2024 December 10 - سه شنبه 20 آذر 1403
اهمیت پاسخ به شبهات در بیان امام صادق (علیه السلام)
کد مطلب: ١١٧١٨ تاریخ انتشار: ٢٥ ارديبهشت ١٤٠٢ - ١٤:٠٦ تعداد بازدید: 1854
سخنراني ها » عمومي
شب شهادت امام صادق علیه السلام
اهمیت پاسخ به شبهات در بیان امام صادق (علیه السلام)

سخنرانی عمومی 97/04/17

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 97/04/17

موضوع: اهمیت پاسخ به شبهات در بیان امام صادق (علیه السلام)

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمّد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله

خدا را بر تمام نعمت‌هایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می‌گوییم و شهادت جانسوز و مظلومانه رئیس مذهب امام صادق (سلام الله علیه) را به پیشگاه مقدس مولا و سرور و تاج سرمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و به صاحب نعمت ما حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و همچنین به همه دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت و شما عزیزان و گرامیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی امام صادق (علیه السلام) سوگند می‌دهم پاداش ما را در این مصیبت جانکاه فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد، با ذکر صلوات غراء ان‌شاءالله.

قبل از آغاز سخن روایتی را از امام صادق (علیه السلام) تقدیم کنم. حضرت به «اسحاق بن عمار» فرمودند:

«یا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کأَنَّک تَرَاهُ»

یا اسحاق! از خداوند عالم آنچنان بترس که گویا او را می‌بینی.

«وَ إِنْ کنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاک»

اگر ایمانت در حدی نیست که خدا را مشاهده کنی و ببینی، یقین کن که خداوند تو را می‌بیند.

«فَإِنْ کنْتَ تَرَی أَنَّهُ لَا یرَاک فَقَدْ کفَرْتَ»

اگر معتقد هستی که خدا تو را نمی‌بیند کفر است.

«وَ إِنْ کنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یرَاک ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیک»

اگر معتقد هستی که خداوند تو را می‌بیند با این حال بازهم گناه می‌کنی، نسبت به خداوند بی‌مهری می‌کنی و به نظر خداوند بی‌توجهی می‌کنی.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 68، ح 2

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: سرمنشأ تمام گناهان ما به ضعف ایمان ما و شاهد ندیدن خداوند عالم بر خود ما برمی‌گردد.

اگر ما به نظارت خداوند عالم به اندازه نظارت یک کودک خردسال اهمیت دهیم، هرگز گناه نمی‌کنیم. زمانی که یک کودک خردسال کنار ماست، نزد او کار خلاف ادب از ما سر نمی‌زند.

حال با اینکه خداوند عالَم، عالِم به تمام اسرار و خفیات است و ناظر و آگاه بر تمام اعمال و کردار ماست، گناه می‌کنیم.

بنده خواستم این جمله را از امام صادق سلام الله علیه در طلیعه سخنانم عرض کرده باشم. امشب که متعلق به رئیس مذهب امام صادق سلام الله علیه است مقداری صحبت کنم؛ گرچه نمی‌شود در یکی دو جلسه حق مطلب را نسبت به این بزرگوار ادا کرد، زیرا:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

من عرایضم را در سه چهار بخش تقدیم می‌کنم. بخش اول نگاه بزرگان اهل سنت به امام صادق سلام الله علیه است.

علی رغم اینکه خلفا و دشمنان، تمام تلاششان را به کار بردند تا نقطه ضعفی از زندگی ائمه اطهار پیدا کنند و با آن نقطه ضعف جایگاه آنان را در جامعه مخدوش کنند و آنان را در جامعه بی‌آبرو کنند، با تمام این تلاش‌ها دشمنان نه تنها نتوانستند نقطه ضعفی پیدا کنند، بلکه بزرگان و ارکان علمی آن‌ها تعابیری نسبت به ائمه اطهار به کار برده‌اند که این تعابیر را در ائمه اربعه خودشان همانند «مالک»، «ابوحنیفه»، «شافعی» و «أحمد بن حنبل» به کار نبردند.

«ذهبی» که در نصب و عداوت با اهلبیت آوازه دهر خود بود و به تعبیر بعضی از شاگردانش که می‌گوید: "استاد ما یک فرد ناصبی است و تمام تلاش خود را به کار می‌برد روایاتی که مربوط به خلافت امیرالمؤمنین و افضلیت امیرالمؤمنین است را به نوعی از کار بیندازد" ،  تلاش می‌کند در روایات مربوط به خلافت و افضلیت امیرالمؤمنین یا اشکال سندی کند و یا اشکال دلالی کند، اما اگر اشکال سندی و دلالی پیدا نکرد می‌گوید: «القلب یشهد أنه باطل»؛ قلب من شهادت می‌دهد که این روایت باطل است!!

«ذهبی» در کتاب «میزان الاعتدال» جلد 2 صفحه 613 حدیث معروف رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را می‌آورد که حضرت می‌فرماید:

«یا علی حبیبک حبیبی و حبیبی حبیب الله، عدوک عدوی و عدوی عدو الله»

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج2، ص613 تحقيق: البجاوي، علي محمد، ناشر: دار المعرفة، بيروت.

ولی آن را ضعیف می‌خواند! علی رغم اینکه «حاکم نیشابوری» به صراحت بر صحت روایت اعتراف می‌کند و بزرگان دیگر اهل سنت این روایت را با تصحیح سندی ذکر می‌کنند.

با تمام این احوالات قلب «ذهبی» نمی‌تواند این روایت را قبول کند! زیرا با قبول این روایت مبانی فکری و اعتقادی او برای همیشه متزلزل می‌شود.

«ذهبی» با همین شدت نصب و عداوت زمانی که در کتاب «تاریخ الإسلام» جلد 9 صفحه 93 به امام صادق (علیه السلام) می‌رسد، تعبیر جالبی دارد و می‌نویسد:

«مناقب جعفر کثیرة، وکان یصلح للخلافة»

مناقب و فضائل امام صادق ، فراوان است و صلاحیت خلافت دارد.

«لسؤدده وفضله وعلمه وشرفه رضی الله عنه»

به خاطر سیادت، بزرگی، فضائل، اعمال و کردارش شایستگی خلافت دارد.

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 9، ص 93، باب 4 جعفر الصادق، م

او همچنین در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد ششم صفحه 257 زمانی که به امام صادق سلام الله علیه می‌رسد، از قول «ابوحنیفه» رهبر حنفی‌ها متوفای 150 نقل می‌کند که وی گفت:

«ما رأیت أحدا أفقه من جعفر بن محمد»

من هرگز فقیه‌تر از امام جعفر صادق ندیدم.

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 6، ص 257، باب 117 جعفر بن محمد (ع)

همچنین «ابوحنیفه» که دو سال در مسافرتی که امام صادق به کوفه داشت سکونت گزیده بود و افتخار شاگردی حضرت را پیدا کرد، به صراحت اعلام می‌کند:

«لولا السنتان لهلک النعمان»

اگر آن دو سال نبود ، من ابو حنیفه بیچاره می‌شدم.

الکتاب: مختصر التحفة الاثنی عشریة، ألّف أصله باللغة الفارسیة: علامة اله‌اند شاه عبد العزیز غلام حکیم الدهلوی، نقله من الفارسیة إلی العربیة: (سنة 1227 هـ) الشیخ الحافظ غلام محمد بن محیی الدین بن عمر الأسلمی، اختصره وهذبه: (سنة 1301 هـ) علامة العراق محمود شکری الألوسی، حققه وعلق حواشیه: محب الدین الخطیب، الناشر: المطبعة السلفیة، القاهرة، عام النشر: 1373 هـ، ج 1، ص 8، باب الشیعة السبیة

«آلوسی» این مطلب را در کتاب «مختصر التحفة الاثنی عشریة» با آب و تاب نقل می‌کند و می‌نویسد: این سخن «ابوحنیفه» بر فراز تاریخ می‌درخشد که او با صدای رسا فریاد می‌زند:

«لولا السنتان لهلک النعمان»

«ابن تیمیه حرانی» بزرگ لیدر وهابیت و بزرگ نظریه پرداز وهابیت یا به تعبیر دیگر پیغمبر و خدای وهابیت در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد چهارم صفحه 126 وقتی به امام صادق (علیه السلام) می‌رسد، می‌گوید:

«فإن جعفر بن محمد لم یجیء بعد مثله»

تاریخ کسی همانند امام جعفر صادق را سراغ ندارد.

او به صراحت می‌نویسد که تاریخ همانند امام صادق را به خود ندیده‌ است. کسانی که دشمن اهلبیت هستند و کمر همت برای مخدوش کردن جایگاه اهلبیت علیهم السلام بسته‌اند، زمانی که به ائمه اطهار به ویژه امام صادق می‌رسند این چنین تعابیر زیبا و عالی و ارزشمند دارند.

البته سخن در این زمینه زیاد است، اما من به همین اندازه اکتفا می‌کنم. نکته دیگری که لازم است در چنین شبی به آن اشاره شود، این است که غالب بزرگان و چهره‌های برگزیده اهل سنت افتخار شاگردی امام صادق سلام الله علیه داشتند.

علمایی مانند «ابوحنیفه»، «مالک» متوفای 179 هجری، «شافعی» متوفای 204 با یک واسطه، «احمد بن حنبل» با دو واسطه شاگردان امام صادق هستند.

همچنین بسیاری از شخصیت‌های برجسته اهل سنت همانند «سفیان بن عیینه»، «سفیان ثوری»، «شعبه»، «مالک بن أنس»، «محمد بن اسحاق»، «یحیی بن سعید قطان» که یکی از چهره‌های برگزیده و فقهای نامی اهل سنت هستند پای درس امام صادق نشستند.

علمای نامبرده همگی افتخار شاگردی امام صادق (علیه السلام) را دارند. دوستان به کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» که مفصل‌ترین و گسترده‌ترین کتاب رجالی اهل سنت است و در 35 جلد تدوین شده است مراجعه کنند تا با اسامی شاگردان امام صادق آشنا شوند.

در جلد پنجم این کتاب صفحه 75 وقتی شاگردان امام صادق را می‌شمارد، بزرگان و افراد نامی و اهل سنت را جزء کسانی می‌شمارند که از کنار مائده علمی امام صادق (علیه السلام) بهره برده‌اند.

«ابن تیمیه حرانی» در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد چهارم صفحه 126 وقتی به امام صادق می‌رسد، می‌گوید:

«وقد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة»

امامان ما علوم را از محضر امام صادق گرفتند.

«کمالک وابن عیینة وشعبة والثوری وابن جریج ویحیی بن سعید وأمثالهم من العلماء المشاعیر الأعیان»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 126، فصل قال الرافضی فهؤلاء الأئمة الفضلاء المعصومون

او بخشی از شخصیت‌های علمی که شاگردان امام صادق بودند را نام می‌برد.

نکته سوم در اینجا جمله‌ی بسیار زیبایی است که امام صادق سلام الله علیه به دو تن از شخصیت‌های برجسته فقهی و کلامی اهل سنت به نام‌های «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عیینة» می‌فرماید:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علوم صحیح و معرفت صحیح اسلامی را جز از در خانه ما اهلبیت جای دیگری پیدا نمی‌کنید.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

به فرموده امام صادق اگر تمام دنیا را زیر پا بگذارید، اساتید برجسته خودتان را امتحان کنید علم صحیح و نکات زیبای اسلامی و معارف دینی و اعتقادی را باید از ما اهل بیت فرا بگیرید.

آقای «سلمة بن کهیل» متوفای 121 هجری تقریباً 27 سال قبل از وفات امام صادق (علیه السلام) از دنیا رفته است. «ابن حجر» وقتی به شرح حال «سلمة بن کهیل» می‌رسد، می‌گوید:

«کان رکنا من الأرکان»

او رکنی از ارکان ماست.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 137، ح 269

همچنین در مورد «حکم بن عتیبة» می‌نویسد:

«وعلماء الناس عیال علیه»

علمای ما ریزه‌خوار سفره او بودند.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 373، ح 756

امام صادق به این دو نفر می‌فرماید:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

نکته چهارم : یکی از بزرگ‌ترین خدماتی که امام صادق به دنیای علم و جهان اسلام تقدیم کردند، تربیت شاگردان برجسته است که هریک از آنان ستاره‌ای در آسمان درخشان فقاهت و علم اصول و علم کلام و دیگر علوم اسلامی بودند.

«مرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه)» وقتی به شرح حال شاگردان امام صادق سلام الله علیه می‌رسد، می‌نویسد:

«فَإِنَّ أَصْحَابَ الْحَدِیثِ قَدْ جَمَعُوا أَسْمَاءَ الرُّوَاةِ عَنْهُ مِنَ الثِّقَاتِ عَلَی اخْتِلَافِهِمْ فِی الْآرَاءِ وَ الْمَقَالاتِ فَکانُوا أَرْبَعَةَ آلَافِ رَجُل»

در پای درس امام صادق چهار هزار نفر اعم از شیعه و سنی با اختلاف مبانی فقهی و عقیدتی ‌نشستند و استفاده ‌کردند.

الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 2، ص 179، فصل فی تاریخ ولادة الإمام الصادق ع و وفاته و النص علی إمامته

در تاریخ کسی از علمای اهل سنت یا علمای شیعه سراغ ندارید که چهار هزار نفر شیعه و سنی و حنفی و مالکی و دیگر مذاهب پای درس او بنشینند و از محضر او بهره ببرند. «حسن بن علی وشاء» به مسجد کوفه اشاره می‌کند و می‌گوید:

«أدرکت فی هذا المسجد تسعمائة شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد»

به این مسجد آمدم و دیدم نهصد نفر از بزرگان صاحب آراء و صاحب فتوا از امام صادق حدیث نقل می‌کنند.

رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 80، باب 80 الحسن بن علی بن زیاد

این از افتخارات امام صادق و خدمات ارزنده امام صادق سلام الله علیه بوده است.

شرح حال «محمد بن مسلم» متوفای 150 هجری را ملاحظه کنید. ایشان با «زراره» و «ابو بصیر» و دیگران در یک سال از دنیا رفته است که آن سال به «سنة الحزن» مشهور است. او می‌گوید:

«مَا شَجَرَنِی فِی قَلْبِی شَی‌ءٌ قَطُّ إِلَّا سَأَلْتُ عَنْهُ أَبَا جَعْفَرٍ ع حَتَّی سَأَلْتُهُ عَنْ ثَلَاثِینَ أَلْفَ حَدِیث»

الإختصاص، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، ص 201، باب ما روی فی محمد بن مسلم

او به صراحت می‌گوید: من سی هزار حدیث در محضر امام صادق سؤال کردم و فراگرفتم. این مطالب همگی نشانگر این است که امام صادق از فضای باز سیاسی که ایجاد شد استفاده‌های مفیدی کردند. زمانی که بنی امیه و بنی عباس مشغول درگیری و جنگ و جدال بودند، حضرت دانشگاه بزرگ اسلامی را تأسیس کرد و در این دانشگاه بزرگ، شخصیت‌های برجسته‌ای را تربیت کرد.

«جابر بن یزید جعفی» می‌گوید: من از محضر امام صادق پنجاه هزار روایت شنیدم، اما نتوانستم این روایات را برای کسی نقل کنم.

جالب اینجاست که «مسلم بن حجاج نیشابوری» صاحب «صحیح مسلم» متوفای 256 هجری در ابتدای کتاب «صحیح مسلم» روایتی را از «جابر بن یزید جعفی» نقل می‌کند و می‌گوید:

«جابر» در یک روایت می‌گوید پنجاه هزار و در روایت دیگری می‌گوید هفتاد هزار روایت از محضر امام صادق (علیه السلام) فراگرفتم، اما من یک روایت را نقل نمی‌کنم به دلیل اینکه «جابر بن یزید جعفی» معتقد به رجعت است!

اوج مظلومیت شیعه همین است! به دلیل اینکه «جابر بن یزید جعفی» معتقد به رجعت است، «مسلم» از او روایت نقل نمی‌کند! به خاطر یک مسئله عقیدتی از هفتاد هزار روایت محضر امام صادق (علیه السلام) صرف‌نظر می‌کند.

نکته دیگری که در اینجا لازم می‌بینم آن را اشاره کنم و یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های امام صادق سلام الله علیه بود، نشر شبهات گوناگون در عصر امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) در مسائل کلامی، فقاهت و امامت بود. امام صادق سلام الله علیه از یک طرف می‌فرماید:

«عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ»

علمای شیعه ما مرزبانانی هستند که از ورود شیاطینی که القاء شبهه می‌کنند، جلوگیری می‌کنند.

«فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِک مِنْ شِیعَتِنَا کانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْک وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ »

کسانی که در حوزه پاسخگویی به شبهات متصدی باشند و تلاش کنند، از یک میلیون افرادی که در میدان نبرد علیه دشمن جهاد می‌کنند افضلیت دارند.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 5، ح 8

از دیدگاه امام صادق یک پاسخگو به شبهات از یک میلیون رزمنده برتری دارد. حضرت در پاسخ به چرایی برتری این افراد می‌فرماید: رزمنده‌ها از خاک کشور اسلامی دفاع می‌کنند و مجاهدین عرصه فرهنگی، از دین مسلمانان دفاع می‌کنند.

دوستان عزیز و سروران گرامی! ما در عصر حاضر که با سیل عظیم شبهات از طرف دشمنان اسلام، وهابیت و بعضی از افراد منتسب به تشیع مواجه هستیم و از هر طرف شبهه به سمت ما سرازیر است؛ به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی قتلگاه جوانان شده است؛ در این عصر، سخن امام صادق جایگاه ویژه‌ای دارد. کسانی که در این حوزه کار می‌کنند کار خود را ارزشمند بدانند و به کار خود اهمیت دهند، زیرا کارشان از کار یک میلیون رزمنده بالاتر است.

امام صادق سلام الله علیه در این حوزه نه تنها سخن می‌گوید، بلکه عملاً وارد می‌شود و شاگردان برجسته‌ای را تربیت می‌کند. شاگردانی که هریک از آنان افتخاری در جامعه اسلامی آن روز بودند.

دوستان به «رجال کشی» مراجعه کنند و شرح حال «هشام بن سالم» و «هشام بن حکم» را ببینند. امام صادق در آنجا از اهتمامش به موضوع شبهه، تربیت شاگردان و تشویق شاگردانش برای مناظره با مخالفان نکاتی بیان فرموده است.

ارزش این نکات به قدری است که همین یک روایت ارزش دارد تا در یک ترم دانشگاهی تدریس شود. این روایت به قدری ارزشمند است که انسان باید بیست یا سی جلسه در مورد آن صحبت کند.

در این روایت وارد شده است که مردی از دیار شام می‌آید تا با امام صادق مناظره کند و خبر پیروزی خود را در منطقه شامات نقل کند و برگ افتخاری برای خود تهیه کند. این شخص خدمت امام صادق می‌رسد.

«مرحوم کلینی» در جلد اول از کتاب «کافی» صفحه 171 «بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَی الْحُجَّة» از «یونس بن یعقوب» نقل می‌کند. نقل «مرحوم کلینی» با نقل «مرحوم کشی» تفاوت‌هایی دارد. در نقل «مرحوم کلینی» وارد شده است که امام صادق سلام الله علیه در منطقه منا داخل چادر بودند. مرد شامی آمد و تقاضای مناظره با امام صادق کرد.

حضرت به «یونس بن یعقوب» فرمودند: ای یونس! ای کاش علم مناظره و کلام می‌دانستی تا با این مرد شامی مناظره می‌کردی. «یونس بن یعقوب» می‌گوید: افسوس من در این رشته زحمت نکشیدم، تلاش نکردم و توانایی ندارم.

حضرت می‌فرماید: به اصحاب مراجعه کن و اصحابی که در علم کلام و مناظره توانمند هستند را بیاور. «یونس بن یعقوب» می‌گوید: من رفتم و «زراره»، «هشام بن سالم»، «أبان بن تغلب» و «مؤمن الطاق» را پیدا کردم و آوردم.

او در ادامه می‌گوید: مشاهده کردم علی رغم اینکه این افراد همگی از شخصیت‌های برجسته علمی شیعه و از شاگردان برجسته امام صادق هستند، اما هنوز دل امام صادق آرام نگرفت و از پنجره خیمه بیرون را نگاه می‌کند و منتظر شخص دیگری است.

او می‌گوید: مشاهده کردیم که از دور شخصی سوار بر شتر می‌آید. امام صادق زمانی که از دور سواره را دید، خوشحال شد و فرمود: «هشام» می‌آید! «هشام» یکی از اصحاب بود که در آن زمان چهارده یا پانزده سال بیشتر نداشت و محاسنش کامل درنیامده بود.

دوستان عزیز و سروران گرامی! اجازه بدهید این سخن را برای بزرگواران اهل علم عرض کنم. آیا ما هم در این حوزه کاری کردیم که وقتی امام زمان حضرت مهدی (ارواحنا فداه) از دور ما را ببیند خوشحال شود؟! آیا ما کاری کردیم که وقتی حضرت بحث‌های ما را ببیند و مناظرات ما را بشنود خوشحال شود و بفرماید: فلانی، فلانی؟! عزیزان آنچه می‌تواند ما را به جایی برساند.

(وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی)

و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست.

سوره نجم (53): آیه 39

«هشام‌ها» از شکم مادر مناظره کننده نبودند. زمانی که «هشام» آمد با وجود اینکه بسیاری از پیرمردها خدمت امام صادق نشسته بودند، در آن زمان «زراره» بیش از 56 سال داشت. همچنین «أبان بن تغلب» هم سن بالایی داشت، همو که تنها راوی امام صادق که اجازه اجتهاد خود را از دست امام گرفته بود و حضرت امام باقر درباره او فرمودند:

« إجلس في مسجد المدينة وافت الناس ، فإني أحب أن يرى في شيعتي »

در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده من دوست دارم در بین شیعیانم افرادی همانند تو باشند.

النجاشي الأسدي الكوفي، أحمد بن علي بن أحمد بن العباس _متوفاى450ق_، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص 10، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

بنده در شرح حال هیچ یک از اصحاب ائمه اطهار ندیدم که امام اجازه فتوا برای یک راوی صادر کند. این راویان همگی نشسته بودند، اما زمانی که «هشام بن حکم» چهارده ساله می‌آید امام صادق کنار خود برای او جا باز می‌کند و می‌فرماید: «هشام»! کنار من بنشین.

زمانی که «هشام بن حکم» می‌آید، اصحاب با مرد شامی شروع به بحث و مناظره می‌کنند. جریان این مناظره خیلی طولانی است، اما بنده فقط یک یا دو نکته را از این مناظره عرض کنم.

زمانی که مرد شامی می‌خواهد مناظره کند، امام صادق می‌فرماید: برادر شامی! در چه موضوعی می‌خواهی مناظره کنی؟

بنده غالب مناظراتی که دوستان انجام می‌دهند را ملاحظه می‌کنم. مخصوصاً مناظرات اخیر مربوط به «احمد الحسن» یا به تعبیر آیت الله العظمی کورانی «دجال بصره».

در این مناظرات، آقایان علم و اطلاعات خوبی دارند و من هم به نوبه خودم از آن‌ها تشکر می‌کنم، اما از فن مناظره بی‌خبر هستند. در این مناظرات موضوع معین نمی‌شود به همین خاطر طرف مقابل از این شاخه به آن شاخه می‌پرد.

مشاهده کنید امام صادق در این مناظره درس عملی می‌دهند و می‌فرمایند: "برادر شامی! در چه زمینه‌ای می‌خواهی مناظره کنی؟" موضوع معین کن و از آن موضوع هم حق نداری بیرون بروی!!

مرد شامی می‌گوید: یابن رسول الله! من می‌خواهم در رابطه با علوم قرآنی با شما مناظره کنم. حضرت به «حمران بن اعین» برادر «زراره» می‌فرماید:

«یا حُمْرَانُ دُونَک الرَّجُل»

حمران! بیا با این مرد مناظره کن.

«فَقَالَ الرَّجُلُ إِنَّمَا أُرِیدُک أَنْتَ لَا حُمْرَان»

مرد شامی می‌گوید: یابن رسول الله! من می‌خواهم با شما مناظره کنم، نه با حمران.

دوستان، اساتید و سروران گرامی! اجازه بدهید من در اینجا برای شما حاشیه‌ای بزنم. من دست همه شما را می‌بوسم و افتخار می‌کنم. مشاهده کنید امام صادق در رابطه با «حمران بن أعین» چه دارد!

آیا روزی می‌رسد که حضرت ولی عصر نسبت به ما چنین تعبیری را به کار ببرد؟! حضرت فرمود:

«إِنْ غَلَبْتَ حُمْرَانَ فَقَدْ غَلَبْتَنِی»

اگر بر حمران پیروز شدی، بر من (امام صادق) پیروز شدی.

الطوسي، الشيخ الطائفة أبى جعفر،‌ محمد بن الحسن بن علي بن الحسين (متوفاي 460هـ)، اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، ج2، ص554، تصحيح وتعليق: المعلم الثالث ميرداماد الاستربادي، تحقيق: السيد مهدي الرجائي، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، قم، تاريخ الطبع: 1404 ه‍

امام کاظم هم به «محمد بن حکیم» می‌فرماید: آنچه از ما یاد گرفتید را ببرید با دشمنان مناظره کنید. اگر مغلوب شدید؛

«حَاجُّوا النَّاسَ بِکلَامِی، فَإِنْ حَاجُّوکمْ کنْتُ أَنَا الْمَحْجُوجَ لَا أَنْتُم»

إعتقادات الإمامیة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 43، باب [11] باب الاعتقاد فی التناهی عن الجدل و المراء فی اللّه عزّ و جلّ و فی دینه

امام صادق چه کرده است؟! اصحاب به چه مرحله‌ای از علم رسیدند که امام صادق می‌فرماید:

«إِنْ غَلَبْتَ حُمْرَانَ فَقَدْ غَلَبْتَنِی»

مرد شامی سپس تقاضا می‌کند که در رابطه با مسائل ادبیات با حضرت مناظره کنند. امام صادق به «أبان بن تغلب» دستور می‌دهند: یا أبان! بلند شو و مناظره کن. حضرت در همان لحظات اول او را مغلوب می‌کند.

مرد شامی پس از آن درخواست می‌کند که در رابطه با فقه با حضرت مناظره کند. امام صادق به «زراره» دستور می‌دهد که با مرد شامی مناظره کند.

دوستان عزیز مشاهده کنید که امام صادق در هر رشته یک متخصص تربیت کرده است. شاید امام صادق صدها متخصص تربیت کرده باشند، اما در این مجلس نمی‌فرمایند: «حمران» در فقه و ادبیات و رشته‌های دیگر با مرد شامی مناظره کن!

زمانی که مرد شامی شکست می‌خورد، می‌گوید: یابن رسول الله! بیایید در رابطه با علم کلام با هم مناظره کنیم. حضرت به «مؤمن الطاق» دستور مناظره می‌دهند.

زمانی که مرد شامی درخواست می‌کند در رابطه با استطاعت با امام صادق مناظره کند، حضرت به «هشام بن سالم» دستور مناظره می‌دهد.

مرد شامی که در تمام حوزه‌ها شکست می‌خورد به امام صادق می‌فرماید: یابن رسول الله! بیا در رابطه با بحث امامت با هم مناظره کنیم. او تصور می‌کند که اگر در این زمینه مناظره کرد، مناظره را برده است و دست امام صادق مقابل شاگردانش خالی است.

نوبت به قهرمان دنیای جدل و مناظره «هشام بن حکم» چهارده ساله می‌رسد. حضرت می‌فرماید: «هشام بن حکم»! بلند شو و با او مناظره کن.

نقل شده است که «هشام بن حکم» آنچنان عرصه را بر این مرد شامی تنگ کرد که امام صادق می‌فرماید: «هشام» آنچنان عرصه را بر تو تنگ کرد که حتی فرصت فروبردن آب دهان را هم از تو گرفت!

زمانی که مناظره تمام می‌شود، امام صادق همانند یک مربّی نقاط قوت و ضعف اصحاب را تذکر می‌کند. حضرت به «مؤمن الطاق»، «هشام بن سالم»، «أبان بن تغلب»، «زراره» و دیگر اصحاب نقاط قوت و ضعف آن‌ها را گوشزد می‌کند.

اصحاب منتظر بودند تا حضرت نقاط ضعف «هشام بن حکم» را هم بفرمایند، زیرا که او نسبت به دیگر اصحاب نوجوان بود. زمانی که حضرت به «هشام بن حکم» می‌رسد، می‌فرماید:

«نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یدِه»

هشام بن حکم با قلب و زبان و دست خود ما را یاری می‌دهد.

دوستان اگر تمام ثروت‌ها و مقامات روی زمین را در یک کفه بگذارند و این جمله امام صادق در کفه دیگر باشد، والله میلیارد میلیارد ارزش دارد.

«فَاتَّقِ الزَّلَّةَ وَ الشَّفَاعَةُ مِنْ وَرَائِهَا إِنْ شَاءَ اللَّه»

مواظب باش در مناظرات لغزش نکنی، ان‌شاءالله کمک ما بالای سر توست.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 172 و 173، ح 4

این چه افتخاری برای این مرد بزرگ و کم سن و سال است!! آری؛ امام صادق سلام الله علیه این چنین شاگردانی تربیت می‌کند، آن‌ها را در جامعه رها می‌کند و دستور به مناظره می‌دهند.

عزیزان به این مطالب دقت کنند، زیرا بعضی افراد از مناظره می‌ترسند و ادعا می‌کنند که این روایات با وحدت سازگاری ندارد. مشاهده کنید که امام صادق چه فرمایشی بیان می‌کنند.

«مرحوم شیخ مفید» این روایت را در کتاب «تصحیح اعتقادات» صفحه 71 آورده است. معمولاً روایاتی در کتاب‌های اعتقادی می‌آید که تمام قنطره‌های رجالی را سپری کرده باشد. امام صادق به بعضی از شاگردان خود فرمود:

«بینوا للناس الهدی الذی أنتم علیه»

حقانیتی که شما شیعیان دارید را برای مردم بیان کنید.

«و بینوا لهم [ضلالهم الذی هم علیه] و باهلوهم فی علی بن أبی طالب »

با این افراد مناظره کنید، گمراهی آن‌ها را بیان کنید و اگر نتیجه نداشت در مورد علی بن أبی طالب مباهله کنید.

تصحیح اعتقادات الإمامیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: درگاهی، حسین، ص 71، فصل فی النهی عن الجدال

این دستور امام صادق (سلام الله علیه) است، حرف کوچکی نیست! امیدواریم ان‌شاءالله از این جلساتی که به نام نامی امام صادق سلام الله علیه تشکیل می‌شود، بهترین بهره‌برداری را داشته باشیم. یکی از بهترین بهره‌برداری‌هایی که می‌توانیم انجام دهیم این است که در این زمینه وارد شویم. من به عنوان یک برادر کوچک و کسی که 35 سال عمر خود را در این زمینه سپری کرده است از همه عزیزان و سرورانم تقاضا می‌کنم که بیاییم امشب با امام صادق عهد و پیمان ببندیم، قسم یاد کنیم و با خداوند عهد کنیم هر روز در این زمینه کار کنیم.

تقاضا می‌کنم هر روز یک ساعت نه بیشتر وقت خود را صرف آگاهی و بصیرت حقانیت امیرالمؤمنین و حقانیت شیعه کنید. یک ساعت وقت بگذارید شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کنند را خوب فرا بگیرید.

بسیاری از دوستان از من سؤال می‌کنند که ما از کجا شروع کنیم! من بارها گفتم بهترین کتاب برای ورود به این عرصه کتاب «المراجعات» اثر «مرحوم شرف الدین» است. من کتابی بهتر، زیباتر، معتدل‌تر و مستندتر از کتاب «المراجعات» ندیدم.

نود درصد علمای بزرگ اهل سنت و اساتید دانشگاه‌های آن‌ها که شیعه شده‌اند به واسطه خواندن این کتاب شیعه شده‌اند. قدر این کتاب را بدانید. من به دوستانم توصیه می‌کنم همانطور که کتاب‌های درسی حوزه را با هم مباحثه می‌کنید، کتاب «المراجعات» را هم مباحثه کنید.

توصیه می‌کنم این مطالب را فرا بگیرید. بنده معتقدم اگر کسی کتاب «المراجعات» را خوب بخواند و خوب درک کند زمانی که با قوی‌ترین عالم سنی و وهابی مناظره کند در پنج دقیقه اول او را شکست می‌دهد و حقانیت اهلبیت را نشان می‌دهد.

عرایضمان بس! شب شهادت امام صادق (سلام الله علیه) است. ان‌شاءالله عزیزمان همه ما را به فیض می‌رسانند. امام صادق پس از یک عمر تلاش و کوشش برای نشر فرهنگ اهلبیت عاقبت در چنین شبی توسط «منصور دوانیقی علیه اللعنة» به شهادت رسید. او زهری را در انگور داخل کرده بود و به زور به خورد امام صادق داد. من نمی‌دانم این زهر با قلب مقدس امام صادق چه کرد. حضرت به فرزندش امام کاظم وصیت کرد، به کنیزش وصیت کرد، به همسر گرامی‌اش وصیت کرد. اطرافیان مشاهده کردند حضرت بعد از وصیت جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام کاظم (سلام الله علیه) با لباس احرامی که از امام سجاد به یادگار مانده بود، امام صادق را غسل داد و کفن کرد. حضرت را با آبرومندی روی دست‌ها تشییع کردند و در قبرستان بقیع محترمانه دفن کردند. جان‌ها به فدایت یا حسین! سه شبانه روز جنازه پاکت روی سرزمین کربلا بی کفن مانده بود.

«الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون»

خدایا تو را به آبروی امام صادق سوگند می‌دهیم هرچه سریع‌تر لباس فرج بر اندام مولایمان بپوشان. خدایا ما را از یاران خاص حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بده. خدایا انقلاب ما را به انقلاب جهانی حضرت بقیة الله الأعظم متصل بفرما.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها