2024 May 11 - شنبه 22 ارديبهشت 1403
مرتضي رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابي ها ساختند و خود او را كشتند
کد مطلب: ٦٣٣٥ تاریخ انتشار: ٠٧ آبان ١٣٩٠ تعداد بازدید: 23736
مقالات » عمومي
مرتضي رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابي ها ساختند و خود او را كشتند

سالها است كه وهابي ها، روي يك شخصيت موهوم و ساختگي به نام "مرتضي رادمهر" مانور داده اند و تا امروز نيز فرياد مي زنند كه مرتضي رادمهر، طلبه ممتاز حوزه علميه قم بوده ، پس از تحقيقات گسترده، سني شده و سپس در كشور بيگانه كشته شده است .

همچنين چند هفته اي است كه شبكه هاي وهابي تبليغ كتاب او را آغاز كرده است و هر روز كتاب او را معرفي و به مردم توصيه مي كند كه حتما اين كتاب را بخوانند و از او الگو بگيرند.

از اين رو، برآن شديم تا به صورت گذرا اين كتاب را مرور و شمه اي از مطالب اين كتاب را در معرض قضاوت خوانندگان عزيز قرار دهيم .

بدون شك، چنين شخصيتي هرگز وجود خارجي نداشته . حتي نويسنده اين كتاب نيز، حتي يكبار حوزه علميه قم را نديده و با نحوه تحصيل در آن آشنا نبوده است. براي اثبات اين مطلب به چند شاهد از كتاب او اشاره خواهيم كرد .

ادله عدم آشنايي رادمهر با سير تحصيلي حوزه علميه

صفحه 16: سپري كردن دوره سطح و خارج در مدارس مربوط به دوره مقدماتي حوزه !

ايشان در صفحه 16 كتاب مي نويسد:

بالاخره تحصيلات دوره ي دبيرستان نيز به همين ترتيب در كنار گذراندن دروس حوزوي به پايان رسيد.

دوره ي سطح و خارج علوم حوزوي را در "حوزه ي علميه رضويه" سپري كردم.

اولا: مدرسه مباركه رضويه و مدارس همانند او، اصلا برنامه اي براي دروس خارج ندارند . همه كساني كه با حوزه علميه آشنا هستند مي دانند كه دروس خارج به صورت آزاد در مسجد اعظم، مدرسه فيضيه، مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني و ... خوانده مي شود ؛

ثانياً: دوره مقدمات و سطوح ، حد اقل ده سال و دوره خارج فقه و اصول بيش از 15 تا بيست سال طول مي كشد، ايشان چگونه توانسته اند در مدت پنج سال (از سال 63 تا 68) اين راه طولاني و سخت را بگذراند؟

صفحه 17 : ثبت نام در درس خارج (درسي كه ثبت نام ندارد !)، آنهم بعد از شركت در درس خارج در مدرسه رضويه !

ايشان در صفحه 17 مدعي شده است كه :

در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي (اول خارج) در حوزه ي علميه "فيضيه" قم ثبت نام كردم.

اين مطلب آن قدر خنده است كه به قول معروف، مرغ پخته را نيز به خنده مي آورد.

اولا: ايشان در صفحه قبل گفتند كه دوره سطح و خارج را در مدرسه رضويه سپري كرده اند، در اين جا مي گويد كه براي سال اول خارج ثبت نام كرده اند؟ كدام را باور كنيم؟

ثانياً: كي تا به حال دروس دوره خارج در قم ثبت نامي بود كه ما خبر نداريم؟

حتي مردم عادي نيز مي دانند كه شركت در درس خارج فقه و اصول نيازي به ثبت نام ندارد؛ بلكه به صورت آزاد برگزار مي شود.

ثالثاً: درس خارج، از سال ششم حوزوي شروع نمي شود؛ بلكه بعد از ده سال؛ آن هم اگر كسي در امتحانات پايه هاي يك تا ده موفق شود و شبانه روز درس خوانده باشد، مي تواند وارد درس خارج بشود . آنهم بدون ثبت نام ! سال ششم حوزوي كتاب رسائل و مكاسب آغاز مي شود.

البته الآن متون درسي تفاوت كرده است؛ اما كسي در سال ششم نمي تواند در درس هاي خارج شركت نمايد.

صفحه 19: گرفتن شهريه از علمايي كه هيچ گاه شهريه ندادند !:

نويسنده وهابي ادعا كرده است كه در آن سال ها از آيت الله اميني، آيت الله مشكيني و آيت الله وحيد خراساني شهريه مي گرفته است:

توضيحاً اينكه در حوزه ي علميه قم روال بر اين بود كه كمك هزينه هاي تحصيلي طلاب كه رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان توسط دفاتر سه گانه و تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود. كمك هزينه تحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشكيني، آيت الله وحيد خراساني پرداخت مي شد.

اولاً: سال 68 شهريه شش هفت هزار توماني آن هم براي يك شخص مجرد، دروغي بيش نيست. حد اكثر شهريه اي كه طلاب مجرد در آن سال ها مي گرفتند؛ چيزي در حدود هزار و سقف شهريه براي متاهلين آنهم در درس خارج دو هزار تومان بوده است نه شش و هفت هزار تومان .

ثانياً: آيت الله اميني و آيت الله مشكيني در طول تاريخ حوزه علميه قم شهريه نداده اند. در حوزه علميه كساني شهريه مي دهند كه رسما اعلام اجتهاد مي كنند و مقلد دارند؛ در حالي كه اين دو شخصيت هيچگاه و به ويژه در آن سال ها چنين كاري انجام نداده اند.

حضرت آيت الله وحيد خراساني مد ظله العالي نيز در آن سال ها شهريه نمي دادند؛ بلكه شهريه ايشان به صورت رسمي تقريبا از ده سال پيش آغاز شده است و پيش از آن گاهي تقسيمي مي داند؛ اما شهريه رسمي نداشته اند؛ به خصوص در ده 60 هجري شمسي .

در آن سال ها شهريه توسط حضرات آيات عظام : خوئي، گلپايگاني، مرعشي نجفي ، اراكي و... شهريه پرداخت مي شد و اين بزرگواران زعماي حوزه علميه قم بوده اند.

صفحه 29: پايان ترم اول خارج !!!

در صفحه 29 ايشان، ادعاي مضحك ديگري را مطرح مي كند كه دروغگو بودن نويسنده را بيش از پيش روشن مي كند:

در شروع سال سوم دانشگاه كه همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزوي ام بود، مشكل جديدي كه مانع ادامه تحصيل در حوزه شد اين بود كه بيشتر دروس اين سال در دانشگاه به صورت عملي بود و مي بايست در بيمارستان حضور مي يافتم. به همين دليل وقفه اي در دروس حوزوي ايجاد شد.

اولا: در آن سال ها حتي درس هاي مقدمات و سطح نيز به صورت ترمي برگزار نمي شده است؛ چه رسد به دروس خارج كه حتي امروزه نيز به صورت آزاد برگزار مي شود نه به صورت ترمي واحدي .

اين دروغگوي وهابي اگر يك روز در درس هاي خارج شركت كرده بود، چنين ادعاي خنده دار را مطرح نمي كرد و آبروي خودش را نمي برد .

ثانيا: ايشان در همين كتاب مدعي شده اند كه در دانشگاه شهيد بهشتي تهران، دانشجوي رشته پزشكي بوده اند و سيزده ترم پزشكي نيز در اين دانشگاه خوانده اند؛ اما چگونه مي شود كه همزمان هم در دانشگاه شهيد بهشتي تهران سيزده ترم پزشكي خواند و همزمان در حوزه علميه قم نيز مشغول گذراندن ترم هاي ! دروس خارج شد؟!!!

البته شايد از قدرت طي الأرض استفاده كرده اند !!!

صفحه 29 و 30 : شركت در مناظره با علماي تركمن صحرا و پيروزي در اين مناظره !

در ادامه و براي اين كه ثابت كند چه طلبه ممتازي بوده، مدعي مي شود كه در يك مناظره كه از سوي حوزه علميه قم طراحي شده بود، شركت كرده و علماي سني منطقه تركمن صحرا را شكست داده است:

الف) در وقت مشغول بودن به دروس دانشگاهيم بودم كه يكدفعه به حوزه ي علميه فيضيه قم احضار شدم. گويا برنامه ريزي هايي انجام شده بود تا جلسه مباحثه و مناظره پيرامون اصول و مباني اعتقادي مذهب شيعي و مذاهب چهارگانه اهل سنت در قم برگزار شود و مرا خواسته بودند تا در اين جلسه شركت داشته باشم. البته انتخاب در گزينش من و شركت در اين مناظره علمي به نحوي بود كه گويا در شمار طلبه هاي موفق و ممتاز قرار گرفته بودم. به اتفاق چند طلبه ديگر جهت مباحثه و مناظره در مقابل تعدادي از روحانيون سني منطقه تركمن صحرا قرار گرفتيم.

اولا: ايشان گفتند كه طلبه مدرسه قديريه و بعد رضويه بوده اند، چطوري از مدرسه حوزه علميه فيضيه قم، احضار شده اند؟

ثانيا : با وجود اين همه استاد، چرا شما را خواسته اند؟ چرا بزرگان فن مناظره و علم كلام در اين مناظره حاضر نبوده اند؟

آيا علماي اهل سنت تركمن صحرا از يك طلبه شكست خورده اند؟

ثالثا: هيچگاه در تاريخ حوزه علميه قم، چنين مناظره اي برگزار نشده است ، علماي تركمن صحرا مي توانند اين جا شهادت بدهند و از خود دفاع كنند . البته ايشان نام نمي برد كه چه كساني از علماي سني در اين مناظره حاضر بوده اند و از اين طلبه شكست خورده اند و گر نه به راحتي مي شد از عالم مورد نظر صحت و سقم آن را سؤال كرد.

صفحه 30: نشر خبر شكست علماي اهل سنت از راد مهر در روزنامه ها همراه با عكس راد مهر:

در صفحه ادعاي جالب ديگري را مطرح كرده است:

با خاتمه يافتن جلسه، خبر موفقيت ما و شكست دادن و محكوم كردن علماي سني در روزنامه هاي همراه عكسهايي از من به چاب رسيدند.

براي دروغ بودن اين مطلب همين بس كه هيچ عكسي از حجت الإسلام مرتضي رادمهر در مجامع عمومي شيعي در دست نيست و اگر چنين عكسي بود، حتما آن را نشان مي دادند، تنها عكسي كه از ايشان در زمان طلبي و در جمع مردم ديده مي شود، عكسي است كه با فتوشاپ درست كرده اند كه در ادامه آن را به صورت كامل توضيح خواهيم داد .

اگر ايشان عكسي در روزنامه داشتند كه مجبور نمي شدند اين همه از فتوشاپ استفاده كنند و عكس هاي تقلبي نشان بدهند . فرض مي كنيم كه ايشان راست مي گويند، تاريخ دقيق اين قضيه چه زماني بوده، كه خيلي سريع از آرشيو روزنامه ها پيدا كنيم .

صفحه 57 : دعاي كميل و شركيات:

در صفحه پنجاه و هفت از اين كتاب، ادعا مي كند كه چون در دعاي كميل مطالب شرك آلود بود، از خواندن آن خودداري كرديم:

به هر حال همنشيني و مجالست با شيخ عبدالله آن چنان ما را مشغول كرده بود كه ظرف مدت يك هفته اقامت، نه تنها چنان رغبت به حضور در مجالس و مناسبت هاي مذهبي شيعي مثل زيارت قبور و غيره نداشتيم، بلكه از آن نيز اكراه داشتيم، خصوصا اينكه قرار بود دعاي كميل در حرم "حضرت زينب" توسط من قرائت شود، اما به حسب معتقدات اهل سنت كه خواستن و تقاضاي رفع حاجت، جز از ذات پاك خداوند از شخصيت ها و الگوهاي ديني تحت هر شكل و عنوان نادرست و قريب به شرك مي باشد، لذا از خواندن دعاي كميل نيز امتناع نموديم.

نويسنده اين افسانه اگر در عمر خودش يكبار دعاي كميل را شنيده ويا خوانده بود، چنين ادعا مضحك و دور از واقعيت را مطرح نمي كرد. تمام شيعيان عالم مي دانند كه اين دعا، مناجات و گفتگوي اميرمؤمنان عليه السلام با خداوند است كه آن را به كميل بن زياد ياد داده و به نام او مشهور شده است.

اين چه حجة الإسلامي است كه در تمام عمر خودش يكبار هم دعاي كميل نخوانده است!!!

صفحه 88 : رسيدن به رتبه حجت الإسلام:

در اين صفحه ادعا مي كند كه در حوزه علميه به رتبه "حجت الإسلام" رسيده است :

در عرصه و ميدان علوم حوزوي تا رسيدن به رتبه "حجت الاسلام" شدن و معمم شدن و در حوزه علميه فيضيه قم و به طور همزمان تحت شديدترين بمباران هاي تربيتي و عقيدتي نيز قرار داشته ام... .

اين نيز دروغي است آشكار و خنده آور . از كي تا به حال، حوزه علميه به كسي رتبه داده است؟

القابي همچون حجت الإسلام، ثقة الإسلام، استاد، آيت الله و ... القاب رسمي نيست كه حوزه علميه آن را به كسي اعطا كند؛ بلكه القابي است كه براي احترام به هر روحاني معممي گفته مي شود. يعني اين طور نيست كه مثلا شخصي پنج سال درس بخواند به رتبه حجت الإسلام برسد، ده سال درس بخواند آيت الله شود و ...

نحوه كشته شدن ص102 : توسط عمويش كشته شده يا يا با آمپول زهر در زندان؟

از صفحه 101 تا 102 كتاب نحوه كشته شدن اين حجت الإسلام توسط دوست و رفيق او بازگو شده است كه بخش هاي از آن را مرور مي كنيم:

اشكهايي كه در چشمهايم جمع شده بود روي گونه هايم سرازير شد. بغض گلويم را بشدت فشرد. آرام گفتم: برادران، مرتضي را بشهادت رسانده اند. به او زهري بسيار خطرناك تزريق كرده اند. او بيشتر از چند روز مهمان اين دنيا نيست! ...

مرتضي رادمهر چند روز پس از آخرين ديدارم با او در كويته جام شيرين شهادتي كه در زندان كرمان بدست او داده بودند را سر كشيد.

در اين جا ادعا شده است كه ايشان توسط آمپول زهري كه در زندان كرمان به او تزريق شده بود، بعد از آزادي و چند روز بعد از آن در كويته پاكستان از دنيا رفته است؛ در حالي كه كارشناس وهابي شبكه كلمه كه اين كتاب را تبليغ مي كند، مي گويد كه او توسط عموي خودش با شديدترين و فجيع ترين وضع ممكن كشته شده است؟

Get the Flash Player to see this player.

دانلود كليپ حرف هاي كارشناس وهابي

كدام را باور كنيم، متن كتاب را يا ادعاي دروغين اين كارشناس وهابي را ؟

معلوم مي شود كه اين كارشناس وهابي خودش اصلا كتاب را نخوانده است و گرنه چنين گاف بزرگي نمي داد .

بعد از سني شدن ، با لباس روحانيون شيعه ، عقايد اهل سنت را ترويج مي كرد !


نويسنده در كتاب خود ، با پرده برداري از واقعيت دروني خويش ، در مورد يكي از سخنراني هاي خود بعد از سني شدن اينچنين مي گويد كه :

پس از حضور در كردستان در چهار جاي مختلف با لباس روحاني شيعي به ايراد سخن پرداختيم

در واقع اين سخنان ، نشانگر باطن نويسنده است كه حاضر است با تغيير چهره و ظاهر ، به تبليغ عقيده خود بر ضد شيعيان بپردازد ، حال از كجا مشخص اين شخصي كه خود مي گويد با ظاهر شيعه تبليغ اهل سنت كرديم ، كتاب را نيز با همين حيله و نيرنگ ننوشته باشد ؟

صفحه : 92 : تاريخ نوشتن كتاب : 27 ربيع الأول 1423 يا 16 ربيع الأول1422 :

نويسنده كتاب در پايان مي گويد كه اين كتاب را در 19/3/1380 و 27 ربيع الأول 1423 هجري شمسي !!! نوشته است.

اولاً: ماه ربيع الأول از ماه هاي هجري قمري است و نه هجري شمسي .

ثانياً: اين دو تاريخ با يكديگر مصادف نيست؛ بلكه يكسال و يازده روز اختلاف دارد .

براي آگاهي از اين مطلب به آدرس ذيل برويد و تاريخ 19/3/1380 را تبديل كنيد ببيند كه چه تاريخي به شما خواهد داد :

http://calendar.ut.ac.ir/Fa/Software/CalConv.asp

توضيح عكس ها :

عكس سايت ناجي كرد و سخنراني راد مهر در مجلس شوراي اسلامي

در اين تقلب عكس اين سر را بريده اند و به جاي سر رادمهر تقلبي گذاشته اند

فتوشاپ عكس رئيس جمهور سابق ايران و گذاشتن كله رادمهر به جاي او:

تفكيك و توضيح عكس:

شخصي كه برادر او معرفي شده و سر او به جاي سر محافظ گذاشته شده است:

شخصي كه رادمهر معرفي شده و از سر او به جاي سر رئيس جمهور گذاشته شده:

محافظ رئيس جمهور كه از رادمهر تقلبي حفاظت مي كند

علي شمخاني، وزير دفاع سابق ايران كه رامهر تقلبي را همراهي مي كند

مهندس جهانگري، وزير آن دوران كه رادمهر تقلبي را همراهي كرده است

حجت الإسلام موسوي لاري، وزير كشور سابق كه رادمهر تقلبي را همراهي مي كند

عكس توضيح داده شده در سايت كلوپ

عكس جلد كتاب چگونه هدايت شدم

دانلود فايل pdf كتاب چگونه هدايت شدم

دانلود فايل پاور پوينت و توضيح كامل عكس ها





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها