2024 December 11 - چهار شنبه 21 آذر 1403
عُجب و خودپسندی؛ گناهی خطرناک با اثرات سوء مهم!
کد مطلب: ١٣٠٨٧ تاریخ انتشار: ١٨ مهر ١٤٠٣ - ١٦:٣٠ تعداد بازدید: 85
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
عُجب و خودپسندی؛ گناهی خطرناک با اثرات سوء مهم!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی08-06-1403

 
 
 
 
 
 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

08/06/1403

موضوع: عُجب و خودپسندی؛ گناهی خطرناک با اثرات سوء مهم!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

روایتی زیبا در بیان معنی تقوا؛ با بیان بسیار شیرین استاد حسینی قزوینی

یاد گرفتن واجبات و محرمات، یک واجب شرعی است!

حتما خواندن این دو کتاب را بر خودتان واجب بکنید!

اثرات سوء و خطرناک گناه عُجب و خود پسندی!

چه کسانی به گناه عُجب و خودپسندی مبتلا می شوند!؟

تماس بینندگان برنامه

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ صَلَّی اللهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَيْن‏ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ‏

با یاد و نام خدا عرض سلام، ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).

خیلی خوشحالیم که این توفیق دست داد در برنامه دیگر در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم امیدوارم که هرجا هستید تا پایان برنامه همراه ما باشید و ان شاء الله برنامه امشب هم مورد توجه شما قرار بگیرد.

امشب هم با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در محضر استاد ارجمند حضرت «آیت الله حسینی قزوینی» هستیم امیدوارم نکاتی که در این برنامه بیان می شود، مورد استفاده همه شما عزیزان قرار بگیرد.

جناب استاد سلام علیکم عرض ادب و احترام خدمت شما داریم بفرمایید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت بیش از پیش برای همه شما گرامیان از خدای منان خواهانم.

ما طبق برنامه همیشگی، طلیعه عرایض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که نظر عنایت آن بزرگوار به ما باشد که امور دینی، دنیای و اخروی، ظاهری و باطنی ما با یک نگاه حضرت حل خواهد شد.

زهرا جان چشمی شبیه چشم تو گریان نمیشود* زهرا حریف چشم تو باران نمیشود.

بر خیز باز مادری ات را شروع کن* فضه حریف گریه طفلان نمی شود

بدجور جلو کرده کبودی چشم تو * طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود

ای استخوان شکسته ای حیدر چه می کنی * با کار خانه زخم تو درمان نمی شود

وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ

مجری:

طیب الله. خداوند ان شاءالله دلهایمان را به نور ایمان، معرفت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نورانی بفرماید.

جناب استاد! بسیار کار پسندیده و خوبی است که آغاز هر برنامه ای را با ذکری از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مزین می فرمایید.

توفیق شد که امشب بنده حقیر در خدمت باشیم. در مسیر اخلاق علوی و سیره مهدوی یک سری موانعی وجود دارد که حضرتعالی در برنامه های گذشته به آنها اشاره فرمودید بعضی از گناهانی که شاید از آن بی اطلاع و بی خبر هستیم اما مع الاسف دچار و گرفتارش هستیم.

یکی از این گناهانی که از آن غافل هستیم گناه «عُجب» و «خودپسندی» است که خیلی هم مشهود است. ان شاء الله امشب در خدمت حضرتعالی هستیم که توضیحات بیشتری در مورد این گناه و راه چاره و نجات از این گناه را بفرمائید.

روایتی زیبا در بیان معنی تقوا؛ با بیان بسیار شیرین استاد حسینی قزوینی

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در جلسات گذشته اشاره کردیم که برای رسیدن به اخلاق علوی و سیره مهدوی باید حرکتی انجام داد و کاری کرد. با ادعا نمی شود به مقصد و مقصود رسید.

یکی از بهترین راههایی که ما می توانیم خودمان را به اخلاق علوی و سیره مهدوی مزین کنیم داشتن تقوا است. کمتر موضوعی در قرآن همانند تقوا مورد تأکید قرار گرفته است.

شاید بالای شصت آیه در رابطه با تقوا در قرآن داریم. حالا این که تقوا چیست، من یک جمله ای از امام صادق (سلام الله علیه) عرض کنم که وقتی از تفسیر تقوا سوال کردند، حضرت فرمود:

«أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق: جمعی از محققان، ج 67، ص 285

فرمود تقوا این است که خداوند در مواردی که دستور داده انجام دهید جایت خالی نباشد. وقت نماز است همه مشغول نماز هستند نشود که بگیری بخوابی که سر سجاده جایت خالی باشد.

وقت روزه ماه رمضان است بندگان خدا روزه می گیرند، تو جالیت خالی نباشد. و همچنین دیگر واجبات الهی.

از طرفی «وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ» این خیلی مهم است. خداوند آنجایی که نهی کرده، آنجا به چشم ملائکه دیده نشوی، خدا دستور داده دروغ نگویی، نشود در یک مجلسی بنشینی و شروع به دروغ گفتن کنی. خدا فرموده است غیبت نکن:

(وَلَا يغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيتًا فَكَرِهْتُمُوهُ)

و هيچ يک از شما ديگري را غيبت نکند، آيا کسي از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر کراهت داريد.

سوره حجرات (49):‌ آیه 12

نیایی غیبت دیگران را بکنی، در مجلسی که غیبت می کنند آن جا بنشینی، بزرگان ما مخصوصا «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) به صراحت فتوا داده در یک مجلسی که غیبت هست اگر می توانی جلوی غیبت را بگیری بگیر.

اگر توانایی نداری و حرفت را گوش نمی کنند نشستن در همچنین مجلسی حرام است و باید بلند شوی. ولو بلغ ما بلغ، هرچه جلسه مهم هم باشد نشستن در یک جلسه ای غیبت حرام است.

خداوند نهی کرده است در مواردی که خدا نهی کرده است در آنجا پیدات نشود. ولی این عبارت «لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ» یک نکته ای زیبایی است و آن این است که خیلی از ماها از واجبات الهی خبر نداریم چه بسا مطالبی برای ما واجب است توجه نداریم.

مثلا در مجلس غیبت نشستیم غیبت می کنند اینجا واجب است از غیبت جلوگیری کنید. باید به این واجب عمل کنید. خیلی از افراد اصلا توجه ندارند و نمی دانند که جلوگیری از غیبت واجب است و انجام می دهند.

خیلی از موارد هم است حرام است ما هیچ اطلاعی نداریم مثلا یک کسی وجوهات مالش را نمی دهد، شما منزل او می روی می خواهی غذا بخوری اگر یقین کنی بر این که تمام اموال او حلال مخلوط به حرام است غذا خوردن در آنجا خلاف شرع و حرام است هیچ شک و شبهه ای در آن نیست.

خیلی از افراد متأسفانه توجه ندارند، رفیق، دوست و آشنایی دارد یقین هم دارد که در عمرش یک ریال وجوه شرعی نداده است و یقین دارد حتی یک تکه لقمه ای نان هم از پول حلال در خانه اش نیست.

پول حلال این نیست که شما دزدی نکنید، یک کارمند دولت است بنا است ساعت هفت سر کار برود ساعت هفت و نیم سر کار می رود. ساعت دو از اداره بیرون بیاید ساعت یک و نیم می آید یک ساعت وقتش را دزدیده است.

حقوقی که سر ماه می گیرد تقسیم کند به تعداد ساعاتی که موظف است باید در اداره باشد این ساعتهایی که کار نکرد حقوقی که گرفت حرام است، حرام و دزدی که شاخ و دم ندارد.

یاد گرفتن واجبات و محرمات، یک واجب شرعی است!

لذا یکی از مهم ترین واجباتی که مراجع بزرگوار ما در اول رساله هایشان اشاره دارند این است که یاد گرفتن واجبات و محرمات بر همه واجب است. یعنی ما باید قبل از آنکه به بلوغ برسیم فرزندان مان به بلوغ برسند باید تلاش کنیم واجبات و محرمات را برای اینها آموزش بدهیم.

لذا رسول اکرم یک جمله ای زیبا فرمودند که باید این جمله با طلا نوشته بشود:

«تَمَامُ التَّقْوَى أَنْ تَتَعَلَّمَ مَا جَهِلْتَ وَ تَعْمَلَ بِمَا عَلِمْت‏»

مجموعة ورّام‏؛ نويسنده: ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 605 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مكتبه فقيه‏، قم‏: 1410 ق‏، ج2، ص120

اصلا عصاره تقوا این است و بعد از آن «وَ تَعْمَلَ بِمَا عَلِمْت‏» آن چه که از واجبات الهی و محرمات الهی فرا گرفتنی نوبت عمل است.

ما یک مقداری بی توجه هستیم اولا بر این که ما از هرکسی که تقلید داریم یکی از ضروری ترین کاری که باید انجام بدهیم شروع کنیم از اول رساله تا آخر مطالعه کنیم.

آن کسانی که اهل نکته برداری هستند بیاییم برای خودمان خلاصه کنیم. علم فرّار است هفته ای یک مرتبه تلاش کنیم این رساله عملیه که واجبات و محرمات ضروری ما در اینجا بیان شده است و خلاصه کردیم مرور کنیم.

اگر هفته ای یک مرتبه وقت نداریم ماه یک مرتبه این کار را بکنیم یا دو ماه یک مرتبه رساله مرجع تقلید مان را از اول تا آخرش مرور کنیم و یاد بگیریم.

خیلی از موارد افرادی هستند با سواد هستند، استاد دانشگاه هستند مسائلی پیش می آید هیچ خبر ندارد. این را که آقایان مراجع در رساله شان بیان کرده اند.

همین چند شب قبل که من در حرم مطهر سخنرانی داشتم یک بزرگواری مسئله ای را بیان می کرد و من گفتم نظر آقایان مراجع این است گفت من هرچه گشتم این را پیدا نکردم گفتم در رساله عملیه است. آقای «خویی» دارد، آقای «سیستانی» دارد و آقای «شبیری» دارد و آقایان دیگر هم دارند.

بحث در موضوع نماز جماعت بود که انسان وقتی اقتدا کرده و راست، چپ و جلوترش قصد فرادا کرده اند آیا نماز این فرد هم تبدیل به فرادا می شود که خودش نمازش را به صورت فرادا بخواند و تمام کند یا نه؟

عرض کردم خیلی از مراجع می فرمایند اگر چنانچه قسمت سمت راست، چپ و جلوی آدم نمازشان شکسته است، نماز عشا دو رکعتی سلام دادند اگر اینها بلا فاصله بلند شدند دوباره نماز قضا اقتدا کردند جماعت برقرار است یعنی با سلام دادن نماز شکسته جماعت بهم نمی خورد.

این را که من گفتم ایشان گفت این را شنیده ام ولی هرچه گشتم پیدا نکردم، بعض وقت حتی آن کسانی که متخصص هم هستند و در این زمینه کار هم کردند می گویند پیدا نکردیم.

لذا من توصیه ام به همه عزیزان بیننده این است رساله عملیه مراجع مان همیشه در کنار قران و مفاتیح مان باشد، قرآن که می خوانیم دعاهای مفاتیح را می خوانیم در کنارش هم چند صفحه رساله را مطالعه کنیم.

قرآن خواندن خوب است ولی مستحب است. دعا خواندن خوب است ولی مستحب است. ولی یاد گرفتن مسائل واجب است. من نمی گویم قرآن و مفاتیح و دعا را را کنار بگذارید، عرض من این است که مسائل واجب مان را باید یاد بگیریم.

حتما خواندن این دو کتاب را بر خودتان واجب بکنید!

نکته ای دیگر که به دوستان توصیه می کنم این است آنهایی که واقعا می خواهند به اخلاق علوی عمل کنند و به سیره مهدوی برسند خیلی از گناهان اخلاقی است که در رساله ها نیامده است ولی بعضی از بزرگان ما آمدند یک کتاب مستقلی در رابطه با واجبات و محرمات آوردند را دقت کنند.

مثل کتاب «معراج السعادة – مرحوم نراقی» (رضوان الله تعالی علیه) شاید اگر کسی ادعا کند در این چهارده قرن کتابی مثل «معراج السعادة – مرحوم نراقی» نسبت به واجبات و محرمات اخلاقی کتابی ننوشته اند حرف گزافی نزده است.

یعنی ما مثل این کتاب را نداریم، قبل از او که نبوده است و بعد از او در این ده، بیست سال اخیر کتابهایی نوشته باشند بنده اطلاع ندارم ولی این کتاب یک کتاب خیلی جامع است تمام گناهانی که خدای عالم در قرآن و در روایات آورده است یکی یکی آورده است.

مثلا در موضوع دروغ، آیات را آورده، رویات را آورده، شعر آورده است، داستان آورده و نکته مهمی که «معراج السعادة – مرحوم نراقی» دارد این است که در پایان می گوید کسی گرفتار دروغ است چه کار کند دروغ را ترک کند یعنی راهکار هم می دهد.

کسی گرفتار غیبت است آیات و روایات، داستان و شعر را آورده است یعنی جامع، جامع است در پایان هم راه علاج برای رهایی از غیبت را هم گفته است. همین طور حرام خواری و ... یعنی همه را آورده است.   

اگر کسی حوصله خواندن کتاب «معراج السعادة – مرحوم نراقی» را ندارد، مرحوم «محدث قمی» (رضوان الله تعالی علیه) که 110 جلد کتاب «بحار الانوار – مرحوم مجلسی» را در دو جلد خلاصه کرده و اسمش را «سفینة البحار» گذاشته است.

یعنی شما حساب کنید یکصد و ده جلد کتاب دو جلد شده است؛ ولی همین بزرگوار می گوید من مقید هستم هر روز چند صفحه از کتاب «معراج السعادة» را مطالعه کنم. می گفت بعضا در مسافرت این کتاب سنگین بود چاپ جدیدش هم سنگین است نزدیک دو کیلو وزنش است.

چاپ های قدیم رحلی بود خیلی بزرگ بود نزدیک شصت تا هفتاد سانت قدش و سی سانت هم عرضش بود می گفت من دیدم در مسافرت حمل کردن این کتاب برایم سخت است نشستم این کتاب را از اول تا آخر خلاصه کردم وقتی مسافرت می روم خلاصه این کتاب را همراه داشته باشم و مطالعه کنم. دوستان عزیز!

«أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِك بِمَا شِئْت‏‏»

عزیز ترین برادر تو دین تو است برای دینت تلاش کن!

الأمالي (للمفيد)؛  مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسين وغفارى على اكبر، ناشر: كنگره شيخ مفيد، ص283

مثل مرحوم «محدث قمی» 110 جلد کتاب «بحار الانوار» را تلخیص کرده است و کتابهای متعددی نوشته است. ولی ایشان می گوید من برای این که هر شب یک چند صفحه از کتاب «معراج السعادة» را بخوانم نشستم از اول تا آخر این کتاب را خلاصه کردم و در مسافرتها با خودم می برم.

شب بعد از نماز، قبل از خواب ده، بیست صفحه از این کتاب را مطالعه می کنم اسم این کتاب را هم گذاشتم «مقامات العلیة» شاید پی دی اف کتاب در اینترنت هم باشد من اطلاع ندارم.

دوستان کتاب را از اینترنت دانلود کنند در گوشی موبایل شان داشته باشند، الان مثل سابق نیست که بیرویم حتما کتاب را بخریم، شما می توانید ده هزار جلد کتاب را در موبایل تان داشته باشید و دیگر درد سر حمل و نقل را هم ندارد.

پی دی اف این کتاب را ذخیره داشته باشید هر شب پنج صفحه یا ده صفحه از این کتاب را مطالعه کنید تمام شد دوباره بیایید از اول بخوانید.

یعنی مرحوم «محدث قمی» دو تا کتاب دارد هردو کتاب سازنده است؛ یعنی انسان را می سازد با اخلاق علوی و سیره مهدوی که مزین شدن به زینت تقوا است.

یکی از این کتابها «مقامات العلیة» که خلاصه کتاب «معراج السعادة» است و یکی هم کتاب «منازل الاخرة» است و ما ادراک ما منازل الاخره. من به عنوان یک برادر به بینندگان عزیز توصیه می کنم این دو تا کتاب را از اینترنت دانلود کنند قسم بخورند که هر شب حداقل دو صفحه، سه صفحه از این کتاب را بخوانند.

بعضی از ما یک مقدار تنبل تشریف داریم مشغول کار با چیزهای غیر مفید هستیم آخرش هم خواب مان می گیرد می خوابیم. ولی وقتی آدم قسم می خورد می داند که اگر عمل نکرد باید سه روز به عنوان کفاره روزه بگیرد یا چند نفر فقیر را اطعام کند. به خاطر ترس از کفاره هم که شده انسان بر می دارد مطالعه می کند.

لذا من توصیه برادرانه ام این است که دو تا کتاب «مقامات العلیة» و «منازل الاخره» را از اینترنت دانلود کنید و مطالعه کنید.

البته من اگر بتوانم از اینترنت بگیرم روی سایت شبکه جهانی حضرت ولی عصر می گذارم در کانال خودمان می گذاریم و در سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر هم می گذاریم تا دوستان عزیزمان استفاده کنند.

من فایل ورد کتاب «منازل الاخره» را دارم بعضی از قسمت هایش را توضیحاتی داده ام، روایات و آیاتی هم اضافه کرده ام شاید مناسب همه نباشد چون دوستان می خواهند عبارت مرحوم «محدث قمی» را ببینند.

این فایلی که با توضیحات حقیر است این را هم در سایت می گذاریم و قول می دهیم اگر خدا توفیق مان بدهد روی سایت ها و کانال خودمان کتابها را بگذاریم تا عزیزان ما از این کتابها استفاده کنند.

یکی از نکاتی هم که ما واقعا بی اطلاع هستیم گناهی است که ما خبر نداریم ما در جلسات گذشته نسبت به این گناهان نکاتی را عرض کردیم یک سری گناهان قلبی است، گناهان جوارحی نیست.

این طور نیست که شما غیبت کنید در پرونده تان گناه نوشته بشود، دروغ بگویید، حرام بخورید، دزدی بکنید خدای ناکرده سیلی به صورت مظلوم بزنید نه این طوری نیست بلکه یک سری گناهانی است که از قلب ما می گذرد مثل قضیه ای حسد، حسد چیزی نیست که به زبان بیاید.

همین که شما نسبت به برادر دینی ات رشک می ورزید حسد می کنید نعمتی که در دست او است تحملش برای شما سخت است. در دلت آرزو می کنی که ای کاش این نعمت از دستش گرفته بشود، این گناهی از گناهان کبیره است.

یا بحث ریا است، ریا یک چیزی نیست که به زبان بیاید یا در خارج داخل بشقاب بگذارید و بگویید این ریا است. شما مشغول نماز خواندن هستید، مشغول عبادت هستید، احسان می کنی صدقه می دهی از دست فقیری مظلومی بیماری می گیری ولی یک دفعه می آیی این را برای این و آن تعریف می کنی این دیگر ریا شد.

یا می روی در یک منطقه ای که مثلا افراد مستمند هستند در خانه هایشان غذا می دهی یک مقدار سینه ات را هم جلو می دهی تا مردم ببینند که شما همچنین کاری داری می کنی. این اطعام شما نه تنها برای شما ثواب نیست بلکه یکی از گناهان کبیره است. لذا فرمود:

«أيسر الرّيا الشّرك‏»

آسان ترین ریا به منزله شرک به خدای عالم است!

غرر الحكم و درر الكلم، نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص187

رسول اکرم فرمود ریا در امت من یا شرک خفی مثل صدای پای مورچه در شب ظلمانی بر بالای سنگ صاف است که دارد راه می رود. دیگر شما حساب کنید مورچه آن هم شب تاریک روی سنگ صاف دارد راه می رود. می گوید ریا و شرک در امت من این طور مخفی است. 

در آخر سوره یوسف هم می خوانیم:

(وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ)

و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند!

سوره یوسف (12): آیه 106

خیلی درد است، مشرکین «مکه و مدینه» نیست، مشرکین جاهلیت نیست آن مشرکینی که نماز می خوانند، روزه می گیرند، حج می روند، زکات می دهند، وجوهات می دهند مؤمن هستند (وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ) اکثر کسانی که ایمان به خدا آورده اند گرفتار شرک هستند.

این شرک، این نیست که برای خدا (نستجیر بالله) شریک قائل بشوند، همین بحث ریا، بحث خود پسندی، بحث عجب که «حضرت امام» (رضوان الله تعالی علیه) یک تعبیر خیلی تند دارد.

ایشان می فرماید آنهایی که گرفتار عجب و ریا هستند در قیامت آرزو می کنند ای کاش اهل کبائر بودند، (نستجیر بالله) اهل زنا و آدم کشی بودند ولی اهل عُجب، خود پسندی و ریا نبودند!

لذا همانطوری که رسول اکرم فرمود اول ما باید واجبات و محرمات مان را یاد بگیریم و بعد عمل کنیم.

مجری:

خیلی ممنونم استاد، از شما تشکر می کنم یک میان برنامه ای آماده است ببینیم و برگردیم در خدمت شما هستیم.

شما بیننده شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) هستید با یکی دیگر از برنامه های اخلاق علوی و سیره مهدوی که امشب هم توفیق پیدا کردیم که در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم.

حضرت استاد بفرمائید این گناه عُجب و خود پسندی چه اثرات سوئی دارد؟ در این زمینه اگر هم توضیحاتی دارید بفرمایید در خدمت شما هستیم.

اثرات سوء و خطرناک گناه عُجب و خود پسندی!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عُجب و خود پسندی یکی از گناهان کبیره و ویرانگر است. عصاره حدود نزدیک بیش از صد روایت یا بیشتر در رابطه با آفت عجب و خود پسندی داریم. من کمتر گناهی را دیدم که این همه روایت از معصومین در موردش رسیده باشد.

برای یک گناه یکصد روایت!؟ یکصد روایت را من قدر متقین دارم عرض می کنم. ما شاید بالای یکصد روایت از رسول اکرم، از امیرالمؤمنین و دیگر ائمه داریم. من به چند تا از این روایتها اشاره می کنم دوستان اگر به صفحه مانیتور بنده دقت کنند تا متن روایت و ترجمه آن را هم ببینند.

امام علی (سلام الله علیه) در نامه اش به «مالک اشتر» می فرماید:

«إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ»

مالک! هرگز گرفتار خود پسندی نشوی و از خود راضی باشی این روحیه را از خودت دور کن!

مثلا بگویی من نماینده امیرالمؤمنین هستم پس آدم خوبی هستم، همین که گفتی من آدم خوبی هستم که امیرالمؤمنین من را انتخاب کرده است دیگر بیچاره شدی.

به فقرا می رسی بگویی من آدم خوبی هستم که به فقرا می رسم. مشکلات مردم را بر طرف کردی، ظلم از مظلومی را بر طرف کردی، ظالمی را سر جایش نشاندی همین که در دلت گذشت من آدم خوبی هستم دیگر تمام شد رفت!

نه تنها این اعمالت ثواب ندارد بلکه باعث می شود دیگر اعمال تو هم در اثر همین عُجب همه نابود بشود از بین برود. یعنی عُجب این است عرض کردم خیلی خطرناک است به این خاطر است. آن عمل خود انسان که ثوابی ندارد، بلکه ثواب دیگر اعمال ما را هم از بین می برد.

«فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ»

این که از خود راضی هستی و احساس می کنی که آدم خوبی هستی یکی از مناسبترین فرصتهای شیطان است که بیاید بر تو احاطه داشته باشد.

«لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ»

این خود پسندی باعث می شود تمام حسنات تو نابود بشود و آتش بزند.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص443

نماز خواندی، جهاد رفتی و ... این خود پسندی و عُجب یعنی از خود راضی شدن دیگر احسان و دیگر حسنات تو را هم آتش می زند و نابود می کند.

ببینید دوستان چقدر مهم است ما چقدر در زندگی مان گرفتار این از خود راضی بودن هستیم. به دیگران هم پز می دهم می گویم من بچه هایم را خیلی عالی تربیت کردم. مثل فلانی نیستم که برای بچه هایش کاری نکرده است. همین کافی است که اعمال نابود بشود و برود.

یا در روایتی از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است که می فرماید:

«مَا أَضَرَّ الْمَحَاسِنَ كَالْعُجْبِ»

هیچ گناهی همانند عجب و خود پسندی به حسنات شما ضرر نمی زند!

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص480

ما، هم در روایات داریم و هم در کلمات بزرگان داریم که شما عبادت می کنید حسناتی دارید کار خوب کردن آسان است ولی کار خوب را نگهداشتن سخت است.

به قول معروف می گویند انقلابی بودن آسان است ولی انقلابی ماندن سخت است. شیعه بودن آسان است ولی شیعه ماندن سخت است. مؤمن بودن خوب است ولی مؤمن ماندن سخت است.

خیلی از ایمانها، ایمانهای مستودع است ما روایات متعدد داریم خیلی از افراد نماز می خوانند و عبادت می کنند ولی ایمانشان، ایمان عاریه ای و امانتی است. ایمان مستقر نیست.

مگر «عمر سعد» از شکم مادر «عمر سعد» به دنیا آمد، حتی می گویند عابد و زاهدی بود سجاده اش از مسجد برچیده نمی شد. مشغول نماز، عبادت، تهجد بود.

وقتی به او گفتند امیرالمؤمنین پیشگویی کرده که تو در قتل فرزندش امام حسین شرکت می کنی گفت دهنت را آب بکش این چه حرفی است؟ من و قتل امام حسین!؟ اصلا به فکرم هم نمی آید، در ذهنم هم خطور نمی کند. ولی چه شد؟

اینها ایمان مستودع و ایمان امانتی است. ایمان غیر مستقر است و لذا یکی از دعاهایی که از خداوند بخواهیم این است که خدایا به من ایمان ثابت و یقین خالص بده و گرنه این ایمان عاریه ای اعتباری ندارد و منتظر یک چشمک شیطان است.

شیطان یک چشمک می زند و ایمان غیر مستقر ما را می دزدد و از دستمان می برد. لذا حضرت می فرماید چیزی همانند عُجب به حسنات شما ضرر نمی زند. باز روایت دیگر می گوید:

«ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضَاءُ»

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص 208

این خیلی نکته ظریفی است. میوه عُجب و خود پسندی کینه توزی است. از چه جهت کینه توزی است؟ این که کسی از خود راضی است، خودپسند است. اولا این مغضوب خداوند است. کسی که از خود راضی است نعمتها را از خودش می بیند یکی از مصداق: (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون‏) همین است.

روایت پیامبر را می خوانیم صحابه ای که منم منم می کردند می گفت تا کی می خواهید منم منم داشته باشید؟ تا کی می خواهید از منم منم دست بردارید؟ ببینید تفاوت «قارون» با حضرت «سلیمان» این است، «قارون» این همه ثروت دارد می گوید:

(إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي)

(قارون) گفت: «اين ثروت را بوسيله دانشي که نزد من است به دست آورده‌ام!»

سوره قصص (28): آیه 78

نتیجه این همه ثروت چه شد؟ با همان ثروتش داخل زمین رفت. آیا قدرت حضرت «سلیمان» با «قارون» قابل مقایسه است؟ حضرت «سلیمان» تمام اجنبه در اختیارش است ابر و باد مه و فلک در اختیارش است ولی با همه اینها می گوید:

(هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ)

«اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش کند که آيا شکر او را بجا مي‌آورم يا کفران مي‌کنم؟!

سوره نمل (27): آیه 40

فرمود هرچه دارم از تفضلات خداست. آن را هم با یک وحشتی می گوید. کلام بعدی حضرت «سلیمان» درد آور است که می گوید (هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ) اینها همه تفضلات خدا است آیا من در برابر تفضلات خدا شاکر هستم یا نیستم.

اگر شاکر نبودم همین تفضلات خدا وبال گردنم خواهد شد. یعنی عُجب و خودپسندی من را می گیرد همه چیز هوا رفت. یا نه شاکر هستم!؟

لذا من یک توصیه ای برادرانه و اخلاقی به همه عزیزان دارم از همه این بحثهای ما که تا به حال داشتیم بحثهایی هم که در آینده می خواهیم در برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی داشته باشیم خواهشا این جمله من را به عنوان جمله طلایی بگیرید.

"هر نعمتی که برای شما می آید، هر توفیقی که برای شما حاصل می شود بلافاصله خدا را شکر کنید"

خداوند به شما بچه داده است بچه ای خوب بگویید الحمدلله. سر سفره نشستید با دستتان دارید غذا می خورید بگویید الحمدلله خدا به من دست داده است، یک تعداد از افراد هستند که دست ندارند باید دیگران غذا در دهانشان قرار دهد.

سلامتی دارم الحمدلله رب العالمین، خانه دارم، ماشین دارم الحمدلله رب العالمین، زندگی دارم الحمدلله، همسر خوب دارم الحمدلله رب العالمین، نماز می خوانم بلافاصله بعد از نماز سجده شکر بجا بیاورم بگوییم خدایا الحمدلله.

به تعبیر امام معصوم که فرمود:

«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْك‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏1، ص 63

خدایا هرچه دارم از تو دارم، سلامتی، ایمان، توفیق، تقوا همه چیز مال تو است. خدایا خودم هم مخلوق تو هستم اصلا هیچی نیستم، تو هستی و جلوه ای تو. هرچه دارم از تو دارم و از این که خدای ناکرده اینها را از خودم ببینم استغفار می کنم.

تلاش کنید خدا توفیق نماز داد در جلسات امام حسین شرکت کردید، خدا چشم اشکباری به شما داد در مصائب اهل بیت گریه کردید، مبادا عُجب بیاید، بلا فاصله همانجا در همان وسط گریه برای امام حسین، خدا را شکر کن.

(لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ)

«اگر شکرگزاري کنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسي کنيد، مجازاتم شديد است!»

سوره ابراهیم (14): ایه 7

اگر عجب گرفتی گفتی من آدم خوبی هستم، برای امام حسین گریه کردم، برای حضرت زهرا گریه کردم در جلسات رفتم در مسجد می روم نماز جماعت می خوانم همین که از خودت دانستی می شود تعبیر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که فرمود «ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضَاءُ».

عجب و خودپسندی در حقیقت اولین ثمره اش بغض خدای عالم است. یعنی از خودش دارد می بیند این اول شرک است. اضافه کلا کسی که از خود راضی است دیگران را به حساب نمی آورد.

آدمی که خودش را بزرگ می بیند و خودپسند است با چشم حقارت به دیگران نگاه می کند و این باعث می شود که مردم دشمنش بدارند مردم بگویند آدم درستی نیست غیر از خودش هیچ کس را نمی بیند.

وقتی در خیابان و کوچه می رود هیچکس محلش نمی گذارد، به او سلام هم نمی دهند و سلام هم بکند جوابش را نمی دهند.

وقتی کسی از خود راضی است هر گناهی از او سر می زند به گناه اهمیت نمی دهد می گوید من آدم خوبی هستم حالا گناه که اشکالی ندارد خدا می بخشد! یعنی (نستجیر بالله) وظیفه خدا بخشش است و وظیفه من هم گناه کردن است.

نسبت به زن و بچه اش با نظر تحقیر نگاه می کند، نسبت به پدر و مادر با نظر تحقیر نگاه می کند.

از رسول اکرم نقل است که داشت می رفت دید پسری با پدرش راه می رود و این پسر گاها چند قدم از پدر جلو می افتد. حالا عین عبارت در ذهنم نیست مضمون روایت را عرض می کنم، حضرت عصبانی شد به اون بچه گفت خجالت نمی کشی، حیا نمی کنی جلوتر از پدرت راه می روی، احترام پدرت را نگه نمی داری!

ببینید خیلی مهم است، امام سجاد (سلام الله علیه) مادر بزرگوارشان در حین ولادت امام سجاد از دنیا رفت. به قول امروزی ها زن بابا داشت. می گفت من دوست ندارم با نامادری ام در یک سفره غذا بخورم می ترسم من یک لقمه ای از سفره بردارم این مادرم اراده کرده بود که آن را بردارد و این باعث رنجش قلب او باشد.

ببینید بزرگان ما اینطوری بودند در این زمینه ما روایت زیاد داریم من یکی دو روایت هم از حضرت امیر بخوانم بعد عزیزمان اگر سوال دیگری هم دارند در خدمتشان هستیم.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می فرماید:

«أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْب‏»

وحشت ناک ترین تنهای ها خودپسندی است!

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 475

یعنی کسی که از خودش راضی است دیگر کسی اطرافش نمی ماند چون دیگر هیچ کسی را آدم حساب نمی کند. ولذا همیشه دور و برش خالی است و هیچ کس حاضر نیست با او ارتباط داشته باشد. یا حضرت می فرماید:

«الْعُجْبُ آفَةُ الشَّرَفِ»

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص41

هرچه مقام بالایی داشته باشی، وقتی گرفتار خودپسندی شدی شرافت وجودیت از دست رفت. وقتی وارد مجلس می شوی یک نفر بلند نمی شود جا به تو بدهد. یک نفر به تو احترام نمی کند ولو این که ثروت آنچنانی یا پست و مقام آنچنانی داری.

همین که گرفتار عُجب و خودپسندی هستی مردم به شما محل نمی گذارند یعنی آن شرافت شغلی و شرافت زندگی با عُجب و خودپسندی از بین می رود.

روایت آخر در این زمینه، خیلی روایت عجیبی است. قبلا هم به یک مناسبتی این روایت را عرض کرده بودیم. مرحوم «کلینی» در کافی آورده که حضرت عیسی یکی از اساس شریعتش این بود که در شهرها می گشت در بیابان، دریا برای سیاحت می رفت. قرآن هم فرمود:

(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ)

بگو: «روي زمين گردش کنيد! سپس بنگريد سرانجام تکذيب‌کنندگان آيات الهي چه شد؟!»

سوره انعام (6):‌ آیه 11

(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ)

بگو: «در روي زمين سير کنيد و ببينيد عاقبت کار مجرمان به کجا رسيد!»

سوره نمل (27): آیه 69

(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ينْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)

بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همين‌گونه) جهان آخرت را ايجاد مي‌کند؛ يقينا خدا بر هر چيز توانا است!

سوره عنکبوت (29): آیه 20

(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ)

بگو: «در زمين سير کنيد و بنگريد عاقبت کساني که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرک بودند!

سوره روم (30): آیه 42

آقا امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:

«إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ كَانَ مِنْ شَرَائِعِهِ السَّيْحُ فِي الْبِلَادِ فَخَرَجَ فِي بَعْضِ سَيْحِهِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَصِير وَ كَانَ كَثِيرَ اللُّزُومِ لِعِيسَى»

سیاحت و گردش، از شریعت عیسی پسر مریم بود. در یکی از سفرها، مردی قصیر که خیلی با حضرت عیسی ملازم بود، همسفر او بود.

کلمه «قصیر» دو معنا دارد. یک معنایش کوتاه قد است. من بعید می دانم این معنا مورد نظر باشد. ظاهرا قصیر یعنی خیلی طرف فکر بالای نداشت.

«فَلَمَّا انْتَهَى عِيسَى إِلَى الْبَحْرِ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ بِصِحَّةِ يَقِينٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى ظَهْرِ الْمَاءِ فَقَالَ الرَّجُلُ الْقَصِيرُ حِينَ نَظَرَ إِلَى عِيسَى جَازَهُ بِسْمِ اللَّهِ بِصِحَّةِ يَقِينٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى الْمَاءِ وَ لَحِقَ بِعِيسَى فَدَخَلَهُ الْعُجْبُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ هَذَا عِيسَى رُوحُ اللَّهِ يَمْشِي عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِي عَلَى الْمَاءِ فَمَا فَضْلُهُ عَلَيَّ»

یک روزی حضرت عیسی به دریا رسید گفت بسم الله الرحمن الرحیم روی آب دریا راه رفت، این شخص هم وقتی دید حضرت عیسی بسم الله الرحمن الرحیم گفت و راه رفت ایشان هم بسم الله الرحمن الرحیم گفت و پشت سر حضرت عیسی روی آب راه رفت. یک مقداری که گذشت گفت عجب عیسی پیغمبر است بسم الله گفت روی آب دریا راه می رود من هم که پیغمبر نیستم دارم روی آب دریا راه می روم همین که از خود راضی شد عجب و خود پسندی آمد

«فَرُمِسَ فِي الْمَاءِ فَاسْتَغَاثَ بِعِيسَى فَتَنَاوَلَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَخْرَجَهُ»

یک مرتبه زیر آب رفت فریاد زد یا عیسی دستم به دامنت دارم غرق می شوم. حضرت عیسی دستش را گرفت بالا آورد.

«ثُمَّ قَالَ لَهُ مَا قُلْتَ يَا قَصِيرُ»

فرمود ای قصیر چه کار کردی غرق شدی؟

«قَالَ قُلْتُ هَذَا رُوحُ اللَّهِ يَمْشِي عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِي عَلَى الْمَاءِ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ عُجْبٌ»

گفت ای حضرت عیسی یک حالت عجب و خود پسندی و از خود راضی شدن در من ایجاد شد.

من هم کسی هستم أنا رجل، مثل حضرت عیسی در دریا دارم روی آب راه می روم. می گوید همین که گفتم زیر آب رفتم.

«فَقَالَ لَهُ عِيسَى لَقَدْ وَضَعْتَ نَفْسَكَ فِي غَيْرِ الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَقَتَكَ اللَّهُ عَلَى مَا قُلْتَ- فَتُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا قُلْتَ»

فرمود توبه کن از این عجب و خودپسندی که داشتی

«قَالَ فَتَابَ الرَّجُلُ وَ عَادَ إِلَى مَرْتَبَتِهِ الَّتِي وَضَعَهُ اللَّهُ فِيهَا»

فرد توبه کرد، پشیمان شد به برکت حضرت عیسی (علیه السلام) به آن حالت اولی برگشت و مثل حضرت عیسی روی آب راه می رفت.

بعد حضرت فرمود:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا يَحْسُدَنَّ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»

تلاش کنید تقوا را زینت خودتان قرار دهید هرگز نسبت به همدیگر رشک و حسد نبرید.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 306، بَابُ الْحَسَد، ح3

در خدمت شما هستیم.

مجری:

خدا خیرتان بدهد، خیلی ممنون از توضیحات شما خیلی استفاده کردیم. به فرموده حضرتعالی این صد حدیث و روایت در رابطه با عجب و خودپسندی حکایت از اهمیت این موضوع دارد.

جناب استاد یک سوال اینجا مطرح می شود و آن اینست که آدم عاقل امکانش است گرفتار چنین بیماری و گناهی بشود یا نه؟

چه کسانی به گناه عُجب و خودپسندی مبتلا می شوند!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این بحث در لسان روایات ما کاملا مشهود است از حضرت امیر (سلام الله علیه) روایت داریم. حضرت می فرماید:

 «رِضَاكَ عَنْ نَفْسِكَ مِنْ فَسَادِ عَقْلِكَ»

همین که از خود راضی هستی معلوم است که عقلت فاسد است.

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص 269

یا در روایت دیگر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می فرماید:

«أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَاب‏»

خود پسندی دشمن راست بودن است و آفت خرد و عقل است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 397، نامه 31

باز روایت دیگر فرمود:

«عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِه‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 507

خیلی جالب است می گوید وقتی انسان خود راضی و خودپسند است این در حقیقت عقل انسان را مورد حسد قرار می دهد. یعنی دو تا حسد قلبی و درونی به جان هم می افتند. حالا عقل پیروز بشود یا عُجب و خودپسندی پیروز بشود.

در روایت دیگر باز از حضرت امیر (سلام الله علیه) دارد:

«إِزْرَاءُ الرَّجُلِ عَلَى نَفْسِهِ بُرْهَانُ رَزَانَةِ عَقْلِهِ وَ عُنْوَانُ وُفُورِ فَضْلِه»

انتقاد آدم از خودش دلیل استواری عقلش و نشانگر فضل و خرد او است.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 112

یعنی انسان باید همواره خودش را در معرض خطر ببیند. قرآن می گوید:

(أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ)

آيا با شما عهد نکردم اي فرزندان آدم که شيطان را نپرستيد، که او براي شما دشمن آشکاري است؟!

سوره یاسین (36): آیه 60

انسان همواره باید خودش را در معرض خطر و در معرض لغزش ببیند. پل صراط که می گویند از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است در همین دنیا است.

یعنی شما اگر خاطر جمع به عقل و خردت شدی و شروع کردی به راضی شدن و گرفتار خودپسندی شدی دیگر لغزش شما را گرفت و ته جهنم انداخت.

لذا امیر المؤمنین می فرماید همیشه از خودت انتقاد کن، یعنی مثل یک شاگردی که استاد درس می گوید شروع به انتقاد کردن می کند. یا یک کسی پای صحبتی نشسته این حرفهای نادرستی می زند شروع به انتقاد کردن می کند. می گوید همیشه نفس خودتان را مورد انتقاد قرار بدهید. چرا چنین کردی و چرا چنان کردی؟

از آن طرف:

«إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهَانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوَانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ.»

اگر کسی به خودش خاطر جمع باشد و از خودش راضی باشد خودپسند باشد این دلیل بر کمبود شخصیتش است و نشانه ای سستی عقلش است.

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏؛ نويسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: درايتى، مصطفى‏، ناشر: دفتر تبليغات‏، ایران – قم 1366 ش، ص 308

ظاهرا اشاره می کنند بیننده عزیزی تماس گرفته است این بحث را همینجا نشانه و علامت می گذاریم اگر فرصت شد امشب و اگر نشد جلسه بعد از همین جا ادامه خواهیم داد.

مجری:

خیلی ممنون حضرت استاد. جناب آقای «احمدی» بیننده عزیز از «یاسوج» پشت خط هستند عرض سلام و ادب خدمت ایشان داریم در خدمت شما هستیم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

سلام و عرض ادب و احترام خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی استاد محترم و حضرتعالی مجری محترم و همه دست اندرکاران ولایی شبکه حضرت ولی عصر.

من دو تا سوال داشتم یک این که وهابی های شیطان صفت و خبیث پیرو کدام سنت هستند؟ خلیفه اول که بنا به اعتراف و روایت خود عایشه پانصد حدیث پیامبر را در آتش سوزاند. و دومی هم که از نقل حدیث به طور جد جلوگیری کرد. و سومی هم روند و راه قبل از خودش را ادامه داد.

و آن چه نوبت به چهارمین آنها یعنی فرزند هند جگر خوار «معاویه» رسید. بنابر روایتی بیش از صد هزار روایت جعلی با کمک آن مزدوران و مفت خوران دور و برش جعل کرد و این روایات جعلی را به پیامبر اسلام نسبت داد و از عترت و قرآن فاصله گرفتند و جهالت و ظلمت جای سنت را گرفت تا آن جا که کار به جای رسید که آقا امام حسین قیام کردند و با خون پاکش این سنت و دین را احیا کرد. این یک سوال.

سوال دیگر این است که بعد از شهادت آقا رسول الله (صلی الله علیه واله) که جریان سقیفه بنی ساعده پیش آمد آقا امیرالمؤمنین با حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حسنین (صلوات الله علیهم) به خانه انصار رفتند و از آنها یاری خواست عده ای پیمان بستند اما پیمان شکنی کردند و عده ای هم به بهانه این که با ابوبکر بیعت کرده اند از همکاری با امام خودداری کردند.

خواستم بدانم اگر اینها واقعا پایبند به بیعت بودند اینها که در غدیر خم به حکم خدا و ابلاغ پیامبر اسلام بیعت کرده بودند چرا نقض کردند لطفا در این باره توضیح بفرمایید.

اللهم صلی علی محمد وال محمد و عجل فرج مولانا صاحب الزمان خداوند یار و نگهدارتان باشد.

مجری:

خیلی ممنون جناب اقای «احمدی» تشکر می کنم که تماس گرفتید. تماس بعدی جناب اقای «عساکره از خوزستان» ظاهرا برقرار نشد. استاد در خدمت شما هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

الحق والانصاف یکی از سوالاتی که ما عموما از این آقایان داریم؛ چه وهابیت باشد، چه برادران اهل سنت باشد، این قضیه سوزاندن حدیث توسط آقایان است. یک مسئله ای نیست که قابل پوشاندن باشد. این را تمام حضرات آورده اند.

«ذهبی» متوفای 748 در کتاب «تذکرة الحفاظ» نقل کرده است که:

«قالت عائشة جمع أبي الحديث عن رسول الله وكانت خمسمائة حديث»

عایشه می گوید پدر من احادیث پیامبر را جمع کرد که پانصد حدیث بود.

«فبات ليلته يتقلب كثيرا قالت فغمني فقلت أتتقلب لشكوى أو لشيء بلغك فلما أصبح قال أي بنية هلمي الأحاديث التي عندك فجئته بها فدعا بنار فحرقها»

شب را تا صبح یک مقدار با ناراحتی سپری کرد، به ایشان گفتم بابا چه شده ناراحتی مشکلی داری که شب خوابت نمی برد؟ همین طوری در رختخواب بودی این طرف و آن طرف می غلتدی، صبح که شد به من گفت دخترم آن پانصد تا حدیث را بیاور، آوردم ایشان همه آن پانصد تا حدیث را آتش زد.

«فقلت لم أحرقتها قال خشيب أن أموت وهي عندي فيكون فيها أحاديث عن رجل قد ائتمنته ووثقت ولم يكن كما حدثني فأكون قد نقلت ذاك فهذا لا يصح والله أعلم»

تذكرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ج 1، ص 5

به ایشان گفتم چرا آتش زدی؟ گفت من ترسیدم از دنیا بروم این پانصد روایت نزد من باشد و می ترسم این احادیث را از افرادی شنیدم که اعتماد کرده بودم شاید آدم های درستی نبودند به آنهایی که اعتماد کردم.

در اینجا چند سوال مطرح است. سوال اول در مورد احادیث پیامبر روایات خودتان دارید:

«فجبريل عليه السلام قد ينزل بالسنة كما ينزل بالآية»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ، الطبعة : الأولى؛ ج 20، ص 94

و خود قرآن هم در آیه 44 سوره نحل می گوید:

(وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ)

و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي

سوره نحل (16): آیه 44

فرمود پیغمبر ما قرآن را برای تو نازل می کنیم برای مردم بیان کن؛ یعنی حدیث پیامبر مبین قرآن است. این احادیثی که ایشان آتش زدند این عبارتی است که خودشان دارند ما از کتب شیعه هم نقل نمی کنیم.

«ذهبی» هم یک چهره ای کاملا ضد شیعه است شاگرد «ابن تیمیه» است. مشخص است که از آن استاد چه شاگردی تحویل جامعه می شود. این احادیث مگر از نبی مکرم نبود، چرا آتش زد؟ آیا این احادیث در تبیین احکام شریعت نبود؟

اضافه بر این ایشان که می گویند ترسیدم از افرادی نقل کرده ام که به آنها اعتماد داشتم شاید آدم های دروغگویی بودند. آقا شما که می گویید من در «مکه» جزء اولین افرادی بودم که به پیامبر ایمان آوردم، اسلام آوردم.

در «مکه» با پیامبر بودید و در «مدینه» هم یازده سال با پیامبر بودید، چطور در طول این یازده سال این احادیثی که از افراد شنیده بودی به پیامبر عرضه نکردی نگفتی یا رسول الله من پانصد تا روایت از دیگر صحابه شنیده ام نمی دانم اینها راست است یا راست نیست؟

ما از ائمه (علیهم السلام) خیلی داریم از جمله «یونس ابن عبدالرحمن» خدمت امام هشتم می آید می گوید احادیثی را ما شنیدیم آیا درست است یا درست نیست؟ یا کسی خدمت حضرت امیر و دیگر ائمه می آیند احادیث را عرضه می کنند اگر آنها قبول کردند گفتند درست است این روایت را نقل می کنند اگر گفتند درست نیست روایت را کنار می گذارند.

چطور در طول این یازده سال این پانصد تا روایت را به پیامبر عرضه نکرده اید؟ آیا در این بیست و سه سال از خود پیامبر مستقیم روایت نشنیده بودید که حداقل اینها را آتش نزنید؟

بیاید روایت را دو دسته کنید روایاتی که از صحابه شنیده بودید در اینجا ابابکر صحابه را زیر سوال می برد می گویم من نمی دانم اینها مورد وثوق بودند یا مورد وثوق نبودند!

حالا گیرم که شما به آن صحابه اعتماد ندارید روایاتی که مستقیم از رسول اکرم شنیدید اینها را چرا شما آتش زدید؟

مجری:

جناب استاد ببخشید تماس جناب اقای «عساکره از خوزستان» وصل شده. بفرمایید

بیننده: (آقای عساکره از خوزستان – اهل سنت)

یا زهرا، یا فاطمه زهرا...

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

جناب اقای «عساکره» بزرگواری کنید سوالتان را طرح کنید خودتان تحلیل نفرمایید.

بیننده:

چشم! آقای «قزوینی» من نوکرتان هستم، آقای «قزوینی» شما آقای «احمد الکاتب» را می شناسید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله ایشان را کاملا می شناسم

بیننده:

خیلی هم خوب و عالی. آقای «احمد الکاتب» یک کتابی نوشتند به اسم: «تطور الفكر السیاسي الشيعي من الشوری إلی ولایة الفقیه» ایشان این کتاب را نوشتند و موضوع اصلی این کتاب این است که منکر وجود امام زمان شدند.

طبق علم رجال شما که مدرس علم رجال هستید خواستم این سوال را از شما بپرسم آقای «قزوینی» شما بین دو راهی گیر کردید، یا علم رجال را می پسندید یا منکر وجود امام زمان می شوید کدام یکی است؟ می شود توضیح بدهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

علم رجال با حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) چه ربطی دارد؟ می توانید این را بفرمایید.

بیننده:

 طبق نظریه آقای «احمد کاتب»

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای «احمد الکاتب» چه کاره مملکت است که برای ما تعین تکلیف کند؟

بیننده:

ایشان یک کتاب نوشتند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کتاب نوشته درست، ده نفر هم برایش جواب نوشتند.

بیننده:

آقای «قزوینی» شما عصبانی نشوید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عزیز من! شما می گویی این آقا کتاب نوشته است می گویم علم رجال چه ربطی دارد؟ ما بارها اینجا روایات مهدویت را مطرح کردیم یکی یکی احادیثش را بررسی سندی هم کردیم.

حالا یک دشمن و یک کسی از فلان دره بلند شود بگوید روایات ضعیف است مگر ما مقلد «احمد الکاتب» هستیم، شما اگر روایات صحیح در رابطه با مهدویت می خواهید من بیایم پنجاه تا روایت صحیح برای شما بیان کنم.

بیننده:

آقای «قزوینی» بزرگوار خواهش می کنم یک دقیقه اجازه بفرمایید. ایشان گفتند طبق علم رجال نمی شود امام زمان را اثبات کرد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کدام علم رجال؟ علم رجالی که خودش دارد تأسیس می کند یا علم رجالی که شیعه دارد؟

بیننده:

طبق علم رجال شیعه می گوید از فیلتر علم رجال رد نمی شود این بحث را می خواهید چه کار کنید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اولا ما به اندازه کافی روایات صحیح در ولادت حضرت مهدوی (ارواحنا فداه) و در غیبت آن حضرت داریم. ما سیصد و هجده روایت در رابطه با عمر طولانی حضرت مهدی داریم. همین «احمد الکاتب» خبیث و لعین خودش چند جا می آید می گوید اگر روایت ضعیف از سه تا بیشتر شد حجت است ما می توانیم به این روایت عمل کنیم. «یقوي بعضها بعضها»

گیرم این روایت ضعیف هم باشد اگر روایت از عدد سه گذشت مستفیض می شود. شیعه به روایت مستفیض عمل می کند حتی در احکام و در مسائل عقائدیه اگر از سه تا رد شد و در حد متواتر شد عمل می کند.

وقتی خود وهابی ها اعلام می کنند بر این که احادیث مهدویت متواتر است دیگر ایشان چه می تواند بگوید. عزیز من این را گوش بفرمایید پدر بزرگ آقای «احمد الکاتب»، «قرطبی» متوفای 671 است می گوید:

«لانّ الأخبار الصحاح قد تواترت على أن المهدی من عترة رسول الله صلى الله عليه وسلم»

الجامع لأحكام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي، دار النشر: دار الشعب - القاهرة، ج 8 ص 122

نه روایت ضعیف، روایت صحیح متواتر داریم. «سفارینی» همین را دارد، «ابری» همین را دارد «شوکانی» و «کتانی» همین را دارد. اینها بزرگانی است که آقای «احمد الکاتب» انگشت کوچک آنها و لنگه کفش «آلبانی» هم نمی شود. این کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة» است البانی بحث مهدویت را می آورد و می گوید:

«هو عندی متواتر عن أبی الصدیق عن أبی سعید الخدری»

سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها؛ اسم المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني الوفاة: 1420 ه ، دار النشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض 1415 ه – 1995 م، ج 4، ص 38

روایت مهدویت متواتر است آن هم صحیح متواتر، «ابن تیمیه» که امام و پیغمبر «احمد الکاتب» است می گوید:

«أن الأحاديث التي يحتج بها على خروج المهدي أحاديث صحيحة رواها أبو داود والترمذي وأحمد وغيرهم من حديث ابن مسعود وغيره»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني، الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج8، ص254

همچنین «بن باز» مفتی اعظم عربستان سعودی در کتاب «مجموع فتاوی» و نیز خود «ابن تیمیه» می گوید اگر کسی متواتر را منکر باشد کافر است.

«أمر المهدي معلوم، والأحاديث فيه مستفيضة، بل متواترة»

آقای «عساکره» دقت کردید یا نه؟

بیننده:

من به همه این علوم واقف هستم. خواهش می کنم یک دقیقه به من زمان بدهید.

مجری:

آقای «عساکره» خیلی زمان نداریم بیننده بعدی هم پشت خط هستند فکر کنم پاسخ تان را گرفتید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ایشان آمده علم رجال را مطرح کرده من آمدم در پاسخ گفتم اینها می گویند متواتر است. وقتی حدیث متواتر باشد دیگر علم رجال از کار می افتد و در متواترات دیگر کار نمی کند.

مجری:

جناب اقای «عساکره» متشکرم از تماس شما. بیننده بعدی آقای «امین از تهران» عرض سلام و ادب داریم در خدمت شما هستیم بفرمایید

بیننده: (آقای امین از تهران – شیعه)

سلام، ببخشید من می خواستم یک سوال بپرسم، در شبکه «کلمه» هم بعضی موقع تکرار می کنند می خواستم حاج آقا این را جواب بدهند. این راهپیمای اربعین به این صورت نبوده است درست می گویم؟ این که می گویند این ده سال است راه افتاده قبلا مثلا صد سال پیش یا کمتر هشتاد سال پیش نبوده می خواستم بدانم اصلا در مورد این راهپمایی احادیث وجود دارد یا نه؟

یعنی احادیثی است که مثلا گفته باشد از «نجف» تا «کربلا» راهپیمایی کنید. ائمه که این کار را نکردند می خواستم بدانم که علما این کار را کردند یا نه. می خواستم بدانم چیزی در این زمینه داریم یا نه؟ چون می گویند این راهپیمایی یک نمایش حکومتی است. من پاسخ را از تلویزیون گوش می دهم خیلی ممنون.

مجری:

خیلی ممنون از تماس شما. در برنامه های هفته اخیر برنامه ای پیرامون همین سوال داشتیم پاسخ داده شده اما ان شاءالله کامل تر جناب استاد پاسخ خواهند داد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر عزیز من! ما در رابطه با بحث اربعین همین که «جابر» صحابه پیامبر که ایشان شیفته اهل بیت است از «مدینه» همراه با زن و بچه اش و غلامش بلند می شود تا «کربلا» به قصد زیارت امام حسین (علیه السلام) می آید. آیا این نمی تواند برای ما الگو باشد؟

اهل بیت امام حسین (سلام الله علیه) از «شام» به «مدینه» خیلی راحت می توانستند بروند و راه خیلی نزدیک بود اما این جمعیت نزدیک هشتاد و چند نفر از زن و بچه این همه مسیر طولانی را در روز اربعین «کربلا» آمدند اجلال کردند.

اضافه بر این ما روایات متعدد از اهل بیت (علیهم السلام) داریم. شما توجه بفرمایید این کتاب «مصباح المتهجد» است که قبلا هم این را نشان دادم حضرت امام عسکری (سلام الله علیه) می فرماید:

«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِينَ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج‏2، ص 788

یکی از نشانه های مؤمن زیارت اربعین است. حالا این زیارت اربعین فردی می خواهد باشد یا دسته جمعی باشد. فرقی نمی کند وقتی زیارت اربعین جزء نشانه های مؤمن و نشانه شیعه است هرکس که دارد می رود کاری ندارد دیگری می آیند یا نمی آیند هرکس مسئول نیت خودش است.

یعنی از «قم» از «اصفهان»، از «مشهد» از «کرمان» حرکت می کند می خواهد به زیارت آقا امام حسین (سلام الله علیه) برود. اقتدا به حضرت «جابر» صحابه پیامبر و شیفته اهل بیت (علیهم السلام)» کرده است.

خواسته که در زیارت اربعین شیعه بودنش را هم به نمایش بگذارد. و همچنین در روایت امام صادق (سلام الله علیه) در کتاب «العقد النضید و الدر الفرید» جناب «محمد ابن حسن قمی» از اعیان قرن هفتم ایشان هم باز «ابو بصیر» و «صفوان» از امام صادق (سلام الله علیه) سوال می کنند آقا جان شیعه را ما به چه بشناسیم؟ حضرت می فرماید یکی از نشانه های شیعه بودن زیارت اربعین است. همینها برای ما کافی نیست!؟

و اضافه بر اینها زیارت اربعین را بزرگان ما مثل «شیخ طوسی» متوفای 460 از «صفوان ابن مهران» نقل می کند امام صادق (علیه السلام) فرمود وقتی روز اربعین شد آفتاب که به اندازه یکی دو ساعت بالا آمد امام حسین (سلام الله علیه) را زیارت کنید.

این متن ندارد بر این که در خانه تان زیارت کنید یا در «کربلا» زیارت کنید. مطلق است کسی که در «کربلا» است موظف است حدود یک ساعت، دو ساعت که آفتاب بالا آمد امام حسین (سلام الله علیه) را زیارت کند.

کسانی هم که در خانه و در شهرشان است و نتوانستند «کربلا» بروند از خانه و از راه دور زیارت می کنند. این را بزرگان ما همه از جمله «شیخ طوسی» در کتاب «تهذیب الاحکام»، «شیخ مفید» متوفای 430 در کتاب «مسار الشیعه»، «ابن شهر آشوب» متوفای 588 در کتاب «مناقب» جلد 3 صفحه 231، «سید ابن طاووس» متوفای 664 در کتاب «الاقبال» جلد 3 صفحه 101، «کفعمی» متوفای 905 در کتاب «مصباح المتهجد» صفحه 409 و «شیخ حر عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه» جلد 14 صفحه 478 دارد.

من اگر بخواهم بشمارم تقریبا دویست نفر از بزرگان ما زیارت اربعین را نوشته اند از زمان امام صادق (سلام الله علیه)، امام عسکری (سلام الله علیه) و از زمان «شیخ مفید» تا زمان عصر حاضر.

ما دنبال چه می گردیم، اگر دنبال مدرک می گردیم این مدرک است و اگر دنبال بهانه می گردیم آن مسئله اش فرق می کند.

برادر بزرگوارم! این آقایان در شبکه های وهابی خودشان می گویند «ابن تیمیه» گفته توسل شرک است پیغمبر هم از قبر زنده بشود بیاید بگوید توسل جایز است ما به حرف پیامبر هم عمل نمی کنیم!!

این را یقین داشته باشید این وهابی ها در آن شبکه هایشان رسول اکرم هم بیاید بگوید زیارت اربعین و راهپیمایی اربعین درست است می گویند نه درست نیست. اینها این طوری هستند ما چه کار کنیم با اینها گرفتار هستیم.

ابراهیم (علیه السلام) گرفتار «فرعون» و «نمرود» بود، رسول اکرم (صلی الله علیه واله) گرفتار مشرکین بود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) گرفتار «معاویه» بود، امام حسین (سلام الله علیه) گرفتار «یزید» ما هم گرفتار وهابی ها هستیم.

(تِلْكَ الْأَيامُ نُدَاوِلُهَا بَينَ النَّاسِ)

و ما اين روزها(ي پيروزي و شکست) را در ميان مردم مي‌گردانيم؛ (-و اين خاصيت زندگي دنياست-)

سوره آل عمران (3):‌ آیه 140

آنهایی که بعد از ما می آیند یک خل و چل های هم می آیند که بعد از ماها گرفتارش خواهند شد.

مجری:

حضرت استاد خدا خیرتان بدهد سپاسگزارم خیلی استفاده کردیم و بهره بردیم خدا ان شاء الله سلامتی و طول عمر با عزت به شما عنایت کند، خداوند توفیق بدهد که بازهم در خدمت تان باشیم.

خیلی ممنونم از شما بینندگان عزیز هم که همراه ما بودید امیدوارم که بهره برده باشید. در این ایام هرکجا هستید ما را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید.

دوستان من که در شبکه هستند و دارند فعالیت می کنند کمک می کنند تا برنامه تقدیم بینندگان عزیز بشود آنها را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید ان شاء الله بازهم فرصتی بشود هفته آینده در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم یا علی مدد خدا نگهدار!

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها