضاوي را در رابطه با مهدويت بيان خواهيم كرد.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها