2025 July 11 - جمعه 20 تير 1404
آتش زدن احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط ابوبکر و عمر
کد مطلب: ١٣١٥٨ تاریخ انتشار: ٢١ فروردين ١٤٠٤ - ١٦:٥٢ تعداد بازدید: 123
دروس خارج » فقه الحکومه
آتش زدن احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط ابوبکر و عمر

(جلسه چهل و سوم 03 10 1403)

 
 

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه چهل و سوم  03  10  1403)

موضوع:  آتش زدن احادیث پیامبر اکرم توسط ابوبکر و عمر

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

در رابطه با خطبه 92 که حضرت فرمودند «دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي» یعنی  من را رها کنید و به دنبال شخص دیگری بروید؛ عرض کردیم در این جا حرف خیلی زیاد است.

 حضرت امیر (سلام الله علیه) در همین خطبه علت این قضیه را خیلی واضح و روشن مطرح می فرمایند. چند نکته مهم در این مورد است یک: شورش سیاست بازان و ریاست طلبان بود که حضرت می فرماید با این وضعی که من دارم می بینم «فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ»  چهره ها و رنگ های گوناگون می بینم امثال طلحه و زبیر دنبال این هستند در بیعت بر دیگران سبقت بگیرند تا امتیاز و مسئولیت بگیرند.

نکته دوم خیلی اساسی است «وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ»، در بیست و پنج سال خلفاء به خاطر انحرافی که در جامعه اسلامی ایجاد کردند، ابرهای تیره و تار کل فضای جامعه را فرا گرفته بود. روز روشن هم برای مردم تاریک بود.(همانطور که در خطبه 3 نهج البلاغه بصراحت فرموده است)

«وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ» عرض کردیم در صحیح بخاری در مورد ابو درداء دارد:

«دخل عَلَيَّ أبو الدَّرْدَاءِ وهو مُغْضَبٌ فقلت ما أَغْضَبَكَ فقال والله ما أَعْرِفُ من أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وسلم) شيئا إلا أَنَّهُمْ يُصَلُّونَ جميعا»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص232، ح 620

من از امت رسول الله جز چیزی که با هم جمع می شوند و نماز می خوانند نمی بینم.

 أنس غلام پیغمبر می گوید:

«ما أَعْرِفُ شيئا مِمَّا كان على عَهْدِ النبي صلى الله عليه وسلم قِيلَ الصَّلَاةُ قال أَلَيْسَ ضَيَّعْتُمْ ما ضَيَّعْتُمْ فيها»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص197، بَاب تَضْيِيعِ الصَّلَاةِ عن وَقْتِهَا، ح506

«لَا أَعْرِفُ شَيْئاً مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلَّا هَذِهِ الصَّلَاة»، از عصر پیغمبر جز این نماز چیز دیگری نیست.

روایت بعدی از شهاب الدین زُهری آخوند درباری متوفای 110 است که می گوید:

«دَخَلْتُ على أَنَسِ بن مَالِكٍ بِدِمَشْقَ وهو يَبْكِي فقلت ما يُبْكِيكَ فقال لَا أَعْرِفُ شيئا مِمَّا أَدْرَكْتُ إلا هذه الصَّلَاةَ وَهَذِهِ الصَّلَاةُ قد ضُيِّعَتْ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص198، ح507

مشخص است که انها هم این مشکل را درک می کردند و هم برای شان قابل تحمل نبود چراکه در زمان رسول الله بودند و آن همه زحمات، آن همه شهید و آن همه تلاش و سختی هایی که پیغمبر و صحابه مخلص کشیده بودند را دیده بودند اما در زمان خلفا می بینند که همه آنها هدر رفت لذا گفت: «لَا أَعْرِفُ شَيْئاً مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلَّا هَذِهِ الصَّلَاةَ وَ هَذِهِ الصَّلَاةُ قَدْ ضُيِّعَت‏»، در حقیقت قضیه را خیلی روشن می کند نبی مکرم در مواضع و امکنه مختلفی می فرماید:

«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعدي»

المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب عليه السلام؛ طبرى آملى كبير، محمد بن جرير بن رستم (وفات: ق 4)، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: كوشانبور، ص 559

کاملاً مشخص است «إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لن تَضِلُّوا بَعدی» آیا ضلالتی بالاتر از این هست که حتی نماز ضایع شد؟ یا در کتاب الأم شافعی تقریباً شاید کمتر از صحاح برای شان نیست، همه مذاهب قبول دارند تعبیر، تندتر از همه تعابیر است.

«أخبرنا الرَّبِيعُ قال أخبرنا الشَّافِعِيُّ قال أخبرنا إبْرَاهِيمُ عن وَهْبِ بن كَيْسَانَ قال رأيت بن الزُّبَيْرِ يَبْدَأُ بِالصَّلَاةِ قبل الْخُطْبَةِ ثُمَّ قال كُلُّ سُنَنِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم قد غُيِّرَتْ حتى الصَّلَاةِ»

الأم؛ اسم المؤلف:  محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204، دار النشر: دار المعرفة - بيروت - 1393، الطبعة: الثانية، ج1، ص235

ابن زبیر قبل از این که خطبه بخواند نماز می خواند چون حرف های بی اساس و ناراحت کننده می زد مردم حاضر نبودند پای حرف های عبد الله ابن زبیر بنشینند. اول نماز می خواند بعد خطبه می خواند تا این که مردم بنشینند و به حرف هایش گوش کنند. «قال كُلُّ سُنَنِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم قد غُيِّرَتْ حتى الصَّلَاةِ» همان «وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ» همه سنت پیغمبر مورد تغییر قرار گرفت حتی نماز!

پرسش:

خطبه نماز جمعه را می گوید به نمازهای دیگر کار ندارد؟

پاسخ:

معمولاً به نماز جمعه خیلی مقید بودند یعنی اگر برای نمازهای روزانه به مسجد نمی رفتند برای نماز جمعه حتما می رفتند. به قول معروف کسی روزه نمی گرفت اما سحری بیدار می شد گفتند تو که روزه نمی گیری برای چه سحری بیدار می شوی؟ گفت اگر سحری بیدار نشوم که دیگر مسلمان نیستم. بالاخره یک اثری از اسلام باید داشته باشم!

پرسش:

این کار ابن زبیر بر علیه خودش است خودش نماز و خطبه را تغییر داد.

پاسخ:

عبد الله زبیر عبارتی دارد _خدا از او نگذرد_ در مورد صلوات بر آل رسول الله که آن را ترک کرد گفتند، چرا ترک کردی؟ گفت وقتی من به پیغمبر و آل پیغمبر صلوات می فرستم، بنی هاشم از خوشحالی، گردن هایشان را بالا می برند لذا من می خواهم گردن شان شکسته بشود.

 وقتی حضرت امیر المؤمنین، امام مجتبی و امام حسین خانه نشین می شوند امثال این جانورها بالا می آیند. دیگر بحث حضرت امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام نیست بلکه بحث مبارزه با اصل شریعت و نبوت است.

 مغیره می گوید پدر من از پیش معاویه آمد دیدم خیلی ناراحت و عصبانی است گفتم چه شد؟ شروع کرد یک سری حرف هایی نسبت به معاویه زد، گفت من به معاویه گفتم از بنی هاشم چیزی نمانده است ظلم و جنایت نسبت به شیعه و بنی هاشم را بردار.

معاویه آهی کشید گفت شعبه! برادر من ابوبکر آمد و رفت جز نامی از او نماند، برادر دیگر من عمر آمد و رفت جز نامی از او نماند، عثمان آمد و رفت جز نامی از او نماند اما هر روز مردم بالای مأذنه ها «اشهد أن محمداً رسول الله»‌ می گویند!

«لَا وَ اللَّهِ إِلَّا دَفْناً دَفْناً.»

تا مادامی که نام رسول الله را از مأذنه نیندازم و دفن نکنم آرام نمی نشینم!

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج5، ص72

معاویه این بود.

 در صحیح بخاری از عمران ابن حصین متوفای 52 روایت است که حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در جنگ جمل نماز می خواند ویژگی های نماز حضرت امیر المؤمنین را می بیند و می گوید این نماز حضرت امیر المؤمنین ما را به یاد نماز پیغمبر انداخت. آن زمان وضع به این شکل بود. یعنی برنامه طوری است که از آثار نماز پیغمبر در 25- 26 سال هیچ چیز نماند.

«عن عِمْرَانَ بن حُصَيْنٍ قال صلى مع عَلِيٍّ رضي الله عنه بِالْبَصْرَةِ فقال ذَكَّرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً كنا نُصَلِّيهَا مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فذكر أَنَّهُ كان يُكَبِّرُ كُلَّمَا رَفَعَ وَكُلَّمَا وَضَعَ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص130، ح751

حتی الله اکبر گفتن بعد از رکوع و سجده را ترک کرده بودند. ببینید کار به کجا رسیده بود! حمد، سوره، تکتف، آمین و امثال این ها نمی خواهد بگوید، بلکه می گوید حتی الله اکبر گفتن را ترک کرده بودند! همه اینها درد است.

نمی دانم چه تعبیر کنیم، نمی خواهیم الفاظی به کار بریم که خدای ناکرده بوی اهانت به مقدسات اهل سنت داشته باشد. با همه این حال، بارها گفتیم توهین به مقدسات اهل سنت «ذنب لا یُغفر» است هیچ شکی نیست.

 اما حقایق را می گوییم، وقتی احادیث پیغمبر مورد هجوم قرار می گیرد یعنی اولین هجومی که آوردند تنها به خانه حضرت زهرا نیست چقدر درد آور است نمی دانم روی چه اصلی بود و بزرگان شان چه توجیهی دارند؟

 بارها این روایت را نشان دادیم تذکرة الحفاظ، جلد 1، صفحه 3 و 5

«قالت عائشة جمع أبي الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم وكانت خمسمائة حديث فبات ليلته يتقلب كثيرا قالت فغمني فقلت أتتقلب لشكوى أو لشيء بلغك فلما أصبح قال أي بنية هلمي الأحاديث التي عندك فجئته بها فدعا بنار فحرقها فقلت لم أحرقتها قال خشيب أن أموت وهي عندي فيكون فيها أحاديث عن رجل قد ائتمنته ووثقت ولم يكن كما حدثني فأكون قد نقلت ذاك فهذا لا يصح والله أعلم توفي الصديق رضي الله عنه لثمان بقين من جمادي الآخرة من سنة ثلاث عشرة وله ثلاث وستون سنة»

تذكرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ج 1، ص 5

پانصد حدیث بود البته این جا یک سوال دارم این که پانصد تا حدیث، حدیثی بود که ابوبکر از پیغمبر شنیده بود یا احادیثی بود که عایشه شنیده بود؟ چون ابن حزم اندلسی کل احادیث ابوبکر را کمتر از صد حدیث دانسته است و می گوید: شصت، هفتاد روایت از پیغمبر دارد. عایشه 2210 روایت از پیغمبر دارد. پانصد تا روایت چه است؟

ظاهر قضیه این است که روایات عایشه است از 2210 تا پانصد روایت در آمده 2210 روایت نقل شده است مشخص است که تمام روایاتی که آتش زدند همه مربوط به اهل بیت، خلافت حضرت امیر و فضائل اهل بیت علیهم السلام است و الا این ها با احادیث طهارت، نجاست، حیض و نفاس و امثال این ها هیچ کاری نداشتند چون ضرری برای این ها نداشت.

 از ابن ابی مُلیکه است:

«أن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم فقال إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أحاديث تختلفون فيها والناس بعدكم أشد اختلافا فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا فمن سألكم فقولوا بيننا وبينكم كتاب الله فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه»

تذكرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ج 1، ص 2

«فلا تحدثوا عن رسول الله» در همین جا یک رمزی است. می گوید: «أن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم فقال إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أحاديث تختلفون فيها» رمز است زیرا در مسائل طهارت و نجاست و... این ها اختلاف نداشتند.

ابتدای امر در این ها مشکل و اختلافی نبود. اختلاف عمدتا روی بحث خلافت و حقانیت اهل بیت علیهم السلام است.  «والناس بعدكم أشد اختلافا» شما که پیامبر را دیدید این همه اختلاف دارید «فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا» از پیامبر هیچ نقل نکنید.

«فمن سألكم فقولوا بيننا وبينكم كتاب الله» جناب اقای ابا بکر می‌ خواهیم! نماز صبح بخوانیم کجای قرآن نماز صبح آمده است؟! در کجای قرآن رکعات نماز آمده؟! در کجای قرآن (نحوه و تعداد) رکوع و سجود در نماز آمده است؟!

با این احادیثی که داریم:

«أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الصَّلَاةُ فَمَنْ أَجَابَ فَقَدْ سَهُلَ عَلَيْهِ مَا بَعْدَهُ وَ مَنْ لَمْ يُجِبْ فَقَدِ اشْتَدَّ مَا بَعْدَه‏»

جامع الأخبار( للشعيري)؛ نويسنده: شعيري، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مطبعة حيدرية نجف، بی تا، ص73

«أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا»

نام كتاب: فلاح السائل و نجاح المسائل‏؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: بوستان كتاب‏، قم: 1406ق، ص127

چه کار کنیم؟

بعد توجه بفرمایید ذهبی یک توجیه خیلی زشت و قبیحی دارد. می گوید:

«ولم يقل حسبنا كتاب الله كما تقوله الخوارج»

تذكرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ج 1، ص 3

پرسش:

با آیه (وَقُرْآنَ الْفَجْرِ) استدلال به نماز فجر می کنند.

پاسخ:

اولا شما بفرمایید کلمه نماز در کجای قرآن آمده است؟

پرسش:

در هیچ جا نیامده است.

پاسخ:

خدا اموات شما را رحمت کند! کلمه صلاة آمده، صلاة کلمه عام است عمدتا به معنای دعا است.

(إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)

خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مي‌فرستد؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم (فرمان او) باشيد.

سوره احزاب (33): آیه 56

(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيهِمْ)

از اموال آنها صدقه‌اي (بعنوان زکات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاک سازي و پرورش دهي! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن.

سوره توبه (9): آیه 103

کلمه صلاة را نمی توانم اثبات کنم در رابطه با نماز است.

بله:

«صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج82، ص279، باب 34 التشهد و أحكامه‏

بحث جدایی است. اصلا نماز را نمی توانم ثابت کنم که کلمه صلاة در رابطه با ارکان مخصوصه است.

پرسش:

((أَقِمِ الصَّلَاةَ)؛ یعنی نماز به پا دارید.

(أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا)

نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريکي شب [= نيمه شب‌] برپا دار؛ و همچنين قرآن فجر [= نماز صبح‌] را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است!

سوره اسراء (17): آیه78

پاسخ:

اقم الصلاة یعنی دعا بر پا کنید. اقم الصلاة را از کجا می خواهند بگویند نماز است؟ شما اگر سنت را کنار بگذارید از این اقم الصلاة که نماز خواندن با این ارکان مخصوصه است و قبل از پیامبر سابقه نداشت، چگونه متوجه می شوید؟

(أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا)؛ آی مردم دعا را صبح و شب بر پا کنید خدا روزی زیاد بدهد مشکلات تان بر طرف بشود. اقم الصلاة علی رسول الله، همان طوری که إن الله و ملائکته یصلون نبی علی النبی شما هم اقم الصلاة علی النبی!

در هر صورت...

ما اگر سنت را کنار بگذاریم نماز را نمی توانیم از قرآن ثابت کنیم. فرض کنید نماز را از قرآن در آوردید. نماز چه است؟ آیا این که مثلا دو رکعت نماز صبح می خوانیم سجده و رکوع دارد تشهد و سلام دارد وضو دارد این ها را شما از کجای قرآن در آوردید؟

دقت کنید می گوید ابوبکر گفت «بيننا وبينكم كتاب الله، ولم یقل حسبنا کتاب الله» نگفت حسبنا کتاب الله، كما تقوله الخوارج. ابوبکر نگفت حسبنا کتاب الله! آقای ذهبی! آقای عمر که حسبنا کتاب الله گفت! «وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»

آقای ذهبی! این چه حرفی است که می زنی؟! آدم احساس می کند این حرف شتر چران بیابانهای ریاض است آمده همه مردم را احمق فرض کرده می خواهد توجیه کند. این توجیه نادرست و احمقانه چیست؟!

«ولم یقل حسبنا کتاب الله» بفرمایید این هم رفیق (آقای ذهبی) یعنی عمر که در چند جای بخاری حسبنا کتاب الله از او نقل شده است.

«فقال عُمَرُ إِنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قد غَلَبَ عليه الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 5، ص 2146، بَاب قَوْلِ الْمَرِيضِ قُومُوا عَنِّي،باب شماره 17، ح5345

حالا قد غلب علیه الوجع را فاکتور می گیریم به ایشان تخفیف می دهیم. «وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» باز در جای دیگر:

«حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1612، ح4169

باز قول صحابه:

«فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 3، ص 1111، کتاب الجهاد، باب 172، ح2888

 این که خلیفه نگفت حسبنا کتاب الله کما تقوله الخوارج؛ این توهین به مقدسات خودتان است. ظاهرا ایشان فراموش کرده که خلیفه دوم حسبنا کتاب الله گفت که می گوید کما تقوله الخوارج.

بعد روایتی موجود است که آقایان صد در صد روی آن مانور می دهند رسول اکرم فرمود:

«لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا على أَرِيكَتِهِ»

بر تخت خلافت تکیه زده است

«يَأْتِيهِ أَمْرٌ مِمَّا أَمَرْتُ بِهِ أو نَهَيْتُ عنه فيقول لَا أَدْرِي ما وَجَدْنَا في كِتَابِ اللَّهِ أتبعناه»

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف:  محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت -  - ، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج5، ص110

ترمذی هم می گوید: «هذا حدیث حسن صحیح»

زمان خلیفه دوم را ملاحظه بفرمایید این خیلی درد است این که در زمان ابوبکر چه کار کردند و چه کار نکردند خطیب بغدادی که از استوانه علمی اهل سنت است می گوید:

«أخبرنا الحسن بن أبي بكر، أخبرنا أبو سهل أحمد بن محمد بن عبد الله بن زياد القطان، حدثنا عبد الله بن روح المدائني، حدثنا شبابة، حدثنا أبو زبر، حدثنا القاسم بن محمد، أن عمر بن الخطاب ، بلغه أنه قد ظهر في أيدي الناس كتب فاستنكرها وكرهها، وقال: « أيها الناس إنه قد بلغني أنه قد ظهرت في أيديكم كتب فأحبها إلى الله أعدلها وأقومها، فلا يبقين أحد عنده كتاب إلا أتاني به، فأرى فيه رأيي» قال: فظنوا أنه يريد أن ينظر فيها ويقومها على أمر لا يكون فيه اختلاف، فأتوه بكتبهم فأحرقها بالنار، ثم قال: «أمنية كأمنية أهل الكتاب؟»

تقييد العلم للخطيب البغدادي؛ اسم المؤلف: الخطيب البغدادي الوفاة: 463 هـ، دار النشر: دار إحياء السنة النبوية، چاپ دوم 1974، تحقیق یوسف العش، ج 1، ص 52

یک کتاب هایی دست صحابه است. این کتاب ها مورد انکار عمر است و کراهت دارد از اینکه کتاب ها برای مردم بیان شود. آیا خلیفه دوم از نماز، زکات، حج، طهارت و نجاست کراهت داشت؟! یا نه استنکار و کراهت او مربوط به مسائل حکومتی و خلافت است؟

وقال: «أيها الناس إنه قد بلغني ... فلا يبقين أحد عنده كتاب إلا أتاني به» تمام مردم هر کسی هر کتابی از احادیث پیامبر نوشته بیاورد «فأرى فيه رأيي» من می خواهم نظر خودم را هم بیاورم.

می خواهم در ضمن یک دائرة المعارفی ذیل احادیث حاشیه بزنم! «فأحبها إلى الله أعدلها وأقومها» معتدل ترین و با قوام ترین روایت ها را داشته باشیم.

 «قال: فظنوا أنه يريد أن ينظر فيها ويقومها على أمر لا يكون فيه اختلاف، فأتوه بكتبهم» تمام صحابه کتاب‌ ها را آوردند. «فأحرقها بالنار»!!

«ثم قال: «أمنيّة كأمنيّة أهل الكتاب؟» این درد است. آن جا آقای ابوبکر می گوید اختلاف می کنید. این جا ایشان می گوید «أمنيّة كأمنيّة أهل الكتاب؟» من می ترسم همان طور که اهل کتاب با همدیگر اختلاف دارند شما هم دچار اختلاف بشوید!

در کتاب جامع بیان العلم می گوید عمر بخشنامه کرد:

«من كان عنده شيء فليمحه»

هرکس روایت از پیامبر دارد باید تمام این ها را محو و نابود کند!

جامع بيان العلم وفضله؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد البر النمري الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت – 1398، ج 1، ص 65

طوری بود که صحابه با توجه به دستوری که داده بودند کسی کتابی را می دید در داخلش حدیث است تشت را پر از آب می کردند چون در آن زمان چاپخانه نبود و چاپ هم نبود با مرکب می نوشتند. کتاب را داخل آب می گذاشتند و مرکب ها را پاک می کردند.

از جمله صحابه عبدالله ابن مسعود است:

«أتى عبد الله بصحيفة فيها حديث فأتى بماء فمحاها ثم غسلها ثم أمر بها فأحرقت»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج5، ص301

اول این ها را با آب پاک کرد و بعد آتش آورد این ها را در داخل آتش انداخت و سوزاند. خود اهل سنت مانده اند قضیه چه است؟! این چه کاری بود که این ها بنیانگذاری کردند؟ در عصری که عبدالله ابن مسعود را به خاطر نقل حدیث شلاق می زنند. ابو درداء همین کسی که گریه می کرد را شلاق می زنند و زندانی می کنند.

عبدالله ابن مسعود و ابو درداء در زمان خلیفه دوم در زندان بودند بعد که عثمان خلیفه شد این ها را آزاد کرد. جرم شان چه بود؟! آیا این ها دزدی کرده بودند؟! زنا کرده بودند؟ نه! جرم شان نقل حدیث بود!

این نکته را عرض کنم که اهل سنت تا حدود سال 115 -120 نقل حدیث نداشتند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها