2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
جایگاه حدیث «من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة» در نزد بزرگان شیعه
کد مطلب: ١٢٥٠٥ تاریخ انتشار: ٢٨ بهمن ١٤٠٠ - ١٨:٤٢ تعداد بازدید: 174
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
جایگاه حدیث «من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة» در نزد بزرگان شیعه

حبل المتین 9دی 1400

 
 
 
 
 
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم

09/10/1400

موضوع: جایگاه حدیث «من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة» در نزد بزرگان شیعه

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

نکته جالب قرآنی در مقایسه انبیاء الهی با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

مروری بر مباحث جلسات گذشته!

ما در رابطه با حضرت فاطمه زهرا آماده مناظره هستیم!

لطفاً در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) این مسئله را برای ما روشن کنید!

جایگاه حدیث «من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة» در نزد بزرگان شیعه

یک سؤال ساده از برادران اهل سنت: امام زمان شما کیست!؟

هر کس منکر امامت ابوبکر و عمر باشد کافر است و باید کشته شود!!

تماس‌های بینندگان برنامه

تفاوت امامت معنوی با امامت سیاسی ائمه معصومین (علیهم السلام)

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علیک یا حبل الله المتین و صراطه المستقیم یا أمیرالمؤمنین و علی أولادک الطیبین الطاهرین المعصومین

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان، عاشقان و موالیان و شیعیان حضرات آل الله صلوات الله علیهم اجمعین.

عرض تسلیت و تعزیت دارم و ایام سوگواری حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به محضر حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت شما عزاداران فاطمی.

ان شاءالله که این عزاداری‌ها مورد قبول درگاه احدیت واقع شود و نام ما را هم در زمره فاطمیون، فردای قیامت ثبت و درج بفرماید.

با برنامه دیگری از سلسله برنامه‌های «حبل المتین» ویژه موضوعات و مباحث امامت و ولایت از شهر مقدس قم جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم.

همچون برنامه‌های گذشته در خدمت استاد گرامی و ارجمند، آیت الله حسینی قزوینی هستیم و از محضرشان استفاده می‌کنیم. سلام علیکم، خیلی خوش آمدید، در خدمت شما هستیم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا حجة الله و دلیل إرادته

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم.

شهادت جانسوز و مظلومانه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه فرزند گرامی‌اش حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان و شیفتگان اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

نکته جالب قرآنی در مقایسه انبیاء الهی با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

مبنای ما این است که آغاز برنامه را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز کنیم.

یکی از آیاتی که در قرآن کریم در رابطه با اهلبیت هست و شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند و قطعاً حضرت صدیقه طاهره مشمول این آیه هست، آیه شریفه؛

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

است. خداوند عالم در سوره مبارکه سبإ از انبیاء گذشته از جمله حضرت داود، حضرت سلیمان و دیگران مطالبی را نقل می‌کند.

(قُلْ ما سَأَلْتُکمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلَی اللَّه)

بگو هر اجر و پاداشی از شما خواسته‌ام برای خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است.

سوره سبإ (34): آیه 47

این در حالی است که وقتی به رسول گرامی اسلام می‌رسد، ورق برمی گردد. قرآن کریم نمی‌فرماید:

(قُلْ ما سَأَلْتُکمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلَی اللَّه)

بلکه می‌فرماید:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

اگر می‌خواهید تلاش بیست و سه ساله‌ای که من کردم نتیجه بدهد و مزدی به من بدهید، مزد من محبت به اهلبیت من است. نمی‌دانم مردم در جواب فرمایش رسول اکرم چکار کردند! شاعر می‌گوید:

حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن

مزد زحمات شب و روز پدرم بود

اگر خدا نفرموده بود (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) و فرموده بودند: «قل لا اسئلکم علیه أجرا إلا العداوة فی القربی» آیا بیش از این می‌توانستند در حق اهلبیت ظلم کنند؟!

آیا دشمنان اهلبیت می‌توانستند با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حضرت زهرای مرضیه، امام حسن مجتبی و امام حسین و دیگر ائمه اطهار می‌توانستند بیشتر از این ظلم کنند؟!

«مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُوم»

کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 162، باب ما روی عن الحسن بن علی عن رسول الله ص فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر ص

از فضه غم مادر و فرزند بپرسید

او شاهد حال من و قتل پسرم بود

بشکافت مرا سینه ز مسمار در آن دم

کز هجر پدر خون جگر در بصرم بود

یک بار فشار در و دیوار مرا کشت

قنفذ به خدا باعث قتل دگرم بود

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه

که اینجا کشته راه ولایت گشته بانویی

مدینه ثبت کن این را که در امواج دشمن‌ها

حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی

ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

صلی الله علیک أیتها الصدیقة الشهیدة

خیلی ممنون و متشکرم، طیب الله أنفاسکم. بحث در مورد حدیث: «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» بود. تقاضا دارم ابتدای بحث گذشته و خلاصه‌ای از مباحث گذشته را ارائه بفرمایید، سپس سؤال جدید را اینطور مطرح می‌کنم که نظر علمای شیعه در مورد صحت این روایت چیست؟!

مروری بر مباحث جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما از گذشته تاکنون سه موضوع را بررسی کردیم. موضوع اول اینکه مسئله اعتقادات در توحید، نبوت، امامت و معاد تقلیدی نیست. ما باید استدلالی با ادله منطقی و عقل پسند و فطری اینها را بپذیریم.

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

موضوع دوم که حدود دوازده جلسه پیرامون آن صحبت کردیم، حدیث:

«وتفترق أمتِی عَلَی ثَلَاث وَسبعین فرقة کلها فِی الهاویة إِلَّا وَاحِدَة»

امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. تمام آنها ته جهنم هستند، جز یک فرقه.

تاريخ مدينة دمشق، اسم المؤلف:  أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج 18، ص 284

ما شاخصه‌هایی که رسول اکرم برای فرقه ناجیه و فرقه هالکه بیان کرده‌اند را از دیدگاه شیعه و اهل سنت بیان کردیم.

موضوع سوم که شروع کردیم و تاکنون هشت جلسه پیرامون آن صحبت کردیم، حدیث:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

است. کتاب «صحیح مسلم» حدیث 4686 این حدیث را مطرح کرده است. همچنین کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» و دیگران همگی این حدیث را آورده‌اند و بر صحت حدیث اعتراف کرده‌اند.

ما در جلسه گذشته تحلیلی را که اهل سنت نسبت به این روایت دارند را مطرح کردیم که چه تحلیل و برداشتی دارند. گرچه این تحلیل بسیار دردآور بود، اما بعضی از مباحث را هم باید بیان کرد.

معجزات اهلبیت است که این مباحث باید در کتب کلامی، تاریخی و فقهی اهل سنت نوشته شود تا حجت برای همگان تمام شود و فردای قیامت نگویند که این مطالب به گوش ما نرسید، حجت بر ما تمام نشد، ما خبر نداشتیم یا ما اطلاع نداشتیم.

این روایت بسیار واضح و روشن است که پیغمبر اکرم می‌فرماید: هرکسی بدون امام از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

کاملاً واضح و روشن است که در دوران جاهلیت مردم چطور از دنیا می‌رفتند. بدون خدا، بدون پیغمبر، بدون اعتقاد به قیامت با بت پرستی و هزاران کار خلاف دیگر از دنیا می‌رفتند.

اگر از عموم مردم در خصوص «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» سؤال کنید، غیر از این برداشت نمی‌کنند. از طرف دیگر کتاب «صحیح مسلم» که این روایت را می‌آورد، در حدیثی دیگر می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمود:

«إذا بُویعَ لِخَلِیفَتَینِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1480، ح 1853

تمام مسلمانان در کره زمین باید یک امام داشته باشند. اگر دو امام در میان مسلمانان بود، اولین امام که با او بیعت کردند امام برحق است و دومین امام مهدور الدم است و باید کشته شود.

ما روایتی از کتاب «نووی» و دیگران آوردیم که می‌گوید: هرچه کشور اسلامی وسیع باشد و مسلمانان پراکنده باشند، در کره زمین تنها یک امام هست و باید با او بیعت شود.

ما در رابطه با حضرت فاطمه زهرا آماده مناظره هستیم !

کارشناسان شبکه‌های شیطانی وهابی، سؤالاتی در رابطه با قضیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) طرح می‌کنند.

امروز وهابی‌ها کلیپی را در فضای مجازی منتشر کردند و حدود دوازده سؤال و شبهه در رابطه با حضرت فاطمه زهرا طرح کردند.

ما توهین نمی‌کنیم و توهین به مقدسات اهل سنت را هم حرام می دانیم، اما سؤال طرح کردن که حرام نیست! بحث‌های علمی که خلاف نیست!

«مولوی نقشبندی» این همه سروصدا و داد و بیداد به راه انداخته است و در نهایت می‌گوید که برای مناظره حاضریم که آن بحث دیگری است. ما هم اعلام می‌کنیم که اگر برای مناظره حاضرند، ما در رابطه با حضرت فاطمه زهرا آماده مناظره هستیم.

ما قبلاً هم با «مولوی مرادزهی» یکی از علمای بزرگ زاهدان مناظره داشتیم که قسمت‌هایی از آن در فاطمیه اول پخش شد.

ایشان خیلی ادعا داشت، اما بعد از مناظره علمای سیستان و بلوچستان به ایشان حمله کردند که آبروی ما را بردید. در نهایت خود ما از ایشان دفاع کردیم.

علمای سیستان و بلوچستان گفتند که ایشان سواد ندارد، اما بنده گفتم که ایشان استاد رسمی حوزه علمیه است. ایشان پنجاه کتاب تألیف کرده است، به طوری که کتب ایشان کتب درسی حوزه‌های علمیه است.

هیچگاه نباید بی انصافی کرد. آیا وقتی کسی زمین می‌خورد باید چندین لگد هم به او بزنیم؟! اگر شما بهتر از ایشان مناظره بلد هستید، برای مناظره بیایید.

ما آماده هستیم تا شما از علمای داخل و خارج افرادی را برای مناظره بیاورید. «مولوی نقشبندی» بسیار سروصدا به راه انداخته‌اند.

ما آمادگی داریم تا ایشان برای مناظره تشریف بیاورند. هزینه ایاب و زهاب و پذیرایی ایشان به عهده ماست. ما پذیرایی طلبگی می‌کنیم و همانند بعضی افراد بلد نیستیم شاهانه پذیرایی کنیم.

ما دیگر علمایی که برای مناظره می‌آیند را به هتل بردیم، اما «مولوی مرادزهی» که دو مرتبه به اینجا آمدند را منزل خودمان بردیم و هر غذایی که خودمان خوردیم برای آنها هم آوردیم.

ما حاضریم پذیرایی کنیم و چندین جلسه با همدیگر گفتگوی دوستانه علمی داشته باشیم، نه گفتگوی خصمانه!!

ایشان حرفشان را بزنند و ما هم حرفمان را می‌زنیم. سؤالاتی که آنها دارند را جواب می‌دهیم و سؤالاتی هم ما می‌پرسیم، به ما جواب بدهند. سؤال ما این است که طبق حدیث شریف: «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» امام شما کیست؟!

پدر و جد شما از دنیا رفته است. طبق این روایت آیا بدون امام از دنیا رفتند یا با امام از دنیا رفتند؟! اگر بدون امام از دنیا رفته باشند وا مصیبتاه، اما اگر با امام از دنیا رفته‌اند امامشان کیست؟!

امام خود را به ما معرفی کنید!؟ شاید ما دیدیم امامشان خوب است و ما هم از امام شما تبعیت کردیم. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن عظمت می‌فرماید:

(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)

و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.

سوره سبأ (34): آیه 24

بیایید با هم حرف بزنیم؛ یا شما گمراه هستید و ما هدایت شده‌ایم یا ما گمراه هستیم و شما هدایت شده هستید. پیغمبر اکرم با آن عظمت می‌فرماید که یکی از طرفین حق است و دیگری گمراه است. بیایید تا طرف حق و طرف گمراه روشن شود.

ما غیر از فرمایش رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی برای گفتن نداریم. قرآن کریم می‌فرماید:

(قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی)

بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم.

سوره یوسف (12): آیه 108

ما مذهب خودمان را با بصیرت انتخاب کردیم و بر حقانیت خودمان یقین داریم که سر جای خودش است. در مقابل نسبت به بحث علمی فرمایش قرآن کریم مطرح است که می‌فرماید:

(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)

شاید شما برحق هستید و بیایید ما را راهنمایی کنید. شاید ما برحق هستیم و بیایید تا شما را راهنمایی کنیم. در گفتگوی دوستانه علمی بسیاری از مسائل روشن می‌شود. یکی از سؤالات ما این است.

لطفاً در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) این مسئله را برای ما روشن کنید!

در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کارشناسان شبکه‌های شیطانی که کلیپی را مرتب پخش می‌کنند، روایت؛

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510

را برای ما روشن کنند. پیغمبر اکرم فرمود: هر فردی اعم از یهودی، مسیحی، مسلمان، منافق حتی نستجیر بالله امیرالمؤمنین فاطمه را به غضب بیاورد غضب حضرت فاطمه زهرا غضب پیغمبر اکرم است و غضب پیغمبر اکرم غضب خداوند است.

از این واضح‌تر می‌توان گفت؟! این روایت را برای ما روشن کنید. این روایت در کتاب «صحیح بخاری» آمده است. همچنین در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:

«قال رسول الله إنما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها»

صحیح مسلم، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1902، ح 94

از طرف دیگر «بخاری» آورده است:

«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926

به ما جواب بدهید که این قضیه چیست. این مطلب که حضرت فاطمه زهرا می‌فرماید بر ابوبکر غضب کردم در کتاب ما نیامده است. اگر توهین است یا توهین نیست «بخاری» این مطلب را آورده است.

افسانه ازدواج امیرالمؤمنین با دختر «ابوجهل» را هم به قدری زیر سؤال بردیم که از بیان کردن آن خجالت می‌کشند.

این روایت از قول «مسور بن مخرمه» نقل شده است که در زمان رحلت رسول گرامی اسلام دو ساله بوده که در دامن مادرش شیرخوار بوده است.

قضیه خواستگاری مربوط به سال دوم هجرت است، در حالی که تمام مورخین گفته‌اند سال دوم هجرت این شخص یا به دنیا نیامده بود و یا اواخر آن سال به دنیا آمده است.

حتماً ایشان در رحم مادرش بود، در حالی که مادرش به مسجد آمده بود و شنید که پیغمبر اکرم فرموده است علی بن أبی طالب قصد ازدواج با دختر «ابوجهل» را دارد و این روایت را مطرح کرد!!

یک حرفی بزنید که مرغ پخته به ریشتان نخندد و جوانان مسیحی بعد از خواندن کتاب‌هایتان شما را استهزاء نکند!!

مشخص است که یهودیان دست به کار بودند و این مطالب را آوردند. مرد و مردانه بگویید که این روایات ریشه و اصل ندارد.

جایگاه حدیث «من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة» در نزد بزرگان شیعه

در خصوص سؤالی که حضرتعالی داشتید، ما در جلسه گذشته مفصل نظریه آقایان را آوردیم، اما در خصوص بزرگان ما «مرحوم محمد تقی مجلسی» پدر «علامه مجلسی» در کتاب «روضة المتقین شرح من لا یحضره الفقیه» جلد سیزده صفحه 189 می‌نویسد:

«و فی الصحیح، عن حماد، عن عبد الأعلی قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول العامة إن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: من مات و لیس له إمام مات میتة جاهلیة»

در روایت صحیح از حماد و از عبد الأعلی نقل شده است که از امام صادق پرسیدم که اهل سنت نقل می‌کنند پیغمبر اکرم فرموده است: هرکسی بمیرد در حالی که امام نداشته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

«فقال: الحق و الله»

حضرت فرمود: به خدا سوگند این حق است.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، نویسنده: مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، محقق / مصحح: موسوی کرمانی، حسین و اشتهاردی علی پناه، ج 13، ص 189، ح 5883

بزرگان دیگر هم مفصل این مسئله را مطرح کردند که قضیه صحت روایت «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» کاملاً معلوم است. «شیخ مفید» (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 413 هجری در خصوص این روایت می‌نویسد:

«و أما الخبر فهو المتواتر عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا یعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة»

حدیث متواتری از پیغمبر اکرم است که می‌فرماید: هرکسی بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

الإفصاح فی الإمامة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: کنگره شیخ مفید، ص 28، باب مسألة الکلام فی الإمامة

حدیث متواتر به این معناست که به قدری روایات زیاد است که قابل ریب و شک نیست. «ابن تیمیه» در کتاب «مجموعة الفتاوی» جلد اول صفحه 109 می‌گوید:

«وَأَمَّا مَنْ أَنْکرَ مَا ثَبَتَ بِالتَّوَاتُرِ وَالْإِجْمَاعِ فَهُوَ کافِرٌ»

هرکسی حدیث متواتر را انکار کند کافر است.

مجموعة الفتاوی، نویسنده: ابن تیمیة، جلد: 1، وفات: 728، رده: مصادر عقائد سنی، خطی: خیر، چاپ: طبعة الشیخ عبد الرحمن بن قاسم، ص 109، فَصْلٌ: وَلَا بُدَّ مِن التَّنْبِیهِ عَلَی قَاعِدَةِ تَحَرُّک الْقُلُوبِ إلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ

از طرف دیگر بازهم «مرحوم محمد تقی مجلسی» در کتاب «شرح من لا یحضره الفقیه» جلد دوازدهم صفحه 253 می‌نویسد:

«الأخبار المتواترة فی هذا المعنی و غیره أن الإمامة من أصول الدین کما رواه العامة و الخاصة متواترا أنه من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، نویسنده: مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، محقق / مصحح: موسوی کرمانی، حسین و اشتهاردی علی پناه، ج 12، ص 253، بَابُ النَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ الْکتَاب

«مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد هشتم صفحه 368 می‌گوید:

«و قد روت العامة و الخاصة متواترا من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 8، ص 368، ح 41

«مرحوم کاشف الغطاء» که یکی از علما و فقهای بنام شیعه و متوفای 1228 هجری است، در کتاب «کشف الغطاء» می‌نویسد:

«ما تواتر من الجانبین من السنّة المحمّدیة أنّ: «من مات ولم یعرف إمام زمانه فقد مات میتة جاهلیة»

کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، نویسنده: الشیخ جعفر کاشف الغطاء، ناشر: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ج 1، ص 65، المبحث الخامس: فی الإمامة

پس در حقیقت این روایت هم از ناحیه شیعه و هم از ناحیه اهل سنت متواتر است. تعدادی از بزرگان ما می گویند که این روایت متفق علیه است، یعنی همه بر این روایت اتفاق نظر دارند.

به عنوان مثال آقای «نباتی بیاضی» متوفای 877 هجری در کتاب «الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم» جلد اول صفحه 196 می‌گوید:

«و قد أجمع المسلمون علی قوله ع من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»

مسلمانان اجماع دارند بر قول پیغمبر اکرم که می‌فرماید: هرکسی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، نویسنده: عاملی نباطی، علی من محمد بن علی بن محمد بن یونس، محقق / مصحح: رمضان، میخائیل، ج 1، ص 196، الفصل الثالث عشر [فی أن حبه حسنة و بغضه سیئة]

«قاضی نورالله شوشتری» صاحب کتاب «الصوارم المهرقة» می‌نویسد:

«الحدیث المشهور المتفق علیه من قوله ص من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»

الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة، نویسنده: شوشتری، نور الله بن شریف الدین، محقق / مصحح: حسینی، جلال الدین، ص 89، باب بیان أن من حارب أمیر المؤمنین ع قد مرق من الدین

به گفته ایشان این حدیث هم مشهور است و هم متفقٌ علیه است. «ابن میثم بحرانی» متوفای 679 هجری تعبیر دیگری دارد. ایشان می‌نویسد:

«فللخبر المشهور من مات ولم یعرف إمام وقته مات میتة جاهلیة»

شرح نهج البلاغة، نویسنده: ابن میثم البحرانی، ج 3، ص 236، البحث السابع عشر: کونه تعالی عالما

به گفته ایشان این روایت جزو اخبار مشهور است. امام صادق (علیه السلام) هم فرمودند:

«خُذْ مَا اشْتَهَرَ بَینَ أَصْحَابِک وَ دَعْ مَا نَدَر»

عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، نویسنده: ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، محقق / مصحح: عراقی، مجتبی، ج 13، ص 129، ح 12

«مرحوم شهید ثانی» در کتاب «حقائق الإیمان» هم می‌نویسد که این حدیث جزو احادیث مشهور است. «مولی محمد صالح مازندرانی» متوفای 1081 هجری در کتاب «شرح اصول کافی» جلد پنجم صفحه 176 می‌نویسد:

«فللخبر المشهور «من مات و لم یعرف إمام وقته فقد مات میتة جاهلیة»

شرح الکافی- الأصول و الروضة، نویسنده: مازندرانی، محمد صالح بن احمد، محقق / مصحح: شعرانی، ابوالحسن، ج 5، ص 176، الحدیث التاسع

«فیض کاشانی» در کتاب «الوافی» جلد دوم صفحه 120 می‌نویسد:

«الحدیث النبوی المشهور من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»

الوافي‏؛ نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام‏، اصفهان‏، 1406 ق‏، ج 2، ص 120، باب بیان

این قول بدان جهت است که آنها بدانند که این روایت در نزد علمای شیعه چه جایگاهی دارد.

بعضی از شیعیانی که قدری تحت تأثیر شبکه‌های وهابی قرار می‌گیرند، نسبت به این روایات تشکیک می‌کنند. این افراد هم باید بفهمند که این روایات از دیدگاه بزرگان چه موقعیتی دارد. «مرحوم سید» متوفای 664 هجری در کتاب «اقبال الأعمال» می‌نویسد:

«فَإِنَّ النَّقْلَ عَنْ صَاحِبِ الشَّرِیعَةِ النَّبَوِیةِ وَرَدَ مُتَظَاهَراً أَنَّهُ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة»

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 460، فصل فیما نذکره من فضل الله جل جلاله بعید الغدیر علی سائر الأعیاد و ما فیه من المنة علی العباد

به گفته ایشان این روایت به صورت «متظافر» یعنی قریب به متواتر آمده است. «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الغیبة» صفحه 12 می‌نویسد:

«هو خبر صحیح یشهد له إجماع أهل الآثار ویقوی معناه صریح القرآن»

هم خبر صحیح و مورد اجماع اهل حدیث است و قرآن هم آن را تأیید می‌کند.

«حیث یقول جل اسمه (یوم ندعو کل أناس بإمامهم فمن أوتی کتابه بیمینه فأولئک یقرأون کتابهم ولا یظلمون فتیلا)»

رسائل فی الغیبة، نویسنده: الشیخ المفید، تحقيق: علاء آل جعفر، اشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان؛ ج 1، ص 12، باب بسم الله الرحمن الرحیم

یک سؤال ساده از برادران اهل سنت: امام زمان شما کیست!؟

به فرموده قرآن کریم فردای قیامت، ما هر دسته را با امامشان صدا می‌کنیم:

(یوم ندعوا کل أناس بإمامهم)

فردا هر قومی را با امامشان صدا می‌کنیم.

سوره اسرا (17): آیه 71

یعنی هر امتی با امام خود محشور می‌شود. به عنوان مثال می گوییم ای اتباع امام صادق بیایید، ای اتباع امام باقر بیایید، ای اتباع حضرت ولی عصر بیایید.

این تعبیر را بزرگان اهل سنت هم دارند. به عنوان مثال در کتاب «الجامع لاحکام القرآن» اثر «قرطبی» متوفای 671 هجری جلد دهم صفحه 297 آمده است:

«وقال علی رضی الله عنه: بإمام عصرهم وروی عن النبی فی قوله: یوم ندعو کل أناس بإمامهم فقال: کل یدعی بإمام زمانهم وکتاب ربهم وسنة نبیهم»

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 10، ص 297، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..

به عنوان مثال ما الآن در قرن چهاردهم هستیم و از سال آینده وارد قرن پانزدهم می‌شویم. امام زمان ما در قرن پانزدهم په کسی است؟! فردای قیامت طبق امام زمان ما در قرن پانزدهم ما را صدا می‌زنند.

اگر در این عصر کسی از دنیا رفته است، فردای قیامت می گویند: ای مردمی که در سال 1399 یا 1400 از دنیا رفتید، با امام زمان خود به این سمت بیایید و حساب پس بدهید. امام زمان ما کیست؟!

این کتاب شیعه نیست و بنده تنها برای تأیید روایات اهل سنت آن را آوردم. در این روایت آمده است:

«کل یدعی بإمام زمانهم وکتاب ربهم وسنة نبیهم»

همچنین آقای «آلوسی سلفی» در کتاب «روح المعانی» جلد پانزدهم صفحه 120 همین روایت را آورده و ذیل آیه شریفه:

(یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم)

به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم.

سوره إسراء (17): آیه 71

می‌نویسد:

«وأخرج ابن مردویه عن علی کرم الله تعالی وجهه قال: قال رسول الله فی الآیة: یدعی کل قوم بإمام زمانهم وکتاب ربهم وسنة نبیهم»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 15، ص 120، باب الإسراء: (71) یوم ندعوا کل... ..

طبق این روایت هر ملت و هر امت و مسلمانان هر عصری را با امام زمانشان صدا می‌زنند.

ما از کارشناسان شبکه‌های وهابی سؤالی می‌پرسیم. شما از دنیا خواهید رفت، همانطور که پدر و مادر و اجدادتان از دنیا رفته است. وقتی از آنها سؤال می‌کنند که با امام زمان خود پای حساب بیایید، امام زمانشان چه کسی بوده است؟!

این روایات را ما نیاوردیم، بلکه روایات شماست. کاملاً واضح و روشن است که «مرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه)» می‌فرماید:

«هو خبر صحیح یشهد له إجماع أهل الآثار ویقوی معناه صریح القرآن»

این روایت پشتوانه قرآنی هم دارد، آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:

(یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم)

آقایان معتقدند مراد از (بِإِمامِهِم) امام زمان است. مدیران، کارشناسان و مجریان شبکه‌های وهابی «من هو إمام زمانک»؟! به ما جواب بدهید امام زمان شما که فردای قیامت می‌خواهند شما را با آنها صدا کنند کیست؟!

البته بنده بعداً یکی از شبهات را عرض خواهم کرد. وهابی‌ها می گویند امام ما قرآن است. اگر قرار باشد امام قرآن باشد، خودتان گرفتار خواهید شد.

هر کس منکر امامت ابوبکر و عمر باشد کافر است و باید کشته شود!!

وهابی‌ها ادعاهای مسخره‌ای می‌آورند و می گویند که امام زمان ما قرآن است!! امام زمان شما قرآن کریم است، در حالی که شما معتقدید:

«من أنکر إمامة أبی بکر رضی الله عنه فهو کافر»

هرکسی امامت ابوبکر را انکار کند کافر است.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 1، ص 139، باب خاتمة

چطور یک بام و دو هواست!! شما از یک طرف می گویید امام قرآن است و از طرف دیگر می گویید هرکسی امامت ابوبکر یا عمر بن خطاب را انکار کند کافر است!!

در کتاب «فتاوی الهندیة» که تمام فتاوی احناف را در آن آورده‌اند آمده است:

«من أَنْکرَ إمَامَةَ أبی بَکرٍ الصِّدِّیقِ رضی اللَّهُ عنه فَهُوَ کافِرٌ»

سپس می‌نویسد:

«وَالصَّحِیحُ أَنَّهُ کافِرٌ وَکذَلِک من أَنْکرَ خِلَافَةَ عُمَرَ رضی اللَّهُ عنه فی أَصَحِّ الْأَقْوَالِ»

الفتاوی الهندیة فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفة النعمان، اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعة من علماء الهند، دار النشر: دار الفکر - 1411 هـ - 1991 م، ج 2، ص 264، باب مُوجِبَاتُ الْکفْرِ أَنْوَاعٌ منها ما یتَعَلَّقُ بِالْإِیمَانِ وَالْإِسْلَامِ

چه اتفاقی افتاد؟! شما از یک طرف می گویید امام ما قرآن است و از طرف دیگر می گویید هرکسی امامت ابوبکر را انکار کند کافر است.

آقای «ابن نجیم» یکی از فقهای بزرگ مصر کتابی به نام «البحر الرائق» دارند که در شرح کتاب «کنز الدقائق فقه حنفی» است. ایشان در جلد پنجم می‌گوید: کفر با چند چیز ثابت می‌شود. یکی از آن موارد؛

«وَبِإِنْکارِهِ إمَامَةَ أبی بَکرٍ رضی اللَّهُ عنه»

البحر الرائق شرح کنز الدقائق، اسم المؤلف: زین الدین ابن نجیم الحنفی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، الطبعة: الثانیة، ج 5، ص 131، بَابُ أَحْکامِ الْمُرْتَدِّینَ

حال ممکن است کسی بگوید که امام من قرآن است و امامت ابوبکر را هم انکار کردم. چرا شما چنین فتوایی دادید؟! همچنین کتاب «الصوائق المحرقة» اثر «ابن حجر هیثمی» متوفای 974 هجری آورده است:

«فمذهب أبی حنیفة رضی الله عنه أن من أنکر خلافة الصدیق أو عمر فهو کافر»

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 1، ص 138، باب خاتمة

ما این روایات را چکار کنیم؟! جالب اینجاست که «ابن حجر» در کتاب «لسان المیزان» از قول «طبری» نقل می‌کند و می‌گوید:

«منکرا علیه مبتدع مبتدع هذا یقتل من قالان أبا بکر وعمر لیسا بامامی هدی یقتل یقتل»

هرکسی نگوید ابوبکر و عمر امام هدایت هستند، کافر است و قتل او هم واجب است.

لسان المیزان، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - 1406 - 1986، الطبعة: الثالثة، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند -، ج 5، ص 101، ح 344

ما مولوی‌های عزیز را دوست داریم. گرچه مطالبی هم علیه ما می گویند، ما حاضر نیستیم مطالب تند آنها را با تندی جواب بدهیم.

بیایید دوستانه بنشینیم و با همدیگر یک صحبت علمی داشته باشیم. چه اشکالی دارد؟! آیا آسمان به زمین می‌آید یا زمین به آسمان می‌رود؟! شما به تنهایی حرف می‌زنید و ما هم به تنهایی حرف می‌زنیم.

بیایید بنشینیم و ببینیم این قضیه چیست. وقتی شما از «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» و «علامه مجلسی» مطلبی علیه خلفا پیدا می‌کنید و در نماز جمعه مطرح می‌کنید و کلیپ درست می‌کنید، به این مسائل هم باید جواب بدهید.

خوب است که ما این روایات را به صورت کلیپ دربیاوریم و در فضای مجازی منتشر کنیم؟! آیا این اقدامات جز اختلاف چیز دیگری بر جای خواهد گذاشت؟!

ما بارها گفتیم یکی از افتخارات شیعه این است که تقلید از مجتهدی که از دنیا رفته را باطل می‌داند. به عنوان مثال اگر کسی بگوید که من از «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» یا آیت الله بروجردی تقلید می‌کنم، می گویند که تمام اعمالت باطل است.

یکی از شرایط تقلید این است که مجتهد باید زنده باشد. در مقابل اهل سنت چنین عقیده‌ای ندارند.

شما می گویید که حنفی‌ها از «ابوحنیفه» تقلید می‌کنند، در حالی که «ابوحنیفه» سال 150 هجری از دنیا رفته است. عزیزان مالکی از «امام مالک» تقلید می‌کنند، در حالی که «امام مالک» سال 179 هجری از دنیا رفته است.

عزیزان شافعی از «امام شافعی» تقلید می‌کنند، در حالی که در سال 204 هجری از دنیا رفته است. حنبلی‌ها از «احمد بن حنبل» تقلید می‌کنند که متوفای 241 هجری است.

این افتخار شیعه است که تقلید از مجتهد از دنیا رفته را باطل می‌داند. بنابراین شما ببینید فتاوی معاصرین ما که شیعیان از آنها تقلید می‌کنند چیست. اگر در اینها اشکالی پیدا کردید، ما موظف هستیم پاسخ بدهیم.

گفتار مراجع معاصر ما گفتار شیعه است. ما نسبت به مراجع معاصر وظیفه دفاع داریم. بر فرض اگر هم نتوانستیم دفاع کنیم، می گوییم که نمی‌توانیم دفاع کنیم که قطعاً چنین چیزی امکان پذیر نیست.

تمام فقهای معاصر ما از مراجع بزرگوار نجف تا مراجع بزرگوار قم فتوا دادند که اهانت به مقدسات اهل سنت حرام و خلاف شرع است.

اگر شما یک فتوا از مراجع مشاهیر حی بیاورید که فرموده باشند شما به اهل سنت توهین کنید و به مقدسات اهل سنت ناسزا بگویید، ما حاضریم هر جریمه‌ای که گذاشتید خدمتتان پرداخت کنیم و انتخاب جریمه را هم با خودتان می‌گذاریم.

در مقابل ما از علمای معاصر شما مطالب زیادی علیه شیعه حتی اهلبیت داریم، اما همه این مطالب را در سینه نگه می‌داریم؛ همانطور که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:

«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْبا»

به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم در حالی که گویی در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود، زیرا با چشم خود می‌دیدم میراثم به غارت می‌رود.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 48، خ 3

ما این مطالب را مطرح نمی‌کنیم، زیرا می دانیم مطرح کردن اینها جز تفرقه نتیجه دیگری به دنبال ندارد.

گاهی اوقات از باب الزام خصم و از باب اینکه یک جواب نقضی مطرح شود تا طرف مقابل دیگر این حرف‌ها را نزند، این مطالب را بیان می‌کنیم تا جوانان شیعه ما بدانند.

در هر صورت در رابطه با این روایت «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهیله» بزرگان ما مفصل گفتند یا متواتر است و یا متضافر است و یا گفتند مشهور است و یا گفتند در صحت آن شکی نیست.

بنابراین این روایت جزو روایاتی است که در میان شیعه حتی یک نفر را پیدا نمی‌کنید که در صحت این روایت اشکالی کرده باشد. ما نظر علمای شیعه را از زمان «شیخ مفید» تا «مرحوم کاشف الغطاء» و علمایی که در قرن دوازدهم و سیزدهم هستند را آوردیم.

از میان فقهای معاصر هم «مرحوم علامه امینی» در کتاب «الغدیر» همین مطالب را دارد. آیت الله سند از معاصرین ما همین تعبیر را دارد. آیت الله سبحانی همین تعابیر را دارند. فقها و بزرگان و مراجع معاصر ما هم همین تعابیر را دارند. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. بنابراین یک توقف داشته باشیم و یک میان برنامه ببینیم و دل‌ها را با ذکر مولا امیرالمؤمنین جلا بدهیم، زیرا که فرمودند:

«ذِکرُ عَلِی عِبَادَةٌ»

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 3، ص 202، فصل فِی مَحَبَّتِهِ ع

عرض سلام و خیر مقدم مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. جناب استاد تماس تلفنی داریم. اگر اجازه بفرمایید ابتدا تماس‌های تلفنی را پاسخ بدهیم، سپس وارد ادامه بحث شویم.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای محمد رضا از لاهیجان خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای محمد رضا از لاهیجان – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقا قزوینی عزیز و همچنین سلام و عرض ادب خدمت مجری عزیز برنامه.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

حاج آقا قزوینی بنده در مورد امامت و ولایت اهلبیت (علیهم السلام) یک تعداد سؤال داشتم که زود می‌پرسم تا وقت عزیزان گرفته نشود.

سؤال اول اینکه من امام صادق (علیه السلام) را مثال می‌زنم. می‌خواهم بدانم که آیا امام صادق با اینکه خانه نشین بودند و دستشان از حکومت و اجرای حکومت کوتاه بود، آیا بازهم به عنوان رهبر مسلمین و رهبر جامعه معرفی شده بودند یا خیر؟!

آیا اگر امام صادق می‌خواستند رهبر مسلمین باشند، باید حتماً تشکیل حکومت می‌دادند و حکومت دستشان می‌بود؟!

اگر از منظر ظاهری نگاه کنید، حکومت دست اشخاص دیگری نظیر بنی امیه و بنی عباس بود. بنده می‌خواستم این قضیه را از دیدگاه شیعه بدانم.

سؤال دوم این است که ما بنا را بر این می‌گذاریم که امام معصوم رهبر جامعه است، ولو خانه نشین هم باشد. می‌خواهم بدانم که آیا این خانه نشینی ملاک است یا خیر؟!

ما فرض را بر این می‌گذاریم که امام صادق (علیه السلام) از انظار خارج شدند و به غیبت کبری رفتند. آیا با این حال بازهم امام صادق رهبر مسلمین هست یا خیر؟!

سؤال سوم که جواب آن خیلی برایم مهم است این است که اگر ما بگوییم از منظر شیعه امام صادق (علیه السلام) رهبر مسلمین است ولو خانه نشین باشد و از انظار هم غائب شود، آیا یک جامعه می‌تواند همزمان دو رهبر معصوم داشته باشد؟!

این فرض به این صورت است که بگوییم امام موسی کاظم (علیه السلام) همزمان با پدرشان امام صادق (علیه السلام) رهبر جامعه هستند.

آیا این درست است یا جامعه باید یک رهبر معصوم داشته باشد که وقتی این رهبر معصوم از دنیا رفت، نوبت به معصوم بعدی می‌رسد.

اگر ممکن است سؤال سوم مرا هم با آیات و روایاتی که در این زمینه هست به ما نشان بدهید. بنده معذرت می‌خواهم اگر بی ادبی کردم و وقت شما را گرفتم. یا علی مدد، خدانگهدار

مجری:

جناب استاد بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای محمد رضای بزرگوار ما از حضرتعالی تشکر می‌کنیم. امام شئوناتی دارد؛ یکی از شئونات آن رهبری است، یکی از شئونات آن واسطه فیض است، یکی از شئونات آن مدیریت عالم هستی است یعنی همان کاری که حضرت خضر انجام دادند.

تفاوت امامت معنوی با امامت سیاسی ائمه معصومین (علیهم السلام)

یکی دیگر از شئونات امام پاسخگویی به احکام و جلوگیری از تحریف دین است. ما در رابطه با شئونات امام مفصل مطالبی را مطرح کردیم و هرکدام هم برای خودش دلیل مستقلی دارد.

حال در رابطه با اینکه رهبر مسلمانان باشد، آیا مراد شما رهبری سیاسی است یا رهبری معنوی است؟! در خصوص رهبری معنوی هیچ شک و ریبی نیست. امام صادق (علیه السلام) به «عتبه» و دیگران فرمود:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح را مگر جز از سینه ما اهلبیت جای دیگر پیدا نمی‌کنید.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

«ابوحنیفه» با آن عظمت می‌گوید:

«ولولا السنتان لهلک النعمان»

الحطة فی ذکر الصحاح الستة، اسم المؤلف: أبو الطیب السید صدیق حسن القنوجی، دار النشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت - 1405 هـ/ 1985 م، الطبعة: الأولی، ج 1، ص 264، باب خاتمة

«ابن تیمیه» با آن خباثت می‌گوید:

«فإن جعفر بن محمد لم يجئ بعده مثله»

تاریخ در دون عالم کسی مثل امام صادق را تحویل جامعه نداده است.

منهاج السنة النبوية، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم؛ ج 4، ص 126

گفتار ایشان نه به خاطر این است که عاشق امام صادق بوده، بلکه به خاطر نشر معارف دینی بود. هرکسی هر سؤال و مشکلی داشت مطرح می‌کرد و حضرت پاسخ می‌دادند. هرکسی از آیات قرآن سؤال می‌کرد حضرت به آن پاسخ می‌دادند.

امام صادق (علیه السلام) چهار هزار شاگرد داشتند که تعدادی از آنها از بزرگان اهل سنت بودند. معلوم است که رهبری دینی به عهده این بزرگواران بوده است.

امام کاظم (علیه السلام) در زندان هستند و رهبری دینی به عهده آن بزرگوار است. مردم سؤالاتی از حضرت می‌پرسند و جواب‌ها را از حضرت می‌گیرند و در میان مردم منتشر می‌کنند.

اهل سنت هم به این نتیجه می‌رسند که جز اهلبیت (علیهم السلام) کسانی نمی‌توانند پاسخگوی سؤالات و مشکلات مردم باشند.

مشاهده کنید امروز در مصر، امارات، کویت و دیگر بلاد تعدادی از مسائل مبتلابه را مشاهده کرده‌اند که با فقه اهل سنت سازگار نیست و مصیبت به بار آورده است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که تنها راه این است که فقه امام صادق را داشته باشیم.

به عنوان مثال در مصر می گویند که اگر یک مرد از دنیا برود و چهار سال بعد هم فرزندی به دنیا بیاید، بچه آن شخص است.

شخصی از دنیا رفته بود و یکی از همسرانش چندین سال بعد از فوت او فرزندی به دنیا آورده بود. این فرزند می‌گفت که پدرم فلان سرمایه دار بوده است.

علما به این نتیجه رسیدند که باید این قضیه را محدود کنیم، زیرا امکان ندارد که زنی پنج سال بعد فرزند به دنیا بیاورد و بچه بگوید که من وارث فلان شخص هستم.

در کویت هم همین اشکال پیش آمده بود. در نتیجه علما آمدند برمبنای فقه امام صادق عمل کردند و به این نتیجه رسیدند که حداقل شش ماه و حداکثر یک سال اگر فرزندی بعد از مردی به دنیا آمد متعلق به اوست.

بعد از یک سال اگر زن فرزندی به دنیا بیاورد، ارتباطی به همسر قبلی خود ندارد. امروزه دنیا به دنبال این است. کشورهای اهل سنت به دنبال رهبری معنوی اهلبیت (علیهم السلام) هستند.

عزیز من نسبت به رهبری سیاسی اهلبیت (علیهم السلام) امیرالمؤمنین در خطبه شقشقیه می‌فرماید: اگر جمعیت نخواهد و حجت بر امام تمام نشود، بر امام لازم نیست حکومت تشکیل دهد.

این همانند حکومت رسول گرامی اسلام است. در مکه امکانات و شرایط نبود و حضرت حکومت تشکیل ندادند. زمانی که پیغمبر اکرم به مدینه آمدند و زمینه فراهم بود، حضرت حکومت تشکیل دادند و رهبری سیاسی مردم را به دست گرفتند.

پیغمبر اکرم در مدینه قاضی می‌فرستادند، حاکم معین می‌کردند، فرمانده جنگ معین می‌کردند و ارتش معین می‌کردند.

امیرالمؤمنین در طول بیست و پنج سال امکاناتی در اختیار نداشتند، مردم حضرت را قبول نداشتند و به سراغ حضرت نیامدند. بعد از قتل عثمان حجت بر مردم تمام شد و امیرالمؤمنین حکومت تشکیل دادند.

بنابراین رهبر مسلمین بودن را باید تفکیک بفرمایید؛ رهبری دینی و معنوی یا رهبری سیاسی! نسبت به رهبری دینی مردم بخواهند یا نخواهند ائمه اطهار رهبری دینی هستند. عمر بن خطاب می‌گوید:

«لولا علی لهلک عمر»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 6، ص 41، فصل قال الرافضی وکان قلیل المعرفة بالأحکام أمر برجم حامل

خلفا هرجایی به بن بست می‌خوردند، به سراغ امیرالمؤمنین می‌رفتند. این روایت از ابوبکر هم نقل شده است. بنابراین رهبری معنوی ائمه اطهار سر جای خودش باقی است، چه حکومت تشکیل بدهند و چه حکومت تشکیل ندهند.

حال در خصوص اینکه می‌فرمایید اگر رهبر غایب شود حکم آن چیست، باید توضیحاتی بیان شود. امام صادق (علیه السلام) در مدینه هستند و در مکه نیستند. مردم مکه چکار می‌کردند؟!

همچنین در یمن و ایران شیعیانی زیادی وجود داشتند. ائمه اطهار (علیهم السلام) وکلایی را معین می‌کردند.

به عنوان مثال «صفوان» یکی از اصحاب خاص امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) است. ایشان نماینده رسمی حضرت در بصره هستند. همچنین «زراره» نماینده حضرت در کوفه هستند.

ائمه اطهار نمایندگانی داشتند که این نمایندگان از نظر علمی مورد تأیید امام بودند. ائمه اطهار آنها را در بلاد منتشر می‌کردند تا اگر مردم مشکلاتی دارند از آنها سؤال کنند.

راوی می‌گوید: «عمری» و پسرش ثقه هستند؟! ما می‌توانیم معالم شریعت را از او بگیریم؟! حضرت فرمودند:

«الْعَمْرِی وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیا إِلَیک عَنِّی فَعَنِّی یؤَدِّیان»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 330، ح 1

همچنین نقل شده است که افرادی در خصوص «یونس بن عبدالرحمن» سؤال می‌پرسند. اگر اشتباه نکنم ایشان مدتی در بصره بوده است. افراد می‌پرسند:

«أَ فَیونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَم»

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 27، ص 147، ح 33448

این برای شیعیان به فرهنگ تبدیل شده بود. وکلا نمایندگان تام الاختیار امام هستند. حال بعضی از وکلایی هم بودند که معصوم نبودند که به انحراف کشیده شدند، البته تعدادشان بسیار کم بود.

از زمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) از میان کسانی که وکیل تام الاختیار ائمه اطهار بودند چند نفر به انحراف کشیده شدند. اصلاً وکیل بودن نشانه وثاقت راوی است.

در خصوص این سؤال که پرسیدند یک جامعه می‌تواند دو معصوم داشته باشد یا خیر، دو معصومِ امام نمی‌تواند داشته باشد. وجود دو معصوم امام در یک زمان از محالات است.

در زمان امام حسن مجتبی و امام حسین (علیهم السلام)، امام حسن مجتبی امام بودند و امام حسین در تمام قضایا تابع امام حسن مجتبی بودند.

وقتی امام حسن مجتبی از دنیا رفتند، امام حسین امام شدند و امام سجاد و امام باقر تابع امام حسین (علیه السلام) بودند. امامان بعدی هم به همین صورت بوده است.

از دیدگاه مشرب شیعه در یک جامعه دو معصوم یا دو امام امکانپذیر نیست. امام در کل کره زمین بلکه در کل عالم یک امام بیشتر نیست و ما نمی‌توانیم یک امام بیشتر داشته باشیم.

این هم سه سؤال آقا محمدرضا از لاهیجان که پاسخ داده شد. بینندگان عزیز کم روی خط می‌آیند و کم سؤال می‌پرسند، اما سؤالی که می‌پرسند پربار است.

مجری:

اگر بازهم تماس داریم، تماس بگیریم. آقای علی اکبر از بابل پشت خط هستند. آقا علی اکبر خدمت شما سلام عرض می‌کنم.

بیننده (آقا علی اکبر از بابل – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم

تو زهرایی و چشمان همه بر تن توست

دل شیعه تو غرق غم توست

عزادار غم قد خم توست

سیه پوش جوانی تو و عمر کم توست

امید دل شیعه به ظهور پسر توست

همه آرزویش ساخت و ساز حرم توست

با سلام خدمت حضرت استاد و مجری محترم. ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به شما تسلیت عرض می‌کنم. با اجازه شما می‌خواهم به شبهه‌هایی در قضیه فدک پاسخ بدهم.

آیا دلیلی برای اینکه پیغمبر اکرم فدک را به عنوان ملک شخصی به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داده باشد وجود دارد؟! آیا اصلاً فدک بیت المال بود یا ملک خالص پیغمبر اکرم بود؟!

با کمک درس‌های استاد آیت الله قزوینی جواب را از کتاب اهل سنت می‌دهم. «طبری» متوفای 310 هجری در کتاب «تاریخ طبری» جلد دوم صفحه 138 این مطلب را آورده است که خیبر غنایم مسلمانان بود و فدک ملک خالص پیغمبر اکرم بود.

دلیل آن این بود که هیچ لشکرکشی صورت نگرفته بود. آیه ششم از سوره مبارکه حشر می‌فرماید: آنچه شما بدون لشکرکشی و مسالمت آمیز بگیرید، ملک خودتان است. فدک فیء است. اموالی که بدون جنگ به دست می‌آید فیء است.

در جای دیگر کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم صفحه 15 و آقای «ذهبی» متوفای 748 هجری همین متن را در کتاب «تاریخ الإسلام» دارد. در اینجا از قول «مغازی» آمده است که اموال خیبر بیت المال بود، اما فدک هیچ ارتباطی به مسلمانان نداشت.

آقای «ابویعلی» متوفای 307 هجری در کتاب «مسند أبی یعلی» جلد دوم صفحه 334 و جلد دوم صفحه 534 این مطلب را دارد. «ابو سعید خدری» می‌گوید که وقتی آیه شریفه:

(وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه)

و حق نزدیکان را بپرداز.

سوره إسراء (17): آیه 26

آمده است، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فاطمه زهرا را صدا زد و فدک را به او عطا کرد. قرآن کریم در آیه 36 از سوره مبارکه احزاب می‌فرماید: تسلیم در برابر پیغمبر اکرم نشانه ایمان است.

این آیه می‌فرماید که اگر پیغمبر اکرم تصمیم گرفت کاری را انجام دهد، کسی حق انتخاب و حق اختیار ندارد. همچنین آیه 65 از سوره مبارکه نساء هم می‌فرماید که تابع محض و تسلیم محض پیغمبر اکرم باشید.

مگر پیغمبر اکرم به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نبود؟! به فرموده آیات 3 و 4 از سوره مبارکه نجم پیغمبر اکرم تابع وحی است.

در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه 153 آمده است که پیغمبر اکرم می‌فرماید: دخترم! رضایت و خشم تو همچون رضایت و خشم خداوند است.

ناراحتی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به جایی رسیده بود که فرمودند: یا علی! مرا شبانه غسل و کفن کن و مرا شبانه دفن کن. به گفته «قتیبه» این بدان جهت بود که ابوبکر در مراسم شرکت نکند. اگر اجازه بدهید یک شعر کوتاه هم بخوانم.

مجری:

خیلی کوتاه باشد.

بیننده:

هوای مدینه دلگیر است

فضه آمد ولی کمی دیر است

سوره کوثر از نفس افتاد

این چه تفسیر و این چه تقدیر است

اللهم عجل لولیک الفرج

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

احسنتم، بارک الله آقای علی اکبر. ما قبلاً هم در غنچه‌های مهدوی دو تن از بابل داشتیم. محمد سجاد از بابل و نازنین زهرا از بابل. شما با آنها نسبتی دارید؟

بیننده:

محمد سجاد برادرم است و نازنین زهرا دختر خاله‌ام است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

معلوم می‌شود که خانوادگی اهل علم و فضل هستید. پس شما برادر محمد سجاد هستید. شما چند ساله هستید؟!

بیننده:

یازده ساله.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما دو سال از محمد سجاد بزرگتر هستید؟

بیننده:

نه یک سال بزرگترم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما آمار غنچه‌های مهدوی را داریم. خداوند ان شاءالله هم شما هم محمد سجاد و هم دخترمان نازنین زهرا عبدی را حفظ کند که جزو غنچه‌های مهدوی بودند و ما هدایای کوچکی به آنها تقدیم کردیم.

بازهم اگر عزیزان غنچه‌های مهدوی به برنامه‌های ما گل ببارانند، ما استقبال می‌کنیم. ما قول قطعی نمی‌دهیم، اما تشکری از آنها خواهیم کرد یا کسانی که تحلیل بسیار خوبی داشته باشند هدیه کوچکی خدمتشان تقدیم خواهیم کرد.

خدا خیرتان بدهد، دست شما درد نکند. به پدر و مادر و اخوی‌تان هم سلام برسانید. خدانگهدار.

مجری:

خدانگهدار شما. تماس بعدی آقای بهادری از کرج هستند. آقای بهادری سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی. ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همه شیعیان عرض تسلیت دارم.

حضرت آقا سؤالی که از آقایان وهابی دارم این است که در جریان حدیث قرطاس جناب خلیفه به رسول خدا گفت: نگو و ننویس!

در مقابل بعد از هفتاد و دو ساعت خدمت ابوبکر که خلیفه شده است می‌رود و می‌گوید هرچه دلت می‌خواهد بگو، اسلام است.

همانطور که استحضار دارید و در کتاب «کنز العمال» آمده است، ابوبکر به صورت قهر رفت و در خانه نشست. خلیفه دوم به او گفت که چرا در خانه نشستی؟! ابوبکر گفت: به این جهت که تو مرا بیچاره کرده‌ای، من علم ندارم.

عمر بن خطاب گفت: علم نیاز نیست و هرچه در دلت رسید بگو اسلام است. اگر مطابق میل خدا بود دو ثواب می‌بری و اگر نبود یک ثواب می‌بری.

حال سؤال من از آقایان این است که شما می گویید ما تنها مرجعیت علمی اهلبیت را قبول نداریم. شخص پیغمبر اکرم هم در غیر ابلاغ قرآن حکمش حجت نیست یعنی مرجعیت او را قبول نداریم.

خلیفه گفته است که بین خدا و رسولش اختلافی هست و هماهنگی نیست، زیرا هرچیزی که پیغمبر اکرم فکر می‌کند و اقتدا می‌کند ربطی به خدا ندارد. این مطلب را «ابن ابی الحدید» می‌گوید.

بسیاری از جاها رسول گرامی اسلام امر می‌کرد کاری انجام دهد، اما مورد قبول خداوند متعال نبود. این کلام عمر بن خطاب است.

این بدان معناست که خداوند متعال به هیچ وجه مرجعیت اهلبیت یعنی مرجعیت امیرالمؤمنین را تصویب نکرده بود. رسول خدا هم اصرار داشتند که علی بن أبی طالب حتماً باید خلیفه شود و من هستم که جلوی تصمیم خدا را گرفتم.

سؤال من این است که آقای خلیفه دوم که در عالم برزخ هستید، چرا تصمیم پیغمبر اکرم فتنه ایجاد می‌شود و حضرت می‌فرماید که من اجازه نمی‌دهم و مرجعیت علمی و دینی علی بن أبی طالب منجر به فتنه می‌شود؟!

چگونه است که نظر پیغمبر اکرم منجر به فتنه می‌شود، اما نظر شما ستادی به ریاست پسرت «عبدالله بن عمر» درست کردید و گفتید که ما اصلی به عنوان صحابه جعل کردیم و هرچه بگویند اسلام است.

چگونه عمر بن خطاب مرجعیت رسول خدا را به رسمیت نمی‌شناسد، اما ما باید مرجعیت ابوبکر و عمر بن خطاب را قبول کنیم؟!

سؤال دوم این است که آقایان وهابی همانطور که حضرت آقا گفتند روایتی از رسول گرامی اسلام داریم که می‌فرماید:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

امام زمان ابوبکر و عمر بن خطاب و عثمان و معاویه چه کسی بوده است؟! به ما جواب بدهید! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنونم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از شما ممنون و متشکریم. ما قضیه چهل تکه در تلویزیون را متوجه نشدیم و تنها پیام آن را داشتیم که استفاده کنیم و ببینیم قضیه چهل تکه چه بوده است و متعلق به کدامیک از این شبکه‌ها بوده است.

ایشان از هنرمندان بسیار با سابقه هستند، نه طلبه هستند و نه استاد دانشگاه هستند. ایشان هنرمند هستند و در بسیاری از فیلم‌ها برنامه‌های خوبی داشتند.

همسر ایشان تکه‌ای برای ما فرستاده بود، اما تاریخ نزده بودند که متعلق به چه تاریخی است و در کدام شبکه پخش می‌کند.

ما به موفقیت ایشان تبریک عرض می‌کنیم. ایشان هر جلسه‌ای که می‌آیند نکاتی را به صورت بسیار محترمانه و مستدل و مستند مطرح می‌کنند.

مجری:

خیلی ممنون. تماس دیگری داریم. خدمت شما سلام عرض می‌کنم، خود را معرفی بفرمایید و بگویید که از کجا هستید.

بیننده (جواد رفیعی از اصفهان – اهل سنت):

سلام، خسته نباشید. جواد رفیعی هستم از شهرستان خمینی شهر استان اصفهان. بنده دو سؤال داشتم.

سؤال اول اینکه قضیه فدک چیست و سؤال دوم اینکه موضوع سیلی زدن حضرت عمر در کوچه به حضرت فاطمه زهرا چیست. سؤال سوم اینکه وقتی امام زمان غیبت کردند، چرا بعد از غیبت کبری کسی را جایگزین نکردند. بنده می‌خواستم این سه سؤال را بپرسم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با قضیه فدک ما مفصل بحث کردیم. وقتی آیه شریفه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه) نازل شد، رسول اکرم فدک را که ملک شخصی‌شان بود به حضرت فاطمه زهرا عطا فرمودند. همه علمای اهل سنت بر این عقیده هستند. «طبری» می‌گوید:

«فکانت خیبر فیئا للمسلمین وکانت فدک خالصة لرسول الله»

غنائم خیبر متعلق به مسلمانان بود، اما فدک خالص مخصوص رسول اکرم بود.

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 138، باب ذکر الأحداث الکائنة فی سنة سبع من الهجرة

همچنین در کتاب «تاریخ الإسلام» اثر «ذهبی» جلد 2 صفحه 422 و کتاب «تفسیر بغوی» جلد چهارم صفحه 197 این مطلب را آورده است. تمامی آقایان این قضیه را آوردند و اجماع است که فدک ملک شخصی رسول اکرم بوده است.

از طرف دیگر «ابو یعلی» متوفای 307 هجری در کتاب «مسند» جلد دوم از قول «ابو سعید خدری» نقل می‌کند که وقتی آیه شریفه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه) نازل شد،

«دعا النبی فاطمة وأعطاها فدک»

پیغمبر اکرم حضرت فاطمه زهرا را خواست و فدک را به ایشان داد.

مسند أبی یعلی، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن المثنی أبو یعلی الموصلی التمیمی، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، تحقیق: حسین سلیم أسد، ج 2، ص 334، ح 1075

این روایت هم الی ماشاءالله در منابع آمده است. به عنوان مثال «بلاذری» متوفای 279 هجری در کتاب «فتوح البلدان» صفحه 43 مفصل این قضیه را آورده است. آقای «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» این قضیه را آورده است.

«شوکانی» در کتاب «فتح القدیر» این قضیه را آورده است. «بیهقی» در کتاب «سنن» این قضیه را آورده است. «ابن کثیر دمشقی» این روایت را آورده است.

تمامی علمای اهل سنت آورده‌اند که رسول اکرم بعد از آیه شریفه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه) فدک را به حضرت فاطمه زهرا داد.

ظاهراً غصب کردن یا غصب نکردن فدک در سؤال ایشان نبود. اگر در این قسمت هم حساس بودید، هفته آینده روی خط تشریف بیاورید و سؤال خود را مطرح کنید و ببینید که فدک را چطور از حضرت فاطمه زهرا گرفتند.

در کتاب «صحیح بخاری» جلد چهارم صفحه 210 حدیث 3714، جلد چهارم صفحه 42 حدیث 3093 و جلد پنجم صفحه 82 حدیث 4240 قضایای فدک مطرح شده است. «صحیح مسلم» جلد پنجم صفحه 152 حدیث 4468 بحث فدک را مطرح کرده است.

حضرت فاطمه زهرا ابتدا فدک را به عنوان مال شخصی مطالبه کردند. خلفا شاهد خواستند، اما شاهدهای حضرت فاطمه زهرا را قبول نکردند.

حضرت فاطمه زهرا فرمودند: بر فرض اگر فدک ملک شخصی من نیست، پیغمبر اکرم جز من وارثی ندارد و ادعای ارث کردند. در مقابل خلفا حدیثی درست کردند و گفتند که پیغمبر اکرم فرمود:

«لَا نُورَثُ ما تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ»

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1378، ح 1757

و فدک را به حضرت فاطمه زهرا ندادند.

مجری:

سؤال دوم ایشان در رابطه با قضایای کوچه بود که اتفاقاتی در کوچه برای حضرت فاطمه زهرا افتاده بود. فکر می‌کنم شاید منظورشان ادامه غصب فدک بوده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قضایای کوچه را آقایان اهل سنت آورده‌اند مبنی بر اینکه مسئله غصب فدک به چه نحو بوده است. حضرت فاطمه زهرا فدک را درخواست کردند و ابوبکر نوشت، خلیفه دوم آن را پاره کردند. این‌ها قضایایی است که در منابع اهل سنت آمده است.

مجری:

احتمالاً در شب‌هایی که مختص به ایام فاطمیه باشد این قضایا مورد بحث قرار می‌گیرد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ما در آن شب‌ها مفصل این قضایا را مطرح خواهیم کرد.

مجری:

سؤال سوم ایشان در مورد غیبت کبری بود و پرسیدند که چطور امام زمان کسی را جانشین تعیین نکرده است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امام زمان (ارواحنا فداه) دو وظیفه دارند. یک وظیفه تدبیر عالم هست که طبق روایاتی که ما داریم مدبر عالم هستند.

«المدبّرات أمرا»

ملائکه تحت تدبیر و اراده حضرت ولی عصر هستند. امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «مصباح الهدایة» صفحه 140 حدیث رضوی را مطرح می‌کنند. در اینجا از حضرت سؤال می‌کنند:

«یا رسول الله، فأنت أفضل، أم جبرئیل (ع)؟»

حضرت در جواب فرمود:

«وإنّ الملائکة لخدّامنا وخدّام محبّینا»

مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، نویسنده: السید الخمینی، ص 73، باب مطلع 12

ملائکه که «المدبّرات أمرا» هستند، همگی تحت فرمان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هستند. اهل سنت هم بر این عقیده هستند که یک عده به نام اوتاد هستند که تدبیر عالم به عهده آنان است.

«ابن تیمیه» هم معتقد است که بعضی اوتاد هستند که بارش باران و رفع گرفتاری‌ها توسط آنهاست. بحث اینکه عالم مدبراتی دارد که این مدبرات هم از جنس انسان است، شیعه و سنی بر این اتفاق نظر دارند.

حضرت ولی عصر یاران و نمایندگانی دارد که کارشان تدبیر عالم، رفع گرفتاری و مشکلات مردم است و کارهایی است که حضرت خضر انجام می‌داد.

مثال نمونه‌ای که خداوند عالم توسط حضرت خضر از تدبیر عالم برای حضرت موسی نشان داد، افرادی هستند که در اختیار حضرت هستند. بعضی از آنها افرادی می‌شناسند و بعضی افراد توفیق دارند که خدمت آن‌ها می‌رسند.

ما نمونه‌های زیادی از آنها داشتیم. کسانی که از طرف حضرت ولی عصر مأمور رفع گرفتاری هستند، اما دکان باز نکردند و در گمنامی هستند.

یکی از مسئولین منزل یکی از این آقایان را پیدا کرده بود، اما ایشان منزلش را فروخته بود و به سمت دیگری رفته بود تا این آقا دوباره نیاید. این افراد در گمنامی به سر می‌برند و الآن هم خدمت حضرت ولی عصر هستند.

این افراد یک سری وکلای حضرت هستند که ملازم و متابعین ارادات حضرت هستند و مشکلات مردم را هم حل می‌کنند. حضرت یک دسته هم نواب عامه دارند.

«فَأَمَّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یقَلِّدُوه»

التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، نویسنده: حسن بن علی، امام یازدهم علیه السلام، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص 300، ح 143

اگر هرکدام از فقها دارای این شرایط بودند، نواب حضرت هستند. در خصوص این افراد باید ما خودمان مجتهد شناس باشیم و ببینیم آیا این ویژگی‌هایی که حضرت برای نایب خود معین کرده است در این شخص هست یا نیست.

اگر ما مجتهد شناس نیستیم، ببینیم کسانی که مجتهد شناس یا اعلم شناس هستند آنها را شناسایی کنند. مراجع عظام تقلید هم طبق روایات متعدد نواب حضرت هستند، اما به نیابت عام نه به نیابت خاص.

حضرت ولی عصر در غیبت صغری چهار نائب خاص داشتند و بعد هم نوبت به نواب عامه رسید. این مسئله دعوا و عصبانیت هم ندارد.

مجری:

احسنتم، بسیار از حضرتعالی ممنون و متشکرم. جناب استاد وقت ما به پایان رسیده است. من سؤال جدید مطرح نمی‌کنم، زیرا وقت نداریم. اگر نکته‌ای باقی مانده است بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما از عزیزان التماس دعا داریم. ان شاءالله در ایام فاطمیه نزدیک است. تلاش کنند که به تعبیر مقام معظم رهبری فاطمیه همانند عاشورا پرشور برگزار شود.

حال یک عده بخواهند یا نخواهند به کوری چشم وهابیت ایام فاطمیه مثل ایام عاشورا باید پرشور و باشکوه تمام برگزار شود. ما در رابطه با فاطمیه به هیچ قیمتی کوتاه نخواهیم آمد. ان شاءالله امیدواریم همه موفق و مؤید باشند.

مجری:

ان شاءالله، حضرت آیت الله حسینی قزوینی خیلی ممنون و متشکرم. همچنین تشکر می‌کنم از محضر شما بینندگان عزیز و ارجمند. ان شاءالله تا برنامه آینده که بازهم خدمت شما برسیم شما را به خالق یکتا می‌سپارم.

 
 
 




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها