2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
رهبری و حاکمیت ائمه اطهار علیهم السلام و رفاه مردم
کد مطلب: ١٢٢٧٧ تاریخ انتشار: ٠٤ اسفند ١٣٩٩ - ١٤:٤٦ تعداد بازدید: 534
دروس خارج » عمومی
رهبری و حاکمیت ائمه اطهار علیهم السلام و رفاه مردم

جلسه پنجاه و نهم 99/11/19

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 جلسه پنجاه و نهم 99/11/19


موضوع: اجتهاد وتقلید – رهبری و حاکمیت ائمه اطهار علیهم السلام و رفاه مردم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

پرسش:

لطفا درباره لقب ام المؤمنین توضیح دهید؟  

پاسخ:

به مجرد اینکه همسر رسول خدا می‌شدند، ام المؤمنین هم لقب می گرفتند. ولی صرف ام المؤمنین بودن فضیلت آنچنانی برای آنها نیست. درباره ام المؤمنین فقط بحث تحریم ازدواج با آنها است . یعنی ازدواج با آنها خلاف است. دیگر بیش از این دلالت بر فضیلت نمی‌کند.

مذمتی (تهدیدی) که در رابطه همسران پیامبر در قرآن آمده شاید کمتر در رابطه با دیگر صحابه آمده باشد، مثلا شما ببینید:

(يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا)

اي همسران پيامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشي مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براي خدا آسان است.

سوره احزاب (33): آیه 30

 و البته از آن طرف هم:

(وَمَنْ يقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَينِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا)

و هر کس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پرارزشي براي او آماده کرده‌ايم.

سوره احزاب (33): آیه 31

یا در رابطه با «عایشه و حفصه» دارد:

(إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ)

اگر شما (همسران پيامبر) از کار خود توبه کنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد، (کاري از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.

سوره تحريم (66): آیه 4

«(صَغَتْ قُلُوبُكُمَا)؛ أَيْ زَاغَتْ وَمَالَتْ عَنِ الْحَقِّ ، (وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ)؛ (وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ) أَيْ تَتَظَاهَرَا وَتَتَعَاوَنَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْمَعْصِيَةِ وَالْإِيذَاءِ » /

القرطبي، محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج18، ص189، ناشر: دار احياء التراث العربي، بيروت ، 1405ق.

اینها همه در رابطه با امهات المؤمنین است. «ابن عباس» می‌گوید مدت‌ها بود که می‌خواستم از عمر سوال کنم لکن از او می‌ترسیدم، تا یک سال جرأت نکردم سوال کنم، بالاخره یک روز در بیابان داشتیم می‌رفتیم،او برای قضای حاجت رفت و به من گفت برای من آب بیاور تا ....

وقتی برگشت گفتم:

«يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ»

حرف من تمام نشده بود که گفت مراد از این إمرأتان در آیه شریفه: (إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ) «عایشه و حفصه» هستند.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1868، ح4630

در آيه‌ شریفه:

(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَينِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يغْنِيا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ)

سوره تحريم (66): آیه 10

«کشاف» می‌گوید اینها تمثیل  است به:

« وفي طىّ هذين التمثيلين تعريض بأمّى المؤمنين المذكورتين في أوّل السورة وما فرط منهما من التظاهر على رسول الله صلى الله عليه وسلم وإشارة إلى أن من حقهما أن تكونا في الإخلاص والكمال فيه كمثل هاتين المؤمنتين، وأن لا تتكلا على أنهما زوجا رسول الله، فإنّ ذلك الفضل لا ينفعهما إلا مع كونهما مخلصتين »

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، ج4، ص575

اینها نشان می‌دهد ‌که ام المؤمنین بودن فضیلت خیلی بالایی نیست. امهات المؤمنین تنها فضیلتش این است که با اینها نمی‌شود ازدواج کرد، دیگر فراتر از این دلالت ندارد؛ حتی خود اهل‌سنت به همین اعتراف دارند:

«ابن ادریس شافعی» در کتاب «الأم» جلد 5 می‌گوید:

«(النبي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ) وقال (وما كان لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ من بَعْدِهِ أَبَدًا) فَحَرَّمَ نِكَاحَ نِسَائِهِ من بَعْدِهِ على الْعَالَمِينَ»

الأم؛ اسم المؤلف: محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204، دار النشر: دار المعرفة - بيروت - 1393، الطبعة: الثانية، ج 5، ص 141

«وأمومة أزواجه عليه الصلاة والسلام ولا يثبت إلا تحريم النكاح»

فقط حرمت نکاح ثابت است

غاية السئول في خصائص الرسول صلى الله عليه وسلم؛ اسم المؤلف: أبو حفص عمر بن علي الأنصاري الشهير بابن الملقن  الوفاة: 804، دار النشر: دار البشائر الإسلامية  - بيروت  - 1414هـ - 1993م، تحقيق: عبد الله بحر الدين عبد الله، ج1، ص250

«(وأزواجه أمهاتهم) في حرمة نكاحهن عليهم»

تفسير الجلالين؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد + عبدالرحمن بن أبي بكر  المحلي + السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الحديث - القاهرة، الطبعة: الأولى، ج1، ص550

البته ما در روایات داریم که رسول اکرم اجازه طلاق همسرانش را به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داده بود؛ یعنی اگر حضرت امیر طلاق می‌دادند، دیگر حتی همین فضیلت ام المؤمنین بودن هم از اینها سلب می‌شد. در صورت طلاق دیگر آن احترام‌شان هم از بین می‌رفت.

پرسش:

بعد از رحلت نبی اکرم،چطور صیغه طلاق جاری می‌شود؟

پاسخ:

بعد از رحلتشان چطور حرمت نکاح امهات المومنین ثابت شده است؟ وقتی حرمت نکاح ثابت شد، طلاق هم ثابت می‌شود؛ یعنی بعد از پیغمبر هم اینها همسر پیغمبر محسوب می شدند.

پرسش:

قضیه اختیار طلاق بدست امیرالمومنین در کجا آمده؟

پاسخ:

در «اثبات الوصیة مسعودی» است  :

« و روي ان الحسين عليه السّلام عند ما فعلت عائشة وجّه إليها بطلاقها، و كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله جعل طلاق أزواجه بعده الى أمير المؤمنين عليه السّلام و جعله أمير المؤمنين بعده الى الحسن و جعله الحسن الى الحسين عليهما السّلام.

و قال النبيّ صلوات اللّه عليه:ان في نسائي من لاتراني يوم­القيامة وتلك من يطلّقها الأوصياء بعدي

اثبات الوصية- نويسنده: مسعودى، على بن حسين‏(346 ق‏)- ناشر: انصاريان- قم‏-ص 163

البته  مشخص نیست که «مسعودی» شیعه است و یا سنی!

آغاز بحث...

جلسه گذشته  مقایسه­ای کردیم بین دینی که از اهل‌بیت آمده و دینی که از غیر اهل‌بیت.

خدایی که از طریق اهل‌بیت معرفی می‌شود و خدایی که از طریق «ابوهریرة» و دیگران معرفی می‌شود. پیغمبری که از طریق اهل‌بیت معرفی می‌شود و پیغمبری که از طریق غیر اهل‌بیت معرفی می‌شود و همین‌طور «معاد» و ...

لذا حضرت می‌فرماید: هرکس حق امامت را بشناسد حلاوت و شیرینی ایمانش را می‌چشد و فضیلت و شادی اسلامش را درک می‌کند. بعد حضرت می‌فرماید:

«لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ مَوَادِّهِ وَ عَالَمِهِ»

خدای عالم امام را به عنوان عَلَمْ و نشانه برای خلقش قرار داده است.

نشانه و عَلَمْ قرار داد، بلا تشبیه ،همان‌طور که یک تابلوی راهنمایی رانندگی نصب می‌شود که جاده در دست تعمیر است یا با فلان سرعت بروید  یا پیچ خطرناک نوشته و اگر توجه نکنید و با سرعت بروید از راه بیرون می‌روید امام هم به همین این‌ شکل.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص203، بَابٌ نَادِرٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ-ح2  

در اینجا آمده «مواده و عالمه» این دو کلمه به کار رفته که بگوید حضرات تنها حجت برای انسان‌ها نیستند بلکه حجت برای تمام خلایق و عوالم هستند با توجه به اینکه:

(وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا)

سوره اسراء (17): آیه 44

اگر این شد، ائمه (علیهم السلام) همان‌طور که برای ما حجت هستند، برای اجنه و حیوانات هم حجت هستند، حتی می توان ادعا کرد برای نباتات و جمادات هم حجت هستند، چون آنها هم وقتی تسبیح خدا بخواهند بگویند ، باید از روی یک رهنمودی باشد.

«وَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وَ غَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ يُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الدُّجَى وَ مُعَمَّيَاتِ السُّنَنِ وَ مُشَبِّهَاتِ الْفِتَنِ فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) مِنْ عَقِبِ كُلِّ إِمَامٍ يَصْطَفِيهِمْ لِذَلِكَ وَ يَجْتَبِيهِمْ وَ يَرْضَى بِهِمْ لِخَلْقِهِ وَ يَرْتَضِيهِمْ كُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ إِمَامٌ»

تا اینجا که هر امامی که از دنیا برود:

«نَصَبَ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِهِ إِمَاماً عَلَماً بَيِّناً وَ هَادِياً نَيِّراً وَ إِمَاماً قَيِّماً وَ حُجَّةً عَالِماً أَئِمَّةً مِنَ اللَّهِ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ حُجَجُ اللَّهِ وَ دُعَاتُهُ وَ رُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ‏ الْعِبَادُ»

...این‌ها حجت‌ها و دعوتگران خدا هستند.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص203، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه‏، ح2  

در روایت داریم «عایشه» به «عبدالله عمر» می‌گوید به پدرت بگو کسی را برای مردم انتخاب کند و مردم را مثل گله بی‌چوپان نگذارد.

کلمه «رُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ» در کلمات دیگران هم آمده، تعبیر زیبایی است. اگر عزیزان این را هم از ما یادگاری داشته باشند خوب است. آیا «حفصه» و «عایشه» دلسوزتر از پیامبر هستند؟ «مسلم» از «ابن عمر» نقل می‌کند که وارد بر «حفصه» شدم و گفت شنیدم که پدرت کسی را خلیفه معین نکرده برو به او بگو:

«زَعَمُوا أَنَّكَ غَيْرُ مُسْتَخْلِفٍ وَإِنَّهُ لو كان لك رَاعِي إِبِلٍ أو رَاعِي غَنَمٍ ثُمَّ جَاءَكَ وَتَرَكَهَا رَأَيْتَ أَنْ قد ضَيَّعَ»

او پیش پدرش آمد گفت مردم این‌طور تصور می‌کنند که خلیفه­ای معین نکردی! اگر  تو چوپانِ شتر و گوسفند داشته باشی، و او  گوسفندها و شترهای تو را رها کند ،خواهی گفت که (مال و گله) را تضییع کرد و از بین برد

«فَرِعَايَةُ الناس أَشَدُّ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1455، ح1823(براساس نرم افزار الجامع الکبیر)

نسبت به نبی مکرم می‌گویند پیغمبر کسی را معین نکرد ولی خودشان می‌گویند باید کسی معین شود و الا تضییع و تباهی پیش می آید.«عایشه» هم می‌گوید:

«يا بني أبلغ عمر سلامي وقل له لا تدع أمة محمد بلا راع»

به «عبدالله عمر» می‌گوید به پدرت سلام برسان! امت پیغمبر را بدون چوپان نگذار.

«استخلف عليهم ولا تدعهم بعدك هملا فإني أخشى عليهم الفتنة فأتى عبد الله فأعلمه»

اینها را رها نکن و سرگردان نگذار.

الإمامة والسياسة؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ.، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، تحقيق: خليل المنصور، ج1، ص25

یا «معاویه» می‌خواهد برای پسرش بیعت بگیرد می‌گوید:

«إني أرهب أن أدع أمة محمد بعدي كالضأن لا راعي لها»

مثل گوسفندانی که چوپان ندارند.

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج3، ص247

خیلی مدارک زیبایی است آن هم از کتاب «صحیح مسلم» و ... که نشان می‌دهد ‌که «عایشه» و «حفصه» از خود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برای امت دلسوزتر بودند.

 پیغمبر (نستجیر بالله) فکرش نرسید کسی را به عنوان جانشین معرفی کند، خلایق را بدون خلیفه رها کرد مثل گله بدون چوپان ولی «عایشه» و «حفصه» دلسوزی‌شان برای امت از پیغمبر بالاتر است. این هم اوج مظلومیت اهل‌بیت (علیهم السلام) است!!

ائمة حجج الهی و دعوت‌گران به خدا هستند و راهنمایان الهی برای خلق

«وَ رُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ‏ الْعِبَادُ وَ تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ وَ يَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلَادُ »

حجتهاى خدا و داعيان بسوى خدايند، از طرف خدا مخلوق را سرپرستى كنند. بندگان خدا برهبرى آنها ديندارى كنند و شهرها بنورشان آبادان شود و ثروتهاى كهنه از بركتشان فزونى يابد

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص203، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه‏، ح2

 (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يحْييكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يحُولُ بَينَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحْشَرُونَ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت کنيد هنگامي که شما را به سوي چيزي مي‌خواند که شما را حيات مي‌بخشد! و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مي‌شود، و همه شما (در قيامت) نزد او گردآوري مي‌شويد!

سوره انفال (8): آیه 24

«جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَام‏ وَ مَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ وَ مَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ وَ دَعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ جَرَتْ بِذَلِكَ فِيهِمْ مَقَادِيرُ اللَّهِ عَلَى مَحْتُومِهَا»

خدا ايشان را حيات مردم‏ و چراغهاى تاريكى و كليدهاى سخن و پايه‏هاى اسلام قرار داده‏، مقدرات حتمى خدا بر اين جارى شده‏

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص203، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه‏، ح2  

تمامی اینها در صورتی تحقق پیدا می‌کند که (به جایگاه ائمة این ­طور توجه شود):

« جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ وَ مَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ وَ مَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ وَ دَعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ »

حضرات در رأس همه امور باشند نه فقط برای مردم احکام بگویند بلکه کل امور مردم، سیاسی و اخلاقی، فقهی همه باذن الله در دست آنها باشد. نشان می‌دهد که امامت‌شان،تامه است؛ یعنی هم در سیاست خدا آنها را امام قرار داده هم در مسائل دیگر اما:

«تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ وَ يَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلَادُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ‏ الْعِبَادُ»

اینجا می فرماید مردم اگر ائمة را قبول کنند (آن­طور که حقِ آن است) نه تنها دین‌شان بلکه دنیای شان هم آباد می‌شود؛ چون اگر ائمة در رأس امور باشند بیت المال و آنچه که اموال عمومی است را عادلانه میان مردم توزیع می‌کند.(ستم و اجحاف و سوء استفاده­ای رخ نمی دهد)

 ما قبلاً یک بحثی داشتیم که اگر علی خلیفه می‌شد چه می‌شد؟ یکی از چیزهایی که در آنجا است حضرات ضامن رفاه مردم هم هستند که امیر المؤمنین می‌گوید قسم به جان خودم اگر مردم آن روز که پیغمبر از دنیا رفت تسلیم ما می‌شدند، از ما تبعیت می‌کردند و امورشان را به ما واگذار می‌کردند یعنی امر خلافت دست ما بود:

« قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ حِينَ بُويِعَ أَبُو بَكْرٍ: «كرداذ وناكرداذ» ، أَيْ عَمِلْتُمْ وَمَا عَمِلْتُمْ، لَوْ بَايَعُوا عَلِيًّا لأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ »

برای آنها از بالای سرش و زیر پای‌شان نعمت‌ها سرازیر می‌شد.

أنساب الأشراف؛المؤلف:أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري(المتوفى : 279هـ)؛دارالنشر:ج1، ص255

یا

«وَ لَوْ أَنَّ الْأُمَّةَ بَعْدَ قَبْضِ رَسُولِ اللَّهِ ص اتَّبَعُونِي وَ أَطَاعُونِي لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص65

«لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) سَلَّمُوا لَنَا وَ اتَّبَعُونَا وَ قَلَّدُونَا أُمُورَهُم‏ أَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‏»

كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 771 و 772

در کتاب «بلاغات النساء»« ابن طیفور»، متوفای 280 ،است می‌گوید:

«ويالله لو تكافئوا على زمام نبذه رسول الله صلى الله عليه وسلم لى الله عليه لسار بهم سيراً سجحاً لا يكلم خشاشه ولا يتعتع راكبه ولأوردهم منهلاً روياً فضفاضاً تطفح ضفتاه ولأصدرهم بطاناً قد تحرى بهم الري غير متجل منهم بطائل بعمله الباهر وردعه سورة الساغب ولفتحت عليهم بركات من السماء»

اگر زمام خلافت را که پیغمبر در اختیار علی قرار داده بود از کف نمی‌دادند و نگه می‌داشتند.

زندگی با رفاه و سهلی داشتند برکات آسمان و زمین بر روی‌شان باریدن می‌گرفت.

بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، دار النشر : ج1، ص9

«ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» است ، می‌گوید:

« لَمَّا بُويِعَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ: قَالَ سَلْمَانُ: «أَخْطَأْتُمْ وَأَصَبْتُمْ , أَمَّا لَوْ جَعَلْتُمُوهَا فِي أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ لَأَكَلْتُمُوهَا رَغَدًا»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج7، ص443

در اینجا امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید حضرات نه تنها دین مردم را آباد می‌کردند، مردم را با دین آشنا می‌کردند، و در عبادت خدا رهنمود می‌کردند؛ بلکه شهرها و کشورها را مایه­ی آبادانی بودند. این نکته­ی خیلی ظریفی است که عزیزان ما ان شاء‌ الله در نظرشان باشد که یکی از فوائد وجودِ امام، آبادانی بلاد است.

ان شاء الله حضرت ولی‌عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) تشریف می‌آورند و یکی از برکات وجودی حضرت این است که این ثروت را عادلانه میان مردم تقسیم می‌کنند، و گنج‌های زمین را بیرون می­کشند به طوری که مردم برای صدقه دادن فقیری پیدا نمی‌کنند، افرادی از این شهر به آن شهر از این روستا به آن روستا می‌روند تا یک فقیری بتوانند پیدا کنند و صدقه خودشان را بدهند اما پیدا نمی‌کنند.

ظلمی که بعد از رسول الله کردند، تنها در حق امیرالمؤمنین و اهل‌بیت علیهم السلام نبود، در حق مردم هم ظلمی که کردند، آنها را از هدایت ائمة و از نعمت وجود ائمة و اینکه مردم در رفاه زندگی کنند ،محروم کردند، این شاید یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌ها و ظلم‌هایی بود که بعد از رسول اکرم مرتکب شدند.

 امروز در هر کجای دنیا گرفتار و فقر و اختلاف طبقاتی و ... هستند. همه اینها وابستگی دارد به این کاری که اینها بعد از رحلت رسول اکرم انجام دادند.

بعضی‌ها که مقداری حواس‌شان هست و تاریخ را به خوبی مطالعه کرده­اند، می‌دانند، قضیه از چه قرار است؛ ولی متأسفانه ماها روی این بخش زیاد دقت نمی‌کنیم. بحث رفاه دنیوی در حکومت ائمه (علیهم السلام) را که یکی از بخش‌های حساسِ فوائد خلافت امام است، خوب باز نمی‌کنیم.

 در آن 5 سال، امیرالمؤمنین در رأس قدرت قرار گرفتند،اما «جنگ جمل» مدت‌ها طول کشید، «جنگ صفین» 18 ماه طول کشید، بعد هم «جنگ نهروان» ، بعد از «جنگ نهروان» حضرت چندین هزار سپاهی آماده کرده بود، فرمانده اش را هم معین کرده بود، اینها خارج «کوفه» بودند،خبر شهادت حضرت امیر به گوش اینها که رسید، حیران و سرگردان به «کوفه» برگشتند.

در هر صورت ...

«فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِي الْمُنْتَجَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى »

پس امام همان برگزيده پسنديده و رهبر محرم اسرار و اميد بخشى است كه بفرمان خدا قيام كرده‏ است

 هر کسی را خدای عالم به این مقام منصوب نمی‌کند. بعد می فرماید:

«اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ فِي الذَّرِّ حِينَ ذَرَأَهُ وَ فِي الْبَرِيَّةِ حِينَ بَرَأَهُ ظِلًّا قَبْلَ خَلْقِ نَسَمَةٍ عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَ (علیه السلام) وَ خِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ وَ مُصْطَفًى مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ سُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ وَ صَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ اللَّهِ يَحْفَظُهُ وَ يَكْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ الْغَوَاسِقِ وَ نُفُوثُ كُلِّ فَاسِقٍ مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا»

خدا او را براى اين برگزيده و در عالم ذر كه او را آفريده، زير نظر خود پروريده و در ميان مردم، او را همچنان ساخته است، در عالم ذر پيش از آنكه جاندارى پديد آيد، امام را مانند سايه‏اى در سمت راست عرش آفريده و با علم غيب خود، باو حكمت بخشيده و او را برگزيده و براى پاكيش انتخابش كرده است... هميشه زير نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانيش نموده و دامهاى شيطان و لشكرش را از او كنار زده و پيش آمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او برگردانيده از بلاها بركنار است، از آفتها پنهانست، از لغزشها نگهدارى شده و از تمام زشتكاريها مصونست.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص203، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه‏، ح2  

این­طور نیست که فقط در دنیا امام باشند از روز الست امام بودند و منتجب .

حتی اشتباه و خطا هم نمی‌کنند نه تنها گناه نمی‌کنند بلکه هیچ لغزشی در زندگی‌شان پیدا نمی‌کنید. ببینید «ذهبی» نسبت به ائمة (علیهم السلام) تلاش دارد یک لغزش و ...پیدا کند و آن را عَلَمْ کند؛ ولی چه «بنی امیه» و چه «بنی العباس»کوچک‌ترین نقطه ضعفی از ائمة(علیهم السلام) نتوانستند پیدا کنند.

این روایت که آوردیم از نظر سندی کاملاً صحیح است؛ چون مطالب مهمی داشت من مقید بودم که سندش را بررسی کنیم. اولاً مرحوم «علامه مجلسی» در «مراة العقول» جلد 2، صفحه 400 وقتی به این روایت می‌رسد می‌گوید:

 «الحدیث الثاني: صحیحٌ»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج2، ص400

«محمد ابن یحیی عطار قمی» است «نجاشی‌» دارد:

«ثقة، عين، كثير الحديث‏»

رجال النجاشي؛ نویسنده: نجاشي، احمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين، ص353

«احمد بن محمد بن عیسی اشعری» رئیس «قمیین» بوده و ثقه است، «شیخ قمیین، فقیه قمیین، غیر مدافعٍ» نیازی به دفاع نیست؛ یعنی به قدری مقبولیت دارد لازم نیست کسی از وثاقتش دفاع کند.

 «حسن بن محبوب» از اصحاب اجماع است، «جلیل القدر» حتی یکی از ارکان اربعه عصرش بوده «اسحاق ابن غالب» است:

 «عربي صليب، ثقة»

رجال النجاشي؛ نویسنده: نجاشي، احمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعه لجامعه المدرسين، ص72

پس از نظر سند روایت صحیح است. البته واژه «عربیٌ صلیب» در بعضی از منابع آمده که غالباً در برابر «عربی مولا» است. بعضی‌ اصالتا «عجم» بودند،مثلا به جزیرة العرب رفتند و نسل بعدشان«عرب» شد اینها را «عربیٌ عجم» یا «عربیٌ مولا» می‌گویند. «عربیٌ صلیب» یکی از معانیش این است که اصالتا عرب بوده.

مضمون روایت هم که مضمون خیلی عالی است .من فقط بخش­هایی از این روایت را عرض کردم، روایت خیلی مفصل است. این در حقیقت یکی از روایاتی است که نشان می‌دهد ائمة (علیهم السلام) با تفوییض نبی مکرم، مسئول امور سیاسی و اجتماعی مردم بودند، مسئول آبادنی دنیای مردم بودند؛ در کنار مسئولیت آبادانی دین مردم. عزیزان ما موفق و سالم باشند ان شاءالله

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 



مطالب مرتبط:
توحید در مکتب ائمه اطهار علیهم السلام و مکتب خلفاءحجج الهی در روایات شیعهاطاعت رسول اکرم و اولی الامر در چیست؟ادامه آیات دال بر حق حکومت الهی پیامبر


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب