2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
تناقض در روایات اهل سنت در مورد مخالفت با حاکم ظالم
کد مطلب: ١٢٥٩٢ تاریخ انتشار: ١١ خرداد ١٤٠١ - ١٩:٠١ تعداد بازدید: 226
دروس خارج » فقه الحکومه
تناقض در روایات اهل سنت در مورد مخالفت با حاکم ظالم

جلسه شصت و سوم 07 12 1400

 بسم الله الرحمن الرحیم

(جلسه شصت و سوم 07 12 1400)

موضوع:  تناقض در روایات اهل سنت در مورد مخالفت با حاکم ظالم 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

پرسش:

فرار و شکست خلفا  در جنگ خیبر در منابع اهل سنت چنین آمده است:

‌‌(شَأْنُ عَلِيٍّ يَوْمَ خَيْبَرَ): قَالَ ابْنُ إسْحَاقَ: ... عَنْ سَلَمَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْأَكْوَعِ، قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِرَايَتِهِ، وَكَانَتْ بَيْضَاءَ، فِيمَا قَالَ ابْنُ هِشَامٍ، إلَى بَعْضِ حُصُونِ خَيْبَرَ، فَقَاتَلَ، فَرَجَعَ وَلَمْ يَكُ فَتْحٌ، وَقَدْ جَهَدَ، ثُمَّ بَعَثَ الْغَدَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، فَقَاتَلَ، ثُمَّ رَجَعَ وَلَمْ يَكُ فَتَحَ، وَقَدْ جَهَدَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ. قَالَ: يَقُولُ سَلَمَةُ، فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ، وَهُوَ أَرْمَدُ، فَتَفَلَ فِي عَيْنِهِ، ثُمَّ قَالَ: خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ، فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْكَ»

سيرة ابن هشام، السقا (2/ 334)

 لطفا اگر در منابع شیعی هم وجود دارد بفرمایید؟

پاسخ:

قضیه فرار خلفاء از جنگ خیبر اظهر من الشمس است، نیازی به توضیح ندارد. من متن را می آورم تا آقایان ببینند و ثوابش به روح آقا امام کاظم (سلام الله علیه) برسد.

در منابع شیعه مرحوم شیخ صدوق در امالی نقل کرده است:

حدثنا أحمد بن محمد بن صقر الصائغ ، قال : حدثنا محمد بن العباس بن بسام ، قال : حدثنا محمد بن خالد بن إبراهيم ، قال : حدثنا سويد بن عبد العزيز الدمشقي ، عن عبد الله بن لهيعة ، عن أبي قبيل ، عن عبد الله بن عمر وبن العاص ، قال : إن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) دفع الراية يوم خيبر إلى رجل من أصحابه فرجع منهزما ، فدفعها إلى آخر فرجع يجبن أصحابه ويجبنونه ، قد رد الراية منهزما ، فقال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : لأعطين الراية غدا رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله ، لا يرجع حتى يفتح الله على يديه فلما أصبح قال : ادعوا لي عليا . فقيل له : يا رسول الله ، هو رمد . فقال : ادعوه . فلما جاء تفل رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) في عينيه ، وقال : اللهم ادفع عنه الحر والبرد . ثم دفع الراية إليه ومضى ، فما رجع إلى رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إلا بفتح خيبر .

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسين _متوفاى381 ق_، الأمالي، صص603-604، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

علاوه بر مرحوم صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ طبرسی نیز قضیه فرار ابوبکر و عمر در جنگ خیبر را نقل کرده اند:

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان العكبري، البغدادی (متوفاى413 هـ)، الإفصاح فی إمامة أمير المؤمنين عليه السلام، ص86، تحقيق : مؤسسة البعثة، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان ، چاپ : الثانية، سال چاپ : 1414 - 1993 م.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالي، ص407، تحقيق : قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم ، الطبعة: الأولى، 1414هـ

الطبرسي، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب _متوفاى 548 ق_، الاحتجاج، ج2، ص64، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.

در منابع اهل سنت هم، سند فرار خلفا درجنگ احد عبارت است از صحیح مسلم، جلد 5 صفحه 17045. عمر می گوید من مثل بز کوهی از کوه بالا می رفتم و ابوبکر هم به همینطور.

«فلقد رأيتني أنزو كأنني أروى»

مثل بز کوهی با عجله بالا می رفتم!

جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج 4، ص 144

المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية الأندلسي الوفاة: 546هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان - 1413هـ- 1993م، الطبعة: الاولى ، تحقيق : عبد السلام عبد الشافي محمد، ج1، ص529

این فرمایش خود ایشان است كه تفسير طبری جلد 4 صفحه 144، محرر وجیز جلد 1، ص529 و منابع دیگر آورده است. در مورد جنگ خیبر در جامع الاحادیث سیوطی است، رسول اکرم صلّی الله علیه واله ابوبکر و عمر را فرستاد.

«فَجَاءَ يَجْبُنُهُمْ وَيَجْبُنُونَهُ»

هم خودش می ترسید و هم سپاهیان را می ترساند.

«فَسَاءَ ذالِكَ رَسُولَ اللَّهِ»

پیامبر را ناراحت کرد

 «فَقَالَ: لأبُعَثَنَّ عَلَيْهِمْ رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولُهُ ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ، يُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَهُ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ وَسَنَده حَسَنْ»

جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي  الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر:، ج16، ص135

حاکم نیشابوری می گوید:

«هذا حدیث صحیح الاسناد»

المستدرك على الصحيحين؛ النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم (متوفاي405 هـ)، ، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م ج 3، ص 40، ح 4340

هیثمی می گوید:

«رواه البزار وفيه نعيم بن حكيم وثقه ابن حبان وغيره وفيه لين»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـ)، ناشر: دار الريان للتراث /‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ، ج 6، ص 151

مزى نقل کرده. تاریخ اسلام ذهبی جلد 2 صفحه 412 نقل کرده است:

«عن عبد الرحمن بن أبي ليلى قال: كان علي يلبس في الحر والشتاء القباء المحشو الثخين وما يبالي الحر، فأتاني أصحابي فقالوا: إنا قد رأينا من أمير المؤمنين شيئاً فهل رأيته فقلت: وما هو قالوا: رأيناه يخرج علينا في الحر الشديد في القباء المحشو وما يبالي الحر، ويخرج علينا في البرد الشديد في الثوبين الخفيفين وما يبالي البرد، فهل سمعت في ذلك شيئاً فقلت: لا. فقالوا: سل لنا أباك فإنه يسمر معه. فسألته فقال: ما سمعت في ذلك شيئاً. فدخل عليه فسمر معه فسأله فقال علي: أوما شهدت معنا خيبر قال: بلى. قال: فما رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم حين دعا أبا بكر فعقد له وبعثه إلى القوم، فانطلق فلقي القوم، ثم جاء بالناس وقد هزموا فقال: بلى. قال: ثم بعث إلى عمر فعقد له وبعثه إلى القوم، فانطلق فلقي القوم فقاتلهم ثم رجع وقد هزم، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم عند ذلك: لأعطين الراية رجلاً يحبه الله ورسوله ويحب الله ورسوله يفتح الله عليه غير فرار فدعاني فأعطاني الراية، ثم قال: اللهم اكفه الحر والبرد، فما وجدت بعد ذلك حراً ولا برداً.»

عبد الرحمن بن‌أبى ليلى مى‌گويد: علي (عليه السلام) در تابستان و زمستان لباس ضخيم مى‌پوشيد، دوستانم گفتند: از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) عملى تعجب آور مى‌بينيم، گفتم چه چيزى؟ گفتند: در هواى گرم لباس ضخيم مى‌پوشد و در سرماى شديد لباس نازك، آيا تو چيزى در اين باره شنيده‌اي؟

گفتم نشنيده‌ام، گفتند: پدرت هميشه همراه علي (عليه السلام) است از او بپرس. از پدرم پرسيدم گفت: چيزى نمى‌دانم؛‌ ولى خودش نزد علي (عليه السلام) رفت و پرسيد، علي (عليه السلام) فرمود: مگر در خيبر همراه ما نبودى؟ گفتم: آرى بوده‌ام. فرمود: مگر نديدى رسول خدا ابوبكر را با عده‌اى براى فتح خيبر فرستاد؛ ولي او شكست خورد و برگشت. سپس عمر را فرستاد، او هم شكست خورده بازگشت؟ گفتم آرى شاهد بودم. سپس رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: فردا پرچم را به دست كسى خواهم داد كه خدا و روسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند كه به دست وى خيبر فتح خواهد شد. آن گاه مرا صدا زد و پرچم را به دست من داد و براى من دعا كرد و عرضه داشت:‌ خداوندا! او را از سرما و گرما حفظ كن، از آن لحظه بود كه سرما و گرما را احساس نكرده و به من آسيبى نمى‌رسد.

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام؛ الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)،  تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م، ج 2، ص 412

إيجى در المواقف مى‌نويسد:

«روي أنه صلى الله عليه وسلم بعث أبا بكر أولا فرجع منهزما وبعث عمر فرجع كذلك فغضب النبي (صلى الله عليه وسلم) لذلك فلما أصبح خرج إلى الناس ومعه راية فقال ( لأعطين.. ) إلى آخره.»

روايت شده است كه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) اول ابوبكر را به طرف خيبر فرستاد كه او فرار كرده و برگشت، سپس عمر را فرستاد او هم همان سرنوشت را داشت، پيامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خشمگين شد، فردا صبح در حالى كه پرچم به دست آن حضرت بود فرمود:... »

كتاب المواقف؛ الإيجي، عضد الدين (متوفاي756هـ)، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ، 1997م. ج 3، ص 634

شرح المواقف؛ القاضى الجرجانى، علي بن محمد (متوفاي 816هـ)،  ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة الأولى، 1325هـ - 1907 م، ج 8، ص 369

من قبلا هم خدمت آقایان عرض کردم، 50 – 60 تا موضوع است که ما باید فایلش را آماده داشته باشیم، الان دوستان در قضیه خیبر و فرار این ها پرسیدند. ما قبلا تمام این ها را کار کردیم و تصاویر هم گرفتیم و خدمت تان ارائه کردیم «هذا من فضل ربی».

ما دیروز میزبان تعدادی از علمای اهل سنت چابهار بودیم، یکی از آنها گفت قبلا تقویم ها شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها را وفات می نوشتند.

من بلا فاصله کامپیوتر را روشن کردم روی تلویزیون تصویرش را تنظیم کردم که سال 56 یک سال قبل از انقلاب تقویم ها شهادت نوشتند. دوباره سال 58 و سال 59 را نشان دادم که شهادت نوشته بودند.

این ها می گویند سال 1375 اقای خاتمی قم آمد، آقای آیت الله وحید دستور داد شما شهادت بنویسید!

وقتی که اینها سوال می کنند ما باید با مدرک جواب آنها را بدهیم.

پرسش:

یک حدیثی به این مضمون از معصوم نقل شده که  امامی از ما نیست که به گردن او بیعتی نباشد مگر امام مهدی علیه السام که هیچ بیعتی به گردن او نیست آیا درست است واین بیعت به چه معناست؟

پاسخ:

بله این را کتاب غیبت شیخ طوسی دارد، غیبت نعمانی دارد، کمال الدین دارد. همه نوشته اند.

پرسش:

چرا حضرت زینب سلام الله علیها شامل حدیث کسا نشدند؟

پاسخ:

حدیث کساء برای معصومین است و غیر از این چهارده معصوم ما کسانی دیگر را معصوم نمی دانیم. حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا و حضرت امام حسن و امام حسین ونُه ائمه (علیهم السلام) دیگر از نسل مبارک ومطهر ایشان.

 

 

پرسش:

فرق كفر اعتقادی با فقهی و كفر عملی چيست؟ کدام یک از اینها موجب نجاست می شود؟

پاسخ:

کفر اعتقادی قطعا نجاست می آورد. منکر خدا بودن و یا منکر یکی از ضروریات دینی بودن موجب نجاست خواهد شد. کفر فقهی اگر مراد از کفر فقهی این باشد که ما از آیات و روایات ارتداد کسی را اثبات کنیم کفر اعتقادی می شود.

اگر کفر فقهی مراد این است که:

(وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ)

و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامي را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاري کنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسي کنيد، مجازاتم شديد است!»

سوره ابراهیم (14): ایه 7

این جا کفران نعمت است کفر نیست. کفر عملی هم این است که انسان بر طبق عقیده کفرش عمل کند، یعنی منکر خدا باشد نه نماز بخواند و نه روزه بگیرد عملا به هیچ چیزی پایبند نباشد.

پرسش:

یک مستبصر به بنده مراجعه کرده سوال پرسیده برای تثبیت تشیعش چه موضوعاتی را شروع به خواندن کند؟ شما چه کتاب هایی برایش پیشنهاد می فرمایید؟ ایشان ۲۳ ساله و دانشجو هست.

پاسخ:

بهترین کتاب، کتاب «آنگاه که هدایت شدم» است. این کتاب برای یک دانشجو کتاب خوبی است و خوب نوشته شده همچنین ترجمه کتاب المراجعات برای ابتدای کار خیلی خوب و مناسب است.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با برخورد با حکومت ظالم است. مبنای اسلام و قرآن در رابطه با حکومت ظالم چیست؟ این را ما از روایات صحیح مسلم و دیگر صحاح شان اوردیم که می گوید: حکومت هرچه ظالم هم باشد دستور ضد دینی هم بدهد شما موظف هستید از دستورات ضد دینی اطاعت کنید.

ما گفتیم این با قرآن و با مبنای اهل بیت نمی سازد حتی با روایاتی که خود اهل سنت آورده اند هم سازگاری ندارد.

حکومت ها برای توجیه کارهای خودشان و برای سرکوب کردن مخالفین شان و متقاعد کردن افراد عمومی که به فکر شورش و قیام علیه حکومت های اموی و عباسی نیفتند این روایات را جعل کردند و در میان مردم منتشر کردند و متأسفانه این ها در صحاح اهل سنت هم وارد شده است.

یکی از روایات ضدّ ظالم، روایتی است که احمد ابن حنبل و دیگران آورده اند.

«من دعا لظالم بطول البقاء فقد احب ان يعصي الله»

الورع؛ اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن حنبل الشيباني أبو عبدالله الوفاة: 241، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى ، تحقيق: د. زينب إبراهيم القاروط، ج1، ص97

آقای زمخشری متوفای 538 است در کتاب ربیع الابرابر، جلد 3 صفحه 315 نقل کرده است.

«من دعا لظالم بطول البقاء»

هرکس برای ظالم دعا کند که خدا به او عمر بدهد، عمرش طولانی شود.

«فقد أحب أن يعصي الله في أرضه»

این شخص دوست دارد که خدا در زمین معصیت شود.

ربيع الأبرا؛ سم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشري جار الله (المتوفى: 538هـ) الوفاة: 538، دار النشر:، ج1، ص274

یعنی کسی که برای ظالم دعا می کند که خدا عمرش را طولانی کند به صورت طولانی در کره زمین ظلم شود و جنایت شود و حق مردم غصب شود.

من نمی دانم دیشب دوستان شبکه حضرت ولی عصر عجل الله فرجه را دیدند یا نه. بعد از برنامه ای که در رابطه با انتظار بود من دیدم یک فیلمی را شبکه پخش کرد.

این فیلم، یک فیلم مستندی در مورد جنایاتی که داعش انجام داده است. من با دیدن این فیلم اشکم در آمد واقعا گریه کردم که این داعشی ها چقدر آدم های پست و رذلی هستند.

 این که انسان این ها را به حیوان وحشی تشبیه کند، حیوانات وحشی فردای قیامت از انسان شکایت می کند. بعد از این که دو سال شهر فوعه و کفریا را محاصره کردند، زن و مرد می گفتند ما چیزی نداشتیم فقط گیاه وجود داشت که با معده سازگاری نداشت این را می پختیم و می خوردیم. بچه ها گریه می کردند، می گفتند گرسنه هستیم ما هیچی نداشتیم به بچه ها بدهیم دو سال تمام این ها یک زندگی خیلی سخت و طاقت فرسائی داشتند اما مبارزه کردند و نگذاشتند این کثافت ها وارد شهر بشوند.

تا به برکت دستور رهبری مقاومت و حزب الله وارد شدند و داعشی ها را محاصره کردند این ها وقتی دیدند حلقه محاصره تنگ شده و رفتنی هستند تقاضای مصالحه کردند.

حزب الله هم رأفت کرد بنا شد که این ها با زن و بچه شان بیایند و بروند و مردم فوعه و کفریا هم با ماشین به سمت حلب بروند. پنجاه – شصت تا ماشین پر از مردم بودند و مردم سه شبانه روز در ماشین بودند. شما حساب کنید سه شبانه روز یک انسان در ماشین بماند، قضای حاجت و آب و غذا چقدر باید سخت باشد. بعد بچه ها که برای قضای حاجت و این ها پایین می آیند، در بین شان پفک توزیع می کنند که بچه ها جمع بشوند پفک را بگیرند وقتی که بچه ها برای گرفتن پفک جمع می شوند یک دفعه ماشین منفجر می شود و بیش از دویست تا بچه دختر، پسر تکه تکه می شوند!

این ها کسانی بودند که آرزو داشتند بعد از دو سال از این وضع نجات پیدا کنند، این ها عزیزان شان را این طوری جلوی چشم خودشان دیدند که پر پر شدند.

بستگانشان در حلب منتظر بودند حتی بعضی از بچه های مقاومت منتظر بودند عزیزانشان بیایند یک دفعه می آیند می بینند در ماشین نیست خبردار می شوند که در این انفجار کشته شدند.

یعنی واقعا خدا لعنت کند آن هایی را که داعش را به وجود آوردند و خدا لعنت کند کسانی را که این ها تقویت کردند و خدا لعنت کند کسانی را که از این ها حمایت کردند و حمایت می کنند.

من یادم نمی رود اقای مولوی مراد زهی این خبیث وقتی رفته بود در شبکه کلمه مصاحبه می کرد از او سوال کردند می شود زکات به داعش داد؟ ایشان جواب داد بله این ها سربازان اسلام هستند می شود به این ها از زکات هم کمک کرد! آن وقت این ها می گویند که چرا علیه ما حرف می زنید و ما را با داعشی ها مرتبط می دانید.

در هر صورت...

در کتاب روح المعانی جلد 6 صفحه 348 اقای آلوسی می گوید:

«من دعا لظالم بالبقاء فقد أحب أن يعصي الله تعالى في أرضه ولعمري»

...قسم به جان خودم

 «إن الآية أبلغ شيء في التحذير عن الظلمة والظلم»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج12، ص155

آن آیه شریفه را که می خواهد بیاورد

(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يلْقَوْنَ غَيا)

اما پس از آنان، فرزندان ناشايسته‌اي روي کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پيروي نمودند؛ و بزودي (مجازات) گمراهي خود را خواهند ديد!

سوره مریم (19)، آیه 59

یا  آیه شریفه:

(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ)

و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب می ‌شود آتش شما را فرا گيرد؛

سوره هود (11): آیه 113

باشد. می گوید این آیه «أبلغ شيء في التحذير عن الظلمة والظلم» است.

همچنین ابو نعیم اصفهانی متوفای 430 در کتاب حلیة الاولیاء در جلد 7 از سفیان ثوری نقل می کند:

«من دعا لظالم بالبقاء فقد أحب أن يعصى الله»

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج8، ص240

در روایت دیگر می آورد:

«النظر إلى وجه الظالم خطيئة»

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج7، ص40

این یکی از روایاتی است که علماء اهل سنت در رابطه با حکومت ظالم آورده اند. شما این روایات را کنار روایات صحیح مسلم و دیگر منابع این ها بگذارید که می گوید:

«إن ضربك فاصبر وإن حرمك فاصبر وإن أراد أمرا ينتقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني فلا تفارق الجماعة»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف:  أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة : الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص544

وظیفه شما دعا کردن برای حاکم ظالم است. باز در کتاب ربیع الابرار زمخشری، جلد سوم است:

«من مشى خلف ظالم سبع خطات فقد أجرم»

هرکس هفت قدم پشت سر ظالم راه برود مجرم است.

خدای عالم می فرماید:

 (إنا من المجرمين منتقمون)

ما از مجرمین انتقام می گیریم!

ربيع الأبرا؛ سم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشري جار الله (المتوفى: 538هـ) الوفاة: 538، دار النشر:، ج1، ص274

این جا عزیزان دقت کنند، مراد از این که: «من مشى خلف ظالم»؛ مراد این نیست که ظالم دارد در خیابان راه می رود دیگران هم پشت سر او راه بروند.

«من مشى خلف ظالم»؛ کنایه از این است که کسی تبعیت از ظالم کند. راه و روش ظالم را قبول کند، راه و روش ظالم را تبلیغ کند. تسلیم راه های ظلم ظالم بشود. کنایه از این است.

اگر کسی این چنین باشد مجرم است  (إنا من المجرمين منتقمون)؛ و اگر نه مجرد راه رفتن پشت سر ظالم مشکل ندارد. ظالم راه می رود، یک انسان دیگر هم راه می رود. مجرد راه رفتن پشت سر ظالم منع شرعی ندارد اگر مساعدتی برای ظالم نباشد. یا تبعیتی برای ظالم نباشد.

در هر صورت...

کلمه مشیٰ دو تا مفهوم دارد: یک تبعیت از ظالم. دو: مساعدت ظالم. هرکدام از این ها با مشتقاتش باشد  (إنا من المجرمين منتقمون).

آقای قرطبی متوفای 671 هم از قافله عقب نمانده است! ایشان در کتاب الجامع لاحکام القرآن در این زمینه مطلب دارد. بارها گفتیم تفسیر قرطبی در حقیقت خلاصه تفاسیر شش قرن اول اسلام است. ایشان مرد ملّایی است.

بعضی از جاها هم نسبت به امیر المؤمنین منصفانه روایات خوبی را نقل کرده و مثل ابن کثیر دمشقی سلفی تعصّب و عناد به نشان نداده است.

ایشان در کتاب تفسیر خود در جلد 13 صفحه 263 یک روایتی را از عطا که از فقهای اهل سنت است نقل می کند

«فلا يحل لأحد أن يعين ظالما ولا يكتب له ولا يصحبه»

جایز نیست کسی ظالم را کمک کند، برای ظالم بنویسید یا با او مصاحبت کند.

 یعنی کاتبش باشد. زمان سابق کامپیوتر نبود برای نامه نگاری و یا این که وجوهات شرعیه را بیاورند و پخش کنند کاتب لازم بود. کارهای حکومتی را روی کاغذ بیاورد و با ظالم مصاحبت کند جایز نیست.

 «وأنه إن فعل شيئا من ذلك فقد صار معينا للظالمين»

 اگر کسی هم چنین کاری بکند این کمک کار ظالمین است.

در حدیث هم است:

«ينادي مناد يوم القيامة أين الظلمة وأشباه الظلمة»

ظالمین کجا هستند، کجا هستند آن هایی که شبیه به ظالم هستند. ادای ظالمین را در می آورند. ظالم نیستند ولی می آیند کارهایی که ظالمین انجام می دهند این ها را به نمایش می گذارند.

«وأعوان الظلمة»

 آن هایی که کمک کار ظلمه هستند.

شاید مراد از اعوان الظلمه و اشباه ظلمه این باشد که فرد ظالم نیست از ظالم هم خوشش نمی آید ولی کاری که دارد انجام می دهد این کار شبیه کاری است که ظلمه انجام می دهد. این ها هم فردای قیامت مواخذه خواهند شد.

«حتى من لاق لهم دواة»

قبلا هم گفتیم لاق لهم؛ زمان سابق خودکار و مداد و این ها نبود مرکب و قلم نی بود. برای این که قلم نی را به دوات بزنند مرکب بیشتر می گرفت و می خواستند بنویسند این مرکب از نوک قلم می ریخت و کل صفحه را خراب می کرد و سیاه می شد.

این ها می آمدند لیقه از نخ های مثل نخ خیاطی و این ها در داخل دوات می ریختند تا وقتی قلم را می زدند دیگر قلم با آن اصل مرکب تماس نمی گرفت با این نخی که آلوده به رنگ بود تماس می گرفت و دیگر چکه نمی کرد که کاغذ را خراب کند. می گوید اگر لیقه در دوات ظالم بیندازند اعانه به ظالم به حساب می آید.

«أو برى لهم قلما»

به اصطلاح امروزی قلم را تراش می کرد، قلم ها در آن زمان نی بود این که مثلا نیم صفحه می نوشتند نیاز تیز کردن داشت که با یک چاقو این را تیز می کردند. اگر برای این ها قلمی تیز کند.

 «فيجمعون في تابوت من حديد فيرمى به في جهنم»

این ها را جمع می کنند در یک تابوتی از آهن و در داخل جهنم پرت می کنند.

یعنی این ها در داخل تابوت، و تابوت هم از اهن و در داخل آتش جهنم، آتش جهنم به این تابوت آهنی می خورد دیگر چه خواهد شد؟ خدایا به خودت پناه می بریم!

«ويروى عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال من مشي مع مظلوم ليعينه على مظلمته»

کسی اگر با مظلوم برود. این جا هم می گویم من مشی مع مظلوم یعنی با مظلوم همکاری کند، برای رفع مشکلات مظلوم قدم بردارد.

«ليعينه على مظلمته ثبت الله قدميه على الصراط يوم القيامة يوم تزل فيه الأقدام»

خدای عالم این را در قیامت ثابت قدم نگه می دارد روزی که قدم ها می لغزد.

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج13، ص263

این «یوم تزل فیه الاقدام» خیلی درد اور است.

دوستان حتما جلد دوم کتاب حق الیقین علامه شبّر را اصلا قسم بخورند و نذر شرعی بکنند که هر روز هفت – هشت صفحه از این کتاب را مطالعه کنند. بهترین کتابی است که ما متنبه بشویم. که ما در این دنیا برای همیشه ماندن آفریده نشدیم.

هر چقدر هم عمر کنیم و هر کاری هم بکنیم آخرش از دنیا خواهیم رفت. یکی از راههایی که انسان را به تزکیه وا می دارد و از گناه دور می کند، اخلاق ساز و انسان ساز است یاد مرگ و وقایع بعد از مرگ است. توصیه خواندن این کتاب را دوستان از بنده داشته باشند.

یا کتابی که مرحوم محدث قمی در رابطه با عالم پس از مرگ نوشته، کتاب خیلی خوب و زیبایی است کتاب مختصر هم است می شود در یک هفته هر روز نیم ساعت آدم این کتاب را مطالعه کند و ببیند که بعد از مرگ چه اتفاقاتی خواهد افتاد.

وقتی که از روی پل صراط مردم رد بشوند امام (علیه السلام) فرمود مردم گُر گُر به جهنم می افتند مثل این که دو سه هزار پرنده در یک جایی باشند و بلند شوند چقدر صدا ایجاد می کنند افتادن مردم به جهنم به همین شکل صدا ایجاد می کند. گویا پرنده ها در یک جایی هستند وقتی بلند می شوند صدایی در می آید.

از خدا می خواهیم که ان شاء الله ما را از لغزش ها حفظ کند عاقبت به خیرمان کند و گرفتار بعضی از مسائل نشویم. ان شاء الله عزیزان موفق و مؤید باشند التماس دعا.

 فردا هم که شهادت حضرت موسی ابن جعفر (سلام الله علیه) است ما پشاپیش خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و همه شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم امیدواریم در این زمینه هم خدا به برکت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام از همه گرفتاران و ما رفع گرفتاری بکند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 

 





Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها