2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
ولايت از منظر قرآن 1
کد مطلب: ٥٥٧٦ تاریخ انتشار: ٢٦ اسفند ١٣٨٧ تعداد بازدید: 4268
سخنراني ها » عمومي
ولايت از منظر قرآن 1

پاسخ به شبهات 87/12/26

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 87/12/26

استاد حسيني قزويني

بحثي كه امروز در خدمت دوستان هستيم، در مورد آيات مربوط به ولايت است. گرچه در اين زمينه، سخن گفتن به سادگي امكان پذير نيست؛ چون بنا بر آنچه كه در روايات اهل سنت آمده است، از قول ابن عباس مي گويند:

300 آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده است.

اين 300 آيه را فقط انسان قرائت كند و به پايان ببرد، ساعت ها و ماه ها و سال ها طول مي كشد. ولي از آنجايي كه:

آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد

به برخي از آياتي كه تقريبا مي شود ادعا كرد، جنبه محوريت دارد، مي شود اشاره كرد. من به بعضي از اين آيات، اشاره اي مي كنم و بحث مفصل را به فرصت هاي ديگر محوّل مي كنيم. يكي از اين آيات، اين آيه شريفه است:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ (سوره مائده/آيه55)

1 . فقط و فقط، ولي شما خداست و 2. رسولش و 3. كساني كه ايمان آورده اند و نماز را به پا مي دارند و در حال ركوع، زكات مي دهند.

كه خداوند در اين آيه، بحث ولايت را مفصّل مطرح مي كند. با إنما كه در ادبيات عرب، دليل بر حصر است، آغاز مي كند. ولايت بر مردم، اولّا و بالذات، از آنِ خداست. ولايت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ولايتي است كه خداوند عطا كرده است و بدون انتصاب ولايت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به خدا، ولايت در آنجا، هيچ مفهومي ندارد. ولايت اهل بيت (عليهم السلام) هم انتصابش به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ (سوره مائده/آيه67)

آنچه را كه خداوند در رابطه با اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عهده تو گذاشته است، به مردم ابلاغ كن.

در اين آيه، چند مسئله مورد توجه بايد قرار بگيرد:

1. ما بايد ثابت كنيم اين آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) وارد شده است و اين، شرط اول كار است. مادامي كه ما نتوانيم ثابت كنيم اين آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده، نمي توانيم ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را اثبات كنيم. چون در آيه، وصفِ وليّ سوم مطرح شده است، نه اسمش.

2. ثابت كنيم كه در اينجا، ولايت به معناي محبت يا نصرت نيست.

در رابطه با بحث اول، روايات متعددي داريم بر اينكه اين آيه در حق آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده است. نه يك يا دو روايت، بلكه روايات متعددي در اين زمينه در منابع معتبر اهل سنت آمده بر اينكه مراد از:

الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ

اميرالمؤمنين (عليه السلام) است.

در اين زمينه، كافي است روايات متعددي كه طبري و ديگران نقل كرده اند را ببينيد تا روشن شود مراد از اين آيه، افراد ديگري غير از آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيستند. اين قضيه از افراد متعددي از صحابه وارد شده:

وقتي اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حال ركوع بودند، سائل آمد و تقاضاي مساعدت كرد و احدي به او جواب نداد و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه در حال ركوع بود، دستشان را اشاره كردند و سائل آمد انگشتر را از دست آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفت و رفت و به دنبال آن، اين آيه شريفه نازل شد.

يكي از ناقلين اين قضيه، خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. آقاي حاكم نيشابوري ـ از استوانه هاي علمي اهل سنت ـ در كتاب معرفة علوم الحديث از قول اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل مي كند:

وقتي من در حال ركوع بودم، سائلي آمد و من انگشتر را به آن سائل دادم، جبرئيل نازل شد و اين آيه را بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل فرمود.

معرفة علوم الحديث، ص2 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص394 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص356 ـ المناقب للخوارزمي، ص266

ناقل ديگر اين قضيه، ابن عباس ـ حِبر الأمة ـ است و نقل مي كند:

من حضور داشتم و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در ركوع، انگشتر به سائل دادند و جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد.

أنساب الأشراف للبلاذري، ص150 ـ اسباب نزول الآيات للواحدي النيشابوري، ص133 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص108

از ديگر ناقلان اين روايت، عمار ياسر ـ كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

عمار مع الحق.

عمار، همواره با حق است و راستگوتر از عمار وجود ندارد.

ـ است.

المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص218 ـ نظم دُرر السمطين للزرندي، ص86

يكي ديگر از ناقلان اين قضيه، سلمة بن كهيل ـ از شخصيت هاي برجسته اهل سنت ـ است.

از مفسران بنام اهل سنت، آقاي مجاهد و سُدّي و عتبة بن حكيم، در تفسير اين آيه شريفه گفته اند كه شأن نزول اين آيه، إعطاء انگشتر به سائل توسط اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود.

الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص293 ـ احكام القرآن للجصاص، ج2، ص557 ـ تفسير القرطبي، ج6، ص221 ـ تفسير ابن كثير، ج2، ص73 ـ تفسير الطبري، ج6، ص389 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص394

و شخصيت هاي برجسته و متعدد ديگري اين قضيه را نقل مي كنند. جالب اينكه آقاي سيوطي در كتاب الدر المنثور، جلد2، صفحه 293 و تفسير قرطبي، جلد6، صفحه221 و زاد المسير ابن جوزي، جلد2، صفحه292 و ساير بزرگان اهل سنت نقل مي كنند از شخصيت هاي متعدد حديثي و تفسيري اهل سنت. مثلا از عبد الرزاق ـ استاد بخاري ـ از ابن جرير طبري از ابو الشيخ از ابن مردويه از ابن عباس روايت جالبي را نقل مي كنند:

وقف بعلي سائل و هو راكع في صلاة تطوع فنزع خاتمه فأعطاه السائل، فأتي رسول الله صلي الله عليه و سلم فأعلمه ذلك، فنزلت علي النبي صلي الله عليه و سلم هذه الآية: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ، فقرأها رسول الله صلي الله عليه و سلم علي أصحابه، ثم قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، أللهم وال من والاه و عاد من عاداه.

سائل، ايستاده بود و علي مشغول خواندن نماز مستحبي بود. علي انگشترش را در آورد و به سائل داد. سائل، نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رفت و اين قضيه را براي او بازگو كرد و اين آيه بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين آيه را براي اصحاب خود خواند و فرمود: هر كس من مولاي اويم، علي هم مولاي اوست ... .

پس معلوم مي شود اين حديث:

من كنت مولاه فعلي مولاه

انحصار به غدير خم ندارد و قبل از غدير خم هم اين مسئله آمده است. آقايان مي گويند كه قضيه غدير خم را شما شيعيان ثابت كنيد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين را فرموده است. ما اهل سنت مي گوييم درباره همان شبهه سپاه يمن بوده است كه مردم است از حضرت علي (عليه السلام) رنجيده بودند و نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سال ها قبل از غدير خم اين جمله را فرمودند. البته در سال هشتم هجري هم بُريْده از طرف خالد آمد نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سعايت كرد از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همان جا فرمود:

علي ولي كل مؤمن بعدي، من كنت مولاه فعلي مولاه.

علي، ولي هر مؤمني است بعد از من و ... .

آنچه كه قطعي است، اين است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از غدير خم، دو بار اين تعبير را دارد.

آقاي قاضي عضد الدين ايجي ـ از استوانه هاي كلامي اهل سنت است و هر چه كه اهل سنت در حوزه كلام دارند، عيال سفره ايشان هستند ـ در كتاب المواقف، جلد3، صفحه 601 تعبيري دارد:

و أجمع أئمة التفسير أن المراد علي.

پيشوايان علم تفسير، اجماع دارند كه مراد از اين آيه، علي است.

البته اين قضيه، مقداري پيچيده است.

امسال، يكي از ماهواره هاي وهابيت به نام المستقلة ـ كه قطعا از لندن پخش مي شود. 4، 5 سال است كه برنامه اجراء مي كند و عمدتاً مناظرات بين وهابيت و شيعه در اين شبكه اجراء شده است و در سال اول (1382) دكتر تيجاني و ابو زهراء از طرف شيعيان و عثمان الخميس و بلوشي و عبد الرحمن دمشقية هم از طرف وهابيت بودند و 24 شب در ماه رمضان، مناظرات داشتند ـ ، امسال از اول ماه رمضان، يك نفر از شيعيان آوردند به نام دكتر سعد ـ كه يك پزشك شيعي در لندن است و يك اطلاعات عمومي هم از مسائل شيعه دارد ـ و از طرف وهابيت، شيخ عدنان عََرعور ـ از علماي طراز اول وهابيت سوريه ـ را آورده بودند با يكي از اساتيد دانشگاه هاي سعودي و يك طلبه اي هم از شيعيان سوريه وارد مناظره شد. متاسفانه در طول اين مدت، افرادي كه توانايي مناظره را داشته باشند، در اين مناظرات بين المللي شركت نكردند و افرادي كه شركت كردند، افرادي هستند كه در اين زمينه، يد طولائي ندارند.

حوزه هاي علميه بايد براي اين، فكري بكنند كه آيا در اين زمينه، كسي را تربيت نكرده اند؟ يا تربيت كرده اند و صلاح نمي دانند؟ حوزه هاي علميه بايد پاسخ گويي اين قضيه باشند. در طول 30 سالي كه از انقلاب اسلامي ايران مي گذرد، يك مناظره تمام عيار بين شيعيان و اهل سنت در ماهواره هاي بين المللي يا داخل كشورمان، حتي يك مورد هم اتفاق نيفتاده است. حال آنكه اگر اين مناظرات و گفتگوهاي دوستانه دوجانبه صورت بگيرد، خيلي از قضايا حلّ مي شود. چون اهل سنت داخل كشور، ما و نظام را متهم مي كنند كه علماي شما در صدا و سيما مي آيند و يك جانبه حرف مي زنند و به ما فرصت دفاع و حرف زدن در صدا و سيما را نمي دهيد. صدا و سيما، متعلق به عموم مردم است و ما هم جزء مردم هستيم. حق مسلم ماست كه افرادي از ما به صدا و سيما بيايند و پاسخ بدهند و حقانيت مذهب خودمان را ثابت كنيم. من در اين زمينه، كاملا حق را به اينها مي دهم. نه از باب اينكه حق مسلّم اينهاست، از اين باب كه اگر اينها بيايند، خيلي از قضايا روشن مي شود. چون وقتي ما به تنهايي سخن مي گوييم و آنها حضور ندارند، در برابر ادله محكم و قوي ما، آنها به مخاطبين شان و هم مذهبان خود مي گويند ما همه حرف هايي كه اينها مي زنند را باطل مي دانيم و دلايل محكمي داريم، ولي به ما اجازه دفاع نمي دهند.

امروز، مظلوم نمائي، يكي از بهترين حربه هاي موفقيت در عرصه بين الملل است. معمولا خيلي از افراد كه دليل ندارند و يا دليل دارند و طرف مقابل با خشونت برخورد مي كند، به هدفش مي رسد و سريعا از حربه مظلوم نمائي استفاده مي كند و قضيه را به هم مي زند. اگر اين آقايان بيايند در صدا و سيما يا در ماهواره هاي جهاني حضور پيدا كنند و هم اينها حرف شان را بزنند و هم شيعه، اگر اين جوان شيعه و سني، تشخيص داد كه مذهب اهل سنت حق است، خوب بروند و از روي علم رفته اند و قرآن مي گويد:

فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (سوره زمر/آيه18)

ما گلايه اي هم نداريم. اگر مناظره اي صورت گرفت و 4 نفر از شيعه رفتند و سني شدند، ما هيچ گلايه اي نداريم، اصلا و ابدا. طبق اين آيه شريفه عمل كرده اند. به شرطي كه اگر جوانان آنها هم بعد از اين مناظرات، آمدند دسته دسته و فوج فوج، مذهب اهل بيت (عليهم السلام) را انتخاب كردند، آنها هم نبايد گلايه و اعتراض كنند يا مانند آقاي قرضاوي فرياد بزنند كه شيعيان براي نشر فرهنگ شيعه، ميلياردها تومان سرمايه گذاري مي كنند و نيروهاي ورزيده و دوره ديده به كشورهاي عربي مي فرستند و جوانان ما را دسته دسته شيعه مي كنند. اين نبايد پيش بيايد. جلوي شما را كه نگرفته اند. امروز، كشورهاي عربي، عمدتا در اختيار اهل سنت است و در ميان كشورهاي عربي، كشور شيعي مستقل نداريم. حتي بحرين كه 70٪ شيعه دارد، حكومتش سني است. امكانات و صدا و سيما و ماهواره هاي بين المللي در اختيار شماست و حرف مي زنيد. بر فرض صحت، نيروهاي ورزيده شيعه هم حرف مي زنند. خب، اين جوانان حرف شما را مي شنوند و حرف شيعه را هم مي شنوند و تشخيص مي دهند كه مكتب شيعه، مكتب درستي است و دسته دسته وارد مذهب اهل بيت (عليهم السلام) مي شوند. پس چرا اين طور اعتراض مي كنيد و جِلِزّ و وِلِزّ شما در آمده است؟

من در همين سفر، با تعدادي از اهل سنت عرب كه از كشورهاي خليج به زيارت آقا امام رضا (عليه السلام) آمده بودند، ديدار داشتم، به صراحت مي گفتند ارتباط هايي كه ما با كشور مصر داريم، خود علماي اهل سنت مصر از اين سخنراني آقاي قرضاوي، تعبير به فتنه مي كنند. آقاي قرضاوي، يكي شخصيت بين المللي است و رئيس اتحاديه جهاني علماي اسلام است و تأثيرگذاريش در جهان اسلام، خيلي فوق العاده است. چون خيلي ها متوجه فرهنگ و مذهب شيعه نبودند و بعد از سخنراني ايشان، جوانان به فكر افتادند كه مذهب شيعه چيست كه آقاي قرضاوي دادش بلند شده است؟ مي آيند بررسي مي كنند و مي بينند كه مذهب شيعه، حق است و دسته دسته در مصر، به مذهب شيعه كشيده مي شوند. حال آنكه قبل از سخنراني آقاي قرضاوي، همچنين فتنه اي نبود. به قول مثل معروف:

عدو سبب خير شود، اگر خدا خواهد

ايشان، همچنين زمينه اي را براي روشن شدن جوانان اهل سنت فراهم كردند. اينها نبايد گلايه كنند. وقتي حق روشن شد، بخواهيم يا نخواهيم، مردم به دنبال حق مي روند. مردم را مي شود با سرنيزه به صورت موقت از جذب به حق جلوگيري كرد، ولي نمي شود براي هميشه، جلوي حق را گرفت. شايد آفتاب، چند صباحي پشت ابر بماند، ولي عاقبت اين آفتاب از پشت ابرها بيرون مي آيد و جلوه نمايي مي كند و تمام جهان را روشن مي كند و راهي براي انكار آفتاب نمي ماند. مذهب شيعه هم همين طور است. يك مذهب برخواسته از متن قرآن است. يك مذهب منطبق با سنت راستين نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. لذا، الان مي بينيم كه دسته دسته و فوج فوج در داخل كشور جمهوري اسلامي ايران و در كشورهاي اروپايي و آمريكايي، به ويژه آفريقايي، به طرف مذهب شيعه كشيده مي شوند. اين سيل عظيمي كه از رويكرد جوانان به طرف شيعه آغاز شده است، آقاي قرضاوي كه هيچ، پدر بزرگ او هم نمي تواند جلوگيري كند.

در همين مصري كه داد اين آقا در آمده است، رسما اعلام كردند كه وهابي ها، 80 ميليارد دلار براي تبليغ وهابيت هزينه كرده اند؛ يعني هزينه 50 سال حوزه هاي علميه شيعه در سراسر جهان را فقط در يك كشور سرمايه گذاري كردند. نتيجه چه شد؟ اين است كه مي بينيد.

لذا، چنانچه مناظرات و گفتگوها در عرصه هاي بين المللي انجام بگيرد، ما از خداي مان است. چون مطلبي كه در يك جلسه رويارويي و چهره به چهره مطرح مي شود، آنها هر چه در توان دارند، در طَبَق مي گذارند و ما هم همين طور و به نمايش مي گذاريم. يك نمايشگاه بين المللي عرضه كالاي فرهنگ شيعه و سني برپا مي كنيم. در اين نمايشگاه عرضه كالاي فرهنگي، مردم، هر آنچه را كه ديدند خوب است، انتخاب مي كنند. انتخاب، حق مردم است. نه ما بايد اعتراض كنيم و نه اين آقايان.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها