لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
10/10/1402
موضوع: جایگاه بی بدیل «سنّت پیامبر» از نگاه آیات قرآن کریم!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
جایگاه بی بدیل «سنّت پیامبر» از نگاه آیات قرآن کریم
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مبیّن اختصاصی امت اسلام بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که از لذت خواندنش، سیر نمی شوید!
تماسهای بینندگان برنامه
چون پیامبر در جنگها کسی را نکشت، خلفا هم کسی را در جنگها نکشتند!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد * احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی * یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
سلام و درود و ارادت و تحیت به محضر یکایک شما دوستان عزیزم، همراهان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». خیلی به برنامه خودتان برنامه زنده «حبل المتین» خوش آمدید.
ما توفیق داریم یکشنبه شبها با برنامه زنده «حبل المتین» خدمت شما برسیم و با تمام قدرت از امامت و ولایت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دفاع کنیم.
این هفتهای که در آن قرار داریم، مناسبهای مختلفی دارد. ما در آستانه سالگرد شهادت سردار دلها، مرد میدان، سیدالشهدای مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» عزیز هستیم.
گرامی میداریم یاد و خاطره این مرد بزرگ و شهید بسیار باعظمتی را که هنوز که هنوز است بعد از چهار سال از شهادتشان داغ ایشان بر دل همه ارادتمندانشان تازه است و نامشان در سرتاسر این عالم زنده است.
البته در آستانه ولادت باسعادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روز مادر و هفته مقام و منزلت زن قرار داریم. تبریک عرض میکنیم به همه بانوان، مادران عزیز و بزرگوار و همه زنانی که ولایی هستند و پای کار اهلبیت عصمت و طهارت هستند. ان شاءالله فرزندانی در راه امیرالمؤمنین و ولایت آن بزرگوار تربیت کنید. به همه شما تبریک عرض میکنم.
طبق معمول در خدمتتان هستیم. مباحثی که هر هفته در برنامه زنده «حبل المتین» داریم، درسهایی از امامت و ولایت است. اگر فرصت شد بخشی از برنامه هم اختصاص پیدا خواهد کرد به شما مخاطبین عزیز و بینندگان نازنین که بخواهید تماس بگیرید.
عزیزان شیعه، عزیزان اهل سنت یا آقایان وهابی میتوانند تماس بگیرند روی خط ارتباطی بیایند و اگر نکته یا مطلبی دارند ما حتماً شنونده خواهیم بود.
در محضر استاد عزیز و بزرگوارمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. استاد سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما طبق برنامه همیشگی ابتدای عرایضمان را با نام و یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز میکنیم، شاید که حضرت گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیز ما داشته باشند.
طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن * نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم
گهی در خانه، گه بین در و دیوار و گه کوچه * خدا داند چه آمد بر سرم، کشتند صد بارم
دلم بهر علی میسوخت چون قنفذ مرا میزد * نگاه غربت او بیشتر میداد آزارم
نگفتم راز خود با هیچکس اما خدا داند * نمیآید به هم از درد یک شب چشم بیمارم
یابن الحسن! اگر به خاطر ما هم تعجیل در فرج ندارید، به احترام مادرتان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) ظهور کنید. مادرتان چشم به راه و منتظر است تا بیایی و انتقام او را از دشمنان و قاتلین و ظالمینش و کسانی که او را کتک زدند بگیرید.
خودت برای ظهورت دعا کن ای آقا * دعای من به خودم هم نمیکند اثری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد * اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم * بس است در زدن من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سر بازار * چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
عجل الله تعالی فرجک الشریف یابن الحسن
مجری:
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
دوستان عزیزم حتماً در خاطر شریفتان هست موضوع برنامه «حبل المتین» درسهایی از امامت و ولایت بود. این برنامه هشتاد و ششمین برنامهای است که در خصوص این موضوع صحبت میکنیم.
حضرت استاد با توجه به اینکه استدلال به آیات و روایات به بحث امامت و ولایت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میپردازد، مستلزم این است که جایگاه سنت در قرآن کریم را بیان کنیم.
من فکر میکنم به عنوان سؤال اول در برنامه امشب بفرمایید در قرآن کریم نقش سنت به چه شکل بیان شده و تشریح شده است؟!
جایگاه بی بدیل «سنّت پیامبر» از نگاه آیات قرآن کریم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
در رابطه با جایگاه سنت در قرآن کریم باید بگوییم که اگر این قضیه خوب حل نشود، ما در بسیاری از مسائل اعم از امامت و احکام به مشکل برمی خوریم.
به عنوان مثال ما میخواهیم نماز صبح بخوانیم. آقایان قرآنیون به دروغ ادعا میکنند قرآنی هستند. آقای «طباطبایی» میگوید: ما در ایران به قرآنی مشهوریم، اما در عربستان به سلفی مشهوریم!
ایشان خود کاملاً روشن کرده است که بحث قرآنیون مطرح نیست. ما از این آقایان بارها سؤال کردیم که شما می گویید: ما نیاز به سنت و اهلبیت نداریم و همه واجبات دینی خود را از قرآن اخذ میکنیم.
به عنوان مثال الآن یک نفر میخواهد نماز صبح بخواند. شما بیایید نماز صبح را از قرآن کریم توضیح بدهید. کجای قرآن آمده است که نماز صبح باید خوانده شود، دو رکعت است، سوره حمد و توحید دارد، رکوع و سجود دارد، تشهد و سلام دارد؟!
شما برای خواندن دو رکعت نماز که جزو اولیات اسلام است نمیتوانید بدون سنت دو رکعت نماز بخوانید، حال در بحث امامت و مسائل دیگر ادعا میکنید که کجای قرآن امامت را مطرح کرده است و کجای قرآن کریم نام علی بن أبی طالب را برده است!؟
ما در این رابطه در قرآن کریم دو دسته آیه داریم. بنده از بینندگان عزیز تقاضا میکنم به مباحث امشب ما دقت کنند، زیرا بحث کلیدی است. در قرآن کریم سوره نحل آیه 89 آمده است:
(وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَیء)
و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است.
سوره نحل (16): آیه 89
همچنین در سوره مبارکه انعام آیه 38 آمده است:
(ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَیءٍ)
ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم.
سوره انعام (6): آیه 38
ما از این آقایان سؤالی داریم. مگر قرآن کریم نمیفرماید (تِبْیاناً لِکلِّ شَیء) هست؟! مبطلات روزه در کجای قرآن کریم آمده است؟! مبطلات وضو در کجای قرآن کریم آمده است؟! مبطلات نماز در کجای قرآن کریم آمده است؟!
اصلاً کیفیت وضو گرفتن، مقدمات وضو گرفتن، مبطلات وضو در کجای قرآن کریم آمده است؟! در کجای قرآن کریم آمده است که اگر آب وضو غصبی باشد، وضو باطل است؟! در کجای قرآن کریم آمده است که اگر مکان وضو گرفتن غصبی باشد وضو باطل است؟!
آیات زیادی در این رابطه آمده است، اما ما سه آیه بسیار صریح داریم. آیه اول آیه هفتم از سوره مبارکه حشر است که میفرماید:
(وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید، و آنچه را از آن نهی کرده خودداری نمائید.
سوره حشر (59): آیه 7
اگر قرار باشد احکامی که خداوند متعال در قرآن کریم بیان کرده است همین آیات قرآن باشد، دیگر (ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ) معنا ندارد. در این صورت باید بگوییم: «ما آتاکم الله فخذوه و ما نهاکم الله فانتهوا»، نباید بگوییم:
ما به آیات دیگری نظیر:
(أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکم)
اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را.
سوره نساء (4): آیه 59
یا:
(وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فیها أَبَدا)
و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن میمانند.
سوره جن (72): آیه 23
ما بیش از بیست آیه در قرآن کریم داریم که خداوند عالم طاعت پیغمبر اکرم را در ردیف طاعت خودش و عصیان پیغمبر اکرم را در ردیف عصیان خودش قرار داده است. مشخص است که طاعت و عصیان پیغمبر اکرم مربوط به آیات قرآن کریم نیست. «طاعة الله» آیات قرآن کریم است، اما «طاعة النبی» سنت پیغمبر اکرم است.
آیه دوم آیه 44 از سوره مبارکه نحل است که خیلی واضح و روشن آورده است. نمیدانم آقایان وقتی قرآن میخوانند و به این آیه میرسند، چکار میکنند!؟ قرآن کریم میفرماید:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
قرآن کریم نمیفرماید «لتقرأه علیهم» یا «لتتلوا علیهم» بلکه میفرماید: (لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم). تبیین غیر از تلاوت است. تبیین غیر از قرائت است.
بنابراین این آیه نشانگر این است که اگر ما بخواهیم مراد خداوند عالم را بفهمیم، باید در برابر نبی گرامی اسلام زانوی ادب بر زمین بزنیم و عرضه بداریم مراد از (وَ أُولِی الْأَمْرِ) در آیه شریفه:
(أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکم)
چیست؟ همچنین بپرسیم مراد از آیه شریفه:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
و:
(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.
سوره مائده (5): آیه 3
و:
(عَمَّ یتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیم)
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند؟! از خبر بزرگ و پر اهمیت (رستاخیز).
سوره نبأ (78): آیات 1 و 2
چیست؟ اینها یک سری چیزهایی است که ما نمیتوانیم از پیش خودمان حرفی بزنیم و بعد بگوییم:
«فإن کان حقا فمن الله وإن کان باطلا فمنی والله ورسوله بریئان»
الإحکام فی أصول الأحکام، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن حزم الأندلسی أبو محمد، دار النشر: دار الحدیث - القاهرة - 1404، الطبعة: الأولی، ج 6، ص 247، الباب السادس والثلاثون فی إبطال التقلید
اگر این ملاک باشد، هرکاری بخواهید انجام بدهید آزاد هستید! این دیگر ربطی به قرآن کریم ندارد. (لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم) کاملاً روشن میکند که پیغمبر اکرم باید آیات قرآن کریم را تبیین کنند که مراد خداوند عالم در اینجا چیست. پیغمبر اکرم باید تبیین کند:
(أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیل)
سپس روزه را تا شب تکمیل کنید.
سوره بقره (2): آیه 187
به چه معناست. همچنین حضرت باید تبیین کند که مراد از فرمایش خداوند عالم که میفرماید:
(وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة)
و نماز را بپا دارید و زکات را ادا کنید.
سوره بقره (2): آیه 43
چیست. پیغمبر اکرم که فرمودند:
«صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي»
صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط؛ ج4، ص 541
پیغمبر اکرم علاوه بر گفتارش، سیره خودش را هم ملاک قرار میدهد و میفرماید: ای مردم! همانطور که من نماز میخوانم شما هم نماز بخوانید. آیه سوم که بازهم در سوره مبارکه نحل است، آیه 64 است. قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْکتابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدی وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُون)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها تبیین کنی و مایه هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان دارند.
سوره نحل (16): آیه 64
موارد اختلافی شامل این است که وضو گرفتن چطور باید باشد. یک عده می گویند که از آرنج به مرفق بشوییم و عده دیگر معتقدند که باید برعکس بشوییم. خداوند متعال به پیغمبر اکرم دستور میفرماید که برای آنها بیان کن که وضوی واقعی به چه صورت است.
ما بارها از علمای اهل سنت سؤال کردیم، اما جواب نشنیدیم. رسول اکرم بیست و سه سال در مکه و مدینه جلوی مردم وضو گرفتند. حضرت هنگام وضو گرفتن در منزل نبودند. «بخاری» و دیگران نقل کردهاند که وقتی پیغمبر اکرم وضو میگرفتند، صحابه آب وضوی حضرت را برای تبرک برمی داشتند.
پیغمبر اکرم چطور وضو میگرفتند؟! آیا وقتی که میخواهید غسل کنید از پاهایتان به سمت بالا غسل میکنید یا از سرتان به پایین شروع به غسل کردن میکنید؟! وقتی میخواهید وضو بگیرید، عاقلانه این است که از آرنج به پایین وضو بگیرید.
پیغمبر اکرم چطور وضو گرفتند؟! اینکه شما می گویید ما در وضو باید پاهایمان را بشوییم، آیا پیغمبر اکرم پاهایشان را شستند یا خیر؟!
آیا رسول اکرم که در طول این بیست و سه سال این همه در میان مسلمانان وضو گرفتند، چطور وضو گرفتند؟! چرا ما نباید در اولیات اسلام به سراغ پیغمبر اکرم نرویم؟!
(وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْکتابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ)
اگر پیغمبر اکرم این موارد اختلافی را بیان کردند که باید از حضرت تبعیت کنیم، اما اگر حضرت بیان نکردند نستجیر بالله در حق امت خیانت کردند. وضو گرفتن جزو اولیات اسلام است و زمانی که ما میخواهیم وضو بگیریم این همه مسائل داریم.
اهلبیت چطور وضو گرفتند؟! صحابه چطور وضو گرفتند؟! «ابن عباس» صحابی پیغمبر اکرم چطور وضو گرفته است؟! «ابوهریره» چطور وضو گرفته است؟! «عکرمه» چطور وضو گرفته است؟! این مسائل را در کتابهایتان دارید. آیا وضوی صحابه ملاک نیست؟!
مسلم است که قرآن کریم کلیاتی را بیان کرده است و نبی گرامی این کلیات را تشریح کرده است. ما در رابطه با حج یکی دو آیه بیشتر نداریم. حال اینکه طواف باید چطور باشد و چند مرتبه باشد یا سعی بین صفا و مروه چطور باشد و از کجا شروع شود و به کجا ختم شود، بر عهده سنت است. حج از اوجب واجبات است و این به عهده نبی گرامی اسلام است.
در رابطه با زکات و صوم و جهاد هم همین قضیه حاکم است. شما هرکدام از مسائل را مطرح کنید، قرآن کریم کلیاتی را مطرح کرده است. اگر قرار بود قرآن کریم جزئیات را هم مطرح کنند، دیگر یک جلد نبود و باید سیصد جلد میشد.
بنابراین پیام این سه آیه این است که ما در موارد اختلافی یا در مواردی که آیه را متوجه نیستیم به سراغ رسول اکرم برویم و ببینیم رسول اکرم چه فرموده است. اگر فرمایش رسول اکرم را پیدا نکردیم، طبق حدیث ثقلین که مفصل مطرح کردیم:
«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 160، ح 4711
و:
«ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788
باید ببینیم اهلبیت چه فرمایشی برای ما بیان کردند. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
بسیار ممنون و متشکرم. بنده از جمله آخر حضرتعالی الهام میگیرم. ما در بخشی که خدمت استاد بودیم از آیات استفاده شد که پیامبر گرامی اسلام مبین قرآن کریم است.
شاید این سؤال برای مخاطب ایجاد شود که بعد از پیغمبر اکرم چه کسی مبین قرآن کریم است. رسول اکرم عمر شریفی دارند و یک مدت معین در میان مردم هستند و مثل همه انسانها زندگی میکنند.
بعد از پیغمبر اکرم چه کسی قرار است مبین قرآن کریم و احکام باشد؟! ما میخواهیم ببینیم در منابع شیعه و اهل سنت در این زمینه چه مطالبی آمده است.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مبیّن اختصاصی امت اسلام بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سؤال زیبایی است. عمر مبارک رسول اکرم محدود بود و با تمام شدن عمرشان رسالتشان پایان پذیرفت. از آیات شریفه:
(لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و:
(لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ)
چنین استفاده میشود که وقتی رسول گرامی اسلام در مکه بودند با مشکلات زیادی مواجه بودند و نتوانستند احکام اسلامی را بیان کنند. زمانی که حضرت به مدینه آمدند، در طول یازده سال با هشتاد و اندی جنگ و غزه و سریه روبرو بودند و فرصت چندانی نداشتند تا احکام را برای مردم بیان کنند.
بنابراین رسول اکرم یا کسی را بعد از خود معین کرده است که به جایشان مبین قرآن و احکام باشد و یا معین نکردهاند.
اگر حضرت کسی را به جای خود معین نکردهاند، نستجیر بالله در حق امت کوتاهی شده است. اگر حضرت کسی را به جای خود معین کردهاند، آن شخص کیست؟!
«حاکم نیشابوری» متوفای 405 هجری در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» روایاتی را که از نظر آقایان «بخاری» و «مسلم» رد شده و شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را داشته است، در این کتاب جمع آوری کرده است.
حال در جواب اینکه آقایان نگویند چرا «بخاری» این روایات را نیاورده است، باید بگوییم که «بخاری» تمام تلاش خود را به کار برده است و از میان ششصد هزار روایت حدود سه هزار روایت را انتخاب کرده است.
ایشان خود میگوید: من صد هزار روایت صحیح حفظ هستم! ایشان از این تعداد حدود سه هزار روایت را در کتاب «صحیح بخاری» آورده است. بنابراین آقای «بخاری» نود و هفت هزار روایت صحیح داشته است که در کتاب خود نیاورده است.
«حاکم نیشابوری» هم از این تعداد حدود چهار یا پنج هزار روایت را با همان معیارهای «صحیحین» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» آورده است.
«حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 132 از قول نبی گرامی اسلام نقل میکند که حضرت به علی بن أبی طالب فرمودند:
«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»
تو بیانگر آن چیزی هستی که مورد اختلاف مردم هست.
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 132، ح 4620
حضرت به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی! تو هستی که بعد از من باید موارد اختلافی را برای امت من بیان کنی.
روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که از لذت خواندنش، سیر نمی شوید!
«ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری در کتاب «حلیة الأولیاء» که یکی از کتب معتبر اهل سنت است در جلد اول روایتی را از قول «أنس بن مالک» نقل میکند و مینویسد که پیغمبر اکرم فرمود:
«یا أنس اسکب لی وضوءا ثم قام فصلی رکعتین»
یا انس! آب وضویی برای من درست کن. حضرت سپس وضو گرفتند و دو رکعت نماز خواندند.
«ثم قال یا أنس أول من یدخل علیک من هذا الباب أمیر المؤمنین وسید المسلمین وقائد الغر المحجلین وخاتم الوصیین»
سپس فرمودند: یا أنس! اولین کسی که از این در وارد میشود امیرالمؤمنین است. او پیشوای مسلمانان و رهبر افتخار پیشانی سفیدان و خاتم پیامبران است.
«قال أنس قلت اللهم اجعله رجلا من الأنصار وکتمته إذ جاء علی»
أنس میگوید که یواش گفتم: خدایا کاری کن که شخصی از انصار بیاید، اما یک مرتبه علی بن أبی طالب وارد شد.
«فقال من هذا یا أنس فقلت علی»
حضرت فرمود: ای أنس! چه کسی آمد؟! من گفتم: علی بن أبی طالب آمد.
«فقام مستبشرا فاعتنقه ثم جعل یمسح عرق وجهه بوجهه ویمسح عرق علی بوجهه»
حضرت با خوشحالی بلند شد و دست در گردن امیرالمؤمنین گذاشت و امیرالمؤمنین هم دست در گردن پیغمبر اکرم گذاشت و با صورتش عرق صورت علی را پاک میکرد.
«قال علی یا رسول الله لقد رأیتک صنعت شیئا ما صنعت بی من قبل»
علی بن أبی طالب عرضه داشت: یا رسول الله! دارید کاری انجام میدهید که تا به حال انجام نداده بودید.
«قال وما یمنعنی وأنت تؤدی عنی وتسمعهم صوتی»
حضرت فرمود: چه اشکالی دارد! تو باید بعد از من رسالت مرا انجام بدهی و صوت مرا به مسلمانان برسانی.
مراد از فرمایش حضرت این بود که تو باید مسئولیت رسالتی که قرار بود من برای هدایت مردم و تبیین قرآن کریم و احکام الهی انجام بدهم، با شماست.
«وتبین لهم ما اختلفوا فیه بعدی»
بعد از من هر اختلافی میان امت اسلامی پیش بیاید، وظیفه تو برطرف کردن اختلافات است.
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 63، باب 4 علی بن أبی طالب
از میان کتب شیعه هم «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الإرشاد» جلد اول صفحه 46 روایتی نقل میکند که بسیار مفصل است. «أنس بن مالک» خادم پیغمبر اکرم نقل میکند که من برای حضرت آبی فراهم کردم، حضرت وضو گرفتند و نماز خواندند.
«فَقَالَ لِی یا أَنَسَ بْنَ مَالِک یدْخُلُ عَلَیک مِنْ هَذَا الْبَابِ السَّاعَةَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ خَیرُ الْوَصِیینَ أَقْدَمُ النَّاسِ سِلْماً وَ أَکثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَرْجَحُهُمْ حِلْماً»
پیغمبر اکرم فرمود: ای أنس بن مالک! هرکسی از این در داخل میشود امیر مؤمنان و بهترین وصی و اولین مسلمان است و کسی است که علمش از همه بیشتر و حلمش از همه عظیمتر است.
«فَقُلْتُ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْ قَوْمِی قَالَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع مِنَ الْبَابِ»
أنس میگوید که یواش گفتم: خدایا کاری کن که شخصی از انصار بیاید، اما یک مرتبه علی بن أبی طالب وارد شد.
«وَ رَسُولُ اللَّهِ یتَوَضَّأُ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ الْمَاءَ عَلَی وَجْهِ عَلِی حَتَّی امْتَلَأَتْ عَینَاهُ مِنْهُ»
در این حال رسول الله که مشغول وضو گرفتن بود، قدری آب را به طرف صورت علی بن أبی طالب پرت کرد به طوری که چشمان حضرت مملو از آب وضوی پیغمبر اکرم شد.
«فَقَالَ عَلِی یا رَسُولَ اللَّهِ أَ حَدَثَ فِی حَدَثٌ»
علی بن أبی طالب عرضه داشت: یا رسول الله! آیا اتفاقی افتاده که این چنین خوشحال هستید؟!
به طور کلی آب پاشیدن نشانه از ابراز عشق و علاقه و محبت شخص به دیگری است.
«فَقَالَ لَهُ النَّبِی مَا حَدَثَ فِیک إِلَّا خَیرٌ»
رسول اکرم فرمود: یا علی! من درباره تو غیر از خیر چیز دیگری نمیتوانم بگویم.
«أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْک تُؤَدِّی عَنِّی وَ تَفِی بِذِمَّتِی وَ تُغَسِّلُنِی وَ تُوَارِینِی فِی لَحْدِی وَ تُسْمِعُ النَّاسَ عَنِّی وَ تُبَینُ لَهُمْ مِنْ بَعْدِی»
تو از منی و من از تو هستم. تمام مسئولیتهایی که به عهده من است غیر از نبوت بعد از من به عهده توست. تو مرا غسل میدهی و در لحد قرار میدهی و صدای مرا به گوش مردم میرسانی و احکام اسلامی را بعد از من تبیین میکنی.
«فَقَالَ عَلِی یا رَسُولَ اللَّهِ أَ وَ مَا بَلَّغْتَ»
علی بن أبی طالب عرضه داشت: یا رسول الله! آیا این نهایت چیزی است که میخواهید به من بیان کنید؟!
معمولاً بزرگان در اواخر عمر وصیت میکنند.
«قَالَ بَلَی وَ لَکنْ تُبَینُ لَهُمْ مَا یخْتَلِفُونَ فِیهِ مِنْ بَعْدِی»
حضرت فرمود: بله، اما تمام مواردی که امت بعد از من اختلاف میکنند را باید نزد تو آورند و تو بیانگر حق و باطل هستی.
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 1، ص 46، فصل فی ذکر ما جاء فی تسمیة رسول الله لعلی ع أنه أمیر المؤمنین
همانطور که رسول اکرم در جای دیگر فرمودند:
«علی مع الحق، والحق مع علی یدور حیثما دار»
شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418 هـ - 1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ج 2، ص 174، باب الثواب لقاتلی الخوارج
«متقی هندی» در کتاب «کنز العمال» جلد 11 صفحه 615 ؛ «ابن عساکر» در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 صفحه 187 و «خوارزمی» در کتاب «مناقب» صفحه 329 حدیث 346 ؛ «حسکانی» در کتاب «شواهد التنزیل» جلد اول صفحه 183 و «ینابیع المودة جلد دوم صفحه 80 این روایت را آورده اند.
این روایت الی ماشاءالله در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است که پیغمبر اکرم فرمود: تبیین آیات و تبیین احکام بعد از من به عهده علی بن أبی طالب است.
امام صادق (علیه السلام) هم فرمودند: هرآنچه که برای تبیین به عهده رسول اکرم بود، به عهده امیرالمؤمنین گذاشتند. هرآنچه که به عهده امیرالمؤمنین بود به عهده ما گذاشته شده است.
مجری:
بسیار عالی، خیلی ممنونم. چقدر شیرین و لذت بخش بود این بخشی که حضرت استاد از مولای متقیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) گفتند.
خواهش من این است که دوستان یک میان برنامه بسیار زیبا آماده کنند تا با شنیدن مدح و منقبت حضرت مولا امیرالمؤمنین دل و جانمان مصفا شود و جگرمان خنک شود.
میخواهم نکتهای را خدمت بینندگان عزیز عرض کنم. بنده بدون تعصب اینجا نشستهام و کاری به دین و مذهب افراد ندارم. بیایید ببینید در طول تاریخ در کتابها و منابع معتبر پیغمبر اکرم یک مورد برای غیر امیرالمؤمنین این مطالب و واژهها و کلمات و ادبیات و رفتارهای محبت آمیز را به کار بردند یا خیر!!
ببینید در مورد برخی از صحابهای که بعضی افراد نام آنها را عنوان میکنند این روایات را داریم؟! خیر!! ما اصلاً کاری به شیعه و سنی نداریم. تمام صحابهای که در آن دوره بودند را یک سمت بگذاریم و وجود نازنین امیرالمؤمنین را در سمت دیگر بگذاریم.
اگر تمام اسناد و روایات و تاریخ را زیر و رو کنیم، نمیتوانیم مثل و مانندی پیدا کنیم که وجود نازنین پیغمبر اکرم نسبت به امیرالمؤمنین این ادبیات و کلمات را به کار برده باشند.
وقتی تمامی این روایات را نگاه میکنیم، میبینیم که هیچکسی مثل امیرالمؤمنین محبوب دل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نبودند.
پس شما هم که الآن پای تلویزیون نشستید و «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» را میبینید و دلتان سرشار از عشق است، یک «یا علی مدد» بگویید تا جگرتان خنک شود.
چقدر زیباست پرچم «أشهد أنّ علیا ولی الله» بر فراز حرم نورانی و ملکوتی مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و با فرازی که در اذان ماست عشق و صفا میکنیم و لذت میبریم. شاعر میگوید:
هر دمی که دم از علی نزنم * چه نیازی به بازدم باشد!
انسان برای زندگی و حیات و زنده ماندن نیاز به دم و بازدم دارد. نفسی که میکشیم و اکسیژنی که خارج میکنیم، دم و بازدم هست. نفس کشیدن ما و دمی که باعث حیات و زندگی ماست، همگی به عشق مولا امیرالمؤمنین است.
مردم عزیزمان هرجا هستید گوارای وجودتان باشد. چه در اقصی نقاط ایران پرافتخارمان یا اقصی نقاط این عالم هستید و عشق و محبت و ولایت مولای متقیان امیرالمؤمنین دارید، گوارای وجودتان باشد.
مواظب این عشق و ولایت مولا امیرالمؤمنین باشید، زیرا بسیار بسیار گوهر قیمتی و ارزشمند است و همانند طلاست. ارزشمندترین چیزی که فعلاً میتوانیم مثال بزنیم طلاست، والا این عشق و ولایت و محبت مولا بسیار ارزشمندتر از طلاست.
حواسمان باشد که دزدان این عشق و ولایت را از ما نربایند و از آن سفت و سخت مراقبت کنیم تا لحظه جان دادن.
همانطور که وعده داده بودیم در خدمت مخاطبین هم هستیم و بینندگان عزیز میتوانند روی خط ارتباطی برنامه بیایند.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای حسن وند از تهران روی خط ارتباطی هستند. آقای حسن وند سلام علیکم؛
بیننده (آقای حسن وند از تهران – شیعه):
سلام علیکم، شب بخیر، خسته نباشید. آقای اسماعیلی من از خدمت آقای قزوینی چند سؤال داشتم. شاید سؤالات من تکراری هم باشد، اما خواهش میکنم این مسئله را برای من باز کنند.
من مدتی است با شبکههای وهابی تماس میگیرم. چند شب پیش زنگ زدم و طبق فرمایش آیت الله قزوینی گفتم که پیغمبر اکرم نزدیک به هشتاد و اندی جنگ و غزوه داشتند.
من نمیدانم چرا کارشناسان وهابی هرچه بر علیه خودشان هست را دروغ میشمارند و هرآنچه خودشان میآورند را می گویند صحت دارد. من نمیدانم این افراد چه منطقی دارند.
من تماس گرفتم و گفتم: آقای «ترشابی»! شما به عنوان کارشناس «شبکه کلمه» یک جنگ نام ببرید که آقایان خلفا که شما دم از آنها میزنید در این جنگها کسی را کشته باشند یا یک فنجان خون در راه اسلام داده باشند!
ایشان میگفت: عمر بن خطاب در جنگها مشاور بود. مشاور در وسط جنگ چکار میکند؟!! در تمام دنیا هرکسی از وسط جنگ فرار کند حکمش اعدام است. این افراد ادعا میکنند که عمر بن خطاب مشاور بود!
ایشان سپس صحبتی میکند که با عقل جور درنمی آید. من میپرسم: چرا ابوبکر و عمر بن خطاب کسی را نکشتند؟! او میگفت: به همان دلیلی که پیغمبر اکرم کسی را نکشت.
آقای قزوینی آیا این با عقل جور درمی آید؟! میشود این قضیه را برای من توضیح بدهید؟! پیغمبر اکرم در جنگها ماندند و مجروح شدند، اما این افراد فرار کردند. اگر کسی فرار کند باید اعدام شود، نه اینکه به عنوان خلیفه به مردم معرفی شود.
من میخواستم از بینندگانی که با این شبکهها تماس میگیرند بپرسم که شما دارید از چه کسی سؤال میپرسید. ما نام علی را آوردیم و در کشورمان ماندیم.
«عقیل هاشمی» و «ترشابی» دارند راه پدرانشان را میروند. من واقعاً به آنها تبریک می گویم. این افراد فرزندان خلف عمر بن خطاب هستند. خلفا پیغمبر اکرم را تنها گذاشتند و فرار کردند و کارشناسان شبکههای وهابی هم از این کشور فرار کردند.
ما دم از علی بن أبی طالب زدیم و ماندیم. آنها دم از کسی میزنند که راه پدرشان را ادامه میدهند و فرار میکردند.
سؤال مرا جواب بدهید تا ببینیم اگر پیغمبر اکرم کسی را نکشته است این افراد هم باید نکشند؟! کارشناسان وهابی معتقدند که عمر بن خطاب مشاور بوده است. میشود برای ما توضیح بدهید؟! خیلی ممنونم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، خدا نگهدارتان باشد. آقای حسینی از دیار مازندران روی خط هستند. آقای حسینی سلام علیکم؛
بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):
خدمت استاد بزرگوار حاج آقا قزوینی سید پاک عرض سلام و ادب و احترام دارم. همچنین خدمت مجری محترم آقای اسماعیلی هم عرض سلام و ادب و احترام دارم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
بنده قبل از اینکه سؤالم را بپرسم خیلی دوست دارم که ذکر علی شود. وهابیها خودشان گهگاهی می گویند: «کرم الله علی وجهه». چهره علی بن أبی طالب کریم است و خودشان هم میدانند.
رسول گرامی اسلام فرمودند: نگاه کردن به چهره علی بن أبی طالب عبادت است. لعنت خدا بر وهابیها. رسول گرامی اسلام فرمودند: یا علی! مردم باید از تو اطاعت کنند، نه اینکه تو از ابوبکر و عمر بن خطاب اطاعت کنی.
سؤال اصلی من پیرامون بحث الوهیت و شرک الوهیت است. وهابیها «ابن تیمیه» تر از «ابن تیمیه» شدهاند.
«سید مصطفی طباطبایی» الوهیت را انکار میکند. او میگوید که در زمان رسول الله مشرکین مکه بسیار موحد بودند، زیرا خداوند در قرآن کریم فرموده است:
(فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)
در این مساجد احدی را با خدا نخوانید؟
سوره جن (72): آیه 18
خداوند متعال در سوره نحل آیه 51 به زیبایی میفرماید:
(وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَینِ اثْنَین)
و خداوند فرمان داده دو معبود انتخاب نکنید.
سوره نحل (16): آیه 51
وهابی اعتراض میکند و میگوید: من یک الهه انتخاب میکنم. مثلاً الهه روزی یا الهه چشم یا الهه سردرد انتخاب میکنم. آیا میشود وهابیها اینطور هم بهانه دربیاورند و بگویند؟! من میخواهم بدانم که چرا خداوند متعال نفرمود: «لا تتخذوا الهتین»؟! خدا حفظتان کند.
مجری:
آقای حسینی از مازندران خدانگهدارتان باشد. فرصت خوبی است تا مخاطبینی که بزرگواری میکنند و همراه «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هستند، روی خط ارتباطی بیایند و ما بخشی از برنامه را به آنها اختصاص میدهیم.
خواهش من این است که عنایت بفرمایید در کنار مطالبی که بیان میکنید، مواظبت کنید تا توهین و جسارتی به مقدسات اهل سنت صورت نگیرد. اگر سؤالی دارید بپرسید، ما همه وظیفه خود می دانیم که پاسخ بدهیم.
آقای عساکره از خوزستان روی خط ارتباطی آمدند. آقای عساکره سلام علیکم، در خدمت شما هستیم:
بیننده (آقای عساکره از خوزستان – وهابی):
سلام علیکم، حالتان خوب است؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
حضرت آیت الله قزوینی من میتوانم ابتدا از شما گلهای داشته باشم؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید، حتماً.
بیننده:
بنده را به عنوان یک مسیحی یا وهابی قبول کنید و چند دقیقه به من وقت بدهید تا روی خط باشم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید.
بیننده:
حضرت آیت الله قزوینی از شما میخواهم «تفسیر فیض کاشانی» را روی آنتن بیاورید. در این کتاب صفحه 49 آقای «کاشانی» قائل به تحریف قرآن کریم هست و مینویسد:
«إن القرآن الذی بین أظهرنا لیس بتمامه کما أُنزل علی محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلم»
تفسیر الصافی، نویسنده: فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، محقق / مصحح: اعلمی، حسین، ج 1، ص 49، باب المقدمة السادسة فی نبذ مما جاء فی جمع القرآن و تحریفه و زیادته و نقصه و تأویل ذلک
همچنین در چاپ جدید صفحه 87 متأسفانه عبارت تحریف حذف شده است. میخواستم ببینم چرا این اتفاق افتاده است؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برادر بزرگوارم! من جملهای خدمت شما بگویم. شما کتاب «روح المعانی» اثر «آلوسی» را باز کنید. ایشان در جلد 6 صفحه 193 از قول «عبدالله بن مسعود» مفسر عصر صحابه روایتی نقل میکند و مینویسد:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
«سیوطی» و دیگر آقایان هم این روایت را آوردهاند. آیا این دلیل بر این است که آقای «آلوسی» معتقد به تحریف قرآن کریم است؟!
همچنین نسبت به ابتدای سوره احزاب از «أبی بن کعب»، «ابو سعید خدری»، «عایشه» همسر پیغمبر اکرم و خلیفه دوم نقل شده است که در زمان پیغمبر اکرم سوره احزاب به منزله سوره بقره بود یعنی دویست و هشتاد و اندی آیه داشت.
در حال حاضر سوره احزاب هفتاد و اندی آیه بیشتر ندارد. آیا این دلیل بر تحریف قرآن کریم است؟! اگر امشب برنامه ما را دیدید، گفتیم که قرآن کریم در آیه 44 از سوره مبارکه نحل میفرماید:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
رسول اکرم شأن نزول را همان لحظه بیان میکردند.
«(یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک) إن علیا ولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته)»
عبارت «إن علیا ولی المؤمنین» در قرآن کریم نیامده است. این عبارت وحی الهی نیست، بلکه تبیین پیغمبر اکرم از کلام الهی است. پیغمبر اکرم فرمود:
«(یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک) إن علیا ولی المؤمنین»
«إن علیا ولی المؤمنین» کلام پیغمبر اکرم است که در لا به لای کلام آقای «عبدالله بن مسعود» آمده است. برادر بزرگوارم این تحریف نیست.
اگر در کتاب «کافی» و «تفسیر صافی» و دیگر منابع میبینید که مطالبی در کنار آیات میآید، به جهت عباراتی است که در قرآن کریم نیست. اینها کلام پیغمبر اکرم است در تبیین و شأن نزول و تفسیر قرآن کریم که بعضاً در کنار آیات آمده است.
شما که اهل مطالعه هستید کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» اثر آیت الله خوئی را ملاحظه بفرمایید. ایشان در رابطه با احادیث دال بر تحریف سنگ تمام گذاشته است و هرچه قرار بود بیان شود را در این زمینه بیان کرده است.
مجری:
آقای عساکره از شما ممنون و متشکرم، با شما خداحافظی میکنم و ممنونم از اینکه نکاتی را بیان فرمودید.
استاد آقای حسن وند از تهران به موضوعی اشاره کردند و گفتند با شبکههای وهابی ارتباط برقرار کردند و بحث مجاهدتهایی که در جنگها بوده را بیان کردند.
ایشان به خلیفه دوم اشاره کردند و گفتند که کارشناسان شبکههای وهابی گفتهاند که ایشان مشاور بوده است.
ایشان از کارشناسان شبکههای وهابی پرسیدند: چرا خلفا هیچکسی را در جنگها نکشتند؟! آنها پاسخ دادند: همانطور که پیغمبر اکرم کسی را نکشت!
چون پیامبر در جنگها کسی را نکشت، خلفا هم کسی را در جنگها نکشتند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً اینکه پیغمبر اکرم کسی را نکشتند اشتباه است. پیغمبر اکرم در جنگ احد شمشیر در دست داشتند و علاوه بر این افراد بسیاری را با نیزه هم زدند.
در کتاب «تاریخ طبری» و «الکامل فی التاریخ» و دیگر کتب تاریخی آمده است که پیغمبر اکرم در جنگ احد هم خودشان شمشیر و نیزه به دست گرفتند و هم به کسانی که اطراف حضرت بودند دستور میدادند که چه کسانی را بکشند.
اگر پیغمبر اکرم کسی را هم نکشته باشند فرمانده هستند. اگر این افراد صحابه هستند، تمامی صحابه از امیرالمؤمنین و «عمار» و «ابوذر» و دیگران شمشیر به دست در جنگها خودشان را پیشمرگ پیغمبر اکرم کرده بودند.
«عبدالکریم خطیب» یکی از علمای بزرگ مصر کتابی به نام «عمر بن خطاب» دارد. ایشان در صفحه 186 میگوید:
«فأبو بکر لم یعرف عنه أنه کان ذا مکانة معروفة فی مواقع القتال»
در زمان پیغمبر اکرم هیچ اثری از قتال از ابوبکر نبوده است.
اگر این افراد واقعاً صحابه پیغمبر اکرم هستند، باید در ردیف صحابه باشند. اگر در ردیف پیغمبر اکرم هستند که آقایان ادعا میکند پیغمبر اکرم فرموده است:
«لو لم أبعث فیکم لبعث فیکم عمر»
اگر من مبعوث نمیشدم، عمر بن خطاب مبعوث میشد.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 4، ص 221، ح 4677
اگر خلفا را هم ردیف پیغمبر اکرم می دانید ما کاری نداریم، اما اگر آنها صحابی بودند و مأمور به قتال با دشمن بودند چرا از آیاتی که برای عموم صحابه است مبرا هستند؟!
شما که می گویید این آقایان مشاور بودند، خودشان روایتی دارند که ما مشاور بودیم یا پیغمبر اکرم فرموده بودند که این افراد مشاور من هستند و آنها را به عنوان مشاور منصوب کردند؟! روایاتی در این خصوص به ما ارائه بدهید.
امکان پذیر نیست که شما بعد از هزار و چهارصد سال بنشینید و از هوای نفستان مطلبی را بیان کنید و بخواهید آن را تحمیل کنید!
ما که نیاوردیم خلفا از جنگها فرار میکردند. ملاحظه کنید در جنگ احزاب پیغمبر اکرم شمشیر را به دست خلیفه اول داد، اما او رفت و شکست خورد و برگشت. حضرت پرچم را به دست خلیفه دوم داد، اما او شکست خورد و برگشت. پیغمبر اکرم فرمود: من فردا پرچم را به دست کسی میدهم که هم خدا و پیغمبر را دوست دارد و هم خدا و پیغمبر او را دوست دارند.
ان شاءالله ما در رابطه با مسئله ادله عقلی امامت امیرالمؤمنین مفصل صحبت خواهیم کرد و مطالبی در این خصوص میآوریم تا عزیزان ما ببینند خلفا در جنگها فرار کردند و فرارشان هم ثابت است و در آن هیچ شکی نیست. «ابن ابی الحدید» مینویسد:
«لم یرم قط بسهم و لا سل سیفا و لا أراق دما»
ابوبکر در این بیست و سه سال یک تیر نینداخت و شمشیری از غلاف درنیاورد و خونی از دماغ کسی نریخت.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 13، ص 281، باب القول فی إسلام أبی بکر و علی و خصائص کل منهما
ملاحظه کنید «ابن ابی شیبه» متوفای 235 هجری استاد «بخاری» در کتاب «مصنف» جلد ششم صفحه 367 حدیث 32080 مینویسد:
«فإن رسول الله بعث أبا بکر فسار بالناس فانهزم حتی رجع إلیه»
پیامبر ابوبکر را برای جنگ فرستاد. او به طرف دشمن رفت، اما شکست خورد و برگشت.
«وبعث عمر فانهزم بالناس حتی انتهی إلیه»
پیغمبر اکرم عمر بن خطاب را برای جنگ فرستاد، اما او شکست خورد و برگشت.
«فقال رسول الله لأعطین الرایة رجلا یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله یفتح الله له لیس بفرار»
فردا پرچم را به دست کسی میدهم که هم او خدا و پیغمبر را دوست دارد و هم خدا و پیغمبر او را دوست دارد. این فتح به دست او انجام خواهد شد و هرگز فرار کننده نیست.
«فأرسل إلی فدعانی فأتیته وأنا أرمد لا أبصر شیئا فتفل فی عینی وقال اللهم أکفه الحر والبرد قال فما آذانی بعد حر ولا برد»
الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 6، ص 367، ح 32080
بیش از شصت مورد از کتابهای اهل سنت این قضیه را نقل کردهاند. کار به جایی رسیده است که آقای «إیجی» یکی از علمای اهل سنت در علم کلام در کتاب «المواقف» مینویسد:
«بعث أبا بکر وعمر إلی خیبر فرجعا منهزمین»
پیغمبر اکرم ابوبکر و عمر را به خیبر فرستاد، اما هردو شکست خورده برگشتند.
کتاب المواقف، اسم المؤلف: عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد الإیجی، دار النشر: دار الجیل - لبنان - بیروت - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ج 3، ص 626، باب العاشر
خلاصه آنچه در آیات و روایات است را آقایان در علم کلام آوردهاند. بدتر از همه این است که در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 40 آمده است که پیغمبر اکرم عمر بن خطاب را به طرف دشمن فرستاد.
«سار النبی إلی خیبر فلما أتاها بعث عمر رضی الله تعالی عنه وبعث معه الناس إلی مدینتهم أو قصرهم فقاتلوهم»
سپس مینویسد:
«فلم یلبثوا أن هزموا عمر وأصحابه فجاؤوا یجبنونه ویجبنهم »
اما عمر بن خطاب و اصحابش شکست خوردند. آنها هم خودشان ترسیدند و هم سپاه را ترساندند.
«فسار النبی الحدیث هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 40، ح 4340
این قضیه در جنگ بدر اتفاق افتاده است. ان شاءالله ما در بحث مشورت پیغمبر اکرم با صحابه در این زمینه صحبت خواهیم کرد.
این اولین جنگی بود که پیغمبر اکرم میخواستند بروند و از صحابه مشورت میگرفتند. ابوبکر حرفی می زند. عمر بن خطاب میگوید: یا رسول الله! شما نمیدانید قریش انسانهای قوی و قدرتمند هستند و هرگز تا به حال در جنگها شکست نخوردند.
پیغمبر اکرم به حرف عمر بن خطاب اهمیت نداد. از طرف دیگر «سعد بن عباده» گفت: یا رسول الله! گویا نظر شما نسبت به ما انصار است. حضرت فرمود: بله.
«سعد بن عباده» گفت: یا رسول الله! اگر بگویید به دریا بزنیم، میزنیم. اگر بگویید به آتش بزنیم، میزنیم. اگر بخواهید وسط مکه برویم، میرویم. هرچه دستور بدهید انجام میدهیم. یک نفسی داریم و یک قطره خون که همه را تقدیم شما میکنیم.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: حال که این چنین است، حرکت کنید!
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. آقا رضا از سیستان و بلوچستان روی خط ارتباطی برنامه ما هستند. آقا رضا سلام علیکم.
بیننده (آقا رضا از سیستان و بلوچستان – شیعه):
سلام علیکم، حالتان خوب است؟! شب شما بخیر باشد. بسیار ممنونم از زحمات شما و همه دست اندرکاران «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». دو سه سؤال داشتم که میخواستم مختصر مطرح کنم.
سؤال اول در خصوص آیه وضو است. میخواستم حاج آقا لطف کنند در خصوص بحث استدلال اهل سنت در آیه وضو را که در خصوص ادبیات عرب هست را تشریح بفرمایند.
مجری:
آقا رضا با توجه به اینکه وقت ما محدود است، اجازه بفرمایید همین یک سؤال را از شما دریافت کنیم. ان شاءالله در برنامههای بعد هفتههای آینده در خدمتتان خواهیم بود.
عذرخواهی میکنم از محضرتان، یک تلفن دیگر هم داریم، خدا نگهدارتان. آقا بهبود از بوشهر روی خط ارتباطی هستند. آقا بهبود سلام به شما:
بیننده (آقا بهبود از بوشهر – شیعه):
سلام علیکم، حالتان خوب است؟!
مجری:
ممنونم، سلامت باشید.
بیننده:
تشکر میکنم از شما و سایر دوستانی که در مجموعه «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» فعالیت دارند. الحمدلله ما به برکت این شبکه توانستیم چندین خواهر و برادر از کشور افغانستان را در زمینه پاسخ به شبهات و مناظره و دفاع از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مجهز کنیم.
این شبکه باعث شده است تا بسیاری از خواهرانی که در کشور افغانستان فقر علم دارند، از طریق فضای مجازی جذب شوند و از لحاظ اسکن و اسناد و مدارک و کارهای علمی و پژوهشی و مقالات به سطح بالایی برسند.
الحمدلله این خواهرانی به قدری قوی شدند که در گروهی که خودم به نام «ألفین» دارم فعالیت میکنند.
من خیلی دارم لذت میبرم از اینکه این خواهران و برادران افغان دارند از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دفاع میکنند. بنده گاهی اوقات که دفاع کردن این عزیزان را میبینم گریه میکنم.
مجری:
ان شاءالله خداوند به شما سلامتی و عزت بدهد و از اینکه تلاش و کوشش میکنید اجرتان با مولای متقیان امیرالمؤمنین باشد. از شما ممنونیم، خدانگهدارتان باشد.
وقتمان محدود است و دو سؤال باقی مانده است. استاد آقای حسینی از مازندران گفتند که با کارشناسان وهابی صحبت کردند و آنها ادعا کردند زمانی که پیغمبر اکرم بحث تشریح اسلام را داشتند و به یکتاپرستی دعوت میکردند، اهل مکه موحد بودند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دلیل بر موحد بودنشان چیست؟!
مجری:
گفتند آیه شریفه (فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً) قاعدتاً باید به این شکل میآمد: «لا تتخذوا إلهتین» نه (وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَینِ اثْنَین)!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در کتاب «روضة الواعظین» اثر «مرحوم فتال نیشابوری» آمده است که آیاتی که در رابطه با بت پرستی و شرک آمده است مشخص شده است. به عنوان مثال در سوره نحل آمده است:
(وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَینِ اثْنَین)
همچنین در سوره بنی اسرائیل آمده است:
(لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کما یقُولُونَ إِذاً لابْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلا)
بگو اگر با او خدایانی- آن چنان که آنها میپندارند- بود، سعی میکردند راهی به سوی (خداوند) صاحب عرش پیدا کنند.
سوره إسراء (17): آیه 42
بازهم در سوره صافات آمده است:
(إِنَّ إِلهَکمْ لَواحِدٌ)
که معبود شما مسلماً یکتاست.
(رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِق)
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست و پروردگار مشرقها!
سوره صافات (37): آیات 4 و 5
بازهم در سوره مبارکه ص آمده است:
(إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار)
و هیچ معبودی جز خداوند یگانه قهار نیست.
سوره ص (38): آیه 65
اگر کلمه (إِلهَینِ) آمده و «الهتین» نیامده است، مراد این است که این افراد نسبت به خداوند عالم ادعا میکنند دختران مال خداست و پسران مال ماست.
بساط شرک این افراد به قدری واضح و روشن است که نه اینکه خدایی که پیغمبر اکرم قبول دارد را قبول دارند، بلکه چیزی به عنوان خدای خدایان در ذهنشان ساختهاند.
(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکثَرُهُمْ لا یعْلَمُون)
هر گاه از آنها سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلماً میگویند اللَّه بگو الحمد للَّه (که خود شما معترفید) ولی اکثر آنها نمیدانند.
سوره لقمان (31): آیه 25
نه به این معناست که اگر از این افراد سؤال کنند آسمان و زمین را چه کسی آفریده است بگویند: خداوند، بلکه فطرت این افراد این است. اگر از فطرت این افراد سؤال کنید که آسمان و زمین را چه کسی آفریده است چنین می گویند.
بحث شرک هم که ما می گوییم، نه این است که بگوییم: همین خدایی که پیغمبر اکرم قائل بوده را قائل بودند یا خدایی هم در کنار آن بود!
همان خدایی که قائل بودند خدای خدایان است، در حقیقت خدایی بود که در ذهنشان ساخته بودند و بتی را رئیس بتها قرار داده بودند و میگفتند: خدای بزرگ اوست و این هم خدایان کوچک ماست!
اگر واقعاً این افراد توحید داشتند و موحد بودند، ما این همه آیات نداشتیم. همانطور که قرآن کریم میفرماید:
(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کلَّ مَرْصَدٍ)
مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه بر سر راه آنها بنشینید.
سوره توبه (9): آیه 5
و:
(فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکفْر)
با پیشوایان کفر پیکار کنید.
سوره توبه (9): آیه 12
در تمامی این آیات هم کلمه (الْکفْر) اطلاق شده و هم کلمه (الْمُشْرِکینَ) اطلاق شده است. اگر این افراد موحد بودند، آیات سیف که در قرآن آمده است معنا نداشت. آقایان می گویند صد و بیست آیه با مضمون:
(لا إِکراهَ فِی الدِّین)
در قبول دین، اکراهی نیست.
سوره بقره (2): آیه 256
و:
(أَ فَأَنْتَ تُکرِهُ النَّاسَ)
آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟
سوره یونس (10): آیه 99
و:
(لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِر)
تو مسلط بر آنها نیستی که مجبورشان (بر ایمان) کنی.
سوره غاشیه (88): آیه 22
را نسخ کرده است. آیه سیف مربوط به همین مشرکین و کفار مکه است. در آن کریم در یک جا میفرماید:
(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کلَّ مَرْصَدٍ)
و در جای دیگر میفرماید:
(فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکفْر)
اگر واقعاً این افراد موحد بودند، آیات سیف در حق آنها نازل نمیشد.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. بحثی که آقا رضا از سیستان و بلوچستان مطرح کرد، مربوط به آیه وضو بود که نیاز به زمان مفصلی دارد. ان شاءالله این سؤال را برای برنامههای بعد نگه میداریم.
من خدمت دوستان عزیز یادآوری کنم که اگر در سایت «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و هم سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» سرچ کنید، در خصوص هر موضوع و شبههای به قدری غنی است که حد و اندازه ندارد.
شما در رابطه با همه موضوعات میتوانید به راحتی تمام سؤالات و شبهاتی که احیاناً خودتان به ذهنتان میرسد یا شبکههای وهابی مطرح کردهاند، پاسخ دریافت کنید.
تعدادی از عزیزان هم قرار بود روی خط ارتباطی بیایند، اما نشد که خدمتشان باشیم. آقای عزیزی، آقای فراهانی، آقای بهادری، آقای یاسری، آقای زارعی پشت خط بودند.
آقای محمد عیسی رضوانی از افغانستان سؤالی برای ما فرستاده بودند که نرسیدیم به سؤال ایشان پاسخ بدهیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده تنها در رابطه با آیه وضو به این عزیزمان می گویم کتاب «صحیح بخاری» را باز کنند و در جلد اول حدیث 60 و 96 و 163 آمده است که صحابه می گویند:
«وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علی أَرْجُلِنَا»
ما زمان پیغمبر اکرم وضو میگرفتیم و بر پاهایمان مسح میکشیدیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 33، ح 60
این سه روایت در خصوص مسح در وضو است، نه غسل در وضو! بنده ان شاءالله در جلسه آینده در خصوص بحث دیگری که آقایان دارند مفصل توضیح میدهم.
مجری:
حضرت استاد از شما بسیار ممنونم. ان شاءالله سایهتان مستدام باشد و خداوند به شما طول عمر باعزت عنایت کند.
تشکر میکنم از تک تک شما دوستان عزیزی که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی فرمودید. در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی، خدانگهدارتان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته