2025 July 11 - جمعه 20 تير 1404
روایات نصب الهی حضرت امیرالمومنین علیه السلام
کد مطلب: ١٣١٧٤ تاریخ انتشار: ٢٥ فروردين ١٤٠٤ - ١٩:٠٠ تعداد بازدید: 102
دروس خارج » فقه الحکومه
روایات نصب الهی حضرت امیرالمومنین علیه السلام

(جلسه پنجاه و نهم 01 11 1403)

 
 
درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه پنجاه و نهم 01 11  1403)

موضوع:  روایات نصب الهی حضرت امیرالمومنین علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

مسئله اول: بررسی اجمالی روایت نهی از قیام در زمان غیبت

یک حدیث درمورد (کل رایة) هست که مطلق است.

«كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص295

اما چند روایت نیز هست که مقید است. مقید کرده است یعنی آن کسی که طاغوت است یا دعوت به طاغوت می کند. در مورد یمانی که قبل از ظهور است این همه تعریف و توصیف داریم. در مورد سید حسنی به همین شکل در رابطه با زید به همین شکل همه این ها قبل از قیام حضرت مهدی است.

اگر بنا باشد بگوییم «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏» همه این ها را می گیرد(صحیح نیست).

پرسش:

همه شان معارض دارند

پاسخ:

نه، مقید دارد. مطلقات مقید دارد ما باید مطلقات را حمل بر مقیدات کنیم و علاوه برآن، در خارج مواردی داریم که از طرف ائمه (علیهم السلام) تأیید و تمجید شده اند. یعنی با وجود این روایات ما نمی توانیم به آن روایات عمل کنیم.

 

مسئله دوم: تولد حضرت امیرالمومنین علیه السلام در داخل کعبه

پرسش:

استاد! در مورد شکاف خوردن خانه کعبه در هنگام تولد حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در منابع اهل سنت مطلبی است؟

پاسخ:

بهترین تعبیر از حاکم نیشابوری است که درباره اصل ولادت حضرت امیر سلام الله علیه در داخل کعبه است:

«فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص550، ح6044

ولی در مورد شکاف خوردن دیوار کعبه از منابع اهل سنت من چیزی ندیدم.

مسئله سوم: روایات نصب حضرت امیرالمومنین علیه السلام

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

بحث ما در رابطه با شبهات شبهه پراکنان داخلی (درون مذهبی) بود، می گویند رسول اکرم نفرمود حضرت علی خلیفه بعد از من است! بلکه فرمود خلیفه ای در میان منسوبین من «في أهلي» و امثال این ها است.

جلسه قبل بحث احادیث نصب را آوردیم عزیزان دقت کنند ببینند خودی های ما چه کار دارند می کنند؟! درحالی که نزدیک بیست و پنج - سی مورد واژه نصب آمده است

«نَصَبَنِي‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِوَلَايَتِي‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج30، ص315

رسول اکرم فرمود:

«أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ عَلِيّا»

«وَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ عَلِيّاً لِلنَّاسِ عَلَماً وَ أَجْعَلَهُ فِيهِمْ إِمَاماً وَ أَسْتَخْلِفَهُ‏ كَمَا اسْتَخْلَفَ الْأَنْبِيَاءُ مِنْ قَبْلِي أَوْصِيَاءَهُم‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص97

حدود سی مورد پیدا کردیم و تعدادی از این روایات هم صد در صد صحیح است.

ملاحظه بفرمایید آقای عابدینی که می گوید من اجازه اجتهاد دارم در همین بحث و نیز شش ساعتی که با او مناظره داشتیم برای ما یقین شد که اصلاً از الفبای اجتهاد اطلاعی ندارد!

 ایشان می گفت واژه نصب در احادیث ما نیامده است! کلمه نصب توسط بنی امیه جعل شده است. سوال کردم دلیل شما چیست؟ آیا روایتی دیده اید؟ گفت در روایت داریم بنی امیه ساب النبی را می کشتند! گفتم ساب النبی را می کشتند چه ربطی دارد به این که این ها مدعی نصب هستند؟!

علاوه بر این که بنی امیه، خلفای خودشان را بالاتر از پیغمبر می دانستند موارد متعددی از حجاج، عبد الملک و ... جمع کرده ام که می گفتند: ما «خلفاء الله» هستیم پیغمبر رسول الله بود رسول یعنی نامه رسان، مگر نامه رسان در مقایسه با خلیفه و جانشین چقدر ارزش دارد؟! نامه رسان اهمیتی ندارد! خلفای بنی امیه ادعا داشتند مقام شان خیلی بالاتر از پیغمبر است!!

خود پیغمبر را قبول نداشتند چه رسد به این که نصب را تأسیس کنند! تعدادی از قم آمده بودند برای این که به او (عابدینی) کمک کنند همه به او خندیدند که این چه اجتهادی است؟! حداقل سنی ها اجتهاد می کنند استحسان و قیاسی دارند این که بنی امیه «سابّ النبی» را می کشتند پس کلمه نصب حضرت امیر المؤمنین از این ها آمده است! یعنی چه؟ چه ربطی دارد؟!

این ها حضرت امیر المؤمنین را کشتند و به کشتنش هم افتخار می کردند آن وقت بگویند حضرت امیر المؤمنین منصوب پیغمبر است؟!

جزوه ای که ملاحظه می فرمایید جزوه ای است که خودش در اصفهان به من داد جدیداً هم چاپ شده است. می گوید:

«معلوم نیست که لفظ نصب، از امام صادر شده باشد. آنچه که بیان شد مربوط به وقتی است که در روایات صحیح یا متواتر اجمالی یا متواتر معنوی لفظ نصب به کار رفته باشد، در حالی که آنچه در این جا آمده، صحیح بودنش مورد خدشه است. اشکال: در بعضی از احادیث کلمه نصب وجود دارد مثلاً مرحوم صدوق در امالی آورده:

«يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْيَادِ أُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَنِي اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهِ بِنَصْبِ أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عَلَماً لِأُمَّتِي‏»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص126

(جلسه قبل هم آوردم در سه جا کلمه نصب آمده است)

وقتی بحث از نظر علمی حل شد و معلوم گشت که نصب تنها برای جبران منقصت است و حضرت علی کارش نقصی نداشت که بخواهد با نصب آن را جبران کند این گونه احادیث بر فهم راوی از کلام معصوم حمل می شود نه این که لفظ نصب از امام صادر شده باشد» !!

 (حال آنکه بر خلاف سخن اقای عابدینی) ما نزدیک به سی روایت داریم:

«فَنَصَبَنِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) بِغَدِيرِ خُم‏‏»

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص69

«أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي‏»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص148

«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص277

یعنی آیا راوی از قول پیغمبر جعل کرده که: «أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُم‏، أنْ أنْصِبَ خلیفَتکُم» ؟!!

همان حرفی که وهابی زدند کتاب اصول مذهب الشیعه دکتر ناصر الدین قفاری را ملاحظه بفرمایید قوی ترین کتاب ضد شیعه در این چهارده قرن است. در میان نزدیک به پنج هزار کتابی که علیه شیعه نوشته شده، رتبه اول را کتاب قفاری دارد سه جلد کتاب رساله دکترایش بود با هفتاد نفر کار کرده است. ملک فهد این رساله را رساله نمونه اعلام کرد و دستور به چاپ کثیر آن داد. اگر به همه کتابخانه های ممالک اسلامی که دست اهل سنت است بروید بلا استثناء کتاب اصول مذهب شیعه اثنی عشری قفاری را دارند.

حتی سال 91 آمریکا بودیم به کتابخانه کنگره رفتیم دیدیم آن جا هم در قفسه ها این کتاب قفاری وجود دارد!

 از مسئول کتابخانه که ایرانی بود سوال کردم از آیت الله مکارم چند کتاب دارید؟ در کامپیوتر جستجو کرد حدود سه یا چهار کتاب از ایشان داشتند آن هم ناقص بود مثلاً تفسیر نمونه هشت، نُه جلدش آن جا بود. از آیت الله سبحانی دو یا سه کتاب داشتند اما قفسه ها مملوّ از کتاب های وهابی ها بود.

مثل همین تعبیری که این آقا دارد همه این حرف ها را ایشان از ابن تیمیه و دیگران دارد نقل می کند چیز جدیدی نیست.

بعد جالب این است ایشان در آخر می گوید "پس ائمه منصوب نبودند" بنی العباس و بنی امیه را می آورد در پایان می گوید: "این روایات شما را فریب ندهد که تصور کنید ولی فقیه هم منصوب است."

 گفتم شیخ! شما اگر با ولایت فقیه مشکل داری بیا ادله ولایت فقیه، روایات و ... که آقایان دارند را نقد کن. شما می خواهی ولایت فقیه را زیر سوال ببری از ولایت پیغمبر شروع می کنی و می گویی پیغمبر هم ولایت نداشت یعنی پیغمبر حق حکومت نداشت! اگر مردم می خواستند حکومت تشکیل می داد اما از طرف خدای عالم، نبی مکرم هم حق و تأسیس حکومت نداشت. حضرت امیر المؤمنین وائمه علیهم السلام نیز این حق را نداشتند بنابراین ولی فقیه هم هیچ حق تأسیس حکومت ندارد!

عابدینی همان کاری که افرادی مثل احمد الکاتب کردند را می کند. از خلافت حضرت امیر المؤمنین شروع می کند و ولادت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را زیر سوال می برد، این که امام عسکری فرزندی نداشت و ... ولایت فقیه در قرن چهارم و پنجم تأسیس شده؛ پس ولایت فقیه یک چیز من در آوردی از سوی علمای شیعه است.

احمد الکاتب موضعش مشخص است به عربستان رفت و علیه شیعه موضع گیری کرد. به قول خودش می گوید من از خیلی از شیعه ها، شیعه تر هستم. به این شکل زیر برنامه ولایت نبی مکرم و ائمه را خالی می کنند تا مقدمه باشد برای زیر سوال بردن ولایت فقیه.

لذا یکی از مشکلات اساسی ما بحث خودی ها است. آقای عابدینی در دانشگاه و حوزه تدریس داشت، طلبه های اصفهان از شرمندگیش در آمدند به حجره اش ریختند هر چه کتاب بود بیرون ریختند. در صحبت هایش هم همیشه می گوید حوزه علمیه اصفهان از من دفاع نکرد، طلبه ها در حق من ظلم کردند. در بحثش با من هم همین را مطرح کرد. من هم در پاسخ گفتم: این که طلبه ها کار خوب یا بدی کردند به من مربوط نیست. آمده ام با شما بحث کنم حرف هایی که شما می زنید نه منشأ قرآنی و نه منشأ روایی دارد و نه سابقه این که یکی از فقها در طول چهارده قرن چنین برداشتی کرده باشند هست که بنی امیه، بنی العباس برای این که بگویند ما منصوب پیغمبر هستیم، گفتند حضرت علی ابن ابی طالب منصوب پیغمبر بوده است! به چه دلیل؟! برداشت خودم است! برداشت شما است؟! هزاران و میلیون ها نفر در طول تاریخ خلاف این برداشت را داشتند. هیچ مدرکی هم ندارید حداقل بگویید قیاس و استحسانی کردید از قرائن استفاده کردید با این که ایشان می گوید روایات سنداً صحیح است.

البته علم رجال هم بلد نیست دو، سه سوال رجالی کردم دیدم این آقا از الفبای رجال نیز خبر ندارد. آنجا درس خارج داشت الان هم در تلگرام برنامه ای دارد هر روز یکی، دو سخنرانی و برنامه می گذارد.

البته بعد از مناظره ما حاج آقای طباطبایی امام جمعه محترم اصفهان گفتند کلاً اطرافش خلوت شده از دانشگاه هم اخراجش کردند دیگر نگذاشتند دانشگاه تدریس کند از حوزه هم اخراجش کردند. الان در مسجد اعظم نجف آباد بعضی از شب ها سخنرانی می کند، سخنرانی هایش هم در تلگرام می گذارد البته برای من هم مرتب می فرستد.

 بعد این آقا مقاله ای نوشت و صحبتی کرد که همجنس بازان هم حق دارند نباید حق این ها را نادیده بگیریم! این ها تمایل به جنس مخالف ندارند با جنس موافق می خواهند مشکل شان حل بشود! همچنین ایشان مقاله شصت، هفتاد صفحه ای نوشت که سگ پاک است! ادله ای آورد بر این که هیچ دلیلی بر نجاست سگ نداریم!

دیگر این آیه را باید خواند:

(ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يسْتَهْزِئُونَ)

سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جايی رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به مسخره گرفتند!

سوره روم (30): آیه 10

پرسش:

افرادی که دیدگاه افراطی دارند این کارها را می کنند که وحدت ضرر نداشته باشد.

پاسخ:

نه، این ها ورشکستگان سیاسی هستند بحث وحدت نیست مُنی هایی که به خاطر وحدت یک انحرافاتی دارند مثل کمیلی و ... حساب شان جدا است. آن ها،‌ این ها را قبول ندارند و این ها هم آن ها را قبول ندارند.

این آقایان بعد از عزل آیت الله منتظری توسط امام و ... شروع کردند به انحاء مختلف علیه نظام، علیه ولایت فقیه قلم فرسایی کردن این نتیجه ورشکستگی سیاسی این ها است. و الا همین آقایان قبل از عزل آقای منتظری صحبت شان را ببینید دفتر تبلیغات در چند مجله اش مقاله هایی از ایشان چاپ کرده است حتی بعضی از مقالاتش به عربی ترجمه شده و در مجلات لبنان چاپ شد اما بعد از این قضیه آقایان صد و هشتاد درجه جهت را عوض کردند.

ما سه ساعت پیش از ظهر و سه ساعت بعد از ظهر با ایشان بحث داشتیم (شش ساعت تمام) طرفدارانش از خجالت سرشان را پایین انداختند در خروجی را یادشان رفت از کجا بیرون بروند! به قدری بحثش نادرست و غیر عاقلانه بود طرفدارهایش خجالت کشیدند.

من احساس می کردم حداقل چهار روایت و آیه می خواهد بیاورد اقوالی از بزرگان می خواهد بیاورد دیدم نه! مثل این که در روستایی رفته چهار تا پیر زن و پیر مرد آن جا نشستند دارد برای آن ها قصه می گوید! متن صحبتش را داریم در اینترنت سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نگاه کنید بحث های ما پیاده شده است.

البته به یکی از دوستان گفته بودم به صورت کتاب در بیاورند ولی نشد اگر هر کدام از دوستان قلم خوبی دارند بتوانند این را به صورت کتاب در بیاورند شاید ملاحظاتی هم ما داشته باشیم چون آن جا فرصت این که خیلی از مطالب گفته بشود نبود. ده دقیقه ایشان صحبت می کرد ده دقیقه ما صحبت می کردیم، در آن ده دقیقه ایشان دو، سه شبهه مطرح می کرد ما به یک شبهه می توانستیم جواب بدهیم.

اگر کسی از دوستان قلم خوبی دارد مناظره را بتواند به صورت روان در بیاورد خیلی عالی می شود.

مناظره ای در شبکه سلام با ملا زاده داشتیم یکی از دوستان ما به صورت کتاب در آورد چاپ شد. مناظره ای با مراد زهی از اساتید حوزه علمیه زاهدان داشتیم این هم به صورت کتاب چاپ شد اما این مناظره با این که اگر بخواهد چاپ بشود پانصد، ششصد صفحه خواهد شد تا به حال چاپ نشد ما هم به قدری گرفتار هستیم به این مسائل نمی رسیم.

در هر صورت ...

در بحث نصب معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) جلسه قبل مفصل روایاتی که در رابطه نصب از رسول اکرم، حضرت امیر المؤمنین، امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهم) است را آوردیم.

 حتی از اهل سنت داریم که مسئله نصب حضرت امیر (سلام الله علیه) توسط نبی مکرم انجام شد به امر الله هم بوده است.

 اما در رابطه با بحث خلیفتی آقایان می گویند حضرت امیر المؤمنین مدعی نبود من خلیفه پیغمبر هستم، خود را منتخب مردم می دانست! خلافت انتخابی را تأیید می کرد!

جلسه قبل روایتی را از کمال الدین خواندیم که در این جا در سه مورد: «خلیفتی فی أمتی، خلیفتی فیکم بعدی» به کار رفته است.

«عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص276

از ائمه (علیهم السلام) و نبی مکرم نام برد و هیچ شبهه ای در وثاقت روایت نیست.

روایت دیگری از امالی شیخ صدوق:

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي لَقَدْ سَعِدَ مَنْ تَوَلَّاكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ.»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص360

نمی دانم دیگر رسول خدا نصب حضرت علی را باید با چه بیانی بفرماید؟!

«وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي سَعِدَ مَنْ تَوَلَّاكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ.» این هم از نظر سند کاملاً صحیح است هیچ مشکلی نداریم جعفر ابن محمد ابن مسرور از مشایخ شیخ صدوق در موارد متعدد بر او ترضّی کرده و ترضّی شیخ صدوق را آقایان دلیل بر وثاقت گرفته اند.

 علاوه بر این که بعضی ها گفته اند جعفر ابن مسرور همان ابن قولویه صاحب کامل الزیارات است حسین ابن محمد ابن عامر ثقه است نجاشی می گوید:

«ثقةٌ له کتابٌ النوادر»

«عن عمِه» عمّ او عبد الله ابن عامر می شود نجاشی می گوید

«من وجوه أصحابِنا ثقةٌ»

رجال النجاشي‏؛ نويسنده: نجاشي، احمد بن على‏ (تاريخ وفات مؤلف: 450 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين بقم المشرفه‏، قم: 1365ش، ص218

محمد ابن ابی عمیر:

«أَجْمَعَ أَصْحَابُنَا عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ عَنْ هَؤُلَاء»

از اصحاب اجماع است اگر سند به آن جا برسد بعد از او نیازی به بررسی نیست چون علما گفته اند «أَجْمَعَ أَصْحَابُنَا عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ عَنْ هَؤُلَاء». البته آقای خویی این را قبول ندارد. علاوه بر این که ابن ابی عمیر جزء اصحاب اجماع است جز مشایخ الثقات هم هست. مشایخ الثقات را غالب فقهای ما قبول دارند که ابن ابی عمیر، صفوان ابن یحیی و احمد ابن ابی نصر بزنطی که شیخ طوسی در کتاب عدة الأصول دارد:

«محمد بن أبي عمير، وصفوان بن يحيى، وأحمد بن محمد بن أبي نصر وغيرهم من الثقات الذين عرفوا بأنهم لا يروون ولا يرسلون إلا عمن يوثق به وبين ما أسنده غيرهم، ولذلك عملوا بمراسيلهم إذا انفردوا عن رواية غيرهم»

كتاب: العدة في أصول الفقه (عدة الأصول) (ط.ج)؛ نويسنده: الشيخ الطوسي (وفات: 460)، تحقيق: محمد رضا الأنصاري القمي، قم: 1417م – 1376ش، ج1، ص154

روایات و مرسلات این سه نفر همه از ثقه بود یعنی اگر روایت به این سه نفر صفوان، بزنطی، ابن ابی عمیر رسید بعد از آن نیازی به بررسی سندی نداریم.

 آیت الله العظمی شبیری زنجانی و برخی بزرگان دیگر هم خیلی روی این تأکید دارند. البته مرحوم آیت الله خویی یک اشکالی دارد می فرماید ظاهراً نظر شیخ طوسی بر اصحاب اجماع است و حال آن که اصحاب اجماع با مشایخ الثقات زمین تا آسمان تفاوت دارند.

تعبیر در اصحاب اجماع عمدتاً از مرحوم کشی است، شیخ طوسی این عبارت ها را در رجال و عدّة الاصول خود هم ندارد اما این که می گوید «و أمثالُهُم» ازاین أمثالُهُم آیت الله خویی می خواهد مناقشه کند اما مناقشه ایشان ظاهراً وارد نیست و بزرگان ما هم از قرن دهم به این طرف عمل کردند.

البته این را هم عزیزان داشته باشند اول کسی که بحث رجالی را وارد فقه کرد مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب مجمع الفائدة و البرهان است. ایشان اولین نفری است که إن قلت و قلت رجال را وارد فقه کرده است. قبلاً بزرگان ما می گفتند این روایت صحیح، ضعیف، مرسل و ... است اما مقدس اردبیلی مباحث رجالی را وارد فقه کرد. البته ظاهر قضیه از فرمایشات شان استفاده می شود ایشان در بحث های رجالی خیلی مسلط نبود مثل شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه) که در رجال ایشان نیز خیلی مسلط نبود. آیت الله شبیری می گفتند: من کتاب رجال ایشان را در کتابخانه نجف مطالعه کردم. دیدم طلبه ما اطلاعات رجالیش بیشتر از شیخ انصاری است!

من از آیت الله سبحانی یا آقای استادی سوال کردم در کنگره شیخ انصاری که تمام آثار ایشان چاپ شد چرا رجال ایشان را چاپ نکردید؟ گفتند به قدری رجالش ابتدایی است دیدیم اگر این رجال را چاپ کنیم در حقیقت توهین به شیخ انصاری است ولذا در این کنگره، رجال ایشان را چاپ نکردند.

این ها خیلی زیاد مهم نیست بعضی از بزرگواران در رجال زیاد مسلط نیستند. به قولی نسیم اخباری گری به آن ها خورده است، اخباری ها رجال را حرام می دانند می گویند علم رجال، علم حرام است وقتی می گوییم فلانی ثقةٌ، فلانی کاذبٌ، کذابٌ و فلان؛ این یک نوع غیبت است! آبروی افراد را داریم می بریم!

من در کتاب المدخل إلی علم الرجال این بحث را مطرح کرده ام. پاسخ این است که ما اگر می گوییم فلانی کذابٌ، فلانی وضاعٌ فلان و فلان برای حفظ شریعت است. حفظ شریعت و حفظ آبروی شریعت به مراتب بالاتر و مهم تر از رعایت حفظ آبروی افراد است، افراد فدایی شریعت هستند. لذا ان قلت های ما در رجال نه تنها اشکال ندارد بلکه یکی از بهترین عبادت ها حساب می شود. مرحوم مقدس اردبیلی دو تا درس خارج داشتند، یک درس خارج برای عموم و یک درس خارج خصوصی داشتند. در درس خارج خصوصی ایشان دو تا شاگرد بیشتر نبود یکی صاحب مدارک و دیگری صاحب معالم پسر شهید ثانی بود این دو تا خرّیط شدند.

کتاب منتقی الجمان صاحب معالم پسر شهید ثانی را ملاحظه بفرمایید در رجال ایشان مثل یک غوّاص ماهر که در دریا بیفتد و به هر طرف شنا کند وارد شده است. شاید بگویم اولین کسانی که بحث رجالی استدلالی یا رجالی فقاهتی را پایه گذاری کرد این دو بزرگوار بودند مخصوصا صاحب معالم.

حدود سال 51 یا 52 بود هنوز کتاب منتقی الجمان چاپ نشده بود یک سال مشهد بودم در کتابخانه آستان قدس رضوی رفتم مخطوط این کتاب را گرفتم یک دور این کتاب را مطالعه کردم. من واقعا از این کتاب استفاده کردم این کتاب نو آوری هایی زیادی دارد. ولی اشکالی که برخی به ایشان دارند این است که روایات موثق را قبول ندارند منتقی الجمان فی احادیث الصحاح والحسان یعنی اگر در سند روایت یک نفر از غیر شیعه باشد ولو توثیق هم شده باشد می گویند این را قبول نداریم. راوی حتما باید شیعه دوازده امامی باشد این شیعه توثیق شده باشد یا ممدوح باشد هیچ فرقی نمی کند. هردو بزرگوار این نظر را دارند ظاهر قضیه این است که از استادشان مقدس اردبیلی این را دارند. کتاب مدارک را که آل البیت چاپ کرده نکات خیلی خوبی دارد، کسی که بخواهد بحث های رجالی استدلالی را به دست بیاورد خیلی قابل استفاده است.

 اگر کسی بخواهد اقوال را به دست بیاورد معتقدم اگر دوستان بتوانند کتاب مختلف الشیعه علامه حلی را مباحثه کنند خیلی خوب است. عقیده من این است کسی اگر یک سال مختلف الشیعه عمیقا مطالعه و مباحثه کند از ده سال درس خارج بیشتر جلو می رود این را تضمین می کنم. مرحوم علامه مسئله فقهی را اول مطرح می کند اقوال را می آورد. آیت الله بروجردی می فرمود تسلط بر اقوال نیمی از اجتهاد است. به عنوان نمونه در مورد دختری که رشیده است آیا اذن پدر در ازدواج ایشان شرط است یا شرط نیست؟ ایشان تعبیر می کند این از غامض ترین مسائل فقهی است. چرا؟ چون در هر طرف روایات صحیح داریم.

روایات صحیح متعدد داریم حتما اذن پدر و جد لازم است. روایات صحیح داریم بدون اذن پدر و بدون اذن جد می تواند ازدواج کند آقایان روی این مانده اند چه کار کنند! این جا علامه حلی به قدری زیبا وارد شده آدم وقتی می خواند روحش به پرواز در می آید.

دوستان سعی کنند در تعطیلی هایی که پیش می آیند این کتاب را ملاحظه بفرمایند کتاب مختلف الشیعه در نرم افزار مکتبه اهل بیت هم هست. اگر همین یک بحث را دوستان ببینند متوجه می شوند که علامه حلی (رضوان الله تعالی علیه) چقدر به بحث مسلط بوده است.

الان کامپیوتر، نرم افزار و اینترنت است با یک جستجوی مختصر اقوال به دست می آید، آن زمان کتاب های فقهی که شماره صفحه نداشتند با آن وضع بوده ایشان چقدر رحمت کشیده و مسلط بوده است.

 در فقه مقارن هم کتاب "منتهی المطلب فی تحقیق المذهب" ایشان اگرچه تا اخر کار نکرده است ولی به همان اندازه که کار کرده در فقه مقارن غوغا کرده است. قابل مقایسه با خلاف شیخ طوسی نیست. خدای عالم چه استعداد و توفیقاتی به این بزرگوار داده بود که این قدر موفق بوده و عمیق کار کرده است.

امیدوارم خدای عالم به همه ما از این توفیقات بدهد.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

 

 

 




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها