2024 October 5 - شنبه 14 مهر 1403
بررسي روايات «ولايت، ثقلين، غدير» در منابع اهل سنت
کد مطلب: ٥٣٧٣ تاریخ انتشار: ١٠ تير ١٤٠٢ تعداد بازدید: 4181
سخنراني ها » شبکه ولايت
بررسي روايات «ولايت، ثقلين، غدير» در منابع اهل سنت

ويژه برنامه ها 91/05/19

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 19 / 05 / 91

استاد قزويني

دوستان، هر كجاي دنيا كه هستيد و اين برنامه را مي بينيد و يا افطار كرده ايد و يا منتظر افطار هستيد و امشب كنار سفره ، زن و بچه ، برادر و خواهرتان و ديگر دوستان تان كنارتان بودند و با هم نشستيد و افطار كرديد و يا افطار مي كنيد و مي گوييد و مي شنويد؛ ولي يك لحظه اين قلب نازنين تان را ببريد به كوفه و در خانه علي را بزنيد و وارد خانه علي شويد، ببينيد امشب در خانه علي چه خبر است.

امشب اندر بيت مولا غير درد و غم نبود * هيچ كس مظلوم تر از او در اين عالم نبود

اشك بود و آه بود و سوز بود و شور بود * بود بيمار و طبيب اما كمي مرحم نبود

وقت گفتار وصايا بود و هنگام وداع * حال فرزند بزرگش ظاهرا در هم نبود

غير عباس و حسين و زينبين و مجتبي * آشنا و محرمي در حلقه ماتم نبود

صحبت از دشت بلا بود و غريبي حسين * غير سقاي حرم كس برعطش ملزم نبود

كي توان گفتن كه در اين محفل پر شور شين * دختر يك دانه پيغمبر اكرم نبود

امشب در خانه علي همه بودند و جاي زهرا خالي بود.

علي بچه ها و عزيزانش را مي بيند؛ ولي هيچ كدام جاي زهرا را نمي گيرد.

چون سوي ديدار زهرا بود نائل زين سبب * از علي خوشحال تر امشب در اين عالم نبود

درود خدا بر تو اي مظلوم ترين مظلوم عالم كه خود فرمودي:

ما زلت مظلوما منذ ولدتني أمي.

الاعتقادات في دين الإمامية - الشيخ الصدوق، ص 105

از روزي كه مادر من را به دنيا آورد مظلوميت همواره قرين من بوده است و مظلوميت از من ، جدا نشد.

وقتي كه بچه بودم برادر عقيل درد چشم مي گرفت، مي خواستند به چشم برادرم دارو بريزند، بهانه مي آورد كه اول به چشم علي بريزيد و بعد به چشم من.

در شعب ابي طالب (ابو طالب فرزندان متعددي داشت) تنها فرزندي كه پيش مرگ پيغمبر بود علي بود.

در تمام جنگ ها با اين كه ديگران هم بودند، وقتي عرصه تنگ مي شد پا به فرار مي گذاشتند، تنها كسي كه پروانه وار دور شمع وجود پيغمبر مي چرخيد و از آن بزرگ مرد تاريخ هستي دفاع مي كرد علي بود.

نمي دانم كه اين علي چه شد.

آن قدرت اسد اللهي و آن شير خدا و آن فاتح بدر و حنين و خيبر و آن كسي كه در خيبر را كه شصت نفر از تكان دادنش عاجز بودند با يك دست تكان داد؛ ولي آن لحظه كه به خانه اش هجوم آوردند و جلوي چشمانش عزيزترين عزيزش و هستي و بود و نبودش را كتك زدند، دست در دست هم گذاشت و فرمود:

يا ليتني مت قبل هذا.

امشب دردها و غصه هاي بي پايان علي پايان پذيرفت.

علي به آرزوهايش رسيد.

علي 29 سال در فراق زهرا شب و روز نداشت و خودش فرمود:

اما حزني فسرمد واما ليلي فمسهد.

روضة الواعظين - الفتال النيسابوري، ص 152

بعد از زهرا علي دل خوشي ندارد و علي شب هاي سالم به سر نمي برد؛ ولي اميرالمؤمنين سلام الله عليه به آرزوي ديرينه اش رسيد و به ديدار نبي مكرم و به ديدار زهراي مرضيه و به ديدار ديگر عزيزانش نائل گرديد.

درود خدا به تو اي مظلوم ترين عالم.

مجري:

آيا «حديث ولايت» با سند صحيح در كتب برادران اهل سنت آمده است يا نه؟

دلالت اين حديث بر ولايت حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را هم بيان كنيد.

استاد قزويني:

شب اول فضائل ويژه و منحصر به فرد اميرالمؤمنين را مطرح كرديم و عرض كرديم كه اگر هيچ دليلي بر خلافت اميرالمؤمنين نبود و بنا بود انتخاب به عهده مردم باشد، منحصرترين گزينه براي انتخاب خليفه، غير از اميرالمؤمنين هيچ كسي نبود.

ديشب ما آياتي را به ويژه 55 و 67 و 3 سوره مائده خوانديم و گفتيم كه روايات متعددي داريم كه مي فرمايد: اين آيات در شأن اميرالمؤمنين سلام الله عليه است و با صراحت بر امامت و ولايت اميرالمؤمنين دلالت مي كند.

عرض كرديم كه اگر بنا است ما به كمك سنت و حديث و يا شأن نزول، مفهوم آيات را درك كنيم، اين آيات براي امامت اميرالمؤمنين سلام الله عليه بهترين دليل است و اگر بنا است ما بدون كمك گرفتن از سنت آيات را خودمان استفاده كنيم، آيه 11 سوره نور و 40 سوره توبه و ديگر آياتي كه آقايان استناد مي كنند براي فضائل شيخين از درجه اعتبار قطعاً ساقط خواهد شد.

نمي شود موضوع بحث را گزينشي انجام داد و آنچه كه به نفع خودمان باشد از سنت استفاده كنيم و از شأن نزول بهره ببريم؛ ولي اگر مخالف عقيده ما بود، استفاده نكنيم.

خداي ناكرده عقيده خودمان را بر قرآن تحميل كنيم و يا از مصاديق اين آيه شويم كه مي فرمايد:

أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ

سوره بقره آيه 85

امشب من با توكل بر خداي عالم و كمك از آقا ولي عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و از ، صديقه طاهره اولين شهيده راه ولايت و امامت مي خواهم بحث ولايت و امامت اميرالمؤمنين را در آئينه روايات و از منظر سنت مطرح كنيم.

اين آقايان مي گويند: اگر يك روايت صريحي داريد براي ولايت اميرالمؤمنين بيان كنيد.

اين بحث هاي امشب ما به صورت فهرست وار است و تفصيل آن را در برنامه حبل المتين بيان مي كنيم.

اولين سؤالي كه عزيزم آقاي محسني بزرگوار كردند در رابطه با حديث ولايت، همان طوري كه گفتيم آيه ولايت قوي ترين دليل است بر امامت اميرالمؤمنين و ولايت اميرالمؤمنين، حديث ولايت هم اين چنين است.

در رابطه با حديث ولايت ما از دو جهت بحث مي كنيم:

1- حديث ولايت در منابع متعدد اهل سنت با تصحيح سند؛

2- استعمال كلمه ولي در خلافت و امامت.

جناب احمد بن حنبل از ابن عباس نقل مي كند كه پيغمبر اكرم خطاب به اميرالمؤمنين فرمود:

أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي.

مسند أحمد بن حنبل ، ج 1، ص 330

تو جانشين من هستي در حق تمام مؤمنين بعد از من.

خود خليفه دوم مگر نمي گويد:

فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ، صلي الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم .

صحيح مسلم ، ج 3، ص 1378

پيغمبر كه از دنيا رفت ابوبكر گفت: من ولي رسول خدا هستم.

كلمه ولي در اينجا به چه معنايي است؟

به معناي دوست است؟؛ يعني بعد از اين كه پيغمبر از دنيا رفت ابوبكر دوست پيغمبر بود يا خليفه و جانشين بود. بعد گفت:

ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ ، صلي الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ .

صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378

بعد از اين كه ابوبكر از دنيا رفت من گفتم: من ولي پيغمبر و ولي ابوبكر هستم.

در اينجا كلمه ولي چه معنايي دارد؟

در آن روايت هم پيغمبر مي فرمايد:

أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي.

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 330

نمي شود كه گزينشي به روايات نگاه كرد.

حاكم نيشابوري مي گويد: پيغمبر فرمود: علي از من است و من از علي هستم و او ولي همه مؤمنين بعد از من است.

اين ولي به چه معنا است؟

قبلا هم گفته ايم «ولي» در اصطلاح جناب ابوبكر، عمر، عثمان و معاويه به چه معني است؟ همان معنا را هم در اينجا اعمال كنيد.

بعد مي گويد:

هذا حديث ، صحيح علي شرط مسلم

المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 119

در اين روايت شرايط ، صحيح مسلم و، جود دارد كه مي فرمايد:

إن عليا مني وأنا منه وولي كل مؤمن.

المستدرك علي الصحيحين ، ج 3، ص 119

الباني هم مي گويد: پيغمبر كه فرمود:

أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي.

حاكم نيشابوري و ذهبي گفتند: كه اين ها صحيح هستند:

و هو كما قالا.

السلسلة الصحيحة المجلدات الكاملة1-9 ، جلد 5 ، صفحه 222

يعني هم ذهبي تصحيح كرده است و هم حاكم نيشابوري و هم خود الباني.

من گمان نمي كنم جز يك آدم معاند و منافق و دشمن علي، جرأت كند در برابر اين روايات به اين صراحت ايستادگي كند و انكار كند.

در روايت ديگري پيغمبر مي فرمايد:

فهذا ولي من أنا مولاه.

البداية والنهاية، ج 5 ، ص 209

يا در روايت ديگر مي فرمايد:

من كنت وليه فإن عليا وليه .

المستدرك علي الصحيحين ، ج 2 ، ص 141

هركس من ولي او هستم علي هم ولي اوست.

اينجا كه پيغمبر مي فرمايد: ولي، ولي به چه معنا است؟ يعني دوست او است؟

يعني هركس من دوستش هستم علي هم دوست او است؟

آيا ديگران دوست دوستان پيغمبر نبودند و دشمن بودند؟

يعني غير از علي ديگران دشمنان دوستان پيغمبر هستند.

طبق آيه 6 سوره احزاب كه مي فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

هيثمي هم مي گويد: روايتش صحيح است.

در روايت ديگر مي فرمايد:

ومن كنت وليه فهذا وليه .

البداية والنهاية، ج 5 ، ص 210 و المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 118

حاكم نيشابوري مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3 ، ص 118

شرايط صحيح مسلم و بخاري را دارد.

قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: وهذا حديث صحيح

السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4، ص 416

استاد ما ذهبي گفته است كه اين روايت صحيح است.

يك روايت و دو روايت نيست.

در كتاب معجم كبير طبراني پيغمبر مي فرمايد:

من كنت أَوْلَي بِهِ من نَفْسِي فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ

المعجم الكبير ، ج 5 ، ص 166

اين نص صريح قرآني است كه مي فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره احزاب آيه6

أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ در اين آيه به چه معنا است، همين عبارت را پيامبر در اين روايت اعمال مي كند.

يا اين روايت كه مي فرمايد:

هذا وليي والمؤدي عني.

البداية والنهاية، ج 5 ، ص 212 و السنة لابن أبي عاصم ، ج 2 ، ص 565

يا اين روايت كه مي فرمايد:

من كنت مولاه فهذا وليه هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3 ، ص 118

حاكم نيشابوري هم مي گويد: اين هم صحيح است.

جناب خليفه دوم در روز غدير خم وقتي پيغمبر فرمود:

من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ

آمد گفت:

هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت اليوم ولي كل مؤمن.

تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص220 و اسد الغابة، ج 4 ، ص 118 و البداية والنهاية، ج7 ، ص350

امروز ولي امر تمام مؤمنين شدي.

يا در مسند احمد و مصنف ابن ابي شيبه و تاريخ اسلام ذهبي و البدايه و النهايه ابن كثير آمده است كه خليفه دوم آمد و گفت:

هنياء يا بن أبي طَالِبٍ أَصبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولي كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ

مسند أحمد بن حنبل ، ج 4، ص 281 و مصنف ابن أبي شيبة، ج 6 ، ص 372 و تاريخ الإسلام ، ج3 ، ص 633 و البداية والنهاية، ج 5 ، ص 210

ابن اثير ، جزري هم مي گويد:

وقول عمر لعلي أصبحت مولي كل مؤمن أي ولي كل مؤمن.

النهاية في غريب الأثر، ج 5، ص 227

قول عمر كه گفته است:

مولي كل مُؤْمِنٍ.

يعني ولي كل مومن.

من گمان نمي كنم از اين واضح تر بشود حرف زد.

استعمال كلمه ولي در خلافت را مفصل بحث كرده بوديم.

يكي اين روايت كه مي گويد:

فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم

صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378

كه كلمه ولي در كلام عمر و ابوبكر در اين روايت به معني خلافت است.

در روايت ديگر ابوبكر مي گويد:

وليتكم ولست بخيركم .

البداية والنهاية ، ج 5 ، ص 248

ابن كثير مي گويد: سند اين صحيح است.

ابوبكر مي گويد:

وَلَّيْتُ عليكم عمرَ .

جامع الاصول، ج 4 ، ص 109

عمر را ولي شما قرار دادم.

كلمه ولي در كلام جناب ابوبكر و جناب عمر و جناب عثمان كه مي گويد:

وليت أمركم فأستعين الله.

أنساب الأشراف، ج 2 ، ص 263

يا عائشه كه مي گويد:

لما ولي أبو بكر.

ارواء الغليل، جلد8 ، صفحه 345

الباني مي گويد:

و إسناد هذا صحيح علي شرط الشيخين.

اين روايت صحيح است.

ابو نعيم اصبهاني مي گويد:

ولاية أبي بكر .

معرفة الصحابة، ج 1 ، ص 30

نمي گويد: خلافت ابي بكر.

بيهقي در كتاب دلائل النبوه مي گويد:

في ولاية أبي بكر .

دلائل النبوة ، ج 2 ، ص 462

ابن عربي ناصبي مي گويد:

فإذا عددنا من ولاية أبي بكر.

العواصم من القواصم، ج 1، ص 207

ابن تيميه مي گويد:

في ولاية أبي بكر وعمر وعثمان.

منهاج السنة النبوية، ج 4 ، ص 525

كلمه «ولايت» و «ولي» در كلمات خلفاء و بزرگان و شخصيت ها و صحابه و تابعين گفته شده است و از آن خلافت و امامت اراده شده است.

با توجه به اين حديث ولايت بهترين و روشن ترين و واضح ترين و گوياترين و رساترين دليل بر خلافت و امامت و جانشيني اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

مجري:

آيا روايتي با سند صحيح در كتب اهل سنت داريم كه با صراحت خلافت حضرت امير را مطرح كرده باشد؟

استاد قزويني:

من فقط يك اشاره مي كنم؛ چون قبلا به اختصار اين را بيان كرده بوديم.

ابن ابي عاصم كه متوفاي 287 هجري است از ابن عباس نقل مي كند كه پيغمبر اكرم در قضيه تبوك فرمودند:

أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنك لست نبيا إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي.

السنة لابن أبي عاصم، ج 2 ، ص 565

تو به منزله هارون به موسي هستي، جز اين كه تو نبوت نداري و شايسته نيست كه من بروم مگر اين كه تو خليفه تمام مؤمنين بعد از من هستي.

من گمان مي كنم كه از اين واضح تر نمي شود. من نمي دانم آقايان دنبال چه چيزي مي گردند؟

مگر اين كه بگوييد: ما مؤمن نيستيم يا آن هايي كه بعد از پيغمبر بودند خدايي ناكرده مؤمن نبودند.

من بعدي: يعني بعد از وفات من نه سي چهل سال بعد از وفات من.

بعد از من خليفه در حق تمام مؤمنين تو هستي.

حاكم نيشابوري مي گويد:

هذا حديث صحيح الإسناد .

المستدرك علي الصحيحين، ج 3 ، ص 4652

الباني مي گويد:

ذهبي گفته است: صحيح الإسناد

و حق هم همين است.

سلسلة الاحاديث الصحيحة، جلد 5 ، صفحه 222

الباني همين روايت را نقل مي كند و مي گويد:

إسناده حسن ورجاله ثقات رجال الشيخين غير أبي بلج واسمه يحيي بن سليم بن بلج قال الحافظ صدوق ربما أخطأ.

ظلال الجنة، جلد 2 ، صفحه 338

ابي بلج هم آدم صدوقي بوده است و گاهي هم خطاء مي كرده است.

50 مورد از راويان بخاري را بيان كرديم كه اين ها كثير الخطاء بودند و كسي كه گاهي اشتباه كند دليل ضعف او نمي شود.

پيغمبر اكرم فرمود:

لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي.

السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 565

و اين بزرگان اهل سنت هم مي گويند : اين روايت صحيح است.

اگر دنبال بهانه هستيد كه كسي كه گاهي اشتباه كرده است ضعيف است، ابن حجر درباره عبدالرحمن بن عبدالله بن حنظله مي گويد: از رجال بخاري و مسلم است و در نزد اكثر ثقه است و ابن حبان گفته است:

كان يخطأ كثيراً.

اين آقا كه اينجا بود گاهي اوقات خطا مي كرد.

عبيدالله اخنس كه از رجال صحاح سته است ابن حجر مي گويد: زياد خطا مي كرده است.

بعضي هم كه گفته اند بخاري ابي بلج را تضعيف كرده است، اين دروغ محض است.

استاد احمد شاكر مي گويد:

اسناده صحيح.

ابي بلج ثقه است و ابن معين و ابن سعد و نسائي و دار قطني و ديگران ايشان را توثيق كردند.

در تهذيب گفته است كه بخاري گفته است:

فيه نظر وما ادري أين قال هذا فإنه ترجمه في الكبير ولم يذكر فيه جرحا ولك يترجمه في الصغير ، ولا ذكره هو ولا النسائي في الضعفاء ، وقد روي عنه شعبة ، وهو لا يروي إلا عن ثقة ...ا.هـ.

أرشيف ملتقي اهل الحديث1، جلد1، صفحة 6790

ما نفهميديم اين را بخاري كجا گفته است؛ چون در كبير خود آورده است؛ ولي كوچك ترين جرحي نكرده است و همچنين در تاريخ صغيرش هم ندارد و شعبه هم از او روايت مي كند.

با توجه به اين قضايا هيچ شبهه نيست بر اين كه حديث خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و آن چه كه ما آورديم و همچنين روايت ابن اعثم و ده ها روايات ديگر در رابطه خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

مجري:

مقداري درباره «حديث ثقلين» از نظر سندي و دلالي صحبت كنيد.

استاد قزويني:

در برنامه حبل المتين قبلاً هم درباره بحث سند حديث ثقلين صحبت كرديم و در آينده هم صحبت خواهيم كرد.

پيغمبر فرمود: من دو چيز گران بهاء در ميان شما مي گذارم، اگر به آن ها تمسك كنيد:

لَنْ تَضِلُّوا بعدي.

مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ، ص 59

بعد از من گمراه نمي شويد؛ يعني اگر تمسك نكرديد:

تَضِلُّوا بعدي.

كه نتيجه اش حديث حوض است.

و در ادامه مي فرمايد: يكي از آن ها بزرگتر از ديگري است، كتاب خدا كه ريسمان كشيده شده از آسمان به زمين است و دومي آن:

عترتي أَهْلُ بيتي.

مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ، ص 59 و سنن الترمذي، ج 5 ، ص 663

عترت و اهل بيت من است و اين كتاب و عترت تا قيامت از يكديگر جدا نمي شوند نگاه كنيد برخورد شما با آن ها چگونه است.

ترمذي مي گويد:

هذا حديث حسن غريب.

سنن الترمذي ، ج 5، ص 663

اين حديث حسن و منحصر به فرد است.
ابن كثير دمشقي مي گويد:

وقد ثبت في الصحيح م 2408 أن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال في خطبة بغدير خم إن تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض.

تفسير ابن كثير، ج 4 ، ص 114

پيغمبر در خطبه غدير خم فرمود: من دو چيز گران بهاء به جا مي گذارم: كتاب و عترت و اين ها تا قيامت از هم جدا نمي شوند.

ايشان در كتاب البداية والنهاية مي گويد: استاد من ذهبي گفته است:

قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح

البداية والنهاية، ج 5 ، ص 209

بنابراين اگر كسي به حديث ثقلين اشكال سندي بخواهد بگيرد، مسلم مغرض و معاند است و قصد دارد با اين اشكال عداوت خودش را نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت نشان بدهد.

بسياري از بزرگان ادعاي تواتر كردند و حق هم همين است.

برادران عزيز اهل سنت ما مي خواهند نهايت تلاش را كنند كه زنان پيغمبر را هم جزء اهل بيت بياورند تا اين كه پيغمبر خدا فرمود:

كتاب الله وعترتي أهل بيتي.

زنان پيامبر هم داخل اين ها باشند.

اين عبارت صحيح مسلم است كه زيد بن ارقم مي گويد: سؤال كردند:

من أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قال لَا وأيم اللَّهِ

صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1874

آيا زنان او از اهل بيت هستند؟ به خدا سوگند زنان پيغمبر جزء اهل بيت نيستند.

در تفسير ابن كثير ام سلمه مي گويد:

ألست من أهل البيت فقال صلي الله عليه وسلم إنك إلي خير أنت من أزواج النبي، صلي الله عليه وسلم.

تفسير ابن كثير ، ج 3 ، ص 486 و تفسير الطبري، ج 22 ، ص 7

آيا من جزء اهل بيت نيستم يا رسول الله؟ پيغمبر فرمود: تو آدم خوبي هستي و تو از همسران پيغمبر هستي نه اهل بيت.

اهل بيت عدل ازواج است و در برابر ازواج قرار دارد و قسيم ازواج قرار گرفته است.

ام سلمه مي گويد: با اين كه پيغمبر فرمود: تو از زنان پيغمبر هستي و از اهل بيت نيستي و آدم خوبي هستي و آن كساء يماني كه روي زهراي مرضيه و اميرالمؤمنين و حسنين بود:

فَرَفَعْتُ الكِسَاءَ لأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَجذَبَهُ من يدي وقال انك علي خَيْرٍ.

مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 323

خواستم زير كساء بروم تا جزء اهل بيت باشم پيغمبر عبا را از دست من گرفت و كشيد و فرمود: تو آدم خوبي هستي؛ ولي جزء اهل بيت نيستي.

عائشه مي گويد: من رفتم نزديك اهل بيت شدم و نزديك علي و زهراي مرضيه و حسنين عليهم السلام شدم، با توجه به آن فرمايش نبي گرامي كه فرمود: خدايا اين ها اهل بيت من هستند و هرگونه پليدي را از اين ها دور كن، رفتم جلوتر و گفتم:

فقلت يا رسول الله وأنا من أهل بيتك فقال صلي الله عليه وسلم تنحي فإنك علي خير.

تفسير ابن كثير، ج 3 ، ص 486

من هم جزء اهل بيت تو هستم؟ فرمود: دور شو.

اين ها كه در كافي و تهذيب و بحار نيست كه آقايان بگويند: اين ها مغرض بودند و صفوي بودند.

تفسير آلوسي و ابن كثير و طبري و مسلم هم نقل مي كند.

آلوسي به صراحت مي گويد:

أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين.

روح المعاني، ج 22، ص 16

اين زنان پيغمبر داخل در اهل بيت پيغمبر كه يكي از ثقلين هستند، نيستند.

آقاي آلوسي هم مريض و سلفي و تحت تأثير عبدالله سبإ بوده است.

امام طحاوي مي گويد:

وأنّ المراد بما فيها هم رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم وعليّ وفاطمة والحسن والحسين دون ما سواهم (مشكل الآثار: 1 230 ح 782 باب 106 ما روي عن النبيّ في الآية).

تفسير الثعلبي، ج 8، ص 37

مراد پيغمبر از اين حديث ثقلين عبارت است از: نبي گرامي اسلام، علي ، فاطمه حسن و حسين و غير از اين ها را شامل نمي شود.

آقاي طحاوي هم تحت تأثير روافض قرار گرفته است و اين حرف را زده است.

ما كاري نه به استعمال لغوي داريم و نه به اين كه در آيات ديگر اهل بيت به چه معنا است.

ما مي گوييم: اهل بيتي كه در حديث ثقلين و در آيه 33 سوره احزاب است، اين اهل بيت اميرالمؤمنين و حسن و حسين و فرزندان اين بزرگواران هستند و هفتاد روايت در منابع اهل سنت داريم كه مي گويد: اين آيه تطهير فقط شامل اين 5 نفر و فرزندان ديگر مي شود.

به قول يكي از علماي بزرگ اهل سنت كه در همايشي در زاهدان بود گفت: عائشه تلاش كرده است تمام آنچه كه مربوط به فضائل خودش است در ملإ عام مطرح كند و ما يك روايت ضعيف هم نداريم كه عائشه ادعا كرده باشد كه من هم جزء اهل بيت پيغمبر هستم و آيه تطهير هم شامل من مي شود.

چرا مي خواهيد در حق اهل بيت ظلم كنيد؟

چرا مي خواهيد عقيده خودتان را بر آيات و روايات تحميل كنيد؟

در آيه غار داد و فرياد مي كنيد كه آيه غار درباره ابوبكر است و اگر بگوئيم اسم ابوبكر در آن نيست مي گوييد روايت داريم.

اگر روايت دليل بر تبيين معناي آيات است، اگر شما در آنجا دو سه روايت داريد، ما در آيه تطهير 72 روايت داريم كه مراد، اين ها هستند.

در اين احاديث امر به اخذ دستور قرآن و اهل بيت شده است و مي گويد:

ما إن أخذتم به لن تضلوا.

صحيح ترمزي، جلد 3 ، صفحة 226

اگر از قرآن و اهل بيت دستورات ديني تان را بگيريد هرگز گمراه نمي شويد.

ان اتبعتم واستمسكتم بهما.

اگر تبعيت كنيد و تمسك كنيد به قرآن و عترت گمراه نمي شويد.

حاكم نيشابوري هم مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين .

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 118

در عدم افتراق اهل بيت از قرآن مي فرمايد:

فإنهما لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 118

هرگز از هم جدا نمي شوند و اين روايت غير از عقيده شيعه با هيچ عقيده تطبيق نمي كند كه معتقد است امروز يكي از اهل بيت حضرت ولي عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء در قيد حيات است.

انحصار نجات در تمسك به قرآن و اهل بيت است.

ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي

تفسير ابن كثير، ج 4، ص 114

در ، صورتي كه تمسك به كتاب و اهل بيت كنيد هرگز گمراه نمي شويد.

در روايت ديگري مي گويد:

إني تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَأَهْلَ بيتي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ

مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 189

من دو جانشين در ميان شما مي گذارم كتاب و عترت واهل بيت من كه اين ها هرگز از هم جدا نمي شوند. در خانه گر كس است يك حرف بس است.

مجري:

اين عبارت كه مي فرمايد: «لن تضلوا بعدي» فقط در حديث غدير و حديث قرطاس وجود دارد كه نشان مي دهد در حديث قرطاس هم مي خواهد حديث غدير را بيان كند.

حاج آقا اگر ممكن است منازلي كه حضرت هارون نسبت به موسي را داشتند توضيح دهيد.

استاد قزويني:

يكي از احاديثي كه خلافت و امامت و جانشيني اميرالمؤمنين را بدون كوچك ترين ابهامي اثبات مي كند، حديث منزلت است.

اين حديث در صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتاب هاي آقايان آمده است كه وقتي پيغمبر اكرم به جنگ تبوك مي رفتند، علي بن ابي طالب را در مدينه به عنوان جانشين خودشان معين كردند.

اميرالمؤمنين فرمود:

أَتُخَلِّفُنِي في الصبْيَانِ وَالنِّسَاءِ قال ألا تَرْضَي أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَي إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي .

صحيح البخاري، ج 4، ص 1602

مي خواهي من را بين زن ها و بچه ها جانشين قرار بدهي؟ حضرت فرمود: آيا دوست نداري جايگاه تو نسبت به من همانند جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي باشد جز اين كه بعد از من نبوتي نيست.

يعني تمام منازل و جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي براي علي ثابت است ، جز يك مورد كه آن هم نبوت است.

اين هم اشاره به اين است كه اميرالمؤمنين جانشين مي ماند و بعد از پيغمبر نبوت نيست و خلافت است.

اين آقايان كه مي گويند: حضرت هارون در زمان موسي از دنيا رفت، نبي مكرم (از نظر فصاحت افصح من نطق بالضاد است) مي فرمايد:

إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي.

صحيح البخاري، ج 4، ص 1602

آقاي مزي مي گويد: حديث منزلت حديثي است كه گروهي از صحابه آن را نقل كرده اند و از محكم ترين و صحيح ترين روايات است.

تهذيب الكمال، جلد 20، صفحه 483

در حديث منزلت نبي مكرم اميرالمؤمنين را به جانشيني خود انتخاب كرده است و اين حديث منحصر به تبوك نيست و در 9 جاي ديگر نبي گرامي حديث منزلت را مطرح نمودند كه اين ها را در برنامه حبل المتين مطرح مي كنيم.

منازل هارون:

1- نبوت:

وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا.

سوره مريم آيه 53

ما با توجه به درخواستي كه حضرت هارون كرده بود برادرش را از رحمت مان نبي قرار داديم و اين را به حضرت موسي هبه كرديم.

2- وزارت:

حضرت موسي مي فرمايد:

وَاجعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي.

سوره طه آيه 29

خدايا هارون را وزير من قرار بده.

قضيه نبوت قطعا خارج است؛ چون پيغمبر فرمود:

إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي.

صحيح البخاري، ج 4، ص 1602

اما دومين منزلت از منازل هارون كه وزارت است براي اميرالمؤمنين ثابت است.

3- خلافت:

وَقَالَ مُوسَي لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي

سوره اعراف آيه 142

حضرت موسي برادرش را به عنوان خليفه معين مي كند؛ پس اين خلافت براي اميرالمؤمنين سلام الله عليه ثابت است.

4- اخوت:

هَارُونَ أَخِي.

سوره طه آيه 30

ديشب هم ما در رابطه با آيه:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.

سوره مائده آيه 55

خوانديم كه پيغمبر اكرم عرضه داشت: خدايا برادرم موسي از تو تقاضا كرد كه برادرش هارون را وزير او قرار دهي، من هم پيغمبر تو هستم و از تو مي خواهم علي بن ابي طالب را وزير و جانشين من قرار دهي و بعد از اين بلا فاصله اين آيه نازل شد.

پس وقتي پيغمبر اكرم مي فرمايد: تو جايگاهت در نزد من همانند جايگاه هارون به موسي است؛ يعني بحث خلافت و بحث وزارت و بحث اخوت براي اميرالمؤمنين ثابت است.

مجري:

صحت و تواتر حديث غدير و همچنين دلالت اين حديث بر ولايت اميرالمؤمنين را توضيح بدهيد.

استاد قزويني:

حديث غدير در صحاح و سنن:

من گمانم نيازي به بحث بررسي نيست.

در صحيح مسلم و سنن ابن ماجه و مسند احمد و ديگر كتب آمده است.

صحت حديث غدير نزد علماء:

آقاي ترمزي مي گويد:

هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ صحيح

سنن الترمذي، ج 5 ، ص 633

حديث غدير حديث حسن و صحيح است.

امام طحاوي مي گويد:

وَجدْنَا بِحَمْدِ اللَّهِ وَنِعْمَتِهِ في ذلك حَدِيثًا صحِيحَ الإِسْنَادِ

شرح مشكل الاثار، ج 5 ، ص 18

اين حديث صحيح الاسناد است.

ابن عبد البر مي گويد:

وهذه كلها آثار ثابتة

الاستيعاب، ج 3، ص 1100

تمام اين ها آثار ثابته است كه از جمله آن ها حديث غدير است.

حاكم نيشابوري روايت هاي متعددي با سندهاي متعددي درباره غدير مي آورد و تصحيح مي كند.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 118

ابن كثير مي گويد:

قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي وهذا حديث صحيح .

البداية والنهاية، ج 5، ص 209

استاد ما ذهبي گفته است اين حديث غدير حديث صحيحي است.

ابن حجر عسقلاني مي گويد:

وكثير من اسانيدها صحاح وحسان

فتح الباري، ج 7 ، ص 74

بسياري از سند هاي غدير سندهاي صحيحي است.

ضياء الدين مقبلي مي گويد:

ان لم يكن معلوما فما في الدين معلوم.

الابحاث المسدده ، صفحه 102

اگر حديث غدير حديث قطعي نباشد ما حديث قطعي در اسلام نداريم.

ميرزا محمد بدخشي مي گويد حديث غدير حديث صحيح و مشهوري است و در صحت او كسي اشكال نمي كند مگر اين كه متعصب و جاحد (يعني بعد از آن كه يقين دارد مسأله را انكار كند) باشد. مثلا در روز روشن منكر آفتاب است.

آلوسي هم باز همين حرف را در كتاب روح المعاني مي زند و مي گويد:

ثبت عندنا.

روح المعاني، ج 6 ، ص 61

اين ثابت است كه نبي مكرم در حق حضرت امير حديث غدير را مطرح كرده است.

روشن و واضح است كه حديث غدير صحيح است.

بسياري از علماي اهل سنت مدعي تواتر هستند.

ابو حامد غزالي مي گويد: حديث متواتر است.

علاء الدين سمناني مي گويد: حديث متواتر است.

ابن كثير مي گويد: ذهبي گفته است:

و صدر الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله قاله.

البداية والنهاية، ج 5 ، ص 214

حديث غدير متواتر است و يقين دارم كه حديث غدير را پيغمبر فرموده است.

ابن جزري مي گويد: متواتر است.

سيوطي مي گويد: متواتر است.

ملا علي قاري مي گويد: متواتر است.

آقاي عجلوني مي گويد: متواتر است.

الباني به صراحت مي گويد:

بل الأول منه متواتر عنه صلي الله عليه وسلم.

السلسلة الصحيحة المجلدات الكاملة 1-9 ، جلد 4 ، صفحه 249

يعني من كنت مولاه فعلي مولاه متواتر است.

حدود هشت نفر از شخصيت هاي برجسته اهل سنت را ما آورديم كه همه گي مي گويند: حديث غدير حديث متواتري است.

دلالت حديث غدير بر امامت:

ما در يكي از شب هايي كه برنامه حبل المتين داشتيم، اين ها را به صورت استدرادي مطرح كرديم.

هم نوعي ولايت پيغمبر اكرم با علي بن ابي طالب:

پيغمبر اكرم قبل از اين كه بگويد:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

اولويت خودش را بر مؤمنين تثبيت مي كند.

پيغمبر فرمود: آيا خدا ولايت تامه بر شما ندارد گفتند: بله.

بعد از آن فرمود:

اللهم من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ.

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 118

آقاي احمد محمد شاكر محقق مسند احمد مي گويد: سندش صحيح است.

الباني مي گويد: سندش صحيح است.

ابن كثير مي گويد: پيغمبر فرمود:

أني أولي بكل مؤمن من نفسه قالوا: بلي قال: فمن كنت مولاه فإن عليا مولاه.

السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4 ، ص 422

صحابه نمي دانيد من ولايت تامه به همه مؤمنين دارم و ولايت من بر مؤمنين از ولايت خودشان بر خودشان بالاتر است؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: هركس كه من ولايت تامه بر او دارم علي هم ولايت تامه بر او دارد.

آقاي ابن كثير هم مي گويد:

وهذا إسناد جيد رجاله ثقات علي شرط السنن.

السيرة النبوية لابن كثير ، ج 4 ، ص 422

آقاي هيثمي در مجمع الزوائد مي گويد: پيغمبر فرمود:

ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم من كنت وليه فعلي وليه رواه البزار ورجاله ثقات.

مجمع الزوائد، ج 9، ص 107

هر كس كه من ولي امر او هستم علي هم ولي امر اوست و اين را بزار گفته است و راويانش همه ثقه هستند.

اينجا نبي مكرم اشاره مي كند به آيه شريفه اي كه مي فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ.

سوره احزاب آيه 6

اين آيه صريح ترين آيات در ولايت پيغمبر اكرم است كه زمخشري مي گويد: معني اين آيه اين است كه ولايتش بر مؤمنين در تمام امور ديني و دنيايي است و حكم پيغمبر از حكم خود مؤمنين بر خودشان نافذتر است و مؤمنين بايد نظر پيغمبر و ولايت پيغمبر را بر نظر خودشان مقدم بدارند.

الكشاف، ج 3 ، ص531 و تفسير آلوسي روح المعاني، ج21، صفحه 151

پيغمبر اكرم در اينجا مي فرمايد: آن ولايتي كه من بر مؤمنين دارم علي بن ابي طالب هم همان ولايت را دارد.

آقاي سبط ابن جوزي مي گويد: مراد از حديث غدير اطاعت ويژه است نه هر اطاعتي؛ يعني همان اطاعتي كه در پيغمبر اكرم مراد است كه قرآن مي فرمايد:

وَمَنْ يَعْص اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا.

سوره جن آيه 23

مي گويد:

ومعناه من كنت اولي به من نفسه فعلي اولي به هذا نص صريح في اثبات امامته وقبول طاعته.

معناي حديث غدير اين است كه هركس من ولايتم بر او از خودش قوي تر است علي هم ولايتش بر او از خودش قوي تر است؛ يعني هر كس من ولايت تامه بر او دارم علي بن ابي طالب هم بر او ولايت تامه دارد. حديث غدير نص صريحي است در اثبات امامت علي و قبول طاعت علي بن ابي طالب.

سبط ابن جوزي هم مثل ابن ابي الحديد نيست كه آقايان بگويند كه شيعه بوده است و تحت تأثير عبدالله سبأ بوده است.

ذهبي مي گويد:

وكان إماما، فقيها، واعظا علاّمةً في التاريخ والسير، صاحب قبول تام.

تاريخ الإسلام ، ج 48 ، ص 184

آقاي سبط ابن جوزي امام است.

به هركسي امام نمي گويند.

كلمه امام مثل مرجع عالي قدر جهان تشيعي است كه ما نسبت به مراجع خود داريم و به هر كس ما نمي گوييم آيت الله العظمي و مرجع عاليقدر.

آقاي سبط ابن جوزي امام و فقيه و واعظ بوده است و علامه تاريخ و سير بوده است و مقبوليت تامه در ميان مسلمان ها داشته است.

اين آقا مي گويد:

هذا نص صريح في اثبات امامته وقبول طاعته.

حديث غدير نص صريحي در اثبات امامت علي و قبول طاعت علي است.

حديث غدير با عبارت هاي مختلفي وجود دارد كه معمولا از آن غافل هستيم مثل:

من كنت وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ.

مسند أحمد بن حنبل، ج 5 ، ص 361

من كنت أولي به من نفسه فعلي وليه

مجمع الزوائد، ج 9 ، ص 164

و امثال اين عبارت هايي كه در مصادر اهل سنت آمده است.

مناشده حضرت امير به حديث غدير:

اگر حديث غدير دلالت بر ولايت و امامت نمي كند چرا آقا اميرالمؤمنين سلام الله عليه مناشده مي كند و مردم را قسم مي دهد؟

آن وقتي كه بعضي ها شبهه داشتند در ولايت علي، حضرت مردم را قسم داد و فرمود:

أَنْشُدُ اللَّهَ كُلَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ سمع رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم يقول يوم غَدِيرِ خُمٍّ ما سمع لَمَّا قام فَقَامَ ثَلاَثُونَ مِنَ الناس وقال أبو نُعَيْمٍ فَقَامَ نَاسٌ كَثِيرٌ فَشَهِدُوا حين أَخَذَهُ بيده فقال لِلنَّاسِ أَتَعْلَمُونَ اني أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا نعم يا رَسُولَ اللَّهِ قال من كنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ.

مسند أحمد بن حنبل، ج 4 ، ص370 و مجمع الزوائد، ج 9 ، ص 105

هر كس از پيغمبر حديث غدير را شنيده است بلند شود و بگويد، ابو نعيم مي گويد: جمعيت زيادي بلند شدند و گفتند: ما در روز غدير خم شنيديم پيغمبر فرمود: هر كس من مولاي اويم اين علي مولاي اوست.

آقاي الباني هم مي گويد:

و إسناده ، صحيح

السلسلة الصحيحة المجلدات الكاملة1-9 ، ج4 ، ص249

اين روايت صحيح است.

ما در برنامه حبل المتين موارد ديگري كه از جمله آن ها يوم الشوري است بيان مي كنيم.

بعضي از اين نعاثل عصر مي گويند: چرا علي بن ابي طالب قبلاً اين را مطرح نكرد؟

اميرالمؤمنين در دوران خلافت ابوبكر و عمر چه بگويد؟ وقتي مي فرمايد:

صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي أري تراثي نهبا.

الغدير - الشيخ الأميني، ج 10 ، ص 124

هيچي نگفته بود طرح ترور علي را توسط خالد بن وليد كشيدند.

اگر مي گفت چه مي شد؟

در شوري شش نفره اميرالمؤمنين كليه فضائلش را آنجا مطرح كرد و آن پنج نفر را سوگند داد به خدا كه آيا در حق كدام يك از شما پيغمبر فرموده است:

من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ.

كه در حق من در غدير خم فرمود.

ما اين ها را در بحث هاي حبل المتين ان شاء الله خواهيم آورد.

مجري:

آيا امامت حضرت علي عليه السلام با صراحت در كتب اهل سنت آمده است يا نه؟

استاد قزويني:

من از عزيزان بيننده و برادران اهل سنت و آن دسته از عزيزاني كه فريب وهابيت را خورده اند، مي خواهم بحث امشب ما را با نظر انصاف نگاه كنند و مطالعه كنند و از بزرگان شان سؤال كنند ببينند كه واقعاً آن ها چه توجيهي و چه جوابي و چه پاسخي براي اين برنامه هاي ما دارند و اين رواياتي كه مطرح كرديم با سند هاي صحيح كه بزرگان اهل سنت نقل كردند؟

پيغمبر اكرم به چه زباني بگويد و به چه عبارتي بيان كند؟

كلمه «خليفتي و وصيي، ولي كل مؤمن» فرموده است.

اين هم به كلمه امام.

جناب خوارزمي كه از بزرگان و شخصيت هاي برجسته اهل سنت است روايت مفصلي را نقل مي كند از عبدالرحمن ابن ابي ليلي كه از پدرشان نقل مي كند، مواردي را درباره حضرت امير مطرح مي كند و مي گويد: پيغمبر در حق علي مطالب زيادي فرمود، در غدير خم فلان چيز را فرمودند و در حديث منزلت چيز ديگري تا اين كه فرمود:

أنت إمام كل مؤمن ومؤمنة وولي كل مؤمن ومؤمنة بعدي.

المناقب - الموفق الخوارزمي ، ص 61 و الأمالي - الشيخ الطوسي، ص 351

تو امام تمام زنان و مردان مؤمن هستي.

آيا از اين واضح تر و صريح تر؟

آيا شما يك ميلياردم اين تعابير را در حق ديگر خلفاء داريد؟

آيا اين انصاف است كه پيغمبر با اين همه تلاشش براي معرفي خليفه و جانشين، ما به بهانه هاي واهي كنار بگذاريم و برويم سراغ ديگري؟

عبارت ديگري را حاكم نيشابوري از اسد بن زراره نقل مي كند كه پيغمبر اكرم فرمود: به من در رابطه با علي سه چيز وحي شد:

أنه سيد المسلمين .

سرور مسلمان ها است.

وإمام المتقين

امام متقين است.

وقائد الغر المحجلين

پيشواي رو سفيدان است.

بعد حاكم نيشابوري مي گويد:

هذا حديث صحيح الإسناد.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 148 و اسد الغابة، ج 1، ص 108

همين غروب بود كه برادر عزيزم جناب آقاي يزداني در رابطه با امام المتقين، اين عزيزمان رفت سراغ روايت ابو نعيم اصفهاني و ايشان هم ثابت كرد سند حلية الاولياء جلد1، صفحة 66 كاملا صحيح است.

ما نيازي به آن نداريم وقتي حاكم نيشابوري همين عبارت را مي آورد و مي گويد: سند صحيح است مطلب تمام مي شود.

هيثمي هم مي آورد و مي گويد:

رواه طبراني في الاوسط.

آقاي ابو نعيم اصفهاني هم از شعبي نقل مي كند مي گويد: پيغمبر به من فرمود:

مرحبا بسيد المسلمين وإمام المتقين .

حلية الأولياء، ج 1، ص 66

اگر واقعا ما متقي هستيم و صحابه و تابعين و اتباع تابعين متقين هستند پيغمبر اين را مي فرمايد و اگر نه ما به مابقي آن كاري نداريم.

علي أنه أمير المؤمنين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين .

موضح أوهام الجمع والتفريق، ج1، ص 185

باز ابو نعيم اصفهاني از انس نقل مي كند كه پيغمبر فرمود:

أول من يدخل عليك من هذا الباب أمير المؤمنين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين وخاتم الوصيين

حلية الأولياء، ج 1 ، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 386

اي انس اول كسي كه از اين در وارد مي شود اميرالمؤمنين و سرور مسلمان ها و رهبر رو سفيدان و خاتم وصيين است.

انس مي گويد: من تلاش مي كردم يك نفري از فاميل ها و دوستان خودم باشد؛ ولي ديدم:

إذ جاء علي.

حلية الأولياء، ج1، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 386

اميرالمؤمنين آمد.

فقام مستبشرا

حلية الأولياء، ج1، ص 63 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 386

پيغمبر خيلي شادمان و خوشحال بلند شد و ايستاد و علي را در آغوش گرفت.

خوارزمي از ابن عباس نقل مي كند كه پيغمبر اكرم به ام سلمه فرمود:

يا أم سلمة اشهدي واسمعي هذا علي أمير المؤمنين وسيد المسلمين.

المناقب - الموفق الخوارزمي ، ص 142

ام سلمه شاهد باش و گوش بده، اين علي بن ابي طالب امير مؤمنان و سرور مسلمان ها است.

ابن عساكر از بريدهء اسلمي نقل مي كند كه مي گويد: پيغمبر به ما دستور داد:

أن نسلم علي علي بأمير المؤمنين.

تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 303

در روز غدير پيغمبر به ما دستور داد كه بياييم به علي به عنوان امير مؤمنان سلام كنيم.

120 هزار جمعيت نمي شد كه همگي دست بيعت به علي ابن ابي طالب بدهند.

سؤال مي كنند آن همه جمعيت چه طوري بيعت كردند؟

مي گويد: پيغمبر به ما دستور داد دست جمعي به علي بن ابي طالب سلام بدهيم و بگوييم:

السلام عليك يا اميرالمؤمنين.

همين سلام ما شد بيعت با علي بن ابي طالب.

در خانه گر كس است يك حرف بس است.

ما قول مي دهيم كه اين بحث هاي اين سه شب به صورت دي وي دي هم صوتي و هم صوتي تصويري وهم به صورت پي دي اف در اختيار شما قرار بگيرد.

ان شاء الله اين ها در سايت شبكه ولايت و سايت ولي عصر قرار مي گيرد.

بيننده خانم رضائي از رباط كريم:

آقاي قزويني يك خواهر مريضي دارم كه مريضي اش صعب العلاج است شما را به حضرت علي قسم مي دهم كه براي او دعا كنيد.

استاد قزويني:

حتما دعا مي كنيم. اوائل ماه رمضان يكي از دوستان گفتند: يكي از منصوبين شان دكترها تشخيص داده اند كه بيماري سرطان دارد، در برنامه قبل از افطار سه روز دعا كرديم روز سوم ايشان آمد پيش من گفت: آزمايش دادند گفتند: هيچ خبري نيست از سرطان الحمد لله.

من به دعاهايي كه در شبكه ولايت كه مورد عنايت خاص اهل بيت مخصوصاً حضرت زهرا سلام الله عليها است، عقيده دارم؛ يعني بعد از برنامه يا در آخر برنامه كه دعا مي كنم احساس مي كنم كه دعاها رد خور نيست؛ چون ميليون ها نفر آمين مي گويند.

يكي از اين آمين ها قبول شود تمام اين دعاهاي ما به اجابت مي رسد.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي مريض كوفه و آن بيماري كه بچه هايش به صورت زردش نگاه مي كنند و به آن پارچه زردتر از صورت زرد او نگاه مي كنند؛ خدايا به فرق شكافته علي تمام مرضان مسلمين مخصو صا مريض اين عزيزمان كه الان زنگ زدند و ديگر بيماران مد نظر را شفاي عاجل عنايت بفرما.

بيننده آقاي رحيمي از قشم (اهل سنت)

مي خواستم از مظهر العجائب علي بن ابي طالب امامي كه همه وجودش كمال علم و سخاوت و شجاعت است و روح بلندش هميشه بر تاريخ بشريت مي درخشد مطلبي بگويم.

مسلم و ترمزي و نسائي روايتي از حضرت علي نقل مي كند كه فرموده است: سوگند به كسي كه دانه شكافته و انسان را آفريده است، پيامبر خدا به من سفارش كرد كه به راستي مؤمن من را دوست مي دارد و منافق با من دشمن است.

آنچه كه محبت حضرت علي نسبت به خدا و پيامبر ثابت و قطعي مي كند حديث است از بخاري و مسلم كه پيامبر خدا در روز خيبر فرمود:

لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجلًا يُفْتَحُ علي يَدَيْهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ .

صحيح البخاري، ج 3 ، ص 1096 و صحيح مسلم، ج 4 ، ص 1872

فردا پرچم را به دست كسي خواهم سپرد كه خدا به دست او خيبر را مي گشايد و كسي كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست مي دارند.

آن شب اصحاب سخت در انديشه و فكر بودند كه پيامبر فردا پرچم را به دست چه كسي خواهد سپرد؟

در كتاب مسلم است كه عمر مي گويد: من رياست و فرمان روايي آن روز را دوست مي داشتم؛ اما به دست حضرت علي رفت.

ما كنا نعرف المنافقين إلا ببغضهم عليا رضي الله عنه.

المعجم الأوسط ، ج 2 ، ص 328 و المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 139 و تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ، ص 374

ما منافقين را نمي شناختيم مگر با اين كه بغض علي را داشته باشند.

باز در بخاري و ترمزي و مسلم روايتي است از سعد بن ابي وقاص كه رسول الله صلي الله عليه وآله فرمود:

ألا تَرْضَي أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَي إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي .

صحيح البخاري، ج 4 ، ص 1602 و صحيح مسلم، ج 4 ، ص 1871

آيا خشنود نيستي كه مقام و منزلت تو نسبت به من مانند مقام هارون نسبت به موسي است.

چه فضيلتي بالاتر از اين كه حضرت علي را در ترازوي پيامبر قرار داده است.

چه فضيلتي بالاتر از اين مي تواند باشد كه او را در حقيقت، جانشين خود كرده است؟

حضرت علي لياقت اين ها را داشته است و رسول خدا كسي را بهتر از ايشان نديده است و او بهترين براي خلافت و جانشيني بوده است و شايسته بود كه اصحاب بعد از رحلت رسول خدا ايشان را به عنوان جانشين قبول مي كردند.

بيننده آقاي زارعي از همدان

جناب آقاي محسني عزيز همان طوري كه مي دانيد من در نوشتن خيلي وارد نيستم و چيزي را نمي توانم بنويسم و آن چيزي كه در دل مان مي آيد معمولا بيان مي كنيم.

1- ابن تيميه:

الرافضة شر الطوائف المسلمين.

2- محمد بن عبد الوهاب:

والرافضة هم المشركون.

3- بن جبرين:

والرافضة كفار باربعة ادلة.

شيعيان به چهار دليل كافر هستند كه يكي از آن چهار دليل گفتن ياعلي و ياحسين است.

4- مولوي عبد الله حيدري:

زنان شيعه زناكار و روافض بدتر از يهود و نصاري هستند.

5- رياست شبكه كلمه خبيثه:

پشت سر زناكار مي شود نماز خواند؛ اما پشت سر شيعه خير.

6- عبد المجيد ظهرابي:

كساني كه ياحسين و يا علي مي گويند كافر هستند.

7- شيخ عبد الفتاح خدمتي:

شيعيان بت پرست و قبر پرست و آدم پرست و مشرك هستند.

باز هم رمضان و باز هم شب هاي قدر و باز هم دعا و مناجات، جوشن كبير و جوشن صغير و باز هم نواي روح بخش دعاي ابو حمزه و مجير و كميل.

پس اي مدعيان توحيد خالص و اي كساني كه امروز سوريه را ملعبه براي اميال شيطاني خود قرار داده ايد، هر چند كه ما هر ظالمي در هر نقطه اي خوني را به ناحق بريزد لعنتش كرده و او را محكوم مي كنيم؛ اما باز هم معتقد هستيم كه شما خيمه شب بازاني هستيد كه از مردم مظلوم اين ديار سوء استفاده كرده و فرياد آزادي خواهي سر مي دهيد.

آيا اين شما نيستيد و شما نبوديد كه تكه تكه شدن كودكان 3 تا 6 ساله مسجد اميرالمؤمنين را به هم تبريك گفتيد؟

آيا اين شما نيستيد كه در روم هاي مسومتان در پالتاگ و در شبكه هاي خبيث تان شيعه را كافر و مشرك خطاب كرده و كشتن آن ها را به هم تبريك مي گوييد؟

بياييد در شب هاي رمضان گوش هاي كرتان را به مساجد و حسنيه هاي شيعيان بسپاريد تا شما كه خدايي الاغ سوار و مو فرفري داريد توحيد را از بچه هاي شيعه ياد بگيريد و ما شما را به تحدي مي طلبيم كه اگر دعايي به مضامين بلند يك فراز ابو حمزه داشتيد به ما ارائه دهيد.

فوعزتك يا سيدي لو نهرتني ما برحت من بابك

خدايا به عزتت قسم اگر مرا از درت براني به جاي ديگري نمي روم.

بياييد، دنيا كوتاه است.

فرازهاي جوشن كبير شيعه را بنگريد و ببينيد كه شيعه در جوشن كبير هزار نام مقدس الله را چگونه بيان مي كند.

اللهم اني اسئلك باسمك ياالله و يارحمن و يارحيم و ياكريم و يامقيم و ياعظيم ياقديم و ياعليم و ياحكيم و ياحليم سبحانك يا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار يارب.

كجاييد اي مدعيان توحيد خالص بياييد تا كودكان چند ساله شيعه توحيد را به شما آموزش دهند.

باز هم عرض مي كنيم اي مدعيان توحيد خالص ما شما را به چالش و تحدي مي طلبيم، اگر شما دعايي به مضمون بلند دعاي جوشن كبير، ابو حمزه ثمالي، مجير يا كميل داشتيد، ما شما را به چالش مي طلبيم كه بياوريد و در بوته نقد بگذاريد.

من باز هم به شما عرض مي كنم: آقايان، برادران و دوستان وهابي، دنيا كوتاه است و آخرت نزديك.

ما از آن كساني كه در شبكه وهابي كلمه و ساير شبكه هاي وهابي نداي آزادي خواهي سر مي دهند و بعضي از مسائل را بيان مي كنند كه با آن گوش فلك را كر مي كنند، بچه شيعه ها (علماء كه به جاي خود) شما را در روم نداي شيعه در پالتاگ به تحدي مي طلبند.

اگر حرفي براي گفتن دارند بيايند آن جا تا بچه شيعه ها شما را رسوا كنند.

آن هايي كه در روم هاي مختلف صدا سر مي دهند، چرا چند شب است كه وحشت دارند در روم نداي شيعه كلامي حرف بزنند و در جاهايي كه نمي توانند، جوابشان را بدهند آنجا عرض اندام مي كنند.

استاد قزويني:

شما كه اين طور قشنگ بلد هستيد بنويسيد، اي كاش اين عبارت هايي كه نقل كرديد از ابن تيميه و ديگران مدركش را هم مي آورديد كه يك كليپ قشنگي مي شد.

تشكر مي كنيم كه اين طور پيگيري مي كنند.

من بعضي وقت ها كه فرصت مي كنم در كنار كارهايم به پالتاگ نداي شيعه مي آيم مي بينيم شما از بزرگان شيعه آنجا آورده ايد.

من يك شب ديدم حاج آقاي عباسي، صحبت مي كند و حاج آقاي يزداني، صحبت مي كند؛ وقتي سايه اين ها را ببينند فرار مي كنند. شما شير را در كمين گاه قرار داديد و به آن ها مي گوييد: آنجا بيايند، قطعاً نخواهند آمد. هزار سال بعد از اين هم جرأت نمي كنند به آنجا بيايند.

گرچه اين شيران حوزوي و بچه شيرهاي اميرالمؤمنين هم نباشند، شما خودتان و ديگر عزيزاني كه در آنجا حضور داريد، حتي بزرگانشان هم جرأت نمي كنند، همان طوري كه در همين شبكه شان اين قدر دم از آزادي مي زنند شما را اجازه نمي دهند و جزء ليست سياه اين ها قرار گرفته ايد.

چهارتا از همين بچه هايي كه خودشان مي گويند ما قبلا جلف بوديم و مي آيند آنجا يك سري فحش مي دهند و توهين مي كنند.

ما در اين سه شب به اندازه 10 سال شبكه كلمه و نور و غيره مطلب ارائه داديم.

اين ها در طول يك سال و يا 10 سال تمام برنامه هايشان جمع كنند به اين اندازه كه ما در اين سه شب برنامه به صورت مستند ارائه كرديم بيايند ارائه دهند.

ما از آقاي زارعي خيلي ممنون هستيم كه خيلي مفيد و مختصر و زيبا بيان كردند.

بيننده آقاي رضائي از بهبهان (اهل سنت)

شهادت شير خدا و داماد پيامبر و دوست صميمي، صحابه، علي ابن ابي طالب را به تمام مسلمانان، جهان تسليت عرض مي كنم. آيا قاتل حضرت علي قصاص شد و چه كسي او را قصاص كرد؟

استاد قزويني:

اين كه مشخص است قصاص شد و امام حسن مجتبي او را با يك ضربه اي كه فرموده بودند بعد از دفن اميرالمؤمنين او را كشتند.

بيننده:

چرا حضرت از قاتل خود نگذشت؟ وضع مالي آن حضرت در آن زمان خوب بود يا متوسط؟ حضرت علي وصيت كرده بود كه قبرش مخفي بماند چه كسي و چرا اين قبر را به شيعيان نشان دادند؟

استاد قزويني:

حضرت امير سلام الله عليه وصيت كرد كه قاتل من را يا ببخشيد و يا قصاص كنيد.

اگر قصاص كرديد او يك شمشير به من زده است و به يك شمشير بيشتر نزنيد.

گرچه خود آقا امام حسن مجتبي سلام الله عليه هم بي ميل به عفو نبودند؛ ولي دختران حضرت امير اصرار داشتند كه بايد قصاص شود و چون فقط حق قصاص مال امام مجتبي نبود براي همين او را قصاص كردند.

وضع مالي اميرالمؤمنين سلام الله عليه در تمام تاريخ و در نامه كه به عثمان بن حنيف مي نويسد كه در نهج البلاغه هم وجود دارد كه وقتي مي شنود عثمان بن حنيف رفته در يك افطاري اعياني شركت كرده است، فرمود:

وما ظننت أنك تجيب إلي طعام قوم عائلهم مجفو وغنيهم مدعو ألا وإن لكل مأموم إماما يقتدي به ويستضئ بنور علمه ألا وإن إمامكم قد اكتفي من دنياه بطمريه ومن طعمه بقرصيه.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع )، ج 3، ص 70

گمان نمي كردم تو كه نماينده من هستي در كنار سفره بنشيني كه ثروتمندها در كنار آن سفره نشسته اند و جاي فقراء و مستمندان در آنجا خالي است، هر مأمومي امام دارد و هر ملتي پيشوايي دارد كه بايد به پيشوايش اقتدا كند به درستي كه امام شما در تمام دنيا، جز دو پيراهن و در خانه هم جز دوتا قرص نان جو ندارد.

بعد اميرالمؤمنين فرمود:

ألا وإنكم لا تقدرون علي ذلك ولكن أعينوني بورع واجتهاد وعفة وسداد.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع )، ج 3، ص70

شما نمي توانيد مثل من انجام بدهيد و راه من را انتخاب كنيد و زهدي مثل من داشته باشيد؛ ولي بياييد علي را با عفت و تقواي تان ياري كنيد.

اين نمونه عدالت علي است.

بعد در آخر مي فرمايد: نه اين كه من از تمام ثروت دنيا به دو لباس مندرس و دو قرص نان اكتفا كردم چون عرضه ندارم نه:

ولو شئت لاهتديت الطريق إلي مصفي هذا العسل ونسائج هذا القز.

اگر من بخواهم بهترين و لذيذترين غذاها و گرانبهاء ترين لباس را تهيه كنم مي توانم و قدرتش را دارم.

ولكن هيهات أن يغلبني هواي ويقودني جشعي إلي تخير الأطعمة ولعل بالحجاز أو اليمامة من لا طمع له في القرص ولا عهد له بالشبع أو أكون كما قال القائل وحسبك داء أن تبيت ببطنة وحولك أكباد تحن إلي القد.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي (ع)، ج 3، ص 72

من علي بيايم بهترين غذا را بخورم و بهترين لباس را بپوشم و در سرزمين اسلامي يك دسته از مسلمان ها هستند كه سير شدن شان يادشان نمي آيد و شب ها بچه هايشان با شكم گرسنه به خواب مي روند. همين مرض براي تو بس است كه تو با شكم سير بخوابي ولي اطراف تو گرسنه باشند.

من توفيقي كه داشتم در 15 سالگي 70 تا از خطبه هاي نهج البلاغه را حفظ كرده بودم كه اين هم مال همان دوران است.

العلم في الصغر كالنقش في الحجر.

هنوز مثل حمد و سوره در ذهن ما مانده است.

من در همين جا به همه برادران عزيز و گرامي چه در داخل جمهوري اسلامي و چه در كشورهاي خارج و در هر كجا كه هستند بدانند كه الگوي ما اميرالمؤمنين است.

علي مي فرمايد: وقتي كه تو با شكم سير مي خوابي در اطراف تو و در سرزمين هاي اسلامي و در كره زمين يك بچه مسلماني اگر با شكم گرسنه بخوابد فرداي قيامت مسؤليت داري.

الان در اين وضع گراني كه در جهان پيش آمده است دوستاني كه دست شان به دهان شان مي رسد فقراء و ايتام را فراموش نكنند.

من توفيقي كه خدا به من داده است كه با شهريه ناچيزي كه مي گيرم حدود 52 بچه يتيم سيد از باب برنامه اكرام داريم و يك روزي كه با جناب آقاي نيري مدير سابق كميته امداد امام نشستي داشتيم و گفتم: من بعضي وقت ها مي روم در اين خانواده هاي يتيم و اين بچه يتيم ها را روي زانويم مي نشانم و به آن ها محبت مي كنم و گاهي هم لباس و يا ميوه اي به آن ها مي دهم و لبخندي در سيماي اين بچه يتيم هاي سيد مي بينم و واقعا لذت مي برم.

بعضي از دوستان مي گويند: شما فقط سادات را انتخاب مي كنيد، گفتم: من يك گمشده اي دارم كه دنبال آن گمشده مي گردم كه وقتي اين بچه سيدها خوشحال شوند شايد از خوشحالي يكي از اين ها لبخندي بر صورت نازنين فاطمه زهرا بنشيند.

آن گمشده من است.

گفتم: حاج آقاي نيري بعضا وقتي با دوستان كميته مي روم در بين اين خانواده ايتام و سري به آن ها مي زنم، احساس مي كنم كه اين بچه سيدها و بچه هاي يتيم ها خوشحال هستند يك حالتي برايم پيش مي آيد كه احساس مي كنم در عرش خدا نشسته ام و در كره زمين نيستم و بربال ملائكه پرواز مي كنم.

اين را والله با تمام وجود عرض مي كنم.

آقاي نيري گفت: من خودم هم كه مي روم به ايتام سر مي زنم يه حالت خاصي دارم؛ ولي جرأت نمي كردم بگويم؛ ولي بعد از صحبت شما من هم دل و جرأت پيدا مي كنم.

فردا كه روز شهادت است روز اكرام ايتام است.

ما دو هفته قبل با بعضي از دوستان رفته بوديم خانواده يكي از يتيم ها ديديم يك خانمي با دو بچه گفت: شوهرم رفت بيرون چيزي بخره ولي نيامد تا اين كه روز بعد از پزشكي قانوني زنگ زدند كه شوهرتان كنار خيابان سكته كرده است بياييد جنازه اش را ببريد.

ديدم اين بنده خدا يك خانه دارد شايد 2 متر در 2 متر و نيم با دو بچه كه يك بچه اش هم بعد از فوت همسرش به دنيا آمده است؛ يعني خدا مي داند كه من جگرم كباب شد وقتي اين منظره را ديدم و خانه شان هم اجاره بود و تا 2ماه ديگر هم بايد از اينجا بلند مي شدند.

بعضي از افراد يك اتفاقاتي براي اين ها مي افتد و يك مشكلات و مصيبت هايي پيش مي آيد خداي عالم هم آن ها را مي خواهد امتحان كند و هم ما را امتحان مي كند؛ چون دنيا، دنياي امتحان است.

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آَمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.

سوره عنكبوت آيه 2

تصور مي كنيد ايمان آورديد امتحان نمي شويد؟

شما در خانه هاي خود غذاهاي رنگارنگ و لذيذ؛ ولي بعضي از اين بچه ها و خانواده هاي ايتام و بي سرپرست ها و افراد ديگري هستند كه حتي در طول ماه به اندازه اي 100 گرم گوشت بگيرند و به بچه هايشان بدهند پول ندارند.

اتفاقي برادرمان آقاي رضائي باعث شد تا ما نامه حضرت امير سلام الله عليه را به عثمان بن حنيف مطرح كرديم.

خيلي خوب است كه انسان در حد توان خود از اين بچه يتيم ها را تحت پوشش قرار دهد آن هايي كه آن مهر و صفا و سايه پدري را از دست دادند.

يكي از ويژگي هاي اميرالمؤمنين اين بود كه به ايتام و خانواده هاي بي سرپرست سر مي زد بدون اين كه خودش را معرفي كند و بعد از شهادت اميرالمؤمنين سلام الله عليه فهميدند كه اين آقايي كه مي آمد براي اين ها آذوقه مي آورد و سر مي زد و مشكلات شان را برطرف مي كرد اميرالمؤمنين سلام الله عليه بوده است.

عزيزان در هر كجاي دنيا كه هستيد تلاش كنيد يك ارتباطي با اميرالمؤمنين بر قرار كنيد و حداقل يك بچه يتيمي را تحت برنامه اكرام ايتام تحت پوشش قرار دهيد.

اگر كسي در خانواده اش يا از منصوبين شان افراد مستمند و گرفتاري هستند قطعا اين ها مقدم هستند. چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است.

ان شاء الله ما از اين كار اميرالمؤمنين الگو بگيريم و علي وار به مستمندان كمك كنيم كه اين ها براي قيامت ما بهترين ذخيره اي است.

اميرالمؤمنين سلام الله عليه به هيچ وجه وصيت نكرده بود كه قبر من مخفي باشد، خود امام حسن و امام حسين سلام الله عليهما اين را احساس كردند.

فرضاً اگر روايتي در اين وصيت باشد، جوابش را امام جواد سلام الله عليه داده است كه شخصي گفت: يا بن رسول الله چرا تا زمان امام صادق سلام الله عليه يا امام كاظم سلام الله عليه قبر جدتان مخفي بود؟

حضرت فرمود: به خاطر اين كه اگر خوارج مي فهميدند كه قبر جدم اميرالمؤمنين كجاست مي رفتند نبش قبر مي كردند و به جنازه مطهرش بي احترامي مي كردند.

براي همين اين قضيه تا زمان هارون الرشيد مخفي بود تا اين كه وقتي هارون الرشيد رفته بود براي شكار، سگ هاي شكاري را فرستاد دنبال آهو و آهوها رفتند در يك جايي ايستاد و اين سگ هاي شكاري، جرأت نكردند بروند و هرچه كه تحريك كردند اين سگ ها را ديد كه آهوها خيلي با خاطر جمعي در آنجا ايستاده اند و اين سگ هاي شكاري هم، جرأت نمي كنند.

اين قضيه را به آقا امام كاظم سلام الله عليه خبر دادند حضرت فرمود: اينجا محل قبر جدم اميرالمؤمنين سلام الله عليه است كه از ترس خوارج تا الان مخفي بوده است.

بعد از آن براي قبر حضرت يك نشانه اي گذاشتند كه الان به اين شكل درآمده است.

بيننده آقا مهدي از مرودشت (شيعه)

امشب شب شهادت حضرت علي عليه السلام است كه شما در اين شب از يتيمان گفتيد، اين ها همه دست به دست هم داد تا سفره دلم را باز كنم.

شبكه ولايت، شبكه مقدسي است كه از اسم اين شبكه هم معلوم است.

پيشواي ما اميرالمؤمنين مي فرمايد: مبادا از يتيمان غافل شويد و آنان را از ياد ببريد.

از تمام كساني كه ولايت اميرالمؤمنين را دارند التماس دعا دارم.

برادر زاده اي دارم كه يك دختر مجردي است و پدرش 10 سال پيش به رحمت خدا رفته است و مادرش هم با زجر و زحمت اين ها را بزرگ كرده است و دل خوشي اش به دخترش است؛ چون سنگ صبورش است و با او درد دل مي كند.

2سال است كه به خاطر بيماري سرطان در بيمارستان بستري است و دكترها هم يك ماهي است كه مرخصش كرده اند. اول و آخر اميد و توكل ما به خدا است و بعدش هم متوسل به محمد و آل محمد شديم.

از شما و بينندگان خواهش و التماس دارم دعايي در حق اين دختر يتيم كنند كه ان شاء الله خدا شفايش دهد و اين مادر را يك بار ديگر بي كس نكند.

آقاي قزويني شما را به جدتان قسم مي دهم دستتان را بلند كنيد و براي ما دعا كنيد؛ چون شما سيد و اولاد پيغمبر هستيد و از بينندگان بخواهيد كه در اين ماه و در اين شب عزيز براي ما دعا كنند.

استاد قزويني:

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي اميرالمؤمنين و بيمار بستري امشب همه بيماران مخصوصا اين عزيزمان كه زنگ زدند به آبروي علي شفاي عاجل كرم بفرما.

بيننده آقا فرهاد (اهل سنت)

من ديشب با شما تماس گرفتم آقاي قزويني 2 تهمت و توهين به بنده كردند كه گفتند: شما قفل زديد به مغزتان و هيچي نمي فهميد و بعد هم به شيخ الاسلام توهين كردند.

مجري:

ديشب به نام فرهاد نبوديد.

بيننده:

مجبور شدم گفتم: من را امشب وصل نمي كنيد.

استاد قزويني:

شما 10 بار هم زنگ بزني ما وصل مي كنيم مگر اين كه نوبت نشود. من ديشب آخرش هم گفتم: كه ما همه عزيزان مان را دوست داريم؛ ولي نه به اين شكلي كه به ذهن مبارك شان قفل بزنند. من عبارت بزرگان اهل سنت را آوردم، شما مي گوييد: هر كس به ايشان همچين حرفي بزند مشرك است. گر اسم واقعي تان را بفرماييد كه ما به همان اسم واقعي شما را صدا بزنيم.

بيننده:

متين هستم.

استاد قزويني:

اگر ما اهانت كرديم به شما از شما معذرت مي خواهيم.

بيننده:

به خود ما توهين كنيد؛ ولي به شيخ الاسلام توهين نكنيد، در زمان حضرت علي عليه السلام كه ايشان در كشورهاي عربي بودند اگر كسي در ايران مي گفت : ياعلي ايشان مي شنيد؟

استاد قزويني:

شما كه در نماز مي گوييد:

السلام عليك ايها النبي.

پيغمبر با اين كه از دنيا رفته است مي شنود يا نه؟

بيننده:

نمي شنود، اين احترام به پيامبر است.

مجري:

«السلام عليك» خطاب است نمي گوييد «السلام عليه»

بيننده:

پيغمبر شايد بشنود.

استاد قزويني:

خود جناب عبدالله بن عمر كه مريض بود و پايش فلج شده بود به او گفتند: به پيغمبر متوسل شو ايشان گفت: يا محمد با اين كه پيغمبر 40 سال قبل از دنيا رفته است با گفتن يا محمد شفا پيدا كرد.

فقال يا محمد فانبسطت:

تاريخ مدينة دمشق، ج 31، ص 177 و الادب المفرد، صفحه207

وقتي كه پيغمبر اكرم بشنود، پيغمبر اكرم به اذن الله مي شنود يا از پيش خودش مي شنود؟ اگر بگوييد از پيش خودش مي شنود، اين كفر است؛ يعني شما در حقيقت پيغمبر اكرم را نستجير بالله در حد خدا آورده ايد.

اگر بگوييد به اذن الله مي شنود، آن خدايي كه قدرت دارد به پيغمبرش اين اجازه را داده است و اين قدرت را داده است سلام تمام مسلمان ها را مي شنود همان خدا قدرت را به علي داده تا صداي اين ها را بشنود چه اشكالي دارد؟

بيننده:

اين جواب سؤال بنده نبود. گفتم: در زمان حيات حضرت علي.

استاد قزويني:

در زمان حيات پيغمبر افرادي كه متوسل به پيغمبر مي شدند، در قضيه ضرير كه نابينا بود كه روايتش را مفصل براي همه دوستان نقل كرديم. من گمان نمي كنم نيازي به توضيح داشته باشد. خود ابن تيميه هم به صراحت مي گويد: قضيه توسل ضرير كاملاً صحيح است.

پيغمبر به آن نابينا دستور داد برو به مسجد يا به خانه ات دو ركعت نماز بخوان و بگو:

أسألك وأتوسل إليك بجاه محمد عيلا أن تقضي حاجتي وتعطيني مسألتي.

أمالي ابن سمعون، ج 1، ص 33

يك دعاي توسل در خانه اش يا در مسجد خواند و متوسل به پيغمبر شد و خداي عالم چشمش را شفا داد. اين قضيه توسل چيزي نيست كه مخصوص شيعه باشد.

در زمان حياتش هم هيچ مسئله اي نيست.

همان خدايي كه قدرت داده است به حضرت عيسي علي نبينا وآله و عليه السلام مرده زنده كند، همان خدا هم قدرت دارد به علي بن ابي طالب اين اختيار را بدهد كه نداي مردم را بشنود.

آيا شما در قدرت خداي عالم شك داريد يا اين كه علي بن ابي طالب همچين موقعيتي داشته باشد؟

مجري:

نماز زمان پيغمبر واجب شد؟

بيننده:

بله.

مجري:

پيغمبر هم زنده بودند كه سلام نماز مي دادند؟

بيننده:

بله.

مجري:

مثلاً كسي در آفريقا يا در ايران بود و نماز مي خواند، در حالي كه هزاران كيلومتر با پيغمبر كه در مدينه بود فاصله داشت اين سلام به پيغمبر مي رسيد يا نمي رسيد؟

بيننده:

به پيامبر مي رسيد.

استاد قزويني:

اين بالاترين فضيلت براي انسان است كه حرفي منطقي را بپذيريد؛ چون قرآن مي فرمايد:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

سوره زمر آيه 17 و 18

بيننده:

يك مطلبي از شيخ الاسلام بياوريد كه به حضرت علي توهين كرده باشد.

اگر اين را آورديد من هم دست از ابن تيميه برمي دارم.

استاد قزويني:

ابن تيميه مي گويد: اميرالمؤمنين در 17 جا خطاء كرده است و مخالف دستور قرآن و سنت عمل كرده است. آيا اين درست است يا درست نيست؟

بيننده:

اسم كتاب و آدرس آن را اگر مي شود بفرماييد.

استاد قزويني:

اين مطلب در كتاب الدرر الكامنة في الاعيان الثامنة، جلد اول، صفحه 153 وجود دارد.

بيننده:

روايتش صحيح است؟

استاد قزويني:

آقاي ابن حجر عسقلاني كه از استوانه هاي علمي اهل سنت است و تقريباً نزديك عصرش (به عصر ابن تيميه) اين را نقل مي كند و اين كه ابن تيميه نسبت به اميرالمؤمنين سلام الله عليه مي گويد: علي ابن ابي طالب هجرتش براي خدا نبود؛ بلكه به خاطر اين بود كه به وصال دختر پيغمبر برسد. آيا اين را شما توهين مي دانيد يا نه؟ اين توهين خيلي بدي است به حضرت علي.

بيننده:

من مي گردم اگر در اين كتاب اين را پيدا كنم دست از اين مذهب بر مي دارم.

استاد قزويني:

بعد از برنامه تماس بگيريد من عين عبارتي كه ابن تيميه مطرح مي كند و نسبت به اهل بيت عليهم السلام كه جسارت مي كند را مي خوانم كه مي گويد: آيه مربوط به شراب در حق علي بن ابي طالب نازل شده است.

بيننده:

اگر نشان بدهيد ممنون مي شوم.

استاد قزويني:

اين كتاب منهاج السنة ابن تيميه كه مي گويد:

وقد أنزل الله تعالي في علي يا أيها الذين آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سكاري.

منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 237

اگر حضرت عالي اصرار نمي كرديد در اين شب شهادت حضرت امير من جرأت نمي كردم بخوانم.

اي مؤمنين در حال مستي نماز نخوانيد، مي گويد: اين آيه درباره علي نازل شده است كه شراب خورده بود و مست كرده بود و نماز مي خواند.

آيا توهين از اين بالاتر؟

بيننده:

خيلي ممنون كه من را روشن كرديد.

استاد قزويني:

خدا را قسم مي دهيم به آبروي علي هر حاجتي داريد برآورده كند و قلب شما را براي اهل بيت و براي اميرالمؤمنين و براي فاطمه زهرا نرم تر كند و جز عشق اهل بيت پيغمبر هيچ عشقي در قلب شما و خانواده شما قرار ندهد.

بيننده:

آن دعايي كه ديشب كرديد كه گفتيد: خدا شما را با ابن تيميه محشور كند را هم پس بگيريد.

استاد قزويني:

چشم. خدايا ايشان را با ابن تيميه محشور نكن و با علي و اولاد علي و اهل بيت پيغمبر محشور كن.

بيننده آقا عليرضا از شيراز

ما شيعيان هرچه افتخار داريم از مولا و امامي چون حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب و يازده فرزند آن حضرت است.

اي وهابيت نادان و از خدا بي خبر شما در صدر اسلام و الآن هرچه توانسته ايد به اهل بيت پيامبر حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله و پيروان آن حضرت ظلم كرده ايد؛ ولي به اميد خدا راه به جايي نبرده ايد و شكست خورده ايد؛ زيرا مذهب شيعه بر حق است و اين حقانيت به شما اثبات شده است و تمام علماي سني خودتان در كتب هاي خودشان ذكر كرده اند با و، جود اين كه مخالف اين گفتار بوده اند.

اي وهابيت نادان خودتان مي دانيد كه اگر رشادت هاي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام و شمشير آن حضرت نبود اسلام بر كفار پيروز نمي شد.

حضرت صلي الله عليه وآله در جنگ خندق فرمود: ستون دين حضرت علي عليه السلام و ستون كفر عمرو بن عبدود رو به روي هم ايستاده اند.

اي وهابيت آيا كسي كه ستون دين است حق و امام نيست؟

اميدوارم به خودتان بياييد و دست از اين گفتار بي اساس و دروغگويي برداريد.

ما شيعيان صاحب داريم.

حضرت حجت بن الحسن عسكري سلام الله عليه به اميد خدا شما را نابود مي كند.

دلا بايد به هر دم ياعلي گفت نه هر دم بل دمادم يا علي گفت

به صدق دل هميشه ياد او بود به هر پيچ و به هر خم يا علي گفت

دمي كه روح در آدم دميدند ز جا برخاست آدم يا علي گفت

چو نوح از موج طوفان ايمني خواست توسل جست و هر دم يا علي گفت

ز بطن حوت يونس گشت آزاد ز بس در ظلمت يم يا علي گفت

عصا در دست موسي اژدها شد كليم آن، جا مسلم يا علي گفت

نمي شد زنده جان مرده هرگز يقين عيسي بن مريم يا علي گفت

رسول الله شنيد از پرده غيب ندائي آمد آن هم يا علي گفت

نزول وحي چون فرمود سبحان ملك در اولين دم يا علي گفت

علي در كعبه بر دوش پيمبر قدم بنهاد آن دم يا علي گفت

به فرقش كي اثر مي كرد شمشير يقينا ابن ملجم يا علي گفت

بيننده خانم براهويي از زابل (اهل سنت)

علي كيست، او جوانمردي است كه ستون آسمان و زمين از هيبتش مي لرزد؛ او مردي است كه كودكان يتيم را بر شانه هاي خود مي نهاد كه حتي پيامبر پاي بر آن ها ننهاد، او كسي است كه زمين از قدم هاي نازنينش به خود مي بالد و آسمان فخر مي فروشد و كوه از صبر و عظمت او به خود مي بالد، ابر از قدرت او مي غرد و رحمتش را بر ما نازل مي كند، نخلستان در برابر مناجاتش نماي عشق مي خواند و چاه در برابر رازهاي نگفتني اش غوغا مي كند، او خداي سفره هاي تنگ دستان است.

آري نمي توانيم و نخواهيم توانست علي بن ابي طالب را وصف كنيم، علي بن ابي طالب را بايد خداي علي معرفي كند و او را بايد از زبان رسولش شناخت و حضرت زهرا همسرش بايد به ما معرفي كند و فقط جبرئيل شايسته توصيف او است.

چه گويم وصف آن شاهي كه جبرئيل گهي مداح بودش گه ساكت.

ياعلي جان ما اسير عنايت تو هستيم و محتاج شفاعت تو.

مجري:

آيا پيامبر گرامي اسلام از شهادت اميرالمؤمنين خبر داده بودند يا نه؟

استاد قزويني:

اين قضيه در منابع متعدد در كتب شيعيان و اهل سنت آمده است.

آقاي ابن اثير جزري، صاحب اسد الغابة در اين كتاب از ابن عباس نقل مي كند كه بعد از قضيه جنگ احد كه نزديك 70 نفر از ياران رسول اكرم به درجه شهادت رسيدند، اميرالمؤمنين يك مقداري دل تنگ بود و فرمود: يارسول الله شهادت نصيب من نشد.

نبي گرامي فرمود:

كيف صبرك إِذا خضبت هذه من هذه بدم.

اسد الغابة، ج 4، ص 126

علي جان! صبر تو چگونه خواهد بود لحظه اي كه محاسنت با خون سرت آغشته مي شود؟ اميرالمؤمنين فرمود:

يا رسول الله فليس ذلك من مواطن الصبر ولكن من مواطن البشري والكرمة.

اسد الغابة، ج 4، ص 126 و المعجم الكبير، ج 11، ص 372

اين كه جاي صبر نيست بلكه اين جاي بشارت و كرامت است و شما به من بشارت مي دهيد.

در شب عاشورا كه امام حسين خبر شهادت يارانش را كه داد، نقل مي كنند كه يكي از اين آقازاده ها به نام قاسم كه بعضي ها مي گويند 11 ساله و بعضي مي گويند 16 ساله بوده است؛ ولي غلام بوده است آمد جلوي امام حسين گفت: عمو جان خبر شهادت يارانت را دادي آيا فردا:

أنا ممن استشهد.

من هم جزء كساني هستم كه شهيد مي شود؟

امام حسين نفرمود: شهيد مي شوي يا شهيد نمي شوي فرمود پسر برادرم شهادت در نزد تو چگونه است؟

عرضه داشت:

احلي من العسل.

از عسل بر من شيرين تر است.

او هم به تبعيت از جد بزرگوارش كه وقتي پيغمبر خبر شهادت علي را مي دهد اميرالمؤمنين مي فرمايد: يارسول الله اين كه جاي صبر كردن نيست اين جاي بشارت و كرامت است.

جناب ابو يعلي از علماي بزرگ اهل سنت از عائشه نقل مي كند: كه ديدم پيغمبر اكرم علي ابن ابي طالب را به آغوش گرفته است و مي بوسد و مي فرمايد:

بأبي الوحيد الشهيد بأبي الوحيد الشهيد.

مسند أبي يعلي، ج 8 ، ص 55 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 549 و المناقب - الموفق الخوارزمي، ص 65

پدرم فداي اين علي تنها و اين علي شهيد مظلوم.

خود اميرالمؤمنين هم فرمود:

والذي فلق الحبة وبرأ النسمة لتخضبن هذه من هذه.

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 156

قسم به خدايي كه هستي را آفريد و دانه را شكافت اين محاسنم از خون سرم خضاب خواهد شد.

هم نبي مكرم خبر داده بود از شهادت اميرالمؤمنين و هم خود اين بزرگوار خبر از شهادت شان داشتند و اين قضيه شهادت براي ائمه عليهم السلام و براي پيامبران كه بدانند كي شهيد مي شوند و كي از دنيا مي روند هيچ ارتباطي به بحث جبر و تفويض ندارد و اين ها مكلف هستند آنچه كه در پرونده شان نوشته شده است و خداي عالم براي آن ها مقدر كرده است انجام دهند.

خيلي از افراد با اين كه مي دانند بروند شهيد مي شوند باز با اين حال مي روند و در همين جنگ تحميلي خيلي ها آرزو مي كردند كه شهادت نصيب شان شود.

مجري:

در منابع اهل سنت سخني از قاتل اميرالمؤمنين ابن ملجم به ميان آمده است يا نه؟

استاد قزويني:

ابن حزم اندلسي كه از علماي اهل است در كتاب المحلي، جلد 10، صفحه 484 مي گويد: قاتل علي بن ابي طالب مجتهد بوده است و اجتهاد كرده است و اجتهادش به اينجا رسيد كه علي را بايد بكشد و يك ثواب هم مي برد.

ابن تيميه حراني هم كه رهبر وهابي ها است مي گويد: عبدالرحمن ابن ملجم كه علي بن ابي طالب را كشت:

كان من أعبد الناس وأهل العلم والسنة.

منهاج السنة النبوية، ج 5 ، ص 47

از عابدترين مردم بوده است و جزء اهل علم بوده است (چقدر مدح مي كند)

ايشان اين تعبير

من أعبد الناس

را در مورد علي بن ابي طالب ندارد و درباره ابوذر و سلمان و ديگر صحابه ندارد؛ ولي درباره عبد الرحمن بن ملجم اين چنين مي گويد.

در جاي ديگر مي گويد: كسي كه علي ابن ابي طالب را كشت:

و الذي قتل عليا كان يصلي ويصوم ويقرأ القران وقتله معتقدا أن الله ورسوله يحب قتل علي وفعل ذلك محبة لله ورسول.

منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 153

اهل نماز و روزه و قرآن خواندن بود و علي را كشت در حالي كه معتقد بود خدا و پيغمبر دوست دارد علي بن ابي طالب كشته شود و به خاطر محبت خدا و محبت رسول خدا اين كار را كرد.

اهل سنت نسبت به حضرت امير به عنوان خليفه چهارم علاقه دارند و اين در حالي است كه اين آقا مي گويد: قاتل علي از عابدترين مردم و از اهل علم بوده و علي را به اين اعتقاد كشت كه محبت خدا و و پيغمبر در اين كار است.

در كتب اهل سنت اين روايت را آورده اند كه اميرالمؤمنين فرمود:

أخبرني الصادق المصدق أني لا أموت حتي أضرب علي هذه وأشار إلي مقدم رأسه الأيسر فتخضب هذه منها بدم وأخذ بلحيته وقال لي يقتلك أشقي هذه الأمة.

مسند أبي يعلي، ج 1 ، ص430 و كنز العمال، ج 13، ص 83 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص543 و المعجم الكبير، ج 8، ص 1

پيغمبر راستگو و تأييد و تصديق شده به من خبر داد كه من آن روزي مرگم فرا مي رسد كه با شمشير بر فرق من زده شود و اين محاسنم از خون سرم رنگين شود و پيغمبر به من فرمود: شقي ترين اين امت تو را به شهادت مي رساند.

پيغمبر به ابن ملجم مي فرمايد: شقي ترين ابن تيميه مي گويد: عابدترين مردم.

ما كه با ابن تيميه پدر كشته گي نداريم و هيزم تري به كسي نفروختيم و عداوت شخصي هم با او نداريم، ما مي بينيم ابن تيميه سراسر وجودش و تمام كتاب هايش مملو از اهانت به اميرالمؤمنين و اهانت به اهل بيت است.

قول مي دهم كه اهانت هاي ابن تيميه نسبت به اهل بيت را از كتاب هايش به شما نشان دهم تا عزيزان بدانند كه وقتي ما عصباني و ناراحت مي شويم و نمي توانيم خودمان را كنترل كنيم به خاطر چيست.

دين و دنيا و آخرت و همه چيز ما اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله عليهما است و بدون اين ها ما به خدا نمي رسيم.

اگر خدا را عبادت مي كنيم و خدا را شناختيم و فرداي قيامت اميدي به بهشت خدا داريم به بركت علي و بچه هاي علي است.

وقتي به مقدسات ما اين طور توهين و جسارت مي كنند نمي توانيم خودمان را كنترل كنيم.

پيغمبر اكرم مي فرمايد: ابن ملجم

أشقي هذه الأمة كما عقر ناقة الله أشقي بني فلان من ثمود.

مسند أبي يعلي، ج 1 ، ص 430 و كنز العمال، ج 13 ، ص 83 و تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ، ص 543 و المعجم الكبير، ج 8 ، ص 1

همان طوري كه شقي ترين اولين از قوم ثمود آمد و ناقه حضرت صالح را كشت شقي ترين اين امت هم تو را به شهادت مي رساند.

آقاي هيثمي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 136 مي گويد: روايت صحيح است.

مجري:

آخرين سخن اميرالمؤمنين هنگام ضربت خوردن را بفرماييد كه چه بوده است؟

استاد قزويني:

آخرين لحظه كه ضربت بر فرق اميرالمؤمنين در مسجد و در محراب وارد شد (گرچه اين آقايان كارشناسان مي گويند: علي در مسجد شهيد نشده است بلكه در راه مي رفته است كه علي را كشته اند) دو كتاب از معتبرترين كتاب هاي اهل سنت يكي استيعاب ابن عبد البر است كه كتاب معتبر است و در آن شرح حال صحابه را آورده است كه مي گويد:

وضربه عبد الرحمن بن ملجم علي رأسه فقال علي رضي الله عنه فزت ورب الكعبة.

الاستيعاب، ج 3، ص 1125 و اسد الغابة، ج 4، ص131

عبد الرحمن بن ملجم با شمشير بر فرق مقدس اميرالمؤمنين زد و اميرالمؤمنين فرمود: قسم به خداي كعبه رستگار شدم.

مجري:

كلمات و جملات ملكوتي كه حضرت امير قبل از شهادت كه در بستر فرمودند بيان بفرماييد.

استاد قزويني:

اين بخش پاياني ما هديه باشد به پيشگاه مقدس سليمان هستي آقا ولي عصر ارواحنا فداه كه يقين داريم ما را مي بيند و صداي ما را مي شنود و ناظر احوال ما است و خودشان فرمودند:

فانا يحيط علمنا بأنبائكم ولا يعزب عنا شئ من أخباركم.

تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي، ج 1، ص مقدمة الكتاب 38

ابن اثير جزري، صاحب كتاب اسد الغابة از عمرو ذي مر نقل مي كند وقتي كه اميرالمؤمنين ضربت خورده بود و در منزل بستري بود رفتم به عيادتش و گفتم: يا علي حال شما چطور است؟ مي توانم زخم را ببينم ظاهرا يكي از پزشكان است، زخم حضرت را ديد گفتم: ان شاء الله چيزي نيست خداي عالم شفا مي دهد ايشان فرمود:

اني مفارقكم فبكت أم كلثوم من وراء الحجاب فقال لها: اسكتي فلو ترين ماذا أَري لما بكيت قال فقلت: يا أَمير المؤمنين، ما تري؟ قال : هذه الملائكة وفود، والنبييون، وهذا محمد يقول: يا علي، أَبْشِر، فما تصير إِليه خَيرٌ مما أَنت فيه .

اسد الغابة، ج 4، ص 131

من از پيش شما مي روم وقتي دختر علي ام كلثوم شنيد جمله علي را گريه كرد و حضرت فرمود: دخترم آرام باش اگر مي ديدي آنچه من مي ديدم هرگز گريه نمي كردي، عمرو مي گويد: مگر شما چه مي بينيد؟ فرمود: دارم ملائكه را مي بينم، دسته دسته مي آيند و پيامبران دسته دسته مي آيند و اين رسول اكرم است كه مي فرمايد: علي جان بشارت بر تو از اين ظلم هاي مردم راحت شدي.

زمخشري از علماي بزرگ اهل سنت است كه از اسماء بنت اميس نقل مي كند: مي گويد: من نزد اميرالمؤمنين سلام الله عليه بودم كه ظاهرا شب 21 ماه مبارك رمضان بوده است:

إذ شهق شهقة ثم أغمي عليه، ثم أفاق فقال: مرحباً، مرحباً، الحمد لله الذي صدقنا وعده، وأورثنا الجنة، فقيل له: ما تري؟ قال: هذا رسول الله، وأخي جعفر، وعمي حمزة، وأبواب السماء مفتحة، والملائكة ينزلون يسلمون علي ويبشرون، وهذه فاطمة قد طاف بها وصائفها من الحور، وهذه منازلي في الجنة. لمثل هذا فليعمل العاملون.

ربيع الأبرار، ج 1، ص 438

اميرالمؤمنين از شدت درد يا قضيه ديگر ناله كرد و بي هوش شد سپس به هوش آمد و زير لب زمزمه مي كند مي فرمايد: مرحبا گفتند: ياعلي چه مي بيني و چرا مرحبا مي گويي؟ حضرت فرمود: دارم مي بينم نبي مكرم آمده به استقبال من و برادرم جعفر و عمو جانم حمزه را مي بينم و درهاي آسمان باز شده است براي من و ملائكه دسته دسته مي آيند و سلام مي دهند و بشارت مي دهند و اين هم همسرم فاطمه دختر پيامبر به استقبال من آمده است و دسته هايي از حوريه ها در اطراف فاطمه زهرا هستند.

زهرا به استقبال علي آمده است، علي ابن ابي طالبي كه در 29 سال در فراق زهرا چه كشيد.

ابن عباس در يكي از شب هاي جنگ صفين مي گويد: من حنا درست كرده بودم به علي گفتم: علي جان موهاي سر و محاسن تان سفيد شده است آن ها را خضاب كنيد. فرمود ابن عباس مگر نمي دانيد ما هنوز عزادار فاطمه هستيم و ما بعد از فاطمه هنوز حنا بر سر و صورت نگذاشتيم؛ ولي در همچين شبي غصه هاي علي پايان گرفت و ناله هاي علي تمام شد و فراق علي به وصال رسيد.

علي شير خدا امشب به جنّت مي نهد پارا پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را
ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي ز مظلومي كند مظلومه اي امشب پذيرايي

نشان برهم دهند از چشم احمد دور وسر بسته علي فرق شكسته فاطمه پهلوي بشكسته

عاقبت شأن نزول من شد تأويل سيلي آيات و زخم سر آيات من است

تو و آن سينه ي مجروح من و فرق دوتا آن مدال تو اين طرح موالات من است

من و اين چهره ي خونين تو آن روي كبود يعني اي ياس علي روي تو مرآت من است

سرو پهلوي شكسته دل و اين ديده ي خون آن علامات تو اين هم علامات من است

تو به ديوار در افتادي من در محراب اين هم امضاي قبولي عبادات من است

الا لعنت الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون

عزيزان كه در هركجاي اين كره خاكي هستند در اين شب ها غفلت نكنند، درست است كه شب قدر سه شب است؛ ولي تمام اين قضايا به هم مرتبط است.

در شب 19 تقديرات يك ساله ما معين مي شود و نوشته مي شود و در شب 21 زياد مي شود و آن هايي كه مشغول دعا هستند و توبه مي كنند و استغفار مي كنند اگر خدايي ناكرده به خاطر گناه بنا است يك مصيبتي يا گرفتاري براي شان باشد به خاطر استغفار و صدقه دادن و صله رحم كردن و دعاي عاشقانه خداي عالم تقديرات را پايين بالا مي كند.

تا اذان صبح بيشتر فرصت نداريم و اگر بنا است تقديرات يك ساله ما پايين بالا شود و كم و زياد شود همان طوري كه در دعاهاي شب قدر هم مي خوانيم كه خدايا اگر مرا از اشقيا قرار دادي از تو مي خواهم نام مرا از صف اشقيا محو كني و در صف سعادتمندان بنويسي.

عزيزان امشب زياد دعا كنند مخ، صو، صا دعاي ، جوشن كبير و ابو حمزه ثمالي و دعاي توسل خيلي مهم است و آن نمازي كه مخصوص شب قدر است، ان شاء الله فراموش نكنند.

در رأس دعاهايتان حضرت ولي عصر را قرار دهيد و براي مريض ها دعا كنيد و براي گرفتارها دعا كنيد.

پدر و مادر و برادر و خواهر را فراموش نكنيد.

كسي كه در حق شما ظلم كرده است حلال كنيد و به كسي ظلم كرديد حليت بگيريد.

مال كسي را به ناحق تصرف كرديد حلاليت بطلبيد.

امشب شب بالا پايين شدن تقديرها است.

شب 23 شب قدر واقعي است كه تمام پرونده هاي ما به دست آقا ولي عصر ارواحنا فداه مي رسد و حضرت همه را امضا مي كند.


پايان.





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب