بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ : 86/11/04
استاد حسيني قزويني
قبل از شروع به بحث ايام شهادت سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) و أهل بيتش را به پيشگاه مقدس حضرت بقيت الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و پويندگان راه حق و حقيقت و دل باختگان مكتب أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض ميكنم و خدا را به آبروي سرور آزادگان و أهل بيتش سوگند ميدهم جزا و پاداش ما را در اين عزاي حسيني، فرج مولايمان ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار بدهد إن شاء الله.
از اين كه برادر بسيار بزرگوارم جناب آقاي هدايتي امروز نتوانستند با ما همگام باشند، از بينندگان عزيز پوزش مي طلبم. ما إن شاء ا... به حول و قوه الهي بحث را شروع مي كنيم و عمده بحث إن شاء ا... تلاش مي كنيم پيرامون قيام آقا امام حسين (عليه السلام) و آنچه كه مربوط به ايام سوگواري ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) است باشد. البته بينندگان عزيز اطلاع دارند كه دشمنان أهل بيت (عليهم السلام) به ويژه وهابيت، از روزهاي بسيار دور و زمان هاي دور، تلاش بسياري كرده اند با تبليغات گسترده و هجمه هاي وسيع نسبت به آقا امام حسين (عليه السلام)، در جامعه بد بيني ايجاد كنند و مردم را از عشق و علاقه و اظهار ارادت به مكتب أهل بيت (عليهم السلام) دور كنند و جمعيت را در عزاداري ها و اظهار علاقه سرد كنند؛ ولي اينها كور خوانده اند، هرچه از زمان عاشوراء مي گذرد و تاريخ جلوتر مي رود، مي بينيم مراسم عزاداري سالار شهيدان، رفته رفته با شكوه تر و با عظمت تر برگزار مي شود. با آن همه تهديداتي كه وهابيت، امسال در ايام دهه عاشوراء نسبت به عزاداران دشت كربلاء داشتند، بينندگان عزيز ديدند حدود سه ميليون نفر از عراق و كشورهاي مختلف براي عرض ارادت و آستان بوسي آقا امام حسين (عليه السلام) به كربلاء آمدند و آنجا عزاداري كردند. خوب قطعا اين چنين عزاداري با شكوه و با عظمت و اين چنين گسترده، در تاريخ اسلام سابقه نداشت. براي دشمنان شيعه و دشمنان أهل بيت (عليهم السلام)، ديدن اين مناظر، الحق، دردآور است. تلاش مي كنند يا با ترور يا با ايجاد انفجارات يا تبليغات مسموم، مردم و شيعيان را نسبت به عزاداري امام حسين (عليه السلام) سرد كنند. ولي اين را بدانند هرچه اين تهديدها بيشتر شود، عشق و علاقه مردم به أهل بيت (عليهم السلام) فزون تر خواهد شد. هرچه اين كشتارها و انفجاها گسترده تر شود، علاقه و جانبازي مردم در راه اظهار ارادت و عشق به ساحت مقدس أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) به ويژه آقا امام حسين (عليه السلام) بيشتر و عميق تر و گسترده تر خواهد شد.
حالا بنا است كه إن شاء ا... اتاق فرمان، سؤالاتي را كه مطرح است در مانيتورها نمايش دهند و ما به حول و قوه الهي، به ترتيب، سؤالاتي مطرح است و شبهاتي كه امروز در داخل كشور ايران و يا در كشورهاي منطقه و يا در اروپا و آمريكا مطرح است، إن شاء ا... اينها را به حول و قوه الهي و با استمداد از آقا ولي عصر (عج)، عصاره عالم وجود بپردازيم. پنج تا سؤال اتاق فرمان به نمايش گذاشته اند.
* * * * * * *
سؤال:
نظر أهل بيت (عليهم السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء را بيان كنيد و أهل سنت در روزه گرفتن روز عاشوراء چه مي گويند؟
جواب:
من اين دو سؤال را اول شروع مي كنم به جواب دادن و إن شاء ا... وقتي كه سؤال ها تمام شد به سؤال سوم كه نظر إبن تيميه درباره قيام امام حسين (عليه السلام) و هم چنين نظر إبن تيميه نسبت به يزيد را پاسخ مي دهيم.
در رابطه با سؤال اول، نظر أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء، ما در جلسه گذشته كه با برادر بسيار بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمين هدايتي داشتيم، آنجا من عرض كردم أهل بيت (عليهم السلام) و فقهاي شيعه، نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء، نظر منفي دارند و كسي مشروعيت و استحباب براي روزه گرفتن روز عاشوراء ندارند. برخي او را حرام مي دانند و برخي مكروه مي دانند. عده زيادي هم مي گويند بهتر است كه انسان از خوردن و آشاميدن خودداري كند و تا نزديكي هاي نماز عصر، مقدار خيلي اندكي غذا بخورد و اين مسائلي است كه در كتاب هاي فقهي بزرگان شيعه مطرح است. ولي آنچه كه من براي بينندگان عزيز در رابطه با اين سؤال عرض كنم، إن شاء ا... هديه اي باشد به پيشگاه مولاي مان و سرورمان و تاج سرمان آقا ولي عصر (عج) و ذخيره اي براي شب اول قبر و قيامت ما باشد. مرحوم كليني رضوان الله تعالي عليه در كتاب كافي، جلد 4، صفحه 146، حدود 10 تا 12 روايت از ائمه (عليه السلام) در رابطه با روزه گرفتن روز عاشوراء بيان كرده است. روايت اول را از يكي از روات به نام نجبة بن حارث عطار مي گويد:
از امام باقر (عليه السلام) از روزه گرفتن روز عاشوراء سؤال كردم، فرمود:
صوم متروك بنزول شهر رمضان و المتروك بدعة، قال نجبة فسألت أبا عبد الله (عليه السلام) من بعد أبيه (عليه السلام) عن ذلك فأجابني بمثل جواب أبيه، ثم قال: أما إنه صوم يوم ما نزل به كتاب و لا جرت به سنة إلا سنة آل زياد بقتل الحسين بن علي صلوات الله عليهما.
الكافي للكليني، ج4، ص146
قبل از ماه رمضان روز عاشوراء را روزه مي گرفتند؛ ولي بعد از وجوب روزه ماه رمضان ترك شد. روزه گرفتن روز عاشوراء بدعت است. بعد راوي مي گويد خدمت امام صادق (عليه السلام) مشرف شدم، از حضرت نيز همين سؤال را كردم، حضرت همان جواب پدر بزرگوارشان امام باقر (عليه السلام) را به من دادند، فرمودند: روزه روز عاشوراء يك روزه اي است كه نه كتاب خدا به آن دستور داده و نه سنت پيامبر بر او جاريست. روزه گرفتن روز عاشوراء، سنت دودمان آل زياد است كه اينها به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام)، به يمن پيروزي يزيد، روز عاشوراء را روزه مي گيرند.
در روايت ديگري جعفر بن عيسي مي گويد:
سألت الرضا (عليه السلام) عن صوم عاشورا و ما يقول الناس فيه، فقال: عن صوم إبن مرجانة تسألني، ذلك يوم صامه الأدعياء من آل زياد لقتل الحسين (عليه السلام) وهو يوم يتشأم به آل محمد (صلي الله عليه وآله) و يتشأم به أهل الاسلام و اليوم الذي يتشأم به أهل الاسلام، لا يصام و لا يتبرك به و يوم الاثنين، يوم نحس قبض الله عز وجل فيه نبيه و ما أصيب آل محمد إلا في يوم الاثنين، فتشأمنا به و تبرك به عدونا و يوم عاشورا قتل الحسين صلوات الله عليه و تبرك به إبن مرجانة و تشأم به آل محمد صلي الله عليهم، فمن صامهما أو تبرك بهما لقي الله تبارك و تعالي ممسوخ القلب و كان حشره مع الذين سنوا صومهما و التبرك بهما.
از آقا امام رضا (عليه السلام) سؤال كردم:
يا بن رسول الله! روزه گرفتن در روز عاشوراء چه حكمي دارد؟ حضرت فرمودند: مردم چه حكمي دارند و نظرشان چيست؟ بعد حضرت فرمود: از روزه دودمان فرزند مرجانه از من سؤال مي كني؟ اين روزي است كه زنازادگان از آل زياد به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام) روزه گرفتند. اين روزي است كه براي آل محمد و أهل اسلام روز ناميموني بود و روز شومي بود و اين روز، روز مباركي نيست. اين روز دوشنبه اي كه مصادف بود با روز عاشوراء، روز نحسي است. خداوند پيامبر را در اين روز قبض روح كرد و چيزي كه بر أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) به خاطر روز عاشوراء و قتل امام حسين (عليه السلام) آمده و فرزند مرجانه بر او تبرك جسته، اين روز روز شوم و روز نحسي است. هركس روز عاشوراء و روز شهادت امام حسين (عليه السلام) را روزه بگيرد، در نزد خداي عالم، فرداي قيامت منسوخ القلب محشور مي شود و محشور مي شود با دودمان يزيد و آل مرجانه كه در اين روز، روزه مي گرفتند.
الكافي للكليني، ج4، ص146، ح 5
اينجا توجه بينندگان عزيز را به يك نكته اي داخل پرانتز جلب مي كنم كه تقريبا پنجم يا ششم محرم بود، سايت أهل سنت سيستان و بلوچستان يعني سايت سني آنلاين كه سايت رسمي حوزه علميه زاهدان است، مقاله اي به قلم فردي به نام أبو خالد نوشته و در آنجا واقعا مطالب زشت و قبيح و واقعا دور از ادب و دور از شأن يك روحاني و حوزه علميه آورده كه من إن شاء ا... به بخشي از مطالب بي پايه و بي اساس اين نويسنده به حول و قوه الهي اشاره خواهم كرد و اين روايت را وقتي از كتاب كافي نقل مي كند، شروع مي كند به مسخره كردن و استهزاء كردن. مي گويد مگر روز خداي عالم، روز نحس است؛ تمام روزها، روز خداوند است، ما در ميان ايام و روزها، روز نحس يا ماه و هفته نحس نداريم. گويا اين آقايان فراموش كرده اند آيه 19 سوره قمر را كه خداوند در رابطه با قوم عاد مي فرمايد:
إنا أرسلنا عليهم ريحا صرصرا في يوم نحس مستمر.
ما باد صرصري را (بلاي آسماني) بر قوم عاد فرستاديم در روز نحس.
اينجا چگونه شد از روز عذاب قوم عاد به عنوان روز نحس بيان مي كند؟
يا در سوره فصلت، آيه 16:
فأرسلنا عليهم ريحا صرصرا في ايام نحسات.
ما آن باد تند را كه موجب هلاكت قوم عاد شد در روزهاي نحس بر آنها فرستاديم.
اين آقاي كه مي آيد و مي گويد در ميان روزهاي خدا، نحسي ندارد. ظاهرا از فرهنگ قرآن هم بي اطلاع هستند و از منطق قرآن هم دور هستند. بگذريم از اين قضيه، روايات متعددي ما داريم بر اين كه أهل بيت (عليهم السلام) روزه گرفتن روز عاشوراء را منع كردند.
عن زيد النرسي قال: سمعت عبيد بن زرارة يسأل أبا عبد الله (عليه السلام) عن صوم يوم عاشورا فقال: من صامه كان حظه من صيام ذلك اليوم حظ إبن مرجانة وآل زياد، قال: قلت: و ما كان حظهم من ذلك اليوم؟ قال: النار أعاذنا الله من النار و من عمل يقرب من النار.
از روزه گرفتن روز عاشوراء از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد و فرمود:
بهره هر كس كه در روز عاشوراء روزه بگيرد، بهره فرزند مرجانه عبيدالله بن زياد هست و هم چنين آل زياد. عرض كردم يابن رسول الله بهره اينها در اين روز چه بود؟ فرمود: بهره اينها عبارت است از آتش جهنم.
الكافي للكليني، ج4، ص147، ح6
اين خلاصه اي از نظر أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) نسبت به روزه گرفتن روز عاشوراء.
* * * * * * *
سؤال:
اهل سنت در مورد روزه گرفتن روز عاشوراء چه مي گويند؟
جواب:
خوب ما در جلسات قبل هم اشاره كرديم كه متأسفانه در بعضي از كتاب هاي روائي أهل سنت در رابطه با روزه روز عاشوراء، مطالبي دارد كه به نظر من اين مطالب وهن اسلام و جسارت به ساحت مقدس رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هست. همان آقاي أبو خالدي كه مقاله نوشته و در رابطه با روزه روز عاشوراء بحث كرده، ايشان آمده اين تعبير را آورده كه با توجه به جايگاه روز عاشوراء، در مورد روزه آن در سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) تأكيد بسيار شده است و آن حضرت امت را تشويق به روزه گرفتن در اين روز نموده است كه تمامي اينها دروغ و جعلي و ساختگي است. بعد مي گويد روايتي از حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنه در صحيح بخاري نقل شده كه مي فرمايد:
رسول الله به مدينه تشريف آوردند يهوديان را ديدند كه در روز عاشوراء روزه مي گيرند، آن حضرت فلسفه آن را سؤال كرد و يهوديان گفتند: اين روز روز مباركي است، در اين روز خداوند متعال بني اسرائيل را از دست دشمنان نجات داده، بعد آقا رسول اكرم فرمود: من از شما به موسي سزاوار تر هستم.
خوب بينندگان عزيز توجه دارند بر اين كه اين قضيه كه آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بيايد به مدينه، يهودي ها در روز عاشوراء روزه گرفته اند و به تبع از يهودي ها روزه بگيرد و مسلمانان را دعوت كند به روزه گرفتن، به نظر ما بالاترين جسارت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را تابع جوّ يهودي هاي مدينه معرفي مي كنند. نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) متأثر از فرهنگ يهوديت مي شود و به مسلمانان دستور مي دهد كه روزه بگيرند. البته بزرگان أهل سنت در اين زمينه حرف هايي دارند.
جناب زين الدين عبدالرحمن بن حنبلي متوفاي 795 هجري كتابي دارد به نام لطائف المعارف، صفحه 102 ايشان هم همين تعبير را دارد كه مي گويد:
ان النبي (صلي الله عليه و سلم) لما قدم المدينة و رأي صيام أهل الكتاب له و تعظيمهم له و كان يحب موافقتهم! فيما لم يؤمر به صامه و أمر الناس بصيامه و أكد الامر بصيامه و الحث عليه حتي كانوا يصومونه أطفالهم.
پيامبر به مدينه آمد و ديد يهودي هاي مدينه روز عاشوراء را روزه مي گيرند و پيامبر دوست داشت كه با يهودي ها هم صدا و هم نواخت بشود. به مردم دستور داد در روز عاشوراء، روزه بگيرند و تأكيد كرد و مسلمانان بچه هاي شان را هم دستور مي دادند در روز عاشوراء، روزه بگيرند.
البته جناب إبن حجر عسقلاني هم در كتاب فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، جلد 4، صفحه 288 هم همين تعبير را مي آورد:
و قد كان رسول الله يحب موافقة أهل الكتاب فيما لم يؤمر فيه بشيء.
پيامبر دوست داشت با يهودي ها هم صدا شود و موافقت كند در مواردي كه دستوري در اسلام براي حضرت نيامده است.
البته در صحيح بخاري، جلد 4، صفحه 269، حديث 3558 همين تعبير را آورده است.
دخل النبي صلي الله عليه و سلم المدينة و إذا أناس من اليهود يعظمون عاشوراء و يصومونه فقال النبي صلي الله عليه و سلم و نحن أحق بصومه فأمر بصومه.
عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج 17، ص 71
در اينجا من توجه عزيزان بيننده و جوانان عزيز أهل سنت، حتي جوانان وهابيت را كه دنبال فرا گفتن حقيقت هستند و دنبال اين هستند آنچه كه از سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هست به زيبائي براي آنها روشن بشود، نه سنت بني اميه و آل زياد، توجه اين عزيزان را به دو نكته جلب مي كنم.
نكته اول:
ما روايات متعددي داريم در منابع شما عزيزان أهل سنت كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده كه با يهودي ها مخالفت كنيد. شما ببينيد جناب طبراني در المعجم الكبير، جلد 7، صفحه 290، حديث 7164 مي فرمايد:
لا تشبهوا باليهود.
مجمع الزوائد للهيثمي، ج8، ص38 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص71 ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج4، ص59
شما مسلمانان حق اين كه خودتان را شبيه يهود كنيد نداريد.
چطور پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:
لا تشبهوا باليهود.
بعد خود حضرت مي گويد:
چون يهودي ها روز عاشوراء روزه مي گيرند، شما هم روزه بگيريد.
هم چنين ذهبي در خلاصه مستدرك و حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 1، صفحه 260 از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل مي كند:
خالفوا اليهود فإنهم لا يصلون في خفافهم و لا نعالهم.
با يهودي ها مخالفت كنيد.
نكته دوم:
من تقاضا دارم به اين نكته عزيزان تحصيل كرده چه شيعه و چه سني توجه ويژه داشته باشند اين رواياتي كه حتي در صحيح بخاري هم آمده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مدينه وقتي ديدند يهودي ها روزه گرفتند و دستور داد مردم روزه بگيرند، اصلا اين با واقعيت تاريخي تطبيق نمي كند، چون تعبيري كه عرض كردم از جناب زين الدين حنبلي و هم چنين عسقلاني، مي گويد:
لما قدم المدينة.
و جناب أبو خالد هم عبارت شان اين است:
پيامبر (صلي الله عليه و سلم) وقتي آمد به مدينه، يهوديان را ديد.
ما از اين عزيزان أهل سنت سؤال مي كنيم هجرت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در چه ماهي بود و در چه روزي بود؟ تمام بزرگان أهل سنت و شيعه اتفاق نظر دارند بر اين كه هجرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از مكه به مدينه در ربيع الاول صورت گرفته و دارد كه روز 18 ربيع الاول بود كه پيامبر اكرم وارد مدينه منوره شد، يعني هجرت پيامبر اكرم در 18 ربيع الاول صورت گرفته.
تاريخ الطبري، ج2، ص2 ـ الكامل لإبن الأثير، ج2، ص517 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص289 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج19، ص40
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ورودشان به مدينه ربيع الاول بوده. فاصله ربيع الاول تا محرم 9 ماه است، اصلا اين كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وقتي به مدينه تشريف آوردند، مطابق بود با محرم و روز عاشوراء و روز روزه گرفتن يهوديان، اين دروغ محض است. 9 ماه از آمدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مدينه تا روز عاشوراء فاصله بود. اضافه بر اين مسئله ماه در نزد يهوديان، شمسي است و ارتباطي با قمر ندارد و آنها ماه هاي قمري را برايش ارزش قائل نيستند و بر مبناي سال هاي شمسي برنامه دارند؛ ولي روز عاشوراء يا روز دهم ماه، روزه مي گرفتند، ولي آقايان ظاهرا حفظت شيئاً و نسيت الفاً يك چيزي را حفظ گرفتند و هزاران چيز ديگر را فراموش كردند. بله در كتاب دائرة المعارف جناب بستاني، جلد 11، صفحه 446 دارد كه يهودي ها روز دهم را روز عاشور مي دانستند، روز دهم اولين ماه سال آنها است كه عبارت است از تشرين اول، كه طبق سال هاي رومي، تشرين اول با اكتبر و آبان تطبيق مي كند. تشرين اول مي شود آبان و تشرين دوم مي شود آذر، كانون اول مي شود دي و شباط مي شود اسفند. دوباره باز فروردين اينها مي شود آذر و نيسان و اياز و حريزان و تمّوز و آب و ايلول تا مي رسد به تشرين. پس تشرين، اولين ماه از سال يهودي ها است. روز دهم تشرين را آقايان روزه مي گرفتند كه اصلا ارتباطي با روز عاشوراء محرم الحرام ندارد و هم چنين جناب دكتر جواد علي تعبيرشان اين است كه يهودي ها روز دهم اول سال شان را روزه مي گيرند به عنوان روز كفاره و روزي كه اينها روزه مي گيرند تا از گناهان گذشته شان بري بشوند. اين مطلبي است كه در كتاب المفصل في تاريخ العرب، جلد 6، صفحه 339 و جناب صفار كه از علماي طراز اول اردن است ايشان هم مقاله اي دارد در رابطه با تحقيق روز عاشوراء، در مجله الهادي، شماره 7، صفحه 37 آنجا مفصل آمده است. پس آقايان أهل سنت روزه گرفتن روز عاشوراء را مي گويند تبعيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از يهود بوده و اين به نظر ما بالاترين جسارت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) هست و مخالف با روايات ديگر و مخالف با حقائق هست. ولي جاي تأسف تر از اين در صحيح بخاري، جلد 2، صفحه 250 روايتي را نقل مي كند از عايشه:
قالت كان يوم عاشوراء تصومه قريش في الجاهلية، و كان رسول الله يصومه، فلما قدم المدينه صامه و امر بصيامه، فلما فرض رمضان ترك يوم عاشوراء، فمن شاء صامه و من شاء تركه.
روز عاشوراء روزي بود كه قريش در زمان جاهليت روزه مي گرفتند.
حالا ما نمي دانيم اين آقاياني كه مي گويند قريش در جاهليت روزه مي گرفتند، اين قريشِ مشرك، قريشِ غافل، قريشي كه بت مي پرستيدند، اصلا معتقد به روزه بودند يا نبودند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به تبع قريش روز عاشوراء را روزه مي گرفتند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وقتي هجرت كرد به مدينه آمد، باز روز عاشوراء را روزه مي گرفتند و دستور داد مسلمانان روزه بگيرند؛ وقتي كه روزه ماه رمضان واجب شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روزه روز عاشوراء را ترك كرد و فرمود: هر كس بخواهد روزه مي گيرد و هر كس بخواهد روزه نمي گيرد.
صحيح بخاري، ج2، ص250، حديث2002، كتاب الصوم، باب 69، باب صيام يوم عاشوراء و ج4، ص234، باب ايام الجاهلية ـ السنن الترمذي، ج2، ص127 ـ السنن إبن داود، ج1، ص546 ـ عمده القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج16، ص289
حالا ما كاري نداريم بر اين كه آيا اين روايت سنداَ صحيح است. هشام بن عروه در اينجا كه از إبن قطان نقل مي كند، خود جناب ذهبي در ميزان الاعتدال، جلد 4، صفحه 301 مطالبي دارد. ما اين را بطور كلي صرف نظر مي كنيم و جالب اين كه جناب هيثمي از ابو سعيد خدري نقل مي كند بر اين كه:
إن رسول الله صلي الله عليه و سلم أمر بصوم عاشوراء و كان لا يصومه.
پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دستور داده روز عاشوراء را خودتان روزه بگيريد، ولي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به هيچ وجه روزه نمي گرفتند.
مجمع الزوائد للهيثمي، ج3، ص183
خيلي جالب است يعني واقعا ما 4 تا دوست اين طوري داشته باشيم، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نيازي به دشمن ندارد. خوب اگر واقعا روزه گرفتن روز عاشوراء يك امر خوب و زيبا و معروفي بود، چطور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور مي دهد اين كار معروف را مسلمانان انجام بدهند، ولي خودش انجام نمي دهد.
* * * * * * *
سؤال:
نظر إبن تيميه درباره قيام امام حسين (عليه السلام) و هم چنين نظر إبن تيميه نسبت به يزيد چيست؟
جواب:
ما در سال گذشته ماه محرم الحرام با برادر بزرگوارم جناب آقاي هدايتي نسبت به إبن تيميه در رابطه با امام حسين (عليه السلام) و عاشوراء و دفاع ايشان از يزيد مفصل بحث كرديم و با توجه به اين كه اين نويسنده مقاله، كه آقاي أبو خالد كه حالا نام واقعي است يا نام مستعار، مطالبي آورده كه هم خواني با نظرات إبن تيميه دارد و همان سخن وهابيت را در اين مقاله بال و پر داده اند، ما يك نظر ديگري به آراء و اقوال إبن تيميه مي كنيم، نسبت به سرور آزادگان آقا امام حسين (عليه السلام). امام حسيني كه شيعه و سني، مسيحي و يهودي، حتتي زرتشتي ها، حتي افرادي كه اصلا معتقد به اديان آسماني نيستند، آتش پرست و گاوپرست هستند، اينها در رابطه با امام حسين (عليه السلام) عبارت هاي زيبا و ارزنده دارند كه بينندگان عزيز ما از شبكه سلام ما اين مطالب را مفصل از زبان برادران بسيار بزرگوارم و عزيزان مان شنيده اند، ولي آنچه كه مهم است اين است كه إبن تيميه تئورسين وهابيت، كه امروز وهابيت، نظر إبن تيميه را حتي بر نظر صحابه هم مقدم مي دارند، من گمان مي كنم بر نظر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هم مقدم مي دارند. چند روز پيش در يكي از سايت هاي وهابي ديدم كه يكي از اين آقايان مي گويد اگر چنان چه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از قبر زنده شود و به ما بگويد توسل به أنبياء (عليهم السلام) و اولياء اشكالي ندارد، ما از خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نمي پذيريم. يعني معنايش اين است كه نظر إبن تيميه و محمد بن عبدالوهاب را ما بر نظر خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مقدم مي داريم. آن وقت با اين نظرشان، خودشان را مسلمان واقعي و اسلام شان را هم اسلام راستين محمدي (صلي الله عليه و آله) و خودشان را تابع سلف صالح مي دانند. واقعا جاي شگفتي است.
نكته اول:
ابن تيميه در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 528 وقتي مي رسد به قيام هايي كه بوده، از جمله قيام امام حسين (عليه السلام)، مي گويد:
فأن مفسدته أعظم من مصلحته.
فساد اين كار ها و قيام ها بر عليه خلفاء و بزرگان و اولياء امر، از مصلحتش بيشتر است.
و هم چنين در جلد 4، صفحه 530 وقتي به قضيه آقا امام حسين (عليه السلام) مي رسد مي گويد:
لم يكن في الخروج لا مصلحة دين و لا مصلحة دنيا، بل تمكن اولئك الظلمة الطغاة من سبط رسول الله حتي قتلوه مظلوما شهيدا و لكن في خروجه و قتله من الفساد ما لم يكن حصل لو قعد في بلده.
در قيام حسين نه مصلحت براي دين اسلام بود و نه مصلحت براي دنياي مسلمانان بود. بلكه قيام حسين باعث شد يك سري ظالمان و طغات، حسين را مظلومانه شهيد كردند. اگر حسين در خانه اش مي نشست و در مدينه به زندگي عادي خودش ادامه مي داد، خيلي فسادش كمتر بود و جامعه گرفتار نمي شد از اين كه بيايد يك هم چنين كاري را انجام بدهد.
و هم چنين در جلد 2، صفحه 245 يك تعبيري دارد، من تقاضا مي كنم بينندگان عزيز مخصوصا اگر جوانان عزيز أهل سنت يا جوانان تحصيل كرده وهابي، الآن اگر صداي مرا مي شنوند يا تكرار برنامه را مي بينند، اين عبارت إبن تيميه را خوب دقت كنند و منصفانه قضاوت كنند. ايشان در جلد 2، صفحه 245 تعبيري دارد:
فمنما يتعلق بهذا الباب أن يعلم أن الرجل العظيم في العلم و الدين من الصحابة و التابعين و من بعدهم إلي يوم القيامة أهل البيت و غيرهم، قد يحصل منهم نوع من الإجتهاد و نوعا من الهوي الخفي.
مطلبي كه بايد همگان بدانند اين است يك مرد بزرگ در علم و دين از صحابه و تابعين و از أهل بيت اينها همه گرفتار اجتهاد بوده اند و اين اجتهادي كه مقروناً بالظن، به گمان خودشان اجتهاد مي كردند و يك نوع هواي نفساني خفيفي در صحابه و تابعين بر أهل بيت بود.
فعلا أهل بيت (عليهم السلام) را مي گذاريم كنار، چون در مورد أهل بيت (عليه السلام) مطالبي دارد كه سال گذشته مفصل در اين باره عرض كرديم، وقتي آقاي إبن تيميه مي آيد نسبت به صحابه و تابعين اين چنين مي گويد: در صحابه و تابعين يك نوعي از اجتهاد بوده كه مقرون به ظن و گمان و نوعي از هواهاي نفساني است؛ اگر واقعا هواي نفساني در صحابه هست، چگونه مي توانيم صحابه را عادل بدانيم، گفتار آنها را گفتار شريعت تلقي بكنيم. پس خلاصه حرف إبن تيميه اين هست كه در قيام امام حسين (عليه السلام) جز مفسده چيز ديگري نبود؛ نه براي دين مردم مصلحتي بود و صلاحي و فايده اي داشت و نه براي دنياي مردم. در اينجا من خيلي روشن چند فرازي از سخنان آقا امام حسين (عليه السلام) از منابع أهل سنت را عرض مي كنم كه خود سخنان آقا امام حسين (عليه السلام) جواب خيلي واضح و روشني است به آقاي إبن تيميه.
آقا امام حسين (عليه السلام) در برخوردشان با اصحاب حر بن يزيد رياحي در منطقه بيزه حضرت حمد الهي كرد و ثنا گفت و فرمود:
يا ايها الناس! إن رسول الله قال: من رأي سلطانا جائرا، مستحلا لحرم الله، ناكسا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول الله، يعمل في عباد الله بالإثم و العدوان، فلم يغير عليه بفعل و لا قول، كان حقا علي الله أن يدخله مدخله، ألا و إن هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان، أظهروا الفساد و عطلوا الحدود و أحلوا حرام الله و حرموا حلاله و أنا أحق من غير.
پيامبر فرمود: هركس ببيند يك حاكم ستمگري، كه حرام هاي خدا را حلال مي كند، عهد و پيمان خدا را مي شكند، حاكم جائري كه مخالف با سنت پيامبر است و در ميان بندگان به گناه و تجاوز عمل مي كند، اگر كسي هم چنين حاكم جائري را ببيند، در برابر او قيام نكند و سخني نگويد، فرداي قيامت اين فردي كه در برابر حاكم ستمگر سكوت كرده، خداوند اين سكوت گر را با آن ظالم، در يك نقطه از جهنم گرفتار عذاب الهي مي كند.
تاريخ الطبري، ج4، ص304 ـ الكامل لإبن الأثير،ج4، ص48، الفتوح لإبن أعصم، ج5، ص81
بعد حضرت ادامه مي دهد:
مردم! يزيد و دودمان يزيد ملازم طاعت شيطان هستند، از اطاعت خداوند بيرون رفته اند، اينها در سراسر زمين، فساد و بي بند و باري را گسترش داده اند و حدود الهي را تعطيل كرده اند، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال شمرده اند و من از هر كسي سزاوارتر هستم كه در برابر اين حاكم ستمگر قيام كنم.
نكته دوم:
اين را هم بزرگان أهل سنت همه نقل كرده اند، مخصوصا آقاي ذهبي در سير أعلام النبلاء، تاريخ الإسلام و ديگر كتاب ها آورده اند كه آقا امام حسين (عليه السلام) در سرزمين كربلاء فرمودند:
ألا ترون الحق لا يعمل به و الباطل لا يتناهي عنه، ليرغب المؤمن في لقاء الله، فإني لا أري الموت إلا السعادة و الحياة مع الظالمين إلا برما.
آيا نمي بينيد كه در اين جامعه به حق عمل نمي شود و از باطل كناره گيري نمي شود، تا اين كه مؤمن در لقاي خداوند رغبت پيدا كند و من مرگ و شهادت در برابر خروج و قيام نسبت به حاكم جائر را، جز سعادت نمي بينم و زندگي در اين جامعه خفقان آور و دور از حق و آلوده به باطل، جز ننگ چيزي ديگري نيست.
المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص115ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص192 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص310 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص12 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج14، ص217
نكته سوم:
در تاريخ طبري آمده است كه امام حسين (عليه السلام) در روز عاشوراء فرمود:
فأنا الحسين بن علي و إبن فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و سلم، نفسي مع أنفسكم و أهلي مع أهليكم، فلكم في أسوة.
من حسين، فرزند علي و فرزند فاطمه دختر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستم. الان جان من با جان شماست و أهل بيت من با أهل بيت شماست و من براي همه شما الگو هستم، شما بايد زندگي مرا الگو براي خودتان قرار بدهيد.
تاريخ الطبري، ج4، ص304
جالب اين است كه عباس محمود عقاد در كتاب أبو الشهداء يك تعبير زيبائي دارد، مي گويد:
و خير لبني الانسان أضمر أن يكون فيهم خلق كخلق الحسين الذي أغضب يزيد بن معاويه علي أن يكون جميع بني الانسان علي ذالك الخلق.
بودن انساني همانند حسين مايه افتخار انسانيت هست و مايه آبرو براي همگان هست.
اينها نشان گر اين هست كه سخن آقاي إبن تيميه يك سخن واهي و بي اساس و بي مايه است. حتي همه بزرگان، حتي من ديده ام خطيب جمعه زاهدان در هفته گذشته در نماز جمعه سخنان زيبائي داشتند، گرچه نسبت به بعضي از فرازهاي او ما اشكال داريم. مطالبي كه با واقعيت تاريخ تطبيق نمي كند فرمودند، ولي ايشان صراحتا گفتند: قيام امام حسين (عليه السلام) بايد براي ما الگو باشد، آقا امام حسين (عليه السلام) در كربلاء اگر قيام نمي كردند دين به خطر مي افتاد، اسلام به خطر مي افتاد. اينها عبارتي است كه تمام أهل سنت اين عبارت را دارند كه اگر قيام امام حسين (عليه السلام) نبود، نه أهل سنت امروز اين گرايش اسلامي را داشتند و نه شيعه. دودمان بني اميه هدفشان نابودي اسلام و حذف نام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از مناره ها و از مأذنه ها بوده، چون دودمان بني اميه، همان دودمان شجره ملعونه در قرآن هستند كه اينها هشت سال جنگ تمام عيار با اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) داشتند و در فتح مكه مجبوراً و در زير شمشير بران مسلمانان، بالاجبار و بالظاهر اسلام آوردند؛ ولي آمدند با شيطنت هايي كه داشتند در كمتر از نيم قرن خودشان را به رياست رساندند و همان عقده هاي بدر، حنين و خيبر را از اسلام و مسلمين گرفتند و اينها اگر چنان چه واقعا حكومت شان دو قرن ادامه داشت، ديگر از اسلام خبري نبود؛ ولي قيام آقا امام حسين (عليه السلام)، اسلام را از چنگال درندگان دودمان بني اميه نجات داد و براي هميشه اين اسلام را بيمه فرمودند.
* * * * * * *
سؤال:
إبن تيميه در مورد اقدام يزيد نسبت به شهادت امام حسين (عليه السلام) چه توجيهي دارد؟
جواب:
البته اين قصه سر دراز دارد. ما سال گذشته هم در اين مورد سخن گفتيم؛ ولي خلاصه سخن إبن تيميه در اين زمينه روي چند محور دور مي زند. اول مي گويد:
إن يزيد لم يظهر الرضا بقتله و أنه أظهر الألم لقتله والله أعلم بسريرته و قد علم لم يأمر بقتله إبتداء.
اصلا يزيد راضي به قتل حسين نبود. وقتي شنيد حسين كشته شده اظهار ناراحتي كرد و يزيد بن معاويه اصلا دستور كشتن حسين را هم نداد.
رأس الحسين، ص207 ـ منهاج السنه، ج4، ص530 ـ ج2، ص241
حتي مي گويد يزيد اصلا دستور نداده بود أهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به شام ببرند.
به قول يكي از بزرگان، أهل بيت امام حسين (عليه السلام) رفته بودند به شام براي هواخوري و سياحت؛ چون در كربلاء، هواخوري و سياحتي نداشتند؛ رفته بودند آنجا سياحت بكنند و هوا بخورند. و تعبير متعدد ديگري كه ايشان نسبت به اين قضيه دارند، يا اصلا يزيد بن معاويه خودش يك مجتهد بود، آدم مجتهد اگر بخواهد اجتهاد بكند و اشتباهي هم بكند، در حقيقت يك پاداشي هم دارد. يعني نظر إبن تيميه اين است كه قضيه يزيد نسبت به آقا امام حسين (عليه السلام) يك اجتهاد بوده، نه تنها گناهي نكرده، بلكه پاداشي هم برده. و هم چنين در جلد 2، صفحه 226 مي گويد:
لم يسب للحسين حريما، بل أكرم أهل بيته.
يزيد أهل بيت حسين را براي اسارت نبرد؛ بلكه أهل بيت او را خيلي احترام كرد.
يعني برده بود شام براي هواخوري و سياحت و داشت اكرام مي كرد.
در رابطه با اين كه آيا يزيد دستور قتل امام حسين (عليه السلام) را داده يا نداده، اجازه بدهيد من در اينجا يك گلايه اي از عزيزان أهل سنت داشته باشم و حتي من به دقت صحبت هاي نماز جمعه هفته گذشته زاهدان را به دقت گوش كردم، صحبت هاي سال گذشته شان را من داشتم، هم چنين ساير عزيزاني كه در رابطه با امام حسين (عليه السلام) و يزيد صحبت كرده اند، گويا تمام اين كارهاي خلاف در كربلاء را يا به عهده عبيدالله بن زياد يا عمر سعد يا شمر مي اندازند و من كم ديدم يا نديدم آقايان صراحتا بگويند كه يزيد قاتل امام حسين (عليه السلام) بوده، و يزيد دستور قتل امام حسين (عليه السلام) را داده است. اخيرا هم ديدم كه وهابي ها، كتاب هاي متعددي نوشته اند در تبرئه يزيد از قتل آقا امام حسين (عليه السلام). در اينجا من توجه بينندگان عزيز را به چند نكته اساسي جلب مي كنم كه تمام جناياتي كه در كربلاء انجام گرفت، تمام اينها به دستور شخص يزيد بن معاويه بوده و بس. شما ببينيد الكامل إبن اثير، جلد 4، صفحه 15 و تاريخ اليعقوبي، جلد 2، صفحه 241 و الإمامة و السياسه، صفحه 175، نامه اي كه يزيد نوشته به مروان، مي گويد:
أشدد يدك بالحسين، فلا يخرج حتي يبايع، فإن أبي فاضرب عنقه.
خوب بچسبيد به حسين تا بيعت كند و اگر بيعت نكرد گردنش را بزنيد.
آيا اين دستور قتل و شهادت امام حسين (عليه السلام) نيست؟!
يا عبارتي كه الكامل إبن اثير، جلد 4، صفحه 140 نقل مي كند، عبيدالله بن زياد را بعضي شماتت مي كردند كه بي چاره تو دست خود را به خون فرزند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آلوده كردي، گفت:
فقال عبيدالله بن زياد: أما قتلي الحسين، فإنه أشار إلي يزيد بقتله أو قتلي، فأختار قتله.
من كه حسين را كشتم، به دستور خود يزيد بوده، به من گفت يا حسين را بكش يا تو را مي كشم؛ من هم براي اين كه كشته نشوم، حسين را كشتم.
جناب شبراوي در الإتحاف بحب الأشراف، صفحه 62 مي گويد:
لا يشك عاقل أن يزيد بن معاويه هو قاتل الحسين، لأنه هو الذي ندب عبيدالله بن زياد لقتل الحسين
هيچ عاقلي شك ندارد كه يزيد بن معاويه قاتل حسين است و او بود كه عبيد الله بن زياد را واداشت به قتل حسين.
و جناب إبن عماد حنبلي صاحب كتاب شذرات الذهب، جلد 1، صفحه 68 از كتاب هاي معتبر أهل سنت هست، جناب تفتازاني نقل مي كند و مي گويد:
إتفقوا علي جواز اللعن علي من قتل الحسين أو أمر به أو أجازه أو رضي به، والحق إن رضي يزيد في قتل الحسين، و إستبشاره بذلك، إهانته أهل بيت رسول الله مما تواتر معناه، فنحن لا نتوقف في شأنه، بل و في كفره و إيمانه، لعنة الله عليه و علي أنصاره و أعوانه.
أهل سنت اتفاق نظر دارند كه جائز است لعن كنيم قاتل حسين را و كسي كه دستور داده و اجازه داده و راضي شده. حق اين است كه رضايت يزيد به كشتن حسين و خوشحال شدن يزيد از شهادت حسين و اهانت يزيد نسبت به أهل بيت رسول خدا، اين مسئله است كه از نظر معنا متواتر است و ما به هيچ وجه درباره يزيد هيچ تأملي نداريم، بلكه هيچ شكي در كفر يزيد هم نداريم. لعنت خدا بر يزيد و بر أنصار يزيد و بر أعوان يزيد.
اين را هم عرض كنم كه ذهبي از استوانه هاي علمي أهل سنت هست، مي گويد:
قتل يوم حرة من حملة القرآن سبعمائة، لما فعل يزيد بأهل المدينة ما فعل و قتل الحسين و إخوته و آله و شرب يزيد الخمر و إرتكب أشياء منكرة، بغضه الناس و خرج عليه غير واحد و لم يبارك الله في عمره.
يزيد آن جنايتي كه در حق أهل مدينه كرد كه هفتصد تن از مهاجرين و انصار را به قتل رساند و بيش از هزار فرزند نا مشروع در مدينه در قضيه حره بوجود آمد و و هم چنين حسين و برادران و آل او را كشت و هم چنين شراب خوردن يزيد و كارهاي زشتي كه از يزيد صورت گرفت، مردم او را دشمن مي داشتند، افراد زيادي در برابر او قيام كردند و خداوند عالم در عمر يزيد هيچ بركتي قرار نداد.
تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص30، قضاياي حوادث سال 61 هجري ـ مسند احمد، ج4، ص55
* * * * * * *
سوال:
به جز إبن تيميه در ميان علماي أهل تسنن چه كساني تحليل غير منصفانه از قيام امام حسين (عليه السلام) كردند و يا يزيد را نيز مسئول ندانستند و يا لعن بر يزيد را جائز ندانستند؟ و سؤال دوم من اين كه عقيده إبن تيميه در مورد حجاج بن يوسف ثقفي و ديگر خلفاي اموي كه قاتل امام چهارم و امام پنجم هستند، مانند وليد بن عبدالملك و ابراهيم بن وليد چه بوده؟
پاسخ:
بله هستند افراد تقريبا محدودي نه خيلي زياد، كه اينها لعن يزيد را جائز نمي دانند. خود وهابي ها در اين 10، 15 سال اخير كتاب هاي متعددي نوشته اند، بعضي اساتيد دانشگاه هاي قطر و كويت كتاب هايي در اين هفت هشت سال اخير نوشته اند و در آنجا تحليلي دارند در حرمت لعن يزيد بن معاويه و هم چنين ابو حامد غزالي، صاحب احياء العلوم، تقريبا من جمله افرادي است كه لعن يزيد را جائز نميداند و مي گويد لعن يزيد كاملا اشكال دارد و ما نبايد به يزيد لعنت بكنيم.
سال گذشته در نماز جمعه يكي از شهرهاي استان هرمزگان، يك اطلاعيه اي پخش كردند مبني بر حرمت لعن يزيد بن معاويه. ما هم چيزي نمي گوئيم نسبت به كساني كه از يزيد دفاع مي كنند يا نظر خوشي دارند نسبت به او، خدا را قسم مي دهيم به آبروي امام حسين (عليه السلام) آنها را با يزيد محشور كند و ما را هم با أهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) كه افتخار حمايت از اينها را داريم.
حالا اگر آنها واقعا معتقدند، چون إبن تيميه هم مي گويد يزيد گناهي كرده و از كجا معلوم حسناتي نداشته باشد بر اين كه گناهانش را از بين ببرد، خوب اگر اين ملاك باشد، فرعون هم كارهاي خوبي انجام داده، نمرود هم كارهاي خوب انجام داده يا بعضي افراد ملحد، مگر صدام كارهاي خوبي انجام نداده، اگر ملاك اين باشد ما ديگر نبايد در در دنيا به كسي بگوئيم بد است. إن شاء ا... در رابطه با نظر إبن تيميه در مورد حجاج بن يوسف ثقفي و ساير خلفاء عرض خواهيم كرد. گرچه در صحبتي كه امروز خدمت عزيزان عرض كردم إبن تيميه صراحت دارد در مورد خلفاء كه تمام اينها جزو اولياء هستند و جزو ولي امر هستند و كسي حق قيام در برابر اينها را ندارد. هر كس در برابر خلفاي بني اميه و بني عباس قيام كرده، ضررش بيش از منفعتش بوده و لذا ايشان صراحتا هرگونه مخالفت با حكام بني اميه و حكام بني مروان را كاملا غير جائز مي شمارد و مي گويد ما به هيچ وجه نبايد در اين زمينه قيام بكنيم.
منهاج السنه لإبن تيمية، ج4، ص528 و ج4، ص530
* * * * * * *
سؤال:
بعد از اين كه امام حسين (عليه السلام) به دست يزيد به شهادت رسيد، گفتند كه حاكم مصر آمد به خون خواهي امام حسين (عليه السلام) برخيزد و وقتي آمد با يزيد روبه رو شد، يزيد نامه اي داشت از پدر حاكم مصر، مي خواستم بدانم صحت دارد كه نوشته بود و سفارش كرده بود به معاويه و معاويه به يزيد كه اولاد حضرت علي (عليه السلام) را بكشند و به شهادت برسانند؟
پاسخ:
خير ما هم چنين چيزي نداريم كه حاكم مصر براي خون خواهي امام حسين (عليه السلام) آمده باشد، بلكه آن زمان مصر جزو حكومت اسلامي بوده و حاكم مستقلي نداشته. مصر تقريبا در زمان ابوبكر و اوائل حكومت عمر فتح شد و جزو دائره حكومت اسلامي بود، از طرف معاويه و يزيد در آنجا حاكمي بوده كه خود آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هم آقاي مالك اشتر را به عنوان حاكم و استاندار فرستاد كه متأسفانه معاويه او را مسموم كردند.
* * * * * * *
سؤال:
سؤالي داشتم راجع به مختار ثقفي، اين انتقامي كه از آل يزيد و آل مروان گرفت، آيا اين را به عنوان يك خليفه قبول دارند كه يك هم چنين كاري انجام شد يا نه؟ اگر يزيد خليفه بود پس مختار چه مي شود؟ مي خواستم كمي در اين باره توضيح بدهيد.
پاسخ:
در رابطه با قضيه مختار ثقفي حديث و سخن خيلي زياد هست؛ ولي ما بايد دو مسئله را در مورد او با هم تفكيك كنيم. يكي اين كه اين عملي كه از مختار صادر شد در خارج و تمام قاتلان امام حسين (عليه السلام) و ظالمين را به كيفر رساند، اين را قطعا شكي نداريم كه مرضي خداوند عالم هست، مرضي أهل بيت (عليهم السلام) هم بوده و مايه چشم روشني أهل بيت (عليهم السلام) بوده، حتي ما داريم در تاريخ شيعه و سني، وقتي آمدند به مدينه به آقا امام سجاد (عليه السلام) خبر دادند كه يابن رسول الله، آيا خبر داريد كه در كوفه چه خبر هست؟ مختار در كوفه قيام كرده و تمام كساني را كه در شهادت پدر بزرگوارتان سهيم بودند به كيفر رسانده، إبن سعد را كشته، عبيدالله بن زياد را كشته، و داشت گزارش مي داد،
مي گويند آقا امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
آيا حرمله قاتل برادر شير خواره ام را به كيفر رسانده يا نه؟ راوي مي گويد من بي خبر هستم. بعد از اين كه چند ساعتي گذشت نفر دومي آمد و آقا امام سجاد (عليه السلام) سر سفره بودند، بشارت داد به آقا امام سجاد (عليه السلام) كه ما شنيديم يا بوديم در كوفه كه حرمله را هم به كيفر رساندند، آقا امام سجاد (عليه السلام) در همان سر سفره به سجده افتادند و خدا را بر اين كار مختار ثقفي شكر كردند.
حالا اين كه چگونه آقا امام سجاد (عليه السلام) نسبت به شهادت علي اصغر (عليه السلام) متأثر بوده يا نبوده، اين يك بحث طولاني دارد، حتي من ديدم يكي از مورخين بزرگ آمريكائي هست به نام ويل دورانت تعبيري اين چنيني دارد:
اگر تمام كارهايي كه لشگريان يزيد در كربلاء كردن قابل توجيه باشد، شهادت طفل شيرخواره امام حسين (عليه السلام) قابل توجيه نيست.
شهادت و كشتن اين كودك آن هم به آن چنان وضعي، قلب هر شنونده را به درد مي آورد.
در تاريخ آمده است:
وقتي آقا امام حسين (عليه السلام) به زينب كبري (س) فرمود: فرزندم را بدهيد من از او خداحافظي بكنم، قبل از اين كه لب هاي امام حسين (عليه السلام) به گونه هاي علي اصغر (عليه السلام) برسد، تير حرمله بر حلقوم علي اصغر (عليه السلام) وارد شد و قلب آقا امام حسين (عليه السلام) واقعا كباب شد.
و در همان جا بود كه بعضي از مقتل نويسان نوشته اند:
هاتفي صدا زد:
صبرا لك يا حسين، دعه فإن له مرضعة في الجنة.
حسين، خداوند بر قلبت صبر بدهد و او را به ما واگذار كن، ما يك دايه مهرباني در بهشت براي علي اصغر (عليه السلام) تهيه ديده ايم.
خوب اين كار مختار، مرضي أهل بيت (عليهم السلام) بوده؛ ولي اين كه آمد خدمت آقا امام سجاد (عليه السلام) و خواست اذن بگيرد براي قيام، آقا امام سجاد (عليه السلام) اذن ندادند، كه اين اذن ندادن يا جنبه سياسي داشته و نمي خواستند تقيةً روي اين قضيه باشد يا معتقد به مشروعيت قيام در آن لحظه نبودند و بعد آمد نزد محمد حنفيه، فرزند ديگر آقا امير المؤمنين (عليه السلام)، يك اجازه اي گرفت و قيام كرد. نسبت به مختار ما درود مي فرستيم و طلب مغفرت مي كنيم و إن شاء ا... كه شفاعت آقا امام حسين (عليه السلام) بر او برسد؛ ولي اين كه قيام ايشان براي اسلام و دين بود يا نه، اين براي ما خيلي روشن نيست.
* * * * * * *
سؤال:
در قضيه روزه عاشوراء فرموديد برادران أهل سنت چنين اتهامي به رسول الله وارد كردند كه ايشان فرمودند شما روزه بگيريد و خودشان نمي گرفتند. من فكر مي كنم برادران فراموش كرده اند كه در قرآن كريم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) أسوه حسنه معرفي شده اند و برداشت بنده اين است كه هر كاري رسول الله مي كنند شما بكنيد و هركاري نمي كنند شما نكنيد. نمي دانم برادران تناقض اين آيه را با اين مطلب در نظر دارند كه اين مطلب را بيان مي كنند يا نه؟
پاسخ:
الحق كه سخن زيبائي فرموديد. آنان مي گويند كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين دستور داد، ولي خود انجام نداد، ولي قر آن مي گويد پيامبر (صلي الله عليه و آله) أسوه حسنه است.
* * * * * * *
سؤال:
شما فرموديد كه أهل سنت در تريبون ها لعن يزيد ملعون را نمي كنند، بنده سراغ دارم كه عده اي از برادران أهل سنت در مراسم سينه زني امام حسين (عليه السلام) حضور پيدا مي كنند و يزيد را لعن مي كنند و مي خواستم بدانم كه اين دو دستگي در أهل سنت نشانه چيست؟
پاسخ:
بله بنده هم عقيده ام بر اين است كه بعضي در كردستان، اروميه، خلخال و در جاهاي زيادي ما ديديم حتي در خود زاهدان و بندرعباس كه عده زيادي از برادران أهل سنت مي آيند و در عزاداري امام حسين (عليه السلام) شركت مي كنند؛ همانند شيعيان سينه مي زنند و گريه مي كنند و حتي براي امام حسين (عليه السلام) و روز تاسوعا نذر مي كنند، ما حساب اينها را از حساب أهل سنت و وهابيت جدا مي دانيم. البته اگر أهل سنت، روي نظر فقهي و علماي خود عملي را انجام مي دهند و توانائي اجتهاد ندارند، قطعا گناهشان و وزر و وبال شان به عهده علمائي است كه اين چنين فتوا مي دهند و آنها را از أهل بيت (عليهم السلام) جدا مي كنند. حرف ما نسبت به آن أهل سنتي است كه به تبع وهابيت، اين حرفها را در مقاله هاي شان مي زنند. بنده خودم هم صحبت هاي جناب عبدالحميد را در نماز جمعه هفته گذشته از اينترنت گرفتم و گوش كردم كه 90 درصد حرف هايش، اساسي و زيبا بود كه از ايشان تشكر مي كنيم و چند مورد از حرف هايش خلاف واقع است و ما از ايشان گلايه داريم؛ ولي عبارت ايشان خيلي محترمانه و مؤدبانه است و مي گويد اگر ما در عزاي امام حسين (عليه السلام) شركت نمي كنيم يا لباس سياه نمي پوشيم، به خاطر اين كه برداشت ما از سنت اين هست و عزيزان شيعه ما برداشت شان چيز ديگري هست و ما اين حرف منطقي را استقبال مي كنيم و صد مرحبا و آفرين مي گوئيم و اين مقاله اي كه به نام أبو خالد در همان سايتي كه زير نظر جناب عبد الحميد است گذاشته شده، ما اين صاحب مقاله را آدم منحرف و وهابي و مخالف أهل بيت (عليهم السلام) و حرف هاي او را حرفاي بي اساس و بي پايه و دروغ و افتراء مي دانيم، حتي ايشان با كمال وقاحت و بي حيائي مي آيد عبارتي از فقهاي شيعه نقل مي كند و بعد مي گويد اين نظر شيعيان، نه شرعا و نه عقلا درست نيست. يعني تمام بزرگان و فقهاي شيعه را و تمام نظرات شان را خلاف عقل و اينها را غير عاقل معرفي مي كند. قطعا اين عزيز به آئينه نگاه كرده و چهره خود را مشاهده كرده و بعد آمده نام خودش را بر علما و فقهاي شيعه گذاشته است.
* * * * * * *
سؤال:
در سوره آل عمران وقتي خداوند مي فرمايد اگر كسي از خداوند و پيامبر اطاعت نكند، كافر هستند، مي خواستم بدانم آيا مي توانيم اينها را أهل كفر بدانيم و لعن بكنيم؟
پاسخ:
در مورد آيه مورد سؤال، ما قائل به تعبد هستيم، اگر در روايتي صحيح، نسبت به كسي لعن آمده باشد ما هم لعن مي كنيم و اگر نيامده باشد، ما به صورت كلي لعن مي كنيم؛ مثلا مي گوئيم:
اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك.
خدايا تمام دشمنان أهل بيت (عليهم السلام) را گرفتار لعنت كن.
ولي نام از يك فرد بخصوصه نمي بريم، فردي كه در روايات ما از آنها نام برده نشده است.
* * * * * * *
سؤال:
ملازاده:
امام حسين (عليه السلام) و يزيد كه با هم پسر عمو بودند و دعوا داشتند، يزيد به اعتقادات امام حسين (عليه السلام) نزديك بود و شما اين حرف ها را يك تنه به ميدان مي رويد. آيا حسين به حرف هاي شما معتقد بود؟ و إلا چرا مي خواست برود و با يزيد ملاقات كند؟ چرا مي خواست برود و در ميان لشگريان يزيد بجنگد؟
پاسخ:
جناب آقاي ملازاده فرمودند كه يزيد به اعتقادات امام حسين (عليه السلام) نزديك تر بوده، خوب ما حرفي نداريم، خداوند حضرت عالي را كه از يزيد دفاع مي كنيد، فرداي قيامت با يزيد محشور كند و ما هم كه از امام حسين (عليه السلام) دفاع مي كنيم، خدا هم به آبروي امام حسين (عليه السلام) ما را با امام حسين (عليه السلام) محشور كند.
من بار ها و بارها گفته ام و مي گويم و از تمامي اساتيد دانشگاه و حوزه أهل سنت مي خواهم كه بيائيد با هم دوستانه و بدون غرض و خصومت صحبت كنيم و مشكلات را حل بكنيم.
* * * * * * *
سؤال:
در حال حاضر علمائي هستند كه فتوا داده اند كه زنجيرزني با قمه زني حرام مي باشد، به خاطر اين كه وهن به مذهب مي باشد و ضرر به جسم مي زند، آيا نظر شما هم همين است؟
ما چگونه بايد با أهل سنت رفتار كنيم در حالي كه آنان ما را رافضي مي دانند و فحش مي دهند؟
پاسخ:
عزيزان در هر كجاي دنيا كه هستند مي توانند با سايت آقايان مراجع عظام تقليد تماس بگيرند و آنچه كه براي شما حجت هست نظر مرجع تقليد شما هست نه نظر بنده و هدايتي و ديگري و علماي قبل. شما مي توانيد در سايت www.shia.com وارد شويد و سايت تمام مراجع تقليد آنجا هست، از مرجع تقليدتان سؤال كنيد و هر جوابي كه مرجع تقليدتان دادند، همان جواب برايتان حجت هست.
ما اگر پيرو ائمه عصمت و طهارت (عليه السلام) هستيم، كسي كه از زبانش يا حسين و يا الله خارج مي شود، يا زهرا مي گويد، اين زبان را نبايد به فحش آلوده كند. آقا اميرالمومنين (عليه السلام) نسبت به معاويه فرمود:
إني أكره لكم أن تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم أعمالهم و ذكرتم حالهم، كان أصوب في القول و أبلغ في العذر.
من دوست ندارم شما به معاويه فحش بدهيد.فقط حقائق كارهاي معاويه را به مردم بگوئيد، مردم را روشن كنيد و اعمال و كردار معاويه و لشگريانش را به مردم بازگو كنيد نه اين كه فحش بدهيد.
نهج البلاغه، خطبه 206
من از عزيزان تقاضا دارم كه نه تنها به أهل سنت فحش ندهند بلكه اگر زماني يك ناداني به شما فحش داد، طبق دستور قرآن:
وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
به اهانت او با اهانت پاسخ ندهيد. بگوئيد ما سلامتي شما را از خداوند خواستاريم.
سوره فرقان/آيه 63
وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
و اگر از كنار يك كار يا عمل ناشايستي عبور كردند كريمانه عبور كنيد.
سوره فرقان/آيه 72
و ما با إسوه قرار دادن قرآن و نبي مكرم و أهل بيت (عليهم السلام) هيچ گونه فحش و ناسزا هم نمي گوئيم، حتي بنده به وهابي ها هم در طول اين دو سالي كه عزيزان برنامه هاي بنده را در شبكه سلام ديده اند، من نهايت تعمد را داشته ام، حتي به وهابي ها هم كوچك ترين اهانتي را نكنم، حتي نسبت به إبن تيميه كه حرف هاي ايشان را نقد كرديم.
* * * * * * *
سؤال:
اگر امام حسين (عليه السلام) مي دانستند كه شهيد مي شوند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به ايشان اطلاع داده بودند اين موضوع را، چرا زن و بچه خود را هم با خود بردند؟ آيا سابقه داشته كه در جنگ هاي اسلامي كه اين همه زن و بچه را با خود ببرند يا نه؟
پاسخ:
اين سوال را در جلسه بعد حتما جواب خواهيم داد، چون در اين جلسه وقت كم است؛ ولي خلاصه جواب اين است:
در آن زمان وسائل تبليغي نبود و رسانه ها و روزنامه ها نبود و بودن أهل بيت امام حسين (عليه السلام) در كربلاء و رفتن به اسارت در كوفه، سخنراني هاي أهل بيت (عليهم السلام) مردم را روشن كرد و عليه حكومت مردم را بسيج كرد و هم چنين در شام مردم شورش به پا كردند و در هر شهري كه أهل بيت (عليهم السلام) قدم گذاشتند، به عنوان وسيله تبليغاتي و رسانه رساي آن روز، صداي آقا امام حسين (عليه السلام) و هدف ايشان و مقصد امام حسين (عليه السلام) را براي مردم بيان كردند و جنايات دودمان بني اميه را براي مردم روشن كرد. اگر روشن گري أهل بيت امام حسين (عليه السلام) نبود، شايد دودمان يزيد، قيام امام حسين (عليه السلام) و شهادت او را در كربلاء يا توجيه مي كردند يا به طور ديگري براي مردم وارونه مي كردند.
* * * * * * *
* * * * * * *
* * * * * * *
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»