بسم الله الرحمن الرحيم
تاريخ 1390/10/01
مجري:
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما بينندگان عزيز . در خدمت كارشناس محترم برنامه حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزيزم.
استاد حسيني قزويني:
سلام عليكم و رحمت الله و بركاته، بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز كه ما را مهمان كانون گرم و با صفاي خانواده خويش قرار داده اند سلام تقديم مي كنم. موفقيت همه عزيزان را از خداي منان خواهانم.
مجري:
اگر خاطر شريف شما عزيزان باشد ما سلسله مباحثمان از اول محرم پيرامون شبهات ماه محرم و ايام سوگواري و مباحثي بود كه آقايان وهابيها در شبكه هايشان در بوق و كرنا مي كردند و نسبت به قضيه شهادت امام حسين آن شبهات را مطرح مي كردند مباحثي را مطرح كرديم و امشب هم مي خواهيم ادامه بحث را داشته باشيم.
از مباحثي كه آقايان ناصبيها در شبكه هاي خودشان دارند مطرح مي كنند اين است كه قاتلين امام حسين خود شيعيان بودند و اول آمدند حضرت را دعوت كردند و عاقبت هم به قتل او اقدام كردند و اين قضيه عاشورا و اين فاجعه را بوجود آوردند. لطف كنيد براي بينندگان عزيزمان اين مباحث را مطرح كنيد انشاءالله استفاده كنيم.
استاد حسيني قزويني:
بسم الله الرحمن الرحيم
همانطور كه عزيزمان اشاره كردند ظاهرا در اين شبكه هاي وهابي كمر همت بسته اند كه آنچه مربوط به فضائل اهل بيت است زير سوال ببرند. آنچه مربوط به شعائر حسيني است به يك نوعي مخدوش كنند و مردم را نسبت به عزاداريها سرد كنند و خيلي جالب بود كه قبل از محرم يكي از كارشناسهايشان اعلام كرد با فعاليت شبكه هاي ما امسال ديگر از عزاداري خبري نيست! ديگر مساجد و حسينيه ها خيلي سرد است.
ولي برعكس شد! ايام عزاداري و عاشوراي امسال گرمتر ، با شعورتر ، با شورتر و با صفاتر از قبل برگزار شد! عزاداري روز هشتم محرم در زنجان عجيب بود. بيش از 1 ميليون جمعيت! صدا و سيماي جمهوري اسلامي اعلام كرد 260 نفر نيرو از تهران و زنجان با 26 دوربين اين عزاداري را پوشش مي دادند. حتي مي گويند در تاريخ عزاداري زنجان بي سابقه بود. اين هم از بركت همين شبكه ها است! عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد!
اين قضايايي هم كه در افغانستان پيش آمد عوامل زيادي در بوجود آمدنش دست به دست هم داد. هم فتواي اين مفتيان از خدا بي خبر، هم كارشناسان ناصبي و هم هتاكيهاي بعضي از شبكه هايي كه به نام شيعه و اهل بيت است. همين امروز ما مهماني داشتيم از دوستان افغانستان. ايشان گفتند تا به حال در افغانستان عزاداري امام حسين مورد حمله و انفجار قرار نگرفته بود و اينها هم در حقيقت يك پاسخي بود به هتاكيهاي اين شيخ افغاني در اين شبكه اي كه به نام شيعه است. همه اينها در اين كشت و كشتارها سهيم هستند و لعنت ابدي اين شهدا و اين اطفال پرپر شده نثار همه اين افراد. چه شيعه هايي كه هتاكي مي كنند و زمينه اين كشت و كشتار را فراهم مي كنند و چه وهابيهاي از خدا بي خبري كه با تحريكاتشان نسبت به وهابيهاي جاهل اين زمينه را فراهم مي كنند.
بله يكي از بحثهاي مكرر اينها اين بود كه قضيه قتل و شهادت امام حسين توسط شيعه ها صورت گرفت! همانطور كه اين آقاي حيدري هم گفت كه كشتن شيعه ها در افغانستان بوسيله شيعه ها بوده! طالبان اعلام انزجار و محكوم كرده است! ولي ما ثابت كرديم كه سگ زرد برادر شغال است! حالا يك جا طالبان و در جاي ديگر سپاه صحابه مي آيند عزاداري را به خاك و خون مي كشند، فرقي نمي كند.
همينكه دروغ اينها در قضيه كشتار عاشوراي امسال مشخص شد در رابطه با قضيه عاشوراي سال 61 هم مشخص است و ما به حول و قوه ي الهي بحث خواهيم كرد و ثابت خواهيم كرد كه اصلا اين قضايا هيچ ارتباطي به مسئله شيعه ها نداشته است. اين آقايان مي گويند امام حسين را شيعيانِ امام حسين كشته اند! اين جمله اي است كه خودش پارادوكس است. شيعه يعني تابع، شيعه يعني پيرو، مي گويند پيروان امام حسين تابعين امام حسين، امام حسين را كشتند! يعني در حقيقت مثل اين است كه بگويند روز است و شب است، شب است و روز است! اگر واقعا پيرو است اين حرف چيست؟ و اگر تابع است شيعه است شيعه بايد تابع معصوم باشد. پس اينهايي كه آمده اند در قتل امام حسين شركت كرده اند فرضا هم اگر شيعه بودند با اين كارشان به خوارج و نواصب پيوستند. فرقي نمي كند وقتي يك صحابه اي مثل عبدالله بن ابي سرح كه صحابه ي پيغمبر و كاتب وحي است مرتد مي شود ، چه بسا يك كسي هم شيعه امام حسين باشد ولي از اين محدوده تقوا منحرف بشود.
پس اولا اينكه اين حضرات دارند به اين شكل مي گويند اينها از شيعيان امام حسين بودند يا از شيعيان اهل بيت بودند ، مي گوييم شيعه يعني محب، يعني پيرو، مرحوم كليني در كافي ج2 ص74 حديث شماره 3 روايت خوبي دارد كه دوستان شيعه هم يك مقداري دقت كنند اين وهابيها هم گوششان را باز كنند -گر چه ما معتقد هستيم خداي عالم بر گوش و چشم و زبان و قلب اينها مهر زده است-.
لا يسمعون بها
ولي ببينيد امام صادق سلام الله عليه يا امام باقر سلام الله عليه تعبيرش درباره شيعه و شرائط شيعه چيست؟ به جابر جعفي مي فرمايد:
يا جابر أيكتفي من ينتحل التشيع أن يقول بحبنا أهل البيت ، فوالله ما شيعتنا إلا من اتقي الله وأطاعه
آيا همين كه افراد بگويند ما اهل بيت را دوست داريم در شيعه بودن كافيست؟
به خدا سوگند شيعه ما فقط كساني هستند كه تقوا داشته باشند و مطيع خدا باشند.
چقدر تعبير زيبا است. تا آنجا كه حضرت مي فرمايد:
فاتقوا الله واعملوا لما عند الله ،
شيعيان تقوا پيشه كنيد و به دستورات الهي عمل كنيد.
يعني به واجبات الهي عمل كنيد از محرمات الهي اجتناب كنيد. معناي تقوا يعني اين. تقوا را بخواهيم در يك جمله اتو كشيده ، ساندويچي يا كپسولي بخواهيم معنا كنيم يعني اتيان واجبات و ترك محرمات. بعد حضرت فرمود تلاش كنيد كه عمل داشته باشيد تقوا پيشه كنيد و يك جمله خيلي زيبايي دارد حضرت مي گويد:
ليس بين الله و بين أحد قرابه. أحب العباد إلي الله عز وجل وأكرمهم عليه أتقاهم وأعملهم بطاعته . يا جابر والله ما يتقرب إلي الله تبارك وتعالي إلا بالطاعة وما معنا براءة من النار
خدا با هيچ كسي خويشاوندي ندارد. با هيچ كسي رابطه ندارد. محبوبترين بنده در نزد خدا و گرامي ترين بنده در نزد خدا آن كسي است كه تقوا داشته باشد و به دستورات الهي عمل كند. جابر به خدا سوگند فقط با اطاعت خدا مي توان به خدا تقرب جست. ما از طرف خداي عالم برگه برائت از جهنم براي كسي نياورده ايم.
اينكه نه نماز بخواند و نه عبادت بكند، گناه كند، معصيت كند و در عين حال خاطر جمع باشد كه ما فردا به داد او مي رسيم ، اينگونه نخواهد بود.
ولا علي الله لاحد من حجة ، من كان لله مطيعا فهو لنا ولي ومن كان لله عاصيا فهو لنا عدو
هر كس مطيع خدا باشد اين دوست ما است. هر كس معصيتكار باشد او دشمن ما است.
ببينيد خيلي زيبا است، حال اين آقاياني كه در كربلا از امام حسين دعوت كرده اند و زير قولشان زده اند اين اطاعت خدا است و يا معصيت خدا است؟ اگر معصيت خدا است امام صادق مي فرمايد اينها دشمنان ما هستند . آنهايي كه آمدند در كربلا در شهادت امام حسين شركت كردند و اينچنين ناجوانمردانه امام حسين و يارانش را شهيد كردند و عزيزانش را به اسارت بردند آيا اينها اطاعت الله است؟ يا معصيت الله است؟
من كان لله عاصيا فهو لنا عدو
آن كسي كه معصيتكار است دشمن ماست.
ما نيامده ايم بساط شفاعتمان را باز كنيم براي هر كس كه هر گناهي خواست انجام بدهد يا هر واجبي كه دلش خواست ترك كند.
البته بحث شفاعت از ضروريات قرآني است . از ضروريات مذاهب اسلامي است غير از وهابيها. كسي تلاش مي كند كه عبادت كند، حالا معصوم هم نيست هيچ كسي غير از ائمه عليهم السلام و انبياي گرامي و اوصياي گراميشان، معصوم نيست. گاهي اشتباه مي كند شيطان گولش مي زند يك غيبتي مي كند يك دروغي مي گويد يك مال حرامي مي خورد ولي آن كسي كه مومن است به فكر توبه و به فكر جبران گناهان گذشته است. اگر يك روزي مثلا آمده روزه اش را خورده و اينطوري نيست كه بگويد حالا كه روزه ام را خورده ام انشاءالله امام صادق مرا شفاعت مي كند! نه عزيز من! شرط شفاعت امام صادق اين است كه از تو حركتي باشد.
حركتي كن! شما اينجا قانون شكني كردي، با روزه خواريت حرمت الهي را شكسته اي. روزه هايت را بگير، ائمه عليهم السلام هم شفاعت مي كنند كه بخاطر اين قانون شكني و حرمت شكني تو را به آتش جهنم نبرند. بعضي از اساتيد مثال مي زنند كه اگر يك معلم مي بيند يك شاگردي تنبل است درس نمي خواند و در امتحان هم نمره 7 يا 8 آورده است قابل انفاق نيست ولي اگر يك دانش آموزي است درس مي خواند حالا آن روز يك مشكلي پيش آمده فرض بفرماييد نيم نمره يا يك نمره كم آورده است. در اين مورد انفاق مي كند با نيم نمره و يك نمره اين يك سال نمي افتد و رفوزه نمي شود. شفاعت هم شبيه اين است.
اين روايتي است كه از امام صادق و امام باقر سلام الله عليهما است. مرحوم كليني در ج2 ص79 حديث شماره 15 به همين تعبير بلكه مقداري تندتر از اين، از امام كاظم سلام الله عليه نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايد: از پدرم امام صادق بارها مي شنيدم كه مي فرمود:
ليس من شيعتنا من لا تتحدث المخدرات بورعه في خدورهن وليس من أوليائنا من هو في قرية فيها عشرة آلاف رجل فيهم من خلق لله أورع منه .
شيعه نيست مگر آن كسي كه تقوايش به قدري زبانزد خاص و عام است كه حتي زنها در درون خانه ها از تقواي اين شيعه سخن مي گويند. اگر در يك شهري 10 هزار جمعيت دارد اگر يك شيعه در ميان 10 هزار جمعيت باشد شيعه هاي ما در تقوا در ميان 10 هزار نفر بايد بدرخشند ضرب المثل باشند و الگو باشند.
پس جواب اول: اين آقايان كه مي گويند اينها شيعه هستند، شيعه شاخصه هايش اين است. آيا آنهايي كه دعوت كرده اند و كارشكني كرده اند حتي صحابه مثل سليمان بن صرد خزاعي و ديگران، آيا اين شرائط شيعه را دارد؟ آنهايي كه در كربلا آمدند، اين شرائط را داشتند؟
نكته دوم: اين آقايان مي گويند شيعيان كوفه آمدند امام حسين را كشتند. بفرمايند بعد از آنكه معاويه آمد روي كار شيعه را در هر كوي و برزن زير هر سنگي پيدا كرد مخصوصا در كوفه اينها را قتل عام كرد و نگذاشت از شيعه در جامعه اثري باشد. حال از كجا مي گوييد شيعيان كوفه امام حسين را كشتند؟! جالب اين است كه ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد: بعد از پيماني كه معاويه با امام مجتبي بست بلافاصله به مدينه آمد و بالاي منبر رفت و گفت اي مردم من با حسن صلح نكرده ام كه شما نماز بخوانيد، عبادت كنيد. من مي خواهم بر گرده شما سوار بشوم. تمام شرائطي كه با حسن بستم زير پايم گذاشتم و له كردم.
امام حسن هم مي خواست همين را مردم بدانند كه اين معاويه نه تنها مسلمان نيست بلكه بويي از انسانيت هم نبرده است. كسي كه نگذاشت مركّب صلحنامه خشك بشود و مفاد عهدنامه را زير پا گذاشت. انشاءالله در يك فرصت، مفصل در رابطه با قضيه صلح امام مجتبي از منابع شيعه و سني بحث خواهيم كرد و مشخص مي كنيم كه اين صلحنامه واقعا تحميلي بود يا نه؟ و هدف امام مجتبي چه بود؟ ابن ابي الحديد مي گويد بعد از صلح معاويه بخشنامه كرد كه:
أن برئت الذمة ممن روي شيئا من فضل أبي تراب وأهل بيته فقامت الخطباء في كل كورة وعلي كل منبر يلعنون عليا ويبرأون منه ويقعون فيه وفي أهل بيته وكان أشد الناس بلاء حينئذ أهل الكوفة لكثرة من بها من شيعة علي عليه السلام
من برائت مي جويم از كسي كه درباره علي و اهل بيتش روايتي نقل كند تمام خطبا در بالاي هر منبر در شهر و روستا و بيابانها بالاي هر منبر نسبت به علي لعن مي كردند و مردم برائت مي جستند. مصيبتها عمدتا بر مردم كوفه بود. چون شيعه هاي علي در كوفه بيشتر بودند.
بعد مي گويد زياد بن سميه خبيث را حاكم كوفه كرد و بصره را هم ضميمه كرد و شيعه ها را در هر كوي و برزن زير هر حجري پيدا مي كرد مي كشت.
فقتلهم تحت كل حجر ومدر وأخافهم وقطع الأيدي والأرجل وسمل العيون وصلبهم علي جذوع النخل وطرفهم وشردهم عن العراق فلم يبق بها معروف منهم.
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج11، ص44
هر كجا شيعه را پيدا كرد دستشان را بريد، پايشان را قطع كرد با آهن گداخته به چشمان شيعه ها سرمه كشيد و چشمشان را نابود كرد و اينها را بر شاخه هاي درخت بست و آويزان كرد. شيعه ها را اصلا از عراق دربدر كرد. در زمان معاويه در عراق ديگر شيعه معروفي نماند.
وقتي شيعه نيست پس چه هست؟ جالب اين است كه خود آقاي طبراني در معجم ج3 ص68، همين تعبير را دارد و مي گويد:
زياد بن سميه كان يتتبع شيعة علي فيقتلهم.
زياد در هر كجا دنبال شيعه علي مي گشت و انها را به قتل مي رساند.
وقتي به امام مجتبي اين خبر رسيد امام مجتبي نفرين كرد. در مجمع الزوائد هيثمي آقايان مراجعه كنند ج6 ص266، مي گويد:
و رجاله رجال صحيح
خود ذهبي در سير اعلام النبلا ج3 ص496، همين تعبير را نقل مي كند كه زياد به دستور معاويه هر كجا شيعه را پيدا كرد اينها را قتل عام كرد. همچنين آقاي ابن اثير جزري در كامل ج3 ص150 مي گويد وقتي كه زياد بن سميه حاكم مدينه شد همين كه بو مي برد و يك گمان ضعيفي پيدا مي كرد كه در فلان شهر، فلان روستا، فلان خانه، فلان كوچه يك شيعه است ، همه را قتل عام يا دربدر مي كرد. اين كاملا واضح و روشن است. اولا اينها شيعه نبودند و ثانيا در مدينه شيعيان قابل توجهي نبودند تا بخواهد كاري كند. مگر تعداد انگشت شماري مثل حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه. اگر اينها شيعه بودند اين افرادي كه نزديك 8 هزار كمتر يا بيشتر با مسلم بن عقيل بيعت كردند با آمدن عبيدالله همه بيعت شكستند. اين چه شيعه اي است؟ اينها شيوه بودند نه شيعه!
مجري:
آيا در ميان همين قاتلين امام حسين از شيعيان معروف هم كسي به چشم مي خورد؟
استاد حسيني قزويني:
حتي شيعه هاي ظاهري هم در ميان قاتلين امام حسين نبودند. شما ببينيد قاتلين امام حسين خودشان معين كردند، عمر بن سعد فرمانده قاتلان است، شمر بن ذي الجوشن، شبث بن ربعي است كه سركرده خوارج است، سنان بن انس است، حجار بن ابجر است، حرمله است. وضعيت همه شان كاملا واضح و روشن است. آنهايي كه در قتل امام حسين و اهلبيت ايشان شركت كردند نه تنها شيعه نبودند بلكه از خوارج و از نواصب مشهور بودند. شرح حال تك تك اينها را در كتابهاي رجالي ببينيد كاملا مشخص است و افزون بر اين به نقل خوارزمي كه از علماي بزرگ اهل سنت است، خود آقا امام حسين سلام الله عليه خطاب به همينها، در روز عاشورا مي فرمايد:
ويحكم يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم.
مقتل الحسين، ج2، ص38
واي بر شما اي شيعيان آل ابي سفيان!
نمي گويد شيعيان ما،
اگر دين نداريد و از قيامت نمي ترسيد وجدان داشته باشيد آزادمرد باشيد و اگر چنانچه واقعا شما احساس مي كنيد عرب هستيد آن غيرت عربي تان به جوش بيايد.
حضرت مي گويد:
ويحكم يا شيعة آل أبي سفيان
اجازه بدهيد من يك فرازهايي را از تاريخ اهل سنت بياورم -واقعا قلب آدم به درد مي آيد- ابن اثير در كامل دارد بعد از اينكه سر مطهر امام حسين را از تن جدا كردند عمر سعد خبيث و لعين كه آقايان مي گويند:
ثقة ثقة ثقة
ثمّ نادي عمر بن سعد في أصحابه من ينتدب إلي الحسين فيوطئه فرسه ، فانتدب عشرة.
مي گويد چه كساني هستند كه بروند اسب هايشان را نعل بزنند جسد مطهر امام حسين را زير سم اسبها له كنند؟
بفرماييد اسحاق بن حياة حضرمي است، اينها آمدند براي غارت اموال امام حسين حتي نقل مي كنند بر اين كه پيراهن امام حسين را اين خبيث به سرقت برد و مبتلا به مرض شد و اين 10 نفر بي حيا آمدند سوار بر اسب شدند
فأتوا فداسوا الحسين بخيولهم حتّي رضوا ظهره وصدره .
بدن امام حسين را كوباندند بطوري كه سينه و كمر امام حسين خورد شد زير اسبها.
آقايان وهابي! آيا اين روش، دفاع دارد؟ فردا جواب امام حسين را چه مي خواهيد بگوييد؟ آيا فردا پيش حضرت زهرا شما خجالت نمي كشيد؟ اين جنايت همه زير سر يزيد بن معاويه خبيث است كه لعنت تمام لاعنين بر او باد و لعنت لاعنين بر مدافعين يزيد باد.
آقايان مراجعه كنند الكامل بر مبناي مكتبه اهل بيت ج 4 ص 80، بعد مي گويد آمدند طرف امام حسين كه بر بدنش با اسب بتازند. ديدند يك سري لباس در تنش است. اسحاق بن حياة حضرمي آمد پيراهن امام حسين را درآورد، از آن طرف فردي به نام بحر بن كعب آمد عرق چين و كلاه حضرت را به سرقت برد، قيس بن اشعث يك قتيفه اي از خز در كنار حضرت بود آنرا به غارت برد كه بعدا مشهور شد به قيس قتيفه. اسود اودي نعلين حضرت را به غارت برد. شمشير امام حسين را مردي از قبيله ي دارم غارت كرد. اينها آمدند حمله كردند به خيمه ها هر چيز قيمتي بود و يا طلا و جواهرات در گوش و گردن و دست و پاي زن و بچه ي امام حسين بود غارت كردند.
ابن اثير كه يك مورخ سني است مي گويد:
و مال الناس علي الورث والحلل فانتهبوها حتي إن كانت المرأة لتنزع ثوبها من ظهرها فيؤخذ منها .
هر چه اموال قيمتي در خيمه ها بود را غارت كردند. اين زنان اهل بيت براي اين كه دست نامحرم به اينها نرسد لباس هايشان را مثلا چادر يا چيز قيمتي را مي كندند با دست به آنها مي دادند كه آنها دست به ناموس امام حسين نزنند.
اي اف بر اين جمعيت، تُف بر اين وجدانها و هزاران تف بر مدافعين اينها، آقايان مراجعه كنند به كامل ابن اثير ج 4 ص 79.
ابن كثير دمشقي سلفي مي گويد كه:
و أخذ سنان بن انس سلبه وتقاسم الناس ما كان من أمواله وحواصله وما في خبائه حتي ما علي النساء من الثياب الطاهرة .
جامه اي كه در تن امام حسين بود بعد از آن پيراهن بود اين را به غارت برد. در خيمه گاه امام حسين سلام الله عليه هر چه بود مثل زينت آلات و نقره جات همه را به غارت بردند. حتي اگر در تن زنهاي اهل بيت پيغمبر يك لباس با ارزشي بود همه را اينها به غارت بردند.
تا اينكه آمده اند بر امام سجاد حمله كردند كه او را بكشند حالا آن قضيه اش خيلي مفصل است كه به عللي كه بنا است حجت خدا در روي زمين باقي بماند از كشتن امام سجاد سلام الله عليه خودداري كردند بعد جالب اين است كه عمر سعد وقتي آمد اين وضع را مشاهده كرد خيلي به غيرتش برخورد. اعلام كرد هر كس از خيمه ها و از زن و بچه امام حسين چيزي به غارت برده است برگرداند. ابن كثير مي گويد:
فوالله ما رد أحد شيئا.
هيچ كس حتي كوچكترين چيزي را به اهل بيت و به خيمه ها كه غارت كرده بودند بر نگرداند.
آقايان مراجعه كنند كتاب البدايه و النهايه ابن كثير دمشقي ج 8 ص 190، اين افرادي بودند در كربلا اين كارهاي وقيح و ضد بشري را انجام دادند آيا شيعه چنين كاري انجام مي دهد؟ محب و دوست انسان چنين كار وقيح و بي شرفي انجام مي دهد كه اينها در كربلا انجام داده اند ؟ اينها واقعا شيعه بودند؟ از دوستداران امام حسين بودند اينها؟ يا نه اينها از دوستداران معاويه بودند؟ يا اينها كساني بودند كه خودشان را عثماني معرفي مي كردند حالا انشاءالله من مناسبتي پيش بيايد در اين زمينه مطالبي را عرض خواهم كرد.
مجري:
اللهم لعن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد آخر تابع له علي ذلك.
خيلي ممنون هستيم . سوال ديگر اينكه علت و انگيزه شركت مردم در قتل امام حسين چه بوده؟ حالا شيعيان هم تعداد كمي بودند كه همراه امام حسين عليه السلام بودند و تا پايان جنگ حتي تا شب آخر مي گفتند حتي اگر هزار بار قطعه قطعه بشويم باز دست از تو برنداريم يا حسين. ولي طرف مقابل كه اصلا به دين توجه نداشتند و دنبال هوا و هوس و دنيا بودند چگونه شد كه پسر رسول خدا و دختر رسول خدا را اينگونه به شهادت رساندند؟
استاد حسيني قزويني:
بعضي از مستشرقين يا كسي مثل جرج جرداق مسيحي مي گويد وقتي افرادي از طرف يزيد مي خواستند بيايند براي كشتن امام حسين مي گفتند به ما چقدر مي دهيد؟ اينها يك برنامه اي گذاشتند گفتند هر كسي در اين قضايا شركت كند ما انقدر هدايا و انقدر جوائز مي دهيم. و ترس و وحشتي هم كه در دل مردم ايجاد كردند كه اگر كسي در كربلا شركت نكند خونش هدر است، اموالش مصادره مي شود، خانه اش ويران مي شود. البته در بعضي از منابع است كه مي گويد در روز هفتم و هشتم ديگر مردي در كوفه به چشم نمي خورد. اگر هم بود اينها كاملا در درهاي بسته مخفي شده بودند. ولي آنچه كه مسلّم است من چند نمونه را از سران و فرماندهان عرض كنم. مثلا عمر سعد، عمر سعد اول عمر سعد نبود همانطور كه عبد الله بن ابي سرح هم اول عبد الله بن ابي سرح نبود، اينها بعدا به اين شكل شدند يا طلحه و زبير از اول طلحه و زبير نبود بيايند در برابر اميرالمومنين سلام الله عليه بجنگند. مخصوصا زبير آنهم با آن صلابت و دفاعش از علي عليه السلام و اعتراضش به خلافت ابو بكر. ولي نداند كسي به جز ذات پروردگار كه فردا چه بازي كند روزگار.
چه بسا بنده اي يك عمري گناه مي كند ولي اواخر عمرش توفيق يارش مي شود توبه مي كند و با ايمان از دنيا مي رود و اهل بهشت مي شود و چه بسا افرادي هم هستند كه كارهاي خوب مي كنند ولي عاقبت مرتكب بعضي از گناهان مي شوند و بدون ايمان از دنيا مي روند و وارد آتش جهنم مي شوند. و لذا من توصيه ام اين است بعضي از دوستان از من سوال مي كنند بهترين دعا چيست؟ مي گويم بهترين دعا اين است كه از خدا بخواهيم ما را عاقبت بخير كند. يك جمله اي مي گويند كه جوجه را آخر پاييز مي شمارند. حالا اينكه يك كسي دم از اهل بيت بزند ، دم از تقوا بزند ببينيم عاقبت امر چه خواهد شد.
و لذا ما بايد خيلي تلاش كنيم كه ببينيم آن اواخر امرمان چيست. خود عمر سعد از كساني بود كه نسبت به اهل بيت عداوت نداشت و حتي وقتي كه حكومت ري را به او پيشنهاد كردند مورخين اهل سنت مانند ابن اثير در كامل ج 4 ص 53، ايشان در آنجا مي گويد وقتي كه حكومت ري را پيشنهاد كردند در برابر قتل امام حسين آمد با خيلي از دوستانش مشورت كرد و با هر كس مشورت كرد گفتند آقا صلاحت نيست كشتن فرزند پيغمبر به اين سادگيها نيست. حتي نقل مي كنند حمزة بن مغيرة بن شعبه كه خواهر زاده عمر سعد بوده، آمد پيش دايي اش گفت دايي!
أنشدك الله يا خالي أن لا تسير إلي الحسين فتأثم وتقطع رحمك فوالله لأن تخرج من دنياك ومالك وسلطان الأرض لو كان لك خير من أن تلقي الله بدم الحسين فقال أفعل وبات ليلته مفكرا في أمره فسمع وهو يقول أأترك ملك الري والري رغبة * أم أرجع مذموما بقتل حسين
وفي قتله النار التي ليس دونها * حجاب وملك الري قرة عين
تو را به خدا براي قتل امام حسين كمر همت نبند. باعث سقوط و بيچارگي تو مي شود. اگر چنانچه تمام سلطنت روي زمين را به تو بدهند در برابر قتل امام حسين والله نمي ارزد. اموال روي زمين و سلطنت كره زمين را بدهند انقدر ارزش ندارد كه فرداي قيامت دامنت آغشته به خون امام حسين باشد. عمر سعد گفت : چشم ! من يك شب فكر كنم ببينم چه است. بعد شروع كرد يك شعري خواندن، شعرش را همه نقل كرده اند.
آيا من ملك ري را ترك كنم؟ ملك ري آرزوي من است رياست ري آرزوي من است يا نه ري را قبول نكنم از آن طرف از قتل امام حسين دست بردارم و مي دانم كشتن امام حسين آتشي است كه بالاتر از او ديگر آتشي نيست و لكن حكومت ري مايه چشم روشني من است.
ببينيد دنيا طلبي چه كار مي كند. 4 نفر مثل آقاي برقعي پول عربستان سعودي با او چه كار كرد كه آمد كتاب منهاج السنه را به فارسي ترجمه كرد و شروع كرد نسبت به مقدسات شيعه جسارت كردن و اهانت كردن. عاقبتش هم اينكه وصيت كرد من را ببريد در امامزاده شعيب روستاي كن دفن كنيد! آن اعمال وقيح و زشت و جنايتي كه مرتكب شد و آن مطالبي كه شبكه هاي ناصبي از او پخش مي كنند، يقينا بدنش را در قبر و در برزخ مي لرزاند و بر عذابش افزوده مي شود.
لا شك و لا ريب
آيا اين دنيا چقدر ارزش داشت؟ چه قدر در دنيا توانست بماند؟ آيا توانست 5 سال اضافه از آن چيزي كه خدا معين كرده بود بماند؟ و الله نه. توانست به آن آرزوهاي آنچناني كه داشت برسد؟ عمر سعد هم آمد پيش عبيدالله بن زياد گفت من مي روم براي قتل امام حسين ولي فلاني، فلاني، فلاني، به عنوان فرمانده هاي جزء من باشند. عبيد الله گفت نه! از اين غلطها نكن! اگر مي خواهي بروي ما بايد سيستم و تيم تو را معين كنيم كه چه كسي با تو باشد كه تحت فرماندهي تو باشد. يا قبول كن يا حكم ري را به ما برگردان. گفت باشد مي روم. واقعا عجيب است. جالب اين است كه آقاي حموي در معجم البلدان ج3، ص118مي گويد:
فغلبه حب الدنيا والرياسة حتي خرج فكان من قتل الحسين ، رضي الله عنه ، ما كان .
حب دنيا و رياست طلبي كاري كرد كه عمر سعد از دين بيرون رفت و با ارتكاب قتل امام حسين بالاترين جنايت را مرتكب شد.
ناصبيها مي گويند: آنهايي كه براي جنگ با امام حسين به كربلا آمدند از دوستان امام حسين بودند ولي عبارتها روشن است كه امام حسين به اينها نصيحت مي كرد، قمر بني هاشم موعظه مي كرد، حبيب بن مظاهر موعظه مي كرد، هر كدام از شهدا آمدند اول موعظه كردند و شروع كردند رجز خواندن، اينها هم آمدند در برابر امام حسين رجز مي خواندند. ببينيد جناب قندوزي حنفي در ينابيع الموده، چاپ يك جلدي ص 346، مي گويد بعضي از قاتلين امام حسين گفتند:
إنا نقتلك بغضا لأبيك.
حسين ما با تو مي جنگيم بخاطر عداوتي كه از پدرت علي در دل ما است.
اين آقايان به ما جواب بدهند اين عداوت را چه كسي در دل مردم كاشت؟ چه كسي دستور داد علي را بالاي منبرها لعن كنند؟ در كامل ابن اثير ج4، ص67 آمده است: بعضيها گفتند يا حسين -نستجير بالله من واقعا و الله جرأت نمي كنم بگويم- گفتند:
يا حسين يا كذاب إبن الكذاب.
ببينيد اينها انقدر وقيح بودند اينها دست پرورده هاي معاويه هستند. يكي از اينها به امام گفت:
يا حسين أبشر بالنار.
حسين تو را بشارت به آتش جهنم مي دهم.
اين را آقاي ابن كثير دمشقي در البدايه ج 4 ص 183 هم نقل مي كند. يا وقتي آقا امام حسين روز عاشورا مي خواهند نماز بخواند يك خبيثي مي گويد:
لا تقبل منكم.
اين نماز شما قبول نيست.
آيا شيعه اي كه اين آقايان مي گويند همينها هستند؟! يا از اينها دفاع مي كنند؟ اين دست پرورده هاي معاويه و يزيد وقيحانه در برابر امام حسين اهانت مي كنند و جسارت مي كنند. آيا يك شيعه اصلا جرأت مي كند چنين چيزي را بگويد؟ يعني اگر كسي چنين تعبيري بگويد شيعه همانجا دستش را بر گلوي او مي گذارد و خفه اش مي كند. اجازه نمي دهد كه نسبت به ساحت مقدس امام حسين كه از مشمولين آيه شريفه تطهير است و مشمول آيه مباهله است اينگونه جنايت كند.
مجري:
خيلي ممنون . به عنوان آخرين سوال در بخش ابتدائي برنامه آيا سپاهيان عمر بن سعد همه از كوفيان بودند يا از شام و ديگر شهرها هم بوده اند؟
استاد حسيني قزويني:
البته در بعضي از منابع شيعه در بعضي از منابع سني مثلا امالي شيخ صدوق يك روايتي است ص 226، مجلس شماره 30 ايشان نقل مي كند كه عدوّ خدا سنان بن انس و شمر بن ذي الجوشن كه حدود 3 - 4 هزار نيرو تحت نظرشان بود همه از مردم شام بودند.
أقبل عدو الله سنان بن انس و شمر بن ذي الجوشن لعنهما الله في رجال من أهل الشام حتي وقفوا علي رأس الحسين عليه السلام.
حصين بن نمير كه در كربلا جزء قاتلان امام حسين است همه گفته اند كه اهل شام و اهل حمص بوده، با حدود 50 نفر آمدند هم در شهادت امام حسين، هم غارت خيمه ها حضور داشتند. وقتي مختار قيام كرد تعدادي از قاتلان امام حسين را كه اهل شام بودند به قتل رساند. فرات بن سالم يا عمير بن حباب اينها افرادي بودند كه از مردم شام بودند و در قتل و شهادت امام حسين دخيل بودند و اينها را مختار به قتل رساند. اخبار الطوال دينوري ص 293، انساب الاشراف جناب بلاذري ج 13 ص 331 و مختصر تاريخ دمشق ج 20 ص 261، همه اين قضايا را مفصل آورده اند و جالب اين است كه ابن سعد در طبقات صفحه 73 نقل مي كند كه تعدادي از مردم اهل شام كه به كربلا آمدند براي علي اكبر امام حسين امان نامه آوردند. چون مادرشان آمنه بنت ابي مرّه بوده كه مادر ايشان دختر ابوسفيان بوده، يعني يك چيزي از مادر به ابوسفيان بن حرب مي رسيد.
گفتند كه يزيد بن معاويه براي شما امان نامه فرستاده است به خاطر اين كه نسبتي با شام و ابوسفيان داريد. آقا علي اكبر سلام الله عليه فرمودند:
أما والله لقرابة رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) كانت أولي أن تُرعي من قرابة أبي سفيان.
اگر بنا است شما بخواهيد احترام بگذاريد ابوسفيان ارزش احترام ندارد اين دودمان پيغمبر است كه ارزش دارد كه انسان براي آنها احترام بگذارد.
بعد آن شعر مشهور را فرمود:
أنا عليّ بن حسين بن عليّ * نحن وبيت الله أولي بالنّبيّ من شمر وعمر وابن الدّعي.
تماس بينندگان
مجري:
خيلي ممنون .همكاران عزيزم اشاره مي كنند كه آقاي رحيم از تهران پشت خط هستند سلام و عرض ادب دارم خدمت آقا رحيم.
بيننده:
سلام عرض مي كنم خدمت حضرت آيت الله قزويني و مجري محترم برنامه. در آيه 253 سوره بقره خداوند مي فرمايد:
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآَتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آَمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ.
در اين آيه خداوند مي گويد كه بعد از پيامبران امتها به اختلاف افتادند و به كفر افتادند.
حالا با توجه به اين روايت كه پيامبر فرمودند امت من بعد از من 73 فرقه مي شوند و تنها 1 فرقه نجات مي يابند و بقيه در آتش هستند. يا اين روايت كه فرمودند: هرچه در قوم بني اسرائيل رخ داده است، بر امت من هم رخ خواهد داد. اصلي ترين شاخصه قوم بني اسرائيل اين بود كه بعد از ديدن آن همه نشانه وقتي پيامبرشان 10 روز ديرتر از موعد آمد گوساله پرست شدند. خدواند در قرآن فرمود كه اگر رسول خدا بميرد يا كشته شود به گذشته خودتان برمي گرديد و به ارتداد مي افتيد. حالا فرض مي كنيم اصلا ماجرايي به نام غدير نبوده، ماجراي در خانه حضرت زهرا را هم انكار مي كنيم، پهلوي ايشان هم اصلا نشكسته، فرزندشان هم از بين نرفته، ريسمان انداختن هم به گردن اميرالمومنين را هم انكار كنيم، در مورد عمار هم بگوييم كسي او را كشته كه او را به ميدان فرستاده است ! تصور ما اين است كه با اطاعت از امراي شجره ملعونه يعني معاويه و يزيد باز هم ما فرقه ناجيه مي شويم؟ آيا كشته شدن طفل 6 ماهه امام حسين در كربلا و بي احترامي به اهلبيتش را منكر مي شويم؟
بعضي از دوستان ما صحبتهايي كه مي كنند مي گويند مثلا خلفا خط قرمز ما هستند، من نمي خواهم اصلا وارد اين بحثها بشوم مي خواهم توجه را به يك چيز ديگر جلب كنم. طبق آيات قرآن ائمه كفر در روز قيامت از طرفداران خود اعلام برائت مي كنند و هيچ ياوري هم نمي توانند داشته باشند. از طرفي در قرآن داريم كه
و جعلناهم أئمة يدعون الي النار.
بعضي از اين ائمه مردم را به سمت آتش هدايت مي كنند.
يا در سوره احزاب آيه ي 66 و 68 داريم كه خدايا اين سادات ما و بزرگان ما، ما را گمراه كردند پس آتش جهنم را برايشان بفرست لعنتشان مي كنند. حالا من خواستم به دوستانمان بگويم جدا از اينكه ما مي گوييم شيعه و سني با هم برادر هستند كه برادر هم هستند ما دشمني با هم نداريم ولي اينها دليل نمي شود كه ما راه را اشتباه برويم. بالاخره يك چيزي حق است و يك چيزي باطل، خداوند 2 بار به ما عمر نمي دهد. دوباره برنمي گرديم فرياد مي زنيم كه خدا ما را به اين دنيا برگردان، يك مقدار همه ما، خود من و برادران اهل سنت دقت كنند به اين موضوع اگر ماجراي غدير واقعيت داشته باشد كه با تحقيق مي شود فهميد اين واقعيت دارد يا نه بس است ديگر، حالا ما دنبال اين باشيم كه فلان حديث در فلان كتاب است يا نيست؟ فقط خواستم دوستان ما در ماجراي غدير دقت كنند همه چيز پيدا مي شود.
مجري:
خيلي ممنون هستيم. درود بر شما. سلام جناب احمد آقا از زاهدان از برادران اهل سنت، سلام عرض مي كنم خدمت شما.
بيننده:
سلام عليكم تسليت عرض مي كنم ايام سوگواري سيد الشهداء را،
مجري:
ما هم عرض تسليت داريم خدمت شما و همه برادران اهل سنت،
بيننده:
عرض كنم من خودم 17 سال است كه زن گرفته ام و خانم بنده هم اهل تشيع است و به حمد خداوند و علي هيچ مشكلي با هم نداريم. خود من هم در اين مراسم مذهبي شركت مي كنم و از توفيقي كه خدا به من داده است از خودم دريغ نكردم. ولي الان يك شبكه ديگري است كه چه بگويم حاج آقا!
همين شبكه اي كه حالا به اسم اهلبيت خودمان است كه ما سر و جانمان فداي نام امام حسين و خاندانش بشود. شبكه آقاي اللهياري، اين حتي به مراجع هم توهين مي كند.
ما هميشه شبكه شما را نگاه مي كنيم و هيچ مشكلي هم نداريم به حول و قوه الهي به مراجع شيعه حتي به مقام معظم رهبري توهين مي كند كه اصلا هيچ زباني ياري نمي دهد كه اينطور صحبت بكند. ولي از حاج آقا خواهش مي كنم كه به ملت عزيز ايران بگويند كه به اين شخص زنگ نزنند.
استاد حسيني قزويني:
ما گفته ايم كه حتي در اين قضيه شهادت اين عزيزان در افغانستان يكي از عللش همين كارهايي است كه اين آقا دارد آنجا انجام مي دهد. البته به همه مراجع توهين مي كند چند روز پيش خدمت حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي بودم ايشان فرمودند اگر به من در اين شبكه توهين مي كنند كسي در شبكه ولايت حق دفاع از من ندارد. شما يك جمله حق نداريد از من دفاع كنيد بگذاريد بگويند. ولي اگر نسبت به مراجع توهين مي كنند از مرجعيت دفاع كنيد. البته ايشان نسبت به بعضي از مراجع مي گويند كه يهودي زاده هستند و غيره، ايشان هم حتما شجره خودش را هم ديده و قيافه خودش را در آينه ديده است و خلاصه مي گويند كافر همه را به كيش خود پندارد.
مجري:
خيلي ممنون هستيم جناب آقاي انصاري از رشت سلام عرض مي كنيم خدمت شما،
بيننده:
سلام عرض مي كنم . يك سوالي داشتم از حاج آقا، سوال اول اين كه اين آيات قرآن آيا به دستور پيامبر صورت گرفته است يا نه؟ چون خيلي از بزرگان مي گويند به دستور پيامبر صورت نگرفته است.
استاد حسيني قزويني:
بله به دستور پيامبر بوده.
بيننده:
و سوال ديگر اين كه در فتح القدير شوكاني و روح المعاني آلوسي كه مي گويد آيه ي 67 سوره ي مائده،
بلغ ما أنزل اليك.
مي گويد اسم شريف حضرت علي عليه السلام آمده است. آيا اينجا تحريف صورت گرفته است؟ يا حذف شده است يا خير؟
مجري:
شأن نزول است.
بيننده:
در حديثي كه در كافي باب مجالس اهل معاصي مبني بر گفتن بر بدعت آمده آيا اين صحيح است يا خير؟ سوال ديگر هم كه از حضرت آيت الله قزويني داشتم اين كه در خصال صدوق رحمه الله حديثي در مورد شمائل حضرت علي آمده است كه آن حضرت داراي قدي كوتاه بوده، آيا آن حديث صحيح است يا نه؟ سندش صحيح است يا خير؟
مجري:
جناب آقاي احمدي از كرج سلام عرض مي كنم. از برادران اهل سنت
بيننده:
سلام خسته نباشيد. من از برادران سني يك انتقادي دارم. من حافظ كل قرآن هستم من اهل تايباد هستم ولي نمي دانم چه جرمي را مرتكب شده ام كه امروز بايد در كرج زندگي كنم؟ من در دوران خدمت سربازي حافظ قرآن بودم و الان هم هستم 2 سال هم به اين نظام خدمت كردم. بعد از آن من فقط به خاطر اينكه اعلام كردم دوست دارم نهج البلاغه را هم حفظ كنم برادران سلفي به من گفتند مرتد شده اي! شيعه شده اي! خدا شاهد است الان من سني هستم. من به هيچ دولتي هم شكايت نكردم و هيچ جا هم نرفتم و هيچ حرفي هم نزدم. اگر من مي خواستم كه شكايت كنم پيش دولت خيلي زود رسيدگي مي كردند به من. من نخواستم اين قضيه خودم را سياسي كنم. چون اين كار من به خاطر خدا و علاقه خاصي كه به اهل بيت داشتم و دارم و خواهم داشت، بود.
يكي از مفتي هاي اعظم مشهد يك دختري از شاگردهاي خودش را به من معرفي كرد كه يكي از سني هاي سرسخت بود و به من گفتند اين دختر خيلي خوبي است با او ازدواج كن بلكه از گرايشهاي تو به اهلبيت كم بشود. بعد از 2 سال كه من جلسات قرآني داشتم در مشهد مي رفتم حفظ قرآن و جلسات و مسابقات قرآن شركت مي كردم ديدم كه به من مي گويند تو آبروي اهل سنت را برده اي . بعد يك كاري كردند كه همسرم از من جدا شد. 2 تا بچه را هم يتيم كردند. همين مفتي هايي كه الان حكم ارتداد من را دادند. من الان خدا شاهد است شماره من هم در يارانه شما ثبت شده است. من از كرج زنگ مي زنم ولي اهل تايباد و حافظ قرآن هستم . در محرابشان 4 سال برايشان نماز تراويح خواندم. اگر لازم باشد مي گويم كجا هستم ولي به خاطر مسائل امنيتي خودم و همسر جديدم نمي گويم.
بعد از آن نامه پخش كردند كه نماز پشت سر اين فاسد نخوانيد. زيرا ريشش را كوتاه مي كند و در صحبتهايش زياد اسم امام حسين را به زبان مي آورد. گفتم مگر شما نمي گوييد سيد شباب اهل الجنه هست؟
به هرحال همسرم را از من جدا كردند و هنوز درگير مسائل حقوقي هستم. 2 تا بچه را اينها يتيم كردند مفتيهاي اهل سنت خودمان كه نمي خواهم اسمشان را بگويم، عليه من اطلاعيه صادر كردند كه اطلاعيه شان را تك تك دارم. من اصلا به هيچ جا هم شكايت نكردم. نه به دادگاه روحانيت و نه جاي ديگر، فقط من اين را مي خواهم بگويم كه چرا اين كار را كردند؟ جرم من اين است كه من در سخنرانيهايم از امام حسين اسم بردم؟ يا اين كه همسر جديدي كه من گرفته ام اهل تشيع است و جعفري مذهب است چه اشكالي دارد؟ من يك سال در مشهد زندگي مي كردم. خدا شاهد است يكي از اينها شب آمده بود خانه من مهر خانم من را دزديده بودند و برده بودند. چند جا جلسه ي وحدت بود بين خود حوزه هاي علميه احناف خودشان گفته بودند اين مهر از زن حافظ است. اسم من حافظ است و به حافظ معروف هستم.
خدا شاهد است نتوانستم در مشهد زندگي كنم هر جا مي رفتم با موتور دنبالم بودند. من مي خواهم بگويم كه شما دنبال اين مسائل جزئي نباشيد دنبال خون يك آدم باشيد دنبال خراب كردن زندگي انسانها نباشيد، شما كجاي قرآن را خوانده ايد، كجاي قرآن را بلد هستيد؟
مجري:
خيلي ناراحت شديم. ممنون هستيم و واقعا غم و غصه اي به غصه هاي ما اضافه كرديد.
بيننده:
من حاضر هستم بيايم به طور مستند تمام اطلاعيه و اعلاميه هايي كه پاي آنها را امضا كردند من بيايم در هر شبكه مي توانم اينها را نشان بدهم. من تا به حال اين كار را نكردم. ولي روي من خيلي فشار است. خدا شاهد است الان در كرج هم اينطور نيست كه مثلا ارگاني به من پولي بدهد اينها فقط الله را قبول دارند. به
لا إلا اله الله محمد رسول الله
اينها يك تك توماني به من نداده اند و نه از دولت گرفته ام، من الان بنايي مي كنم.
استاد حسيني قزويني:
ما آمادگي داريم هر وقتي حضرتعالي بتوانيد تشريف بياوريد در قم در استوديو در يكي از برنامه هاي زنده هم از حضرتعالي و هم از خانواده محترم جناب آقاي تاتار كه ايشان وقتي شيعه شدند هر چه تلاش كردند ايشان را از تشيع برگردانند ايشان برنگشت و به تحريك بعضي از اين حضرات سلفي ها صبح زود ريختند دم در منزلش با حدود 30 ضربه چاقو جلوي زن و بچه اش او را قطعه قطعه كردند. زن و بچه اش هم بعد از او آواره شدند و آمده اند الان در قم ساكن هستند. هم از شما و هم از خانواده تاتار من الان دعوت مي كنم كه اگر بتوانيد با استوديو هماهنگي كنيد، با دفتر شبكه يك روزي تشريف بياوريد اينجا حقائق را مطرح كنيد عزيز من، بيان كردن حقائق حق مسلم شما است.
لا يحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم.
اين را شما بياييد بگوييد.
مجري:
انشاءالله در برنامه قضاوت با شما هم مي توانيد بياييد و بيشتر صحبت كنيد، حضوري هم كه حاج آقا فرمودند مي توانيد تشريف بياوريد و براي بينندگان انشاءالله قابل استفاده باشيد. خيلي ممنون هستيم حاج آقاي احمدي، جناب علي آقا از اصفهان سلام و عرض ادب دارم خدمت شما،
بيننده:
سلام عليكم،با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد،
ديشب اين آقاي عبد الله حيدري اين جوجه وهابي يا به قول ما اصفهاني ها اين چوري، در شبكه حرمله اعلام كردند كه من با آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله نوري همداني مناظره كردم آيت الله نوري همداني تاب مناظره با من را نداشت و كم آورد، خواستم ببينم كه اين جوجه وهابي چطور خودش را به اين دو بزرگوار رسانده است؟ و در كجا توانسته است با اين دو مرجع عاليقدر عالم تشيع مناظره بكند؟ اين يك سوال، سوال بعدي اين است كه اين آقاي عبد الله حيدري هميشه از مناظره كردن بحمدالله فرار مي كند حتي از عكس آيت الله قزويني هم مي ترسد. و حاضر نيست به هيچ وجه با شبكه مناظره بكند و اخيرا هم اعلام كرده است به برادران اهل سنت كه ديدن شبكه ولايت حرام است. من خواهش مي كنم از آقاي قزويني عزيز كه ايشان كه نمي آيد در اين شبكه ولايت مناظره كند لااقل در يك شبكه ديگر يك مناظره اي تهيه ببينيد چون بالاخره ايشان روسري سرشان است، خانمهاي شيعه هم روسري سرشان است حداقل با خانمهاي ما يك مناظره اي بكند حداقل ما به يك نتيجه اي برسيم ببينيم اصلا علم و سواد ايشان در چه حدي است. ديگر وقت و اوقات شريف شما را نمي گيرم.
مجري:
متشكريم. جناب آقاي علي آقا از اصفهان. جناب آقاي محمدي از برادران اهل تسنن، از سنندج سلام عرض مي كنم خدمت شما . شب شما بخير.
بيننده:
سلام شب شما هم بخير،سوالي داشتم اگر لطف كنيد جواب بدهيد ممنون مي شوم. آيا در قرآن كريم يا روايات ائمه يا كتب شيعه يا سني اگر كسي در مراسم سوگواري امام حسين يا هر كدام از امامان ديگر شركت نكند با اين كه محبت ائمه را دارد در روز قيامت مورد مواخذه يا سوال قرار مي گيرد؟ سوال دوم اينكه اگر حاج آقا يك لطفي بكنند يك تعريف جامع و كامل از وهابيت بكنند من ممنون مي شوم.
مجري:
خدا نگه دار شما جناب آقاي محمدي، الو سلام سر كار خانم حسيني از تهران.
بيننده:
سلام عرض مي كنم . سوالي داشتم، ديشب در شبكه ي كلمه اين آقاي به اصطلاح كارشناس، ديشب در شبكه كلمه آقاي به اصطلاح كارشناس كه از پشت ويرانه هاي سقيفه صحبت مي كند و اصلا جرأت ندارد مناظره كند با حضرت آيت الله قزويني، آقاي عبدالله حيدري را مي گويم ادعا مي كرد كه من با حضرت آيت الله قزويني مناظره كرده بودم اما بعدا ديدم كه ايشان خيلي دروغ مي گويند و همانطور كه خودش بود به حضرت آيت الله نسبت مي داد و بعد براي همين هم با ايشان مناظره نكردم. بعد از آن هم ادعا كرد كه شما در برنامه دو روز قبل در همين برنامه قضاوت با شما كه حضرت آيت الله اعلام كردند كه در هيچ يك از كتب شيعه نوشته نشده است كه دختر حضرت علي عليه السلام زن عمر بوده، ولي بعد از آن يك كليپي از حضرت آيت الله پخش كردند كه يك جاي ديگري بودند در آن كليپ نشان دادند كه يك پرسماني بود كه حضرت آيت الله در پاسخ به همين سوال گفتند كه در كتاب كافي دختر حضرت علي عليه السلام با عمر وصلت كرده. من الان مي خواستم حضرت آيت الله قزويني با پاسخشان آنها را رسوا كنند و بگويند اصلا ايشان گفته اند كه دختر حضرت علي با عمر ازدواج كرده است يا نه؟
مجري:
حاج آقا سوال كننده اول جناب آقاي رحيم بودند از تهران گفتند فرض كنيم غديري نبوده است، فرض كنيم كه اصلا بحث آيه مباهله و آيه تطهيري نبوده است و چگونه مي شود كه حالا در بحث آن 73 فرقه ما بخواهيم بحث بكنيم و آيا باز با كشتن امام حسين و با آن شير خواره امام حسين باز اينها فرقه ناجيه مي توانند باشند؟ لطف كنيد حاج آقا اين حديث 73 فرقه را هم مطرح بكنيد كه حديث زيبايي است.
استاد حسيني قزويني:
در رابطه با آن حديث مشهور،
لتركبن سنة من كان قبلكم شبرا بشبر.
كه پيغمبر اكرم فرمود كه آن سنتهايي كه قبل از من بوده شما وجب به وجب تمام سنتها را انجام خواهيد داد.
اين را آقاي ترمذي در سنن خود، ج 4 ص 475 نقل كرده است. حديث 2180، در چاپ جديدش، و خود ابن تيميه هم در مجموع فتاوي ج 27 ص 137، اين روايت را نقل مي كند مي گويد اين سنتي است كه،
لتركبن سنة من كان قبلكم شبرا بشبر و ذراعا بذراع.
شما همان روشهاي امتهاي گذشته را وجب به وجب و قدم به قدم طي خواهيد كرد. ولو اين كه يكي از امتهاي گذشته داخل يك لانه مارمولك يا سوسماري شده باشد، شما هم خواهيد شد.
ولو أن أحدهم جامع إمرأته في الطريق لفعلتموه.
اگر چنانچه يكي از اين امت گذشته با همسرش در وسط راه همبستر شده باشد شما هم خواهيد بود.
مجموع فتاواي ابن تيميه ج 27 ص 137
اما حديث
تختلف أمتي علي ثلاث و سبعين فرقه و كلها في النار إلا فرقة واحده.
بارها ما گفته ايم سنن ترمزي ج 4 ص 134 ح 2778، ايشان در آنجا مي آورد و خود آقاي الباني هم در صحيح سنن ابن ماجه ج 2 ص 364، به صراحت مي گويد اين روايت صحيح است. حالا اين روايت صحيح است به فرمايش برادر عزيزمان معين كنند كه آيا حضرت زهرا سلام الله عليها كه با بغض خليفه اول و دوم از دنيا رفت آيا حضرت زهرا سلام الله عليها جزء كدام فرقه است؟ فرقه هالكه يا فرقه ناجيه؟ اگر فرقه ناجيه است كه قطعا هم فرقه ناجيه است،
سيدة نساء أهل الجنة
هم است. آقايان به ما بگويند تكليف كساني كه قلب او را آزردند و او را غضبناك كردند و غضب آن بزرگوار، غضب پيغمبر و غضب خدا است حكم و تكليف آنها چيست؟
مجري:
جناب علي آقا از اصفهان يك مطالبي را فرمودند كه حالا حضرتعالي آنها را پاسخ بدهيد كه گفتند اين آقاي عبدالله حيدري از شبكه كلمه كه گفته است من با آقاي نوري همداني و حضرت آيت الله آقاي مكارم مناظره داشته ام! و اصلا آقاي نوري تاب مناظره با من را نداشته!
استاد حسيني قزويني:
بله، البته من اين را هم عرض كنم در آن سفري كه حضرت آيت الله مكارم شيرازي ظاهرا در سال 82 يا 83 بود مشرف شدند به حج و بنده هم با ايشان هم سفر بوديم در هواپيما با هم بوديم ما و مدينه هم كه بوديم ما خودمان در هتل الجزيره اتاقمان كنار اتاق حضرت آيت الله نوري همداني بود كه آنجا اين آقاي عبدالله حيدري كه -من تعبير جوجه نمي كنم- خيلي خيلي دوست داشت يك مطالبي را بگويد البته ايشان يك دروغي يك دفعه گفت كه بله من يك دفعه رفتم خدمت آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله قزويني هم آنجا بود اين دروغ محض است. اصلا من در آن سفر چون من معمولا مي روم مكه در مدينه نمي مانم. يك يا دو روز در مدينه مي مانم و سريع به مكه مي روم. من برنامه هايي كه داشته ام عمدتا در مكه بوده، فلاني كه اين همه مي گويد منزل فلاني رفتم با او مناظره كردم و ... همه اين گفتگو هايمان ضبط شده است،
مجري:
حاج آقا تهيه كننده عزيزمان اشاره مي كنند كه ما در اين فرصت كوتاه كليپي را آماده كرديم. اجازه مي فرماييد پخش كنند؟
استاد حسيني قزويني:
ايرادي ندارد. پخش كنند ممنون از دوستان.
كليپ:
آقاي حيدري:
من در طي آن سالها چندين مناظره با، مناظره كه اسم آنها را نمي شود گذاشت، بحث هاي دوستانه كه با آيت الله مكارم شيرازي بنده در هتل بدر الباري داشتم كه مجموعه اي حدود 10 يا 15 نفر حضور داشتند آن جا پسر ايشان هم حجت الاسلام، -اسم كوچكشان هم يادم رفته است- حضور داشتند، كسان ديگري هم بودند، دوستان عربي هم بودند و با آيت الله نوري همداني بنده در هتل الجزيره ابتدا در حرم بعد در هتل الجزيره بحث مفصلي داشتم كه متأسفانه با ايشان خيلي راحت نبودم چون خيلي پرخاش مي كردند و خيلي تند مي گفتند و تحمل نمي كردند كه وقتي من حضرت معاويه مي گفتم يك طوري به اصطلاح بد بر خورد مي كردند.
مجري:
خيلي ممنون هستيم. بجا بود متشكريم از تهيه كننده عزيز.
استاد حسيني قزويني:
بله. اتفاقا از همين ديشب مرتب دوستان به من زنگ مي زنند و مي گويند فلاني داريد مي بينيد يا نه؟ گفتم بله من هم دارم مي بينم. چون فرصت نداشتم و مهمان هم داشتم و بعد هم يك جلسه اي داشتيم، اين بخش را چند دقيقه اي ديدم. من همين امشب، حالا احتمال هم مي دادم كه دوستان زنگ بزنند قبل از برنامه با منزل حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي، تماس گرفتم از ايشان سوال كردم حاج آقا شما در آن سالي كه ما توفيق داشتيم در خدمت حضرتعالي بوديم فردي به نام عبدالله حيدري آمد با شما بحث كرد؟ مناظره كرد؟ ايشان گفتند: «والله من كسي به نام عبدالله حيدري نمي دانم، فردي به نام ابراهيم خودش را معرفي كرد! -دروغگويي از ذاتيات اين حضرات است- در مسجد النبي كه بوديم كسي آمد به من گفت من مي خواهم خدمت شما برسيم و چند تا سوال داريم. ايشان آمدند در هتل و آنجا مي گفتند حدود 12 تا سوال داشتند. عين يك بچه اي كه در برابر معلم بنشيند يا مقلدي كه در برابر مرجعش سوال كند، بود و من هم جواب دادم بدون اينكه كوچكترين نقد و اعتراضي به جوابهاي من داشته باشد. اين مطالب كه ايشان دارند مي گويند دروغ محض است.»
من بلافاصله زنگ زدم به حضرت آيت الله العظمي نوري همداني كه ما با ايشان رفاقتمان خيلي بيشتر است و به سال 52 يا 53 برمي گردد. من گفتم در يكي از اين شبكه هاي وهابي يك آقايي چنين چيزي را مطرح كرده است. ايشان گفتند: «و الله من آن سالي كه با شما هم بوديم يك آقايي آمد و يك روايتي از وسائل آورده بود از زراره . من فهميدم كه اين آقا خيلي بي سواد است اصلا هيچ بهره اي از علم ندارد. او گفت كه تشيع از زمان معاويه شروع شده است. من عصباني شدم گفتم آقا اين چه حرفي است كه شما داريد مي زنيد كه يكي مي آيد مي گويد تشيع از زمان معاويه شروع شده است و يكي ديگر مي گويد از زمان كربلاي امام حسين شروع شده است، از عثمان شروع شده است.
بحث تشيع از زمان پيغمبر شروع شده است در همان سال اول بعثت يعني بعثت علني و تبليغ علني در حديث دار بعد از نزول آيه انزال شروع شد، و ايشان يك آدم كاملا بي سوادي بود و اصلا ارزش حرف زدن ندارد.»
اين عبارتي بود كه من با اين دو بزرگوار همين امشب تماس گرفتم و هر دو اين قضيه را به اين شكل نفي كردند.
مجري:
حاج آقا آقاي انصاري از رشت سوال كردند گفتند كه ترتيب آيات به دست پيغمبر بوده؟ كه فرموديد بله، گفتند در فتح القدير آيه 67 سوره مائده را كه اين،
في علي
آيا اين واقعا جز قرآن بوده است حذف شده است و يا تحريف شده است و يا شأن نزول بوده است؟
استاد حسيني قزويني:
بله اين عبارت در كتابهاي معتبر آقايان آمده است. در فتح القدير شوكاني ج2 ص60، در تفسير المنار رشيد رضا ج 6 ص 463 و در درّ المنثور سيوطي ج2 ص 298، آمده است. ما بارها گفته ايم كه عبدالله بن مسعود مي گويد:
كنا نقرأ علي عهد رسول الله يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك من ربك بأن عليا مولي المؤمنين.
البته در روح المعاني ج 6 ص 193 آمده است:
أن عليا ولي المؤمنين.
اين را آقايان اهل سنت بايد جواب بدهند. حتي جالب اين است كه خود آلوسي اين مطلب را به عنوان يك امر مسلّم و قطعي نقل مي كند و رد مي شود. فتح القدير شوكاني هم هيچ تقريظ و تعريضي بر اين روايت ندارد. سيوطي هم در درّ المنثور اصلا تعريضي ندارد. البته ما عقيده مان بر اين است كه ما در روايات شيعه هم زياد داريم تعابيري كه نام حضرت امير سلام الله عليه در لابلاي آيات ذكر شده است اينها،
ما نزل علي النبي.
نبوده، بلكه
ما بيّن النبي
بوده، كه در آيه 44 سوره نحل كه
و أنزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزّل اليهم.
اي پيغمبر! آنچه كه بر مردم نازل مي شود تو اينها را براي مردم بيان كن، در بيانات نبي مكرم اين مطالب آمده است، و نه اينكه از لوح محفوظ به همين شكل جبرئيل نازل كرده باشد.
مجري:
يك سوال ديگر داشتند گفتند كه در خصال صدوق شمايل حضرت علي آمده قد كوتاه و ... .
استاد حسيني قزويني:
اميرالمومنين قد بلندي نداشته اند و در روايات متعدد هم آمده است حضرت امير سلام الله عليه قد كوتاهي داشتند و دو طرف پيشانيشان يك مقداري اصلع بوده يعني دو طرف پيشانيشان مو نداشته و شكمشان يك مقداري برآمدگي داشته است، ولي با همه اين خصوصيات حيدر كرار بودند، به تعبير يكي از بزرگان اهل سنت نام شجاعان گذشته را محو كرد براي شجاعان آينده هم ديگر جايي براي به ميدان آمدن نگذاشت. و هيچ جنگي از جنگها نبوده جز اينكه اميرالمومنين سلام الله عليه با شجاعت و شهامتشان پرچم اسلام را برافراشته كردند. حتي در جنگ احد و حنين كه همه فرار كردند، از ميان آن همه جمعيت 10 يا 12 نفر كه اطراف پيغمبر بودند اميرالمومنين همانند پروانه اطراف شمع وجود نبي مكرم بود و از حضرت دفاع كرد و نگذاشت كوچكترين صدمه اي به نبي مكرم صلي الله عليه وآله وسلم برسد.
مجري:
جناب آقاي احمدي از كرج كه خيلي ما را متأثر و ناراحت كردند. ايشان گفتند من حافظ هستم و دوست داشتم نهج البلاغه را حفظ كنم و اين بلا را سر من آوردند ما هم شريك هستيم در اين غم و ناراحتي شما. اميدواريم كه خداوند به شما صبر و اجر بدهد. به او گفته اند كه تو مرتد شده اي و زنش را از او جدا كرده اند و بچه هايش را يتيم كرده اند.
استاد حسيني قزويني:
آقاي شريف زاهدي از ائمه جمعه اهل سنت بود بعد از اين كه ايشان شيعه شد، خانمشان دختر عمويشان بوده و عمويش از مولوي هاي زاهدان است، بلايي به سر اين بنده خدا آوردند كه ايشان آمد تمام قضايايش را اينجا مطرح كرد. زنش به زور از او جدا كردند و او را دربدر كردند و آخر از استان سيستان و بلوچستان به استان بندر عباس رفت و ايشان دارد آنجا زندگي مي كند. بلاها و مصيبتهايي به سر ايشان آوردند و آن وقت مي گويند كه براي ما هيچ فرقي نمي كند و ما كاري نداريم حالا اگر شيعه بشود و يا سني بشود.
مجري:
جناب آقاي محمدي از سنندج دو تا سوال خيلي خوب پرسيدند كه حاج آقا گفتند كه ما اگر در مراسمات امام حسين شركت نمي كنيم طبق اين آيات و رواياتي كه هست كه به هر صورت بايد به اهل بيت احترام بگذاريم آيا مورد مواخذه قرار مي گيريم؟ و ديگر تعريف جامعي از وهابيت را خواسته اند.
استاد حسيني قزويني:
كسي نگفته است كه شركت در عزاي امام حسين مثل نماز واجب است ولي احترام شعائر حسيني را ما از لوازم مي دانيم و به تعبير حضرت آيت الله العظمي خوئي رضوان الله تعالي عليه كه در رابطه با شهادت ثالثه، ايشان مي گويند كه اين از ابرز شعائر شيعه شده است و ترك آن جايز نيست بلكه مي شود گفت واجب، ولي اگر چنانچه كسي در خانه اش هم باشد و عزاداري بكند محبت امام حسين را در قلبش داشته باشد از دشمنان امام حسين بيزاري بجويد ولو در پاي تلويزيون نشسته براي امام حسين اشك بريزد همين مصداقي براي عزاداري امام حسين سلام الله عليه پيدا كند و فرداي قيامت دستش را مي گيرد.
تعريف جامع از وهابيت خواستند. وهابيت چند تا شاخصه دارد يكي از شاخصه هايش اين است كه هر گونه توسل به پيغمبر و توسل به ديگر اوليا شرك است، هر گونه رفتن به زيارت قبر نبي مكرم يا قبر ائمه عليهم السلام شرك است، شفاعت خواستن از پيغمبر و ائمه عليهم السلام شرك است، براي انبيا عليهم السلام و نبي مكرم مراسم ولادت گرفتن، مراسم شهادت گرفتن شرك است، براي پدر و مادرش قرآن بخواند و ثواب قرآن را هديه كند شرك است، براي بچه اش بخواهد جشن تولد بگيرد شرك است، براي خودش و خانمش بخواهد سالگرد ازدواج بگيرد شرك است، تسبيح به دست بگيرد با تسبيح بخواهد ذكر بگويد شرك است، غار حرا برود شرك است، بعد از قرآن خواندن بگويد
صدق الله العظيم
نه
صدق الله العلي العظيم
شرك است. قرآن خواندن جمعي شرك است، فقط مانده است كه بگويند آب خوردن ، نان خوردن و غذا خوردن هم شرك است! اينها شاخصه هايي است كه من در كتاب وهابيت از منظر عقل و شرع تقريبا كليه ويژگيهاي وهابيت را آنجا آورده ام.
مجري:
سركار خانم حسيني از تهران كه بحث و مناظره حضرتعالي را با آن آقاي حيدري مطرح كردند و گفتند كه ايشان حاضر نشدند همكاران عزيزم كليپ آقاي حيدري را آماده كردند . با هم ببينيم.
كليپ:
آقاي حيدري:
به هر حال الان بنده ادعاي مناظره فعلا نكرده ام، يك بار در دو سال گذشته با آقاي قزويني ادعاي مناظره كردم اما بعدها كه من بحثهاي ايشان را دنبال و يادداشت كردم به حدي دروغ در صحبتهاي ايشان من ملاحظه كردم كه واقعا خجالت كشيدم، و الله قسم خجالت كشيدم كه من با كسي صحبت كنم كه اين همه دروغ مي گويد، همين ديشب گفت كه اصلا مسئله ازدواج ام كلثوم با عمر چنين چيزي اصلا اتفاق نيفتاده است. اصلا به هيچ عنوان، اگر كسي ثابت كند ما جايزه مي دهيم. اينها را من يادداشت كردم.
آقاي هاشمي:
اين كليپشان اينجا هست نميدانم اگر ممكن باشد من اين را پخش بكنم.
آقاي حيدري:
تا شما آماده كنيد من بگويم كه كسي كه واقعا اين همه دروغ مي گويد يك آيت الله، يك روحاني، يك شخصيتي كه شهرت جهاني دارد اين همه وقتي دروغ مي گويد من چطور با يك چنين كسي بروم بنشينم و صحبت كنم!
آقاي هاشمي:
يعني واقعا منكر شدند! من نمي دانم در اين دنيا گاها انسان به گوش و چشم و همه چيز خودش شك مي كند، يعني گفتند كه اصلا چنين چيزي وجود نداشته؟
آقاي حيدري:
ديشب من حرف ايشان را يادداشت كردم گفتند اصلا چنين چيزي اتفاق نيفتاده، اميدوارم اگر دوستان ما ضبط كرده باشند در جايي اين صحبت در جلسه ديشب ايشان را ضبط كرده باشند حتما اين قسمت را، اين كليپ را لطف كنند پيدا كنند، ايشان گفت اصلا چنين چيزي اتفاق نيفتاده است ما جايزه مي دهيم اگر كسي ثابت كند. فقط گفتند دو روايت اصول كافي و روايت خواستگاري است كه اين هم روايت كافي ج 4 به قول ايشان يا ج 5 اگر اين هم درست باشد كه به ضرر آقايان است، با اين منطق، ما چطور آقا باور كنيم كه كسي كه اين همه با اين صراحت و اينگونه علني و آشكارا دروغ مي گويد ما چطور باور كنيم؟ چطور با چنين كسي بنشيند و حرف دين بزند.
مجري:
خيلي ممنون هستيم دوستان عزيزمان اگر آن كليپ ديشب حاج آقا را هم لطف كنند براي ما پخش بكنند ما ممنون مي شويم. من واقعا تعجب مي كنم كه ايشان با لفظ «والله» قسم مي خورد و دروغ مي گويد. برنامه قضاوت با شما را ببينيم و بعد آن وقت ديگر قسم «و الله» آقايان را هم شما خودتان قضاوت كنيد.
كليپ: برنامه قضاوت با شما:
بيننده:
در كتاب كافي ج 5 ص 346، آنجا نوشته است عمر داماد حضرت امام علي بودند آيا اين روايت صحيح مي باشد يا ضعيف و يا وجود ندارد؟ لطف كنيد نشان بدهيد از كتاب اگر وقت داريد.
مجري:
كتاب اصول كافي ج 5 ص 346، فروع كافي ديگر چون ج 5 فرموديد؟
بيننده:
ج 5 ص 346،
مجري:
بسيار خوب اگر دوستان ما در اتاق فرمان پيدا كرده اند حديث را به ما خواهند داد.
استاد حسيني قزويني:
روايت هم صحيح است، ولي در آنجا اين مطلب نيست كه اين دختر حضرت زهرا بوده، ببينيد هر دو روايت صحيح است . ولي اينكه آيا اين ام كلثوم دختر حضرت زهرا است؟ ما گفتيم اگر يك روايت صحيح پيدا كنند در كتابهاي شيعه كه بگويند اين ام كلثوم دختر حضرت زهرا بوده ما جايزه مي دهيم. هر قدر هم معين بكنند جايزه مي دهيم. ما كه گشتيم و دوستان ما هم گشته اند رسما اعلام مي كنيم در هيچ روايتي از كتابهاي شيعه ما نداريم كه ام كلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله عليها بوده، و ما هم نقل كرديم از جناب آقاي نووي و ديگران كه اين دختري كه در خانه حضرت امير بوده به نام ام كلثوم دختر ابوبكر بوده بعد از مرگ ابوبكر آمد در خانه علي بزرگ شد. مثل محمدبن ابي بكر.
مجري:
خيلي ممنون هستيم ديگر قضاوتش با شما، اين كاذبين چطور مي آيند و تزوير مي كنند ادعا مي كنند كه حضرت آيت الله گفته اند كه دختر علي عليه السلام نيست ايشان مي گويند روايتها صحيح است، ولي شما دليلي بياوريد كه او دختر حضرت زهرا بوده. به هر صورت حضرت علي زنان ديگر هم داشته و بچه هاي ديگر هم از غير حضرت زهرا داشته اند. اينطور مي آيند و دروغ مي گويند و احساس مي كنند و به و الله هم قسم مي خورند و خيال مي كنند كه واقعا مردم خام هستند و مردم نمي دانند. عصر، عصر رسانه است ديگر نمي شود اين كارها را اينطور لاپوشاني بكنند.
استاد حسيني قزويني:
بله اين آقا سه مرتبه مي گويد من يادداشت كرده ام كه ايشان (آقاي قزويني) گفته اند چنين چيزي اتفاق نيفتاده است و ام كلثوم با عمر ازدواج نكرده است. ولي ما كليپ را پخش كرديم من گفته ام كه نه در كافي نه در غير كافي يكجا ما نداريم كه اين ام كلثوم دختر حضرت زهرا بوده، بياورند. اين آقا اينقدر فهم و شعور و درك ندارد كه بفهمد من چه گفته ام. واقعا صحبت براي اينها سوره ياسين خواندن براي مرده است!
مجري:
اينها از حضرتعالي مي ترسند حاج آقا.
استاد حسيني قزويني:
جالب اين است كه من گفته ام اين ام كلثوم دختر حضرت زهرا نيست. مي گويد اصلا همچين ازدواجي اتفاق نيفتاده است. مي گويند هم 3 مرتبه كه من يادداشت كرده ام، آقا اين يادداشت هاي شما مثل ياد داشتهاي معاويه و يزيدبن معاويه است، در يادداشت هايت تجديد نظر كن يا دوباره تكرارش را گوش كن. يك دفعه در خانه ات براي خانم و بچه هايت حرف مي زني حالا مي تواني آنجا بگويي من آنم كه رستم بود پهلوان! مثل همان قضيه اي كه مي گويند يكي از اين مورچه ها به زنش گفت حرف من را اطاعت مي كني يا نه؟ من آن هستم كه با اشاره تخت سليمان را به هم مي زنم. حضرت سليمان اين مورچه را احضار كرد گفت اين ادعا براي چه بود؟ گفت يا سليمان من را مذمت نكن هر مردي جلوي زن و بچه اش يك خودي نشان دهد. حالا اين آقا برود جلوي زن و بچه اش حرف بزند حرفي نيست ما ضامنش نيستيم ولي در يك شبكه مي آيد اينطور ادعا مي كند كه من يادداشت كرده ام كه اين آقا گفته است ازدواج عمر با ام كلثوم صورت نگرفته است. دين شما مذهب شما بر همين است ديگر مشخص است كه به چه نحوي است، اما در رابطه با مناظره؛
ايشان در شبكه هاي خودشان در همين شبكه فتنه نيوز در چهارشنبه اول سپتامبر 2010، 10 شهريور 1389، اعلام كرد كه من حاضر هستم با قزويني مناظره كنم، بعد از اينكه ايشان هم اعلام كرد كه مناظره حضوري در يكي از استوديو هاي شبكه نور باشد مرجع اختلاف قرآن كريم باشد كه محل اتفاق طرفين است و زبان عربي كه زبان قرآن با او نازل شده است. ما اعلام كرديم كه آقا شما اهل سنت هستيد اهل كتاب نيستيد شما بياييد با سنت ما مناظره كنيم و عربي چرا فارسي، و ايشان در شنبه 11 سپتامبر 2010، 20 شهريور 1389، اعلام كرد شروط آيت الله قزويني را قبول دارم و ايشان يك تبريكي هم به مناسبت عيد سعيد فطر به ما گفته بود و يك سري مطالبي را آورد.
و گفت من بنابراين توفيق خدا در اين روز بزرگ و عيد فرخنده مسلمين جهان اعلام مي كنيم شروط ايشان را يعني شروط بنده را براي مناظره مي پذيريم كه به هيچ وجه و تحت هيچ شرائطي وارد بحث سياسي و جناحي نشويم هر گونه تندي و بد زباني و توهين به مقدسات يكديگر پرهيز نماييم، مباحث ديني مان بر اساس ادبيات اسلامي بر گرفته از قرآن شريف و سنت پيامبر كه مورد تأييد هر دو طرف است ارائه نماييم. و شرط چهارم اين گفتگو دوستانه و بحث علمي به صورت هم زمان و پخش زنده حداقل از شبكه جهاني ولايت. البته ايشان آن زمان هنوز به اين مرجعيت نرسيده بودند، و يكي از شبكه هاي اهل سنت و مورد تأييد مناظره كنندگان پخش شود. ايشان در آخر هم آمد امضا كرد، عبد الله حيدري مدير مركز مطالعات انديشه و گفتگو، كه ما نمي دانيم وجود خارجي دارد يا نه! جمعه عيد سعيد فطر 1431 هجري، 19 شهريور ماه 1389، ايشان رسما اعلام كرد.
يعني در حدود يك سال و نيم از اين قضيه مي گذرد، بعد از آن هم ما اعلام كرديم گفتيم آقاجان شما اگر تشريف بياوريد ايران ما همه هزينه هاي شما را مي دهيم.پذيرايي طلبگي مي كنيم چون ما دلارهاي آنچناني نداريم كه خلاصه پذيرايي چنين و چنان بكنيم، يا نه مقدمات آمدن ما را به امارات فراهم بكنيد اين ممنوع الورود بودن ما را برداريد ما حاضر هستيم بياييم آنجا، يا حداقل در شبكه ولايت يا در شبكه شما ما حاضر هستيم بياييم، ايشان الان مي گويد كه آن زمان نمي دانم ايشان چون دروغ مي گويند ، مناظره نمي كنم. آقاي حيدري! در آن زمان نزديك يك سال بود شبكه ولايت تأسيس شده بود، آن زمان دروغهاي ما را نديده بوديد؟! پس شما در فهم و شعورتان تجديد نظر كنيد. من همان زمان نزديك 3 سال در شبكه سلام برنامه داشتم برنامه هاي من را شما مي ديديد، فتاواي عجيب و غريب صادر مي كرديد. يعني 4 سال شما برنامه هاي من را ديده ايد. و من عين روشي كه الان دارم با روشي كه 3 سال در شبكه سلام داشتم يا در شبكه المستقله داشتم، يا در شبكه نور مربوط به افغانستان داشتم به هيچ وجهي تفاوت نكرده است.
هر چه ما نقل مي كنيم از كتب اهل سنت داريم نقل مي كنيم، دروغ است مال اينها است، افترا است مال اينها است، ما گفته ايم يك مورد بياييد براي ما بگوييد كه آقا فلان مطلبي كه قزويني گفته است دروغ است ما براي هر موردش 50 هزار تومان جايزه مي دهيم. اگر شما 10 هزار تومان جايزه مي دهيد ما 5 برابر معين كرديم. لطف كنيد يك مورد، يكي از اينها كه آقا گفتند ديگر مشخص شد كه چه است ما هم حرف ايشان را پخش كرديم و هم كليپ مربوط به خودمان را، ديگر مردم بايد قضاوت كنند، اينها واقعا دروغ را شعار خودشان قرار داده اند، افترا و تهمت را وسيله رسيدن به آن اهداف شوم و ضد قرآني و ضد اسلامي قرار داده اند. من واقعا تعجب مي كنم با اينكه اين همه از دروغها و افتراهاي اينها را برملا كرديم، عاقبت هم آن آقا آمد كه بله اي كاش پدر اين دو تا جانور خواب مانده بودند اينها را بيرون نيانداخته بودند كه آبرو و حيثيت ما را بردند. شروع كردند گريه كردن و اشك تمساح ريختن.
اين منطق شما است، ما هم همين را مي خواهيم، كه حداقل مردم ببينند كه واقعا دروغگو كيست؟ راستگو كيست؟ البته ما نمي گوييم ما معصوم هستيم،
عصمت، لمن عصمه الله تعالي
شايد اشتباهي هم صورت بگيرد ولي ما اينطور نيستيم كه بياييم مطلبي را به دروغ بگوييم كه صحيح بخاري يا مسند ابو داود است.
مجري:
البته حاج آقا شأن شما نيست اگر خواست بيايد با شاگردان شما مناظره كند.