بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتهاد وتقلید – ادامه آیات دال بر حق حکومت الهی پیامبر- خطاب الهی به حضرت داوود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
پرسش:
آیا «عبیدالله بن علی» واقعاً فرزند حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است،که با ایشان مخالفت کرد و به دست «مختار ثقفی» کشته شد؟
پاسخ:
در تاریخ آمده که «عبیدالله بن علی» مزارش در «عراق» است، امامزاده «عبیدالله بن علی» بین شهر «حُزیر» و «قلعه صالح» از توابع استان «میسان» کشور «عراق» هست.
اینکه تا چه اندازه صحت دارد ما نمیدانیم، بعضی میگویند در صحرای «کربلا» کشته شده، بعضی معتقدند او را با برادرش «عبدالله» اشتباه گرفتهاند، بعضی او را در سپاه مصعب و بعضی در سپاه مختار ذکر کردهاند، به هر حال نقل های متعدد وجود دارد و قطعی نیست.
پرسش:
چرا «عبیدالله» رفتار خوبی هنگام وفات و پس از شهادت پدر و برادر نشان نداده؟
پاسخ:
عبارتی مرحوم «قطب الدین راوندی» در کتاب «الخرائج والجرایح» دارند اما مسئله روشن نیست .
پرسش:
«مسیحیان» برای قضیه «تثلیث» به تخم مرغ و پوست نازک و مغز آن مثال میزنند سه تا یکی هستند «پدر، پسر، روح القدس»، آیا همینطور است؟
پاسخ:
باید این را از خودشان سوال کرد که الان عمده «مسیحی»ها به خاطر همین تناقضها و مطالب ضد عقل دارند از «مسیحیت» دست بر میدارند؛ چون آیینی که الان «مسیحی»ها دارند تبلیغ میکنند به هیچ وجه با عقل و منطق نمیسازد.
لذا دسته دسته «مسیحی»ها به اسلام پناهنده میشوند ولی متأسفانه تبلیغات ما شیعهها در «غرب» خیلی ضعیف است، اینها معمولاً میروند اسلام «وهابی» را انتخاب میکنند به خاطر تبلیغات گستردهای که «وهابی»ها به ویژه در «اروپا» و «آمریکا» دارند.
مثلاً در شهر «لس آنجلس»، ما سال 90 که آنجا بودیم، شیعهها دو یا سه مرکز اسلامی داشتند، اما میگفتند «وهابی»ها بالای 60 تا مرکز اسلامی دارند، اینکه سعی دارند مسلمانها را «مسیحی» کنند، ترفندهایی میزنند و تبلیغاتی می کنند، که دین «مسیحیت» دین رأفت و رحمت است...در آن هیچ شک و شبههای نیست.
«مسیحی» شدنها موقت است، اینها مقداری که جلو بروند و این آیین «مسیحیت» را از نزدیک ببینند کاملاً متوجه میشوند، که قضیه از چه قرار است.
اینها اینطور نیست، اولاً موقت است، کوچکترین صحبتی یک آدم با سوادی انجام دهند بر میگردند. غالباً اینهایی که فریب تبلیغات تبشیری «مسیحیت» را میخورند افراد بیسوادی هستند، افراد فاضل و یک استاد دانشگاه و یک شخصیت علمی جذب اینها نمیشود، یقین داشته باشید.
پرسش:
جواب آن تمثیل به تخم مرغ را چگونه بدهیم؟
پاسخ:
آنها «اِبن و اَب و روح القدس» را میگویند هر سه یک چیز است در یک قالب است؛ ولی در قضیه تخم مرغ کاملاً تفکیک شدنی هستند، پوسته تخم مرغ جدا است و داخل تخم مرغ جدا، همه اینها سه تا چیز مستقل هستند و از هم قابل تفکیک ، ولی آنها(ابن و...) نه، میگویند در حقیقت یک چیز است.
یعنی «ابن، اب و روح القدوس» یک چیز هستند اگرچه تصور میکنیم که سه چیز هستند؛ ولی در تخم مرغ نه تصور نیست واقعیت است.
آغاز بحث...
بحث ما در رابطه وظایف پیامبر در حکومتشان بود ، یکی از اینها برقراری عدل و امنیت است که البته ما هر چه که برای نبی مکرم تصور و بحث میکنیم:
«کل ما فوّض الی رسول الله فقد فوّض الی علي و ما فوّض الی علي فقد فوّض الینا».
بعد آیه 25 سوره حدید:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ)
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کرديم که در آن نيروي شديد و منافعي براي مردم است، تا خداوند بداند چه کسي او و رسولانش را ياري ميکند بيآنکه او را ببينند؛ خداوند قوي و شکستناپذير است!
سوره حدید (57): آیه 25
را خواندیم و روایاتی هم در ذیلش بیان کردیم. در «نهجالبلاغه» خطبه 131 میفرماید:
«... اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك... »
بار خدايا، تو مى دانى، كه آن كارها كه از ما سر زد، نه براى همچشمى بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستيم از اين دنياى ناچيز چيزى افزون به چنگ آوريم. بلكه مى خواستيم نشانه هاى دين تو را كه دگرگون شده بود بازگردانيم و بلاد تو را اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده ات در امان مانند و آن حدود كه مقرر داشته اى، جارى گردد.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص188، خطبة 131 و من كلام له (علیه السلام) و فيه يبين سبب طلبه الحكم و يصف الإمام الحق
در «صحیح بخاری» است ،میگوید وقتی حضرت امیر (سلام الله علیه) در «بصره» نماز جماعت خواند صحابه گفتند که این نماز علی:
«ذَكَّرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً كنا نُصَلِّيهَا مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»
این نماز ما را به یاد نمازی انداخت که با رسول اکرم میخواندیم!
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص271
مرحوم «کاشف الغطاء رضوان الله تعالی علیه» درباره اینکه خلافت از شئون الهی پیامبر است، می فرماید:
« القرآن المجيد هو الأصل في تعيين الحكم و الحاكم و إلزام العمل بحكمه و الرجوع اليه:«يٰا دٰاوُدُ إِنّٰا جَعَلْنٰاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّٰاسِ بِالْحَقِّ وَ لٰا تَتَّبِعِ الْهَوىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ». و هذه الوظيفة هي خلافة اللّٰه في أرضه، و إذ قال ربك «إِنِّي جٰاعِلٌ فِي الْأَرْضِ» خَلِيفَةً، ثم قال جل شأنه إلزاماً و خضوعاً و التزاماً بالعمل بحكم ذلك الخليفة: «فَلٰا وَ رَبِّكَ لٰا يُؤْمِنُونَ حَتّٰى يُحَكِّمُوكَ فِيمٰا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لٰا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّٰا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» «خَصْمٰانِ بَغىٰ بَعْضُنٰا عَلىٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنٰا بِالْحَقِّ وَ لٰا تُشْطِطْ وَ اهْدِنٰا إِلىٰ سَوٰاءِ الصِّرٰاطِ-»
قرآن ملاک و اصل است که بواسطه آن تعیین کنیم حکم و حاکم را و الزام عمل به حکم حاکم و رجوع به حکم حاکم را .
(يا دَاوُودُ ...
«وهذه الوظيفة هي خلافة اللَّه في أرضه»
اینکه (فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ) و ... همه از شئونات «خلافة الله فی الارض» است.
«وإذ قال ربك إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةًثم قال جل شأنه إلزاماً وخضوعاً والتزاماً بالعمل بحكم ذلك الخليفة»
وقتی خلیفه تعیین کرد خدای عالم، و دستورِ حکم داد به او : (فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ...)؛ که این خلیفه باید طبق این جعل الهی بیاید حکم به حق بکند و از هوای نفس هم دوری کند.
آنگاه مردم را ملزم به اطاعت هم می کند:
(فَلَا وَرَبِّكَ لَا يؤْمِنُونَ حَتَّى يحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمْ...)
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داوري طلبند..
سوره نساء (4): آیه 65
بعد جریان حضرت «داوود» را میآورد:
«خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ»
كتاب : تحرير المجلة؛ نويسنده: الشيخ محمد حسين كاشف الغطاء (وفات: 1373)، چاپخانه: المطبعة الحيدرية - نجف الأشرف سال چاپ : 1362، ج4، ص81
مرحوم امام همین تعبیر را در کتاب «الرسائل» خودشان دارند که بحثهای عمدتاً اصولی است .ایشان هم میگوید:
«(يا داود انا جعلناك خليفة في الأرض فاحكم بين الناس بالحق) دل على ان جواز الحكومة بالحق من متفرعات الخلافة وغير الخليفة لا يجوز له الحكم حتى بالحق»
آیة دلالت دارد بر اینکه حکومت کردن فرع بر خلافت است و غیر از خلیفة کسی نمیتواند و نباید بین مردم حکومت کند ولو بالحق .
الرسائل(القواعد الفقهية و الاجتهاد و التقليد)؛ نويسنده: السيد الخميني (وفات : 1410)، تحقيق: مع تذييلات لمجتبى الطهراني - ربيع الأول 1385، ناشر: مؤسسة اسماعيليان - للطباعة والنشر والتوزيع، ج2، ص101
خدا ان شاء الله بر توفیقات همه عزیزانمان بیافزاید، ان شاء الله همه خوش و سلامت باشند،
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»