لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
17/10/1402
موضوع: بررسی سه روایتِ کمتر شنیده شده در فضیلت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
بررسی روایت «علی منّی کمنزلتی من ربّی» در کتب فریقین!
بررسی روایت «علی منی بمنزلة الرأسی من بدنی» در کتب فریقین!
بررسی روایت «من اطاع علیا فقد اطاعنی» در کتب فریقین!
تماسهای بینندگان برنامه
اشاره اجمالی به مسئله خمس در قرآن و کتب لغویین و مفسرین اهل سنت!
مسئله حرمت قیام علیه حاکم جور در منابع اهل سنت!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله
سلام و درود و ارادت و تحیت به محضر یکایک شما دوستان عزیزم، خانمها و آقایان محترم، بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». خیلی خوش آمدید به برنامه زنده «حبل المتین».
به نام نامی مولا و آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) امشب هم برنامه را آغاز میکنیم و عرضه میداریم:
السلام علیک یا أمین الله فی أرضه و حجته علی عباده السلام علیک یا أمیرالمؤمنین
خیلی خوشحالیم که امشب هم در برنامه زنده «حبل المتین» با شما و در کنار شما عزیزان هستیم.
جا دارد که ما هم به نوبه خودمان یادی کنیم از عزیزان جانباخته و شهید در حادثه تروریستی کرمان که تعدادی از زنان و کودکان بی گناه و مظلوم به خاک و خون کشیده شدند تنها به جرم اینکه برای شرکت در مراسم یک سردار ملی حضور داشتند.
این عزیزان در مراسم سالگرد سردار دلها «حاج قاسم سلیمانی» به کرمان رفته بودند یا اهل کرمان بودند و در مراسم شرکت کرده بودند. واقعاً جای تأسف و تأثر دارد و باید انتقام جدی و سخت گرفته شود. از همه بانیان و کسانی که پشت این قضیه و این جنایت هستند.
به ظاهر داعش مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفته است، اما قطعاً دستهای پنهان دیگری پشت کار هست که آنها باید مجازات شوند و قطعاً این اتفاق خواهد افتاد. درود میفرستیم به روح پاک و مطهر همه این شهیدان.
همچنین یاد میکنیم از شهدای مظلوم فلسطین و غزه که به عدد بیست و دو هزار و هشتصد شهید رسیده است. هر روز که میگذرد تعداد شهدا بالاتر میرود و همچنان حاکمان بزدل و ترسوی عرب و برخی از حکام دنیا ساکتاند و حرکتی انجام نمیدهند.
همچنان رژیم صهیونیستی در حال جنایت است. ان شاءالله روزی شاهد نابودی اسرائیل جنایتکار و همه ظالمان و مستکبران عالم باشیم و ان شاءالله پیروزی اسلام و مسلمین.
با افتخار در کنار شما هستیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضورتان میکنیم. طبق معمول مباحثی را خواهیم داشت. موضوع برنامه درسهایی از امامت و ولایت هست که به بحثهای بسیار خوب و ارزشمندی رسیدیم.
ان شاءالله بخشی از برنامه هم اختصاص پیدا میکند به شما مخاطبین عزیز و نازنین و بزرگوار در هر جایی که هستید. چه در ایران هستید و چه خارج از ایران هستید، فرصت خوبی است برای اینکه بیایید و در برنامه مشارکت کنید.
ما بارها گفتیم که این تریبون و این شبکه اختصاص دارد به همه مخاطبین اعم از عزیزان شیعه و عزیزان اهل سنت یا آقایان وهابی یا حتی غیر مسلمانان. عزیزان اگر مطلب یا سؤال و شبههای دارند مشکلی نیست که با این شبکه تماس بگیرند.
این شبکه تمام قد در خدمت مخاطبینش هست و در عرصههای مختلف پاسخگوی سؤالات و شبهات خواهد بود.
در محضر استاد عزیز و گرانقدرمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما طلیعه عرایضمان را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز میکنیم، باشد که نظر عنایت و گوشه چشمی به همه ما و شما گرامیان داشته باشند.
در گلشن رسالت آتش زبانه میزد * گل گشته بود خاموش بلبل زبانه میزد
وقتی که باغ میسوخت صیاد بی مروت * مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را * دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
با چشم خویش دیدم مظلومی پدر را * از نالهای که مادر در آستانه میزد
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
با تمام وجود می گوییم: یابن الحسن! عجل علی ظهورک.
مجری:
الهی آمین. خیلی ممنون و متشکرم که برنامهمان مزین و متبرک شد به نام نامی حضرت مادر صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها).
عرض کردم درسهایی از امامت و ولایت موضوع برنامه «حبل المتین» است و این هشتاد و هفتمین برنامه است که با این موضوع تقدیم حضور شما میشود.
برنامهها در آرشیو «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» موجود است. عزیزانی که به هر دلیلی شاید نتوانستند برخی از برنامهها را ملاحظه کنند، حتماً به آرشیو شبکه مراجعه کنند و استفاده بفرمایند.
استاد اگر صلاح بدانید خلاصه مختصر و مفیدی از مباحث گذشته برای دوستان مخاطبمان بفرمایید تا ذهنشان آماده شود تا من سؤال جدید را عرض کنم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
بحث ما این بود که قبل از ورود به آیات ولایت و امامت باید روشن شود جایگاه رسول اکرم در تبیین و تفسیر آیات و توضیح شأن نزول آیات چیست. تا اینها برای ما روشن نشود، ما نمیتوانیم خیلی واضح و روشن به آیات استناد کنیم.
قرآن کریم کلیاتی از شریعت را بیان کرده است و تبیین و توضیح آن را به رسول اکرم واگذار کرده است. ما چندین آیه را مورد بحث قرار داریم من جمله آیه شریفه 44 از سوره مبارکه نحل که قرآن کریم میفرماید:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
عرض کردیم خداوند متعال خطاب به رسول اکرم میفرماید: باید آیات الهی را برای مردم تبیین کنی. خداوند متعال نفرموده "تلاوت" و "قرائت" کنی، بلکه "تبیین" غیر از آنهاست و به معنای شرح است.
شرح به این معناست که هدف از نزول آیه چیست، پیام آیه چیست، شأن نزول آیه چیست. آیه بعد آیه 64 است که خداوند متعال میفرماید:
(وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْکتابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدی وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُون)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها تبیین کنی و مایه هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان دارند.
سوره نحل (16): آیه 64
خداوند متعال به رسول گرامی اسلام میفرماید: در موارد اختلافی سخن تو در توضیح و تبیین قرآن کریم فصل الخطاب است.
ما عرض کردیم وقتی نبی گرامی اسلام در حال حیات بودند، مبین و مفسر قرآن کریم رسول اکرم بود. بعد از وفات رسول اکرم قطعاً اختلاف خیلی بیشتر میشود و طبیعتاً بیشتر هم شد و به یک مبین نیاز هست که جایگزین تبیین رسول اکرم باشد.
ما عرض کردیم در کتب شیعه و سنی به صورت مستفیض آمده است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمود:
«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»
تو بیانگر آن چیزی هستی که مورد اختلاف مردم هست.
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 132، ح 4620
حضرت به صراحت میفرمایند: یا علی! در موارد اختلافی یا سؤالات امت بیانگر شریعت تو هستی.
این روایت در کتب دیگر اهل سنت هم نقل شده است. از میان کتب شیعه هم «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الإرشاد» آن را مطرح کرده است. اینها مطالبی بود که در جلسه گذشته بیان شد.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. حال من میخواهم یک حدیث بسیار زیبایی که در منابع دیگر هم نقل شده و فکر میکنم جای آن همین جاست که از حضرتعالی در مورد این حدیث بپرسیم و بدانیم در کتب شیعه و اهل سنت وارد شده است یا خیر.
وجود نازنین نبی مکرم و معظم اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«علی منی کمنزلتی من ربی»
این حدیث برای خود من خیلی لذتبخش بود و از حضرتعالی درخواست میکنم قدری در خصوص این حدیث صحبت بفرمایید.
بررسی روایت «علی منّی کمنزلتی من ربّی» در کتب فریقین!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما احادیث زیادی داریم. مظلومیت امیرالمؤمنین این است که این احادیث حتی در مجامع شیعه هم گفته نمیشود یا کم گفته میشود. حضرتعالی که با همه بزرگان و علما نشست و برخاست دارید و خودتان هم طلبه فاضلی هستید.
ما از همه عزیزان دست اندرکار که دارند در جهاد تبیین کار میکنند تقاضا داریم که جایگاه امیرالمؤمنین روشن شود.
رسول اکرم این همه زحمت کشید و خون دل خوردند و امیرالمؤمنین را از دوران کودکی پرورش دادند. زمانی که امیرالمؤمنین غذا خوردن بلد نبودند، رسول گرامی اسلام غذا را در دهان خود میجویدند و در دهان امیرالمؤمنین میگذاشتند.
امیرالمؤمنین تا آخر عمر در تمام سفرها غیر از جنگ تبوک با رسول اکرم بودند. حضرت در جنگ تبوک بنا به مصالحی همراه رسول اکرم نرفتند، زیرا پیغمبر اکرم فرموده بودند: باید در مدینه یا تو بمانی یا من بمانم!
رسول گرامی اسلام فرمودند: یکی از ما دو نفر باید در مدینه بمانیم. وقتی من میروم جایگزین من تو هستی. ماندن علی بن أبی طالب در مدینه در زمان جنگ تبوک خود پیام خیلی عریض و طویلی دارد.
این حدیث در کتب اهل سنت به وفور آمده است. بنده تنها چند مورد را خدمت عزیزان اشاره میکنم. آقای «خوارزمی» متوفای 568 هجری یکی از علمای بزرگ اهل سنت است به طوری که «ذهبی» و دیگران از او تعریف و تمجید زیادی دارند. ایشان در کتاب «المناقب» این روایت را از قول خلیفه اول نقل کرده است و مینویسد:
«سمعت النبی یقول: علی منی بمنزلتی من ربی»
شنیدم که پیغمبر فرمود: نسبت علی به من همان نسبت من با خداوند است.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، ربیع الثانی 1414، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 297، ح 292
رسول گرامی اسلام به صراحت فرمودند: همان رابطهای که من با خداوند عالم دارم را علی بن أبی طالب با من دارد.
در خانه اگر کس است * یک حرف بس است
این روایت به این معناست که موقعیت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همان موقعیت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد خداوند عالم است.
آقای «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری کتاب «الصواعق المحرقه» را در رد شیعه نوشته است. ایشان در مقدمه این کتاب مینویسد: در مکه و اطراف مکه دیدم بعضی از جوانان اهل سنت رافضی میشوند. من این کتاب را نوشتم تا آنها رافضی نشوند.
در مقابل کتاب او باعث شد که هم جوانان شیعه در اعتقاداتشان راسخ باشند و هم اعتقادات جوانان اهل سنت را متزلزل کرد و وادار کرد تا بروند تحقیق کنند. ایشان در کتاب «الصواعق المحرقه» آورده است که «ابن عبدالبر» روایتی را نقل میکند و میگوید:
«وکان أبو بکر یکثر النظر إلی وجه علی»
ابوبکر دائم به صورت علی بن أبی طالب نگاه میکرد.
«فسألته عائشة»
عایشه گفت: چرا اینقدر به صورت علی بن أبی طالب نگاه میکنید؟
«فقال سمعت رسول الله یقول: النظر إلی وجه علی عبادة»
ابوبکر گفت شنیدم که پیغمبر فرمود: نگاه کردن به صورت علی بن أبی طالب عبادت است.
در مورد سند روایت آمده است:
«ومر نحو هذا وأنه حدیث حسن»
در روایت بعد آمده است که ابوبکر و علی بن أبی طالب به زیارت قبر پیغمبر اکرم آمدند. بحث سر این بود که چه کسی جلو برود. ابوبکر گفت:
«ما کنت لأتقدم رجلا سمعت رسول الله یقول فیه (علی منی کمنزلتی من ربی)»
من جلوتر از مردی نمیروم که پیغمبر در حق او فرمود: علی نسبت به من همان نسبت من با خداست.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 517، باب المقصد الخامس
به فرموده رسول اکرم جایگاه علی بن أبی طالب در نزد من همان جایگاه من در نزد خداوند است! خیلی عجیب است. وقتی انسان این روایات را میبیند نمیداند چکار کند. باید ببینیم این روایات چه پیامی دارد. جوانان اهل سنت باید در این زمینه قدری دقت کنند.
«مرحوم شیخ طوسی» هم در کتاب «أمالی» روایتی از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند و مینویسد:
«رَأَیتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ کفُّهُ فِی کفِّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ یقَلِّبُهُ»
روزی دیدم پیغمبر دست علی بن أبی طالب را در دستش گرفته و دستشان را میچرخاند.
«فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، مَا مَنْزِلَةُ عَلِی مِنْک»
من پرسیدم: یا رسول الله! جایگاه علی بن أبی طالب در نزد تو چگونه است؟!
«فَقَالَ: کمَنْزِلَتِی مِنَ اللَّهِ»
حضرت فرمود: جایگاه علی در نزد من همانند جایگاه من در نزد خداوند است.
الأمالی، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 226، ح 394
همچنین در کتاب «بشارة المصطفی» صفحه 294 همین روایت از قول «عبدالله بن مسعود» نقل شده است.
از میان علمای اهل سنت «طبری» در کتاب «ذخائر العقبی» صفحه 120 و کتاب «الریاض النضرة» جلد سوم صفحه 119 این روایت را نقل کرده است، اما این دو از «عبدالله بن مسعود» نقل نکردند بلکه از قول خلیفه اول نقل کردند.
در این روایات آمده است که خلیفه اول گفت من جلوتر نمیروم از کسی که پیغمبر اکرم فرمود: منزلت او در نزد من همانند منزلت من در نزد خداوند عالم است.
حال باید از این آقایان سؤال کرد که اگر علی بن أبی طالب چنین جایگاهی دارد، چرا باید بیست و پنج سال خاله نشین باشد و دیگران به خلافت برسند؟!!
در حالی که علمای اهل سنت نقل کردهاند که خلیفه اول گفت: من روایتی را نقل میکنم. اگر حق بود از خداوند است و اگر باطل بود از من و شیطان است و خدا و رسولش از آن بیزار هستند.
شما باید کسی که جایگاهش نسبت به پیغمبر اکرم مثل جایگاه پیغمبر اکرم در نزد خداوند است را به خلافت منصوب کنید، نه اینکه آن بزرگوار در خانه بنشیند و افراد دیگری که این جایگاه را ندارند میدان داری کنند.
نتیجه آن اختلاف هم این بود که حضرت فاطمه زهرا فرمودند: اگر امروز پایه گذار اختلاف شدید، این اختلاف تا قیامت در میان شما هست. همانطور که حضرتعالی هم اشاره کردید نزدیک به دو میلیارد مسلمان در دست شش میلیون یهودی اسیر هستند!
امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: اگر هر مسلمان یک لیوان آب بریزد، سیل خروشانی ایجاد خواهد شد که برای همیشه اسرائیل را نابود میکند.
همانطور که امروز میبینیم آقایانی که ادعا میکنند خودشان سنی هستند، نه تنها از فلسطین دفاع نکردند بلکه بعضی کشورها نظیر امارات برای کشتن فلسطینیها هم برای اسرائیل سلاح میفرستد و هم نیروی نظامی فرستاده است. این درد بزرگی است!
حال اگر آمریکا کمک میکند و اسلحه و نیرو میآورد و فرانسه و آلمان کمک میکند، از آنها توقعی نیست. در مقابل کشورهای اسلامی به اسرائیل کمک میکنند.
اخیراً چند روز است که مردم اردن تظاهرات میکنند به اینکه دولت میوه جات و سبزیجات اسرائیل را از اردن میفرستد و این صادرات را قطع کنند. همچنین بنزین اسرائیل از ترکیه تأمین میشود.
حال ترکیه زیاد ادعا ندارد، اما اردن دیوار به دیوار فلسطین هست به اسرائیل کمک میکند و میوه جات و سبزیجات اسرائیل را تأمین میکند!!
«اردوغان» مرد هزار چهره است و زیاد از ایشان توقعی نیست. او یک روز پشت سر «نتانیاهو» صحبت میکند و روز دیگر بازی دیگری میکند و به صورت زیرزمینی همه امکانات مردم مسلمان ترکیه را به اسرائیل میفرستد.
با بنزینی که ترکیه میفرستد و سوخت هواپیما را تأمین میکند، هواپیماهای اسرائیل به پرواز درمی آید. سوخت هواپیما توسط ترکیه است.
مسئله این است که عرض کردم حضرت صدیقه طاهره فرمودند: اگر امروز اختلافی آغاز کردید، آغاز آن با شماست اما پایان آن با شما نیست و این اختلاف تا قیامت ادامه پیدا خواهد کرد. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. این سؤال برای من پیش آمده است که شخصی همانند ابوبکر که آن روایت را از او خواندید آنطور به جمال امیرالمؤمنین نگاه میکند. انسان واقعاً متحیر میماند که غصب خلافت چه بود. شما که مقام و منزلت امیرالمؤمنین را میدانستید و این واقعاً درد است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حضرت امام سجاد (علیه السلام) در رابطه با حضرت سیدالشهدا میفرماید: بعد از اینکه در گودی قتلگاه امام حسین را به شهادت رساندند، عدهای با شمشیر و عدهای با نیزه میزدند. دردآور این بود که عدهای با عصا میزدند!!
آنها پیرمردانی سالخورده بودند که امکاناتی در اختیار نداشتند که اسلحه تهیه کنند. آنها برای کشتن امام حسین آمده بودند و از خانه یک عصا با خود آورده بودند. عدهای همان سنگ را هم نتوانستند تهیه کنند و با عصای دستی خودشان بر بدن مطهر حضرت سیدالشهدا میزدند و گریه میکردند که داریم فرزند پیغمبر اکرم را میکشیم. خیلی دردآور است. از یک طرف میکشند و از طرف دیگر گریه میکنند!!
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هشدار دادند و خطاب به مهاجرین و انصار فرمودند منتظر باشید:
«یوم حشرک فنعم الحکم الله والزعیم محمد والموعد القیامة»
بدانید روزی خواهد رسید که حاکم خداوند عالم است، پیشوا رسول اکرم است و وعده گاه ما قیامت است.
بلاغات النساء، نویسنده: ابن طیفور، وفات: 380، ص 14، باب کلام فاطمة بنت رسول الله
یعنی وکیل مدافع، رسول اکرم است، قاضی محکمه، خداوند عالم است و وقوع دادگاه در قیامت است. حاضرین این محکمه تمام خلایق اعم از جن و انس و اولین و آخرین هستند که شاهد این محاکمه هستند.
بعضی از علمای اهل سنت نظیر «آلوسی» در این خصوص عبارت «وا خجلتا» را به کار بردهاند. بعضی دیگر نظیر «مناوی» می گویند: فردای قیامت کسانی که در حق اهلبیت پیغمبر اکرم ظلم کردند، چه خجلت و افتضاحی به بار آوردهاند.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. یکی از احادیث زیبا و خاص و ویژهای که تا حالا نشنیدید را مطرح کردیم. «علی منی کمنزلتی من ربی»
حضرت استاد حدیث دیگری را هم میخواهم مطرح کنم. اگر به این حدیث هم اشاره کنید ممنونم. مطمئنم وقتی که دوستان عزیز بیننده هم این احادیث را میشنوند لذت میبرند و جگرشان خنک میشود، زیرا کمتر به این احادیث و روایات پرداخته شده است. در روایت آمده است:
«علی منی بمنزلة الرأسی من بدنی»
بررسی روایت «علی منی بمنزلة الرأسی من بدنی» در کتب فریقین!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خیلی روایت جالبی است، اما باید تأسف بخوریم که معمولاً این روایات گفته نمیشود. «خطیب بغدادی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 463 کتابی به نام «تاریخ بغداد» دارد که یکی از کتب معتبر درجه اول اهل سنت است.
ایشان در جلد هفتم صفحه 11 از قول «براء بن عازب» یکی از صحابی جلیل القدر پیغمبر اکرم روایتی نقل کرده است. «براء بن عازب» تأسف میخورد از اختلافی که میان صحابه ایجاد شده است. شخصی آمد و به او گفت:
«طُوبَی لک صَحِبْتَ النبی وَبَایعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»
خوشا به حالت که صحابه پیغمبر بودی و در زیر درخت در بیعت رضوان با حضرت بیعت کردی.
«فقال یا بن أَخِی إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»
براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو نمیدانی که ما بعد از پیغمبر چه بدعتها گذاشتیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1529، ح 3937
ایشان نقل میکند از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمود:
«علی منی بمنزلة رأسی من بدنی»
جایگاه علی بن أبی طالب نسبت به من به منزله سر نسبت به بدنم است.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 7، ص 11، ح 3475
این مسئله خیلی واضح و روشن است! آقای «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» نقل میکند و مینویسد:
«أخرج الخطیب عن البراء والدیلمی عن ابن عباس أن النبی قال (علی منی بمنزلة رأسی من بدنی)»
خطیب بغدادی از براء بن عازب و دیلمی از ابن عباس نقل میکند که پیامبر فرمود: جایگاه علی بن أبی طالب نسبت به من به منزله سر نسبت به بدنم است.
الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 366، الحدیث الخامس والثلاثون
اگر سر در بدن نباشد، بدن دیگر ارزشی ندارد! این تشبیهات و استعارههایی که رسول اکرم میآورد، خیلی تشبیهات باارزشی هستند.
رسول اکرم میفرماید: همانطور که سر من نقش سازندهای در بدن من دارد و اگر نباشد این بدن فاقد ارزش و حرکت است، اگر علی هم بعد از من زعامت جامعه را به دست نگیرد این جامعه به منزله یک تن بی سر هست. این روایت پیام بسیار تندی دارد.
آقای «مناوی» متوفای 1050 هجری که یکی از علمای بزرگ اهل سنت هست، در کتاب «فیض القدیر» مینویسد:
«علی منی بمنزلة رأسی من بدنی مبالغة فی شدة الاتصال واللصوق»
این عبارت که جایگاه علی بن أبی طالب نسبت به من به منزله جایگاه سر من نسبت به بدنم است، نشان از شدت اتصال و نزدیکی به پیغمبر اکرم است.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 357، باب 19 حرف العین
به گفته ایشان علی بن أبی طالب به قدری به پیغمبر اکرم متصل هست که حضرت این مبالغه را به کار بردهاند.
ایشان در ادامه مینویسد که «طبرانی» و دیگران آوردهاند که پیغمبر اکرم هفتاد نکته به امیرالمؤمنین فرمودند که به احدی آنها را بیان نکرده بودند.
ما روایتی هم از کتب شیعه میآوریم. ما عمدتاً مطالب را از کتب اهل سنت میآوریم و کارشناسان شبکههای وهابی می گویند: اگر کتابهای ما نبود شما از کجا میخواستید فضائل علی بن أبی طالب را اثبات کنید.
ما به خاطر اینکه این برچسب را به ما نزنند، روایاتی که از کتب اهل سنت میآوریم را از کتب شیعه هم میآوریم. این روش ما با تکیه بر آیه شریفه:
(وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَن)
و با آنها به طریقی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن.
سوره نحل (16): آیه 125
است. افزون بر اینکه فضائل و مناقب امیرالمؤمنین در کتابهای ما هست، در کتب اهل سنت هم هست. این افتخار شیعه است که حقانیت مذهب خود را از کتب شما هم اثبات میکند.
«شیخ طوسی» در کتاب «أمالی» روایتی از قول «مجاهد» و «ابن عباس» نقل میکند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«عَلِی مِنِّی بِمَنْزِلَةِ رَأْسِی مِنْ بَدَنِی»
جایگاه علی بن أبی طالب به من به منزله جایگاه سر من نسبت به بدنم است.
الأمالی، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 354، ح 732
آقای «مناوی» گفت که این تعبیر نشانگر شدت اتصال علی بن أبی طالب به پیغمبر اکرم است. چنین نیست بلکه بسیار فراتر از این است. بحث شدت اتصال امیرالمؤمنین به پیغمبر اکرم نیست، بلکه حضرت میخواهند از طرف مقابل بفرماید.
حضرت میفرماید: همانطور که سر من نسبت به بدنم نقش حساسی دارد و تن بدون سر فاقد ارزش است، اگر علی بن أبی طالب نباشد شریعت من روی هواست!
خداوند به شما جزای خیر عنایت کند که این روایات را یادآوری میکنید. یکی از توفیقاتی که خداوند به ما عنایت کرده است، این است که بنده حدود یازده هزار فایل آماده غالباً به صورت پاورپوینت دارم.
ما معمولاً در جلسات زمانی که بحث فقهی هم داریم، دوستان در وسط سؤالی میپرسند که مرتبط با بحث هم نیست و ما سریع فایل پاورپوینت و تصویر کتاب را نشان میدهیم.
بعضی از دوستان تعجب میکنند که چرا هر سؤالی میپرسیم شما آماده دارید. بنده می گویم: این فایلها نتیجه سالها تلاش بنده است. هرکسی هرچقدر تلاش کند، نتیجه تلاش خود را هم میبیند. البته این توفیقات از اوست و هرچه هست مال اوست.
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند * هرچه استاد ازل گفت بگو، می گویم
آنها به قدری از بی کسی سختی کشیدهاند و ما که کسی نیستیم را هم کسی حساب کردهاند و این کار را به عهده ما گذاشتند.
مجری:
حضرت استاد از شما ممنونم، بزرگوارید. خیلی عالی و لذتبخش بود برایمان. مردم عزیز و بینندگان نازنین پای «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» نشستهاید و دارید به نوعی عبادت هم میکنید.
شما در کنار اینکه دارید با دیدن این برنامه مفاهیم و اعتقادات و هرآنچه که دارید را افزایش میدهید، با مطالبی که بیان میشود به نوعی دارید عبادت خدا هم میکنید. زیرا گفتن و شنیدن فضائل مولا امیرالمؤمنین همگی عبادت است که ان شاءالله برای همه ما نوشته میشود.
هرکدام از این احادیث و روایاتی که میبینیم و میشنویم و به گوش دل و جانمان میپذیریم و حال دلمان خوب میشود، باعث میشود که وجودمان طراوت پیدا کند و دلمان آرام شود که آقا و مولایی داریم که زیر سایهاش هستیم.
ان شاءالله محبت و ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را پذیرفتیم و عاشق و ارادتمندان خودش و پدر و مادر و همسر و فرزندان عزیزش هستیم ان شاءالله تا قیامت.
مردم عزیز و بینندگان خوب و نازنین و باصفا و بامحبتان شاءالله زیر سایه اهلبیت باشید و شاکر خداوند باشید از اینکه خداوند متعال این همه لطف و عنایت و مرحمت شامل حال ما کرده است و ما شیعه و محب اهلبیت عصمت و طهارت هستیم.
برنامه زنده «حبل المتین» با موضوع درسهایی از امامت و ولایت پخش میشود و داریم در مورد احادیث ناب و جدید و درجه یکی که شاید بسیاری از ما تا به حال نشنیدیم بحث میکنیم که همه در شأن و منزلت مولا و آقاجانمان امیرالمؤمنین است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حضرتعالی فرمودید که یاد علی بن أبی طالب عبادت است. بنده یک لحظه سرچ کردم و دیدم ما حدود هشت فایل با تصویر کتاب در این زمینه داریم. در کتاب «مناقب علی بن أبی طالب» اثر «مغازلی» روایتی از قول عایشه نقل شده است که میگوید:
«زَینُوا مَجالِسَکمْ بِذِکرِ عَلِی»
مجالستان را با یاد علی بن أبی طالب زینت بدهید.
مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه؛ المؤلف: علي بن محمد بن محمد بن الطيب بن أبي يعلى بن الجلابي، أبو الحسن الواسطي المالكي، المعروف بابن المغازلي (المتوفى: 483هـ)، المحقق: أبو عبد الرحمن تركي بن عبد الله الوادعي، الناشر: دار الآثار – صنعاء؛ ص 281، ح 255
بهترین آرایش و زینت خانههایتان یاد امیرالمؤمنین است. کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 حدود دوازده روایت آورده است که مینویسد:
«النظر إلیها عبادة»
نگاه کردن به صورت علی بن أبی طالب عبادت است.
در ادامه مینویسد:
«عن عائشة قالت قال رسول الله ذکر علی عباده»
از عایشه نقل شده است که پیغمبر اکرم فرمود: یاد علی عبادت است.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 356
طبق فرمایش رسول گرامی اسلام اگر کسی از امیرالمؤمنین یاد کند، حرف بزند و حرف بشنود عبادت است. من میخواستم فرمایش حضرتعالی را مستند مطرح کنم.
مجری:
خیلی عالی، ممنونم. هر نکتهای که بگوییم حضرت استاد آن را به صورت مستند برای ما بیان میکنند. بسیار ممنون و سپاسگذارم. استاد روایت دیگری که میخواهم از حضرتعالی بپرسم و اسناد و مدارک آن را بفرمایید، حدیث «من اطاع علیا فقد اطاعنی و من فارق علیا فقد فارقنی» است.
بررسی روایت «من اطاع علیا فقد اطاعنی» در کتب فریقین!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
روی نقطه حساسی دست گذاشتید. اگر ما همین یک روایت را ملاک قرار بدهیم، برای ما کافی است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: حقانیت ما از آفتاب روشنتر است.
این روایت در منابع دست اول اهل سنت نقل شده است. در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد سوم صفحه 139 از قول «ابوذر» نقل شده است:
«قال رسول الله لعلی بن أبی طالب من أطاعنی فقد أطاع الله ومن عصانی فقد عصی الله»
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین فرمود: هرکسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و هرکسی با من مخالفت کند با خداوند مخالفت کرده است.
«ومن أطاعک فقد أطاعنی ومن عصاک فقد عصانی»
هر کس از تو اطاعت کند قطعاً از من اطاعت کرده است و هر کس معصیت تو را بکند معصیت من را کرده است.
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 139، ح 4641
آیا صحابه عصر نبوت این روایات را از رسول اکرم شنیدند یا نشنیدند؟! آیا برای روایاتی که شنیدند، چقدر بها دادند؟! «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم صفحه 135 این روایت را میآورد و مینویسد:
«وعن أبی ذر قال قال رسول الله لعلی یا علی من فارقنی فارق الله ومن فارقک یا علی فارقنی»
ابوذر نقل میکند که رسول اکرم به علی بن أبی طالب فرمود: یا علی! هرکسی از من جدا شود از خداوند جدا شده است و هرکسی از تو جدا شود از من جدا شده است.
«رواه البزار ورجاله ثقات»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 135، باب الحق مع علی رضی الله عنه
ما عرض کردیم وقتی روایتی از کتب اهل سنت میآوریم، از کتب شیعه هم نقل میکنیم تا نگویند که شما این روایات را در کتابهایتان ندارید.
در کتاب «معانی الأخبار» اثر «مرحوم شیخ صدوق» متوفای 381 هجری روایتی نقل شده است که رسول اکرم فرمود:
«أَیهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِیاً إِمَامُکمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیکم»
ای مردم! علی بن أبی طالب امام شما بعد از من و خلیفه من در میان شماست.
«وَ هُوَ وَصِیی وَ وَزِیرِی وَ أَخِی وَ نَاصِرِی»
حضرت در ادامه میفرماید:
«مَنْ أَنْکرَهُ فَقَدْ أَنْکرَنِی وَ مَنْ أَنْکرَنِی فَقَدْ أَنْکرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل»
هرکسی حقانیت علی را انکار کند حقانیت مرا انکار کرده است و هرکسی حقانیت مرا انکار کند خدا را انکار کرده است.
«وَ مَنْ أَقَرَّ بِإِمَامَتِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِی وَ مَنْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِی فَقَدْ أَقَرَّ بِوَحْدَانِیةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»
هرکسی به امامت او اقرار کند به نبوت من اقرار کرده است و هرکسی به نبوت من اقرار کند وحدانیت خدا را قبول کرده است.
«أَیهَا النَّاسُ مَنْ عَصَی عَلِیاً فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَل»
ای مردم! هرکسی از علی نافرمانی کند از من نافرمانی کرده است و هرکسی از من نافرمانی کند از خداوند نافرمانی کرده است.
«وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِیاً فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه»
هرکسی از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده است و هرکسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است.
«أَیهَا النَّاسُ مَنْ رَدَّ عَلَی عَلِی فِی قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَی وَ مَنْ رَدَّ عَلَی فَقَدْ رَدَّ عَلَی اللَّهِ فَوْقَ عَرْشِه»
ای مردم! هرکسی گفتار و کردار علی را رد کند گفتار و کردار مرا رد کرده است و هرکسی حرف مرا رد کند خدا را بر بالای عرش رد کرده است.
معانی الأخبار، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 372 و 373، ح 1
این روایات یک مورد و دو مورد نیست. آقای «احمد بن حنبل» متوفای 241 هجری در کتاب «فضائل الصحابه» جلد دوم حدیث 926 مینویسد پیابر فرمود:
«یا علی انه من فارقنی فقد فارق الله ومن فارقک فقد فارقنی»
یا علی! هر کس از من جدا شد از خداوند جدا شد و هر کس از تو جدا شد از من جدا شد.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 570، ح 962
«حاکم نیشابوری» هم در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 133 همین روایت را از قول «ابوذر» نقل میکند و مینویسد:
«قال النبی یا علی من فارقنی فقد فارق الله ومن فارقک یا علی فقد فارقنی»
پیغمبر اکرم فرمود: یا علی! هرکسی از من جدا شد قطعاً از خداوند جدا شده است و هر کسی از تو جدا شد قطعاً از من جدا شده است.
«صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 133، ح 4624
«طبرانی» متوفای 360 هجری در کتاب «معجم الکبیر» روایت مفصلی در رابطه با جیش یمن نقل میکند.
عدهای به مسجد آمدند و نزد پیغمبر اکرم از برخوردی که امیرالمؤمنین با «خالد» و سپاهیانش در یمن داشت، بدگویی کردند. حضرت در اتاق خود که در مجاورت مسجد بود حضور داشتند و این سخنان را شنیدند.
«فخرج مغضبا وقال ما بال أقوام ینتقصون علیا»
رسول اکرم با حالت غضب خارج شد و فرمود: این افراد را چه شده که دارند از علی بدگویی میکنند!
«من ینتقص علیا فقد انتقصنی ومن فارق علیا فقد فارقنی»
هرکسی از علی بدگویی کند از من بدگویی کرده است و هرکسی از علی جدا شود از من جدا شده است.
«إن علیا منی وأنا منه»
علی از من است و من از علی هستم.
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 6، ص 162، ح 6085
ما از اینطور روایات در کتب اهل سنت الی ماشاءالله داریم. همچنین در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد دوازدهم صفحه 423 حدیث 13559 همین عبارت از قول «عبدالله بن عمر» نقل شده است و مینویسد که پیغمبر اکرم فرمود:
«من فَارَقَ عَلِیا فَارَقَنِی وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 12، ص 423، ح 13559
ما در این زمینه مطلب زیاد داریم. بنده تنها روایتی هم از کتب شیعه بیاورم. «شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» صفحه 260 روایت مفصلی نقل میکند و مینویسد که حضرت فرمود:
«مَنْ أَحَبَّ أَنْ یتَمَسَّک بِدِینِی وَ یرْکبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ بَعْدِی فَلْیقْتَدِ بِعَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ لْیعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیوَالِ وَلِیهُ»
هرکسی دوست دارد به دین من تمسک بجوید و بر کشتی نجات من سوار شود، بعد از من به علی بن أبی طالب اقتدا کند و با دشمنان علی دشمن باشد و با دوستان علی دوست باشد.
«فَإِنَّهُ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی فِی حَیاتِی وَ بَعْدَ وَفَاتِی»
زیرا علی بن أبی طالب وصی و جانشین من بر امت من هست در زمان حیات من و بعد از وفات من.
«وَ هُوَ إِمَامُ کلِّ مُسْلِمٍ وَ أَمِیرُ کلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی»
او امام همه مسلمانان و مؤمنین بعد از من علی بن أبی طالب است.
«قَوْلُهُ قَوْلِی وَ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ نَهْیهُ نَهْیی وَ تَابِعُهُ تَابِعِی وَ نَاصِرُهُ نَاصِرِی وَ خَاذِلُهُ خَاذِلِی»
گفتار او گفتار من است، دستور او دستور من است، نهی او نهی من است، هرکسی از او تبعیت کند از من تبعیت کرده است، یاری دهنده او یاری دهنده من است و هرکسی او را خوار کند مرا خوار کرده است.
«ثُمَّ قَالَ ع مَنْ فَارَقَ عَلِیاً بَعْدِی لَمْ یرَنِی وَ لَمْ أَرَهُ یوْمَ الْقِیامَة»
سپس فرمودند: هرکسی بعد از من از علی بن أبی طالب جدا شود، در قیامت نه او مرا میبیند و نه من او را میبینم.
«وَ مَنْ خَالَفَ عَلِیاً حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّار»
هرکسی از علی بن أبی طالب مخالفت کند خدا بهشت را بر او حرام میکند و جایگاه او آتش جهنم است.
روایت بسیار مفصل است. رسول گرامی اسلام فرمودند: بعد از علی بن أبی طالب همین موقعیت را امام حسن و امام حسین و نُه تن از فرزندان امام حسین دارند. نهمین آنها حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است.
«طَاعَتُهُمْ طَاعَتِی وَ مَعْصِیتُهُمْ مَعْصِیتِی»
اطاعت این دوازده امام اطاعت من است و معصیت آنها معصیت من است.
«إِلَی اللَّهِ أَشْکو الْمُنْکرِینَ لِفَضْلِهِمْ وَ الْمُضِیعِینَ لِحُرْمَتِهِمْ بَعْدِی»
از دست کسانی که امامان بعد از مرا انکار میکنند و حرمت آنها را ضایع میکنند به خدا شکایت میکنم.
«وَ کفی بِاللَّهِ وَلِیا وَ نَاصِراً لِعِتْرَتِی وَ أَئِمَّةِ أُمَّتِی»
سپس میفرماید:
«وَ مُنْتَقِماً مِنَ الْجَاحِدِینَ لِحَقِّهِمْ وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُون»
کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 260 و 261، ح 6
ببینید چقدر زیباست! این روایات جگر انسان را صفا میدهد. انسان این روایات را میبیند و تأسف میخورد. یکی از بزرگان میگفت: مظلومیت امیرالمؤمنین این نبود که بیست و پنج سال خانه نشین شد، خانهاش به آتش کشیده شد و همسرش کتک خورد. مظلومیت امیرالمؤمنین این بود که مردم حضرت را نشناختند.
این مظلومیت در میان خود ما هم ادامه دارد. وقتی ما روایاتی در رابطه با جایگاه ائمه اطهار می گوییم، قبول آن برای بعضی از خودیهای ما هم خیلی سخت است.
من بارها به دوستان گفتم که اگر کسی بخواهد جایگاه اهلبیت را بشناسد، کتاب «مصباح الهدایة» اثر حضرت امام خمینی را مثل کتابهای پیچیده و سخت دانشگاهی بخواند تا بفهمد که جایگاه امیرالمؤمنین و ائمه اطهار چیست.
همچنین اگر کسی حوصله ندارد کتاب «مصباح الهدایة» را بخواند، کتاب «شرح دعای سحر» اثر امام خمینی را مطالعه کند.
اگر آقای اسماعیلی ماه مبارک رمضان مجری بودند، تلاش کنند از شرح امام خمینی بر دعای سحر استفاده کنند.
این کتاب نکاتی طوفانی دارد که شاید بتوان گفت کسی جرئت نکرده است از زمان ائمه اطهار تا الآن اینطور پرده را بالا بزند، زیرا میترسد متهم به غلو شود. ان شاءالله یاد عزیزانمان باشد در رابطه با آن فقرهای که میفرماید:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ مَشِیتِک بِأَمْضَاهَا وَ کلُّ مَشِیتِک مَاضِیة»
غوغا کرده است، به طوری که وقتی انسان این مطالب را میخواند مست میشود. ما چقدر از جایگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) بیگانه و ناآشنا هستیم و عمری هم زندگی کردیم.
وقتی جایگاه امیرالمؤمنین و اهلبیت (علیهم السلام) را در قیامت به ما نشان میدهند، تأسف میخوریم و می گوییم چقدر در حق خودمان ظلم کردیم!
تأسفها هیچ فایدهای ندارد. ما می گوییم: خدایا ما را به دنیا برگردان تا قدر علی بن أبی طالب را بهتر بشناسیم، اما هیچ فایدهای ندارد.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. ان شاءالله عنایت کنیم، توجه کنیم و به نکاتی که از زبان حضرت استاد گفته میشود دقت کنیم.
این نکات همگی ثمره و نتیجه پنجاه و شصت سال تلاش و کوشش و مجاهدت است که بیان میشود. ان شاءالله دوستان استفاده کنند و بهره ببرند.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای حسینیان از ساری بیننده بزرگوارمان روی خط ارتباطی برنامه هستند. آقای حسینیان خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای حسینیان از ساری – شیعه):
سلام علیکم، حالتان خوب است؟ شبتان بخیر. تشکر میکنم از برنامه بسیار خوبتان. من سؤالی داشتم که در رابطه با خمس است. میخواستم بگویم که زکات در چهارده جای قرآن کریم بیان شده است، اما خمس تنها یک بار در سوره انفال آمده است. میخواستم در این خصوص به من توضیح بدهید.
مجری:
خدا نگهدارتان باشد. آقای فراهانی بیننده بعدی ما از آشتیان روی خط ارتباطی هستند. آقای فراهانی سلام علیکم:
بیننده (آقای فراهانی از آشتیان – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت مجری گرامی و استاد قزوینی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سؤال بنده راجع به روایات حرمت قیام علیه حاکم جور است. با توجه به اینکه این روایات متواتر است و تواتر روایت نیاز به بررسی عقیده راوی ندارد.
این روایت مشخص میکند که پیغمبر اکرم چنین سخنی را فرموده است و بسیاری از علمای اهل سنت براساس آن فتوا صادر کردند. پاسخ استاد نسبت به اینگونه روایات چگونه است؟!
آیا عالمان که با توجه به این روایات حکم صادر کردند، انگیزه و غرض ورزی خاصی داشتند؟! اگر مدرکی هم هست بفرمایید. خیلی ممنون و متشکرم.
مجری:
استاد آقای حسینی از ساری این بحث را مطرح کردند که گفتند در قرآن کریم چهارده مرتبه موضوع زکات به شکلهای مختلف آمده است، اما در مورد خمس یک بار آمده است.
البته ایشان استدلال خودشان را گفتند که مربوط به غنائم جنگی است، والا موضوع جنگ نیامده است. غنائم آمده است که این خود بار دارد و حرف دارد. استاد در این خصوص توضیحاتی بفرمایید.
اشاره اجمالی به مسئله خمس در قرآن و کتب لغویین و مفسرین اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در پاسخ به این عزیزمان باید بگوییم که تنها این آیه نیست. در سوره مبارکه حشر آیه 6 و 7 آمده است:
(وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیر)
آنچه را خدا به رسولش از آنها (از یهود) بازگرداند چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید) نه اسبی تاختید و نه شتری، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط میسازد، و خدا بر هر چیز قادر است.
(ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کی لا یکونَ دُولَةً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکمْ وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقاب)
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش باز گرداند از آن خدا، و رسول، و خویشاوندان او و یتیمان، و مستمندان، و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) دست به دست میان ثروتمندان شما نگردد، آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید، و آنچه را از آن نهی کرده خودداری نمائید، و از مخالفت خدا بپرهیزید که خداوند شدید العقاب است.
سوره حشر (59): آیات 6 و 7
این آیات هم مربوط به خمس است. مهمتر از آن این است که فرقی نمیکند یک آیه باشد یا ده آیه باشد. ما در رابطه با حج هم یک آیه بیشتر نداریم و قرآن کریم میفرماید:
(وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنِ الْعالَمِین)
و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند، و هر کس کفر بورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانیده) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.
سوره آل عمران (3): آیه 97
همچنین در مورد بسیاری از موارد اصلاً آیه نداریم. در خصوص اینکه ایشان میگوید بعضی افراد گفتهاند این آیات مربوط به غنائم جنگی است، باید به روایتی اشاره کنم. در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که پیغمبر اکرم فرمود:
«فی الْمَعْدِنِ جُبَارٌ وفی الرِّکازِ الْخُمُسُ»
هرکسی معدنی را استخراج میکند، باید خمس آن را پرداخت کند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 545، باب 65
آیا معدن اشاره به جنگ دارد؟! آیا اشاره به غنائم جنگی است؟! همچنین در روایت دیگری آمده است:
«فی الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُ»
در عنبر و لؤلؤ خمس قرار دارد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 544، باب 64
آیا کسی که در دریا غواصی میکند و عنبر و لؤلؤ به دست میآورد، قتال و جهاد کرده است؟! این روایات در کتاب «صحیح بخاری» است. اگر قرار باشد که آیه شریفه:
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبِیل)
بدانید هر گونه غنیمتی به شما رسد خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.
سوره انفال (8): آیه 41
در رابطه با جنگ و غنائم جنگی باشد، آقایان این روایاتی که بیان شد را چطور میخواهند توجیه کنند؟!
مهمتر اینکه در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که بعضی از قبائل خدمت رسول اکرم میآمدند و میگفتند: فاصله ما با شما خیلی زیاد است. کفار مانع این هستند که ما خدمت شما بیاییم. ما چکار کنیم؟!
حضرت فرمود: شهادتین بر زبان جاری کنید، نماز بخوانید، زکات بدهید، روزه بگیرید و از درآمدتان خمس بدهید.
اگر بحث جنگ مطرح بود که این افراد نمیگفتند کفار مضر نمیگذارند ما خدمت شما بیاییم. ما در رابطه با دستور پیغمبر اکرم پیرامون خمس دادن الی ماشاءالله روایت داریم.
همچنین اینکه خمس در قرآن کریم به معنای غنیمت جنگی است کاملاً اشتباه است. آقایان به صراحت آوردهاند که کلمه «غنم» در کتب لغت اشاره به خمس دارد. در «کتاب العین» اثر «ابن خلیل فراهیدی» متوفای 175 هجری نسبت به «غنم» آمده است:
«والغُنْمُ: الفَوْزُ بالشیءِ فی غیرِ مَشَقّةٍ»
غنیمت یعنی رسیدن به منفعتی بدون سختی است.
کتاب العین، المؤلف: أبی عبد الرحمن الخلیل بن أحمد الفراهیدی، الناشر: دار ومکتبة الهلال، تحقیق: د.مهدی المخزومی ود. إبراهیم السامرائی، ج 4، ص 426، باب الغین
«ابن قتیبه دینوری» متوفای 275 هجری در کتاب «غریب الحدیث» مینویسد:
«والغنم فی اللغة الربح»
غنیمت در لغت به معنای سود است.
غریب الحدیث، اسم المؤلف: عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری، دار النشر: مطبعة العانی - بغداد - 1397، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عبد الله الجبوری، ج 1، ص 229، باب الغنیمة
«ابن منظور» در کتاب «لسان العرب» همین تعبیر را دارد. «فیروزآبادی» در کتاب «قاموس اللغة» همین عبارت را دارد. از میان علمای شیعه در کتاب «مجمع البحرین» آمده است: غنیمت در اصل فایده کسب و تجارت است.
ما در جایی نداریم که گفته باشد کلمه «غنم» تنها به معنای غنائم جنگی است. آقایان اگر از کتب لغوی مطلبی در این زمینه دارند بیاورند. در کتب تفسیری هم در کتاب «المحرر الوجیز» اثر «ابن عطیه أندلسی» متوفای 546 آمده است:
«والغنیمة فی اللغة ما یناله الرجل أو الجماعة بسعی»
غنیمت مالی است که انسان به صورت تنهایی یا دسته جمعی به دست بیاورد.
المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، اسم المؤلف: عبد الحق بن غالب بن عطیة الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان - 1413 هـ- 1993 م، الطبعة: الاولی، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ج 2، ص 528، باب الأنفال: (41)
«تفسیر ثعالبی» هم همین عبارت را دارد. «آلوسی» هم همین عبارت را دارد و در کتاب تفسیر «روح المعانی» مینویسد:
«وغنم فی الأصل من الغنم بمعنی الربح»
غنیمت در اصل به معنای بهره و سود بردن است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 10، ص 2، باب الأنفال: (41) واعلموا أنما غنمتم... ..
یکی از موارد غنیمت هم غنائم جنگی است، اما اصل غنیمت به معنای ربح و سود و استفاده مالی و کسب و تجارت است. اینکه می گویند آیه شریفه:
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ)
مربوط به جنگ است، نه لغت نویسان اهل سنت آن را قبول دارند و نه مفسرین و فقهای اهل سنت آن را قبول دارند. اینکه مینویسند: «وفی الرِّکازِ الْخُمُسُ» همگی خمس دارد را از کجا آوردهاند؟!
«مالک» در این زمینه مینویسد: جمیع جواهراتی که از زمین استخراج میشود خمس دارد. اگر کسی معدن طلا، نقره، جوهر یا آهن و مس و دیگر اشیاء دارد همگی خمس دارد. آیا این به این معناست که معدن چی ها با زمین قتال میکنند و این اشیاء را به غنیمت میگیرند؟! همچنین در روایت آمده که اگر کسی کار معدن انجام دهد، چه کم باشد چه زیاد باشد واجب است که خمس آن را بدهد. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
خیلی ممنونم. آقای فراهانی از آشتیان هم گفتند: حرمت قیام علیه حاکم جور در منابع اهل سنت روایت متواتر است. آیا واقعاً چنین چیزی است؟!
مسئله حرمت قیام علیه حاکم جور در منابع اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما در کتب اهل سنت مفصل در این زمینه روایت داریم. در کتاب «صحیح مسلم» روایتی از قول نبی گرامی اسلام نقل شده است. «حذیفه» نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمودند:
«یکونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یهْتَدُونَ بِهُدَای ولا یسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ»
بعد از من پیشوایانی میآیند که هدایت مرا قبول ندارند و به سنت من عمل نمیکنند و مردانی در آن قوم خواهند بود که قلوبشان قلوب شیاطین است که در جسم انسان هستند.
«قال قلت کیفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَکتُ ذلک»
گفتم: ای رسول خدا! اگر آن زمان را درک کردم چه کنم؟
«حذیفه» قبل از خلافت حضرت امیرالمؤمنین از دنیا رفته است.
«قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُک وَأُخِذَ مَالُک فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
حضرت فرمود: حرف شنوی داشته باش و از امیر اطاعت کن. اگر تو را زد و مالت را گرفت، بازهم وظیفهات این است که حرف شنوی داشته باشی و اطاعت کنی.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1476، ح 1847
ما از این روایات در کتب اهل سنت زیاد داریم. در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 1846 از قول «سلمة بن زید جعفی» از پیغمبر اکرم نقل شده است که حضرت فرمود: وظیفه شما اطاعت کردن از حاکم ظالم است و اگر گناه میکنند به گردن خودشان است.
جالب این است که روایت صحیحه ای از قول «ابن ابی شیبه» متوفای 235 استاد «بخاری» از قول خلیفه دوم نقل شده است که به «سوئد بن غفله» میگوید:
«إنی لا أدری لعلی أن لا ألقاک بعد عامی هذا»
من نمیدانم که بعد از امسال دوباره زنده هستم یا خیر.
«فاسمع وأطع وإن أمر علیک عبد حبشی مجدع»
اگر یک حاکم بیگانه حکومت تشکیل داد، از او حرف شنوی داشته باش.
«إن ضربک فاصبر وإن حرمک فاصبر وإن أراد أمرا ینتقص دینک فقل سمع وطاعة دمی دون دینی فلا تفارق الجماعة»
اگر این حاکم تو را زد صبر کن، اگر تو را از حق مسلم تو محروم کرد صبر کن. اگر این حاکم دستور ضد دینی به تو داد بگو چشم مطیع هستم، دین من فدای جانم.
الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 6، ص 544، ح 33711
این درست برخلاف فرمایش حضرت سیدالشهدا است که فرمودند:
«وَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً وَالْحَیاةَ مع الظَّالِمِینَ إِلا بُرْمًا»
مرگ و شهادت در برابر استبداد سعادت و زندگی در زیر بار ظلم ننگ است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 114، ح 2842
جالب این است که «خلال» متوفای 311 هجری این روایت را نقل میکند:
«فإن أمر علیک عبد حبشی مجدع فاسمع له وأطع وإن ضربک فاصبر وإن حرمک فاصبر وإن أراد أمرا ینقص دینک فقل سمعا وطاعة دمی دون دینی ولا تفارق الجماعة»
سپس مینویسد:
«إسناد هذا الأثر عن عمر رضی الله عن صحیح»
السنة، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن محمد بن هارون بن یزید الخلال، دار النشر: دار الرایة - الریاض - 1410 هـ - 1989 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عطیة الزهرانی، ج 1، ص 111، ح 54
در این روایت آمده است که اگر حاکم اسلامی دستور ضد دینی به تو داد از او اطاعت کنی! یک مرتبه دستور دادن در حد غیبت کردن و دزدی کردن است و یک مرتبه دستور دادن در حد نستجیر بالله آتش زدن قرآن کریم است. وقتی میگوید:
«وإن أراد أمرا ینقص دینک فقل سمعا وطاعة»
دستوری است که دین را تکه تکه میکند. مشخص است که مسئله بسیار فراتر از دستور به دزدی و آدم کشی است. حال ما نمیخواهیم خیلی زیاد مسئله را باز کنیم.
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز * ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
مجری:
ایشان سپس پرسیدند علمایی که این روایت را تأیید کردهاند، از روی غرض این کار را کردند یا خیر؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
زمانی که بنی امیه و بعد از آن بنی عباس روی کار آمدند، تمامی آنها افرادی بی دین و بی تقوایی بودند که اصلاً معتقد به دین نبودند.
یزید شراب میخورد و نماز صبح را چهار رکعت میخواند. وقتی به او اعتراض میکردند، میگفت: من امروز سرحال هستم. اگر میخواهید شش رکعت هم برایتان میخوانم!!
«ولید» به خلافت میرسد، به قرآن کریم تفأل می زند. وقتی آیهای برای او میآید، عصبانی میشود و خطاب به قرآن کریم میگوید: داری مرا تهدید میکنی؟!! او قرآن را میگذارد و با تیر قرآن کریم را تکه تکه میکند!!
علت آن توجیه عملکرد حاکمان بوده است. در کلیپی آمده است که «عبدالعزیز ریس» میگوید: اگر دیدید یک حاکم اسلامی در تلویزیون جلوی مردم زنا میکند و لواط میکند و شراب میخورد، شما نمیتوانید به او اعتراض کنید و در برابر او قیام کنید!
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنونم، بزرگواری فرمودید. واقعاً جای تأسف و تأثر دارد که این نگاههای این چنینی در برخی از منابع و روایات وجود دارد.
دوستان عزیز بسیار از شما ممنونم. عذرخواهی میکنم که اگر مخاطبی تماس گفتند که خدمتشان باشیم، اما فرصت نشد. ان شاءالله در برنامههای بعدی حتماً در خدمت شما مخاطبین عزیز خواهیم بود.
ممنونم از لطف و عنایت و مرحمت شما. در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید. خدانگهدارتان