2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
شهادت امام صادق (عليه السلام)
کد مطلب: ٥٥٥٣ تاریخ انتشار: ٢٥ ارديبهشت ١٤٠٢ تعداد بازدید: 4924
سخنراني ها » عمومي
شهادت امام صادق (عليه السلام)

شبكه سه سیما 88/07/22

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 22 / 07 / 88

مجري برنامه آقاي اكبرنژاد

در رابطه با اوضاع اجتماعي و سياسي زمان امام صادق (عليه السلام) و موضع گيري هاي ايشان توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني

اوضاع سياسي عصر امام صادق (عليه السلام) از مسائل پيچيده تاريخ اسلام است؛ چون دوران امامت امام صادق (عليه السلام) بيشتر از ساير ائمه (عليهم السلام) و نزديك به 34 سال بود و معاصر با تعدادي از خلفاء بني أميه معاصر بود: هشام بن عبد الملك (از سال 105 تا 125 هجري)، وليد بن عبد الملك (از سال 125 تا 126 هجري)، يزيد بن وليد بن عبد الملك (از سال 126 تا چند ماه بعد)، ابراهيم بن وليد بن عبد الملك (تا 70 روز) و مروان حمار بود كه تا سال 132 هجري بود و دوران خلافت بني أميه منقرض شد.

امام صادق (عليه السلام) با دو تن از خلفاء عباسي هم معاصر بود: عبد الله بن محمد سفاح (از سال 132 تا 137 هجري) و ابو جعفر منصور دوانيقي (از سال 137 تا 158 هجري) كه در سال 148 هجري در اثر سمّي كه به آقا امام صادق (عليه السلام) دادند، در 25 شوال، حضرت به شهادت رسيد و در كنار قبر مطهر پدر بزرگوارش امام باقر (عليه السلام) و امام سجاد (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) در قبرستان بقيع دفن كردند.

در ميان ائمه (عليهم السلام)، فقط امام صادق (عليه السلام) بود كه با دو فرهنگ و نگرش بني أميه و بني عباس روبه رو بود. برخورد امام صادق (عليه السلام) با خلفاي بني أميه و بني عباس يكسان نبود. در دوران أموي به يك نوع مورد أذيت و آزار بود و در دوران بني عباس هم به نوعي ديگر. بعضي مي گويند با آمدن بني عباس، شايد براي ائمه (عليهم السلام)، فضاي باز و گسترده اي ايجاد شد؛ خير، اين اشتباه است. جناياتي كه بني عباس كردند، كمتر از بني أميه نبود. به قول شاعر:

يا ليت جور بني مروان دام لنا و ليت عدل بني العباس في النار

اي كاش ظلم هاي بني مروان (بني أميه) ادامه داشت، ولي عدالت دروغين بني عباس به جهنم مي رفت.

لذا آقا امام صادق (عليه السلام) با هر دو فرهنگ مخالف بود.

در رابطه با موضع گيري امام صادق (عليه السلام) در مورد مسائل سياسي، نمي توان در زمان كوتاه اشاره كرد، ولي خلاصه عرض كنم كه در عصر امام صادق (عليه السلام) با يك شورش و انقلاب عمومي مواجه بوديم. مردم شهرهاي مختلف به كوچه و خيابان ها ريخته بودند و قيام كردند و تصميم داشتند با نابودي دوران بني أميه، يك حكومت ايده آل عباسي براي دفاع از اهل بيت (عليهم السلام) روي كار بياورند. در همين قضايا از امام صادق (عليه السلام) دعوت مي كنند كه در اين نهضت با آنها همكاري و مساعدت و تائيد كند. ابو سلمه خلال به امام صادق (عليه السلام) نامه مي نويسد. وقتي نامه رسان نامه را خدمت امام صادق (عليه السلام) مي آورد:

حضرت نامه را مي خواند و مي فرمايد: آن چراغ را جلو بياوريد. نامه را در همان جا مي سوزاند. نامه رسان گفت: جواب شما چيست؟ حضرت فرمود: جواب همين است.

مروج الذهب للمسعودي، ج3، ص252

ابومسلم خراساني ـ يكي از جنايت كاران تاريخ اسلام ـ به حضرت نامه مي نويسد و تقاضاي مساعدت مي كند و خودش را از ياران و دوستان حضرت معرفي مي كند و حضرت صراحتا مي فرمايد:

ما أنت من رجالي و لا الزمان زماني.

تو از ياران من نيستي و زمان هم زمان قيام من نيست.

الملل و النحل للشهرستاني، ج1، ص154 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي الحنفي، ج3، ص161

امام صادق (عليه السلام) مي بيند كه اينها به نام دفاع از اهل بيت (عليهم السلام)، جناياتي را مرتكب مي شوند كه در تاريخ كم نظير است. حتي بزرگ ترين وحشي هاي تاريخ هم اين چنين جناياتي را مرتكب نشده اند. مثلا ابن كثير دمشقي ـ از علماء بزرگ اهل سنت كه سلفي و وهابي است ـ در كتاب البداية و النهاية مي گويد:

أن أبا مسلم قتل في حروبه و ما كان يتعاطاه لأجل دولة بني العباس ستمائة ألف صنبرا زيادة عن من قتل بغير ذلك.

ابو مسلم خراساني، حدود 600 هزار نفر را زير شكنجه در خراسان كشت و اينها غير از آن كشته هايي است كه ابو مسلم در غير از شكنجه كشته است.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج10، ص77

آن وقت ادعاي دوستي امام صادق (عليه السلام) و نصرت و ياري آل محمد (صلي الله عليه و آله) را دارد و مردم را فريب مي دهد كه انتقام خون اهل بيت (عليهم السلام) را مي گيرد. خيلي عجيب است كه به نام اهل بيت (عليهم السلام)، ريشه اهل بيت (عليهم السلام) را مي زنند. متأسفانه به دليل پايين بودن فرهنگ مردم، خيلي ها فريب خوردند و شيعيان جذب اينها شدند و از بين رفتند. ولي امام صادق (عليه السلام) آگاهانه وارد اين قضيه شد و كوچك ترين بهانه اي به دست بني أميه و بني عباس نداد.

* * * * * * *

مجري برنامه

نگاه بزرگان و علماء اهل سنت راجع به امام صادق (عليه السلام) چگونه است؟

استاد حسيني قزويني

امسال براي اولين بار در حوزه علميه قم توسط مراجع عظام تقليد، سه روز را أيام صادقيه اعلام و حوزه علميه قم را تعطيل كردند. اين هم يك تجليلي است از امام صادق (عليه السلام).

اما در رابطه با نگاه اهل سنت، عزيزان بيننده مي دانند كه عزيزان اهل سنت ما نسبت به ائمه (عليهم السلام) به عنوان يك امام يا معصوم نگاه نمي كنند، بلكه به عنوان يك شخصيت علمي و كسي كه خدمات ارزنده اي در عرصه فرهنگي و فقهي و تربيت نيروها ايفاء كردند، نگاه مي كنند. غالب بزرگان اهل سنت، نظر مثبت و زيبا و ارزنده اي دارند.

1. ذهبي

آقاي ذهبي ـ از استوانه هاي علمي و رجالي اهل سنت و متوفاي 748 هجري و معاصر با علامه حلي (ره) ـ وقتي به شرح حال امام صادق (عليه السلام) مي رسد، مي گويد:

مناقب جعفر كثيرة و كان يصلح للخلافة لسؤدده و فضله و علمه و شرفه رضي الله عنه.

ويژگي ها و فضائل جعفر بن محمد زياد است و به خاطر آن بزرگواري و سيادت و فضل و علم و شرفش، صلاحيت خلافت بر مسلمين را داشت.

تاريخ الإسلام للذهبي، ج9، ص93

2. مالك بن أنس

آقاي مالك بن أنس ـ رهبر مالكي مذهب ها ـ مي گويد:

إختلفت إليه زمانا، فما كنت أراه إلا علي ثلاث خصال إما مصل و إما صائم و إما يقرأ القرآن و ما رأيته يحدث إلا علي طهارة.

مدت زيادي نزد او رفت و آمد مي كردم و او را فقط در 3 حالت مي ديدم: يا نماز مي خواند و يا روزه بود و يا قرآن مي خواند و فقط با طهارت سخن مي گفت.

تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص89

من در كتب اهل سنت اين تعبير را نديدم و مرحوم ابن شهر آشوب در كتاب مناقب خود آورده است و بعضي از بزرگان از تهذيب التهذيب إبن حجر عسقلاني نقل مي كنند، ولي در چاپ هاي موجود وجود ندارد كه وقتي مالك بن أنس به امام صادق (عليه السلام) مي رسد، مي گويد:

و ما رأت عين و لا سمعت أذن و لا خطر علي قلب بشر أفضل من جعفر الصادق فضلا علما و عبادة و ورعا.

تا به حال چشمي نديده و گوشي نشنيده و بر قلب كسي خطور نكرده كه كسي از نظر فضل و علم و عبادت و ورع برتر از جعفر صادق باشد.

مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص372

ابن شهر آشوب مورد تائيد علماي اهل سنت و شيعه است و معاصر علامه حلي (ره) در قرن 8 بود.

3. مِزّي

آقاي مزي ـ از استوانه هاي علمي اهل سنت و متوفاي 742 هجري ـ در كتاب تهذيب الكمال مي گويد:

ما رأيت أحدا أفقه من جعفر بن محمد.

از ابو حنيفه درباره جعفر بن محمد سوال كردند و گفت: تا به حال فقيه تر از جعفر بن محمد را نديده ام.

تهذيب الكمال للمزي، ج5، ص79 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج6، ص257

4. إبن حجر عسقلاني

إبن حجر عسقلاني مي گويد:

فقيه إمام.

هم فقيه است و هم پيشوا.

تقريب التهذيب لإبن حجر، ج1، ص163

5. إبن خَلّكان

ابن خلكان ـ متوفاي 681 هجري ـ مي گويد:

و فضله أشهر من أن يذكر.

فضيلت جعفر بن محمد فراتر و مشهورتر از اين است كه ذكر و بيان شود.

وفيات الأعيان لإبن خلّكان، ج1، ص327

6. مناوي

آقاي مناوي ـ از شخصيت هاي علمي اهل سنت و متوفاي 1031 هجري ـ مي گويد:

له كرامات كبيرة و مكاشفات شهيرة.

جعفر بن محمد داراي كرامات و معجزات زيادي بود و مكاشفاتي داشت كه شهرت زيادي داشت.

الكواكب الدرية، ص94

7. إبن تيمية

آقاي إبن تيميه ـ بزرگ تئورسين و نظريه پرداز وهابيت و متوفاي 728 هجري ـ مي گويد:

فإن جعفر بن محمد لم يجئ بعد مثله.

بعد از جعفر بن محمد، كسي مانند او نيامده است.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج4، ص126

در جلد 2 همين كتاب مي گويد:

فإن جعفر بن محمد من أئمة الدين بإتفاق أهل السنة.

به اتفاق و اجماع اهل سنت، جعفر بن محمد از پيشوايان دين است،

وقتي اين تعابير را از بزرگان اهل سنت درباره امام صادق (عليه السلام) مي بينيم، به شگفت مي آييم با اين كه اينها در جبهه مخالف شيعيان هستند و معتقد به امامت اينها نبودند، اين چنين تعابيري را بيان مي كنند.

* * * * * * *

مجري برنامه

بعضي از بزرگان اهل سنت با امام صادق (عليه السلام) مراوداتي داشتند. در اين زمينه توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني

در كتب شيعه، اين عبارت زياد است كه خود ابوحنيفه مي گويد:

لولا السنتان لهلك النعمان.

اگر نبود آن دو سالي كه شاگرد جعفر بن محمد بودم، بدبخت و هلاك مي شدم.

ما خيلي تلاش كرديم كه اين را از منابع اهل سنت پيدا كنيم. بنده خودم ساعت ها روي اين كار وقت گذاشتم تا اين كه رسيدم به كتابي از آقاي آلوسي ـ نوه صاحب تفسير آلوسي ـ به نام مختصر تحفة إثنا عشرية برخوردم كه در صفحه 8، اين مطلب را آورده است كه ابوحنيفه به شاگردي امام صادق (عليه السلام) افتخار مي كرد.

در كتاب رسائل آقاي جاحظ ـ كه اولين كتاب عليه شيعه را به نام العثمانية نوشت و متوفاي 255 هجري ـ آمده است:

جعفر بن محمد الذي ملأ الدنيا علمه و فقهه و يقال: إن أبا حنيفة من تلامذته و كذلك سفيان الثوري و حسبك بهما.

جعفر بن محمد، دنيا را با علمش لبريز كرد و گفته شده است: ابوحنيفه و سفيان ثوري از شاگردان او بودند.

آقاي مزي در تهذيب الكمال، افرادي را كه از امام صادق (عليه السلام) نقل روايت كرده اند، مي شمارد: سفيان ثوري و سفيان بن عيينه و شعبه و مالك بن أنس و محمد بن اسحاق و ابوحنيفه و يحيي بن سعيد قطان و ... كه اينها همه جزء شاگردان امام صادق (عليه السلام) بودند.

تهذيب الكمال للمزي، ج5، ص76

إبن تيميه هم در منهاج السنة مي گويد:

و قد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة، كمالك و إبن عيينة و شعبة و الثوري و إبن جريج و يحيي بن سعيد.

پيشوايان اهل سنت از محضر جعفر بن محمد علم را آموختند، مانند مالك و ... .

منهاج السنة لإبن تيمية، ج4، ص126

* * * * * * *

مجري برنامه

امام صادق (عليه السلام) در گسترش فرهنگ شيعه چه نقشي داشت؟ گفته شده كه 4 هزار شاگرد داشت.

استاد حسيني قزويني

بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) براي ائمه (عليهم السلام)، حتي در دوران امامت خود امير المومنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، فرصت و زمينه مساعد و بستر مناسبي فراهم نشد تا بتوانند فرهنگ اسلامي را كه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرا گرفته بودند، براي مردم بيان كنند. در اين چند سالي ـ 10 تا 15 سال ـ كه دودمان بني أميه و بني عباس درگير بودند، با ائمه (عليهم السلام) كاري نداشتند. براي امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) فرصت طلائي پيش آمد براي نشر فرهنگ اسلامي و تربيت شاگردان. از ميان تمام رواياتي كه از ائمه (عليهم السلام) داريم، روايات مربوط به امام صادق (عليه السلام)، چند برابر ديگر معصومين (عليهم السلام) است. يكي از بزرگان حوزه علميه به نام كربلائي قزويني، موسوعه امام صادق (عليه السلام) را فراهم مي كرد و از دنيا رفت و فرزندانش راه او را ادامه مي دهند، شنيده ام كه تا كنون 40 جلد شده است. حال آن كه ما خيلي تلاش كرديم، توانستيم موسوعه امام جواد (عليه السلام) را در دو جلد و موسوعه امام عسگري (عليه السلام) را در 6 جلد و موسوعه امام رضا (عليه السلام) را در 8 جلد آماده كنيم.

تمام آثار ما در كتب اربعه است و الكافي كه بالاترين و مفصل ترين كتاب روائي شيعه است، 16199 روايت دارد و تهذيب الأحكام، حدود 13 هزار روايت و الإستبصار هم حدود 5500 روايت و من لا يحضره الفقيه حدود 6 هزار روايت دارد. مرحوم صاحب وسائل الشيعه هم كتب أربعه را با ساير كتب جمع كرده و تا 36 هزار روايت رسانده است. مرحوم محدث نوري هم در مستدرك الوسائل حدود 23 هزار روايت را جمع كرده است. علامه مجلسي هم در 110 جلد بحار الأنوار، شايد حدود 150 هزار روايت را آورده است. اينها رواياتي است كه بزرگان ما به آن توجه دارند و احكام إلهي را از روي آن استنباط مي كنند. بنده خودم به عنوان كسي كه حدود 20 سال از عمرم را روي كتب موسوعه ائمه (عليهم السلام) گذاشته ام و افتخار دارم كه موسوعه 8 تن از ائمه (عليهم السلام) را نوشته ايم كه چاپ شده يا آماده چاپ است، اين نظر را دارم:

رواياتي كه از امير المومنين (عليه السلام) داريم، از همه ائمه (عليهم السلام) بيشتر است؛ حتي از امام صادق (عليه السلام). با اين كه امير المومنين (عليه السلام) در إنزوا بودند و فرصت آن چناني نداشتند.

شايد بينندگان براي اولين بار اين تعبير را بشنوند، البته در مورد امير المومنين (عليه السلام) شنيده اند، ولي در مورد امام صادق (عليه السلام) نشنيده اند. آقاي صفدي ـ از استوانه هاي علمي اهل سنت و متوفاي 764 هجري ـ در كتاب الوافي بالوفيات نقل مي كند:

قال أبو حنيفة: ما رأيت أفقه من جعفر بن محمد و كان يقول: سلوني قبل تفقدوني، فإنه لا يحدثكم بعدي بمثل حديثي

ابوحنيفه گفت: من فقيه تر از جعفر بن محمد را نديده ام و ايشان همواره مي گفت: از من بپرسيد، قبل از اين كه مرا از دست بدهيد. كسي براي شما همانند من حديث نخواهد گفت.

الوافي بالوفيات للصفدي، ج11، ص99

شخصيت هاي علمي از شهرها و كشورهاي مختلف به مدينه مي آمدند تا از محضر امام صادق (عليه السلام) استفاده علمي بكنند. اين استفاده علمي هم مختص شيعيان نبود و بزرگان اهل سنت هم در محضر امام صادق (عليه السلام) افتخار شاگردي داشتند. ابن حجر هيثمي ـ از بزرگان اهل سنت و شافعي مذهب ـ مي گويد:

و فجر الإمام الصادق ينابيع العلم و الحكمة في الأرض و فتح للناس ابوابا من العلوم لم يعهدوها من قبل و قد ملأ الدنيا بعلمه، كما يقول الجاحظ و نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الركبان و انتشر ذكره في البلدان.

چشمه هاي جوشان علم و حكمت را در زمين منفجر كرد و جوشاند و درهاي علومي را براي مردم گشود كه قبل از او اين علوم نبودند و دنيا با علمش لبريز شد. از سراسر جهان، قافله هاي دانش پژوه براي استفاده علمي به سوي او عزم سفر مي كردند و آوازه علمي اش، سراسر بلاد را فرا گرفت.

الصواعق المحرقه، ص120

در خصوص تربيت شاگردان امام صادق (عليه السلام)، مرحوم شيخ مفيد (ره) ـ متوفاي 413 هجري ـ وقتي به معرفي امام صادق (عليه السلام) مي رسد، مي فرمايد:

لم ينقل عن أحد من أهل بيته العلماء ما نقل عنه ... فإن أصحاب الحديث قد جمعوا أسماء الرواة عنه من الثقات علي إختلافهم في الآراء و المقالات، فكانوا أربعة آلاف رجل.

آنچه كه از امام صادق (عليه السلام) منتشر شد، از ساير اهل بيت (عليهم السلام) نقل نشده است. افراد برجسته و مورد اعتمادي كه شاگرد امام صادق (عليه السلام) بودند و از نظر رأي و عقيده با هم اختلاف داشتند، 4 هزار نفر بودند.

الإرشاد لشيخ المفيد،ج2، ص179

يعني اين 4 هزار نفر، فقط از شاگردان ممتاز امام صادق (عليه السلام) بودند و غير از اينها، ده ها هزار نفر از محضر امام صادق (عليه السلام) در مدينه و كوفه استفاده بهره بردند. آقاي ابن عقده هم مي گويد:

4 هزار نفر از كساني كه از امام صادق (عليه السلام) روايت نقل كرده اند، ... .

مرحوم نجاشي ـ متوفاي 450 هجري ـ در كتاب رجال خود از حسن بن علي الوشاء نقل مي كند:

فاني أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد.

در مسجد كوفه شاهد بودم كه 900 نفر از فقهاء بنام كه فارغ التحصيل دانشگاه امام صادق (عليه السلام) بودند، از امام صادق (عليه السلام) نقل حديث مي كردند.

رجال النجاشي، ص39

آقاي يافعي ـ از علماء اهل سنت و متوفاي 768 هجري ـ مي گويد:

و له كلام نفيس في علوم التوحيد و غيرها و قد ألف تلميذه جابر بن حيان الصوفي كتابا يشتمل علي ألف ورقة يتضمن رسائل.

كلام با ارزشي از جعفر بن محمد در علم توحيد و غير آن باقي مانده است و شاگردش جابر بن حيان كتابي دارد كه مشتمل بر هزار ورق بود كه از علوم جعفر بن محمد نوشته بود.

مرآة الجنان، ج1، ص238

مرحوم شيخ حر عاملي (ره) در وسائل الشيعة آمار مؤلفات و كتاب هاي عصر معصومين (عليهم السلام) را كه توسط صحابه تأليف شده است را گزارش مي دهد و مي گويد:

بيش از 6600 كتاب توسط اصحاب ائمه (عليهم السلام) تأليف شده است.

وسائل الشيعة للعاملي، ج30، ص65، الفائدة الرابعة

ولي متأسفانه ما از اين تعداد كتاب، آمار دقيقي با نام كتاب و مؤلف نداريم. بعضي از بزرگان مانند شيخ طوسي (ره) در الفهرست و مرحوم نجاشي (ره) در رجال و مرحوم كشي (ره) در رجال، كتاب هايي را كه نوشته شده و مؤلف آن مشخص است، اشاره كرده اند. در كتاب سير حديث در اسلام، صفحه310 ، نام 1695 كتاب را با مؤلفينش نام مي برد. جالب اين كه 500 كتاب از اين تعداد كتاب، توسط اصحاب امام صادق (عليه السلام) نوشته شده است. مثلا هشام به تنهايي 49 تأليف دارد، حسين بن سعيد و برادرش 33 كتاب، هشام بن حكم 26 كتاب، مؤمن الطاق 11 كتاب و جابر جعفي 9 كتاب تأليف كرده اند. اينها نشان مي دهد كه امام صادق (عليه السلام) نيروهاي ورزيده اي را تربيت كرده بود كه آثار قلمي و گفتاري شان در تراث شيعه به يادگار مانده است. ولي متأسفانه در مرور زمان و در بستر تاريخ، هجمه هايي كه عليه شيعه شد، مخصوصا در كتابخانه شيخ طوسي (ره) كه برخي تا 40 هزار كتاب را آمار داده اند، برخي افراطيون اين كتابخانه را آتش زدند و به خاكستر مبدل كردند و بسياري از آثار شيعه در اين كتابخانه شيخ طوسي (ره) به خاكستر مبدل شد و به دست ما نرسيد.

* * * * * * *

مجري برنامه

نقش امام صادق (عليه السلام) در تربيت نيروهايي كه بتوانند به شبهات پاسخ بدهند، چگونه بود؟

استاد حسيني قزويني

در رواياتي كه از امام صادق (عليه السلام) نقل شده در رابطه با پاسخگويي به شبهات، نشان مي دهد كه اهتمام ويژه اي داشتند. در رابطه با پاسخگويي به شبهات، تمام روايات معصومين (عليهم السلام) را جمع كرده ام. به تشخيص بنده، زيباترين روايت، روايتي بود كه از امام صادق (عليه السلام) ديدم. وقتي حضرت به اين قضيه مي رسد، مي فرمايد:

علماء شيعتنا مرابطون بالثغر الذي يلي ابليس و عفاريطه، يمنعونهم عن الخروج علي ضعفاء شيعتنا و عن أن يتسلط عليهم إبليس و شيعته و النواصب، ألا فمن إنتصب لذلك من شيعتنا كان أفضل ممن جاهد الروم و الترك و الخزر ألف ألف مرة، لأنه يدفع عن أديان محبينا و ذلك يدفع عن أبدانهم.

علماء و دانشمندان شيعه، مرزباناني هستند كه در مرزهاي اسلامي پاسداري مي كنند كه مبادا شيطان و لشكريانش به حوزه عقائدي شيعه إلقاء شبهه كنند. ... ، كساني كه خود را براي پاسخگويي به شبهات آماده كرده اند، ارزش شان هزار هزار مرتبه برتر از كساني است كه در جبهه حق عليه باطل مي جنگند؛ زيرا اينها از دين محبان ما دفاع مي كنند و آنها از بدن محبان ما.

الإحتجاج للشيخ الطبرسي، ج1، ص8 ـ اليقين للسيد بن طاووس، ص8 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج2، ص5

اما در رابطه با تربيت نيروها، چون رشته تخصصي من است، سخن زياد دارم و اگر بخواهم صحبت كنم، چندين جلسه 5/1 ساعته نياز است. مي بينيم كه امام صادق (عليه السلام) در حوزه تربيت نيرو، به يك نفر تمام علوم را تخصصي آموزش نداده است. بلكه افراد را با توجه به استعدادهايي كه داشتند، در همان حوزه مورد نظر متخصص مي كرد. مرحوم كشي (ره) روايتي را نقل مي كند كه خيلي جالب است. هشام بن سالم مي گويد:

خدمت امام صادق (عليه السلام) با تعدادي از شاگردان ويژه نشسته بوديم. مردي از منطقه شام ـ كه ناصبي بودند و به امير المومنين (عليه السلام) جسارت مي كردند ـ آمد و گفت:

بلغني أنك عالم بكل ما تسأل عنه، فصرت إليك لأناظرك، فقال: أبوعبدالله عليه السلام فيماذا؟ قال: في القرآن و قطعه و إسكانه و خفضه و نصبه و رفعه، فقال أبوعبدالله عليه السلام: يا حمران! دونك الرجل. فقال الرجل: إنما أريدك أنت لا حمران، فقال أبوعبدالله عليه السلام: إن غلبت حمران فقد غلبتني، فأقبل الشامي يسأل حمران حتي ضجر و مل و عرض و حمران يجيبه، فقال أبوعبدالله عليه السلام: كيف رأيت يا شامي؟! قال: رأيته حاذقا ما سألته عن شئ إلا أجابني فيه، فقال أبوعبدالله عليه السلام: يا حمران! سل الشامي، فما تركه يكشر فقال الشامي: أرأيت يا أبا عبدالله أناظرك في العربية، فالتفت أبوعبدالله عليه السلام فقال: يا أبان بن تغلب! ناظره، فناظره، فما ترك الشامي يكشر، قال: أريد أن أناظرك في الفقه، فقال أبو عبدالله عليه السلام: يا زرارة! ناظره فما ترك الشامي يكشر، قال: أريد أن أناظرك في الكلام، فقال: يا مؤمن الطاق! ناظره، فناظره، فسجل الكلام بينهما، ثم تكلم مؤمن الطاق بكلامه، فغلبه به. فقال: أريد أن أناظرك في الاستطاعة، فقال للطيار: كلمه فيها، قال: فكلمه، فما ترك يكشر، فقال: أريد أناظرك في التوحيد، فقال لهشام بن سالم: كلمه فسجل الكلام بينهما، ثم خصمه هشام، فقال: أريد أن أتكلم في الإمامة فقال: لهشام بن الحكم، كلمه يا أبا الحكم، فكلمه ما تركه يرتم و لا يحلي و لا يمر، قال: فبقي يضحك أبوعبدالله عليه السلام، حتي بدت نواجده.

شنيده ام كه به هر مسئله اي عالم هستي، آمده ام با تو مناظره كنم. امام صادق (عليه السلام) فرمود: در چه زمينه اي مي خواهي مناظره كني؟ گفت: در رابطه با علوم قرآني. حضرت فرمود: اي حمران! برخيز و با اين مرد شامي مناظره كن. مرد شامي ناراحت شد و به حضرت گفت: من آمده ام با تو مناظره كنم، نه با شاگردان تو. حضرت فرمود: اگر بر حمران پيروز شدي، مانند اين است كه بر من پيروز شدي. حمران و مرد شامي با هم مناظره كردند تا اينكه مرد شامي جواب تمام سؤالات خود را گرفت. حضرت فرمود: اي مرد شامي! حمران را چگونه يافتي؟ مرد شامي گفت: حمران را آدم متخصصي يافتم و هر چه پرسيدم، جواب داد. سپس حضرت رو به حمران كرد و فرمود: تو هم از مرد شامي بپرس. حمران هم سؤال مي كرد و مرد شامي نمي توانست جواب دهد. مردشامي گفت: مي خواهم در علوم ادبيات عرب با تو مناظره كنم. حضرت هم اشاره كرد به ابان بن تغلب كه متخصص در ادبيات عرب بود، تا با او مناظره كند. شروع كردند به مناظره كردن و بازهم مرد شامي شكست خورد. مرد شامي گفت: مي خواهم در مسائل فقهي مناظره كنم. حضرت اشاره كرد به زراره تا با او مناظره كند. شروع كردند به مناظره كردن و باز هم مرد شامي شكست خورد. مرد شامي گفت: مي خواهم در مسائل كلامي و اعتقادي مناظره كنم. حضرت اشاره كرد به مؤمن الطاق تا با او مناظره كند. مناظره بين اينها طول كشيد تا اينكه مؤمن الطاق هم او را شكست داد. مرد شامي گفت: مي خواهم درباره استطاعت و اختيار و جبر مناظره كنم. حضرت اشاره كرد به طيار تا با او مناظره كند. شروع كردند به مناظره كردن و بازهم مرد شامي شكست خورد. مرد شامي گفت: مي خواهم درباره توحيد و خداشناسي مناظره كنم. حضرت اشاره كرد به هشام بن سالم تا با او مناظره كند. شروع كردند به مناظره كردن و بازهم مرد شامي شكست خورد. مرد شامي گفت: مي خواهم درباره امامت مناظره كنم. حضرت اشاره كرد به هشام بن حكم تا با او مناظره كند. شروع كردند به مناظره كردن و هشام بن حكم آن چنان عرصه را بر اين مرد شامي تنگ كرد كه حتي توان نفس كشيدن و بلعيدن آب دهان را نداشت. وقتي امام صادق (عليه السلام)، اين توانمندي هشام بن حكم را ديد، خنديد، به طوري كه دندان هاي مباركش آشكار شد.

رجال كشي، ص275، شماره494 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج47، ص407

ببينيد امام صادق (عليه السلام) چه شاگرداني تربيت كرده است كه اگر يكي از شاگردان او در مناظره شكست خورد، مانند اين است امام صادق (عليه السلام) شكست خورده است! حضرت براي هر موضوعي، يكي از شاگردان متخصصش را به ميدان مي فرستد.

* * * * * * *

مجري برنامه

برخورد امام صادق (عليه السلام) براي عدم ايجاد اختلاف در ميان شاگردان خود كه گرايش هاي فكري مختلفي داشتند، چگونه بود؟

استاد حسيني قزويني

امام صادق (عليه السلام) الگوي وحدت بود. در اين زمينه روايات متعددي از امام صادق (عليه السلام) داريم. بينندگاني كه تصور مي كنند با اهانت به اهل سنت و مقدسات آنها، خدمت به شيعه مي كنند، به اين قسمت توجه كنند. من چند نمونه از روايات امام صادق (عليه السلام) را عرض مي كنم تا موضوع روشن شود برخورد امام صادق (عليه السلام) با ديگر فِرَق اسلامي اين نبود كه برخي تندروها دارند.

آقاي كليني در كافي آورده است:

كيف ينبغي لنا أن نصنع فيما بيننا و بين قومنا و بين خلطائنا من الناس ممن ليسوا علي أمرنا؟ قال: تنظرون إلي أئمتكم الذين تقتدون بهم، فتصنعون ما يصنعون، فوالله! إنهم ليعودون مرضاهم و يشهدون جنائزهم و يقيمون الشهادة لهم و عليهم و يؤدون الأمانة إليهم.

راوي از محضر امام صادق (عليه السلام) سوال مي كند: برخورد ما با مخالفان ـ اهل سنت ـ چگونه باشد؟ حضرت مي فرمايد: به پيشوايان و ائمه خودتان بنگريد كه چگونه رفتار مي كنند. هرگونه كه آنها رفتار كردند، شما هم همان گونه رفتار كنيد. به خدا قسم! به عيادت مريضان آنها مي روند و در تشييع جنازه شان شركت مي كنند و در محكمه، به نفع يا ضرر آنها شهادت مي دهند و امانت را به آنها پس مي دهند.

الكافي للشيخ الكليني، ج2، ص636

حضرت مي فرمايد رهبران شما، اين گونه رفتار مي كنند. اگر فرداي قيامت امام صادق (عليه السلام) از اين افراد تندرو گلايه كند، چه پاسخي دارند در برابر رفتار تند خود و رفتن روي خط قرمزها؟

در روايت ديگري مرحوم شيخ صدوق (ره) نقل مي كند:

خالقوا الناس بأخلاقهم، صلوا في مساجدهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و إن استطعتم أن تكونوا الأئمة و المؤذنين فافعلوا، فإنكم إذا فعلتم ذلك قالوا: هؤلاء الجعفرية رحم الله جعفرا ما كان أحسن ما يؤدب أصحابه و إذا تركتم ذلك قالوا: هؤلاء الجعفرية فعل الله بجعفر ما كان أسوء ما يؤدب أصحابه.

برخورد شما با اهل سنت مطابق با آداب و رسوم آنها باشد، در مساجدشان نماز بخوانيد و به عيادت مريضان آنها برويد و به تشييع جنازه أموات آنها برويد و برخورد شما به گونه اي باشد كه شما را به عنوان امام جماعت انتخاب كنند. اگر اين كار را بكنيد، مي گويند: اينها جعفري هستند، خداوند جعفر را رحمت كند، چه صحابه خوبي تربيت كرده است. اگر اين كار را نكرديد، مي گويند: اينها جعفري هستند، خداوند بدتر از صحابه جعفر با خود جعفر رفتار كند.

من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج1، ص383

يكي از صحابه، خدمت امام صادق (عليه السلام) مي آيد و مي گويد:

إنا نري في المسجد رجلا يعلن بسب أعدائكم و يسميهم، فقال: ما له؟! لعنه الله! تعرض بنا! قال الله: وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ (سوره انعام/آيه108).

يكي از صحابه شما در مسجد نشسته و دشمنان شما را ناسزا و لعن مي كند. حضرت فرمود: او را چه شده است؟! خدا او را لعنت كند! ما در معرض فحش ديگران قرار مي دهد! خداوند فرمود: ... .

بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج71، ص217 ـ التفسير الصافي للفيض الكاشاني، ج2، ص148 ـ الإعتقادات في دين الإمامية للشيخ الصدوق، ص107

اين برخورد امام صادق (عليه السلام) در تعامل با اهل سنت و تربيت شاگردان بود. ما بايد اين سخنان را آويزه گوش مان بكنيم و از ائمه (عليهم السلام) جلو نيفتيم.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها