درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم
(جلسه سی و نهم 21 09 1403)
موضوع: مخالفت های صحابه با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
ملاحظه بفرمایید امیر المؤمنین (علیه السلام) زمینه ساز عمل به کتاب و سنت هستند. تاریخ مدینه منوره، وهابی ها می گویند این کتاب از تاریخ طبری برای ما اعتبارش بیشتر است و مقدم هم بوده، طبری متوفای 310 است و ابن شبه نمیری متوفای 262 است؛ یعنی معاصر امام عسکری و امام هادی (سلام الله علیهما) است.
از خلیفه دوم روایت نقل می کند:
«ثم أقبل علی فقال أما إن أحراهم أن ولیها»
شایسته ترین افراد اگر متولی خلافت بشود
أن یحملهم علی کتاب الله وسنة نبیهم صاحبک یعنی علیا»
تاریخ المدینة المنورة؛ اسم المؤلف: أبو زید عمر بن شبة النمیری البصری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت- 1417 هـ-1996 م، تحقیق: علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ج 2، ص 59، ح 1489
ابن عباس می گوید: تنها کسی که مردم را به کتاب الله و سنت نبی وادار می کند علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است.
همچنین حضرت امیر باعث هدایت مردم به صراط مستقیم است. روایت زیاد است از هر کدام یک نمونه آوردم مستدرک حاکم نیشابوری، جلد 3، صفحه 142 پیغمبر فرمود:
«وإن ولیتموها علیا فهاد مهتد»
اگر امیر المؤمنین را متولی امر کنید یعنی بیعت کنید و زیر بار ولایت علی بروید.
«یقیمکم علی صراط مستقیم»
همه شما را به صراط مستقیم هدایت می کند!
این فرمایش پیغمبر است
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 153، ح 4685
بعد جالب این است در کتاب بحر الزخار بزّار که متوفای 292 و قبل از طبری است
«إِنْ تَسْتَخْلِفُوهُ وَلَنْ تَفْعَلُوا یسْلُک بِکمُ الطَّرِیقَ وَتَجِدُوهُ هَادِیا مَهْدِیا»»
البحر الزخار؛ اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم – بیروت، المدینة - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ج 7، ص 299، ح 2895
اگر زیر بار خلافت حضرت علی بروید گرچه زیر بارش نمی روید -با «لَنْ» خیلی عجیب است -
«وَ مَا أَرَاكُمْ فَاعِلِينَ، يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيم» تمام شما را به صراط مستقیم وادار می کند «وَ تَجِدُوهُ هَادِياً مَهْدِيّا»
عبارت دیگر از خلیفه دوم است در جلد 3، صفحه 101
«لو ولوها الأصیلع کیف یحملهم علی الحق وإن حمل علی عنقه بالسیف»
المستدرک علی الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 101، ح 4526
یأصیلع، یعنی کسی که دو طرف پیشانیش مو ندارد بعضی ها همه پیشانی شان مو دارند قسمت هایی که مو ندارد «أصلع» می گویند «كَيْفَ يَحْمِلُهُمْ عَلَى الْحَق»، چطور مردم را به حق وادار می کند.
انساب الأشراف بلاذری، جلد 1، صفحه 255
«لو بایعوا علیاً لأکلوا من فوقهم ومن تحت أرجلهم»
أنساب الأشراف؛ اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 1، ص 255، باب أمر السقیفة
اگر با حضرت علی بیعت کنند دنیای مردم آباد است، یعنی حضرت علی تمام درآمدهای خدا دادی را بطور مساوی میان مردم تقسیم می کند همان طوری که در دوران خلافت پنج ساله اش همین کار را کرد. در بلاغات النساء ابن ابی طیفور متوفای 280 -همه مال قبل از سیصد هستند- از حضرت صدیقه طاهره نقل شده است:
«و يا لله لو تكافئوا على زمام نبذه رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) لسار بهم سيرا سجحا ... و لفتحت عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ»
اگر زیر بار خلیفه ای که پیغمبر معین کرد بروید تمام برکات آسمان را برای شما نازل می کند!
بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور(المتوفى:280هـ)، ج1، ص 9
از این بهتر؟ جالب این است مصنف عبد الرزاق صنعانی می گوید نبی مکرم فرمود:
«أما والذی نفسی بیده لئن أطاعوه لیدخلن الجنة أجمعین أکتعین»
قسم به خدایی که جانم در دست اوست، دست جمعی همه را وارد بهشت می کند.
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 11، ص 318، ح 20646
پس ولایت علی باعث هدایت، صراط مستقیم، رفاه دنیوی و برکات آسمانی آخرش هم رفتن به بهشت است. دیگر چه می خواهیم؟!
جالب این است که نبی مکرم در چند روایت آورده است البته در تلخیصش نیاوردم مسند احمد، جلد 1، سندش هم می گوید صحیح است
«وان تُؤَمِّرُوا عَلِیا رضی الله عنه وَلاَ أُرَاکمْ فَاعِلِینَ تَجِدُوهُ هَادِیاً مَهْدِیا یأْخُذُ بِکمُ الطَّرِیقَ الْمُسْتَقِیمَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 108، ح 859
چندین روایت به این مضمون داریم اگر تحت عمارت و ولایت حضرت علی بروید گرچه می دانم نمی کنید تَجِدُوهُ هَادِیاً مَهْدِیا یأْخُذُ بِکمُ الطَّرِیقَ الْمُسْتَقِیمَ»، بحث شیعه، سنی نیست، کاری به شیعه و سنی نداریم.
نبی مکرم می فرماید اگر هدایت می خواهید علی، بهشت می خواهید علی، دنیا هم می خواهید علی هر کس شیعه، سنی فرمایش پیغمبر را عمل کرد به رستگاری رسید. اختلاف به خاطر این است که زیر بار حرف پیغمبر نمی روند.
احمد ابن حنبل:
«وان تُؤَمِّرُوا عَلِیا (رضی الله عنه) وَلاَ أُرَاکمْ فَاعِلِینَ»
گرچه می دانم نمی کنید -خیلی درد است-.
یا عبارتی که دارند:
«ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قومٍ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي»
كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى؛ ج2، ص 569
علی، مردم در دل شان کینه هایی دارند این کینه ها را بعد از من ظاهر می کنند
«أن الأمة ستغدر من بعدي»
بعد از من امت در حق تو خیانت می کند!
هر دو سند صحیح است واضح و روشن است بازی در آوردند آن چه که نبی مکرم فرموده بود عمل نکردند. «ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قومٍ» -مسند أبو یعلی، متوفای 307- علی جان کینه هایی در سینه اقوامی می بینم که «لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي» چقدر این روایت ها گویا است؟
البته درد این است که در زمان نبی مکرم با خود پیغمبر مخالفت ها شروع شد درد این جا است!
پرسش:
همه شان هدایت نیافتند.
پاسخ:
نه، عده ای بودند که هدایت یافتند. کتاب المحلیٰ ابن حزم اندلسی را ببینید، ابن تیمیه می گوید ابن حزم اندلسی جز روایات صحیح نمی آورد، جلد 11، صفحه 224 کتاب الحد، باب حد المرتد کسانی که در جنگ تبوک می آمدند می خواستند پیغمبر را ترور کنند چه کسانی بودند؟ تنها کتاب از اهل سنت است که اسامی منافقینی که می خواستند پیغمبر را ترور کنند آورده است.
ابن حزم می گوید: «أَنَّ أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبی وَقَّاصٍ رضی الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبی صلى الله علیه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ فی تَبُوکَ»
«وأما حَدِیثُ حُذَیْفَةَ فَسَاقِطٌ لأَنَّهُ من طَرِیقِ الْوَلِیدِ بن جُمَیْعٍ وهو هَالِکٌ وَلاَ نَرَاهُ یَعْلَمُ من وَضَعَ الحدیث فإنه قد رَوَى أَخْبَارًا فیها أَنَّ أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبی وَقَّاصٍ رضی الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبی صلى الله علیه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ فی تَبُوکَ»
بعد می گوید:
«وَهَذَا هو الْکَذِبُ الْمَوْضُوعُ الذی یَطْعَنُ اللَّهُ تَعَالَى وَاضِعَهُ فَسَقَطَ التَّعَلُّقُ بِهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»
المحلى؛ اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت ، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 11، ص 224
او هالک است روایتش قبول نیست و حال آن که این آقا از روات صحیح مسلم است. مراقب باشند مخصوصاً دوستانی که در مناطق تلفیقی شیعه و سنی هستند نقل کردن این ها فتنه دارد باید خیلی مراقب باشند.
«وأمّا حديث حذيفة، فساقط؛ لأنّه من طريق الوليد بن جميع، وهو هالك، ولانراه يعلم من وضع الحديث فإنّه قد روي أخباراً فيها: أنّ أبابكر وعمر وعثمان وطلحة وسعد بن أبي وقّاص (رضی الله عنهم)»، خیلی جالب است رضی الله عنهم هم می گوید دست شان درد نکند! «أرادوا قتل النبي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وإلقاءه من العقبة في تبوک»
در مورد ولید ابن جمیع ملاحظه بفرمایید تاریخ ثقات عجلی که از بنیانگذاران رجال اهل سنت و متوفای 261 است می گوید:
«وليد بن عبد الله بن جميع الزهري مكي ثقة»
معرفة الثقات؛ العجلي وفات: 261، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1405، ناشر: مكتبة الدار، المدينة المنورة، ج 2، ص 342
ثقات ابن حبان که تمام راویان ثقه را جمع کرد جلد 5، صفحه 494 «ثقةٌ»؛ یحیی ابن معین:
«أنه قال: الوليد ابن جميع ثقة»
الجرح والتعديل؛ المؤلف: الرازي (وفات: 327) چاپ: الأولي، سال چاپ: 1371 - 1952 م، چاپخانه: مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانية، بحيدر آباد الدكن، الهند، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، ج 9، ص 8
می گویند کسی که یحیی ابن معین توثیق کرد تضعیف هیچ احدی تأثیر ندارد.
ذهبی در تاریخ اسلام:
«و َثقَهُ ابو نُعیم»
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 9، ص 66
مزّی و ابن حجر می گویند از رجال بخاری و رجال صحیح مسلم است این ها می گویند تمام روات صحیح بخاری و صحیح مسلم بلا استثناء همه ثقه هستند.
این هم عبارت صحیح مسلم، البته همین تعبیر آن جا است. ولی صحیح مسلم نمی دانیم چه اسمش را بگذاریم دارد:
این عبارت صحیح مسلم است:
«حدثنا زُهَیْرُ بن حَرْبٍ حدثنا أبو أَحْمَدَ الْکُوفِیُّ حدثنا الْوَلِیدُ بن جُمَیْعٍ حدثنا أبو الطُّفَیْلِ قال کان بین رَجُلٍ من أَهْلِ الْعَقَبَةِ وَبَیْنَ حُذَیْفَةَ بَعْضُ ما یَکُونُ بین الناس فقال أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ کَمْ کان أَصْحَابُ الْعَقَبَةِ قال فقال له الْقَوْمُ أَخْبِرْهُ إِذْ سَأَلَکَ قال کنا نُخْبَرُ أَنَّهُمْ أَرْبَعَةَ عَشَرَ فَإِنْ کُنْتَ منهم فَقَدْ کان الْقَوْمُ خَمْسَةَ عَشَرَ وَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّ أثنى عَشَرَ منهم حَرْبٌ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ فی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ وَعَذَرَ ثَلَاثَةً قالوا ما سَمِعْنَا مُنَادِیَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ولا عَلِمْنَا بِمَا أَرَادَ الْقَوْمُ وقد کان فی حَرَّةٍ فَمَشَى فقال إِنَّ الْمَاءَ قَلِیلٌ فلا یَسْبِقْنِی إلیه أَحَدٌ فَوَجَدَ قَوْمًا قد سَبَقُوهُ فَلَعَنَهُمْ یَوْمَئِذٍ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص2144، ح2779
ولی ابن حزم از چهارده نفر، فقط اسامی پنج نفر را آورده، اسامی آن ها را نیاورده بعد گفت «وَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّ أثنى عَشَرَ منهم حَرْبٌ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ فی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»
همین را ابن حزم خیلی واضح و بی پرده مطرح کرده است اگر بنا باشد به این شکل باشد راوی صحیح مسلم می شود «هالکٌ ضعیفٌ» دیگر برای اهل سنت سنگی روی سنگ بند نمی آید!
همچنین فایلی دارم که خیلی رویش کار کردم مخالفت صحابه با نبی مکرم در حیات پیامبر اکرم. این را بارها گفتم اختلاف ما با اهل سنت نه غدیر است نه حدیث منزلت است نه حدیث خلافت و نه حدیث دار است. اختلاف اساسی ما با آن ها بحث صحابه و اهل بیت است اگر ما این اختلاف را بتوانیم حل کنیم همه چیز حل است او می گوید:
«أصحابی کلُهم عدول، مِن أهل الجنة»
«والصحابة کلّهم عدول»
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج2، ص152، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
بلکه فوق عدول هم هستند، ما می گوییم ائمه (علیهم السلام) ملکه عصمت دارند گناه نمی کنند ولی این آقایان می گویند صحابه گناه می کنند ولی خدای عالم قبل از این که گناه کنند می گوید همه را بخشیدم!! حال دیگر این چه صیغه ای است ما نفهمیدیم؟!
«اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ»
هر چه می خواهید انجام بدهید
«فَقَدْ غُفِرَ لَكُمْ»
با کلمه قَدْ تحقیقیه؛ سفیان ثوری می گوید:
«و أي إسنادٍ هذا»
چه سند مبارک و خوبی است!
ابن حجر می گوید:
«فإنهم لم یزالوا علی أعمال أهل الجنة إلی أن فارقوا الدنیا»
تمام این ها مشغول عمل بهشتی بودند تا از دنیا رفتند!
فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 8، ص 635، ح 4608
بدر الدین عینی هم همین طور ابن حزم
«کُلُهم عدولٌ فاضلٌ مِنْ أهلِ الجَنة»
قرطبی:
«فالصحابة کلهم عدول اولیاء الله تعالی واصفیاؤه وخیرته من خلقه بعد انبیائه ورسله. هذا مذهب اهل السنة والذی علیه الجماعة من ائمة هذه الامة»
الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی)؛ المؤلف: قرطبی، محمد بن احمد، دار النشر:دار الشعب – القاهرة، ج۱۶، ص۲۹۹
همه شان اولیاء خدا هستند.
در رابطه با بحث خلافت و امامت دلیل درست و حسابی نه از قرآن دارند نه از سنت دارند چون هر چه گفتند مرحوم سید مرتضی در کتاب الشافی پنبه اش را زده است یعنی چیزی برای شان باقی نگذاشته است. اگر هم باقی مانده مرحوم شیخ طوسی در تلخیص الشافی آن باقیمانده را هم زده است. می گویند چون صحابه به ابوبکر می گفتند:
«یا خلیفةَ رسول الله»!
و چون صحابه آدم های صادقی هستند دروغ نمی گویند گناه هم نمی کنند گناه هم کنند خدا می بخشد این که «یا خلیفةَ رسول الله» می گویند پس حتما ابوبکر خلیفه پیغمبر بوده!! چه دلیل مضحکی!! مرغ پخته به این دلیل می خندد. دلیل شما چه است؟
«أن الاصل ... اجماع الصحابة علی ثبوت الامامة بالاختیار»
تفتازانی:
«کیف خفي علی الکبار من الانصار والمهاجرین»
همه می گویند در قرآن
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ)
پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانی که به نيکی از آنها پيروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت
سوره توبه (9): آیه 100
(أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ)
(آری،) مؤمنان حقيقی آنها هستند؛ برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و برای آنها، آمرزش و روزی بی نقص و عيب است.
سوره انفال (8): آیه 4
اگر این همه آیه در رابطه با صحابه داریم در کنارش هم این آیات مذمت صحابه را هم داریم:
(إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ)
اگر شخص فاسقی خبری برای شما بياورد
سوره حجرات (49): آیه 6
(فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يوْمِ يلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يكْذِبُونَ)
اين عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دل هايشان برقرار ساخت. اين به خاطر آن است که از پيمان الهی تخلف جستند؛ و به خاطر آن است که دروغ می گفتند.
سوره توبه (9): آیه 77
(وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا)
و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود در آوريد که اين کار نزد خدا بزرگ است!
سوره احزاب (33): آیه 53
طلحه آمد گفت پیغمبر از دنیا برود من با عایشه ازدواج می کنم ! این آیه نازل شد این هم عبارتی که تفسیر بغوی دارد
(وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ)
و از اهل مدينه (نيز)، گروهی سخت به نفاق پایبندند.
سوره توبه (9): آیه 101
این هم آیه قرآن است.
یا:
فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ
سوره تحریم(66): آیه4
سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ
صحيح البخاري، ج 4، ص 1866 و ص 1868
ابن عباس میگفت: میخواستم از عمر سؤال کنم، پس گفتم: آن زنانی که پشت کردند بر پیغمبر صلی الله علیه و آله چه کسانی بودند، ابن عباس میگوید: هنوز حرفم تمام نشده بود که عمر گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند.
عایشه و حفصه هم صحابیه و هم أمهات المؤمنین هستند. یعنی یک سر و گردن از همه بالاتر هستند.
جالب این است پیغمبر به تعدادی از صحابه حدّ جاری کردند. آقا می گوید «اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ» خولان می گوید پیغمبر فرمود هر چه می خواهید انجام بدهید «قَدْ غَفرتُ لَکُم» از آن طرف بخاری دارد می گوید ابن نعیمان شراب خورد پیغمبر حدّ زد عبد الله ... پیغمبر حد زد
پیغمبر برخی صحابه را رجم کرد
«زنا بأمرة ... جلده»
«امرأة مخزومیة سرقت قطعت یدها»
تمام صحابه ای که زنا کردند پیغمبر سنگسار کرد. شراب خوردند شلاق زد. دزدی کردند دستش را بریده پس «اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ» کجا رفت؟! چطور شد؟ پیغمبر را کنار می گذاریم زمان خلیفه دوم عقبة ابن حارث، بدری هم هست «اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ» مال همین ها است شراب خورد عمر به او حدّ زد.
عمرو عاص امیر مصر بود عبد الرحمان پسر عمر هم صحابی پیغمبر و هم آقا زاده است، شراب خورده بود حدّ خورد. با این که امیر مصر حد زده بود عمرو عاص او را به مدینه آورد مرتبه دوم حد زد یعنی از این سه نفری که شراب خورده بودند پسرش را دو مرتبه حد زد گفت به خاطر انتساب به من! بچه خلیفه هستی خلاف کردی باید عذابت هم شدید باشد به خاطر همین کسی که شلاق می زد خیلی مردانه زد زخم شد با همان شلاق از دنیا رفت.
ولید ابن عقبة نماز صبح را چهار رکعت خواند! مست کرده بود گفتند شما چهار رکعت خواندی گفت سر حال هستم اگر بخواهید برای تان بیشتر هم می خوانم! این هم صحابی است او را شلاق زدند.
قدامة ابن مظعون صحابی و بدری است شراب خورد گفت خدای عالم در قرآن فرموده اگر تقوا داشته باشید مشکلی نیست هرچه بخورید و بنوشید! من بر مبنای این اجتهاد کردم رفتم شراب خوردم. عمر او را خواباند و شلاق زد. صحابی بدری است!
در جنگ احد علت این که بیش از هفتاد نفر از اصحاب شهید شدند چه بود؟ مخالفت صحابه؛ پیغمبر به آن ها که در گردنه بودند فرمود: اگر دیدید پرنده ها گوشت ما را تکه تکه کردند از این جا تکان نخورید. ولی آن ها همین که از بالا دیدند مسلمان ها پیروز شدند گردنه را رها کردند آمدند هر چه یکی از صحابی داد زد گوش نکردند گردنه را خالی کردند از آن طرف هم خالد آمد و آن اتفاق افتاد.
رسول اکرم می گوید:
«اللَّهمُّ إنِّي أعتَذِرُ إليكَ ممَّا صَنَعَ هؤلاء، يَعني أصحابَه الذين تَرَكُوا أمْرَ النَّبيِّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ، ونَزَلوا مِن فَوقِ الجَبَلِ لِجمْعِ الغَنائِمِ»
صحيح البخاري: ج 3، ص 205، ح 2805
پرسش:
(وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى)
خداوند وعده پاداش نيک داده
سوره نساء (4): آیه 95
خدا به همه وعده حسن و نیکی داده است!
پاسخ:
خدا به آن ها که توبه کردند این وعده را داده ولی آنها که فرار کردند یا معصیت کردند چه؟
«لما کان یوم أحد هزمناهم ففررت حتی صعدت الجبل»
در روز جنگ احد من جزو فراریها بودم که بالای کوه رفتم.
«فلقد رأیتنی أنزو کأننی أروی»
ما مثل بز کوهی فرار میکردیم.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 4، ص 144، باب آل عمران: (155) إن الذین تولوا... ..
این ها را می خواهید چه کار کنید؟!
این ها استدلال می کنند بر این که تمام کسانی که در جنگ احد و ... فرار کردند آیا پیغمبر به همه وعده حسنیٰ داد، یا نه به کسانی که توبه کردند و موفق به توبه شدند؟!
ام السلمة در قضیه حدیبیه، پیغمبر از مدینه به طرف مکه حرکت کردند به حدیبیه رفتند با آن ها صلح کردند
«قال لاصحابه انحروا واحلقوا رؤسکم»
بلند شوید قربانی هایتان را بکشید و سرتان را بتراشید (تقصیر کنید)
«فلم یقم أحد فدخل مغضبا علی أم سلمة فقالت من أغضبک أغضبه الله»
«فقال ما لی لا أغضب وأنا امر بالأمر فلا یطاع»
منهاج السنة؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 315
من (پیغمبر) دستور می دهم هیچ کس به حرف من گوش نمی دهد!
(إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا)
آنها که خدا و پيامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و برای آنها عذاب خوار کننده ای آماده کرده است.
سوره احزاب (33): آیه 57
چه است؟
(وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ)
و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد ميکند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکنندهاي است.
سوره نساء (4): آیه 14
متعدد آیات داریم وعده عذاب داد چه است؟ چه کسی این را نقل می کند؟ ابن تیمیه با قاطعیت در کتاب منهاج السنة، جلد 4، صفحه 315 نقل می کند.
صحیح مسلم نقل می کند: در سفر فتح مکه، نبی مکرم از مدینه حرکت کردند ماه رمضان بود به حدّ ترخص رسیدند نبی مکرم:
«دعا بقدح من ماء فرفعه حتی نظر الناس إلیه ثمّ شرب»
ظرف آبی را بلند کردند ای اصحاب ببینید به حدّ ترخص رسیدیم من دارم افطار می کنم
«فقیل له بعد ذلک: إنّبعض الناس قد صام»
تعدادی از مردم روزه شان را نشکستند حضرت فرمود:
«أولئک العصاة، أولئک العصاة»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص883 ،ح 1216
اگر در یک مورد است (وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى) چه است؟! و «أولئک العصاة، أولئک العصاة» چه است؟! ببینید در حجة الوداع صحابه چه نافرمانی و بلکه چه بی ادبی زشتی به پیامبر کردند! به قدری زشت و وقیح است آدم از بیانش خجالت می کشد چهارمین روز از ذی الحجة پیغمبر وارد مکه شدند فرمودند از احرام بیرون بیایید هیچ کس از احرام بیرون نیامد شروع به تمسخر کردند گفتند
«أَمَرَنَا أَنْ نُفْضِيَ إلى نِسَائِنَا»
یعنی از همه مبطلات احرام روی بحث نزدیکی با زن رفتند. گفتند پیغمبر می گوید بروید با همسران تان نزدیکی کنید
«فَنَأْتِيَ عرَفَةَ تَقْطُرُ مَذَاكِيرُنَا الْمَنِيَّ»
چقدر وقیح است گفتم اگر یک شاگرد آهنگر همچنین حرفی بزند آهنگر با پُتک آهنگری به سر او می کوبد.
«وَ یَقولُ جَابِرٌ بِيَدِهِ»
داشتند اشاره می کردند پیغمبر فرمود شما با همسران تان نزدیکی کنید
« قَالَ جَابِرٌ بِيَدِهِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إلى قَوْلِهِ بيده يُحَرِّكُهَا»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص883 ،ح 1216
انگشتان شان را تکان می دادند می گفتند پیغمبر می گوید از شما منی جاری است با همین حال برای عرفات بروید!
بعد جالب است در همین جا پیغمبر پیش عایشه می آید غضبناک است عایشه نفرین می کرد.
«من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ»
خدا این را به آتش جهنم گرفتار کند
«أو ما شَعَرْتِ أَنِّي أَمَرْتُ الناس بِأَمْرٍ فإذا هُمْ يَتَرَدَّدُونَ قال الْحَكَمُ كَأَنَّهُمْ يَتَرَدَّدُونَ»
به مردم دستور می دهم این ها در دستورات من مردد هستند عمل نمی کنند!
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص879، ح1211
شما انتظار دارید صحابه ای که در عصر نبوت این طوری بودند بعد از نبوت به زیر بار خلافت علی بروند؟!
پرسش:
در مورد جیش اسامه هم همین طوری بود؟
پاسخ:
بله در جیش اسامه هم همین طور بود.
در نماز جمعه:
(وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيرُ الرَّازِقِينَ)
هنگامی که آنها تجارت يا سرگرمی و لهوی را ببينند پراکنده می شوند و به سوی آن می روند و تو را ايستاده به حال خود رها می کنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزی دهندگان است.
سوره جمعه (62): آیه 11
از این آقایان سوال می کنیم اگر خطیب مسجد النبی در حال نماز جمعه است خطبه می خواند بیرون سر و صدایی بشود همه مردم بیرون بروند خطیب جمعه اسم این ها را چه می گذارد؟ می گوید آدم های خوبی هستند سر و صدا شنیدند بیرون رفتند یا چیز دیگر می گوید. شما هر چه برای مأمونین تان دارید می گویید همین را هم برای صحابه بفرمایید.
جالب است که چندین بار این اتفاق افتاد نه یک بار دوبار، چندین بار پیغمبر در حال خطبه خواندن بودند مردم صدای قافله را شنیدند (وَتَرَكُوكَ قَائِمًا) پیغمبر را در حال خطبه خواندن رها کردند بیرون آمدند. از آن همه جمعیت دوازده نفر آن جا مانده بودند در قضیه قرطاس:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَيَهْجُرُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه»
كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى؛ ج2، ص 593
نام كتاب: نهج الحقّ و كشف الصدق؛ نويسنده: علامه حلى، حسن بن يوسف (تاريخ وفات مؤلف: 726 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دار الكتاب اللبناني، بیروت: 1982م، ص273
پرسش:
به اهل سنت می گوییم شما می گویید اصحابش مطیع پیامبر بودند این حدیث مخالفت صحابه است صحابه از فرمان پیامبر سر پیچی کردند و امام علی سر پیچی نکرد.
پاسخ:
امام علی (سلام الله علیه) اولاً روز چهارم ذی الحجة در مسیر بودند در این که پیامبر فرمود: «أو ما شَعَرْتِ أَنِّي أَمَرْتُ الناس بِأَمْرٍ فإذا هُمْ يَتَرَدَّدُونَ قال الْحَكَمُ كَأَنَّهُمْ يَتَرَدَّدُونَ» این ها اطاعت نکردند، امیر المؤمنین در آن جا نبود امیر المؤمنین روز ششم یا هفتم ذی الحجة وارد مکه شد
پرسش:
کلاً می گویم امام علی (علیه السلام) در زمان پیامبر یک بار مخالفت نکردند؟
پاسخ:
کاملاً امیر المؤمنین (سلام الله علیه) مطیع نبی مکرم بود یک مرتبه هم امیر المؤمنین مخالفت با رسول اکرم نکرد!
پرسش:
اهل سنت دارند؟
پاسخ:
اهل سنت هم ندارند یک مورد فقط در قضیه حدیبیه مسئله نوشتن بود حضرت فرمودند: اسم من را پاک کن امیر المؤمنین عرض کرد: من همچنین جسارتی نمی توانم بکنم بعد رسول اکرم فرمودند انگشتم را روی نام من بگذار با انگشت خودم پاک کنم. تنها چیزی که این ها توانستند از مخالفت امیر المؤمنین بیاورند بحث حدیبیه است قراردادی که نوشتند.
نوشتند قراردادی است بین محمد رسول الله و مشرکین قریش این ها گفتند اگر رسول الله را ما قبول داشتیم با شما مشکل نداشتیم که صلح نامه بنویسیم لفظ رسول الله را حذف کنید! اصرار کردند کاتبش هم امیر المؤمنین بود. امیر المؤمنین فرمود: من همچنین جسارتی نمی توانم کنم در حقیقت مخالفت نیست تعظیم نام پیغمبر است می گوید هر چه کنم دلم نمی آید وجدانم اجازه نمی دهد پاک کنم.
رسول اکرم فرمودند مسئله ای نیست انگشت من را روی نامم بگذار خودم پاک کنم حضرت پاک کردند تمام شد. تنها چیزی که این ها از مخالفت امیر المؤمنین در 23 سال آوردند همین است بیش از این نتوانستند پیدا کنند.
پرسش:
موردی از صلح حدیبیه فرمودید هیچ کس عمل نکرد و پیامبر ناراحت شدند آن جا هم امیر المؤمنین تشریف داشتند.
پاسخ:
«ما من احد الاّ وقد خص»، امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در برابر پیغمبر برای خودش رأیی قائل نبود.
«أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وسلم»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص90
پرسش:
وقتی این است چه بسا امیر المؤمنین هم زیر سوال برود.
پاسخ:
خدمت امام صادق می رسند عرض می کنند یابن رسول الله ما در زیارت عاشوراء می خوانیم:
«وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَة»
نام كتاب: كامل الزيارات؛ نويسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 367 ق)، محقق / مصحح: امينى، عبد الحسين، ناشر: دار المرتضوية، نجف: 1356ش، ص176
حال آن که در میان بنی امیه افراد مؤمن زیاد بودند این طور نبود حضرت فرمود شما بگویید ملائکه خوب هایشان را جدا می کنند. این جا کلمه «قَاطِبَة» آمد می گوید آن ها که خوب هستند بیرون می روند امیر المؤمنین، سلمان، ابوذر و ... طوری بودند در برابر امر رسول الله اراده ای نداشتند. اراده این ها ذوب در اراده نبی مکرم بود.
حتی در قضیه قرطاس خودشان می گویند بعضی ها گفتند کاغذ بیاورید بعضی ها گفتند نیاورید مشخص است که در منابع شیعه هم هست آن ها که گفتند کاغذ بیاورید حضرت امیر و تعدادی از صحابه بودند بعد پیغمبر فرمود این ها «لیَهجُر» گفتند چه فایده ای دارد؟ بنویسم می گویند «کانَ یَهجُر». بعد جبرئیل آمد وصیت مفصلی داشتند.
نتیجه این مخالفت ها در عصر نبوت، بعد از نبوت مخالفت با پیغمبر در امر خلافت و ... نتیجه اش این شد.
صحیح بخاری از ابو هریره روایت نقل می کند که پیغمبر می فرماید: در کنار حوض هستم دسته دسته صحابه می آیند
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ. فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ. قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1017، ح2615
«أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَة» (زُمْرَة) به یک گروه هفتاد هزار نفره می گویند. می گوید مانع می شوند به طرف حوض بیایند «فَقُلْتُ أَيْنَ؟» (صحابه مرا) کجا می برید؟ «قَالَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ قُلْتُ: وَ مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
از اصحاب من جز تعداد اندکی آن ها که مطیع من بودند از آتش جهنم نجات پیدا نمی کنند. صحابه ای که «کلُهم عدول، کلهم مِنْ أهل الجنة» بخاری می گوید نود، نود و پنج درصدشان به آتش جهنم می روند «هَمَلِ النَّعَمِ» در فارسی انگشت شمار می گوییم یعنی به تعداد دَه نفر، عرب به آن می گوید «هَمَلِ النَّعَمِ»
اشاره به این است که گله ای در جایی می چرد چهار تا بزغاله بازیگوش برای چریدن از گله بیرون می روند گله می رود یک دفعه برمی گردند می بینند نه چوپانی هست و نه از گله خبری است طرف به این ته مانده گله می گوید «هَمَلِ النَّعَمِ» یعنی گوسفندانی که از گله ماندند و مُهمل هستند نمی دانند چه کار کنند؟
می گوید از صحابه فردای قیامت جز «هملَ النعم»ی از آتش جهنم خلاصی نمی یابد آقای ابن حزم! آقای بخاری! شما می گویید «کُلُهم مِنْ أهل الجنة» می خواهید این را چه کار کنید؟! در مناظره ای که با پروفسور غامدی داشتیم گفت مراد از قضیه حدیث حوض همان اصحاب رِدّه هستند! با ابوبکر مخالفت کردند همه به جهنم رفتند!
گفتم اصحاب رِدّه عمده شان مثل مسیلمه کذاب و ... اصلاً مسلمان نبودند تا صحابی پیغمبر باشند تعدادی که صحابی پیغمبر بودند مثل مالک ابن نویره و ... پشت سر خالد نماز خواندند چشم خالد به همسر مالک ابن نویره افتاد خودش را باخت دستور داد مالک ابن نویره را سر ببرید.
طبری، ابن اثیر و همه دارند، همسر مالک با حسرت نگاه می کرد می گفت چرا این طور شد؟ مالک گفت تو من را به کشتن دادی اگر تو با این وضع ظاهریت این جا نیامده بودی (ظاهراً می گویند همسرش خیلی زیبا بود) خالد چشمش به تو نیفتاده بود من کشته نمی شدم. این ها می خواهند من را بکشند تو را تصرف کنند ولذا وقتی خالد به مدینه آمد عمر گفت:
قسم به خدا تو را سنگسار می کنم
«قتلت امرءا مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك»
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير _متوفاى310 ق_، تاريخ الطبري، ج2، ص504، تحقيق، مراجعة وتصحيح وضبط : نخبة من العلماء الأجلاء، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بيروت
یک مسلمانی را کشتی و بعد با همسرش همبستر شدی! خالد نزد ابوبکر رفت قراری گذاستند که این گناه زنا ندیده گرفته شود! به مسجد آمد شروع کرد به عمر متلک گفتن !عمر پیش ابوبکر آمد گفت او مسلمانی را کشت گفت
«فإنه تأول فأخطأ»!!
إبن خلكان ، شمس الدين أحمد بن محمد (المتوفي681هـ) ، وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ، ج 6 ، ص 15 ، تحقيق : احسان عباس ، ناشر : دار الثقافة - بيروت
خالد اجتهاد کرد و خطا کرد. (با این زنا) یک ثوابی هم برده است!!
اولاً بر این که همه اصحاب رِدّه را جمع کنید پنج صدم صحابه نیستند این جا دارد: «فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ» نود تا نود و پنج درصد صحابه به آتش جهنم می روند همین صحابه ای که «کُلُهم عدول» و ... بنا بود ما را نجات بدهند خودشان را نتوانستند نجات بدهند آن وقت چطور می خواهد ما را نجات بدهد؟!
این ها نکاتی است ان شاء الله عزیزان این ها را داشته باشند.
جالب این که تفتازانی که از استوانه های علمی اهل سنت است و همه شان او را قبول دارند می گوید:
«ما وقع بین الصحابة من المحاربات والمشاجرات علی الوجه المسطور فی کتب التواریخ والمذکور علی ألسنة الثقاة یدل بظاهره علی أن بعضهم قد حاد عن طریق الحق»
بعد دارد:
«وبلغ حد الظلم والفسق وکان الباعث له الحقد والعناد والحسد واللداد»
صحابه درگیری داشتند در حد فسق بود و باعثش کینه، عناد، حسد و دشمنی بود
«وطلب الملک والریاسة والمیل إلی اللذات والشهوات»
بعد می گوید:
«إذ لیس کل صحابی معصوما ولا کل من لقی النبی بالخیر موسوما إلا أن العلماء لحسن ظنهم بأصحاب رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ذکروا لها محامل وتأویلات بها تلیق»
شرح المقاصد فی علم الکلام؛ اسم المؤلف: سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازانی، دار النشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان - 1401 هـ - 1981 م، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 306
-عنایات الهی است که به زبان این ها جاری شد و این نوشته ها مانده است-
یا ذهبی در الرواة الثقات تعبیری دارد می گوید بحث جرح و تعدیل را
«ولو فتحنا هذا الباب على نفوسنا لدخل فيه عدة من الصحابة، فبعض الصَّحَابَة کفر بَعضهم بِتَأْوِیل مَا»
بعضی از صحابه همدیگر را تکفیر می کردند جنگ و مشکلاتی که باهم داشتند.
«فَمَاهُمْ بِمَعصُومینْ»
آن ها معصوم نیستند!
الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم؛ المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی (المتوفی: 748 هـ)، المحقق: محمد إبراهیم الموصلی، الناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1412 هـ - 1992 م، ج 1، ص 23
آقای ذهبی! شما گفتید «کُلُهم مِنْ أهل الجنة، کُلُهم عدول» این جا که به تکفیرش می رسید می گویید این ها معصوم نیستند؟! یک بام و دو هوا که نمی شود!
در هر صورت...
اگر روی بحث صحابه ده هزار ساعت کار کنیم باز کم کار کردیم اگر بحث صحابه حل بشود بحث غدیر، بحث خلافت، بحث عصمت، بحث مهدویت و همه چیز حل است.
یعنی این ها بزرگ ترین دستاویزی که دارند بحث صحابه است اگر صحابه را از دست این ها گرفتیم هر چه روایت در رابطه با خلافت و ... نقل می کنند همه بی اثر می شود.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته