2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
پاسخ به شبهات شبكه ماهواره اي المستقلة
کد مطلب: ٥٥٦٤ تاریخ انتشار: ٠٣ ارديبهشت ١٣٨٨ تعداد بازدید: 6276
سخنراني ها » عمومي
پاسخ به شبهات شبكه ماهواره اي المستقلة

پاسخ به شبهات 88/02/03

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 03 / 02 / 88

استاد حسيني قزويني

با توجه به درخواستي كه دوستان داشتند و تلفن هاي مكرري كه ما داشتيم، بنا شد در رابطه با شبهاتي كه اين روزها در شبكه ماهواره اي المستقله عليه شيعه مطرح است، مقداري صحبت كنيم و نسبت به بعضي از ابهاماتي كه در اين زمينه است، پاسخ عرض كنيم.

عزيزان مستحضرند كه مركز شبكه المستقله در لندن است و از 7 سال قبل كه اين شبكه تأسيس شد، هدفش زير سوال بردن فرهنگ شيعه و القاء شبهه عليه مذهب اهل بيت (عليهم السلام) بوده است و اولين بار مناظره بين شيعه و وهابيت را در ماه رمضان 6 يا 7 سال قبل در اين شبكه راه انداختند كه از وهابي ها، عثمان الخميس از كويت آمد و عبد الرحمان دمشقيه از رياض و بلوشي ـ ملازاده كه يك ناصبي و فحاش است ـ از فراري هاي ايران. از طرف شيعيان هم آقاي دكتر ابو زهراء از اساتيد دانشگاه اسلامي لندن و عراقي الأصل و آقاي دكتر تيجاني بودند. حدود 24 جلسه داشتند و جلسات خوبي بود. گرچه ايده آل نبود، ولي نكته ظريفي كه در اين 24 جلسه بود، اين بود كه وقتي طرف هاي شيعه ديدند كه وهابيت نسبت به حرف شان لجاجت و عناد مي ورزند، تقاضاي مباهله كردند. عزيزان مي دانند كه مباهله، يكي از معجزات اسلام و قرآن است كه اگر دو نفر در مسائل اعتقادي در گفتگوي با هم به نتيجه نرسند، اگر مباهله كنند ـ با آن شرايطي كه دارند ـ ، طرف باطل، به غضب و خشم و قهر إلهي گرفتار شده و نابود مي شود. حتي حضرت آيت الله العظمي بهجت، رسما به آن آقايان پيام دادند كه شما مباهله كنيد. دعاي مباهله را هم براي شان از قم ارسال فرمودند و گفتند گر چه آنها حاضر نخواهند شد، ولي شما با قدرت و قوّت تمام، به طرف مباهله حركت كنيد. در شب 24 ماه رمضان، اينها درخواست مباهله كردند و آنها زير بار نرفتند و محوّل كردند به شب آخر و در شب آخر هم حدود 3 ساعت و نيم گفتگو شد، ولي وهابيت زير بار مباهله نرفتند و اين زير بار مباهله نرفتن آنها، نشانه ضعف مباني اعتقادي آنها بود و باعث شد كه هزاران جوان سني و وهابي، به طرف مذهب شيعه كشیده شدند.

ما، كليه اين بحث ها را ضبط كرديم و در اختيار عموم قرار داديم. بيش از 200 مورد شبهه عليه شيعه مطرح شد و اينها (طرف هاي شيعي) يا فرصت جواب دادن نداشتند و يا حضور ذهن نداشتند و يا نتوانستند. البته اين شبهات توسط يكي از مراكز پژوهشي حوزه علميه قم به نام موسسة الكوثر ـ كه ما هم به آنها كمك مي كرديم ـ در دو جلد در سال گذشته چاپ شد. اينها در طول اين چند سال، برنامه هاي متعددي داشتند.

در سال گذشته در رابطه با قضيه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) برنامه گذاشتند تا شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را زير سوال ببرند. دو نفر از مصر و بحرين آوردند و يك نفر هم از طلبه هاي نجف كه نه سرمايه علمي براي مناظره داشت و نه فن مناظره و وارد شد و سه شب برنامه داشتند و به ضرر شيعه تمام شد. البته، نجف، افراد توانمند زيادي دارد و بعضي ها كسر شأن براي خودشان مي دانستند كه در اين ماهواره ها حضور پيدا كنند. حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي به من امر فرمودند كه بر شما تكليف است تا وارد شويد و ما هم سه شب وارد شديم و روايات متعددي را از منابع اهل سنت با بررسي رجالي مطرح كرديم و الحمدلله خيلي خوب بود و به دنبال بحث كه جلسه ما تمام شد، تعدادي از جوانان از امارات متحده به قم آمدند و به بركت همين بحث و مناظره به مذهب شيعه مشرف شدند. نتايج خيلي خوبي داشت.

امسال هم از حدود يك ماه قبل تقاضا كردند براي شركت در مناظره و شبكه المستقله نامه رسمي فرستاد و ما اصلا جواب نداديم. توسط ما نامه فرستادند خدمت حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و ايشان فرمودند كه در پاسخ بنويسيد:

ما فقط با مفتي أعظم عربستان سعودي حاضر به مناظره هستيم، نه با هر فرد عادي.

دوباره اينها نامه نوشتند:

اگر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي حاضر به مناظره نيست، يا شما را به عنوان نماينده حوزه علميه يا (نماينده) خودش معرفي كند يا يكي ديگر از افراد را معرفي كند.

ما دوباره جواب داديم:

شبكه المستقله را يك ماهواره صالحي براي مناظره بين افكار شيعه و سني نمي دانيم و در اين 7 سال، سابقه بدي داشته و هدف اين ماهواره، حمله به فرهنگ شيعه و زير سوال بردن عقائد اهل بيت (عليهم السلام) و شيعه است و هر وقتي احساس كرد كه طرف شيعي پيروز مي شود، مدير شبكه شروع مي كند به مغالطه و فضا سازي و قطع سخنان طرف شيعي و قضيه را ولو به ظاهر، به نفع وهابيت تمام مي كند.

اين شبكه در چهارشنبه هفته گذشته، آخرين نامه اش را به ما نوشت:

اگر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي نمي آيد، ما حاضريم 9 جلسه، ماهواره را در اختيار شما قرار بدهيم، بدون اينكه هيچ مناظره كننده اي از وهابيت بيايد. حتي حاضريم 20 تا 30 جلسه، تمام امكانات ماهواره را در اختيار شما قرار بدهيم، بدون حضور طرف وهابي. اگر مي خواهيد، در نقد وهابيت يا در معرفي فرهنگ شيعه از اين امكانات استفاده كنيد و حرف شيعه را به گوش شنوندگان ماهواره برسانيد.

ما هم با توجه به مشورتي كه با بعضي از مراجع عظام تقليد داشتيم و با توجه به سخنان مقام معظم رهبري در روز عيد غدير امسال كه به صراحت گفتند:

يكي از ماهواره هايي كه در يكي از شبكه هاي اروپايي است و از شيعه و سني دعوت به مناظره مي كنند، هدف شان مناظره نيست؛ هدف شان ايجاد تفرقه ميان ملت اسلامي است.

ما هم جواب نوشتيم:

يكي از اشكالاتي كه امروز شبكه المستقله دارد، اين است كه شيعه را در برابر وهابيت قرار مي دهد و به مخاطبين اينچنين تلقّي مي كند كه تنها مخالف وهابيت، شيعه است و حال آنكه اين اشتباه است؛ ما شخصيت هاي برجسته زيادي از اهل سنت داريم كه مخالف سرسخت وهابيت و افكار محمد بن عبد الوهاب است، همانند سقّاف و ديگران. اينها كم نيستند. علماي اهل سنت كه امروز عليه وهابيت كتاب نوشته اند، بيش از علماي شيعه هستند.

انبوهي از علماي اهل سنت صوفي، مخالف وهابيت هستند و افراد انديشمند و توانمندي دارند و شايد الان صوفي هاي اهل سنت ـ بيش از 400 ميليون سني صوفي در كشورهاي آسيايي و اروپايي و آفريقايي داريم كه ـ مخالف وهابيت هستند و موضع گيري اهل سنت صوفي، تندتر از موضع شيعه نسبت به وهابيت است. حتي در خود خاك عربستان سعودي، آقاي محمد بن علوي المالكي ـ كه رئيس مالكي ها و صوفي هاي عربستان سعودي است و درس خارج تدريس مي كرد و 3 روز در مكه مكرمه و 3 روز در مدينه منوره، شاگردان زيادي داشت و سه سال قبل در نيمه رمضان مرحوم شدند و خود ما هم در مكه بوديم و در تشييع جنازه او شركت كرديم و در قبرستان ابوطالب (عليه السلام) نزديك قبر حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) دفن شد و در تشييع جنازه ايشان، شايد بيش از 30 هزار نفر شركت كرده بودند. همه مي گفتند در طول اين 200، 300 سال اخير، همچنين تشييع جنازه باشكوهي در عربستان سعودي انجام نشده است، ـ يك كتاب مفصّلي در رد عقائد وهابيت به نام مفاهيم يجب أن تصحح نوشته است و به حق، كتاب علمي و گران سنگ است و يكي از افراد در حال ترجمه اين كتاب است و بنا بود چاپ شود و ما هم در مقدمه آن كمك كرديم. آقاي حسن بن فرحان مالكي از وهابي هاي صوفي و مالكي عربستان سعودي است و 10، 12 كتاب علمي و مفيد در رد عقائد وهابيت نوشته است.

ما در آخرين اعلامي كه به شبكه المستقله داشتيم، گفتيم:

اگر شما واقعا راست مي گوييد، يك نفر از علماي بزرگ صوفي اهل سنت و يك نفر از علماي اشعري اهل سنت ـ دو جبهه مخالفه وهابيت ـ و يك نفر از شيعه و يك نفر هم از وهابيت بيايند در يك جلسه كاملا علمي دوستانه و به دور از تنش هاي نادرست، با هم مناظره كنند و دنيا ببيند، آن هم نه در شبكه المستقله، بلكه در شبكه الجزيرة يا العربية يا در يكي از شبكه هاي عربستان سعودي اين مناظره صورت بگيرد.

و در تمام دنيا، قدرت علمي فرهنگ شيعه را به نمايش بگذارند و تمام دنيا ببيند كه فرهنگ شيعه به تعبير علامه شهيد مطهري (ره):

در ميان كالاهاي فرهنگي دنيا، با ارزش ترين و توانمندترين و با قيمت ترين كالاي فرهنگي است.

من خواستم اين را عرض كنم، چون دوستان مرتباً از داخل و خارج زنگ مي زنند و ايميل مي فرستند كه:

چرا شما با اين همه إصرار شبكه المستقله و وهابيت، در اين مناظره شركت نمي كنيد؟

من گفته ام كه با اين حال، باز هم اگر يكي از مراجع عظام تقليد، صلاح بدانند براي مناظره (با شبكه المستقله)، بنده آمادگي اين را دارم. همان طوري كه در قضيه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، به دستور يكي از مراجع عظام تقليد رفتيم، الان هم بنده بدون هيچ پيش شرطي، آماده براي شركت در مناظره با اينها هستم.

من نامه اي هم براي مفتي اعظم عربستان سعودي ـ شيخ عبد العزيز آل شيخ كه يك آدم مؤدب و معقول و معتدلي است ـ تهيه كرده ام كه از ايشان درخواست كنيم اگر خودشان براي مناظره با مراجع عظام تقليد ما ـ مانند حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و نوري همداني كه از 7، 8 ماه قبل اعلام مناظره با ايشان كرده اند ـ نمي آيند، (نفراتي را معرفي كنند). چون افراد درجه سوم و چهارم را به ميدان انداخته اند كه فايده اي ندارد. چون اگر بر فرض الان يكي را آورده اند به نام دكتر محمد سعيدي ـ از اساتيد دانشگاه أم القراي مكه ـ و اگر شيعه با هزار و يك دليل حقانيت خود را براي او اثبات كرد، آنها مي گويند كه او يك آقايي است كه دانشجويان دانشگاه ام القري هم او را قبول ندارند، تا چه رسد به اساتيد، لذا، هيچ تأثيري ندارد.

ما بارها در داخل كشور، اعلام مناظره كرديم. بعد از حدود يك سال و نيم، يكي از اساتيد حوزه علميه زاهدان به ميدان آمد به نام آقاي مولوي عبد المجيد مرادزهي كه حدود 15 سال است در حوزه علميه زاهدان تدريس مي كند و بيش از 50 كتاب تأليف كرده است كه غالبا حوزوي است. بعد از اينكه ايشان در گفتگو و مناظره شكست خورد و نتوانست دفاع كند، آقايان گفتند كه آقاي قزويني با يك كتاب فروش مناظره كرده است. قبل از اينكه مناظره صورت بگيرد، ايشان نماينده مولوي عبد الحميد بود. حتي ايشان به همراه دو نفر ديگر از طرف مولوي عبد الحميد ـ امام جمعه زاهدان ـ آمدند قم و يك شب هم مهمان ما بودند و مقداري با ما صحبت كردند تا وزنه علم ما را بسنجد كه اگر خواست بيايد، بفهمد با چه كسي مي خواهد بحث كند. بعد از مناظره هم به اين شكل شد. ما در مناظره بايد دقت كنيم كه اگر طرف مقابل، توانائي علمي و موقعيت اجتماعي ندارد، بي خود نياييم وقت خودمان را تلف كنيم و نه تنها نتيجه نداشته باشد، بلكه ضرر هم داشته باشد.

اين خلاصه اي بود از علت عدم حضور ما در شبكه المستقله.

متأسفانه الان 10، 12 شب است كه اينها شروع كرده اند هر شب ساعت 11:30 به وقت ايران، دو ساعت مناظره دارند و سه نفر در يك طرف و يكي از طلبه هاي حوزه علميه قم كه از طلبه هاي عراقي است در طرف ديگر. ما شجاعت ايشان را مي ستاييم و اينكه اين شهامت را داشته كه به ميدان آمده، قابل تقدير است، مشخص است كه ايشان توانائي لازم براي مناظره را ندارد. يك نفر در برابر ايشان است به نام ملازاده كه غير از فحش و ناسزا، پدر و مادرش چيزي به او آموزش نداده اند و گويا مادرش موقع شير دادن، فحاشي به ايشان ياد داده است. ايشان هر شب در شبكه رنگارنگ، نسبت به مراجع عظام شيعه، جسارت مي كند و مراجع معاصر را با واژه لعنة الله عليهم و نسبت به مرحوم كليني (ره) و شيخ مفيد (ره) و علامه مجلسي (ره)، ركيك ترين فحش ها را مي دهد و اين فرد كثيف و ديوانه، نسبت به ساحت مقدس آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه)، وقيح ترين توهين و ناسزا و فحش را بيان مي كند. حتي خود همين عبدالمجيد مرادزهي به من مي گفت: ملازاده ديوانه است. يك ماه قبل، از افغانستان، آقاي فاروق حسيني ـ سخنگو علماي غرب افغانستان ـ زنگ زده بود و ايشان هم مي گفت: ملازده از ديدگاه ما، يك ديوانه است و شما حرف هاي ايشان را به حساب اهل سنت نگذاريد. شما ببينيد كه يك طرف مناظره ايشان است. از همان شب اول، ايشان ركيك ترين فحش را نسبت به مراجع شيعه داشت و وقيح ترين اهانت را نسبت به مهدويت بيان كرد. يك طرف هم آقاي دكتر سعيدي است. لذا، اين طور جلسات، به نظر ما، جلسات مفيدي نيست.

نكته اي كه الان مطرح است و سوالات زيادي هم مي كنند، اينها تلاش مي كنند در رابطه با شرك شيعه، به آيات قرآن استدلال كنند. متأسفانه آن طوري كه آنها به آيات قرآن تسلط دارند، ما مثل آنها در آيات كار نمي كنيم. آنها غالبا 90٪ اساتيد و آخوندهاي شان، حافظ قرآن هستند. ما نمي گوييم كه در ميان ما حافظ قرآن نيست، ولي شايد در ميان ما، كمتر از 10 ٪ است. اينها در بحث ها از بعضي از آيات استفاده مي كنند و همان گونه اي كه خوارج، از آيات قرآن براي تكفير مسلمانان و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) استفاده مي كردند، اينها هم همان روش خوارج را دارند.

من چند نكته را مي خواهم عرض كنم و مخصوصا از عزيزان تقاضا دارم اين بحثي را كه امروز مي خواهم خدمت عزيزان داشته باشم، به عنوان يك الگو قرار بدهند كه روش پاسخگويي ما بايد در برابر اينها چگونه باشد. قبل از اين كه وارد بحث اينها بشوم كه در شبكه المستقله در اين 7، 8 شب داشتند و آياتي را كه براي كفر شيعه و كفر توسل داشتند، بيان كنم، دو نكته را اشاره كنم:

اولا:

يكي از مواردي كه معمولا آخوندهاي تندرو اينها، براي كفر شيعه به آن استناد مي كنند، بحث توسل است.

شيخ عبد الله بن جبرين ـ شخصيت شماره دو عربستان سعودي ـ در يكي از فتواهايش رسما اعلام كرد:

من به 4 دليل، تمام شيعيان را كافر مي دانم:

1. شيعيان، قرآن را تحريف شده مي دانند و منكر اين قرآني هستند كه در ميان مسلمانان است.

2. شيعيان، با سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مخالف هستند و به احاديث صحيح بخاري و صحيح مسلم كه در بردارنده سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است، عمل نمي كنند چون شيعيان با صحابه عداوت ديرينه دارند و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) توسط صحابه نقل شده است و لذا صحابه را كافر مي دانند و منقولات صحابه را كفر مي دانند.

3. شيعيان، اهل سنت را كافر و نجس مي دانند. اگر يك شيعه با يك سني مصافحه كند، بلافاصله مي رود دستش را آب مي كشد.

ما با قاطعيت تمام اعلام مي كنيم كه در طول اين 15 قرن، ما حتي يك فقيه هم نداريم كه فتوا بدهد به كفر و نجاست اهل سنت. اگر در بعضي از كلمات بزرگان ما مانند مرحوم شيخ مفيد (ره) آمده است:

من أنكر إمامة أحد الأئمة و جحد ما أوجبه الله تعالي من فرض الطاعة، فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار.

أوائل المقالات للشيخ المفيد، ص44

اينها عبارت شيخ مفيد (ره) را نمي فهمند. جحد عبارت است از انكار از روي علم و قرآن هم مي گويد:

وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا

سوره نمل/آيه14

ما هم مي گوييم اگر كسي معتقد باشد امامت ائمه (عليهم السلام)، جزء ما جاء به النبي است، قطعا انكار آن، كفر است. همان طوري كه اگر كسي منكر نماز باشد كفر است، اگر منكر امامت هم باشد، كفر است. لذا، مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) در كتاب البيع خود صراحت دارند:

ما، اهل سنت را مسلمان مي دانيم و معتقد هستيم كه اگر اينها منكر امامت هستند، ولو به تقليد از آباء و اجدادشان و علماء شان، بر اين باور هستند كه امامت، جزء واجبات اسلامي و ما جاء به النبي نيست؛ لذا، انكار امامت، به انكار نبوت برنمي گردد.

4. شيعيان، به جاي اينكه بگويند يا الله، مي گويند يا علي و يا حسين، و اين شرك و كفر است.

اللؤلؤ المكين، ص39

اگر شما وارد سايت ايشان شويد، اين قضيه در آنجا هم آمده است.

ثانيا:

هيئت عالي عربستان سعودي ـ كه قبلا به رياست آقاي بن باز بود - رسما فتوا دادند كه ما شيعيان را بأجمعهم كه يا علي و يا حسين بگويند، مشرك و مرتدّ مي دانيم:

الذين من الجعفرية يدعون عليا و الحسن و الحسين فهم مشركون مرتدون عن الاسلام.

با امضاي آقاي بن باز و عبد الرزاق عفيفي و عبد الله بن قديان و عبدالله بن قعود كه از اعضاي لجنه عالي إفتاي عربستان سعودي هستند.

پس يكي از بزرگ ترين حربه هايي كه وهابيت در داخل و خارج از كشور دارند و فتوا به كفر شيعه مي دهند و شرك شيعه را منتشر مي كنند، به خاطر توسّل است.

با توجه به تماس هايي كه در طول اين 26 سال با علماي اهل سنت داخل كشور داشتم و دارم ـ و حتي با بعضي هايشان رفت و آمد خانوادگي هم دارم ـ ، وهابيت روي جوانان شيعه سرمايه گذاري كرد و ديد كه فايده اي ندارد. يك بچه شيعه را مي آورند و سه سال يا چهار سال يا ده سال كار مي كنند، ولي در يك جا، اين بچه شيعه با توجه به اعتقاداتي كه از دوران طفوليت يا قبل از طفوليت داشته، اگر راه را گم كند، در يك لحظه به دادش مي رسند.

تقريبا حدود دو سال قبل، حضرت آيت الله العظمي سبحاني، بعد از نماز مغرب و عشاء به بنده تلفن كرد و گفت:

يكي از مبلّغين وهابي به قم آمده و مي خواهد با يكي از علماي قم، بحث داشته باشد. مي خواستند پيش من بيايند و من فرصت ندارم، اگر مانعي نباشد، ايشان به منزل شما بيايد و شما مقداري با ايشان صحبت كنيد.

با دو تا از طلبه هايي كه از مركز خدمات علوم كامپيوتري هستند، آمدند منزل ما. ايشان شروع كرد به صحبت كردن كه خيلي هم آزاد حرف مي زد:

من در عربستان سعودي در فلان جا دوره ديده ام و به تركيه رفتم و چند نفر از جوانان سني را وهابي كرده ام و در آذربايجان، چند نفر را وهابي كرده ام و رفتم در زاهدان و چند نفر طلبه را وهابي كرده ام. ما، سه نفر مشغول بوديم براي تبليغ وهابيت و پول خوبي هم به ما مي دادند و به بركت تبليغ وهابيت، زندگي مرفّهي داشتيم.

يكي از آخوندهاي تبليغي آنها مي گفت:

ما مثلا دوهفته در بعضي از شهرهاي مازندران و خلخال و آذربايجاني غربي مي آييم و تبليغ مي كنيم و از طرف مركزمان، نزديك دو ميليون تومان به خاطر دو هفته، حق التبليغ به ما مي دهند.

يكي از دوستان ما كه با ما رفيق بود و مُبلّغ خوبي هم بود، اهل اردبيل بود و من خيلي از ايشان راضي بودم. روزي يك جلسه اي در تهران داشتيم و ايشان براي تبليغ وهابيت مي خواست به همان مناطق آذربايجان برود. به ايشان گفتم:

يكي از چيزهايي كه واقعا در آذربايجان، شرك صريح است و ما بايد روي آن سرمايه گذاري كنيم، اين است كه اينها عقيده خاصي نسبت به قمر بني هاشم دارند و يا ابا الفضل و يا عباس مي گويند. شما در اين دوره تلاش كن و براي اينها جا بيانداز كه يا ابا الفضل گفتن، شرك و كفر است.

ديدم كه چشم هايش قرمز شد و نگاه چپي به من كرد و برگشت گفت: به من گفتي يا رسول الله نگو، گفتم چشم. گفتي يا علي نگو، گفتم چشم. گفتي يا حسين نگو، گفتم چشم. از من مي خواهي كه يا عباس هم نگويم! من قطعه قطعه هم بشوم، از يا ابا الفضل گفتن دست برنمي دارم.

ايشان از من رنجيده شد و بلند شد بدون خداحافظي رفت جمكران و حرم امام رضا (عليه السلام) توبه كرد و از من گريخت.

ببينيد، بحث شيعه اين است. اگر به آخرين لحظه هم كه برسد، آن عُلقه مذهبي و آن رابطه اي كه با اهل بيت (عليهم السلام) نه تنها در دنيا، بلكه در روز ألست داشتند، در يك جاهايي كه به يك مويي بند هستند، اهل بيت (عليهم السلام) دست آنها را مي گيرند. مگر اينكه بگوييم الشقي شقي في بطن أمه و ... .

اينها روي شيعيان، سرمايه گذاري زيادي كردند و ديدند كه نتيجه نمي گيرند. ديدند كه حتي مُبلّغ خودشان هم برگشت.

يكي از دوستان ما به نام حسيني ورجاني، قبل از انقلاب، هم دوره ما بود و با ما در درس حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني مي آمد و درس نهج البلاغه حضرت آيت الله العظمي نوري همداني مي آمد و جزء طلبه هاي ممتاز حوزه بود و خيلي از رفقا و ما، به استعداد ايشان غبطه مي خورديم. بعد از انقلاب، ايشان با سيد ابو الفضل برقعي ـ ناصبي و ضد اهل بيت (عليهم السلام) كه 40 كتاب عليه اهل بيت (عليهم السلام) نوشت ـ و قلمداران و طباطبائي رفيق شد و 18 سال مبلّغ تفكّر وهابيت بود. ايشان حدود دو سال قبل، يا به خاطر سيادتش بوده يا به خاطر عِرق ولائيش بوده، از همين طباطبائي كه پرچم وهابيت در دست اوست، دو تا سوال كرد و نتوانست جواب بدهد. ايشان برگشت و الان يكي از افراد شاخص ضد وهابي در كشور و در تهران است. بعد از 18 سال تبليغ وهابيت، برگشت.

ما از برخي از شبكه ها مانند شبكه سلام درخواست كرديم كه با ايشان يك مصاحبه اي داشته باشند و اين سرگذشت شان را براي مردم بگويند. برگشتن ايشان از مسير وهابيت، ضربه سنگيني بود براي كساني كه تفكر وهابيت را در تهران و استان مركزي و اصفهان و غيره، ترويج مي دهند.

به هر حال اينها تقريبا از شيعيان نا اميد شده اند و رو آورده اند به طلبه ها و جوانان اهل سنت. اگر به شرق كشور برويد، در غالب حوزه هاي علميه نفوذ كرده اند و با يك دست، پول و تطميع و با دست ديگر، جزوه دارند.

شما ببينيد كه الان، عمده ترورهايي كه در زاهدان صورت مي گيرد، توسط طلبه هاي اهل سنت است. عبدالمالك ريگي، يكي از فارغ التحصيلان حوزه علميه اهل سنت است كه الان زير پوشش آمريكا و عربستان سعودي است كه تمام كشتارهايي كه در اين استان سيستان و بلوچستان و بوشهر و هرمزگان انجام گرفته، زير نظر اين مرد است. خودش هم علنا مي گويد كه تمام اين ترورها را من انجام مي دهم؛ مانند قضيه فاجعه تاسوكي كه در نيمه شب، 22 نفر از عزيزان ما را تكه تكه و تيرباران كردند. حتي اين فرد اين قدر وقيح است كه برادرزنش را كه حاضر نشد در اين ترورهاي شيعه با او همكاري كند، جلوي چشمش دستور داد سرش را بريدند و فيلم گرفتند و فيلم بريده شدن سر را در ميان مردم منتشر كردند. الان هم اين فيلم روي سايت مان گذاشتيم و مي توانيد در سايت www.vahhabi.com ببينيد. به خاطر عدم همكاري در بحث ترور، سر او را بريد و هر چقدر برادرزنش التماس و خواهش و گريه كرد، اثر نداشت.

در سال گذشته، مولوي عبد القدّوس ـ از آخوندهاي توانمند حوزه هاي علميه اهل سنت شرق كشور ـ كه رئيس حوزه علميه شاه جمال ايرانشهر بود، خودش و تعدادي از طلبه ها، رفتند پاكستان و يك دوره ترور و شيعه كشي ديدند و آمدند طلبه هاي حوزه علميه خواهران شاه جمال را بيرون كردند و تمام حجره ها را پر كردند از مواد منفجره و توپ و غيره، تا اجتماعات شيعه را منفجر كنند و بچه هاي شيعه را پاره پاره كنند. الحمدلله خداي عالم هم:

فجعل كيدهم في تضليل.

توسط عزيزان سپاه و بعضي از برادران ديگر، توطئه شان روشن شد و اينها را دستگير كردند و در 12 ارديبهشت امسال، اين آقا را با يكي ديگر از همكارانش به نام مولوي سهرابي ـ به جرم تروريست و نگهداري ده ها كيلو مواد منفجره و سلاح و مهمّات ـ اعدام كردند. يك مصاحبه اي هم از ايشان گرفته اند و من از دوستان تقاضا مي كنم اين مصاحبه اعترافات او را كه صدا و سيماي سيستان و بلوچستان پخش كرد، ببينند. ببينيد كه اينها را چطور فريب مي دهند.

بنده تقريبا يك ماه قبل در غرب كشور ـ اروميه و سقز و سنندج و مهاباد ـ بودم و بي پرده بگويم كه اينها روي طلبه هاي اهل سنت سرمايه گذاري مي كنند. در يكي از شهرهاي آذربايجان شرقي در 4 مسجد، جلسات تدريس عقائد وهابيت به صورت علني دارند و اطلاعيه مي دهند.

من دو سه روز قبل كه با حضرت آيت الله يزدي ـ رئيس جامعه مدرسين و رئيس شوراي عالي مديريت حوزه علميه و رئيس كميسيون تحقيق خبرگان رهبري ـ جلسه اي داشتم و گزارش شرق كشور را به ايشان دادم و نكته اي را به ايشان گفتم و بنده با 26 سال تخصص، اين را عرض مي كنم كه دقت كنيد:

از آقايان اهل سنت، كساني بودند به دنبال رياست بودند و به دنبال اين بودند كه تعدادي از اهل سنت به عنوان معاون رئيس جمهور و سفير و وزير انتخاب شوند و يا در تهران مسجدي داشته باشند. از زمان امام خميني (ره) اين مطالب مطرح بود و الان هم مطرح است. اگر شما خطبه هاي نمازجمعه زاهدان را پي گيري كنيد، كمتر هفته اي است كه اينها اين مطالبات را مطرح نكنند و نظام جمهوري اسلامي ايران در طول اين 30 سال، دست ردّ بر سينه اينها زده است. اينكه چرا جواب منفي داده اند، يك بحث ديگري است و هر كشوري يك سياستي دارد و ملزم است كه از چهارچوب و حريم سياستش دفاع كند و تاوانش را هم مي دهد. اينها ديدند كه نظام جمهوري اسلامي ايران، آن آرزويي را كه اينها داشتند ـ كه فرضا در رده هايي، افرادي را داشته باشند ـ ، صلاح نمي بيند، از آن طرف هم اينها اين عرضه و جُربزه اي را ندارند كه در برابر نظام بايستند و مخالفت علني كنند، چون مي دانند كه نظام با كسي شوخي ندارد و اگر بحث براندازي پيش بيايد، مثل عبد القدوس و سهرابي و ديگران، بالاي چوبه دار مي روند و براي نظام هم فرقي نمي كند كه روحاني يا جوان شيعه باشد يا سني. در خوزستان، تعدادي از جوانان با سابقه شيعي دست به انفجار زدند و سرانجام هم اعدام شدند و در زاهدان هم چند جوان سني، دست به براندازي زدند و سرانجام اعدام شدند. آنچه كه مطرح است، اين است كه امروز، علماي اهل سنت ـ آنهايي كه دنبال پست و مقام هستند ـ مي بينند كه از طرق مبارزه با نظام، نمي توانند، مي بينند كه امروز ، بهانه خوبي به دست شان آمده است و بهترين راه مبارزه با حكومت اسلامي را گوش دادن به سخنان وهابيت مي دانند. چون وهابيت مي گويند هر گونه توسل و يا علي و يا رسول الله گفتن شرك است و نظام هم از امام (ره) و مراجع عظام تقليد و رهبري گرفته تا بچه هاي سه چهار ساله شان، يا علي و يا حسين، جزء ضروريات اعتقادي شان است و بهترين راه مبارزه با نظام، طرح بحث شرك و توسل است كه اينها ملاك قرار داده اند كه اين دولت و نظام، مروّج شرك و يا علي و يا حسين است و ما هم بايد با تفكّر شرك مبارزه كنيم، همان طوري كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مبارزه كرد. حتي من به بعضي از دست اندركاران رده بالا كه گفته ام، تعجب مي كردند.

در سال گذشته در زاهدان، همايش ختم صحيح بخاري بود و سخنران شان هم رئيس دادگاه مدينه عربستان سعودي بود به نام دكتر محمد ابراهيم. ايشان يك سخنراني و يك مصاحبه كرد و در هر دو گفت:

هر گونه توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) و توسل به صالحين، شرك است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) هم با مشركان زمان خودش جنگيد.

يعني كاملا چرغ سبز را در اختيار تروريست هاي وهابي و فريب خوردگان وهابيت قرار داد.

لذا، اگر امروز، تعدادي از اهل سنت، به ويژه روحانيون آنها، دَم از وهابيت مي زنند و تبليغ وهابيت مي كنند، به خاطر علاقه به وهابيت نيست. حتي خيلي از آنها را مي شناسم و حاضرم قسم به لفظ جلاله بخورم كه اگر قلب آنها را بشكافند، بغض و كينه وهابيت در دلش است؛ ولي مي بيند كه طرفداري از وهابيت، يك مستمسكي است براي مبارزه با نظام جمهوري اسلامي ايران و رسيدن به مطالبات معوقه 30 ساله.

لذا ما بايد حواس مان كاملا جمع باشد و بحث اهل سنت را از وهابيت جدا كنيم. در خود وهابيت هم وهابيت معتدل را از وهابيت خشونت طلب جدا مي كنيم. كمتر كسي است كه در ايران به اندازه من با وهابيت سر و كله زده باشد و بنده قاطعانه به اين عقيده هستم كه 5٪ وهابيت خشونت طلب هستند و فتوا به كفر شيعه داده اند و 95٪ وهابيت از اين تكفير، متنفّر و بيزار هستند.

مثلا ببينيد آقاي دكتر عبد الوهاب، عضو هيئت كِبار علماي عربستان سعودي است كه بيش از 50 بار من به منزل ايشان در مكه رفته ام. احترامي كه به بنده يا ديگر رفقا داشتند و نظر و حكمي كه ايشان به شيعه دارد، علماي اهل سنت داخل كشورمان هم اينچنين نيستند. خب، اين هم يك وهابي است و ما نبايد همه را به يك چوب برانيم.

آقاي شيخ عاتق، از فرماندهان رده بالاي ارتش عربستان سعودي كه بعد از بازنشسته شدن، 30، 40 جلد كتاب نوشته است و از شخصيت هاي برجسته مكه است و ما چندين بار به منزل ايشان رفتيم و حتي افطاري هم در منزل ايشان بوديم و در يك جلسه اي كه در منزل ايشان بوديم، جناب آقاي نواب ـ مسئول بعثه مقام معظم رهبري ـ در مكه هم حضور داشتند و 7، 8 تا از اين وهابيت در يك طرف بودند و بنده هم در يك طرف، بحث مي كرديم و اين آقاي شيخ عاتق، از من طرفداري مي كرد. خب، اين هم وهابي است و ما نبايد همه را با بن جبرين و عبد الرحمان برّاج و شيخ فوزان و اينهايي كه حرفي غير از كفر شيعه بلد نيستند، يكي بكنيم.

آقاي دكتر دهيش از شخصيت هاي طراز اول مكه است و با خاندان آل سعود رفت و آمد دارد و ما بارها به منزل ايشان رفته ايم و كتاب هاي زيادي نوشته است و وهابي است و مبلّغ وهابي. ولي از تكفير شيعه، كاملا بيزار و بريء هستند. ما بايد حساب اينها را با وهابيتي كه متشدّد و خشونت طلب و مكفّر هستند و شب مي خوابند و صبح، فتواي كفر را صادر مي كنند، جدا كنيم. لذا، بايد در بحث ها، حريم ها را حفظ و لحاظ كنيم.

حتي در داخل كشور، آقاي مولوي دهداري، رئيس حوزه علميه و امام جمعه سراوان، علنا مي گويد كه وهابي است و حوزه علميه اي كه در سراوان دارد، حوزه علميه وهابي است و ايشان را در دو سه ماه قبل ترور كردند و من هم رسما در ماهواره به خانواده اش تسليت گفتم. ايشان چند جلسه آمد اينجا و مهمان ما بود. خدا را شاهد مي گيرم! قسم به روح پاك حضرت معصومه (سلام الله عليها)! انگشت كوچك ايشان، هزار بار شرافت داشت بر آن آخوندهايي كه از اين طرف دّم از طرفداري از نظام مي زنند و از طرف ديگر، تروريست ها را هدايت مي كنند. خب، او هم وهابي بود. حتي با مسئولين نظام در منطقه سيستان و بلوچستان همكاري صميمانه داشت. در جلسه اي كه در مكه بود، خودش براي من در جمع حدود 200 آخوند سني در زاهدان نقل مي كرد:

ما در مكه بوديم و يكي از اين آخوندهاي وهابي، شروع به تكفير شيعيان كرد كه اينها قائل به تحريف قرآن هستند و ... و من هم بلند شدم و گفتم كه ما در ايران با شيعيان زندگي مي كنيم و قرآني كه اينها مي خوانند، همين قرآني است كه شما مي خوانيد و غير از اين قرآن، در خانه ها و مساجد و حسينيه هاي شان، قرآن ديگري نيست، اين حرف هاي بي خود را عليه شيعه نزنيد.

ما نبايد ايشان را با عبد المالك ريگي و عبد القدوس و امثال اينها كه جز تكفير، چيز ديگري بلد نيستند، يكي بدانيم.

دو سال پيش، آقاي بوشهري ـ رئيس سابق حوزه علميه ـ از بوشهر به من زنگ زد و گفت:

دو سه نفر رفته اند در امارات، دوره وهابي گري ديده اند و آمده اند ذهن تعدادي از جوانان را مشوّش كرده اند. وقتي نظام، فتنه اينها را ديد، دستگيرشان كرد و هر روز در زندان، مي گويند كه شما مرد نيستيد كه بياييد با ما بحث كنيد. قدرت داريد و تفنگ و سرنيزه داريد و ما را دستگير كرده ايد. اگر مرد هستيد، بياييد بحث كنيم و ثابت كنيم كه مذهب شيعه مذهب باطلي است و حكومت جمهوري اسلامي، شيعي و كفر و شرك است.

ايشان فرمودند كه اگر صلاح مي دانيد، با يكي دو تا از دوستان بيائيد و يك جلسه مناظره اي با اينها بگذاريد. ما هم گفتيم: سمعاً و طاعةً و جناب آقاي طبسي و جعفر الهادي را به هواي اينكه مي رويم با سه تا از مبلّغان وهابيت بحث كنيم، رفتيم تهران و با هواپيما رفتيم آنجا و دوستان در فرودگاه به استقبال ما آمدند و گفتيم حتما يك مسئله اي است. قسم به خداوندي خدا! والله! بالله! تالله! و هزار اسم خداي عالم! اين ها سه نفر آمدند يك طرف و ما سه نفر هم رفتيم يك طرف. اينها به اندازه سه دقيقه، حرف براي زدن بلد بودند كه قرآن مي گويد:

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ

سوره شعراء/آيه213

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ

سوره يونس/آيه106

و چند آيه ديگر را ياد گرفته بودند. من گفتم: خب، اين آيه شريفه 97 سوره يوسف را خوانده ايد؟ گفت: مگر چيست؟ گفتم: در آنجا از قول برادران حضرت يوسف (عليه السلام) به حضرت يعقوب (عليه السلام) مي گويد:

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

سوره يوسف/آيه97

پس چه فرقي است ميان شيعه و نظام جمهوري اسلامي كه مي گويد يا ابا الحسن! يا ابا عبد الله! يا وجيها عند الله إشفع لنا عند الله و فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) كه اين را مي گويند؟ گفت: معنايش چيست؟ گفتم: مگر معنايش را نمي داني؟

ببينيد! يكي از اينها پنجم ابتدائي و ديگري دوم راهنمائي و ديگري هم طلبه پايه 3 يا 4 بود.

به يكي از دوستان گفتم: يك قرآن ترجمه دار به اينها بدهيد تا ببينند. قرآن را آوردند و آيه را پيدا كرديم. ترجمه اش را داشت مي خواند، ديديم كه حتي در ترجمه اش هم مشكل دارد. آيا پنجم ابتدائي چه كار مي خواهد بكند؟ مقداري را خواند و ديدم كه غلط دارد و توضيح دادم و فهميد. چند آيه ديگر هم در كنارش گذاشتم. خدا شاهد است! قسم به ذات أقدس إلهي! اولين جمله مسئول شان اين بود: فلاني! اگر از روز اول، كسي مثل شما مي آمد و با ما اين طور بحث مي كرد، ما داخل اين فتنه نمي شديم. مسئله هم تمام شد و رفت.

رفقاي عزيز! سروران عزيز! مشكل ما اين است كه ما ها (اين را نمي دانيم):

فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.

عيون أخبار الرضا (ع) للشيخ الصدوق، ج2، ص275 ـ معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص180

10 شب است كه در شبكه المستقله، همين آيه شريفه 106 سوره يونس را مي خوانند و مي گويند كه يا علي و يا حسين شما، دعاي مِنْ دُونِ اللَّهِ است، پس شما كافر و مشرك هستيد. در اين 10 شب كه عزيزان تماس گرفته اند، يك جمله اي كه بتواند از خود آيات در كنار اينها بياورد، نگفته اند. بنده خودم ديشب تهران بودم و آمدم و برنامه را ضبط كرده بودند و سي دي شب گذشته را گذاشتم از اول تا آخر گوش كردم كه شب گذشته چه مسائلي در اين ماهواره مطرح شد. ملازاده هم هي مي گويد: كل دعاء عبادة. هر كجا در قرآن دعا آمده است، به معناي عبادت است. هر كجا واژه:

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ يا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ اللَّهِ

آمد، كلمه دعا به معناي خواستن نيست، به معناي عبادت است.

(جواب استاد) پس در اين آيه:

وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ

سوره آل عمران/آيه153

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شرك مي ورزد؟

مضافا كه قرآن:

يفسّر بعضه بعضا.

ما نبايد طوري باشيم كه :

نؤمن ببعض الكتاب و نكفر ببعض الكتاب.

باشيم. وقتي در سوره يونس، خداوند مي گويد:

وَ لَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ

سوره يونس/آيه106

در سوره غافر، اين را معنا كرده است و مي گويد:

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ

سوره غافر/آيه66

مي گويد دعاي مِنْ دُونِ اللَّهِ يعني عبادت مِنْ دُونِ اللَّهِ. يكي از اين آقايان به من گفت: قرآن صراحت دارد كتاب مشركين هم خداپرست بودند. گفتم: بله، ما هم قبول داريم:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ

سوره عنكبوت/آيه61

اگر از مشركين سوال كنيد كه آسمان و زمين را چه كسي آفريد؟ مي گويند: خدا.

گفت: اينهايي كه خدا را مي پرستيدند، در كنارش هم بت را مي پرستيدند و مي گفتند:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَ لَا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ

سوره يونس/آيه18

فرق شمائي كه مي گوييد ائمه (عليهم السلام)، شفعاء ما در نزد خدا هستند، با مشركين چيست؟

گفتم: فقط يك سر سوزن فرق داريم. آنها مي گفتند:

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي

سوره زمر/آيه3

آنها بت ها را عبادت مي كردند و مي پرستيدند، ولي اگر ما سراغ امام حسين (عليه السلام) مي رويم، اول مي گوييم:

أشهد أنك عبدت الله مخلصا له الدين.

اگر سراغ حرم حضرت ابا الفضل (عليه السلام) مي رويم، مي گوييم:

أشهد أنك من العباد المخلصين.

اگر حرم امام رضا (عليه السلام) مي رويم، قبل از اينكه زيارت نامه را بخوانيم، 100 مرتبه مي گوييم:

الله اكبر.

بعد از زيارت هم بايد بالاي سر ايشان برويم و دو ركعت نماز براي خدا بخوانيم.

بله، بت پرست ها هم بت ها را شفيع قرار مي دادند و ما هم ائمه (عليهم السلام) را شفيع قرار مي دهيم. ولي:

ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است

آنها بت ها را عبادت مي كردند و مي پرستيدند و ما هرگونه امام پرستي را شرك و كفر و ارتداد مي دانيم. اگر كسي امام را بپرستد، او را مسلمان نمي دانيم. مرحوم سيد يزدي (ره) در عروة الوثقي درباره غّلاة ـ كه نسبت به ائمه (عليهم السلام) إدعاي ألوهيت مي كردند ـ فتوا داد:

يهود و نصاري پاك هستند و ازدواج موقت با دختران اهل كتاب اشكالي ندارد و ذبيحه اهل كتاب و اهل سنت پاك است، ولي ما ذبيحه غُلاة را ميته مي دانيم و نماز خواندن بر غُلاة را حرام مي دانيم و غُلاة را نجس مي دانيم، همانند سگ و خوك و كافر.

غلاة از ديدگاه ما، بدتر از يهود و نصاري هستند. اين فرق ماست. پس شماها اين را توجه نداريد.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها