بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/02/12
خلاصه آنچه در این برنامه خواهید دید...
1- مروری بر مباحث برنامه قبل:
بعضی از هتاکها که من هفته گذشته مفصلاً نسبت به هتاکی و علل هتاکی آنان صحبت کردم و مرتب تحدی کردم؛ آقایی که رساله دکترای او در رابطه با بحث «غدیر» بوده است چرا اثبات نمیکند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غدیر استدلال کرده است؟! اگر مرد هستند بیایند و یک مورد به ما نشان بدهند!!
ما مردانگی خودمان را نشان دادیم؛ حالا شما زنانگی خودتان را نشان بدهید! گرچه بارها اعلام کرده بود که اگر فلان قضیه را رو کنند من حاضرم با آرایش زنانه عکس خودم را جلوی دانشگاه تهران بزنم؛ ما اثبات کردیم و ایشان مردانه که نبودند حتی زنانگی خودشان را هم نتوانستند اثبات کنند!!!
در کتاب «کافی» شریف با سند کاملاً صحیح و معتبر که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» شاهد انتصاب من برای مردم در غدیر خم توسط پیغمبر و به دستور خداوند بودند. کافی (ط- الإسلامیه)، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، سال چاپ: 1407ق، ، ج 8، ص 344
در کتاب «صحیح بخاری» وارد شده که به تعبیر آن امیرالمؤمنین فرمودند: «اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالأَمْرِ» تو در حق ما استبداد کردی الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1549؛ ح 3998
2- استدلال امیرالمؤمنین به خلافت و امامت خویش در زمان عثمان خلیفه سوم!
در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» چاپ منشورات مؤسسه اعلمی بیروت واقع در لبنان است که در صفحه 260 حدیث 25 وارد شده است که با سند صحیح «شیخ صدوق» نقل کرده است:
« رَأَيْتُ عَلِيّاً فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ وَ الْفِقْهَ فَذَكَرْنَا قُرَيْشاً وَ شَرَفَهَا وَ فَضْلَهَا.....»
3- بررسی سند روایت شیخ صدوق:
تک تک افراد موجود در سند این روایت را بررسی می کنیم و وثاقتشان را اثبات می کنیم...
4- توضیحی پیرامون شخصیت «أبان بن ابی عیاش»
شخص دیگر «أبان بن ابی عیاش» فردی است که ما روایات زیادی در مدح او داریم. «أبان بن ابی عیاش» ابتدا مذهب اهل سنت را داشت سپس معتقد به امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شده است البته بعضی افراد مقداری در مورد این شخص اختلاف دارند که ثقه هست یا ثقه نیست...
5- کتابی بی نظیر در زمینه علم رجال!
مرحوم «شیخ موسی زنجانی» که از رجالیون به نام شیعه است و شاید ما در این دو سه قرن اخیر رجالی همانند «شیخ موسی زنجانی» نداشتیم؛ ایشان کتابی به نام «الجامع فی الرجال» دارد که یک جلد آن در زمان حیاتشان چاپ شد.
بنده که در علم رجال بودم و حدود 20 سال هم علم رجال تدریس کردم رسماً اعتراف میکنم در شیعه کتاب رجالی همانند «الجامع فی الرجال» تألیف نشده است.
6- طوفان امیرالمؤمنین در شورای شش نفره:
به شما این قول و مژده را میدهم جلسه بعد مطلبی بیان کنم مبنی بر اینکه یکی از جاهایی که امیرالمؤمنین پرده از روی اسرار برداشته و دریچه و روزنهای از فضایل خودشان برای مردم بیان کرده است در روز شورای 6 نفره بوده است؛ به نظر من امیرالمؤمنین آنجا طوفان به پا کردند.
7- بخشی از پیامکهای بینندگان برنامه:
بینندهای نوشته است ما همیشه به همراه خانواده بیننده شبکه مقدس ولایت هستیم و دختر هفت ساله ایشان زینب خانم هم خیلی حاج آقا را دوست دارند و حتی صورت حاج آقا را از روی صفحه تلویزیون میبوسند.
آقای علی دلشادی از تبریز پیامک فرستادند: سلام خدمت مجری دوست داشتنی و سید بزرگوار استاد قزوینی؛ حقیقتاً هرچه کانالهای وهابی از علمای دین بدگویی میکنند این آرزو در من بیشتر میشود که روی سید بزرگوار و اولاد پیغمبر را ببوسم.
حسین شجاعی از کرمان نوشتند: سلام سالهاست از محضرتان تلمذ میکنم؛ زبانم قاصر است تنها میگویم «أیدکم الله».
آقای حمید معتمد از ساری گفتند: دو آرزو و دو واقعه در زندگیام وجود دارد که انتظار آن را میکشم؛ یکی صبح جمعه و دیگری یکشنبه شب برای دیدن روی ماه حاج آقا و برنامه شما! خیلی از شما متشکرم
آقای حمزه حیدر مرادی از قصر شیرین هم تشکر کردند و خیلی هم التماس دعا دارند و در ادامه گفتند: امشب حاج آقا حجت را نه تنها برای اهل سنت بلکه برای شیعیان نیز تمام کردند. انشاءالله خداوند نگهدارتان باشد
8- تماس بینندگان برنامه:
آقای ناصری از بروجرد – قای جعفری از کرج – آقای مرتضوی از تهران و....
تفصیل مطالب این برنامه:
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
از روز ازل چون گِل ما را بسرشتند
بر سینه ما نام علی را بنوشتند
شادیم که یاران وفادار ولایت
در روز جزا جملگی از اهل بهشتند
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین
سلام و درود خدمت شما دوستان خوب بیننده، خانمها و آقایان محترم هرکجا که «شبکه جهانی ولایت» را برای دیدن انتخاب کردید؛ در ایران اسلامی یا هرکجای این عالم هستید به برنامه زنده «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگذار هستیم که باز هم به ما توفیق داد تا خدمت شما باشیم، مهمان خانههای شما بشویم و این برنامه را تقدیم شما کنیم.
الهی این عشق و ارادتی و محبتی که از عشق و ارادت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) همیشه در دلهایتان باشد و انشاءالله هرکسی که در هرکجای این عالم آرزومند است خداوند متعال زیارت با معرفت آقا امیرالمؤمنین در نجف اشرف را نصیبش کند.
با دوستان در برنامه زنده «حبل المتین» هستیم و خیلی خوشحال میشویم تا شما هم به ما کمک کنید، پیامهای خودتان را در همین ابتدای برنامه برای ما بفرستید و راه ارتباط را هم همکار عزیزم جناب آقای کیا برای شما زیرنویس کردند؛ «30001203» ارتباط پیامکی ما در ایران اسلامی است.
واتس آپ، تلگرام و وایبر راههای ارتباطی دیگری است که میتوانید خیلی راحت به اینترنت وصل شوید و پیامهای سراسر عشق و ارادت و محبتتان به ساحت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را برای ما بفرستید.
اگر نظر، پیشنهاد یا انتقادی در خصوص برنامه ما دارید با دل و جان پذیرا هستیم؛ حتی اگر سؤال هم داشته باشید از همین راههایی که عرض کردم میتوانید برای ما ارسال کنید و انشاءالله تلاش میکنم زمانی که قرار است پاسخگوی سؤالات شما باشیم آنجا سؤالات را جواب خواهیم داد.
البته دوستان خوبم زحمت میکشند در زمان مشخص تلفنها را هم زیرنویس میکنند تا تماس برقرار شود و صدای گرم شما را بشنویم. بنابراین اگر در ماه رجب ماه ولایت، ماه مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که فدای آن حضرت و خاک پای ایشان هستیم برنامه ما را میبینید و میخواهید عشق و ارادت و محبتتان را به آن حضرت ابراز کنید تلفن را بردارید و به ما پیام بدهید.
امشب هم در برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» توفیق داریم در محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و انشاءالله از محضرشان بهرهمند بشویم و در محضرشان شاگردی کنیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله و برکاته:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت تقدیم میکنم.
خدا را قسم میدهم به آبروی محمد و آل محمد (علیهم السلام) فرج مولایمان بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) را نزدیک نموده و همه ما را از یاران خاص آن حضرت قرار بدهد، گرفتاریها و دغدغههای فکری همه ما و شما گرامیان را برطرف کند، حوائج همگی ما را برطرف نماید، دعاهای ما را به اجابت مقرون کند انشاءالله.
مجری:
انشاءالله همین ابتدا تمام دعاهایی که استاد فرمودند در حق شما مستجاب بشود. جناب استاد مدتی است که در جلسات گذشته بحث استدلال وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بر خلافت خودشان را مطرح کردیم که در این رابطه به بحث پیرامون «حدیث غدیر» و غیره پرداختیم.
در برنامه گذشته به این موضوع اشاره شد که شبکههای ماهوارهای صهیونیستی - وهابی دائماً به این موضوع دامن میزنند که آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هرگز بر امامت خودشان استدلال نفرمودند!!
حضرتعالی با بیانهای مختلف و در زاویهها و جوانب مختلف موضوع را به صورت بسیار زیبا بیان فرمودید و مورد توجه دوستان قرار گرفت.
شما بحث استدلال آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بر خلافت خودشان به «حدیث غدیر» را هم بیان کردید. دلمان میخواهد ابتدای برنامه خلاصهای جمع بندی شده از مباحث گذشته بیان بفرمایید تا سؤالات جدید را عرض کنم.
مروری بر مباحث برنامه قبل:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
همانطوری که حضرتعالی اشاره فرمودید در شبکههای شیطانی – صهیونیستی، مرتب شعار میدهند بر اینکه اگر امیرالمؤمنین خود را امام میدانست چرا در یک مورد به آن ادعا نکرده است؛ اگر «حدیث غدیر» دلالت بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) داشت چرا یک مورد حضرت علی آن را بیان نکردند!؟
بعضی از هتاکها که من هفته گذشته مفصلاً نسبت به هتاکی و علل هتاکی آنان صحبت کردم و مرتب تحدی کردم؛ آقایی که رساله دکترای او در رابطه با بحث «غدیر» بوده است چرا اثبات نمیکند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غدیر استدلال کرده است؟! اگر مرد هستند بیایند و یک مورد به ما نشان بدهند!!
ما مردانگی خودمان را نشان دادیم؛ حالا شما زنانگی خودتان را نشان بدهید! گرچه بارها اعلام کرده بود که اگر فلان قضیه را رو کنند من حاضرم با آرایش زنانه عکس خودم را جلوی دانشگاه تهران بزنم؛ ما اثبات کردیم و ایشان مردانه که نبودند حتی زنانگی خودشان را هم نتوانستند اثبات کنند!!!
برنامههایی هم که گذاشتند بیننده ندارد و کاملاً مشخص است که دارند فحاشی میکند که «شبکه ولایت» به آن بپردازد تا مقداری برنامههای آن را بگیرد و به جهت این بی محلی که از طرف دوستان ما میبیند که ایشان را آدم حساب نمیکنند دارند از غصه میمیرند. به ایشان میگوییم:
(قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکم)
بگو از خشم خود بمیرید
سوره آل عمران (3): آیه 119
هرچه شما بیشتر فحاشی کنید قطعاً توجه مردم بیشتر جلب میشود و هرچه شما بیشتر توهین کنید توجه مردم به مسئولین نظام یا مراجع بزرگوار بیشتر است.
آیت الله مکارم شیرازی چندین بار گفتند: آن زمانی که این آقایان برنامه گذاشتند و میگفتند به مراجع خمس ندهید چون خمس ریشه ندارد و اینها برای جیب خودشان خمس میگیرند مراجعات وجوهاتی ما چندین برابر شده بود!!
مردم کاملاً متوجه هستند زمانی که اینها روی موضوعی شعار میدهند میدانند حقیقت و واقعیتی در کار است و اگر واقعیت در کار نباشد این همه داد و بیداد راه نمیاندازند. فرض بفرمایید کسی اسکناس 3 هزار تومانی تولید کنند همه میفهمند جعلی است اما در مورد اسکناس 50 هزار تومانی همه افراد متوجه نمیشود قضیه چیست.
سروصدای آقایان نشانگر واقعیت است! ما در اینجا مفصل در مورد استدلال امیرالمؤمنین (علیه السلام) به امامت خودشان در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با عبارات محکم و سند صحیح و همچنین استدلال آن حضرت به «حدیث غدیر» در زمان ابوبکر در کتب شیعه مفصلاً صحبت کردیم.
در کتاب «کافی» شریف با سند کاملاً صحیح و معتبر که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»
شاهد انتصاب من برای مردم در غدیر خم توسط پیغمبر و به دستور خداوند بودند.
کافی (ط- الإسلامیه)، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، سال چاپ: 1407ق، ، ج 8، ص 344
آن هم در زمانی که جنازه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نشده بود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغول غسل بدن مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بوده است
« إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّه»
کافی (ط- الإسلامیه)، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، سال چاپ: 1407ق، ج 8، ص 18
و همچنین بعد از هفت روز که از رحلت نبی مکرم اسلام گذشته بود. در همینجا هم باز امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: نبی مکرم اسلام در غدیر خم آمدند و فرمودند «من کنت مولاه فعلی مولاه» و همچنین آیه:
(ِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکم)
امروز دین شما را کامل کردم
سوره مائده (5): آیه 3
نازل شد؛ نبی مکرم اسلام فرمودند: الحمدلله ولایت من باعث کمال دین شد و سپس به تعبیر امیرالمؤمنین:
« فَكَانَتْ وَلَايَتِي كَمَالَ الدِّين »
ولایت من موجب کمال دین شد.
کافی (ط- الإسلامیه)، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، سال چاپ: 1407ق، ، ج 8، ص 27
این مطالب را مفصل در کتب شیعه نقل کردیم و همچنین عرض کردیم که در کوچههای مدینه امیرالمؤمنین (علیه السلام) با ابوبکر محاجه میکند و میفرماید: رسول اکرم در روز غدیر خم بعد از رجوع از حجة الوداع همه را جمع کردند و امامت من را بیان فرمودند.
در جلسه گذشته در رابطه با استدلال امیرالمؤمنین (علیه السلام) به «حدیث غدیر» در زمان خلیفه اول که در کتاب «صحیح بخاری» وارد شده که به تعبیر آن امیرالمؤمنین فرمودند:
«اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالأَمْرِ»
تو در حق ما استبداد کردی
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1549؛ ح 3998
اگر امیرالمؤمنین خود را خلیفه و أحق نمیدانست دیگر معنا ندارد که این تعبیر را بفرمایند! اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بر حیوانی سوار میکردند و به منازل انصار میرفتند و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) هم کنار ایشان بودند و از مردم استمداد میکردند که برای احقاق حق امیرالمؤمنین تثبیت خلافت و اقدام کنید و آنان در جواب میگفتند اگر قبل از بیعت ما با خلفا گفته بودید ما میآمدیم اما الآن بیعت کردیم!
کاملاً حرف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کنار گذاشته شد؛ همچنین روایاتی از کتاب «الإمامة و السیاسة» اثر «ابن قتیبه دینوری»، «أعلام النساء» اثر آقای «عمر رضا کحاله» آوردیم و همچنین تعابیر متعددی از بزرگان اهل سنت آوردیم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) خودشان را امام بهحق و مستحق امامت و خلافت میدانستند.
این مطالب نمونههایی بود که ما در جلسه گذشته آن را بیان کردیم.
مجری:
استاد خیلی متشکرم؛ از بزرگوارانی که از همین ابتدای برنامه پیامهایشان به دست ما میرسد بسیار ممنون هستیم. از آقای علی بکایی از اصفهان، آقا قنبر از بندر لنگه، سرکار خانم خادمی از سیرجان و عزیزان دیگری که برای ما پیام فرستادند بسیار ممنونم. اگر فرصت داشتیم حتماً پیامهای شما را میخوانم؛ خیلی متشکرم و منتظر پیامهای شما هستیم.
استاد میخواهیم ببینیم در زمان خلیفه سوم عثمان؛ آیا وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) احتجاجی داشتند؟ زیرا شاید عدهای خیال کنند مطالب امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زمان خلیفه اول و دوم مطرح شده است و دیگر کهنه شده است و کار تمام شده است. آن زمان هم این مطلب مطرح میشد یا خیر؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با زمان عثمان کاملاً قضیه روشن است؛ در روز شورا که نمیدانم در سؤالاتتان هست یا نه و من مفصلاً آن را جواب خواهم داد، روایات صحیح با بررسی سندی داریم؛ همانطوری که ما روایات کتاب «کافی» را هم که اشاره کردیم بررسی سندی کردیم و روایتی بدون بررسی سندی نداشتیم؛ نسبت به اهل سنت هم اول از صحیح بخاری آوردیم و سپس عباراتی که از «ابن قتیبه» و دیگران آوردیم مؤید است و اگر نبود هم عبارت «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» برای به حق دانستن امیرالمؤمنین نسبت به خودشان کافی است.
مرحوم «شیخ صدوق» روایت بسیار زیبایی را در مورد زمان عثمان در کتاب «کمال الدین» که از کتب معتبر شیعه است در جلد اول صفحه 274 نقل میکنند که در مورد جمع 200 نفرهای که در «مسجد النبی» جمع شده بودند بیان شده است و خیلی جالب است. گمان میکنم غالب بینندگان عزیز ما این روایات را نشنیده باشند و خیلی جذاب است.
اگر «فرزند کالکراب» که به نظر من مایه ننگ وهابیت هم هست گوشهایش را باز کند و مقداری پنبه از گوش خود بیرون بیاورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دو مورد تمام فضایل خودشان و استنادات و احتجاجاتشان را به آیاتی که داریم میآوریم آورده است. اگر کسی به دنبال حق است بشنود که این هم از زبان خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» که سند آن صحیح است و من به بررسی سندی آن نیز خواهم پرداخت؛ دوستان همین اندازه عبارت را ملاحظه کنند و پس از آن من سند را هم بررسی میکنم که از دیدگاه شیعه سند آن کاملاً ثابت است.
بخشی از پیامکهای بینندگان برنامه:
مجری:
از این فرصت کوتاهی که شما کتاب را آماده میکنید استفاده میکنم و چند پیام بخوانم:
سلامٌ علیکم، خدا قوت به شما برادران عزیزم و انشاءالله همیشه و در تمام لحظات عمرتان قلبتان مملو از ولایت باشد و با عشق اهلبیت (علیهم السلام) از این دنیا سفر کنید. چند سال است بیننده شبکه نورانی ولایت هستم و خدا را بر این توفیق شاکرم و سپس گفتند: در حرم امام رضا (علیه السلام) دعاگوی شما هستم.
از شما دوست عزیزی که در مشهد مقدس هستید بسیار متشکرم.
آقا هادی از مشهد مقدس برای ما پیام فرستادند و تشکر کردند.
آقا قنبر از بندر لنگه برای ما متنی فرستادند ضمن تشکر به محبت نسبت به ساحت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) که من از ایشان و سایر عزیزانی که از همان ابتدای برنامه که ما اعلام میکنیم لطف میکنند و با دستان مهربانشان به ما پیام میدهند بسیار ممنون و سپاسگذاریم؛ استاد ما آماده هستیم.
استدلال امیرالمؤمنین به خلافت و امامت خویش در زمان عثمان خلیفه سوم!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ببینید در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» چاپ منشورات مؤسسه اعلمی بیروت واقع در لبنان است که در صفحه 260 حدیث 25 وارد شده است که از دوستان میخواهم سند در ذهن مبارکشان باشد؛ «شیخ صدوق» میگوید:
« حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَال »
پدرم «ابن بابویه» از «محمد بن حسن بن ولید» و ایشان از «سعد بن عبدالله اشعری» و ایشان از «یعقوب بن یزید» و ایشان از «حماد بن عیسی» و ایشان از «عمر بن اذینه» و ایشان از «أبان بن أبی عیاش» و ایشان از «سلیم بن قیس» نقل کردند که گفته...
تمام این راویان از دیدگاه ما ثقه و مورد اعتماد هستند و ما حالا تک تک بررسی میکنیم. نقل می کند که:
« رَأَيْتُ عَلِيّاً فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ وَ الْفِقْهَ فَذَكَرْنَا قُرَيْشاً وَ شَرَفَهَا وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْش »
من دیدم امیرالمؤمنین را در زمان خلافت عثمان که در مسجد النبی نشسته بودند و جماعتی با همدیگر سخن میگویند و مباحث علمی مطرح میکنند و شرافت، فضیلت، سوابق و هجرت قریش را در آنجا مطرح میکردند و در مورد آنچه پیغمبر در مورد قریش فرموده بود، گفتگو می کردند که مثلاً ائمه همه از قریش هستند.
« وَ قَوْلِهِ النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْش »
مردم باید تابع قریش باشند
« وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَب »
قریش ائمه عرب هستند
« وَ قَوْلِهِ لَا تَسُبُّوا قُرَيْشاً وَ قَوْلِهِ إِنَّ لِلْقُرَشِيِّ قُوَّةَ رَجُلَيْنِ مِنْ غَيْرِهِم »
قریش را دشنام ندهید. و کلام حضرت که فرمود یک فرد قریشی توان دو نفر غیر قریشی را دارد و...
از این حدیثهایی که مشخص است ریشه زیادی ندارد یا:
« وَ قَوْلِهِ مَنْ أَبْغَضَ قُرَيْشاً أَبْغَضَهُ اللَّه »
هر کس قریش را دشمن بدارد، مورد غضب خداوند است.
که البته امیرالمؤمنین (علیه السلام) جزو قریش نیست و این را باید جزو استثناء قرار بدهیم.
« وَ قَوْلِهِ مَنْ أَرَادَ هَوَانَ قُرَيْشٍ أَهَانَهُ اللَّه »
هر کس بخواهد به قریش توهین کند، خداوند او را خوار می گرداند.
قریش تمام فضایل و مناقب خودشان را مطرح کردند.
« وَ ذَكَرُوا الْأَنْصَارَ وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ نُصْرَتَهَا »
سپس انصار آمدند و فضیلتها و سوابق و یاریهایشان را بیان کردند
اینکه در قرآن چقدر در مورد فضیلت انصار آیه آمده است و در رابطه با «سعد بن عباده» یا غسیل الملائکة «حنظله» مطالبی گفتند و هرکدام از این دو قبیله هرآنچه که داشتند را بیان کردند.
«مِنَّا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مِنَّا جَعْفَرٌ وَ مِنَّا حَمْزَةُ وَ مِنَّا عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ وَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَة »
قریش گفتند: پیغمبر از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه سیدالشهداء از ماست، زید بن حارثة از ماست.
افراد دیگری از جمله ابوبکر، عثمان، سعد، عبدالرحمن بن عوف را هم نام بردند و سپس میگوید:
« وَ فِي الْحَلْقَةِ أَكْثَرُ مِنْ مِائَتَيْ رَجُل »
و بیش از دویست نفر هم در این حلقه بوده است
در آنجا افرادی از جمله علی بن أبی طالب (علیه السلام)، «سعد بن أبی وقاص»، «عبدالرحمن بن عوف» نیز بودند. تا آنجایی که میگوید:
« وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَاكِتٌ لَا يَنْطِق »
علی بن أبی طالب (علیه السلام) ساکت بودند و هیچ حرفی نمیزدند
« لَا هُوَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِه »
نه علی (علیه السلام) حرف میزد و نه کسی از اهل بیت سخن میگفت
« فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ عَلَيْهِ فَقَالُوا يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَتَكَلَّم ؟»
قوم رو به علی بن أبی طالب کردند و گفتند: یا اباالحسن چرا تو حرف نمیزنی؟
« فَقَالَ مَا مِنَ الْحَيَّيْنِ إِلَّا وَ قَدْ ذَكَرَ فَضْلا »
حضرت فرمودند: هرکدام از این قبایل مهاجرین و انصار حرف زدند و فضایلشان را گفتند
« وَ أَنَا أَسْأَلُكُمْ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ وَ الْأَنْصَارِ بِمَنْ أَعْطَاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا الْفَضْلَ ؟»
و من سؤال میکنم ای قریش و انصار این فضیلتی که بیان کردید خداوند به برکت چه کسی این فضیلت را به شما داده است؟
« أَ بِأَنْفُسِكُمْ وَ عَشَائِرِكُمْ وَ أَهْلِ بُيُوتَاتِكُمْ أَوْ بِغَيْرِكُم ؟»
آیا این فضیلت مال خودتان است؟ مال خانواده خودتان است؟ یا از جای دیگری آمده است؟
« قَالُوا بَلْ أَعْطَانَا اللَّهُ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِ مُحَمَّدٍ وَ عَشِيرَتِه »
گفتند: تمام این فضیلتهایی که شمردیم خداوند به برکت رسول اکرم و عشیره و اهلبیتش به ما داده است
« لَا بِأَنْفُسِنَا وَ عَشَائِرِنَا وَ لَا بِأَهْلِ بُيُوتَاتِنَا »
این فضیلت ها نه به خاطر ما و نه به خاطر قوم و عشیره و خانواده ماست.
این فضیلتها، فضیلتهای خاندانی ما نیست بلکه فضیلتهایی است که از طرف اهلبیت به ما رسیده است
« قَالَ صَدَقْتُمْ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ وَ الْأَنْصَار »
حضرت فرمودند: راست گفتید ای قریش و انصار
« أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي نِلْتُمْ بِهِ مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ خَاصَّةً دُونَ غَيْرِهِم »
آیا قبول دارید تمام این فضایلی که دارید توسط ما اهلبیت به شما رسیده است و ما واسطه بودیم و به برکت ما بوده است یانه؟
« وَ أَنَّ ابْنَ عَمِّي رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنِّي وَ أَهْلَ بَيْتِي كُنَّا نُوراً يَسْعَى بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ع بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ سَنَة »
پسر عموی من رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) است و من و اهل بیتم نوری در محضر خداوند عالم بودیم قبل از اینکه خداوند عالم آدم را چهارده هزار سال قبل بیافریند
و سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) تمام این مسائل را دانه دانه مطرح میکند. سپس اینها گفتند: بله ما تمام این مسائل را از پیغمبر اکرم شنیدیم و این مسائل بوده است. تا آنجایی که حضرت فرمودند:
« فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»
شما را به خدا قسم میدهم آیا میدانید زمانی که آیه " یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منکم" نازل شد
« وَ حَيْثُ نَزَلَتْ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون»
و زمانی که آیه " إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون "» نازل شد
« وَ حَيْثُ نَزَلَتْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَة »
و زمانی که آیه " ولم یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنین ولیجة " نازل شد
« قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ هَذِهِ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِم ؟»
مردم گفتند: ای رسول خدا " والذین آمنوا " متعلق به تمام مؤمنین است یا به عده خاصی تعلق دارد؟ " أولی الأمر " متعلق به تمام مؤمنین است یا به عده خاصی تعلق دارد؟
حضرت در جواب فرمودند:
« فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ ص أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِم »
خداوند عالم به نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور داد به اینها اعلام کند ولی امر چه کسانی هستند و برای آنان معنای ولایت را تفسیر کند همانطوری که نماز و زکات و روزه و حج آنان را معین کرده است
آقای «کالکرابی» لطفاً گوشهایت را باز کن و پنبه را از گوشهایت دربیاور و اینقدر فریاد نکش و عربدهکشی را کنار بگذار؛ اگر بحث علمی میخواهی بفرما این مطلب هم از امیرالمؤمنین است. حضرت فرمود:
« فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم »
پیغمبر مرا در غدیر خم برای مردم به امامت و خلافت نصب کرد.
علی بن أبی طالب فرمودند: من را در غدیر خم برای امامت نصب کرد.
« ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي "»
و سپس خطبه خواندند و فرمودند: ای مردم خداوند عالم من را برای رسالت فرستاد به طوری که در اثر زحمتها سینه من تنگ شد و گمان بردم که مردم من را تکذیب میکنند و وعده داد که رسالت را بیان کنم و اگر رسالت را بیان نکردم خداوند عالم عذاب کند.
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)
ای فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنی (نرسانی) اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی.
سوره مائده (5): آیه 67
« ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ الصَّلَاةَ جَامِعَة »
حضرت امر کرد در منطقه غدیر نماز جماعت خواندند
« ثُمَّ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِم ؟»
پیغمبر گرامی اسلام بعد از نماز در خطبه فرمودند: ای مردم آیا میدانید که خداوند عالم مولای من و من مولای مؤمنین هستم و من از تمام مردم ولایتم بر مردم از خود مردم بیشتر است؟
« قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه »
گفتند: بله ای رسول خدا، سپس فرمودند: بلندشو ای علی. من بلند شدم. بعد حضرت فرمودند: هر کس من مولای اویم علی مولای اوست. خدایا هرکس ولایت علی را بپذیرد او را دوست داشته باش و هرکس با علی دشمن باشد دشمنش باش.
این تعبیر، تعبیر خیلی مهمی است.
« فَقَامَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاؤُهُ كَمَا ذا ؟»
سپس سلمان فارسی بلند شد و گفت: ای رسول خدا ولایت امیرالمؤمنین چه نوع ولایتی برای ماست؟
« فَقَالَ وَلَاؤُهُ كَوَلَائِي »
پیغمبر اکرم فرمودند: همانطوری که من بر شما ولایت دارم، امیرالمؤمنین هم به همین شکل برای شما ولایت دارد
« مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه »
هرکس من ولایتم بر او از خود او بیشتر است علی هم ولایتش همانند ولایت من است
« فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى " الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا "»
سپس خداوند تبارک و تعالی فرمودند: امروز است که دین شما را تکمیل کردم، و نعمت خود بر شما تمام نمودم، و امروز است که دین اسلام را برای شما پسندیدم
كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابویه، محمد بن علی؛ ج1، ص 274 – 277، ح 25
شما میگویید: چرا علی (علیه السلام) چرا به این آیات استدلال نکرده است! در یک سخنرانی در جمع 200 نفر همه مطالب را فرموده است و هیچکسی هم اعتراض نکرده است و همه تأیید کردند.
بعد از اینکه آیه:
(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)
امروز است که دین شما را تکمیل کردم، و نعمت خود بر شما تمام نمودم، و امروز است که دین اسلام را برای شما پسندیدم
سوره مائده (5): آیه 3
نازل شد که اینها را ما از کتابهای اهل سنت هم آوردیم؛ همان تعبیری است که آقای «خطیب بغدادی» در کتاب «تاریخ بغداد» جلد 8 صفحه 284 از «ابوهریره» با سند معتبر نقل میکند، آقای «طبری» با سند صحیح معتبر در «تفسیر طبری» در جلد 6 صفحه 290 میآورد، آقای «ابن ابی هاتم» در تفسیرشان در جلد 4 صفحه 1162 با سند معتبر میآورد.
این مطلبی نیست که تنها منحصر در کتاب «کمال الدین و اتمام النعمة» اثر مرحوم «شیخ صدوق» باشد. بعد از نزول آیه پیامبر گرامی اسلام شکر خداوند را به جای آوردند و فرمودند:
« فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ بِتَمَامِ النِّعْمَةِ وَ كَمَالِ نُبُوَّتِي وَ دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي »
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند بزرگتر است که نعمتش را تمام کرد و نبوت من را کامل کرد با ولایت علی بن أبی طالب بعد از من.
سپس میگوید:
« فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذِهِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ لِعَلِي ؟»
ابوبکر و عمر بلند شدند و گفتند: ای رسول خدا این آیاتی که خواندید تنها در حق علی بن أبی طالب نازل شده است؟
« قَالَ بَلَى فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة »
پیغمبر اکرم فرمودند: بله این آیات در حق علی بن أبی طالب و در حق اوصیای من تا قیام قیامت است
« قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا »
گفتند: ای رسول الله اوصیاء را برای ما بیان کنید
« قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي »
پیغمبر اکرم فرمودند: علی برادر من و وزیر من و وارث من و جانشین من و خلیفه من در امت من هست و ولی تمام مؤمنین بعد از من است
همان عبارتی که «حاکم نیشابوری» در «مستدرک الوسائل» جلد 3 صفحه 110 دارد، آقای «ألبانی» در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد 5 صفحه 222 دارد، آقای «ابن ابی عاصم» در کتاب «السنة» صفحه 551 با تعلیقه آقای «ألبانی» بر اعتبار روایت دارد و این مطلبی نیست که تنها مختص شیعه باشد
سپس پیغمبر اکرم فرمودند:
« ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِد »
سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسین، بعد از او 9 فرزند امام حسین یکی پس از دیگری
از این بهتر و زیباتر و روشنتر میخواهید امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیان کند؟! بعد در ادامه فرمودند:
« الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِي »
قرآن با اینهاست و اینها با قرآن هستند و هرگز از قرآن جدا نمیشوند تا در کنار حوض بیایند
« فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ كُلَّهُ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاء »
تمام مسلمانان آنجا گفتند: خدایا قبول کردیم و این حرفها را از تو شنیدیم و شاهدیم که شما چه گفتید.
بعد از اینکه امیرالمؤمنین این آیات را خواندند و قضیه غدیر خم را مطرح کردند:
« فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِه »
زید بن أرقم و براء بن عازب و سلمان و ابوذر و مقدار و عمار بن یاسر (رضی الله عنهم) بلند شدند و گفتند: یا علی ما شهادت میدهیم و سخن پیغمبر را حفظ کردیم که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در بالای منبر بود و تو هم در کنار او بودی.
« وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ فَقَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي »
و پیغمبر اکرم فرمود: ای مردم خداوند به من دستور داده است امام شما را نصب کنم و آنکه بعد از من قیام میکند و مسئولیت جامعه را به عهده میگیرد و جانشین و خلیفه من و آنکه خداوند عالم بر مؤمنین واجب کرده است در کتابش طاعت او را به طاعت من مقرون کرده است
« فَأَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِي وَ وَلَايَتِه »
خداوند دستور داده است ولایت من و ولایت علی را بپذیرید
سپس پیغمبر اکرم فرمودند:
« أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِي اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ حِكْمَتُهُ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا »
ای مردم آنچه بعد از من پناهگاه شماست را برای شما معین کردم و امام شما را برای شما روشن کردم، آنکه دلیل و هدایتگر شماست را روشن کردم و آن برادر من علی بن أبی طالب است و علی در میان شما همانند من در میان شماست، اطاعت او اطاعت من است و معصیت او معصیت من است، در دینتان از علی بن أبی طالب تقلید کنید و از او در تمام امورتان اطاعت کنید، تمام آنچه را که خداوند عالم به من تعلیم کرده است من به علی بن أبی طالب تعلیم کردم و از او و اوصیای او یاد بگیرید، اینها را آموزش ندهید و از اینها مقدم نشویم و اینها از شما اعلم هستند و از شما بهتر هستند سپس نشستند
كمال الدين و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1395 ق، ص 274 – 278، ح 25
من گمان نمیکنم دیگر در اینجا امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچ نکتهای را بخواهد ناتمام بگذارد.
بررسی سند روایت شیخ صدوق:
اما بررسی سندی این مطلب به چه صورت است؟ شاید آقایان بگویند این مباحث به صورت تکه تکه در کتب اهل سنت آمده است و اگر سند هم نداشته باشد و مرسل هم باشد. تک تک این مطالب با سند صحیح در کتب اهل سنت هم آمده است و اشاره داشتند و ما کاری با آن نداریم.
راوی اول که البته ایشان میگوید: «حدثنا أبی، ومحمد بن الحسن» راویان اول دو نفر هستند: شخص اول «علی بن حسین بن بابویه» است که «نجاشی» در مورد او گفته است:
«شیخ القمیین فی عصره، و متقدمهم، و فقیههم، و ثقتهم»
در زمان خودش استاد قمی ها و پیشوای ایشان و فقیه ایشان و فرد مورد اعتمادشان بود.
رجال النجاشی، ص 261
«شیخ طوسی» هم درباره او دارد:
«کان فقیها جلیلا، ثقة»
او فقیه، بزرگوار و مورد اعتماد بود.
الفهرست، ص 157، شماره 392
در کتاب «معجم الرجال» اثر آقای «خوئی» جلد 12 صفحه 398 وارد شده است «علی بن حسین بن موسی بن بابویه» پدر «شیخ صدوق» بوده است و به برکت دعای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد شده است و همیشه به این افتخار میکرده است که «نجاشی» و «شیخ طوسی» این شخص که راوی اول است را ثقه میدانند.
«محمد بن حسن بن ولید» راوی دوم است که در کتاب «معجم رجال» اثر آقای «خوئی» جلد 16 «نجاشی» در مورد او میگوید: شیخ قمین بوده است و فقیه و موجه آنان بوده است و ثقه بوده است.
راوی بعدی «سعد بن عبدالله اشعری» که جناب آقای «خوئی» در جلد 9 از کتاب «معجم رجال الحدیث» زمانی که به شماره 5058 میرسد از قول نجاشی نقل میکند:
«شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها»
بزرگ شیعه است و فقیه و آبرودار شیعه است
معجم رجال الحديث، خويى، سيد ابو القاسم موسوى، ج 9، ص 78، شماره 5058
دیگر از این واضحتر نقل کند؟! به «یعقوب بن یزید» میرسیم که «شیخ طوسی» در کتاب «معجم رجال الحدیث» در جلد 21 از قول «نجاشی» ایشان را ثقه خطاب کرده است که اصحاب امام هادی (علیه السلام) و غیره را ثقه خطاب کردند.
راوی بعدی «حماد بن عیسی» است که نیازی به بررسی سندی ندارد؛ در کتاب «معجم رجال الحدیث» اثر آقای «خوئی» جلد هفتم صفحه 236 دارد:
«وکان ثقة فی حدیثه، صدوقا»
در گفتار خود مورد اعتماد و فرد راستگوئی بوده است.
معجم رجال الحديث؛ خويى، سيد ابو القاسم موسوى، ج 7، ص 236، شماره 3972
این شخص از اصحاب اجماع نیز هست! راوی بعدی «عمر بن اذینه» است که آقای خوئی در کتاب «رجال» لفظ ثقه بودن را به ایشان نسبت میدهد و بازهم در کتاب «معجم رجال الحدیث» اثر آقای «خوئی» جلد 14 ملاحظه بفرمایید که «شیخ طوسی» در مورد ایشان لفظ ثقه بودن را آورده است و آقای «نجاشی» در مورد او میگوید:
«شیخ أصحابنا البصریین ووجههم»
استاد اصحاب بصری ما و آبرودار ایشان بود.
معجم رجال الحديث؛ خويى، سيد ابو القاسم موسوى، ج 14، ص 22، شماره 8714
این افراد همه از علمای بزرگ و روات بزرگ ما هستند!
توضیحی پیرامون شخصیت «أبان بن ابی عیاش»
شخص دیگر «أبان بن ابی عیاش» فردی است که ما روایات زیادی در مدح او داریم. «أبان بن ابی عیاش» ابتدا مذهب اهل سنت را داشت سپس معتقد به امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شده است البته بعضی افراد مقداری در مورد این شخص اختلاف دارند که ثقه هست یا ثقه نیست.
عزیزانی که پای گیرندههای ماهواره نشستند این مطلبی که دارم عرض میکنم شاید عصاره ساعتها کار تحقیق درباره «أبان بن ابی عیاش» است؛ مرحوم «نوری (رضوان الله تعالی علیه)» در خاتمه «مستدرک» که آدرس آن را عرض خواهم کرد در رابطه با این شخص بیان کرده است که آقای «نعمانی» در کتاب «الغیبة» که از کتب معتبر شیعه است -
آقای «نعمانی» از علمای بزرگ شیعه است و متوفای 360 هجری است؛ - این شخص از نظر زمانی مابین «کلینی» و «شیخ صدوق» بوده است زیرا مرحوم «کلینی» متوفای 329 و «شیخ صدوق» متوفای 381 است. آقای «نعمانی» در کتاب «الغیبة» زمانی که به کتاب «سلیم بن قیس» میرسد میگوید:
«ولیس بین جمیع الشیعة ممن حمل العلم ورواه عن الأئمة (علیهم السلام) خلاف فی أن کتاب سلیم بن قیس الهلالی أصل من أکبر کتب الأصول آلتی رواها أهل العلم»
بین جمیع شیعه هیچ اختلافی نیست و از ائمه هم بدون هیچ اختلافی روایت کردند که کتاب «سلیم بن قیس» اصلی از بزرگترین کتابهای اصولی شیعه است.
«وهو من الأصول آلتی ترجع الشیعة إلیها ویعول علیها»
کتاب سلیم بن قیس از اصولی است که مرجع شیعیان است و پایگاه شیعه است.
الغیبة للنعمانی؛ ص 103
ایشان مطالب زیادی نقل میکند؛ مرحوم «میرزا حسین نوری» میگوید: این کتاب وقتی از کتابهای معتبر شیعه است و از اصول تراز اول شیعه است نشانگر این است که این کتاب نیز از کانال «أبان بن ابی عیاش» به ما رسیده است.
«یکشف عن وثاقته جدا»
کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ ص 83، شماره 8
این مطلب نشانگر این است که «أبان بن أبی عیاش» که این کتاب را نقل کرده است وثاقت داشته است؛ اگر چنانچه «أبان بن أبی عیاش» ضعیف بود و یا مورد وثوق نبود چطور امکان دارد کتابی که «أبان بن ابی عیاش» نقل کرده است از اصول معتبره و مرجع شیعه باشد!؟
در کتاب «خاتمه مستدرک» جلد هفتم صفحه 111 در رابطه با «أبان بن ابی عیاش» که بعضی افراد ایشان را ضعیف خطاب کردهاند و جعل کتاب را به ایشان نسبت دادهاند میگوید: این تضعیف کاملاً موهون و اشتباه است و دلیل دیگر ایشان این است که مرحوم «برقی» و مرحوم «صفار» صاحب کتاب «بصائر» و مرحوم «کلینی» و «نعمانی» و «صدوق» و «عیاشی» و بزرگان ما به ایشان اعتماد کردند.
چطور امکان دارد فردی ضعیف باشد و بزرگان به او اعتماد کنند؟! اجلاء اصحاب اجماع از جمله «حماد بن عیسی»، «عثمان بن عیسی»، «عمر بن اذینه» و «ابراهیم بن عمر یمانی» از ایشان نقل کردهاند. به علاوه ایشان از رجال و اصحاب امام صادق (علیه السلام) است و یک نفر نسبت به ایشان حرفی ندارد.
در اصحاب امام سجاد (علیه السلام) آمده است: مرحوم «شیخ صدوق» چیزی نگفته است و در اصجاب امام باقر (علیه السلام) مسئله تضعیف را نقل کرده است که شاید به جهت تضعیف مخالفین بوده است. ایشان میگوید در «تقریب التهذیب» اثر «ابن حجر» در مورد ایشان آمده است:
«متروک من الخامسة»
تقریب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عوامة، ج 1، ص 51، شماره 142
تضعیف کردن اهل سنت از مدایح این شخص به حساب میآید! مرحوم «محمد تقی مجلسی» چندین بار در کتاب «روضة المتقین» در جلد دوازدهم دارد:
«ورواه الشیخ فی الصحیح عن حماد بن عیسی عن عمرو بن شمر عن جابر عن أبی جعفر علیه السلام. وعن حماد عن إبراهیم بن عمر، عن أبان عن سلیم بن قیس الهلالی»
روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط- القدیمة)؛ ج12، ص 37
در روایت صحیح از «أبان بن أبی عیاش» آمده است و اگر «أبان» ضعیف باشند آنان نمیگویند صحیح است؛ زمانی که میگویند روایت صحیح است به معنای این است که تمام روات آن «ثقةٌ امامیٌ ضابطٌ»! قاعده شیعه بر این است روایت صحیح به این معناست که تمام راویان بدون استثناء دوازده امامی و عادل و ضابط باشند.
این شخص به این شکل میگوید روایت صحیح است و «أبان بن ابی عیاش» هم در داخل روایت است.
همچنین مرحوم «علامه مامقانی (رضوان الله تعالی علیه)» - که از رجالیون به نام شیعه است و استاد بسیاری از مراجع معاصر ما بوده است و شاگرد مرحوم «میرزای نوری» بوده است و بنده نیز مدتی افتخار شاگردی مرحوم «مرعشی نجفی» که ایشان شاگرد مرحوم «مامقانی» در علم رجال بودهاند را داشتهام؛ - نظر ایشان این است که اگر کسی بگوید «أبان بن ابی عیاش» ضعیف است واقعاً مشکل است.
اینکه «سلیم بن قیس» کتاب او را قبول میکند بعد از اینکه کتابهای او از کتب اصل شیعه است و زمانی که وثاقت «سلیم بن قیس» ثابت شد وثاقت «أبان بن ابی عیاش» قطعاً ثابت میشود؛ این مطلب در کتاب «تنقیح المقال» جلد 1 صفحه 3 شماره 14 وارد شده است.
کتابی بی نظیر در زمینه علم رجال!
مرحوم «شیخ موسی زنجانی» که از رجالیون به نام شیعه است و شاید ما در این دو سه قرن اخیر رجالی همانند «شیخ موسی زنجانی» نداشتیم؛ ایشان کتابی به نام «الجامع فی الرجال» دارد که یک جلد آن در زمان حیاتشان چاپ شد و از رجالیونی است که تمام عمرش را در رجال گذرانده است و برای این کتاب 27 الی 28 سال زحمت کشیده است.
بنده که در علم رجال بودم و حدود 20 سال هم علم رجال تدریس کردم رسماً اعتراف میکنم در شیعه کتاب رجالی همانند «الجامع فی الرجال» تألیف نشده است. تتبع و گردآوری روات و تمامی راویانی که در اسانید «کتب اربعه» و اسانید «وسائل» و اسانید «مستدرک» و اسانید «بحارالانوار» و هر راوی دیگری که آمده است را ایشان ذکر کردهاند.
ایشان از کتب شیعه و سنی راویان شیعه و راویان سنی را ذکر کرده است. خداوند آقای «عزیز طباطبایی» را که از مفاخر شیعه و نوه دختری مرحوم «صاحب عروه» بودند را بیامرزد؛ ایشان نسبت به ما محبتی داشتند و یک شبی که من در خدمت ایشان بودم به من گفت: کتاب «الجامع فی الرجال» از کتب گرانقدر شیعه است و صد حیف که یک جلد چاپ شد و مجلدات بعدی چاپ نشد.
ایشان به من فرمود: با توجه به تخصصی که شما در رجال دارید تمام نسخههای خطی را مؤلف به من داده است و هیچکس همچین نسخهای ندارد و ایشان فرزند ذکور هم نداشتند؛ اگر تصمیم داشته باشید من تمام نسخ خطی این کتاب را به شما میدهم تا این کتاب را احیا کنید.
من مقداری نسخ خطی را نگاه کردم و دیدم ما بسیاری از راویانی را که ساعتها تلاش میکنیم در هیچ جا شرح حالش نیامده است این بزرگوار با یک دنیا مطلب از کتاب شیعه و سنی آورده است؛ با اقیانوسی از مطالب رجالی مواجه شدم که در مؤسسه تحقیقاتی «ولی عصر» شروع به تحقیق این کتاب کردیم و بعد از حدود 8 سال در 12 جلد آماده کردیم و مجوز ارشاد را هم گرفتیم اما پول چاپ این کتاب را نداریم.
اگر شیرمردی بیاید 1000 تا 2000 نسخه از این کتاب را چاپ کند و رایگان آن را در اختیار اساتید و محققین قرار بدهد به نظرم کار شایستهای است یعنی رجال شیعه را این بزرگوار احیا کرده است.
جناب آقای «خوئی (رضوان الله تعالی علیه)» در «معجم رجال الحدیث» تنها به روات کتب اربعه پرداخته است. عزیزان دقت کنند 21 جلد کتاب «معجم رجال الحدیث» فقط و فقط راویانی است که در کتب اربعه هستند. اما مرحوم «زنجانی» کتب «اربعه»، «وسائل»، «مستدرک»، «بحارالانوار» و کتب مرحوم «شیخ صدوق»، «شیخ مفید»، «أمالی» اثر «شیخ طوسی» و «أمالی» اثر «شیخ مفید» و «غیبت» اثر «نعمانی» و تمام راویان دیگر را ریخته است و اقیانوسی درست کرده است.
معلوم نیست این توفیق نصیب چه کسی بشود تا این کتاب را احیا کند! ایشان میگوید: نظریه نزدیک این است که روایات «أبان بن ابی عیاش» کاملاً مورد قبول است و ادلهای از کتاب «الجامع فی الرجال» جلد 1 صفحه 11 میآورد.
مرحوم «سید محسن امین» میگوید: دلیل بر تشیع او عبارت «أحمد بن حنبل» است و این مورد تأیید مرحوم «نمازی» هم هست. کتابی به نام «مستدرکات علم رجال» دارد که آن دسته از راویانی که از نظر مبارک آقای «خوئی» پنهان مانده است ایشان در هفت یا هشت جلد آورده است. ایشان میگوید:
«روی أبان بن أبی عیاش، عن مولانا الباقر صلوات الله علیه ما یدل علی حسنه وکماله وتشیعه»
مستدرکات علم رجال الحدیث – الشیخ علی النمازی الشاهرودی، ج 1، ص 84، ش 21
پس بنابرین ولایت علی بن أبی طالب (علیه السلام) از زبان خود آن حضرت از کتاب «کمال الدین» مرحوم «شیخ صدوق» متوفای 381 ثابت شد؛ آیات قرآن از جمله آیه (أُولِی الْأَمْر) استدلال کرد، آیه (إِنَّما وَلِیکمُ اللَّه) را استدلال کرد، آیه (یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک) را استدلال کرد، (ِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ) را استدلال کرد.
حال آقای «کالکراب زاده» میگوید کجا امیرالمؤمنین به این آیاتی که این آقایان در شبکه خودشان مطرح میکنند استدلال کرده است! اگر چشمانت نابیناست و گوشهایت را خداوند عالم بر اثر عداوتی که با اهل بیت (علیهم السلام) داری کر کرده است گناه ما چیست؟!
امکان پذیر نیست که خداوند عالم از آسمان برای تو نامه بفرستد و گرچه میدانیم اگر از آسمان هم برای تو نامه بیاید همانطوری که کفار زیر بار نبوت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نرفتند در مورد امیرالمؤمنین هم خداوند عالم توسط یک ملک نامه بفرستد میگویی:
(إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبین)
این نیست مگر سحری آشکار
سوره مائده (5): آیه 110
این مطلب را هم اضافه کنم که نسبت به «أبان بن ابی عیاش» هم آقای «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد اول صفحه 301 میگوید:
«وفیه أبان بن أبی عیاش ضعفه شعبة وأحمد وغیرهما ووثقه سلم العلوی وغیره»
در سند روایت، ابان بن ابی عیاش است که شعبه و احمد به حنبل و دیگران او را تضعیف کرده اند و سلم العلوی و عده ای نیز او را توثیق کرده اند.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 1، ص 301
همچنین «شعبه» و «أحمد» و «ابن معین» و «ابو هاتم» هم او را تضعیف کردند؛ بنابراین دو نفر او را توثیق کردند و چهار نفر او را تضعیف کردند. توثیق هم در میان بزرگان اهل سنت وجود دارد؛ این آقایان هم میگویند اگر چنانچه یک راوی مختلفٌ فیه بود و تعدادی توثیق کردند و تعدادی او را تضعیف کردند روایت حسن است و «الحسن کالصحیح فی الاحتجاج» است.
جالب است زمانی که بررسی میکردم مشاهده کردم جناب آقای «سرخسی» از فقهای مشهور احناف است؛ ایشان در کتاب «مبسوط» جلد یازدهم صفحه 247 در یک مسئله فقهی به حدیث «أبان بن ابی عیاش» استدلال میکند:
«وفی حدیث أبان بن أبی عیاش رضی الله تعالی عنه أن النبی علیه الصلاة والسلام سئل عن أکل الطافی من السمک فلم یر به بأسا واعتبر السمک بالجراد بعلة أنه لا یشترط فیه الذکاة فیستوی موته بسبب و بغیر سبب»
المبسوط، اسم المؤلف: شمس الدین السرخسی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، ج 11، ص 247
این مطلب نشانگر این است که بزرگان اهل سنت نیز در مسئله فقهی به روایت «أبان بن ابی عیاش» استدلال و احتجاج میکنند.
این روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد به اضافه در کتاب «سلیم بن قیس» باز در صفحه 191 همانند عباراتی که در کتاب «شیخ صدوق» در صفحه 260 داشتیم ایشان در صفحه 191 دارد و تنها مختصری از الفاظ با هم تفاوت دارند.
مجری:
بسیار عالی؛ من مطمئنم دوستان عزیز بیننده اعم از شیعه و اهل سنت از شنیدن این مطالب لذت بردند. باور کنید مطالبی که استاد در عرض 40 دقیقه بیان کردند حاصل کار سالها تلاش و کوشش و تحقیق و تفحص است که همانند یک لقمه آماده و کپسولی که پر از اطلاعات علمی است در اختیار شما قرار دادند و انشاءالله مورد توجهتان قرار گرفته باشد.
استاد من در خصوص اینکه وجود نازنین مولا امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فضائل خودشان را در آن شورای 6 نفره بیان میکنند سؤالاتی را یادداشت کرده بودم که اگر اجازه بدهید برای برنامه آینده میگذارم تا به تلفنهای دوستان برسیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
البته بنده خدمت شما عرض کنم با اینکه ما این عبارات را در کتاب «نقد غفاری» حدود سه چهار سال قبل آورده بودیم و تحقیق داشتیم من در همین هفته حدود 3 روز وقت گذاشتم که این روایت را از نظر سند بررسی کنم و بعضی از واژههای آن و توثیق «أبان بن ابی عیاش» که مسئله است و حتی میان فقهای شیعه اختلاف نظرهایی وجود دارد را تصحیح کنیم.
این اقدامات انجام گرفت به این جهت که یادگار و ذخیرهای برای شب اول قبر ما و زمانی که چشم ما به جمال نورانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) میافتد باشد. میتوانم ادعا کنم بحثی که بنده داشتم در هیچ کتابی به این شکل وجود ندارد.
البته من در رابطه با «أبان بن ابی عیاش» حدود 10 الی 12 صفحه تحقیق دارم و بخشی از آن را اینجا آوردم و ثابت کردیم که «أبان بن ابی عیاش» کاملاً ثقه هستند و بعضی از بزرگوارانی که او را تضعیف کردند متأثر از رجال اهل سنت شدهاند.
مجری:
من میخواهم این مطلب را واقعاً اعتراف بکنم و نه به عنوان اینکه خدمتگزار کوچک و به عنوان مجری در «شبکه جهانی ولایت» هستم بلکه شاید هیچ کجای عالم شاید چنین فرصتی برای شما پیش نیاید که بخواهید حدیثی بیان بشود و روایتی بیان بشود و خود وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از زبان مبارک خودشان بیان و اثبات میکنند و به صورت عظیم جوانب امر گفته میشود، حدیث بررسی میشود و تمام راویان یک به یک مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
اصلاً فکر نمیکنم در هیچ جای این عالم پهناور چنین نعمتی وجود داشته باشد و این نعمتی است که انشاءالله شما دوستان بیننده قدردان آن هستید و بارها و بارها بیان فرمودید.
طوفان امیرالمؤمنین در شورای شش نفره!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
به شما این قول و مژده را میدهم جلسه بعد مطلبی بیان کنم مبنی بر اینکه یکی از جاهایی که امیرالمؤمنین پرده از روی اسرار برداشته و دریچه و روزنهای از فضایل خودشان برای مردم بیان کرده است در روز شورای 6 نفره بوده است؛ به نظر من امیرالمؤمنین آنجا طوفان به پا کردند.
من معتقدم این عبارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را هرکس حفظ کند من حاضرم یک جایزه خوب و نفیس حاضرم به او بدهم؛ این خطبه کمتر از خطبه فدکیه نیست! آن مطالب را هم نه از کتب شیعه بلکه از کتب اهل سنت با بررسی سندی به طوری که تک تک راویان را بررسی خواهیم کرد که از نظر اهل سنت کاملاً صحیح است.
گمان میکنم تمام مطالبی که در طول این 6 الی 7 سال برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) از قرآن روایت استدلال کردیم فدای خاک زیر نعلین ایشان بشوم ایشان در شورای 6 نفر برای این پنج نفر بیان کردند و به عبارت دیگر چیزی باقی نمانده است که حضرت آن را بیان کنند.
عزیزانی که مقداری خوش حافظه و خوش استعداد هستند این خطبه را حفظ کنند زیرا این خطبه یکی از ذخایر شیعه محسوب میشود.
مجری:
بسیار خوب پس ما منتظر خواهیم ماند تا هفته آینده و محضر استاد برسیم و این مژدهای که دادند را بشنویم؛ این مطالب خیلی لذت بخش هستند و دیگر نمیدانیم با چه گوش و چه زبانی اینها را بگوییم و بشنویم و مطمئناً مورد توجه شما عزیزان هم قرار میگیرد. من چند پیام بخوانم.
فکر میکنم با این همه مطالب زیبایی که از زبان استاد شنیدیم آقای موسوی و آقای کیا و آقای خطاط و دیگر دوستان ذوق زده شدند و با همکاری یکدیگر یک میان برنامه خیلی زیبا آماده کردند تا بشنویم و لذت ببریم و جگرمان از شنیدن مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) خنک شود.
بخشی از پیامکهای بینندگان برنامه:
قبل از آن اجازه بدهید چند پیام بخوانم که سرشار از عشق و ارادت و محبت عزیزان بیننده است؛ بعضی از دوستان به وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض ادب کردند و بعضی دوستان هم به محضر حضرت استاد عرض ارادت کردند که انشاءالله خداوند متعال سایه ایشان را بر سر ما مستدام بدارد.
بینندهای نوشته است ما همیشه به همراه خانواده بیننده شبکه مقدس ولایت هستیم و دختر هفت ساله ایشان زینب خانم هم خیلی حاج آقا را دوست دارند و حتی صورت حاج آقا را از روی صفحه تلویزیون میبوسند.
آقای علی دلشادی از تبریز پیامک فرستادند؛ چه نام زیبایی دارند و باید به این نام افتخار کنند و من هم علی اسماعیلی هستم و به نام خودم افتخار میکنم. ایشان نوشتند: سلام خدمت مجری دوست داشتنی و سید بزرگوار استاد قزوینی؛ حقیقتاً هرچه کانالهای وهابی از علمای دین بدگویی میکنند این آرزو در من بیشتر میشود که روی سید بزرگوار و اولاد پیغمبر را ببوسم.
حسین شجاعی از کرمان نوشتند: سلام سالهاست از محضرتان تلمذ میکنم؛ زبانم قاصر است تنها میگویم «أیدکم الله».
آقای سروری از تبریز بزرگواری کردند و خیلی ممنون و سپاسگذاریم از عزیزانی که در دیار آذربایجانهای غربی و شرقی و زنجان و عزیزانی که با لهجه و زبان شیرین آذری سخن میگویند. ای کاش من جملهای بلد بودم و درخور شأن شما بود به ترکی میگفتم.
آقای حمید معتمد از ساری گفتند: دو آرزو و دو واقعه در زندگیام وجود دارد که انتظار آن را میکشم؛ یکی صبح جمعه و دیگری یکشنبه شب برای دیدن روی ماه حاج آقا و برنامه شما! خیلی از شما متشکرم
آقای حمزه حیدر مرادی از قصر شیرین هم تشکر کردند و خیلی هم التماس دعا دارند و در ادامه گفتند: امشب حاج آقا حجت را نه تنها برای اهل سنت بلکه برای شیعیان نیز تمام کردند. انشاءالله خداوند نگهدارتان باشد
آقای امید سامریان از امیدیه نوشتند: از بذل لطف و عنایت شما و از برنامههای شما بسیار ممنون هستم و برای مادرم که مریض احوال هستند دعا کنید.
آقای رمضانی از کرمان و بسیاری از عزیزان دیگر بزرگواری کردند و با دستان مهربانشان برای ما پیام دادند.
برویم یک میان برنامه از مدح زیبای آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بشنویم بعد از این همه محتوای زیبا و پرباری که دل و جانمان مصفا شد تا روحمان هم با یک یا علی مدد تازه بشود!
مجری:
شکر ایزد که من علی دارم
بر سرم سایه ولی دارم
چون رضای علی رضای خداست
روز و شب ذکر یا علی دارم!
الهی که این ذکر همیشه روی زبانهایتان باشد و در دلتان این عشق و ارادت و محبت همیشه باشد. در این فاصلهای که این میان برنامه خیلی زیبا داشت پخش میشد ما یک گفتگوی دوستانهای با جناب استاد داشتیم بخشی از آن خطبه نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در شورای 6 نفره را استاد بیان کردند.
واقعاً لذت بردم و به شما قول میدهم هفته آینده این برنامه مورد توجهتان قرار میگیرد و هرکسی عاشق مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست و هر عزیز اهل سنتی این را دارم به عنوان یک مسلمان میگویم و اصلاً کاری به شیعه و سنی ندارم؛ عزیزان اهل سنت که بیننده «شبکه جهانی ولایت» هستند امشب این برنامه را دیدند توصیه میکنم هفته آینده حتماً برنامه را ببینند.
ببینید وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) چه چیزی گفته است و چه استدلالی کرده است و چطور بیانانی را برای جایگاه امامت و ولایت و خلافت خودشان آن هم در شورای 6 نفره داشتند که بحث بسیار مهمی است.
بسیار از لطف و عنایت و مرحمت شما دوستان بیننده سپاسگذارم؛ بسیار از مطالب و محتوایی که امشب بیان شد و میان برنامهای که مشاهده کردیم بهره بردیم. انشاءالله خداوند این عشق و ارادت و محبت را از ما نگیرد.
تماس بینندگان برنامه:
از این لحظه به بعد در خدمت دوستان بیننده هستیم؛ استاد قبل از اینکه من سراغ تلفنها بروم این مطلب را بیان کنم که خیلی از دوستان بیننده خیلی حواس جمعی دارند که پیام داده بودند و من اینها را نخواندم و نگران این بودند که چه اتفاقی برای دندان شما افتاده است. نمیدانستم که این سؤال را بپرسم یا نپرسم اما اینجا میپرسم حاج آقا داستان چیست؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
مشکلی برای دندانم پیش آمده که به مزاح به دوستان گفتم دندان شیریام افتاده است و قرار است یکی دو هفته دیگر دندان جدید بکارند تا دندان جدید بروید. وقتی دندان مصنوعی را میگذارم خیلی اذیت میشوم و نمیتوانم صحبت کنم و مجبورم با همین حال صحبت کنم و از عزیزان بیننده پوزش میطلبم.
مجری:
خدا به شما سلامتی بدهد؛ خواهشا این مطلب را بیان کنم که وقت زیادی نداریم و عزیزانی که روی خط ارتباطی میآیند مختصر و مفید مطالبشان را بگویند تا بتوانیم تلفنهای بیشتری را پخش کنیم.
آقای ناصری از بروجرد اولین بیننده ما از شیعیان مولا امیرالمؤمنین هستند؛ آقای ناصری سلام علیکم:
بیننده (آقای ناصری از بروجرد – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و احترام خدمت مجری محترم آقای حاج علی اسماعیلی گل و همچنین استاد عزیز و فرزانه حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا قزوینی که همیشه این مطلب را بیان کردم که انشاءالله خداوند از عمر من کم کند و به عمر ایشان اضافه کند.
خواستم در دو دقیقه جدای از صحبتهایی که حاج آقا فرمودند جواب دندان شکنی به این وهابیت بدهم و آن هم شاه کلیدی است که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به ودیعه گذاشته است و آن هم کلمه مقدس «رحمة للعالمین» که خداوند برای پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به کار برده است.
زمانی که ما میگوییم «رحمة للعالمین» منظور هم این دنیا است و هم دنیای برزخ و عالم ناسوت و همه عوالمی است که خداوند تبارک و تعالی آفریده است. بنابراین پیامبر عظیم الشأن اسلام این رحمتی را که خداوند متعال به ایشان داده است باید از اول خلقت تمام آسمانها و زمین و تا روز قیامت به کار گرفته بشود.
کاربرد رحمتی که صفت آقا رسول الله است باید از اول خلقت به کار گرفته بشود؛ این که وهابیت میگویید رسول الله بعد از فوت زنده نیستند و نمیشنوند و کاری نمیتوانند بکنند این کلمه «رحمة للعالمین» جوابی در این ادعای آنان است. اگر حاج آقا بتوانند خودشان این مسئله را تبیین کنند ممنون میشوم چون توسل و شفاعت و سایر موضوعات مورد بحث با همین کلمه ثابت میشود.
پیامبر که تنها مختص زمان خودش نیست؛ همانطور که خداوند متعال خود صاحب همه جهانیان است این صفت را به پیامبران داده است و در برابر آیه مباهله هم اسد الله الغالب آقا علی بن أبی طالب (علیه السلام) که نفس پیامبر هستند این صفت هم برای ایشان به کار میرود و امامان نسل در نسل تا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای این صفت هستند.
امامان در عالم محیط هستند و همه را میبینند و میشنوند و زمانی که به فریاد بندگان میرسند به جهت همین صفتی است که خداوند متعال به پیغمبر اکرم داده است و از طریق پیغمبر اکرم و آیه مباهله به آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امامان رسیده است.
مجری:
آقای ناصری عزیز موفق باشید از تماس شما متشکرم و درود بر همه مردم بروجرد؛ آقای جعفری از کرج بیننده بعدی ما هستند. سلام و درود به شما آقای جعفری:
بیننده (آقای جعفری از کرج – شیعه):
ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت جنابعالی و استاد عزیزمان آقای قزوینی. ما افتادن دندان آقای قزوینی را به فال نیک میگیریم و همان دندان شیری را حساب میکنیم انشاءالله همیشه سلامت باشید. انشاءالله خداوند ایشان را صدها سال برای ما حفظ کند.
میخواستم در مورد دو مسئله با شما صحبت کنم؛ مطلب اول این است که اگر امکان دارد در برنامههایتان بگنجانید که ما درباره جنگ خیبر خیلی صحبتها داریم و سؤالهایی داریم که به دنبال جواب آنان هستیم.
مطلب دوم این است که درباره هیئت 6 نفره بفرمایید که در آن جمع از همراهان حضرت علی و طرفداران ایشان وجود داشت؟ چه صحبتهایی که حضرت علی (علیه السلام) در آن جمع داشتند؟ ما متأسفانه در تلویزیون این مطالب را نمیشویم و خیلی جای بحث داریم که چرا از خطبههای حضرت علی (علیه السلام) در برنامهها تا امروز ندیدیم.
مجری:
آقای جعفری از شما متشکرم و به شما قول دادیم هفته آینده مفصل در خصوص این موضوع صحبت میکنیم و اینکه چه کسانی بودند و خطبهای که وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیان کردند صحبت خواهیم کرد. در خصوص جنگ خیبر نیز عزیزان مطالبی را در طول برنامه میگویند اما تلاش میشود در این زمینه هم مطالب بیشتری گفته بشود.
آقای مرتضی از تهران بیننده بعدی ما هستند؛ آقای مرتضوی سلام علیکم:
بیننده (آقای مرتضوی از تهران – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای قزوینی؛ از ایشان یک سؤال داشتم: میخواستم بپرسم چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در شورای 6 نفره از حق خودشان دفاع کردند اما در شورای ثقیفه حضور پیدا نکردند؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
شخص امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روایت اولی که ما خواندیم فرمودند: من جنازه پیغمبر را رها کنم و در «ثقیفه بنی ساعده» حضور پیدا کنم؟!
بیننده:
یعنی رسیدگی به امور مسلمین و حق ایشان اهمیت بیشتری نداشت؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
نه قطعاً احترام جنازه مطهر نبی مکرم اسلام بسیار فراتر از اینهاست. امامت فرع نبوت است و جنازه نبی مکرم اسلام آنجا مانده است. این مطلب همانند این است که پدر کسی از دنیا رفته است و فرزندانش جنازهاش را رها کنند و به دنبال ارث خود بروند. ارث قطعاً حق مسلم فرزندان است
بیننده:
چرا نرفتند پیامبر را دفن کنند بعد در شورای ثقیفه شرکت کنند؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در شورای ثقیفه تعدادی از انصار بودند و تشکیل جلسه هم به عهده آنان بوده است. در روایات شیعه آمده است که ابوبکر و عمر در کوچه نشسته بودند و گفتند: منتظر هستیم تا علی بیاید و با علی بن أبی طالب بیعت کنیم. شخصی آمد و گفت: شما منتظر علی هستید و در «ثقیفه بنی ساعده» انصار مسئله را تمام میکنند.
آنها حرکت کردند و آقای «ابو عبیده جراح» هم بعداً رسید و آن مسائل پیش آمد. در خود «سقیفه بنی ساعده» هم خیلی افراد از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفاع کردند:
«فقالت الأنصار أو بعض الأنصار لا نبایع إلا علیا»
همگی انصار یا بعضی از آنان گفتند ما جز علی را شایسته بیعت نمیدانیم
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، ج 2، ص 233
اما به قول شخصی «الحکم لمن غلط»
بیننده:
درخواستی هم داشتم و آن این است که به پیروان مکتب «ابن تیمیه» و «محمد بن عبد الوهاب» شما در شبکه خودتان از لفظ «وهابی» استفاده میکنید که این لفظ خیلی لفظ جالبی نیست زیرا «وهاب» اسم زیبا خداست و روی اشخاص تکفیری و خشن همچین اسامی بگذاریم.
مجری:
ما استفاده نمیکنیم و آنها خودشان گذاشتند
بیننده:
«سلفی» بهتر از «وهابی» است
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این اشخاص لیاقت گفتن «سلفی» را هم ندارند و باید آنها را وحشی آمازون خطاب کنیم. بهترین اسمی که برای آنها میتوانیم بگذاریم دشمنان دین و دشمنان مذهب و دشمنان بشریت است. به اینها باید «أعداء الانسانیة» گفته بشود.
زمانی که به اینها «سلفی» بگوییم اینها خود را به سلف صالح میچسبانند و قطعاً سلف صالح از اینها بریء و مبرا هستند.
مجری:
آقای مرتضوی از شما خیلی متشکرم؛ استاد وقت ما خیلی زیاد نیست اما آقای جعفری از کرج گفتند: آیا در این شورای 6 نفره از طرفداران امیرالمؤمنین هم کسی حضور داشت یانه؟ قول دادیم در هفته آینده راجع به این موضوع صحبت کنیم اما چون سؤال کردند بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
«زبیر» در آنجا حضور داشتند که ظاهراً طرفدار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود و خیلی هم دوست داشت که با امیرالمؤمنین بیعت بشود. اما از طرف دیگر «سعد بن ابی وقاص» بود که به عثمان تمایل داشت، «عبدالرحمن بن عوف» بود که آن طرف تمایل داشت.
به عبارت دیگر اکثریت طرفدار عثمان بودند؛ حتی زمانی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) با «ابن عباس» صحبت میکردند او گفت: شما در این مجلس شرکت نکنند زیرا یقیناً عثمان طرفداران و اقوام زیادی در آن جمع دارد و برنده خواهد شد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جواب فرمودند: من در این مجلس شرکت میکنم هم به جهت اتمام حجت و هم به جهت اینکه اینها در «سقیفه» اعلام کردند:
«لا تجتمع النبوة والملک فی أهل بیت واحد»
خلافت و نبوت در یک خانواده جمع نمیشود
الیقین؛ ابن طاووس، ص 273؛ بحارالأنوار، ج37، ص 309
یکی از دلایلشان مبنی بر خلیفه نشدن امیرالمؤمنین (علیه السلام) این بود که گفتند: پیغمبر از بنی هاشم بود، خلافت نباید در یک جا جمع شود. حضرت در جواب فرمودند اگر اینطور است چرا وصیت کردند و من را یکی از شورای 6 نفره قرار داده است؟!
میخواهیم ثابت کنیم که آنان به کارهای نادرست استدلال میکردند.
مجری:
خیلی متشکرم؛ از همه عزیزان خوب بیننده متشکرم که برای ما پیام دادند و لطف و عنایتی که نسبت به برنامه داشتند و عشق و ارادتشان را نسبت به آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را نشان دادند.
عذرخواهی میکنیم به جهت اینکه دوست داشتیم تلفنهای بیشتری پخش بشود و در خدمتتان باشیم و سؤالات دیگری جواب بدهیم اما فرصت برنامه به پایان رسید حتماً دعاگوی شما هستیم. کسانی که التماس دعا داشتند ما حتماً خدمت استاد عرض میکنیم که دعاگوی آنان باشند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرج فرزند امیرالمؤمنین حجة بن الحسن (ارواحنا له الفداه) را نزدیک بگردان، خدایا به آبروی امیرالمؤمنین مقدمات ظهورش را هرچه سریعتر فراهم بگردان، ما را از یاران خاص و ویژه آن حضرت قرار بده، رفع گرفتاری از گرفتاران بنما، عزیزان ما که در سوریه و عراق و یمن و بحرین و عربستان سعودی و میانمار و افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و ترکیه و هرکجا گرفتارند به آبروی امیرالمؤمنین از همه آنان رفع گرفتاری بنما، خدایا بر تمام بیماران و بیماران مورد نظر شفای عاجل کرم فرما، خدایا به آبروی امیرالمؤمنین حوائج ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز مخصوص ولایت یاوران عزیز به حق امیرالمؤمنین برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
باز هم تشکر و سپاس فراوان از لطف و عنایت و مرحمت شما؛ یادتان باشد هفته آینده رأس ساعت 21 یکشنبه شب منتظر باشید بحث مهمی که به شما قول داده بودیم حتماً خدمت شما عرض خواهیم کرد و مطمئناً مورد توجه و عنایت شما قرار خواهد گرفت.
هرکجا هستید و بیننده «شبکه جهانی ولایت» هستید و برنامه زنده «حبل المتین» را دیدید ما دعاگوی شما هستیم و انشاءالله زیر سایه مولا امیرالمؤمنین مرتضی علی حیدر کرار زندگیتان سرشار از نور و معنویت باشد. یا علی مدد خدانگهدار